confirmed، templateeditor
۸۴۸
ویرایش
A.sharefat (بحث | مشارکتها) (اصلاح نویسههای عربی) |
A.sharefat (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
اهل معرفت با بیان مراتب فنا به تبیین مراحل و مراتب سهگانه توحید ([[توحید افعالی|افعالی]]، [[توحید صفاتی|صفاتی]] و [[توحید ذاتی|ذاتی]]) پرداختهاند. اهل معرفت فنای افعالی را نخستین مرتبه از توحید اخص میدانند؛ به این بیان که سالک افعال خویش را فانی در افعال حق و از خاستگاه واحدی میبیند. این فنا نتیجه تجلیات فعلی است که موطن آن فعل حق و [[فیض]] اوست. بنده در این مرتبه از فنا، فعل حقتعالی را در اشیا شهود میکند و حق را فاعل همه افعال مییابد. در این عرصه شهود، هر گونه حول و ارادهای از بنده سلب میشود <ref>آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار، ۱۵۳؛ ← جیلی، الانسان الکامل، ۶۱-۶۴</ref>. در مرحله بعد، عارف با ارتقای وجودی، صفات و کمالات هستی را واحد و فانی در حق شهود میکند که همان فنای صفاتی است. عارف در این موطن همه صفات را فانی در اسما و صفات الهی مینگرد <ref>آملی، سیدحیدر، المقدمات، ۳۶۷</ref>. شهود حصرِ صفات کمال در مبدأ هستی جایگاهی برتر و شهودی فراتر از فنای افعالی است؛ زیرا افعال هویتی خارجی دارند و برخاسته از صفاتاند. سرانجام با اشتداد توحید و برچیدهشدن تمام کثرات در درون سالک، وحدت غلبه مییابد و سالک همه ذوات را مستهلک و مضمحل در ذات یگانه حقتعالی مییابد. این مرتبه از فنا که برترین مرتبه توحید است، شهودِ حصر وجودات در وجود حق است که همان توحید و شهود [[وحدت شخصیه وجود]] است. در اصطلاح اهل معرفت «[[محو]]»، رؤیت فنای افعال در فعل حقتعالی است و این مقام مناسب با «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» است و «[[طمس]]»، رؤیت فنای صفات در صفات حقتعالی است و این مقام مناسب با «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ» است و «[[محق]]»، شهود فنای کل وجود در وجود حقتعالی است و این مقام مناسب با «لا هو الا هو» است <ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۵/۱۷۹؛ آملی، محمدتقی، درر الفوائد، ۱/۱۳۲؛ حسنزاده، سرح العیون، ۷۹۸-۷۹۹</ref> {{ببینید|متن=ببینید| فنا}}. | اهل معرفت با بیان مراتب فنا به تبیین مراحل و مراتب سهگانه توحید ([[توحید افعالی|افعالی]]، [[توحید صفاتی|صفاتی]] و [[توحید ذاتی|ذاتی]]) پرداختهاند. اهل معرفت فنای افعالی را نخستین مرتبه از توحید اخص میدانند؛ به این بیان که سالک افعال خویش را فانی در افعال حق و از خاستگاه واحدی میبیند. این فنا نتیجه تجلیات فعلی است که موطن آن فعل حق و [[فیض]] اوست. بنده در این مرتبه از فنا، فعل حقتعالی را در اشیا شهود میکند و حق را فاعل همه افعال مییابد. در این عرصه شهود، هر گونه حول و ارادهای از بنده سلب میشود <ref>آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار، ۱۵۳؛ ← جیلی، الانسان الکامل، ۶۱-۶۴</ref>. در مرحله بعد، عارف با ارتقای وجودی، صفات و کمالات هستی را واحد و فانی در حق شهود میکند که همان فنای صفاتی است. عارف در این موطن همه صفات را فانی در اسما و صفات الهی مینگرد <ref>آملی، سیدحیدر، المقدمات، ۳۶۷</ref>. شهود حصرِ صفات کمال در مبدأ هستی جایگاهی برتر و شهودی فراتر از فنای افعالی است؛ زیرا افعال هویتی خارجی دارند و برخاسته از صفاتاند. سرانجام با اشتداد توحید و برچیدهشدن تمام کثرات در درون سالک، وحدت غلبه مییابد و سالک همه ذوات را مستهلک و مضمحل در ذات یگانه حقتعالی مییابد. این مرتبه از فنا که برترین مرتبه توحید است، شهودِ حصر وجودات در وجود حق است که همان توحید و شهود [[وحدت شخصیه وجود]] است. در اصطلاح اهل معرفت «[[محو]]»، رؤیت فنای افعال در فعل حقتعالی است و این مقام مناسب با «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» است و «[[طمس]]»، رؤیت فنای صفات در صفات حقتعالی است و این مقام مناسب با «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ» است و «[[محق]]»، شهود فنای کل وجود در وجود حقتعالی است و این مقام مناسب با «لا هو الا هو» است <ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۵/۱۷۹؛ آملی، محمدتقی، درر الفوائد، ۱/۱۳۲؛ حسنزاده، سرح العیون، ۷۹۸-۷۹۹</ref> {{ببینید|متن=ببینید| فنا}}. | ||
<br> | <br> | ||
[[امامخمینی]] نیز با توجه به مراتب فنا به تبیین مراحل سهگانه توحید پرداخته و بر این باور است که سالک در سیر به [[عالم غیب]] و طیکردن مراحل سیر الی الله، با بیرونرفتن از عالم کثرت و خالیشدن قلب از کثرات و ندیدن فعل و تأثیر از غیر، [[توحید فعلی]] در [[قلب]] او جلوه میکند و به مرتبه «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» میرسد <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵</ref>. بر این اساس نتیجه تجلیات فعلی حق بر قلب عارف، رسیدن به مقام ادراک شهودی و توحید فعلی است. سالک در این حالت، مطلق افعال را از هر منبع و مصدری که صادر شده باشد، تنها از آنِ حق میبیند و در این مقام است که حقیقت این آیه «ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی» بر او آشکار میشود <ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۰۴؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۰</ref> و عزت و ذلت و سلامت و فقر و سلطنت را از او میبیند <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵</ref> و در این حالت، «محو» که همان دیدن فنای افعال در فعل حق است، حاصل میشود <ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱</ref>. ایشان معتقد است سالک در مرحله بعد که به مرحله عالم غیب ترقی میکند، اگر از سعه وجودی بیشتری برخوردار باشد، مستعد دریافت تجلیات اسمایی میشود و به مرتبهای میرسد که در قلب او اسما و صفات [[تجلی]] میکند و در طی مراتبی به فنای صفاتی میرسد و به مناسبت عین ثابتش در اسمی از [[اسمای الهی]] فانی میشود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۵</ref>؛ البته صفتی در قلب تجلی میکند که قلب با آن صفت سنخیت داشته باشد و در عالم حقیقت آن صفت را میبیند <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵</ref>؛ از اینرو توحید صفاتی بر اثر مشاهده تجلیات اسمایی حاصل میشود <ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۰</ref> و در این حالت، «طَمْس» <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۶</ref> که همان رؤیت فنای صفاتی است محقق میشود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۹</ref>. در مرحله بعد، سالک از اسما و صفات میگذرد و دیگر تجلیات اسمایی و صفاتی را نمیبیند، بلکه در این مرحله به تجلی ذاتی رسیده و تنها «یا هو یا من لاهو الاّهو» را میبیند؛ یعنی هرچه میبیند حقتعالی را میبیند که مصداق «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن» <ref>حدید، ۳</ref> است. در این مرحله کثرات اسما و صفات محو میشوند؛ بر این اساس در این مرحله شهود ذات و مرتبه کمال توحید محقق است <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۶؛ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۶۰-۳۶۱</ref>. در مقام [[توحید ذاتی]] عارف به غیر ظهور او چیزی نمیبیند <ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۶۷</ref>. | [[امامخمینی]] نیز با توجه به مراتب فنا به تبیین مراحل سهگانه توحید پرداخته و بر این باور است که سالک در سیر به [[عالم غیب]] و طیکردن مراحل سیر الی الله، با بیرونرفتن از عالم کثرت و خالیشدن قلب از کثرات و ندیدن فعل و تأثیر از غیر، [[توحید فعلی]] در [[قلب]] او جلوه میکند و به مرتبه «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» میرسد <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵</ref>. بر این اساس نتیجه تجلیات فعلی حق بر قلب عارف، رسیدن به مقام ادراک شهودی و توحید فعلی است. سالک در این حالت، مطلق افعال را از هر منبع و مصدری که صادر شده باشد، تنها از آنِ حق میبیند و در این مقام است که حقیقت این آیه «ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی» بر او آشکار میشود <ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۰۴؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۰</ref> و عزت و ذلت و سلامت و فقر و سلطنت را از او میبیند <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵</ref> و در این حالت، «محو» که همان دیدن فنای افعال در فعل حق است، حاصل میشود <ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱</ref>. | ||
<br> | |||
ایشان معتقد است سالک در مرحله بعد که به مرحله عالم غیب ترقی میکند، اگر از سعه وجودی بیشتری برخوردار باشد، مستعد دریافت تجلیات اسمایی میشود و به مرتبهای میرسد که در قلب او اسما و صفات [[تجلی]] میکند و در طی مراتبی به فنای صفاتی میرسد و به مناسبت عین ثابتش در اسمی از [[اسمای الهی]] فانی میشود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۵</ref>؛ البته صفتی در قلب تجلی میکند که قلب با آن صفت سنخیت داشته باشد و در عالم حقیقت آن صفت را میبیند <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵</ref>؛ از اینرو توحید صفاتی بر اثر مشاهده تجلیات اسمایی حاصل میشود <ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۰</ref> و در این حالت، «طَمْس» <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۶</ref> که همان رؤیت فنای صفاتی است محقق میشود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۹</ref>. در مرحله بعد، سالک از اسما و صفات میگذرد و دیگر تجلیات اسمایی و صفاتی را نمیبیند، بلکه در این مرحله به تجلی ذاتی رسیده و تنها «یا هو یا من لاهو الاّهو» را میبیند؛ یعنی هرچه میبیند حقتعالی را میبیند که مصداق «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن» <ref>حدید، ۳</ref> است. در این مرحله کثرات اسما و صفات محو میشوند؛ بر این اساس در این مرحله شهود ذات و مرتبه کمال توحید محقق است <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۶؛ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۶۰-۳۶۱</ref>. در مقام [[توحید ذاتی]] عارف به غیر ظهور او چیزی نمیبیند <ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۶۷</ref>. | |||
==ارکان توحید== | ==ارکان توحید== | ||
اهل معرفت برای توحید ارکان و مقاماتی قائلاند <ref>آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار، ۹۹-۱۰۲</ref>. [[امامخمینی]] معتقد است هویت مطلق الهی در عین بطون، ظاهر و در عین ظهور باطن است و سرّ این ظهور و بطون آن است که ذات مطلق الهی به نفس اطلاق خود عین ظهور و عین بطون است <ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۰</ref>. بر اساس همین مبنا در هر یک از توحیدهای سهگانه، دو توحید دیگر محجوب و در بطوناند و در هر تنزیهی نیز دو تنزیه دیگر پنهان است؛ یعنی در تنزیه [[توحید افعالی]]، دو تنزیه ذاتی و صفاتی نیز به طور پنهان و نهفتهاند <ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۷۹-۸۰</ref>. به اعتقاد ایشان توحید دارای چهار رکن و هر رکن دارای سه درجه و مقام است که یک درجه از آن ظاهر و درجات دیگر آن نهان و در بطون است <ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۷۹-۸۰</ref>: | اهل معرفت برای توحید ارکان و مقاماتی قائلاند <ref>آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار، ۹۹-۱۰۲</ref>. [[امامخمینی]] معتقد است هویت مطلق الهی در عین بطون، ظاهر و در عین ظهور باطن است و سرّ این ظهور و بطون آن است که ذات مطلق الهی به نفس اطلاق خود عین ظهور و عین بطون است <ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۰</ref>. بر اساس همین مبنا در هر یک از توحیدهای سهگانه، دو توحید دیگر محجوب و در بطوناند و در هر تنزیهی نیز دو تنزیه دیگر پنهان است؛ یعنی در تنزیه [[توحید افعالی]]، دو تنزیه ذاتی و صفاتی نیز به طور پنهان و نهفتهاند <ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۷۹-۸۰</ref>. به اعتقاد ایشان توحید دارای چهار رکن و هر رکن دارای سه درجه و مقام است که یک درجه از آن ظاهر و درجات دیگر آن نهان و در بطون است <ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۷۹-۸۰</ref>: |