۲۱٬۱۵۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شخصیت سیاسی مذهبی | عنوان = محمدرضا مهدوی کنی | تصویر = آیتالله مهدوی کنی.jpg | اندازه تصویر = | توضیح تصویر = |سرشناسی = |نام کامل = محمدرضا مهدوی کنی |لقب = آیتالله |نسب = |زادروز = ۱۴ مرداد ۱۳۱۰ش. |شهر...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
'''محمدرضا مهدوی کنی''' [[شاگردان امام خمینی|شاگرد امامخمینی]]، روحانی مبارز، عضو [[شورای انقلاب]]، وزیرکشور، فرمانده [[کمیته انقلاب اسلامی]] و دبیرکل [[جامعه روحانیت مبارز تهران]]. | '''محمدرضا مهدوی کنی''' [[شاگردان امام خمینی|شاگرد امامخمینی]]، روحانی مبارز، عضو [[شورای انقلاب]]، وزیرکشور، فرمانده [[کمیته انقلاب اسلامی]] و دبیرکل [[جامعه روحانیت مبارز تهران]]. | ||
==زندگینامه و تحصیلات== | ==زندگینامه و تحصیلات== | ||
محمدرضا مهدوی کنی، فرزند اسدالله کنی در چهاردهم مرداد ۱۳۱۰، در روستای کن از توابع [[تهران]] در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۵.</ref> وی پس از تحصیلات ابتدایی، به تشویق پدر به فراگیری علوم حوزوی روی آورد <ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۵۳.</ref> در سال ۱۳۲۴ وارد مدرسه لرزاده تهران شد و سه سال در این مدرسه ادبیات عرب خواند و نزد علیاکبر برهان از جهات علمی و اخلاقی بهرههای فراوان برد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۵۹.</ref> در سال ۱۳۲۷ به [[قم]] رفت و نخست در [[مدرسه فیضیه]] و سپس در [[مدرسه حجتیه]] ساکن شد و به تحصیل پرداخت. سطوح متوسطه را نزد [[نعمتالله صالحی نجفآبادی]] و [[سیدرضا صدر]] خواند. سطوح عالی را نزد استادانی چون [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] و [[علیاکبر مشکینی]]، [[فلسفه]] را نزد [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] و | محمدرضا مهدوی کنی، فرزند اسدالله کنی در چهاردهم مرداد ۱۳۱۰، در روستای کن از توابع [[تهران]] در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۵.</ref> وی پس از تحصیلات ابتدایی، به تشویق پدر به فراگیری علوم حوزوی روی آورد <ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۵۳.</ref> در سال ۱۳۲۴ وارد مدرسه لرزاده تهران شد و سه سال در این مدرسه ادبیات عرب خواند و نزد علیاکبر برهان از جهات علمی و اخلاقی بهرههای فراوان برد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۵۹.</ref> در سال ۱۳۲۷ به [[قم]] رفت و نخست در [[مدرسه فیضیه]] و سپس در [[مدرسه حجتیه]] ساکن شد و به تحصیل پرداخت. سطوح متوسطه را نزد [[نعمتالله صالحی نجفآبادی]] و [[سیدرضا صدر]] خواند. سطوح عالی را نزد استادانی چون [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] و [[علیاکبر مشکینی]]، [[فلسفه]] را نزد [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] و شرح تجرید را نزد [[مرتضی مطهری]] فراگرفت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۶۶.</ref> سپس در درس خارج فقه [[سیدحسین بروجردی]] شرکت کرد. وی نه سال نیز در درس خارج فقه و اصول [[امامخمینی]] حضور یافت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۶۶ و ۱۰۰.</ref> او با [[محمد امامی کاشانی]]، [[حسین راستی کاشانی]] و [[علی تهرانی]] همبحث بود.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۶۶ ـ ۶۷.</ref> | ||
==فعالیتهای سیاسی== | ==فعالیتهای سیاسی== | ||
فعالیتهای سیاسی مهدوی کنی از آغازِ سال ۱۳۲۸ با برگزاری مجلس عزاداری در [[ایام فاطمیه(س)]] در اردستان اصفهان که تحت نفوذ بهائیها بود، آغاز شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۸۰.</ref> ژاندارمری با تحریک بهائیها پس از برگزاری مراسم عزاداریای که [[سیدجلال حسینی]] و مهدوی کنی تدارک دیده بودند، آنان را به اتهام اهانت به [[محمدرضا پهلوی]] دستگیر کرد و در حضور مردم عمامهشان را گرفت و ضرب و جرح کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۸۰ ـ ۸۱.</ref> این رفتار مأموران رژیم، باعث واکنش و اعتراض بروجردی در قم شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۸۱.</ref> سپس در سال ۱۳۲۹ مهدوی کنی همراه برخی روحانیان با انتقال جنازه [[رضاخان پهلوی]] از [[مصر]] به [[ایران]] برای دفن در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به مخالفت پرداخت <ref>مهدوی کنی، یاران امام، مقدمه، ده ـ یازده؛ مهدوی کنی، حوزه، ۲۹.</ref> | فعالیتهای سیاسی مهدوی کنی از آغازِ سال ۱۳۲۸ با برگزاری [[عزاداری|مجلس عزاداری]] در [[ایام فاطمیه(س)]] در اردستان اصفهان که تحت نفوذ [[بهائیت|بهائیها]] بود، آغاز شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۸۰.</ref> ژاندارمری با تحریک بهائیها پس از برگزاری مراسم عزاداریای که [[سیدجلال حسینی]] و مهدوی کنی تدارک دیده بودند، آنان را به اتهام اهانت به [[محمدرضا پهلوی]] دستگیر کرد و در حضور مردم عمامهشان را گرفت و ضرب و جرح کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۸۰ ـ ۸۱.</ref> این رفتار مأموران رژیم، باعث واکنش و اعتراض [[سیدحسین بروجردی|بروجردی]] در قم شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۸۱.</ref> سپس در سال ۱۳۲۹ مهدوی کنی همراه برخی روحانیان با انتقال جنازه [[رضاخان پهلوی]] از [[مصر]] به [[ایران]] برای دفن در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به مخالفت پرداخت <ref>مهدوی کنی، یاران امام، مقدمه، ده ـ یازده؛ مهدوی کنی، حوزه، ۲۹.</ref> | ||
مهدوی کنی در سال ۱۳۴۰ به تهران برگشت و به تدریس در [[مدرسه مروی]] پرداخت<ref>مهدوی کنی، حوزه، ۳۲.</ref> و در اوایل ۱۳۴۲ از طرف هیئت امنای مسجد جلیلی به امامت جماعت آن انتخاب شد<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۷۵؛ مهدوی کنی، یاران امام، مقدمه، ده.</ref> و در ۱/۹/۱۳۴۱ همراه با علمای تهران به [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] که قید اسلامیت را حذف کرده بود، اعتراض کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۵۲ ـ ۵۵.</ref> [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور ]](ساواک) نیز در گزارشهای خود از مهدوی کنی به عنوان روحانی مخالف دولت و طرفدار امامخمینی نام بردهاست <ref>مهدوی کنی، یاران امام، ۳۸۶.</ref> مهدوی کنی پس از [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲]] از مسجد جلیلی با عنوان پایگاه تبلیغی و سیاسی، استفاده کرد.<ref>مهدوی کنی، حوزه، ۳۰ ـ ۳۲.</ref> وی در این | مهدوی کنی در سال ۱۳۴۰ به تهران برگشت و به تدریس در [[مدرسه مروی]] پرداخت<ref>مهدوی کنی، حوزه، ۳۲.