۲۱٬۱۴۹
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''غفلت'''، بیتوجهی و سستی [[نفس]] در توجه به هدف و رویگردانی از حقتعالی. | '''غفلت'''، بیتوجهی و سستی [[نفس]] در توجه به هدف و رویگردانی از [[حقتعالی]]. | ||
== معنی == | == معنی == | ||
غفلت به معنای عدم توجه، رهاکردن<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۱/۴۹۷.</ref> و پنهانشدن چیزی از ذهن انسان و بهیاد نیاوردن آن<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۴۴۹.</ref> است و در اصطلاح اخلاقی به معنای | غفلت به معنای عدم توجه، رهاکردن<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۱/۴۹۷.</ref> و پنهانشدن چیزی از ذهن انسان و بهیاد نیاوردن آن<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۴۴۹.</ref> است و در اصطلاح [[اخلاق|اخلاقی]] به معنای سستی و ضعف نفس از توجه به هدف خود<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۰۵.</ref> و سهوی است که از کمی تحفظ و بیداری حاصل میشود.<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۶/۸۲.</ref> غفلت در اصطلاح [[عرفان|عرفانی]] به معنای اعراض از حقتعالی است<ref>بالیزاده، شرح فصوص الحکم، ۲۵۱.</ref> و در اصطلاح فقهی عدم توجه به هر امری؛ اعم از سهو و نسیان است.<ref>عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۹–۲۷۰.</ref> بعضی نیز غفلت را همان سهو دانستهاند<ref>اردبیلی، زبدة البیان، ۶۳.</ref>؛ البته غفلت در مواردی پسندیده شمرده شده است، مانند غفلت از کثرات.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۲۲.</ref> در مقابل غفلت، ذکر است که به معنای یاد کردن خداوند است<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۸۶۷.</ref> {{ببینید|ذکر}}. | ||
از الفاظ مرتبط با غفلت، تغافل به معنای خود را به غفلتزدن است<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۴۵۰.</ref> که در مواردی از صفات پسندیده و روش اهل [[دین]] است.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۳/۳۲۶.</ref> اهل | از الفاظ مرتبط با غفلت، تغافل به معنای خود را به غفلتزدن است<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۴۵۰.</ref> که در مواردی از صفات پسندیده و روش اهل [[دین]] است.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۳/۳۲۶.</ref> اهل معرفت نیز آن را از درجات [[فتوت]] شمردهاند.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۷۹.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
در | در ادیان الهی، ذکر الهی و دوری از غفلت مورد اهتمام بوده است؛ چنانکه خاطرنشان شده ملعون است کسی که کار خداوند را با غفلت انجام دهد<ref>کتاب مقدس، ارمیا، ب۴۸، ۱۰.</ref> و ذکر مدام و دوری از غفلت از خصایص پاکان معرفی شده است.<ref>کتاب مقدس، انجیل برنابا، ب ۱۰۹.</ref> [[قرآن کریم]] نیز غفلت را عامل متابعت هوا و تجاوز از حق میداند.<ref>کهف، ۲۸؛ ← طباطبایی، المیزان، ۱۳/۳۰۳.</ref> در منابع روایی به غفلت از زوایای مختلفی چون نشانهها، آثار و موارد توجه شده است.<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۲۶۵–۲۶۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۷۰/۱۵۴.</ref> بنابر روایتی از [[امیرمؤمنان علی(ع)]]، مستی غفلت و [[غرور]] بیش از مستی شراب است<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۲۶۶.</ref> و با یاد خداوند غفلت زایل میشود.<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۱۸۹.</ref> | ||
