پرش به محتوا

رضا پهلوی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ دی ۱۴۰۱
ابرابزار
(اصلاح نویسه‌های عربی)
 
(ابرابزار)
خط ۳۰: خط ۳۰:
|امضا =
|امضا =
}}
}}
'''رضا پهلوی'''، بنیانگذار [[رژیم پهلوی]]، ۱۳۰۴-۱۳۲۰.
'''رضا پهلوی'''، بنیانگذار [[رژیم پهلوی]]، ۱۳۰۴–۱۳۲۰.
==ولادت و نسب==
 
رضا پالانی معروف به رضاخان، رضاخان میرپنج و سردار سپه که بعدها نام خانوادگی پهلوی را برای خود برگزید، فرزند [[داداش‌بیگ]] از [[ایل پالانی]] یا پهلونی در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶، در روستای آلاشت واقع در منطقه سوادکوه از توابع قائم‌شهر مازندران به دنیا آمد <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۱۷۲؛ نیازمند، سقوط رژیم شاهنشاهی، ۱/۳۵</ref>. وی حدود چهل روز پس از تولد، [[پدر]] خود را از دست داد و مادرش نوش‌آفرین همراه قافله‌ای او را به [[تهران]] برد و در میان راه بر اثر سرما، سختی‌های زیادی تا حد [[مرگ]] تحمل کرد <ref>‌پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۱۳-۲۴؛ طلوعی، پدر و پسر، ۱۹</ref>.
== ولادت و نسب ==
==از کودکی تا قزاقخانه==
رضا پالانی معروف به رضاخان، رضاخان میرپنج و سردار سپه که بعدها نام خانوادگی پهلوی را برای خود برگزید، فرزند [[داداش‌بیگ]] از [[ایل پالانی]] یا پهلونی در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶، در روستای آلاشت واقع در منطقه سوادکوه از توابع قائم‌شهر مازندران به دنیا آمد.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۱۷۲؛ نیازمند، سقوط رژیم شاهنشاهی، ۱/۳۵</ref> وی حدود چهل روز پس از تولد، [[پدر]] خود را از دست داد و مادرش نوش‌آفرین همراه قافله‌ای او را به [[تهران]] برد و در میان راه بر اثر سرما، سختی‌های زیادی تا حد [[مرگ]] تحمل کرد.<ref>‌پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۱۳–۲۴؛ طلوعی، پدر و پسر، ۱۹</ref>
از کودکی رضا پهلوی اطلاع زیادی در دست نیست؛ ولی روشن است که وی به [[مکتب]] و مدرسه نرفته و [[بی‌سواد]] بود و برای تأمین مخارج زندگی خود و مادرش به شغل‌هایی مانند شاگردی مسگری و کمک به چارواداران در جابجایی بارها مشغول بود و در پانزده‌سالگی وارد [[قزاقخانه]] شد <ref>‌طلوعی، پدر و پسر، ۲۱؛ پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۳۵-۳۷؛ قانعی، رضاشاه پهلوی، ۵؛ دیگار، ایران در قرن بیستم، ۷۹</ref>. وی نخست وارد فوج سوادکوه و سپس وارد گردان شصت‌تیر شد و بعدها مأمور حراست از سفارتخانه‌های [[هلند]]، [[آلمان]] و [[بلژیک]] گردید. بی‌باکی و رفتار جسورانه وی در قزاقخانه موجب ترقی او در قشون شد و کم‌کم به درجات نظامی بالاتر رسید <ref>‌طلوعی، پدر و پسر، ۲۰-۲۲؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۸۰</ref>.
 
==دوره احمدشاه==
== از کودکی تا قزاقخانه ==
در دوره [[احمدشاه قاجار]] که رضاخان یک نظامی بود، اوضاع ایران سخت آشفته بود. ضعف شدید دولت، مشکلات زیادی برای [[مردم]] به وجود آورده بود <ref>‌قلی‌پور، مواضع امام‌خمینی، ۲۰</ref>. در [[جنگ جهانی اول]] با اینکه دولت [[ایران]] اعلام بی‌طرفی کرد، کشور به اشغال بیگانگان درآمد؛ قوای اشغالگر، خواروبار و اموال مردم را به شکل‌های مختلف از آنان می‌گرفتند و برای استفاده نیروهای خود انبار می‌کردند؛ در حالی‌که کشور با کمبود مواد غذایی روبه‌رو بود و مردم بر اثر [[قحطی]] وحشتناکی که پدید آمده بود، حتی ریشه درختان را می‌خوردند <ref>‌دیگار، ایران در قرن بیستم، ۶۲؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۱۴۲</ref>. همه کشور به‌شدت دستخوش ناامنی بود و آزادی‌خواهان مانند عشایر [[تنگستان و دشتستان]] در جنوب، [[میرزاکوچک‌خان جنگلی]] در شمال، [[شیخ‌محمد خیابانی]] در آذربایجان و [[محمدتقی‌خان پسیان]] در خراسان بر ضد نیروهای اشغالگر [[روس]] و [[انگلیس]] [[قیام]] کرده بودند <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۴۲ و ۱۵۲-۱۵۴</ref>.
از کودکی رضا پهلوی اطلاع زیادی در دست نیست؛ ولی روشن است که وی به [[مکتب]] و مدرسه نرفته و [[بی‌سواد]] بود و برای تأمین مخارج زندگی خود و مادرش به شغل‌هایی مانند شاگردی مسگری و کمک به چارواداران در جابجایی بارها مشغول بود و در پانزده‌سالگی وارد [[قزاقخانه]] شد.<ref>‌طلوعی، پدر و پسر، ۲۱؛ پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۳۵–۳۷؛ قانعی، رضاشاه پهلوی، ۵؛ دیگار، ایران در قرن بیستم، ۷۹</ref> وی نخست وارد فوج سوادکوه و سپس وارد گردان شصت‌تیر شد و بعدها مأمور حراست از سفارتخانه‌های [[هلند]]، [[آلمان]] و [[بلژیک]] گردید. بی‌باکی و رفتار جسورانه وی در قزاقخانه موجب ترقی او در قشون شد و کم‌کم به درجات نظامی بالاتر رسید.<ref>‌طلوعی، پدر و پسر، ۲۰–۲۲؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۸۰</ref>
<br>
 
رضاخان که در مأموریت‌های مختلف، بسیاری از قیام‌ها و شورش‌های داخلی را سرکوب کرده بود <ref>‌فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۸۱</ref>، در سال ۱۲۸۶ با توجه به مهارتی که در تیراندازی با سلاح شصت‌تیر پیدا کرده بود، فرمانده گردان «شصت‌تیر» شد و در سال ۱۲۹۷ نیز با درجه سرتیپی به فرماندهی آتریاد (دسته‌ای سرباز، سربازخانه) [[همدان]] رسید <ref>فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۸۱</ref>. وی همچنین در سال ۱۲۹۸ به پاس سرکوبی [[قیام میرزاکوچک‌خان]] به حکم [[احمدشاه]]، درجه میرپنجی یا میرپنجه که بالاتر از سرتیپی بود، گرفت و از آن پس به رضاخان میرپنج شهرت یافت <ref>‌پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۲۳۳</ref>.
== دوره احمدشاه ==
==رهبری کودتا==
در دوره [[احمدشاه قاجار]] که رضاخان یک نظامی بود، اوضاع ایران سخت آشفته بود. ضعف شدید دولت، مشکلات زیادی برای [[مردم]] به وجود آورده بود.<ref>‌قلی‌پور، مواضع امام‌خمینی، ۲۰</ref> در [[جنگ جهانی اول]] با اینکه دولت [[ایران]] اعلام بی‌طرفی کرد، کشور به اشغال بیگانگان درآمد؛ قوای اشغالگر، خواروبار و اموال مردم را به شکل‌های مختلف از آنان می‌گرفتند و برای استفاده نیروهای خود انبار می‌کردند؛ در حالی‌که کشور با کمبود مواد غذایی روبه‌رو بود و مردم بر اثر [[قحطی]] وحشتناکی که پدید آمده بود، حتی ریشه درختان را می‌خوردند.<ref>‌دیگار، ایران در قرن بیستم، ۶۲؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۱۴۲</ref> همه کشور به‌شدت دستخوش ناامنی بود و آزادی‌خواهان مانند عشایر [[تنگستان و دشتستان]] در جنوب، [[میرزاکوچک‌خان جنگلی]] در شمال، [[شیخ‌محمد خیابانی]] در آذربایجان و [[محمدتقی‌خان پسیان]] در خراسان بر ضد نیروهای اشغالگر [[روس]] و [[انگلیس]] [[قیام]] کرده بودند.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۴۲ و ۱۵۲–۱۵۴</ref>
رضاخان میرپنج که به پیشنهاد ژنرال [[ادموند آیرون ساید]]، فرمانده نیروهای بریتانیا در شمال ایران، به فرماندهی قزاق‌ها و ریاست آتریاد [[تهران]] منصوب شده بود، از سوی وی مأمور [[کودتا]] شد <ref>‌فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۸۲-۸۴؛ پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۲۳۲-۲۳۳</ref> و با پولی که انگلیسی‌ها در اختیار وی قرار داده بودند، حدود دو هزار سرباز را آماده حمله به [[تهران]] کرد. در سوم [[اسفند]] سال ۱۲۹۹ با همراهی [[سیدضیاءالدین طباطبایی]] که وی نیز از حامیان سرسخت انگلیس بود، رضاخان در جایگاه رهبری کودتا، تهران را به اشغال خود درآورد <ref>‌دیگار، ایران در قرن بیستم، ۷۹؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۱۷۱-۱۷۵؛ مهدوی، صحنه‌هایی از تاریخ، ۱۸۵-۲۰۳</ref>. [[احمدشاه]] آخرین پادشاه [[سلسله قاجار]]، ناچار کودتاکنندگان را به رسمیت شناخت و طباطبایی را به نخست‌وزیری منصوب کرد و به رضاخان لقب سردارسپه داد <ref>‌زهیری، عصر پهلوی، ۲۲؛ امینی، علیرضا، تحولات سیاسی اجتماعی، ۲۲؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۹۱-۹۴</ref>.
{{سخ}}
==نخست‌وزیری==
رضاخان که در مأموریت‌های مختلف، بسیاری از قیام‌ها و شورش‌های داخلی را سرکوب کرده بود،<ref>‌فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۸۱</ref> در سال ۱۲۸۶ با توجه به مهارتی که در تیراندازی با سلاح شصت‌تیر پیدا کرده بود، فرمانده گردان «شصت‌تیر» شد و در سال ۱۲۹۷ نیز با درجه سرتیپی به فرماندهی آتریاد (دسته‌ای سرباز، سربازخانه) [[همدان]] رسید.<ref>فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۸۱</ref> وی همچنین در سال ۱۲۹۸ به پاس سرکوبی [[قیام میرزاکوچک‌خان]] به حکم [[احمدشاه]]، درجه میرپنجی یا میرپنجه که بالاتر از سرتیپی بود، گرفت و از آن پس به رضاخان میرپنج شهرت یافت.<ref>‌پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۲۳۳</ref>
سردار سپه که در دولت سیدضیاء، وزارت جنگ را در اختیار گرفته بود، سعی داشت پست نخست‌وزیری را نیز از احمدشاه بگیرد؛ ولی احمدشاه با [[نخست‌وزیری]] وی مخالف بود؛ هرچند در سال ۱۳۰۲ هنگامی که سردار سپه تعهد کرد وسایل و مقدمات مسافرت وی به فرنگ را که علاقه‌مند به آن بود فراهم کند، حکم نخست‌وزیری رضاخان را صادر کرد <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۱۹۶</ref>. وی در غیاب احمدشاه که به [[اروپا]] رفته بود، مسئله [[جمهوری‌خواهی]] را مطرح کرد که با توجه به روشن‌نبودن ماهیت جمهوری در ایران و نیز بدبینی به انگیزه او از جمهوری‌خواهی، علما و عده‌ای از نمایندگان که در صدر آنان [[سیدحسن مدرس]] بود، با آن مخالفت کردند و تلاش وی به جایی نرسید <ref>‌پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۳۹۹؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۹۴-۹۶</ref>.
 
<br>
== رهبری کودتا ==
وی پس از شکست در جمهوری‌خواهی، سیاست تظاهر به [[مذهب]] را در پیش گرفت و تلاش کرد برای جلب نظر [[مردم]] و روحانیان، خود را به‌شدت مذهبی، حامی [[دین]] و مروج آن نشان دهد <ref>‌پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۴۳۹-۴۴۰؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۱۴۷-۱۴۹ ← امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲</ref>. در همین راستا [[مجلس عزاداری]] تشکیل می‌داد، آویزه [[امام علی|مولای متقیان(ع)]] به گردن می‌آویخت، در دسته‌های [[عزاداری]] [[محرم]] شرکت می‌کرد و حتی کاهگل به سر می‌مالید؛ چنان‌که در سال ۱۳۰۳ به [[زیارت عتبات]] رفت و با علمای [[نجف]] دیدار کرد <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۳۹-۲۴۰؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۱۴۹؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۴۷-۴۹</ref>.
رضاخان میرپنج که به پیشنهاد ژنرال [[ادموند آیرون ساید]]، فرمانده نیروهای بریتانیا در شمال ایران، به فرماندهی قزاق‌ها و ریاست آتریاد [[تهران]] منصوب شده بود، از سوی وی مأمور [[کودتا]] شد<ref>‌فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۸۲–۸۴؛ پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۲۳۲–۲۳۳</ref> و با پولی که انگلیسی‌ها در اختیار وی قرار داده بودند، حدود دو هزار سرباز را آماده حمله به [[تهران]] کرد. در سوم [[اسفند]] سال ۱۲۹۹ با همراهی [[سیدضیاءالدین طباطبایی]] که وی نیز از حامیان سرسخت انگلیس بود، رضاخان در جایگاه رهبری کودتا، تهران را به اشغال خود درآورد.<ref>‌دیگار، ایران در قرن بیستم، ۷۹؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۱۷۱–۱۷۵؛ مهدوی، صحنه‌هایی از تاریخ، ۱۸۵–۲۰۳</ref> [[احمدشاه]] آخرین پادشاه [[سلسله قاجار]]، ناچار کودتاکنندگان را به رسمیت شناخت و طباطبایی را به نخست‌وزیری منصوب کرد و به رضاخان لقب سردارسپه داد.<ref>‌زهیری، عصر پهلوی، ۲۲؛ امینی، علیرضا، تحولات سیاسی اجتماعی، ۲۲؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۹۱–۹۴</ref>
==سلطنت==
 
سردار سپه در ۲۶ بهمن ۱۳۰۳ با کمک [[محمد مصدق‌السلطنه]] و تصویب نمایندگان [[مجلس شورای ملی]]، به ریاست عالی کل قوای دفاعی و تأمینی مملکتی منصوب شد <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۳۱-۲۳۲</ref> و با توجه به زمینه‌سازی‌هایی که کرده بود، در ۹ [[آبان]] ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی انقراض قاجاریه را اعلام و [[حکومت موقت]] در حدود [[قانون]] را به وی واگذار کرد؛ سپس در ۲۱ آذر همان سال با تصویب [[مجلس مؤسسان]] که اعضای آن با فشار نیروهای وی انتخاب شده بودند، به سلطنت رسید <ref>‌پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۴۴۳-۴۴۸</ref>.
== نخست‌وزیری ==
==طرح نظام اجباری==
سردار سپه که در دولت سیدضیاء، وزارت جنگ را در اختیار گرفته بود، سعی داشت پست نخست‌وزیری را نیز از احمدشاه بگیرد؛ ولی احمدشاه با [[نخست‌وزیری]] وی مخالف بود؛ هرچند در سال ۱۳۰۲ هنگامی که سردار سپه تعهد کرد وسایل و مقدمات مسافرت وی به فرنگ را که علاقه‌مند به آن بود فراهم کند، حکم نخست‌وزیری رضاخان را صادر کرد.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۱۹۶</ref> وی در غیاب احمدشاه که به [[اروپا]] رفته بود، مسئله [[جمهوری‌خواهی]] را مطرح کرد که با توجه به روشن‌نبودن ماهیت جمهوری در ایران و نیز بدبینی به انگیزه او از جمهوری‌خواهی، علما و عده‌ای از نمایندگان که در صدر آنان [[سیدحسن مدرس]] بود، با آن مخالفت کردند و تلاش وی به جایی نرسید.<ref>‌پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۳۹۹؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۹۴–۹۶</ref>
رضاشاه در سال ۱۳۰۶ مسئله [[نظام اجباری]] را مطرح کرد که با مخالفت مردم و اعتراض علما ازجمله علمای [[شیراز]]، [[اصفهان]] و [[قم]] روبه‌رو شد <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۴۰-۲۴۱؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۶۹-۷۲</ref>؛ از این‌رو با فرستادن تلگرامی برای [[عبدالکریم حائری یزدی]] و اعزام چند نماینده به قم بر پایبندی خود به [[اسلام]] تأکید کرد و قول داد در قانون نظام اجباری تجدید نظر شود و طبق [[قانون اساسی]]، پنج نفر از علمای تراز اول در مجلس شورای ملی شرکت کنند و طبق قانون در همه ولایت‌ها، ناظر شرعی تعیین شود و به محاضر شرع علما در شهرهای مختلف که کار رسیدگی به دعاوی مردم را بر عهده داشتند، اختیارات قبلی داده شود <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۴۰-۲۴۱</ref>؛ اما وی پس از تحکیم پایه‌های قدرتش به هیچ‌یک از وعده‌های خود عمل نکرد و نه تنها بسیاری از روحانیان مخالف خود مانند [[سیدحسن مدرس]] را [[تبعید]] یا [[زندانی]] کرد و به گونه‌های مختلف از میان برد، بلکه بسیاری از کسانی را هم که به تثبیت حکومت وی کمک کرده بودند، از میان برداشت و وضع به گونه‌ای شد که هیچ‌کس احساس [[امنیت]] نمی‌کرد <ref>‌ذاکری، طلوع خورشید، ۸۱؛ کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۱۶۹؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۳۵-۲۶۰؛ دیگار، ایران در قرن بیستم، ۱۱۲-۱۱۳</ref>؛ ازجمله پزشک [[احمد احمدی]] که به دستور رضاشاه افراد مورد نظرش را مرموزانه به قتل می‌رساند و برای هر قتلی متناسب با جایگاه و اهمیت مقتول از وی [[انعام]] می‌گرفت، با شیوه‌های مختلف ازجمله تزریق هوا و آمپول سمی مغضوبان رضاشاه و بسیاری از مخالفان وی را از میان برد <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۷۷-۲۷۹</ref>. رضاشاه با اقدامات خشن و سرکوب‌گرانه و با تکیه بر [[ناسیونالیسم افراطی]] با وضع قوانین غیر اسلامی به ترویج [[فرهنگ غربی]] و یک‌شکل‌کردن لباس‌ها اقدام کرد <ref>‌کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۱۷۲-۱۷۳؛ امینی، داوود، چالش‌های روحانیت، ۲۴۸</ref>.
{{سخ}}
==تأثیرپذیری از آتاتورک==
وی پس از شکست در جمهوری‌خواهی، سیاست تظاهر به [[مذهب]] را در پیش گرفت و تلاش کرد برای جلب نظر [[مردم]] و روحانیان، خود را به‌شدت مذهبی، حامی [[دین]] و مروج آن نشان دهد.<ref>‌پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۴۳۹–۴۴۰؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۱۴۷–۱۴۹ ← امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲</ref> در همین راستا [[مجلس عزاداری]] تشکیل می‌داد، آویزه [[امام علی|مولای متقیان(ع)]] به گردن می‌آویخت، در دسته‌های [[عزاداری]] [[محرم]] شرکت می‌کرد و حتی کاهگل به سر می‌مالید؛ چنان‌که در سال ۱۳۰۳ به [[زیارت عتبات]] رفت و با علمای [[نجف]] دیدار کرد.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۳۹–۲۴۰؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۱۴۹؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۴۷–۴۹</ref>
از سوی دیگر، پهلوی با تأثیرپذیری از [[مصطفی کمال آتاتورک]] رئیس‌جمهور وقت [[ترکیه]] به مبارزه همه‌جانبه با [[اسلام]] و [[روحانیت]] و ارزش‌های اسلامی و ترویج مظاهر غربی پرداخت <ref>‌امینی، علیرضا، تحولات سیاسی اجتماعی، ۳۷؛ انصاری، حدیث بیداری، ۲۵؛ قلی‌پور، مواضع امام‌خمینی، ۲۲؛ ← امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۱-۳۳۳</ref> و با عنوان «اصلاحات اجتماعی» مخالفت خود با [[اسلام]] و [[روحانیت]] را آغاز کرد. او آداب مذهبی را خلاف تجدد دانست و [[لباس روحانیت]] را خلاف رویه مملکت شناخت <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۴۰-۲۴۱</ref>.
 
==کشف حجاب==
== سلطنت ==
وی اقدام به [[کشف حجاب]] از زنان [[مسلمان]] کرد و به دنبال آن در اول [[فروردین]] ۱۳۰۶ زن و دخترانش بدون [[حجاب]] به [[حرم فاطمه معصومه(س)]] در قم رفتند <ref>‌ذاکری، طلوع خورشید، ۶۷-۶۹</ref>. وی با سفر به قم به [[محمدتقی بافقی]] از علمای قم که به آنان اعتراض کرده بود، اهانت کرد و او را کتک زد و به زندان انداخت و سپس به [[شهر ری]] تبعید کرد <ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۶۷-۶۹</ref>. پهلوی چنان‌که امام‌خمینی نیز اشاره کرده است <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲</ref> اعتراض علما و تظاهرات مردم در اعتراض به الزام به چگونگی پوشیدن لباس را با کشتار بزرگ مردم در [[مسجد گوهرشاد]] و [[صحن امام‌رضا(ع)]] سرکوب کرد <ref>‌دیگار، ایران در قرن بیستم، ۱۱۳؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۴۳-۲۴۹؛ ← امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۹۳</ref> و با اهانت به عبدالکریم حائری یزدی، [[مرجع تقلید]] وقت که درباره بی‌حجابی تذکری داده بود <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۳۶-۱۳۷</ref>، تهدید کرد اگر دست از مخالفت بر ندارد، [[حوزه علمیه]] را با خاک یکسان می‌کند <ref>‌ذاکری، طلوع خورشید، ۸۸</ref>. در همین راستا [[سیدحسین طباطبایی قمی]] <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۵۸</ref>، [[سیدعبدالله شیرازی]] و [[سیدیونس اردبیلی]] از علمای [[مشهد]] را [[بازداشت]]، [[زندانی]] یا [[تبعید]] و بسیاری دیگر از علما را نیز تعقیب کرد <ref>‌پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۶۶۹-۶۷۱؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۴۵-۲۴۹</ref>.
سردار سپه در ۲۶ بهمن ۱۳۰۳ با کمک [[محمد مصدق‌السلطنه]] و تصویب نمایندگان [[مجلس شورای ملی]]، به ریاست عالی کل قوای دفاعی و تأمینی مملکتی منصوب شد<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۳۱–۲۳۲</ref> و با توجه به زمینه‌سازی‌هایی که کرده بود، در ۹ [[آبان]] ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی انقراض قاجاریه را اعلام و [[حکومت موقت]] در حدود [[قانون]] را به وی واگذار کرد؛ سپس در ۲۱ آذر همان سال با تصویب [[مجلس مؤسسان]] که اعضای آن با فشار نیروهای وی انتخاب شده بودند، به سلطنت رسید.<ref>‌پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۴۴۳–۴۴۸</ref>
==قرارداد ۱۹۳۳ و جمع‌آوری ثروت==
 
پهلوی امتیازات و منافع [[انگلیس]] را که با لغو [[قرارداد ۱۹۱۹م]] [[وثوق‌الدوله]] از میان‌رفته بود، مجدداً با قراردادی که در سال ۱۹۳۳م/ ۱۳۱۲ش به امضا رساند تأمین کرد. انگلیس به موجب این قرارداد تا سال ۱۹۹۳م/ ۱۳۷۲ش حق بهره‌برداری از منابع نفتی ایران را پیدا کرد <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۳۷-۲۳۹</ref>. وی میل شدیدی به تملک زمین و جمع‌آوری ثروت داشت، به طوری که هنگام خروج اجباری از ایران علاوه بر زمین‌های مرغوب مازندران و گیلان و گرگان و نیز زمین‌هایی در منطقه [[همدان]] و [[کرمانشاه]] که با بهانه‌های مختلف مثل واقع‌شدن در حریم املاک سلطنتی تصرف کرده بود، چند هزار پارچه آبادی از قریه و قصبه و بلوک داشت <ref>‌پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۶۰۰-۶۰۳؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۲۳۶-۲۴۲؛ فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۱۱۱-۱۱۲</ref>.
== طرح نظام اجباری ==
<br>
رضاشاه در سال ۱۳۰۶ مسئله [[نظام اجباری]] را مطرح کرد که با مخالفت مردم و اعتراض علما ازجمله علمای [[شیراز]]، [[اصفهان]] و [[قم]] روبه‌رو شد<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۴۰–۲۴۱؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۶۹–۷۲</ref>؛ از این‌رو با فرستادن تلگرامی برای [[عبدالکریم حائری یزدی]] و اعزام چند نماینده به قم بر پایبندی خود به [[اسلام]] تأکید کرد و قول داد در قانون نظام اجباری تجدید نظر شود و طبق [[قانون اساسی]]، پنج نفر از علمای تراز اول در مجلس شورای ملی شرکت کنند و طبق قانون در همه ولایت‌ها، ناظر شرعی تعیین شود و به محاضر شرع علما در شهرهای مختلف که کار رسیدگی به دعاوی مردم را بر عهده داشتند، اختیارات قبلی داده شود<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۴۰–۲۴۱</ref>؛ اما وی پس از تحکیم پایه‌های قدرتش به هیچ‌یک از وعده‌های خود عمل نکرد و نه تنها بسیاری از روحانیان مخالف خود مانند [[سیدحسن مدرس]] را [[تبعید]] یا [[زندانی]] کرد و به گونه‌های مختلف از میان برد، بلکه بسیاری از کسانی را هم که به تثبیت حکومت وی کمک کرده بودند، از میان برداشت و وضع به گونه‌ای شد که هیچ‌کس احساس [[امنیت]] نمی‌کرد<ref>‌ذاکری، طلوع خورشید، ۸۱؛ کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۱۶۹؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۳۵–۲۶۰؛ دیگار، ایران در قرن بیستم، ۱۱۲–۱۱۳</ref>؛ ازجمله پزشک [[احمد احمدی]] که به دستور رضاشاه افراد مورد نظرش را مرموزانه به قتل می‌رساند و برای هر قتلی متناسب با جایگاه و اهمیت مقتول از وی [[انعام]] می‌گرفت، با شیوه‌های مختلف ازجمله تزریق هوا و آمپول سمی مغضوبان رضاشاه و بسیاری از مخالفان وی را از میان برد.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۷۷–۲۷۹</ref> رضاشاه با اقدامات خشن و سرکوب‌گرانه و با تکیه بر [[ناسیونالیسم افراطی]] با وضع قوانین غیر اسلامی به ترویج [[فرهنگ غربی]] و یک‌شکل‌کردن لباس‌ها اقدام کرد.<ref>‌کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۱۷۲–۱۷۳؛ امینی، داوود، چالش‌های روحانیت، ۲۴۸</ref>
وی که بزرگ‌ترین هتل‌دار و کارخانه‌دار ایران بود، با ذخایر نقدی که در بانک‌های [[انگلستان]] و [[امریکا]] و [[آلمان]] داشت، یکی از بزرگ‌ترین ثروتمندان شده بود <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۷۳؛ پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۶۰۰-۶۰۳</ref>. او با زور و تهدید، املاک مردم را می‌گرفت و علاوه بر آن، فروش محصولات زمین‌ها مانند [[برنج]]، [[گندم]] و [[پنبه]] را به قیمت دلخواه در انحصار خود داشت <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۷۴-۲۷۵</ref>.
 
<br>
== تأثیرپذیری از آتاتورک ==
وی ایل‌ها و عشایر ایران را یکجانشین کرد و با اجرای این سیاست که مورد علاقه انگلیس بود، دامداری را از میان برد <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۳۶-۲۳۷</ref> و بسیاری از عشایر را در مناطق مختلف ایران، بدون [[محاکمه]] [[اعدام]] کرد <ref>‌فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۱۳۶-۱۴۰</ref>.
از سوی دیگر، پهلوی با تأثیرپذیری از [[مصطفی کمال آتاتورک]] رئیس‌جمهور وقت [[ترکیه]] به مبارزه همه‌جانبه با [[اسلام]] و [[روحانیت]] و ارزش‌های اسلامی و ترویج مظاهر غربی پرداخت<ref>‌امینی، علیرضا، تحولات سیاسی اجتماعی، ۳۷؛ انصاری، حدیث بیداری، ۲۵؛ قلی‌پور، مواضع امام‌خمینی، ۲۲؛ ← امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۱–۳۳۳</ref> و با عنوان «اصلاحات اجتماعی» مخالفت خود با [[اسلام]] و [[روحانیت]] را آغاز کرد. او آداب مذهبی را خلاف تجدد دانست و [[لباس روحانیت]] را خلاف رویه مملکت شناخت.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۴۰–۲۴۱</ref>
<br>
 
با این همه پهلوی برخی اقدامات قابل توجه نیز انجام داد مانند تشکیل [[ارتش]] یک‌شکل، ایجاد راه آهن، تأسیس [[بانک ملی]]، تأسیس [[رادیو]] و تأسیس [[دانشگاه تهران]] که در اصل برای کشور نیاز بود؛ هرچند گفته شده این اقدامات نیز به انگیزه خدمت به مردم و در مدار منافع و مصالح ایران انجام نگرفت، بلکه در راستای تأمین اهداف و مطامع انگلیس و منافع بیگانگان طرح‌ریزی شده بود <ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۳۷ و ۲۷۲؛ مصاحب، دایرةالمعارف، ۱/۱۰۸۸</ref>.
== کشف حجاب ==
==مواضع و دیدگاه امام==
وی اقدام به [[کشف حجاب]] از زنان [[مسلمان]] کرد و به دنبال آن در اول [[فروردین]] ۱۳۰۶ زن و دخترانش بدون [[حجاب]] به [[حرم فاطمه معصومه(س)]] در قم رفتند.<ref>‌ذاکری، طلوع خورشید، ۶۷–۶۹</ref> وی با سفر به قم به [[محمدتقی بافقی]] از علمای قم که به آنان اعتراض کرده بود، اهانت کرد و او را کتک زد و به زندان انداخت و سپس به [[شهر ری]] تبعید کرد.<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۶۷–۶۹</ref> پهلوی چنان‌که امام‌خمینی نیز اشاره کرده است<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲</ref> اعتراض علما و تظاهرات مردم در اعتراض به الزام به چگونگی پوشیدن لباس را با کشتار بزرگ مردم در [[مسجد گوهرشاد]] و [[صحن امام‌رضا(ع)]] سرکوب کرد<ref>‌دیگار، ایران در قرن بیستم، ۱۱۳؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۴۳–۲۴۹؛ ← امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۹۳</ref> و با اهانت به عبدالکریم حائری یزدی، [[مرجع تقلید]] وقت که دربارهٔ بی‌حجابی تذکری داده بود،<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۳۶–۱۳۷</ref> تهدید کرد اگر دست از مخالفت برندارد، [[حوزه علمیه]] را با خاک یکسان می‌کند.<ref>‌ذاکری، طلوع خورشید، ۸۸</ref> در همین راستا [[سیدحسین طباطبایی قمی]]،<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۵۸</ref> [[سیدعبدالله شیرازی]] و [[سیدیونس اردبیلی]] از علمای [[مشهد]] را [[بازداشت]]، [[زندانی]] یا [[تبعید]] و بسیاری دیگر از علما را نیز تعقیب کرد.<ref>‌پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۶۶۹–۶۷۱؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۴۵–۲۴۹</ref>
[[امام‌خمینی]] که تحولات پس از کودتای رضاشاه پهلوی را با تمام وجود درک کرده بود و آگاهی مستقیم از آن دوره داشت <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۵۰</ref>، مسائل زیادی را از ابعاد مختلف آن دوره مطرح کرده است.
 
===تعبیرات امام===
== قرارداد ۱۹۳۳ و جمع‌آوری ثروت ==
ایشان با اشاره به اینکه نمی‌تواند تلخی‌های آن دوره را تشریح کند، بارها از رضاشاه با تعبیرهایی مانند قلدر، نفهم، نانجیب، سیاه‌رو، ناشایسته و بی‌اصل یاد کرده است <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۸-۲۹۹ و ۱۶/۴۵۲؛ امام‌خمینی، کوثر، ۱/۳۰۸-۳۰۹</ref>.
پهلوی امتیازات و منافع [[انگلیس]] را که با لغو [[قرارداد ۱۹۱۹م]] [[وثوق‌الدوله]] از میان‌رفته بود، مجدداً با قراردادی که در سال ۱۹۳۳م/ ۱۳۱۲ش به امضا رساند تأمین کرد. انگلیس به موجب این قرارداد تا سال ۱۹۹۳م/ ۱۳۷۲ش حق بهره‌برداری از منابع نفتی ایران را پیدا کرد.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۳۷–۲۳۹</ref> وی میل شدیدی به تملک زمین و جمع‌آوری ثروت داشت، به طوری که هنگام خروج اجباری از ایران علاوه بر زمین‌های مرغوب مازندران و گیلان و گرگان و نیز زمین‌هایی در منطقه [[همدان]] و [[کرمانشاه]] که با بهانه‌های مختلف مثل واقع‌شدن در حریم املاک سلطنتی تصرف کرده بود، چند هزار پارچه آبادی از قریه و قصبه و بلوک داشت.<ref>‌پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۶۰۰–۶۰۳؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۲۳۶–۲۴۲؛ فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۱۱۱–۱۱۲</ref>
===دعوت به قیام===
{{سخ}}
ایشان در نخستین موضع‌گیری علنی خود علیه رضاشاه، در ١٥ [[اردیبهشت]] ١٣٢٣ با انتشار یادداشتی ضمن بیان فهرستی از اقدامات ضد مذهبی وی مانند گسترش [[فحشا]] و فساد، ترویج کتاب‌های ضد شیعی و از میان‌بردن مدارس دینی و موقوفات آن، مردم و روحانیان را دعوت به قیام برای خدا و مبارزه با بدعت‌ها و ظلم‌های وی کرد <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۲؛ بصیرت‌منش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۶-۱۳۹</ref>. به نظر ایشان پهلوی مأمور اجرای اهداف بیگانگان بود و به امر دولت [[انگلستان]] [[کودتا]] کرد <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۸ و ۴۹۰</ref> و آنان وی را سر کار آوردند و سیاست‌های وی را تعیین می‌کردند <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۳۳ و ۱۵/۲۰۸</ref>. ایشان اساس سلطنت پهلوی را بر پایه قلدری و دیکتاتوری می‌دانست و معتقد بود مجلس مؤسسان با زور سرنیزه تشکیل شد <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۷</ref> و پهلوی به زور، قدرت را به دست گرفت و آن را تثبیت کرد <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۸۷ و ۵/۶۱</ref>.
وی که بزرگ‌ترین هتل‌دار و کارخانه‌دار ایران بود، با ذخایر نقدی که در بانک‌های [[انگلستان]] و [[آمریکا]] و [[آلمان]] داشت، یکی از بزرگ‌ترین ثروتمندان شده بود.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۷۳؛ پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۶۰۰–۶۰۳</ref> او با زور و تهدید، املاک مردم را می‌گرفت و علاوه بر آن، فروش محصولات زمین‌ها مانند [[برنج]]، [[گندم]] و [[پنبه]] را به قیمت دلخواه در انحصار خود داشت.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۷۴–۲۷۵</ref>
===فاقد مشروعیت===
{{سخ}}
ایشان بارها یادآور شده است که اساساً حکومت پهلوی حتی با ملاک‌های عرفی و قوانین جاری هم غیر قانونی و غیر مشروع بود؛ زیرا مجلس مؤسسان با زور تأسیس شده بود و نمایندگان مجبور به انتخاب وی برای سلطنت بودند <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۲۹، ۲۰۵ و ۵/۶۳ و ۶/۵۷-۵۸</ref> و حکومت پهلوی نه تنها فاقد مشروعیت مردمی و دینی، بلکه فاقد مشروعیت سیاسی نیز بود <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۴ و ۷/۲۴۹</ref>. از این‌رو، در نگاه ایشان مجلس قانون‌گذاری <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۱۶</ref> و تمامی قراردادهای دوره وی نیز غیر قانونی بود <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۰</ref>.
وی ایل‌ها و عشایر ایران را یکجانشین کرد و با اجرای این سیاست که مورد علاقه انگلیس بود، دامداری را از میان برد<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۳۶–۲۳۷</ref> و بسیاری از عشایر را در مناطق مختلف ایران، بدون [[محاکمه]] [[اعدام]] کرد.<ref>‌فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۱۳۶–۱۴۰</ref>
===اقدامات پست و رذیلانه===
{{سخ}}
به باور [[امام‌خمینی]] اقدامات پهلوی نیز بسیار پست و رذیلانه بود و در مدتی که روی کار بود، جنایات زیادی که قابل وصف نیست مرتکب شد <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۸</ref> و با ایجاد خفقان، همه چیز را در اختیار خود گرفته بود به گونه‌ای که هیچ قشری از ملت <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۱۵ و ۱۸/۳۱۹</ref>، به‌ویژه در انتخاب نمایندگان <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۱۶</ref>، آزاد نبودند. او سلطنت را وسیله شهوترانی‌ها و غارتگری‌های خود قرار داد و جان و مال و ناموس ایران را به باد فنا داد <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۶۱</ref>. اقداماتی مانند دسته‌عزا راه‌انداختن در ماه محرم، بخشی از سیاست‌های ریاکارانه او برای فریب مردم بود <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۹۵</ref> و پس از به‌قدرت‌رسیدن، تمام تلاش خود را برای نابودی [[اسلام]] به کار گرفت <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۹۲</ref> و برای جداکردن مردم از دیانت به اقداماتی مانند بی‌احترامی به علما، [[کشف حجاب]] از بانوان، ایجاد مراکز فساد و فحشا و ترویج و تبلیغ سیاست‌های ملی‌گرایانه و ضد دینی پرداخت <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۸-۳۰۰ و ۴/۳۹۲</ref> و حتی [[مجالس عزاداری]] برای [[اهل بیت(ع)]] را نیز ممنوع اعلام کرد؛ به گونه‌ای که به هیچ وجه امکان برگزاری آن نبود و اگر کسی می‌خواست مجلس عزا بگیرد، باید طوری برگزار می‌کرد که پیش از [[اذان صبح]] تمام شود <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۴۹</ref>.
با این همه پهلوی برخی اقدامات قابل توجه نیز انجام داد مانند تشکیل [[ارتش]] یک‌شکل، ایجاد راه‌آهن، تأسیس [[بانک ملی]]، تأسیس [[رادیو]] و تأسیس [[دانشگاه تهران]] که در اصل برای کشور نیاز بود؛ هرچند گفته شده این اقدامات نیز به انگیزه خدمت به مردم و در مدار منافع و مصالح ایران انجام نگرفت، بلکه در راستای تأمین اهداف و مطامع انگلیس و منافع بیگانگان طرح‌ریزی شده بود.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، ۱/۲۳۷ و ۲۷۲؛ مصاحب، دایرةالمعارف، ۱/۱۰۸۸</ref>
<br>
 
[[امام‌خمینی]] خاطرنشان کرده است که با روی‌کارآمدن پهلوی سه اصل اسلامی از میان رفت: لزوم [[عدالت]] در حاکم اسلامی‏، [[آزادی]] مسلمانان در رأی به حاکم و تعیین سرنوشت خود و استقلال کشور از دخالت بیگانگان و تسلط آنان بر مقدرات مردم <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۶</ref>. وی می‌خواست به این بهانه که ایران خود دارای تاریخی باستانی است و قدمت آن بسیار زیاد است، اساساً تاریخ اسلام را از میان ببرد <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۴</ref>.
== مواضع و دیدگاه امام ==
===خیانت سرکوبی عشایر===
[[امام‌خمینی]] که تحولات پس از کودتای رضاشاه پهلوی را با تمام وجود درک کرده بود و آگاهی مستقیم از آن دوره داشت،<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۵۰</ref> مسائل زیادی را از ابعاد مختلف آن دوره مطرح کرده است.
[[امام‌خمینی]] سرکوبی عشایر را نیز از خیانت‌های رضاشاه می‌دانست و تأکید می‌کرد که وجود عشایر ایران در مرزها به مثابه پشتوانه‌ای برای استقلال ایران بود که بیگانگان آن را برنمی‌تابیدند؛ بر همین اساس رضاشاه را ابزار رسیدن به خواسته‌های خود کردند <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۵۱۲؛ ۷/۳۲۸، ۵۰۹ و ۱۳/۱۷۶</ref>. ایشان با مقایسه‌کردن رضاشاه با شاهان قاجار وی را بدتر از آنان می‌دانست و معتقد بود که او هم جنایتکار بود و هم خیانتکار <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۰</ref>. به نظر ایشان رضاشاه با اقداماتی که انجام داد، هیچ پایگاه مردمی نداشت؛ زیرا مردم را که پشتوانه مملکت بودند سرکوب کرد و به همین دلیل وقتی که بیگانگان حمله کردند هیچ‌کس به حمایت از وی برنخاست <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۷۳؛ ۱۲/۴۰۰-۴۰۱ و ۱۷/۱۴۵</ref> و ارتشی که آن همه درباره آن تبلیغات می‌کرد، تنها سه ساعت در برابر بیگانه مقاومت کرد که آن هم [[دروغ]] بود و در حقیقت هیچ مقاومتی در برابر بیگانگان نشد و تمام صاحب‌منصبان رژیم در همان دقایق اول فرار کردند <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۵</ref>.
 
===اقدامات بر علیه روحانیت===
=== تعبیرات امام ===
از سوی دیگر، [[امام‌خمینی]] یادآور شده است که هدف پهلوی از میان‌بردن اسلام بود؛ ولی چون می‌دانست که تا [[روحانیت]] هست، نمی‌شود [[اسلام]] را از میان برد، اقدام به از میان‌بردن روحانیت کرد و معنای اسلام منهای روحانیت نیز همین است <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۰ و ۱۱/۴۵۳؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹-۱۰</ref>. به نظر ایشان پهلوی با اقدامات خود علیه روحانیت و بستن و از میان‌بردن مدرسه‌ها، ظلم و جنایتی در حق روحانیت کرد که مغول‌ها با هیچ ملتی نکرده بودند و برای بیان عمق جنایات وی باید کتاب بزرگی نوشته شود <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۹۲-۲۹۳، ۳۱۱؛ ۱۲/۳۲۸-۳۴۰ و ۱۸/۳۱۹</ref>؛ همچنین [[حوزه علمیه قم]] بر اثر فشار وی و در تنگنا قراردادن آن که به بهانه‌های مختلف صورت می‌گرفت، وضع بسیار خرابی پیدا کرد و تعداد طلاب از ۱۴۰۰ نفر به چهارصد نفر، آن هم کسانی که جرئت حرف‌زدن نداشتند، کاسته شد و کم‌کم شرایط علیه روحانیت به حدی سخت شد که روحانیت به‌کلی کارکردهای اجتماعی خود را از دست داد <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۰۸ و ۱۱/۴۵۴</ref>. سخت‌گیری‌های رضاشاه به قدری زیاد بود که طلاب جرئت نمی‌کردند روزها در مدرسه بمانند و صبح زود از ترس به باغ‌ها می‌رفتند و آخر شب بر می‌گشتند <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۲۸</ref>.
ایشان با اشاره به اینکه نمی‌تواند تلخی‌های آن دوره را تشریح کند، بارها از رضاشاه با تعبیرهایی مانند قلدر، نفهم، نانجیب، سیاه‌رو، ناشایسته و بی‌اصل یاد کرده است.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۸–۲۹۹ و ۱۶/۴۵۲؛ امام‌خمینی، کوثر، ۱/۳۰۸–۳۰۹</ref>
<br>
 
به عقیده امام‌خمینی بیگانگان که روحانیت را مانع اهداف و زیاده‌خواهی‌های خود می‌دانستند، پهلوی را آورده بودند تا روحانیت و ارزش‌های دینی را از میان بردارد <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۲۲-۲۲۳ و ۱۶/۱۹۳</ref>. او نیز برای از میان‌بردن حیثیت روحانیت در میان مردم از هیچ کاری فروگذار نکرد، [[منبر]] آنان را ممنوع کرد، بسیاری از روحانیان را [[خلع لباس]] و بازداشت کرد و بعضی را هم از میان برد <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۲۱؛ ۷/۲۴۹؛ ۸/۹۴؛ ۱۰/۱۲۰ و ۱۱/۳۹۶</ref>. رضاشاه و عوامل او تمام اقدامات خود را به نام ترقی و اصلاح توجیه می‌کردند <ref>‌امام‌خمینی،  کشف اسرار، ۳۳۱-۳۳۰</ref> و با این اتهام که روحانیان مانع ترقی و اصلاح‌اند، با استفاده از همه ابزارهای سیاسی و تبلیغی به تخریب آنان می‌پرداختند <ref>‌امام‌خمینی،  کشف اسرار، ۳۳۱</ref>. این تبلیغات به قدری گسترده بود که حتی برخی از روشنفکران هم تحت تأثیر آن، روحانیت را باعث رکود [[جامعه]] می‌دانستند <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۹۵ و ۱۲/۳۸۹، ۴۶۷</ref>؛ در حالی‌که بسیاری از علما ازجمله [[سیدحسن مدرس]]، [[میرزامحمد کفایی]]معروف به آقازاده، [[سیدمحمدعلی انگجی]] و [[آقانورالله نجفی]] علیه وی قیام کردند و برخی مانند مدرس جان خود را در این مبارزه از دست دادند <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۸-۳۶۹؛ ۸/۲۹۴، ۴۵۲، و ۹/۳۹۹</ref> {{ببینید|متن=ببینید| سیدحسن مدرس}}. به عقیده امام‌خمینی تبلیغات گسترده پهلوی علیه روحانیت تا حدودی در میان مردم اثر کرده بود و مردم به روحانیان بدبین شده بودند <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۹۵</ref>. ایشان مواردی از این بدبینی‌ها را برشمرده است <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه ۴/۲۲۲-۲۲۴ و ۹/۵۰۹</ref>. به نظر ایشان اجراکردن مدل‌های فرهنگی غرب به دست پهلوی نیز دسیسه بیگانگان بود و این کار علاوه بر [[تحقیر]] مردم با اغفال و سرگرم‌کردن آنان فضا را برای چپاول ثروت‌های تاریخی و مادی کاملاً مهیا کرد <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۲۲-۲۲۳</ref>.
=== دعوت به قیام ===
<br>
ایشان در نخستین موضع‌گیری علنی خود علیه رضاشاه، در ۱۵ [[اردیبهشت]] ۱۳۲۳ با انتشار یادداشتی ضمن بیان فهرستی از اقدامات ضد مذهبی وی مانند گسترش [[فحشا]] و فساد، ترویج کتاب‌های ضد شیعی و از میان‌بردن مدارس دینی و موقوفات آن، مردم و روحانیان را دعوت به قیام برای خدا و مبارزه با بدعت‌ها و ظلم‌های وی کرد.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۲؛ بصیرت‌منش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۶–۱۳۹</ref> به نظر ایشان پهلوی مأمور اجرای اهداف بیگانگان بود و به امر دولت [[انگلستان]] [[کودتا]] کرد<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۸ و ۴۹۰</ref> و آنان وی را سر کار آوردند و سیاست‌های وی را تعیین می‌کردند.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۳۳ و ۱۵/۲۰۸</ref> ایشان اساس سلطنت پهلوی را بر پایه قلدری و دیکتاتوری می‌دانست و معتقد بود مجلس مؤسسان با زور سرنیزه تشکیل شد<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۷</ref> و پهلوی به زور، قدرت را به دست گرفت و آن را تثبیت کرد.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۸۷ و ۵/۶۱</ref>
[[امام‌خمینی]] در گفتگو با [[علی امینی]] در [[دی‌ماه]] ۱۳۴۰ که در سمت [[نخست‌وزیری]] به دیدار علما و مراجع قم ازجمله امام‌خمینی رفته بود {{ببینید|متن=ببینید| علی امینی}}، در پاسخ به این گفته امینی که کاستی‌های فرهنگی موجود در مراکزی مانند دانشگاه‌ها را ناشی از کوتاهی روحانیان شمرد که به حکومت کمک نکرده و به گوشه‌نشینی روی آوردند، خاطرنشان کرد علت کناره‌گیری روحانیت، حضور رضاخان پهلوی در رأس قدرت بود که دست‌نشانده [[انگلستان]] بود و علما به هیچ وجه نمی‌توانستند با کسی که بیگانگان گماشته بودند دست همکاری دهند و علما در انتظار این بودند که یا حکومت را خود به دست گیرند و اداره کنند یا اگر چنین توانی نداشتند، در کناری به انتظار بنشینند و تماسی با حکومت نداشته باشند <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۸۲-۴۸۳</ref>.
 
==واگذارکردن سلطنت==
=== فاقد مشروعیت ===
سرانجام با ورود نیروهای [[روس]] و [[انگلیس]] به ایران و تصمیم آنان بر رفتن رضاشاه به بهانه نقض بی‌طرفی در [[جنگ]] از سوی دولت ایران و همکاری با آلمان، و در واقع برای در اختیار داشتن معادن حیاتی نفت، وی به‌ناچار استعفانامه‌ای که آن را [[محمدعلی فروغی]] [[نخست‌وزیر]] نوشته بود، امضا کرد و با واگذارکردن سلطنت به پسر خود [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا]] {{ببینید|متن=ببینید| محمدرضا پهلوی}} صبح روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ از تهران به سوی [[اصفهان]] و جنوب کشور رفت و در پنجم مهر ۱۳۲۰ به همراه همسرش عصمت و پسرانش به جز محمدرضا و دخترانش به جز اشرف، همراه چند نفر دیگر با یک کشتی انگلیسی از [[بندر عباس]] حرکت کرد <ref>‌فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۱۰۰-۱۰۱؛ پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۷۸۶-۷۸۸ و ۸۵۳ و ۸۶۹-۸۹۴</ref>.
ایشان بارها یادآور شده است که اساساً حکومت پهلوی حتی با ملاک‌های عرفی و قوانین جاری هم غیرقانونی و غیر مشروع بود؛ زیرا مجلس مؤسسان با زور تأسیس شده بود و نمایندگان مجبور به انتخاب وی برای سلطنت بودند<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۲۹، ۲۰۵ و ۵/۶۳ و ۶/۵۷–۵۸</ref> و حکومت پهلوی نه تنها فاقد مشروعیت مردمی و دینی، بلکه فاقد مشروعیت سیاسی نیز بود.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۴ و ۷/۲۴۹</ref> از این‌رو، در نگاه ایشان مجلس قانون‌گذاری<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۱۶</ref> و تمامی قراردادهای دوره وی نیز غیرقانونی بود.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۰</ref>
<br>
 
[[امام‌خمینی]] به‌نقل از یکی از صاحبان منصب که همراه پهلوی بوده‌اند، نقل کرده است که مأموران انگلیسی با انتقال پهلوی به کشتی دیگر، جواهرات همراه وی را که متعلق به ایران بود، با خود بردند <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۱۲ و ۷/۲۲۵-۲۲۶، ۲۵۰</ref>. وی قصد داشت به بمبئی برود؛ ولی انگلیسی‌ها به او اجازه ورود به بمبئی را ندادند و پس از پنج روز توقف در وسط دریا با یک کشتی دیگر انگلیسی در ۲۳ مهر ۱۳۲۰ به جزیره موریس در جنوب غربی [[اقیانوس هند]] برده شد؛ اما چون هوای موریس خیلی گرم بود و او بیمار شده بود، مدتی بعد با اصرار او به شهر دوربان در افریقای جنوبی و سپس از آنجا به ژوهانسبورگ منتقل شد <ref>‌فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۱۰۱؛ پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۸۶۹-۸۹۴</ref>.
=== اقدامات پست و رذیلانه ===
<br>
به باور [[امام‌خمینی]] اقدامات پهلوی نیز بسیار پست و رذیلانه بود و در مدتی که روی کار بود، جنایات زیادی که قابل وصف نیست مرتکب شد<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۸</ref> و با ایجاد خفقان، همه چیز را در اختیار خود گرفته بود به گونه‌ای که هیچ قشری از ملت،<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۱۵ و ۱۸/۳۱۹</ref> به‌ویژه در انتخاب نمایندگان،<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۱۶</ref> آزاد نبودند. او سلطنت را وسیله شهوترانی‌ها و غارتگری‌های خود قرار داد و جان و مال و ناموس ایران را به باد فنا داد.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۶۱</ref> اقداماتی مانند دسته‌عزا راه‌انداختن در ماه محرم، بخشی از سیاست‌های ریاکارانه او برای فریب مردم بود<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۹۵</ref> و پس از به‌قدرت‌رسیدن، تمام تلاش خود را برای نابودی [[اسلام]] به کار گرفت<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۹۲</ref> و برای جداکردن مردم از دیانت به اقداماتی مانند بی‌احترامی به علما، [[کشف حجاب]] از بانوان، ایجاد مراکز فساد و فحشا و ترویج و تبلیغ سیاست‌های ملی‌گرایانه و ضد دینی پرداخت<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۸–۳۰۰ و ۴/۳۹۲</ref> و حتی [[مجالس عزاداری]] برای [[اهل بیت(ع)]] را نیز ممنوع اعلام کرد؛ به گونه‌ای که به هیچ وجه امکان برگزاری آن نبود و اگر کسی می‌خواست مجلس عزا بگیرد، باید طوری برگزار می‌کرد که پیش از [[اذان صبح]] تمام شود.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۴۹</ref>
امام‌خمینی خاطرنشان کرده است که با رفتن رضا پهلوی از کشور مردم یکباره به جوش و خروش درآمدند، احساس [[آزادی]] کردند و با اینکه مردم بر اثر اشغال ایران در آن روزها گرفتار مشکلات متعدد و در معرض نابودی بودند، از اینکه از شر او رها شده بودند، اظهار شادی می‌کردند <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۴۵، ۵/۱۲۵-۱۲۶ و ۷/۵۲۸</ref>. ایشان پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] با ابراز شگفتی از اینکه برخی همچنان با چشم‌پوشی از جنایت‌های رضاشاه از وی ستایش می‌کنند، خاطرنشان کرد هر کس مشکلات و مصیبت‌های زمان وی را درک کرده باشد، می‌داند او چه عنصری بوده است <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۲۸-۲۲۹</ref>.
{{سخ}}
==وفات==
[[امام‌خمینی]] خاطرنشان کرده است که با روی‌کارآمدن پهلوی سه اصل اسلامی از میان رفت: لزوم [[عدالت]] در حاکم اسلامی‏، [[آزادی]] مسلمانان در رأی به حاکم و تعیین سرنوشت خود و استقلال کشور از دخالت بیگانگان و تسلط آنان بر مقدرات مردم.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۶</ref> وی می‌خواست به این بهانه که ایران خود دارای تاریخی باستانی است و قدمت آن بسیار زیاد است، اساساً تاریخ اسلام را از میان ببرد.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۴</ref>
رضاشاه پهلوی چهارم مرداد ۱۳۲۳، در ۶۷سالگی در ژوهانسبورگ از دنیا رفت <ref>‌فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۱۰۱؛ پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۸۸۹</ref> و چون جو [[ایران]] هنوز بر ضد او بود، [[جنازه]] وی را به [[مصر]] بردند و به [[امانت]] گذاشتند و حدود شش سال بعد در سال ۱۳۲۸ آن را به ایران آوردند و در مقبره‌ای در [[شهر ری]] دفن کردند <ref>‌فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۱۱۳؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۱۰۱</ref>. پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] [[محمدصادق خلخالی]]، [[حاکم شرع]] [[دادگاه انقلاب]] در اردیبهشت ۱۳۵۹ آرامگاه وی را ویران کرد <ref>‌خلخالی، خاطرات، ۱/۳۴۱-۳۵۱</ref> و امام‌خمینی نیز اقدام وی را تأیید کرد <ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۶۸</ref>.
 
==همسر و فرزندان==
=== خیانت سرکوبی عشایر ===
[[امام‌خمینی]] سرکوبی عشایر را نیز از خیانت‌های رضاشاه می‌دانست و تأکید می‌کرد که وجود عشایر ایران در مرزها به مثابه پشتوانه‌ای برای استقلال ایران بود که بیگانگان آن را برنمی‌تابیدند؛ بر همین اساس رضاشاه را ابزار رسیدن به خواسته‌های خود کردند.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۵۱۲؛ ۷/۳۲۸، ۵۰۹ و ۱۳/۱۷۶</ref> ایشان با مقایسه‌کردن رضاشاه با شاهان قاجار وی را بدتر از آنان می‌دانست و معتقد بود که او هم جنایتکار بود و هم خیانتکار.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۰</ref> به نظر ایشان رضاشاه با اقداماتی که انجام داد، هیچ پایگاه مردمی نداشت؛ زیرا مردم را که پشتوانه مملکت بودند سرکوب کرد و به همین دلیل وقتی که بیگانگان حمله کردند هیچ‌کس به حمایت از وی برنخاست<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۷۳؛ ۱۲/۴۰۰–۴۰۱ و ۱۷/۱۴۵</ref> و ارتشی که آن همه دربارهٔ آن تبلیغات می‌کرد، تنها سه ساعت در برابر بیگانه مقاومت کرد که آن هم [[دروغ]] بود و در حقیقت هیچ مقاومتی در برابر بیگانگان نشد و تمام صاحب‌منصبان رژیم در همان دقایق اول فرار کردند.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۵</ref>
 
=== اقدامات بر علیه روحانیت ===
از سوی دیگر، [[امام‌خمینی]] یادآور شده است که هدف پهلوی از میان‌بردن اسلام بود؛ ولی چون می‌دانست که تا [[روحانیت]] هست، نمی‌شود [[اسلام]] را از میان برد، اقدام به از میان‌بردن روحانیت کرد و معنای اسلام منهای روحانیت نیز همین است.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۰ و ۱۱/۴۵۳؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹–۱۰</ref> به نظر ایشان پهلوی با اقدامات خود علیه روحانیت و بستن و از میان‌بردن مدرسه‌ها، ظلم و جنایتی در حق روحانیت کرد که مغول‌ها با هیچ ملتی نکرده بودند و برای بیان عمق جنایات وی باید کتاب بزرگی نوشته شود<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۹۲–۲۹۳، ۳۱۱؛ ۱۲/۳۲۸–۳۴۰ و ۱۸/۳۱۹</ref>؛ همچنین [[حوزه علمیه قم]] بر اثر فشار وی و در تنگنا قراردادن آن که به بهانه‌های مختلف صورت می‌گرفت، وضع بسیار خرابی پیدا کرد و تعداد طلاب از ۱۴۰۰ نفر به چهارصد نفر، آن هم کسانی که جرئت حرف‌زدن نداشتند، کاسته شد و کم‌کم شرایط علیه روحانیت به حدی سخت شد که روحانیت به‌کلی کارکردهای اجتماعی خود را از دست داد.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۰۸ و ۱۱/۴۵۴</ref> سخت‌گیری‌های رضاشاه به قدری زیاد بود که طلاب جرئت نمی‌کردند روزها در مدرسه بمانند و صبح زود از ترس به باغ‌ها می‌رفتند و آخر شب برمی‌گشتند.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۲۸</ref>
{{سخ}}
به عقیده امام‌خمینی بیگانگان که روحانیت را مانع اهداف و زیاده‌خواهی‌های خود می‌دانستند، پهلوی را آورده بودند تا روحانیت و ارزش‌های دینی را از میان بردارد.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۲۲–۲۲۳ و ۱۶/۱۹۳</ref> او نیز برای از میان‌بردن حیثیت روحانیت در میان مردم از هیچ کاری فروگذار نکرد، [[منبر]] آنان را ممنوع کرد، بسیاری از روحانیان را [[خلع لباس]] و بازداشت کرد و بعضی را هم از میان برد.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۲۱؛ ۷/۲۴۹؛ ۸/۹۴؛ ۱۰/۱۲۰ و ۱۱/۳۹۶</ref> رضاشاه و عوامل او تمام اقدامات خود را به نام ترقی و اصلاح توجیه می‌کردند<ref>‌امام‌خمینی، کشف اسرار، ۳۳۱–۳۳۰</ref> و با این اتهام که روحانیان مانع ترقی و اصلاح‌اند، با استفاده از همه ابزارهای سیاسی و تبلیغی به تخریب آنان می‌پرداختند.<ref>‌امام‌خمینی، کشف اسرار، ۳۳۱</ref> این تبلیغات به قدری گسترده بود که حتی برخی از روشنفکران هم تحت تأثیر آن، روحانیت را باعث رکود [[جامعه]] می‌دانستند<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۹۵ و ۱۲/۳۸۹، ۴۶۷</ref>؛ در حالی‌که بسیاری از علما ازجمله [[سیدحسن مدرس]]، [[میرزامحمد کفایی]]معروف به آقازاده، [[سیدمحمدعلی انگجی]] و [[آقانورالله نجفی]] علیه وی قیام کردند و برخی مانند مدرس جان خود را در این مبارزه از دست دادند<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۸–۳۶۹؛ ۸/۲۹۴، ۴۵۲، و ۹/۳۹۹</ref> {{ببینید|متن=ببینید| سیدحسن مدرس}}. به عقیده امام‌خمینی تبلیغات گسترده پهلوی علیه روحانیت تا حدودی در میان مردم اثر کرده بود و مردم به روحانیان بدبین شده بودند.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۹۵</ref> ایشان مواردی از این بدبینی‌ها را برشمرده است.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه ۴/۲۲۲–۲۲۴ و ۹/۵۰۹</ref> به نظر ایشان اجراکردن مدل‌های فرهنگی غرب به دست پهلوی نیز دسیسه بیگانگان بود و این کار علاوه بر [[تحقیر]] مردم با اغفال و سرگرم‌کردن آنان فضا را برای چپاول ثروت‌های تاریخی و مادی کاملاً مهیا کرد.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۲۲–۲۲۳</ref>
{{سخ}}
[[امام‌خمینی]] در گفتگو با [[علی امینی]] در [[دی‌ماه]] ۱۳۴۰ که در سمت [[نخست‌وزیری]] به دیدار علما و مراجع قم ازجمله امام‌خمینی رفته بود {{ببینید|متن=ببینید| علی امینی}}، در پاسخ به این گفته امینی که کاستی‌های فرهنگی موجود در مراکزی مانند دانشگاه‌ها را ناشی از کوتاهی روحانیان شمرد که به حکومت کمک نکرده و به گوشه‌نشینی روی آوردند، خاطرنشان کرد علت کناره‌گیری روحانیت، حضور رضاخان پهلوی در رأس قدرت بود که دست‌نشانده [[انگلستان]] بود و علما به هیچ وجه نمی‌توانستند با کسی که بیگانگان گماشته بودند دست همکاری دهند و علما در انتظار این بودند که یا حکومت را خود به دست گیرند و اداره کنند یا اگر چنین توانی نداشتند، در کناری به انتظار بنشینند و تماسی با حکومت نداشته باشند.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۸۲–۴۸۳</ref>
 
== واگذارکردن سلطنت ==
سرانجام با ورود نیروهای [[روس]] و [[انگلیس]] به ایران و تصمیم آنان بر رفتن رضاشاه به بهانه نقض بی‌طرفی در [[جنگ]] از سوی دولت ایران و همکاری با آلمان، و در واقع برای در اختیار داشتن معادن حیاتی نفت، وی به‌ناچار استعفانامه‌ای که آن را [[محمدعلی فروغی]] [[نخست‌وزیر]] نوشته بود، امضا کرد و با واگذارکردن سلطنت به پسر خود [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا]] {{ببینید|متن=ببینید| محمدرضا پهلوی}} صبح روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ از تهران به سوی [[اصفهان]] و جنوب کشور رفت و در پنجم مهر ۱۳۲۰ به همراه همسرش عصمت و پسرانش به جز محمدرضا و دخترانش به جز اشرف، همراه چند نفر دیگر با یک کشتی انگلیسی از [[بندر عباس]] حرکت کرد.<ref>‌فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۱۰۰–۱۰۱؛ پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۷۸۶–۷۸۸ و ۸۵۳ و ۸۶۹–۸۹۴</ref>
{{سخ}}
[[امام‌خمینی]] به‌نقل از یکی از صاحبان منصب که همراه پهلوی بوده‌اند، نقل کرده است که مأموران انگلیسی با انتقال پهلوی به کشتی دیگر، جواهرات همراه وی را که متعلق به ایران بود، با خود بردند.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۱۲ و ۷/۲۲۵–۲۲۶، ۲۵۰</ref> وی قصد داشت به بمبئی برود؛ ولی انگلیسی‌ها به او اجازه ورود به بمبئی را ندادند و پس از پنج روز توقف در وسط دریا با یک کشتی دیگر انگلیسی در ۲۳ مهر ۱۳۲۰ به جزیره موریس در جنوب غربی [[اقیانوس هند]] برده شد؛ اما چون هوای موریس خیلی گرم بود و او بیمار شده بود، مدتی بعد با اصرار او به شهر دوربان در آفریقای جنوبی و سپس از آنجا به ژوهانسبورگ منتقل شد.<ref>‌فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۱۰۱؛ پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۸۶۹–۸۹۴</ref>
{{سخ}}
امام‌خمینی خاطرنشان کرده است که با رفتن رضا پهلوی از کشور مردم یکباره به جوش و خروش درآمدند، احساس [[آزادی]] کردند و با اینکه مردم بر اثر اشغال ایران در آن روزها گرفتار مشکلات متعدد و در معرض نابودی بودند، از اینکه از شر او رها شده بودند، اظهار شادی می‌کردند.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۴۵، ۵/۱۲۵–۱۲۶ و ۷/۵۲۸</ref> ایشان پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] با ابراز شگفتی از اینکه برخی همچنان با چشم‌پوشی از جنایت‌های رضاشاه از وی ستایش می‌کنند، خاطرنشان کرد هر کس مشکلات و مصیبت‌های زمان وی را درک کرده باشد، می‌داند او چه عنصری بوده است.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۲۸–۲۲۹</ref>
 
== وفات ==
رضاشاه پهلوی چهارم مرداد ۱۳۲۳، در ۶۷سالگی در ژوهانسبورگ از دنیا رفت<ref>‌فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۱۰۱؛ پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۸۸۹</ref> و چون جو [[ایران]] هنوز بر ضد او بود، [[جنازه]] وی را به [[مصر]] بردند و به [[امانت]] گذاشتند و حدود شش سال بعد در سال ۱۳۲۸ آن را به ایران آوردند و در مقبره‌ای در [[شهر ری]] دفن کردند.<ref>‌فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۱۱۳؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۱۰۱</ref> پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] [[محمدصادق خلخالی]]، [[حاکم شرع]] [[دادگاه انقلاب]] در اردیبهشت ۱۳۵۹ آرامگاه وی را ویران کرد<ref>‌خلخالی، خاطرات، ۱/۳۴۱–۳۵۱</ref> و امام‌خمینی نیز اقدام وی را تأیید کرد.<ref>‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۶۸</ref>
 
== همسر و فرزندان ==
رضا پهلوی همسران متعددی داشت؛ ازجمله:
رضا پهلوی همسران متعددی داشت؛ ازجمله:
# صفیه که اهل همدان بود و از وی دختری به نام همدم‌السلطنه داشت؛
# صفیه که اهل همدان بود و از وی دختری به نام همدم‌السلطنه داشت؛
# تاج‌الملوک دختر تیمورخان آیرملو میرپنج که از وی چهار فرزند به نام‌های شمس، [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا]] و [[اشرف پهلوی|اشرف]] که دوقلو بودند، و علیرضا داشت؛
# تاج‌الملوک دختر تیمورخان آیرملو میرپنج که از وی چهار فرزند به نام‌های شمس، [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا]] و [[اشرف پهلوی|اشرف]] که دوقلو بودند، و علیرضا داشت؛
# توران امیرسلیمانی (ملکه توران) که از وی یک فرزند به نام غلامرضا داشت؛
# توران امیرسلیمانی (ملکه توران) که از وی یک فرزند به نام غلامرضا داشت؛
# عصمت دختر مجلل‌الدوله که از وی پنج فرزند به نام‌های عبدالرضا، احمدرضا، محمودرضا، حمیدرضا و فاطمه داشت <ref>‌فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۷۳-۷۴؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۸۱؛ پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۴۶۹-۴۹۷؛ پیرانی، زنان پهلوی، ۱۳-۷۰</ref>.
# عصمت دختر مجلل‌الدوله که از وی پنج فرزند به نام‌های عبدالرضا، احمدرضا، محمودرضا، حمیدرضا و فاطمه داشت.<ref>‌فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۷۳–۷۴؛ فلاح‌زاده، رضاشاه و توسعه ایران، ۸۱؛ پهلوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، ۴۶۹–۴۹۷؛ پیرانی، زنان پهلوی، ۱۳–۷۰</ref>
==پانویس==
 
{{پانویس}}
== پانویس ==
==منابع==
{{پانویس}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کوثر، مجموعه سخنرانیهای حضرت امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کوثر، مجموعه سخنرانیهای حضرت امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
* امینی، داوود، چالش‌های روحانیت با رضاشاه، بررسی علل چالش‌های سنت‌گرایی با نوگرایی عصر رضاشاه، تهران، سپاس، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
* امینی، داوود، چالش‌های روحانیت با رضاشاه، بررسی علل چالش‌های سنت‌گرایی با نوگرایی عصر رضاشاه، تهران، سپاس، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
* امینی، علیرضا، تحولات سیاسی اجتماعی ایران در دوران پهلوی، تهران، صدای معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* امینی، علیرضا، تحولات سیاسی اجتماعی ایران در دوران پهلوی، تهران، صدای معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* انصاری، حمید، حدیث بیداری، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، ۱۳۸۰ش.
* انصاری، حمید، حدیث بیداری، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۰ش.
* بصیرت‌منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، نظری بر عملکرد سیاسی ـ فرهنگی روحانیون در سال‌های ۱۳۰۵ ـ ۱۳۲۰ش، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
* بصیرت‌منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، نظری بر عملکرد سیاسی ـ فرهنگی روحانیون در سال‌های ۱۳۰۵–۱۳۲۰ش، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
* پهلوان، کیوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، تهران، علم، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
* پهلوان، کیوان، رضاشاه از تولد تا مرگ، تهران، علم، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
* پیرانی، احمد، زنان پهلوی، تهران، به آفرین، چاپ دوم ۱۳۹۲ش.
* پیرانی، احمد، زنان پهلوی، تهران، به آفرین، چاپ دوم ۱۳۹۲ش.
خط ۱۲۳: خط ۱۴۵:
* نیازمند، رضا، سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران، تهران، حکایت قلم نوین، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
* نیازمند، رضا، سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران، تهران، حکایت قلم نوین، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
 
* اسماعیل اسماعیلی، [https://books.khomeini.ir/books/10003/116/ «رضا پهلوی»]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۳، ص۱۱۶-۱۲۳.
== پیوند به بیرون ==
* اسماعیل اسماعیلی، [https://books.khomeini.ir/books/10003/116/ «رضا پهلوی»]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۳، ص۱۱۶–۱۲۳.
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
۲۱٬۱۴۹

ویرایش