confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸
ویرایش
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''علم رجال'''، شناخت احوال و اوصاف راویان حدیث و اصول و قواعد آن. | '''علم رجال'''، شناخت احوال و اوصاف راویان حدیث و اصول و قواعد آن. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
علم رجال، مختصرِ «علم رجال الحدیث» به معنای شناسایی راویان حدیث است (مامقانی، تنقیح المقال، ۱/۳۶) | علم رجال، مختصرِ «علم رجال الحدیث» به معنای شناسایی راویان حدیث است.<ref> (مامقانی، تنقیح المقال، ۱/۳۶)</ref> کلمه رجال جمع «رجل» به معنای مردان است؛<ref> (ابنفارس، ۲/۴۹۳)</ref> ولی در دانش رجال جنسیت مراد نیست و شامل راویان زن هم میشود<ref> (مامقانی، تنقیح المقال، ۱/۳۶)</ref> و عنوان «رجال» یا از باب کثرت آن است که بیشتر راویان مردند یا از باب غلبه در تعبیر مردان بر زنان است.<ref> (رحمانستایش، آشنایی با علم رجال، ۷)</ref> در اصطلاح، علم رجال دانشی است که به کمک آن قدرت شناسایی احوال راویان از حیث اتصاف به عدالت، وثاقت و ممدوحبودن یا اتصاف به ضعف و مذمومبودن و نیز توانایی شناخت اصول و ضوابط کلی برای تمییز مشترکات و خالیبودن اسناد از غلط به دست میآید.<ref> (استرآبادی، محمدجعفر، ۳۰۷؛ کجوری شیرازی، ۳۵؛ کنی، ۲۹)</ref> گاهی نیز از علم رجال به «فن الرجال» تعبیر شدهاست.<ref> (بحرالعلوم، ۲/۳۷۰)</ref> در میان اهل سنت نیز تعابیری مانند جرح و تعدیل، تاریخ رواة الحدیث، الطبقات، طبقات رواة الحدیث و طبقات المحدثین به جای علم رجال بهکار رفتهاست.<ref> (غوری، ۲۵۲ ـ ۲۵۴ و ۲۸۶ ـ ۲۹۱)</ref> | ||
علم رجال با تراجم، درایه و فهرست ارتباط دارد. در علم رجال شخص راوی موضوعیت دارد؛ اگرچه دارای شخصیت اجتماعی نباشد؛ ولی موضوع علم تراجم بررسی شخصیت اجتماعی فرد مانند شاعر و ادیببودن و مانند آن است. افزون بر این، علم رجال از تأسیسات دوره اسلامی است؛ در صورتی که علم تراجم پیش از دوران اسلامی نیز وجود داشتهاست (سبحانی، کلیات، ۱۱ ـ ۱۴) | علم رجال با تراجم، درایه و فهرست ارتباط دارد. در علم رجال شخص راوی موضوعیت دارد؛ اگرچه دارای شخصیت اجتماعی نباشد؛ ولی موضوع علم تراجم بررسی شخصیت اجتماعی فرد مانند شاعر و ادیببودن و مانند آن است. افزون بر این، علم رجال از تأسیسات دوره اسلامی است؛ در صورتی که علم تراجم پیش از دوران اسلامی نیز وجود داشتهاست.<ref> (سبحانی، کلیات، ۱۱ ـ ۱۴)</ref> علم درایه به دانشی گفته میشود که در زمینه متون احادیث اسلامی جهت شناخت حقیقت و اقسام و احکام روایات و کیفیت و آداب أخذ و نقل احادیث، بحث میکند؛ در حالیکه موضوع علم رجال، اشخاص، یعنی راویان و محدثاناند<ref> (سبحانی، کلیات، ۱۵ ـ ۱۷)</ref> و از سوی دیگر، علم رجال بر طبقات اصحاب پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) مبتنی است؛ چنانکه شیخ طوسی در کتاب رجال خود به بیان طبقات اصحاب پیامبر(ص) و اصحاب امیرالمؤمنین علی(ع) و دیگر ائمه(ع) پرداختهاست؛ اما در کتاب فهرست بنا بر نقل نامهای نویسندگان، اصول، مصنفات و تألیفات آنهاست. علمای قدیمیِ رجال همانند شیخمنتجبالدین و ابنشهرآشوب تراجم علما را در علم رجال آوردهاند، بدون اینکه میان آن دو تفاوتی بگذارند. شیخ حر عاملی در کتاب امل الامل فی تراجم علماء جبل عامل میان این دو علم تفکیک کردهاست.<ref> (سبحانی، کلیات، ۱۵ ـ ۱۷)</ref> | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
