۲۱٬۱۴۹
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''غضب'''، حالتی نفسانی و مبدأ حرکت [[نفس]] برای غلبه و | '''غضب'''، حالتی نفسانی و مبدأ حرکت [[نفس]] برای غلبه و انتقام. | ||
== معنی == | == معنی == | ||
غضب به معنای خشم و عصبانیت<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۱۸۵.</ref> یا جوشش و غلیان خون برای انتقام<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۳۳.</ref> است. در اصطلاح [[علم اخلاق]] غضب انسانی کیفیتی نفسانی است که سبب حرکت و هیجان نفس برای غلبه و پیروزی میشود و برای [[شهوت]] انتقامجویی میباشد.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۲۹۴–۲۹۵؛ خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۱۳۸–۱۳۹؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۲۱.</ref> امامخمینی در تبیین غضب، تعریف [[ابنمسکویه]] را پذیرفته است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۳؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳۹.</ref> در مقابل آن | غضب به معنای خشم و عصبانیت<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۱۸۵.</ref> یا جوشش و غلیان خون برای انتقام<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۳۳.</ref> است. در اصطلاح [[علم اخلاق]] غضب انسانی کیفیتی نفسانی است که سبب حرکت و هیجان نفس برای غلبه و پیروزی میشود و برای [[شهوت]] انتقامجویی میباشد.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۲۹۴–۲۹۵؛ خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۱۳۸–۱۳۹؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۲۱.</ref> [[امامخمینی]] در تبیین غضب، تعریف [[ابنمسکویه]] را پذیرفته است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۳؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳۹.</ref> در مقابل آن [[حلم]]، رحمت و خمود است. حلم صفتی است که در اثر اعتدال در قوه غضبیه حاصل میشود و کنترل نفس را در ناملایمات به دست میگیرد و منجر به آرامش آن میشود.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۰۳؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۴۰ و ۳۶۷.</ref> حلم صفت [[شجاعت]] را به همراه دارد<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۹۷.</ref> که حد وسط میان جبن و تهور است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۰۹؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۵۹.</ref> {{ببینید|حلم}} و [[رحمت]] به معنای رأفت و رقّت [[قلب]] است و این رحمت به دلیل اینکه لازم یا ملزوم حلم است، مقابل غضب واقع میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۲۹ و ۲۴۰.</ref> اما خمودی صفتی است که بر اثر تفریط در قوه شهویه یا غضبیه حاصل میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۷۸ و ۳۶۹.</ref> | ||
امامخمینی به پیروی از ابنمسکویه (۹۷ و ۱۰۰) و همسو با دیگر دانشمندان اخلاق،<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۲/۳۳۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۲۶.</ref> غضب را به دو نوع ناپسند و پسندیده تقسیم کرده است: غضب ناپسند و شیطانی تجاوزِ قوه غضبیه از حد عقل و اعتدال است و غضب پسندیده بهکاربستن قوه غضبیه در راه حق و تسلیمشدن در برابر عقل سلیم و اوامر [[پیامبران(ع)|انبیای عظیمالشأن(ع)]] میباشد که دراینصورت از جنود رحمان و نوعی [[شجاعت]] است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۶؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۶۳.</ref> | |||
واژه غضب با واژگانی چون شجاعت و [[قساوت]] مرتبط است. امامخمینی در بیان فرق غضب ناپسند و شجاعت معتقد است غضب غیر از شجاعت است و مبادی، آثار و خواص آن با این صفت متفاوت میباشد؛ زیرا مبدأ شجاعت، قوت و اطمینان | واژه غضب با واژگانی چون شجاعت و [[قساوت]] مرتبط است. امامخمینی در بیان فرق غضب ناپسند و شجاعت معتقد است غضب غیر از شجاعت است و مبادی، آثار و خواص آن با این صفت متفاوت میباشد؛ زیرا مبدأ شجاعت، قوت و اطمینان نفس و همچنین اعتدال ایمان و اهمیتندادن به امور دنیاست که با تعدیل قوه غضبیه و تهذیب آن حاصل میشود، اما غضب ناپسند از ضعف نفس و تزلزل و سستی [[ایمان]] و عدم اعتدال مزاج [[روح]] است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۴۲.</ref> همچنین ایشان قساوت را همان غلظت و سختی قلب میداند که مقابل آن رقّت قلب قرار دارد؛ اما غضب حالتی نفسانی برای انتقام است که به واسطه آن عقل منحرف میشود و از ادراک بازمیماند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳۷–۲۳۸.</ref> غضب از صفاتی است که بر خداوند متعال نیز صادق است؛ ولی این صفت در خداوند کیف نفسانی نبوده، بلکه از کمالات وجودی و از صفات جلال حقتعالی شمرده میشود.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۸۰–۸۱ و ۱۰۸.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
قوه غضبیه از نعمتهای الهی است که خداوند در نهاد | قوه غضبیه از نعمتهای الهی است که خداوند در نهاد انسان قرار داده است تا با استفاده صحیح از آن به [[سعادت]] نایل شود. نسبتدادن تمام صفات ناپسند به خدایان در اغلب ادیان ابتدایی جهان دیده میشود<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۹۴.</ref> و از ویژگیهای بارز خدایان شمرده شده است.<ref>هومر، ترجمه سعید نفیسی، ۹ و ۴۳–۴۴.</ref> در ادیان توحیدی این صفت به معنای پسندیده آن به خداوند نسبت داده شده است.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ب۶، ۵–۱۳؛ کتاب مقدس، یوحنا، ب۳، ۳۶؛ کتاب مقدس، نامه به اهل روم، ب۱، ۱۸.</ref> در آیات قرآن نیز از غضب و سخط الهی سخن به میان آمده است.<ref>فاتحه، ۷؛ نساء، ۹۳؛ طه، ۸۶؛ ممتحنه، ۱۳.</ref> | ||
بحث از غضب و آثار و نتایج آن در کلمات اندیشمندان و حکمای پیش از [[اسلام]]، مانند حکمای یونان دیده میشود.<ref>ارسطو، علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ۱/۳۰۵؛ افلوطین، اثولوجیا، ۲۱، ۳۹، ۸۲ و ۱۹۳.</ref> به این بحث در فرهنگ و معارف اسلامی توجه شده است. خداوند در [[قرآن کریم]] افرادی را که به هنگام غضبکردن خشم خود را فروخورده و از دیگران درمیگذرند، ستایش کرده است<ref>شوری، ۳۷.</ref> و [[پیامبر اکرم(ص)]] را به غلظت که از آثار غضب است، در برابر [[کفار]] امر میکند.<ref>توبه، ۷۳.</ref> در منابع روایی نیز بابی به غضب اختصاص داده شده و مبادی و آثار و احکام آن بیان شده است.<ref>کلینی، کافی، ۲/۳۰۲–۳۰۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۷۰/۲۶۲–۲۸۱.</ref> در برخی از [[روایات]]، غضب ناپسند کلید هر [[شر]] و منشأ همه [[گناهان]] و لغزشها شمرده شده است.<ref>کلینی، کافی، ۲/۳۰۳.</ref> | بحث از غضب و آثار و نتایج آن در کلمات اندیشمندان و حکمای پیش از [[اسلام]]، مانند حکمای یونان دیده میشود.<ref>ارسطو، علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ۱/۳۰۵؛ افلوطین، اثولوجیا، ۲۱، ۳۹، ۸۲ و ۱۹۳.</ref> به این بحث در فرهنگ و معارف اسلامی توجه شده است. خداوند در [[قرآن کریم]] افرادی را که به هنگام غضبکردن خشم خود را فروخورده و از دیگران درمیگذرند، ستایش کرده است<ref>شوری، ۳۷.</ref> و [[پیامبر اکرم(ص)]] را به غلظت که از آثار غضب است، در برابر [[کفار]] امر میکند.<ref>توبه، ۷۳.</ref> در منابع روایی نیز بابی به غضب اختصاص داده شده و مبادی و آثار و احکام آن بیان شده است.<ref>کلینی، کافی، ۲/۳۰۲–۳۰۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۷۰/۲۶۲–۲۸۱.</ref> در برخی از [[روایات]]، غضب ناپسند کلید هر [[شر]] و منشأ همه [[گناهان]] و لغزشها شمرده شده است.<ref>کلینی، کافی، ۲/۳۰۳.</ref> | ||
بحث غضب از اصول مسائل [[علم اخلاق]] است. [[ابنمسکویه]] از علمای قرن پنجم از نخستین اندیشمندان اسلامی است که در کتاب تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق به این بحث پرداخت.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق، ۹۷.</ref> پس از او [[غزالی]] در احیاء علوم الدین<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، احیاء علوم الدین، ۹/۸۸.</ref> و [[خواجهنصیر طوسی]] در اخلاق ناصری و [[نراقی]] در [[جامع السعادات]] به پیروی از اندیشه وی، باب مستقلی به غضب اختصاص داده و دربارهٔ اقسام و فواید و آثار آن سخن گفته و راههای درمانی برای غضب ناپسند پیشنهاد کردهاند.<ref>خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۱۳۲–۱۴۰؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۲۸۹–۳۰۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۲۱–۳۳۱؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۳۶–۲۴۲.</ref> | بحث غضب از اصول مسائل [[علم اخلاق]] است. [[ابنمسکویه]] از علمای قرن پنجم از نخستین اندیشمندان اسلامی است که در کتاب تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق به این بحث پرداخت.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق، ۹۷.</ref> پس از او [[غزالی]] در احیاء علوم الدین<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، احیاء علوم الدین، ۹/۸۸.</ref> و [[خواجهنصیرالدین طوسی|خواجهنصیر طوسی]] در اخلاق ناصری و [[مهدی نراقی|نراقی]] در [[جامع السعادات]] به پیروی از اندیشه وی، باب مستقلی به غضب اختصاص داده و دربارهٔ اقسام و فواید و آثار آن سخن گفته و راههای درمانی برای غضب ناپسند پیشنهاد کردهاند.<ref>خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۱۳۲–۱۴۰؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۲۸۹–۳۰۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۲۱–۳۳۱؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۳۶–۲۴۲.</ref> | ||
امامخمینی در بیان مفهوم غضب کلام ابنمسکویه را بهترین کلام در این موضوع میداند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳۹.</ref> ایشان حدیث هفتم از [[کتاب شرح چهل حدیث]]<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۳.</ref> و مقصد یازدهم از [[کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل]]<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳۷–۲۵۶.</ref> را به این موضوع اختصاص داده و به بیان حقیقت قوه غضبیه و صفت غضب و آثار و راهکارهای درمان غضب ناپسند پرداخته و در آثار دیگر خود نیز بهمناسبت از آن سخن گفته است. | امامخمینی در بیان مفهوم غضب کلام ابنمسکویه را بهترین کلام در این موضوع میداند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳۹.</ref> ایشان حدیث هفتم از [[کتاب شرح چهل حدیث]]<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۳.</ref> و مقصد یازدهم از [[کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل]]<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳۷–۲۵۶.</ref> را به این موضوع اختصاص داده و به بیان حقیقت قوه غضبیه و صفت غضب و آثار و راهکارهای درمان غضب ناپسند پرداخته و در آثار دیگر خود نیز بهمناسبت از آن سخن گفته است. | ||
== حقیقت غضب و قوه غضبیه == | == حقیقت غضب و قوه غضبیه == | ||
علمای اخلاق میان حقیقت غضب و قوه غضبیه فرق گذاشتهاند.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۲۹۴؛ شبّر، الاخلاق، ۱۴۳.</ref> بعضی صفت غضب را حرکت [[نفس]] میدانند که غایت آن | علمای اخلاق میان حقیقت غضب و قوه غضبیه فرق گذاشتهاند.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۲۹۴؛ شبّر، الاخلاق، ۱۴۳.</ref> بعضی صفت غضب را حرکت [[نفس]] میدانند که غایت آن شهوت انتقام است که [[عقل]] را محجوب میکند.<ref>خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۱۳۸–۱۳۹.</ref> بعضی آن را صفتی نکوهیده میدانند که اصل آن از آتش و حرارت و از ناحیه [[شیطان]] است.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۱۰۵.</ref> این صفت از قوه غضبیه نشئت میگیرد که در کنار قوای عاقله و شهویه از [[قوای نفس|قوای نفس انسانی]] محسوب میشود.<ref>فارابی، الجمع بین رأی الحکیمین، ۱۴–۱۶.</ref> | ||
امامخمینی تقسیمبندی علمای اخلاق در تقسیم قوا به قوه عاقله، شهویه و غضبیه را پذیرفته<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۴ و ۵۱۱.</ref> و قوه غضبیه را یکی از قوای فطری و جبلّی و از نعمتهای الهی برشمرده است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۴۱–۲۴۲.</ref> که با آن دنیا و | امامخمینی تقسیمبندی علمای اخلاق در تقسیم قوا به قوه عاقله، شهویه و غضبیه را پذیرفته<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۴ و ۵۱۱.</ref> و قوه غضبیه را یکی از قوای فطری و جبلّی و از نعمتهای الهی برشمرده است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۴۱–۲۴۲.</ref> که با آن [[دنیا و آخرت]] آدمی آباد میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۴.</ref> ایشان بر این باور است که این قوه برای حفظ نظام بشری خلق شده؛ به گونهای که اجرای [[حدود]] و [[تعزیرات]] و سیاسات دینیه و عقلیه و نیز حفظ نظام [[خانواده]] و جان و مال منوط به آن میباشد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۴–۱۳۵؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۴۱–۲۴۲.</ref> | ||
امامخمینی استفاده درست از قوه غضبیه را منوط به اعتدال این قوه دانسته و معتقد است استفاده نکردن یا استفاده ناصحیح از این قوه، افزون بر کفران نعمت<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۴۴.</ref> خروج از حدّ اعتدال [[نفس]] است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۵.</ref> و انسان را از بسیاری از کمالات و پیشرفتها بازمیدارد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۴.</ref> همچنانکه افراط در قوه غضبیه در مواقعی موجب فساد [[ایمان]] و [[شقاوت]] و بدبختی انسان میشود،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۰.</ref> تفریط در قوه غضبیه نیز باعث نقصان ملکات میشود و مفاسد بسیار و معایب بیشماری ازجمله | امامخمینی استفاده درست از قوه غضبیه را منوط به اعتدال این قوه دانسته و معتقد است استفاده نکردن یا استفاده ناصحیح از این قوه، افزون بر کفران نعمت<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۴۴.</ref> خروج از حدّ اعتدال [[نفس]] است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۵.</ref> و انسان را از بسیاری از کمالات و پیشرفتها بازمیدارد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۴.</ref> همچنانکه افراط در قوه غضبیه در مواقعی موجب فساد [[ایمان]] و [[شقاوت]] و بدبختی انسان میشود،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۰.</ref> تفریط در قوه غضبیه نیز باعث نقصان ملکات میشود و مفاسد بسیار و معایب بیشماری ازجمله ترس، ضعف، سستی، تنبلی و همچنین کمصبری و خمودی در پی دارد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۴؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۴۳.</ref> از اینرو غضب در برابر [[ظلم]] و در رویارویی با [[فساد]] و در موارد [[امر به معروف و نهی از منکر]] و همچنین در میدان [[جهاد و دفاع]]، امری پسندیده و لازم است و سستی در آن موجب بروز خطرهای بزرگی در زندگی فردی و اجتماعی میشود<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۹.</ref>؛ زیرا جامعه انسانی همواره در معرض مفاسد و بیماریهایی است که اگر از آن دفع نشود نظام جامعه سالم به هم میخورد و مدنیت جامعه رو به زوال میرود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۴۲.</ref> | ||
== صفت غضب در خداوند == | == صفت غضب در خداوند == | ||
غضب از صفاتی است که در متون دینی به خداوند نیز نسبت داده شده<ref>مائده، ۶۰؛ نهج البلاغه، ح۳۰، ۵۰۷.</ref> و از صفات قهر و جلالی خداوند است.<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۶/۲۱۸.</ref> طبق برخی روایات<ref>کلینی، کافی، ۲/۵۲۹؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۸۳.</ref> رحمت خداوند بر غضب او غلبه دارد. امامخمینی مانند دیگر علمای [[عرفان]] و [[اخلاق]]<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۶۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۳۸۴.</ref> بر این نکته تأکید کرده و تفاسیر چندی از آن ارائه کرده است؛ مانند ظهور محبت الهی در مظاهر جمالی<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۲۹.</ref> و تقدم اسمای محیط بر اسمای محاط.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۷.</ref> از اینرو کتاب خداوند با اسم رحمن و رحیم آغاز شده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۶۹.</ref> ایشان صفت رحمت را ذاتی پروردگار و اوصاف غضب و | غضب از صفاتی است که در متون دینی به خداوند نیز نسبت داده شده<ref>مائده، ۶۰؛ نهج البلاغه، ح۳۰، ۵۰۷.</ref> و از صفات قهر و جلالی خداوند است.<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۶/۲۱۸.</ref> طبق برخی روایات<ref>کلینی، کافی، ۲/۵۲۹؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۸۳.</ref> رحمت خداوند بر غضب او غلبه دارد. امامخمینی مانند دیگر علمای [[عرفان]] و [[اخلاق]]<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۶۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۳۸۴.</ref> بر این نکته تأکید کرده و تفاسیر چندی از آن ارائه کرده است؛ مانند ظهور محبت الهی در مظاهر جمالی<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۲۹.</ref> و تقدم اسمای محیط بر اسمای محاط.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۷.</ref> از اینرو کتاب خداوند با اسم رحمن و رحیم آغاز شده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۶۹.</ref> ایشان صفت رحمت را ذاتی پروردگار و اوصاف غضب و انتقام را تبعی میداند<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۰۳.</ref> و معتقد است رحمت الهی گاهی به صورت قهر و غضب جاری میشود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۸۶.</ref> و [[حدود]]، [[تعزیرات]]، [[قصاص]] و امثال آن در حقیقت رحمت و رأفتی است که به صورت غضب و انتقام جلوه کرده است و حتی [[جهنم]] نیز رحمتی است که به صورت غضب الهی ظاهر گشته است؛ زیرا بعضی از اهل جهنم که لیاقت رسیدن به [[سعادت]] را دارند، تنها با پاک و خالصشدن در جهنم میتوانند بدان دست یابند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳۳.</ref> | ||
== منشأ غضب در انسان == | == منشأ غضب در انسان == | ||
امامخمینی همسو با علمای اخلاق،<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۹۹–۱۰۱؛ خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۱۴۰.</ref> اسباب و منشأهای بسیاری را برای غضب ناپسند در | امامخمینی همسو با علمای اخلاق،<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۹۹–۱۰۱؛ خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۱۴۰.</ref> اسباب و منشأهای بسیاری را برای غضب ناپسند در انسان ذکر کرده که از آن جمله میتوان به [[حب دنیا|حبّ دنیا]] که منشأ همه [[گناه|گناهان]] است، اشاره کرد؛ زیرا وقتی [[حب دنیا]] در دل جا گرفت، به مجرد اینکه مزاحمتی برای آن حاصل شد، قوه غضب به جوش میآید و عنان و اختیار را از انسان سلب میکند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۷.</ref> از دیگر اسباب غضب، [[حب نفس]] و [[عجب]] و افتخار و لجاجت است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۴۱ و ۱۴۳.</ref> ایشان در مواضعی ریشه غضب را در دو چیز خلاصه میداند که یکی حب نفس و دیگری فضیلتانگاری غضب و مفاسد حاصل از آن است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۴۱–۱۴۲.</ref> و بقیه امور به این دو عامل بازمیگردد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۴۳.</ref> | ||
== آثار غضب ناپسند == | == آثار غضب ناپسند == | ||
[[امامخمینی]] با استناد به بعضی [[احادیث]]<ref>کلینی، کافی، ۲/۳۰۳.</ref> غضب ناپسند را کلید هر بدی دانسته است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۸.</ref> ایشان مانند دیگر علمای اخلاق<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۲۸۹–۲۹۹؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۲۱–۳۲۲.</ref> آثار متعددی برای غضب ناپسند برمیشمارد و ازجمله مهمترین آنها فساد [[ایمان]] است که موجب [[شقاوت]] و بدبختی انسان در دو جهان میگردد<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۰.</ref>؛ همچنین غضب سبب بدرفتاری با [[خانواده]]، [[جامعه]]، هتک محرمات، احتمال وقوع قتل نفس و ناسزاگویی به نوامیس الهی میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۷–۱۳۸.</ref> | [[امامخمینی]] با استناد به بعضی [[احادیث]]<ref>کلینی، کافی، ۲/۳۰۳.</ref> غضب ناپسند را کلید هر بدی دانسته است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۸.</ref> ایشان مانند دیگر علمای اخلاق<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۲۸۹–۲۹۹؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۲۱–۳۲۲.</ref> آثار متعددی برای غضب ناپسند برمیشمارد و ازجمله مهمترین آنها فساد [[ایمان]] است که موجب [[شقاوت]] و بدبختی انسان در دو جهان میگردد<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۰.</ref>؛ همچنین غضب سبب بدرفتاری با [[خانواده]]، [[جامعه]]، هتک محرمات، احتمال وقوع قتل نفس و ناسزاگویی به نوامیس الهی میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۷–۱۳۸.</ref> | ||
در یک نگاه کلی، به اعتقاد امامخمینی آنچه از زشتیها و ناهنجاریها در جامعه دیده میشود، معلول این صفت زشت است و این بدترین اثر اجتماعی غضب است. غضب اگر از حدّ خود تجاوز کند بهسختی جبران میپذیرد؛ ممکن است در انسان به صورت | در یک نگاه کلی، به اعتقاد امامخمینی آنچه از زشتیها و ناهنجاریها در [[جامعه]] دیده میشود، معلول این صفت زشت است و این بدترین اثر اجتماعی غضب است. غضب اگر از حدّ خود تجاوز کند بهسختی جبران میپذیرد؛ ممکن است در انسان به صورت ملکه در آید و باعث شود صورت برزخی و قیامت انسان در جانب نقص به نهایت خود برسد؛ به طوری که طبق آیه<ref>اعراف، ۱۷۹.</ref> با هیچ موجودی قابل مقایسه نباشد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۷.</ref> در حقیقت صورت غضب در این عالم صورت آتش غضب خداوند در آن عالم است و همچنانکه غضب از باطن [[قلب]] ظاهر میشود ممکن است آتشی که در [[آخرت]] از قلب بروز میکند صورت همین غضب باشد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۶؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۴۸–۲۴۹.</ref> به اعتقاد ایشان اگر انسان قوه غضبیه را بر خلاف هدف اصلی بهکارگیرد، مصداق ظلوم و جهول در [[قرآن]]<ref>احزاب، ۷۲.</ref> میگردد و چون رد امانت الهی نکرده است از غضب خداوند در امان نمیباشد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۸.</ref> | ||
امامخمینی خطر قوه غضبیه را از سایر قوا بیشتر دانسته؛ زیرا در یک لحظه میتواند تمام عقاید حقه، انوار معرفت و [[ایمان]] را بسوزاند و مبدأ هزاران جهالت و سفاهت گردد که در تمام عمر قابل جبران نباشد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۱.</ref> به اعتقاد ایشان یک نفر با غضب خود ممکن است صدها هزار خانواده را از میان ببرد؛ به طوری که آتش غضب هیچ حیوانی به این ویرانگری و سوزندگی نیست<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۱۰.</ref>؛ زیرا وحشیگری انسان در هنگام غضب برخلاف دیگر حیوانات، هیچ حد و مرزی ندارد و [[جهنم]] غضبش ممکن است تمام عالم طبیعت را بسوزاند. ایشان [[جنگ دوم جهانی]] را مصداق این امر میداند که آتش غضب یک انسان تمام جهان را شعلهور کرده است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۴۵.</ref> | امامخمینی خطر قوه غضبیه را از سایر قوا بیشتر دانسته؛ زیرا در یک لحظه میتواند تمام عقاید حقه، انوار معرفت و [[ایمان]] را بسوزاند و مبدأ هزاران جهالت و سفاهت گردد که در تمام عمر قابل جبران نباشد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۱.</ref> به اعتقاد ایشان یک نفر با غضب خود ممکن است صدها هزار [[خانواده]] را از میان ببرد؛ به طوری که آتش غضب هیچ حیوانی به این ویرانگری و سوزندگی نیست<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۱۰.</ref>؛ زیرا وحشیگری انسان در هنگام غضب برخلاف دیگر حیوانات، هیچ حد و مرزی ندارد و [[جهنم]] غضبش ممکن است تمام عالم طبیعت را بسوزاند. ایشان [[جنگ دوم جهانی]] را مصداق این امر میداند که آتش غضب یک انسان تمام جهان را شعلهور کرده است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۴۵.</ref> | ||
== راههای درمان غضب == | == راههای درمان غضب == | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
[[امامخمینی]] بر این اعتقاد است که معالجه غضب در حال شدت و افزایش حرارت انسان بهطور معمول محال است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۴۱.</ref> و تنها در حالت آرامش و سکون [[نفس]] میتوان در صدد درمان آن برآمد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۷–۱۳۸؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۵۱.</ref> | [[امامخمینی]] بر این اعتقاد است که معالجه غضب در حال شدت و افزایش حرارت انسان بهطور معمول محال است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۴۱.</ref> و تنها در حالت آرامش و سکون [[نفس]] میتوان در صدد درمان آن برآمد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۷–۱۳۸؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۵۱.</ref> | ||
ایشان همچون دیگر علمای اخلاق<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۱۰۴–۱۰۵؛ خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۱۳۹–۱۴۰.</ref> دو راه عمده برای | ایشان همچون دیگر علمای اخلاق<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۱۰۴–۱۰۵؛ خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۱۳۹–۱۴۰.</ref> دو راه عمده برای مبارزه با غضب و علاج آن بیان کرده است: | ||
# درمان علمی که با [[تفکر]] در مبادی و مفاسد غضب میتوان به درمان غضب و ریشه آن پرداخت؛ زیرا شدت این صفت گاهی سبب گناهان بزرگ یا هتک محرمات الهی میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۷–۱۳۹.</ref> | # درمان علمی که با [[تفکر]] در مبادی و مفاسد غضب میتوان به درمان غضب و ریشه آن پرداخت؛ زیرا شدت این صفت گاهی سبب گناهان بزرگ یا هتک محرمات الهی میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳۷–۱۳۹.</ref> | ||
# درمان عملی که این گونه از درمان در آثار امامخمینی با توضیح بیشتری بیان شده است. ایشان در دو حالت غضب و سکون نفس راههایی برای درمان حالت غضب ارائه کرده است. در حالت غضب تا زمانی که این حالت شدت پیدا نکرده، خود را با وسایلی مانند رفتن از محل غضب و تغییر حالت نشستن و برخاستن منصرف سازد و به [[ذکر خدا]] مشغول کند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۴۰–۱۴۱؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۵۱–۲۵۲.</ref> اما در حالت آرامش و سکون نفس اساسیترین راه عملی درمان غضب ناپسند خشکانیدن ماده اصلی آن است؛ زیرا با ریشهکنشدن آن خشم از وجود انسان رخت بر میبندد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۴۱–۱۴۲.</ref> از آنجاکه مهمترین ریشه غضب حب دنیاست و بیشتر بیماریهای نفسانی از قبیل | # درمان عملی که این گونه از درمان در آثار امامخمینی با توضیح بیشتری بیان شده است. ایشان در دو حالت غضب و [[طمأنینه|سکون نفس]] راههایی برای درمان حالت غضب ارائه کرده است. در حالت غضب تا زمانی که این حالت شدت پیدا نکرده، خود را با وسایلی مانند رفتن از محل غضب و تغییر حالت نشستن و برخاستن منصرف سازد و به [[ذکر خدا]] مشغول کند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۴۰–۱۴۱؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۵۱–۲۵۲.</ref> اما در حالت آرامش و سکون نفس اساسیترین راه عملی درمان غضب ناپسند خشکانیدن ماده اصلی آن است؛ زیرا با ریشهکنشدن آن خشم از وجود انسان رخت بر میبندد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۴۱–۱۴۲.</ref> از آنجاکه مهمترین ریشه غضب حب دنیاست و بیشتر بیماریهای نفسانی از قبیل حب جاه و مال و [[قدرتطلبی]] از آن تولید میشود، انسان به جهت شدت علاقهمندی به این امور، در صورت حاصلنشدن هر کدام از آنها، قوه غضبش به هیجان میآید؛ از اینرو درمان قطعی آن با از میان بردن [[حب دنیا]] و [[حب نفس]] امکانپذیر است؛ زیرا با درمان حب دنیا نفس دارای سکون و [[طمأنینه]] میشود و آرامش قلبی برقرار میگردد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۵۳–۲۵۵.</ref> ایشان داشتن همت جدی، مخالفت با [[هوای نفس]]، لعن بر [[شیطان]] در باطن و پناهبردن به خدا را از دیگر راهکارهای درمان این قوه دانسته است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۵.</ref> | ||
[[امامخمینی]] یکی دیگر از راههای درمان غضب را استفاده از عوامل بیرونی میداند و معتقد است ازجمله راهکارهایی که برای مهار غضب شدید مفید است، ترساندن شخص از ناحیه قدرت بالاتر است؛ زیرا غضب غالباً بر افراد پایین یا مساوی ظهور میکند و در صورت عدم امکان مهار غضب از راه علمی و عملی از ناحیه شخص، میتوان از این راه مانعِ بروز مفاسد غضب شد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۴۱.</ref> | [[امامخمینی]] یکی دیگر از راههای درمان غضب را استفاده از عوامل بیرونی میداند و معتقد است ازجمله راهکارهایی که برای مهار غضب شدید مفید است، ترساندن شخص از ناحیه قدرت بالاتر است؛ زیرا غضب غالباً بر افراد پایین یا مساوی ظهور میکند و در صورت عدم امکان مهار غضب از راه علمی و عملی از ناحیه شخص، میتوان از این راه مانعِ بروز مفاسد غضب شد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۴۱.</ref> | ||
== سیره امامخمینی == | == سیره امامخمینی == | ||
امامخمینی اهتمام زیادی به رعایت [[اخلاق]] و حقوق افراد داشت و در موارد رعایتنشدن حدود الهی و مشاهده [[ظلم]] و مخالفت با قوانین الهی چون [[قصاص]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۴۹–۴۵۲ و ۲۰/۳۱۴، ۳۱۸.</ref> و در مواردی که استقلال مملکت در معرض خطر قرار میگرفت و قوانین بر خلاف [[اسلام]] به تصویب میرسید،<ref>زمانی، مصاحبه، ۵/۸۸.</ref> غضبناک میشد؛ همچنین در جایی که دربارهٔ علما طعن یا تعبیری خلاف شأن بیان میشد، عصبانی میشد<ref>توسلی، مصاحبه، ۲/۱۰۰.</ref> و در مواردی که میدید بعضی افراد مسئول با افراد نیازمند بهخوبی برخورد نمیکنند، با تندی برخورد میکرد.<ref>کریمی، خاطره، ۱/۲۲۲.</ref> ایشان مسئولان را به خدمت و مدارا با مردم سفارش میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶.</ref> و توصیه میکرد با عطوفت و رحمت با یکدیگر برخورد کنند و در برابر دشمنان سرسخت باشند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۰۴.</ref> و با غضب و خشم با دشمنان برخورد کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۹۶.</ref> و در حقیقت دیانت جز | امامخمینی اهتمام زیادی به رعایت [[اخلاق]] و حقوق افراد داشت و در موارد رعایتنشدن [[حدود|حدود الهی]] و مشاهده [[ظلم]] و مخالفت با قوانین الهی چون [[قصاص]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۴۹–۴۵۲ و ۲۰/۳۱۴، ۳۱۸.</ref> و در مواردی که استقلال مملکت در معرض خطر قرار میگرفت و قوانین بر خلاف [[اسلام]] به تصویب میرسید،<ref>زمانی، مصاحبه، ۵/۸۸.</ref> غضبناک میشد؛ همچنین در جایی که دربارهٔ علما طعن یا تعبیری خلاف شأن بیان میشد، عصبانی میشد<ref>توسلی، مصاحبه، ۲/۱۰۰.</ref> و در مواردی که میدید بعضی افراد مسئول با افراد نیازمند بهخوبی برخورد نمیکنند، با تندی برخورد میکرد.<ref>کریمی، خاطره، ۱/۲۲۲.</ref> ایشان [[مسئولان و کارگزاران|مسئولان]] را به خدمت و مدارا با [[مردم]] سفارش میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶.</ref> و توصیه میکرد با عطوفت و رحمت با یکدیگر برخورد کنند و در برابر دشمنان سرسخت باشند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۰۴.</ref> و با غضب و خشم با دشمنان برخورد کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۹۶.</ref> و در حقیقت دیانت جز وفاداری و [[محبت]] به حق و اظهار خشم از باطل نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۴.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |