پرش به محتوا

انسان کامل: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ بهمن ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''انسان کامل'''، اصطلاحی عرفانی به معنای انسان مظهر جامع مراتب الهی و خلقی.
'''انسان کامل'''، اصطلاحی [[عرفان|عرفانی]] به معنای انسان مظهر جامع مراتب الهی و خلقی.


== مفهوم‌شناسی ==
== مفهوم‌شناسی ==
انسان کامل در اصطلاح عرفانی، کسی است که به عالی‌ترین منازل انسانیت رسیده و جامع میان مراتب الهی و خلقی از عقول و نفوس تا نازل‌ترین مراتب وجود است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۲۴.</ref> [[امام‌خمینی]] انسان کامل را صورت اسم جامع «[[الله]]»<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۲.</ref> و مظهر [[مرتبه احدیت]] و [[مرتبه واحدیت|واحدیت]] در [[اعیان خارجی]]<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۶۸.</ref> می‌داند. در متون عرفانی از انسان کامل به خلیفه اعظم، آدم حقیقی، کامل و مکمّل، کون جامع، قطب‌الاقطاب و اکسیر اعظم تعبیر می‌شود<ref>نسفی، الانسان الکامل، ۷۵؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۳، ۲۹۲و ۳۲۹؛ ابن‌ترکه، تمهید القواعد، ۱۸۰؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۴۶؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۳ و ۳۳؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۱.</ref> و از آن جهت که جامع همه حقایق در عالم است، او را عالم صغیر نیز می‌نامند<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه ۴/۴۰۹؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۱.</ref>
انسان کامل در اصطلاح عرفانی، کسی است که به عالی‌ترین منازل انسانیت رسیده و جامع میان مراتب الهی و خلقی از عقول و نفوس تا نازل‌ترین مراتب وجود است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۲۴.</ref> [[امام‌خمینی]] انسان کامل را صورت اسم جامع «الله»<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۲.</ref> و مظهر [[احدیت و واحدیت|مرتبه احدیت و واحدیت]] در اعیان خارجی<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۶۸.</ref> می‌داند. در متون عرفانی از انسان کامل به خلیفه اعظم، آدم حقیقی، کامل و مکمّل، کون جامع، قطب‌الاقطاب و اکسیر اعظم تعبیر می‌شود<ref>نسفی، الانسان الکامل، ۷۵؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۳، ۲۹۲و ۳۲۹؛ ابن‌ترکه، تمهید القواعد، ۱۸۰؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۴۶؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۳ و ۳۳؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۱.</ref> و از آن جهت که جامع همه حقایق در عالم است، او را عالم صغیر نیز می‌نامند<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه ۴/۴۰۹؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۱.</ref>


== پیشینه ==
== پیشینه ==
ادیان و مذاهب مختلف همواره به شناخت ابعاد وجودیِ انسان کامل توجه کرده‌اند و کوشیده‌اند نمونه‌ای از انسان کامل را ارائه دهند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ب۱، ۲۶؛ متی، ب۴.</ref> در متون [[یهود]] اندیشه [[آفرینش انسان]] به‌صورت [[خداوند]]، قابلیت خداگونه‌شدن انسان را القا می‌کند،<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱، ۲۷.</ref> چنان‌که مسیحیان [[حضرت عیسی(ع)]]، را انسان کامل می‌دانند که نشان‌دهنده همه ویژگی‌های الهی است و همه کمالات در او موجود است.<ref>کتاب مقدس، کولسیان، ۱، ۱۵–۱۹.</ref> گروهی ریشه آن را در اسطوره کیومرث در اوستا و بعضی در آثار هرمس و غنوسی و آیین‌های پیش از یهود دانسته‌اند.<ref>جلالی، نظریه انسان کامل از عرفان ابن‌عربی تا عرفان امام‌خمینی، ۴۰۹.</ref> در [[اسلام]] [[قرآن کریم]]<ref>بقره، ۳۱؛ یس، ۱۲؛ تین، ۴؛ ← ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۴/۳۹۰؛ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۷/۳۷۶.</ref> و روایات<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۹۳؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۸/۳۵۲.</ref> از انسان کامل با عنوان [[امام]]، [[خلیفه]] و حجت خدا در هر عصری یاد کرده‌اند. در برخی از دعاها؛ مانند [[زیارت رجبیه]] که در منابع [[شیعه]] آمده، بر این نکته تصریح شده است که [[امامان معصوم(ع)]]، با وجود اینکه بندگان خداوندند، تمام کمالات و [[صفات الهی]] را دارند.<ref>ابن‌طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنه، ۳/۲۱۴؛ کفعمی، البلد الامین و الدرع الحصین، ۱۷۹.</ref>
ادیان و مذاهب مختلف همواره به شناخت ابعاد وجودیِ انسان کامل توجه کرده‌اند و کوشیده‌اند نمونه‌ای از انسان کامل را ارائه دهند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ب۱، ۲۶؛ متی، ب۴.</ref> در متون [[یهود]] اندیشه آفرینش انسان به‌صورت [[خداوند]]، قابلیت خداگونه‌شدن انسان را القا می‌کند،<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱، ۲۷.</ref> چنان‌که مسیحیان [[حضرت عیسی(ع)]]، را انسان کامل می‌دانند که نشان‌دهنده همه ویژگی‌های الهی است و همه کمالات در او موجود است.<ref>کتاب مقدس، کولسیان، ۱، ۱۵–۱۹.</ref> گروهی ریشه آن را در اسطوره کیومرث در اوستا و بعضی در آثار هرمس و غنوسی و آیین‌های پیش از یهود دانسته‌اند.<ref>جلالی، نظریه انسان کامل از عرفان ابن‌عربی تا عرفان امام‌خمینی، ۴۰۹.</ref> در اسلام [[قرآن کریم]]<ref>بقره، ۳۱؛ یس، ۱۲؛ تین، ۴؛ ← ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۴/۳۹۰؛ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۷/۳۷۶.</ref> و [[روایات]]<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۹۳؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۸/۳۵۲.</ref> از انسان کامل با عنوان امام، خلیفه و حجت خدا در هر عصری یاد کرده‌اند. در برخی از دعاها؛ مانند [[زیارت رجبیه]] که در منابع [[شیعه]] آمده، بر این نکته تصریح شده است که [[امامان معصوم(ع)]]، با وجود اینکه بندگان خداوندند، تمام کمالات و [[اسما و صفات|صفات الهی]] را دارند.<ref>ابن‌طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنه، ۳/۲۱۴؛ کفعمی، البلد الامین و الدرع الحصین، ۱۷۹.</ref>


بحث از انسان کامل از مباحث مهم در [[علم عرفان]] است و عارفان به آن توجه ویژه‌ای کرده‌اند. آغاز بحث از انسان کامل در اسلام را می‌توان در کلمات [[ابویزید بسطامی]] از عرفای [[قرن]] دوم هجری یافت؛ چنان‌که [[قشیری]] از ابویزید نقل می‌کند که عارف، پس از فنای ذاتی به مقام کامل تام می‌رسد.<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۴۷۲–۴۷۳.</ref> [[منصور حلاج]] از عرفای قرن چهارم که تأثیری عمیق در عرفان صوفیانه داشت، با استفاده از برخی روایات که دلالت می‌کند انسان به‌صورت حق‌تعالی خلق شده است، طبیعت انسان را دارای دو [[درجه لاهوتی]] و [[درجه ناسوتی|ناسوتی]] می‌داند و این اندیشه خداگونه‌بودن انسان، منجر به انقلابی در تفکر صوفیانه شد،<ref>عفیفی، مقدمه فصوص الحکم، ۳۵–۳۶.</ref> اما این اصطلاح در کلمات [[ابن‌عربی]] به اصطلاح عرفانی رایجی تبدیل شد<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه ۱/۱۶۳، ۲۶۰ و ۲/۱۰۴؛ ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۷۵ و ۱۹۹.</ref> و او مباحث مهمی دربارهٔ انسان کامل و مقامات او مطرح کرد. به پیروی از او شاگردانش این مباحث را به‌طور جدی دنبال کردند و سپس در این زمینه آثار فراوانی نوشته شد؛ ازجمله می‌توان به کتاب «انسان کامل» تألیف [[عزیزالدین نسفی]] از عرفای قرن ششم و «[[الانسان الکامل فی معرفة الأواخر و الأوائل]]» تألیف [[عبدالکریم جیلی]] از عرفای قرن هفتم اشاره کرد.
بحث از انسان کامل از مباحث مهم در [[علم عرفان]] است و [[عارفان]] به آن توجه ویژه‌ای کرده‌اند. آغاز بحث از انسان کامل در [[اسلام]] را می‌توان در کلمات [[ابویزید بسطامی]] از عرفای قرن دوم هجری یافت؛ چنان‌که قشیری از ابویزید نقل می‌کند که عارف، پس از فنای ذاتی به مقام کامل تام می‌رسد.<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۴۷۲–۴۷۳.</ref> [[منصور حلاج]] از عرفای قرن چهارم که تأثیری عمیق در عرفان صوفیانه داشت، با استفاده از برخی روایات که دلالت می‌کند انسان به‌صورت حق‌تعالی خلق شده است، طبیعت انسان را دارای دو درجه لاهوتی و ناسوتی می‌داند و این اندیشه خداگونه‌بودن انسان، منجر به انقلابی در تفکر صوفیانه شد،<ref>عفیفی، مقدمه فصوص الحکم، ۳۵–۳۶.</ref> اما این اصطلاح در کلمات [[ابن‌عربی]] به اصطلاح عرفانی رایجی تبدیل شد<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه ۱/۱۶۳، ۲۶۰ و ۲/۱۰۴؛ ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۷۵ و ۱۹۹.</ref> و او مباحث مهمی دربارهٔ انسان کامل و مقامات او مطرح کرد. به پیروی از او شاگردانش این مباحث را به‌طور جدی دنبال کردند و سپس در این زمینه آثار فراوانی نوشته شد؛ ازجمله می‌توان به کتاب «انسان کامل» تألیف [[عزیزالدین نسفی]] از عرفای قرن ششم و «الانسان الکامل فی معرفة الأواخر و الأوائل» تألیف [[عبدالکریم جیلی]] از عرفای قرن هفتم اشاره کرد.