</ref> و در اوایل ۱۳۴۲ از طرف هیئت امنای مسجد جلیلی به امامت جماعت آن انتخاب شد<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۷۵؛ مهدوی کنی، یاران امام، مقدمه، ده.</ref> و در ۱/۹/۱۳۴۱ همراه با علمای تهران به [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] که قید [[اسلام|اسلامیت]] را حذف کرده بود، اعتراض کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۵۲ ـ ۵۵.</ref> [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور ]](ساواک) نیز در گزارشهای خود از مهدوی کنی به عنوان روحانی مخالف دولت و طرفدار [[امامخمینی]] نام بردهاست <ref>مهدوی کنی، یاران امام، ۳۸۶.</ref> مهدوی کنی پس از [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲]] از مسجد جلیلی با عنوان پایگاه تبلیغی و سیاسی، استفاده کرد.<ref>مهدوی کنی، حوزه، ۳۰ ـ ۳۲.</ref> وی در این مسجد به معرفی شخصیت امامخمینی به عنوان [[مرجعیت|مرجع تقلید]] اعلم پرداخت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref> این امر، سبب حساسشدن مأموران [[رژیم پهلوی]] به وی و تهدید او شد؛ از اینرو در نامبردن از امامخمینی گاه از القاب و اسامی مستعار استفاده میکرد.<ref>مهدوی کنی، شاهد یاران، ۱۶.</ref> همچنین در این مسجد جلسههای گوناگون سیاسی و مذهبی برگزار میشد و از روحانیان انقلابی و مبارز برای سخنرانی دعوت میگردید.<ref>قدسیزاد، تاریخ شفاهی مسجد جلیلی، ۴۴، ۴۶ و ۶۲.</ref> پخش [[پیامها و اعلامیههای امامخمینی|اعلامیههای امامخمینی]] از دیگر اقدامات مسجد بود که زیر نظر مهدوی کنی انجام میشد.<ref>قدسیزاد، تاریخ شفاهی مسجد جلیلی، ۶۳ ـ ۶۴.</ref> | ||
مهدوی کنی یکی از نمایندگان امامخمینی در جمعآوری [[وجوه شرعی]] در تهران و ارسال آن برای ایشان بود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۷۱ و ۱۰/۱۸۳.</ref> همچنین بر اساس گزارش ساواک، وی از آبان سال ۱۳۴۸ به همراه [[محمدمهدی موحدی کرمانی]]، [[فضلالله محلاتی|فضلالله مهدیزاده (محلاتی)]]، [[حسن لاهوتی]]، [[حیدرعلی جلالی خمینی]]، [[محمدجواد باهنر]] و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] با برگزاری جلسات هفتگی به بررسی چگونگی فعالیتهای سیاسی و تبلیغی پرداخت. آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت امامخمینی به کشور و عذرخواهی پهلوی از ایشان، از موضوعات مورد بحث در این جلسات بود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۰/۱۵۰ و ۱۱/۳۴۰.</ref> همچنین وی در شب ۲۳ رمضان ۱۳۵۳ برای بازگشت امامخمینی به کشور دعا کرد و مأموران رژیم پهلوی وی را پس از سخنرانی به کلانتری احضار و سپس به شهر بوکان از توابع آذربایجان غربی تبعید کردند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۰/۱۵۰ و ۱۱/۳۴۰؛ مهدوی کنی، یاران امام، ۳۴۸.</ref> پس از دو ماه وی به اتهام همکاری با [[سازمان مجاهدین خلق]] و اخلال در نظم عمومی به تهران منتقل شد و به چهار سال حبس محکوم گشت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۵۵ ـ ۱۵۴ و ۱۶۵؛ مهدوی کنی، شاهد یاران، ۱۶.</ref> وی پس از دو ماه حبس انفرادی و | مهدوی کنی یکی از نمایندگان امامخمینی در جمعآوری [[وجوه شرعی]] در تهران و ارسال آن برای ایشان بود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۷۱ و ۱۰/۱۸۳.</ref> همچنین بر اساس گزارش ساواک، وی از آبان سال ۱۳۴۸ به همراه [[محمدمهدی موحدی کرمانی]]، [[فضلالله محلاتی|فضلالله مهدیزاده (محلاتی)]]، [[حسن لاهوتی]]، [[حیدرعلی جلالی خمینی]]، [[محمدجواد باهنر]] و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] با برگزاری جلسات هفتگی به بررسی چگونگی فعالیتهای سیاسی و تبلیغی پرداخت. آزادی زندانیان سیاسی و [[بازگشت امامخمینی|بازگشت امامخمینی به کشور]] و عذرخواهی پهلوی از ایشان، از موضوعات مورد بحث در این جلسات بود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۰/۱۵۰ و ۱۱/۳۴۰.</ref> همچنین وی در شب ۲۳ رمضان ۱۳۵۳ برای بازگشت امامخمینی به کشور دعا کرد و مأموران رژیم پهلوی وی را پس از سخنرانی به کلانتری احضار و سپس به شهر بوکان از توابع آذربایجان غربی تبعید کردند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۰/۱۵۰ و ۱۱/۳۴۰؛ مهدوی کنی، یاران امام، ۳۴۸.</ref> پس از دو ماه وی به اتهام همکاری با [[سازمان مجاهدین خلق]] و اخلال در نظم عمومی به تهران منتقل شد و به چهار سال حبس محکوم گشت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۵۵ ـ ۱۵۴ و ۱۶۵؛ مهدوی کنی، شاهد یاران، ۱۶.</ref> وی پس از دو ماه حبس انفرادی و [[شکنجه]]، به بند یک زندان اوین انتقال یافت. او در زندان به تدریس اسفار پرداخت؛<ref>مهدوی کنی، شاهد یاران، ۱۷ ـ ۱۸.</ref> اما پس از ارتداد سازمان مجاهدین خلق و اتحاد آنان با کمونیستهای فدایی خلق در سال ۱۳۵۴، مهدوی کنی همراه [[حسینعلی منتظری]]، [[سیدمحمود طالقانی]]، اکبر هاشمی رفسنجانی، [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]]، [[مهدی کروبی]] و برخی دیگران در زندان طی فتوایی بدون امضا، نجاست [[مارکسیسم|مارکسیستها]] و لزوم جدایی مسلمانان از آنان را اعلام کردند.<ref>بادامچیان، خاطرات منتظری و نقد آن، ۴۳۰ ـ ۴۳۱.</ref> مجاهدین خلق بهشدت با این [[فتوا]] مخالفت کرده و آن را صدای ساواک دانستند که از سوی روحانیان اعلام شدهاست؛ اما موضعگیریهای سازمان در میان مردم به ضرر آنان تمام شد.<ref>بادامچیان، خاطرات منتظری و نقد آن، ۴۳۲ ـ ۴۳۳.</ref> | ||
مهدوی کنی، پس از تحمل دو سال حبس در زندان اوین، در آبان ۱۳۵۶ [[عفو]] شد و آزاد گشت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۶۵.</ref> با این حال، وی به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد و همراه برخی روحانیان ازجمله [[مرتضی مطهری]]، محمد امامی | مهدوی کنی، پس از تحمل دو سال حبس در زندان اوین، در آبان ۱۳۵۶ [[عفو]] شد و آزاد گشت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۶۵.</ref> با این حال، وی به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد و همراه برخی روحانیان ازجمله [[مرتضی مطهری]]، [[محمد امامی کاشانی]]، [[مجتبی تهرانی]] و [[سیدهادی خسروشاهی]] در ۲۰/۱۰/۱۳۵۶ به [[اهانت روزنامه اطلاعات به امامخمینی]] اعتراض کرد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۳۶ ـ ۲۳۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۶/۱۸۸ ـ ۱۸۹.</ref> وی همراه جمعی از روحانیان تهران، مانند [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[محیالدین انواری]] و [[سیدمهدی امامجمارانی]]، به محاصره خانه امامخمینی در [[نجف]] به دست [[حزب بعث عراق|حکومت بعثی عراق]] در مهر ۱۳۵۷ اعتراض کرد؛<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۸۷ ـ ۳۸۸.</ref> همچنین دسیسه رژیم پهلوی و رژیم بعثی عراق در اخراج [[امامخمینی]] از نجف به [[پاریس]] را محکوم کرد <ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref> پس از اوجگیری قیام مردمی علیه رژیم پهلوی، او نیز در سازماندهی مردم فعال بود. به دنبال آن، مأموران امنیتی در ۱۸/۱۰/۱۳۵۷ به خانه وی هجوم بردند و او را دستگیر کرده، به کمیته مشترک تحویل دادند، اما روز بعد آزاد شد.<ref>مهدوی کنی، یاران امام، ۴۲۴ ـ ۴۲۶.</ref> | ||
مهدوی کنی در آستانه پیروزی انقلاب | مهدوی کنی در آستانه پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، با تأیید امامخمینی، به عضویت [[شورای انقلاب]] انتخاب شد. وی به نمایندگی آن شورا بر فعالیتهای [[کمیته استقبال از امامخمینی]] نظارت کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۸۳ و ۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref> پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل [[دولت موقت]]، وی همراه [[محمدجواد باهنر]] به نمایندگی از اعضای شورای انقلاب، به عنوان ناظر، در جلسات دولت موقت شرکت میکرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۱۱ ـ ۲۱۲.</ref> با اعلام موجودیت [[حزب جمهوری اسلامی]] با دبیرکلی حسینی بهشتی، مهدوی کنی با این بیان که روح حزبیبودن ندارد، وارد حزب نشد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۸۷.</ref> همچنین وی در خطبه نماز جمعه تهران، طی سخنان خود تأکید کرد [[مسئولان]] نباید با شعارهای تند خود باعث ناامنی جامعه شوند. این سخنان وی باعث موضعگیری برخی روحانیان شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۲۷ ـ ۳۲۸.</ref> | ||
مهدوی کنی پس از تشکیل کمیته انقلاب اسلامی برای جلوگیری از فعالیتهای گروههای مختلف و ساماندهی امور انتظامی کشور، به پیشنهاد مرتضی | مهدوی کنی پس از تشکیل [[کمیته انقلاب اسلامی]] برای جلوگیری از فعالیتهای گروههای مختلف و ساماندهی امور انتظامی کشور، به پیشنهاد [[مرتضی مطهری]]، طی حکمی از امامخمینی به فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی منصوب شد <ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۲۴ ـ ۲۲۸.</ref>{{ببینید|کمیته انقلاب اسلامی}} | ||
{{ببینید| | همچنین پس از استعفای [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] از سرپرستی وزارت کشور در بهمن ۱۳۵۸، مهدوی کنی نخست به سرپرستی این وزارتخانه و سپس از سوی شورای انقلاب به عنوان وزیر کشور انتخاب شد و نخستین انتخابات [[مجلس شورای اسلامی]] را برگزار کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۷۶ ـ ۲۷۹، ۲۸۴ و ۳۴۲.</ref> از آنجاکه وی فرمانده کمیته انقلاب و سرپرست وزارت کشور بود حفظ امنیت [[سفارتخانه|سفارتخانهها]] ازجمله سفارت امریکا که از حساسیت ویژهای برخوردار بود به عهده او بود. پس از اشغال سفارت به دست دانشجویان پیرو خط امام، وی بهشدت از این اقدام اظهار نارضایتی کرد و پیشنهاد کرد نخست روابط قطع شده، سپس سفارت تعطیل گردد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۱۵ ـ ۲۱۹.</ref>{{ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا}} | ||
مهدوی کنی که در ۱/۱۲/۵۸ از سوی امامخمینی به عضویت فقهای شورای نگهبان درآمده بود،<ref>مهرپور، مجموعه نظریات شورای نگهبان، (دوره اول از تیر ماه ۱۳۵۹ تا تیرماه ۱۳۶۵)، ۱/بیست و سه.</ref> پس از انتخاب [[محمدعلی رجایی]] به نخستوزیری، دوباره وزیر کشور شد<ref>اداره کل آرشیو اسناد و موزه دفتر ریاستجمهوری، دولتهای ایران، از میرزانصراللهخان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی، ۴۵۹ و ۴۶۷.</ref> و طی نامهای به امامخمینی جمع این دو مسئولیت را غیر ممکن دانست و ایشان حضور در [[شورای نگهبان]] را بهتر از وزارت کشور دانست، مگر اینکه برای وزارت کشور فرد واجد شرایط پیدا نشود امام.<ref>خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۷۰.</ref> امامخمینی در تاریخ ۱۲/۱۱/۵۹ [[ابوالقاسم خزعلی]] را به جای مهدوی کنی در شورای نگهبان منصوب کرد<ref>امام خمینی، ۱۴/۴۲.</ref> و پس از مسئولیت وزارت کشور، بار دیگر وی را در ۲۱/۱۲/۱۳۶۰ عضو فقهای شورای نگهبان قرار داد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۰۱.</ref> مهدوی کنی در ماجرای اختلاف میان رئیسجمهور [[سیدابوالحسن بنیصدر]] و [[سیدمحمد بهشتی|حسینی بهشتی]]، هاشمی رفسنجانی و رجایی با حکم امامخمینی در ۱۲/۱/۱۳۶۰، نماینده ایشان در هیئت حکمیت شد تا دیدگاههای طرفهای مخالف را بشنود و از بروز اختلاف در کشور جلوگیری کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۸ ـ ۲۴۹.</ref> در ۲۱/۲/۱۳۶۰ امامخمینی با درخواست وزیر مشاور و رئیس سازمان بهزیستی، درباره استفاده از [[سهم امام(ع)]] برای رفع مشکلات مجروحان و معلولان با نظارت مهدوی کنی و نیز عضویت ایشان در شورای بهزیستی موافقت کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۳۴.</ref>{{ببینید|چهارده اسفند}} | |||
{{ببینید| | مهدوی کنی، در دولت محمدجواد باهنر نیز وزیر کشور شد. امامخمینی در این دوره در جمع اعضای هیئت دولت با نامبردن از مهدوی کنی، بیان داشت وزیر کشور کسی است که ایشان از گذشته به وی ارادت داشته، الآن هم دارد و بعدها هم خواهد داشت، و از وی خواست با شرایط پیشآمده پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] هر چه بیشتر به ملت خدمت کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۴.</ref> وی پس از شهادت رئیسجمهور، رجایی و نخستوزیر، باهنر در ۸/۶/۱۳۶۰ از طرف شورای موقت ریاستجمهوری (هاشمی رفسنجانی؛ رئیس مجلس شورای اسلامی و [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]]؛ رئیس دیوان عالی کشور) در ۱۱/۶/۱۳۶۰ به عنوان نخستوزیر به [[مجلس شورای اسلامی]] معرفی شد و با رأی اعتماد مجلس، دولت خود را تشکیل داد؛ اما پس از انتخاب [[سیدعلی خامنهای]] به ریاستجمهوری در مهر ۱۳۶۰، از مقام نخستوزیری استعفا کرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، ۲۶۴؛ مهدوی کنی، خاطرات، ۳۵۳ ـ ۳۵۵.</ref> وی در آبان ۱۳۶۰ دبیرکل [[جامعه روحانیت مبارز تهران]] شد<ref>سلیمی بنی، جامعه روحانیت مبارز، ۲۸۶.</ref> و در سال ۱۳۶۰ همراه چند تن از شخصیتهای سیاسی و علمی، ازجمله سیدعلی خامنهای، [[علیاکبر مشکینی]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[ابراهیم امینی]]، [[محمد امامی کاشانی]] و برخی دیگر، [[دانشگاه امامصادق(ع)]] را تأسیس کرد و منتظری به ریاست عالی این دانشگاه انتخاب شد؛<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref> اما پس از کنارهگیری وی از [[قائم مقام رهبری|قائممقامی رهبری]]، اداره دانشگاه از سوی هیئت مؤسس، به مهدوی کنی واگذار شد و این مسئولیت تا پایان عمر وی ادامه داشت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۹۷ ـ ۳۹۸.</ref>{{ببینید|هشت شهریور|جامعه روحانیت مبارز تهران}} | ||
در ۲/۱۰/۱۳۶۰ امامخمینی، مهدوی کنی را به عضویت [[شورای عالی انقلاب فرهنگی|ستاد انقلاب فرهنگی]] منصوب<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۴۴.</ref> و در ۱۹/۹/۱۳۶۳، آن را تکرار کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۱.</ref> در پی بهوجودآمدن اختلاف با [[علیاکبر ناطق نوری]] وزیر کشور در چگونگی اداره کمیته انقلاب، مهدوی کنی از سرپرستی کمیته در ۱۷/۵/۱۳۶۱ استعفا کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۷۰ ـ ۲۷۱؛ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۲۷ ـ ۲۸.</ref> امامخمینی از این استعفای وی ابراز تأسف کرد و او را فردی کوشا و در خدمت اسلام شمرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۰۸.</ref> امامخمینی در ۱۴/۷/۱۳۶۲ برای تشکیل ستاد کمکرسانی به مردم مناطق بمبارانشده کشور، به وی مأموریت داد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۸۰.</ref> همچنین ایشان در ۲۶/۶/۱۳۶۳، تولیت و تصدی موقوفات [[مدرسه مروی]] تهران را به مهدوی کنی واگذار کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۱.</ref> مهدوی کنی در آذر ۱۳۶۶ در مراسم تحویل [[وصیتنامه سیاسیالهی امامخمینی]] جهت نگهداری در مجلس خبرگان و [[آستان قدس رضوی]] حضور داشت و پس از آن، به همراه [[مهدی کروبی]]، [[حسن صانعی]] و [[محمدرضا توسلی]] طی مأموریتی، نسخهای از وصیتنامه ایشان را به آستان قدس رضوی تحویل دادند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۲.</ref> امامخمینی در ۲۰/۱۰/۱۳۶۶، انتخاب و تعیین متولی [[مسجد سیدالشهدا(ع) تهران]] را به مهدوی کنی واگذار کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۵۴.</ref> | |||
در فروردین ۱۳۶۷ با انشعاب [[مجمع روحانیون مبارز]] از [[جامعه روحانیت مبارز تهران|جامعه روحانیت]] و تأیید امامخمینی، برخی گمان کردند جناح باقیمانده از جامعه روحانیت، در نظر امامخمینی طرفدار [[اسلام امریکایی]] است و مجمع روحانیون مدافع [[اسلام ناب محمدی|اسلام ناب]] است؛<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۳۱.</ref> از اینرو مهدوی کنی نزد امامخمینی رفت و خاطرنشان کرد اگر اعضای جامعه روحانیت پس از شصت سال [[طلبه|طلبگی]] و مبارزه، امریکایی شدهاند، باید همه در دریاچه ساوه ریخته شوند! و اگر چنین نیست، از جانب ایشان باید رفع اتهام شود. امامخمینی نیز در آستانه انتخابات دوره سوم [[مجلس شورای اسلامی]] که در شرف برگزاری بود تأکید کرد تأیید مجمع روحانیون از جانب وی، به معنای امریکاییبودن باقیمانده جامعه روحانیت نیست و پس از انتخابات مجلس از آن رفع اتهام خواهد شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۳۲ ـ ۳۳۴.</ref> امامخمینی در ۱۰/۸/۱۳۶۷ در پاسخ پرسش [[محمدعلی انصاری]] که به منشور برادری مشهور شد، اذعان کرد هر دو جناح فرزندان و شاگردان ایشان هستند و به [[اسلام]]، [[قرآن]] و [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] وفادارند <ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۷۶ ـ ۱۸۰.</ref> همچنین ایشان در تاریخ ۲۱/۶/۱۳۶۷ به مهدوی کنی اجازه در [[امور حسبیه و شرعیه]] داد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۳۲.</ref> و در ۳۰/۱۱/۱۳۶۷ در پاسخ نامه مهدوی کنی درباره رفع مشکلات مالی [[سازمان تبلیغات اسلامی]]، برای مصرف [[سهم امام]] به وی اجازه داد و مسئولیت اداره آن را به [[احمد جنتی]] سپرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۰</ref> در ۴/۲/۱۳۶۸ نیز وی در شمار بیست نفری بود که امامخمینی آنان را برای [[بازنگری قانون اساسی]] تعیین کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۶۴.</ref>{{ببینید|سازمان تبلیغات اسلامی}} | |||
از نظر مهدوی کنی، امامخمینی رفتاری قاطع داشت و از تعارفات رسمی و معمولی پرهیز میکرد. روح تعبد در او تجلی یافته بود و جامع اضداد بود که نشانه [[ایمان]] و [[تقوا|تقوای]] ایشان بود؛<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref> همچنین امتیاز امامخمینی بر مراجع دیگر، روحیه بتشکنی ایشان بود که سبب تثبیت رهبری دینی و سیاسی ایشان در [[جامعه]] شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۰۸.</ref> | |||
{{ببینید|سازمان تبلیغات اسلامی}} | |||
از نظر مهدوی کنی، امامخمینی رفتاری قاطع داشت و از تعارفات رسمی و معمولی پرهیز میکرد. روح تعبد در او تجلی یافته بود و جامع اضداد بود که نشانه [[ایمان]] و تقوای ایشان بود؛<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref> همچنین امتیاز امامخمینی بر مراجع دیگر، روحیه بتشکنی ایشان بود که سبب تثبیت رهبری دینی و سیاسی ایشان در جامعه شد <ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۰۸.</ref> | |||
==رحلت== | ==رحلت== | ||
مهدوی کنی در ۱۴/۳/۱۳۹۳ پس از شرکت در [[مراسم ارتحال امامخمینی]]، بر اثر ایست قلبی در بیمارستان شهید رجایی تهران تحت مراقبتهای ویژه پزشکی قرار گرفت<ref>جمهوری اسلامی ایران، خبرگزاری، ۱۴/۳/۱۳۹۳.</ref> و سرانجام پس از چند ماه که در حالت کما به سر میبرد، در ۲۹/۷/۱۳۹۳ در ۸۳سالگی درگذشت. وی در ۱/۸/۱۳۹۳ در [[حرم عبدالعظیم حسنی(ع)]] در شهر ری به خاک سپرده شد.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳/۸/۱۳۹۳.</ref> وی تألیفاتی نیز دارد؛ ازجمله: تقریرات درسهای خارج فقه سیدحسین بروجردی، | مهدوی کنی در ۱۴/۳/۱۳۹۳ پس از شرکت در [[مراسم ارتحال امامخمینی]]، بر اثر ایست قلبی در بیمارستان شهید رجایی تهران تحت مراقبتهای ویژه پزشکی قرار گرفت<ref>جمهوری اسلامی ایران، خبرگزاری، ۱۴/۳/۱۳۹۳.</ref> و سرانجام پس از چند ماه که در حالت کما به سر میبرد، در ۲۹/۷/۱۳۹۳ در ۸۳سالگی درگذشت. وی در ۱/۸/۱۳۹۳ در [[حرم عبدالعظیم حسنی(ع)]] در شهر ری به خاک سپرده شد.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳/۸/۱۳۹۳.</ref> وی تألیفاتی نیز دارد؛ ازجمله: تقریرات درسهای خارج فقه سیدحسین بروجردی، تقریرات اصول و فقه امامخمینی، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، و شرح دعای افتتاح.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۷۵.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |