۲۱٬۱۴۹
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اهل کتاب | '''اهل کتاب'''، پیروان سایر ادیان توحیدی و دارای کتاب آسمانی. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
«اهل» به معنای خاندان، خانواده و اختصاصداشتن به چیزی است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۱/۲۸؛ طریحی، مجمع البحرین، ۵/۳۱۴.</ref> و اهل کتاب به معنای وابستگان به کتاب است و در اصطلاح کلامی به پیروان ادیانِ دارای کتاب آسمانی گفته میشود.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۴۷–۲۴۸.</ref> نخستین بار در [[قرآن]] به پیروان ادیان الهی، اهل کتاب گفته شد<ref>بینه، ۶.</ref> و در آیات متعددی این عنوان برای آنان تکرار شده است.<ref>بقره، ۶۲؛ مائده، ۶۸؛ حج، ۱۷.</ref> بیشتر اندیشمندان اسلامی مراد از کتاب را که در برخی آیات قرآن کریم بهکار رفته<ref>بقره، ۱۰۵؛ آل عمران، ۶۴.</ref> [[انجیل]] و [[تورات]] دانستهاند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۴۷؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۶/۳۷۶.</ref> در اصطلاح فقهی غیر از یهودیان و مسیحیان، مجوس نیز از آن جهت که کتاب دارند، از اهل کتاب یا در حکم اهل کتاب شمرده شدهاند.<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۹؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۱/۲۲۸–۲۳۱.</ref> امامخمینی نیز اهل کتاب را همین سه دسته میداند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۷۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۶۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| اهل کتاب( | «اهل» به معنای خاندان، [[خانواده]] و اختصاصداشتن به چیزی است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۱/۲۸؛ طریحی، مجمع البحرین، ۵/۳۱۴.</ref> و اهل کتاب به معنای وابستگان به کتاب است و در اصطلاح [[کلام|کلامی]] به پیروان ادیانِ دارای کتاب آسمانی گفته میشود.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۴۷–۲۴۸.</ref> نخستین بار در [[قرآن]] به پیروان ادیان الهی، اهل کتاب گفته شد<ref>بینه، ۶.</ref> و در آیات متعددی این عنوان برای آنان تکرار شده است.<ref>بقره، ۶۲؛ مائده، ۶۸؛ حج، ۱۷.</ref> بیشتر اندیشمندان اسلامی مراد از کتاب را که در برخی [[قرآن|آیات قرآن کریم]] بهکار رفته<ref>بقره، ۱۰۵؛ آل عمران، ۶۴.</ref> [[انجیل]] و [[تورات]] دانستهاند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۴۷؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۶/۳۷۶.</ref> در اصطلاح [[فقه|فقهی]] غیر از یهودیان و مسیحیان، مجوس نیز از آن جهت که کتاب دارند، از اهل کتاب یا در حکم اهل کتاب شمرده شدهاند.<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۹؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۱/۲۲۸–۲۳۱.</ref> [[امامخمینی]] نیز اهل کتاب را همین سه دسته میداند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۷۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۶۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| اهل کتاب (احکام)}} | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
در طول تاریخ برخی از انبیای الهی کتاب یا صحیفه داشتهاند که از سوی [[خداوند]] بر آنان نازل شده است،<ref>مریم، ۱۲؛ جاثیه، ۱۶؛ احقاف، ۱۲؛ حدید، ۲۵؛ عنکبوت، ۲۷.</ref> البته همه | در طول تاریخ برخی از [[پیامبران(ع)|انبیای الهی]] کتاب یا صحیفه داشتهاند که از سوی [[خداوند]] بر آنان نازل شده است،<ref>مریم، ۱۲؛ جاثیه، ۱۶؛ احقاف، ۱۲؛ حدید، ۲۵؛ عنکبوت، ۲۷.</ref> البته همه انبیای اولوالعزم، یعنی [[نوح(ع)]]، [[ابراهیم(ع)]]، [[موسی(ع)]]، [[عیسی(ع)]]، و [[محمد(ص)]]، کتاب و [[شریعت]] داشتهاند.<ref>شوری، ۱۳؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲/۱۴۱.</ref> در آستانه ظهور اسلام، اگر چه دین رایج در [[عربستان سعودی|شبهجزیره عربستان]] بتپرستی بوده است؛ اما اقلیتی بر دین یهود یا مسیحیت باقی مانده و کتاب آسمانی و تعالیم دینی مکتوب داشتند<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱/۷۴۷–۷۴۸؛ نعمانی، تاریخ علم کلام، ۱۴۶–۱۴۷.</ref> و برخی نیز بر دین حنیف ابراهیم(ع)، بودند.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۲۰۱–۲۰۲.</ref> برخی از پیروان ادیان با ظهور اسلام، به پیامبر اسلام(ص)، [[ایمان]] آوردند و برخی بر دین خود باقی ماندند و پیامبر(ص)، پس از هجرت و تشکیل [[حکومت اسلامی]] با آنان پیمان همزیستی مسالمتآمیز امضا کرد و به عنوان ذمی تحت حمایت حکومت اسلامی قرار گرفتند.<ref>ابنهشام، السیرة النبویه(ص)، ۱/۵۰۱–۵۰۲.</ref> اسلام پیروان ادیان الهی و اهل کتاب را به دیده احترام مینگرد و از نیکان آنان بهخوبی یاد میکند،<ref>آل عمران، ۱۱۳ و ۱۹۹.</ref> نمونه آن صلاحیت مشارکت در پیمان ذمه است،<ref>نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۱/۲۹۴؛ زحیلی، العلاقات الدولیة فی الاسلام، ۱۵۷.</ref> در عین حال، برخی پیروان ادیان با پیامبر اسلام(ص)، و مسلمانان سر ناسازگاری گذاشتند که مورد توبیخ و شماتت شدید قرآن کریم قرار گرفته<ref>بقره، ۱۲۰؛ مائده، ۸۲.</ref> و دستور داده شد مسلمانان از آنان دوری کنند.<ref>مائده، ۵۱.</ref> در برخی آیات تعلیمات انبیای الهی مانند ابراهیم(ع)، موسی(ع)، و عیسی(ع)، تأیید شده<ref>بقره، ۱۳۶؛ آل عمران، ۸۴؛ نحل، ۱۲۳؛ شوری، ۱۳.</ref> و در عین حال، خاطرنشان شده است که اهل کتاب بعضی از حقایق دین خود را تحریف کردهاند.<ref>بقره، ۷۵؛ آل عمران، ۷۰–۷۱؛ توبه، ۳۰.</ref> | ||
متکلمان اسلامی در آثار خود، دربارهٔ جایگاه اهل کتاب، احکام، ویژگیها و عقاید آنان بحث کردهاند<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۴۷–۳۰۰؛ فخر رازی، اعتقادات فرق المسلمین، ۹۳–۱۰۸؛ بلاغی، الهدی الی دین المصطفی، ۱/۳۴–۷۳.</ref> و با استناد به آیات و روایات، عنوان اهل کتاب را در رتبه اول شامل یهودیان و مسیحیان دانستهاند و سپس به استناد برخی آیات<ref>حج، ۱۷.</ref> پیروان بعضی از مذاهب مانند [[مجوسیان]] (زرتشتیان) و [[صابئیان]] را نیز به اهل کتاب ملحق کردهاند،<ref>ابوالمعالی، بیان الأدیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلی و اسلامی (قرن پنجم)، ۳۱–۳۲؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۴۷؛ فخر رازی، چهارده رساله، ۱۳۵–۱۴۳.</ref> اگرچه برخی معتقدند باور فعلی آنان تناسبی با شرایع الهی ندارد؛ چنانکه صابئیان نبوت انبیا(ع)، را نفی کردهاند و قائل به تدبیر کواکب شدهاند<ref>قاضیعبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۵/۱۵۳.</ref> یا مجوس که قائل به دو مبدأ نور و ظلمت برای عالماند،<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۷۷؛ فاضل مقداد، الباب الحادی عشر مع شرحیه النافع یوم الحشر و مفتاح الباب، ۱۴۳.</ref> همچنین [[آیین زرتشت]] با ابهامات فراوانی روبهروست و دربارهٔ وجود پیامبر آنان، هویت و شخصیت او و نیز کتاب وی به نام اوستا دیدگاههای مختلفی وجود دارد.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۷۴–۲۸۳؛ ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۴۹–۴۸۲.</ref> | متکلمان اسلامی در آثار خود، دربارهٔ جایگاه اهل کتاب، احکام، ویژگیها و عقاید آنان بحث کردهاند<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۴۷–۳۰۰؛ فخر رازی، اعتقادات فرق المسلمین، ۹۳–۱۰۸؛ بلاغی، الهدی الی دین المصطفی، ۱/۳۴–۷۳.</ref> و با استناد به آیات و روایات، عنوان اهل کتاب را در رتبه اول شامل یهودیان و مسیحیان دانستهاند و سپس به استناد برخی آیات<ref>حج، ۱۷.</ref> پیروان بعضی از مذاهب مانند [[مجوسیان]] (زرتشتیان) و [[صابئیان]] را نیز به اهل کتاب ملحق کردهاند،<ref>ابوالمعالی، بیان الأدیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلی و اسلامی (قرن پنجم)، ۳۱–۳۲؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۴۷؛ فخر رازی، چهارده رساله، ۱۳۵–۱۴۳.</ref> اگرچه برخی معتقدند باور فعلی آنان تناسبی با شرایع الهی ندارد؛ چنانکه صابئیان نبوت انبیا(ع)، را نفی کردهاند و قائل به تدبیر کواکب شدهاند<ref>قاضیعبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۵/۱۵۳.</ref> یا مجوس که قائل به دو مبدأ نور و ظلمت برای عالماند،<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۷۷؛ فاضل مقداد، الباب الحادی عشر مع شرحیه النافع یوم الحشر و مفتاح الباب، ۱۴۳.</ref> همچنین [[آیین زرتشت]] با ابهامات فراوانی روبهروست و دربارهٔ وجود پیامبر آنان، هویت و شخصیت او و نیز کتاب وی به نام اوستا دیدگاههای مختلفی وجود دارد.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۷۴–۲۸۳؛ ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۴۹–۴۸۲.</ref> | ||
[[امامخمینی]] به جایگاه اجتماعی، اعتقادی و آموزههای تربیتی اهل کتاب در [[اسلام]] توجه کرده و در آثار خود دربارهٔ عقاید و احکام فقهی مربوط به آنان بحث کرده است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰۱؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۷۲–۴۷۹؛ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۲۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| اهل کتاب( | [[امامخمینی]] به جایگاه اجتماعی، اعتقادی و آموزههای تربیتی اهل کتاب در [[اسلام]] توجه کرده و در آثار خود دربارهٔ عقاید و احکام فقهی مربوط به آنان بحث کرده است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰۱؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۷۲–۴۷۹؛ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۲۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| اهل کتاب (احکام)}} در [[جمهوری اسلامی ایران]] نیز یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان بر اساس اصل ۱۹ [[قانون اساسی]] از حقوقی مساوی با دیگر هموطنان برخوردارند و بر پایه اصل ۶۴ آنان دارای نماینده در [[مجلس شورای اسلامی]] هستند. | ||
== یهود == | == یهود == | ||
یهود به پیروان موسی(ع)، گفته میشود. آنان به نامهای دیگری چون [[بنیاسرائیل]] و قوم عبرانی نیز خوانده میشوند. در کاربردهای قرآنی غالباً هرگاه به گذشته و وضعیت این قوم در زمان موسی(ع)، پرداخته شده، از آنان به بنیاسرائیل تعبیر شده است<ref>← بقره، ۸۳ و ۲۴۶؛ آل عمران، ۴۹ و ۹۳؛ مائده، ۳۲ و ۷۰.</ref> و وقتی به وضعیت آنان در زمان پیامبر اکرم(ص)، اشاره شده، بیشتر با عنوان یهود از آنها نام برده شده است.<ref>← بقره، ۱۱۳؛ مائده، ۱۸، ۵۱، ۶۴ و ۸۲؛ توبه، ۳۰.</ref> | یهود به پیروان موسی(ع)، گفته میشود. آنان به نامهای دیگری چون [[بنیاسرائیل]] و قوم عبرانی نیز خوانده میشوند. در کاربردهای قرآنی غالباً هرگاه به گذشته و وضعیت این قوم در زمان موسی(ع)، پرداخته شده، از آنان به بنیاسرائیل تعبیر شده است<ref>← بقره، ۸۳ و ۲۴۶؛ آل عمران، ۴۹ و ۹۳؛ مائده، ۳۲ و ۷۰.</ref> و وقتی به وضعیت آنان در زمان [[پیامبر اکرم(ص)]]، اشاره شده، بیشتر با عنوان یهود از آنها نام برده شده است.<ref>← بقره، ۱۱۳؛ مائده، ۱۸، ۵۱، ۶۴ و ۸۲؛ توبه، ۳۰.</ref> | ||
یهودیانِ نخستین، مانند عربها و آشوریان از نژاد سامیاند.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۸۵؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۷۲.</ref> قبایل عبری یهود و اسرائیل، میان دوازده تا پانزده قرن پیش از میلاد، بهصورت قبایل خانهبهدوش، در سرزمینهای مجاور [[فلسطین]]، ساکن بودند<ref>هیوم، ادیان زنده جهان، ۲۷۶.</ref> و اقامت آنان در شهرها، در زمان [[یوسف(ع)]]، بوده است.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۷۶.</ref> قوم یهود در قرن دهم پیش از میلاد، به بنیانگذاری دولتی تحت رهبری [[داوود(ع)]]، و پس از او [[سلیمان(ع)]]، دست یافتند.<ref>هیوم، ادیان زنده جهان، ۲۸۲.</ref> | یهودیانِ نخستین، مانند عربها و آشوریان از نژاد سامیاند.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۸۵؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۷۲.</ref> قبایل عبری یهود و اسرائیل، میان دوازده تا پانزده قرن پیش از میلاد، بهصورت قبایل خانهبهدوش، در سرزمینهای مجاور [[فلسطین]]، ساکن بودند<ref>هیوم، ادیان زنده جهان، ۲۷۶.</ref> و اقامت آنان در شهرها، در زمان [[یوسف(ع)]]، بوده است.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۷۶.</ref> قوم یهود در قرن دهم پیش از میلاد، به بنیانگذاری دولتی تحت رهبری [[داوود(ع)]]، و پس از او [[سلیمان(ع)]]، دست یافتند.<ref>هیوم، ادیان زنده جهان، ۲۸۲.</ref> | ||
کتاب مقدس یهودیان تورات است و تقریباً همه یهودیان معتقدند که موسی(ع)، تورات را تألیف کرده است، تا جایی که فرقه فریسیان از یهود در تأکید این عقیده مخالف آن را [[مرتد]] دانستهاند،<ref>← توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۸۲.</ref> اما امروزه منبع نخستینِ دین یهود، کتاب مقدس عبرانی یا همان عهد عتیق است که مشتمل بر ۲۴ کتاب است و به سه فصل تقسیم شده است: تورات (اسفار پنجگانه)، نِویم (پیامبران) و کتوویم (صحیفهها).<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۶۵.</ref> عهد عتیق نامی است که مسیحیان در برابر عهد جدید خود به کتاب یهودیان دادهاند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۸۳.</ref> پس از کتاب مقدس عبرانی، مهمترین کتاب دین یهود، تلمود بابلی است که مجموعهای از سنن خاخامها یا علمای ربانی است و دربردارنده تعالیم اصلی تورات شفاهی است.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۶۵.</ref> در شریعت موجود یهود، فهرست اوامر و احکام الهی در متون مقدس بنیاسرائیل که به «ده فرمان» معروف شدهاند، وجود دارد. فهرست دیگری نیز از این اوامر و احکام در سِفر خروج آمده است که برای مناجات و عبادت تحریر شده است و در آن به اموری دستور داده شده است، ازجمله نگاهداشتن عید نو، عید جمع و عید فطیر<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۹۵–۴۹۶.</ref> در تدوین متن تلمود به دست یهودا هناسی، در ضمن ۶۳ رساله در ۵۲۳ فصل، دستورهای تورات شفاهی تحریر شد که به احکام محصولات و نتایج حیوانات، احکام | کتاب مقدس یهودیان تورات است و تقریباً همه یهودیان معتقدند که موسی(ع)، تورات را تألیف کرده است، تا جایی که فرقه فریسیان از یهود در تأکید این عقیده مخالف آن را [[مرتد]] دانستهاند،<ref>← توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۸۲.</ref> اما امروزه منبع نخستینِ دین یهود، کتاب مقدس عبرانی یا همان عهد عتیق است که مشتمل بر ۲۴ کتاب است و به سه فصل تقسیم شده است: تورات (اسفار پنجگانه)، نِویم (پیامبران) و کتوویم (صحیفهها).<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۶۵.</ref> عهد عتیق نامی است که مسیحیان در برابر عهد جدید خود به کتاب یهودیان دادهاند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۸۳.</ref> پس از کتاب مقدس عبرانی، مهمترین کتاب دین یهود، تلمود بابلی است که مجموعهای از سنن خاخامها یا علمای ربانی است و دربردارنده تعالیم اصلی تورات شفاهی است.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۶۵.</ref> در شریعت موجود یهود، فهرست اوامر و احکام الهی در متون مقدس بنیاسرائیل که به «ده فرمان» معروف شدهاند، وجود دارد. فهرست دیگری نیز از این اوامر و احکام در سِفر خروج آمده است که برای مناجات و [[عبادت]] تحریر شده است و در آن به اموری دستور داده شده است، ازجمله نگاهداشتن عید نو، عید جمع و عید فطیر<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۹۵–۴۹۶.</ref> در تدوین متن تلمود به دست یهودا هناسی، در ضمن ۶۳ رساله در ۵۲۳ فصل، دستورهای تورات شفاهی تحریر شد که به احکام محصولات و نتایج حیوانات، احکام [[ازدواج|زناشویی]]، احکام اموال و ضرر به نفوس و احکام پاکی و ناپاکی پرداخته است.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۰۵.</ref> شریعت موسی(ع)، در طول تاریخ در منابع دین یهود دچار تغییراتی شد<ref>آریا، آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۴۲–۱۴۳.</ref> و با ظهور عیسی(ع)، شریعت جدیدی پدید آمد و برخی احکام گذشته نسخ شد؛ چنانکه حرمت برخی طیبات اختصاص به قوم موسی(ع)، داشته است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۵/۱۳۷.</ref> | ||
یهود پس از آزادی از اسارت بابلی به فرقههایی تقسیم شد<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۵۴۹.</ref> که مهمترین آنها عبارتاند از فریسیان و صدوقیان<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۹۵–۹۶.</ref> به جز این دو فرقه، فرقههای دیگری نیز در دین یهود پدید آمدند همانند سامریان، إسِنیان، قانَویان، قارئون و دونمه<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۹۷–۱۰۰.</ref> گروهی از یهودیان روسیه در قرن نوزدهم میلادی پس از اخراج از [[روسیه]] در مکانی نزدیک دریای مدیترانه ساکن شدند و نام صهیون را برای آنجا (تپهای در قدس) برگزیدند و با اشغال سرزمین فلسطین جریان [[صهیونیسم]] را به وجود آوردند.<ref>← توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۰۸.</ref> | یهود پس از آزادی از اسارت بابلی به فرقههایی تقسیم شد<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۵۴۹.</ref> که مهمترین آنها عبارتاند از فریسیان و صدوقیان<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۹۵–۹۶.</ref> به جز این دو فرقه، فرقههای دیگری نیز در دین یهود پدید آمدند همانند سامریان، إسِنیان، قانَویان، قارئون و دونمه<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۹۷–۱۰۰.</ref> گروهی از یهودیان روسیه در قرن نوزدهم میلادی پس از اخراج از [[روسیه]] در مکانی نزدیک دریای مدیترانه ساکن شدند و نام صهیون را برای آنجا (تپهای در قدس) برگزیدند و با اشغال سرزمین فلسطین جریان [[صهیونیسم]] را به وجود آوردند.<ref>← توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۰۸.</ref> | ||
امامخمینی دین یهود را دین الهی میداند که موسی(ع)، آن را ابلاغ کرد و دستور یافت بر ضد [[فرعون]] و دستگاه [[طاغوت]] قیام کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۹۶.</ref> ایشان دین فعلی یهود را دینی تحریفشده میداند و در آثار خود بر وجود تحریف در تورات تأکید دارد؛ بلکه معتقد است از متن تورات و احکام رایج آن بر میآید که کلام یک فرد معمولی هم نیست و با اوهام و خیالات اهل شهوت و [[هوای نفس]] آمیخته شده است و علم تورات صحیح نزد [[اهل بیت(ع)]]، است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۱؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۸۸.</ref> ایشان دین موجود یهود را بیشتر متوجه مادیات و امور سیاسی شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۲۶ و ۴/۱۹۱.</ref> البته ایشان میان دو گروه «یهود» و «صهیونیسم» جدایی قائل شده و صهیونیسم را از یهود ندانسته<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۹ و ۱۱/۴.</ref> بلکه معتقد است صهیونیسم یک گروه سیاسی است که با همه ادیان مخالف است و یهودیان نیز آن را نمیپذیرند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۹۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| رژیم اشغالگر قدس}} | [[امامخمینی]] دین یهود را دین الهی میداند که موسی(ع)، آن را ابلاغ کرد و دستور یافت بر ضد [[فرعون]] و دستگاه [[طاغوت]] قیام کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۹۶.</ref> ایشان دین فعلی یهود را دینی تحریفشده میداند و در آثار خود بر وجود تحریف در تورات تأکید دارد؛ بلکه معتقد است از متن تورات و احکام رایج آن بر میآید که کلام یک فرد معمولی هم نیست و با اوهام و خیالات اهل [[شهوت]] و [[هوای نفس]] آمیخته شده است و علم تورات صحیح نزد [[اهل بیت(ع)]]، است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۱؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۸۸.</ref> ایشان دین موجود یهود را بیشتر متوجه مادیات و امور سیاسی شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۲۶ و ۴/۱۹۱.</ref> البته ایشان میان دو گروه «یهود» و «صهیونیسم» جدایی قائل شده و صهیونیسم را از یهود ندانسته<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۹ و ۱۱/۴.</ref> بلکه معتقد است صهیونیسم یک گروه سیاسی است که با همه ادیان مخالف است و یهودیان نیز آن را نمیپذیرند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۹۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| رژیم اشغالگر قدس}} | ||
== اعتقادات یهود == | == اعتقادات یهود == | ||
دین یهود بر پایه اصول و اعتقاداتی بنا شده است که مهمترین آنها اصول سیزدهگانه است که طبیب و فیلسوف یهودی، | دین یهود بر پایه اصول و اعتقاداتی بنا شده است که مهمترین آنها اصول سیزدهگانه است که طبیب و فیلسوف یهودی، ابنمیمون (م۶۰۳ ق) آنها را جمعآوری کرده است. پنج اعتقاد اصلی اولیه راجع به خداوند است که عبارتاند از: | ||
# خداوند خالق همه موجودات است؛ | # خداوند خالق همه موجودات است؛ | ||
## خداوند یکتا است؛ | ## خداوند یکتا است؛ | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
تجزیه و تحلیل ابنمیمون از سیزده اصل بنیادین یهود هرچند بعدها به قلم و سخن علمای یهود نقد شدید شدند، ولی بهتدریج به عنوان اعتقادنامه یهود پذیرفته شدند.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۸۳–۸۷.</ref> | تجزیه و تحلیل ابنمیمون از سیزده اصل بنیادین یهود هرچند بعدها به قلم و سخن علمای یهود نقد شدید شدند، ولی بهتدریج به عنوان اعتقادنامه یهود پذیرفته شدند.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۸۳–۸۷.</ref> | ||
از مهمترین این اعتقادات [[توحید]] و [[نبوت]] هستند: | از مهمترین این اعتقادات [[توحید (فلسفه و کلام)|توحید]] و [[نبوت]] هستند: | ||
# توحید: دین یهودیت در اصل بر توحید استوار است. نام خاص خدا در دین یهود، یهوَه به معنای باشنده (موجود) است و گاه از خدا به إهیه و أَشیر اهیه (هستم آنچه هستم) نام برده شده است<ref>کتاب مقدس، خروج، ب۳، ۱۴–۱۵؛ ابنمیمون، دلالة الحائرین، ۱۵۶–۱۵۷؛ هندی، إظهار الحق، ۴۱۶.</ref> با این حال، در کتاب مقدس خداوند دارای جسم معرفی شده است<ref>پیدایش، ب۳۲، ۲۴ و ۳۲.</ref> و دارای فرزندانی (پسرانی) است.<ref>تثنیه، ب۱۴، ۱.</ref> به باور یهودیان قوم اسرائیل تنها برگزیده خداوند است.<ref>تثنیه، ب۱۴، ۱–۲ و ب۲۶، ۱۸.</ref> قرآن کریم بعضی از سخنان یهود را مانند اینکه دست خداوند بسته است<ref>مائده، ۶۴.</ref> یا اینکه آنان فرزندان و دوستان خدا هستند<ref>مائده، ۱۸.</ref> نکوهش کرده و دشمنی یهود را با مؤمنان شدیدتر دانسته است.<ref>مائده، ۸۲.</ref> | # توحید: دین یهودیت در اصل بر توحید استوار است. نام خاص خدا در دین یهود، یهوَه به معنای باشنده (موجود) است و گاه از خدا به إهیه و أَشیر اهیه (هستم آنچه هستم) نام برده شده است<ref>کتاب مقدس، خروج، ب۳، ۱۴–۱۵؛ ابنمیمون، دلالة الحائرین، ۱۵۶–۱۵۷؛ هندی، إظهار الحق، ۴۱۶.</ref> با این حال، در کتاب مقدس خداوند دارای جسم معرفی شده است<ref>پیدایش، ب۳۲، ۲۴ و ۳۲.</ref> و دارای فرزندانی (پسرانی) است.<ref>تثنیه، ب۱۴، ۱.</ref> به باور یهودیان قوم اسرائیل تنها برگزیده خداوند است.<ref>تثنیه، ب۱۴، ۱–۲ و ب۲۶، ۱۸.</ref> [[قرآن|قرآن کریم]] بعضی از سخنان یهود را مانند اینکه دست خداوند بسته است<ref>مائده، ۶۴.</ref> یا اینکه آنان فرزندان و دوستان خدا هستند<ref>مائده، ۱۸.</ref> نکوهش کرده و دشمنی یهود را با مؤمنان شدیدتر دانسته است.<ref>مائده، ۸۲.</ref> | ||
## امامخمینی با مقایسه توحید در اسلام و ادیان دیگر، معتقد است حقیقت توحید در اسلام نسبت به ادیان دیگر مشتمل بر دقتها و لطایفی است که در ادیان دیگر یافت نمیشود و کسی که به عرفان اسلام و قرآن آشنا باشد و میان معارف آن با آثار علمای دیگر ادیان مقایسه کند، درمییابد که معارف قرآن کریم اساس دیانت و نهایت [[ | ## [[امامخمینی]] با مقایسه توحید در اسلام و ادیان دیگر، معتقد است حقیقت توحید در اسلام نسبت به ادیان دیگر مشتمل بر دقتها و لطایفی است که در ادیان دیگر یافت نمیشود و کسی که به عرفان اسلام و قرآن آشنا باشد و میان معارف آن با آثار علمای دیگر ادیان مقایسه کند، درمییابد که معارف قرآن کریم اساس دیانت و نهایت بعثت [[پیامبران(ع)|پیامبران]] است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۶۴.</ref> ایشان سخن یهود را در انقطاع فیض و بستهبودن دست خداوند رد کرده و آن را موجب قول به حدوث خداوند و راهیافتن جهات امکانی در او میداند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۱۰۷.</ref> | ||
## نبوت: به باور یهود، خداوند از طریق نبوت پیامبران(ع)، با بندگان ارتباط برقرار میکند و موسی(ع)، بزرگترین پیامبر بود که خداوند به صورت مستقیم با او سخن گفت و تمام تورات (اسفار پنجگانه) از سوی خداوند به موسی(ع)، وحی شد و این وحی نسخ و جایگزین نخواهد شد.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۸۴.</ref> در [[عهد عتیق]] از ظهور عیسی(ع)، و محل ظهور و وقت ظهور آن حضرت سخن گفته شده است، اما یهودیان هنگام ظهور عیسی(ع)، از پذیرش او اجتناب کردند.<ref>پطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۸۶۱.</ref> | ## [[نبوت]]: به باور یهود، خداوند از طریق نبوت پیامبران(ع)، با بندگان ارتباط برقرار میکند و موسی(ع)، بزرگترین پیامبر بود که خداوند به صورت مستقیم با او سخن گفت و تمام تورات (اسفار پنجگانه) از سوی خداوند به موسی(ع)، وحی شد و این وحی نسخ و جایگزین نخواهد شد.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۸۴.</ref> در [[عهد عتیق]] از ظهور عیسی(ع)، و محل ظهور و وقت ظهور آن حضرت سخن گفته شده است، اما یهودیان هنگام ظهور عیسی(ع)، از پذیرش او اجتناب کردند.<ref>پطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۸۶۱.</ref> | ||
به باور امامخمینی در آیین یهود مبارزه با ظلم فرعون و توجه به مصالح مستضعفان در مقابل مستکبران وجود داشته است، چنانکه موسی(ع)، مردم بنیاسرائیل را علیه فرعون تجهیز کرد و حکومت او را ساقط ساخت در حالیکه مدعیان یهودیت و صهیونیسم بر خلاف تعالیم موسی(ع)، عمل میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۹–۲۹۰ و ۸/۴۵۶–۴۵۷.</ref> | به باور امامخمینی در آیین یهود مبارزه با ظلم فرعون و توجه به مصالح [[مستضعفان]] در مقابل مستکبران وجود داشته است، چنانکه موسی(ع)، مردم بنیاسرائیل را علیه فرعون تجهیز کرد و حکومت او را ساقط ساخت در حالیکه مدعیان یهودیت و صهیونیسم بر خلاف تعالیم موسی(ع)، عمل میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۹–۲۹۰ و ۸/۴۵۶–۴۵۷.</ref> | ||
== مسیحیت == | == مسیحیت == | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
از نگاه اندیشمندان اسلامی انجیل واقعی، وحیِ نازلشده بر عیسی(ع)، است که کتابی آسمانی همانند تورات و قرآن است؛ اما انجیلهایی که منسوب به متی، مرقس، لوقا و یوحنا است، کتابهاییاند که پس از عیسی(ع)، نگاشته شدهاند<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۱۹۸.</ref> مسیحیان عیسی(ع)، را تجسم وحی و عین پیام الهی -و نه حامل آن- میدانند و به انجیلی که عیسی(ع)، آن را نوشته یا بر شاگردانش املا کرده باشد، باور ندارند.<ref>میشل، ۴۹–۵۰؛ میلر، ۶۶.</ref> | از نگاه اندیشمندان اسلامی انجیل واقعی، وحیِ نازلشده بر عیسی(ع)، است که کتابی آسمانی همانند تورات و قرآن است؛ اما انجیلهایی که منسوب به متی، مرقس، لوقا و یوحنا است، کتابهاییاند که پس از عیسی(ع)، نگاشته شدهاند<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۱۹۸.</ref> مسیحیان عیسی(ع)، را تجسم وحی و عین پیام الهی -و نه حامل آن- میدانند و به انجیلی که عیسی(ع)، آن را نوشته یا بر شاگردانش املا کرده باشد، باور ندارند.<ref>میشل، ۴۹–۵۰؛ میلر، ۶۶.</ref> | ||
امامخمینی، انجیل موجود را -همچون تورات- کتاب تحریفشده میداند که علم آن نزد اهل بیت(ع)، است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۸۸.</ref> و معتقد است متن این کتاب گواه آن است که کتاب آسمانی نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۱.</ref> ایشان آیین راستین مسیح(ع)، را بر خلاف ادعای مسیحیان، تنها یک آیین معنوی و روحانی نمیداند، بلکه آن را آیینی آمیخته با سیاست میداند که برای طرفداری از مظلومان و برقراری [[عدل]] و رحمت نازل شده است و آن عیسی(ع)، با گفتار آسمانی و کردار ملکوتی خود ظالمان و ستمگران را محکوم و مظلومان و مستضعفان را پشتیبانی کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۵.</ref> به باور ایشان اگر مسیح(ع)، تنها معنویات و احکام میگفت، در معرض مصلوبشدن و اذیت ظالمان واقع نمیشد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۱۱.</ref> ولی حاکمان و سیاستمداران سعی کردند سیاست را از مسیحیت جدا کنند و روحانیت مسیحیت را در [[کلیسا]] حبس کنند و سیاست را خود به دست بگیرند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۶۶.</ref> به اعتقاد ایشان اگر مسیحیان، از آیین راستین عیسی(ع)، پیروی و در برابر ستمکاران و جنایتکاران قیام کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۴۷–۳۴۸.</ref> نیمی از ظلمهای مستکبران و مفاسد جهان از میان میرود و مستضعفان و مظلومان عالم میتوانند بهراحتی حقوق ازدسترفته خود را به دست آورند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۴–۲۶۵.</ref> ایشان معتقد است جنایتهایی که افراد به اسم مسیح(ع)، و مسیحیت انجام میدهند، چهره مسیحیت را مخدوش میکند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۶–۳۷.</ref> در حالیکه مسیح(ع)، اگر حضور داشت به داد مظلوم میرسید و از ظالمان دادخواهی میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۱.</ref> | امامخمینی، انجیل موجود را -همچون تورات- کتاب تحریفشده میداند که علم آن نزد [[اهل بیت(ع)]]، است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۸۸.</ref> و معتقد است متن این کتاب گواه آن است که کتاب آسمانی نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۱.</ref> ایشان آیین راستین مسیح(ع)، را بر خلاف ادعای مسیحیان، تنها یک آیین معنوی و روحانی نمیداند، بلکه آن را آیینی آمیخته با سیاست میداند که برای طرفداری از مظلومان و برقراری [[عدالت اجتماعی|عدل]] و رحمت نازل شده است و آن عیسی(ع)، با گفتار آسمانی و کردار ملکوتی خود ظالمان و ستمگران را محکوم و مظلومان و مستضعفان را پشتیبانی کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۵.</ref> به باور ایشان اگر مسیح(ع)، تنها معنویات و احکام میگفت، در معرض مصلوبشدن و اذیت ظالمان واقع نمیشد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۱۱.</ref> ولی حاکمان و سیاستمداران سعی کردند سیاست را از مسیحیت جدا کنند و روحانیت مسیحیت را در [[کلیسا]] حبس کنند و سیاست را خود به دست بگیرند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۶۶.</ref> به اعتقاد ایشان اگر مسیحیان، از آیین راستین عیسی(ع)، پیروی و در برابر ستمکاران و جنایتکاران قیام کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۴۷–۳۴۸.</ref> نیمی از ظلمهای مستکبران و مفاسد جهان از میان میرود و مستضعفان و مظلومان عالم میتوانند بهراحتی حقوق ازدسترفته خود را به دست آورند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۴–۲۶۵.</ref> ایشان معتقد است جنایتهایی که افراد به اسم مسیح(ع)، و مسیحیت انجام میدهند، چهره مسیحیت را مخدوش میکند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۶–۳۷.</ref> در حالیکه مسیح(ع)، اگر حضور داشت به داد مظلوم میرسید و از ظالمان دادخواهی میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۱.</ref> | ||
== عقاید مسیحیت == | == عقاید مسیحیت == | ||
اعتقاد به | اعتقاد به تثلیث «خدای واحد سهگانه» از عقاید اصلی مسیحیان است که در کتاب مقدس بیان شده است و این امر گرچه در عهد عتیق چندان واضح نیست، اما در عهد جدید به صورت واضح بیان شده است.<ref>یوحنا، ب۱۴، ۲۶؛ متی، ب۲۸، ۱۹؛ پطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۲۳۲.</ref> تثلیث عبارت است از وجود یک خداوند در سه اصل و اقنوم پدر (خداوند)، پسر (عیسی) و روح القدس.<ref>هاکس، قاموس کتاب مقدس، ۱۰۷–۱۰۸؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۲۸۶.</ref> برخی از مسیحیان معتقدند پسر متولد از پدر است که تجسد یافته و با بدن و جسد مسیح(ع)، متحد گشته است؛ بنابراین اب و ابن دو جوهر و دو اقنوماند، یکی قدیم و یکی حادث، یکی اله و یکی انسان که متحد گشتهاند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۶۹.</ref> برخی نیز قائلاند اعتقاد به تثلیث نتیجه تأثیر عقاید ناقص فیلسوفان یونان بوده است.<ref>هوردرن، راهنمای الهیات پروتستان، ۳۴.</ref> | ||
مسیحیت دارای عقاید و آیینهای دیگری نیز است که برخی از اساس نادرستاند و بخشی نیز با آمدن [[شریعت اسلام]] نسخ شدهاند؛ ازجمله [[دعا]] و [[نیایش]]، [[غسل تعمید]]، | مسیحیت دارای عقاید و آیینهای دیگری نیز است که برخی از اساس نادرستاند و بخشی نیز با آمدن [[اسلام|شریعت اسلام]] نسخ شدهاند؛ ازجمله [[دعا]] و [[نیایش]]، [[غسل تعمید]]، اعتراف، تدهین، عشای ربانی و تأیید که مرحله پذیرش مسئولیت مشارکت فرد در امت مسیحی و تثبیت ایمان اوست،<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۲۵۳–۲۵۴، ۲۶۳–۲۶۶، ۲۶۹ و ۲۷۱–۲۷۲.</ref> چنانکه قرآن کریم اعتقاد ناروای مسیحیت به تثلیث را نیز مردود شمرده است.<ref>مائده، ۷۳؛ نساء ۱۷۱.</ref> | ||
امامخمینی معتقد است اعتقاد مسیحیان به اقانیم سهگانه خدای تعالی از عقاید تحریفشده آنان است که خداوند را در جوهر، واحد و در اقنوم که لفظی سریانی به معنای «اصل» است، سهگانه دانستهاند. به ذات خدا با اقنوم وجود، «أب» و با اقنوم علم، «ابن» و با اقنوم حیات «روح القدس» میگویند و باور دارند که علم تجسّد پیدا کرده و عیسی(ع)، پسر یگانه خداوند است.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۷.</ref> قرآن کریم با رد ادعای مسیحیان در تثلیث و اینکه عیسی(ع)، را پسر خداوند خوانده است، خداوند را از این امور منزه دانسته و عیسی(ع)، را بنده و کلمه الهی شمرده است.<ref>نساء، ۱۷۱؛ ← امامخمینی، امامخمینی، کشف اسرار، ۲۱.</ref> امامخمینی معتقد است این شرک و مخالف توحید حقیقی است<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۵۴۱.</ref> و ادله توحید همه اقسام شرکِ اهل کتاب را نفی میکند.<ref>← امامخمینی، تقریرات، ۶۱–۷۹.</ref> | امامخمینی معتقد است اعتقاد [[مسیحیان]] به اقانیم سهگانه خدای تعالی از عقاید تحریفشده آنان است که خداوند را در جوهر، واحد و در اقنوم که لفظی سریانی به معنای «اصل» است، سهگانه دانستهاند. به ذات خدا با اقنوم وجود، «أب» و با اقنوم علم، «ابن» و با اقنوم حیات «روح القدس» میگویند و باور دارند که علم تجسّد پیدا کرده و عیسی(ع)، پسر یگانه خداوند است.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۷.</ref> [[قرآن|قرآن کریم]] با رد ادعای مسیحیان در تثلیث و اینکه عیسی(ع)، را پسر خداوند خوانده است، خداوند را از این امور منزه دانسته و عیسی(ع)، را بنده و کلمه الهی شمرده است.<ref>نساء، ۱۷۱؛ ← امامخمینی، امامخمینی، کشف اسرار، ۲۱.</ref> امامخمینی معتقد است این [[شرک]] و مخالف [[توحید (فلسفه و کلام)|توحید حقیقی]] است<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۵۴۱.</ref> و ادله توحید همه اقسام شرکِ اهل کتاب را نفی میکند.<ref>← امامخمینی، تقریرات، ۶۱–۷۹.</ref> | ||
== فرقههای مسیحیت == | == فرقههای مسیحیت == | ||
مسیحیت دارای فرقههای متعددی است. مسیحیت در غالب فرقههای مختلف رشد کرد و اختلافات از ناحیه اختلاف جغرافیایی و محلی تشدید شد و این سبب شد تا کلیساهای مسیحی نیز به دستههای مختلفی تقسیم شوند که مذاهب آنها عبارتاند از: | مسیحیت دارای فرقههای متعددی است. مسیحیت در غالب فرقههای مختلف رشد کرد و اختلافات از ناحیه اختلاف جغرافیایی و محلی تشدید شد و این سبب شد تا کلیساهای مسیحی نیز به دستههای مختلفی تقسیم شوند که مذاهب آنها عبارتاند از: | ||
# | # کاتولیک: این فرقه مهمترین و پرجمعیتترین فرقه مسیحیت است که مرکز آن در واتیکان است و در رأس آن پاپ قرار دارد. آنان خود را نماینده حقیقی کلیسای مقدس میدانند و به تعمید، قربانی، اعتراف، عشای ربانی و مسح بیماران معتقدند.<ref>آریا، آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۵۸–۱۵۹.</ref> | ||
## | ## ارتدکس: بر اثر اختلاف میان کلیسای روم شرقی و مسیحیان آن، مردم روم شرقی از کلیسای کاتولیک جدا شدند و تحت اندیشههای فلسفی روم باستان قرار گرفتند. این گروه از نظر عقیدتی چندان اختلافی با کاتولیکها ندارند و بزرگترین اختلاف آنان این است که ارتدکسها، روحالقدس را تنها منبعث از پدر میدانند؛ اما به باور کاتولیکها روحالقدس منبعث از پسر نیز است.<ref>آریا، آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۵۹–۱۶۰؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۶۹–۱۷۰.</ref> | ||
## | ## پروتستان: از قرن شانزدهم میلادی به بعد در اروپای غربی فشارهای بیاندازه و قوانین سخت کلیسای کاتولیک سبب شد گروهی از روشنفکران از کلیسای روم فاصله بگیرند و نهضت پروتستان را بهوجود آورند.<ref>فروغی، سیر حکمت در اروپا، ۹۸؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۷۰.</ref> از رهبران این نهضت مارتین لوتر بود که علیه فروش آمرزشنامه و ادعای برتری کلیسای رم بر جهان مسیحیت قیام کرد.<ref>آریا، آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۶۰؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۶۴–۱۶۵.</ref> آنان برخی آموزهها و تشریفات کلیسای کاتولیک را کنار زدند.<ref>زینر، دانشنامه فشرده ادیان زنده، ۱۶۸–۱۷۳.</ref> از میان آیینهای هفتگانه مقدس، غسل تعمید و عشای ربانی تقریباً میان همه مسیحیان مورد اتفاق است؛ اما مسیحیان کاتولیک و ارتدوکس پنج آیین دیگر بر آن میافزایند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۵۲.</ref> | ||
از نگاه دیگر نیز مسیحیت دارای فرقههایی است؛ چنانکه امامخمینی نیز به بعضی از فرقههای مسیحیت اشاره کرده و قائل است مسیحیان ۷۲ فرقه شدهاند و عمده آنها سه فرقه است: | از نگاه دیگر نیز مسیحیت دارای فرقههایی است؛ چنانکه امامخمینی نیز به بعضی از فرقههای مسیحیت اشاره کرده و قائل است مسیحیان ۷۲ فرقه شدهاند و عمده آنها سه فرقه است: | ||
# | # ملکائیه: آنان عقیده داشتند مسیح ناسوت کلی و قدیم و ازلی است و [[حضرت مریم|مریم]] خدای ازلی را زایید. آنان مسیح(ع)، را پسر خدا و غیر مخلوق و از جنس پدرش میدانستند. | ||
## | ## نسطوریه: این فرقه اقانیم ثلاثه را نه زاید بر ذات و نه متّحد با آن میدانستند. بعضی از آنان اقانیم سهگانه را خدا میدانستند و بعضی عیسی(ع)، را اله و انسان، و لاهوت را با ناسوت متحد میدانستند. | ||
## | ## یعقوبیه: آنان در اقانیم سهگانه اختلافی با فرقه نسطوریه نداشتند؛ ولی میگفتند لاهوت به ناسوت منقلب شد؛ پس خدا مسیح(ع)، شد و مسیح(ع)، همان خداست که متجسد شده است. امامخمینی این عقاید مسیحیان را عقاید باطل و غریب میداند که [[شرک]] است و حقتعالی از آن منزه است.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۶–۱۷؛ امامخمینی، الطهاره، ۳/۴۰۳.</ref> | ||
== مجوس (زرتشت) == | == مجوس (زرتشت) == |