Image-reviewer، emailconfirmed، مدیران
۴٬۵۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
یکی از مباحث مهم در معارف اسلامی، شب قدر است که در قرآن کریم درباره آن سخن به میان آمده<ref>دخان، ۳.</ref> و سوره قدر نیز دراینباره نازل شده است. در برخی [[روایات]] بر اهمیت شب قدر و لزوم [[شبزندهداری]] در آن تأکیده شده و برای این شب، اعمال گوناگونی ذکر شده است.<ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۱۵۵؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۸/۲۱.</ref> برخی روایات، این شب را از شبهایی میشمارند که روزی و اجل افراد در آن نوشته میشود.<ref>صدوق، علل الشرائع، ۱/۲۷۰.</ref> مفسران و اندیشمندان اسلامی بر اهمیت شب قدر و شبزندهداری در آن تأکید دارند. این شب نزد عموم مسلمانان از اهمیّت خاصی برخوردار است و در [[شریعت]] نیز بر [[عبادت]] در این شب و احیای آن تأکید شده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۰/۳۰۳ و ۳۵۴.</ref> بسیاری از مفسران در ضمن تفسیر [[سوره قدر]] به اهمیت آن نیز پرداخته و این سوره را به همراه تفسیر آیات دیگر یا به صورت مستقل تفسیر کردهاند.<ref>← آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۴/۳۴۲.</ref> [[عرفا]] در آثار خود به تفسیر عرفانی از شب قدر پرداخته و اسرار و حقایقی از آن را بیان کردهاند.<ref>ابنعربی، تفسیر، ۲/۴۴۷؛ آملی، تفسیر المحیط، ۵/۵۴؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۴/۲۶۷.</ref> [[ابنعربی]] از نخستین کسانی است که به تفسیر این سوره بر اساس مبانی عرفانی پرداخته است.<ref>ابنعربی، تفسیر، ۲/۴۴۷.</ref> | یکی از مباحث مهم در معارف اسلامی، شب قدر است که در قرآن کریم درباره آن سخن به میان آمده<ref>دخان، ۳.</ref> و سوره قدر نیز دراینباره نازل شده است. در برخی [[روایات]] بر اهمیت شب قدر و لزوم [[شبزندهداری]] در آن تأکیده شده و برای این شب، اعمال گوناگونی ذکر شده است.<ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۱۵۵؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۸/۲۱.</ref> برخی روایات، این شب را از شبهایی میشمارند که روزی و اجل افراد در آن نوشته میشود.<ref>صدوق، علل الشرائع، ۱/۲۷۰.</ref> مفسران و اندیشمندان اسلامی بر اهمیت شب قدر و شبزندهداری در آن تأکید دارند. این شب نزد عموم مسلمانان از اهمیّت خاصی برخوردار است و در [[شریعت]] نیز بر [[عبادت]] در این شب و احیای آن تأکید شده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۰/۳۰۳ و ۳۵۴.</ref> بسیاری از مفسران در ضمن تفسیر [[سوره قدر]] به اهمیت آن نیز پرداخته و این سوره را به همراه تفسیر آیات دیگر یا به صورت مستقل تفسیر کردهاند.<ref>← آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۴/۳۴۲.</ref> [[عرفا]] در آثار خود به تفسیر عرفانی از شب قدر پرداخته و اسرار و حقایقی از آن را بیان کردهاند.<ref>ابنعربی، تفسیر، ۲/۴۴۷؛ آملی، تفسیر المحیط، ۵/۵۴؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۴/۲۶۷.</ref> [[ابنعربی]] از نخستین کسانی است که به تفسیر این سوره بر اساس مبانی عرفانی پرداخته است.<ref>ابنعربی، تفسیر، ۲/۴۴۷.</ref> | ||
امامخمینی به نخستین حضور خود در مجلس درس استاد خود [[محمدعلی شاهآبادی]] اشاره کرده که ایشان [[حقیقت]] لیلةالقدر را توضیح میداد.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۷.</ref> ایشان در کتابهای خود مانند [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]]،<ref>امامخمینی، شرح حدیث جنود، ۲۷۵.</ref> [[شرح چهل حدیث]]،<ref>امامخمینی، شرح چهل حدیث، ۶۵۸.</ref> [[مصباح الهدایه]]<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۷.</ref> و [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]]،<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص، ۶۱ ـ ۶۲.</ref> به مباحث عرفانی لیلةالقدر پرداخته است. ایشان در [[کتاب آداب الصلاة]]، پس از تفسیر [[سوره توحید]]، به طور مفصل، [[تفسیر سوره قدر|سوره قدر]] را تفسیر کرده و در ضمن بحث از حقیقت شب قدر به مباحث دیگری چون اقسام فرشتگان، روح اعظم، قوس صعود و نزول عالم و حقیقت قیامت نیز اشاره کرده است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱۸ ـ ۳۳۳.</ref> ایشان در این کتاب با اینکه به بیان آداب قلبی نماز اهتمام داشته، بر تفسیر عرفانی سوره قدر تأکید کرده و به بحثهای لغوی و روایی نیز اشاره کرده است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱۸ ـ ۳۴۶.</ref> ایشان مانند استاد خود، [[محمدعلی شاهآبادی|شاهآبادی]] | امامخمینی به نخستین حضور خود در مجلس درس استاد خود [[محمدعلی شاهآبادی]] اشاره کرده که ایشان [[حقیقت]] لیلةالقدر را توضیح میداد.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۷.</ref> ایشان در کتابهای خود مانند [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]]،<ref>امامخمینی، شرح حدیث جنود، ۲۷۵.</ref> [[شرح چهل حدیث]]،<ref>امامخمینی، شرح چهل حدیث، ۶۵۸.</ref> [[مصباح الهدایه]]<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۷.</ref> و [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]]،<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص، ۶۱ ـ ۶۲.</ref> به مباحث عرفانی لیلةالقدر پرداخته است. ایشان در [[کتاب آداب الصلاة]]، پس از تفسیر [[سوره توحید]]، به طور مفصل، [[تفسیر سوره قدر|سوره قدر]] را تفسیر کرده و در ضمن بحث از حقیقت شب قدر به مباحث دیگری چون اقسام فرشتگان، روح اعظم، قوس صعود و نزول عالم و حقیقت قیامت نیز اشاره کرده است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱۸ ـ ۳۳۳.</ref> ایشان در این کتاب با اینکه به بیان آداب قلبی نماز اهتمام داشته، بر تفسیر عرفانی سوره قدر تأکید کرده و به بحثهای لغوی و روایی نیز اشاره کرده است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱۸ ـ ۳۴۶.</ref> ایشان مانند استاد خود، [[محمدعلی شاهآبادی|شاهآبادی]] <ref>شاهآبادی، رشحات البحار، ۶۸ ـ ۷۶</ref> به تفسیر سوره قدر توجه ویژهای داشته و اهمیت خاصی برای شب قدر قائل بوده و همگان را به استفاده از برکات آن برای [[تربیت نفس]] دعوت میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۵۰۰ ـ ۵۰۱.</ref> | ||
==وجه نامگذاری== | ==وجه نامگذاری== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
به اعتقاد امامخمینی چگونگی نزول قرآن و حقیقت آن، یکی از اسرار معارف الهی است که جز پیامبر اسلام(ص) و اولیایی که به کمک ایشان به این حقایق دست مییابند، کسی توانایی درک آن را ندارد و این از اموری نیست که با ریاضت و شهود بتوان به آن دست یافت.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱ ـ ۳۲۲؛ امامخمینی، الطلب و الاراده، ۴۴.</ref> ایشان با استناد به برخی روایات<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۲۹.</ref> نزول قرآن بر پیامبر(ص) را به صورت دفعی در بیت معمور و به صورت تدریجی در طول ۲۳ سال دعوت ایشان در مکه و مدینه میداند<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۴۳ ـ ۳۴۴.</ref> و معتقد است خداوند در شب قدر، درِ رحمت خویش را به روی موجودات گشود، و با نزول قرآن، تمام اسما و صفات را به صورت جمعی و یکباره از طریق [[انسان کامل]] در دسترس بشر گذاشته است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۵۶؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۲ ـ ۳۲۳.</ref>. ایشان با بیان شاهدی از کلام [[ملاصدرا]]<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۳۰ ـ ۳۱.</ref> بر این نکته تأکید دارد که حقیقت قرآن با هفتاد هزار [[حجب|حجاب]] از عالم غیب نازل شده و به صورت الفاظ درآمده تا قلوب انسانی تاب تحمل آن را داشته باشد.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۵۷ ـ ۵۸.</ref> | به اعتقاد امامخمینی چگونگی نزول قرآن و حقیقت آن، یکی از اسرار معارف الهی است که جز پیامبر اسلام(ص) و اولیایی که به کمک ایشان به این حقایق دست مییابند، کسی توانایی درک آن را ندارد و این از اموری نیست که با ریاضت و شهود بتوان به آن دست یافت.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱ ـ ۳۲۲؛ امامخمینی، الطلب و الاراده، ۴۴.</ref> ایشان با استناد به برخی روایات<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۲۹.</ref> نزول قرآن بر پیامبر(ص) را به صورت دفعی در بیت معمور و به صورت تدریجی در طول ۲۳ سال دعوت ایشان در مکه و مدینه میداند<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۴۳ ـ ۳۴۴.</ref> و معتقد است خداوند در شب قدر، درِ رحمت خویش را به روی موجودات گشود، و با نزول قرآن، تمام اسما و صفات را به صورت جمعی و یکباره از طریق [[انسان کامل]] در دسترس بشر گذاشته است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۵۶؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۲ ـ ۳۲۳.</ref>. ایشان با بیان شاهدی از کلام [[ملاصدرا]]<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۳۰ ـ ۳۱.</ref> بر این نکته تأکید دارد که حقیقت قرآن با هفتاد هزار [[حجب|حجاب]] از عالم غیب نازل شده و به صورت الفاظ درآمده تا قلوب انسانی تاب تحمل آن را داشته باشد.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۵۷ ـ ۵۸.</ref> | ||
امامخمینی همانند استاد خود [[محمدعلی شاهآبادی|شاهآبادی]] | امامخمینی همانند استاد خود [[محمدعلی شاهآبادی|شاهآبادی]]<ref>شاهآبادی، رشحات البحار، ۶۸ ـ ۷۲.</ref> با تحلیلی عرفانی، مراتب نزول قرآن را هفت مرتبه میشمارد و آن را منطبق بر مراتب هفتگانه عالم میداند و معتقد است برای قرآن، حقیقتی است که از شئون و حقایق علمی در حضرت واحدیت شمرده میشود؛ این حقیقت غیبی در هر نشئه از نشئاتِ هفتگانه عالم، ظهور و بروزی دارد و رسول خدا(ص) در هر نشئهای از این نشئات ـ به گونهای مناسب آن نشئه ـ آن را ادراک میکند و ممکن است مفاد برخی روایات را که قرآن بر هفت حرف نازل شده است،<ref>مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۸۹/۸۳.</ref> بر همین معنا حمل کرد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۳.</ref> ایشان در تعیین این منازل هفتگانه، بیانی متفاوت با استاد خود دارد. شاهآبادی این منازل را مرتبه هویت غیبی حق، مرتبه فنای حضرت، مرتبه بقای بعد از [[فنا]]، مرتبه عقل بسیط، مرتبه عقل تفصیلی و مرتبه وهم، مرتبه خیال آن حضرت و در نهایت مرتبه الفاظ و صوت میداند؛<ref>شاهآبادی، رشحات البحار، ۷۱ ـ ۷۲.</ref> ولی امامخمینی این منازل را حضرت علمیه، حضرت [[اعیان ثابته]]، حضرت اقلام، حضرت الواح، حضرت مثال، حس مشترک و شهادت مطلقه معرفی میکند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۲ ـ ۳۲۳.</ref> | ||
امامخمینی نزول قرآن را از امور مهمی میداند که غایت و هدف بعثت را تشکیل میدهد و انگیزه این نزول، در دسترس قرارگرفتن حقایق آن برای مردم است که هر کس به اندازه وسعت وجودی خویش از آن بهره میبرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۷ ـ ۳۸۸.</ref> به باور ایشان [[پیامبران(ع)|پیامبران الهی(ع)]]، وحی را پیش از نزول آن توسط [[جبرئیل(ع)]]، شهود میکنند و در مراحل بعد، با تنزل به مراحل پایینتر، حقایق وحی را در عوالم پایینتر مشاهده میکنند. ایشان مشاهده و شهود پیامبران(ع) را از قسم سفر سوم و چهارم از [[اسفار اربعه]] در منازل سالکان میداند که سالک در [[سیر و سلوک|سیر الیالله]] و فیالله به [[فنا|مقام فنا]] رسیده و با رجوع به خلق، وظیفه تکمیل بندگان و سعادت آنها را بر عهده میگیرد. در این مرحله است که به مقام [[نبوت]] میرسد. اگرچه به اعتقاد ایشان، شهود انبیا(ع) در شرایع گوناگون، متفاوت است و به مظهریت آنها از اسمای الهی و غلبه آن اسم بر آنها بر میگردد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱ ـ ۳۲۲؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۸ ـ ۸۹.</ref>{{ببینید|قرآن|وحی|اسفار اربعه}} | امامخمینی نزول قرآن را از امور مهمی میداند که غایت و هدف بعثت را تشکیل میدهد و انگیزه این نزول، در دسترس قرارگرفتن حقایق آن برای مردم است که هر کس به اندازه وسعت وجودی خویش از آن بهره میبرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۷ ـ ۳۸۸.</ref> به باور ایشان [[پیامبران(ع)|پیامبران الهی(ع)]]، وحی را پیش از نزول آن توسط [[جبرئیل(ع)]]، شهود میکنند و در مراحل بعد، با تنزل به مراحل پایینتر، حقایق وحی را در عوالم پایینتر مشاهده میکنند. ایشان مشاهده و شهود پیامبران(ع) را از قسم سفر سوم و چهارم از [[اسفار اربعه]] در منازل سالکان میداند که سالک در [[سیر و سلوک|سیر الیالله]] و فیالله به [[فنا|مقام فنا]] رسیده و با رجوع به خلق، وظیفه تکمیل بندگان و سعادت آنها را بر عهده میگیرد. در این مرحله است که به مقام [[نبوت]] میرسد. اگرچه به اعتقاد ایشان، شهود انبیا(ع) در شرایع گوناگون، متفاوت است و به مظهریت آنها از اسمای الهی و غلبه آن اسم بر آنها بر میگردد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱ ـ ۳۲۲؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۸ ـ ۸۹.</ref>{{ببینید|قرآن|وحی|اسفار اربعه}} |