۲۵٬۴۴۳
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|وبگاه رسمی = | |وبگاه رسمی = | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}}'''سیدابوالحسن بنیصدر'''، عضو [[جبهه ملی]]، نخستین رئیسجمهور [[ایران]]، رئیس [[شورای انقلاب]] و فرمانده کل قوا. | }}'''سیدابوالحسن بنیصدر'''، عضو [[جبهه ملی]]، نخستین رئیسجمهور [[ایران]]، رئیس [[شورای انقلاب]] و [[فرماندهی کل نیروهای مسلح|فرمانده کل قوا]]. | ||
== ولادت و نسب == | == ولادت و نسب == | ||
سیدابوالحسن بنیصدر دوم فروردین ۱۳۱۲ در روستای باغچه از توابع [[همدان]] به دنیا آمد.<ref>حسینی، بنیصدر، ۷.</ref> | سیدابوالحسن بنیصدر دوم فروردین ۱۳۱۲ در روستای باغچه از توابع [[همدان]] به دنیا آمد.<ref>حسینی، بنیصدر، ۷.</ref> | ||
پدرش سیدنصرالله از تحصیلکردگان [[حوزه نجف]] و از علمای همدان و امام جماعت مسجد جامع این شهر بود.<ref>حسینی، بنیصدر، ۷؛ حیدریان، بنبست غرور، ۱۱.</ref> سیدنصرالله در جریان مهاجرت علما به [[تهران]] در تابستان ۱۳۴۲، برای حمایت از [[امامخمینی]] و درخواست آزادی ایشان، نقش فعالی ایفا کرد و در تلگرام به امامخمینی، ایشان را مرجع تقلید خواند،<ref>طاهری موسوی، سیدنورالدین مصاحبه، ۱/۶۰۰–۶۰۱.</ref> همچنین به دنبال تبعید امامخمینی از [[ترکیه]] به [[عراق]]، با فرستادن تلگرام و نامه، ارادت خود را به ایشان اعلام کرد و ایشان نیز در نامهای از حال وی جویا شد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۷.</ref> با اینحال گزارشی از [[ساواک]] در مهرماه ۱۳۴۴، ناخوشایندی او را نسبت به امامخمینی، پس از بیاعتنایی فرماندار و بزرگان شهر به وی نشان میدهد و اینکه وی بیاحترامی به روحانیت را ناشی از اعمال ایشان شمردهاست.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸/۱۵۹–۱۶۰.</ref> | پدرش سیدنصرالله از تحصیلکردگان [[حوزه نجف]] و از علمای همدان و امام جماعت مسجد جامع این شهر بود.<ref>حسینی، بنیصدر، ۷؛ حیدریان، بنبست غرور، ۱۱.</ref> سیدنصرالله در جریان مهاجرت علما به [[تهران]] در تابستان ۱۳۴۲، برای حمایت از [[امامخمینی]] و درخواست آزادی ایشان، نقش فعالی ایفا کرد و در تلگرام به امامخمینی، ایشان را مرجع تقلید خواند،<ref>طاهری موسوی، سیدنورالدین مصاحبه، ۱/۶۰۰–۶۰۱.</ref> همچنین به دنبال [[تبعید امامخمینی]] از [[ترکیه]] به [[عراق]]، با فرستادن تلگرام و نامه، ارادت خود را به ایشان اعلام کرد و ایشان نیز در نامهای از حال وی جویا شد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۷.</ref> با اینحال گزارشی از [[ساواک]] در مهرماه ۱۳۴۴، ناخوشایندی او را نسبت به امامخمینی، پس از بیاعتنایی فرماندار و بزرگان شهر به وی نشان میدهد و اینکه وی بیاحترامی به [[روحانیت]] را ناشی از اعمال ایشان شمردهاست.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸/۱۵۹–۱۶۰.</ref> | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
سیدابوالحسن بنیصدر تحصیلات ابتدایی خود را در همدان گذراند و در سال ۱۳۲۵ به تهران رفت. وی پس از گرفتن دیپلم از دبیرستان «علمیه»، وارد دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران شد و مدرک کارشناسی الهیات گرفت.<ref>بنیصدر، درس تجربه، ۴۵–۵۲.</ref> او در سال ۱۳۳۸ از همان دانشگاه، کارشناسی ارشد اقتصاد دریافت کرد و در مؤسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی وابسته به این دانشگاه تحت نظر احسان نراقی مشغول به کار شد.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۲۸؛ حسینی، بنیصدر، ۸.</ref> بنیصدر، در مدت چهار سال همکاری با این مؤسسه و به کمک پل وئی، جامعهشناس نئومارکسیست فرانسوی و همکار او در این سازمان، چندین کتاب و مقاله ازجمله کتاب دولت و فئودالیته در ایران و کتاب بازار زمین را ترجمه و منتشر کرد.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۲۸–۲۹.</ref> | سیدابوالحسن بنیصدر تحصیلات ابتدایی خود را در همدان گذراند و در سال ۱۳۲۵ به تهران رفت. وی پس از گرفتن دیپلم از دبیرستان «علمیه»، وارد دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران شد و مدرک کارشناسی الهیات گرفت.<ref>بنیصدر، درس تجربه، ۴۵–۵۲.</ref> او در سال ۱۳۳۸ از همان دانشگاه، کارشناسی ارشد [[اقتصاد]] دریافت کرد و در مؤسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی وابسته به این دانشگاه تحت نظر احسان نراقی مشغول به کار شد.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۲۸؛ حسینی، بنیصدر، ۸.</ref> بنیصدر، در مدت چهار سال همکاری با این مؤسسه و به کمک پل وئی، جامعهشناس نئومارکسیست فرانسوی و همکار او در این سازمان، چندین کتاب و مقاله ازجمله کتاب دولت و فئودالیته در ایران و کتاب بازار زمین را ترجمه و منتشر کرد.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۲۸–۲۹.</ref> | ||
== ازدواج و فرزندان == | == ازدواج و فرزندان == | ||
وی در هفتم شهریور ۱۳۴۰ با | وی در هفتم شهریور ۱۳۴۰ با سیدهعذرا حسینی ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو دختر به نامهای فیروزه و زهرا و یک پسر به نام سیدعلی بود.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۲۹.</ref> | ||
== فعالیتهای سیاسی == | == فعالیتهای سیاسی == | ||
بنیصدر فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۳۲ و در جریان [[کودتای ۲۸ مرداد]]، آغاز کرد. او در این سال دو بار بازداشت و هر دو بار خیلی زود آزاد شد و سپس جذب جبهه ملی شد.<ref>حسینی، بنیصدر، ۸.</ref> | بنیصدر فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۳۲ و در جریان [[کودتای ۲۸ مرداد]]، آغاز کرد. او در این سال دو بار بازداشت و هر دو بار خیلی زود آزاد شد و سپس جذب [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] شد.<ref>حسینی، بنیصدر، ۸.</ref> بنابر گزارش [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک)، بنیصدر در ۱۳۳۹/۱/۸ نیز به اتهام فعالیت علیه امنیت ملی بازداشت و در ۱۳۳۹/۱/۳۰ آزاد شدهاست.<ref>مؤسسه مطالعات، آرشیو اسناد، ۱۹۱.</ref> او در ۱۳۴۰/۹/۱ برای شرکت در سمینار سازمان جهانی جوانان به [[اسرائیل]] دعوت شد و در این سمینار شرکت کرد.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۳۰.</ref> وی همچنین در تاریخ ۱۳۴۰/۱۲/۲ به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی کشور بازداشت شد که با قرار خارجنشدن از حوزه قضایی تهران آزاد شد.<ref>مؤسسه مطالعات، آرشیو اسناد، ۱۹۱.</ref> | ||
بنیصدر در آذر ۱۳۴۲ به کمک [[امیرعباس هویدا]] به [[فرانسه]] رفت و از دانشگاه سوربن در رشته جامعهشناسی اقتصاد، دکتری گرفت<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۲۵؛ حسینی، بنیصدر، ۸.</ref> او در همان سالِ ورود به فرانسه، به عضویت جبهه ملی دوم شاخه [[اروپا]] درآمد<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۳۱.</ref> و پس از آن در خرداد ۱۳۴۳، به همراه ناصر تکمیل همایون، جبهه ملی سوم را در اروپا تشکیل داد و نشریه خبرنامه جبهه ملی را به چاپ رسانید.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۳۲.</ref> وی در فرانسه با همکاری [[حسن حبیبی]] | بنیصدر در آذر ۱۳۴۲ به کمک [[امیرعباس هویدا]] به [[فرانسه]] رفت و از دانشگاه سوربن در رشته جامعهشناسی اقتصاد، دکتری گرفت<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۲۵؛ حسینی، بنیصدر، ۸.</ref> او در همان سالِ ورود به فرانسه، به عضویت جبهه ملی دوم شاخه [[اروپا]] درآمد<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۳۱.</ref> و پس از آن در خرداد ۱۳۴۳، به همراه ناصر تکمیل همایون، جبهه ملی سوم را در اروپا تشکیل داد و نشریه خبرنامه جبهه ملی را به چاپ رسانید.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۳۲.</ref> وی در فرانسه با همکاری [[حسن حبیبی]] انتشارات مصدق را در سال ۱۳۴۸ تأسیس کرد که نخستین اثر منتشرشده در آن، ترجمه او و [[علی شریعتی]] از کتاب دوزخیان روی زمین نوشته فرانتس فانون بود.<ref>مظفر، اولین رئیسجمهور، ۵۱.</ref> | ||
بنیصدر در سال ۱۳۵۱ به [[نجف]] رفت و در آنجا با امامخمینی دیدار کرد. وی در این دیدار که به صورت خصوصی برگزار شد، به سبب انقلابیبودن و آشنایی امامخمینی با پدر او، مورد توجه خاص ایشان قرار گرفت.<ref>سمامی، خاطرات حجتالاسلام محمد سمامی، ۱۰۷–۱۰۸؛ نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۶۸–۷۲.</ref> با اوجگیری مبارزات بر ضد [[رژیم پهلوی]]، بنیصدر به همکاری با گروههای اسلامگرا و انقلابی پرداخت و روابط خوبی با اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از ایران برقرار کرد.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۳۴؛ زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، ۲۹۸.</ref> در پی زندانیشدن [[سیدمحمود طالقانی]] و [[حسینعلی منتظری]] برخی از مبارزان خارج از کشور، مانند [[محمد منتظری]]، [[سیدمحمد غرضی]] و [[محمدعلی هادی]]، در مهر ۱۳۵۶، اعتصاب غذای گستردهای را در کلیسای «سن مری» فرانسه ترتیب دادند. بنیصدر به همراه همفکرانش جنبههای مثبت این حرکت اعتراضی هفتروزه را برای فرانسویان تشریح<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۴۲–۱۴۷.</ref> و در چاپ و ترجمه بیانیههای این تحصن کمک زیادی کرد.<ref>جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۵۱.</ref> متن سخنرانی او در این اعتصاب با عنوان «رابطه مادیّت و معنویت»، مهر ۱۳۵۷ در ایران به چاپ رسید. در شهریور ۱۳۵۷ هنگامی که امامخمینی تصمیم به خروج از [[عراق]]<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۲/۳۶۵.</ref> و رفتن به [[پاریس]] گرفت، بنیصدر نخست مخالف سفر ایشان به فرانسه بود<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۳۵.</ref> اما پس از قطعی شدن این سفر، او مأمور تهیه محلی برای اقامت ایشان شد.<ref>فردوسیپور، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین فردوسیپور، ۲۲۸.</ref> وی به همراه حسن حبیبی، [[صادق قطبزاده]] و جمعی دیگر در پاریس به استقبال امامخمینی رفتند.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۸–۷/۳۵۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| هجرت امامخمینی}} در مدت اقامت امامخمینی در پاریس، بنیصدر واسطه ارتباط برخی از افراد با ایشان بود<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۶/۵۸۶.</ref> همچنین با همراهی صادق قطبزاده و [[ابراهیم یزدی]] کار مترجمی امامخمینی را بر عهده داشتند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۶/۵۹۶.</ref> او در این مدت گاه برای نزدیک کردن نظرات [[کریم سنجابی]] و امامخمینی نیز تلاش میکرد.<ref>غفاری، خاطرات هادی غفاری، ۳۲۹.</ref> | بنیصدر در سال ۱۳۵۱ به [[نجف]] رفت و در آنجا با [[امامخمینی]] دیدار کرد. وی در این دیدار که به صورت خصوصی برگزار شد، به سبب انقلابیبودن و آشنایی امامخمینی با پدر او، مورد توجه خاص ایشان قرار گرفت.<ref>سمامی، خاطرات حجتالاسلام محمد سمامی، ۱۰۷–۱۰۸؛ نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۶۸–۷۲.</ref> با اوجگیری مبارزات بر ضد [[رژیم پهلوی]]، بنیصدر به همکاری با گروههای اسلامگرا و انقلابی پرداخت و روابط خوبی با اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از ایران برقرار کرد.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۳۴؛ زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، ۲۹۸.</ref> در پی زندانیشدن [[سیدمحمود طالقانی]] و [[حسینعلی منتظری]] برخی از مبارزان خارج از کشور، مانند [[محمد منتظری]]، [[سیدمحمد غرضی]] و [[محمدعلی هادی]]، در مهر ۱۳۵۶، اعتصاب غذای گستردهای را در کلیسای «سن مری» فرانسه ترتیب دادند. بنیصدر به همراه همفکرانش جنبههای مثبت این حرکت اعتراضی هفتروزه را برای فرانسویان تشریح<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۴۲–۱۴۷.</ref> و در چاپ و ترجمه بیانیههای این تحصن کمک زیادی کرد.<ref>جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۵۱.</ref> متن سخنرانی او در این اعتصاب با عنوان «رابطه مادیّت و معنویت»، مهر ۱۳۵۷ در ایران به چاپ رسید. در شهریور ۱۳۵۷ هنگامی که امامخمینی تصمیم به خروج از [[عراق]]<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۲/۳۶۵.</ref> و رفتن به [[پاریس]] گرفت، بنیصدر نخست مخالف سفر ایشان به فرانسه بود<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۳۵.</ref> اما پس از قطعی شدن این سفر، او مأمور تهیه محلی برای اقامت ایشان شد.<ref>فردوسیپور، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین فردوسیپور، ۲۲۸.</ref> وی به همراه حسن حبیبی، [[صادق قطبزاده]] و جمعی دیگر در پاریس به استقبال امامخمینی رفتند.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۸–۷/۳۵۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| هجرت امامخمینی}} در مدت اقامت امامخمینی در پاریس، بنیصدر واسطه ارتباط برخی از افراد با ایشان بود<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۶/۵۸۶.</ref> همچنین با همراهی صادق قطبزاده و [[ابراهیم یزدی]] کار مترجمی امامخمینی را بر عهده داشتند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۶/۵۹۶.</ref> او در این مدت گاه برای نزدیک کردن نظرات [[کریم سنجابی]] و امامخمینی نیز تلاش میکرد.<ref>غفاری، خاطرات هادی غفاری، ۳۲۹.</ref> | ||
دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ بنیصدر پس از پانزده سال اقامت در فرانسه، همراه با امامخمینی به ایران بازگشت<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۰–۹/۱۸۰.</ref> و با سلسله سخنرانیهایی در دانشگاه صنعتی شریف و شرکت در مناظرههای تلویزیونی با رهبران گروههای چپگرای کمونیستی و مائوئیستی، از سوی طرفدارانش «تئوریسین انقلاب» لقب گرفت.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۱۰۴.</ref> مناظره او با | دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ بنیصدر پس از پانزده سال اقامت در فرانسه، همراه با امامخمینی به ایران بازگشت<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۰–۹/۱۸۰.</ref> و با سلسله سخنرانیهایی در دانشگاه صنعتی شریف و شرکت در مناظرههای تلویزیونی با رهبران گروههای چپگرای کمونیستی و مائوئیستی، از سوی طرفدارانش «تئوریسین انقلاب» لقب گرفت.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۱۰۴.</ref> مناظره او با بابک زهرایی، یکی از رهبران مائوئیستی موسوم به کارگران انقلابی، چهره موفقی از او ترسیم کرد.<ref>حیدریان، بنبست غرور، ۱۹.</ref> وی در فروردین ۱۳۵۸ به عضویت [[شورای انقلاب]] درآمد<ref>حسینی، بنیصدر، ۸؛ بنیصدر، درس تجربه، ۱۸۳.</ref> و در خرداد ۱۳۵۸ روزنامه انقلاب اسلامی را تأسیس کرد. سرمقالههای این روزنامه را خود او مینوشت.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۱۰۵–۱۰۶.</ref> بنیصدر [[دولت موقت]] را به ضعف و بیکفایتی متهم میکرد<ref>شادلو، انقلاب اسلامی از پیروزی تا تحکیم، ۸۲.</ref> و مخالف بهکارگیری [[روحانیان]] در دولت بود.<ref>رضوی، هاشمی و انقلاب، ۲۴۲.</ref> | ||
اختلافات موجود میان شورای انقلاب و دولت موقت | اختلافات موجود میان [[شورای انقلاب]] و [[دولت موقت]] موجب شد این دو نهاد قدرتمند در بهار ۱۳۵۸ داوری نزد امامخمینی ببرند. جلسات مشترک با حضور امامخمینی و اعضای برجسته شورا و دولت موقت در تیرماه ۱۳۵۸ نیز تکرار شد که نتیجه آن تصویب طرح ادغام نسبی شورا و دولت بود.<ref>رضوی، هاشمی و انقلاب، ۲۲۴–۲۲۶؛ نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۱۰۹–۱۱۰.</ref> طی این جلسات، شورای انقلاب با نظر امامخمینی، به بنیصدر پیشنهاد نخستوزیری داد؛ اما وی شرط کرد وزرا را خودش انتخاب کند که شورای انقلاب نپذیرفت<ref>محلاتی، خاطرات و مبارزات شهید فضلالله محلاتی، ۱۳۸.</ref> این اختلافات، جدال لفظی میان بنیصدر که خواهان ادغام کامل شورای انقلاب و دولت بود از یکسو و [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] و [[سیدعلی خامنهای]] از سوی دیگر، را در جلسه شورای انقلاب (۱۳۵۸/۴/۲۰) موجب شد.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۱۱۰.</ref> او پس از انتخابات [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] در خرداد ۱۳۵۸ که به نمایندگی مردم تهران، وارد مجلس خبرگان شد<ref>حیدریان، بنبست غرور، ۲۱–۲۲.</ref> به انتقاد جدی از دولت موقت پرداخت.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۱۱۱.</ref> | ||
بنیصدر همچنین در برخی اصول قانون اساسی با روحانیان مجلس خبرگان، تضاد جدی داشت؛ بهخصوص با اصل پنجم که مربوط به [[ولایت فقیه]] بود<ref>مظفر، اولین رئیسجمهور، ۹۱–۹۲؛ انقلاب اسلامی، ۱/۷/۱۳۵۸، ۴؛ نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۸۰.</ref> و اختیارات فقیه در قانون اساسی مانند عزل و نصب رئیسجمهور، عزل و نصب بیقید و شرط قضات و فرماندهی کل قوا مخالف بود و آن را مصداق استبداد میدانست.<ref>مظفر، اولین رئیسجمهور، ۹۱–۹۲.</ref> پس از استعفای دولت موقت، بنیصدر در ۲۶ آبان ۱۳۵۸، طبق پیشنهاد شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران و با حکم امامخمینی، به وزارت امور اقتصاد و دارایی و سرپرستی وزارت امور خارجه منصوب شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۵۹.</ref> | بنیصدر همچنین در برخی اصول [[قانون اساسی]] با روحانیان مجلس خبرگان، تضاد جدی داشت؛ بهخصوص با اصل پنجم که مربوط به [[ولایت فقیه]] بود<ref>مظفر، اولین رئیسجمهور، ۹۱–۹۲؛ انقلاب اسلامی، ۱/۷/۱۳۵۸، ۴؛ نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۸۰.</ref> و اختیارات فقیه در قانون اساسی مانند عزل و نصب رئیسجمهور، عزل و نصب بیقید و شرط [[قضات]] و [[فرماندهی کل نیروهای مسلح|فرماندهی کل قوا]] مخالف بود و آن را مصداق [[استبداد]] میدانست.<ref>مظفر، اولین رئیسجمهور، ۹۱–۹۲.</ref> پس از استعفای دولت موقت، بنیصدر در ۲۶ آبان ۱۳۵۸، طبق پیشنهاد شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران و با حکم امامخمینی، به وزارت امور اقتصاد و دارایی و سرپرستی وزارت امور خارجه منصوب شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۵۹.</ref> | ||
== دوران رئیسجمهوری == | == دوران رئیسجمهوری == | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
=== تنفیذ حکم ریاستجمهوری === | === تنفیذ حکم ریاستجمهوری === | ||
امامخمینی در حکمی ریاستجمهوری بنیصدر را در پانزدهم بهمن ۱۳۵۸ در حالیکه در بیمارستان قلب تهران بستری بود. {{ببینید|متن=ببینید| بیماری امامخمینی}} در محل بیمارستان تنفیذ کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۹؛ هاشمی رفسنجانی، انقلاب در بحران، ۱۵۶–۱۵۵.</ref> ایشان در این حکم با اشاره به این نکته که تنفیذ رأی مردم از جانب ایشان، محدود به تخلف نکردن بنیصدر از احکام اسلام و تبعیت از قانون اساسی است، از قشرهای مختلف و احزاب سیاسی درخواست کرد تا در شرایط حساس کشور و تا زمانی که رئیسجمهور بر محور عدل حرکت میکند، با حسننیت و دوری از تفرقه، اختلاف و کارشکنی، از او پشتیبانی کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۹–۱۴۰.</ref> ایشان همچنین در مراسم تنفیذ، در سخنان کوتاهی، [[حب دنیا]] را منشأ همه اشتباهات خواند و ضمن فانیدانستن مقامات دنیوی، غرور نداشتن و تفاوت نداشتن در رفتار بین پیش و پس از کسب مقام را به بنیصدر و سایر مقامات لشکری و کشوری توصیه کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۱–۱۴۲؛ انقلاب اسلامی، ۱۶/۱۱/۱۳۵۸، ۹.</ref> | امامخمینی در حکمی ریاستجمهوری بنیصدر را در پانزدهم بهمن ۱۳۵۸ در حالیکه در بیمارستان قلب تهران بستری بود.{{ببینید|متن=ببینید| بیماری امامخمینی}} در محل بیمارستان تنفیذ کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۹؛ هاشمی رفسنجانی، انقلاب در بحران، ۱۵۶–۱۵۵.</ref> ایشان در این حکم با اشاره به این نکته که تنفیذ رأی مردم از جانب ایشان، محدود به تخلف نکردن بنیصدر از احکام اسلام و تبعیت از [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]] است، از قشرهای مختلف و احزاب سیاسی درخواست کرد تا در شرایط حساس کشور و تا زمانی که رئیسجمهور بر محور عدل حرکت میکند، با حسننیت و دوری از تفرقه، اختلاف و کارشکنی، از او پشتیبانی کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۹–۱۴۰.</ref> ایشان همچنین در مراسم تنفیذ، در سخنان کوتاهی، [[حب دنیا]] را منشأ همه اشتباهات خواند و ضمن فانیدانستن مقامات دنیوی، غرور نداشتن و تفاوت نداشتن در رفتار بین پیش و پس از کسب مقام را به بنیصدر و سایر مقامات لشکری و کشوری توصیه کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۱–۱۴۲؛ انقلاب اسلامی، ۱۶/۱۱/۱۳۵۸، ۹.</ref> | ||
بنیصدر نیز در این مراسم با ادای احترام به امامخمینی، حضور خود به عنوان نخستین رئیس ـ جمهور ایران در خدمت امامخمینی را مایه کمال افتخار دانست و از قلب صاف، صمیمی و صادق ایشان و همرنگی آن با مردم مستضعف ایران ستایش کرد.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۱۵۰–۱۵۱.</ref> | بنیصدر نیز در این مراسم با ادای احترام به امامخمینی، حضور خود به عنوان نخستین رئیس ـ جمهور ایران در خدمت امامخمینی را مایه کمال افتخار دانست و از قلب صاف، صمیمی و صادق ایشان و همرنگی آن با مردم [[مستضعفان|مستضعف]] ایران ستایش کرد.<ref>نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۱۵۰–۱۵۱.</ref> | ||
=== سمتهای محول به بنیصدر === | === سمتهای محول به بنیصدر === | ||
پس از پیروزی بنیصدر در انتخابات، برای تثبیت موقعیت او، ریاست شورای انقلاب به او محول شد.<ref>کیهان، ۲۸/۴/۱۳۵۹، ۱۶.</ref> همچنین ضرورت تمرکز قوا در شرایط جنگی کشور، موجب شد امامخمینی در ۳۰ بهمن ۱۳۵۸ در حکمی بنیصدر را به فرماندهی کل قوای مسلح منصوب کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۵۷.</ref> ایشان در ۷ اردیبهشت ۱۳۵۹ نیز طی حکمی وی را موظف کرد تا برای رسیدگی به جرایم [[آمریکا]] در حمله نظامی به ایران {{ببینید|متن=ببینید| تجاوز نظامی آمریکا به طبس}} و روشنشدن چهره حقیقی آمریکا، از گروههای مختلف کشورهای جهان برای سفر به ایران دعوت کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۵۸.</ref> بنیصدر در اردیبهشت ۱۳۵۹ در نامهای به امامخمینی، تفویض برخی اختیارات ازجمله انتخاب نخستوزیر با تصویب امامخمینی، در اختیار و به فرمان بودن قوای انتظامی و آزادی مطبوعات در حدود قانون را از ایشان درخواست کرد که با موافقت ایشان همراه شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۶؛ بنیصدر، نامهها، ۱۸.</ref> | پس از پیروزی بنیصدر در انتخابات، برای تثبیت موقعیت او، ریاست شورای انقلاب به او محول شد.<ref>کیهان، ۲۸/۴/۱۳۵۹، ۱۶.</ref> همچنین ضرورت تمرکز قوا در شرایط جنگی کشور، موجب شد امامخمینی در ۳۰ بهمن ۱۳۵۸ در حکمی بنیصدر را به [[فرماندهی کل نیروهای مسلح|فرماندهی کل قوای مسلح]] منصوب کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۵۷.</ref> ایشان در ۷ اردیبهشت ۱۳۵۹ نیز طی حکمی وی را موظف کرد تا برای رسیدگی به جرایم [[آمریکا]] در حمله نظامی به ایران{{ببینید|متن=ببینید| تجاوز نظامی آمریکا به طبس}} و روشنشدن چهره حقیقی آمریکا، از گروههای مختلف کشورهای جهان برای سفر به ایران دعوت کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۵۸.</ref> بنیصدر در اردیبهشت ۱۳۵۹ در نامهای به امامخمینی، تفویض برخی اختیارات ازجمله انتخاب نخستوزیر با تصویب امامخمینی، در اختیار و به فرمان بودن قوای انتظامی و آزادی مطبوعات در حدود قانون را از ایشان درخواست کرد که با موافقت ایشان همراه شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۶؛ بنیصدر، نامهها، ۱۸.</ref> | ||
=== اختلافات با دیگر نهادها === | === اختلافات با دیگر نهادها === | ||
در این دوره اختلافات بنیصدر و حزب جمهوری | در این دوره اختلافات بنیصدر و [[حزب جمهوری اسلامی]]، دربارهٔ مسائل مختلف ازجمله ماجرای [[تسخیر لانه جاسوسی امریکا|تسخیر سفارت آمریکا]] و فهرست انتخاباتی [[مجلس شورای اسلامی]] ادامه داشت.<ref>اسماعیلی، حزب جمهوری اسلامی، ۱۴۴؛ شادلو، انقلاب اسلامی از پیروزی تا تحکیم، ۱۷۹–۱۸۳ و ۲۰۰–۲۰۲.</ref> بنیصدر اقدام دانشجویان در تصرف سفارت آمریکا را برخلاف مصالح ملت و [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] میدانست و معتقد بود این ماجرا انقلاب اسلامی را به نحو نامناسبی تحریف کردهاست. این مخالفت و نیز واکنش مثبت مقامات آمریکایی در برابر انتخاب بنیصدر به ریاستجمهوری و به تعویق افتادن [[محاصره اقتصادی|تحریمهای اقتصادی]] در آن زمان، منتقدان بنیصدر را به اتهام وفاداری او به امریکاییان ترغیب میکرد.<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱/۳۲۷–۳۲۸.</ref> پس از حلوفصل قضیه تسخیر سفارت آمریکا نیز بنیصدر معتقد بود ریاستجمهوری در جریان حلوفصل مسئله گروگانها قرار نداشته و اقدام نهایی دولت منطبق با مصوبه مجلس نبودهاست.<ref>استمپل، درون انقلاب اسلامی، ۳۳۵–۳۳۹؛ نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۲۳۱–۳۲۴.</ref> | ||
پس از پیروزی چشمگیر ائتلاف حزب جمهوری اسلامی در انتخابات مجلس شورای اسلامی، بنیصدر حزب را به تقلب گسترده متهم کرد.<ref>انقلاب اسلامی، ۲۵/۱۲/۱۳۵۸، ۱ و ۲.</ref> پس از تشکیل مجلس نیز موضوع جدی اختلافات، انتخاب نخستوزیر و تشکیل دولت بود.<ref>یوسفی اشکوری، در تکاپوی آزادی (سیری در زندگی، آثار و افکار مهدی بازرگان)، ۲/۳۹۶؛ بنیصدر، درس تجربه، ۲۶۳–۲۶۴.</ref> بنیصدر نخست فرزند امامخمینی، [[سیداحمد خمینی]] را برای این مقام مناسب دانست و در نامهای به امامخمینی، موافقت ایشان را خواستار شد.<ref>انقلاب اسلامی، ۱/۵/۱۳۵۹، ۲.</ref> ایشان با رد این درخواست، بر دخالت نکردن منسوبین خود در این امور، تأکید کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۶.</ref> با ادامه کشمکش میان مجلس و بنیصدر، در نهایت هیئتی متشکل از نمایندگان مجلس و رئیسجمهور، برای حل مشکل تعیین شد.<ref>صابری، مکاتبات شهید رجایی با بنیصدر و چگونگی انتخاب اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران، ۱۴، ۳۵–۳۶.</ref> در همین روزها، ستون «روزها بر رئیسجمهور چگونه میگذرد» در روزنامه انقلاب اسلامی، تلاش میکرد توطئه حزب جمهوری علیه رئیسجمهور را القا کند.<ref>انقلاب اسلامی، ۱۴/۵/۱۳۵۹، ۱.</ref> سرانجام بهرغم همه مخالفتها، [[محمدعلی رجایی]] با حمایت حزب جمهوری اسلامی به عنوان نامزد نخستوزیری انتخاب و در ۱۳۵۹/۵/۱۹، برای اخذ رأی به مجلس شورای اسلامی معرفی شد.<ref>مشروح مذاکرات، دوره ۱/۴۱۹؛ کیهان، ۱۹/۵/۱۳۵۹، ۱ و ۹.</ref> این در حالی بود که بنیصدر از آغاز نارضایتی خود را از این انتخاب اعلام میکرد.<ref>صابری، مکاتبات شهید رجایی با بنیصدر و چگونگی انتخاب اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران، ۵–۶؛ بنیصدر، خیانت به امید، ۴۸۹؛ یوسفی اشکوری، در تکاپوی آزادی (سیری در زندگی، آثار و افکار مهدی بازرگان)، ۲/۳۹۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| محمدعلی رجایی}} با آغاز به کار نخستوزیر، اختلاف او و رئیسجمهور در مواردی چون تعیین وزرای دولت (بهویژه در وزارتخانههای مهم امور خارجه، بازرگانی و اقتصاد و دارایی)، تفسیر قانون اساسی و حدود مسئولیت رئیسجمهور و نخستوزیر در برابر ملت و مجلس و واگذاری | پس از پیروزی چشمگیر ائتلاف حزب جمهوری اسلامی در انتخابات مجلس شورای اسلامی، بنیصدر حزب را به تقلب گسترده متهم کرد.<ref>انقلاب اسلامی، ۲۵/۱۲/۱۳۵۸، ۱ و ۲.</ref> پس از تشکیل مجلس نیز موضوع جدی اختلافات، انتخاب نخستوزیر و تشکیل دولت بود.<ref>یوسفی اشکوری، در تکاپوی آزادی (سیری در زندگی، آثار و افکار مهدی بازرگان)، ۲/۳۹۶؛ بنیصدر، درس تجربه، ۲۶۳–۲۶۴.</ref> بنیصدر نخست فرزند امامخمینی، [[سیداحمد خمینی]] را برای این مقام مناسب دانست و در نامهای به امامخمینی، موافقت ایشان را خواستار شد.<ref>انقلاب اسلامی، ۱/۵/۱۳۵۹، ۲.</ref> ایشان با رد این درخواست، بر دخالت نکردن منسوبین خود در این امور، تأکید کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۶.</ref> با ادامه کشمکش میان مجلس و بنیصدر، در نهایت هیئتی متشکل از نمایندگان مجلس و رئیسجمهور، برای حل مشکل تعیین شد.<ref>صابری، مکاتبات شهید رجایی با بنیصدر و چگونگی انتخاب اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران، ۱۴، ۳۵–۳۶.</ref> در همین روزها، ستون «روزها بر رئیسجمهور چگونه میگذرد» در روزنامه انقلاب اسلامی، تلاش میکرد توطئه حزب جمهوری علیه رئیسجمهور را القا کند.<ref>انقلاب اسلامی، ۱۴/۵/۱۳۵۹، ۱.</ref> سرانجام بهرغم همه مخالفتها، [[محمدعلی رجایی]] با حمایت حزب جمهوری اسلامی به عنوان نامزد نخستوزیری انتخاب و در ۱۳۵۹/۵/۱۹، برای اخذ رأی به مجلس شورای اسلامی معرفی شد.<ref>مشروح مذاکرات، دوره ۱/۴۱۹؛ کیهان، ۱۹/۵/۱۳۵۹، ۱ و ۹.</ref> این در حالی بود که بنیصدر از آغاز نارضایتی خود را از این انتخاب اعلام میکرد.<ref>صابری، مکاتبات شهید رجایی با بنیصدر و چگونگی انتخاب اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران، ۵–۶؛ بنیصدر، خیانت به امید، ۴۸۹؛ یوسفی اشکوری، در تکاپوی آزادی (سیری در زندگی، آثار و افکار مهدی بازرگان)، ۲/۳۹۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| محمدعلی رجایی}} با آغاز به کار نخستوزیر، اختلاف او و رئیسجمهور در مواردی چون تعیین وزرای دولت (بهویژه در وزارتخانههای مهم امور خارجه، بازرگانی و اقتصاد و دارایی)، تفسیر قانون اساسی و حدود مسئولیت رئیسجمهور و نخستوزیر در برابر ملت و مجلس و واگذاری حساب ۸۸۸ ریاستجمهوری به دولت، ادامه یافت.<ref>صابری، مکاتبات شهید رجایی با بنیصدر و چگونگی انتخاب اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران، ۹۸–۱۱۴، ۱۲۴–۱۲۶، ۱۲۹–۱۳۵ و ۲۱۹–۲۳۴.</ref> امامخمینی در تاریخ ۱۳۵۹/۶/۱۱، در پاسخ نظرخواهی بنیصدر از ایشان دربارهٔ این اختلافات، به تفاهم با یکدیگر توصیه کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۷۵.</ref> | ||
بنیصدر در نامه دیگری به امامخمینی در ۱۳۵۹/۸/۹، با اشاره به وضع ناگوار کشور، به اختلافات اساسی خود با جریان اسلامی اشاره کرد و با ذکر تمام موارد اختلاف در مسائل مهم اقتصادی، جنگ، رابطه با آمریکا و غیر آن، همه روشهای جریان اسلامی را غیر علمی خواند و با متهم کردن دولت رجایی و نمایندگان امامخمینی در رادیو و تلویزیون به بیلیاقتی، تلویحاً برکناری این افراد و بازگذاشتن دست فرمانده کل قوا در مسئله جنگ را خواستار شد.<ref>بنیصدر، نامهها، ۹۶–۹۹.</ref> امامخمینی نیز اذعان کردهاست که بنیصدر بارها از ایشان خواستهاست که دولت را برکنار کند و ایشان با خنده به وی پاسخ میدادهاست که اگر وی قدرت دارد خودش این کار را بکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۹.</ref> | بنیصدر در نامه دیگری به امامخمینی در ۱۳۵۹/۸/۹، با اشاره به وضع ناگوار کشور، به اختلافات اساسی خود با جریان اسلامی اشاره کرد و با ذکر تمام موارد اختلاف در مسائل مهم اقتصادی، جنگ، رابطه با آمریکا و غیر آن، همه روشهای جریان اسلامی را غیر علمی خواند و با متهم کردن دولت رجایی و نمایندگان امامخمینی در [[رادیو]] و [[تلویزیون]] به بیلیاقتی، تلویحاً برکناری این افراد و بازگذاشتن دست [[فرماندهی کل نیروهای مسلح|فرمانده کل قوا]] در مسئله جنگ را خواستار شد.<ref>بنیصدر، نامهها، ۹۶–۹۹.</ref> امامخمینی نیز اذعان کردهاست که بنیصدر بارها از ایشان خواستهاست که دولت را برکنار کند و ایشان با خنده به وی پاسخ میدادهاست که اگر وی قدرت دارد خودش این کار را بکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۹.</ref> | ||
یکی دیگر از محورهای اختلافنظر شیوه بنیصدر در مدیریت جنگ بود. پیش از آغاز جنگ میان ایران و | یکی دیگر از محورهای اختلافنظر شیوه بنیصدر در مدیریت جنگ بود. پیش از آغاز [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ میان ایران و عراق]]، دولت عراق ۶۳۷ بار با توپ و بمباران هوایی به مناطق مرزی، شهرها و روستاها و پاسگاههای مرزی ایران تجاوز کرد. با این حال، و بهرغم هشدار فرماندهان نظامی، بنیصدر آنها را تنها مانور نظامی میدانست و اقدام پیشگیرانهای نکرد.<ref>بهداروند و سوداگر، جنگ از نگاهی دیگر، ۴۵۶–۴۵۷.</ref> با آغاز جنگ نیز او طرح «دادن زمین و خریدن زمان» را مطرح کرد؛ زیرا او به جنگ کلاسیک معتقد بود که در آن باید توان نظامی ایران بیش از دشمن باشد تا ایران بتواند پیروز شود. او با این افراط در روش خود و تأکید بر تخصص، منجر به ایجاد دودستگی و شکاف میان [[سپاه]] و ارتش شد و ارتش را در برابر سپاه قرار داد.<ref>بهزاد و بابایی، حماسه ۲۷، همپای صاعقه، ۳۷–۳۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| جنگ تحمیلی}} | ||
ادامه اختلافنظر بنیصدر با حزب جمهوری اسلامی و اکثریت مجلس، درگیری با ائمه | ادامه اختلافنظر بنیصدر با [[حزب جمهوری اسلامی]] و اکثریت مجلس، درگیری با [[امامان جمعه منصوب امامخمینی|ائمه جمعه]]، فعالیت دفتر همکاری مردم با رئیسجمهوری که مرکب بود از عناصر چپ، مائوئیست، [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] و دیگر افراد مشکوک و [[ضد انقلاب|ضدانقلاب]]، سخنرانیهای جنجالی او در مناسبتهای مختلف و نیز مقالات او در ستون کارنامه رئیسجمهور در روزنامه انقلاب اسلامی، بر شدت تنشها میافزود.<ref>حسینی، بنیصدر، ۱۶، ۱۸ و ۲۱–۲۲؛ نظری کهره، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۱۵۴–۱۵۵ و ۳۳۵؛ موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۱۳۸–۱۴۸.</ref> | ||
=== چالش در مشروعیت بنیصدر === | === چالش در مشروعیت بنیصدر === | ||
در چهاردهم اسفند ۱۳۵۹، مراسم سالگرد درگذشت [[محمد مصدق]] در | در چهاردهم اسفند ۱۳۵۹، مراسم سالگرد درگذشت [[محمد مصدق]] در دانشگاه تهران که با سخنرانی رئیسجمهور برگزار میشد، به رویارویی جدی و پرتنش هواداران و مخالفان بنیصدر تبدیل شد. این درگیری با ۴ کشته، ۱۵۰ مجروح و بیش از ۱۴۰ بازداشتی<ref>کیهان، ۱۶/۱۲/۱۳۵۹، ۱؛ موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۵۰۲–۵۱۴.</ref> چالشی جدی در مشروعیت و صلاحیت فکری و سیاسی بنیصدر به وجود آورد. {{ببینید|متن=ببینید| چهارده اسفند}} | ||
در پی این اغتشاش، جلسهای مشترک با حضور امامخمینی، سیدمحمد حسینی | در پی این اغتشاش، جلسهای مشترک با حضور امامخمینی، [[سیدمحمد بهشتی|سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]]، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، [[سیدعلی خامنهای]]، محمدعلی رجایی، سیدابوالحسن بنیصدر، [[سیداحمد خمینی]] و [[مهدی بازرگان]]، در ۱۳۵۹/۱۲/۲۵ تشکیل شد.<ref>کیهان، ۲۵/۱۲/۵۹، ۱.</ref> در نتیجه این جلسه، به دستور امامخمینی هیئتی سهنفره متشکل از [[محمدرضا مهدوی کنی]]، [[محمد یزدی]] و [[شهابالدین اشراقی]] که به ترتیب نمایندگان امامخمینی، حزب جمهوری اسلامی و بنیصدر بودند، تعیین شد. این کمیته موظف بود مشکلات موجود و عوامل اختلافانگیز را بررسی کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۸–۲۴۹؛ بنیصدر، درس تجربه، ۳۲۳–۳۲۴.</ref> امامخمینی با تأکید بر توجه به رسانهها و افرادی که موجب اختلاف میشوند، اعضای این هیئت را از هر گونه اظهارنظر در خارج از جلسه و اظهار مخالفت با رأی اکثریت برحذر داشت و برخورد با فرد متخلف را به عهده دادستان کل کشور گذاشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۸–۲۴۹.</ref> ایشان همچنین، در بیانیهای دهمادهای، معیار در اعمال نهادهای مختلف را [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]] دانست که تخلف از آن برای هیچکس جایز نیست. ایشان با اشاره به تعیین هیئت سهنفره و وظیفه آن در بررسی شکایات و معرفی متخلف، بر ضرورت همکاری و برادری مسئولان کشور، قانونیبودن تمامی مقامات فعلی کشور، منع توهین یا تضعیف مسئولان به هر شکل و لزوم اطاعت از رئیسجمهور به عنوان [[فرماندهی کل نیروهای مسلح|فرمانده کل قوا]]، تأکید کرد. ایشان در این بیانیه، برای جلوگیری از هر گونه سوء استفاده گروههای مخالف نظام، رئیسجمهور، نخستوزیر، رئیس دیوانعالی کشور و رئیس [[مجلس شورای اسلامی]] را تا پایان [[جنگ تحمیلی]]، از سخنرانی منع کرد و ائمه جمعه و جماعات را به پرهیز از سخنان تفرقهآمیز سفارش کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۱–۲۰۲.</ref> | ||
=== عزل از فرماندهی کل قوا و ریاستجمهوری === | === عزل از فرماندهی کل قوا و ریاستجمهوری === | ||
ادامه اختلافات و بیتوجهی بنیصدر به فرمان امامخمینی با اقدام به سخنرانی و مصاحبههای مختلف، واکنش تند ایشان را در پی داشت. ایشان در ۱۳۶۰/۳/۶، در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی، بار دیگر بر ضرورت پایبندی همه به قانون و مقابله با هرکس که از قانون تخطی کند، تأکید کرد و [[هوای نفس]] را منشأ تمامی دعواها دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۶۵–۳۸۰.</ref> سرانجام هم هیئت حل اختلاف پس از چندین جلسه، بنیصدر را در مواردی مقصر تشخیص داد و عملکرد وی را خلاف قانون اساسی دانست. امضا نکردن مصوبات مجلس، تخلفات متعدد روزنامه انقلاب | ادامه اختلافات و بیتوجهی بنیصدر به فرمان امامخمینی با اقدام به سخنرانی و مصاحبههای مختلف، واکنش تند ایشان را در پی داشت. ایشان در ۱۳۶۰/۳/۶، در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی، بار دیگر بر ضرورت پایبندی همه به قانون و مقابله با هرکس که از قانون تخطی کند، تأکید کرد و [[هوای نفس]] را منشأ تمامی دعواها دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۶۵–۳۸۰.</ref> سرانجام هم هیئت حل اختلاف پس از چندین جلسه، بنیصدر را در مواردی مقصر تشخیص داد و عملکرد وی را خلاف قانون اساسی دانست. امضا نکردن مصوبات مجلس، تخلفات متعدد [[روزنامه انقلاب اسلامی]]، سخنرانی و مصاحبه پس از [[بیانیه دهمادهای امامخمینی]] و ارائه نکردن صورت اموال و داراییهای خود به [[قوه قضاییه]] طبق قانون اساسی، ازجمله این موارد بود.<ref>کیهان، ۱۱/۳/۱۳۶۰، ۱ و ۱۰؛ شادلو، انقلاب اسلامی از پیروزی تا تحکیم، ۲۸۲.</ref> سیر حوادث بعدی، موجب شد امامخمینی در ۲۰ خرداد ۱۳۶۰، بنیصدر را از فرماندهی کل قوا عزل کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۲۰.</ref> | ||
از سوی دیگر، روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، مجلس شورای اسلامی با حضور ۱۹۰ تن از نمایندگان، طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر را در دستور کار خود قرار داد<ref>جمهوری اسلامی، ۱.</ref> گفته شده امامخمینی با سه شرط، خواستار خروج این طرح از دستور مجلس بود. آن سه شرط عبارت بود از: محکومکردن گروههای ضدانقلاب از سوی بنیصدر، پاکسازی دفتر هماهنگی رئیسجمهور از عوامل دشمن و سخنرانی نکردن بنیصدر<ref>موسوی بجنوردی، مصاحبه، ۳۴.</ref> وی این شروط را نپذیرفت؛ مجلس شورای اسلامی نیز در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، عدم کفایت سیاسی او را با ۱۷۷ رأی موافق، دوازده رأی ممتنع و یک رأی مخالف، تصویب کرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۱۶۵–۱۶۶.</ref> و رئیس مجلس اکبر هاشمی رفسنجانی نتیجه این جلسه را به امامخمینی اعلام کرد و ایشان نیز پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان بر عدم کفایت سیاسی بنیصدر، در ۱۳۶۰/۴/۱، به استناد اصل ۱۱۰ قانون اساسی و با بیان این نکته که بنیصدر برای ریاستجمهوری ایران کفایت سیاسی ندارد، حکم عزل او از ریاستجمهوری ایران را صادر کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۸۰.</ref> | از سوی دیگر، روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، مجلس شورای اسلامی با حضور ۱۹۰ تن از نمایندگان، طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر را در دستور کار خود قرار داد<ref>جمهوری اسلامی، ۱.</ref> گفته شده امامخمینی با سه شرط، خواستار خروج این طرح از دستور مجلس بود. آن سه شرط عبارت بود از: محکومکردن گروههای [[ضد انقلاب|ضدانقلاب]] از سوی بنیصدر، [[پاکسازی]] دفتر هماهنگی رئیسجمهور از عوامل [[دشمن]] و سخنرانی نکردن بنیصدر<ref>موسوی بجنوردی، مصاحبه، ۳۴.</ref> وی این شروط را نپذیرفت؛ مجلس شورای اسلامی نیز در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، عدم کفایت سیاسی او را با ۱۷۷ رأی موافق، دوازده رأی ممتنع و یک رأی مخالف، تصویب کرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۱۶۵–۱۶۶.</ref> و رئیس مجلس اکبر هاشمی رفسنجانی نتیجه این جلسه را به امامخمینی اعلام کرد و ایشان نیز پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان بر عدم کفایت سیاسی بنیصدر، در ۱۳۶۰/۴/۱، به استناد اصل ۱۱۰ قانون اساسی و با بیان این نکته که بنیصدر برای ریاستجمهوری ایران کفایت سیاسی ندارد، حکم عزل او از ریاستجمهوری ایران را صادر کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۸۰.</ref> | ||
پیش از تصویب طرح و با قرار گرفتن طرح در دستور مجلس، [[سازمان مجاهدین خلق]]، در اطلاعیهای در ۱۳۶۰/۳/۲۸ رسماً مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را اعلام کرد<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق، ۲/۵۶۵.</ref> و عصر ۳۰ خرداد حرکت نظامی را با ایجاد شورش و درگیری در خیابانها آغاز کرد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۹۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| سازمان مجاهدین خلق ایران}} بنیصدر در زمان صدور حکم برکناری، در [[کرمانشاه]] بود و از همان موقع در خانه ناصر تکمیل همایون پنهان شد.<ref>موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۷۲۰.</ref> او در روز هفتم مرداد ۱۳۶۰ با همکاری برخی عناصر نفوذی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و با هواپیمای بوئینگ ۷۰۷، به همراه [[مسعود رجوی]] به فرانسه گریخت. خلبان این پرواز، بهزاد معزی، خلبان هواپیمای [[محمدرضا پهلوی]] در هنگام فرار بود.<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۲۱۸–۲۱۹؛ موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۷۴۲.</ref> | پیش از تصویب طرح و با قرار گرفتن طرح در دستور مجلس، [[سازمان مجاهدین خلق]]، در اطلاعیهای در ۱۳۶۰/۳/۲۸ رسماً [[مبارزه مسلحانه]] علیه [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] را اعلام کرد<ref>مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق، ۲/۵۶۵.</ref> و عصر ۳۰ خرداد حرکت نظامی را با ایجاد [[شورش]] و درگیری در خیابانها آغاز کرد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۹۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| سازمان مجاهدین خلق ایران}} بنیصدر در زمان صدور حکم برکناری، در [[کرمانشاه]] بود و از همان موقع در خانه ناصر تکمیل همایون پنهان شد.<ref>موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۷۲۰.</ref> او در روز هفتم مرداد ۱۳۶۰ با همکاری برخی عناصر نفوذی در [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]] و با هواپیمای بوئینگ ۷۰۷، به همراه [[مسعود رجوی]] به فرانسه گریخت. خلبان این پرواز، بهزاد معزی، خلبان هواپیمای [[محمدرضا پهلوی]] در هنگام فرار بود.<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۲۱۸–۲۱۹؛ موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۷۴۲.</ref> | ||
=== رفتار بنیصدر قبل از فرار از ایران === | === رفتار بنیصدر قبل از فرار از ایران === | ||
پیش از فرار از ایران، بنیصدر به صورت رسمی به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با مسعود رجوی، در تأسیس شورای ملی مقاومت، با عنوان حکومت جانشین همکاری کرد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۱۷؛ مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق، ۲/۶۱۷.</ref> این شورا، طبق سندی که در ۱۳۶۰/۷/۵ به امضای بنیصدر و رجوی رسید، رجوی را به عنوان نخستوزیر دولت موقت (در تبعید) جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران تعیین کرد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۲۳–۲۲۴.</ref> اتحاد این سازمان با بنیصدر در این مقطع و ازدواج رجوی با فیروزه، دختر بنیصدر نیز با هدف بهرهبرداری از شهرت تبلیغاتی و ارتباطات قدیمی بنیصدر بود.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۲۳–۲۲۵؛ مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق، ۲/۷۴۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید| | پیش از فرار از ایران، بنیصدر به صورت رسمی به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با مسعود رجوی، در تأسیس شورای ملی مقاومت، با عنوان حکومت جانشین همکاری کرد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۱۷؛ مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق، ۲/۶۱۷.</ref> این شورا، طبق سندی که در ۱۳۶۰/۷/۵ به امضای بنیصدر و رجوی رسید، رجوی را به عنوان نخستوزیر دولت موقت (در تبعید) جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران تعیین کرد.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۲۳–۲۲۴.</ref> اتحاد این سازمان با بنیصدر در این مقطع و ازدواج رجوی با فیروزه، دختر بنیصدر نیز با هدف بهرهبرداری از شهرت تبلیغاتی و ارتباطات قدیمی بنیصدر بود.<ref>حقبین، از مجاهدین تا منافقین، ۲۲۳–۲۲۵؛ مؤسسه مطالعات، سازمان مجاهدین خلق، ۲/۷۴۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} امامخمینی در این زمان با اشاره به بنیصدر و رجوی به عنوان «یک دسته ورشکسته» که از ایران با لباس مبدل یا با لباس زنانه فرار کردهاند، نام بردهاست که در بیرون نشستهاند و در فکر زمامداری ایران هستند و همه مردم را طرفدار خود معرفی میکنند در حالیکه اگر مردم با آنان بودند، نباید فرار میکردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۹۳.</ref> | ||
از سوی دیگر، امامخمینی تصریح کردهاست که برای ریاستجمهوری به بنیصدر رأی ندادهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۳۱.</ref> اما بررسی شیوه برخورد ایشان با جریانات پیشآمده از آغاز ریاستجمهوری بنیصدر تا زمان برکناری او، از تلاش ایشان برای کنترل اوضاع و دخالت مستقیمنکردن در مسائل، حکایت دارد. | از سوی دیگر، [[امامخمینی]] تصریح کردهاست که برای ریاستجمهوری به بنیصدر رأی ندادهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۳۱.</ref> اما بررسی شیوه برخورد ایشان با جریانات پیشآمده از آغاز ریاستجمهوری بنیصدر تا زمان برکناری او، از تلاش ایشان برای کنترل اوضاع و دخالت مستقیمنکردن در مسائل، حکایت دارد. | ||
=== برخورد امام در زمان ریاستجمهوری و بعد از آن === | === برخورد امام در زمان ریاستجمهوری و بعد از آن === | ||
بنیصدر از آغاز ریاستجمهوری از حمایت کامل امامخمینی برخوردار بود. ایشان بنیصدر را مردمی، برادر مردم<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۹۴.</ref> و تقویتکننده اسلام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۰۴.</ref> خواندهاست؛ همچنین در سانحهای که برای بالگرد حامل بنیصدر اتفاق افتاد، در پیامی سلامت او و همراهانش را از الطاف الهی، اعجاز و علامت صداقت وی در خدمت به اسلام دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۰۹ و ۱۴۱.</ref> نیز در پیامی خطاب به مردم، با حمایت از فرماندهی بنیصدر، به اطاعت از او فرمان داد و خواستار مجازات متخلفان از دستورهای فرماندهی بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۹۵ و ۱۳/۲۲۸.</ref> ایشان در آذر ۱۳۵۹ نیز با اطلاع از راهپیمایی مردم [[اصفهان]] در اعتراض به اعمال هواداران بنیصدر در [[مشهد]] و توهین به امامخمینی، دستور لغو این راهپیمایی را صادر کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۰۶.</ref> ایشان حتی زندگی بنیصدر را وقف خدمت به مردم شمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۲۲.</ref> و در اردیبهشت ۱۳۶۰ او را پسر ملای همدانی و از جنس خود مردم معرفی کرد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۰.</ref> لیکن سیر حوادث و اصرار بنیصدر به اینکه قانون را قبول ندارد، موجب تغییر لحن و بیان امامخمینی با وی شد. امامخمینی با تأکید بر اینکه پس از تصویب قانون، تحریک مردم علیه قانون جرم است و تحریککننده در زمره مفسد فی الارض قرار میگیرد، تصریح کرد در این صورت قانون نیز او را قبول ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۷.</ref> | بنیصدر از آغاز ریاستجمهوری از حمایت کامل امامخمینی برخوردار بود. ایشان بنیصدر را مردمی، برادر مردم<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۹۴.</ref> و تقویتکننده اسلام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۰۴.</ref> خواندهاست؛ همچنین در سانحهای که برای بالگرد حامل بنیصدر اتفاق افتاد، در پیامی سلامت او و همراهانش را از الطاف الهی، اعجاز و علامت صداقت وی در خدمت به [[اسلام]] دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۰۹ و ۱۴۱.</ref> نیز در پیامی خطاب به مردم، با حمایت از فرماندهی بنیصدر، به اطاعت از او فرمان داد و خواستار [[مجازات]] متخلفان از دستورهای فرماندهی بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۹۵ و ۱۳/۲۲۸.</ref> ایشان در آذر ۱۳۵۹ نیز با اطلاع از راهپیمایی مردم [[اصفهان]] در اعتراض به اعمال هواداران بنیصدر در [[مشهد]] و توهین به امامخمینی، دستور لغو این راهپیمایی را صادر کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۰۶.</ref> ایشان حتی زندگی بنیصدر را وقف خدمت به مردم شمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۲۲.</ref> و در اردیبهشت ۱۳۶۰ او را پسر ملای همدانی و از جنس خود مردم معرفی کرد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۰.</ref> لیکن سیر حوادث و اصرار بنیصدر به اینکه قانون را قبول ندارد، موجب تغییر لحن و بیان امامخمینی با وی شد. امامخمینی با تأکید بر اینکه پس از تصویب قانون، تحریک مردم علیه قانون جرم است و تحریککننده در زمره [[مفسد فی الارض]] قرار میگیرد، تصریح کرد در این صورت قانون نیز او را قبول ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۷.</ref> | ||
امامخمینی با حساسشدن به اطرافیان بنیصدر که بیشتر از سازمان مجاهدین خلق بودند و علاقهای به اسلام و انقلاب نداشتند، به او هشدار داد تا با جدا کردن حساب خود از آنان، خود را تباه نکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۳.</ref> ایشان بعدها در سخنانی اشاره کرد که بارها دربارهٔ اطرافیان بنیصدر به او هشدار دادهاست؛ اطرافیانی که به هیچچیز عقیده ندارند و او را تباه میکنند؛ اما بنیصدر همواره به فداکاری آنان ایمان داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۰.</ref> ایشان پس از عزل بنیصدر، او را فاقد شم سیاسی خواند و با دعوت او به توبه و بازگشت، به او هشدار داد تا با پیوستن به دشمنان خارجنشین، آبروی خود را بیشتر در معرض خطر قرار ندهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۱–۴۹۲.</ref> ایشان با یادآوری نصیحتی که در بیمارستان و در حال بیماری خطاب به بنیصدر داشت، تصریح کرد توجه به آن نصایح میتوانست از وضعیت فعلی پیشگیری کند؛ با این حال، هنوز دیر نیست و صلاح او در بازگشت به تألیف و تصنیف آثار علمی و جدایی از گروههای مفسد است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۳.</ref> | امامخمینی با حساسشدن به اطرافیان بنیصدر که بیشتر از [[سازمان مجاهدین خلق]] بودند و علاقهای به اسلام و [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] نداشتند، به او هشدار داد تا با جدا کردن حساب خود از آنان، خود را تباه نکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۳.</ref> ایشان بعدها در سخنانی اشاره کرد که بارها دربارهٔ اطرافیان بنیصدر به او هشدار دادهاست؛ اطرافیانی که به هیچچیز عقیده ندارند و او را تباه میکنند؛ اما بنیصدر همواره به فداکاری آنان ایمان داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۰.</ref> ایشان پس از عزل بنیصدر، او را فاقد شم سیاسی خواند و با دعوت او به توبه و بازگشت، به او هشدار داد تا با پیوستن به دشمنان خارجنشین، آبروی خود را بیشتر در معرض خطر قرار ندهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۱–۴۹۲.</ref> ایشان با یادآوری نصیحتی که در بیمارستان و در حال بیماری خطاب به بنیصدر داشت، تصریح کرد توجه به آن نصایح میتوانست از وضعیت فعلی پیشگیری کند؛ با این حال، هنوز دیر نیست و صلاح او در بازگشت به تألیف و تصنیف آثار علمی و جدایی از گروههای مفسد است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۳.</ref> | ||
== دیدگاهها == | == دیدگاهها == | ||
بنیصدر نیز از آغاز نهضت تا پس از ریاستجمهوری خود در سخنرانیها و مقالات خود در روزنامه انقلاب | بنیصدر نیز از آغاز [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت]] تا پس از ریاستجمهوری خود در سخنرانیها و مقالات خود در [[روزنامه انقلاب اسلامی]]، بر نقش محوری [[حکومت اسلامی]] و امامخمینی در تحقق استقلال کشور تأکید میکرد<ref>بنیصدر، صد مقاله، ۳۰، ۳۳، ۳۵ و ۳۳۷–۳۳۶.</ref> هرچند این سخنِ او را بیشتر میتوان به دلیل فضای انقلابی جامعه و مردم تحلیل کرد؛ چنانکه وی بعدها در دیدار با یک آمریکایی، تأکید کرد دربارهٔ توانایی و قدرت امامخمینی برای اداره [[جامعه]] مبالغه شدهاست و ایشان قادر نیست کشور را به تنهایی اداره کند و باید به دیگران تکیه کند. طبق نظر مأمور سیا، این سخن بنیصدر، مانند همان سخنی بود که پیشتر در پاریس گفته بود و نیاز امامخمینی و خود به یکدیگر را متقابل و دوطرفه شمرده بود.<ref>مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی، ۱/۴۸۰.</ref> در واقع بنیصدر در برابر امامخمینی، همان سیاستی را پیش میبرد که در برابر پدر خود داشت. او تأکید میکرد چنانکه در برابر سخنان پدر، بدون نه گفتن، به کار خود ادامه دادهاست، رودرروی امامخمینی نیز نخواهد ایستاد؛ ولی در عین حال نظریات شخصی خود به نام اسلام اصیل و علمی را پی خواهد گرفت.<ref>موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۷۲۶.</ref> | ||
== آثار == | == آثار == | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
اشرفسادات قوامی، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/680/ سیدابوالحسن بنیصدر]»، دانشنامه امام | |||
* اشرفسادات قوامی، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/680/ سیدابوالحسن بنیصدر]»، [[دانشنامه امام خمینی]]، ج۲، ص۶۸۰–۶۹۰. | |||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] |