پرش به محتوا

استعمار و استثمار: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''استعمار و استثمار'''، [[سلطه]] و بهره‌کشی دولتی قوی بر سرزمین یا کشوری دیگر برای بهره‌جویی ظالمانه.
'''استعمار و استثمار'''، سلطه و بهره‌کشی دولتی قوی بر سرزمین یا کشوری دیگر برای بهره‌جویی ظالمانه.
==معنای لغوی و اصطلاحی==
==معنای لغوی و اصطلاحی==
استعمار در اصل به معنای آبادانی‌خواستن و آبادکردن است<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۶۰۴؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۱۸۳۴؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۳۸۱؛ معین، فرهنگ فارسی، ۱/۲۵۲.</ref> و در [[قرآن کریم]] نیز به همین معنا آمده است<ref>هود، ۶۱.</ref>؛ اما در مفهوم سیاسی، به معنای تسلط سیاسی یا نظامی یا اقتصادی یا فرهنگی ملتی قدرتمند بر قوم یا ملتی ضعیف است<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۶.</ref> که با هدف بهره‌کشی از سرزمین‌، <ref>مهرداد، فرهنگ جدید سیاسی، ۱۶.</ref> منابع انسانی، اقتصادی و فرهنگی یک کشور<ref>صدری افشار، فرهنگ فارسی امروز، ۶۳.</ref> صورت می‌گیرد. از سوی دیگر، واژه استثمار از ریشه «ثمر» به معنای طلب زیادی و رشد است<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۳/۲۳۷.</ref> و در اصطلاح رایج به تصاحب و بردن معادن، مخازن، محصولات و اموال کشورهای ضعیف به ‌دست کشوری قوی گفته می‌شود<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۳۶۳-۳۶۴.</ref>. استعمار امروزه با مفهوم «[[امپریالیسم]]» پیوستگی کامل یافته و عملی امپریالیستی شناخته می‌شود؛ یعنی قدرتی که می‌خواهد از مرزهای ملی و قومی خود تجاوز کند و سرزمین‌ها و ملت‌ها و اقوام دیگر را زیر تسلط خود درآورد.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۷.</ref>
استعمار در اصل به معنای آبادانی‌خواستن و آبادکردن است<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۶۰۴؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۱۸۳۴؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۳۸۱؛ معین، فرهنگ فارسی، ۱/۲۵۲.</ref> و در [[قرآن کریم]] نیز به همین معنا آمده است<ref>هود، ۶۱.</ref>؛ اما در مفهوم سیاسی، به معنای تسلط سیاسی یا نظامی یا اقتصادی یا فرهنگی ملتی قدرتمند بر قوم یا ملتی ضعیف است<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۶.</ref> که با هدف بهره‌کشی از سرزمین‌، <ref>مهرداد، فرهنگ جدید سیاسی، ۱۶.</ref> منابع انسانی، اقتصادی و فرهنگی یک کشور<ref>صدری افشار، فرهنگ فارسی امروز، ۶۳.</ref> صورت می‌گیرد. از سوی دیگر، واژه استثمار از ریشه «ثمر» به معنای طلب زیادی و رشد است<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۳/۲۳۷.</ref> و در اصطلاح رایج به تصاحب و بردن معادن، مخازن، محصولات و اموال کشورهای ضعیف به ‌دست کشوری قوی گفته می‌شود<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۳۶۳-۳۶۴.</ref>. استعمار امروزه با مفهوم «امپریالیسم» پیوستگی کامل یافته و عملی امپریالیستی شناخته می‌شود؛ یعنی قدرتی که می‌خواهد از مرزهای ملی و قومی خود تجاوز کند و سرزمین‌ها و ملت‌ها و اقوام دیگر را زیر تسلط خود درآورد.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۷.</ref>


در [[فرهنگ سیاسی]]، دو اصطلاح [[استعمار کهنه]]، (Colonilism) و [[استعمار نو]]، (Colonilism new) وجود دارد. در استعمار کهنه، کشور استعمارگر به صورت مستقیم در امور مستعمرات دخالت می‌‌کرد و حکومت‌های بومی، زیر نظر مستقیم نماینده کشور استعمارگر بودند؛ اما قیام‌های ضد استعماری باعث شد این کشورها در روش خود تجدید نظر کنند<ref>بابایی و آقایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۱/۴۴.</ref> و به جای دخالت مستقیم و آشکار، با پذیرفتن استقلال ظاهری کشورهای تحت استعمار، دست‌نشاندگان و سرسپردگان خود را به حاکمیت برسانند و از این راه، سیاست‌ها و اهداف خود را به صورت پنهانی در آن کشورها پیش ببرند. به این ترتیب استعمار کهنه جای خود را به استعمار نو داد.<ref>بابایی و آقایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۱/۴۵.</ref> ریشه استعمار نو را در تحولات علمی-فلسفی قرن پانزدهم میلادی در [[اروپا]] و در پی به‌وجودآمدن صنایع ماشینی جدید و نیاز به تامین مواد خام اولیه و صدور تولیدات کارخانه‌ها و صنایع دانسته‌اند.<ref>منصوری، ویژگی‌های امپریالیسم، ۱۳۶.</ref> امروزه از «استعمار فرانو» نیز که در پوشش جهانی‌سازی و مشابه‌سازی فرهنگی و ارزشی، همان اهداف استعماری را دنبال می‌کند، سخن گفته می‌شود.<ref>صفاتاج، انقلاب اسلامی و استعمار فرانو، ۱۲-۱۳.</ref>
در فرهنگ سیاسی، دو اصطلاح استعمار کهنه، (Colonilism) و استعمار نو، (Colonilism new) وجود دارد. در استعمار کهنه، کشور استعمارگر به صورت مستقیم در امور مستعمرات دخالت می‌‌کرد و حکومت‌های بومی، زیر نظر مستقیم نماینده کشور استعمارگر بودند؛ اما قیام‌های ضد استعماری باعث شد این کشورها در روش خود تجدید نظر کنند<ref>بابایی و آقایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۱/۴۴.</ref> و به جای دخالت مستقیم و آشکار، با پذیرفتن استقلال ظاهری کشورهای تحت استعمار، دست‌نشاندگان و سرسپردگان خود را به حاکمیت برسانند و از این راه، سیاست‌ها و اهداف خود را به صورت پنهانی در آن کشورها پیش ببرند. به این ترتیب استعمار کهنه جای خود را به استعمار نو داد.<ref>بابایی و آقایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۱/۴۵.</ref> ریشه استعمار نو را در تحولات علمی-فلسفی قرن پانزدهم میلادی در [[اروپا]] و در پی به‌وجودآمدن صنایع ماشینی جدید و نیاز به تامین مواد خام اولیه و صدور تولیدات کارخانه‌ها و صنایع دانسته‌اند.<ref>منصوری، ویژگی‌های امپریالیسم، ۱۳۶.</ref> امروزه از «استعمار فرانو» نیز که در پوشش جهانی‌سازی و مشابه‌سازی فرهنگی و ارزشی، همان اهداف استعماری را دنبال می‌کند، سخن گفته می‌شود.<ref>صفاتاج، انقلاب اسلامی و استعمار فرانو، ۱۲-۱۳.</ref>
==پیشینه==
==پیشینه==
مفهوم استعمار پیشینه درازی دارد؛ فینیقی‌ها، یونانی‌ها و رومی‌ها بزرگ‌ترین استعمارگران دوران باستان به شمار می‌آمدند؛ اما استعمار با مفهوم جدید خود از قرن‌ شانزدهم میلادی آغاز شد<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۷-۲۸.</ref> و امپراتوری‌های اسپانیا، پرتغال، هلند، [[انگلستان]]، [[فرانسه]] و آلمان استعمارگران بزرگی بودند که به‌تدریج، سال‌ها جوامع مسلمان و جهان سوم را در قاره‌های [[آسیا]]، [[امریکا]] و [[افریقا]] تحت سلطه خود گرفتند.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۸-۲۹.</ref> نوع ارتباط استعمارگران در قرن‌های شانزدهم و هفدهم میلادی بر اثر [[انقلاب صنعتی]]، دچار تغییراتی شد و کشورهای استعماری که پیش از آن واردکننده محصولات مستعمرات بودند، در پی گسترش محصولات ماشینی، به صادرکننده تبدیل شدند.<ref>مگداف و کمپ، امپریالیسم، ۲۵.</ref> در این روند، ترکیب کالاهای مورد تقاضا از مستعمرات نیز تغییر یافت.<ref>مگداف و کمپ، امپریالیسم، ۲۵-۲۶.</ref> نتیجه دیگر رقابت استعمارگران برای دستیابی به مناطق بیشتر بود؛ بر این اساس پرتغال برزیل را تصرف کرد. اسپانیا امریکای مرکزی و بخش‌هایی از [[امریکای لاتین]] را به تصرف درآورد. فرانسه، انگلستان و هلند هم بر مناطق امریکای شمالی، افریقا و آسیا مسلط شدند.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۸-۲۹.</ref>
مفهوم استعمار پیشینه درازی دارد؛ فینیقی‌ها، یونانی‌ها و رومی‌ها بزرگ‌ترین استعمارگران دوران باستان به شمار می‌آمدند؛ اما استعمار با مفهوم جدید خود از قرن‌ شانزدهم میلادی آغاز شد<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۷-۲۸.</ref> و امپراتوری‌های اسپانیا، پرتغال، هلند، [[انگلستان]]، [[فرانسه]] و [[آلمان]] استعمارگران بزرگی بودند که به‌تدریج، سال‌ها جوامع مسلمان و جهان سوم را در قاره‌های آسیا، امریکا و افریقا تحت سلطه خود گرفتند.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۸-۲۹.</ref> نوع ارتباط استعمارگران در قرن‌های شانزدهم و هفدهم میلادی بر اثر انقلاب صنعتی، دچار تغییراتی شد و کشورهای استعماری که پیش از آن واردکننده محصولات مستعمرات بودند، در پی گسترش محصولات ماشینی، به صادرکننده تبدیل شدند.<ref>مگداف و کمپ، امپریالیسم، ۲۵.</ref> در این روند، ترکیب کالاهای مورد تقاضا از مستعمرات نیز تغییر یافت.<ref>مگداف و کمپ، امپریالیسم، ۲۵-۲۶.</ref> نتیجه دیگر رقابت استعمارگران برای دستیابی به مناطق بیشتر بود؛ بر این اساس پرتغال برزیل را تصرف کرد. اسپانیا امریکای مرکزی و بخش‌هایی از [[امریکای لاتین]] را به تصرف درآورد. فرانسه، انگلستان و هلند هم بر مناطق امریکای شمالی، افریقا و آسیا مسلط شدند.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۸-۲۹.</ref>


تاریخ ورود استعمارگران به [[کشورهای اسلامی]] را می‌توان سال ۱۵۰۶م/ ۸۸۴ش دانست. در این سال پادشاه پرتغال چهارده کشتی جنگی با سه‌ هزار سرباز مسلح را با هدف در اختیارگرفتن کامل تجارت میان آسیا و اروپا، روانه اقیانوس هند و [[خلیج فارس]] کرد.<ref>اسدی، خلیج فارس، ۶۱.</ref> پس از آن، هلند، فرانسه، [[روسیه تزاری]]، آلمان و انگلیس، در منطقه خلیج فارس و اقیانوس هند حاضر شدند.<ref>اسدی، خلیج فارس، ۷۰-۸۸.</ref> اوج حضور استعمارگران در مناطق اسلامی، آغاز قرن نوزدهم تا آغاز قرن بیستم میلادی بود.<ref>پیترز، اسلام و استعمار، ۱۹.</ref> حضور رسمی استعمار در منطقه، پس از حدود چهار قرن، در سال ۱۹۷۱م/ ۱۳۴۹ش و هم‌زمان با استقلال [[بحرین]] و خروج نیروهای انگلیسی از منطقه، پایان یافت.<ref>اسدی، خلیج فارس، ۱۱۴ و ۲۷۳-۲۷۴.</ref> [[ایران]] هیچ‌گاه به طور کامل زیر سلطه مستقیم استعمار نبوده است؛ اما در دوره‌های مختلف به‌خصوص [[دوران قاجاریه]] و [[دوره پهلوی|پهلوی]] زیر سلطه و نفوذ استعمار نو بوده که تا زمان پیروزی [[انقلاب اسلامی]] ادامه داشت.
تاریخ ورود استعمارگران به کشورهای اسلامی را می‌توان سال ۱۵۰۶م/ ۸۸۴ش دانست. در این سال پادشاه پرتغال چهارده کشتی جنگی با سه‌ هزار سرباز مسلح را با هدف در اختیارگرفتن کامل تجارت میان آسیا و اروپا، روانه اقیانوس هند و [[خلیج فارس]] کرد.<ref>اسدی، خلیج فارس، ۶۱.</ref> پس از آن، هلند، فرانسه، روسیه تزاری، آلمان و انگلیس، در منطقه خلیج فارس و اقیانوس هند حاضر شدند.<ref>اسدی، خلیج فارس، ۷۰-۸۸.</ref> اوج حضور استعمارگران در مناطق اسلامی، آغاز قرن نوزدهم تا آغاز قرن بیستم میلادی بود.<ref>پیترز، اسلام و استعمار، ۱۹.</ref> حضور رسمی استعمار در منطقه، پس از حدود چهار قرن، در سال ۱۹۷۱م/ ۱۳۴۹ش و هم‌زمان با استقلال [[بحرین]] و خروج نیروهای انگلیسی از منطقه، پایان یافت.<ref>اسدی، خلیج فارس، ۱۱۴ و ۲۷۳-۲۷۴.</ref> [[ایران]] هیچ‌گاه به طور کامل زیر سلطه مستقیم استعمار نبوده است؛ اما در دوره‌های مختلف به‌خصوص [[قاجاریه|دوران قاجاریه]] و [[دوره پهلوی|پهلوی]] زیر سلطه و نفوذ استعمار نو بوده که تا زمان پیروزی [[انقلاب اسلامی]] ادامه داشت.
==اهداف و روش‌های استعمار==
==اهداف و روش‌های استعمار==
مهم‌ترین اهداف استعمارگران برای حضور در دیگر مناطق جهان، کشف معادن و منابع، اسکان، تسلط بر مناطق دیگر، انتقال [[ایدئولوژی]] و فروش محصولات صنعتی است.<ref>ساعی، مسائل سیاسی اقتصادی، ۴۶-۴۷.</ref> [[امام‌خمینی]] ازجمله اهداف بزرگ استعمارگران را چیرگی بر جهان اسلام و غارت ذخایر مادی و معنوی [[مسلمانان]] می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۸۱-۳۸۳ و ۲/۱۳۹.</ref> کشورهای استعمارگر برای رسیدن به اهداف خود و تحت سلطه قراردادن دیگر مناطق جهان از شیوه‌های گوناگونی استفاده می‌کنند:
مهم‌ترین اهداف استعمارگران برای حضور در دیگر مناطق جهان، کشف معادن و منابع، اسکان، تسلط بر مناطق دیگر، انتقال [[ایدئولوژی]] و فروش محصولات صنعتی است.<ref>ساعی، مسائل سیاسی اقتصادی، ۴۶-۴۷.</ref> [[امام‌خمینی]] ازجمله اهداف بزرگ استعمارگران را چیرگی بر جهان اسلام و غارت ذخایر مادی و معنوی [[مسلمانان]] می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۸۱-۳۸۳ و ۲/۱۳۹.</ref> کشورهای استعمارگر برای رسیدن به اهداف خود و تحت سلطه قراردادن دیگر مناطق جهان از شیوه‌های گوناگونی استفاده می‌کنند:
* [[سلطه اقتصادی]]: در این روش، استعمارگر کوشش می‌کند که [[اقتصاد]] کشور مستعمره را زیر کنترل خود درآورد تا از فعالیت‌های اقتصادی، منابع زیرزمینی و معادن مستعمرات به نفع خود استفاده کند و در این راستا با تبلیغات و برنامه‌ریزی، مصرف‌گرایی را در این کشورها تقویت می‌کند.<ref>ساعی، مسائل سیاسی اقتصادی، ۷۴-۷۵.</ref> جریان استعمار ممکن است با نابودی بومیان یا بهره‌کشی از آنان یا به کمک و شراکت بخشی از آنان صورت گیرد<ref>آقابخشی و افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ۱۱۰.</ref>؛ چنان‌که امام‌خمینی معتقد است امریکا منابع زیرزمینی ایران را به تاراج برد، کشاورزی کشور را نابود ساخت و ایران را بازار مصرف کالاهای خود کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۷۹.</ref>
* سلطه اقتصادی: در این روش، استعمارگر کوشش می‌کند که [[اقتصاد]] کشور مستعمره را زیر کنترل خود درآورد تا از فعالیت‌های اقتصادی، منابع زیرزمینی و معادن مستعمرات به نفع خود استفاده کند و در این راستا با تبلیغات و برنامه‌ریزی، مصرف‌گرایی را در این کشورها تقویت می‌کند.<ref>ساعی، مسائل سیاسی اقتصادی، ۷۴-۷۵.</ref> جریان استعمار ممکن است با نابودی بومیان یا بهره‌کشی از آنان یا به کمک و شراکت بخشی از آنان صورت گیرد<ref>آقابخشی و افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ۱۱۰.</ref>؛ چنان‌که امام‌خمینی معتقد است امریکا منابع زیرزمینی ایران را به تاراج برد، کشاورزی کشور را نابود ساخت و [[ایران]] را بازار مصرف کالاهای خود کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۷۹.</ref>


* [[سلطه نظامی]]: کشورهای استعمارگر برای تامین امنیت خود، نیازمند به توسعه امنیت نظامی‌اند که بر اساس موقعیت راهبردی کشورهای هدف یا منابع و نیروی کار کشور مستعمره، وارد عملیات نظامی می‌شوند.<ref>پرغو، رویکردهای سیاسی استعمار، ۲۰.</ref> امام‌خمینی که ایران را در دوران رژیم پهلوی، پایگاه نظامی [[اسرائیل]] و امریکا به‌ شمار می‌آورد، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۴.</ref> سیاست‌های امریکا را در احداث پایگاه‌های نظامی در ایران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در چارچوب مستعمره‌کردن ایران می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۷۹ و ۲۱/۴۴۲.</ref>
* سلطه نظامی: کشورهای استعمارگر برای تامین [[امنیت]] خود، نیازمند به توسعه امنیت نظامی‌اند که بر اساس موقعیت راهبردی کشورهای هدف یا منابع و نیروی کار کشور مستعمره، وارد عملیات نظامی می‌شوند.<ref>پرغو، رویکردهای سیاسی استعمار، ۲۰.</ref> امام‌خمینی که ایران را در دوران [[رژیم پهلوی]]، پایگاه نظامی [[اسرائیل]] و [[امریکا]] به‌ شمار می‌آورد، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۴.</ref> سیاست‌های امریکا را در احداث پایگاه‌های نظامی در ایران پیش از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]]، در چارچوب مستعمره‌کردن ایران می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۷۹ و ۲۱/۴۴۲.</ref>
* [[سلطه سیاسی]]: تحمیل سلطه سیاسی کشوری قوی بر یک کشور ضعیف به گونه‌ای که هم فلسفه سیاسی و هم نظام سیاسی متناسب با سیاست‌های کشور استعماری بر آن تحمیل شود، از اهداف استعمارگران است.<ref>اسکندری، شناخت استعمار، ۹۵.</ref> این تحمیل غالباً از طریق حکومت‌ها و کارگزاران دست‌نشانده اعمال می‌شود<ref>پرغو، رویکردهای سیاسی استعمار، ۱۷.</ref>؛ چنان‌که امام‌خمینی حکومت پهلوی را دست‌نشانده استعمارگران می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۰۹ و ۳۰۷.</ref>
* سلطه سیاسی: تحمیل سلطه سیاسی کشوری قوی بر یک کشور ضعیف به گونه‌ای که هم فلسفه سیاسی و هم نظام سیاسی متناسب با سیاست‌های کشور استعماری بر آن تحمیل شود، از اهداف استعمارگران است.<ref>اسکندری، شناخت استعمار، ۹۵.</ref> این تحمیل غالباً از طریق حکومت‌ها و کارگزاران دست‌نشانده اعمال می‌شود<ref>پرغو، رویکردهای سیاسی استعمار، ۱۷.</ref>؛ چنان‌که [[امام‌خمینی]] حکومت پهلوی را دست‌نشانده استعمارگران می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۰۹ و ۳۰۷.</ref>


* [[سلطه فرهنگی]]: صاحبان قدرت‌های نظامی و صنعتی، با تکیه به برتری مادی خود، فرهنگ خود را [[فرهنگ]] برتر به شمار می‌آورند و در صدد مسلط‌کردن آن و حذف فرهنگ‌های ملت‌های دیگرند.<ref>رفیع، فرهنگ مهاجم، ۷۶.</ref> امام‌خمینی مقابله با سازندگان اندیشه و [[فرهنگ اسلامی]]، ازجمله [[روحانیان]] و فرهنگیان را راه نفوذ استعمار برای سلطه بر کشورهای دیگر، می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۰ و ۷/۴۳۰.</ref>؛ زیرا استعمار سیاسی و اقتصادی زمانی توفیق پیدا می‌کند که استعمار فرهنگی موفق شده باشد و بی‌اعتقادکردن یک ملت به فرهنگ و تاریخ خود، شرط اصلی موفقیت استعمار است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۳۱۰.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی به‌وجودآوردن فرهنگ وابسته و بی‌محتوا و تضعیف فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۷۰.</ref> و ایجاد روحیه یاس و ناامیدی در میان مردم و رهبران جوامع اسلامی برای بازداشتن آنان از چاره‌جویی مشکلات جوامع خود، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳.</ref> از اقدامات فرهنگی استعمارگران برای پیشبرد اهداف خود است.{{ببینید|متن=ببینید|فرهنگ}}
* سلطه فرهنگی: صاحبان قدرت‌های نظامی و صنعتی، با تکیه به برتری مادی خود، فرهنگ خود را [[فرهنگ]] برتر به شمار می‌آورند و در صدد مسلط‌کردن آن و حذف فرهنگ‌های ملت‌های دیگرند.<ref>رفیع، فرهنگ مهاجم، ۷۶.</ref> امام‌خمینی مقابله با سازندگان اندیشه و فرهنگ اسلامی، ازجمله روحانیان و فرهنگیان را راه نفوذ استعمار برای سلطه بر کشورهای دیگر، می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۰ و ۷/۴۳۰.</ref>؛ زیرا استعمار سیاسی و اقتصادی زمانی توفیق پیدا می‌کند که استعمار فرهنگی موفق شده باشد و بی‌اعتقادکردن یک ملت به فرهنگ و تاریخ خود، شرط اصلی موفقیت استعمار است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۳۱۰.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی به‌وجودآوردن فرهنگ وابسته و بی‌محتوا و تضعیف فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۷۰.</ref> و ایجاد روحیه یاس و ناامیدی در میان مردم و رهبران جوامع اسلامی برای بازداشتن آنان از چاره‌جویی مشکلات جوامع خود،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳.</ref> از اقدامات فرهنگی استعمارگران برای پیشبرد اهداف خود است.{{ببینید|متن=ببینید|فرهنگ}}
==ابزار سلطه فرهنگی==
==ابزار سلطه فرهنگی==
با نگاه به آنچه امام‌خمینی بیان کرده است مهم‌ترین راه‌های استعمارگران برای سلطه فرهنگی شامل این محورها است:
با نگاه به آنچه امام‌خمینی بیان کرده است مهم‌ترین راه‌های استعمارگران برای سلطه فرهنگی شامل این محورها است:
* تخریب و تضعیف [[دین]] و روحانیت: تخریب عقاید مردم کشورهای مستعمره در کنار ترویج [[فرهنگ غربی]]، سلاحی بسیار مؤثر شمرده می‌شود.<ref>بجستانی، فساد سلاح تهاجم فرهنگی، ۵۴.</ref> امام‌خمینی مبارزه با اسلام و روحانیت را از نقشه‌های قدیمی استعمارگران معرفی می‌کند<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۲-۱۴۳.</ref> و بر آن است که استعمارگران این نقشه را به شکل‌های مختلفی انجام می‌دهند که مهم‌ترین آنها عبارت است از: تحریف حقایق [[اسلام]] و [[قرآن]] در تبلیغات گسترده جهانی، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴.</ref> ارتجاعی و کهنه و عقب‌افتاده نامیدن اسلام، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۸۰.</ref> ساخته قدرتمندان و افیون جامعه معرفی کردن دین، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۷، ۲۴۰ و ۶/۸۸-۸۹.</ref> شکستن و تخریب روحانیت و بدبین‌کردن مردم به آنان و جدایی‌انداختن میان مردم و روحانیان، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۴-۴۵.</ref> تحریف اسلام و جداکردن مسائل سیاسی از حوزه دین و محدودکردن آن به عبادت‌های فردی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۲ و ۱۸/۵۲.</ref> و نشان‌دادن تصویری ناقص و ناصحیح از اسلام در میان [[مردم]] و [[حوزه‌های علمیه]].<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۰.</ref>
* تخریب و تضعیف [[دین]] و [[روحانیت]]: تخریب عقاید مردم کشورهای مستعمره در کنار ترویج فرهنگ غربی، سلاحی بسیار مؤثر شمرده می‌شود.<ref>بجستانی، فساد سلاح تهاجم فرهنگی، ۵۴.</ref> امام‌خمینی مبارزه با [[اسلام]] و روحانیت را از نقشه‌های قدیمی استعمارگران معرفی می‌کند<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۲-۱۴۳.</ref> و بر آن است که استعمارگران این نقشه را به شکل‌های مختلفی انجام می‌دهند که مهم‌ترین آنها عبارت است از: تحریف حقایق اسلام و [[قرآن]] در تبلیغات گسترده جهانی، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴.</ref> [[ارتجاع|ارتجاعی]] و کهنه و عقب‌افتاده نامیدن اسلام، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۸۰.</ref> ساخته قدرتمندان و افیون جامعه معرفی کردن دین، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۷، ۲۴۰ و ۶/۸۸-۸۹.</ref> شکستن و تخریب روحانیت و بدبین‌کردن مردم به آنان و جدایی‌انداختن میان مردم و روحانیان، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۴-۴۵.</ref> تحریف اسلام و جداکردن مسائل سیاسی از حوزه دین و محدودکردن آن به عبادت‌های فردی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۲ و ۱۸/۵۲.</ref> و نشان‌دادن تصویری ناقص و ناصحیح از اسلام در میان [[مردم]] و [[حوزه‌های علمیه]].<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۰.</ref>


* کاستن از قدرت و توان مسلمانان و جهان اسلام: امام‌خمینی معتقد بود استعمارگران برای رسیدن به این خواسته، از روش تفرقه‌انداختن میان مسلمانان، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۰۷ و ۳/۲۵۴-۲۵۶.</ref> [[دولت‌های اسلامی]]، علمای اسلام و اقشار مختلف مردم، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۰۷ و ۷/۵۳۹-۵۴۰.</ref> ایجاد اختلاف و نزاع‌های مرزی و غیر مرزی میان کشورهای اسلامی و تقویت [[ملی‌گرایی]] و [[نژادگرایی]] در میان ملت‌های اسلامی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۸-۳۷۹.</ref> استفاده می‌کنند. ایشان تجزیه [[امپراتوری عثمانی]] و از میان‌بردن قدرت این قدرت بزرگ جهان اسلام را نیز در همین راستا ارزیابی می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۵.</ref>؛ چنان‌که استعمارگران برای اجرای برنامه‌های خود در ایران، از اختلاف‌افکنی میان روحانیان و دانشگاهیان و دیگر اقشار نیز استفاده می‌کردند و ایشان همواره به آن هشدار می‌داد و بر وحدت میان نیروهای فکری، علمی و مذهبی کشور تاکید می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۴۴.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|وحدت حوزه و دانشگاه}}
* کاستن از قدرت و توان مسلمانان و [[جهان اسلام]]: امام‌خمینی معتقد بود استعمارگران برای رسیدن به این خواسته، از روش تفرقه‌انداختن میان مسلمانان، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۰۷ و ۳/۲۵۴-۲۵۶.</ref> دولت‌های اسلامی، علمای اسلام و اقشار مختلف مردم، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۰۷ و ۷/۵۳۹-۵۴۰.</ref> ایجاد اختلاف و نزاع‌های مرزی و غیر مرزی میان کشورهای اسلامی و تقویت [[ملی‌گرایی]] و نژادگرایی در میان ملت‌های اسلامی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۸-۳۷۹.</ref> استفاده می‌کنند. ایشان تجزیه [[امپراتوری عثمانی]] و از میان‌بردن قدرت این قدرت بزرگ جهان اسلام را نیز در همین راستا ارزیابی می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۵.</ref>؛ چنان‌که استعمارگران برای اجرای برنامه‌های خود در ایران، از اختلاف‌افکنی میان روحانیان و دانشگاهیان و دیگر اقشار نیز استفاده می‌کردند و ایشان همواره به آن هشدار می‌داد و بر وحدت میان نیروهای فکری، علمی و مذهبی کشور تاکید می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۴۴.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|وحدت حوزه و دانشگاه}}


* استفاده از روشنفکران وابسته: از ابزار مهم استعمار برای از میان‌بردن دین و فرهنگ کشورها و تبلیغ و ترویج فرهنگ غربی در [[کشورهای جهان سوم]]، روشنفکران غربگرا هستند.<ref>بجستانی، فساد سلاح تهاجم فرهنگی، ۶۲.</ref> در همین راستا، [[امام‌خمینی]] به مسلمانان سفارش می‌کرد با تکیه بر فرهنگ اسلام، با غرب و [[غرب‌زدگی]] مبارزه کنند و در برابر روشنفکران غرب‌زده و شرق‌زده بایستند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱-۲۱۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|غرب‌زدگی}} ایشان معتقد بود استعمارگران از دانشگاه واهمه دارند و یکی از مهم‌ترین اهداف آنان عقب نگه‌داشتن دانشگاه‌هاست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۹۳.</ref> و اگر [[دانشگاه]] به طور صحیح در تربیت جوانان عمل کند و مستقل باشد، ضد استعمار می‌شود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۶۰.</ref>؛ چنان‌که خاطرنشان می‌کرد استعمارگران و عوامل آنان از تربیت انسان در مراکز دینی و علمی بیم دارند؛ زیرا انسان تربیت‌شده، منافع آنان را به خطر می‌اندازد.<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶۲.</ref>
* استفاده از روشنفکران وابسته: از ابزار مهم استعمار برای از میان‌بردن دین و فرهنگ کشورها و تبلیغ و ترویج فرهنگ غربی در کشورهای جهان سوم، روشنفکران غربگرا هستند.<ref>بجستانی، فساد سلاح تهاجم فرهنگی، ۶۲.</ref> در همین راستا، [[امام‌خمینی]] به مسلمانان سفارش می‌کرد با تکیه بر فرهنگ اسلام، با غرب و [[غرب‌زدگی]] مبارزه کنند و در برابر روشنفکران غرب‌زده و شرق‌زده بایستند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱-۲۱۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|غرب‌زدگی}} ایشان معتقد بود استعمارگران از [[دانشگاه]] واهمه دارند و یکی از مهم‌ترین اهداف آنان عقب نگه‌داشتن دانشگاه‌هاست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۹۳.</ref> و اگر دانشگاه به طور صحیح در تربیت [[جوانان]] عمل کند و مستقل باشد، ضد استعمار می‌شود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۶۰.</ref>؛ چنان‌که خاطرنشان می‌کرد استعمارگران و عوامل آنان از [[تربیت|تربیت انسان]] در مراکز دینی و علمی بیم دارند؛ زیرا انسان تربیت‌شده، منافع آنان را به خطر می‌اندازد.<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶۲.</ref>
* بهره‌برداری از رسانه‌ها: استعمارگران از طریق کنترل منابع خبری، مطبوعات، شرکت‌های انتشاراتی، صدور گسترده محصولات فرهنگی و برخورداری از وسایل و تجهیزات پیشرفته الکترونیکی، سلطه فرهنگی خود را بر کشورهای دیگر گسترانده و سبب تغییر فرهنگ سنتی و خصوصیات اجتماعی جوامع شده‌اند<ref>اسمیت، ژئوپولیتیک اطلاعات، ۱۰.</ref>؛ چنان‌که امام‌خمینی ازجمله کارکردهای رسانه‌های استعماری را فتنه‌انگیزی و دامن‌زدن به اختلافات، به‌ویژه در جوامع اسلامی می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۸.</ref>؛ همچنان‌که معتقد بود استعمار، مظاهر تمدن را در کشورهای مستعمره به ابزار تولید [[فساد]] و [[ابتذال]] تبدیل می‌کند تا فکر مردم به‌ویژه جوانان را مسموم و ناتوان سازد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۹۹-۳۰۰؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۷.</ref> برخی ‌اندیشمندان اسلامی نیز خاطرنشان کرده‌اند که استعمار وقتی نتوانست مانع آگاهی و بیداری ملت‌ها شود، به نیرنگِ فاسدکردن اخلاق مردم روی آورد.<ref>← مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۹۲.</ref>
* بهره‌برداری از رسانه‌ها: استعمارگران از طریق کنترل منابع خبری، [[مطبوعات]]، شرکت‌های انتشاراتی، صدور گسترده محصولات فرهنگی و برخورداری از وسایل و تجهیزات پیشرفته الکترونیکی، سلطه فرهنگی خود را بر کشورهای دیگر گسترانده و سبب تغییر فرهنگ سنتی و خصوصیات اجتماعی جوامع شده‌اند<ref>اسمیت، ژئوپولیتیک اطلاعات، ۱۰.</ref>؛ چنان‌که امام‌خمینی ازجمله کارکردهای رسانه‌های استعماری را فتنه‌انگیزی و دامن‌زدن به اختلافات، به‌ویژه در جوامع اسلامی می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۸.</ref>؛ همچنان‌که معتقد بود استعمار، مظاهر تمدن را در کشورهای مستعمره به ابزار تولید [[فساد]] و ابتذال تبدیل می‌کند تا فکر مردم به‌ویژه جوانان را مسموم و ناتوان سازد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۹۹-۳۰۰؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۷.</ref> برخی ‌اندیشمندان اسلامی نیز خاطرنشان کرده‌اند که استعمار وقتی نتوانست مانع آگاهی و بیداری ملت‌ها شود، به نیرنگِ فاسدکردن اخلاق مردم روی آورد.<ref>← مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۹۲.</ref>
==استعمارگران در ایران==
==استعمارگران در ایران==
حضور مستقیم استعمار در [[ایران]] با اشغال جزیره هرمز به ‌دست نیروهای پرتغالی در دوران حکومت [[شاه‌اسماعیل صفوی]]، <ref>اسدی، خلیج فارس، ۶۴-۶۵.</ref> در قرن شانزدهم میلادی آغاز شد و در قرون هفدهم و هجدهم و زمان حکومت [[افشاریه]] و [[زندیه]] نیز ادامه یافت<ref>ثقفی خراسانی، سیر تحولات استعمار، ۴۵.</ref>؛ اما در زمان [[شاه‌عباس صفوی]] پس از شکست پرتغال و خروج آنان از ایران، <ref>علی‌بابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۷۹۷-۷۹۸.</ref> نفوذ [[انگلستان]] به صورت دیگر با استفاده از حضور برادران شرلی در دربار شاه‌عباس و تاسیس [[کمپانی هند شرقی]] در ایران شروع شد.<ref>اسدی، خلیج فارس، ۸۹-۹۰.</ref> ایتالیا، هلند و [[فرانسه]] نیز با عنوان روابط تجاری، وارد خاک ایران شدند<ref>فوران، مقاومت شکننده، ۶۷-۶۸.</ref>؛ اما در زمان [[قاجاریه]]، انگلستان و [[روسیه]] در صحنه سیاسی-‌اقتصادی ایران نقش مهم‌تری داشتند، <ref>محمدی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۲۲.</ref> به‌ گونه‌ای که در سال ۱۸۷۲م/ ۱۲۵۱ش، امتیاز احداث راه آهن، خط‌های تلگراف، کشتیرانی و بهره‌برداری از معادن و جنگل‌ها به مدت هفتاد سال به جولیوس دو رویتر، امتیاز تنباکو ۱۸۹۰م/ ۱۲۶۹ش و امتیاز استخراج نفت به ویلیام ناکس دارسی انگلیسی ۱۹۰۱م/ ۱۲۸۰ش واگذار شد.<ref>فوران، مقاومت شکننده، ۱۷۲-۱۷۳.</ref> روس‌ها نیز در این مدت، امتیازهایی نظیر شیلات دریای خزر، جاده‌سازی، احداث خط‌های تلگراف، راه آهن و ایجاد بانک را از دولت مرکزی دریافت کردند.<ref>فوران، مقاومت شکننده، ۱۷۵.</ref>
حضور مستقیم استعمار در [[ایران]] با اشغال جزیره هرمز به ‌دست نیروهای پرتغالی در دوران حکومت [[شاه‌اسماعیل صفوی]]، <ref>اسدی، خلیج فارس، ۶۴-۶۵.</ref> در قرن شانزدهم میلادی آغاز شد و در قرون هفدهم و هجدهم و زمان حکومت افشاریه و زندیه نیز ادامه یافت<ref>ثقفی خراسانی، سیر تحولات استعمار، ۴۵.</ref>؛ اما در زمان [[شاه‌عباس صفوی]] پس از شکست پرتغال و خروج آنان از ایران، <ref>علی‌بابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۷۹۷-۷۹۸.</ref> نفوذ [[انگلستان]] به صورت دیگر با استفاده از حضور برادران شرلی در دربار شاه‌عباس و تاسیس [[کمپانی هند شرقی]] در ایران شروع شد.<ref>اسدی، خلیج فارس، ۸۹-۹۰.</ref> ایتالیا، هلند و [[فرانسه]] نیز با عنوان روابط تجاری، وارد خاک ایران شدند<ref>فوران، مقاومت شکننده، ۶۷-۶۸.</ref>؛ اما در زمان [[قاجاریه]]، [[انگلستان]] و [[روسیه]] در صحنه سیاسی-‌اقتصادی ایران نقش مهم‌تری داشتند، <ref>محمدی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۲۲.</ref> به‌ گونه‌ای که در سال ۱۸۷۲م/ ۱۲۵۱ش، امتیاز احداث راه آهن، خط‌های تلگراف، کشتیرانی و بهره‌برداری از معادن و جنگل‌ها به مدت هفتاد سال به جولیوس دو رویتر، امتیاز تنباکو ۱۸۹۰م/ ۱۲۶۹ش و امتیاز استخراج نفت به ویلیام ناکس دارسی انگلیسی ۱۹۰۱م/ ۱۲۸۰ش واگذار شد.<ref>فوران، مقاومت شکننده، ۱۷۲-۱۷۳.</ref> روس‌ها نیز در این مدت، امتیازهایی نظیر شیلات دریای خزر، جاده‌سازی، احداث خط‌های تلگراف، راه آهن و ایجاد بانک را از دولت مرکزی دریافت کردند.<ref>فوران، مقاومت شکننده، ۱۷۵.</ref>


افزون بر امتیاز‌های اقتصادی، روسیه بر مبنای [[معاهده گلستان]] و [[ترکمنچای]]<ref>علی‌بابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۱۵۵.</ref> و انگلستان با قرارداد ۱۹۱۹م، از دولت قاجار برخی امتیازهای سیاسی را نیز گرفتند.<ref>علی‌بابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۲۲۷-۲۲۸.</ref> از نمونه‌های آشکار دخالت استعماری دو دولت روسیه و انگلستان در امور ایران قرارداد ۱۹۰۷م میان این دو کشور بود که ایران را به دو منطقه نفوذ میان این دو قدرت تقسیم می‌کرد.<ref>علی‌بابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۲۲۵-۲۲۶.</ref> امام‌خمینی، پدیده استعمار در ایران را حاصل سال‌ها برنامه‌ریزی استعمارگران برای شناسایی منابع کشور و روحیات و فرهنگ ملت ایران می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۳-۱۴، ۲۳۹ و ۶/۸۸.</ref>
افزون بر امتیاز‌های اقتصادی، روسیه بر مبنای [[معاهده گلستان]] و [[ترکمنچای]]<ref>علی‌بابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۱۵۵.</ref> و انگلستان با قرارداد ۱۹۱۹م، از دولت قاجار برخی امتیازهای سیاسی را نیز گرفتند.<ref>علی‌بابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۲۲۷-۲۲۸.</ref> از نمونه‌های آشکار دخالت استعماری دو دولت روسیه و انگلستان در امور ایران قرارداد ۱۹۰۷م میان این دو کشور بود که ایران را به دو منطقه نفوذ میان این دو قدرت تقسیم می‌کرد.<ref>علی‌بابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۲۲۵-۲۲۶.</ref> امام‌خمینی، پدیده استعمار در ایران را حاصل سال‌ها برنامه‌ریزی استعمارگران برای شناسایی منابع کشور و روحیات و فرهنگ ملت ایران می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۳-۱۴، ۲۳۹ و ۶/۸۸.</ref>


در این میان باید نقش عالمان بزرگی مانند [[میرزامحمدحسن شیرازی]] و [[میرزاحسن آشتیانی]] در مقابله با استعمار به‌ویژه در [[نهضت تحریم تنباکو]] را در نظر داشت{{ببینید|متن=ببینید|نهضت تحریم تنباکو}}؛ چنان‌که نباید نقش برخی رجال سیاسی و به‌ویژه [[میرزاتقی‌خان امیرکبیر]] را در مقابله و مبارزه با سیاست‌های استعماری نادیده گرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، امیرکبیر، ۱۳۵-۲۹۰.</ref>
در این میان باید نقش عالمان بزرگی مانند [[میرزامحمدحسن شیرازی]] و [[میرزاحسن آشتیانی]] در مقابله با استعمار به‌ویژه در [[نهضت تحریم تنباکو]] را در نظر داشت{{ببینید|متن=ببینید|نهضت تحریم تنباکو}}؛ چنان‌که نباید نقش برخی رجال سیاسی و به‌ویژه [[میرزاتقی‌خان امیرکبیر]] را در مقابله و مبارزه با سیاست‌های استعماری نادیده گرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، امیرکبیر، ۱۳۵-۲۹۰.</ref>
پس از کودتای سال ۱۲۹۹ و روی ‌کارآمدن حکومت پهلوی، تا سال ۱۳۲۰ حکومت ایران شاهد سلطه بی‌رقیب انگلستان بود؛ اما پس از آن تا ۱۳۳۲ نفوذ و سلطه انگلیس تحت تاثیر فشار [[شوروی]] و [[امریکا]] قرار گرفت.<ref>محمدی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۲۲.</ref> ازجمله دخالت‌های مستقیم استعمارگران در ایران در زمان پهلوی می‌توان به اشغال نظامی ایران به ‌دست نیروهای شوروی و انگلستان در سال ۱۳۲۰<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۹۷-۱۰۳.</ref> و [[کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] با مشارکت امریکا و انگلیس<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۳۶-۲۴۰.</ref> ‌اشاره کرد. در میان کشورهای استعماری، امریکا به دلیل مسافت زیاد و سیاست‌هایی نظیر انزواگرایی، دیرتر از دیگران وارد صحنه استعماری ایران شد. این قدرت استعماری که ثروتمندترین دولت پس از جنگ جهانی دوم بود، با هدف حفظ منافع اقتصادی خود و کسب امتیازات نفتی و توسعه تجارت و برخی منافع سیاسی نظیر جلوگیری از نفوذ کمونیسم و خارج‌کردن رقبای خود (انگلستان و شوروی)، وارد عرصه سیاسی ایران شد<ref>محمدی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۳۷-۳۸.</ref> و در این راستا به حمایت همه‌جانبه از رژیم پهلوی در کودتای ۲۸ مرداد و همچنین اعطای نقش ژاندارمی منطقه به ایران پرداخت.<ref>تاجیک، سیاست خارجی، ۳۷-۳۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|امریکا}}
پس از کودتای سال ۱۲۹۹ و روی ‌کارآمدن [[حکومت پهلوی]]، تا سال ۱۳۲۰ حکومت ایران شاهد سلطه بی‌رقیب انگلستان بود؛ اما پس از آن تا ۱۳۳۲ نفوذ و سلطه انگلیس تحت تاثیر فشار [[شوروی]] و [[امریکا]] قرار گرفت.<ref>محمدی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۲۲.</ref> ازجمله دخالت‌های مستقیم استعمارگران در ایران در زمان پهلوی می‌توان به اشغال نظامی ایران به ‌دست نیروهای شوروی و انگلستان در سال ۱۳۲۰<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۹۷-۱۰۳.</ref> و [[کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] با مشارکت امریکا و انگلیس<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۳۶-۲۴۰.</ref> ‌اشاره کرد. در میان کشورهای استعماری، امریکا به دلیل مسافت زیاد و سیاست‌هایی نظیر انزواگرایی، دیرتر از دیگران وارد صحنه استعماری ایران شد. این قدرت استعماری که ثروتمندترین دولت پس از جنگ جهانی دوم بود، با هدف حفظ منافع اقتصادی خود و کسب امتیازات نفتی و توسعه تجارت و برخی منافع سیاسی نظیر جلوگیری از نفوذ کمونیسم و خارج‌کردن رقبای خود (انگلستان و شوروی)، وارد عرصه سیاسی ایران شد<ref>محمدی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۳۷-۳۸.</ref> و در این راستا به حمایت همه‌جانبه از رژیم پهلوی در کودتای ۲۸ مرداد و همچنین اعطای نقش ژاندارمی منطقه به ایران پرداخت.<ref>تاجیک، سیاست خارجی، ۳۷-۳۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|امریکا}}


[[امام‌خمینی]] منشا و اساس گرفتاری ایران را سه استعمارگر بزرگ جهان، امریکا، انگلیس و شوروی می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۸.</ref>؛ زیرا این قدرت‌های استعماری، رژیم غیر قانونی پهلوی را بر مردم ایران مسلط کردند. رضاشاه پهلوی به کمک انگلیسی‌ها به حکومت رسید و [[محمدرضا پهلوی]] را امریکا، شوروی و انگلیس بر سر کار آوردند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۰۸.</ref> و برای تامین منافع این قدرت‌ها بر سر قدرت نگه داشته شد و از او حمایت شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۳۵.</ref> به باور ایشان این ابرقدرت‌ها تبلیغ کرده بودند که در دنیا تنها دو قدرت برتر وجود دارد و همه دولت‌ها باید زیر نفوذ یکی از دو بلوک غرب یا شرق، قرار گیرند و اگر در برابر آنان ایستادگی کنند، دچار مشکل خواهند شد؛ ولی ملت‌ها به‌تدریج فهمیدند که این‌گونه نیست. نمونه بارز بیداری ملت‌ها، در پیروزی انقلاب اسلامی ایران ظهور یافت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۰۲-۳۰۳.</ref> با آنکه قدرت‌های غربی و در راس آنها امریکا و انگلستان، مخالف انقلاب اسلامی بودند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۲۳.</ref> و تلاش زیادی برای حفظ محمدرضا پهلوی کردند، اما در برابر خواست مردم ایران، کاری از پیش نبردند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۸.</ref>
[[امام‌خمینی]] منشا و اساس گرفتاری ایران را سه استعمارگر بزرگ جهان، امریکا، انگلیس و شوروی می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۸.</ref>؛ زیرا این قدرت‌های استعماری، رژیم غیر قانونی پهلوی را بر مردم ایران مسلط کردند. [[رضاشاه پهلوی]] به کمک انگلیسی‌ها به حکومت رسید و [[محمدرضا پهلوی]] را امریکا، شوروی و انگلیس بر سر کار آوردند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۰۸.</ref> و برای تامین منافع این قدرت‌ها بر سر قدرت نگه داشته شد و از او حمایت شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۳۵.</ref> به باور ایشان این [[ابرقدرت‌ها]] تبلیغ کرده بودند که در دنیا تنها دو قدرت برتر وجود دارد و همه دولت‌ها باید زیر نفوذ یکی از دو بلوک غرب یا شرق، قرار گیرند و اگر در برابر آنان ایستادگی کنند، دچار مشکل خواهند شد؛ ولی ملت‌ها به‌تدریج فهمیدند که این‌گونه نیست. نمونه بارز بیداری ملت‌ها، در پیروزی انقلاب اسلامی ایران ظهور یافت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۰۲-۳۰۳.</ref> با آنکه قدرت‌های غربی و در راس آنها امریکا و انگلستان، مخالف [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] بودند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۲۳.</ref> و تلاش زیادی برای حفظ محمدرضا پهلوی کردند، اما در برابر خواست مردم ایران، کاری از پیش نبردند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۸.</ref>
==مبارزه با استعمار==
==مبارزه با استعمار==
سابقه مبارزات ضد استعماری به سال‌های میانی قرن هجدهم میلادی و انقلاب امریکا و پایان سلطه اروپا بر می‌گردد.<ref>ساعی، مسائل سیاسی اقتصادی، ۵۲-۵۳.</ref> در آغاز سال ۱۸۲۰م/ ۱۱۹۹ش بیشتر کشورهای امریکای لاتین از سلطه استعمار کهن رها شدند و پس از [[جنگ جهانی دوم]]، تقریبا همه مناطق تصرف‌شده به‌ دست استعمارگران، به [[استقلال]] دست یافتند.<ref>ساعی، مسائل سیاسی اقتصادی، ۵۳.</ref> از حدود نیمه دوم قرن سیزدهم قمری، یک جنبش اصلاحی در جهان اسلام آغاز شد که واکنش به هجوم استعمار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی غرب بود. سردمدار این بیداری و جنبش [[سیدجمال‌الدین اسدآبادی]] بود که با وجوه گوناگون استعمار اعم از اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مبارزه کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۹-۳۰ و ۳۸.</ref> محمد عبده<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۷.</ref> [[عبدالرحمن کواکبی]]<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۵۰.</ref> و [[اقبال لاهوری]]، ادامه‌دهندگان این جنبش اصلاحی در جهان اسلام بودند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۵۶.</ref> در نیمه دوم قرن پانزدهم شمسی در برخی کشورهای اسلامی، نهضت‌های پنهان و آشکاری علیه استعمار و [[استبداد]] شکل گرفت.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۶۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نهضت‌های اسلامی}}
سابقه مبارزات ضد استعماری به سال‌های میانی قرن هجدهم میلادی و انقلاب امریکا و پایان سلطه اروپا بر می‌گردد.<ref>ساعی، مسائل سیاسی اقتصادی، ۵۲-۵۳.</ref> در آغاز سال ۱۸۲۰م/ ۱۱۹۹ش بیشتر کشورهای امریکای لاتین از سلطه استعمار کهن رها شدند و پس از [[جنگ جهانی دوم]]، تقریبا همه مناطق تصرف‌شده به‌ دست استعمارگران، به [[استقلال]] دست یافتند.<ref>ساعی، مسائل سیاسی اقتصادی، ۵۳.</ref> از حدود نیمه دوم قرن سیزدهم قمری، یک جنبش اصلاحی در [[جهان اسلام]] آغاز شد که واکنش به هجوم استعمار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی غرب بود. سردمدار این بیداری و جنبش [[سیدجمال‌الدین اسدآبادی]] بود که با وجوه گوناگون استعمار اعم از اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مبارزه کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۹-۳۰ و ۳۸.</ref> محمد عبده<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۷.</ref> [[عبدالرحمن کواکبی]]<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۵۰.</ref> و [[اقبال لاهوری]]، ادامه‌دهندگان این جنبش اصلاحی در جهان اسلام بودند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۵۶.</ref> در نیمه دوم قرن پانزدهم شمسی در برخی کشورهای اسلامی، نهضت‌های پنهان و آشکاری علیه استعمار و [[استبداد]] شکل گرفت.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۶۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نهضت‌های اسلامی}}


در نگرش امام‌خمینی توجه به خطر استعمار در کشورهای اسلامی و لزوم مبارزه با آن جایگاه ویژه‌ای دارد. تجربیات تاریخی و فشار ابرقدرت‌های خارجی بر کشورهای اسلامی دلیل عمده این نگرش است.<ref>فوزی، مذهب و مدرنیزاسیون، ۲۷۱.</ref> ایشان در این زمینه به ملت‌های اسلامی توصیه می‌کرد فریب نیرنگ‌های استعمار را نخورند و با توجه به آیه ۱۰۳ [[سوره آل عمران]]، از آنان می‌خواست به ریسمان الهی چنگ زده، متحد شوند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۸۴.</ref> ایشان سهل‌انگاری سران کشورهای اسلامی و اختلاف آنان را موجب سلطه روزافزون استعمارگران بر مقدسات و مقدرات مسلمانان می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴.</ref> و چاره اساسی مقابله با استعمار را وحدت همه مسلمانان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۸۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|وحدت}} و عملی‌کردن شعائر اسلامی، زدودن یاس و ناامیدی از دل‌ها<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۱.</ref> می‌شمرد و در این زمینه، وظیفه علما را بسیار سنگین می‌دید و معتقد بود آنان باید اسلام را آن‌طور که هست به مردم معرفی کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۵-۳۶.</ref> و وظیفه سنگین هدایت و رهبری مردم را برای زمینه‌سازی حاکمیت [[قرآن]] و تلاش در جهت نشر احکام اسلام، متعهدانه به دوش بگیرند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۷.</ref>
در نگرش امام‌خمینی توجه به خطر استعمار در کشورهای اسلامی و لزوم مبارزه با آن جایگاه ویژه‌ای دارد. تجربیات تاریخی و فشار ابرقدرت‌های خارجی بر کشورهای اسلامی دلیل عمده این نگرش است.<ref>فوزی، مذهب و مدرنیزاسیون، ۲۷۱.</ref> ایشان در این زمینه به ملت‌های اسلامی توصیه می‌کرد فریب نیرنگ‌های استعمار را نخورند و با توجه به آیه ۱۰۳ [[سوره آل عمران]]، از آنان می‌خواست به ریسمان الهی چنگ زده، متحد شوند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۸۴.</ref> ایشان سهل‌انگاری سران کشورهای اسلامی و اختلاف آنان را موجب سلطه روزافزون استعمارگران بر مقدسات و مقدرات مسلمانان می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴.</ref> و چاره اساسی مقابله با استعمار را [[وحدت]] همه مسلمانان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۸۳.</ref> و عملی‌کردن [[شعائر|شعائر اسلامی]]، زدودن یاس و ناامیدی از دل‌ها<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۱.</ref> می‌شمرد و در این زمینه، وظیفه علما را بسیار سنگین می‌دید و معتقد بود آنان باید اسلام را آن‌طور که هست به مردم معرفی کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۵-۳۶.</ref> و وظیفه سنگین هدایت و رهبری مردم را برای زمینه‌سازی حاکمیت [[قرآن]] و تلاش در جهت نشر احکام اسلام، متعهدانه به دوش بگیرند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۷.</ref>


ملت ایران همانند دیگر ملت‌های مسلمان، همواره با استعمار و استعمارگران مخالف بوده‌اند و به مبارزه با آنان برخاسته‌اند. در طول تاریخ مبارزه [[جوامع اسلامی]] با استعمارگران، [[روحانیت]] و علما نقش مهمی داشته‌اند.<ref>عقیقی بخشایشی، یک‌صد سال مبارزه روحانیت، ۱/۴.</ref> در تاریخ معاصر ایران و در وقایعی نظیر لغو امتیاز تنباکو و [[انقلاب مشروطه]]، <ref>دوانی، مواضع علما، ۱۰۰-۱۰۶.</ref> حضور پررنگ علما و روحانیان دیده می‌شود اما در میان علمای مبارز، امام‌خمینی به دلیل تفاوت در سیره و عمل، با دیگران فرق اساسی داشت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}} دانشمندان و آگاهان به تاریخ معاصر، در میان قیام‌های شکل‌گرفته در جهان اسلام، نهضت امام‌خمینی را در برابر قدرت‌های استبدادی و استعماری سرمایه‌داری و مسلک‌های مادیِ وابسته به استعمار، از نظر عمق و گستردگی بی‌نظیر شمرده‌اند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۶۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب اسلامی ایران}}
ملت ایران همانند دیگر ملت‌های مسلمان، همواره با استعمار و استعمارگران مخالف بوده‌اند و به مبارزه با آنان برخاسته‌اند. در طول تاریخ مبارزه جوامع اسلامی با استعمارگران، [[روحانیت]] و علما نقش مهمی داشته‌اند.<ref>عقیقی بخشایشی، یک‌صد سال مبارزه روحانیت، ۱/۴.</ref> در تاریخ معاصر ایران و در وقایعی نظیر لغو امتیاز تنباکو و [[انقلاب مشروطه]]، <ref>دوانی، مواضع علما، ۱۰۰-۱۰۶.</ref> حضور پررنگ علما و روحانیان دیده می‌شود اما در میان علمای مبارز، امام‌خمینی به دلیل تفاوت در سیره و عمل، با دیگران فرق اساسی داشت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}} دانشمندان و آگاهان به تاریخ معاصر، در میان قیام‌های شکل‌گرفته در جهان اسلام، [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت امام‌خمینی]] را در برابر قدرت‌های استبدادی و استعماری [[سرمایه‌داری]] و مسلک‌های مادیِ وابسته به استعمار، از نظر عمق و گستردگی بی‌نظیر شمرده‌اند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۶۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب اسلامی ایران}}
==استثمار==
==استثمار==
استثمار و بهره‌کشی فرد از فرد، به دوران باستان، زمانی که [[برده‌داری]] در میان جوامع باستانی رواج داشت، بر می‌گردد.<ref>مندل، مقدمه‌ای بر اقتصاد مارکسیستی، ۷-۹.</ref> این روند در قرن‌های میانی و در [[قرون وسطا]] و حتی تا قرن نوزدهم میلادی نیز ادامه داشت.<ref>مندل، مقدمه‌ای بر اقتصاد مارکسیستی، ۱۴-۱۵.</ref> افزون بر استثمار در روابط فردی، در روابط میان دولت‌ها نیز استثمار دیده می‌شود، به ‌گونه‌ای که قدرت‌های بزرگ از صدها سال پیش با برقراری روابط استعماری، به استثمار منابع و نیروهای کشورهای ضعیف می‌پرداختند. سرمایه‌های طبیعی و نیروهای انسانی ایران نیز در سالیان متمادی تا پیش از پیروزی [[انقلاب اسلامی]] از طریق قراردادهای تحمیلی، تحت استثمار بیگانگان قرار داشت. امام‌خمینی با همین نگاه خاطرنشان کرده است که رژیم‌های فاسدِ حاکم بر ایران، تمام مخازن و منابع کشور را در اختیار بیگانگان قرار می‌دادند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۶۸.</ref>؛ اما این زنجیره استعماری و استثماری، با قیام ملت ایران و برپایی جمهوری اسلامی گسسته شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۶۲.</ref>
استثمار و بهره‌کشی فرد از فرد، به دوران باستان، زمانی که برده‌داری در میان جوامع باستانی رواج داشت، بر می‌گردد.<ref>مندل، مقدمه‌ای بر اقتصاد مارکسیستی، ۷-۹.</ref> این روند در قرن‌های میانی و در قرون وسطا و حتی تا قرن نوزدهم میلادی نیز ادامه داشت.<ref>مندل، مقدمه‌ای بر اقتصاد مارکسیستی، ۱۴-۱۵.</ref> افزون بر استثمار در روابط فردی، در روابط میان دولت‌ها نیز استثمار دیده می‌شود، به ‌گونه‌ای که قدرت‌های بزرگ از صدها سال پیش با برقراری روابط استعماری، به استثمار منابع و نیروهای کشورهای ضعیف می‌پرداختند. سرمایه‌های طبیعی و نیروهای انسانی ایران نیز در سالیان متمادی تا پیش از پیروزی [[انقلاب اسلامی]] از طریق قراردادهای تحمیلی، تحت استثمار [[بیگانگان]] قرار داشت. امام‌خمینی با همین نگاه خاطرنشان کرده است که رژیم‌های فاسدِ حاکم بر ایران، تمام مخازن و منابع کشور را در اختیار بیگانگان قرار می‌دادند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۶۸.</ref>؛ اما این زنجیره استعماری و استثماری، با قیام ملت ایران و برپایی [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] گسسته شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۶۲.</ref>


پس از پیروزی انقلاب اسلامی مبارزه با پدیده استثمار به طور جدی آغاز شد. در مقدمه و اصول ۲، ۴۳ و ۴۶ [[قانون اساسی]] نیز مبارزه با استثمار فردی، بهره‌کشی اجتماعی و استثمارگری در سطح بین‌المللی، به صورت یک اصل در اصول مربوط به سیاست اقتصادی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، در مقدمه و اصول مربوط به مالکیت و اقتصاد و غیره گنجانده شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی مبارزه با پدیده استثمار به طور جدی آغاز شد. در مقدمه و اصول ۲، ۴۳ و ۴۶ [[قانون اساسی]] نیز مبارزه با استثمار فردی، بهره‌کشی اجتماعی و استثمارگری در سطح بین‌المللی، به صورت یک اصل در اصول مربوط به سیاست اقتصادی و [[سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران]]، در مقدمه و اصول مربوط به [[مالکیت]] و [[اقتصاد]] و غیره گنجانده شد.
==نگاه اسلام به استثمار==
==نگاه اسلام به استثمار==


[[قرآن کریم]] [[خداوند]] را مالک حقیقی همه چیز شمرده<ref>بقره، ۲۵۵.</ref> و برای انسان‌ها تنها حق تصرف در این امانت، با احکام و راه‌هایی، قائل شده است، <ref>← مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲/۳۱۰.</ref> انسان با کار و تلاش خود می‌تواند به بهره و نتیجه، دست پیدا کند<ref>نجم، ۳۹.</ref> و نتیجه کار و تلاش وی نیز از آنِ خود اوست<ref>نساء، ۳۲.</ref>؛ از این‌رو در اسلام، بهره‌کشی بدون عوض از کار دیگران، در هر شکل و صورت جایی ندارد<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۲۴۵.</ref> و اسلام نظام استثماری را لغو کرده است<ref>آل عمران، ۶۴؛ ← مطهری، مجموعه آثار، ۲۳/۴۳۹.</ref>؛ چنان‌که [[پیامبر اکرم(ص)]] پرداخت نکردن دستمزد کارگر را موجب از میان‌رفتن اعمال نیک انسان و حرام‌شدن بوی بهشت شمرده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۹/۱۰۸.</ref> مخالفت اسلام با «[[ربا]]» و تحریم این مفسده اقتصادی به حکم قرآن، [[سنت]]، [[اجماع]] و [[عقل]]<ref>مکارم شیرازی، ربا و بانکداری، ۹.</ref> و هر درآمدی که مانند ربا بدون دلیل منطقی و عقلی، حاصل شده باشد، <ref>مکارم شیرازی، ربا و بانکداری، ۳۲.</ref> نمود دیگری از مبارزه اسلام با بهره‌برداری نامشروع از اموال و کار دیگران است.<ref>مکارم شیرازی، ربا و بانکداری، ۳۵.</ref>
[[قرآن کریم]] خداوند را مالک حقیقی همه چیز شمرده<ref>بقره، ۲۵۵.</ref> و برای انسان‌ها تنها حق تصرف در این امانت، با احکام و راه‌هایی، قائل شده است، <ref>← مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲/۳۱۰.</ref> انسان با کار و تلاش خود می‌تواند به بهره و نتیجه، دست پیدا کند<ref>نجم، ۳۹.</ref> و نتیجه کار و تلاش وی نیز از آنِ خود اوست<ref>نساء، ۳۲.</ref>؛ از این‌رو در اسلام، بهره‌کشی بدون عوض از کار دیگران، در هر شکل و صورت جایی ندارد<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۲۴۵.</ref> و اسلام نظام استثماری را لغو کرده است<ref>آل عمران، ۶۴؛ ← مطهری، مجموعه آثار، ۲۳/۴۳۹.</ref>؛ چنان‌که [[پیامبر اکرم(ص)]] پرداخت نکردن دستمزد [[کار و کارگر|کارگر]] را موجب از میان‌رفتن اعمال نیک انسان و حرام‌شدن بوی بهشت شمرده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۹/۱۰۸.</ref> مخالفت اسلام با «[[ربا]]» و تحریم این مفسده اقتصادی به حکم قرآن، [[سنت]]، [[اجماع]] و [[عقل (اصول فقه)|عقل]]<ref>مکارم شیرازی، ربا و بانکداری، ۹.</ref> و هر درآمدی که مانند ربا بدون دلیل منطقی و عقلی، حاصل شده باشد، <ref>مکارم شیرازی، ربا و بانکداری، ۳۲.</ref> نمود دیگری از مبارزه اسلام با بهره‌برداری نامشروع از اموال و کار دیگران است.<ref>مکارم شیرازی، ربا و بانکداری، ۳۵.</ref>


استثمار [[جامعه]] را از تعادل خارج می‌کند و با افزایش آن، جامعه به نابودی کشیده می‌شود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۵/۷۴۳.</ref> [[امام‌خمینی]] که از نگاه معرفتی خاستگاه زیاده‌خواهی و استثمار را [[حرص]] و طمع و نبود تربیت صحیح در انسان می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۵۰۴-۵۰۵.</ref>؛ از مجموع سخنان ایشان می‌توان سه نوع استثمار برداشت کرد که شامل استثمار در روابط فردی، استثمار حکومت از مردم و استثمار یک کشور از کشور دیگر می‌شود.
استثمار [[جامعه]] را از تعادل خارج می‌کند و با افزایش آن، جامعه به نابودی کشیده می‌شود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۵/۷۴۳.</ref> [[امام‌خمینی]] که از نگاه معرفتی خاستگاه زیاده‌خواهی و استثمار را [[حرص]] و [[طمع]] و نبود تربیت صحیح در انسان می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۵۰۴-۵۰۵.</ref>؛ از مجموع سخنان ایشان می‌توان سه نوع استثمار برداشت کرد که شامل استثمار در روابط فردی، استثمار حکومت از مردم و استثمار یک کشور از کشور دیگر می‌شود.


در سطح روابط فردی، امام‌خمینی با ‌اشاره به انواع بهره‌کشی‌ها مانند [[معاملات ربوی]] و مالکیت‌های غیر مشروع و [[غصب]] و تصرف اموال دیگران و کسب مال بدون حساب و موازین و مقررات، و استثماری‌دانستن آن<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۶-۴۷۷.</ref> ربا و بهره [[پول]] را بدترین نوع استثمار شمرده<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۲۵.</ref> و حرمت ربا را امری ثابت شمرده، بعید ندانسته که از [[ضروریات دین]] ‌به شمار آید.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|ربا}} در باره استثمار حکومت از مردم نیز امام‌خمینی در آغاز دهه ۱۳۲۰، به چپاول ثروت‌ و ذخایر ایران در دوران حکومت [[رضاشاه]] انتقاد کرد<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۰۸.</ref> و معتقد بود زمامداران دولت و صاحبان کرسی مجلس، به اسم خدمت به ملت و میهن، به استثمار و بهره‌کشی از توده مردم مشغول بوده‌اند.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۳۳-۲۳۴.</ref> ایشان در دوره حکومت [[محمدرضا پهلوی]] نیز از استثمار ایران سخن به میان آورد و پهلوی و بستگان او را در این زمینه، مسئول دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۹۵-۱۹۶.</ref> از نگاه ایشان، [[حکومت پهلوی]] برای استثمار و بهره‌‌برداری از ثروت‌ها و ذخایر ملت ایران، از ابزاری مانند [[بانک‌‌]]، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۸.</ref> دستگاه‌های تبلیغاتی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۹.</ref> و عناوین فریبنده‌ای مانند ملی‌کردن جنگل‌ها و مراتع<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۸۴.</ref> بهره می‌گرفت.
در سطح روابط فردی، امام‌خمینی با ‌اشاره به انواع بهره‌کشی‌ها مانند معاملات ربوی و مالکیت‌های غیر مشروع و [[غصب]] و تصرف اموال دیگران و کسب مال بدون حساب و موازین و مقررات، و استثماری‌دانستن آن<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۶-۴۷۷.</ref> ربا و بهره [[پول]] را بدترین نوع استثمار شمرده<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۲۵.</ref> و حرمت ربا را امری ثابت شمرده، بعید ندانسته که از [[ضروریات دین]] ‌به شمار آید.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|ربا}} در باره استثمار حکومت از مردم نیز امام‌خمینی در آغاز دهه ۱۳۲۰، به چپاول ثروت‌ و ذخایر ایران در دوران حکومت [[رضاشاه]] انتقاد کرد<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۰۸.</ref> و معتقد بود زمامداران دولت و صاحبان کرسی مجلس، به اسم خدمت به ملت و میهن، به استثمار و بهره‌کشی از توده مردم مشغول بوده‌اند.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۳۳-۲۳۴.</ref> ایشان در دوره حکومت [[محمدرضا پهلوی]] نیز از استثمار ایران سخن به میان آورد و پهلوی و بستگان او را در این زمینه، مسئول دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۹۵-۱۹۶.</ref> از نگاه ایشان، [[حکومت پهلوی]] برای استثمار و بهره‌‌برداری از ثروت‌ها و ذخایر ملت ایران، از ابزاری مانند [[بانک‌‌]]، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۸.</ref> دستگاه‌های تبلیغاتی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۹.</ref> و عناوین فریبنده‌ای مانند ملی‌کردن جنگل‌ها و مراتع<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۸۴.</ref> بهره می‌گرفت.


در سطح روابط خارجی نیز امام‌خمینی بارها در دوران رژیم پهلوی از بهره‌برداری و غارت منابع ایران مانند [[نفت]] و گاز و مراتع و جنگل‌ها و شیلات به دست امریکا و شوروی و دیگر قدرت‌ها و کشورهای صنعتی سخن گفته است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۱۵-۴۱۶؛ ۴/۶۶ و ۵/۴۵۱.</ref>؛ همان‌ طور که به واگذاری بخشی از بهترین مراتع کشور به شرکتی وابسته به ملکه انگلیس<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۱۹، ۱۴۰ و ۶/۷۸.</ref> و غارتگری مستشاران خارجی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۹ و ۴۹۶.</ref> انتقاد کرد.
در سطح روابط خارجی نیز امام‌خمینی بارها در دوران رژیم پهلوی از بهره‌برداری و غارت منابع ایران مانند [[نفت]] و گاز و مراتع و جنگل‌ها و شیلات به دست [[امریکا]] و [[شوروی]] و دیگر قدرت‌ها و کشورهای صنعتی سخن گفته است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۱۵-۴۱۶؛ ۴/۶۶ و ۵/۴۵۱.</ref>؛ همان‌ طور که به واگذاری بخشی از بهترین مراتع کشور به شرکتی وابسته به ملکه انگلیس<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۱۹، ۱۴۰ و ۶/۷۸.</ref> و غارتگری مستشاران خارجی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۹ و ۴۹۶.</ref> [[انتقاد]] کرد.
امام‌خمینی حکومت‌های غیر توحیدیِ منحرف و حاکم بر ملت‌های جهان را استثمارگر و سلطه‌جو معرفی کرده، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۴۷.</ref> امریکا را مظهر استثمار جهانی ‌‌شمرده<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۷.</ref> و سه کشور امریکا، شوروی و اسرائیل را در دوره پهلوی استثمارکننده ملت ایران خوانده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۵.</ref> ریشه استثمارگری این قدرت‌ها از نگاه ایشان به خوی استکباری آنان بر می‌گردد؛ گویی غیر صاحبان قدرت و اقمار آنان، کسی حق حیات ندارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۲.</ref> ایشان بر این اعتقاد بود که استثمارگران بین‌المللی با استفاده از غفلت و بی‌خبری برخی زمامداران<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۲۴.</ref> یا دست‌نشانده قراردادن بعضی از سران کشورها، ذخایر و منابع آنان را به یغما می‌برند.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۳۳-۲۳۴.</ref>
امام‌خمینی حکومت‌های غیر توحیدیِ منحرف و حاکم بر ملت‌های جهان را استثمارگر و سلطه‌جو معرفی کرده، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۴۷.</ref> امریکا را مظهر استثمار جهانی ‌‌شمرده<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۷.</ref> و سه کشور امریکا، شوروی و اسرائیل را در دوره پهلوی استثمارکننده ملت ایران خوانده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۵.</ref> ریشه استثمارگری این قدرت‌ها از نگاه ایشان به خوی استکباری آنان بر می‌گردد؛ گویی غیر صاحبان قدرت و اقمار آنان، کسی حق حیات ندارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۲.</ref> ایشان بر این اعتقاد بود که استثمارگران بین‌المللی با استفاده از [[غفلت]] و بی‌خبری برخی زمامداران<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۲۴.</ref> یا دست‌نشانده قراردادن بعضی از سران کشورها، ذخایر و منابع آنان را به یغما می‌برند.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۳۳-۲۳۴.</ref>
یکی دیگر از راه‌های استثمارگران برای بهره‌کشی از ملت‌های تحت سلطه در دوران جدید، فرستادن مستشاران نظامی، تاسیس پایگاه‌های دفاعی و به دنبال آن انتقال منابع خام از آن کشورهاست.<ref>هاشمی رکاوندی، فلسفه انقلاب، ۱/۱۲۹-۱۳۰.</ref> امام‌خمینی فروش نفت به [[امریکا]] و خرید سلاح‌های مخرب در حکومت پهلوی را نه برای حفاظت از کشور، بلکه در جهت منافع و طمع‌ورزی‌های بیگانگان در ایران و منطقه می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۷۱-۷۲ و ۴/۲۴.</ref>؛ چنان‌که از نگاه ایشان گسترش ملی‌گرایی در میان کشورهای مسلمان (در مقابل وحدت‌گرایی و تشکیل [[امت واحد اسلامی]])، از نقشه‌های ابرقدرت‌ها برای استثمار و چپاول منابع این‌گونه کشورها بوده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|ملی‌گرایی}}
یکی دیگر از راه‌های استثمارگران برای بهره‌کشی از ملت‌های تحت سلطه در دوران جدید، فرستادن مستشاران نظامی، تاسیس پایگاه‌های دفاعی و به دنبال آن انتقال منابع خام از آن کشورهاست.<ref>هاشمی رکاوندی، فلسفه انقلاب، ۱/۱۲۹-۱۳۰.</ref> امام‌خمینی فروش نفت به [[امریکا]] و خرید سلاح‌های مخرب در [[حکومت پهلوی]] را نه برای حفاظت از کشور، بلکه در جهت منافع و طمع‌ورزی‌های [[بیگانگان]] در ایران و منطقه می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۷۱-۷۲ و ۴/۲۴.</ref>؛ چنان‌که از نگاه ایشان گسترش ملی‌گرایی در میان کشورهای مسلمان (در مقابل وحدت‌گرایی و تشکیل امت واحد اسلامی)، از نقشه‌های [[ابرقدرت‌ها]] برای استثمار و چپاول منابع این‌گونه کشورها بوده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|ملی‌گرایی}}
==عوامل استثمار==
==عوامل استثمار==
قدرت‌های استعمارگر برای تداوم غارتگری خود از گروه‌های مزدور و بومی بهره می‌برند و پست‌های کلیدی حکومت‌های محلی را به افراد وابسته می‌سپارند.<ref>منصوری، شناخت استکبار، ۹۸.</ref> امام‌خمینی یکی از عوامل استثمار را حکومت‌های دست‌نشانده و ستم‌پذیریِ ملت‌های ستمدیده معرفی می‌کرد و از این ملت‌ها می‌خواست تا برای برانداختن حکومت‌های وابسته و پایان‌بخشیدن به استثمار کشورهای خود به پاخیزند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۲ و ۱۰۸-۱۱۲.</ref> ایشان تفرقه را سرچشمه تمام بدبختی‌ها و اسارت‌ها و وحدت را عامل رهایی از استثمار می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۸۰.</ref> و با تاکید بر بی‌نیازی ملت مسلمان از دیگران به دلیل برخورداری از منابع سرشار زیرزمینی، پراکندگی و دوری از وحدت را عامل غارت و استثمار این منابع به ‌دست بیگانگان ‌بر می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۱۴۱-۱۴۲؛ ۹/۲۵۰ و ۱۴/۴۱۰.</ref> و به تفرقه‌افکنی امریکا میان ملت‌های اسلامی به منظور چپاول آنان هشدار می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۷-۲۱۲.</ref>
قدرت‌های استعمارگر برای تداوم غارتگری خود از گروه‌های مزدور و بومی بهره می‌برند و پست‌های کلیدی حکومت‌های محلی را به افراد وابسته می‌سپارند.<ref>منصوری، شناخت استکبار، ۹۸.</ref> امام‌خمینی یکی از عوامل استثمار را حکومت‌های دست‌نشانده و ستم‌پذیریِ ملت‌های ستمدیده معرفی می‌کرد و از این ملت‌ها می‌خواست تا برای برانداختن حکومت‌های وابسته و پایان‌بخشیدن به استثمار کشورهای خود به پاخیزند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۲ و ۱۰۸-۱۱۲.</ref> ایشان تفرقه را سرچشمه تمام بدبختی‌ها و اسارت‌ها و وحدت را عامل رهایی از استثمار می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۸۰.</ref> و با تاکید بر بی‌نیازی ملت مسلمان از دیگران به دلیل برخورداری از منابع سرشار زیرزمینی، پراکندگی و دوری از [[وحدت]] را عامل غارت و استثمار این منابع به ‌دست بیگانگان ‌بر می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۱۴۱-۱۴۲؛ ۹/۲۵۰ و ۱۴/۴۱۰.</ref> و به تفرقه‌افکنی امریکا میان ملت‌های اسلامی به منظور چپاول آنان هشدار می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۷-۲۱۲.</ref>


از عوامل زمینه‌ساز برای استثمار، ضعف خودباوری و اراده و ازدست‌دادن هویت و شخصیتِ مردم ستمدیده و مستضعف است. امام‌خمینی بهترین روش ابرقدرت‌ها برای استثمار کشورها را تهی‌کردن جوانان دانشگاهی از ارزش‌های خودی و متمایل‌کردن آنان به سوی غرب یا شرق‌ و سپس انتخاب دولت‌مردان کشور از میان آنان برشمرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۸ و ۴۲۰.</ref> ایشان [[آخوندهای درباری]] و [[ملی‌گرایان]] بی‌خبر از [[اسلام]] و مصالح مسلمین را نیز هموارکننده راه غارتگری و استثمار ابرقدرت‌ها معرفی ‌کرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۳۶.</ref>
از عوامل زمینه‌ساز برای استثمار، ضعف [[خودباوری]] و اراده و ازدست‌دادن [[هویت]] و شخصیتِ مردم ستمدیده و [[مستضعفان|مستضعف]] است. امام‌خمینی بهترین روش ابرقدرت‌ها برای استثمار کشورها را تهی‌کردن جوانان دانشگاهی از ارزش‌های خودی و متمایل‌کردن آنان به سوی غرب یا شرق‌ و سپس انتخاب دولت‌مردان کشور از میان آنان برشمرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۸ و ۴۲۰.</ref> ایشان آخوندهای درباری و [[ملی‌گرایی|ملی‌گرایان]] بی‌خبر از [[اسلام]] و مصالح مسلمین را نیز هموارکننده راه غارتگری و استثمار ابرقدرت‌ها معرفی ‌کرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۳۶.</ref>
==راه‌های مقابله با استثمار==
==راه‌های مقابله با استثمار==


امام‌خمینی مبارزه با استثمارگران را در شمار دستورهای قرآن برشمرده و معتقد است چنانچه مسلمانان به قرآن کریم روی آورند، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۱۴ و ۳۱۷.</ref> به اسلام و [[وحدت]] توجه<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۱۷ و ۸/۴۷۸.</ref> و از مکاتب انحرافی دوری کنند، از غارتگری و استثمارِ سلطه‌جویان و مستکبران جلوگیری خواهند کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۷-۴۳۸ و ۳/۴۸۴.</ref> راه دیگر اتحاد نخبگان است.<ref>مفتح، ۱۸.</ref> امام‌خمینی معتقد است علما، روحانیان و روشنفکران اسلامی، چنانچه متحد شوند و به وظیفه هدایتگری خود عمل کنند، توانایی جلوگیری از استثمار و چپاول ثروت‌های مسلمانان را دارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۷.</ref> ایشان ضمن تشریح چگونگی فعالیت استعمارگران در کشورهای مستعمره، اسلام و روحانیت را دو مانع بزرگ در برابر غارت و استعمار خوانده است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۵.</ref> و جمهوری اسلامی را عاری از پدیده استثمار طبقاتی دانسته، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۶۱.</ref> کسانی را که با بهره‌کشی از دیگران مال‌اندوزی کرده بودند، فاقد حق و جایگاه در [[حکومت اسلامی]] برشمرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹.</ref> ایشان نوید داده است دیگر ملت‌های جهان نیز با تاسی به انقلاب اسلامی ملت ایران، به استثمار منابع خود به ‌دست بیگانگان، خاتمه خواهند داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۱۴.</ref>
امام‌خمینی مبارزه با استثمارگران را در شمار دستورهای قرآن برشمرده و معتقد است چنانچه مسلمانان به قرآن کریم روی آورند، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۱۴ و ۳۱۷.</ref> به اسلام و [[وحدت]] توجه<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۱۷ و ۸/۴۷۸.</ref> و از مکاتب انحرافی دوری کنند، از غارتگری و استثمارِ سلطه‌جویان و مستکبران جلوگیری خواهند کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۷-۴۳۸ و ۳/۴۸۴.</ref> راه دیگر اتحاد نخبگان است.<ref>مفتح، ۱۸.</ref> امام‌خمینی معتقد است علما، روحانیان و روشنفکران اسلامی، چنانچه متحد شوند و به وظیفه هدایتگری خود عمل کنند، توانایی جلوگیری از استثمار و چپاول ثروت‌های مسلمانان را دارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۷.</ref> ایشان ضمن تشریح چگونگی فعالیت استعمارگران در کشورهای مستعمره، [[اسلام]] و [[روحانیت]] را دو مانع بزرگ در برابر غارت و استعمار خوانده است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۵.</ref> و جمهوری اسلامی را عاری از پدیده استثمار طبقاتی دانسته، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۶۱.</ref> کسانی را که با بهره‌کشی از دیگران مال‌اندوزی کرده بودند، فاقد حق و جایگاه در [[حکومت اسلامی]] برشمرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹.</ref> ایشان نوید داده است دیگر ملت‌های جهان نیز با تاسی به انقلاب اسلامی ملت ایران، به استثمار منابع خود به ‌دست بیگانگان، خاتمه خواهند داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۱۴.</ref>


از سوی دیگر، از آنجاکه تاسیس [[نظام جمهوری اسلامی]] در نگاه امام‌خمینی برای از میان‌بردن [[ظلم]] و استثمار و تفاوت‌گذاری بین فقیر و غنی بود، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۶۱.</ref> با پیروزی انقلاب اسلامی، اقداماتی برای برقراری [[عدالت]] و رفع استثمار و حمایت از محرومان و مستضعفان جامعه صورت گرفت، ازجمله: مصادره اموال سلسله پهلوی و وابستگان آنان و صرف آن در نیازهای مستمندان، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۶۷؛ ۱۸/۵۲۶ و ۱۹/۴۲۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان|مصادره اموال}} تصویب لایحه‌ای در [[شورای انقلاب]] برای واگذاری زمین به کشاورزان محروم<ref>کیهان، روزنامه، ۱.</ref> و شکل‌گیری هیئت‌های هفت‌نفره برای واگذاری زمین، {{ببینید|متن=ببینید|هیئت‌های هفت‌نفره}} توجه ویژه [[قانون اساسی]] به مسائل اقتصادی کشور با هدف تامین استقلال اقتصادی، ریشه‌کن‌کردن [[فقر]] و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جهت رشد. تحقق این اهداف در قانون اساسی با این روش‌ها پیش‌بینی شده است:
از سوی دیگر، از آنجاکه تاسیس [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] در نگاه امام‌خمینی برای از میان‌بردن [[ظلم]] و استثمار و تفاوت‌گذاری بین فقیر و غنی بود، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۶۱.</ref> با پیروزی انقلاب اسلامی، اقداماتی برای برقراری [[عدالت اجتماعی|عدالت]] و رفع استثمار و حمایت از محرومان و مستضعفان جامعه صورت گرفت، ازجمله: [[مصادره اموال]] سلسله پهلوی و وابستگان آنان و صرف آن در نیازهای مستمندان، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۶۷؛ ۱۸/۵۲۶ و ۱۹/۴۲۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان|مصادره اموال}} تصویب لایحه‌ای در [[شورای انقلاب]] برای واگذاری زمین به کشاورزان محروم<ref>کیهان، روزنامه، ۱.</ref> و شکل‌گیری [[هیئت‌های هفت‌نفره]] برای واگذاری زمین، توجه ویژه [[قانون اساسی]] به مسائل اقتصادی کشور با هدف تامین استقلال اقتصادی، ریشه‌کن‌کردن [[فقر]] و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جهت رشد. تحقق این اهداف در قانون اساسی با این روش‌ها پیش‌بینی شده است:
* تامین نیازهای اساسی (مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان و آموزش و پرورش و غیره)؛
* تامین نیازهای اساسی (مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان و [[آموزش و پرورش]] و غیره)؛
* تامین شرایط و امکانات کار برای همه افراد قادر به کار؛
* تامین شرایط و امکانات کار برای همه افراد قادر به کار؛
* رعایت [[آزادی]] انتخاب شغل و مجبورنکردن افراد به کاری معین و جلوگیری از بهره‌کشی؛
* رعایت [[آزادی]] انتخاب شغل و مجبورنکردن افراد به کاری معین و جلوگیری از بهره‌کشی؛
* منع ضررزدن به دیگری و انحصار و [[احتکار]] و [[ربا]] و دیگر [[معاملات حرام]]؛
* منع ضررزدن به دیگری و انحصار و [[احتکار]] و [[ربا]] و دیگر معاملات حرام؛
* جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر کشور بنابر اصل ۴۳ و توجه به بخش تعاونی به عنوان یکی از سه پایه اصلی اقتصاد کشور در کنار دو بخش دولتی و خصوصی بنابر اصل ۴۴.{{ببینید|متن=ببینید|اقتصاد}}
* جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر کشور بنابر اصل ۴۳ و توجه به بخش تعاونی به عنوان یکی از سه پایه اصلی اقتصاد کشور در کنار دو بخش دولتی و خصوصی بنابر اصل ۴۴.{{ببینید|متن=ببینید|اقتصاد}}
==پانویس ==
==پانویس ==
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
{{پایان}}
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
محمود رشیدی-حسن حسنی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/670/ استعمار و استثمار]»، دانشنامه امام‌خمینی(ره)، ج۱، ص۶۷۰-۶۷۹.
 
* محمود رشیدی-حسن حسنی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/670/ استعمار و استثمار]»، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۱، ص۶۷۰-۶۷۹.


[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های جلد اول دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد اول دانشنامه]]
۲۱٬۱۴۹

ویرایش