۲۱٬۱۸۶
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
'''امیرعباس هویدا'''، | '''امیرعباس هویدا'''، نخستوزیر، وزیر دربار [[محمدرضا پهلوی]] و دبیرکل [[حزب رستاخیز]]. | ||
== معرفی اجمالی == | == معرفی اجمالی == | ||
امیرعباس هویدا در سال ۱۲۹۸ در [[تهران]] به دنیا آمد.<ref>هدایتی آذری، دستبوس، ۱۳</ref> پدربزرگ وی، میرزارضا قناد، از حواریون | امیرعباس هویدا در سال ۱۲۹۸ در [[تهران]] به دنیا آمد.<ref>هدایتی آذری، دستبوس، ۱۳</ref> پدربزرگ وی، میرزارضا قناد، از حواریون عباس افندی، پسر بزرگ [[حسینعلی نوری]]، بنیانگذار [[بهائیت]] بود.<ref>مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی، ۱۰/نه؛ دلدم، زندگی و خاطرات، ۶</ref> پدرش میرزاحبیبالله ملقب به عینالملک در مدرسه آمریکایی [[بیروت]] آموزش دید و سپس عباس افندی او را با هزینه شخصی خود، برای تحصیل به اروپا فرستاد.<ref>مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی، ۱۰/ده</ref> | ||
هویدا تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدارس فرانسوی [[سوریه]] و بیروت سپری کرد؛ سپس به [[فرانسه]] و [[انگلستان]] رفت و پس از تکمیل زبان انگلیسی، رهسپار بلژیک شد.<ref>پیرنظر، هر چه کاشتیم درو کردیم، ۳۸۱</ref> او که در مدت اقامت در [[اروپا]]، گرایشهای روشنفکرانه متمایل به چپ پیدا کرد، بعدها با برخی عناصر دربار ازجمله [[فرح دیبا]]، رابطه فکری برقرار کرد.<ref>مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی، ۱۰/سی و چهار</ref> وی پس از تمامکردن تحصیلات خود در رشته علوم سیاسی در بلژیک،<ref>معتضد، هویدا سیاستمدار پیپ، ۱/۱۴۱ و ۲۰۷</ref> در سال ۱۳۲۱ به [[ایران]] بازگشت و در وزارت امور خارجه استخدام شد<ref>دفتر پژوهشها، امیرعباس هویدا، ۲۷</ref> و پس از مدتی وابسته سفارت ایران در پاریس شد.<ref>صدری، زندگی و عملکرد، ۲۴</ref> | هویدا تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدارس فرانسوی [[سوریه]] و بیروت سپری کرد؛ سپس به [[فرانسه]] و [[انگلستان]] رفت و پس از تکمیل زبان انگلیسی، رهسپار بلژیک شد.<ref>پیرنظر، هر چه کاشتیم درو کردیم، ۳۸۱</ref> او که در مدت اقامت در [[اروپا]]، گرایشهای روشنفکرانه متمایل به چپ پیدا کرد، بعدها با برخی عناصر دربار ازجمله [[فرح دیبا]]، رابطه فکری برقرار کرد.<ref>مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی، ۱۰/سی و چهار</ref> وی پس از تمامکردن تحصیلات خود در رشته علوم سیاسی در بلژیک،<ref>معتضد، هویدا سیاستمدار پیپ، ۱/۱۴۱ و ۲۰۷</ref> در سال ۱۳۲۱ به [[ایران]] بازگشت و در وزارت امور خارجه استخدام شد<ref>دفتر پژوهشها، امیرعباس هویدا، ۲۷</ref> و پس از مدتی وابسته سفارت ایران در پاریس شد.<ref>صدری، زندگی و عملکرد، ۲۴</ref> | ||
