پرش به محتوا

کاربر:Salehi/صفحه تمرین۸: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام)
برچسب: برگردانده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۲: خط ۲:


==معرفی==
==معرفی==
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی در سال ۱۲۶۸ در خانواده‌ای روحانی در قزوین به ‌دنیا آمد (محدث‌زاده، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، ۲/۸۰). اجداد او تا سه قرن فقیه و دانشمند بوده‌اند (صمدی‌ها، ۱۳۱چنان‌که پدرش سیدابراهیم معروف به سیدمیرزاخلیل در شمار عالمان (محمدقاسم، ۱۷۵) و پدربزرگش سیدمیرزارفیع، مجتهد و حکیم مشهور بود که نامش عنوان این خاندان شده و به آل‌ رفیعی شهرت یافتند (سیدکباری، ۲/۷۹). مادرش فرزند سیدعلى مجتهد قزوینى شاگرد شیخ‌مرتضی انصارى و صاحب حاشیه‏اى بر قوانین الاصول و پدربزرگ مادرش سیدابراهیم قزوینی معروف به صاحب ضوابط الاصول است (همان، ۲/۷۹ ـ ۸۰).
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی در سال ۱۲۶۸ در خانواده‌ای روحانی در قزوین به ‌دنیا آمد.<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۰.</ref> اجداد او تا سه قرن فقیه و دانشمند بوده‌اند؛<ref>صمدی‌ها، فرزانگان علم و سخن قزوین، ۱۳۱.</ref> چنان‌که پدرش سیدابراهیم معروف به سیدمیرزاخلیل در شمار عالمان<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۵.</ref> و پدربزرگش سیدمیرزارفیع، مجتهد و حکیم مشهور بود که نامش عنوان این خاندان شده و به آل‌ رفیعی شهرت یافتند.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۷۹.</ref> مادرش فرزند سیدعلى مجتهد قزوینى شاگرد شیخ‌مرتضی انصارى و صاحب حاشیه‏اى بر قوانین الاصول و پدربزرگ مادرش سیدابراهیم قزوینی معروف به صاحب ضوابط الاصول است.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۷۹ ـ ۸۰.</ref>


سیدابوالحسن رفیعی پیش از ده‌سالگی وارد حوزه علمیه قزوین شد (سیاح، ۳) و پس از طی مقدمات، در مدرسه صالحیه، درس‌های متوسط فقه و اصول را نزد ملاعلى طارمى و ملاعلى‌اکبر تاکستانى فرا گرفت (محمدقاسم، ۱۷۵). وی در ۱۲۹۲ در مدرسه صدر تهران در درس‌های خارج فقه و اصول میرزامسیح طالقانى، سیدمحمد تنکابنى و شیخ‌محمدرضا نورى شرکت کرد (محدث‌زاده، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، ۲/۸۲). همچنین فلسفه، عرفان، حکمت و کلام را نزد عبدالنبی نوری، میرزاحسن کرمانشاهى، میرزاهاشم اشکوری، محمد هیدجی زنجانی، محمدرضا مسجدشاهی، میرزامحمود رضوان قمی و فاضل تهرانى شمیرانى آموخت (صدوقی‌ سها، ۳۵۳ و ۴۹۷؛ طارمی، ۱۷۲) و فنون ریاضی، هیئت، اسطرلاب و هندسه را نزد میرزاابراهیم ریاضی زنجانى و شیخ‌على رشتى فرا گرفت (محدث‌زاده، ۴/۳۴۱؛ شریف رازى، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ همو، آثار الحجه، ۲/۳۲۲).
سیدابوالحسن رفیعی پیش از ده‌سالگی وارد حوزه علمیه قزوین شد<ref>سیاح، مقدمه کتاب رجعت و معراج، تألیف سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، ۳.</ref> و پس از طی مقدمات، در مدرسه صالحیه، درس‌های متوسط فقه و اصول را نزد ملاعلى طارمى و ملاعلى‌اکبر تاکستانى فرا گرفت.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۵.</ref> وی در ۱۲۹۲ در مدرسه صدر تهران در درس‌های خارج فقه و اصول میرزامسیح طالقانى، سیدمحمد تنکابنى و شیخ‌محمدرضا نورى شرکت کرد.<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۲.</ref> همچنین فلسفه، عرفان، حکمت و کلام را نزد عبدالنبی نوری، میرزاحسن کرمانشاهى، میرزاهاشم اشکوری، محمد هیدجی زنجانی، محمدرضا مسجدشاهی، میرزامحمود رضوان قمی و فاضل تهرانى شمیرانى آموخت<ref>صدوقی‌ سها، تاریخ حکما و عرفای معاصر، ۳۵۳ و ۴۹۷؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۲.</ref> و فنون ریاضی، هیئت، اسطرلاب و هندسه را نزد میرزاابراهیم ریاضی زنجانى و شیخ‌على رشتى فرا گرفت<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ شریف رازى، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ شریف رازى، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.</ref>


رفیعى پس از پنج سال اقامت در تهران، به قزوین بازگشت و پس از یک سال زندگی در آنجا در سال ۱۲۹۸ بار دیگر به تهران رفت و در مدرسه عبدالله‌خان تهران به تدریس شرح لمعه، قوانین و شرح منظومه پرداخت (محدث‌زاده، ۴/۳۴۱؛ رضانژاد، بیست‌ویک؛ طارمى، ۱۷۲) و تسلط وی بر درس‌ها، موجب شهرت حوزه درسی او در تهران شد (سیدکباری، ۲/۸۳). به‌رغم کودتای رضاخان پهلوی در سال ۱۲۹۹ و وجود مشکلات، تدریس وی به حوزه علوم اسلامی در تهران رونق بخشید (عفتی، ۲۰۷). پس از تأسیس حوزه علمیه قم، با اینکه خود مجتهد و از عالمان صاحب نام بود، براى بهره‌مندی و درک محضر ‌عبدالکریم حائرى یزدى، در سال ۱۳۴۰ق/ ۱۳۰۰ش به قم رفت و در درس خارج فقه و اصول وی شرکت کرد (محدث‌زاده، ۴/۳۴۱؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ همو، آثار الحجه، ۲/۳۲۲). وی خیلی زود مورد توجه حائری قرار گرفت (سیدکباری، ۲/۸۴چنان‌که بر کتاب اصولی درر الفوائد ایشان مقدمه‌ای نگاشت (اردستانی، ۳۲). وی همچنین از شیخ‌ابوالقاسم کبیر قمى (۱۲۴۲ ـ ۱۳۱۳ش) و محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی نیز بهره برد (سیدکباری، ۲/۸۳ ـ ۸۴).
رفیعى پس از پنج سال اقامت در تهران، به قزوین بازگشت و پس از یک سال زندگی در آنجا در سال ۱۲۹۸ بار دیگر به تهران رفت و در مدرسه عبدالله‌خان تهران به تدریس شرح لمعه، قوانین و شرح منظومه پرداخت<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ رضانژاد، مقدمه کتاب مجموعه رسائل و مقالات فلسفى علامه ابوالحسن رفیعى قزوینى، بیست‌ویک؛ طارمى، شهر هزار حکیم، ۱۷۲.</ref> و تسلط وی بر درس‌ها، موجب شهرت حوزه درسی او در تهران شد.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۳.</ref> به‌رغم کودتای رضاخان پهلوی در سال ۱۲۹۹ و وجود مشکلات، تدریس وی به حوزه علوم اسلامی در تهران رونق بخشید.<ref>عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۰۷.</ref> پس از تأسیس حوزه علمیه قم، با اینکه خود مجتهد و از عالمان صاحب نام بود، براى بهره‌مندی و درک محضر ‌عبدالکریم حائرى یزدى، در سال ۱۳۴۰ق/ ۱۳۰۰ش به قم رفت و در درس خارج فقه و اصول وی شرکت کرد.<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶؛ شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.</ref> وی خیلی زود مورد توجه حائری قرار گرفت؛<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۴.</ref> چنان‌که بر کتاب اصولی درر الفوائد ایشان مقدمه‌ای نگاشت.<ref>اردستانی، رفعت حکمت، ۳۲.</ref> وی همچنین از شیخ‌ابوالقاسم کبیر قمى (۱۲۴۲ ـ ۱۳۱۳ش) و محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی نیز بهره برد.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۳ ـ ۸۴.</ref>


رفیعی در قم به تدریس فلسفه و حکمت مشغول شد (شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶) و در رمضان سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۴ش، به دستور حائری یزدی در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س)، به تدریس رسائل، کفایة الاصول، اسفار اربعه و شرح منظومه پرداخت که تا ۲۵۰ شاگرد فاضل از درس وی استفاده می‌کردند. وی ضمن تدریس، بر شرح منظومه حواشی و بر رسائل، تعلیقات نوشت (همو، آثار الحجه، ۲/۳۲۲). او در سال ۱۳۰۷ به تدریس تفسیر قرآن همت گماشت (مرکز اسناد، ۱/۱۸۴) و در همان سال از حائرى یزدى، سیدابوالحسن اصفهانى و مسجدشاهى اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت کرد (شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲؛ محدث‌زاده، ۴/۳۴۱).
رفیعی در قم به تدریس فلسفه و حکمت مشغول شد<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۶۶.</ref> و در رمضان سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۴ش، به دستور حائری یزدی در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س)، به تدریس رسائل، کفایة الاصول، اسفار اربعه و شرح منظومه پرداخت که تا ۲۵۰ شاگرد فاضل از درس وی استفاده می‌کردند. وی ضمن تدریس، بر شرح منظومه حواشی و بر رسائل، تعلیقات نوشت.<ref>شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲.</ref> او در سال ۱۳۰۷ به تدریس تفسیر قرآن همت گماشت<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۱۸۴.</ref> و در همان سال از حائرى یزدى، سیدابوالحسن اصفهانى و مسجدشاهى اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت کرد.<ref>شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۳۲۲؛ محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱.</ref>


رفیعی قزوینی در حدود شصت سال تدریس در قم، تهران و قزوین، شاگردان زیادی پرورش داد که از آن جمله می‌توان سیدمحمدتقی خوانساری، سیدمحمد یزدی، میرزاخلیل کمره‌ای و امام‌خمینى و نیز حسن حسن‌زاده آملی، سید‌‌مصطفی خمینی، سیدرضی شیرازی، سیدجلال‌الدین آشتیانی، محمدرضا مهدوی کنی و سیدحسین نصر را نام برد (سیدکباری، ۲/۸۷؛ محمدقاسم، ۱۷۹ ـ ۱۸۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۳۵). امام‌خمینی در طول چهار سال، شرح منظومه را نزد رفیعی به ‌گونه‌ای فرا گرفت که بیش از دو و سه جلسه در درس اسفار اربعه ایشان شرکت نکرد و پس از آن بدون استاد به مطالعه و مباحثه با میرزاخلیل کمره‌ای بسنده کرد و خود از استادان بنام اسفار گردید (مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات، ۱/۱۰؛ خمینی، ۱/۵۹ ـ ۶۰). ایشان همچنین شرح چغمینی، ریاضیات و علم هیئت را از رفیعی فرا گرفت (سبحانی، ۴/۱۹۳). ایشان خود نیز به استفاده از درس‌های فلسفه و ریاضیات و هیئتِ رفیعی اشاره کرده (۱۹/۴۲۷) و در نامه‌ای به میرزامحمد ثقفی تهرانی، پدر همسر خود، از برگزاری درس رفیعی در قم خبر داده است (۱/۳۶) (← مقاله استادان امام‌خمینی).
رفیعی قزوینی در حدود شصت سال تدریس در قم، تهران و قزوین، شاگردان زیادی پرورش داد که از آن جمله می‌توان سیدمحمدتقی خوانساری، سیدمحمد یزدی، میرزاخلیل کمره‌ای و امام‌خمینى و نیز حسن حسن‌زاده آملی، سید‌‌مصطفی خمینی، سیدرضی شیرازی، سیدجلال‌الدین آشتیانی، محمدرضا مهدوی کنی و سیدحسین نصر را نام برد.<ref>سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۸۷؛ محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۹ ـ ۱۸۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۳۵.</ref> امام‌خمینی در طول چهار سال، شرح منظومه را نزد رفیعی به ‌گونه‌ای فرا گرفت که بیش از دو و سه جلسه در درس اسفار اربعه ایشان شرکت نکرد و پس از آن بدون استاد به مطالعه و مباحثه با میرزاخلیل کمره‌ای بسنده کرد و خود از استادان بنام اسفار گردید.<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات، ۱/۱۰؛ خمینی، مصاحبه، ۱/۵۹ ـ ۶۰.</ref> ایشان همچنین شرح چغمینی، ریاضیات و علم هیئت را از رفیعی فرا گرفت.<ref>سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۳.</ref> ایشان خود نیز به استفاده از درس‌های فلسفه و ریاضیات و هیئتِ رفیعی اشاره کرده<ref>امام‌خمینى، صحیفه امام، ۱۹/۴۲۷.</ref> و در نامه‌ای به میرزامحمد ثقفی تهرانی، پدر همسر خود، از برگزاری درس رفیعی در قم خبر داده است.<ref>امام‌خمینى، صحیفه امام، ۱/۳۶.</ref>
:{{ببینید|استادان امام‌خمینی}}
رفیعی در ۳۸سالگی به قزوین بازگشت. او در جایگاه مجتهد برجسته شهر، محل مراجعه خاص و عام شد و به مدت ۳۲ سال، در مسجد سلطانى قزوین به امامت جماعت و تدریس خارج فقه و اصول و اسفار پرداخت.<ref>ضیایى، نهضت فلسفی امام‌خمینی، ۱۷؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۷۶؛ محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۵۰.</ref> در این سال‌ها، طالبان حکمت و فلسفه و معارف دقیق عقلی و نقلی، جهت تحصیل در حوزه درسی وی از گوشه و کنار کشور عازم قزوین می‌شدند.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۷۷؛ عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۱۰.</ref> وی در ۱۳۳۹ در اقامتی در قم مورد تفقد سیدحسین بروجردى قرار گرفت و همچنین جمعی از طلاب از او خواستند در قم بماند که وی نپذیرفت.<ref>قاسم‌پور، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیت‌الله)، ۱/۱۸۵.</ref> امام‌خمینی که به رفیعی علاقه‌مند بود و نزد وی به احترام استاد خود سخن نمی‌گفت،<ref>سبحانی،مصاحبه،  ۴/۱۹۳.</ref> او را به‌ویژه از نظر حسن بیان مى‏‌ستود<ref>مطهرى، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۵۴۰.</ref> و در تعظیم مقام رفیعی می‌کوشید و به فرزند خود سیدمصطفی و سیدجلال‌الدین آشتیانی توصیه می‌کرد اگر رفیعی را دو سال در قم نگاه دارند، بسیار مغتنم خواهد بود.<ref>محمدقاسم، استادان امام، ۱۸۱؛ طارمى، شهر هزار حکیم، ۱۷۷.</ref> پس از درگذشت بروجردی، رفیعى در برخی از رویدادهای سیاسی به موضع‌گیری پرداخت؛ ازجمله در جریان لایحه انجمن‏هاى ایالتى و ولایتى در سال ۱۳۴۱ در نامه‏اى به محمدرضا پهلوی، خواستار رعایت مقررات دینی شد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۱۲۶؛ عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۱۳.</ref> وی همچنین در جریان انتخابات دوره ۲۱ مجلس شورای ملی در سال ۱۳۴۲ اعلامیه تحریم این انتخابات فرمایشی را امضا کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۷۶ ـ ۴۷۸؛ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۴/۷۹ ـ ۸۰.</ref> وی در جریان حمله مأموران رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه در دوم فروردین ۱۳۴۲، در اطلاعیه‌ای، ضمن افشای جنایات رژیم، این عمل را در راستای حذف دین دانست و از مردم خواست هوشیارانه مدافع دین باشند.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۲۹۰ ـ ۲۹۱.</ref> وی در سال ۱۳۴۲ پس از اجرای طرح اعزام طلاب به خدمت سربازی، ضمن مخالفت با آن،<ref>قاسم‌پور، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (آیت‌الله)، ۱/۱۸۵.</ref> هدف رژیم از این طرح را از میان‌بردن مدارس علمیه خواند<ref>منصوری، تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۱/۵۷۰.</ref> و از مسئولان خواست از این مسئله صرف نظر کنند.<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۲/۱۴۱.</ref>
:{{ببینید|حمله به مدرسه فیضیه|سربازگیری طلاب}}
رفیعی که شاگرد خود امام‌خمینی را از گذشته به عنوان فردی بسیار فاضل، وارسته، بسیار باتقوا، منظم و مهذب می‌شناخت و به مردم مسجد خود توصیه کرده بود در نبود وی به ایشان اقتدا کنند،<ref>رجایی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۲/۳۱.</ref> پس از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ و بازداشت و زندانى‌شدن امام‌خمینی، با صدور اعلامیه‏اى، عمل رژیم را محکوم کرد و از علما، مراجع تقلید و مجتهدان سراسر کشور دعوت کرد تا با مهاجرت به تهران، ضمن دفاع از امام‌خمینی، به همفکری در انجام وظیفه شرعی بپردازند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۲۴؛ خلخالی، خاطرات، ۱/۳۳۸.</ref> وی با صدور اعلامیه‌ای در چهلم حادثه پانزده خرداد ۱۳۴۲ تأکید کرد تا زمانی که با خواسته‌های علما درباره آزادی امام‌خمینی موافقت نشود، در تهران توقف خواهند کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۵۳ ـ ۴۵۴.</ref> او پس از تبعید امام‌خمینی به ترکیه در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، با فرستادن تلگرامی به سفارت ترکیه، ایشان را مهمانی عالی‌قدر و یکی از مراجع بزرگ اسلام و نمونه کامل علم و فضیلت معرفی کرد و از ملت ترکیه خواست به پاس علم و فضیلت، مقدم ایشان را محترم بدانند.<ref>دوانى، نهضت روحانیون ایران، ۶ ـ ۵/۴۵ ـ ۴۶.</ref>
:{{ببینید|پانزده خرداد}}
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی پس از یک دوره بیماری، در ۲۴ دى ۱۳۵۳ در ۸۵ سالگى در تهران درگذشت و پس از انتقال پیکر وی به قم، در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) کنار قبر حائرى یزدى به خاک سپرده شد.<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۶/۱۵۶؛ جواهر کلام، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، ۱/۲۲۱؛ محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱.</ref>


رفیعی در ۳۸سالگی به قزوین بازگشت. او در جایگاه مجتهد برجسته شهر، محل مراجعه خاص و عام شد و به مدت ۳۲ سال، در مسجد سلطانى قزوین به امامت جماعت و تدریس خارج فقه و اصول و اسفار پرداخت (ضیایى، ۱۷؛ طارمی، ۱۷۶؛ محدث‌زاده، ۴/۳۵۰). در این سال‌ها، طالبان حکمت و فلسفه و معارف دقیق عقلی و نقلی، جهت تحصیل در حوزه درسی وی از گوشه و کنار کشور عازم قزوین می‌شدند (محمدقاسم، ۱۷۷؛ عفتی، ۲۱۰). وی در ۱۳۳۹ در اقامتی در قم مورد تفقد سیدحسین بروجردى قرار گرفت و همچنین جمعی از طلاب از او خواستند در قم بماند که وی نپذیرفت (قاسم‌پور، ۱/۱۸۵). امام‌خمینی که به رفیعی علاقه‌مند بود و نزد وی به احترام استاد خود سخن نمی‌گفت (سبحانی، ۴/۱۹۳)، او را به‌ویژه از نظر حسن بیان مى‏ستود (مطهرى، ۱۴/۵۴۰) و در تعظیم مقام رفیعی می‌کوشید و به فرزند خود سیدمصطفی و سیدجلال‌الدین آشتیانی توصیه می‌کرد اگر رفیعی را دو سال در قم نگاه دارند، بسیار مغتنم خواهد بود (محمدقاسم، ۱۸۱؛ طارمى، ۱۷۷). پس از درگذشت بروجردی، رفیعى در برخی از رویدادهای سیاسی به موضع‌گیری پرداخت؛ ازجمله در جریان لایحه انجمن‏هاى ایالتى و ولایتى در سال ۱۳۴۱ در نامه‏اى به محمدرضا پهلوی، خواستار رعایت مقررات دینی شد (دوانی، ۴ ـ ۳/۱۲۶؛ عفتی، ۲۱۳). وی همچنین در جریان انتخابات دوره ۲۱ مجلس شورای ملی در سال ۱۳۴۲ اعلامیه تحریم این انتخابات فرمایشی را امضا کرد (دوانی، ۴ ـ ۳/۴۷۶ ـ ۴۷۸؛ مرکز بررسی اسناد، ۴/۷۹ ـ ۸۰). وی در جریان حمله مأموران رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه در دوم فروردین ۱۳۴۲ (← مقاله حمله به مدرسه فیضیه)، در اطلاعیه‌ای، ضمن افشای جنایات رژیم، این عمل را در راستای حذف دین دانست و از مردم خواست هوشیارانه مدافع دین باشند (دوانی، ۴ ـ ۳/۲۹۰ ـ ۲۹۱). وی در سال ۱۳۴۲ پس از اجرای طرح اعزام طلاب به خدمت سربازی، ضمن مخالفت با آن (قاسم‌پور، ۱/۱۸۵)، هدف رژیم از این طرح را از میان‌بردن مدارس علمیه خواند (منصوری، ۱/۵۷۰) و از مسئولان خواست از این مسئله صرف نظر کنند (مرکز بررسی اسناد، ۲/۱۴۱) (← مقاله سربازگیری طلاب).
از رفیعی حدود هفتاد اثر علمى در موضوعات گوناگون منتشر شده است، ازجمله: رساله در مراتب وجود، حرکت جوهریه، اتحاد عاقل و معقول، رساله در وحدت وجود، حاشیه بر اسفار اربعه، حاشیه بر الاشارات و التنبیهات، حاشیه بر کفایة الاصول، حاشیه بر العروة ‌الوثقى، اسرار حج، مسئله رجعت، مسئله معراج و شرح دعای سحر.<ref>محدث‌زاده، اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگ ایران (از آغاز تا ۱۳۰۰ش)، ۴/۳۴۱؛ جواهر کلام، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، ۱/۲۱۸ ـ ۲۲۱؛ سیدکباری، رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن، ۲/۹۲ ـ ۹۴.</ref> وی دارای ده پسر و چهار دختر بوده است.<ref>عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۱۹.</ref>
 
رفیعی که شاگرد خود امام‌خمینی را از گذشته به عنوان فردی بسیار فاضل، وارسته، بسیار باتقوا، منظم و مهذب می‌شناخت و به مردم مسجد خود توصیه کرده بود در نبود وی به ایشان اقتدا کنند (رجایی، ۲/۳۱)، پس از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ و بازداشت و زندانى‌شدن امام‌خمینی، با صدور اعلامیه‏اى، عمل رژیم را محکوم کرد (← مقاله پانزده خرداد) و از علما، مراجع تقلید و مجتهدان سراسر کشور دعوت کرد تا با مهاجرت به تهران، ضمن دفاع از امام‌خمینی، به همفکری در انجام وظیفه شرعی بپردازند (مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ دوانی، ۴ ـ ۳/۴۲۴؛ خلخالی، ۱/۳۳۸). وی با صدور اعلامیه‌ای در چهلم حادثه پانزده خرداد ۱۳۴۲ تأکید کرد تا زمانی که با خواسته‌های علما درباره آزادی امام‌خمینی موافقت نشود، در تهران توقف خواهند کرد (دوانی، ۴ ـ ۳/۴۵۳ ـ ۴۵۴). او پس از تبعید امام‌خمینی به ترکیه در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، با فرستادن تلگرامی به سفارت ترکیه، ایشان را مهمانی عالی‌قدر و یکی از مراجع بزرگ اسلام و نمونه کامل علم و فضیلت معرفی کرد و از ملت ترکیه خواست به پاس علم و فضیلت، مقدم ایشان را محترم بدانند (دوانى، ۶ ـ ۵/۴۵ ـ ۴۶).
 
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی پس از یک دوره بیماری، در ۲۴ دى ۱۳۵۳ در ۸۵ سالگى در تهران درگذشت و پس از انتقال پیکر وی به قم، در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) کنار قبر حائرى یزدى به خاک سپرده شد (شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۶/۱۵۶؛ جواهر کلام، ۱/۲۲۱؛ محدث‌زاده، ۴/۳۴۱).
 
از رفیعی حدود هفتاد اثر علمى در موضوعات گوناگون منتشر شده است، ازجمله: رساله در مراتب وجود، حرکت جوهریه، اتحاد عاقل و معقول، رساله در وحدت وجود، حاشیه بر اسفار اربعه، حاشیه بر الاشارات و التنبیهات، حاشیه بر کفایة الاصول، حاشیه بر العروة ‌الوثقى، اسرار حج، مسئله رجعت، مسئله معراج و شرح دعای سحر (محدث‌زاده، ۴/۳۴۱؛ جواهر کلام، ۱/۲۱۸ ـ ۲۲۱؛ سیدکباری، ۲/۹۲ ـ ۹۴). وی دارای ده پسر و چهار دختر بوده است (عفتی، ۲۱۹).
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* اردستانی، محمدعلی، رفعت حکمت.
* اردستانی، محمدعلی، رفعت حکمت، اندیشه‌نامه آیت‌الله علامه سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و ‌اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* اندیشه‌نامه آیت‌الله علامه سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و ‌اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینى، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینى، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینى، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینى، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* جواهر کلام، عبدالحسین، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، قم، انصاریان، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
* جواهر کلام، عبدالحسین، تربت پاکان شرح حال مدفونین در سرزمین قم، قم، انصاریان، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
Image-reviewer، emailconfirmed، مدیران
۴٬۵۲۶

ویرایش