Image-reviewer، emailconfirmed، مدیران
۴٬۵۲۶
ویرایش
(←پیشینه) |
|||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== امام خمینی و فلسفه == | == امام خمینی و فلسفه == | ||
آشنایی امامخمینی با مباحث معقول و فلسفه در سالهای ۱۳۲۷ق/ ۱۲۸۸ش است که با خواندن منطق نزد [[نجفی خمینی]] و [[محمد گلپایگانی]] آغاز شد. ایشان در سالهای ۱۳۴۰ق/ ۱۳۰۱ش به بعد در [[حوزه علمیه قم|حوزه قم]]، ریاضیات، هیئت و حساب را نزد [[میرزاعلیاکبر حکمی یزدی]] و [[شرح منظومه|شرح منظومه ملاهادی سبزواری]] را نزد [[سیدابوالحسن رفیعی قزوینی]] آموخت. بیان شیوا و متقن رفیعی قزوینی از یک سو و قریحه پاک و نبوغ بسیار و عمق فکری [[امامخمینی]] از سوی دیگر، باعث شد ایشان از درسگرفتن کتاب بعدی، یعنی [[اسفار]] بینیاز شود. ایشان در سال ۱۳۴۷ق/ ۱۳۰۸ش به تدریس علوم عقلی پرداخت و دو دوره [[شرح منظومه]] و یک دوره درس اسفار را تدریس کرد.<ref>یزدانپناه، فروغ معرفت، ۱/۱۹۴ ـ ۱۹۶ و ۲۰۰.</ref> | آشنایی امامخمینی با مباحث معقول و فلسفه در سالهای ۱۳۲۷ق/ ۱۲۸۸ش است که با خواندن منطق نزد [[نجفی خمینی]] و [[محمد گلپایگانی]] آغاز شد. ایشان در سالهای ۱۳۴۰ق/ ۱۳۰۱ش به بعد در [[حوزه علمیه قم|حوزه قم]]، ریاضیات، هیئت و حساب را نزد [[میرزاعلیاکبر حکمی یزدی]] و [[شرح منظومه|شرح منظومه ملاهادی سبزواری]] را نزد [[سیدابوالحسن رفیعی قزوینی]] آموخت. بیان شیوا و متقن رفیعی قزوینی از یک سو و قریحه پاک و نبوغ بسیار و عمق فکری [[امامخمینی]] از سوی دیگر، باعث شد ایشان از درسگرفتن کتاب بعدی، یعنی [[اسفار]] بینیاز شود. ایشان در سال ۱۳۴۷ق/ ۱۳۰۸ش به تدریس علوم عقلی پرداخت و دو دوره [[شرح منظومه]] و یک دوره درس اسفار را تدریس کرد.<ref>یزدانپناه، فروغ معرفت، ۱/۱۹۴ ـ ۱۹۶ و ۲۰۰.</ref> | ||
{{ببینید|استادان امامخمینی|تدریس}} | :{{ببینید|استادان امامخمینی|تدریس}} | ||
امامخمینی را میتوان یکی از شارحان بزرگ حکمت متعالیه دانست. ایشان توانست با تأمل در نظام فلسفی، لوازم و فروع بسیاری از آن استنتاج کند و از آنها در تقریر و بسط معارف الهی بهره ببرد.<ref>یزدانپناه، فروغ معرفت، ۱/۱۹۰.</ref> ایشان در روش و محتوا به تقریر و تکمیل فلسفه پرداخت و فلسفه را در حدّ [[عرفان نظری]] بالا برد و آن را به [[حکمت عرفانی]] تبدیل کرد؛ از اینرو در آثار ایشان ارائههای دقیق و تحلیلهای بسیار فنی، نظیر [[اضافه اشراقیه]]، [[عین الربط وجودی]] و ا[[مکان فقری]] براساس حکمت متعالیه وجود دارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۱؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۴ و ۳۰۳؛ امامخمینی، تقریرات، ۱/۴۰، ۴۲ و ۳۶۳؛ امامخمینی، الطلب و الاراده، ۳۶.</ref> | امامخمینی را میتوان یکی از شارحان بزرگ حکمت متعالیه دانست. ایشان توانست با تأمل در نظام فلسفی، لوازم و فروع بسیاری از آن استنتاج کند و از آنها در تقریر و بسط معارف الهی بهره ببرد.<ref>یزدانپناه، فروغ معرفت، ۱/۱۹۰.</ref> ایشان در روش و محتوا به تقریر و تکمیل فلسفه پرداخت و فلسفه را در حدّ [[عرفان نظری]] بالا برد و آن را به [[حکمت عرفانی]] تبدیل کرد؛ از اینرو در آثار ایشان ارائههای دقیق و تحلیلهای بسیار فنی، نظیر [[اضافه اشراقیه]]، [[عین الربط وجودی]] و ا[[مکان فقری]] براساس حکمت متعالیه وجود دارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۱؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۴ و ۳۰۳؛ امامخمینی، تقریرات، ۱/۴۰، ۴۲ و ۳۶۳؛ امامخمینی، الطلب و الاراده، ۳۶.</ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
امامخمینی در رشد و گسترش فلسفه اسلامی، پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی ایران]]، نقشی یگانه داشت. نظر مثبت ایشان به فلسفه و تأیید و حمایت از تفکر فلسفی و اندیشههای شاگرد خود [[مرتضی مطهری]]، موجب شد دورهای طلایی برای فلسفه اسلامی در ایران، بهویژه در [[حوزه علمیه قم]] و دانشگاهها آغاز گردد.<ref>ضیایی، نهضت فلسفی امامخمینی، ۸۴ ـ ۸۵؛ فنایی اشکوری، مقدمهای بر فلسفه اسلامی معاصر، ۳۰ ـ ۳۱.</ref> | امامخمینی در رشد و گسترش فلسفه اسلامی، پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی ایران]]، نقشی یگانه داشت. نظر مثبت ایشان به فلسفه و تأیید و حمایت از تفکر فلسفی و اندیشههای شاگرد خود [[مرتضی مطهری]]، موجب شد دورهای طلایی برای فلسفه اسلامی در ایران، بهویژه در [[حوزه علمیه قم]] و دانشگاهها آغاز گردد.<ref>ضیایی، نهضت فلسفی امامخمینی، ۸۴ ـ ۸۵؛ فنایی اشکوری، مقدمهای بر فلسفه اسلامی معاصر، ۳۰ ـ ۳۱.</ref> | ||
{{ببینید|مرتضی مطهری}} | :{{ببینید|مرتضی مطهری}} | ||
==جایگاه فلسفه اسلامی== | ==جایگاه فلسفه اسلامی== | ||
یکی از موضوعاتی که در حوزه علوم اسلامی پیوسته مورد توجه است، جایگاه فلسفه و هویت آن است. از دو منظر این موضوع را میتوان بررسی کرد: یکی خاستگاه اولیه فلسفه و دیگری هویت فلسفه اسلامی. | یکی از موضوعاتی که در حوزه علوم اسلامی پیوسته مورد توجه است، جایگاه فلسفه و هویت آن است. از دو منظر این موضوع را میتوان بررسی کرد: یکی خاستگاه اولیه فلسفه و دیگری هویت فلسفه اسلامی. |