هویدا از مهر ۱۳۳۰ به مدت سه سال در کمیساریای عالی پناهندگان [[سازمان ملل]] به کار مشغول شد.<ref>معتضد، هویدا سیاستمدار پیپ، ۱/۳۴۵–۳۴۶</ref> او در این جایگاه، با خدمت به [[یهودیان]]، شرایط مهاجرت آنها را به [[فلسطین اشغالی]] آسان کرد.<ref>دلدم، زندگی و خاطرات، ۱۸–۱۹؛ مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی، ۱۰/۴۴</ref> در سال ۱۳۳۵ در کنسولگری ایران در [[ترکیه]] به کار پرداخت و از سال ۱۳۳۶ در شرکت ملی نفت ایران زیر نظر | هویدا از مهر ۱۳۳۰ به مدت سه سال در کمیساریای عالی پناهندگان [[سازمان ملل]] به کار مشغول شد.<ref>معتضد، هویدا سیاستمدار پیپ، ۱/۳۴۵–۳۴۶</ref> او در این جایگاه، با خدمت به [[یهودیان]]، شرایط مهاجرت آنها را به [[فلسطین|فلسطین اشغالی]] آسان کرد.<ref>دلدم، زندگی و خاطرات، ۱۸–۱۹؛ مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی، ۱۰/۴۴</ref> در سال ۱۳۳۵ در کنسولگری ایران در [[ترکیه]] به کار پرداخت و از سال ۱۳۳۶ در شرکت ملی نفت ایران زیر نظر عبدالله انتظام استخدام شد.<ref>هدایتی آذری، دستبوس، ۲۷–۲۸</ref> وی در سال ۱۳۳۷ رسماً به عضویت لژ فراماسونری مولوی درآمد<ref>مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی، ۱۰/سی و شش؛ معتضد، هویدا سیاستمدار پیپ، ۱/۴۲۵</ref> و عضو شاخص لژهای مولوی، کوروش، تهران، فروغی و روشنایی بود<ref>مرکز اسناد، فراماسونرها، ۴۸۸</ref>؛ همچنین از سال ۱۳۳۸ همکاری با [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) را آغاز کرد.<ref>مؤسسه مطالعات، جستارهایی از تاریخ، ۲/۳۷۳؛ مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی، چهل و یک</ref> | ||
حسنعلی منصور و هویدا در سال ۱۳۴۰ جمعیت سیاسی کانون مترقی را تأسیس کردند.<ref>معتضد، هویدا سیاستمدار پیپ، ۱/۴۶۳</ref> منصور در ۲۵ آذر ۱۳۴۲ نام کانون مترقی را «حزب ایران نوین» تغییر داد.<ref>معتضد، هویدا سیاستمدار پیپ، ۱/۵۰۸؛ مرکز بررسی اسناد، حزب ایران نوین، ۱/۱۲۰</ref> این حزب در سال ۱۳۴۲ به مثابه حزب اکثریت آغاز به فعالیت کرد<ref>صارمی، احزاب دولتی، ۱۳۶</ref> و اکثریت مجلس را به رهبری محسن خواجهنوری در دست گرفت.<ref>صارمی، احزاب دولتی، ۱۳۷</ref> اعضای این حزب در سال ۱۳۴۳، اکثریت قاطع وزرا را در دولت منصور تشکیل میدادند. هویدا در دولت منصور، وزیر دارایی بود<ref>معتضد، هویدا سیاستمدار پیپ، ۱/۵۱۲</ref> و پس از [[ترور]] منصور در ۱/۱۱/۱۳۴۳ به دست محمد بخارائی، به دستور [[محمدرضا پهلوی]]، مأمور تشکیل دولت شد.<ref>پیرنظر، هر چه کاشتیم درو کردیم، ۲۸۳</ref> | |||
== دوران نخستوزیری == | == دوران نخستوزیری == | ||
هویدا که در مدت | هویدا که در مدت نخستوزیری، بدون توجه به حدود اختیارات و مسئولیتهای نخستوزیر، تابع دستورات شاه بود و در جریان بسیاری از مسائل مملکتی قرار نمیگرفت،<ref>نجاتی، تاریخ سیاسی، ۱/۳۱۷–۳۱۸</ref> نزدیک به سیزده سال در این مقام باقی ماند.<ref>ذوالفقاری، قصه هویدا، ۵–۶؛ دلدم، زندگی و خاطرات، ۸</ref> دوران نخستوزیری هویدا، بیش از پیش مقام نخستوزیر را به پوستهای میان تهی از آنچه قانون اساسی تعیین کرده بود، تبدیل کرد و موجب تحکیم بیشتر قدرت خودکامه پهلوی شد.<ref>میلانی، معمای هویدا، ۲۲۶</ref> وی دستکم هفتهای یکبار با پهلوی دیدار و معمولاً چندین بار در طول روز، تلفنی با او صحبت میکرد؛ به گونهای که پهلوی، تلفن ویژهای برای او در نظر گرفته بود؛ گاه نیز سخنان میان آنها، به زبان انگلیسی یا فرانسوی بود.<ref>میلانی، معمای هویدا، ۲۸۷</ref> | ||
