۲۱٬۲۸۸
ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اسراف'''، زیادهروی و تجاوز از حد [[اعتدال]]. | '''اسراف'''، زیادهروی و تجاوز از حد [[اعتدال]]. | ||
==معنای لغوی و اصطلاحی== | ==معنای لغوی و اصطلاحی== | ||
اسراف از ماده «سرف» به معنای تجاوزکردن از اندازه<ref>ابنفارس، معجم، ۳/۱۵۳.</ref> و ضد آن | اسراف از ماده «سرف» به معنای تجاوزکردن از اندازه<ref>ابنفارس، معجم، ۳/۱۵۳.</ref> و ضد آن میانهروی است.<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۷/۲۴۴؛ جوهری، الصحاح، ۴/۱۳۷۳.</ref> از آنجاکه اسراف سبب از میانرفتن امکانات و داراییهای گوناگون انسان میشود، با «سُرفه» حشرهای که برگ درختان را میخورد و از درون میپوساند، تناسب دارد.<ref>راغب، مفردات، ۴۰۸؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۹/۱۵۰.</ref> اسراف در تجاوز از اندازه، در تمام کارهایی که انسان انجام میدهد، به کار میرود؛ ولی در معنای عرفی به معنای هزینهکردن مالی، مشهورتر است<ref>راغب، مفردات، ۴۰۷.</ref> و در اصطلاح دینی و [[اخلاق|اخلاقی]] عمومیت دارد و در هر آنچه در غیر موضع مناسب خود به کار رود، به کار میرود و به مال اختصاص ندارد.<ref>اعراف، ۸۱؛ یونس(ع)، ۸۳؛ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۳۸۹.</ref> برخی معتقدند اسراف خرجکردن بیش از اندازه است<ref>نراقی، معراج السعاده، ۴۰۵.</ref>؛ اما در اصطلاح [[فقه|فقهی]]، اختصاص به مال دارد و به معنای زیادهروی در خرجکردن مال است.<ref>طوسی، النهایه، ۳۰۵-۳۶۰؛ حلی، محقق، النهایة، ۲/۲۴ و ۹۴؛ حلی، علامه، تذکرة الفقهاء، ۱۲/۱۹۲ و ۱۳/۹.</ref> [[امامخمینی]] نیز از دیدگاه اخلاقی و فقهی اسراف را در معنای اسراف مالی به کار برده که به معنای خروج از حد اعتدال به جانب افراط است و مقابل آن [[بخل]] و تقتیر است.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۶-۳۳۷ و ۲/۱۰۲؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۹۱.</ref> | ||
علمای اخلاق حقیقت اسراف را افراط در [[قوه شهویه]] دانستهاند<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۹.</ref> که مربوط به بخشش اموال و اشیا یا قبول آنهاست و از حالت اعتدال آن به [[سخاوت]] و از حالت | علمای اخلاق حقیقت اسراف را افراط در [[قوه شهویه]] دانستهاند<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۹.</ref> که مربوط به بخشش اموال و اشیا یا قبول آنهاست و از حالت اعتدال آن به [[سخاوت]] و از حالت تفریط آن به بخل تعبیر میکنند.<ref>ارسطو، علم الاخلاق، ۱/۲۵۱؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۵۲.</ref> به همین سبب برخی اسراف را آفت سخاوت دانستهاند.<ref>مکی، قوت القلوب، ۱/۱۴۳.</ref> امامخمینی نیز بر این باور است که صفات پسندیده اخلاقی، حد وسط افراط و تفریط است و صفت اسراف افراط در سخاوت است؛ چنانکه [[تبذیر]] و [[حرص]] افراط در [[شهوت]] هستند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۵۹؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۹۱.</ref> | ||
ازجمله واژگان مرتبط با اسراف، «سَرَف» و «تبذیر» است. برخی معتقدند واژه اسراف مفهومی گسترده دارد و هر گونه تجاوز از حد اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را دربر میگیرد.<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۷/۳۰۶.</ref> برخی نیز اسراف را تنها در جانب افراط میدانند که شامل تقصیر و | ازجمله واژگان مرتبط با اسراف، «سَرَف» و «تبذیر» است. برخی معتقدند واژه اسراف مفهومی گسترده دارد و هر گونه تجاوز از حد اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را دربر میگیرد.