۲۱٬۱۴۹
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
استکبار از ریشه «[[کبر]]» به معنای خودبزرگپنداری، برتریجویی، گردنکشی، [[غرور]] و نخوت است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۵/۱۲۶ و ۱۲۹؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۱۸۴۳.</ref> این واژه با کبر و تکبر، قرابت معنایی دارد. کبر خودشیفتگی و خود را بزرگتر از دیگران دیدن است<ref>راغب، مفردات، ۶۹۷.</ref> و تکبر، با اظهار آثار کبر، محقق میشود<ref>طیب، اطیب البیان، ۵/۳۶۸.</ref> و بالاترین تکبر، سرکشی در برابر خداوند و نپذیرفتن حق و سرپیچی از [[عبادت]] اوست.<ref>راغب، مفردات، ۶۹۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تکبّر}} [[امامخمینی]] استکبار را تمرُّد، نافرمانی، سرکشی و کبریاییکردن شمرده است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۹۷.</ref> استکبار در کاربردهای رایج، به نوعی سلطهجویی، استعمار و بهرهکشی فرهنگی، سیاسی و اقتصادیِ گروهی اندک و زورگو و منفعتطلب، بر گروهی عظیم از تودههای محروم گفته میشود<ref>محمدی، سیاست خارجی، ۳۳.</ref>؛ بر این اساس استکبار، ریشه و منشأ [[استثمار و استعمار]] و [[استبداد]] بهشمار میآید.<ref>طباطبایی، المیزان، ۴/۱۲۳.</ref> | استکبار از ریشه «[[کبر]]» به معنای خودبزرگپنداری، برتریجویی، گردنکشی، [[غرور]] و نخوت است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۵/۱۲۶ و ۱۲۹؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۱۸۴۳.</ref> این واژه با کبر و تکبر، قرابت معنایی دارد. کبر خودشیفتگی و خود را بزرگتر از دیگران دیدن است<ref>راغب، مفردات، ۶۹۷.</ref> و تکبر، با اظهار آثار کبر، محقق میشود<ref>طیب، اطیب البیان، ۵/۳۶۸.</ref> و بالاترین تکبر، سرکشی در برابر خداوند و نپذیرفتن حق و سرپیچی از [[عبادت]] اوست.<ref>راغب، مفردات، ۶۹۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تکبّر}} [[امامخمینی]] استکبار را تمرُّد، نافرمانی، سرکشی و کبریاییکردن شمرده است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۹۷.</ref> استکبار در کاربردهای رایج، به نوعی سلطهجویی، استعمار و بهرهکشی فرهنگی، سیاسی و اقتصادیِ گروهی اندک و زورگو و منفعتطلب، بر گروهی عظیم از تودههای محروم گفته میشود<ref>محمدی، سیاست خارجی، ۳۳.</ref>؛ بر این اساس استکبار، ریشه و منشأ [[استثمار و استعمار]] و [[استبداد]] بهشمار میآید.<ref>طباطبایی، المیزان، ۴/۱۲۳.</ref> | ||
در برابر مفهوم استکبار، واژه | در برابر مفهوم استکبار، واژه استضعاف قرار دارد که به معنای ضعیفشمردن<ref>حمیری، شمس العلوم، ۶/۳۹۷۴.</ref> و ناتواندیدن<ref>راغب، مفردات، ۵۰۷.</ref> و ضعیفکردن به معنای وسیع کلمه، اعم از فکری، اقتصادی و سیاسی با هدف بهرهکشی<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۶/۳۹۳.</ref> است. واژه استضعاف در [[قرآن کریم]] به معانی گفته شده آمده است؛ اما بیشتر در معنای مستضعفان فکری و کسانی که از روی نادانی، [[تعصب]] و تقلید نادرست، به دنبال رهبران ستمکار و گمراه حرکت میکنند، بهکار رفته است.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱/۳۸۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مستضعفان}} استکبار به دو قسم فردی و اجتماعی تقسیم میشود و امامخمینی به هر دو جنبه، بهویژه استکبار اجتماعی-سیاسی پرداخته است. | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
خصلت استکبار با نافرمانی [[ابلیس]] از اطاعت [[خدا]] و سجدهنکردن بر آدم آغاز شد و سپس با تداوم زندگی اجتماعی | خصلت استکبار با نافرمانی [[ابلیس]] از اطاعت [[خدا]] و سجدهنکردن بر [[آدم(ع)|آدم]] آغاز شد و سپس با تداوم زندگی اجتماعی انسان بر روی زمین، جریان یافت<ref>منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۱۷–۱۸.</ref>؛ چنانکه قرآن کریم [[کافران]] زمان [[حضرت نوح(ع)]]،<ref>نوح، ۷.</ref> [[فرعون]]،<ref>قصص، ۳۹.</ref> [[قوم بنیاسرائیل]] در دورههای مختلف،<ref>بقره، ۸۷.</ref> [[مشرکان]]<ref>مؤمنون، ۶۷؛ لقمان، ۷.</ref> و منافقان زمان [[پیامبر اکرم(ص)]]<ref>منافقون، ۵.</ref>را در شمار کسانی که استکبار ورزیدهاند، دانسته است. از نگاه امامخمینی استکبار از آفتها و عیبهای نفسانی شمرده میشود و ریشه در [[خودبزرگبینی]] انسان دارد و او را از پذیرفتن حقیقت بازمیدارد<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۹۸.</ref> و کسی که از سر لجاجت استکبار میورزد و تلاش میکند اسلام و قرآن را باطل جلوه دهد، نماد شقاوت او است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۷۸–۴۸۱.</ref> ایشان [[آمریکا]] و [[اسرائیل]] را از بارزترین مصادیق استکبار در جهان بهشمار میآورد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۵۳ و ۲۱/۲۲.</ref> و آمریکا و [[انگلیس]] را منشأ بدبختی ملتهای شرقی بهویژه ایران<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۷۲.</ref> و دشمنان شماره یک ملت ایران<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۵۶.</ref> میخواند؛ چنانکه پادشاهان ایران را نیز که در طول تاریخ شاهنشاهی، با خلق و خوی استکباری خود، مردم را به ضعف میکشاندند، در ردیف مستکبران شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۵۲.</ref> | ||
در قرنهای گذشته با رشد روزافزون میزان تولید و افزایش قدرتِ حکومتها در اروپا، بهتدریج این تفکر در این قاره شکل گرفت که اروپاییان از نژاد برترند و دیگر ملتها باید برده و فرمانبردار آنان باشند و ارزشهای جامعه انسانی را آنان تعیین کنند. جامعه اروپا با هدف بهرهکشی هرچه بهتر و سریعتر از مردم دنیا، طرحهای استعماری زیادی را تدارک دید.<ref>منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۲۸–۲۹.</ref> | در قرنهای گذشته با رشد روزافزون میزان تولید و افزایش قدرتِ حکومتها در اروپا، بهتدریج این تفکر در این قاره شکل گرفت که اروپاییان از نژاد برترند و دیگر ملتها باید برده و فرمانبردار آنان باشند و ارزشهای جامعه انسانی را آنان تعیین کنند. جامعه اروپا با هدف بهرهکشی هرچه بهتر و سریعتر از مردم دنیا، طرحهای استعماری زیادی را تدارک دید.<ref>منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۲۸–۲۹.</ref> | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
واژه استکبار و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن بهکار رفتهاند که چهار مورد آنها به استکبار [[شیطان]] و بقیه به استکبار انسان اشاره دارند.<ref>خراسانی، استکبار، ۳/۱۶۵.</ref> ماده «عتو»<ref>فرقان، ۲۱؛ ذاریات، ۴۴؛ ملک، ۲۱.</ref> و در مواردی ماده «علا»<ref>قصص، ۴ و ۸۳؛ یونس، ۸۳؛ مؤمنون، ۴۶.</ref> نیز به معنای استکبار و سرکشی بهکار رفته است. قرآن شیوهها و ابزار مستکبران را برای سلطه بر مردم، استخفاف و تحمیق مردم،<ref>زخرف، ۵۴.</ref> [[تفرقهافکنی]] میان آنان<ref>قصص، ۴.</ref> و تهدید و ارعاب<ref>اعراف، ۱۲۷–۱۲۹.</ref> شمرده است. | واژه استکبار و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن بهکار رفتهاند که چهار مورد آنها به استکبار [[شیطان]] و بقیه به استکبار انسان اشاره دارند.<ref>خراسانی، استکبار، ۳/۱۶۵.</ref> ماده «عتو»<ref>فرقان، ۲۱؛ ذاریات، ۴۴؛ ملک، ۲۱.</ref> و در مواردی ماده «علا»<ref>قصص، ۴ و ۸۳؛ یونس، ۸۳؛ مؤمنون، ۴۶.</ref> نیز به معنای استکبار و سرکشی بهکار رفته است. قرآن شیوهها و ابزار مستکبران را برای سلطه بر مردم، استخفاف و تحمیق مردم،<ref>زخرف، ۵۴.</ref> [[تفرقهافکنی]] میان آنان<ref>قصص، ۴.</ref> و تهدید و ارعاب<ref>اعراف، ۱۲۷–۱۲۹.</ref> شمرده است. | ||
[[روایات معصومان(ع)]] در این زمینه بیشتر ناظر به استکبار فردی است که یک خصلت و ویژگی درونی است؛ بر این اساس استکبار از [[جنود جهل]] و ضد تسلیم حقبودن<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۱–۲۲.</ref> و یکی از سه ریشه [[کفر]]<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۸۹.</ref> و نخستین معصیتی که خدا بدان نافرمانی شد<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱/۴۲.</ref> شمرده شده است. از نگاه روایات، کبریاییکردن تنها شایسته خداوند است<ref>طوسی، ۲/۴۳۲.</ref> و از انسان اگر سر بزند، گزاف و ادعای بیهوده است<ref>کراجکی، معدن الجواهر، ۶۳.</ref> و برای او خواری و ذلت به بار میآورد.<ref>کلینی، الکافی، ۸/۸۲.</ref> | [[حدیث|روایات معصومان(ع)]] در این زمینه بیشتر ناظر به استکبار فردی است که یک خصلت و ویژگی درونی است؛ بر این اساس استکبار از [[جنود جهل]] و ضد تسلیم حقبودن<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۱–۲۲.</ref> و یکی از سه ریشه [[کفر]]<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۸۹.</ref> و نخستین معصیتی که خدا بدان نافرمانی شد<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱/۴۲.</ref> شمرده شده است. از نگاه روایات، کبریاییکردن تنها شایسته خداوند است<ref>طوسی، ۲/۴۳۲.</ref> و از انسان اگر سر بزند، گزاف و ادعای بیهوده است<ref>کراجکی، معدن الجواهر، ۶۳.</ref> و برای او خواری و ذلت به بار میآورد.<ref>کلینی، الکافی، ۸/۸۲.</ref> | ||
== ماهیت و زمینههای استکبار == | == ماهیت و زمینههای استکبار == | ||
در نگاهی کلی میتوان گفت که پایههای استکبار بر سه اصل اعتقاد به برتری نژادی و ذاتی، انکار واقعیتهای جهان و جذبههای حکومت و قدرت مادی استوار است.<ref>منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۲۴–۲۷.</ref> قرآن کریم | در نگاهی کلی میتوان گفت که پایههای استکبار بر سه اصل اعتقاد به برتری نژادی و ذاتی، انکار واقعیتهای جهان و جذبههای حکومت و قدرت مادی استوار است.<ref>منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۲۴–۲۷.</ref> قرآن کریم مال و ثروتِ فراوان،<ref>زخرف، ۵۱؛ یونس، ۸۸.</ref> قدرت نظامی و موقعیت سیاسی-اجتماعی،<ref>فصلت، ۱۵.</ref> فقر فرهنگی و استقلال فکری نداشتنِ توده مردم،<ref>زخرف، ۵۴.</ref> [[خودبرتربینی]] در آفرینش،<ref>ص، ۷۵–۷۶؛ اعراف، ۱۲.</ref> [[کفر]]،<ref>بقره، ۳۴؛ ص، ۷۴.</ref> [[هوای نفس]] و خودپرستی،<ref>بقره، ۸۷.</ref> جرم و [[گناه]]<ref>جاثیه، ۳۱؛ اعراف، ۱۳۳.</ref> و [[غفلت]] از قدرت نامحدود الهی<ref>فصلت، ۱۵؛ قصص، ۷۸.</ref> را زمینههای استکبار خوانده است. | ||
[[امامخمینی]] در پدیدآمدن استکبار، ازجمله این عوامل را مؤثر میداند: بیماری روحی و نگاه خاص مستکبران به جهان،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۸۸.</ref> مهارنشدن قدرتها با تعلیمات انسانی-آسمانی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۰۹–۱۱۰.</ref> نبود بیداری و آگاهی | [[امامخمینی]] در پدیدآمدن استکبار، ازجمله این عوامل را مؤثر میداند: بیماری روحی و نگاه خاص مستکبران به جهان،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۸۸.</ref> مهارنشدن قدرتها با تعلیمات انسانی-آسمانی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۰۹–۱۱۰.</ref> نبود بیداری و آگاهی [[مستضعفان]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۷۲.</ref> خودباختگی و احساس ناتوانی مستضعفان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۶.</ref> و خودبینی و طغیان نفس مستکبران<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۹۰.</ref>؛ همچنانکه ایشان سلطهطلبی آمریکا و [[استثمار]] مردم جهان به دست این قدرت استکباری را در گسترش استکبار مؤثر میدید. به اعتقاد ایشان آمریکا [[دشمن]] شماره یک مردم مستضعف جهان است و از هیچ جنایتی برای سیطره سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی بر جهانِ زیر سلطه خودداری نمیکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|امریکا}} | ||
== اقسام و آثار استکبار == | == اقسام و آثار استکبار == | ||
قرآن کریم به دو نوع از بروز استکبار یعنی استکبار فردی و اجتماعی اشاره کرده است. استکبار فردی تکبر در برابر خدا و خاضعنشدن در پیشگاه حقیقت است<ref>اعراف، ۴۵، مدثر، ۲۳.</ref> و استکبار اجتماعی تکبر در برابر مردم و بزرگتردانستن خود و مفهومی در مقابل استضعاف است.<ref>اعراف، ۷۵؛ احقاف، ۲۰.</ref> امامخمینی نیز استکبار اجتماعی و سیاسی را در برابر استضعاف نهاده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۵.</ref> و در یک نگاه کلی معتقد است تجاوز به حقوق زیردستان و کوچکشمردن آنان، هرچند کمشمار باشند، از مصادیق استکبار است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۸۹.</ref> و مستکبران، منحصر در قدرتهای سلطهگر جهانی نیستند؛ بلکه دولتهایی هم که ملتهای خود را ضعیف میشمرند و بر آنان ظلم و دستاندازی میکنند، در ردیف مستکبراناند؛ نیز هر کسی که به حقوق زیردستان خود تعدی کند و آنان را کوچک بشمارد مستکبر است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۸۸–۴۸۹.</ref> ایشان رژیم پهلوی و همه طبقات بالانشین و وابسته به آن را که در برابر طبقات پایین اجتماع، تکبر میکردند و آنان را کوچک میشمردند و به حساب نمیآوردند، از مصادیق مستکبران میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۱.</ref> | [[قرآن کریم]] به دو نوع از بروز استکبار یعنی استکبار فردی و اجتماعی اشاره کرده است. استکبار فردی تکبر در برابر خدا و خاضعنشدن در پیشگاه حقیقت است<ref>اعراف، ۴۵، مدثر، ۲۳.</ref> و استکبار اجتماعی تکبر در برابر مردم و بزرگتردانستن خود و مفهومی در مقابل استضعاف است.<ref>اعراف، ۷۵؛ احقاف، ۲۰.</ref> امامخمینی نیز استکبار اجتماعی و سیاسی را در برابر استضعاف نهاده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۵.</ref> و در یک نگاه کلی معتقد است تجاوز به حقوق زیردستان و کوچکشمردن آنان، هرچند کمشمار باشند، از مصادیق استکبار است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۸۹.</ref> و مستکبران، منحصر در قدرتهای سلطهگر جهانی نیستند؛ بلکه دولتهایی هم که ملتهای خود را ضعیف میشمرند و بر آنان ظلم و دستاندازی میکنند، در ردیف مستکبراناند؛ نیز هر کسی که به حقوق زیردستان خود تعدی کند و آنان را کوچک بشمارد مستکبر است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۸۸–۴۸۹.</ref> ایشان رژیم پهلوی و همه طبقات بالانشین و وابسته به آن را که در برابر طبقات پایین اجتماع، [[تکبر]] میکردند و آنان را کوچک میشمردند و به حساب نمیآوردند، از مصادیق مستکبران میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۱.</ref> | ||
قرآن کریم عهدشکنی و رویگردانی از | قرآن کریم عهدشکنی و رویگردانی از انذار و هشدار [[پیامبران(ع)]]،<ref>فاطر، ۴۲–۴۳.</ref> تکذیب و رد آیات الهی،<ref>لقمان، ۷.</ref> تکذیب و کشتن پیامبران(ع)،<ref>بقره، ۸۷.</ref> انکار [[توحید]]،<ref>صافات، ۳۵–۳۶.</ref> رویگردانی از [[عبادت|عبادت خداوند]]،<ref>نساء، ۱۷۲؛ غافر، ۶۰.</ref> درخواستهای نامعقول،<ref>فرقان، ۲۱.</ref> لجاجت و نپذیرفتن حق<ref>فصلت، ۱۵؛ جاثیه، ۶–۸.</ref> و تکذیب [[آخرت]] و [[معاد]]<ref>نحل، ۲۲؛ قصص، ۳۹.</ref> را از آثار استکبار شمرده است. [[امامخمینی]] با استناد به آیه ۱۷۹ [[سوره اعراف]]، مستکبران را افرادی دانسته که به جهت گناه و کدورتِ حاصل از طغیان و سرکشی در برابر خداوند، دلهایشان چرکین شده و زنگار گرفته و از [[تفکر]] و تذکر بیبهرهاند، بلکه نظر در آیات الهی و شنیدن مواعظ و معارف، بر حالت [[غفلت]] و استکبار آنان میافزاید.<ref>امامخمینی، آداب الصلاه، ۲۰۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تکبر}} | ||
== رویارویی مستکبران و مستضعفان == | == رویارویی مستکبران و مستضعفان == | ||
بیشتر گروندگان به پیامبران(ع) را محرومان و مستضعفان تشکیل میدادند و بیشتر مخالفانِ ایشان، از طبقه مستکبران بودند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۴۶۴–۴۶۵.</ref> مبارزه ارزشمند، مقدس و مبرّا از منفعتطلبیهای مادی را که شایسته نام مبارزه حق با باطل است، پیامبران الهی(ع) و مؤمنانِ پیرو آنان، رهبری کرده و بشریت را از نظر تمدن و معنویت انسانی به پیش بردهاند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۴۷۲–۴۷۳.</ref> | بیشتر گروندگان به پیامبران(ع) را محرومان و مستضعفان تشکیل میدادند و بیشتر مخالفانِ ایشان، از طبقه مستکبران بودند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۴۶۴–۴۶۵.</ref> مبارزه ارزشمند، مقدس و مبرّا از منفعتطلبیهای مادی را که شایسته نام مبارزه حق با باطل است، پیامبران الهی(ع) و مؤمنانِ پیرو آنان، رهبری کرده و بشریت را از نظر [[تمدن]] و معنویت انسانی به پیش بردهاند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۴۷۲–۴۷۳.</ref> | ||
امامخمینی ضمن تأکید بر اینکه هدف اصلی پیامبران الهی(ع)، راهبری انسانها به سوی معنویت بوده است، مقابله با | امامخمینی ضمن تأکید بر اینکه هدف اصلی پیامبران الهی(ع)، راهبری انسانها به سوی معنویت بوده است، مقابله با اشراف برای حفظ منافع تودهها و جلوگیری از [[ظلم]] به آنان را از وظایف پیامبران(ع) میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹.</ref> ایشان بر آن بود همه پیامبران(ع) از میان طبقات محروم و فقیر [[جامعه]] برخاسته و به مقابله با قدرتمندان رفتهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۱۵–۲۱۶ و ۶/۸۹.</ref>؛ از اینرو مستضعفان بر همه ادیان، حق دارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۲۷.</ref> ایشان با رد اتهام افیونبودن دین، معتقد بود که پیامبران(ع) با [[تبلیغ دین]] و آمادهکردن مستضعفان، آنان را به صحنه [[قیام]] و [[شورش]] علیه مستکبران میآوردند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۸۸؛ ۸/۲۹۳، ۴۵۶ و ۹/۱۶۹.</ref> و این روند در تاریخ ظهور اسلام هم وجود داشته و تأکید فراوان قرآن بر جنگ و مبارزه برای مقابله و رودررویی با قدرتمندان و [[طاغوت|طاغوتها]] بوده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۸.</ref> ایشان یکی از اهداف نخستین اسلام و تعلیمات دینی را از میانبرداشتن مستکبران و جلوگیری از [[استعمار و استثمار]] مستضعفان، میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۱۷.</ref> و [[تربیت]] انسانها را مقصد نهایی پیامبران(ع) بهشمار میآورد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۳۰ و ۸/۶۵–۶۶.</ref> به باور امامخمینی منطق قرآن، ترغیب پیامبر(ص) به مبارزه با سرمایهدارانی بود که مخالف منافع تودهها بودند و آنان را استثمار میکردند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۱۴.</ref> و همه مبلغان راستین از [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] تا علمای اسلام در طول تاریخ، اهل مبارزه با صاحبان قدرت بودند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۱۶–۲۱۷.</ref> امامخمینی بر اساس آیه ۵ [[سوره قصص]] تأکید میکرد طبق وعده خداوند، مستضعفان بر مستکبران [[پیروزی|پیروز]] خواهند شد و حاکمیت بر زمین در اختیار مستضعفان قرار خواهد گرفت و مستکبران که غاصب زمیناند، از میان خواهند رفت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۵۷ و ۷/۱۱۵، ۱۱۷، ۲۹۲.</ref> ایشان [[انقلاب اسلامی ایران]] را حرکتی در همین راستا<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۳۳.</ref> و آن را نهضت مستضعفان علیه مستکبران<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۳۲.</ref> و هشداری برای همه مستکبران جهان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۲.</ref> میدانست و از مستضعفان جهان میخواست به پا خیزند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۶.</ref> و با الگوگرفتن از انقلاب ایران<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۹۹ و ۷/۱۱۸.</ref> و زیر پرچم اسلام بر مستکبران غلبه کنند و زمین را از دست چپاولگران بگیرند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۰۳–۱۰۴.</ref> ایشان که انقلاب اسلامی ایران را پشتیبان ملتهای مظلوم در برابر ظالمان میشمرد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۳۳.</ref> اعلام کرد هر جا مبارزه علیه استکبار شکل بگیرد، انقلاب اسلامی حضور خواهد داشت و از مظلومان دفاع خواهد کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب اسلامی ایران}} ایشان از همه مستضعفان عالم میخواست با یکپارچگی و [[وحدت]]، حزب جهانی مستضعفان را تشکیل دهند و مشکلات خود را با ارادهای مصمم از میان بردارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰–۲۸۱، ۳۳۱ و ۳۳۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مستضعفان}} ایشان سلامت و صلح جهانی را در گروی انقراض مستکبران میدانست و بر آن بود که تا این سلطهطلبانِ بیفرهنگ بر روی زمیناند، مستضعفان به ارث خود نخواهند رسید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۴.</ref> و اگر در این زمینه سستی شود، مستکبران شرق و غرب، همه را از میان خواهند برد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۹.</ref> | ||
حمایت از مستضعفان در برابر مستکبران، در اصل ۱۵۴ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] هم آمده است و بر اساس آن، سعادت انسان در همه جامعه بشری، آرمان جمهوری اسلامی ایران معرفی شده و رسیدن به [[استقلال]] و [[آزادی]] و حکومت حق و عدل، حق همه مردم جهان دانسته شده است. جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر این اصل، ضمن خودداری از دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفان در برابر مستکبران حمایت میکند. با توجه به این اصل و مقدمه قانون اساسی که انقلاب ایران را حرکتی برای پیروزی نهایی مستضعفان بر مستکبران شمرده، یکی از اهداف مهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به عنوان مقدمه و لازمه تشکیل حکومت واحد جهانی، مبارزه با استکبار جهانی و حمایت از مردم مستضعف دنیاست.<ref>محمدی، سیاست خارجی، ۳۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نهضتهای اسلامی}} | حمایت از مستضعفان در برابر مستکبران، در اصل ۱۵۴ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] هم آمده است و بر اساس آن، سعادت انسان در همه جامعه بشری، آرمان [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]] معرفی شده و رسیدن به [[استقلال]] و [[آزادی]] و حکومت حق و عدل، حق همه مردم جهان دانسته شده است. جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر این اصل، ضمن خودداری از دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفان در برابر مستکبران حمایت میکند. با توجه به این اصل و مقدمه قانون اساسی که انقلاب ایران را حرکتی برای پیروزی نهایی مستضعفان بر مستکبران شمرده، یکی از اهداف مهم [[سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران]] به عنوان مقدمه و لازمه تشکیل حکومت واحد جهانی، مبارزه با استکبار جهانی و حمایت از مردم مستضعف دنیاست.<ref>محمدی، سیاست خارجی، ۳۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نهضتهای اسلامی}} | ||
== راههای نفوذ و سلطه مستکبران == | == راههای نفوذ و سلطه مستکبران == | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
=== جهانی و بینالمللی === | === جهانی و بینالمللی === | ||
[[امامخمینی]] وابستگی فکری مستضعفان به مستکبران و استقلال فکری و درونی نداشتن آنان را سرچشمه وابستگیهای دیگر میدانست و راه نجات را بیدارشدن از خواب مصنوعیِ تحمیلشده بر برخی اقشار بهخصوص متفکران و روشنفکران کشورهای مستضعف میدید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۷۹.</ref>؛ همان گونه که بیداری ملتهای مستضعف را نخستین گام برای رسیدن به پیروزی میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۸۲.</ref> ایشان ظلمپذیری و تن به اسارتدادنِ مردم مستضعفِ مظلوم جهان را بدتر از ستمکاری بهشمار میآورد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۲–۳۳.</ref> و به همه کشورهای زیر سلطه مستکبران هشدار میداد اگر به خود متکی نباشند، تا ابد گرفتار خواهند ماند. ایشان با اشاره به اینکه حق گرفتنی است، راه نجات از سلطه غرب را روی پای خود ایستادن و قیام و تاختن بر عوامل بیگانه و بیرونکردن آنان از میدان میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۷.</ref> و از مستضعفان میخواست برای قیام علیه مستکبران، منتظر اقدام دولتهای خود نباشند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۳۹.</ref>؛ زیرا در نگاه ایشان بیشتر حاکمان کشورهای ضعیف را افرادی تشکیل میدهند که یا استکبار تحمیل کرده یا خود، پیرو خطوط کلی استکبارند و این حاکمان، قوانین و دستورهای دیکتهشده را که دلخواه و تامینکننده منافع مستکبران است، به اجرا درمیآورند و ملت خود را در حصار و قرنطینه سیاسی نگه میدارند و هر گونه اعتراض آنان را گناهی نابخشودنی میدانند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۷۹.</ref> ایشان وحدت مستضعفان عالم را از همه [[ادیان]] و | [[امامخمینی]] وابستگی فکری مستضعفان به مستکبران و استقلال فکری و درونی نداشتن آنان را سرچشمه وابستگیهای دیگر میدانست و راه نجات را بیدارشدن از خواب مصنوعیِ تحمیلشده بر برخی اقشار بهخصوص متفکران و روشنفکران کشورهای مستضعف میدید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۷۹.</ref>؛ همان گونه که بیداری ملتهای مستضعف را نخستین گام برای رسیدن به [[پیروزی]] میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۸۲.</ref> ایشان ظلمپذیری و تن به اسارتدادنِ مردم مستضعفِ مظلوم جهان را بدتر از ستمکاری بهشمار میآورد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۲–۳۳.</ref> و به همه کشورهای زیر سلطه مستکبران هشدار میداد اگر به خود متکی نباشند، تا ابد گرفتار خواهند ماند. ایشان با اشاره به اینکه حق گرفتنی است، راه نجات از سلطه غرب را روی پای خود ایستادن و [[قیام]] و تاختن بر عوامل بیگانه و بیرونکردن آنان از میدان میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۷.</ref> و از مستضعفان میخواست برای قیام علیه مستکبران، منتظر اقدام دولتهای خود نباشند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۳۹.</ref>؛ زیرا در نگاه ایشان بیشتر حاکمان کشورهای ضعیف را افرادی تشکیل میدهند که یا استکبار تحمیل کرده یا خود، پیرو خطوط کلی استکبارند و این حاکمان، قوانین و دستورهای دیکتهشده را که دلخواه و تامینکننده منافع مستکبران است، به اجرا درمیآورند و ملت خود را در حصار و قرنطینه سیاسی نگه میدارند و هر گونه اعتراض آنان را گناهی نابخشودنی میدانند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۷۹.</ref> ایشان وحدت مستضعفان عالم را از همه [[ادیان]] و مذاهب، تنها راهِ از میانرفتن مستکبران میدانست<ref>ه امامخمینی، صحیفه مان، ۱۷/۴۲۹.</ref>؛ چنانکه از مقامات [[کلیسا]] میخواست به پا خیزند و از [[مستضعفان]] حمایت کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۵.</ref> | ||
=== جهان اسلام === | === جهان اسلام === | ||
امامخمینی اعتقاد داشت قدرتهای جهانی در دوران خواب و ناآگاهی مسلمانان، اسلام و قرآن را خطری بزرگ و بالقوه برای خود برمیشمردند و امروزه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در معرض خطر قرارگرفتنِ منافع حیاتی آنان، در آمادگی به سر میبرند و در صددند با استفاده از | امامخمینی اعتقاد داشت قدرتهای جهانی در دوران خواب و ناآگاهی مسلمانان، اسلام و قرآن را خطری بزرگ و بالقوه برای خود برمیشمردند و امروزه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در معرض خطر قرارگرفتنِ منافع حیاتی آنان، در آمادگی به سر میبرند و در صددند با استفاده از حیله و فریب، به اهداف خود دست پیدا کنند؛ از اینرو [[مسلمانان]] باید در ارتباط با [[ابرقدرتها]] اصل را بر دشمنی و فریب بگذارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۱.</ref> به اعتقاد ایشان استکبار جهانی با عوامل داخلی و طرحهای دولتهای عقبمانده و بیتوجه به مصالح مسلمانان و بهرهگیری از نویسندگان، گویندگان و خطیبان وابسته، در کشورهای اسلامی نفوذ کرده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۰۳.</ref> و مسلمانان بر اثر تبلیغات مستکبران صدها سال، شستشوی مغزی و دچار خودباختگی شدهاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱۰.</ref> ایشان تنازع و تفرقه را باعث بدبختی و نکبت مسلمانان در طول تاریخ شمرده و [[وحدت|وحدت کلمه]] و اجتناب از تفرقه را دارای آثاری معجزهآسا برای حل مشکلات شمرده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۲۶.</ref> و قیام بر ضد مستکبران را تکلیف کشورهای اسلامی دانسته<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۴۳.</ref> و عزت و حیات سیاسی-اجتماعی مسلمانان را در گرو مبارزه و تصمیم به خروج از زیر سیادت [[کفر]] و شرک جهانی بهخصوص آمریکا معرفی کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۲.</ref> | ||
=== انقلاب اسلامی ایران === | === انقلاب اسلامی ایران === | ||
امامخمینی پیش از پیروزی انقلاب | امامخمینی پیش از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]]، گرفتاری ملت و کشور ایران را علاوه بر رژیم زورگوی پهلوی، استکبار بینالمللی و در راس آن آمریکا میدانست و این رژیم را مهره آنان میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۱۹ و ۴۲۲.</ref> ایشان با همین اندیشه، انقلاب خود را در مبارزه با استکبار داخلی و بینالمللی، هدایت کرد و به پیروزی رساند و با ایمان راسخی که به تحقق وعده الهی در پیروزی مستضعفان بر مستکبران جهان داشت،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۱۹.</ref> آمادگی خود را برای مبارزه با استکبار جهانی در سراسر دنیا اعلام کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۸ و ۲۰/۳۱۸–۳۱۹.</ref> به اعتقاد ایشان استکبار جهانی کینه شدیدی با [[اسلام ناب محمدی]] دارد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۹۵ و ۳۲۸.</ref>؛ از اینرو به دنبال دورکردن مردم از انقلاب و گسستن پیوند آنان با آرمانهای اجتماعی-سیاسی اسلام است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۹.</ref> و در همه زمینهها افرادی را برای شکست انقلاب اسلامی در آستین دارد. در [[حوزههای علمیه]]، از مقدسنمایان برای نابودکردن محتوای اسلام و انقلاب استفاده میکند و در [[دانشگاه]] با عوامل خود به همه [[روحانیان]] و علما حملهور میشود و [[اسلام]] آنان را آمریکایی معرفی میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۷.</ref> ایشان هشدار میداد که استکبار از همه کمینگاههای سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی، به انقلاب اسلامی حمله کرده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۹.</ref> و دستیاران نفوذی استکبار هیچگاه دست از شیطنت برنمیدارند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۳۳.</ref>؛ بنابراین توطئهگری و دسیسهچینی استکبار در کشور باید جدی گرفته شود و همه مشکلات کشور به پای سوء مدیریت و بیتجربگی گذاشته نشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۹۱.</ref> | ||
از منظری دیگر راههای ورود و نفوذ استکبار در داخل کشور از نگاه امامخمینی افزون بر [[تفرقهافکنی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۲۶.</ref> عبارتاند از: | از منظری دیگر راههای ورود و نفوذ استکبار در داخل کشور از نگاه امامخمینی افزون بر [[تفرقهافکنی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۲۶.</ref> عبارتاند از: | ||
* ترویج مکتبهای شرقی و غربی و گسترش [[اسلام آمریکایی]]:<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰.</ref> امامخمینی معتقد است تسلیمشدگان بیچون و چرای مکتبهای انحرافی غرب و التقاطی شرق، با قلم و زبان و به شکل خزنده و بیامان، در صدد انحراف ملتاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۵.</ref>؛ | * ترویج مکتبهای شرقی و غربی و گسترش [[اسلام آمریکایی]]:<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰.</ref> امامخمینی معتقد است تسلیمشدگان بیچون و چرای مکتبهای انحرافی غرب و [[التقاط|التقاطی]] شرق، با قلم و زبان و به شکل خزنده و بیامان، در صدد [[انحراف]] ملتاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۵.</ref>؛ | ||
* ترویج [[فساد]] و | * ترویج [[فساد]] و فحشا و آزادی غربی: امامخمینی اعتقاد داشت آزادی غربی که برخی روشنفکران در پی آناند، راه ورود استکبار را باز میکند و [[جوانان]] را فاسد و ملت را تا آخر، به بند میکشد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۴۴.</ref> و کار مستکبران جز فسادانگیزی نیست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۹۲.</ref>؛ | ||
* ترور شخصیتهای انقلابی و تأثیرگذار: به باور امامخمینی نقشه استکبار برای تسلط بر جوامع، حذف مغزهای متفکر و برجسته اجتماع و جایگزینکردن مهرههای دستپرورده خویش است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰؛ قاضیزاده، ۶۲۰ و ۶۲۸.</ref>؛ | * [[ترور]] شخصیتهای انقلابی و تأثیرگذار: به باور امامخمینی نقشه استکبار برای تسلط بر جوامع، حذف مغزهای متفکر و برجسته اجتماع و جایگزینکردن مهرههای دستپرورده خویش است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰؛ قاضیزاده، ۶۲۰ و ۶۲۸.</ref>؛ | ||
* منزویکردن روحانیت و دفاع از [[نظریه جدایی دین از سیاست]]: امامخمینی خاطرنشان کرده است که استکبار با مطالعات و بررسیهای دقیق، به این نتیجه رسیده است که تنها مانع پیش روی او دین اسلام است؛ از اینرو برای سلطه پیداکردن بر کشورهای اسلامی، در صدد از میانبرداشتن اسلام یا بیمحتواکردن آن است و در بخش دوم، توفیق هم داشته است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۰۳–۲۰۴.</ref> و برای جلوگیری از نفوذ معنوی روحانیت و ضربهزدن به این قشر از | * منزویکردن [[روحانیت]] و دفاع از [[نظریه جدایی دین از سیاست]]: امامخمینی خاطرنشان کرده است که استکبار با مطالعات و بررسیهای دقیق، به این نتیجه رسیده است که تنها مانع پیش روی او دین اسلام است؛ از اینرو برای سلطه پیداکردن بر کشورهای اسلامی، در صدد از میانبرداشتن اسلام یا بیمحتواکردن آن است و در بخش دوم، توفیق هم داشته است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۰۳–۲۰۴.</ref> و برای جلوگیری از نفوذ معنوی روحانیت و ضربهزدن به این قشر از [[جامعه]]، دو راه ایجاد ترس و نیرنگ را برگزیده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸.</ref> | ||
== راه مقابله با نفوذ و سلطه مستکبران == | == راه مقابله با نفوذ و سلطه مستکبران == | ||
امامخمینی در یک تقسیمبندی کلی برای ایستادگی در برابر توطئههای استکبار، بر دو امر تکیه میکرد: | امامخمینی در یک تقسیمبندی کلی برای ایستادگی در برابر توطئههای استکبار، بر دو امر تکیه میکرد: | ||
* حفظ [[وحدت]] و | * حفظ [[وحدت]] و انسجام ملی:<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۹–۱۰.</ref> به اعتقاد ایشان مهمترین سلاح برای مسلمانان و مستضعفان جهان در مبارزه با استکبار، وحدت و آگاهی است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۹.</ref>؛ | ||
* مبارزه آشتیناپذیرانه تا قطع همه وابستگیها به ابرقدرتها:<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۷.</ref> ایشان با بیان این نکته که استکبار جهانی با بهرهگیری از علوم و فنون پیشرفته نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، ایران را مورد حملات همهجانبه | * مبارزه آشتیناپذیرانه تا قطع همه وابستگیها به [[ابرقدرتها]]:<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۷.</ref> ایشان با بیان این نکته که استکبار جهانی با بهرهگیری از علوم و فنون پیشرفته نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، ایران را مورد حملات همهجانبه جنگ، [[محاصره اقتصادی]] و جنگ روانی-تبلیغاتی با شعار فریبنده [[حقوق بشر]] در جراید و رسانهها قرار داده، ضرورت مبارزه با استکبار جهانی را به گستردگی حضور استکبار مطرح کرد و برای کشاندن مبارزات به خارج از مرزهای ایران، از مسلمانان و مستضعفان جهان خواست انقلاب ایران را الگوی مبارزه با مستکبران قرار دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۱۱۵؛ ۱۰/۴۴۱؛ ۱۱/۱۱۰؛ ۱۳/۹۳، ۳۴۳؛ ۱۵/۱۴۵–۱۴۶ و ۲۰/۲۰۷–۲۰۸.</ref> ایشان برای عملیشدن ایناندیشه، در نخستین گام، آخرین جمعه [[ماه مبارک رمضان]] را روز قدس اعلام کرد و همه [[مردم]] را در این روز، به مبارزه با استکبار جهانی فراخواند و افراد ساکت در این روز را از مستکبران و دستیاران آنان برشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۷۶، ۲۷۹؛ ۱۳/۷۲؛ ۱۵/۵۹؛ ۱۶/۳۷۸ و ۲۰/۵۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|روز جهانی قدس}}؛ چنانکه به هدف گسترش مبارزه با استکبار جهانی بر مراسم «[[برائت از مشرکین]]» در روزهای [[حج]] تأکید جست و هر سال با پیام خود، حاجیان بیتاللّه الحرام را به میدان مبارزه با استکبار جهانی دعوت کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۳۸، ۳۳۹؛ ۱۵/۱۶۹؛ ۱۸/۵۲–۵۳؛ ۱۹/۲۳–۲۴؛ ۲۰/۳۱۱ و ۲۱/۲۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|حج ابراهیمی}} | ||
== مقابله امامخمینی با استکبار == | == مقابله امامخمینی با استکبار == | ||
[[امامخمینی]] از همان کودکی از حاکمان مستکبر منطقه «کمره»، زخمِ ازدستدادن پدر را بر دل داشت.<ref>رجبی، از آغاز تا تبعید، ۱/۹۳–۹۷.</ref> ایشان چنانکه خود خاطرنشان کرده در نوجوانی و به هنگام [[جنگ جهانی اول]] از نزدیک، شاهد تاخت و تاز نیروهای اشغالگر خارجی بهخصوص | [[امامخمینی]] از همان کودکی از حاکمان مستکبر منطقه «کمره»، زخمِ ازدستدادن پدر را بر دل داشت.<ref>رجبی، از آغاز تا تبعید، ۱/۹۳–۹۷.</ref> ایشان چنانکه خود خاطرنشان کرده در نوجوانی و به هنگام [[جنگ جهانی اول]] از نزدیک، شاهد تاخت و تاز نیروهای اشغالگر خارجی بهخصوص روسیه بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۷۴.</ref> و ستمگریِ مستکبران حاکم در زادگاه ایشان و مناطق اطراف آن<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۰–۱۲۱.</ref> و روابط غلط و ظالمانه ارباب-رعیتی، روح ایشان را میآزرد. نفرت و انزجار ایشان از این روابط، با ورود به حوزه و آشنایی با احکام اسلامی، مبنای نظری پیدا کرد و به صورت اصل دفاع از [[مستضعفان]] در برابر مستکبران، نمود یافت.<ref>رجبی، از آغاز تا تبعید، ۱/۹۸.</ref> ایشان در میانسالی ضمن شکایت از چیرهگی قدرتهای جهانی بر [[جهان اسلام]] و روزگار سیاه مسلمانان و با اشاره به آیه ۷۶ [[سوره انعام]]، تنها راه اصلاح امور را [[قیام]] برای خدا شمرده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۱–۲۲.</ref>؛ چنانکه خود در سالهای بعد و با فراهمشدن شرایط، وظیفه شرعی خود دانست که در برابر ظلم گسترده [[رژیم پهلوی]] قیام کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۵۹.</ref> ایشان اعلام کرد برای حفظ اصل دین، با دستاندرکاران ظلم مبارزه خواهد کرد و مادامی که ظلم و تقابل دستگاه پهلوی با [[دین]] وجود دارد، دست از مجاهده برنخواهد داشت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۹۳.</ref> و برای جلوگیری از [[ظلم]] و برقراری [[عدالت اجتماعی]]، از نثار جان خود دریغ نخواهد کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۹۸.</ref> | ||
امامخمینی از آغاز نهضت اسلامی | امامخمینی از آغاز [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی خود]]، در کنار مبارزه با استکبار داخلی، به استکبار خارجی و نقش آن در مسائل و حوادث داخلی بهطور کامل توجه داشت و در همان زمان، آمادگی خود و ملت را برای رویارویی مستقیم با دولتهای مستکبر ابراز کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۱ و ۱۹۳.</ref> ایشان ضمن اینکه دولتهای استکباری [[شوروی]]، [[انگلیس]] و آمریکا را بد و پلید میدانست، رئیسجمهور وقت [[آمریکا]] را منفورترین فرد نزد ملت ایران خواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۲۰.</ref> و در موضوع [[کاپیتولاسیون]]، با وجود درخواست [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) از ایشان برای خودداری از سخنرانی علیه آمریکا،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۰۷؛ رجبی، از آغاز تا هجرت، ۲۴۹.</ref> شدیدترین حملههای خود را متوجه آمریکا کرد و منشأ همه گرفتاریهای ایران<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۲۲.</ref> و دیگر کشورهای اسلامی را [[بیگانگان]] بهخصوص [[آمریکا]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۱۱.</ref> دانست و این واکنش شدید ایشان، منجر به بازداشت و تبعید ایشان به [[ترکیه]] شد.<ref>رجبی، از آغاز تا هجرت، ۲۵۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|کاپیتولاسیون|دستگیری امامخمینی}} | ||
[[امامخمینی]] در سالهای بعد نیز همواره در برابر نفوذ و دخالت مستقیم و غیر مستقیم قدرتهای استکباری بهویژه آمریکا موضعگیری کرد و ازجمله مواردی که واکنش نشان داد اینهاست: هجوم سرمایهداران آمریکایی به [[ایران]] برای غارت منابع کشور،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۷۷–۲۷۸.</ref> خرید انبوه و کلان سلاح از آمریکا به دست رژیم | [[امامخمینی]] در سالهای بعد نیز همواره در برابر نفوذ و دخالت مستقیم و غیر مستقیم قدرتهای استکباری بهویژه آمریکا موضعگیری کرد و ازجمله مواردی که واکنش نشان داد اینهاست: هجوم سرمایهداران آمریکایی به [[ایران]] برای غارت منابع کشور،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۷۷–۲۷۸.</ref> خرید انبوه و کلان [[ابزار جنگی|سلاح]] از آمریکا به دست [[رژیم پهلوی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۸۴.</ref> تسلط مستشاران آمریکایی بر ارتش ایران،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۶۲ و ۴۰۶.</ref> [[اصلاحات ارضی]] که با هدف نابودی [[کشاورزی]] ایران و ایجاد بازار برای آمریکا صورت گرفت،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۰۵ و ۴/۲۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اصلاحات ارضی}} نقش غیر مستقیم آمریکا در جنایات رژیم پهلوی و کشتار مردم در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۵۹.</ref> ایشان آمریکا را در تمام مسائل و مشکلات کشور مجرم اصلی خواند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۰۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|امریکا}} | ||
امامخمینی به نقش قدرتهای استکباری دیگر نیز در ایران توجه داشت و شوروی را در غارت ایران، شریک آمریکا میدانست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۴۱.</ref> آمریکا را مظهر استثمار جهانی و شوروی را سرچشمه [[ریا]] و [[دروغ]] و انگلیس را استعمارگر کهنهکار میخواند و آنان را سرکوبگران ملت ایران و مدافعان رژیم پهلوی میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۷۷.</ref> و بر تداوم نهضت تا رفع سلطه ابرقدرتها از ایران تأکید میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۹۷.</ref> | امامخمینی به نقش قدرتهای استکباری دیگر نیز در ایران توجه داشت و [[شوروی]] را در غارت ایران، شریک آمریکا میدانست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۴۱.</ref> آمریکا را مظهر استثمار جهانی و شوروی را سرچشمه [[ریا]] و [[دروغ]] و انگلیس را استعمارگر کهنهکار میخواند و آنان را سرکوبگران ملت ایران و مدافعان رژیم پهلوی میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۷۷.</ref> و بر تداوم نهضت تا رفع سلطه [[ابرقدرتها]] از ایران تأکید میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۹۷.</ref> | ||
به باور اندیشمندان سیاسی، [[انقلاب اسلامی ایران]] که بر پایه ارزشهای [[مکتب اسلام]] شکل گرفته بود، ارزشهای معنوی و اخلاقی را دوباره عرضه کرد؛ بر همین اساس، استکبار و سلطهجویی را محکوم و حمایت خود را از مستضعفان جهان، در نقاط دورافتاده عالم اعلام کرد و با مطرحساختن استکبارستیزیِ جهانی، نظام جدیدی را بر مبنای تضاد و تقابل مستضعفان با مستکبران به جهان شناساند.<ref>محمدی، بازتاب جهانی، ۹۶–۹۷.</ref> با مقاومت و تقابل موفقیتآمیز انقلاب اسلامی در برابر قدرتهای جهانی بهویژه آمریکا، روحیه ضد استکباری در جهان اسلام گسترش یافت.<ref>محمدی، بازتاب جهانی، ۵۳۲–۵۳۳.</ref> امامخمینی تأثیر استکبارستیزی ایران را در بسیاری از کشورهای مختلف، حتی درکشورهای غربی و خود آمریکا شاهد گرفته است که مردم علیه قدرتهای استکباری برخاستند و شعار سر دادند. ایستادگی ملت ایران در برابر قدرتها، موجب گسترش این نهضت در میان دیگر ملتها شد و تفکر قیام را در آنان به وجود آورد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۳۵–۳۳۷.</ref> این تفکر به جهت ویژگی اسلامیبودن انقلاب، در بسیاری از | به باور اندیشمندان سیاسی، [[انقلاب اسلامی ایران]] که بر پایه ارزشهای [[مکتب اسلام]] شکل گرفته بود، ارزشهای معنوی و اخلاقی را دوباره عرضه کرد؛ بر همین اساس، استکبار و سلطهجویی را محکوم و حمایت خود را از مستضعفان جهان، در نقاط دورافتاده عالم اعلام کرد و با مطرحساختن استکبارستیزیِ جهانی، نظام جدیدی را بر مبنای تضاد و تقابل مستضعفان با مستکبران به جهان شناساند.<ref>محمدی، بازتاب جهانی، ۹۶–۹۷.</ref> با مقاومت و تقابل موفقیتآمیز انقلاب اسلامی در برابر قدرتهای جهانی بهویژه آمریکا، روحیه ضد استکباری در [[جهان اسلام]] گسترش یافت.<ref>محمدی، بازتاب جهانی، ۵۳۲–۵۳۳.</ref> امامخمینی تأثیر استکبارستیزی ایران را در بسیاری از کشورهای مختلف، حتی درکشورهای غربی و خود آمریکا شاهد گرفته است که مردم علیه قدرتهای استکباری برخاستند و شعار سر دادند. ایستادگی ملت ایران در برابر قدرتها، موجب گسترش این نهضت در میان دیگر ملتها شد و تفکر قیام را در آنان به وجود آورد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۳۵–۳۳۷.</ref> این تفکر به جهت ویژگی اسلامیبودن انقلاب، در بسیاری از کشورهای اسلامی ازجمله [[مصر]]، [[عربستان]] و [[عراق]] نمود بیشتری پیدا کرد.<ref>اسپوزیتو، انقلاب ایران، ۴۹–۵۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب اسلامی ایران}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
قدرتالله عفتی-سیدمصطفی سیدصادقی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/694/ استکبار]»، دانشنامه امامخمینی | |||
* قدرتالله عفتی-سیدمصطفی سیدصادقی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/694/ استکبار]»، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۱، ص۶۹۴–۷۰۱. | |||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | ||
[[رده:مقالههای جلد اول دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد اول دانشنامه]] |