سالهای ۱۳۴۳–۱۳۵۶، دوران صدارت هویدا، اگرچه از نظر اقتصادی، سالهای آرامی بود، اما هیچگونه حیات سیاسی به معنی متعارف این کلمه وجود نداشت.<ref>همبلی، خودکامگی پهلوی، ۱۳۸</ref> طبق برخی گزارشهای سفارت آمریکا، در اوایل نخستوزیری او، مذاکراتی بینتیجه برای | سالهای ۱۳۴۳–۱۳۵۶، دوران صدارت هویدا، اگرچه از نظر اقتصادی، سالهای آرامی بود، اما هیچگونه حیات سیاسی به معنی متعارف این کلمه وجود نداشت.<ref>همبلی، خودکامگی پهلوی، ۱۳۸</ref> طبق برخی گزارشهای سفارت آمریکا، در اوایل نخستوزیری او، مذاکراتی بینتیجه برای [[بازگشت امامخمینی به ایران|بازگشت امامخمینی به کشور]]، انجام شد؛ مشروط بر اینکه ایشان تضمین کند در سیاست دخالتی نخواهد داشت.<ref>میلانی، معمای هویدا، ۲۸۳–۲۸۴</ref> | ||
امامخمینی در ۲۶ فروردین ۱۳۴۶، در نامهای سرگشاده و مفصل خطاب به هویدا، ضمن اعتراض به تبعید غیرشرعی و غیرقانونی خود، از عملکرد دولت انتقاد کرد و اصلاحات دولت را نغمه ناموزونی خواند که هر روز بر فقر و بیچارگی ملت میافزاید و بازار سیاه بیگانگان را رونق میبخشد. ایشان از حکومت پلیسی و غیرقانونی هویدا و گذشتگان او به عنوان حکومت قرون وسطایی، سرنیزه، زجر و حبس، حکومت اختناق، حکومت وحشت و قلدری و بدترین حکومت استبدادی و خودسری به نام [[اسلام]] یاد کرد که بزرگترین ضربه را بر پیکر [[قرآن]] و احکام اسلام وارد کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، 2/۱۲۳–۱۲۴</ref> ایشان در این نامه همچنین از جشنهای غیر ملی شاهنشاهی که هزینه آن از جیب مردم پابرهنه تأمین میشد و جز هتک نوامیس و عیاشی ثمری نداشت، انتقاد کرد و با نکوهش حمایت از تسلط [[رژیم اسرائیل]] بر [[فرهنگ]] و [[اقتصاد]] کشور، این عوامل به اضافه حبس، ایجاد رعب و وحشت و تبعیدهای غیرقانونی را موجب تبدیل کشور به قبرستان دانست. ایشان با هشدار به هویدا دربارهٔ نتایج عملکرد دولتش، اقدامات دولت در نقض قانون اساسی، همهپرسی غیرقانونی و قلابی، آزاد نبودن ملت در تعیین وکیل، سلب آزادی مطبوعات، دیکتهکردن ساواک، جشنهای پرهزینه، انتصاب افراد در سمتهای دولتی بدون نظر ملت و به دستور بیگانگان را سندهای عقبماندگی برشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، 2/۱۲۴–۱۲۵</ref> ایشان وظیفه خود را نصیحت هویدا دانست و ضمن یادآوری رشد وی در این آب و خاک، از او خواست با حیثیت ملت بازی نکند و برای خشنودی اسرائیل، به علما و اقشار جامعه حمله نکند و آنان را آزار ندهد؛ زیرا در آن صورت علمای وقت طور دیگری با آنان رفتار میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، 2/۱۲۶–۱۲۷</ref> ایشان همچنین در نامهای به محمد شریعت اصفهانی | [[امامخمینی]] در ۲۶ فروردین ۱۳۴۶، در نامهای سرگشاده و مفصل خطاب به هویدا، ضمن اعتراض به تبعید غیرشرعی و غیرقانونی خود، از عملکرد دولت [[انتقاد]] کرد و اصلاحات دولت را نغمه ناموزونی خواند که هر روز بر [[فقر]] و بیچارگی ملت میافزاید و بازار سیاه [[بیگانگان]] را رونق میبخشد. ایشان از حکومت پلیسی و غیرقانونی هویدا و گذشتگان او به عنوان حکومت قرون وسطایی، سرنیزه، زجر و حبس، حکومت اختناق، حکومت وحشت و قلدری و بدترین حکومت استبدادی و خودسری به نام [[اسلام]] یاد کرد که بزرگترین ضربه را بر پیکر [[قرآن]] و احکام اسلام وارد کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، 2/۱۲۳–۱۲۴</ref> ایشان در این نامه همچنین از [[جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران|جشنهای غیر ملی شاهنشاهی]] که هزینه آن از جیب مردم پابرهنه تأمین میشد و جز هتک نوامیس و عیاشی ثمری نداشت، [[انتقاد]] کرد و با نکوهش حمایت از تسلط [[رژیم اسرائیل]] بر [[فرهنگ]] و [[اقتصاد]] کشور، این عوامل به اضافه حبس، ایجاد رعب و وحشت و تبعیدهای غیرقانونی را موجب تبدیل کشور به قبرستان دانست. ایشان با هشدار به هویدا دربارهٔ نتایج عملکرد دولتش، اقدامات دولت در نقض قانون اساسی، همهپرسی غیرقانونی و قلابی، آزاد نبودن ملت در تعیین وکیل، سلب آزادی مطبوعات، دیکتهکردن ساواک، جشنهای پرهزینه، انتصاب افراد در سمتهای دولتی بدون نظر ملت و به دستور [[بیگانگان]] را سندهای [[عقبماندگی]] برشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، 2/۱۲۴–۱۲۵</ref> ایشان وظیفه خود را نصیحت هویدا دانست و ضمن یادآوری رشد وی در این آب و خاک، از او خواست با حیثیت ملت بازی نکند و برای خشنودی اسرائیل، به علما و اقشار جامعه حمله نکند و آنان را آزار ندهد؛ زیرا در آن صورت علمای وقت طور دیگری با آنان رفتار میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، 2/۱۲۶–۱۲۷</ref> ایشان همچنین در نامهای به [[محمد شریعت اصفهانی]] در سیزدهم آبان ۱۳۴۶، با گزارش انتشار نامه خود به هویدا در شهرهای مختلف و در میان مردم، به اقدام رژیم در حبس اهل علم ازجمله [[حسینعلی منتظری]] و دیگران در واکنش به این نامه اشاره کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، 2/۱۵۵</ref> | ||
هویدا در سال ۱۳۴۷، به دعوت دولت آمریکا، به این کشور سفر کرد و در این سفر، در سطح بالایی مورد استقبال قرار گرفت.<ref>میلانی، معمای هویدا، ۲۹۸–۲۹۹</ref> هدف محرمانه [[آمریکا]] از این دعوت و نوع رفتار با هویدا به عنوان رئیس یک کشور، تأکید بر این واقعیت بود که ایران صرفاً حکومت یکنفره نیست؛ اما هویدا که از یکسو نگران واکنش [[محمدرضا پهلوی]] بود و از سوی دیگر، خود سالها مبلّغ و منادی این نظریه بود که ایران حکومتی یکنفره است و خود را رئیس دفتر پهلوی مینامید، مانع انعکاس این خبر در مطبوعات ایران شد.<ref>میلانی، معمای هویدا، ۲۹۹ و ۳۱۲</ref> | هویدا در سال ۱۳۴۷، به دعوت دولت آمریکا، به این کشور سفر کرد و در این سفر، در سطح بالایی مورد استقبال قرار گرفت.<ref>میلانی، معمای هویدا، ۲۹۸–۲۹۹</ref> هدف محرمانه [[آمریکا]] از این دعوت و نوع رفتار با هویدا به عنوان رئیس یک کشور، تأکید بر این واقعیت بود که ایران صرفاً حکومت یکنفره نیست؛ اما هویدا که از یکسو نگران واکنش [[محمدرضا پهلوی]] بود و از سوی دیگر، خود سالها مبلّغ و منادی این نظریه بود که ایران حکومتی یکنفره است و خود را رئیس دفتر پهلوی مینامید، مانع انعکاس این خبر در مطبوعات ایران شد.<ref>میلانی، معمای هویدا، ۲۹۹ و ۳۱۲</ref> | ||
در سال ۱۳۵۳ که پهلوی با اندیشه سیاست تکحزبی، حزب رستاخیز را تأسیس کرد و همه ایرانیان را به عضویت در آن فرمان داد، نخستوزیر، هویدا را نیز به دبیرکلی این حزب منصوب کرد<ref>دلدم، زندگی و خاطرات، ۴۲۳؛ میلانی، معمای هویدا، ۳۶۹</ref> | در سال ۱۳۵۳ که پهلوی با اندیشه سیاست تکحزبی، [[حزب رستاخیز ملت ایران|حزب رستاخیز]] را تأسیس کرد و همه ایرانیان را به عضویت در آن فرمان داد، نخستوزیر، هویدا را نیز به دبیرکلی این حزب منصوب کرد<ref>دلدم، زندگی و خاطرات، ۴۲۳؛ میلانی، معمای هویدا، ۳۶۹</ref> تمکین هویدا در برابر حزب جدید در عین اینکه خود اذعان داشت فرجام کار حزب جدید، چیزی جز شکست نیست، اوج سقوط اخلاقی او بود.<ref>میلانی، معمای هویدا، ۳۷۰–۳۷۱</ref> | ||
== استعفا از نخستوزیری == | == استعفا از نخستوزیری == | ||
هویدا در مرداد ۱۳۵۶، بنا به خواست پهلوی و با هدف تغییر فضای سیاسی، از نخستوزیری استعفا کرد و در همان جلسه استعفا، به وزارت دربار برگزیده شد.<ref>میلانی، معمای هویدا، ۳۷۸</ref> گفته شده است یکی از اقداماتی که او در مدت کوتاه وزارت دربار انجام داد، مشارکت در انتشار مقاله توهینآمیز | هویدا در مرداد ۱۳۵۶، بنا به خواست پهلوی و با هدف تغییر فضای سیاسی، از نخستوزیری استعفا کرد و در همان جلسه استعفا، به وزارت دربار برگزیده شد.<ref>میلانی، معمای هویدا، ۳۷۸</ref> گفته شده است یکی از اقداماتی که او در مدت کوتاه وزارت دربار انجام داد، مشارکت در انتشار مقاله توهینآمیز «[[مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه|ایران و استعمار سرخ و سیاه]]» بود که به نام احمد رشیدی مطلق در هفدهم دی ۱۳۵۶ در [[روزنامه اطلاعات]] به چاپ رسید و منجر به [[نوزده دی|قیام نوزده دی]] و آغاز [[انقلاب اسلامی]] شد.<ref>مسعود انصاری، پس از سقوط، ۱۰۶؛ طلوعی، پدر و پسر، ۷۵۳–۷۵۴؛ میلانی، معمای هویدا، ۳۸۰–۳۸۲</ref> با بالاگرفتن موج ناآرامیها و خشم مردم که یکی از علل عمده آن فساد مالی خاندان سلطنت بود، هویدا توانست پهلوی را به محدودکردن فعالیتهای اقتصادی اعضای دربار متقاعد کند. او خود مهمترین دستاوردش در دوران وزارت دربار را تصویب دستورالعمل بیستمادهای مبنی بر منع اعضای خاندان سلطنت از کردار مغایر با ارزشهای اجتماعی میدانست.<ref>میلانی، معمای هویدا، ۳۸۲–۳۸۳</ref> وی پس از [[کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷]]، از وزارت دربار استعفا کرد و پس از استعفا پیشنهاد پهلوی در قبول پست سفارت ایران در بلژیک را نپذیرفت و ترجیح داد در [[ایران]] بماند.<ref>میلانی، معمای هویدا، ۳۹۳ و ۳۹۵</ref> | ||
== بازداشت هویدا توسط پهلوی == | == بازداشت هویدا توسط پهلوی == | ||
پس از اوجگیری [[نهضت اسلامی]] به رهبری امامخمینی در سال ۱۳۵۷ و احساس خطر رژیم، محمدرضا پهلوی با هدف آرامکردن مردم، برخی از افراد مؤثر رژیم را دستگیر و زندانی کرد.<ref>میلانی، معمای هویدا، ۳۹۷</ref> در پی این برنامه، هویدا به صلاحدید پهلوی و به صورت موقت بازداشت شد و از هفدهم آبان ۱۳۵۷ در مهمانسرای ساواک واقع در روستای شیان، نزدیک لویزانِ تهران تحت مراقبت قرار گرفت.