پیشینه علم رجال و قواعد آن در دنیای اسلام به عصر معصومان(ع) بازمیگردد. پدیدههایی چون جعل و تعارض | پیشینه علم رجال و قواعد آن در دنیای اسلام به عصر معصومان(ع) بازمیگردد. پدیدههایی چون جعل و تعارض حدیث،<ref> (کلینی، ۱/۶۲ ـ ۶۳)</ref> سبب شد تا اهل بیت(ع) مبانی و اصول دستیابی به حدیث صحیح را بیان کنند.<ref> (اعرجی کاظمی، ۴۳ ـ ۴۵)</ref> این تعالیم مقدمهای برای پدیدآمدن علم رجال در دورههای بعد شد؛ بنابراین عصر حضور معصومان «عصر تکوین معارف رجالی» در شیعه بود.<ref> (ساعدی، ۲۰۲؛ سمین، ۵۳)</ref> بر اساس روایت سلیمبنقیس از امامعلی(ع)، پیشینه ارزیابی صدور حدیث بر اساس نقد رجال به زمان امیرالمؤمنین علی(ع) میرسد. آن حضرت راویان حدیث را به چهار دسته: منافق (کذاب و جاعل)، کجفهم، ناآگاه به ناسخ و منسوخ و راوی ثقه و حافظ و ضابط تقسیم کرد.<ref> (کلینی، ۱/۶۲ ـ ۶۴؛ صدوق، الخصال، ۱/۲۵۵ ـ ۲۵۷)</ref> | ||
بنابر گزارشهای باقیمانده از این دوره، دغدغه احراز صحت صدور حدیث از آغاز وجود داشتهاست و در هنگام نقل حدیث به کسی که حدیث از او شنیده شده، مستند میشدهاست (کلینی، ۱/۵۲) و همین موجب شدهاست اصحاب ائمه(ع) رهنمود بخواهند و آنان نیز ضمن برشمردن عوامل پیدایش تعارض در احادیث، روشها و معیارهای مناسب را برای شناخت سره از ناسره تعلیم دهند (ساعدی، ۲۰۵ ـ ۲۰۷) | بنابر گزارشهای باقیمانده از این دوره، دغدغه احراز صحت صدور حدیث از آغاز وجود داشتهاست و در هنگام نقل حدیث به کسی که حدیث از او شنیده شده، مستند میشدهاست<ref> (کلینی، ۱/۵۲)</ref> و همین موجب شدهاست اصحاب ائمه(ع) رهنمود بخواهند و آنان نیز ضمن برشمردن عوامل پیدایش تعارض در احادیث، روشها و معیارهای مناسب را برای شناخت سره از ناسره تعلیم دهند.<ref> (ساعدی، ۲۰۵ ـ ۲۰۷)</ref> در احادیث مشتمل بر معیارهای رفع تعارض، که به اخبار علاجیه مشهورند، روشهای گوناگونی برای رفع تعارض میان احادیث بیان شدهاست و از جمله این روشها و مرجحات، بررسی اوصافی در راوی مانند عدالت، فقاهت و صداقت است.<ref> (حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۲۷/۱۰۶ ـ ۱۲۴)</ref> این روش پیوندی تنگاتنگ با مسائل دانش رجال دارد و علمای شیعه از آن در تکوین علم رجال بهره بردهاند. یکی دیگر از روشهای ائمه تأیید و توثیق افراد خاص ازجمله توثیقات خاص معصومان درباره راویانی مانند ابوبصیر لیث مرادی<ref> (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۳۶)</ref> و یونسبنعبدالرحمان<ref> (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۸۵ ـ ۴۸۶)</ref> بود. | ||
نخستین قواعد رجالی، ضوابط ناظر به ارزیابی مکتوبات حدیثی و ضوابط ناظر به ارزیابی شخصیت بود. این دو قاعده در روایات ائمه(ع) نیز بیان شدهاند؛ مثلاً ائمه(ع) برخی از مکتوبات حدیثی همانند کتاب عبیداللهبنعلی حلبی ( | نخستین قواعد رجالی، ضوابط ناظر به ارزیابی مکتوبات حدیثی و ضوابط ناظر به ارزیابی شخصیت بود. این دو قاعده در روایات ائمه(ع) نیز بیان شدهاند؛ مثلاً ائمه(ع) برخی از مکتوبات حدیثی همانند کتاب عبیداللهبنعلی حلبی<ref> (طوسی، الفهرست، ۳۰۵)</ref>، کتاب الصلاة حریزبنعبدالله سجستانی.<ref> (کلینی، ۳/۳۱۱)</ref> کتاب یوم و لیلة اثر یونسبنعبدالرحمان<ref> (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۸۴ ـ ۴۸۵)</ref> و کتابهای بنوفضال<ref> (همو، الاستبصار، ۳۱۷)</ref> را تأیید کردهاند. در عصر غیبت صغری نیز حسینبنروح نایب سوم امام زمان(ع)، کتاب التکلیف شلمغانی را تأیید کرد (طوسی، الغیبه، ۳۸۹). پس از عصر ائمه(ع)، این روشِ سنجش تا چند سده در میان علمای شیعه رواج داشت؛ مثلاً شیخ طوسی یکی از این معیارها را نقلشدن حدیث در کتابی معروف و اصلی مشهور دانستهاست.<ref> (العده، ۱/۳۳۸)</ref> شیخ بهایی به گونهای جامعتر و کاملتر به این قواعد، ملاکها و قراینِ اعتبار اشاره کردهاست.<ref> (۲۶ ـ ۳۱)</ref> امامخمینی نیز در کتابهای فقهی استدلالی خود برخی از قواعد رجالی را آورده<ref> (الطهاره، ۳/۱۵۶ ـ ۱۵۷ و ۳۲۷ ـ ۳۵۰؛ مکاسب، ۱/۳۵۹؛ الاجتهاد و التقلید، ۴۲ ـ ۴۵)</ref> و درباره توثیق و تضعیف رجال واقع در سلسله اسناد روایات فراوانی اظهار نظر کردهاست؛ چنانکه نامهای ۱۳۰ تن از راویان مورد تأیید و شصت تن از افرادی که به وسیله ایشان تضعیف شدهاند، گردآوری شدهاست.<ref> (← صفری فروشانی، ۱۰۳ ـ ۱۳۸)</ref> | ||
==اهمیت و جایگاه== | ==اهمیت و جایگاه== | ||
علم رجال یکی از شاخههای علوم حدیث است. حدیثشناسان و فقها همواره به بررسی احوال و اوصاف راویان توجه داشته و از آن به صورت دانشی کمکی برای علم حدیث و در نتیجه فقه بهره بردهاند. علمای شیعه و سنی آن را وسیلهای در خدمت علم حدیث و فقه دانسته و در این باب آثار بسیاری نگاشتهاند (اعرجی کاظمی، ۱/۴۵ ـ ۵۱) | علم رجال یکی از شاخههای علوم حدیث است. حدیثشناسان و فقها همواره به بررسی احوال و اوصاف راویان توجه داشته و از آن به صورت دانشی کمکی برای علم حدیث و در نتیجه فقه بهره بردهاند. علمای شیعه و سنی آن را وسیلهای در خدمت علم حدیث و فقه دانسته و در این باب آثار بسیاری نگاشتهاند.<ref> (اعرجی کاظمی، ۱/۴۵ ـ ۵۱)</ref> | ||
علمای امامیه نیاز به علم رجال را امری مسلم و ضروری میدانند و محدثان مقدم مانند احمدبنخالد برقی و محمدبنیعقوب کلینی آثاری در رجال | علمای امامیه نیاز به علم رجال را امری مسلم و ضروری میدانند و محدثان مقدم مانند احمدبنخالد برقی و محمدبنیعقوب کلینی آثاری در رجال نوشتهاند؛<ref> (نجاشی، ۷۶ و ۳۷۷)</ref> ولی بعدها با ظهور جریان اخباریگری برخی از آنان با ادعای صحت احادیث کتب اربعه، نیاز به علم رجال را نفی کردند.<ref> (کرکی، ۱۷؛ استرآبادی، ملامحمدامین، ۱۰۸ ـ ۱۱۴؛ حر عاملی، هدایة الامه، ۸/۵۶۴؛ بحرانی، ۵)</ref> اصولیان بهویژه فاضل تونی و وحید بهبهانی در برابر ادعای اخباریان ایستادند و پس از آن مباحث نظری به علم رجال راه یافت. فاضل تونی علم رجال را از علوم مورد نیاز مجتهد دانست.<ref> (۲۶۰ ـ ۲۶۱)</ref> رجالیان برای اثبات نیاز به علم رجال دلیلهایی آوردهاند.<ref> (مامقانی، تنقیح المقال، ۱/۶۴ ـ ۶۷؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۲۰ ـ ۲۱؛ سبحانی، کلیات، ۲۵ ـ ۲۸)</ref> | ||
جایگاه علم رجال نزد اهل سنت نیز که نخست با عنوان جرح و تعدیل مشهور بود، دارای اهمیت بسیار است؛ چنانکه ابنسیرین (م۱۱۰ق) گفتهاست علم حدیث، دین مسلمانان است و باید مراقب باشند آن را از چه کسی میگیرند (مزی، ۱/۱۶۰ ـ ۱۶۱) | جایگاه علم رجال نزد اهل سنت نیز که نخست با عنوان جرح و تعدیل مشهور بود، دارای اهمیت بسیار است؛ چنانکه ابنسیرین (م۱۱۰ق) گفتهاست علم حدیث، دین مسلمانان است و باید مراقب باشند آن را از چه کسی میگیرند.<ref> (مزی، ۱/۱۶۰ ـ ۱۶۱)</ref> علیبنمدینی (م۲۳۴ق) تفقّه در معانی حدیث را نیمی از علم و شناخت رجال را نیم دیگر آن شمردهاست<ref> (مزی، ۱/۱۶۵؛ رامهرمزی، ۳۲۰)</ref> و ابنابیحاتم در لزوم علم رجال بیان کردهاست چون کتاب و سنت از طریق نقل و روایت به نسلهای بعد رسیدهاند و جز از این راه نمیتوانند به شناخت دقیق معانی آنها دست یابند، بهناچار باید راویان ثقه و غیر ثقه را شناخت تا عدالت آنان در نقل حدیث اثبات شود.<ref> (۱/۲ ـ ۶)</ref> | ||
امامخمینی نیز یکی از پیشنیازهای اجتهاد را آشنایی با علم رجال در حدی که فقیه بتواند احوال راویان حدیث را هرچند با مراجعه به کتابهای رجالی تشخیص دهد، دانستهاست و به سخنان اخباریان و مستندهای آنان در نیازنداشتن به علم رجال اشاره کرده و آنها را نپذیرفتهاست (الاجتهاد و التقلید، ۱۲) | امامخمینی نیز یکی از پیشنیازهای اجتهاد را آشنایی با علم رجال در حدی که فقیه بتواند احوال راویان حدیث را هرچند با مراجعه به کتابهای رجالی تشخیص دهد، دانستهاست و به سخنان اخباریان و مستندهای آنان در نیازنداشتن به علم رجال اشاره کرده و آنها را نپذیرفتهاست.<ref> (الاجتهاد و التقلید، ۱۲)</ref> | ||
==منابع رجالی== | |||
منابع رجالی | درباره نخستین اثر مکتوب رجالی شیعه اختلاف نظر وجود دارد. آقابزرگ طهرانی کتاب تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین الجمل و صفین و النهروان من الصحابة، از عبیداللهبنابیرافع را نخستین تألیف رجالی شیعه دانستهاست.<ref> (آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۰/۸۳)</ref> با پذیرش این نظر، میتوان نتیجه گرفت کتابهای رجالی از سالهای نخست عصر امام معصوم(ع) نگاشته شدهاند؛ زیرا ابنابیرافع، از یاران و اصحاب امیرالمؤمنین(ع) است؛ اما چون این کتاب بیشتر در شمار کتابهای تراجم و شامل بر نام آن گروه از اصحاب امامعلی(ع) است که در جنگهای مهم ایشان شرکت داشتند،<ref> (آقابزرگ طهرانی، مصفی المقال، ۲۵۸ ـ ۲۵۹)</ref> آن را تألیف رجالیِ صرف نمیتوان شمرد.<ref> (رحمانستایش، آشنایی با کتب رجالی، ۱۰؛ سمین، ۶۳)</ref> به نظر میرسد نخستین تألیف مستقل رجالی در شیعه، کتاب الرجال عبداللهبنجبله کنانی (م۲۱۹ق) باشد؛<ref> (← آقابزرگ، الذریعه، ۲/۱۳۲؛ ساعدی، ۲۱۶)</ref> از اینرو تاریخ تألیفات رجالی شیعه را به اواخر دوره حضور معصومان(ع) میتوان رساند. بنابر بعضی گزارشها، علمای شیعه در فاصله میان قرن سوم تا نیمه اول قرن پنجم، یعنی عصر تدوین اصول رجالی، ۱۱۶ کتاب در دانش رجال شیعی تألیف کردهاند که از آن میان، ۳۴ اثر در قرن سوم، ۷۹ اثر در قرن چهارم و سیزده اثر در قرن پنجم نوشته شدهاست؛<ref> (ساعدی، ۲۱۶ ـ ۲۲۲؛ رحمانستایش، آشنایی با علم رجال، ۱۲ ـ ۲۳)</ref> اما بسیاری از این کتابها در دسترس نیستند. منابع رجالی شیعه از نظر تاریخی و میزان تأثیرگذاری به سه دسته تقسیم میشوند: | ||
الف) دسته نخست که از سده سوم تا پنجم تدوین شدهاند عبارتاند: | الف) دسته نخست که از سده سوم تا پنجم تدوین شدهاند عبارتاند: | ||
# رجال برقی، تألیف احمدبنمحمدبنخالد برقی (م۲۷۴ یا۲۸۰ق) که کتاب الرجال (نجاشی، ۷۶) و کتاب طبقات الرجال (طوسی، الفهرست، ۵۳) نیز نامیده شده و با عنوانهای کتاب الرجال، همراه خلاصة الاقوال علامه حلی چاپ شدهاست. این کتاب دارای فهرستی از نامهای راویان معصومان(ع) است که به ترتیب از اصحاب پیامبر اکرم(ص) تا اصحاب امامحسن عسکری(ع) تنظیم شدهاند (رحمانستایش، آشنایی با کتب رجالی، ۲۹ ـ ۳۶). | |||
# رجالکشی، کتاب رجال ابوعمرو محمدبن عمربنعبدالعزیز کشی (متوفی نیمه نخست قرن چهارم) که با عناوین مختلفی از آن یادشده است. نسخهای از این کتاب با گزینش و تلخیص شیخ طوسی با عنوان اختیار معرفة الرجال در دست است (طوسی، الفهرست، ۴۵۱؛ آقابزرگ، الذریعه، ۱/۳۶۵ ـ ۳۶۶). | |||
# کتاب ابوغالب احمدبنمحمدبنمحمد زراری (م۳۶۸) که با عنوانهای رسالة ابیغالب الزراری الی ابنابنه فی ذکر آل اعین و رسالة آل اعین چاپ شدهاست و در واقع نامهای است که ابوغالب زراری در معرفی خود و بزرگان آل اعین، ازجمله زرارةبناعین (م۱۵۰ق) به نوهاش نوشتهاست. چون در این کتاب مؤلف افزون بر معرفی راویان آل اعین، راویان مرتبط با خاندان اعین را نیز معرفی کردهاست و همچنین فهرستی از کتابهایی که اجازه نقل آنها را داشته با ذکر مؤلف آن کتابها معرفی کرده، یکی از منابع رجالی و فهرستی شمرده شدهاست (سمین، ۹۶ ـ ۹۹). تکمله رسالة ابوغالب زراری، اثر ابوعبدالله حسینبنعبیدالله غضائری (م۴۱۱ق) نیز همراه رسالة ابیغالب الزراری چاپ شدهاست. | |||
# رجال نجاشی (م۴۵۰ق) که نام کامل آن فهرس اسماء مصنفی الشیعه است که از آن با عنوان فهرست یا رجال نجاشی نیز یاد میشود. ابوالعباس احمدبنعلی نجاشی اسدی کوفی مؤلف کتاب از بزرگان حدیث و رجال شیعه است. در رجال نجاشی تنها رجال شیعی آمده و او از راویان اهل سنت تنها در مواردی که روایاتی را از شیعه نقل کرده یا کتابی در خدمت به فرهنگ شیعه نگاشتهاند (نظیر مدائنی و طبری)، نام بردهاست. نجاشی غالباً به جرح و تعدیل راویان پرداختهاست؛ هرچند در برخی موارد در مدح و ذم آنان سکوت کردهاست. این کتاب که در آن ۱۲۶۹ راوی بررسی شده، به تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی در یک جلد انتشار یافتهاست. | |||
# رجال الطوسی تألیف شیخ طوسی (م۴۶۰ق) که دارای سیزده باب، و شمار راویان ذکرشده در آن، ۶۴۲۹ راوی است. شیخ طوسی برای آسان شدن کار، نام اصحاب پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) را به ترتیب حروف الفبا آوردهاست. | |||
# الفهرست تألیف شیخ طوسی (م۴۶۰ق) که بر اساس حروف الفبا تنظیم شده و ۹۱۲ راوی در آن معرفی شدهاند. نخستین راوی ابراهیمبنمحمد ابنابییحیی و آخرین راوی ابنعصام است. هدف شیخ طوسی از نگارش این کتاب ضبط نامهای صاحبان کتاب، یا اصل بودهاست؛ اما از آنجا که در کنار ذکر نام آنان، عموماً به جرح و تعدیل آنان پرداخته، به عنوان منبع رجالی شناخته شدهاست. این کتاب نیز در یک جلد و با تحقیق جواد قیومی منتشر شدهاست. | |||
# رجال ابنغضائری، اثر احمدبنحسین بنعبیدالله غضائری (متوفی نیمه نخست قرن پنجم) که آن با عنوان کتاب الضعفاء نیز یادشده است (آقابزرگ، الذریعه، ۱۰/۸۱ و ۸۸). این کتاب هم به حسینبنعبیدالله غضائری و هم به فرزندش منسوب است (سبحانی، تحقیقی پیرامون، ۶۱ ـ ۶۵؛ جلالی، ۱۲ ـ ۴۱؛ رحمانستایش، آشنایی با کتب رجالی، ۳۷ ـ ۴۲). به نوشته آقابزرگ طهرانی (الذریعه۱۰/۸۱ و ۸۸) احمدبنطاووس حلی (م۶۷۳ق) الفاظ این کتاب را بدون سندی که به مؤلف برسد، در اختیار داشت و آنها را در جامع رجالی خود، حل الاشکال فی معرفة الرجال آورد. کتاب حل الاشکال امروزه در دست نیست و تنها دو گزیده از آن موجود است. حسنبنزینالدین عاملی (م۱۰۱۱ق) نسخهای از این کتاب را به خط مؤلف که در اختیار پدرش شهید ثانی بود (مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۱۰۵/۱۵۲ ـ ۱۵۴)، در اختیار داشت و بر اساس آن، کتاب التحریر الطاووسی را تدوین کرد. نسخه حل الاشکال پس از وی به دست عبدالله شوشتری (م۱۰۲۱ق) رسید. او نیز تنها عبارات کتاب منسوب به ابنغضائری را از آن استخراج و به ترتیب الفبایی مرتب و در اثری دیگر تدوین کرد. سپس شاگردش عنایتالله قهپایی آنچه را استادش از کتاب حل الاشکال استخراج کرده بود، در کتاب خود مجمع الرجال ـ مشتمل بر مطالب اصول پنجگانه رجالی متقدم شیعی ـ نقل کرد (آقابزرگ، الذریعه، ۳/۳۸۵ ـ ۳۸۶). | |||
ب) دسته دوم منابع رجالی که از سده ششم تا هشتم نگاشته شدند، عبارتاند از: فهرست شیخمنتجبالدین، معالم العلماء ابنشهرآشوب، رجال ابنداوود و خلاصة الاقوال فی علم الرجال علامه حلی. این کتابها به اصول رجالی چهارگانه معروف شدهاند (سبحانی، کلیات، ۱۰۹ ـ ۱۲۳). | ب) دسته دوم منابع رجالی که از سده ششم تا هشتم نگاشته شدند، عبارتاند از: فهرست شیخمنتجبالدین، معالم العلماء ابنشهرآشوب، رجال ابنداوود و خلاصة الاقوال فی علم الرجال علامه حلی. این کتابها به اصول رجالی چهارگانه معروف شدهاند (سبحانی، کلیات، ۱۰۹ ـ ۱۲۳). |