بحث از انسان کامل با مباحثی چون چگونگی ارتباط حق با خلق، کیفیت ظهور عالم و مباحث [[معاد]] و [[قیامت]] مرتبط است. بحث از خلافت و ولایت را می‌توان از دستاورهای بحث انسان کامل دانست که در سخنان امام‌خمینی در [[حکمت]]، [[کلام]]، [[فقه]] و [[سیاست]] مطرح شده است. ایشان نیز مانند دیگر عارفان به مسئله انسان کامل توجه جدی کرده است. نخستین کتاب ایشان با بحث از انسان کامل شروع شده<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷.</ref> و در غالب آثار عرفانی و اخلاقی ایشان این بحث مطرح شده است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۹ و ۳۲۱؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳–۴ و ۵۶–۵۷؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۲۰–۲۱، ۴۸–۴۹ و ۵۱–۵۲؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۵۴؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۵۲؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۵، ۵۹ و ۲۵۱–۲۵۳؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۰.</ref> ایشان کتاب [[مصباح الهدایه]] را به این هدف نگاشته و در آن مباحث بدیعی دربارهٔ خلافت و [[ولایت انسان کامل]]<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۲۷، ۸۳، ۵۵ و ۸۴.</ref> [[حقیقت محمدیه]]<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۲۷، ۴۵، ۵۶، ۵۷ و ۶۳.</ref> و مقامات انسان کامل<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۱–۸۹.</ref> ارائه کرده است.
بحث از انسان کامل با مباحثی چون چگونگی ارتباط حق با خلق، کیفیت ظهور عالم و مباحث [[معاد]] و [[قیامت]] مرتبط است. بحث از خلافت و ولایت را می‌توان از دستاورهای بحث انسان کامل دانست که در سخنان امام‌خمینی در حکمت، [[کلام]]، [[فقه]] و [[سیاست]] مطرح شده است. ایشان نیز مانند دیگر عارفان به مسئله انسان کامل توجه جدی کرده است. نخستین کتاب ایشان با بحث از انسان کامل شروع شده<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷.</ref> و در غالب آثار عرفانی و اخلاقی ایشان این بحث مطرح شده است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۹ و ۳۲۱؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳–۴ و ۵۶–۵۷؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۲۰–۲۱، ۴۸–۴۹ و ۵۱–۵۲؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۵۴؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۵۲؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۵، ۵۹ و ۲۵۱–۲۵۳؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۰.</ref> ایشان کتاب [[مصباح الهدایه]] را به این هدف نگاشته و در آن مباحث بدیعی دربارهٔ [[خلافت و ولایت]] انسان کامل<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۲۷، ۸۳، ۵۵ و ۸۴.</ref> [[حقیقت محمدیه]]<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۲۷، ۴۵، ۵۶، ۵۷ و ۶۳.</ref> و مقامات انسان کامل<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۱–۸۹.</ref> ارائه کرده است.


== ضرورت و حقیقت انسان کامل ==
== ضرورت و حقیقت انسان کامل ==
نزد عارفان، انسان می‌تواند به مرتبه‌ای از قرب و معنویت برسد که دارای [[ولایت تکوینی]] شده و شاهد بر اعمال و نهان بندگان باشد و حجت خداوند بر روی زمین شود و بر اساس متون دینی، زمین هیچ‌گاه از ولیّ که حامل چنین مقامی است خالی نیست.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۲۸۵.</ref> ضرورت وجود انسان کامل در عالم امکان از این جهت است که ظهور حق در این عالم نیاز به مظهری اتم و جامع دارد که حق‌تعالی در آن تجلی می‌کند و این مظهر آینه‌ای برای ظهور نور الهی و انعکاس آن در عالم هستی است.<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۱۱۳–۱۱۸؛ قونوی، النصوص، ۴۲.</ref> امام‌خمینی نیز علت ظهور اعیان خارجی را وجود مظهر اتمّ؛ یعنی انسان کامل می‌داند<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۵.</ref> و هدف از خلقت عالم را این می‌شمارد که حق‌تعالی خود را در آینه انسان کامل شهود می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۷۴.</ref> اهل معرفت تعریف‌های مختلفی از انسان کامل مطرح کرده‌اند که هر کدام به جهتی از جهات کمالی او اشاره دارد. برخی او را کامل در علوم شریعت و طریقت و راهنمای ظاهری و باطنی خلایق دانسته‌اند.<ref>آملی، المقدمات، ۴۹۰.</ref> برخی او را کامل در اقوال، افعال و اخلاق نیک می‌دانند<ref>نسفی، الانسان الکامل، ۷۴.</ref> و گروهی او را کتاب جامع الهی تعریف کرده‌اند.<ref>جرجانی، التعریفات، ۱۷.</ref> به باور امام‌خمینی انسان کامل کسی است که فیوضات عالم بالا را به گونه‌ای که افاضه می‌شود، حفظ و ضبط می‌کند و به عالم پایین‌تر می‌رساند؛ زیرا او جامع و کامل‌ترین موجود میان موجودات است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۵۴.</ref>
نزد عارفان، انسان می‌تواند به مرتبه‌ای از قرب و معنویت برسد که دارای ولایت تکوینی شده و شاهد بر اعمال و نهان بندگان باشد و حجت خداوند بر روی زمین شود و بر اساس متون دینی، زمین هیچ‌گاه از ولیّ که حامل چنین مقامی است خالی نیست.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۲۸۵.</ref> ضرورت وجود انسان کامل در عالم امکان از این جهت است که ظهور حق در این عالم نیاز به مظهری اتم و جامع دارد که حق‌تعالی در آن [[تجلی]] می‌کند و این مظهر آینه‌ای برای ظهور نور الهی و انعکاس آن در عالم هستی است.<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۱۱۳–۱۱۸؛ قونوی، النصوص، ۴۲.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز علت ظهور اعیان خارجی را وجود مظهر اتمّ؛ یعنی انسان کامل می‌داند<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۵.</ref> و هدف از خلقت عالم را این می‌شمارد که حق‌تعالی خود را در آینه انسان کامل شهود می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۷۴.</ref> اهل معرفت تعریف‌های مختلفی از انسان کامل مطرح کرده‌اند که هر کدام به جهتی از جهات کمالی او اشاره دارد. برخی او را کامل در علوم [[شریعت، طریقت و حقیقت|شریعت و طریقت]] و راهنمای ظاهری و باطنی خلایق دانسته‌اند.<ref>آملی، المقدمات، ۴۹۰.</ref> برخی او را کامل در اقوال، افعال و اخلاق نیک می‌دانند<ref>نسفی، الانسان الکامل، ۷۴.</ref> و گروهی او را کتاب جامع الهی تعریف کرده‌اند.<ref>جرجانی، التعریفات، ۱۷.</ref> به باور امام‌خمینی انسان کامل کسی است که فیوضات عالم بالا را به گونه‌ای که افاضه می‌شود، حفظ و ضبط می‌کند و به عالم پایین‌تر می‌رساند؛ زیرا او جامع و کامل‌ترین موجود میان موجودات است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۵۴.</ref>


امام‌خمینی مانند دیگر عارفان<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۲۹، ابن‌ترکه، تمهید القواعد، ۱۸۰.</ref> انسان کامل را کون جامع می‌داند<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۳۸؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸.</ref> و این به جهت جامعیت او بر حقایق عالم، مظهربودن او برای اسم جامع «الله» و جامع‌بودن او بر همه عوالم [[عالم عقلی|عقلی]]، [[عالم مثالی|مثالی]] و [[عالم حسی|حسی]]، و عصاره عوالم [[عالم غیب|غیب]] و [[عالم شهادت|شهادت]] است<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷ و ۵۵.</ref> این انسان در ترتیب عوالم، در حضرت جامع قرار دارد که عالم آن کون جامع است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حضرات خمس}} انسان کامل به جهت اینکه مظهر اسم جامع «الله» است، جامع همه اسما و جامع همه عوالم وجود است و عالم وجود تفصیلِ حقیقتِ انسان کامل است؛ بنابراین انسان کامل به مقام جمعی، جامعِ جلال و جمال، ظهور و بطون و اول و آخر است<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۰؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۱۰؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۳.</ref> که از جهت احدیت جمع‌بودن نسبت به [[اسمای الهی]]، مظهر حضرت احدیت و به اعتبار مقام کثرت تفصیلی از حقایق، مظهر حضرت واحدیت است،<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۶۸.</ref> همچنین انسان کامل به اعتبار مراتب سه‌گانه عالم، جامع [[مقام ملک]] (دنیا)، [[مقام برزخ]] و [[مقام عقل]] (آخرت) است. مقام ملکیِ او مقام شهادت و تعینات مظاهر و مقام برزخیِ او وصول به مرتبه مشیت مطلقه (فیض مقدس) که به اعتباری مقام عماء است{{ببینید|متن=ببینید|عماء}} و مقام اخروی او، مقام احدیت جمیع اسماست که حقایق همه اسما را در خود دارد و به اعتبار تطابق آن با عوالم، شامل چهار مقام است: مقام ملک، [[مقام ملکوت|ملکوت]]، [[مقام جبروت|جبروت]] و [[مقام لاهوت|لاهوت]]{{ببینید|متن=ببینید|عوالم هستی}} و به اعتبار تطابق آن با [[حضرات خمس]] مشتمل بر پنج مقام است: [[شهادت مطلقه]] (عالم اعیان عینی و علمی)، [[غیب مطلق]] (احدیت اسمای ذاتیه)، [[شهادت مضافه]] (جهت ظاهری اسما)، [[غیب مضاف]] (جهت غیبی اسما) و [[مقام کون جامع]] که مقام جامعیت انسان کامل است.<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۴؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۲–۳۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حضرات خمس}}
امام‌خمینی مانند دیگر عارفان<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۲۹، ابن‌ترکه، تمهید القواعد، ۱۸۰.</ref> انسان کامل را کون جامع می‌داند<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۳۸؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸.</ref> و این به جهت جامعیت او بر حقایق عالم، مظهربودن او برای اسم جامع «الله» و جامع‌بودن او بر همه عوالم عقلی، مثالی و حسی، و عصاره عوالم غیب و شهادت است<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷ و ۵۵.</ref> این انسان در ترتیب عوالم، در حضرت جامع قرار دارد که عالم آن کون جامع است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حضرات خمس}} انسان کامل به جهت اینکه مظهر اسم جامع «الله» است، جامع همه اسما و جامع همه عوالم وجود است و عالم وجود تفصیلِ حقیقتِ انسان کامل است؛ بنابراین انسان کامل به مقام جمعی، جامعِ جلال و جمال، ظهور و بطون و اول و آخر است<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۰؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۱۰؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۳.</ref> که از جهت [[احدیت و واحدیت|احدیت]] جمع‌بودن نسبت به [[اسمای الهی]]، مظهر حضرت احدیت و به اعتبار مقام کثرت تفصیلی از حقایق، مظهر حضرت واحدیت است،<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۶۸.</ref> همچنین انسان کامل به اعتبار مراتب سه‌گانه عالم، جامع مقام ملک (دنیا)، مقام برزخ و مقام عقل (آخرت) است. مقام ملکیِ او مقام شهادت و تعینات مظاهر و مقام برزخیِ او وصول به مرتبه مشیت مطلقه ([[فیض اقدس و مقدس|فیض مقدس]]) که به اعتباری مقام عماء است{{ببینید|متن=ببینید|عماء}} و مقام اخروی او، مقام احدیت جمیع اسماست که حقایق همه اسما را در خود دارد و به اعتبار تطابق آن با عوالم، شامل چهار مقام است: مقام ملک، ملکوت، جبروت و لاهوت{{ببینید|متن=ببینید|عوالم هستی}} و به اعتبار تطابق آن با [[حضرات خمس]] مشتمل بر پنج مقام است: شهادت مطلقه (عالم اعیان عینی و علمی)، غیب مطلق (احدیت اسمای ذاتیه)، شهادت مضافه (جهت ظاهری اسما)، غیب مضاف (جهت غیبی اسما) و مقام کون جامع که مقام جامعیت انسان کامل است.<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۴؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۲–۳۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حضرات خمس}}


به باور امام‌خمینی انسان کامل به سبب مظهریت تام او از جمیع اسما دارای برزخیت کبراست، به گونه‌ای که اسمی از اسما بر اسمی دیگر غلبه ندارد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۱؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۲۰.</ref> ایشان این مقام را بر [[مشیت مطلقه]] و [[فیض مقدس]] که در مرحله تعین ثانی است، منطبق کرده است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۲۸–۱۲۹.</ref> ایشان مقام برزخیت کبری را همان مقام تدلّی در «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی»<ref>نجم، ۸.</ref> و [[مقام فقر مطلق]]{{ببینید|متن=ببینید|مقامات}} می‌داند؛ البته [[نبی خاتم(ص)]]، این ویژگی را دارد که به مقام «أَوْ أَدْنی»<ref>نجم، ۹.</ref> که مقام فنای در احدیت و زوال حکم واحدیت است، رسیده است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۹؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱/ ۸ و ۱۸/۴۴۴.</ref>
به باور امام‌خمینی انسان کامل به سبب مظهریت تام او از جمیع اسما دارای برزخیت کبراست، به گونه‌ای که اسمی از اسما بر اسمی دیگر غلبه ندارد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۱؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۲۰.</ref> ایشان این مقام را بر مشیت مطلقه و [[فیض مقدس]] که در مرحله تعین ثانی است، منطبق کرده است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۲۸–۱۲۹.</ref> ایشان مقام برزخیت کبری را همان مقام تدلّی در «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی»<ref>نجم، ۸.</ref> و مقام فقر مطلق{{ببینید|متن=ببینید|مقامات}} می‌داند؛ البته [[پیامبر اکرم(ص)|نبی خاتم(ص)]]، این ویژگی را دارد که به مقام «أَوْ أَدْنی»<ref>نجم، ۹.</ref> که مقام فنای در احدیت و زوال حکم واحدیت است، رسیده است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۹؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱/ ۸ و ۱۸/۴۴۴.</ref>


امام‌خمینی همانند عارفان دیگر<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۵۸ و ۳۷۴؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۸۸۸.</ref> عین ثابت انسان کامل را صورت و مظهر اسم‌الله و نخستین صورت ظاهرشده در حضرت علمیه و حاکم بر باقی [[اعیان ثابته]] می‌داند<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۸.</ref> که مقام تربیت و خلافت بر آنها را بر عهده دارد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۰–۳۱؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۲۸.</ref> عین ثابت انسان کامل نسبت به سایر اعیان، همانند اسم جامع «الله» نسبت به اسمای دیگر است و دارای دو جهت است: یکی جهت غیبی و جمعی که ظهوری در اعیان ثابته ندارد و دیگری جهت ظهوری که از این جهت به حسب استعداد و صفا و کدورتی که آن اعیان دارند، در آنها ظهور و بروز می‌کند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۳.</ref> عین ثابت انسان کامل واسطه در ظهور و تجلی اسم جامع «الله» در باقی اعیان ثابته و وصول رحمت الهی به ایشان است؛ زیرا باقی اعیان به جهت ضیق مرتبه وجودی، قادر به اخذ فیض از مرتبه اسم جامع «الله» نیستند<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۵؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۲۸.</ref> همچنان‌که در حضرت شهادت نیز ظهور اعیان خارجیه به واسطه انسان کامل است<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۲۰۹؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۲۸.</ref> نخستین ظهور حقیقت انسان کامل در [[عقل اول]] و سپس در باقی عقول، نفوس کلی و جزئی و در صورت‌های طبیعی و هیولایی است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۱۷–۱۱۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اعیان ثابته}}
امام‌خمینی همانند [[عارفان]] دیگر<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۵۸ و ۳۷۴؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۸۸۸.</ref> عین ثابت انسان کامل را صورت و مظهر اسم‌الله و نخستین صورت ظاهرشده در حضرت علمیه و حاکم بر باقی [[اعیان ثابته]] می‌داند<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۸.</ref> که مقام تربیت و خلافت بر آنها را بر عهده دارد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۰–۳۱؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۲۸.</ref> عین ثابت انسان کامل نسبت به سایر اعیان، همانند اسم جامع «الله» نسبت به اسمای دیگر است و دارای دو جهت است: یکی جهت غیبی و جمعی که ظهوری در اعیان ثابته ندارد و دیگری جهت ظهوری که از این جهت به حسب استعداد و صفا و کدورتی که آن اعیان دارند، در آنها ظهور و بروز می‌کند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۳.</ref> عین ثابت انسان کامل واسطه در ظهور و [[تجلی]] اسم جامع «الله» در باقی اعیان ثابته و وصول [[رحمت الهی]] به ایشان است؛ زیرا باقی اعیان به جهت ضیق مرتبه وجودی، قادر به اخذ فیض از مرتبه اسم جامع «الله» نیستند<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۵؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۲۸.</ref> همچنان‌که در حضرت شهادت نیز ظهور اعیان خارجیه به واسطه انسان کامل است<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۲۰۹؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۲۸.</ref> نخستین ظهور حقیقت انسان کامل در عقل اول و سپس در باقی عقول، نفوس کلی و جزئی و در صورت‌های طبیعی و هیولایی است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۱۷–۱۱۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اعیان ثابته}}


اهل معرفت اتفاق نظر دارند که کامل‌ترین و برترین مصداق انسان کامل وجود مبارک رسول خاتم(ص)، است<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه ۳/۸۶؛ کاشانی، اصطلاحات، ۱۲۶؛ جیلی، الانسان الکامل، ۲۰۷–۲۱۴ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۳۶.</ref> و سایر [[انبیا]] و اولیا در رتبه بعد واقع شده‌اند و هر کدام به حسب استعداد زمانی و مکانی بهره‌ای از حقیقت آن وجود که به حقیقت محمدیه تعبیر شده، دارند.<ref>کاشانی، اصطلاحات، ۱۳۱.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی رسول خدا(ص)، مصداق اعظم حقیقت محمدیه و رأس سلسله این حقیقت است و وجود مبارک [[امام‌علی(ع)]]، و [[ائمه هدی(ع)]]، و در عصر حاضر [[امام‌مهدی(ع)]]، مصادیق بارز و اتم انسان کامل‌اند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۱–۴۲۳؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۹.</ref> بلکه طبق نظر ایشان این مقامات معنوی برای [[حضرت زهرا(س)]]، نیز ثابت است.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۵۳–۵۴.</ref>
اهل معرفت اتفاق نظر دارند که کامل‌ترین و برترین مصداق انسان کامل وجود مبارک رسول خاتم(ص)، است<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه ۳/۸۶؛ کاشانی، اصطلاحات، ۱۲۶؛ جیلی، الانسان الکامل، ۲۰۷–۲۱۴ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۳۶.</ref> و سایر [[انبیا]] و اولیا در رتبه بعد واقع شده‌اند و هر کدام به حسب استعداد زمانی و مکانی بهره‌ای از حقیقت آن وجود که به [[حقیقت محمدیه]] تعبیر شده، دارند.<ref>کاشانی، اصطلاحات، ۱۳۱.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی رسول خدا(ص)، مصداق اعظم حقیقت محمدیه و رأس سلسله این حقیقت است و وجود مبارک [[امام‌علی(ع)]]، و [[امامان معصوم|ائمه هدی(ع)]]، و در عصر حاضر [[امام‌مهدی(ع)]]، مصادیق بارز و اتم انسان کامل‌اند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۱–۴۲۳؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۹.</ref> بلکه طبق نظر ایشان این مقامات معنوی برای [[حضرت زهرا(س)]]، نیز ثابت است.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۵۳–۵۴.</ref>


== تطابق قرآن و انسان کامل ==
== تطابق قرآن و انسان کامل ==
اهل معرفت قائل به تطابق میان انسان کامل و قرآن‌اند و این دو را جامع حقایق عالم و کتاب‌های آسمانی می‌دانند<ref>آملی، المقدمات، ۱۵۱.</ref> در حقیقت قرآن کریم نسخه‌ای از صفات کمالی انسان کامل است<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۱۰.</ref> از این‌رو از صفات پیامبر اکرم(ص)، این است که خُلق او قرآن بوده است.<ref>قونوی، النفحات الالهیه، ۶۸.</ref>
اهل معرفت قائل به تطابق میان انسان کامل و قرآن‌اند و این دو را جامع حقایق عالم و کتاب‌های آسمانی می‌دانند<ref>آملی، المقدمات، ۱۵۱.</ref> در حقیقت [[قرآن کریم]] نسخه‌ای از صفات کمالی انسان کامل است<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۱۰.</ref> از این‌رو از صفات [[پیامبر اکرم(ص)]]، این است که خُلق او قرآن بوده است.<ref>قونوی، النفحات الالهیه، ۶۸.</ref>


امام‌خمینی معتقد است قرآن کریم صورت احدیت جمع جمیع اسما و صفات الهی است و حق‌تعالی خود را در این کتاب مقدس به تمام شئون و تجلیات معرفی کرده است و این کتاب صورت اسم اعظم الهی است؛ همچنان که انسان کامل نیز صورت و مظهر [[اسم اعظم]] به‌شمار می‌آید. به اعتقاد ایشان حقیقت انسان کامل و قرآن در حضرت غیب متحدند و در عالم دنیا از یکدیگر متمایز شده‌اند و از این جهت است که پیامبر اکرم(ص)، از این دو با عنوان [[ثقلین]] یاد و تأکید کرده است این دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا به [[حوض کوثر]] وارد شوند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱.</ref> انسان کامل به دلیل جامعیت او نسبت به حقایق و خلیفه الهی بودن او در عالم، بزرگ‌ترین آیت الهی است و طبق بعضی روایات<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱/۹۲.</ref> کتابی است که خداوند به دست خود نگاشته و جامع حقایق عالم است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۴۷.</ref> این نگارش به دست جمال و جلال الهی صورت گرفته است؛ از این‌رو انسان کامل جامع اسمای جمالیه و جلالیه است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۵؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱.</ref>
امام‌خمینی معتقد است قرآن کریم صورت احدیت جمع جمیع [[اسما و صفات|اسما و صفات الهی]] است و حق‌تعالی خود را در این کتاب مقدس به تمام شئون و تجلیات معرفی کرده است و این کتاب صورت [[اسم اعظم|اسم اعظم الهی]] است؛ همچنان که انسان کامل نیز صورت و مظهر اسم اعظم به‌شمار می‌آید. به اعتقاد ایشان حقیقت انسان کامل و قرآن در حضرت غیب متحدند و در عالم دنیا از یکدیگر متمایز شده‌اند و از این جهت است که پیامبر اکرم(ص)، از این دو با عنوان ثقلین یاد و تأکید کرده است این دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا به [[حوض کوثر]] وارد شوند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱.</ref> انسان کامل به دلیل جامعیت او نسبت به حقایق و خلیفه الهی بودن او در عالم، بزرگ‌ترین آیت الهی است و طبق بعضی روایات<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱/۹۲.</ref> کتابی است که خداوند به دست خود نگاشته و جامع حقایق عالم است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۴۷.</ref> این نگارش به دست جمال و جلال الهی صورت گرفته است؛ از این‌رو انسان کامل جامع اسمای جمالیه و جلالیه است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۵؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱.</ref>


به باور امام‌خمینی میان انسان کامل و قرآن تطابق است و اگر انسان کامل کتاب واحدی اعتبار شود، [[سرّ]]، [[روح]]، [[عقل]]، [[نفس]]، [[خیال]] و طبع او، به منزله ابواب، سوره‌ها و مراتبی است که هر یک از آنها آیات و کلمات الهی‌اند و اگر انسان کامل کتاب‌های متعددی اعتبار شود، هر یک از مراتب انسان، کتاب مستقلی است که دارای ابواب و فصولی است. در حقیقت انسان کامل به اعتبار وجود جمعی (احدیت جمع)، قرآن و به اعتبار وجود تفصیلی، فرقان به‌شمار می‌رود؛ از این‌رو روایات<ref>مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۳۶/۲۲۶.</ref> از امام‌علی(ع)، به فاصل میان [[حق]] و [[باطل]] یاد کرده‌اند.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۵.</ref> به نظر ایشان انسان کامل به اعتبار اینکه جامع حقایق وجود است، کتاب جامع الهی و قرآن است،<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۹۸؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۴.</ref> بلکه در مشرب عرفان همه موجودات، قرآن جامع‌اند که مراتب چهارگانه و بطون هفتگانه قرآن را دارند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۵.</ref>
به باور امام‌خمینی میان انسان کامل و قرآن تطابق است و اگر انسان کامل کتاب واحدی اعتبار شود، سرّ، [[روح]]، [[عقل]]، [[نفس]]، خیال و طبع او، به منزله ابواب، سوره‌ها و مراتبی است که هر یک از آنها آیات و کلمات الهی‌اند و اگر انسان کامل کتاب‌های متعددی اعتبار شود، هر یک از مراتب انسان، کتاب مستقلی است که دارای ابواب و فصولی است. در حقیقت انسان کامل به اعتبار وجود جمعی (احدیت جمع)، قرآن و به اعتبار وجود تفصیلی، فرقان به‌شمار می‌رود؛ از این‌رو روایات<ref>مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۳۶/۲۲۶.</ref> از امام‌علی(ع)، به فاصل میان حق و باطل یاد کرده‌اند.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۵.</ref> به نظر ایشان انسان کامل به اعتبار اینکه جامع حقایق وجود است، کتاب جامع الهی و قرآن است،<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۹۸؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۴.</ref> بلکه در مشرب عرفان همه موجودات، قرآن جامع‌اند که مراتب چهارگانه و بطون هفتگانه قرآن را دارند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۵.</ref>


== نسبت انسان کامل با حق‌تعالی ==
== نسبت انسان کامل با حق‌تعالی ==
خط ۳۳: خط ۳۳:


=== ولایت و خلافت الهی ===
=== ولایت و خلافت الهی ===
امام‌خمینی مانند دیگر عارفان<ref>کاشانی، کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدر، ۶۹–۷۰؛ آملی، تفسیر المحیط، ۵/۱۰۷.</ref> انسان کامل را خلیفه حق‌تعالی در خلق می‌داند که متصف به اسما و صفات الهی و متصرف در ملک و ملکوت عالم است و وظیفه تدبیر و تربیت مخلوقات را بر عهده دارد.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۲.</ref> این خلافت انسان کامل، ریشه در خلافت حقیقت محمدیه(ص)، دارد که مظهر اسم اعظم «الله» است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۲.</ref> و خلافت حقیقت محمدیه(ص)، و اسم اعظم «الله» نیز ناشی از خلافت کبرای فیض اقدس است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۷ و ۲۷؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۸–۳۹.</ref>
[[امام‌خمینی]] مانند دیگر [[عارفان]]<ref>کاشانی، کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدر، ۶۹–۷۰؛ آملی، تفسیر المحیط، ۵/۱۰۷.</ref> انسان کامل را خلیفه حق‌تعالی در خلق می‌داند که متصف به اسما و صفات الهی و متصرف در ملک و ملکوت عالم است و وظیفه تدبیر و تربیت مخلوقات را بر عهده دارد.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۲.</ref> این خلافت انسان کامل، ریشه در خلافت [[حقیقت محمدیه|حقیقت محمدیه(ص)]]، دارد که مظهر اسم اعظم «الله» است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۲.</ref> و خلافت حقیقت محمدیه(ص)، و اسم اعظم «الله» نیز ناشی از خلافت کبرای [[فیض اقدس و مقدس|فیض اقدس]] است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۷ و ۲۷؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۸–۳۹.</ref>


به باور امام‌خمینی خلافت حقیقت محمدی(ص)، که مظهر اسم اعظم است، خلافتی دایم، محیط و ازلی است و حاکم بر باقی خلافت‌ها و ولایت‌هاست؛ از این‌رو خلافت پیامبران(ع)، دیگر از مظاهر خلافت پیامبر خاتم(ص)، به‌شمار می‌رود،<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۳؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۸–۳۹؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۹ و ۱۶/۲۱۰.</ref> همچنان‌که ولایت کلیه مطلقه انسان کامل نیز باطن خلافت مطلقه کلیه قرار می‌گیرد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۴.</ref> ایشان ولایت را باطن [[نبوت]] می‌داند که مراتبی دارد و هرچه بهره‌مندی از جلوه‌های اسمای الهی برای انسان بیشتر باشد، دایره ولایت و خلافت او گسترش می‌یابد و بر دیگران نیز ولایت و خلافت پیدا می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۴۷؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۰–۳۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|خلافت و ولایت}}
به باور امام‌خمینی خلافت حقیقت محمدی(ص)، که مظهر اسم اعظم است، خلافتی دایم، محیط و ازلی است و حاکم بر باقی خلافت‌ها و ولایت‌هاست؛ از این‌رو خلافت [[پیامبران(ع)]]، دیگر از مظاهر خلافت پیامبر خاتم(ص)، به‌شمار می‌رود،<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۳؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۸–۳۹؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۹ و ۱۶/۲۱۰.</ref> همچنان‌که ولایت کلیه مطلقه انسان کامل نیز باطن خلافت مطلقه کلیه قرار می‌گیرد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۴.</ref> ایشان ولایت را باطن [[نبوت]] می‌داند که مراتبی دارد و هرچه بهره‌مندی از جلوه‌های اسمای الهی برای انسان بیشتر باشد، دایره ولایت و خلافت او گسترش می‌یابد و بر دیگران نیز ولایت و خلافت پیدا می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۴۷؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۰–۳۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|خلافت و ولایت}}


در نظر عارفان ولایت مراتبی دارد و برای هر مرتبه آن، قطبی است؛ اما قطب‌الاقطاب که باطن نبوت ختمی(ص)، است، برای ورثه محمدیه(ص)، است و این مقام برای امت‌های گذشته نیست، و پس از این مرتبه، مرتبه [[نبوت عامه]] قرار دارد<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۴۷۶–۴۷۷.</ref> از این‌رو ابن‌عربی معتقد است اقطاب محمدیین دو قسم‌اند: یک قسم اقطاب پیش از [[بعثت رسول اکرم]](ص)، که همان رسولان‌اند و تعدادشان ۳۱۳ نفر است و دیگر اقطاب پس از بعثت که تعدادشان دوازده نفر است و تا قیامت خواهند بود.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه ۴/۷۵.</ref> امام‌خمینی [[مقام قطبیت]] را مقام خلافت و قطب‌الاقطاب را همان خلافت حقیقت محمدیه می‌داند که مربی عالم و ساری در آن است و به جهت این خلافت، حقِ تصرف در عالم را دارد و این مقام را از ناحیه قطب‌الاقطاب دریافت می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۸–۴۷ و ۱۴۵–۱۴۶.</ref> ایشان با استناد به سوره «[[سوره والعصر|والعصر]]» معتقد است «عصر»، انسان کامل است که مصداق آن پیامبر اکرم(ص)، و در عصر حاضر حضرت مهدی(ع)، می‌باشد که عصاره موجودات همه عوالم و نسخه تمام عالم در انسان کامل است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۲۷ و ۱۲/۴۲۳.</ref>
در نظر عارفان ولایت مراتبی دارد و برای هر مرتبه آن، قطبی است؛ اما قطب‌الاقطاب که باطن نبوت ختمی(ص)، است، برای ورثه محمدیه(ص)، است و این مقام برای امت‌های گذشته نیست، و پس از این مرتبه، مرتبه نبوت عامه قرار دارد<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۴۷۶–۴۷۷.</ref> از این‌رو ابن‌عربی معتقد است اقطاب محمدیین دو قسم‌اند: یک قسم اقطاب پیش از بعثت رسول اکرم(ص)، که همان رسولان‌اند و تعدادشان ۳۱۳ نفر است و دیگر اقطاب پس از بعثت که تعدادشان دوازده نفر است و تا [[قیامت]] خواهند بود.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه ۴/۷۵.</ref> امام‌خمینی مقام قطبیت را مقام خلافت و قطب‌الاقطاب را همان خلافت حقیقت محمدیه می‌داند که مربی عالم و ساری در آن است و به جهت این خلافت، حقِ تصرف در عالم را دارد و این مقام را از ناحیه قطب‌الاقطاب دریافت می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۸–۴۷ و ۱۴۵–۱۴۶.</ref> ایشان با استناد به سوره «[[سوره والعصر|والعصر]]» معتقد است «عصر»، انسان کامل است که مصداق آن پیامبر اکرم(ص)، و در عصر حاضر [[امام زمان(ع)|حضرت مهدی(ع)]]، می‌باشد که عصاره موجودات همه عوالم و نسخه تمام عالم در انسان کامل است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۲۷ و ۱۲/۴۲۳.</ref>


=== آینه تمام‌نمای حق‌تعالی ===
=== آینه تمام‌نمای حق‌تعالی ===
امام‌خمینی مانند دیگر اهل معرفت<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۳۸؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۷۳.</ref> انسان کامل را آینه تمام‌نمای حق می‌داند که از طرفی حق‌تعالی در او خود و کمالات خود را مشاهده می‌کند و از طرفی به جهت اشتمال انسان بر حقایق موجودات، واسطه رؤیت اشیاست<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۵۹–۶۰.</ref> و این به جهت وصول انسان کامل به جهت قرب فرایض است که در آن عبد سمع و بصر حق می‌گردد و [[حق‌تعالی]] به واسطه او عالم را مشاهده می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۶۰.</ref> به اعتقاد ایشان هر مظهری که تجلی حق در آن کامل‌تر و تمام‌تر باشد، دلالت او بر عالم غیب کامل‌تر است و عالم عقول و نفوس به جهت تنزه از ماده و کدورت‌های آن، کلمات الهی‌اند که بر حقایق غیبی دلالت دارند؛ اما انسان کامل به جهت اینکه جامع همه حقایق الهی و اسما و صفات اوست و آینه تمام‌نمای اسمای الهی است، کامل‌ترین کلمات الهی، بلکه کتاب جامع الهی است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۴.</ref>
امام‌خمینی مانند دیگر اهل معرفت<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۳۸؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۷۳.</ref> انسان کامل را آینه تمام‌نمای حق می‌داند که از طرفی حق‌تعالی در او خود و کمالات خود را مشاهده می‌کند و از طرفی به جهت اشتمال انسان بر حقایق موجودات، واسطه رؤیت اشیاست<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۵۹–۶۰.</ref> و این به جهت وصول انسان کامل به جهت قرب فرایض است که در آن عبد سمع و بصر حق می‌گردد و [[حق‌تعالی]] به واسطه او عالم را مشاهده می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۶۰.</ref> به اعتقاد ایشان هر مظهری که تجلی حق در آن کامل‌تر و تمام‌تر باشد، دلالت او بر عالم غیب کامل‌تر است و عالم عقول و نفوس به جهت تنزه از ماده و کدورت‌های آن، کلمات الهی‌اند که بر حقایق غیبی دلالت دارند؛ اما انسان کامل به جهت اینکه جامع همه حقایق الهی و [[اسما و صفات]] اوست و آینه تمام‌نمای اسمای الهی است، کامل‌ترین کلمات الهی، بلکه کتاب جامع الهی است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۴.</ref>


برخی اهل معرفت از رؤیت حق‌تعالی، خود را در آینه تجلیات به استجلا تعبیر می‌کنند؛ به این معنا که حق‌تعالی اراده کرده کمالات اسمائی خود را در خارج محقق سازد تا خود را در آینه این تجلی مشاهده کند و کمال این استجلا در مظهر اتمّ محقق می‌شود و آن انسان کامل است و بدون آن کمال استجلا محقق نمی‌شود<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۴۸–۴۹؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۵۰–۱۵۱؛ ← یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۵۹۴–۵۹۵.</ref> مقابل استجلا، جلا قرار دارد که به معنای ظهور ذات برای ذات است<ref>کاشانی، اصطلاحات، ۲۰.</ref> همچنان‌که کمال جلا نیز ظهور در انسان کامل است.<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۵۰–۱۵۱.</ref>
برخی اهل معرفت از [[رؤیت حق‌تعالی]]، خود را در آینه تجلیات به استجلا تعبیر می‌کنند؛ به این معنا که حق‌تعالی اراده کرده کمالات اسمائی خود را در خارج محقق سازد تا خود را در آینه این [[تجلی]] مشاهده کند و کمال این استجلا در مظهر اتمّ محقق می‌شود و آن انسان کامل است و بدون آن کمال استجلا محقق نمی‌شود<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۴۸–۴۹؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۵۰–۱۵۱؛ ← یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۵۹۴–۵۹۵.</ref> مقابل استجلا، جلا قرار دارد که به معنای ظهور ذات برای ذات است<ref>کاشانی، اصطلاحات، ۲۰.</ref> همچنان‌که کمال جلا نیز ظهور در انسان کامل است.<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۵۰–۱۵۱.</ref>


بعضی عارفان کمال ظهور حق در انسان کامل را کمال جلا و جمع حق‌تعالی میان شهود حق‌تعالی خود را در ذات خود و میان شهود حق‌تعالی خود را در آنچه از او امتیاز می‌یابد و غیر نامیده می‌شود کمال استجلا، دانسته‌اند.<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۱۱۴.</ref> امام‌خمینی این نظر را نمی‌پذیرد و قائل است کمال استجلا، مشاهده حق‌تعالی خود را در آینه انسان کامل است که مظهر اسم جامع «الله» است و کمال جلا، ظهور حق در آینه انسان کامل است و این در صورتی است که برای سلسله عالم هستی مراتبی اعتبار شود؛ اما با نفی مراتب و اضمحلال آن، امتیازی باقی نمی‌ماند و کمال جلا، ظهور حق‌تعالی در هر مظهر و آینه‌ای و کمال استجلا، رؤیت حق‌تعالی خود را در همه این مظاهر است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۵۲.</ref>
بعضی عارفان کمال ظهور حق در انسان کامل را کمال جلا و جمع حق‌تعالی میان شهود حق‌تعالی خود را در ذات خود و میان شهود حق‌تعالی خود را در آنچه از او امتیاز می‌یابد و غیر نامیده می‌شود کمال استجلا، دانسته‌اند.<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۱۱۴.</ref> امام‌خمینی این نظر را نمی‌پذیرد و قائل است کمال استجلا، مشاهده حق‌تعالی خود را در آینه انسان کامل است که مظهر اسم جامع «الله» است و کمال جلا، ظهور حق در آینه انسان کامل است و این در صورتی است که برای سلسله عالم هستی مراتبی اعتبار شود؛ اما با نفی مراتب و اضمحلال آن، امتیازی باقی نمی‌ماند و کمال جلا، ظهور حق‌تعالی در هر مظهر و آینه‌ای و کمال استجلا، رؤیت حق‌تعالی خود را در همه این مظاهر است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۵۲.</ref>


=== مخلوق اول ===
=== مخلوق اول ===
امام‌خمینی مانند دیگر عارفان<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۳۴–۳۳۵.</ref> معتقد است عین ثابت انسان کامل، نخستین ظهور در نشئه اعیان ثابته است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۰.</ref> در عالم کون نیز انسان کامل مظهر اسم اعظم و مشیت مطلقه الهی است که به واسطه او، مراتب وجود از غیب و شهود و منازل نزول و صعود و سایر موجودات ظهور یافته‌اند و از این جهت موجودات مظاهر حقیقت انسان کامل‌اند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۹.</ref>
امام‌خمینی مانند دیگر [[عارفان]]<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۳۴–۳۳۵.</ref> معتقد است عین ثابت انسان کامل، نخستین ظهور در نشئه [[اعیان ثابته]] است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۰.</ref> در عالم کون نیز انسان کامل مظهر [[اسم اعظم]] و [[مشیت|مشیت مطلقه الهی]] است که به واسطه او، مراتب وجود از غیب و شهود و منازل نزول و صعود و سایر موجودات ظهور یافته‌اند و از این جهت موجودات مظاهر حقیقت انسان کامل‌اند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۹.</ref>


== نسبت انسان کامل با عالم ==
== نسبت انسان کامل با عالم ==
خط ۵۳: خط ۵۳:


=== واسطه فیض ===
=== واسطه فیض ===
انسان کامل واسطه فیض میان حق و خلق است و فیوضات را از عالم بالا به همان گونه‌ای که افاضه می‌شود، حفظ و ضبط می‌کند تا به عالم پایین برساند؛ بنابراین از یک طرف به حق متصل است و از آن فیض دریافت می‌کند و از ناحیه دیگر این فیوضات را به خلق می‌رساند<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۵۴؛ جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۰۶.</ref> از دیدگاه عارفان [[فیض مقدس]] و [[وجود منبسط]] که مقام روحانیت رسول ختمی(ص)، و ولایت مطلقه علویه(ع)، است رابط میان حادث به قدیم و متغیر به ثابت است و اگر این حقیقت نباشد، فیض قدیم و ثابت به متغیر و حادث نمی‌رسد.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|ربط حادث به قدیم}}
انسان کامل واسطه فیض میان حق و خلق است و فیوضات را از عالم بالا به همان گونه‌ای که افاضه می‌شود، حفظ و ضبط می‌کند تا به عالم پایین برساند؛ بنابراین از یک طرف به حق متصل است و از آن فیض دریافت می‌کند و از ناحیه دیگر این فیوضات را به خلق می‌رساند<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۵۴؛ جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۰۶.</ref> از دیدگاه عارفان [[فیض مقدس]] و وجود منبسط که مقام روحانیت رسول ختمی(ص)، و ولایت مطلقه علویه(ع)، است [[ربط حادث به قدیم|رابط میان حادث به قدیم]] و متغیر به ثابت است و اگر این حقیقت نباشد، فیض قدیم و ثابت به متغیر و حادث نمی‌رسد.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|ربط حادث به قدیم}}


=== سریان در عالم ===
=== سریان در عالم ===
از ویژگی‌های دیگر انسان کامل که در رهاورد فکری امام‌خمینی توجه ویژه‌ای به آن شده، احاطه انسان کامل و معیت قیومی او با نظام آفرینش است که به باور ایشان، بسیاری از معارف دینی با توجه به آن، جایگاه خاص خود را پیدا می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۷۵؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۵–۵۷.</ref> امام‌خمینی همانند دیگر عرفا<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۵۸؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۱۷–۱۱۸.</ref> معتقد است حقیقت انسان کامل ساری و جاری در مراتب عالم و به منزله روح و لُبّ عالم است و عالم به منزله قوا و فروع اوست؛ اگرچه به کیفیت این سریان و نزول، کسی جز اولیا و کاملان دست پیدا نمی‌کن. د<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۶۲–۶۳.</ref> این مقام برای انسان کامل بدان جهت است که او با خروج از مطلق انانیت و وصول به فنای ذاتی و صفتی و فعلی، و رسیدن به عبودیت مطلقه، روح و نفس خود را تسلیم حق‌تعالی کرده و در مقابل، حق‌تعالی به او روح و نفس و جسم کل عطا کرده است، چنان‌که در [[زیارت جامعه]]<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۲/۲۷۶.</ref> به آن اشاره شده است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۶۰–۶۱؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۸۹–۹۰.</ref>
از ویژگی‌های دیگر انسان کامل که در رهاورد فکری امام‌خمینی توجه ویژه‌ای به آن شده، احاطه انسان کامل و معیت قیومی او با نظام آفرینش است که به باور ایشان، بسیاری از معارف دینی با توجه به آن، جایگاه خاص خود را پیدا می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۷۵؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۵–۵۷.</ref> امام‌خمینی همانند دیگر عرفا<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۵۸؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۱۷–۱۱۸.</ref> معتقد است حقیقت انسان کامل ساری و جاری در مراتب عالم و به منزله روح و لُبّ عالم است و عالم به منزله قوا و فروع اوست؛ اگرچه به کیفیت این سریان و نزول، کسی جز اولیا و کاملان دست پیدا نمی‌کن. د<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۶۲–۶۳.</ref> این مقام برای انسان کامل بدان جهت است که او با خروج از مطلق انانیت و وصول به فنای ذاتی و صفتی و فعلی، و رسیدن به عبودیت مطلقه، روح و نفس خود را تسلیم حق‌تعالی کرده و در مقابل، حق‌تعالی به او روح و نفس و [[جسم]] کل عطا کرده است، چنان‌که در [[زیارت جامعه]]<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۲/۲۷۶.</ref> به آن اشاره شده است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۶۰–۶۱؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۸۹–۹۰.</ref>


=== غایت هستی ===
=== غایت هستی ===
امام‌خمینی مانند دیگر عرفا<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۲۵؛ جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۰۰.</ref> انسان کامل را غایت و هدف خلقت دانسته و با استناد به برخی روایات<ref>مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۵/۲۸.</ref> انسان کامل را مقصود اصلی از [[اراده الهی]] در ایجاد عالم می‌داند<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۱۲–۲۱۳؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳؛ امام‌خمینی، دیوان امام، ۲۶۰.</ref> که آینه‌ای جامع برای رؤیت خود در آن است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۶۰.</ref> انسان کامل همچنان‌که غایتِ ایجاد عالم است، غایت پایان عالم نیز است؛ به این معنا که رجوع عالم در [[آخرت]] و [[معاد]] به واسطه اوست که صاحب نفس کلی و واجد مرتبه عقل است<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۱۰۹؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳.</ref> چنان‌که در زیارت جامعه آمده است «و رجوع خلق به سوی شماست»<ref>کفعمی، البلد الامین و الدرع الحصین، ۲۹۹.</ref> امام‌خمینی برای اثبات این مطلب به دو مبنای عرفانی تمسک جسته است: نخست اینکه موجودات قوا و فروع وجود انسان کامل‌اند و همچنان‌که آغاز و ایجاد آنها در مرتبه غیب به واسطه رب انسان کامل است، رجوع آنها در مرتبه شهادت و عالم طبیعت نیز به واسطه انسان کامل است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۱۰۹.</ref> دوم اینکه انسان کامل به [[مقام فنا]] و بقای بعد از فنا رسیده و رجوع به او، رجوع الی الله است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۳.</ref> و این همان [[حقیقت قیامت کبری]] در [[عالم اعیان]] است که رجوع این مظاهر به اصل خود و استهلاک نورشان در نور حق‌تعالی به واسطه انسان کامل است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۲–۸۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|معاد}}
امام‌خمینی مانند دیگر [[عرفا]]<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۲۵؛ جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۰۰.</ref> انسان کامل را غایت و هدف خلقت دانسته و با استناد به برخی [[حدیث|روایات]]<ref>مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۵/۲۸.</ref> انسان کامل را مقصود اصلی از [[اراده الهی]] در ایجاد عالم می‌داند<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۱۲–۲۱۳؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳؛ امام‌خمینی، دیوان امام، ۲۶۰.</ref> که آینه‌ای جامع برای رؤیت خود در آن است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۶۰.</ref> انسان کامل همچنان‌که غایتِ ایجاد عالم است، غایت پایان عالم نیز است؛ به این معنا که رجوع عالم در [[آخرت]] و [[معاد]] به واسطه اوست که صاحب نفس کلی و واجد مرتبه عقل است<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۱۰۹؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳.</ref> چنان‌که در زیارت جامعه آمده است «و رجوع خلق به سوی شماست»<ref>کفعمی، البلد الامین و الدرع الحصین، ۲۹۹.</ref> امام‌خمینی برای اثبات این مطلب به دو مبنای عرفانی تمسک جسته است: نخست اینکه موجودات قوا و فروع وجود انسان کامل‌اند و همچنان‌که آغاز و ایجاد آنها در مرتبه غیب به واسطه رب انسان کامل است، رجوع آنها در مرتبه شهادت و عالم طبیعت نیز به واسطه انسان کامل است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۱۰۹.</ref> دوم اینکه انسان کامل به [[مقام فنا]] و بقای بعد از فنا رسیده و رجوع به او، رجوع الی الله است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۳.</ref> و این همان حقیقت قیامت کبری در عالم اعیان است که رجوع این مظاهر به اصل خود و استهلاک نورشان در نور حق‌تعالی به واسطه انسان کامل است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۲–۸۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|معاد}}


== ویژگی‌های انسان کامل ==
== ویژگی‌های انسان کامل ==
عرفا ویژگی‌های فراوانی ازجمله جامعیت، وصول به مقام برزخیت کبری و تعین اول و اشتمال بر دو قوس نزول و صعود عالم را برای انسان کامل برشمرده‌اند.<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۱۳۹؛ فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۲۹۱ و ۳۲۵–۳۲۸؛ ابن‌ترکه، تمهید القواعد، ۱۸۳؛ جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۸۳ و ۸۹.</ref> امام‌خمینی نیز برای انسان کامل ویژگی‌هایی ذکر کرده است؛ ازجمله:
عرفا ویژگی‌های فراوانی ازجمله جامعیت، وصول به مقام برزخیت کبری و تعین اول و اشتمال بر دو قوس نزول و صعود عالم را برای انسان کامل برشمرده‌اند.<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۱۳۹؛ فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۲۹۱ و ۳۲۵–۳۲۸؛ ابن‌ترکه، تمهید القواعد، ۱۸۳؛ جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۸۳ و ۸۹.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز برای انسان کامل ویژگی‌هایی ذکر کرده است؛ ازجمله:


=== اشتمال بر دو قوس صعود و نزول عالم ===
=== اشتمال بر دو قوس صعود و نزول عالم ===
انسان کامل مشتمل بر حقایق تمام سلسله وجود عالم امکان از مراتب قوس نزول عالم تا مرحله عالم طبیعت و در قوس صعود تا مقام تدلّی و قرب بلکه مقام «أَوْ أَدْنی»<ref>نجم، ۹.</ref> است که آخرین مرتبه انسانیت است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۵، ۵۵؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۸۶–۵۸۷.</ref> این دو قوس یکی مقام شهادت و ظهور به رحمانیت در [[قوس نزول]] و دیگری ظهور به رحیمیت و مقام غیب در [[قوس صعود]] است که از آن به «قابَ قَوْسَینِ»<ref>نجم، ۹.</ref> تعبیر می‌شود.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۴؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸.</ref>
انسان کامل مشتمل بر حقایق تمام سلسله وجود عالم امکان از مراتب قوس نزول عالم تا مرحله عالم طبیعت و در قوس صعود تا مقام تدلّی و قرب بلکه مقام «أَوْ أَدْنی»<ref>نجم، ۹.</ref> است که آخرین مرتبه انسانیت است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۵، ۵۵؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۸۶–۵۸۷.</ref> این دو قوس یکی مقام شهادت و ظهور به رحمانیت در قوس نزول و دیگری ظهور به رحیمیت و مقام غیب در قوس صعود است که از آن به «قابَ قَوْسَینِ»<ref>نجم، ۹.</ref> تعبیر می‌شود.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۴؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸.</ref>


=== عدم تناهی ===
=== عدم تناهی ===
خط ۷۱: خط ۷۱:


=== برتری بر زمان و مکان ===
=== برتری بر زمان و مکان ===
به باور امام‌خمینی به جهت اینکه افعال انسانِ کامل فعل حق شمرده می‌شود<ref>و به مرتبه قرب نوافل رسیده است.</ref> مانند حق‌تعالی فوق زمان و مکان است و زمان و حرکت بر افعال او غلبه و سلطنت ندارند، بلکه عوالم برای ولی کامل خاضع‌اند؛ بنابراین انسان کامل می‌تواند از زمان و مکان عبور کند و این سرّ [[طی‌الارض]] برای چنین افرادی است؛ چنان‌که در جریان انتقال تخت بلقیس، [[آصف برخیا]] در مکان تصرف کرد و زمین میان او و تخت بلقیس جمع گشت و او تخت را انتقال داد.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۱–۱۹۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|زمان}}
به باور امام‌خمینی به جهت اینکه افعال انسانِ کامل فعل حق شمرده می‌شود<ref>و به مرتبه قرب نوافل رسیده است.</ref> مانند حق‌تعالی فوق زمان و مکان است و زمان و حرکت بر افعال او غلبه و سلطنت ندارند، بلکه عوالم برای ولی کامل خاضع‌اند؛ بنابراین انسان کامل می‌تواند از زمان و مکان عبور کند و این سرّ طی‌الارض برای چنین افرادی است؛ چنان‌که در جریان انتقال تخت بلقیس، آصف برخیا در مکان تصرف کرد و زمین میان او و تخت بلقیس جمع گشت و او تخت را انتقال داد.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۱–۱۹۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|زمان}}


=== اعتدال تام ===
=== اعتدال تام ===
اهل معرفت انسان کامل را به جهت اعتدال کامل در صفات و ملکات فاضله و در تمامی احوال، اقوال و افعال خود و در حکمت و معرفت به حق‌تعالی بر صراط مستقیم می‌دانند؛ زیرا او از [[افراط و تفریط]] و انحراف از طریق مستقیم به دور است.<ref>آملی، تفسیر المحیط، ۲/۴۷۰؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۲/۴۲۰–۴۲۱.</ref> مزاج انسان کامل نیز دارای اعتدال تامی است. این مزاج سبب می‌شود ظهور اسمای الهی؛ مانند صفت حیات و توابع آن در او بیشتر باشد.<ref>فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۶۰۶.</ref>
اهل معرفت انسان کامل را به جهت اعتدال کامل در صفات و ملکات فاضله و در تمامی احوال، اقوال و افعال خود و در حکمت و معرفت به حق‌تعالی بر صراط مستقیم می‌دانند؛ زیرا او از افراط و تفریط و [[انحراف]] از طریق مستقیم به دور است.<ref>آملی، تفسیر المحیط، ۲/۴۷۰؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۲/۴۲۰–۴۲۱.</ref> مزاج انسان کامل نیز دارای اعتدال تامی است. این مزاج سبب می‌شود ظهور اسمای الهی؛ مانند صفت حیات و توابع آن در او بیشتر باشد.<ref>فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۶۰۶.</ref>


به اعتقاد امام‌خمینی انسان کامل در مظهریت اسما و صفات نیز دارای اعتدال و استقامت مطلقه و بر صراط مستقیم است و این استقامت نیز از استقامت رب انسان کامل که عین ثابت اوست نشئت می‌گیرد و این مقام همان [[مقام وسطیت عظمی]] و برزخیت کبراستT<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۵؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۸؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۷.</ref> زیرا او دارای مقام جامعیت و وسطیت است که صفتی از صفات و اسمی از اسما در آن غلبه ندارد و ربّ او نیز که اسم جامع «الله» است، بر صراط مستقیم است؛ چنان‌که در آیه کریمه به آن اشاره شده استT<ref>هود، ۵۶.</ref> اما دیگر موجودات، یکی از اسمای الهی در آنها غلبه و تصرف دارد و باقی اسما در بطون‌اند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۱.</ref> البته مؤمنان که تابع انسان کامل‌اند، به نور هدایت و معرفت او سیر می‌کنند و تسلیم انسان کامل‌اند، صراط آنان نیز صراط مستقیم است و وصولشان به تبع وصول انسان کامل است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۱–۵۳۲.</ref>
به اعتقاد امام‌خمینی انسان کامل در مظهریت اسما و صفات نیز دارای اعتدال و استقامت مطلقه و بر صراط مستقیم است و این استقامت نیز از استقامت رب انسان کامل که عین ثابت اوست نشئت می‌گیرد و این مقام همان مقام وسطیت عظمی و برزخیت کبراستT<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۵؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۸؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۷.</ref> زیرا او دارای مقام جامعیت و وسطیت است که صفتی از صفات و اسمی از اسما در آن غلبه ندارد و ربّ او نیز که اسم جامع «الله» است، بر صراط مستقیم است؛ چنان‌که در آیه کریمه به آن اشاره شده استT<ref>هود، ۵۶.</ref> اما دیگر موجودات، یکی از اسمای الهی در آنها غلبه و تصرف دارد و باقی اسما در بطون‌اند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۱.</ref> البته مؤمنان که تابع انسان کامل‌اند، به نور هدایت و معرفت او سیر می‌کنند و تسلیم انسان کامل‌اند، صراط آنان نیز صراط مستقیم است و وصولشان به تبع وصول انسان کامل است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۱–۵۳۲.</ref>


=== وصول به مرتبه احدیت ===
=== وصول به مرتبه احدیت ===
این مقام ناشی از تجلی اطلاقی در مرتبه احدیت است. در این مرتبه تمام تعینات خلقی، اسمائی و صفاتی محو و مستهلک می‌شوند و از آن به [[مقام ظلومیت]] که شکستن بت‌های انانیت است و [[جهولیت]] که فنای از فنا است تعبیر می‌شود که برگرفته از آیه «إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً»<ref>احزاب، ۷۲.</ref> است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۳–۱۵ و ۱۵۰؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۶؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۲–۲۸۳؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۳.</ref>
این مقام ناشی از تجلی اطلاقی در مرتبه [[احدیت و واحدیت|احدیت]] است. در این مرتبه تمام تعینات خلقی، اسمائی و صفاتی محو و مستهلک می‌شوند و از آن به مقام ظلومیت که شکستن بت‌های انانیت است و جهولیت که فنای از فنا است تعبیر می‌شود که برگرفته از آیه «إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً»<ref>احزاب، ۷۲.</ref> است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۳–۱۵ و ۱۵۰؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۶؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۲–۲۸۳؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۳.</ref>


=== وصول به حقیقت لیلةالقدر ===
=== وصول به حقیقت لیلةالقدر ===
امام‌خمینی مانند استاد خود [[محمدعلی شاه‌آبادی]]<ref>شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۶۸–۶۹.</ref> معتقد است [[شب قدر]] به حقیقت انسان کامل اشاره دارد. به اعتقاد ایشان شب قدر شبی است که خورشیدِ حقیقت (حق‌تعالی) با همه اسما و صفات خود در بنیه و تعین انسانِ کامل غروب می‌کند و پنهان می‌شود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۵۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|لیلةالقدر}}
امام‌خمینی مانند استاد خود [[محمدعلی شاه‌آبادی]]<ref>شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۶۸–۶۹.</ref> معتقد است [[شب قدر]] به حقیقت انسان کامل اشاره دارد. به اعتقاد ایشان شب قدر شبی است که خورشیدِ حقیقت (حق‌تعالی) با همه [[اسما و صفات]] خود در بنیه و تعین انسانِ کامل غروب می‌کند و پنهان می‌شود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۵۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|لیلة القدر}}


=== وصول به مرتبه عبودیت مطلقه ===
=== وصول به مرتبه عبودیت مطلقه ===
این مقام در اصل برای نبی خاتم(ص)، بوده و برای دیگر اولیا به پیروی از ایشان ثابت است. این مقام همان فقر مطلق و نردبان رسالت است؛ چنان‌که در [[نماز]] خداوند تعالی [[پیامبر(ص)]]، را با قدم عبودیت، به مرتبه احدیت و سایر بندگان را به واسطه ایشان(ص)، به معراج قرب رسانید.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۰؛ امام‌خمینی، سر الصلاة، ۸۹–۹۰.</ref> عبادت انسان کامل بر پایه مشاهده و حضور است، بر خلاف غیر انسان کامل.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۳/۲۵۰.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی از آنجاکه انسان کامل مظهر اسم جامع «الله» است، عبادت او عبادتی مطلق و او «عبدالله» حقیقی است،<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۹.</ref> اما عبادت غیر انسان کامل از کاملان به جهت مظهریت از بعضی از اسمای الهی، عبادتی مقید است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۱۶.</ref> به باور ایشان وقتی انسان به [[مقام عبودیت]] رسید و به [[مقام اسمیت]] دست یافت، به واسطه قرب نوافل که در آن حق‌تعالی سمع و بصر عبد می‌گردد، خود را در الوهیت مشاهده می‌کند و این مقام، اول منازل ولایت است،<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۹–۴۱؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۹۰.</ref> لکن صفت خضوع و بندگی انسان کامل، مانع از اظهار ربوبیت می‌شود، بلکه اظهار معجزات را نیز که نوعی اظهار ربوبیت است، مکروه می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷۸–۱۷۹؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۳.</ref>
این مقام در اصل برای نبی خاتم(ص)، بوده و برای دیگر اولیا به پیروی از ایشان ثابت است. این مقام همان فقر مطلق و نردبان رسالت است؛ چنان‌که در [[نماز]] خداوند تعالی [[پیامبر(ص)]]، را با قدم عبودیت، به مرتبه احدیت و سایر بندگان را به واسطه ایشان(ص)، به معراج قرب رسانید.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۰؛ امام‌خمینی، سر الصلاة، ۸۹–۹۰.</ref> عبادت انسان کامل بر پایه مشاهده و حضور است، بر خلاف غیر انسان کامل.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۳/۲۵۰.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی از آنجاکه انسان کامل مظهر اسم جامع «الله» است، عبادت او عبادتی مطلق و او «عبدالله» حقیقی است،<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۹.</ref> اما عبادت غیر انسان کامل از کاملان به جهت مظهریت از بعضی از اسمای الهی، عبادتی مقید است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۱۶.</ref> به باور ایشان وقتی انسان به مقام عبودیت رسید و به مقام اسمیت دست یافت، به واسطه قرب نوافل که در آن حق‌تعالی سمع و بصر عبد می‌گردد، خود را در الوهیت مشاهده می‌کند و این مقام، اول منازل ولایت است،<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۹–۴۱؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۹۰.</ref> لکن صفت خضوع و بندگی انسان کامل، مانع از اظهار ربوبیت می‌شود، بلکه اظهار معجزات را نیز که نوعی اظهار ربوبیت است، مکروه می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷۸–۱۷۹؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۳.</ref>


=== اطلاع بر سرّالقدر ===
=== اطلاع بر سرّالقدر ===
[[سرّالقدر]] از امور غیبی به‌شمار می‌رود که سالک در مراحل [[سیر و سلوک]] خود به صُقع ربوبی و مقام تعین ثانی، به آن دست می‌یابد و این با اطلاع بر اعیان ثابته و اقتضاها و استعدادهای اشیا است.<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۶۰؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۲۳–۴۲۴.</ref> امام‌خمینی بر این اعتقاد است که اطلاع بر سرّالقدر برای افراد معدودی از انسان‌ها مانند انسان کامل اتفاق می‌افتد و حتی برای همه انبیا و رسل(ع)، نیز میسور نیست<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۱.</ref> و این در سفر سوم از [[اسفار اربعه]] است که سالک از حضرت احدیت جمع (مرتبه احدیت) در اعیان ثابته سیر می‌کند و حقایق اشیا و کمالات آنها و همچنین کیفیت عروج آنها در قوس صعود را درمی‌یابد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۸–۸۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اسفار اربعه | سرّالقدر}}
[[سرّالقدر]] از امور غیبی به‌شمار می‌رود که سالک در مراحل [[سیر و سلوک]] خود به صُقع ربوبی و مقام تعین ثانی، به آن دست می‌یابد و این با اطلاع بر [[اعیان ثابته]] و اقتضاها و استعدادهای اشیا است.<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۶۰؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۲۳–۴۲۴.</ref> امام‌خمینی بر این اعتقاد است که اطلاع بر سرّالقدر برای افراد معدودی از انسان‌ها مانند انسان کامل اتفاق می‌افتد و حتی برای همه [[پیامبران(ع)|انبیا]] و رسل(ع)، نیز میسور نیست<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۱.</ref> و این در سفر سوم از [[اسفار اربعه]] است که سالک از حضرت احدیت جمع (مرتبه احدیت) در اعیان ثابته سیر می‌کند و حقایق اشیا و کمالات آنها و همچنین کیفیت عروج آنها در قوس صعود را درمی‌یابد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۸–۸۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اسفار اربعه | سرّالقدر}}


ایشان مانند دیگر اهل معرفت<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۲۲۷.</ref> معتقد است دعای انسان کامل که بر اساس علم به [[قضا و قدر]] و مقامات وجود و عوالم غیب و شهود است، مستجاب است، مگر دعایی که به جهت امتثال امر الهی به [[دعا]] و طلب باشد نه به جهت حصول مطلوب.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۳۰.</ref>
ایشان مانند دیگر اهل معرفت<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۲۲۷.</ref> معتقد است دعای انسان کامل که بر اساس علم به [[قضا و قدر]] و مقامات وجود و عوالم غیب و شهود است، مستجاب است، مگر دعایی که به جهت امتثال امر الهی به [[دعا]] و طلب باشد نه به جهت حصول مطلوب.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۳۰.</ref>


=== هم‌افق‌بودن با مشیت مطلقه ===
=== هم‌افق‌بودن با مشیت مطلقه ===
انسان کامل که کون جامع و [[اسم اعظم الهی]] است، متحد با [[مشیت حق‌تعالی]] است که به واسطه آن باقیِ مراتب وجود ظاهر می‌شوند و این مراتب، ظهور نور و مظاهر آن حقیقت هستند و این همان مشیتی است که طبق برخی روایات<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۱۰.</ref> خلق اشیا به واسطه او و خلق آن بدون واسطه بوده است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۸–۴۹.</ref> انسان کامل در تحت اسم جامع «الله»، همه اعیان ثابته و لوازم آن برای او منکشف می‌شود و پس از وصول به مقام بقای بعد از فنا، حقانی شده و هم‌افق با مشیت می‌گردد و روحانیت او عین مقام ظهور فعلی حق می‌گردد. در این حالت به مقام قرب فرایض می‌رسد و حق‌تعالی به واسطه او می‌بیند و می‌شنود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۹۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|مشیت}}
انسان کامل که کون جامع و [[اسم اعظم|اسم اعظم الهی]] است، متحد با [[مشیت حق‌تعالی]] است که به واسطه آن باقیِ مراتب وجود ظاهر می‌شوند و این مراتب، ظهور نور و مظاهر آن حقیقت هستند و این همان مشیتی است که طبق برخی روایات<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۱۰.</ref> خلق اشیا به واسطه او و خلق آن بدون واسطه بوده است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۸–۴۹.</ref> انسان کامل در تحت اسم جامع «الله»، همه اعیان ثابته و لوازم آن برای او منکشف می‌شود و پس از وصول به مقام بقای بعد از [[فنا]]، حقانی شده و هم‌افق با مشیت می‌گردد و روحانیت او عین مقام ظهور فعلی حق می‌گردد. در این حالت به مقام [[قرب نوافل و فرایض|قرب فرایض]] می‌رسد و حق‌تعالی به واسطه او می‌بیند و می‌شنود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۹۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|مشیت}}


=== تعلیم فرشتگان ===
=== تعلیم فرشتگان ===
انسان کامل از آنجاکه مظهر اسم جامع «الله» است، فوق [[فرشتگان]] است و تعلیم فرشتگان به واسطه انسان کامل واقع شده است؛ زیرا فرشتگان مظهر بعضی از اسمای الهی‌اند و وجودی محدود دارند؛ اما انسان کامل که در صلب آدم(ع)، بود مظهر اسم اعظم الهی و مظهر همه [[اسمای جلالی]] و [[اسمای جمالی|جمالی]] حق است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۷–۴۸؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۵.</ref> و همین، دلیل سجده فرشتگان بر [[آدم(ع)]]، بوده است؛ زیرا او مظهر تجلی همه اسما و اسم جامع «الله» است، از این جهت وظیفه تعلیم آن اسما را به فرشتگان پیدا کرده است و [[شیطان]] چون به این حقیقت پی نبرده بود، عصیان کرد،<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷۴.</ref> بلکه طبق بعضی از روایات<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱/۲۶۲–۲۶۳.</ref> [[تسبیح]]، [[تحمید]]، [[تهلیل]] و تمجید فرشتگان به هدایت و تعلیم انسان کامل است که در صلب آدم(ع)، بوده و این انسان کامل منطبق بر روح پیامبر اسلام(ص)، [[امیرالمؤمنین(ع)]]، و [[ائمه(ع)]]، پس از ایشان است که ارواح آنان پیش از آدم(ع)، خلق شده‌اند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۷۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|ملائکه}}
انسان کامل از آنجاکه مظهر اسم جامع «الله» است، فوق [[فرشتگان]] است و تعلیم فرشتگان به واسطه انسان کامل واقع شده است؛ زیرا فرشتگان مظهر بعضی از اسمای الهی‌اند و وجودی محدود دارند؛ اما انسان کامل که در صلب آدم(ع)، بود مظهر اسم اعظم الهی و مظهر همه اسمای جلالی و جمالی حق است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۷–۴۸؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۵.</ref> و همین، دلیل سجده فرشتگان بر [[آدم(ع)]]، بوده است؛ زیرا او مظهر تجلی همه اسما و اسم جامع «الله» است، از این جهت وظیفه تعلیم آن اسما را به فرشتگان پیدا کرده است و [[شیطان]] چون به این حقیقت پی نبرده بود، عصیان کرد،<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷۴.</ref> بلکه طبق بعضی از روایات<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱/۲۶۲–۲۶۳.</ref> [[تسبیح]]، [[تحمید]]، [[تهلیل]] و تمجید فرشتگان به هدایت و تعلیم انسان کامل است که در صلب آدم(ع)، بوده و این انسان کامل منطبق بر روح پیامبر اسلام(ص)، [[امیرالمؤمنین(ع)]]، و [[ائمه(ع)]]، پس از ایشان است که ارواح آنان پیش از آدم(ع)، خلق شده‌اند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۷۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|ملائکه}}


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۵٬۲۲۷

ویرایش