<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۷/۳۰۶.</ref> برخی نیز اسراف را تنها در جانب افراط میدانند که شامل تقصیر و تقتیر نمیشود، <ref>طوسی، التبیان، ۳/۱۲.</ref> اما سَرَف تنها در مفهوم کوتاهی و تقصیر به کار میرود.<ref>طبری، جامع البیان، ۴/۱۷۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۳/۱۵.</ref> تبذیر به معنای تباهساختن اموال<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۸/۱۸۲.</ref> و خرجکردن در آن چیزی است که شایسته نیست<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۳/۲۱۷.</ref> و پیوسته با نوعی بینظمی همراه است.<ref>مصطفوی، التحقیق، ۱/۲۳۸.</ref> فرق اسراف و [[تبذیر]] در این است که اسراف مصرف زیاده از حد بوده و در جایی که شایسته است و تبذیر مصرف در جایی که شایسته نیست، میباشد. طبق این بیان، اسراف جهت کمّی و کیفی و تبذیر جهت کیفی را شامل میشود.<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۴/۳۵۰.</ref> برخی اسراف را اعم دانسته و آن را به موارد مالی اختصاص ندادهاند<ref>← مدنی، ریاض السالکین، ۴/۶۹.</ref>؛ در حالیکه تبذیر مربوط به تضییع در امور مالی است.<ref>راغب، مفردات، ۱۱۳-۱۱۴.</ref> | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
انسان بر اساس اصل [[فطرت]] خود، به افراط و تفریط گرایش ندارد. از این جهت، اسراف خروج از مسیر فطرت بشری است.<ref>حکیمی، الحیاة، ۴/۳۳۲-۳۳۴.</ref> در ادیان الهی، اسراف امری ناپسند شمرده شده است.<ref>کتاب مقدس، متی، ب۲۶، ۸؛ رساله اول پطرس، ب۴، ۴.</ref> [[قرآن کریم]] اسراف و تبذیر را نکوهیده<ref>انعام، ۱۴۱؛ اعراف، ۳۱؛ اسراء، ۲۶-۲۷.</ref> و اسرافکنندگان را از اصحاب آتش شمرده است.<ref>غافر، ۴۳.</ref> مسرفان در طول تاریخ مخالف [[پیامبران(ع)]] و جزء ستمگرانی بودهاند که قرآن به سرانجام سوء آنان اشاره میکند.<ref>انبیاء، ۹.</ref> در منابع روایی بابهایی به تعریف اسراف، حدود آن، نکوهش آن<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۲۱/۵۵۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۳۴۴ و ۷۲/۳۰۲.</ref> و مصادیقی که در آن حکم اسراف نیست<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۱/۴۱۷ و ۲۱/۵۵۵.</ref> و همچنین تبذیر، <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۳۰۲.</ref> اختصاص داده شده است. | انسان بر اساس اصل [[فطرت]] خود، به افراط و تفریط گرایش ندارد. از این جهت، اسراف خروج از مسیر فطرت بشری است.<ref>حکیمی، الحیاة، ۴/۳۳۲-۳۳۴.</ref> در ادیان الهی، اسراف امری ناپسند شمرده شده است.<ref>کتاب مقدس، متی، ب۲۶، ۸؛ رساله اول پطرس، ب۴، ۴.</ref> [[قرآن کریم]] اسراف و تبذیر را نکوهیده<ref>انعام، ۱۴۱؛ اعراف، ۳۱؛ اسراء، ۲۶-۲۷.</ref> و اسرافکنندگان را از اصحاب آتش شمرده است.<ref>غافر، ۴۳.</ref> مسرفان در طول تاریخ مخالف [[پیامبران(ع)]] و جزء ستمگرانی بودهاند که قرآن به سرانجام سوء آنان اشاره میکند.<ref>انبیاء، ۹.</ref> در منابع روایی بابهایی به تعریف اسراف، حدود آن، نکوهش آن<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۲۱/۵۵۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۳۴۴ و ۷۲/۳۰۲.</ref> و مصادیقی که در آن حکم اسراف نیست<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۱/۴۱۷ و ۲۱/۵۵۵.</ref> و همچنین تبذیر، <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۳۰۲.</ref> اختصاص داده شده است. فقها نیز در آثار خود به حکم اسراف و مصادیق آن پرداختهاند.<ref>طوسی، النهایه، ۳۰۵؛ ابنادریس، السرائر، ۱/۴۴۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳/۳۱۳.</ref> علمای اخلاق با تحلیل مسئله اسراف، <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۰۴؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۱۰۲؛ نراقی، معراج السعاده، ۴۰۵-۴۰۶.</ref> به بررسی حقیقت و اقسام آن<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۷/۶۵.</ref> اشاره کردهاند. امامخمینی نیز به مسئله اسراف از جهات فقهی<ref>امامخمینی، استفتائات، ۳/۵۰؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۹.</ref> و اخلاقی<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۳.</ref> پرداخته است. | ||
==موارد و مصادیق== | ==موارد و مصادیق== | ||
اندیشمندان اسلامی با استفاده از آیات الهی، برای اسراف موارد و مصادیق متعددی برشمردهاند که برخی از آنها عبارتاند از: | اندیشمندان اسلامی با استفاده از آیات الهی، برای اسراف موارد و مصادیق متعددی برشمردهاند که برخی از آنها عبارتاند از: | ||
* اسراف در عقیده: در برخی آیات<ref>طه، ۱۲۴-۱۲۷؛ غافر، ۳۴-۳۵.</ref> انکار [[خداوند]] و پیامبران(ع)، [[شرک به خداوند]]، [[بتپرستی]] و ایماننیاوردن به آیات الهی، اسراف معرفی شده است.<ref>← طبری، جامع البیان، ۲۴/۳۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۳/۲۹۰.</ref> | * اسراف در عقیده: در برخی آیات<ref>طه، ۱۲۴-۱۲۷؛ غافر، ۳۴-۳۵.</ref> انکار [[خداوند]] و پیامبران(ع)، [[شرک|شرک به خداوند]]، [[بتپرستی]] و ایماننیاوردن به آیات الهی، اسراف معرفی شده است.<ref>← طبری، جامع البیان، ۲۴/۳۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۳/۲۹۰.</ref> | ||
* اسراف در اخلاق و رفتار: در برخی آیات<ref>یونس(ع)، ۱۲.</ref> ارتکاب گناهان و گرایش به مادیات و قطع علاقه از خداوند و زیادهروی در | * اسراف در اخلاق و رفتار: در برخی آیات<ref>یونس(ع)، ۱۲.</ref> ارتکاب [[گناهان]] و گرایش به مادیات و قطع علاقه از خداوند و زیادهروی در [[قصاص|قصاصِ]] قاتل با کشتن غیر او<ref>اسراء، ۳۳.</ref> و استفاده از قوه شهویه در غیر موضع آن، <ref>اعراف، ۸۱.</ref> اسراف و سبب خروج انسان از راه حق معرفی شده است.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۵/۵۹-۶۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۸/۶۵۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۳۳-۳۳۴.</ref> | ||
* اسراف اجتماعی: [[استبداد]]، [[برتریجویی]]، [[استکبار و استثمار]] از مصادیق اسراف به شمار میرود<ref>دخان، ۳۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۳۳-۳۳۴.</ref>؛ چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم<ref>مائده، ۳۲؛ یونس(ع)، ۸۳.</ref> از فساد اجتماعی [[بنیاسرائیل]]، به اسراف تعبیر کرده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۳/۲۹۰ و ۵/۱۹۲.</ref> | * اسراف اجتماعی: [[استبداد]]، [[برتریجویی]]، [[استکبار]] و [[استعمار و استثمار|استثمار]] از مصادیق اسراف به شمار میرود<ref>دخان، ۳۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۳۳-۳۳۴.</ref>؛ چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم<ref>مائده، ۳۲؛ یونس(ع)، ۸۳.</ref> از [[مفاسد اجتماعی|فساد اجتماعی]] [[بنیاسرائیل]]، به اسراف تعبیر کرده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۳/۲۹۰ و ۵/۱۹۲.</ref> | ||
* اسراف مالی و اقتصادی: در روایات، بخشش مال در غیر حق<ref>نهج البلاغه، خ۱۲۶، ۱۷۸؛ مفید، الامالی، ۱۷۶.</ref> و در آنچه موجب ضرر در مال یا بدن میشود، <ref>کلینی، الکافی، ۴/۵۴.</ref> اسراف معرفی شده است؛ اما صرف آن در راه خیر، اسراف شمرده نمیشود.<ref>احسائی، عوالی اللئالی، ۱/۲۹۱.</ref> به همین جهت در برخی روایات تصریح شده است چیزی که برای اصلاح بدن مصرف میشود، اسراف نیست.<ref>کلینی، الکافی، ۴/۵۴.</ref> اسراف و تبذیر مالی مصادیق گوناگونی دارد؛ مانند اسراف در مصرف، <ref>اعراف، ۳۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۴/۶۳۸.</ref> اسراف و تبذیر در حقوق دیگران<ref>اسراء، ۲۶-۲۷؛ طبری، جامع البیان، ۱۵/۵۳-۵۴؛ میبدی، کشف الاسرار، ۵/۵۴۴.</ref> و اسراف در [[انفاق]] و [[صدقه]].<ref>فرقان، ۶۷؛ قمی، تفسیر القمی، ۲/۱۱۷؛ طبری، جامع البیان، ۱۹/۲۳-۲۴.</ref> | * اسراف مالی و اقتصادی: در روایات، بخشش مال در غیر حق<ref>نهج البلاغه، خ۱۲۶، ۱۷۸؛ مفید، الامالی، ۱۷۶.</ref> و در آنچه موجب ضرر در مال یا بدن میشود، <ref>کلینی، الکافی، ۴/۵۴.</ref> اسراف معرفی شده است؛ اما صرف آن در راه خیر، اسراف شمرده نمیشود.<ref>احسائی، عوالی اللئالی، ۱/۲۹۱.</ref> به همین جهت در برخی [[حدیث|روایات]] تصریح شده است چیزی که برای اصلاح بدن مصرف میشود، اسراف نیست.<ref>کلینی، الکافی، ۴/۵۴.</ref> اسراف و تبذیر مالی مصادیق گوناگونی دارد؛ مانند اسراف در مصرف، <ref>اعراف، ۳۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۴/۶۳۸.</ref> اسراف و تبذیر در حقوق دیگران<ref>اسراء، ۲۶-۲۷؛ طبری، جامع البیان، ۱۵/۵۳-۵۴؛ میبدی، کشف الاسرار، ۵/۵۴۴.</ref> و اسراف در [[انفاق]] و [[صدقه]].<ref>فرقان، ۶۷؛ قمی، تفسیر القمی، ۲/۱۱۷؛ طبری، جامع البیان، ۱۹/۲۳-۲۴.</ref> | ||
[[امامخمینی]] نیز با اشاره به برخی مصادیق اسراف مالی، <ref>امامخمینی، البیع، ۳۵۹؛ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۹ و ۱۵/۳۸۸.</ref> آن را [[حرام]] دانسته است<ref>امامخمینی، استفتائات، ۳/۵۰.</ref>؛ البته ایشان، همانند فقهای دیگر<ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۲۸۵-۲۸۶؛ خویی، موسوعة، ۲۵/۲۵۲-۲۵۳.</ref> اسراف مالی را درباره افراد امری نسبی میداند؛ چنانکه ممکن است میزان مصرف مال نسبت به فردی اسراف باشد و نسبت به دیگری، به دلیل اینکه در شان اوست، اسراف نباشد.<ref>امامخمینی، تعلیقه عروه، ۶۷۸-۶۷۹.</ref> | [[امامخمینی]] نیز با اشاره به برخی مصادیق اسراف مالی، <ref>امامخمینی، البیع، ۳۵۹؛ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۹ و ۱۵/۳۸۸.</ref> آن را [[حرام]] دانسته است<ref>امامخمینی، استفتائات، ۳/۵۰.</ref>؛ البته ایشان، همانند فقهای دیگر<ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۲۸۵-۲۸۶؛ خویی، موسوعة، ۲۵/۲۵۲-۲۵۳.</ref> اسراف مالی را درباره افراد امری نسبی میداند؛ چنانکه ممکن است میزان مصرف مال نسبت به فردی اسراف باشد و نسبت به دیگری، به دلیل اینکه در شان اوست، اسراف نباشد.<ref>امامخمینی، تعلیقه عروه، ۶۷۸-۶۷۹.</ref> | ||
امامخمینی در پیام چهاردهمادهای به ملت ایران، درباره وضعیت کشور در اسفند ۱۳۵۷ درباره ادارات تاکید کرده است آنان میبایست از [[تجملگرایی]] و اسراف بپرهیزند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۶.</ref> ایشان دستگاههای دولتی را به [[صرفهجویی]] در مصرف اموال [[بیتالمال]] و زیادهروی نکردن در آن سفارش میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۵.</ref>؛ همچنین به واعظان و خطیبان توصیه میکرد به تودههای متعهد [[جامعه اسلامی]] سفارش کنند برای کمک به اقتصاد کشور، از اسراف و تبذیر و امور تشریفاتی و تجملی اجتناب کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۸۸.</ref> | امامخمینی در [[پیام چهاردهمادهای امامخمینی|پیام چهاردهمادهای]] به ملت ایران، درباره وضعیت کشور در اسفند ۱۳۵۷ درباره [[ادارات]] تاکید کرده است آنان میبایست از [[تجملگرایی]] و اسراف بپرهیزند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۶.</ref> ایشان دستگاههای دولتی را به [[صرفهجویی]] در مصرف اموال [[بیتالمال]] و زیادهروی نکردن در آن سفارش میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۵.</ref>؛ همچنین به واعظان و خطیبان توصیه میکرد به تودههای متعهد [[جامعه اسلامی]] سفارش کنند برای کمک به [[اقتصاد]] کشور، از اسراف و تبذیر و امور تشریفاتی و تجملی اجتناب کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۸۸.</ref> | ||
==عوامل و ریشهها== | ==عوامل و ریشهها== | ||
اندیشمندان اسلامی با استفاده از آیات قرآن برای انواع اسراف، مانند اسراف در شهوت و اسراف در مال و اسراف در [[گناه]]، عوامل مختلفی برشمردهاند؛ ازجمله: | اندیشمندان اسلامی با استفاده از آیات قرآن برای انواع اسراف، مانند اسراف در [[شهوت]] و اسراف در مال و اسراف در [[گناه]]، عوامل مختلفی برشمردهاند؛ ازجمله: | ||
* پیروی از [[هوای نفس]] و عادت به اسراف: [[قرآن کریم]]<ref>اعراف، ۸۱؛ نمل، ۵۵.</ref> متابعت از هوای نفس و عادت به اسراف را سبب گرایش [[قوم لوط]] به | * پیروی از [[هوای نفس]] و عادت به اسراف: [[قرآن کریم]]<ref>اعراف، ۸۱؛ نمل، ۵۵.</ref> متابعت از هوای نفس و عادت به اسراف را سبب گرایش [[قوم لوط]] به فساد اخلاقی به حساب میآورد.<ref>← نخجوانی، الفواتح الالهیة، ۱/۲۵۶-۲۵۷؛ کاشانی، ۲/۵۵۵؛ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۳/۱۹۷.</ref> | ||
* [[غفلت از یاد خدا]]: قرآن کریم<ref>کهف، ۲۸.</ref> مسرفان و افراطگرایان را کسانی معرفی میکند که قلبشان از یاد خدا غافل شده است.<ref>← نخجوانی، الفواتح الالهیة، ۱/۲۹۱.</ref> | * [[غفلت|غفلت از یاد خدا]]: قرآن کریم<ref>کهف، ۲۸.</ref> مسرفان و افراطگرایان را کسانی معرفی میکند که قلبشان از یاد خدا غافل شده است.<ref>← نخجوانی، الفواتح الالهیة، ۱/۲۹۱.</ref> | ||
* [[تکبر]] و برتریجویی: برخی آیات الهی<ref>یونس(ع)، ۸۳؛ دخان، ۳۱.</ref> [[فرعون]] را که فردی متکبر و گردنکش بود، از مسرفان میخواند.<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۴/۷۱-۷۲؛ مصطفوی، التحقیق، ۵/۱۱۱.</ref> | * [[تکبر]] و برتریجویی: برخی آیات الهی<ref>یونس(ع)، ۸۳؛ دخان، ۳۱.</ref> [[فرعون]] را که فردی متکبر و گردنکش بود، از مسرفان میخواند.<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۴/۷۱-۷۲؛ مصطفوی، التحقیق، ۵/۱۱۱.</ref> | ||
امامخمینی منشا اسراف و تبذیر-که زیادهروی در [[قوه شهویه]] است-را حب دنیا میداند؛ چنانکه | [[امامخمینی]] منشا اسراف و تبذیر-که زیادهروی در [[قوه شهویه]] است-را [[حب دنیا]] میداند؛ چنانکه حب دنیا نیز خود ریشه در [[حب نفس]] دارد که ریشه همه انگیزههای شهوانی است. ایشان تاکید کرده است که [[پیامبران(ع)|پیامبران الهی(ع)]] در صدد این بودهاند که این حب نفس را مهار و تعدیل کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲.</ref> | ||
==حکم اسراف مالی== | ==حکم اسراف مالی== | ||
امامخمینی، مانند دیگر فقها<ref>عاملی، مفتاح الکرامة، ۸/۲۹۲؛ طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ۱۵/۲۵۰.</ref> اسراف و تبذیر اموال را ازجمله [[گناهان کبیره]] شمرده است.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۹؛ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۲۳۰.</ref> از دیدگاه ایشان، موضوع اسراف در جایی است که مصرف مال زیادتر از حد عقلایی و متعارف باشد که این امری نسبی است و در افراد مختلف متفاوت است؛ برای مثال اگر کسی بیش از حد متعارف خود خرج کند، در بحث [[خمس]]، از | امامخمینی، مانند دیگر فقها<ref>عاملی، مفتاح الکرامة، ۸/۲۹۲؛ طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ۱۵/۲۵۰.</ref> اسراف و تبذیر اموال را ازجمله [[گناهان کبیره]] شمرده است.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۹؛ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۲۳۰.</ref> از دیدگاه ایشان، موضوع اسراف در جایی است که مصرف مال زیادتر از حد عقلایی و متعارف باشد که این امری نسبی است و در افراد مختلف متفاوت است؛ برای مثال اگر کسی بیش از حد متعارف خود خرج کند، در بحث [[خمس]]، از مؤنه محسوب نمیشود و مشمول خمس خواهد شد؛ چنانکه اگر کسی بر خود سخت گیرد و مصرف نکند نیز از ادای خمس مستثنا نمیشود<ref>← یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۲۸۷؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۷.</ref>؛ البته مواردی از حرمت اسراف استثنا شده است؛ ازجمله: | ||
* خرجکردن در سفر [[حج]] و [[عمره]]: چنانکه در برخی روایات، زیادهروی و اسراف در سفر حج و عمره استثنا شده است.<ref>برقی، المحاسن، ۲/۳۵۹؛ صدوق، من لایحضر، ۲/۲۷۹.</ref> امامخمینی نیز بر اساس این روایات، زیادهروی در خرجکردن در سفر حج را [[مستحب]] میداند<ref>امامخمینی، نجاة العباد، ۲۲۰؛ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۷۷۹.</ref> | * خرجکردن در سفر [[حج]] و [[عمره]]: چنانکه در برخی روایات، زیادهروی و اسراف در سفر حج و عمره استثنا شده است.<ref>برقی، المحاسن، ۲/۳۵۹؛ صدوق، من لایحضر، ۲/۲۷۹.</ref> امامخمینی نیز بر اساس این روایات، زیادهروی در خرجکردن در سفر حج را [[مستحب]] میداند<ref>امامخمینی، نجاة العباد، ۲۲۰؛ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۷۷۹.</ref> | ||
* اسراف در صدقه: در برخی روایات، اسراف در [[صدقه]] استثنا شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۴/۳.</ref> امامخمینی معتقد است مطلوب در صدقه کثرت و فراوانی آن است و صدقه به هراندازه باشد، اسراف شمرده نمیشود. ایشان به روایات وارد شده در مسئله تقسیم اموال [[امامحسن(ع)]] در میان فقرا<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۵/۱۱؛ طوسی، الاستبصار، ۲/۱۴۱-۱۴۲.</ref> و سفارش [[امامرضا(ع)]] به فرزند خود، | * اسراف در صدقه: در برخی روایات، اسراف در [[صدقه]] استثنا شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۴/۳.</ref> امامخمینی معتقد است مطلوب در صدقه کثرت و فراوانی آن است و صدقه به هراندازه باشد، اسراف شمرده نمیشود. ایشان به روایات وارد شده در مسئله تقسیم اموال [[امام حسن مجتبی(ع)|امامحسن(ع)]] در میان [[مستضعفان|فقرا]]<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۵/۱۱؛ طوسی، الاستبصار، ۲/۱۴۱-۱۴۲.</ref> و سفارش [[امامرضا(ع)]] به فرزند خود، [[امام جواد(ع)|امامجواد(ع)]]، در بذل و بخشش<ref>کلینی، الکافی، ۴/۴۳؛ صدوق، عیون اخبار، ۲/۸.</ref> اشاره کرده و معتقد است این احادیث با احادیث دیگری که زیادی صدقه را به قدری که معیشت بر عیال سخت شود از موارد اسراف میداند، منافاتی ندارد<ref>کلینی، الکافی، ۴/۵۵.</ref>؛ زیرا زیادهروی در صدقهدادن لازم نیست به قدری باشد که موجب سختی بر عیال شود و چه بسا اشخاصی نصف مال خود یا بیشتر آن را صدقه میدهند؛ ولی عیال آنها در تنگنا و سختی معاش قرار نمیگیرند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۳-۴۹۴.</ref> | ||
به اعتقاد امامخمینی از میانبردن نشانهها و نمادهای حکومت طاغوت ازجمله اموری است که هرچند متحمل مخارج بسیاری باشد، اسراف در آن نیست. به همین جهت، ایشان در اوایل پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]] تاکید کرد نشانهها و آرمهای شاهنشاهی از روی کاغذهای دولتی حذف شود، هرچند هزینههای فراوانی داشته باشد و در این کار اسراف نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۶.</ref> | به اعتقاد امامخمینی از میانبردن نشانهها و نمادهای [[طاغوت|حکومت طاغوت]] ازجمله اموری است که هرچند متحمل مخارج بسیاری باشد، اسراف در آن نیست. به همین جهت، ایشان در اوایل پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]] تاکید کرد نشانهها و آرمهای شاهنشاهی از روی کاغذهای دولتی حذف شود، هرچند هزینههای فراوانی داشته باشد و در این کار اسراف نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۶.</ref> | ||
==آثار اسراف== | ==آثار اسراف== | ||
بر اساس بعضی آیات قرآن | بر اساس بعضی آیات [[قرآن|قرآن کریم]]، <ref>انبیا، ۹؛ یونس(ع)، ۱۱-۱۲.</ref> اسراف موجب بروز دشواریهای فراوان در زندگی دنیا و عامل فراموشی آخرت و نابینایی انسان در آنجا و گرفتارشدن در عذاب دردناک میشود.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۷/۶؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، ۱۰/۲۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۳۳-۳۳۵.</ref> در روایات نیز [[قناعت]]، دارایی پایانناپذیر<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۵/۲۷۸.</ref> و اسراف باعث کمشدن برکت، <ref>کلینی، الکافی، ۴/۵۵.</ref> [[فقر]]<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۳۵۹.</ref> و مستجابنشدن [[دعا]] در طلب رزق<ref>کلینی، الکافی، ۴/۵۶.</ref> شمرده شده است. علمای اخلاق نیز اسراف را سبب [[فقر]] و تضییع حق دیگران میدانند.<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۲/۳۸۷.</ref> همچنین اسراف و [[تکاثر]] در [[جامعه]] و مصرف بیش ازاندازه اسرافگران، سبب کمبود منابع و کالاها برای عموم [[مردم]] و فقر بسیاری از گروههای اجتماعی و در نتیجه سبب تقسیم امت به طبقات متفاوت اجتماعی از جهت فقر و غنا میشود.<ref>حکیمی، الحیاة، ۳/۴۲۹-۴۳۱.</ref> | ||
[[امامخمینی]] خود نیز در مصرف مواظبت میکرد و در زیادی مصرف آب و برق، استفاده نامناسب از وسایل خانه به دیگران تذکر میداد و آنان را بازخواست میکرد<ref>میرشکاری،آیت اعتدال، ۳۰ و ۴۶.</ref> و در هزینههای زندگی کاملاً میانهرو بود و زیاده از حد نیاز، خرید نمیکرد.<ref>میرشکاری،آیت اعتدال، ۳۶-۳۷.</ref> | [[امامخمینی]] خود نیز در مصرف مواظبت میکرد و در زیادی مصرف آب و برق، استفاده نامناسب از وسایل خانه به دیگران تذکر میداد و آنان را بازخواست میکرد<ref>میرشکاری،آیت اعتدال، ۳۰ و ۴۶.</ref> و در هزینههای زندگی کاملاً میانهرو بود و زیاده از حد نیاز، خرید نمیکرد.<ref>میرشکاری،آیت اعتدال، ۳۶-۳۷.</ref> | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
سعید نصیری، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/715/ اسراف]»، دانشنامه امامخمینی | |||
* سعید نصیری، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/715/ اسراف]»، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۱، ص۷۱۵-۷۱۹. | |||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | ||
[[رده:مقالههای جلد اول دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد اول دانشنامه]] |