<ref>دفتر پژوهشها، امیرعباس هویدا، ۳۰۳–۳۰۹</ref> هویدا در دوران طولانی صدارتش، شریک بسیاری از اقدامات پهلوی بود. او در وابستگی بیش از پیش ایران به دولتهای خارجی،<ref>دفتر پژوهشها، امیرعباس هویدا، ۲۶۵</ref> سانسور شدید مطبوعاتی،<ref>اللهیاری، روایت سانسور، ۱۲۶</ref> دادن آزادی بیش از حد به [[بهائیان]] برای به دستگرفتن مشاغل حساس دولتی<ref>اللهیاری، بهائیان، ۶۷–۶۸</ref> و برقراری ارتباط گسترده دولت با رژیم اسرائیل<ref>دلدم، زندگی و خاطرات، ۱۸–۱۹</ref> شریک بود. در زمان بازداشت وی، یوری لوبرانی، سفیر رژیم اسرائیل در ایران، به دیدار او میرفت.<ref>مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی، ۱۰/چهل و چهار</ref> | پس از اوجگیری [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] به رهبری امامخمینی در سال ۱۳۵۷ و احساس خطر رژیم، [[محمدرضا پهلوی]] با هدف آرامکردن مردم، برخی از افراد مؤثر رژیم را دستگیر و زندانی کرد.<ref>میلانی، معمای هویدا، ۳۹۷</ref> در پی این برنامه، هویدا به صلاحدید پهلوی و به صورت موقت بازداشت شد و از هفدهم آبان ۱۳۵۷ در مهمانسرای ساواک واقع در روستای شیان، نزدیک لویزانِ تهران تحت مراقبت قرار گرفت.<ref>دفتر پژوهشها، امیرعباس هویدا، ۳۰۳–۳۰۹</ref> هویدا در دوران طولانی صدارتش، شریک بسیاری از اقدامات پهلوی بود. او در وابستگی بیش از پیش ایران به دولتهای خارجی،<ref>دفتر پژوهشها، امیرعباس هویدا، ۲۶۵</ref> سانسور شدید مطبوعاتی،<ref>اللهیاری، روایت سانسور، ۱۲۶</ref> دادن آزادی بیش از حد به [[بهائیان]] برای به دستگرفتن مشاغل حساس دولتی<ref>اللهیاری، بهائیان، ۶۷–۶۸</ref> و برقراری ارتباط گسترده دولت با [[رژیم اسرائیل]]<ref>دلدم، زندگی و خاطرات، ۱۸–۱۹</ref> شریک بود. در زمان بازداشت وی، یوری لوبرانی، سفیر رژیم اسرائیل در ایران، به دیدار او میرفت.<ref>مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی، ۱۰/چهل و چهار</ref> | ||
[[امامخمینی]] هدف رژیم از بازداشت هویدا را ساکتکردن مردم دانست و آن را در روند مبارزه، بیتأثیر خواند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۱۰</ref> ایشان همچنین با معرفی هویدا به عنوان شریک محمدرضا پهلوی در خیانتها، دستگیری او را حیلهای برای نجات پهلوی، تبرئه پهلوی و فریب مردم ارزیابی کرده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۳۱، ۴۴۳ و ۴۸۶</ref> و افزوده است ایشان باورش نمیشود که او رفقای خود و شریک پانزده سالهاش را واقعاً زندانی کرده باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۸۶ و ۵/۴۵۷</ref> | [[امامخمینی]] هدف رژیم از بازداشت هویدا را ساکتکردن مردم دانست و آن را در روند مبارزه، بیتأثیر خواند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۱۰</ref> ایشان همچنین با معرفی هویدا به عنوان شریک محمدرضا پهلوی در خیانتها، دستگیری او را حیلهای برای نجات پهلوی، تبرئه پهلوی و فریب مردم ارزیابی کرده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۳۱، ۴۴۳ و ۴۸۶</ref> و افزوده است ایشان باورش نمیشود که او رفقای خود و شریک پانزده سالهاش را واقعاً زندانی کرده باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۸۶ و ۵/۴۵۷</ref> | ||
== محاکمه و اعدام هویدا پس از انقلاب == | == محاکمه و اعدام هویدا پس از انقلاب == | ||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، هویدا از مهمانسرای [[ساواک]] به [[مدرسه علوی]] منتقل<ref>معتضد، هویدا سیاستمدار پیپ، ۲/۹۸۷</ref> و چند روز بعد به [[زندان قصر]] برده شد.<ref>وزارت فرهنگ و ارشاد، دولتهای ایران، ۳۲۴</ref> در پی بازداشت وی، محافل غربی به این اقدام واکنش نشان دادند. برخی از روشنفکران و شماری از اعضای دولت موقت و همچنین شخصیتهای معروف فرانسه و طرفداران هویدا در خارج از ایران، خواستار آزادی او بودند و جمعی از رجال سیاسی فرانسه در نامهای به | پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، هویدا از مهمانسرای [[ساواک]] به [[مدرسه علوی]] منتقل<ref>معتضد، هویدا سیاستمدار پیپ، ۲/۹۸۷</ref> و چند روز بعد به [[زندان قصر]] برده شد.<ref>وزارت فرهنگ و ارشاد، دولتهای ایران، ۳۲۴</ref> در پی بازداشت وی، محافل غربی به این اقدام واکنش نشان دادند. برخی از روشنفکران و شماری از اعضای دولت موقت و همچنین شخصیتهای معروف فرانسه و طرفداران هویدا در خارج از ایران، خواستار آزادی او بودند و جمعی از رجال سیاسی فرانسه در نامهای به [[امامخمینی]]، خواستار مدارا با هویدا شدند.<ref>معتضد، هویدا سیاستمدار پیپ، ۲/۹۸۸–۹۸۹</ref> جلسه اول دادگاه هویدا به ریاست [[صادق خلخالی]]، حاکم شرع [[دادگاههای انقلاب اسلامی|دادگاه انقلاب اسلامی]]، در ۲۴ اسفند ۱۳۵۷ برگزار شد.<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۱/۵۳۰–۵۳۱</ref> دادگاه بعدی او در هجدهم فروردین ۱۳۵۸ تشکیل و هویدا به جرم [[افساد فی الارض]] به [[اعدام]] محکوم شد<ref>دفتر پژوهشها، امیرعباس هویدا، ۳۳۹؛ میلانی، معمای هویدا، ۴۵۶</ref> و در شامگاه همان روز اعدام شد.<ref>معتضد، هویدا سیاستمدار پیپ، ۲/۱۰۶۵</ref> بستگان هویدا پس از حدود چهار ماه، جنازه او را تحویل گرفتند و به [[فلسطین|سرزمین اشغالی فلسطین]] منتقل کردند و در کنار پدرش به خاک سپردند.<ref>دفتر پژوهشها، امیرعباس هویدا، ۳۴۱</ref> | ||
پس از اعدام هویدا برخی از رسانههای خارجی و نیروهای داخلی وابسته به [[رژیم پهلوی]] و مقامات کشورهای دیگر، از این اقدام [[جمهوری اسلامی ایران]] اظهار تأسف کردند و علیه آن موضع گرفتند.<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۱/۵۳۷؛ خلخالی، ۳۸۸</ref> | پس از اعدام هویدا برخی از رسانههای خارجی و نیروهای داخلی وابسته به [[رژیم پهلوی]] و مقامات کشورهای دیگر، از این اقدام [[جمهوری اسلامی ایران]] اظهار تأسف کردند و علیه آن موضع گرفتند.<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۱/۵۳۷؛ خلخالی، ۳۸۸</ref> | ||
امامخمینی با انتقاد از هیاهو و اظهار تأسف آمریکا و دیگر دولتهای خارجی دربارهٔ اعدام هویدا، این اقدام را نه از سر حمایت از [[حقوق بشر]]، بلکه به سبب از دست دادن نوکری وفادار ارزیابی کرد؛ زیرا در صورت اهمیت حقوق بشر نزد این دولتها، نباید در برابر شکنجههای زندانیان سیاسی در دوره پهلوی نیز سکوت میکردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۵۷؛ ۸/۳۳۳؛ ۹/۵۱۷ و ۱۰/۱۴۳</ref> ایشان معتقد بود خونهایی که در رژیم پهلوی ریخته و خیانتهایی که شد، به امر پهلوی و هویدا صورت گرفت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۰۹–۱۱۱</ref> و هویدا در طول بیش از سیزده سال نخستوزیری، جنایتهای زیادی کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۰۹ و ۳۵۸</ref> هویدا، مزدور آمریکا،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۶۱</ref> غده سرطانی و مفسد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۸۲</ref> دشمن اسلام و مسلمانان<ref>۱۱/۲۳۴</ref> و دارای جرمهای زیادی بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۱۴</ref> که مردم بیگناه را در خیابانها کشت و به سبب همان جنایتها پس از محاکمه، اعدام شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۱۴</ref> ایشان مسئولیت تمام جنایات رژیم را برعهده شخص پهلوی و نخستوزیران او ازجمله هویدا شمرد و آنان را به سبب جنایتها و دستور به قتلعام مردم، محکوم دانست و اعدام آنها را عادلانه،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۰۹</ref> احقاق حقوق بشر و برای امت اسلامی رحمت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۰۹ و ۸/۳۳۳</ref> شمرد و معترضان به اعدام هویدا را غیر صادق و ناآشنا به حقوق بشر واقعی دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۵۱۷ و ۱۰/۴۹۵</ref> | امامخمینی با [[انتقاد]] از هیاهو و اظهار تأسف آمریکا و دیگر دولتهای خارجی دربارهٔ اعدام هویدا، این اقدام را نه از سر حمایت از [[حقوق بشر]]، بلکه به سبب از دست دادن نوکری وفادار ارزیابی کرد؛ زیرا در صورت اهمیت حقوق بشر نزد این دولتها، نباید در برابر شکنجههای زندانیان سیاسی در دوره پهلوی نیز سکوت میکردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۵۷؛ ۸/۳۳۳؛ ۹/۵۱۷ و ۱۰/۱۴۳</ref> ایشان معتقد بود خونهایی که در رژیم پهلوی ریخته و خیانتهایی که شد، به امر پهلوی و هویدا صورت گرفت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۰۹–۱۱۱</ref> و هویدا در طول بیش از سیزده سال نخستوزیری، جنایتهای زیادی کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۰۹ و ۳۵۸</ref> هویدا، مزدور آمریکا،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۶۱</ref> غده سرطانی و مفسد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۸۲</ref> دشمن اسلام و مسلمانان<ref>۱۱/۲۳۴</ref> و دارای جرمهای زیادی بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۱۴</ref> که مردم بیگناه را در خیابانها کشت و به سبب همان جنایتها پس از محاکمه، اعدام شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۱۴</ref> ایشان مسئولیت تمام جنایات رژیم را برعهده شخص پهلوی و نخستوزیران او ازجمله هویدا شمرد و آنان را به سبب جنایتها و دستور به قتلعام مردم، محکوم دانست و اعدام آنها را عادلانه،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۰۹</ref> احقاق حقوق بشر و برای امت اسلامی رحمت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۰۹ و ۸/۳۳۳</ref> شمرد و معترضان به اعدام هویدا را غیر صادق و ناآشنا به حقوق بشر واقعی دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۵۱۷ و ۱۰/۴۹۵</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |