۲۱٬۱۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
'''میرحسین موسوی''' روشنفکر مبارز، عضو [[شورای انقلاب]]، وزیر امور خارجه و آخرین نخستوزیر [[جمهوری اسلامی ایران]]. | '''میرحسین موسوی''' روشنفکر مبارز، عضو [[شورای انقلاب]]، وزیر امور خارجه و آخرین نخستوزیر [[جمهوری اسلامی ایران]]. | ||
==زندگینامه و تحصیلات== | ==زندگینامه و تحصیلات== | ||
میرحسین موسوی خامنه ۱۱ بهمن ۱۳۲۰ در شهر خامنه واقع در استان آذربایجان شرقی به دنیا آمد.<ref>موسوی، زهرا، مصاحبه حضوری، ۱۳.</ref> پدر وی میراسماعیل موسوی، بازرگان چای و برنج و مادرش مهجبین خانهدار بود. مادر وی در سال ۱۳۶۰ و پدرش در سال ۱۳۹۰ در [[تهران]] درگذشتند.<ref>موسوی، زهرا، مصاحبه حضوری، ۱ ـ ۲.</ref> [[امامخمینی]] از میراسماعیل موسوی ستایش کرده است.<ref> | میرحسین موسوی خامنه ۱۱ بهمن ۱۳۲۰ در شهر خامنه واقع در استان آذربایجان شرقی به دنیا آمد.<ref>موسوی، زهرا، مصاحبه حضوری، ۱۳.</ref> پدر وی میراسماعیل موسوی، بازرگان چای و برنج و مادرش مهجبین خانهدار بود. مادر وی در سال ۱۳۶۰ و پدرش در سال ۱۳۹۰ در [[تهران]] درگذشتند.<ref>موسوی، زهرا، مصاحبه حضوری، ۱ ـ ۲.</ref> [[امامخمینی]] از میراسماعیل موسوی ستایش کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۷۷.</ref> خانواده موسوی در سال ۱۳۲۲ به [[تبریز]] مهاجرت کردند و میرحسین پس از گذراندن دوره ابتدایی، در سال ۱۳۳۱ برای ادامه تحصیل به تهران رفت و یک سال در خانه عموی خود سکونت گزید تا اینکه در سال ۱۳۳۲ خانواده نیز به تهران مهاجرت کردند.<ref>موسوی، زهرا، مصاحبه حضوری، ۱.</ref> وی در سال ۱۳۳۹ وارد دانشگاه ملی (شهید بهشتی) شد و در رشته معماری و شهرسازی به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۴۷ موفق به گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در این رشته شد.<ref>موسوی، زهرا، مصاحبه حضوری، ۱۴.</ref> وی در آغاز دهه ۱۳۴۰ فعالیتهای هنری بهویژه [[نقاشی]] را آغاز و پس از آشنایی با گروه هنری قندریز، هنر مدرن را تجربه کرد که اوج شکوفایی هنری او نیز محسوب میشود؛ اما پس از مدتی به سبب اختلاف سلیقه با قندریز، از آن گروه جدا و کارهای هنری خود را پی گرفت.<ref>موسوی، زهرا، مصاحبه حضوری، ۳.</ref> | ||
==فعالیتهای سیاسی== | ==فعالیتهای سیاسی== | ||
موسوی در هنگام تحصیل در [[دانشگاه]]، به همراه چند تن از دوستان خود ازجمله عبدالعلی بازرگان فرزند [[مهدی بازرگان]] و عبدالحمید نقرهکار فعالیت مذهبی ـ سیاسی خود را آغاز و در سال ۱۳۴۳ انجمن اسلامی دانشگاه ملی را پایهگذاری کردند.<ref>موسوی، زهرا، مصاحبه حضوری، ۴ ـ ۵.</ref> وی در پایان دوران دانشجویی، به همراه دوستان دانشجوی خود و روشنفکران مذهبی، انجمن قلم را تأسیس کرد که به پاتوق انقلابیان مذهبی ازجمله روحانیان سرشناس سیاسی تبدیل شد. این انجمن در ورود عمیقتر موسوی به فعالیتهای سیاسی نیز تأثیر بسزایی داشته است.<ref>موسوی، زهرا، مصاحبه حضوری، ۵ ـ ۶.</ref> وی پس از پایان تحصیلات دانشگاهی نیز با همراهی همان دوستان دانشگاهی خود، شرکت سمرقند را در حوزه معماری که در حقیقت پوششی برای مبارزه با [[رژیم پهلوی]] محسوب میشد، تأسیس کرد. در آغاز سال ۱۳۵۲ تمام افراد این شرکت در یورش [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) بازداشت شدند و پس از مدتی به علت نبود مدرک خاصی علیه آنان، همه اعضا به غیر از دو تن، آزاد شدند.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۶/۸/۱۳۶۰، ۱۰.</ref> | موسوی در هنگام تحصیل در [[دانشگاه]]، به همراه چند تن از دوستان خود ازجمله عبدالعلی بازرگان فرزند [[مهدی بازرگان]] و عبدالحمید نقرهکار فعالیت مذهبی ـ سیاسی خود را آغاز و در سال ۱۳۴۳ انجمن اسلامی دانشگاه ملی را پایهگذاری کردند.<ref>موسوی، زهرا، مصاحبه حضوری، ۴ ـ ۵.</ref> وی در پایان دوران دانشجویی، به همراه دوستان دانشجوی خود و روشنفکران مذهبی، انجمن قلم را تأسیس کرد که به پاتوق انقلابیان مذهبی ازجمله روحانیان سرشناس سیاسی تبدیل شد. این انجمن در ورود عمیقتر موسوی به فعالیتهای سیاسی نیز تأثیر بسزایی داشته است.<ref>موسوی، زهرا، مصاحبه حضوری، ۵ ـ ۶.</ref> وی پس از پایان تحصیلات دانشگاهی نیز با همراهی همان دوستان دانشگاهی خود، شرکت سمرقند را در حوزه معماری که در حقیقت پوششی برای مبارزه با [[رژیم پهلوی]] محسوب میشد، تأسیس کرد. در آغاز سال ۱۳۵۲ تمام افراد این شرکت در یورش [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) بازداشت شدند و پس از مدتی به علت نبود مدرک خاصی علیه آنان، همه اعضا به غیر از دو تن، آزاد شدند.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۶/۸/۱۳۶۰، ۱۰.</ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
به اعتقاد موسوی، امامخمینی در طول دوران مدیریت [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] دو مسئله اساسی را در عرصه [[مدیریت]] نظام دنبال میکرد: یکی پایهگذاری تشکیلاتی که محتوای مکتب انقلاب را نهادینه کند و از جنبه فردی بیرون آورد و دیگری حاکمیتبخشیدن به نظام ارزشی و اخلاقیِ برخاسته از مذهب بر این نظام و تشکیلات.<ref>موسوی، میرحسین، مصاحبه، ۵/۲۳۱.</ref> وی خاطرنشان کرده است امامخمینی با اینکه از نظر قانونی اختیارات خاصی در نظام داشت، غیر از موارد راهبردی، به صورت مستقیم دخالتی در کار دولت نمیکرد و کارها را از راههای قانونی پیگیری میکرد.<ref>موسوی، میرحسین، مصاحبه، ۵/۲۴۶.</ref> از نگاه وی امامخمینی واقعاً مظهر تولی و محبت و عطوفت به [[محرومان]]، و بغض و نفرت در برابر [[استکبار جهانی]] و ظالمان بود و به مظلومان توصیه میکرد حق خود را با چنگ و دندان از ظالمان بستانند.<ref>موسوی، میرحسین، مصاحبه، ۵/۲۴۷.</ref> | به اعتقاد موسوی، امامخمینی در طول دوران مدیریت [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] دو مسئله اساسی را در عرصه [[مدیریت]] نظام دنبال میکرد: یکی پایهگذاری تشکیلاتی که محتوای مکتب انقلاب را نهادینه کند و از جنبه فردی بیرون آورد و دیگری حاکمیتبخشیدن به نظام ارزشی و اخلاقیِ برخاسته از مذهب بر این نظام و تشکیلات.<ref>موسوی، میرحسین، مصاحبه، ۵/۲۳۱.</ref> وی خاطرنشان کرده است امامخمینی با اینکه از نظر قانونی اختیارات خاصی در نظام داشت، غیر از موارد راهبردی، به صورت مستقیم دخالتی در کار دولت نمیکرد و کارها را از راههای قانونی پیگیری میکرد.<ref>موسوی، میرحسین، مصاحبه، ۵/۲۴۶.</ref> از نگاه وی امامخمینی واقعاً مظهر تولی و محبت و عطوفت به [[محرومان]]، و بغض و نفرت در برابر [[استکبار جهانی]] و ظالمان بود و به مظلومان توصیه میکرد حق خود را با چنگ و دندان از ظالمان بستانند.<ref>موسوی، میرحسین، مصاحبه، ۵/۲۴۷.</ref> | ||
امامخمینی نیز به موسوی علاقهمند بود<ref> | امامخمینی نیز به موسوی علاقهمند بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۴.</ref> و مسئولیتهای مختلفی را به وی واگذار کرد که انتصاب به ریاست [[بنیاد مستضعفان]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۷ و ۲۱/۱۹۹.</ref> عضویت در ستاد پیگیری [[فرمان هشتمادهای]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۷۲.</ref> عضویت در [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۶۳.</ref> و عضویت در [[شورای بازنگری قانون اساسی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۶۴.</ref> و نیز حمایت از ادامه نخستوزیری وی ازجمله آنهاست. | ||
==مسئولیت نخستوزیری== | ==مسئولیت نخستوزیری== | ||
پس از برگزاری سومین دوره انتخابات ریاستجمهوری و انتخاب [[سیدعلی خامنهای]] در دهم مهر ۱۳۶۰، وی نخست [[علیاکبر ولایتی]] را برای مسئولیت نخستوزیری به [[مجلس شورای اسلامی]] معرفی کرد که مجلس به او رأی نداد.<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۴۵؛ بیژهفر، کابینه دوم میرحسین موسوی، ۱۵.</ref> مجلس پیشنهاد نخستوزیری [[سیدمحمد غرضی]] را نیز نپذیرفت؛<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۳۵؛ بیژهفر، کابینه دوم میرحسین موسوی، ۱۵.</ref> بنابراین رئیسجمهور که از پیش با میرحسین موسوی بهسبب خویشاوندی نسبی، همشهریبودن و همکاری در شورای مرکزی [[حزب جمهوری اسلامی]]، آشنایی کامل داشت،<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۲۳.</ref> وی را به عنوان نخستوزیر معرفی کرد و او با رأی موافق اکثریت نمایندگان مجلس نخستوزیر شد.<ref>بیژهفر، کابینه دوم میرحسین موسوی، ۱۶.</ref> | پس از برگزاری سومین دوره انتخابات ریاستجمهوری و انتخاب [[سیدعلی خامنهای]] در دهم مهر ۱۳۶۰، وی نخست [[علیاکبر ولایتی]] را برای مسئولیت نخستوزیری به [[مجلس شورای اسلامی]] معرفی کرد که مجلس به او رأی نداد.<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۴۵؛ بیژهفر، کابینه دوم میرحسین موسوی، ۱۵.</ref> مجلس پیشنهاد نخستوزیری [[سیدمحمد غرضی]] را نیز نپذیرفت؛<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۳۵؛ بیژهفر، کابینه دوم میرحسین موسوی، ۱۵.</ref> بنابراین رئیسجمهور که از پیش با میرحسین موسوی بهسبب خویشاوندی نسبی، همشهریبودن و همکاری در شورای مرکزی [[حزب جمهوری اسلامی]]، آشنایی کامل داشت،<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۲۳.</ref> وی را به عنوان نخستوزیر معرفی کرد و او با رأی موافق اکثریت نمایندگان مجلس نخستوزیر شد.<ref>بیژهفر، کابینه دوم میرحسین موسوی، ۱۶.</ref> | ||
در دولت اول موسوی، گرایشهای مختلف سیاسی حضور داشتند،<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۲۵.</ref> عواملی چون حل معضل رئیسجمهور قبل، [[سیدابوالحسن بنیصدر]]، گذشتن دوره ترورها، سرکوبی [[ضد انقلاب]]، بهبودی نسبی اوضاع جنگ و بیرونراندن [[دشمن]] از خاک ایران و آرامش نسبیای که در جامعه به وجود آمده بود، ایجاب میکرد بازسازی و نوسازی کشور در رأس امور قرار گیرد و اقتصاد نقش محوری در فعالیتهای دولت پیدا کند.<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۲۹.</ref> در این دوره فوریترین مسئله برای دولت مسئله جنگ و بسیج تمام منابع کشور برای آن و نیز محرومیتستیزی و خط و مشی ضد [[سرمایهداری]] بود؛<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۳۸.</ref> چنانکه مشکلات عینی نظیر [[احتکار]] و سوء استفاده باندهای تجاری ایجاب میکرد تا توزیع کالاهای اساسی و مواد غذایی و تجارت خارجی، در دست دولت باقی بماند.<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۳۰.</ref> این رویکرد اقتصادی دولت مخالفانی در داخل و خارج دولت پیدا کرد و پس از دو سال، اختلاف سلایق در تدوین سیاستهای اقتصادی و فرهنگی نظام به درون دولت رخنه و آن را به دو گروه طرفداران اقتصاد دولتی و اقتصاد آزاد تقسیم کرد؛<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۲۵ ـ ۲۶.</ref> تا اینکه با توصیه [[امامخمینی]] به اینکه «هر کس با موسوی هماهنگ نیست از دولت خارج شود» <ref> | در دولت اول موسوی، گرایشهای مختلف سیاسی حضور داشتند،<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۲۵.</ref> عواملی چون حل معضل رئیسجمهور قبل، [[سیدابوالحسن بنیصدر]]، گذشتن دوره ترورها، سرکوبی [[ضد انقلاب]]، بهبودی نسبی اوضاع جنگ و بیرونراندن [[دشمن]] از خاک ایران و آرامش نسبیای که در جامعه به وجود آمده بود، ایجاب میکرد بازسازی و نوسازی کشور در رأس امور قرار گیرد و اقتصاد نقش محوری در فعالیتهای دولت پیدا کند.<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۲۹.</ref> در این دوره فوریترین مسئله برای دولت مسئله جنگ و بسیج تمام منابع کشور برای آن و نیز محرومیتستیزی و خط و مشی ضد [[سرمایهداری]] بود؛<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۳۸.</ref> چنانکه مشکلات عینی نظیر [[احتکار]] و سوء استفاده باندهای تجاری ایجاب میکرد تا توزیع کالاهای اساسی و مواد غذایی و تجارت خارجی، در دست دولت باقی بماند.<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۳۰.</ref> این رویکرد اقتصادی دولت مخالفانی در داخل و خارج دولت پیدا کرد و پس از دو سال، اختلاف سلایق در تدوین سیاستهای اقتصادی و فرهنگی نظام به درون دولت رخنه و آن را به دو گروه طرفداران اقتصاد دولتی و اقتصاد آزاد تقسیم کرد؛<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۲۵ ـ ۲۶.</ref> تا اینکه با توصیه [[امامخمینی]] به اینکه «هر کس با موسوی هماهنگ نیست از دولت خارج شود» <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۸۲.</ref> وزرای مخالف، استعفا کردند و دولت منسجمتری شکل گرفت.<ref>موسوی، میرحسین، مصاحبه، ۵/۲۴۶.</ref> | ||
امامخمینی از آغاز دولت اول موسوی، همواره از حامیان جدی آن به شمار میرفت و در کنار حمایت کلی از نظام اسلامی و خدمات آن، به صورت ویژه با نامگذاری دولت موسوی به «دولت خدمتگزار»،<ref> | امامخمینی از آغاز دولت اول موسوی، همواره از حامیان جدی آن به شمار میرفت و در کنار حمایت کلی از نظام اسلامی و خدمات آن، به صورت ویژه با نامگذاری دولت موسوی به «دولت خدمتگزار»،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۱۹ و ۱۷/۱۱۴.</ref> دولت اسلامی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۸ و ۱۷/۴۵۳.</ref> دولت دانشمند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۲۷.</ref> دولت نمونه<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۷۷.</ref> و دولت [[مستضعفان]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۰.</ref> از فعالیتهای دلسوزانه و موفقیتآمیز آن با توجه به گرفتاری بزرگ جنگ ستایش میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۲۷ ـ ۱۲۸، ۲۷۳ و ۱۸/۳۴۱.</ref> ایشان با معجزهخواندن موفقیت دولت،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۷۶.</ref> همواره از [[مردم]] و اقشار مختلف درخواست میکرد به کمک دولت بشتابند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۵۱، ۴۱۹ و ۱۷/۲۷۴ ـ ۲۷۶، ۴۵۳.</ref> ایشان معتقد بود با توجه به شرایط کشور، اگر مشکلی وجود دارد باید به صورت معقول به مسئولان امر تذکر داده شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۱۵.</ref> اما تضعیف دولتی که با جان و دل به مردم خدمت میکند صلاح نیست، بلکه حفظ و پشتیبانی از این دولت واجب<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۰۴ و ۳۴۸.</ref> و مخالفت با آن، مخالفت با جمهوری اسلامی و [[اسلام]] است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۱۵.</ref> در نگاه ایشان مردم و [[رزمندگان]] پشتیبان این دولت بودند و تنها عدهای خاص دولت را تضعیف میکردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۵۳ ـ ۴۵۴.</ref> | ||
امامخمینی در راستای حمایت از دولت، ضمن درخواست از [[امامان جمعه|ائمه جمعه]] <ref> | امامخمینی در راستای حمایت از دولت، ضمن درخواست از [[امامان جمعه|ائمه جمعه]] <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۵۳.</ref> و استانداران،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۷.</ref> برای تقویت دولت و نخستوزیر، به مسئول [[رادیو]] و [[تلویزیون]] نیز تذکر داد برخلاف سیاست دولت گام برندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۰۷.</ref> ایشان همچنین با اذعان به حق [[نظارت]] مجلس بر دولت و استیضاح آن، از آنان میخواست در نقد دولت، اوضاع کشور، فشارهای اقتصادی و نظامی، گرفتاری فوق طاقت دولت و هزینههای عظیم جنگ و پیامدهای آن، گرفتاری آوارگان جنگ و مهمانان افغانستانی و عراقی، خرابیهای جنگی، فسادهای بازمانده از [[رژیم پهلوی]] و بسیاری از مشکلات کمرشکن دیگر را در نظر بگیرند؛ زیرا دولت با این شرایط به صورت خارقالعادهای خدمت میکند و باید گفت دولت موفقی بوده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۷۰.</ref> و استقامتی که در این جوّ جهنمی کرده، قابل قدردانی و تشکر است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۴۱.</ref> | ||
به اعتقاد امامخمینی از آنجایی که دولت موسوی حسن نیت زیادی داشت، فعالیتهای خود را برای مردم شرح نمیداد و همین باعث میشد عدهای تصور کنند دولت کار نمیکند.<ref> | به اعتقاد امامخمینی از آنجایی که دولت موسوی حسن نیت زیادی داشت، فعالیتهای خود را برای مردم شرح نمیداد و همین باعث میشد عدهای تصور کنند دولت کار نمیکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴.</ref> ایشان یکی از نقاط قوت دولت موسوی را این میدانست که برخلاف کشورهای دچار جنگ، نه تنها یک ریال از کشورهای دیگر قرض نکرده، بلکه در شرایط جنگی، ارزش ارز کشور نیز بالا رفته است؛ بنابراین از چنین دولتی باید سپاسگزار بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۱۴ ـ ۱۱۵، ۱۲۸ و ۱۸/۱۶۱.</ref> از نظر ایشان اگرچه دولت موسوی بینقص نبود و مشکلاتی نیز وجود داشت، اما با توجه به شرایط انقلابی و جنگی کشور و با عنایت به شرایط مشابه در کشورهای دیگر، دولت موفق عمل میکرد و باید حمایت میشد؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۵۳ و ۱۸/۲۵۰ ـ ۲۵۳.</ref> از اینرو امامخمینی خاطرنشان میکرد [[انتقاد]] سازنده و تذکر به دولت خوب است؛ اما توطئه علیه دولت و توهین به نخستوزیر و وزیران پذیرفته نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۶۲.</ref> ایشان حتی تضعیف دولت را مقدمه تضعیف اصل حکومت و [[اسلام]] میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۵۰ ـ ۲۵۳.</ref> | ||
از سوی دیگر، با توجه به انتقادهایی که به دولت موسوی درباره دولتیکردن اقتصاد کشور وارد میشد، امامخمینی به دولت توصیه کرد امور اقتصادی را به مردم واگذار و خود نظارت کند؛ زیرا ایشان کشاندن امور به سوی مالکیت دولت و کنارگذاشتن ملت را بیماری مهلکی میدانست که باید از آن دوری شود و هیئت دولت موظف است امور اقتصادی را در اختیار عموم گذارد <ref> | از سوی دیگر، با توجه به انتقادهایی که به دولت موسوی درباره دولتیکردن اقتصاد کشور وارد میشد، امامخمینی به دولت توصیه کرد امور اقتصادی را به مردم واگذار و خود نظارت کند؛ زیرا ایشان کشاندن امور به سوی مالکیت دولت و کنارگذاشتن ملت را بیماری مهلکی میدانست که باید از آن دوری شود و هیئت دولت موظف است امور اقتصادی را در اختیار عموم گذارد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۸.</ref> ایشان در همین راستا [[اقتصاد]] بدون مشارکت مردم و سلب آزادی مردم در اقتصاد را «نامشروع» شمرد؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵.</ref> اما زمانی که عدهای در پی این سخن ایشان، به دولت حمله کردند، ایشان در هشدار شدیدی بیان کرد این سخن تنها یک نصیحت به دولت بوده و به معنای آن نیست که دولت کار خلاف شرع انجام داده است. ایشان با تصریح به اینکه افرادی با دولت مخالفت میکنند که حتی یک محله و نانوایی یک شهر را هم نمیتوانند اداره کنند، به آنان هشدار داد دست از سر دولت بردارند، از غضب خدا بترسند و به دولت کمک کنند تا وضع به دوره سابق برنگردد. ایشان خاطرنشان کرد عمق کارهایی که دولت در این چند سال با همه فشارها کرده، از کارهایی که در طول سلطنت فاسد پهلوی بوده، بسیار بیشتر است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۶۷ ـ ۶۸.</ref> | ||
==دوره دوم نخستوزیری== | ==دوره دوم نخستوزیری== | ||
پس از انتخابات چهارمین دوره ریاستجمهوری و انتخاب دوباره خامنهای در سال ۱۳۶۴ به ریاست جمهوری اختلافات دو جناح سیاسی کشور در انتخاب نخستوزیر به اوج خود رسید.<ref>بیژهفر، کابینه دوم میرحسین موسوی، ۳۱ ـ ۳۷.</ref> در این برهه، از طرفی رئیسجمهور با تکیه بر [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]]، این را حق طبیعی و قانونی خویش میدانست که کسی را برای نخستوزیری انتخاب کند که کاملاً با وی هماهنگ باشد<ref>خامنهای، روزنامه کیهان.</ref> و معتقد بود دولت در دوره گذشته با وی هماهنگ نبوده است؛ زیرا اقتصاد باید مردمی و با [[نظارت]] دولت باشد و تجربه چهار سال نخست نشان داده است هر کاری که مسئولیت آن صددرصد دولتی باشد، بهویژه در زمینه واردات و بازرگانی و صنایع، موجب ضرر شده است.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۳/۵/۱۳۶۴، ۱۰.</ref> رئیسجمهور اصولاً یکی از مشکلات اساسی دوره نخست ریاستجمهوری خود را نبود نزدیکی افکار و سیاستهای دولت موسوی با خویش میدانست و بر همین اساس، بر تعیین فرد جدیدی برای معرفی به مجلس اصرار میکرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، بیپرده با هاشمی، ۱۱۱ ـ ۱۱۲؛ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۱۲؛ بیژهفر، کابینه دوم میرحسین موسوی، ۳۶ ـ ۳۷.</ref> وی همچنین با حضور در یک جلسه غیر علنیِ [[مجلس شورای اسلامی]]، با برشمردن نقاط ضعف دولت، بر حق قانونی خود در انتخاب نخستوزیر تأکید کرد.<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۶۵.</ref> در این میان، [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]]،<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۳۱.</ref> [[جامعه روحانیت مبارز تهران]] <ref>گزارش، مجله، ۲۱.</ref> و جمعی از نمایندگان مجلس،<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۵۶ ـ ۴۷۹.</ref> نیز از موضع رئیسجمهور حمایت میکردند. | پس از انتخابات چهارمین دوره ریاستجمهوری و انتخاب دوباره خامنهای در سال ۱۳۶۴ به ریاست جمهوری اختلافات دو جناح سیاسی کشور در انتخاب نخستوزیر به اوج خود رسید.<ref>بیژهفر، کابینه دوم میرحسین موسوی، ۳۱ ـ ۳۷.</ref> در این برهه، از طرفی رئیسجمهور با تکیه بر [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]]، این را حق طبیعی و قانونی خویش میدانست که کسی را برای نخستوزیری انتخاب کند که کاملاً با وی هماهنگ باشد<ref>خامنهای، روزنامه کیهان.</ref> و معتقد بود دولت در دوره گذشته با وی هماهنگ نبوده است؛ زیرا اقتصاد باید مردمی و با [[نظارت]] دولت باشد و تجربه چهار سال نخست نشان داده است هر کاری که مسئولیت آن صددرصد دولتی باشد، بهویژه در زمینه واردات و بازرگانی و صنایع، موجب ضرر شده است.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۳/۵/۱۳۶۴، ۱۰.</ref> رئیسجمهور اصولاً یکی از مشکلات اساسی دوره نخست ریاستجمهوری خود را نبود نزدیکی افکار و سیاستهای دولت موسوی با خویش میدانست و بر همین اساس، بر تعیین فرد جدیدی برای معرفی به مجلس اصرار میکرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، بیپرده با هاشمی، ۱۱۱ ـ ۱۱۲؛ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۱۲؛ بیژهفر، کابینه دوم میرحسین موسوی، ۳۶ ـ ۳۷.</ref> وی همچنین با حضور در یک جلسه غیر علنیِ [[مجلس شورای اسلامی]]، با برشمردن نقاط ضعف دولت، بر حق قانونی خود در انتخاب نخستوزیر تأکید کرد.<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۶۵.</ref> در این میان، [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]]،<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۳۱.</ref> [[جامعه روحانیت مبارز تهران]] <ref>گزارش، مجله، ۲۱.</ref> و جمعی از نمایندگان مجلس،<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۵۶ ـ ۴۷۹.</ref> نیز از موضع رئیسجمهور حمایت میکردند. | ||
از طرف دیگر، بیشتر نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با اعتقاد به اینکه میرحسین موسوی بهترین گزینه برای تداوم [[خط امامخمینی]] بهویژه در زمینههای اقتصادی و مسائل مربوط به جنگ است، بر انتخاب دوباره وی تأکید میکردند.<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۳۱.</ref> در این راستا ۱۳۵ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نامهای به [[امامخمینی]]، ضمن حمایت از نخستوزیری موسوی، جویای نظر ایشان شدند.<ref>کیهان، روزنامه، ۷/۷/۱۳۶۴.</ref> شخصیتها و نهادهای مختلف چون [[حسینعلی منتظری]] قائممقام رهبری، [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] رئیس مجلس شورای اسلامی، [[دفتر تبلیغات اسلامی|دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم]] و تشکل دانشجویی [[دفتر تحکیم وحدت]] نیز حامیان تداوم کار دولت موسوی بودند.<ref>بیژهفر، کابینه دوم میرحسین موسوی، ۳۱ ـ ۳۳.</ref> [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]] و فرماندهان جنگ نیز از امامخمینی خواستار باقیماندن موسوی شدند.<ref>گزارش، مجله، ۲۱.</ref> افرادی از رزمندگان جبهه نیز در نامهای به امامخمینی تغییر نخستوزیر را موجب آسیب به جبههها دانستند.<ref>هاشمی رفسنجانی، بیپرده با هاشمی، ۱۱۱.</ref> | از طرف دیگر، بیشتر نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با اعتقاد به اینکه میرحسین موسوی بهترین گزینه برای تداوم [[خط امامخمینی]] بهویژه در زمینههای اقتصادی و مسائل مربوط به جنگ است، بر انتخاب دوباره وی تأکید میکردند.<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۳۱.</ref> در این راستا ۱۳۵ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نامهای به [[امامخمینی]]، ضمن حمایت از نخستوزیری موسوی، جویای نظر ایشان شدند.<ref>کیهان، روزنامه، ۷/۷/۱۳۶۴.</ref> شخصیتها و نهادهای مختلف چون [[حسینعلی منتظری]] قائممقام رهبری، [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] رئیس مجلس شورای اسلامی، [[دفتر تبلیغات اسلامی|دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم]] و تشکل دانشجویی [[دفتر تحکیم وحدت]] نیز حامیان تداوم کار دولت موسوی بودند.<ref>بیژهفر، کابینه دوم میرحسین موسوی، ۳۱ ـ ۳۳.</ref> [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]] و فرماندهان جنگ نیز از امامخمینی خواستار باقیماندن موسوی شدند.<ref>گزارش، مجله، ۲۱.</ref> افرادی از رزمندگان جبهه نیز در نامهای به امامخمینی تغییر نخستوزیر را موجب آسیب به جبههها دانستند.<ref>هاشمی رفسنجانی، بیپرده با هاشمی، ۱۱۱.</ref> | ||
امامخمینی که از پیش اعلام کرده بود در موضوع نخستوزیری دخالت نمیکند،<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۸۹.</ref> با توجه به شرایط کلی کشور تصمیم به موضعگیری گرفت و در یک جلسه خصوصی به [[فخرالدین حجازی]] نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی گفت، با تغییر نخستوزیر موافق نیست و این خبر به گوش نمایندگان مجلس رسید؛<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۱۱ و ۲۱۶.</ref> سپس ایشان به شخص رئیسجمهور نیز گفت کنارگذاشتن موسوی از نخستوزیری را به [[مصلحت]] نمیداند.<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۱۵.</ref> امامخمینی اصرار میکرد نظر ایشان به صورت علنی گفته شود؛<ref> | امامخمینی که از پیش اعلام کرده بود در موضوع نخستوزیری دخالت نمیکند،<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۸۹.</ref> با توجه به شرایط کلی کشور تصمیم به موضعگیری گرفت و در یک جلسه خصوصی به [[فخرالدین حجازی]] نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی گفت، با تغییر نخستوزیر موافق نیست و این خبر به گوش نمایندگان مجلس رسید؛<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۱۱ و ۲۱۶.</ref> سپس ایشان به شخص رئیسجمهور نیز گفت کنارگذاشتن موسوی از نخستوزیری را به [[مصلحت]] نمیداند.<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۱۵.</ref> امامخمینی اصرار میکرد نظر ایشان به صورت علنی گفته شود؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۹۱؛ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۱۸.</ref> از اینرو دستور داد این نظر از طریق تلفن دفتر، [[مطبوعات]] و [[رادیو]] و [[تلویزیون]] به اطلاع همگان برسد.<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۹۰.</ref> [[دفتر امامخمینی]] نیز به [[امامان جمعه منصوب امامخمینی|ائمه جمعه]] سراسر کشور ابلاغ کرد نظر ایشان درباره لزوم باقیبودن موسوی در پست نخستوزیری را به [[مردم]] برسانند.<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۵۷.</ref> | ||
رئیسجمهور که به هیچ عنوان تمایلی به معرفی دوباره موسوی نداشت،<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۴۲.</ref> از [[اکبر هاشمی رفسنجانی|هاشمی رفسنجانی]] رئیس مجلس شورای اسلامی خواست برای انصراف امامخمینی از نظرش پادرمیانی کند.<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۱۷.</ref> [[سیدجعفر کریمی]] و [[محمدیزدی]] از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و [[علیاکبر ناطق نوری]] نماینده مجلس نیز در دیدار با رئیس مجلس، از وی برای عوضکردن نخستوزیر یاری خواستند؛<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۳۱ و ۲۳۸.</ref> اما مذاکره رئیس مجلس با امامخمینی نتیجهای دربر نداشت و ایشان با پیشنهاد توصیه به [[شورای نگهبان]] به تفسیر [[قانون اساسی]] به گونهای که ابقای نخستوزیر قانونی گردد نیز مخالفت کرد و از رئیس مجلس خواست، رئیسجمهور را برای پذیرش نخستوزیری موسوی قانع کند و اظهار کرد این مخالفت، به نفع رئیسجمهور نیست. امامخمینی در این جلسه از نامه رئیسجمهور و پاسخ منفی خود نیز خبر داده است.<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۲۹ ـ ۲۳۰.</ref> [[محمدرضا مهدوی کنی]] دبیر [[جامعه روحانیت مبارز تهران]]، ناطق نوری، محمد یزدی نمایندگان مجلس و [[احمد جنتی]] عضو فقهای [[شورای نگهبان]] نیز در دیداری با امامخمینی، خواستار تجدید نظر شدند که مورد موافقت ایشان قرار نگرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۵۱.</ref> | رئیسجمهور که به هیچ عنوان تمایلی به معرفی دوباره موسوی نداشت،<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۴۲.</ref> از [[اکبر هاشمی رفسنجانی|هاشمی رفسنجانی]] رئیس مجلس شورای اسلامی خواست برای انصراف امامخمینی از نظرش پادرمیانی کند.<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۱۷.</ref> [[سیدجعفر کریمی]] و [[محمدیزدی]] از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و [[علیاکبر ناطق نوری]] نماینده مجلس نیز در دیدار با رئیس مجلس، از وی برای عوضکردن نخستوزیر یاری خواستند؛<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۳۱ و ۲۳۸.</ref> اما مذاکره رئیس مجلس با امامخمینی نتیجهای دربر نداشت و ایشان با پیشنهاد توصیه به [[شورای نگهبان]] به تفسیر [[قانون اساسی]] به گونهای که ابقای نخستوزیر قانونی گردد نیز مخالفت کرد و از رئیس مجلس خواست، رئیسجمهور را برای پذیرش نخستوزیری موسوی قانع کند و اظهار کرد این مخالفت، به نفع رئیسجمهور نیست. امامخمینی در این جلسه از نامه رئیسجمهور و پاسخ منفی خود نیز خبر داده است.<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۲۹ ـ ۲۳۰.</ref> [[محمدرضا مهدوی کنی]] دبیر [[جامعه روحانیت مبارز تهران]]، ناطق نوری، محمد یزدی نمایندگان مجلس و [[احمد جنتی]] عضو فقهای [[شورای نگهبان]] نیز در دیداری با امامخمینی، خواستار تجدید نظر شدند که مورد موافقت ایشان قرار نگرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۵۱.</ref> | ||
رئیسجمهور در نامهای به امامخمینی خواستار حکم ایشان بر نخستوزیری موسوی شد.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۷۴.</ref> و اظهار کرد اگر ایشان حکم کند، وی در کارهای دولت دخالت نمیکند و وزرا را هم به میل موسوی تصویب خواهد کرد؛<ref>هاشمی، امید و دلواپسی، ۲۳۰.</ref> اما امامخمینی حاضر به [[حکم حکومتی]] نبود و در پاسخ رئیسجمهور بیان کرد تنها نظر شخصی خود را بیان میکند.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۷۴.</ref> امامخمینی به میانجیگران این مسئله نیز گفته بود که ایشان به عنوان یک شهروند حق اظهار نظر دارد و از این منظر اعلام میکند انتخاب غیر از موسوی به نخستوزیری خیانت به اسلام است.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۷۵.</ref> رئیسجمهور و همفکران وی این اظهار نظر قاطع امامخمینی را حکم برشمردند و وی در نامهای به رئیس مجلس شورای اسلامی در ۲۰/۷/۱۳۶۴ موسوی را به عنوان نامزد نخستوزیری به مجلس معرفی کرد؛<ref>کیهان، روزنامه، ۲۰/۷/۱۳۶۴.</ref> با این حال، در جلسه رأی اعتماد، ۹۹ نفر رأی عدم اعتماد دادند<ref>کیهان، روزنامه، ۲۱/۷/۱۳۶۴.</ref> پس از مخالفت ۹۹ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با نخستوزیری موسوی، فضای سنگین علیه مخالفان موسوی در [[جامعه]] ایجاد شد؛ اما امامخمینی یک روز پس از آن، ضمن دلجویی از مخالفان و تأیید مجلس، از آنان خواست از کارشکنی و کینهجویی پرهیز و با کمک به دولت، انتقادهای سازنده خود را ابراز کنند و به مخالفان هشدار داد مبادا برای اثبات نظر خود در کار دولت کارشکنی کنند که شکست اسلام و جمهوری اسلامی را در پی خواهد داشت.<ref> | رئیسجمهور در نامهای به امامخمینی خواستار حکم ایشان بر نخستوزیری موسوی شد.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۷۴.</ref> و اظهار کرد اگر ایشان حکم کند، وی در کارهای دولت دخالت نمیکند و وزرا را هم به میل موسوی تصویب خواهد کرد؛<ref>هاشمی، امید و دلواپسی، ۲۳۰.</ref> اما امامخمینی حاضر به [[حکم حکومتی]] نبود و در پاسخ رئیسجمهور بیان کرد تنها نظر شخصی خود را بیان میکند.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۷۴.</ref> امامخمینی به میانجیگران این مسئله نیز گفته بود که ایشان به عنوان یک شهروند حق اظهار نظر دارد و از این منظر اعلام میکند انتخاب غیر از موسوی به نخستوزیری خیانت به اسلام است.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۷۵.</ref> رئیسجمهور و همفکران وی این اظهار نظر قاطع امامخمینی را حکم برشمردند و وی در نامهای به رئیس مجلس شورای اسلامی در ۲۰/۷/۱۳۶۴ موسوی را به عنوان نامزد نخستوزیری به مجلس معرفی کرد؛<ref>کیهان، روزنامه، ۲۰/۷/۱۳۶۴.</ref> با این حال، در جلسه رأی اعتماد، ۹۹ نفر رأی عدم اعتماد دادند<ref>کیهان، روزنامه، ۲۱/۷/۱۳۶۴.</ref> پس از مخالفت ۹۹ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با نخستوزیری موسوی، فضای سنگین علیه مخالفان موسوی در [[جامعه]] ایجاد شد؛ اما امامخمینی یک روز پس از آن، ضمن دلجویی از مخالفان و تأیید مجلس، از آنان خواست از کارشکنی و کینهجویی پرهیز و با کمک به دولت، انتقادهای سازنده خود را ابراز کنند و به مخالفان هشدار داد مبادا برای اثبات نظر خود در کار دولت کارشکنی کنند که شکست اسلام و جمهوری اسلامی را در پی خواهد داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۹۷ ـ ۳۹۹؛ درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۹۱.</ref> ایشان همچنین با تعیین هیئت حکمیت متشکل از هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، رئیس دیوان عالی کشور و [[سیداحمد خمینی]] برای رفع اختلاف میان رئیسجمهور و نخستوزیر، هنگام تعیین وزرای دولت، مهلت چهارروزهای برای اعلام نهایی فهرست وزیران معین کرد.<ref>درویشی، سیره عملی امامخمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۴۹۱.</ref> | ||
امامخمینی که از فردای نخستوزیریِ دوباره موسوی، حمایت خود را از دولت موسوی از سر گرفته بود، راهنمایی دولت در کاستیها و انتقاد سازنده را لازم شمرد؛ اما کارشکنی را برخلاف [[مصالح]] اسلام، کشور و خود مخالفان دانست و ضمن توصیه دوباره به دولت در مشارکتدادن [[مردم]] در امور کشور بهویژه [[اقتصاد]]، از همه اقشار جامعه بهخصوص [[روحانیان]] دعوت کرد به کمک دولت بشتابند.<ref> | امامخمینی که از فردای نخستوزیریِ دوباره موسوی، حمایت خود را از دولت موسوی از سر گرفته بود، راهنمایی دولت در کاستیها و انتقاد سازنده را لازم شمرد؛ اما کارشکنی را برخلاف [[مصالح]] اسلام، کشور و خود مخالفان دانست و ضمن توصیه دوباره به دولت در مشارکتدادن [[مردم]] در امور کشور بهویژه [[اقتصاد]]، از همه اقشار جامعه بهخصوص [[روحانیان]] دعوت کرد به کمک دولت بشتابند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۹۹ ـ ۴۰۱ و ۲۰/۵۵ ـ ۵۷.</ref> ایشان همچنین به نمایندگان مجلس شورای اسلامی هشدار داد از مطرحکردن مطالب مأیوسکننده درباره دولت و [[ادارهها]]، در نطقهای مجلس پرهیز کنند؛ زیرا موجب لطمهزدن به حیثیت جمهوری اسلامی میشود و ملت را به دولت خدمتگزار و ادارههای مظلوم بدبین میکند و نیز ممکن است بازتاب آن موجب شکست سیاسی بلکه نظامی برای کشور اسلامی شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۱.</ref> | ||
امامخمینی در دوره دوم نخستوزیری نیز رویهمرفته دولت را موفق میدانست؛ زیرا معتقد بود دولت کارهایی را که در ظرف چهل ـ پنجاه سال نشده بود، انجام داد و مخالفان نباید در موفقندانستن دولت قضاوت غیر منصفانه کنند.<ref> | امامخمینی در دوره دوم نخستوزیری نیز رویهمرفته دولت را موفق میدانست؛ زیرا معتقد بود دولت کارهایی را که در ظرف چهل ـ پنجاه سال نشده بود، انجام داد و مخالفان نباید در موفقندانستن دولت قضاوت غیر منصفانه کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۲۶ ـ ۱۳۰.</ref> ایشان از خامنهای و هاشمی رفسنجانی خواست مخالفان دولت را نصیحت کنند که در کار خود تجدید نظر کنند و تنها از ضعف دولت نگویند و با بیان واقعیتها، نقاط قوت دولت را نیز در نظر بگیرند؛ چون دولت با توجه به شرایط موجود موفق بوده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۳۰.</ref> از نظر ایشان دولت موسوی، دولت خدمتگزاری بود که با کمال فداکاری و پشتکار، شب و روز مشغول امداد و برنامهریزی بوده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۹۸ و ۳۴۴.</ref> ایشان با یادکردن از دولت موسوی به «دولت خدمتگزار حامی محرومان»،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۲.</ref> خدمات آن را شایان توجه و دولت را مورد اعتماد خود دانست و تکذیب آن را کار [[شیطان]] خواند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۲۸.</ref> همچنین اشکالکردن به دولت را آسان و آن را از آنِ کسانی دانست که خارج از گود نشستهاند و از مشکلات دولت اطلاع ندارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۶۷.</ref> ایشان پس از پایان [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] نیز با تشکر از خدمات دولت در جنگ، از آن خواست بازسازی مناطق جنگی را با مشارکت [[مردم]] و [[نظارت]] خود، انجام دهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱۶.</ref> | ||
با این حال، در شهریور ۱۳۶۷ استعفانامهای از میرحسین موسوی به بیرون درز کرد و خود نیز چند روزی از دسترس [[مسئولان]] خارج شد؛ به گونهای که تلفن خود را خاموش کرده بود. گرچه او در استعفانامه خود، به برخی از مشکلات مانند احتمال رأینیاوردن وزیران مورد نظر و نبود تفاهم میان خود و رئیسجمهور اشاره کرده بود،<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۲۹۸ و ۷۲۶ ـ ۷۲۷.</ref> اما در نامه محرمانه به رئیسجمهور که بعدها منتشر شد، دلایلی مانند اختیارنداشتن دولت در [[سیاست خارجی]]، انجام عملیات برونمرزی بدون اطلاع و دستور دولت، تجزیه سازمان برنامه و بودجه با اغراض سیاسی و تجزیه اقتدار مشروع دولت به دست شوراهای گوناگون را از دلایل استعفای خود برشمرد و یادآور شد وی در برابر اعضای هیئت دولت و نمایندگان مجلس درباره کارهایی که بدون اطلاع دولت، ولی بهنام دولت صورت میگیرد، قدرت پاسخگویی ندارد.<ref>حسینی، استعفای میرحسین موسوی در آینه خاطرات هاشمی رفسنجانی.</ref> | با این حال، در شهریور ۱۳۶۷ استعفانامهای از میرحسین موسوی به بیرون درز کرد و خود نیز چند روزی از دسترس [[مسئولان]] خارج شد؛ به گونهای که تلفن خود را خاموش کرده بود. گرچه او در استعفانامه خود، به برخی از مشکلات مانند احتمال رأینیاوردن وزیران مورد نظر و نبود تفاهم میان خود و رئیسجمهور اشاره کرده بود،<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۲۹۸ و ۷۲۶ ـ ۷۲۷.</ref> اما در نامه محرمانه به رئیسجمهور که بعدها منتشر شد، دلایلی مانند اختیارنداشتن دولت در [[سیاست خارجی]]، انجام عملیات برونمرزی بدون اطلاع و دستور دولت، تجزیه سازمان برنامه و بودجه با اغراض سیاسی و تجزیه اقتدار مشروع دولت به دست شوراهای گوناگون را از دلایل استعفای خود برشمرد و یادآور شد وی در برابر اعضای هیئت دولت و نمایندگان مجلس درباره کارهایی که بدون اطلاع دولت، ولی بهنام دولت صورت میگیرد، قدرت پاسخگویی ندارد.<ref>حسینی، استعفای میرحسین موسوی در آینه خاطرات هاشمی رفسنجانی.</ref> | ||
امامخمینی در ۱۵/۶/۱۳۶۷ یک روز پس از استعفای ناگهانی موسوی که نشان از دوام اختلاف با رئیسجمهور داشت، در نامه انتقادآمیزی به وی با اظهار تعجب از استعفای او بیان کرد حق این بود موسوی پیش از تصمیم به استعفا، ایشان یا مسئولان ردهبالای نظام را در جریان قرار میداد. ایشان خاطرنشان کرد در زمانی که مردم [[حزبالله]] برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه میبرند، وقت گله و استعفا نیست و از وی خواست در سنگر نخستوزیری، در چارچوب [[اسلام]] و [[قانون اساسی]] به خدمت خود ادامه دهد و در صورتی که درباره بعضی از وزیران با رئیسجمهور به توافق نرسید، مانند گذشته عمل شود. ایشان در جملاتی که حاکی از ناراحتی ایشان از این استعفاست، بیان کرد «همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده میکنند نزنیم». ایشان اشاره کرد مردم از اینگونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیدهاند و این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت. ایشان همچنین در این نامه حق [[تعزیرات]] را از دولت سلب و به [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]] واگذار کرد تا هر میزان که مایل باشد در اختیار دولت قرار دهد و با اظهار علاقه مجدد به موسوی، وعده داد مسائلی را در دیدار حضوری به ایشان گوشزد خواهد کرد.<ref> | امامخمینی در ۱۵/۶/۱۳۶۷ یک روز پس از استعفای ناگهانی موسوی که نشان از دوام اختلاف با رئیسجمهور داشت، در نامه انتقادآمیزی به وی با اظهار تعجب از استعفای او بیان کرد حق این بود موسوی پیش از تصمیم به استعفا، ایشان یا مسئولان ردهبالای نظام را در جریان قرار میداد. ایشان خاطرنشان کرد در زمانی که مردم [[حزبالله]] برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه میبرند، وقت گله و استعفا نیست و از وی خواست در سنگر نخستوزیری، در چارچوب [[اسلام]] و [[قانون اساسی]] به خدمت خود ادامه دهد و در صورتی که درباره بعضی از وزیران با رئیسجمهور به توافق نرسید، مانند گذشته عمل شود. ایشان در جملاتی که حاکی از ناراحتی ایشان از این استعفاست، بیان کرد «همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده میکنند نزنیم». ایشان اشاره کرد مردم از اینگونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیدهاند و این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت. ایشان همچنین در این نامه حق [[تعزیرات]] را از دولت سلب و به [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]] واگذار کرد تا هر میزان که مایل باشد در اختیار دولت قرار دهد و با اظهار علاقه مجدد به موسوی، وعده داد مسائلی را در دیدار حضوری به ایشان گوشزد خواهد کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۳ ـ ۱۲۴.</ref> و به این ترتیب ایشان استعفای موسوی را نپذیرفت. موسوی نیز با ارسال نامهای به امامخمینی با اعلام اینکه عزت و مصلحت را در پیروی از ایشان میداند، استعفای خود را که با انگیزه دلسوزی برای اسلام، انقلاب و مصلحت کشور صورت گرفته بود، پس گرفت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۳ ـ ۱۲۴، پاورقی.</ref> | ||
امامخمینی در واپسین اظهار نظر خود درباره موسوی و دولت او، در سوم آذر ۱۳۶۷، ضمن انتصاب وی به سرپرستی امور [[جانبازان]] و فرمان ایجاد تشکیلات مناسب در این بنیاد، با اشاره به اینکه ممکن است افرادی بخواهند درباره دولت خدمتگزار شبهات و القائاتی در اذهان عمومی به وجود آورند و زحمات بیشائبه و طاقتفرسای شخص نخستوزیر را بهویژه در مسئله جنگ خدشهدار کنند، لازم دید یادآور شود همچون گذشته میرحسین موسوی را فردی لایق و دلسوز برای [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] میداند و زحمات ایشان را در دوران جنگ و تجهیز سپاهیان اسلام فراموش نمیکند و همچنان ایشان را تأیید و حمایت میکند. ایشان در این حکم، موسوی و اعضای هیئت دولت را مأمور کرد با قدرت و قاطعیت و با استقلال کامل به امر بازسازی کشور و ترمیم خرابیها بپردازند و رسیدگی به [[محرومان]] را در صدر برنامههای خود قرار دهند.<ref> | امامخمینی در واپسین اظهار نظر خود درباره موسوی و دولت او، در سوم آذر ۱۳۶۷، ضمن انتصاب وی به سرپرستی امور [[جانبازان]] و فرمان ایجاد تشکیلات مناسب در این بنیاد، با اشاره به اینکه ممکن است افرادی بخواهند درباره دولت خدمتگزار شبهات و القائاتی در اذهان عمومی به وجود آورند و زحمات بیشائبه و طاقتفرسای شخص نخستوزیر را بهویژه در مسئله جنگ خدشهدار کنند، لازم دید یادآور شود همچون گذشته میرحسین موسوی را فردی لایق و دلسوز برای [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] میداند و زحمات ایشان را در دوران جنگ و تجهیز سپاهیان اسلام فراموش نمیکند و همچنان ایشان را تأیید و حمایت میکند. ایشان در این حکم، موسوی و اعضای هیئت دولت را مأمور کرد با قدرت و قاطعیت و با استقلال کامل به امر بازسازی کشور و ترمیم خرابیها بپردازند و رسیدگی به [[محرومان]] را در صدر برنامههای خود قرار دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۰.</ref> | ||
میرحسین موسوی که در ۴/۲/۱۳۶۸ از سوی امامخمینی عضو [[شورای بازنگری قانون اساسی]] شده بود،<ref> | میرحسین موسوی که در ۴/۲/۱۳۶۸ از سوی امامخمینی عضو [[شورای بازنگری قانون اساسی]] شده بود،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۶۳ ـ ۳۶۴.</ref> پس از درگذشت ایشان نیز سمتهایی داشته است، ازجمله مشاور سیاسی رئیسجمهور از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۰، استادیار علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس از سال ۱۳۶۸، عضو [[شورای عالی انقلاب فرهنگی]] از آذر ۱۳۷۵، مشاور عالی رئیسجمهور از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ و رئیس فرهنگستان هنر ایران از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۸. | ||
==آثار و تألیفات== | ==آثار و تألیفات== | ||
میرحسین موسوی تألیفاتی دارد ازجمله تحلیل تاریخی از دو مفهوم قرآنی، واژهنامه سیاسی، اجتماعی، اسلامی و روشنفکران و نیز ناسیونالیسم و اسلام.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۶/۸/۱۳۶۰، ۱۰.</ref> از آثار معماری وی در سالهای پس از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] نیز میتوان به طراحی بنای مزار شهدای هفت تیر، طرح و اجرای دانشگاه شاهد، طرح تکیه شهدای اصفهان، طرح بنای یادبود شهید خرازی، و طرح مجموعه فرهنگی تجاری بینالحرمین شیراز و آثار هنری وی در سالهای دهه دوم انقلاب اشاره کرد. وی دارای سه فرزند دختر است. | میرحسین موسوی تألیفاتی دارد ازجمله تحلیل تاریخی از دو مفهوم قرآنی، واژهنامه سیاسی، اجتماعی، اسلامی و روشنفکران و نیز ناسیونالیسم و اسلام.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۶/۸/۱۳۶۰، ۱۰.</ref> از آثار معماری وی در سالهای پس از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] نیز میتوان به طراحی بنای مزار شهدای هفت تیر، طرح و اجرای دانشگاه شاهد، طرح تکیه شهدای اصفهان، طرح بنای یادبود شهید خرازی، و طرح مجموعه فرهنگی تجاری بینالحرمین شیراز و آثار هنری وی در سالهای دهه دوم انقلاب اشاره کرد. وی دارای سه فرزند دختر است. |