۲۱٬۲۱۷
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== معرفی == | == معرفی == | ||
کشور عربستان سعودی با مساحت ۲۱۴۹۶۹۰ کیلومتر مربع، چهارمین کشور بزرگ قاره آسیا و سیزدهمین کشور بزرگ جهان است<ref>صفوی، عربستان، ۲۱.</ref> که در جنوب غربی آسیا و جنوب [[خلیج فارس]] قرار دارد. عربستان سعودی با نام اصلی و پیشین حجاز، بخش اصلی شبهجزیرهای است که شامل سرزمین [[حجاز]]، [[یمن]] و | کشور عربستان سعودی با مساحت ۲۱۴۹۶۹۰ کیلومتر مربع، چهارمین کشور بزرگ قاره آسیا و سیزدهمین کشور بزرگ جهان است<ref>صفوی، عربستان، ۲۱.</ref> که در جنوب غربی آسیا و جنوب [[خلیج فارس]] قرار دارد. عربستان سعودی با نام اصلی و پیشین حجاز، بخش اصلی شبهجزیرهای است که شامل سرزمین [[حجاز]]، [[یمن]] و صحرای عرب میشود.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۲۲ و ۲۶.</ref> این کشورِ پادشاهی که با کشورهای [[کویت]]، [[عراق]]، [[اردن]]، [[یمن]]، [[امارات متحده عربی]]، [[قطر]] و [[عمان]] مرز خاکی دارد، از دو سو به دریا منتهی میشود<ref>گودوین، عربستان سعودی، ۱۲۱.</ref> و با [[ایران]] دارای مرز آبی است.<ref>مجتهدزاده، امنیت و مسائل سرزمینی در خلیج فارس، ۸۵.</ref> عربستان به سه ناحیه تهامه، نجد و حجاز تقسیم شده و دارای سیزده استان است که در رأس هر یک، عضوی از یک خانواده سعودی، با اختیارات کامل قرار دارد.<ref>نصیری، آشنایی با عربستان، ۱۱–۱۲.</ref> جمعیت این کشور در سال ۲۰۱۸م/ ۱۳۹۳ش ۳۳ میلیون نفر بوده است.<ref>org.www.undp، پایگاه اطلاعرسانی برنامه توسعه ملل متحد، پایگاه اطلاعرسانی، ۷/۱۱/۲۰۱۷م.</ref> مرکز این کشور، [[ریاض|شهر ریاض]] و شهرهای مهم آن از نظر اقتصادی، [[جده]] و از جهت دینی، [[مکه]] و [[مدینه]] است.<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۳.</ref> | ||
[[اسلام]] یگانه [[دین]] رسمی عربستان است. حدود ۷۵ تا ۸۵ درصد مردم این کشور سنی (حنبلی و مالکی) هستند؛ ولی آیینی که [[محمدبنعبدالوهاب]] پایهگذاری کرده است، در جامعه | [[اسلام]] یگانه [[دین]] رسمی عربستان است. حدود ۷۵ تا ۸۵ درصد مردم این کشور [[اهل سنت|سنی]] (حنبلی و مالکی) هستند؛ ولی آیینی که [[محمدبنعبدالوهاب]] پایهگذاری کرده است، در جامعه حاکمیت دارد و کشور نیز بر اساس آیین وهابیت اداره میشود {{ببینید|وهابیت}}. ۱۵ تا ۲۵ درصد جمعیت عربستان را [[شیعه|شیعیان]] تشکیل میدهند.<ref>محمدی آشنانی، شناخت عربستان، ۳۰؛ جمعی از پژوهشگران، درسنامه آشنائی با کشورهای اسلامی، ۷۵.</ref> حکومت عربستان به دلیل انتساب به «سعود» پدر محمد، نخستین حاکم این خاندان، حکومت [[آل سعود]] نامیده میشود.<ref>محمدی آشنانی، شناخت عربستان، ۸۸.</ref> نامگذاری سرزمین حجاز به عربستان سعودی نیز به همین اعتبار است؛ امری که مورد اعتراض [[امامخمینی]] واقع شده است. | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
بر اساس بعضی از آیات [[قرآن کریم]]<ref>نازعات، ۳۰؛ شمس، ۶.</ref> و روایات معصومان(ع)<ref>کلینی، کافی، ۴/۱۸۹.</ref> [[کعبه]] که در [[شهر مکه]] قرار دارد، نخستین نقطه پیدایش و گسترش کره خاکی است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۳/۳۵۶.</ref> سکونت [[حضرت ابراهیم(ع)]] در این سرزمین به فرمان خداوند<ref>بقره، ۱۲۵؛ حج، ۲۶؛ ابراهیم، ۳۷.</ref> و بنای کعبه در آن به عنوان جایگاه | بر اساس بعضی از آیات [[قرآن کریم]]<ref>نازعات، ۳۰؛ شمس، ۶.</ref> و روایات معصومان(ع)<ref>کلینی، کافی، ۴/۱۸۹.</ref> [[کعبه]] که در [[مکه|شهر مکه]] قرار دارد، نخستین نقطه پیدایش و گسترش کره خاکی است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۳/۳۵۶.</ref> سکونت [[حضرت ابراهیم(ع)]] در این سرزمین به فرمان خداوند<ref>بقره، ۱۲۵؛ حج، ۲۶؛ ابراهیم، ۳۷.</ref> و بنای کعبه در آن به عنوان جایگاه [[توحید (فلسفه و کلام)|یکتاپرستی]]، مایه اهمیت و رونق آن شد.<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۱۱.</ref> شهر مکه در قرآن کریم، امالقری<ref>انعام، ۹۲.</ref> و حرم امن خدا شمرده شده،<ref>بقره، ۱۲۶؛ عنکبوت، ۶۷.</ref> دارای امنیت تشریعی<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۲/۶۹.</ref> و تکوینی<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۰/۴۱۸ و ۴۲۰.</ref> است و به واسطه دعای مستجاب حضرت ابراهیم(ع) دلهای مؤمنان جهان، گرایش خاصی به این سرزمین دارد.<ref>ابراهیم، ۳۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۲/۶۹.</ref> | ||
برخی از مورخان با بررسی وضعیت عربها در [[دوره جاهلیت]] به این نتیجه رسیدهاند که عربهای ساکن عربستان پیش از ظهور رومیان، قرنها صاحب تمدن بودهاند و برخورداری از یک زبان پیشرفته، ساختمانهای بلند و داد و ستدشان با ملتهای متمدن جهان، گواه این دیدگاه است.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۳۳.</ref> جزیرةالعرب پیش از ظهور اسلام از قدرت مرکزی برخوردار نبود و بخشهای مختلف آن تحت حاکمیت قبایل گوناگون قرار داشت.<ref>زراعتپیشه، برآورد استراتژیک عربستان سعودی، ۱۵؛ الهی، خلیج فارس و مسائل آن، ۱۵۹.</ref> پیامبر اکرم(ص) در حدود سال ۵۷۰ میلادی در این سرزمین و در شهر مکه به دنیا آمد. آن حضرت در چهلسالگی از جانب خداوند برای [[هدایت]] مردم و [[اصلاح]] جامعه به پیامبری برگزیده شد<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۲۰۸.</ref> و در سال چهاردهم | برخی از مورخان با بررسی وضعیت عربها در [[دوره جاهلیت]] به این نتیجه رسیدهاند که عربهای ساکن عربستان پیش از ظهور رومیان، قرنها صاحب [[تمدن]] بودهاند و برخورداری از یک زبان پیشرفته، ساختمانهای بلند و داد و ستدشان با ملتهای متمدن جهان، گواه این دیدگاه است.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۳۳.</ref> جزیرةالعرب پیش از ظهور اسلام از قدرت مرکزی برخوردار نبود و بخشهای مختلف آن تحت حاکمیت قبایل گوناگون قرار داشت.<ref>زراعتپیشه، برآورد استراتژیک عربستان سعودی، ۱۵؛ الهی، خلیج فارس و مسائل آن، ۱۵۹.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] در حدود سال ۵۷۰ میلادی در این سرزمین و در شهر مکه به دنیا آمد. آن حضرت در چهلسالگی از جانب خداوند برای [[هدایت]] مردم و [[اصلاح]] جامعه به پیامبری برگزیده شد<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۲۰۸.</ref> و در سال چهاردهم بعثت، به امر خداوند به [[مدینه]] مهاجرت کرد<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۴۰۲–۴۰۳.</ref> و [[حکومت اسلامی]] نیرومندی را بنا نهاد که پایهگذار تمدن بینظیری در جهان شد.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۴۲۵.</ref> با تلاشهای مداوم پیامبر اکرم(ص)، اسلام در سراسر جزیرةالعرب رواج یافت. پس از رحلت آن حضرت و در دوره خلفا تمامی این سرزمین، تحت حکومت مرکزی درآمد.<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۱۵.</ref> با انتقال اجباری مرکزیت خلافت از مدینه به [[کوفه|شهر کوفه]] به دست [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] به دنبال بیعتشکنی و طغیان سپاه جمل صورت گرفت و سپس انتقال آن به [[شام]] به دست امویان و پس از آن به بغداد، با حاکمیت عباسیان، از اهمیت عربستان کاسته شد.<ref>صفوی، عربستان، ۱۶۴–۱۶۵.</ref> با از میانرفتن خلافت بنیعباس، حکومت یکپارچه اسلامی از هم گسست و وضعیت عربستان آشفته شد و حکومتهای ملوکالطوایفی به میدان آمدند. در آغاز سده دهم هجری قمری خلفای عثمانی بر این سرزمین مسلط شدند.<ref>صفوی، عربستان، ۸۴–۸۵.</ref> با ضعیفشدن حکومت عثمانی، دوره جدیدی در قرن ۱۳ق با توسعه وهابیت به رهبری [[محمدبنعبدالوهاب]] در آن آغاز شد<ref>زراعتپیشه، برآورد استراتژیک عربستان سعودی، ۱۶.</ref> و با همکاری وی و محمدبنسعود، تلاش برای گسترش اسلام وهابی و قدرت خاندان آل سعود در سراسر عربستان آغاز شد و حدود یک قرن بعد، خاندان سعود به رهبری [[عبدالعزیزبنسعود]]، توانست حاکمیت خود را بر عربستان با تصرف [[ریاض]] در سال ۱۹۰۲م/ ۱۲۸۱ش و سپس [[مکه]] و مدینه در سال ۱۹۲۵م/ ۱۳۰۴ش تکمیل کند.<ref>هانتر، آینده اسلام و غرب، ۲۴۹–۲۵۰.</ref> در نهایت سران حجاز در سال ۱۹۲۶م/ ۱۳۰۴ش با عبدالعزیز [[بیعت]] کردند.<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۹۳.</ref> | ||
وهابیان با تصرف مدینه، ضریح ائمه بقیع(ع) را خراب کردند؛ ولی از خرابکردن قبر پیامبر اکرم(ص) به جهت ترس از پیامدهای آن، خودداری کردند.<ref>امین، تاریخچه، نقد وبررسی وهابیها، ۷۷.</ref> حکومت آل سعود در سال ۱۹۳۲م/ ۱۳۱۱ش، پس از شکست نهایی امیران مناطق نجد و حجاز،<ref>اسدی، خلیج فارس و مسائل آن، ۲۶۰.</ref> به دست عبدالعزیز پایهگذاری شد<ref>شامیقرچلو، جغرافیای کشورهای جهان، عربستان، ۱۰۴.</ref> و در سال ۱۹۳۹م/ ۱۳۱۸ش فرمان یکپارچهشدن پارههای کشور عربی داده شد<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۹۳.</ref> و نام کشور «المملکة العربیة السعودیة» (عربستان سعودی) گذاشته شد.<ref>محمدی آشنانی، شناخت عربستان، ۱۰۸.</ref> [[امامخمینی]] با این نامگذاری و تغییر نام سرزمین حجاز به عربستان سعودی مخالف بود و آن را بدون وجه و دلیل میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۷۱.</ref> و خود غالباً عنوان حجاز را به کار میبرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۸۴؛ ۲/۳۴، ۱۵۶، ۳۲۳؛ ۳/۵۱۸ و ۴/۱۸، ۲۰، ۵۰.</ref> ساختار حکومت عربستان، سلطنتی است و قدرت مطلق در شخص پادشاه متمرکز است.<ref>زراعتپیشه، برآورد استراتژیک عربستان سعودی، ۱۶–۱۷.</ref> | [[وهابیت|وهابیان]] با تصرف مدینه، ضریح ائمه بقیع(ع) را خراب کردند؛ ولی از خرابکردن قبر پیامبر اکرم(ص) به جهت ترس از پیامدهای آن، خودداری کردند.<ref>امین، تاریخچه، نقد وبررسی وهابیها، ۷۷.</ref> حکومت آل سعود در سال ۱۹۳۲م/ ۱۳۱۱ش، پس از شکست نهایی امیران مناطق نجد و حجاز،<ref>اسدی، خلیج فارس و مسائل آن، ۲۶۰.</ref> به دست عبدالعزیز پایهگذاری شد<ref>شامیقرچلو، جغرافیای کشورهای جهان، عربستان، ۱۰۴.</ref> و در سال ۱۹۳۹م/ ۱۳۱۸ش فرمان یکپارچهشدن پارههای کشور عربی داده شد<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۹۳.</ref> و نام کشور «المملکة العربیة السعودیة» (عربستان سعودی) گذاشته شد.<ref>محمدی آشنانی، شناخت عربستان، ۱۰۸.</ref> [[امامخمینی]] با این نامگذاری و تغییر نام سرزمین حجاز به عربستان سعودی مخالف بود و آن را بدون وجه و دلیل میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۷۱.</ref> و خود غالباً عنوان حجاز را به کار میبرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۸۴؛ ۲/۳۴، ۱۵۶، ۳۲۳؛ ۳/۵۱۸ و ۴/۱۸، ۲۰، ۵۰.</ref> ساختار حکومت عربستان، سلطنتی است و قدرت مطلق در شخص پادشاه متمرکز است.<ref>زراعتپیشه، برآورد استراتژیک عربستان سعودی، ۱۶–۱۷.</ref> | ||
عربستان سعودی تا سال ۱۴۱۲ق/ ۱۳۷۰ش قانون اساسی مدون و مجلس قانونگذاری نداشت و حاکمان آن مدعی بودند بر پایه قرآن و | عربستان سعودی تا سال ۱۴۱۲ق/ ۱۳۷۰ش قانون اساسی مدون و مجلس قانونگذاری نداشت و حاکمان آن مدعی بودند بر پایه [[قرآن]] و [[سنت]]، حکم صادر میکنند. در این سال، [[فهدبنعبدالعزیز]] پادشاه وقت این کشور، نظامنامه حکومتی و قوانین مجلس شورا و مناطق ایالتی را به تصویب رساند.<ref>شامیقرچلو، جغرافیای کشورهای جهان، عربستان، ۱۰۵.</ref> بنابر قانون جدید، پادشاه باید ولیعهد را از میان فرزندان یا نوادگان عبدالعزیز انتخاب کند. شاه علاوه برداشتن قدرت پادشاهی، مقام نخستوزیری را نیز بر عهده دارد.<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۹۳–۹۴؛ زراعتپیشه، برآورد استراتژیک عربستان سعودی، ۱۲۳–۱۲۵.</ref> | ||
عربستان دارای بیشترین ذخایر نفتی دنیا و بزرگترین صادرکننده نفت است. اقتصاد آن بر محور نفت و فرآوردههای نفتی بنا شده است. | عربستان دارای بیشترین ذخایر نفتی دنیا و بزرگترین صادرکننده [[نفت]] است. [[اقتصاد]] آن بر محور نفت و فرآوردههای نفتی بنا شده است. نفت حدود ۷۵٪ درآمد و ۹۰٪ صادرات عربستان را تشکیل میدهد.<ref>گودوین، عربستان سعودی، ۶۰ و ۱۲۴.</ref> پس از نفت، درآمد حاصل از مراسم [[حج]]، نقش مهمی در اقتصاد این کشور دارد.<ref>محمدی آشنانی، شناخت عربستان، ۶۴.</ref> | ||
== روابط با ایران در دوران پهلوی == | == روابط با ایران در دوران پهلوی == | ||
ارتباط سیاسی دو کشور ایران و عربستان، در سال ۱۳۰۷ برقرار شد.<ref>محمدی آشنانی، شناخت عربستان، ۱۳۲؛ عظیمی، عربستان سعودی، ۱۲۳.</ref> این ارتباط در سال ۱۳۲۲ به علت گردنزدن یک حاجی روحانی ایرانی به نام [[ابوطالب یزدی]] در عربستان قطع شد و در سال ۱۳۲۶ دوباره برقرار گردید.<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۱۲۳–۱۲۴؛ نجمی، تجلی وحدت، ۵۸–۶۰.</ref> در سال ۱۳۴۷ موافقتنامه مربوط به حاکمیت ایران بر جزیره فارسی و حاکمیت عربستان بر جزیره عربی در خلیج فارس، به امضا رسید.<ref>زندفرد، ایران و جهانی پرتلاطم، ۶۴.</ref> سیر روابط دو کشور پیش از تشکیل سازمان کشورهای صادرکننده نفت ( | ارتباط سیاسی دو کشور [[ایران]] و عربستان، در سال ۱۳۰۷ برقرار شد.<ref>محمدی آشنانی، شناخت عربستان، ۱۳۲؛ عظیمی، عربستان سعودی، ۱۲۳.</ref> این ارتباط در سال ۱۳۲۲ به علت گردنزدن یک حاجی روحانی ایرانی به نام [[ابوطالب یزدی]] در عربستان قطع شد و در سال ۱۳۲۶ دوباره برقرار گردید.<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۱۲۳–۱۲۴؛ نجمی، تجلی وحدت، ۵۸–۶۰.</ref> در سال ۱۳۴۷ موافقتنامه مربوط به حاکمیت ایران بر جزیره فارسی و حاکمیت عربستان بر جزیره عربی در خلیج فارس، به امضا رسید.<ref>زندفرد، ایران و جهانی پرتلاطم، ۶۴.</ref> سیر روابط دو کشور پیش از تشکیل سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) بیشتر بر اصول حفظ خانواده سلطنتی، ادعای حاکمیت بر مسلمانان و دشمن مشترک یعنی [[جمال عبدالناصر]]، رئیسجمهور [[مصر]] و [[حزب بعث عراق|حکومت بعثی عراق]] بود که باعث نزدیکی بیشتر دو رژیم به هم میشد.<ref>علیبابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۴۶۷؛ شامیقرچلو، جغرافیای کشورهای جهان، عربستان، ۱۳۴.</ref> همکاریهای دو کشور در دهه ۱۳۵۰ برای حفظ وضع موجود و منافع غرب و بر مبنای آموزه دوپایهای (دوستونی) نیکسون آغاز شد<ref>نعیمی ارفع، مبانی رفتاری شورای همکاری خلیج فارس، ۲۷.</ref> و ایران ستون نظامی و عربستان ستون مالی و پشتیبان بود.<ref>اسدی، خلیج فارس و مسائل آن، ۳۵۸.</ref> با وجود این همکاریها، رقابت جدی میان دو کشور دربارهٔ سیاستهای منطقهای در این دهه گسترش یافت<ref>اخوان کاظمی، مروری بر روابط ایران و عربستان، ۱۲.</ref>؛ اما این رقابتها مانع حمایتهای عربستان از [[محمدرضا پهلوی]] نشد و حُسن روابط این دو کشور زبانزد سیاستمداران منطقه بود.<ref>میردامادی، آن سوی حج خونین یا تبلیغات آل سعود، ۲۳۳.</ref> | ||
عربستان در سالهای ۱۳۵۶–۱۳۵۷ با دقت و نگرانی، وقایع [[انقلاب اسلامی ایران]] را پیگیری میکرد و بر اساس روابط گسترده با [[آمریکا]] و سیاست حفظ رژیمهای سلطنتی تا آخرین لحظات از رژیم محمدرضا پهلوی دفاع کرد<ref>علیبابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۴۶۷.</ref>؛ چنانکه پس از اعتصاب کارکنان شرکت نفت ایران به فرمان امامخمینی، برای درهمشکستن اعتصاب اعلام کرده بود متخصصانی را برای استخراج و تولید نفت به ایران میفرستد که با واکنش شدید امامخمینی روبهرو شد. ایشان تلاش حاکم | عربستان در سالهای ۱۳۵۶–۱۳۵۷ با دقت و نگرانی، وقایع [[انقلاب اسلامی ایران]] را پیگیری میکرد و بر اساس روابط گسترده با [[آمریکا]] و سیاست حفظ [[نظام سلطنتی|رژیمهای سلطنتی]] تا آخرین لحظات از رژیم محمدرضا پهلوی دفاع کرد<ref>علیبابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۴۶۷.</ref>؛ چنانکه پس از [[اعتصاب کارکنان صنعت نفت|اعتصاب کارکنان شرکت نفت ایران]] به فرمان امامخمینی، برای درهمشکستن [[اعتصاب]] اعلام کرده بود متخصصانی را برای استخراج و تولید نفت به ایران میفرستد که با واکنش شدید امامخمینی روبهرو شد. ایشان تلاش حاکم حجاز را در این زمینه که مستلزم غارت نفت ایران بود، با ادعای مسلمانبودن وی در تعارض دانست و اعلام کرد حکومت حجاز هرگز نمیتواند مرتکب چنین اشتباهی شود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۵۱.</ref>؛ چنانکه حمایت عربستان از محمدرضا پهلوی را صرفاً به دلیل به خطرافتادن منافع حکومت این کشور در منطقه میدانست. ایشان معتقد بود همانگونه که انقلاب اسلامی [[رژیم پهلوی]] را در ایران به خطر انداخته، به نابودی میکشاند، رژیمهای ارتجاعی در کشورهای اسلامی (ازجمله عربستان) را نیز تهدید میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۸۰.</ref> | ||
== روابط با جمهوری اسلامی ایران == | == روابط با جمهوری اسلامی ایران == | ||
پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] در ۳۱ فروردین ۱۳۵۸ هیئتی شامل امام جماعت [[مسجدالحرام]] و سفیر عربستان در ایران به نمایندگی از پادشاه این کشور در [[قم]] با امامخمینی دیدار کرد و ایشان از هیئت و از مردم آن کشور و از پادشاه که هیئت را برای دیدار و تفقد فرستاده است، سپاسگزاری کرد و همراه با توجه دادن به خطر [[رژیم اسرائیل]] بر لزوم [[وحدت]] و برادری اسلامی و نیز رفتار خوب با حجاج ایرانی تأکید کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۶۵–۶۸.</ref> ایشان در سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اظهار امیدواری میکرد عربستان با ایران انقلابی، همصدا و همفکر شود تا علاوه بر بهرهمندشدن از نعمت بزرگ حمایت مردمی، رحمت و برادری را با ملتها و دولتهای اسلامی و شدت عمل در برابر [[کفار]] و غارتگران را در دستور کار خود قرار دهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۹۲.</ref> [[جمهوری اسلامی|جمهوری اسلامی ایران]] همواره در پی برقراری روابط دوستانه با کشورهای اسلامی بهویژه عربستان بوده است؛ اما برخی عوامل داخلی هر دو کشور و عوامل خارجی که منافع خود را در اختلاف عربستان و ایران میبینند، مانع شکلگیری چنین رابطهای شده است.<ref>اخوان کاظمی، مروری بر روابط ایران و عربستان، ۷۵–۹۶، ۱۰۱ و ۱۰۸–۱۱۴.</ref> | پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] در ۳۱ فروردین ۱۳۵۸ هیئتی شامل امام جماعت [[مسجدالحرام]] و سفیر عربستان در ایران به نمایندگی از پادشاه این کشور در [[قم]] با امامخمینی دیدار کرد و ایشان از هیئت و از مردم آن کشور و از پادشاه که هیئت را برای دیدار و تفقد فرستاده است، سپاسگزاری کرد و همراه با توجه دادن به خطر [[رژیم اسرائیل]] بر لزوم [[وحدت]] و [[برادری]] اسلامی و نیز رفتار خوب با حجاج ایرانی تأکید کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۶۵–۶۸.</ref> ایشان در سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اظهار امیدواری میکرد عربستان با ایران انقلابی، همصدا و همفکر شود تا علاوه بر بهرهمندشدن از نعمت بزرگ حمایت مردمی، رحمت و برادری را با ملتها و دولتهای اسلامی و شدت عمل در برابر [[کفار]] و غارتگران را در دستور کار خود قرار دهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۹۲.</ref> [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]] همواره در پی برقراری روابط دوستانه با کشورهای اسلامی بهویژه عربستان بوده است؛ اما برخی عوامل داخلی هر دو کشور و عوامل خارجی که منافع خود را در اختلاف عربستان و ایران میبینند، مانع شکلگیری چنین رابطهای شده است.<ref>اخوان کاظمی، مروری بر روابط ایران و عربستان، ۷۵–۹۶، ۱۰۱ و ۱۰۸–۱۱۴.</ref> | ||
برخی از تحلیلگران، روابط ایران و عربستان پس از پیروزی انقلاب را به سه دوره تقسیم کردهاند: | برخی از تحلیلگران، روابط ایران و عربستان پس از پیروزی انقلاب را به سه دوره تقسیم کردهاند: | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
# دوره رویارویی و تیرگی روابط.<ref>اخوان کاظمی، مروری بر روابط ایران و عربستان، ۲۱.</ref> | # دوره رویارویی و تیرگی روابط.<ref>اخوان کاظمی، مروری بر روابط ایران و عربستان، ۲۱.</ref> | ||
در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، عربستان، سیاست احتیاط، سکوت و نظارت را در پیش گرفت؛ اما با روی کارآمدن دولتمردان لیبرال، فرصت را غنیمت شمرد و هیئتی بلندپایه را برای تبریک پیروزی انقلاب به ایران فرستاد.<ref>زراعتپیشه، برآورد استراتژیک عربستان سعودی، ۲۳۷.</ref> [[ملکخالد]] پادشاه وقت عربستان پیروزی و برپاشدن [[حکومت اسلامی]] در ایران را مقدمه نزدیکی و تفاهم بیشتر دو کشور دانست. فهد ولیعهد وقت عربستان {{ببینید| | در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، عربستان، سیاست احتیاط، سکوت و نظارت را در پیش گرفت؛ اما با روی کارآمدن دولتمردان لیبرال، فرصت را غنیمت شمرد و هیئتی بلندپایه را برای تبریک پیروزی انقلاب به ایران فرستاد.<ref>زراعتپیشه، برآورد استراتژیک عربستان سعودی، ۲۳۷.</ref> [[ملکخالد]] پادشاه وقت عربستان پیروزی و برپاشدن [[حکومت اسلامی]] در ایران را مقدمه نزدیکی و تفاهم بیشتر دو کشور دانست. فهد ولیعهد وقت عربستان{{ببینید|ملکفهد}} نیز حکومت ایران را تأیید کرد<ref>شامیقرچلو، جغرافیای کشورهای جهان، عربستان، ۱۳۶.</ref>؛ با این حال، وقایعی روابط دو کشور را تیره کرد؛ ازجمله حمله مسلحانه حدود صد تن به [[مسجدالحرام]] و تصرف آن در سال ۱۳۵۸ که باعث کشته و زخمیشدن تعداد زیادی از مردم شد. خبرگزاریهای آمریکایی و محافل صهیونیستی و عوامل وابسته آنها در منطقه با هدف برهمزدن روابط کشورهای مسلمان و عرب منطقه با [[انقلاب اسلامی ایران]] تلاش کردند این افراد را از هواداران انقلاب اسلامی معرفی کنند و دولت ایران را در این حادثه دخالت بدهند؛ اما [[دفتر امامخمینی]] و وزارت خارجه ایران، این واقعه خلاف موازین اسلام را تقبیح و محکوم کردند و آن را توطئهای برای تفرقهافکنی برشمردند.<ref>هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۳۸۶.</ref> | ||
با تأسیس دفتر جبهه آزادیبخش شبهجزیره عربستان در تهران و گردهمایی جنبشهای آزادیبخش و برگزاری نخستین حج حجاج ایرانی همراه با راهپیمایی برائت از مشرکان، مقامات عربستانی به مخالفتهای پنهانی و سپس به موضعگیری شدید و علنی علیه ایران پرداختند که با پاسخ متقابل مسئولان [[جمهوری اسلامی ایران]] و انتقاد از سیاستهای منطقهای عربستان و روابط نزدیک این کشور با آمریکا روبهرو شد. در نهایت عربستان با پناهدادن به جاسوسان و مستشاران آمریکایی که از ایران گریخته بودند، در صدد مقابله با انقلاب ایران برآمد و با آغاز [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، بحران در روابط دو کشور گستردهتر شد.<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۱۲۵.</ref> عربستان در کنار تبلیغات شدید علیه [[مذهب شیعه]] برای جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه، شورای همکاری | با تأسیس دفتر جبهه آزادیبخش شبهجزیره عربستان در تهران و گردهمایی جنبشهای آزادیبخش و برگزاری نخستین حج حجاج ایرانی همراه با راهپیمایی برائت از مشرکان، مقامات عربستانی به مخالفتهای پنهانی و سپس به موضعگیری شدید و علنی علیه ایران پرداختند که با پاسخ متقابل مسئولان [[جمهوری اسلامی ایران]] و انتقاد از سیاستهای منطقهای عربستان و روابط نزدیک این کشور با آمریکا روبهرو شد. در نهایت عربستان با پناهدادن به جاسوسان و مستشاران آمریکایی که از ایران گریخته بودند، در صدد مقابله با انقلاب ایران برآمد و با آغاز [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، بحران در روابط دو کشور گستردهتر شد.<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۱۲۵.</ref> عربستان در کنار تبلیغات شدید علیه [[مذهب شیعه]] برای جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه، [[شورای همکاری خلیج فارس]] را در سال ۱۳۵۹ش/ ۱۹۸۱م بدون حضور ایران تأسیس کرد.<ref>احتشامی، سیاست خارجی ایران در دوران سازندگی، ۱۲.</ref> | ||
در سال ۱۳۶۶ رژیم آل سعود با کشتار حاجیان خانه خدا و کشتار بیش از چهارصد تن از حاجیان ایرانی، اوج دشمنی و کینه خود را به انقلاب اسلامی ایران آشکار کرد<ref>هاشمی رفسنجانی، دفاع و سیاست، ۲۰۸–۲۱۲؛ میردامادی، آن سوی حج خونین یا تبلیغات آل سعود، ۱۹–۲۰؛ جمهوری اسلامی، ۱۲/۵/۱۳۶۶.</ref> {{ببینید|کشتار حجاج ایرانی}}. پس از حادثه خونین مکه، تظاهرکنندگان ایرانی به سفارت عربستان در تهران حمله کردند که تیرگی روابط دو کشور را به اوج خود رساند.<ref>زراعتپیشه، برآورد استراتژیک عربستان سعودی، ۲۳۸–۲۳۹.</ref> هشت ماه پس از کشتهشدن حاجیان ایرانی، عربستان بهطور یک جانبه به قطع مناسبات سیاسی با جمهوری اسلامی ایران اقدام کرد و از دیپلماتهای ایرانی خواست عربستان را ترک کنند. قطع روابط دو کشور سه سال به طول انجامید و در این مدت، ایرانیان از انجام فریضه [[حج]] محروم شدند؛ اما در سال ۱۳۷۰ پس از مذاکرات مفصل، روابط دو کشور از سر گرفته شد.<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۱۲۶–۱۲۷.</ref> | در سال ۱۳۶۶ رژیم آل سعود با کشتار حاجیان خانه خدا و کشتار بیش از چهارصد تن از حاجیان ایرانی، اوج دشمنی و کینه خود را به انقلاب اسلامی ایران آشکار کرد<ref>هاشمی رفسنجانی، دفاع و سیاست، ۲۰۸–۲۱۲؛ میردامادی، آن سوی حج خونین یا تبلیغات آل سعود، ۱۹–۲۰؛ جمهوری اسلامی، ۱۲/۵/۱۳۶۶.</ref> {{ببینید|کشتار حجاج ایرانی}}. پس از حادثه خونین مکه، تظاهرکنندگان ایرانی به سفارت عربستان در تهران حمله کردند که تیرگی روابط دو کشور را به اوج خود رساند.<ref>زراعتپیشه، برآورد استراتژیک عربستان سعودی، ۲۳۸–۲۳۹.</ref> هشت ماه پس از کشتهشدن حاجیان ایرانی، عربستان بهطور یک جانبه به قطع مناسبات سیاسی با [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]] اقدام کرد و از دیپلماتهای ایرانی خواست عربستان را ترک کنند. قطع روابط دو کشور سه سال به طول انجامید و در این مدت، ایرانیان از انجام فریضه [[حج]] محروم شدند؛ اما در سال ۱۳۷۰ پس از مذاکرات مفصل، روابط دو کشور از سر گرفته شد.<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۱۲۶–۱۲۷.</ref> | ||
== نقد ماهیت و عملکرد == | == نقد ماهیت و عملکرد == | ||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، غرب حمایت سیاسی ـ نظامی خود از عربستان سعودی را در راستای پرکردن خلأ ناشی از سقوط سلطنت در ایران آغاز کرد.<ref>نعیمی ارفع، مبانی رفتاری شورای همکاری خلیج فارس، ۴۹.</ref> امامخمینی حکومت عربستان را اسلامی نمیدانست و یادآور شد که هیچیک از ویژگیهای اصولی [[جمهوری اسلامی]] مانند تسلطنداشتن [[بیگانگان]]، تکیه بر رأی مردم، آزادی | پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، غرب حمایت سیاسی ـ نظامی خود از عربستان سعودی را در راستای پرکردن خلأ ناشی از سقوط سلطنت در ایران آغاز کرد.<ref>نعیمی ارفع، مبانی رفتاری شورای همکاری خلیج فارس، ۴۹.</ref> امامخمینی حکومت عربستان را اسلامی نمیدانست و یادآور شد که هیچیک از ویژگیهای اصولی [[جمهوری اسلامی]] مانند تسلطنداشتن [[بیگانگان]]، تکیه بر رأی مردم، آزادی [[احزاب]]، اجتماعات و [[مطبوعات]]، اجتناب حاکمان از ثروتاندوزی و امتیازطلبی، در حکومت عربستان وجود ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۶۶.</ref> ایشان برخی سیاستهای منطقهای عربستان را موجب تحکیم رژیم غاصب [[اسرائیل]] و جنایات آن برمیشمرد و به حاکمان این کشور هشدار میداد که [[مسئولیت]] خود را در برابر [[اسلام]]، [[قرآن]] و نسلهای آینده فراموش نکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۹۳.</ref> ایشان از حکومتهای عربستان و کشورهای خلیج فارس به دلیل روابط اقتصادی ـ نظامی با آمریکا انتقاد و از تأثیر روابط سست و بیپایه این کشورها با آمریکا با تعبیر [[اسلام آمریکایی]] یاد میکرد.<ref>اسپوزیتو، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ۵۰.</ref> از نگاه ایشان ارتباط آمریکا با عربستان صرفاً برای استفاده از [[نفت]] این کشور است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۲۷–۱۲۸.</ref> در مجموع نگاه و نقد امامخمینی در چند محور قابل توجه است: | ||
=== اعتقادات، گسترش و حاکمیت وهابیت === | === اعتقادات، گسترش و حاکمیت وهابیت === | ||
حاکمان عربستان همگی پیرو آیین وهابیتاند. وهابیها در تمام زمینهها عقاید خود را سرلوحه قرار میدهند. آنان معتقدند ساختن و تعمیر قبور برای پیامبران(ع) و زیارت قبور مؤمنان و [[توسل]] به | حاکمان عربستان همگی پیرو آیین وهابیتاند. [[وهابیت|وهابیها]] در تمام زمینهها عقاید خود را سرلوحه قرار میدهند. آنان معتقدند ساختن و تعمیر قبور برای [[پیامبران(ع)]] و زیارت قبور مؤمنان و [[توسل]] به اولیای الهی و [[نذر]] برای قبور و طلب [[شفاعت]] از اولیای خدا و بزرگداشت زمان ولادت آنان، [[شرک]] و [[بدعت]] در [[دین]] خداست.<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۱۴–۱۵.</ref> امامخمینی از گذشته دور، ساخت گنبد و بارگاه برای بزرگان و زیارت قبور آنان را امری رایج در میان همه ادیان و مذاهب میدانست و بر آن بود که چون این کار با هدف احترام انجام میشود، نه پرستش، بلکه عین خداپرستی و با توجه به برخی آیات قرآن کریم، تعظیم [[شعائر|شعائر الهی]] شمرده میشود<ref>حج، ۳۳.</ref> و خود خداوند اذن داده است که این اماکن، مرتفع و شکوهمند ساخته شوند و ارج گذاشته شوند<ref>نور، ۳۶.</ref>؛ از اینرو شرک و بتپرستینامیدن آن نارواست.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۷۶–۸۰.</ref> ایشان شفاعت را دعا و درخواستی از سوی [[پیامبر اکرم(ص)]] و امام(ع) برای بخشیدهشدن [[گناه|گناهِ]] افراد تعریف میکرد که با توجه به آیات قرآن، به اذن و خواست خداوند<ref>بقره، ۲۵۵–۲۵۶؛ انبیاء، ۲۸؛ نجم، ۲۶.</ref> و رتبهای از جانب او برای برخی بندگان است و نباید آن را شرک و دخالت در کارهای خدایی بهشمار آورد<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۹۸–۱۰۰.</ref> {{ببینید|شرک|وهابیت}}. | ||
امامخمینی | امامخمینی وهابیت را فرقهای بیاساس و خرافاتی میدانست که حاکمان عربستان با صرف هزینه بسیار آن را در دنیا تبلیغ میکنند و ملتهای ناآگاه را به سوی [[ابرقدرتها]] میبرند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶.</ref> ایشان با دعوت جهان اسلام به [[وحدت]]، ریشه همه مشکلات کشورهای اسلامی را نبود اتحاد میدانست و طرح ایجاد اختلاف میان مذاهب اسلامی را جنایت قدرتمندان و آخوندهای درباری را مجری و منادی اختلاف و نفاق میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۶۸–۱۶۹، ۴۴۰–۴۴۲ و ۱۸/۴۲۴.</ref> و بر آن بود که مراکز وهابیت در جهان به کانونهای فتنه و [[جاسوسی]] تبدیل شدهاند تا اسلامِ اشرافیت، اسلامِ آخوندهای درباری و اسلام آمریکایی را ترویج کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۰.</ref> ایشان این تلاش عربستان را برای گسترش اسلام وهابی در سراسر جهان، توطئهای استعماری برای تفرقه میان مسلمانان برمیشمرد و اعتقاد داشت هیچیک از دو گروه [[شیعه]] و [[سنی]]، وهابیت را قبول ندارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۲۳–۳۲۴ و ۱۵/۴۵۵.</ref> | ||
از سوی دیگر، امامخمینی به دیدگاههای وهابیان انتقاد میکرد؛ برای نمونه هنگامی که مفتی عربستان، برگزاری مراسم میلاد پیامبر(ص) را [[بدعت]] در [[دین]] بهشمار آورد،<ref>عصیری، پیامبر وهابیت، ۴۶.</ref> ایشان واکنش نشان داد که اگر احترام به پیامبر(ص) [[شرک]] است، پس خداوند نخستین مشرک است که بر وجوب صلوات بر آن حضرت(ص) در | از سوی دیگر، امامخمینی به دیدگاههای وهابیان [[انتقاد]] میکرد؛ برای نمونه هنگامی که مفتی عربستان، برگزاری مراسم میلاد پیامبر(ص) را [[بدعت]] در [[دین]] بهشمار آورد،<ref>عصیری، پیامبر وهابیت، ۴۶.</ref> ایشان واکنش نشان داد که اگر احترام به پیامبر(ص) [[شرک]] است، پس خداوند نخستین مشرک است که بر وجوب صلوات بر آن حضرت(ص) در [[نماز]]، فرمان داده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۴۰.</ref> ایشان، اسلام عربستان سعودی را اسلام آمریکایی و در خدمت و مورد تأیید [[ابرقدرتها]] میدید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۷۴ و ۲۰/۳۵۰.</ref> و از اینرو اظهار میکرد تاکنون حتی یک آخوند درباری و روحانی وهابی در برابر [[ظلم]] نایستاده است؛ چنانکه مبارزه با این نوع اسلام را مشکل و دارای پیچیدگی خاصی برمیشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰.</ref> از دیدگاه ایشان آخوندهای حکومتی عربستان به عمد یا از روی [[جهل]] و [[غفلت]]، زمینه تسلط [[بیگانگان]] بر کشورهای اسلامی و حتی حرمین شریفین را فراهم میکنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۹۱.</ref> {{ببینید|وهابیت}}. | ||
=== برگزاری مراسم حج === | === برگزاری مراسم حج === | ||
[[امامخمینی]] یکی از فلسفههای [[حج]] را بُعد سیاسی آن و همتراز بعد عبادی، بلکه عین آن میشمرد و بر آن بود که حج با توجه به این دو بُعد از آغاز اسلام وجود داشته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۵؛ ۱۵/۱۶۸–۱۶۹؛ ۱۸/۵۱–۵۲ و ۱۹/۳۱۹.</ref> ایشان فریاد برائت از مشرکان در مراسم حج را امری سیاسی میدانست و بر اعلان برائت به عنوان یکی از ارکان توحیدی و واجب حج تأکید میکرد؛ ضمن اینکه هر عصر و زمانی جلوهها و شیوههای متناسب خود را برای اعلان | [[امامخمینی]] یکی از فلسفههای [[حج]] را بُعد سیاسی آن و همتراز بعد عبادی، بلکه عین آن میشمرد و بر آن بود که حج با توجه به این دو بُعد از آغاز اسلام وجود داشته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۵؛ ۱۵/۱۶۸–۱۶۹؛ ۱۸/۵۱–۵۲ و ۱۹/۳۱۹.</ref> ایشان فریاد برائت از مشرکان در مراسم حج را امری سیاسی میدانست و بر اعلان برائت به عنوان یکی از ارکان توحیدی و واجب حج تأکید میکرد؛ ضمن اینکه هر عصر و زمانی جلوهها و شیوههای متناسب خود را برای اعلان برائت نیاز دارد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۹۱–۹۷؛ ۱۹/۳۳۵–۳۳۶؛ ۲۰/۳۱۴–۳۱۶ و ۲۱/۲۲.</ref> {{ببینید|حج ابراهیمی}}؛ اما حکومت آل سعود، [[مراسم برائت از مشرکان]] را برنتافت و با کشتار صدها زائر ایرانی در سال ۱۳۶۶ این مراسم را برهم زد.<ref>جمهوری اسلامی، ۱۲/۵/۱۳۶۶، ۱۰ و ۱۳/۵/۱۳۶۶، ۹.</ref> امامخمینی، [[کشتار حجاج ایرانی|فاجعه خونین مکه]] را توطئه طراحیشده عربستان با همکاری [[اسرائیل]] و [[آمریکا]] شمرد که با هدف حفظ منافع [[استکبار]] و جلوگیری از گسترش و نفوذ اسلام واقعی صورت گرفت. ایشان حاکمان سعودی را همانند خنجری میشمرد که همیشه از پشت به مسلمانان ضربه زده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۵۰، ۳۶۸، ۳۷۳ و ۲۱/۸۰–۸۵.</ref> ایشان جنایت آل سعود در واقعه کشتار مکه را غیرقابل بخشش و فراتر از جنایات دیگر دانست و تأکید کرد حتی اگر از مسئله قدس و جنایات صدام و تمام کسانی که به ملت ایران بد کردهاند، گذشت شود، از جنایتی که در حجاز رخ داد گذشت نمیشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۶۹.</ref> ایشان اعتقاد داشت آل سعود شایستگی تصدی امور [[کعبه]] و حج را ندارد و هیچ تفاوتی میان [[محمدرضا پهلوی]] و [[صدام حسین]] و حاکمان عربستان در اسلامزدایی و مخالفت با [[قرآن]] نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۵۰.</ref> ایشان خانه خدا را متعلق به همه مسلمانان و حکومت عربستان را دستبالا کلیددار کعبه میدانست و تأکید میکرد خانهای که برای قیام مردم تأسیس شده است، باید برای همین هدف بزرگ مهیا گردد و رمی شیاطین بزرگ و کوچک نیز در همین مواقف انجام گیرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۳، ۸۷ و ۱۹/۲۴.</ref> {{ببینید|کشتار حجاج ایرانی}} | ||
=== جنگ عراق علیه ایران === | === جنگ عراق علیه ایران === | ||
عربستان سعودی با اینکه در آغاز | عربستان سعودی با اینکه در آغاز [[جنگ عراق علیه ایران|حمله عراق به ایران]]، اعلام بیطرفی کرده بود، اما نقش فعالی در هماهنگی کشورهای عرب خلیج فارس برای کمکهای سیاسی، نظامی و اقتصادی به [[عراق]] ایفا کرد.<ref>علیبابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران، ۴۶۸.</ref> امامخمینی پشتیبانی دولتهای منطقه از صدام حسین را در جنگ تحمیلی، حمایت از [[طاغوت]] و صفآرایی در برابر اسلام و قرآن میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۴.</ref> و آن را به منزله جنگ این کشورها ازجمله عربستان با ارزشهای اعتقادی و انقلابی اسلام واقعی بهشمار میآورد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۸.</ref> ایشان با بیان این نکته که آغاز جنگ عراق علیه ایران، با اشاره و حمایت [[آمریکا]] بود، معتقد بود تا آمریکا هست، این آتشافروزیها وجود دارد؛ از اینرو باید آمریکا از میان برود و همه فریادها بر سر آمریکا کشیده شود. ایشان به حامیان منطقهای صدام حسین، رئیسجمهور عراق، نیز هشدار میداد که او در صورت پیروزی در جنگ با ایران، به سراغ آنان هم خواهد رفت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۵۱–۲۵۲ و ۱۷/۸۴–۸۵.</ref> و حمایتهای بیاساس آنان نه تنها او را نجات نخواهد داد، بلکه ممکن است خود آنان را نیز گرفتار کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۲.</ref> {{ببینید|جنگ تحمیلی}} | ||
=== اشغال فلسطین === | === اشغال فلسطین === | ||
عربستان اگرچه در گذشته دربارهٔ مسئله فلسطین بیتفاوت نبود و پس از | عربستان اگرچه در گذشته دربارهٔ مسئله [[فلسطین]] بیتفاوت نبود و پس از جنگ ۱۹۷۳م/ ۱۳۵۲ میان عربها و [[رژیم اسرائیل]]، در تحریم نفتی عربها شرکت جست و کمکهای اقتصادی فراوانی در اختیار کشورهای خط مقدم قرار داد،<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۱۱۳.</ref> اما پس از مدتی موضعگیری خود را علیه اسرائیل نادیده گرفت و با طرح هشتمادهای [[ملکفهد|فهد]] (ولیعهد عربستان) به کنفرانس سران عرب (در شهر فاس [[مراکش]])، عملاً رژیم غاصب اسرائیل را به رسمیت شناخت.<ref>عظیمی، عربستان سعودی، ۱۱۴.</ref> در این طرح از رژیم اسرائیل خواسته شده بود که از سرزمینهای اشغالی در جنگ سال ۱۹۶۷م/ ۱۳۴۶ خارج شود<ref>علمالهدی، شناخت صهیونیسم بینالملل و انقلاب، ۱۷۷.</ref> که به معنای شناسایی حاکمیت و تمامیت ارضی و سیاسی رژیم صهیونیستی بود.<ref>علمالهدی، شناخت صهیونیسم بینالملل و انقلاب، ۱۸۱.</ref> [[امامخمینی]] این طرح را برای اسلام و فلسطین، خطرناک و طراحان آن را جاهل یا تحت تأثیر آمریکا و صهیونیسم شمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۷۰–۳۷۱.</ref> {{ببینید|فلسطین}} و سکوت مرگبار کشورهای عربی منطقه را در برابر ادعاهای رژیم اسرائیل دربارهٔ سرزمینهای اسلامی از نیل گرفته تا فرات و حرمین شریفین، قابل تحمل نمیدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۲۶.</ref> {{ببینید|رژیم اشغالگر قدس}} | ||
== پانویس == | == پانویس == |