عالمان اخلاق غفلت را یکی از خلقهای ناپسند و ریشه اصلی زشتیها و آن را مقابل ذکر برشمردهاند و ذکر را رهایی از غفلت و فراموشی معرفی کردهاند.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۱۳۳–۱۳۶.</ref> در کتابهای اخلاقی بحثهای گستردهای دربارهٔ ریشهها، آثار و راههای مبارزه با غفلت بیان شده است.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۸۵–۲۹۱؛ غزالی، مکاشفة القلوب، ۲۸–۳۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۰۵–۱۰۸.</ref> [[عارفان]] دوام [[ذکر]]، [[اخلاص]] و دوری از غفلت را در همه حال لازم میدانند و آنها را از اموری دانستهاند که وقت معینی ندارند.<ref>سرّاج، اللمع فی التصوف، ۷۷.</ref> در متون عرفانی، بحث غفلت غالباً در مراحل نخستین [[سلوک]] مانند منازل [[یقظه]]، [[توبه]] و [[انابه]] مطرح میشود.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۳۵ و ۴۱؛ کاشانی، شرح منازل السائرین، ۱۴۸، ۱۸۰ و ۲۵۴.</ref> | عالمان اخلاق غفلت را یکی از خلقهای ناپسند و ریشه اصلی زشتیها و آن را مقابل ذکر برشمردهاند و ذکر را رهایی از غفلت و فراموشی معرفی کردهاند.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۱۳۳–۱۳۶.</ref> در کتابهای اخلاقی بحثهای گستردهای دربارهٔ ریشهها، آثار و راههای مبارزه با غفلت بیان شده است.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۸۵–۲۹۱؛ غزالی، مکاشفة القلوب، ۲۸–۳۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۰۵–۱۰۸.</ref> [[عارفان]] دوام [[ذکر]]، [[اخلاص]] و دوری از غفلت را در همه حال لازم میدانند و آنها را از اموری دانستهاند که وقت معینی ندارند.<ref>سرّاج، اللمع فی التصوف، ۷۷.</ref> در متون عرفانی، بحث غفلت غالباً در مراحل نخستین [[سلوک]] مانند منازل [[یقظه]]، [[توبه]] و [[انابه]] مطرح میشود.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۳۵ و ۴۱؛ کاشانی، شرح منازل السائرین، ۱۴۸، ۱۸۰ و ۲۵۴.</ref> | ||
امامخمینی بیدارشدن از خواب غفلت (یقظه) را منزل اول انسانیت میشمارد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۹۸.</ref> از ویژگیهای ایشان در کتابهای اخلاقی خود آن است که با زبان وعظ و مخاطب قرار دادن خواننده، قصد دارد آنان را از خواب غفلت بیدار کند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۰۷.</ref> ایشان به عدم غفلت از حقتعالی و [[نفس]] خود،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۷۳ و ۱۴/۳۷۹.</ref> حرکت به سوی [[خودسازی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۰۷ و ۱۱/۳۶۱.</ref> بیداری<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۳۷ و ۱۶/۲۷۱.</ref> و همچنین عدم غفلت از دشمنان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۳۶ و ۱۱/۲۰۳.</ref> هشدار داده و بر بیدارشدن از خواب غفلت، دیدن حقیقت و باطن دنیا و فریفته نشدن به ظاهر آن، تأکید کرده است.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۲۰؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۶.</ref> ایشان راه درمان غفلت<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۵۷؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۵۰.</ref> و آثار غفلت<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۵۹–۱۶۰.</ref> را نشان داده است. | [[امامخمینی]] بیدارشدن از خواب غفلت (یقظه) را منزل اول انسانیت میشمارد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۹۸.</ref> از ویژگیهای ایشان در کتابهای اخلاقی خود آن است که با زبان وعظ و مخاطب قرار دادن خواننده، قصد دارد آنان را از خواب غفلت بیدار کند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۰۷.</ref> ایشان به عدم غفلت از حقتعالی و [[نفس]] خود،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۷۳ و ۱۴/۳۷۹.</ref> حرکت به سوی [[خودسازی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۰۷ و ۱۱/۳۶۱.</ref> بیداری<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۳۷ و ۱۶/۲۷۱.</ref> و همچنین عدم غفلت از [[دشمن|دشمنان]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۳۶ و ۱۱/۲۰۳.</ref> هشدار داده و بر بیدارشدن از خواب غفلت، دیدن حقیقت و باطن دنیا و فریفته نشدن به ظاهر آن، تأکید کرده است.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۲۰؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۶.</ref> ایشان راه درمان غفلت<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۵۷؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۵۰.</ref> و آثار غفلت<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۵۹–۱۶۰.</ref> را نشان داده است. | ||
== عوامل غفلت == | == عوامل غفلت == | ||
[[قرآن کریم]] عوامل متعددی برای غفلت برشمرده است، مانند مال، ثروت و فرزند<ref>منافقون، ۹.</ref> و [[بیع]] و [[تجارت]].<ref>نور، ۳۷.</ref> در برخی از روایات نیز آرزوهای دراز و نگاه بیمورد که بذر هوا و هوس را میکارد، سبب غفلت معرفی شده است.<ref>دیلمی، اعلام الدین، ۳۳۹–۳۴۰.</ref> علمای اخلاق موضوعاتی چون مشغولشدن به لذتهای دنیایی و فرورفتن در آن<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۳/۵۱۲.</ref> و صرف عمر در رسیدگی به اهل و مال<ref>مازندرانی، شرح الکافی، ۸/۳۷۳.</ref> را از عوامل غفلت دانستهاند. برخی از عارفان غفلت را برای انسان امری ذاتی و جبلّی میدانند.<ref>ابنعربی، الفتوحات، ۱/۲۰۸؛ نخجوانی، الفواتح الالهیة و المفاتح الغیبیه، ۲/۱۲۱.</ref> | [[قرآن کریم]] عوامل متعددی برای غفلت برشمرده است، مانند مال، ثروت و فرزند<ref>منافقون، ۹.</ref> و [[بیع]] و [[تجارت]].<ref>نور، ۳۷.</ref> در برخی از روایات نیز آرزوهای دراز و نگاه بیمورد که بذر هوا و هوس را میکارد، سبب غفلت معرفی شده است.<ref>دیلمی، اعلام الدین، ۳۳۹–۳۴۰.</ref> علمای اخلاق موضوعاتی چون مشغولشدن به لذتهای دنیایی و فرورفتن در آن<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۳/۵۱۲.</ref> و صرف عمر در رسیدگی به اهل و مال<ref>مازندرانی، شرح الکافی، ۸/۳۷۳.</ref> را از عوامل غفلت دانستهاند. برخی از عارفان غفلت را برای انسان امری ذاتی و جبلّی میدانند.<ref>ابنعربی، الفتوحات، ۱/۲۰۸؛ نخجوانی، الفواتح الالهیة و المفاتح الغیبیه، ۲/۱۲۱.</ref> | ||
امامخمینی عوامل غفلت را ارتکاب گناهان، بهخصوص [[گناهان کبیره]]،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۳.</ref> توجه به دنیا و غرقشدن در لذتهای دنیوی<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴۰؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۲؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۸۴.</ref> میداند. به اعتقاد ایشان هرچه توجه [[نفس]] به دنیا بیشتر گردد، به همان اندازه از توجه به حق و | امامخمینی عوامل غفلت را ارتکاب گناهان، بهخصوص [[گناهان کبیره]]،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۳.</ref> توجه به دنیا و غرقشدن در لذتهای دنیوی<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴۰؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۲؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۸۴.</ref> میداند. به اعتقاد ایشان هرچه توجه [[نفس]] به دنیا بیشتر گردد، به همان اندازه از توجه به حق و [[آخرت|عالم آخرت]] کاسته و به غفلت انسان اضافه میشود<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۳۹.</ref> تا آنجاکه [[قلب]]، معکوس و وارونه میگردد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳۵.</ref> گاهی نیز راحتی و سلامتی، سبب غفلت انسان میشود؛ اما وقتی به گرفتاری مبتلا شود، به [[یاد خدا]] میافتد تا او را از آن گرفتاری نجات دهد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴۱.</ref> به باور ایشان غفلت از نعمتهای اخروی و سستی در اعمال و عبادات، ناشی از سستی [[ایمان]] افراد است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰۴–۲۰۵.</ref> | ||
== اقسام و مصادیق == | == اقسام و مصادیق == | ||
غفلت به دو قسم ناپسند و پسندیده تقسیم میشود؛ غفلت از آنچه خیر و [[سعادت]] برای | غفلت به دو قسم ناپسند و پسندیده تقسیم میشود؛ غفلت از آنچه خیر و [[سعادت]] برای نفس است، غفلت ناپسند و غفلت از آنچه [[شر]] و [[شقاوت]] است<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۰۶.</ref> یا غفلت از غیر خداوند برای توجه به خداوند، امری پسندیده است.<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۲/۳۴۷.</ref> غفلت ناپسند از رذایل اخلاقی است و به اعتبار متعلقش دارای مصادیقی است؛ ازجمله غفلت از خداوند، غفلت از [[مرگ]] و [[آخرت]]، غفلت از [[شیطان]] و غفلت از حقیقت خود. در قرآن کریم به اقسام مختلفی از غفلت اشاره شده است، مانند غفلت از خداوند،<ref>حشر، ۱۹؛ طه، ۱۲۴.</ref> غفلت از آیات الهی،<ref>یونس(ع)، ۷.</ref> غفلت از مرگ<ref>انبیاء، ۱؛ ق، ۲۲.</ref> و غفلت از [[نماز]].<ref>ماعون، ۴–۵.</ref> در روایات نیز به برخی از این اقسام غفلت همچون غفلت از نفس<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۶۷/۲۳.</ref> و غفلت از خداوند<ref>شعیری، جامع الاخبار، ۱۳۱.</ref> اشاره شده است. | ||
امامخمینی مانند دیگر [[عارفان]]<ref>ابنعربی، الفتوحات، ۱/۲۰۸؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۶۷.</ref> غفلت را به غفلت ناپسند و غفلت پسندیده تقسیم کرده است. غفلت ناپسند مانند غفلت از خداوند و | امامخمینی مانند دیگر [[عارفان]]<ref>ابنعربی، الفتوحات، ۱/۲۰۸؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۶۷.</ref> غفلت را به غفلت ناپسند و غفلت پسندیده تقسیم کرده است. غفلت ناپسند مانند غفلت از خداوند و عالم غیب،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۳۹–۳۴۰.</ref> غفلت در [[عبادت]] و عدم حضور [[قلب]]،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱.</ref> غفلت از [[تهذیب نفس|اصلاح نفس]] و توجه به عیوب آن<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۴۶.</ref> و غفلت از شیطان و فریبهای او<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۱.</ref>؛ اما غفلت پسندیده، غفلت برخی از اولیای الهی است که از عالم و هرچه در آن است، غافلاند و تنها به خداوند و جمال او مشغولاند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۳۹–۳۴۰؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۴۷.</ref> آنان گاه در مقام [[شکر]] حتی از نعمت حقتعالی غافلاند و غرق در جمال منعماند.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۷۳؛ ← امامخمینی، چهل حدیث، ۳۴۷.</ref> از دیگر غفلتهای پسندیده، غفلت فرشتگان مقرب الهی است که غرق در ذات الهیاند و از اینکه خداوند، عالم و آدمی را خلق کرده غافلاند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۲۲.</ref> | ||
برخی از مصادیق مهم غفلت ناپسند عبارتاند از: | برخی از مصادیق مهم غفلت ناپسند عبارتاند از: | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
[[قرآن کریم]] غفلت از یاد خداوند را از ویژگیهای [[کفار]] میشمارد<ref>ق، ۲۲.</ref> و آن را سبب نسیان از خویشتن<ref>حشر، ۱۹.</ref> و سختی در معیشت دنیا<ref>طه، ۱۲۴.</ref> میداند. در روایات نیز غفلت، سبب خسران،<ref>نهج البلاغه، ح۱۹۹، ۵۴۷.</ref> کورشدن چشم بصیرت، فساد اعمال، گمراهی [[نفس]]، کسب غرور و مردن [[قلب]]<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۲۶۵–۲۶۶.</ref> معرفی شده است. | [[قرآن کریم]] غفلت از یاد خداوند را از ویژگیهای [[کفار]] میشمارد<ref>ق، ۲۲.</ref> و آن را سبب نسیان از خویشتن<ref>حشر، ۱۹.</ref> و سختی در معیشت دنیا<ref>طه، ۱۲۴.</ref> میداند. در روایات نیز غفلت، سبب خسران،<ref>نهج البلاغه، ح۱۹۹، ۵۴۷.</ref> کورشدن چشم بصیرت، فساد اعمال، گمراهی [[نفس]]، کسب غرور و مردن [[قلب]]<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۲۶۵–۲۶۶.</ref> معرفی شده است. | ||
عالمان [[اخلاق]] و [[عرفان]] نیز غفلت از خداوند را از رذایلی دانستهاند که منبع هر [[شر]] و [[فساد]]<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۳/۱۹۷.</ref> و سبب ارتکاب [[گناه]]<ref>گیلانی، ترجمه و شرح مصباح الشریعة، ۴۳.</ref> و خسران در [[آخرت]]<ref>مکی، قوت القلوب، ۱/۱۶۲.</ref> میشود. امامخمینی غفلت از خداوند را سبب کدورت قلب و سلطه | عالمان [[اخلاق]] و [[عرفان]] نیز غفلت از خداوند را از رذایلی دانستهاند که منبع هر [[شر]] و [[فساد]]<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۳/۱۹۷.</ref> و سبب ارتکاب [[گناه]]<ref>گیلانی، ترجمه و شرح مصباح الشریعة، ۴۳.</ref> و خسران در [[آخرت]]<ref>مکی، قوت القلوب، ۱/۱۶۲.</ref> میشود. امامخمینی غفلت از خداوند را سبب کدورت قلب و سلطه شیطان و نفس بر انسان میداند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۹۱.</ref> به اعتقاد ایشان همه خطاهایی که از انسان صادر میشود، بر اثر غفلت از خداوند و [[خودخواهی]] است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۴ و ۵۳۲.</ref>؛ | ||
=== غفلت از نفس و اعمال آن === | === غفلت از نفس و اعمال آن === | ||
بعضی علمای اخلاق یکی از اسباب هلاکت انسان را غفلت از اعمال خود و غفلت از [[مراقبه]]<ref>ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۲۳۶.</ref> و [[محاسبه]] آن<ref>مکی، قوت القلوب، ۱/۱۶۱–۱۶۲.</ref> برشمردهاند؛ زیرا اگر شخص هرچند وقت یکبار به محاسبه اعمال و افکار خود نپردازد، عمر خود را که سرمایه اوست، از دست میدهد<ref>غزالی، احیاء علوم، ۱۵/۲۳–۲۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۶۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۶.</ref>؛ از اینرو عالمان اخلاق با توجه به برخی از روایات<ref>کلینی، کافی، ۲/۴۵۳؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۲۳۱.</ref> توصیه میکنند انسان در روز، وقتی را معین کرده، به محاسبه اعمال آن روز بپردازد که اگر اعمال نیکویی به جای آورده، شکر خداوند را به جای آورد و اگر چیزی از آن را ترک کرده یا خطایی مرتکب شده، به جبران آن بپردازد و در مقام نکوهش و عقاب نفس بر آید.<ref>ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۲۳۲.</ref> | بعضی علمای اخلاق یکی از اسباب هلاکت انسان را غفلت از اعمال خود و غفلت از [[مراقبه]]<ref>ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۲۳۶.</ref> و [[محاسبه]] آن<ref>مکی، قوت القلوب، ۱/۱۶۱–۱۶۲.</ref> برشمردهاند؛ زیرا اگر شخص هرچند وقت یکبار به محاسبه اعمال و افکار خود نپردازد، عمر خود را که سرمایه اوست، از دست میدهد<ref>غزالی، احیاء علوم، ۱۵/۲۳–۲۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۶۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۶.</ref>؛ از اینرو عالمان اخلاق با توجه به برخی از روایات<ref>کلینی، کافی، ۲/۴۵۳؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۲۳۱.</ref> توصیه میکنند انسان در روز، وقتی را معین کرده، به محاسبه اعمال آن روز بپردازد که اگر اعمال نیکویی به جای آورده، شکر خداوند را به جای آورد و اگر چیزی از آن را ترک کرده یا خطایی مرتکب شده، به جبران آن بپردازد و در مقام نکوهش و عقاب نفس بر آید.<ref>ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۲۳۲.</ref> | ||
امامخمینی غفلت از نفس و مکاید آن را سبب افزایش حجابها میداند تا آنجاکه [[فطرت]] انسان به واسطه این حجابها خاموش شده و از محبت الهی در قلبش چیزی باقی نمیماند، بلکه از انبیا(ع) و اولیای الهی(ع) تنفر پیدا کرده، ریشه دشمنی با آنان در قلبش ریشه میدواند تا آنجاکه درهای [[سعادت]] به روی او بسته میشود و سرانجام آن خلود در عذاب [[جهنم]] است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۵۲ و ۸۳.</ref> از دیگر آثار غفلت از نفس این است که شخص برای خود استقلال و شخصیتی قائل میشود و نسبت میان خود و خالقش را فراموش کرده، از وظایفش بازمیماند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۰–۷۱.</ref> | امامخمینی غفلت از نفس و مکاید آن را سبب افزایش حجابها میداند تا آنجاکه [[فطرت]] انسان به واسطه این حجابها خاموش شده و از محبت الهی در قلبش چیزی باقی نمیماند، بلکه از [[پیامبران(ع)|انبیا(ع)]] و اولیای الهی(ع) تنفر پیدا کرده، ریشه دشمنی با آنان در قلبش ریشه میدواند تا آنجاکه درهای [[سعادت]] به روی او بسته میشود و سرانجام آن خلود در عذاب [[جهنم]] است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۵۲ و ۸۳.</ref> از دیگر آثار غفلت از نفس این است که شخص برای خود استقلال و شخصیتی قائل میشود و نسبت میان خود و خالقش را فراموش کرده، از وظایفش بازمیماند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۰–۷۱.</ref> | ||
به اعتقاد [[امامخمینی]] انسان لازم است همواره به نفس خود [[سوء ظن]] داشته باشد و هیچگاه آن را به حال خود رها نکند و به تمام حرکات و سکنات او دقت کند. چه بسا [[نفس]] بر اثر غفلت، انسان را مغلوب سازد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۱.</ref> اگر انسان به سبب حب نفس از عیوب خود غفلت ورزد و خودبین و خودخواه شود، به | به اعتقاد [[امامخمینی]] انسان لازم است همواره به نفس خود [[سوء ظن]] داشته باشد و هیچگاه آن را به حال خود رها نکند و به تمام حرکات و سکنات او دقت کند. چه بسا [[نفس]] بر اثر غفلت، انسان را مغلوب سازد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۱.</ref> اگر انسان به سبب حب نفس از عیوب خود غفلت ورزد و خودبین و خودخواه شود، به سعادت و فلاح نخواهد رسید<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۵۳.</ref> و چه بسا به سبب [[حب نفس]] و خودخواهی و [[خودبینی]] از خود غافل شود و نقصان و عیبهایش را نیکو و مایه کمال تصور کند<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳۱؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۱۵.</ref>؛ | ||
=== غفلت از توجه در عبادت === | === غفلت از توجه در عبادت === | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
=== غفلت از مرگ === | === غفلت از مرگ === | ||
علمای اخلاق غفلت از [[مرگ]] را ناشی از حب دنیا و فرورفتن در شهوات آن میدانند؛ زیرا در چنین حالتی قلب از مرگ غافل میشود و از آن گریزان میگردد.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۲۳۸.</ref> از سوی دیگر، آنان با استناد به برخی روایات<ref>کلینی، کافی، ۳/۲۵۵.</ref> ذکر و یادآوری مرگ را سبب زهد در دنیا و قطع ریشههای غفلت میشمارند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۲۴۱–۲۴۲.</ref> | علمای اخلاق غفلت از [[مرگ]] را ناشی از حب دنیا و فرورفتن در شهوات آن میدانند؛ زیرا در چنین حالتی قلب از مرگ غافل میشود و از آن گریزان میگردد.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۲۳۸.</ref> از سوی دیگر، آنان با استناد به برخی روایات<ref>کلینی، کافی، ۳/۲۵۵.</ref> ذکر و یادآوری مرگ را سبب [[زهد]] در دنیا و قطع ریشههای غفلت میشمارند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۲۴۱–۲۴۲.</ref> | ||
امامخمینی آرزوهای بلند و ظن به | امامخمینی آرزوهای بلند و ظن به بقا را سبب غفلت از [[آخرت]] و فراموشی هدف و مقصد میداند که این امر سبب میشود انسان بدون اینکه زاد و توشهای برای آخرتش فراهم کند، ناگاه اجلش فرا رسد و به هلاکت بیفتد<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۷۴–۱۷۵.</ref> {{ببینید|مرگ}}. | ||
== پیشگیری و درمان == | == پیشگیری و درمان == | ||
[[قرآن کریم]] با توصیه به ذکر، انسانها را از غفلت بر حذر داشته<ref>اعراف، ۲۰۵.</ref> و از [[رسول خدا(ص)]] با عنوان مذکِّر (هشداردهنده) یاد کرده است.<ref>غاشیه، ۲۱.</ref> امامخمینی مانند دیگر [[عارفان]]،<ref>قشیری، رساله، ۱۹۸؛ انصاری، منازل السائرین، ۳۵–۳۶.</ref> حالت بیداری ([[یقظه]]) از غفلت را مقدمه [[سلوک]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۳۹.</ref> و پیش از مرتبه [[توبه]]<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۲.</ref> میداند. ایشان ازجمله اهداف | [[قرآن کریم]] با توصیه به ذکر، انسانها را از غفلت بر حذر داشته<ref>اعراف، ۲۰۵.</ref> و از [[پیامبر اکرم(ص)|رسول خدا(ص)]] با عنوان مذکِّر (هشداردهنده) یاد کرده است.<ref>غاشیه، ۲۱.</ref> امامخمینی مانند دیگر [[عارفان]]،<ref>قشیری، رساله، ۱۹۸؛ انصاری، منازل السائرین، ۳۵–۳۶.</ref> حالت بیداری ([[یقظه]]) از غفلت را مقدمه [[سلوک]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۳۹.</ref> و پیش از مرتبه [[توبه]]<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۲.</ref> میداند. ایشان ازجمله اهداف بعثت انبیا(ع) و نزول کتابهای آسمانی را بیدارکردن مردم از خواب غفلت و مستی در عالم طبیعت و رساندن به عالم سرور و حیات و نعمتهای ابدی دانسته است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵ و ۱۹۶؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۸۸.</ref> ایشان تأکید کرده است که انسان نباید لحظهای از احوال نفس و اصلاح آن غافل شود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۵۲؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۷۳–۳۳۰.</ref> اگر خواب غفلت قلب انسان را فرا نگرفته بود، انسان اینگونه آسودهخاطر و بیتوجه، به اعمال و سخنان نادرست ادامه نمیداد.<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۳۶.</ref> ایشان در مواضع متعدد، بر مواظبت بر گرفتارنشدن در غفلت هشدار میدهد.<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۳۶؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۱؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۴.</ref> | ||
عالمان اخلاق، راههای مختلفی برای درمان غفلت ارائه کردهاند، مانند [[محاسبه]] و [[مراقبه نفس]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۵/۴–۱۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۴.</ref> و به [[یاد مرگ]] بودن.<ref>گیلانی، ترجمه و شرح مصباح الشریعة، ۵۰۵.</ref> بعضی نیز غفلت و بیخبری را نوعی بیماری دانستهاند که درمان آن به دست بیمار نیست، بلکه به دست عالمانِ باعمل است.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۸۷–۲۹۱.</ref> | عالمان اخلاق، راههای مختلفی برای درمان غفلت ارائه کردهاند، مانند [[محاسبه]] و [[مراقبه نفس]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۵/۴–۱۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۴.</ref> و به [[یاد مرگ]] بودن.<ref>گیلانی، ترجمه و شرح مصباح الشریعة، ۵۰۵.</ref> بعضی نیز غفلت و بیخبری را نوعی بیماری دانستهاند که درمان آن به دست بیمار نیست، بلکه به دست عالمانِ باعمل است.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۸۷–۲۹۱.</ref> | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
غفلت در عرصه اجتماعی نیز دارای پیامدهای زیانبار و گاه جبرانناپذیری است و همواره پیشوایان به پیروانشان دربارهٔ غفلت از دشمن هشدار دادهاند.<ref>نهج البلاغه، خ۳۴، ۵۶–۵۷.</ref> امامخمینی با الهامگرفتن از معارف دینی و عرفانی در توصیه به یقظه و بیداری نفس، آن را به مباحث اجتماعی و دشمن بیرونی نیز بسط داده و مردم را به بیداری در برابر ظالمان و توطئههای دشمنان خارجی هشدار داده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۲۴۲–۲۴۳؛ ۱۲/۳۸۲ و ۱۳/۵۳۱–۵۳۲.</ref> ایشان همگان بهویژه علما<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۲۱ و ۲۲۴.</ref> را از غفلت در امور اجتماعی بر حذر داشته و امت اسلامی و ملت ایران را به غافلنشدن از دسیسههای دشمنان در ضربهزدن به کشور و [[اسلام]] توصیه کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۰۴، ۲۱۸؛ ۲/۱۳۵؛ ۳/۳–۴ و ۴/۳۳۰.</ref> | غفلت در عرصه اجتماعی نیز دارای پیامدهای زیانبار و گاه جبرانناپذیری است و همواره پیشوایان به پیروانشان دربارهٔ غفلت از دشمن هشدار دادهاند.<ref>نهج البلاغه، خ۳۴، ۵۶–۵۷.</ref> امامخمینی با الهامگرفتن از معارف دینی و عرفانی در توصیه به یقظه و بیداری نفس، آن را به مباحث اجتماعی و دشمن بیرونی نیز بسط داده و مردم را به بیداری در برابر ظالمان و توطئههای دشمنان خارجی هشدار داده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۲۴۲–۲۴۳؛ ۱۲/۳۸۲ و ۱۳/۵۳۱–۵۳۲.</ref> ایشان همگان بهویژه علما<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۲۱ و ۲۲۴.</ref> را از غفلت در امور اجتماعی بر حذر داشته و امت اسلامی و ملت ایران را به غافلنشدن از دسیسههای دشمنان در ضربهزدن به کشور و [[اسلام]] توصیه کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۰۴، ۲۱۸؛ ۲/۱۳۵؛ ۳/۳–۴ و ۴/۳۳۰.</ref> | ||
[[امامخمینی]] پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] نیز در مواضع متعدد، بر عدم غفلت از اهداف انقلاب<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۱۴ و ۱۲/۸۹.</ref> و عدم غفلت از دادن مسئولیت به افراد صالح<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۲۲۰.</ref> تأکید میکرد. ایشان در [[سخنرانیهای امامخمینی|سخنرانیهای]] خود به امت اسلامی توصیه میکرد از خواب غفلت بیدار شوند و | [[امامخمینی]] پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] نیز در مواضع متعدد، بر عدم غفلت از اهداف انقلاب<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۱۴ و ۱۲/۸۹.</ref> و عدم غفلت از دادن [[مسئولیت]] به افراد صالح<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۲۲۰.</ref> تأکید میکرد. ایشان در [[سخنرانیهای امامخمینی|سخنرانیهای]] خود به امت اسلامی توصیه میکرد از خواب غفلت بیدار شوند و اسلام و کشورهای اسلامی را از دست [[استعمار و استثمار|استعمارگران]] و وابستگان آنان رهایی بخشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۶۰ و ۱۳/۷۴.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |