پرش به محتوا

امام‌خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۹۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ بهمن ۱۴۰۱
اندیشه فلسفی
(اندیشه فلسفی)
خط ۲۳۷: خط ۲۳۷:
===اخلاق و سیره فردی===
===اخلاق و سیره فردی===
اخلاق و سیره فردی، آن دسته از ارزش‌های اخلاقی است که مربوط به حیات فردی انسان‌هاست و بدون تردید تاثیری غیرمستقیم بر مسائل خانوادگی، اجتماعی و سیاسی دارد. برخی از محورهای اخلاق فردی در امام‌خمینی عبارت‌اند از:
اخلاق و سیره فردی، آن دسته از ارزش‌های اخلاقی است که مربوط به حیات فردی انسان‌هاست و بدون تردید تاثیری غیرمستقیم بر مسائل خانوادگی، اجتماعی و سیاسی دارد. برخی از محورهای اخلاق فردی در امام‌خمینی عبارت‌اند از:
* [[حسن خلق]] و مکرمت‌های اخلاقی: امام‌خمینی از همان آغاز تحصیل و تدریس تا پایان عمر، همواره به اخلاق توجه خاص داشت. همه کسانی که با ایشان در ارتباط بودند، به اخلاق، [[ادب]]، [[اخلاص]]، [[تقوا]] و آراستگی ایشان به صفات نیک معترف‌اند.
* حسن خلق و مکرمت‌های اخلاقی: امام‌خمینی از همان آغاز تحصیل و تدریس تا پایان عمر، همواره به اخلاق توجه خاص داشت. همه کسانی که با ایشان در ارتباط بودند، به اخلاق، ادب، [[اخلاص]]، [[تقوا]] و آراستگی ایشان به صفات نیک معترف‌اند.
در میان ویژگی‌های اخلاقی امام‌خمینی ازجمله می‌توان به گذشت، مهربانی و [[تواضع]] اشاره کرد که از ویژگی‌های بارز ایشان بود و موارد بسیاری از بخشش ایشان نسبت به دیگران ذکر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|عفو (۱) |عفو (۲)}} ایشان در عین صلابت و قاطعیت، با همگان دلسوز و مهربان بود؛ البته خانواده، دوستان، [[رزمندگان]]، خانواده [[شهدا]] و [[جانبازان]] از این عطوفت و تواضع، بیشتر برخوردار می‌شدند. ایشان گاه در برابر پرسش شاگردان اعلام می‌کرد، پاسخ پرسش را نمی‌داند و این برای شاگردان تازگی داشت.{{ببینید|متن=ببینید|تواضع}} از تعریف و ستایش گریزان و ناراضی بود، از القاب و عناوین دوری می‌جست، خود را خدمتگزار مردم می‌شمرد{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}} و در همه حرکت‌ها، جز به [[رضا|رضای خدا]] نمی‌اندیشید.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاص}}
در میان ویژگی‌های اخلاقی امام‌خمینی ازجمله می‌توان به گذشت، مهربانی و [[تواضع]] اشاره کرد که از ویژگی‌های بارز ایشان بود و موارد بسیاری از بخشش ایشان نسبت به دیگران ذکر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|عفو |عفو عمومی}} ایشان در عین صلابت و قاطعیت، با همگان دلسوز و مهربان بود؛ البته خانواده، دوستان، [[رزمندگان]]، خانواده [[شهدا]] و [[جانبازان]] از این عطوفت و تواضع، بیشتر برخوردار می‌شدند. ایشان گاه در برابر پرسش شاگردان اعلام می‌کرد، پاسخ پرسش را نمی‌داند و این برای شاگردان تازگی داشت.{{ببینید|متن=ببینید|تواضع}} از تعریف و ستایش گریزان و ناراضی بود، از القاب و عناوین دوری می‌جست، خود را خدمتگزار مردم می‌شمرد{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}} و در همه حرکت‌ها، جز به [[رضا|رضای خدا]] نمی‌اندیشید.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاص}}
* [[عبادت]] و معنویت: یکی از ابعاد شخصیت امام‌خمینی توجه ویژه به معنویات و اخلاق بندگی بود. ایشان به نماز بسیار اهمیت می‌داد و آن را معاشقه حبیب و محبوب و راه عبادت و سخن‌گفتن با [[خداوند]] می‌دانست، {{ببینید|متن=ببینید|نماز |عبادت |آداب و اسرار نماز}} همواره اول وقت به نماز می‌ایستاد و با [[خضوع و خشوع|خشوع]] نماز می‌خواند و در [[نماز جماعت]] شرکت می‌کرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* [[عبادت]] و معنویت: یکی از ابعاد شخصیت امام‌خمینی توجه ویژه به معنویات و اخلاق بندگی بود. ایشان به نماز بسیار اهمیت می‌داد و آن را معاشقه حبیب و محبوب و راه عبادت و سخن‌گفتن با [[خداوند]] می‌دانست، {{ببینید|متن=ببینید|نماز |عبادت |آداب و اسرار نماز}} همواره اول وقت به نماز می‌ایستاد و با [[خضوع و خشوع|خشوع]] نماز می‌خواند و در [[نماز جماعت]] شرکت می‌کرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
اهتمام امام‌خمینی به عبادت، منحصر به عبادات واجب نبود؛ بلکه پای‌بند مستحبات، مانند [[ذکر|اذکار]] و نوافل، تلاوت [[قرآن]] و [[دعا]] نیز بود. بیش از هر عبادتی به [[نماز شب]] علاقه‌مند بود و از آغاز جوانی، در نماز شب جدیت داشت.{{ببینید|متن=ببینید|نماز شب}} ایشان برای ماه‌های ویژه‌ای چون [[ماه رمضان]] برنامه‌ای خاص داشت و سراسر این ماه را به انجام مستحبات آن سپری می‌کرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}} به قرآن و تلاوت آن، اهتمام ویژه داشت{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |تلاوت قرآن}} و [[ذکر]] و دعا{{ببینید|متن=ببینید|دعا}} جزء اصلی‌ترین برنامه‌های روزانه ایشان بود.
اهتمام امام‌خمینی به عبادت، منحصر به [[عبادات]] واجب نبود؛ بلکه پای‌بند مستحبات، مانند [[ذکر|اذکار]] و نوافل، تلاوت [[قرآن]] و [[دعا]] نیز بود. بیش از هر عبادتی به [[نماز شب]] علاقه‌مند بود و از آغاز جوانی، در نماز شب جدیت داشت.{{ببینید|متن=ببینید|نماز شب}} ایشان برای ماه‌های ویژه‌ای چون [[ماه رمضان]] برنامه‌ای خاص داشت و سراسر این ماه را به انجام مستحبات آن سپری می‌کرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}} به قرآن و تلاوت آن، اهتمام ویژه داشت{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |تلاوت قرآن}} و [[ذکر]] و دعا{{ببینید|متن=ببینید|دعا}} جزء اصلی‌ترین برنامه‌های روزانه ایشان بود.
* شیفتگی و تکریم اهل بیت(ع): امام‌خمینی با همه وجود، شیفته [[اهل بیت(ع)]] بود. در تشرف به زیارت قبور مطهر [[معصومان(ع)]]، مانند آن بود که آنان را حاضر و ناظر در پیش چشم خود می‌بیند. در نجف هر شب به زیارت [[امیر مؤمنان(ع)]] می‌رفت. در ایام زیارتی [[امام‌حسین(ع)]] به زیارت حضرت می‌رفت؛ چنان‌که با شنیدن نام امام‌حسین(ع) در [[سوگواری]] منقلب می‌شد. تا وقتی قم بود، هر روز پس از درس صبح و گاهی پس از درس عصر، به زیارت [[حرم فاطمه معصومه(س)]] می‌رفت. هیچ‌گاه نام معصومان(ع) را بدون احترام بر زبان جاری نکرد و همواره مجالس جشن و عزای آنان را بر پا و در آن شرکت می‌کرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* شیفتگی و تکریم اهل بیت(ع): امام‌خمینی با همه وجود، شیفته [[اهل بیت(ع)]] بود. در تشرف به زیارت قبور مطهر [[معصومان(ع)]]، مانند آن بود که آنان را حاضر و ناظر در پیش چشم خود می‌بیند. در نجف هر شب به زیارت [[امیر مؤمنان(ع)]] می‌رفت. در ایام زیارتی [[امام‌حسین(ع)]] به زیارت حضرت می‌رفت؛ چنان‌که با شنیدن نام امام‌حسین(ع) در [[سوگواری]] منقلب می‌شد. تا وقتی قم بود، هر روز پس از درس صبح و گاهی پس از درس عصر، به زیارت [[حرم فاطمه معصومه(س)]] می‌رفت. هیچ‌گاه نام معصومان(ع) را بدون احترام بر زبان جاری نکرد و همواره مجالس جشن و عزای آنان را بر پا و در آن شرکت می‌کرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* [[زهد]] و آراستگی زندگی: به گواهی شاگردان و اطرافیان امام‌خمینی، ایشان همواره ساده می‌زیست، ساده می‌پوشید و غذای ساده می‌خورد. گفته‎ شده در رفت‌‌وآمدها نیز تا جایی که امکان داشت از گرفتن خودروی دربست خودداری می‌کرد. ایشان پس از پیروزی انقلاب و ورود به ایران، [[ساده‌زیستی]] خود را حفظ کرد و از تجملات دوری کرد.{{ببینید|متن=ببینید|ساده‌زیستی |جماران}}
* [[زهد]] و آراستگی زندگی: به گواهی شاگردان و اطرافیان امام‌خمینی، ایشان همواره ساده می‌زیست، ساده می‌پوشید و غذای ساده می‌خورد. گفته‎ شده در رفت‌‌وآمدها نیز تا جایی که امکان داشت از گرفتن خودروی دربست خودداری می‌کرد. ایشان پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] و ورود به ایران، [[ساده‌زیستی]] خود را حفظ کرد و از تجملات دوری کرد.{{ببینید|متن=ببینید|ساده‌زیستی |جماران}}
امام‌خمینی همچنین به بهداشت و آراستگی ظاهر اهمیت می‌داد و هیچ‌گاه با ظاهری نامرتب در [[جامعه]] و حتی در میان افراد خانواده حاضر نمی‌شد. در همه ابعاد زندگی دارای نظم بود؛ به‌ویژه نظم در وقت که زبان‌زد دیگران بود. ایشان به ورزش نیز علاقه‌مند بود و به آن اهتمام داشت و از وقتی پا به سن گذاشت، بیشتر به پیاده‌روی می‌پرداخت و با برنامه‌ای منظم، روزانه یک ساعت‌ونیم پیاده‌روی می‌کرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
امام‌خمینی همچنین به بهداشت و آراستگی ظاهر اهمیت می‌داد و هیچ‌گاه با ظاهری نامرتب در [[جامعه]] و حتی در میان افراد خانواده حاضر نمی‌شد. در همه ابعاد زندگی دارای نظم بود؛ به‌ویژه نظم در وقت که زبان‌زد دیگران بود. ایشان به ورزش نیز علاقه‌مند بود و به آن اهتمام داشت و از وقتی پا به سن گذاشت، بیشتر به پیاده‌روی می‌پرداخت و با برنامه‌ای منظم، روزانه یک ساعت‌ونیم پیاده‌روی می‌کرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
===اخلاق و سیره خانوادگی===
===اخلاق و سیره خانوادگی===
امام‌خمینی تاکید داشت اعضای خانواده باید با هم با مهربانی، وفا و صداقت رفتار کنند و با هم یکدل و یک‌جهت باشند{{ببینید|متن=ببینید|خانواده}} و خود نیز در میان اعضای خانواده چنین بود. ایشان پدر و مادر را الگوی فرزند می‌داند و معتقد است اگر پدر و مادر، خود به آنچه به فرزندان می‌گویند عمل کنند و با آنان صداقت داشته باشند، آنان نیز درست بار می‌آیند: {{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
امام‌خمینی تاکید داشت اعضای خانواده باید با هم با مهربانی، وفا و [[صداقت]] رفتار کنند و با هم یکدل و یک‌جهت باشند{{ببینید|متن=ببینید|خانواده}} و خود نیز در میان اعضای خانواده چنین بود. ایشان پدر و مادر را الگوی فرزند می‌داند و معتقد است اگر پدر و مادر، خود به آنچه به فرزندان می‌گویند عمل کنند و با آنان صداقت داشته باشند، آنان نیز درست بار می‌آیند: {{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* همسر: رفتار امام‌خمینی با همسر خود، [[خدیجه ثقفی]] همراه با خوش‌اخلاقی، محبت، احترام و ادب بود. به همسر خود علاقه داشت و علاقه‌ خود را بارها ابراز می‌کرد؛ ازجمله در برخی نامه‌های احساسی، علاقه و محبت ایشان بروز یافته است. ایشان خواسته‌های خود را بر همسر تحمیل نمی‌کرد و پایبند به رعایت مقررات خانه بود؛ همسر ایشان حتی در اوج عصبانیت، از ایشان بی‌احترامی و اسائه ادبی نمی‌دید. امام‌خمینی بهترین عبادت مادران را تربیت فرزندان می‌دانست و از همسر خود نیز چنین می‌خواست.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* همسر: رفتار امام‌خمینی با همسر خود، [[خدیجه ثقفی]] همراه با خوش‌اخلاقی، محبت، احترام و ادب بود. به همسر خود علاقه داشت و علاقه‌ خود را بارها ابراز می‌کرد؛ ازجمله در برخی نامه‌های احساسی، علاقه و محبت ایشان بروز یافته است. ایشان خواسته‌های خود را بر همسر تحمیل نمی‌کرد و پایبند به رعایت مقررات خانه بود؛ همسر ایشان حتی در اوج عصبانیت، از ایشان بی‌احترامی و اسائه ادبی نمی‌دید. امام‌خمینی بهترین عبادت مادران را تربیت فرزندان می‌دانست و از همسر خود نیز چنین می‌خواست.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* فرزندان: امام‌خمینی با فرزندان خود رفتاری همراه با خوشرویی، خوش‌اخلاقی، زیبایی کلام، ایجاد شخصیت در فرزندان، تکریم و احترام، تلقین و تکرار امور برای رسوخ و نفوذ در نفس آنان داشت. پس از پیروزی انقلاب، با وجود [[مسئولیت]] رهبری جامعه اسلامی، هیچ‌گاه خانواده و محبت به فرزندان را فراموش نکرد؛ حتی وقتی را برای سرگرمی و بازی با نوه‌ها اختصاص داده بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* فرزندان: امام‌خمینی با فرزندان خود رفتاری همراه با خوشرویی، خوش‌اخلاقی، زیبایی کلام، ایجاد شخصیت در فرزندان، تکریم و احترام، تلقین و تکرار امور برای رسوخ و نفوذ در نفس آنان داشت. پس از پیروزی انقلاب، با وجود [[مسئولیت]] رهبری جامعه اسلامی، هیچ‌گاه خانواده و محبت به فرزندان را فراموش نکرد؛ حتی وقتی را برای سرگرمی و بازی با نوه‌ها اختصاص داده بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* خویشاوندان: امام‌خمینی در دوران کودکی و نوجوانی، پدر و مادر خود را از دست داده بود و همواره از آنان به نیکی یاد می‌کرد و در برخی نوشته‌ها به دلیل شهادت پدر، {{ببینید|متن=ببینید|خانواده امام‌خمینی}} خود را «ابن‌الشهید» معرفی کرده است. ایشان به برادران، عمه‌ها و دیگر خویشاوندان به‌ویژه برادر بزرگ خود [[سیدمرتضی پسندیده|پسندیده]] احترام می‌گذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* خویشاوندان: امام‌خمینی در دوران کودکی و نوجوانی، پدر و مادر خود را از دست داده بود و همواره از آنان به نیکی یاد می‌کرد و در برخی نوشته‌ها به دلیل شهادت پدر، {{ببینید|متن=ببینید|خانواده امام‌خمینی}} خود را «ابن‌الشهید» معرفی کرده است. ایشان به برادران، عمه‌ها و دیگر خویشاوندان به‌ویژه برادر بزرگ خود [[سیدمرتضی پسندیده|پسندیده]] احترام می‌گذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* کارکنان: امام‌خمینی با کارکنان و خدمتگزاران خانه خود نیز همانند بستگان رفتار می‌کرد. به خوراک و استراحت آنان توجه داشت؛ از همان خوراکی که خود و خانواده می‌خوردند، آنان نیز می‌خوردند. هر یک از آنان بیمار می‌شد، ایشان برای [[عیادت]]، فردی نزد وی می‌فرستاد و در صورتی که در دسترس بود، خود ایشان به عیادت می‌رفت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* کارکنان: امام‌خمینی با کارکنان و خدمتگزاران خانه خود نیز همانند بستگان رفتار می‌کرد. به خوراک و استراحت آنان توجه داشت؛ از همان خوراکی که خود و خانواده می‌خوردند، آنان نیز می‌خوردند. هر یک از آنان بیمار می‌شد، ایشان برای عیادت، فردی نزد وی می‌فرستاد و در صورتی که در دسترس بود، خود ایشان به عیادت می‌رفت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
===اخلاق و سیره اجتماعی===
===اخلاق و سیره اجتماعی===
برخی شیوه‌های رفتاری و اخلاقی امام‌خمینی از دوران تحصیل تا پیروزی انقلاب اسلامی و رهبری جامعه، با شخصیت‌های بزرگ مانند مراجع، علما و استادان، شاگردان، یاران و همراهان، مخالفان و دشمنان و طبقات گوناگون مردم به ویژه محرومان و مستضعفان، رزمندگان، [[جانباز|جانبازان]]، خانواده شهدا و آزادگان، از درس‌آموزترین بخش‌های زندگی ایشان است و به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌شود:
برخی شیوه‌های رفتاری و اخلاقی امام‌خمینی از دوران تحصیل تا پیروزی انقلاب اسلامی و رهبری جامعه، با شخصیت‌های بزرگ مانند مراجع، علما و استادان، شاگردان، یاران و همراهان، مخالفان و دشمنان و طبقات گوناگون مردم به ویژه محرومان و [[مستضعفان]]، رزمندگان، [[جانباز|جانبازان]]، خانواده [[شهدا]] و آزادگان، از درس‌آموزترین بخش‌های زندگی ایشان است و به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌شود:
* مراجع، استادان و شاگردان: حفظ و رعایت احترام مراجع تقلید به‌ویژه آنان که مرجعیت عامه داشتند، از ویژگی‌های بارز امام‌خمینی بود. ایشان با دقت و ظرافت تلاش می‌کرد ابهت و حرمت آنان شکسته نشود.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امام‌خمینی}} ایشان به استادان خود نیز احترام خاصی می‌گذاشت{{ببینید|متن=ببینید|استادان امام‌خمینی}}؛ چنان‌که با شاگردان خود{{ببینید|متن=ببینید|شاگردان امام‌خمینی}} رابطه‌ای ممتاز داشت و به شخصیت آنان احترام می‌گذاشت و برای برخی از آنان به سبب تقوا، فضل و نظم، احترام ویژه‌ای قایل بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* مراجع، استادان و شاگردان: حفظ و رعایت احترام مراجع تقلید به‌ویژه آنان که [[مرجعیت|مرجعیت عامه]] داشتند، از ویژگی‌های بارز امام‌خمینی بود. ایشان با دقت و ظرافت تلاش می‌کرد ابهت و حرمت آنان شکسته نشود.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امام‌خمینی}} ایشان به استادان خود نیز احترام خاصی می‌گذاشت{{ببینید|متن=ببینید|استادان امام‌خمینی}}؛ چنان‌که با [[شاگردان امام‌خمینی|شاگردان]] خود رابطه‌ای ممتاز داشت و به شخصیت آنان احترام می‌گذاشت و برای برخی از آنان به سبب [[تقوا]]، فضل و نظم، احترام ویژه‌ای قایل بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* یاران و همراهان: برخورد امام‌خمینی با یاران و همراهان، بسیار احساسی و عاطفی بود؛ چنان‌که اگر یکی از آنان زندانی می‌شد یا برای او مشکلی پیش می‌آمد، همواره از وضع او می‌پرسید و تا زمانی که مشکل رفع نمی‌شد، این پی‌گیری ادامه داشت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* یاران و همراهان: برخورد امام‌خمینی با یاران و همراهان، بسیار احساسی و عاطفی بود؛ چنان‌که اگر یکی از آنان زندانی می‌شد یا برای او مشکلی پیش می‌آمد، همواره از وضع او می‌پرسید و تا زمانی که مشکل رفع نمی‌شد، این پی‌گیری ادامه داشت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* مخالفان: برخورد امام‌خمینی با مخالفان و دشمنان با نصحیت، گفتگو، بردباری و مدارا آغاز می‌شد و هنگامی که رفتار مسالمت‌آمیز به سوءاستفاده می‌انجامید، با شدت و قاطعیت با آنان برخورد می‌کرد. ورود ایشان به عرصه مبارزه نیز با نصیحت دلسوزانه به [[رژیم پهلوی]] آغاز شد و سپس به مبارزه جدی با [[محمدرضا پهلوی]] و [[سلطنت]] انجامید.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} شیوه برخورد ایشان با گروه‌ها و جریان‌های مخالف مانند اشرار و ضد انقلاب در [[کردستان]] و مخالفت و شرارت افراد [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] و هواداران آن نیز این گونه بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* مخالفان: برخورد امام‌خمینی با مخالفان و دشمنان با نصحیت، گفتگو، بردباری و مدارا آغاز می‌شد و هنگامی که رفتار مسالمت‌آمیز به سوءاستفاده می‌انجامید، با شدت و قاطعیت با آنان برخورد می‌کرد. ورود ایشان به عرصه مبارزه نیز با نصیحت دلسوزانه به [[رژیم پهلوی]] آغاز شد و سپس به مبارزه جدی با [[محمدرضا پهلوی]] و [[سلطنت]] انجامید.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} شیوه برخورد ایشان با گروه‌ها و جریان‌های مخالف مانند اشرار و [[ضد انقلاب]] در [[کردستان]] و مخالفت و شرارت افراد [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] و هواداران آن نیز این گونه بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* رزمندگان: از ویژگی‌های بارز اخلاقی امام‌خمینی، تواضع برابر رزمندگان بود و آنان را فرزندان خود می‌دانست و می‌ستود. ایشان ابراز می‌کرد که پیشانی رزمندگان را می‌بوسد و بر بوسه به دست و بازوی قدرتمند آنان افتخار می‌کند. بر مادران، پدران، همسران، فرزندان و بستگان جانبازان و جوانان برومند جبهه‌ها، درود می‌فرستاد و با قدردانی از رزمندگان، تاکید می‌کرد تا زمان حیات، از حمایت و دعای خیر رزمندگان دست برنمی‌دارد.{{ببینید|متن=ببینید|رزمندگان اسلام}} ایشان ازخودگذشتگی و فداکاری جانبازان انقلاب اسلامی را تداعی‌کننده فداکاران صدر اسلام می‌دانست و مجاهدت افتخار‌آمیز آنان را الگویی برای مجاهدان می‌شمرد.{{ببینید|متن=ببینید|جانباز}}
* [[رزمندگان]]: از ویژگی‌های بارز اخلاقی امام‌خمینی، تواضع برابر رزمندگان بود و آنان را فرزندان خود می‌دانست و می‌ستود. ایشان ابراز می‌کرد که پیشانی رزمندگان را می‌بوسد و بر بوسه به دست و بازوی قدرتمند آنان افتخار می‌کند. بر مادران، پدران، همسران، فرزندان و بستگان [[جانبازان]] و [[جوانان]] برومند [[جنگ عراق علیه ایران|جبهه‌ها]]، درود می‌فرستاد و با قدردانی از رزمندگان، تاکید می‌کرد تا زمان حیات، از حمایت و دعای خیر رزمندگان دست برنمی‌دارد.{{ببینید|متن=ببینید|رزمندگان اسلام}} ایشان ازخودگذشتگی و فداکاری جانبازان انقلاب اسلامی را تداعی‌کننده فداکاران صدر اسلام می‌دانست و مجاهدت افتخار‌آمیز آنان را الگویی برای مجاهدان می‌شمرد.{{ببینید|متن=ببینید|جانباز}}
* [[شهدا]]: امام‌خمینی برای شهدا احترام ویژه‌ای قائل بود. جایگاه آنان را بسیار رفیع و والا می‌دانست و با عارفانه‌ترین و حماسی‌ترین کلمات آنان را می‌ستود؛ چنان‌که به خانواده آنان نیز حرمت می‌گذاشت و در سوگ عزیزان‌شان با آنان می‌گریست.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد شهید انقلاب اسلامی |شهدا}}
* [[شهدا]]: امام‌خمینی برای شهدا احترام ویژه‌ای قائل بود. جایگاه آنان را بسیار رفیع و والا می‌دانست و با عارفانه‌ترین و حماسی‌ترین کلمات آنان را می‌ستود؛ چنان‌که به خانواده آنان نیز حرمت می‌گذاشت و در سوگ عزیزان‌شان با آنان می‌گریست.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد شهید انقلاب اسلامی |شهدا}}
* [[مستضعفان]]: امام‌خمینی مهم‌ترین وظیفه مسئولان نظام اسلامی را دفاع از حقوق و خدمت به مستضعفان و توزیع عادلانه ثروت می‌داند{{ببینید|متن=ببینید|مستضعفان}} و رسیدگی به فقرا از نخستین سفارش‌های ایشان به دولتمردان بود. ایشان پس از نمایش فیلم «کاخ و کوخ» در مدرسه رفاه که وضع زندگی محرومان را نشان می‌داد، به‌شدت منقلب شد و به مسئولان تذکر داد ثروت رژیم پهلوی و عوامل او، باید در راه حمایت از مستضعفان مصرف شود و با دستور ایشان، نهادهای مختلفی برای رسیدگی وضع مستضعفان و روستانشینان تاسیس شد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان |بنیاد مسکن انقلاب اسلامی |کمیته امداد امام‌خمینی |بنیاد پانزده خرداد |جهاد سازندگی}}
* [[مستضعفان]]: امام‌خمینی مهم‌ترین وظیفه مسئولان نظام اسلامی را دفاع از حقوق و خدمت به مستضعفان و توزیع عادلانه ثروت می‌داند{{ببینید|متن=ببینید|مستضعفان}} و رسیدگی به فقرا از نخستین سفارش‌های ایشان به دولتمردان بود. ایشان پس از نمایش فیلم «کاخ و کوخ» در مدرسه رفاه که وضع زندگی محرومان را نشان می‌داد، به‌شدت منقلب شد و به مسئولان تذکر داد ثروت [[رژیم پهلوی]] و عوامل او، باید در راه حمایت از مستضعفان مصرف شود و با دستور ایشان، نهادهای مختلفی برای رسیدگی وضع مستضعفان و روستانشینان تاسیس شد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان |بنیاد مسکن انقلاب اسلامی |کمیته امداد امام‌خمینی |بنیاد پانزده خرداد |جهاد سازندگی}}
===اخلاق و سیره سیاسی===
===اخلاق و سیره سیاسی===
امام‌خمینی بر یگانگی [[اخلاق]] و سیاست تاکید داشت و در مدیریت جامعه و زعامت بر مردم بر اساس آن عمل می‌کرد؛ زیرا ایشان بر آن بود اگر اخلاق در سیاست دخالت نداشته باشد، سیاست در جهت گسترش فساد پیش خواهد رفت. اصلاح [[جامعه]] از طریق اصلاح درون ممکن است و تنها با [[تهذیب نفس]] و نظارت مستمر بر خود، می‌توان جامعه‌ای صالح پدید آورد.{{ببینید|متن=ببینید|دین و سیاست}} ایشان شمار بسیاری از اصول و قواعد کلی ازجمله شیوه مدیریت درست، تاکید بر اجرای شریعت و ارزش‌های اسلامی، اهتمام به نقش مردم و تکریم آنان، [[قانون‌گرایی]]، [[صداقت]] و اعتراف به اشتباه، [[شرح صدر]]، [[شجاعت]] و [[قاطعیت]]، [[انتقادپذیری]]، [[مشورت|مشورت در امور]]، [[عدالتخواهی]]، [[تشویق]] و [[تنبیه]]، [[ساده‌زیستی]]، نفی سلطه شرق و غرب، تصمیم به‌هنگام در حوادث و بحران‌ها و تکلیف‌گرایی را لازمه سیاست اسلامی و اخلاقی می‌دانست ـ و خود نیز در عرصه سیاست، آنها را به کار می‌گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}} در این بخش به برخی از آنها اشاره می‌شود:
امام‌خمینی بر یگانگی [[اخلاق]] و سیاست تاکید داشت و در مدیریت جامعه و زعامت بر مردم بر اساس آن عمل می‌کرد؛ زیرا ایشان بر آن بود اگر اخلاق در سیاست دخالت نداشته باشد، سیاست در جهت گسترش فساد پیش خواهد رفت. اصلاح [[جامعه]] از طریق اصلاح درون ممکن است و تنها با [[تهذیب نفس]] و نظارت مستمر بر خود، می‌توان جامعه‌ای صالح پدید آورد.{{ببینید|متن=ببینید|دین و سیاست}} ایشان شمار بسیاری از اصول و قواعد کلی ازجمله شیوه [[مدیریت]] درست، تاکید بر اجرای شریعت و ارزش‌های اسلامی، اهتمام به نقش مردم و تکریم آنان، قانون‌گرایی، [[صداقت]] و اعتراف به اشتباه، شرح صدر، [[شجاعت]] و قاطعیت، [[انتقادپذیری]]، [[مشورت|مشورت در امور]]، عدالتخواهی، تشویق و تنبیه، [[ساده‌زیستی]]، نفی سلطه شرق و غرب، تصمیم به‌هنگام در حوادث و بحران‌ها و تکلیف‌گرایی را لازمه سیاست اسلامی و اخلاقی می‌دانست ـ و خود نیز در عرصه سیاست، آنها را به کار می‌گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}} در این بخش به برخی از آنها اشاره می‌شود:
* جامعیت رهبری: امام‌خمینی با دارابودن ویژگی‌های لازم برای [[رهبری]]، مانند صداقت، شجاعت، قاطعیت، شرح صدر، روشن‌بینی و آینده‌نگری، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند و [[نظام جمهوری اسلامی]] را تشکیل داد و همه نیازها و خواسته‌های به حق مردم ایران را مانند [[آزادی]]، [[استقلال]] و [[عدالت]]، با تکیه بر اسلام و ارزش‌های اسلامی مطرح کرد. ایشان با برپایی نهادهایی چون [[شورای انقلاب اسلامی|شورای انقلاب]]، [[کمیته‌های انقلاب اسلامی]]، [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]، دادگاه‌های انقلاب اسلامی و نهادهای دیگر از هرج‌ومرج طبیعی پس از انقلاب اسلامی جلوگیری کرد و با برگزاری [[انتخابات]] ریاست جمهوری و [[مجلس شورای اسلامی]] برای تثبیت جمهوری اسلامی تلاش کرد و مسئولان و مردم را به [[وحدت]] و همدلی فراخواند.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* جامعیت رهبری: امام‌خمینی با دارابودن ویژگی‌های لازم برای [[رهبری]]، مانند صداقت، شجاعت، قاطعیت، شرح صدر، روشن‌بینی و آینده‌نگری، [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلام]]<nowiki/>ی را به پیروزی رساند و [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] را تشکیل داد و همه نیازها و خواسته‌های به حق مردم ایران را مانند [[آزادی]]، [[استقلال]] و [[عدالت اجتماعی|عدالت]]، با تکیه بر اسلام و ارزش‌های اسلامی مطرح کرد. ایشان با برپایی نهادهایی چون [[شورای انقلاب اسلامی|شورای انقلاب]]، [[کمیته‌های انقلاب اسلامی]]، [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]، دادگاه‌های انقلاب اسلامی و نهادهای دیگر از هرج‌ومرج طبیعی پس از انقلاب اسلامی جلوگیری کرد و با برگزاری [[انتخابات]] ریاست جمهوری و [[مجلس شورای اسلامی]] برای تثبیت جمهوری اسلامی تلاش کرد و مسئولان و مردم را به [[وحدت]] و همدلی فراخواند.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* مردم‌داری: امام‌خمینی [[مردم]] را عنصر و رکن اصلی انقلاب و نظام می‌دانست و با تواضع و احترام با آنان برخورد می‌کرد و در هر شرایطی، حضور مردم را در صحنه لازم و ضروری می‌دانست و به مسئولان درباره آن هشدار می‌داد؛ زیرا معتقد بود بدون پشتیبانی مردم کارها به سامان نمی‌رسد.{{ببینید|متن=ببینید|مردم}}
* مردم‌داری: امام‌خمینی [[مردم]] را عنصر و رکن اصلی انقلاب و نظام می‌دانست و با [[تواضع]] و احترام با آنان برخورد می‌کرد و در هر شرایطی، حضور مردم را در صحنه لازم و ضروری می‌دانست و به مسئولان درباره آن هشدار می‌داد؛ زیرا معتقد بود بدون پشتیبانی مردم کارها به سامان نمی‌رسد.{{ببینید|متن=ببینید|مردم}}
* حُسن مدیریت: امام‌خمینی با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی حوادث بسیاری را که در ارتباط با انقلاب و نظام اسلامی در داخل و خارج کشور به وجود آمد، به‌ خوبی [[مدیریت]] کرد. ایشان برای مقابله با بسیاری از حوادث در مرحله نخست اطلاع‌رسانی و روشنگری کرد و آن‌گاه که پاسخ مناسب دریافت نکرد هشدار داد و در مرحله سوم مردم را برای مقابله با توطئه‌ها فراخواند. یکی از ویژگی‌های حسن رهبری و مدیریت ایشان نیز واردنشدن در جزئیات امور و دخالت‌نکردن در کارهای دستگاه‌ها و مسئولان، جز در موارد اضطراری که مصالح کلی و فوری کشور اقتضا می‌کرد، بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* حُسن مدیریت: امام‌خمینی با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی حوادث بسیاری را که در ارتباط با انقلاب و نظام اسلامی در داخل و خارج کشور به وجود آمد، به‌ خوبی [[مدیریت]] کرد. ایشان برای مقابله با بسیاری از حوادث در مرحله نخست اطلاع‌رسانی و روشنگری کرد و آن‌گاه که پاسخ مناسب دریافت نکرد هشدار داد و در مرحله سوم مردم را برای مقابله با توطئه‌ها فراخواند. یکی از ویژگی‌های حسن رهبری و مدیریت ایشان نیز واردنشدن در جزئیات امور و دخالت‌نکردن در کارهای دستگاه‌ها و مسئولان، جز در موارد اضطراری که مصالح کلی و فوری کشور اقتضا می‌کرد، بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
* قاطعیت: امام‌خمینی پس از مشورت با مسئولان کشوری و لشکری و کارشناسان و گرفتن تصمیم در امور کشوری، بر آن استوار بود و وارد زدوبندهای معمول در عرصه سیاسی نمی‌شد و این مسئله از نگاه و‌ اندیشه کلی ایشان برمی‌خاست که در همه امور بر مبنای وظیفه عمل می‌کرد. ایشان در شرایط دشوار جنگ و تنهایی نظام اسلامی در برابر [[ابرقدرت‌ها|قدرت‌های استکباری]]، به صراحت اعلام کرد «اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به راه خود که مبارزه با [[کفر]] و [[ظلم]] و [[شرک]] و [[بت‌پرستی]] است ادامه می‌دهد».
* قاطعیت: امام‌خمینی پس از [[مشورت]] با مسئولان کشوری و لشکری و کارشناسان و گرفتن تصمیم در امور کشوری، بر آن استوار بود و وارد زدوبندهای معمول در عرصه سیاسی نمی‌شد و این مسئله از نگاه و‌ اندیشه کلی ایشان برمی‌خاست که در همه امور بر مبنای وظیفه عمل می‌کرد. ایشان در شرایط دشوار [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ]] و تنهایی نظام اسلامی در برابر [[ابرقدرت‌ها|قدرت‌های استکباری]]، به صراحت اعلام کرد «اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به راه خود که مبارزه با [[کفر]] و [[ظلم]] و [[شرک]] و بت‌پرستی است ادامه می‌دهد».
افزون بر اینها اهتمام بر اجرای احکام و ارزش‌های اسلامی، قانون‌گرایی، تکلیف‌گرایی، عدالتخواهی، اهتمام به وحدت ملی و اسلامی، ایستادگی قاطع با [[استکبار]] و قدرت‌های شرقی و غربی، شرح صدر، مشورت در امور، تصمیم به‌هنگام در حوادث و بحران‌ها، انتقادپذیری، صداقت و اعتراف به اشتباه و تشویق و تنبیه، ازجمله وجوه دیگری از اخلاق سیاسی امام‌خمینی بوده است که شواهد متعددی از آنها را می‌توان در عمل و گفتار ایشان دید.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
افزون بر اینها اهتمام بر اجرای احکام و ارزش‌های اسلامی، قانون‌گرایی، تکلیف‌گرایی، عدالتخواهی، اهتمام به [[وحدت ملی]] و اسلامی، ایستادگی قاطع با [[استکبار]] و قدرت‌های شرقی و غربی، شرح صدر، مشورت در امور، تصمیم به‌هنگام در حوادث و بحران‌ها، [[انتقاد|انتقادپذیری]]، [[صداقت]] و اعتراف به اشتباه و تشویق و تنبیه، ازجمله وجوه دیگری از اخلاق سیاسی امام‌خمینی بوده است که شواهد متعددی از آنها را می‌توان در عمل و گفتار ایشان دید.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
==اندیشه‌های قرآنی و تفسیری==
==اندیشه‌های قرآنی و تفسیری==
امام‌خمینی معتقد است قرآن می‌تواند همه نیازهای مادی و معنوی انسان را برآورده سازد؛ ایشان از [[قرآن کریم]] به عنوان کتاب هدایت، رابط میان خالق و مخلوق، کتاب آدم‌سازی، و راهنمای سلوک انسانیت یاد می‌کند و از اینکه حکومت‌های فاسد و ضدقرآنی، قرآن را از صحنه زندگی مردم خارج ساخته‌اند اظهار تاسف می‌کند.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |مهجوریت قرآن |اهداف قرآن |جامعیت قرآن}}
امام‌خمینی معتقد است قرآن می‌تواند همه نیازهای مادی و معنوی انسان را برآورده سازد؛ ایشان از [[قرآن کریم]] به عنوان کتاب هدایت، رابط میان خالق و مخلوق، کتاب آدم‌سازی، و راهنمای [[سیر و سلوک|سلوک]] انسانیت یاد می‌کند و از اینکه حکومت‌های فاسد و ضدقرآنی، قرآن را از صحنه زندگی مردم خارج ساخته‌اند اظهار تاسف می‌کند.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |مهجوریت قرآن |اهداف قرآن |جامعیت قرآن}}
امام‌خمینی نگارش تفسیری کامل بر قرآن کریم ندارد، ولی دیدگاه‌های تفسیری ایشان گاه مستقلاً به عنوان تفسیر آیه یا سوره خاصی مطرح شده است، مانند تفسیر سوره حمد و گاه در لابه‌لای آثار غیر تفسیری ایشان آمده است.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر |حمد |لیلة القدر |تفسیر و شواهد قرآنی}} مبنای مباحثی که امام‌خمینی غالباً از تفسیر آیات به صورت پراکنده در آثار خود به دست داده، عرفانی است؛ چنان‌که تفسیرهای مبتنی بر مباحث عرفان نظری در آثاری چون [[شرح دعاء السحر]]، [[مصباح الهدایه]]، [[التعلیقة علی الفوائد الرضویه]] و [[آداب الصلاة]] و مباحث عرفان عملی در کتاب‌هایی چون [[شرح چهل حدیث]] و [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]] آمده است.
امام‌خمینی نگارش تفسیری کامل بر قرآن کریم ندارد، ولی دیدگاه‌های تفسیری ایشان گاه مستقلاً به عنوان تفسیر آیه یا سوره خاصی مطرح شده است، مانند تفسیر سوره حمد و گاه در لابه‌لای آثار غیر تفسیری ایشان آمده است.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر |حمد |لیلة القدر |تفسیر و شواهد قرآنی}} مبنای مباحثی که امام‌خمینی غالباً از تفسیر آیات به صورت پراکنده در آثار خود به دست داده، عرفانی است؛ چنان‌که تفسیرهای مبتنی بر مباحث عرفان نظری در آثاری چون [[شرح دعاء السحر]]، [[مصباح الهدایه]]، [[التعلیقة علی الفوائد الرضویه]] و [[آداب الصلاة]] و مباحث عرفان عملی در کتاب‌هایی چون [[شرح چهل حدیث]] و [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]] آمده است.
امام‌خمینی در برخی آثار خود مانند آداب الصلاة، [[سر الصلاة|سرالصلوة]]، شرح چهل حدیث و شرح حدیث جنود عقل و جهل به مناسبت‌های مختلف از آیات قرآن استفاده‌های فراوانی کرده است؛ امّا برخی مطالب و مباحث اصلی و مبنایی که به عنوان زیربنا و مقدمه برای مباحث تفسیری است، مانند [[اعجاز]]، [[تحریف‌ناپذیری قرآن|تحریف‌ناپذیری]]، [[وحی‌بودن قرآن]]، [[ظاهر و باطن قرآن]] و [[زبان قرآن]]، در ـ کتاب‌هایی مانند مصباح الهدایه، شرح دعاء السحر و [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]] مطرح شده است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی |قرآن |تحریف‌ناپذیری قرآن |اعجاز قرآن |ظهور و بطون |تفسیر |تفسیر و شواهد قرآنی}}
امام‌خمینی در برخی آثار خود مانند آداب الصلاة، [[سر الصلاة|سرالصلوة]]، شرح چهل حدیث و شرح حدیث جنود عقل و جهل به مناسبت‌های مختلف از آیات قرآن استفاده‌های فراوانی کرده است؛ امّا برخی مطالب و مباحث اصلی و مبنایی که به عنوان زیربنا و مقدمه برای مباحث تفسیری است، مانند [[اعجاز قرآن|اعجاز]]، [[تحریف‌ناپذیری قرآن|تحریف‌ناپذیری]]، وحی‌بودن قرآن، ظاهر و باطن قرآن و [[زبان قرآن]]، در ـ کتاب‌هایی مانند مصباح الهدایه، شرح دعاء السحر و [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]] مطرح شده است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی |قرآن |تحریف‌ناپذیری قرآن |اعجاز قرآن |ظهور و بطون |تفسیر |تفسیر و شواهد قرآنی}}
امام‌خمینی یکی از احیاگران معارف و مسائل مطرح در قرآن و از منادیان بازگشت به قرآن است. ایشان که قرآن را بزرگ‌ترین [[رحمت الهی]] می‌داند، در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کرده است. ایشان از جهت اجتماعی و در برخورد با مسائل فرهنگی و سیاسی، به مسئله [[وحدت]] اشاره و به آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً»، <ref>آل عمران، 103.</ref> استناد می‌کند؛ چنان‌که از جهت فردی راه بازگشت به قرآن را انس با قرآن و فهم دستورهای آن می‌داند.{{ببینید|متن=ببینید|مهجوریت قرآن}} ایشان همچنین درباره برخی مسائل علوم قرآن، روش تفسیر و نیز مبانی و اصول آن نکات مهمی بیان کرده است:
امام‌خمینی یکی از احیاگران معارف و مسائل مطرح در قرآن و از منادیان بازگشت به قرآن است. ایشان که قرآن را بزرگ‌ترین [[رحمت الهی]] می‌داند، در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کرده است. ایشان از جهت اجتماعی و در برخورد با مسائل فرهنگی و سیاسی، به مسئله [[وحدت]] اشاره و به آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً»، <ref>آل عمران، 103.</ref> استناد می‌کند؛ چنان‌که از جهت فردی راه بازگشت به قرآن را انس با قرآن و فهم دستورهای آن می‌داند.{{ببینید|متن=ببینید|مهجوریت قرآن}} ایشان همچنین درباره برخی مسائل علوم قرآن، روش تفسیر و نیز مبانی و اصول آن نکات مهمی بیان کرده است:
===علوم قرآنی===
===علوم قرآنی===
قرآن کریم افزون براینکه معجزه [[پیامبر اکرم(ص)]] است، {{ببینید|متن=ببینید|معجزه}} دارای علوم متفاوت و مختلفی است که بدون دانش‌های مقدماتی، فهم آن مشکل خواهد بود. در علوم قرآن مسائلی چون ـ ماهیت قرآن، [[جامعیت قرآن]]، [[مقاصد قرآن]]، [[فهم قرآن]]، [[عدم تحریف قرآن]]، قرائت و آداب [[تلاوت قرآن]] مورد بحث قرار می‌گیرد:
قرآن کریم افزون براینکه معجزه [[پیامبر اکرم(ص)]] است، {{ببینید|متن=ببینید|معجزه}} دارای علوم متفاوت و مختلفی است که بدون دانش‌های مقدماتی، فهم آن مشکل خواهد بود. در علوم قرآن مسائلی چون ـ ماهیت قرآن، [[جامعیت قرآن]]، مقاصد قرآن، [[فهم قرآن]]، [[عدم تحریف قرآن]]، قرائت و آداب [[تلاوت قرآن]] مورد بحث قرار می‌گیرد:
* ماهیت و هویت قرآن: اهل معرفت و [[حکما]] حقیقت قرآن را همان حقیقت محمدی و مقام جمع و اجمال می‌دانند که به سبب عظمت آن، برای هر کسی قابل ادراک نیست، مگر صاحبان عقل و بصیرت. امام‌خمینی دو مرتبه از قرآن را بیان کرده است؛ یکی پیش از تنزّل و مقام بطون قرآن، و دیگری پس از تنزّل و مرتبه نازله قرآن. در مرتبه نخست، حقیقت قرآن از شئون ذاتی و حقایق علمی در [[حضرت واحدیت]] و کلامی نفسی و ذاتی است و این حقیقت برای کسی حاصل نمی‌شود، مگر برای ذات مبارک پیامبر اکرم(ص) با مکاشفه الهی در مقام «قاب قوسین اَو ادنی». ایشان [[انسان کامل]] را همان قرآن حقیقی می‌داند. مرتبه دوم، قرآن رقیقه و تنزل یافته از عوالم بالاتر است که پس از عبور از حجاب‌های نوری، بر قلب پیامبر(ص) وارد می‌گردد. به اعتقاد ایشان حقایق قرآن به زبان عرفی نازل شده تا هر کسی به‌اندازه فهم خود از حقایق آن نصیبی داشته باشد.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |فهم قرآن}}
* ماهیت و هویت قرآن: اهل معرفت و [[حکما]] حقیقت قرآن را همان [[حقیقت محمدیه|حقیقت محمدی]] و مقام جمع و اجمال می‌دانند که به سبب عظمت آن، برای هر کسی قابل ادراک نیست، مگر صاحبان عقل و بصیرت. امام‌خمینی دو مرتبه از قرآن را بیان کرده است؛ یکی پیش از تنزّل و مقام بطون قرآن، و دیگری پس از تنزّل و مرتبه نازله قرآن. در مرتبه نخست، حقیقت قرآن از شئون ذاتی و حقایق علمی در [[احدیت و واحدیت|حضرت واحدیت]] و کلامی نفسی و ذاتی است و این حقیقت برای کسی حاصل نمی‌شود، مگر برای ذات مبارک پیامبر اکرم(ص) با مکاشفه الهی در مقام «قاب قوسین اَو ادنی». ایشان [[انسان کامل]] را همان قرآن حقیقی می‌داند. مرتبه دوم، قرآن رقیقه و تنزل یافته از عوالم بالاتر است که پس از عبور از حجاب‌های نوری، بر قلب پیامبر(ص) وارد می‌گردد. به اعتقاد ایشان حقایق قرآن به زبان عرفی نازل شده تا هر کسی به‌اندازه فهم خود از حقایق آن نصیبی داشته باشد.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |فهم قرآن}}
* [[جامعیت قرآن]]: یکی از مباحث مهم علوم قرآنی جامعیت و جاودانگی قرآن کریم است. بنابر نظر مفسران دو آیه «تِبْیاناً لِکلِّ شَی‏ءٍ» و «تَفْصِیلاً لِکلِّ شَی‏ءٍ» اجمالاً دلالت دارند بر اینکه قرآن جامع علوم و بیانگر و تفصیل‌دهنده هر چیزی است. امام‌خمینی معتقد است قرآن مجید شامل همه دستوراتی است که بشر برای [[سعادت و شقاوت|سعادت]] نیاز دارد و از چند بُعد دارای جامعیت است: جامعیت احکام و قوانین؛ جامعیت زمانی، و جامعیت اهداف. از مهم‌ترین دلایل عقلی ایشان بر جامعیت قرآن، می‌توان به کامل‌بودن دین، خاتمیت دین و جامعیت انسان اشاره کرد.{{ببینید|متن=ببینید|جامعیت قرآن}}
* [[جامعیت قرآن]]: یکی از مباحث مهم علوم قرآنی جامعیت و جاودانگی قرآن کریم است. بنابر نظر مفسران دو آیه «تِبْیاناً لِکلِّ شَی‏ءٍ» و «تَفْصِیلاً لِکلِّ شَی‏ءٍ» اجمالاً دلالت دارند بر اینکه قرآن جامع علوم و بیانگر و تفصیل‌دهنده هر چیزی است. امام‌خمینی معتقد است قرآن مجید شامل همه دستوراتی است که بشر برای [[سعادت و شقاوت|سعادت]] نیاز دارد و از چند بُعد دارای جامعیت است: جامعیت احکام و قوانین؛ جامعیت زمانی، و جامعیت اهداف. از مهم‌ترین دلایل عقلی ایشان بر جامعیت قرآن، می‌توان به کامل‌بودن دین، خاتمیت دین و جامعیت انسان اشاره کرد.{{ببینید|متن=ببینید|جامعیت قرآن}}
* مقاصد قرآن: امام‌خمینی یکی از ویژگی‌های این کتاب آسمانی را هدف‌دار بودن آن بر می‌شمارد و تفسیر قرآن را چیزی جز فهم مقصد و اهداف قرآن نمی‌داند.{{ببینید|متن=ببینید|اهداف قرآن}} ایشان برای قرآن اهدافی برمی‌شمارد؛ ازجمله: دعوت به [[توحید]] و [[خداشناسی|معرفت خداوند]]، هدایت و پند گرفتن، انسان‌سازی، احوال [[معاد]] و براهین اثبات آن و نیز بیان قوانین ظاهر [[شریعت]] و آداب و [[سنن الهی]].{{ببینید|متن=ببینید|اهداف قرآن}}
* مقاصد قرآن: امام‌خمینی یکی از ویژگی‌های این کتاب آسمانی را هدف‌دار بودن آن بر می‌شمارد و تفسیر قرآن را چیزی جز فهم مقصد و اهداف قرآن نمی‌داند.{{ببینید|متن=ببینید|اهداف قرآن}} ایشان برای قرآن اهدافی برمی‌شمارد؛ ازجمله: دعوت به [[توحید (فلسفه و کلام)|توحید]] و [[خداشناسی|معرفت خداوند]]، هدایت و پند گرفتن، انسان‌سازی، احوال [[معاد]] و براهین اثبات آن و نیز بیان قوانین ظاهر [[شریعت]] و آداب و سنن الهی.{{ببینید|متن=ببینید|اهداف قرآن}}


* فهم قرآن: امام‌خمینی بر این باور است که فهم قرآن کریم برای همه افراد ممکن است؛ البته ایشان برای فهم قرآن مراتبی قائل است و نیز عوامل و شرایط بسیاری را در فهم قرآن مؤثر می‌داند؛ ازجمله: آشنایی با مقاصد کتاب الهی، دانستن زبان قرآن، [[تزکیه نفس]]، و آشنایی با اشارات و تطبیقات قرآن.{{ببینید|متن=ببینید|فهم قرآن |زبان قرآن |اهداف قرآن}}
* [[فهم قرآن]]: امام‌خمینی بر این باور است که فهم قرآن کریم برای همه افراد ممکن است؛ البته ایشان برای فهم قرآن مراتبی قائل است و نیز عوامل و شرایط بسیاری را در فهم قرآن مؤثر می‌داند؛ ازجمله: آشنایی با مقاصد کتاب الهی، دانستن زبان قرآن، [[تزکیه نفس]]، و آشنایی با اشارات و تطبیقات قرآن.{{ببینید|متن=ببینید|فهم قرآن |زبان قرآن |اهداف قرآن}}
* موانع فهم قرآن: امام‌خمینی [[گناه]] را [[حجب|حجاب]] ادراک حقایق قرآنی می‏داند؛ چنان‌که در بیان منع دنیادوستی از فهم درست قرآن خاطرنشان کرده است آنان که در ظلمات طبیعت غوطه‌ورند، قدرت فهم را از دست می‏دهند و گمان می‏کنند قضایای قرآن در حکم قصه است.{{ببینید|متن=ببینید|قصه}} ایشان حجاب [[خودبینی]] و نیز آرای فاسد و مسلک‌ها و مذهب‌های باطل را نیز مانع بهره‌مندی انسان از درک حقایق نور قرآن می‌داند.{{ببینید|متن=ببینید|فهم قرآن}}
* موانع فهم قرآن: امام‌خمینی [[گناه]] را [[حجب|حجاب]] ادراک حقایق قرآنی می‏داند؛ چنان‌که در بیان منع دنیادوستی از فهم درست قرآن خاطرنشان کرده است آنان که در ظلمات طبیعت غوطه‌ورند، قدرت فهم را از دست می‏دهند و گمان می‌‏کنند قضایای قرآن در حکم قصه است.{{ببینید|متن=ببینید|قصه}} ایشان حجاب [[خودبینی]] و نیز آرای فاسد و مسلک‌ها و مذهب‌های باطل را نیز مانع بهره‌مندی انسان از درک حقایق نور قرآن می‌داند.{{ببینید|متن=ببینید|فهم قرآن}}
* تلاوت قرآن: امام‌خمینی با اذعان به اهمیت تلاوت قرآن تاکید دارد که قاری قرآن باید هنگام تلاوت، آدابی را مراعات کند که رعایت آن آداب، زمینه‌ساز به‌دست‌آمدن مطلوبِ قرائت قرآن می‌باشد. ایشان ازجمله آداب باطنی تلاوت را [[حضور قلب]]، [[اخلاص]] و [[تفکر]] و [[تدبر]] می‌داند.{{ببینید|متن=ببینید|تلاوت قرآن |قلب}}
* [[تلاوت قرآن]]: امام‌خمینی با اذعان به اهمیت تلاوت قرآن تاکید دارد که قاری قرآن باید هنگام تلاوت، آدابی را مراعات کند که رعایت آن آداب، زمینه‌ساز به‌دست‌آمدن مطلوبِ قرائت قرآن می‌باشد. ایشان ازجمله آداب باطنی تلاوت را [[حضور قلب]]، [[اخلاص]] و [[تفکر]] و [[تدبر]] می‌داند.{{ببینید|متن=ببینید|تلاوت قرآن |قلب}}
===روش تفسیر===
===روش تفسیر===
امام‌خمینی در آثار خود از روش‌های تفسیری مختلفی استفاده کرده است. منابع و روش‌های مورد استفاده ایشان عبارتند است:
امام‌خمینی در آثار خود از روش‌های تفسیری مختلفی استفاده کرده است. منابع و روش‌های مورد استفاده ایشان عبارتند است:
* تفسیر قرآن به قرآن: از جمله شیوه‌های امام‌خمینی در تفسیر قرآن، روش قرآن به قرآن است. ایشان هم در فهم کلام و کشف مراد آیه از آیات دیگر بهره گرفته است و هم برای شناخت موضوع در یک آیه.
* تفسیر قرآن به قرآن: از جمله شیوه‌های امام‌خمینی در [[تفسیر قرآن]]، روش قرآن به قرآن است. ایشان هم در فهم کلام و کشف مراد آیه از آیات دیگر بهره گرفته است و هم برای شناخت موضوع در یک آیه.
* بهره‌گیری از [[سنت]]: احادیث معصومان(ع) در شیوه تفسیری امام‌خمینی نقش بسزایی دارند. ایشان پیامبر(ص) و [[اهل بیت(ع)]] را مفسران حقیقی قرآن معرفی می‌کند که تمام اسرار آیات و ظواهر و بواطن قرآن را درک می‌کنند.
* بهره‌گیری از [[سنت]]: [[حدیث|احادیث معصومان(ع)]] در شیوه تفسیری امام‌خمینی نقش بسزایی دارند. ایشان پیامبر(ص) و [[اهل بیت(ع)]] را مفسران حقیقی قرآن معرفی می‌کند که تمام اسرار آیات و ظواهر و بواطن قرآن را درک می‌کنند.
* تدبر عقلی و اجتهادی: امام‌خمینی روش تدبر عقلی و اجتهادی را همراه با روایات تفسیری و دیگر شواهد قرآنی به کار می‌گیرد و بر این باور است که حجیت معنای ظاهری کلام به عنوان مراد و مقصود جدّی گوینده بر [[بنای عقلا]] مبتنی است و این مبنا در خصوص ظواهر قرآن نیز جاری است.
* تدبر عقلی و اجتهادی: امام‌خمینی روش تدبر عقلی و اجتهادی را همراه با روایات تفسیری و دیگر شواهد قرآنی به کار می‌گیرد و بر این باور است که حجیت معنای ظاهری کلام به عنوان مراد و مقصود جدّی گوینده بر [[بنای عقلا]] مبتنی است و این مبنا در خصوص ظواهر قرآن نیز جاری است.
* استفاده از تجربه‌های شهودی: امام‌خمینی افزون بر برداشت‌های عرفانی از قرآن، از ذوق اهل معرفت نیز در تفسیر آیات بهره می‌برد.
* استفاده از تجربه‌های شهودی: امام‌خمینی افزون بر برداشت‌های عرفانی از قرآن، از ذوق اهل معرفت نیز در تفسیر آیات بهره می‌برد.
===رویکرد تفسیر===
===رویکرد تفسیر===
رویکرد تفسیر امام‌خمینی دارای شش بعد است:
رویکرد تفسیر امام‌خمینی دارای شش بعد است:
* رویکرد عرفانی: مهم‌ترین گرایش و رویکرد تفسیری امام‌خمینی رویکرد عرفانی است و بیشتر در مواردی که سوره کاملی از قرآن را تفسیر می‌کند، مشهود است؛ ازجمله در تفسیر سوره حمد، [[سوره توحید|توحید]] و [[سوره قدر|قدر]] که سرشار از نکته‌های عرفانی است.{{ببینید|متن=ببینید|حمد |لیلة القدر |توحید (۲)}}
* رویکرد عرفانی: مهم‌ترین گرایش و رویکرد تفسیری امام‌خمینی رویکرد عرفانی است و بیشتر در مواردی که سوره کاملی از قرآن را تفسیر می‌کند، مشهود است؛ ازجمله در تفسیر سوره حمد، [[سوره توحید|توحید]] و [[سوره قدر|قدر]] که سرشار از نکته‌های عرفانی است.{{ببینید|متن=ببینید|حمد |لیلة القدر |توحید (عرفان)}}
* رویکرد فلسفی: از رویکردها و گرایش‌های پرجلوه در تفسیر امام‌خمینی بهره‌گیری از مباحث فلسفی و تبیین آیات با زبان فلسفی اسلامی است.
* رویکرد فلسفی: از رویکردها و گرایش‌های پرجلوه در تفسیر امام‌خمینی بهره‌گیری از مباحث فلسفی و تبیین آیات با زبان فلسفی اسلامی است.
* رویکرد کلامی: امام‌خمینی در بعضی از آثار خود در پاسخ به برخی از اشکالات اعتقادی، رویکرد تفسیر کلامی را دنبال کرده است.
* رویکرد کلامی: امام‌خمینی در بعضی از آثار خود در پاسخ به برخی از اشکالات اعتقادی، رویکرد تفسیر کلامی را دنبال کرده است.
* رویکرد فقهی: امام‌خمینی در کتاب‌های فقهی و اصولی خود به شکل گسترده‌ای از آیات قرآنی در استنباط [[احکام شرعی]] بهره گرفته است.{{ببینید|متن=ببینید|آیات الاحکام |کتاب (۲)}}
* رویکرد فقهی: امام‌خمینی در کتاب‌های فقهی و اصولی خود به شکل گسترده‌ای از آیات قرآنی در استنباط [[احکام شرعی]] بهره گرفته است.{{ببینید|متن=ببینید|آیات الاحکام |کتاب (منبع اجتهاد)}}
* رویکرد اخلاقی و تربیتی: این رویکرد برگرفته از نگاه امام‌خمینی درباره مقاصد و مطالب قرآن است که آن را کتاب [[تهذیب نفس]] و [[خودسازی]] می‌داند.{{ببینید|متن=ببینید|روش تفسیر قرآن}}
* رویکرد اخلاقی و تربیتی: این رویکرد برگرفته از نگاه امام‌خمینی درباره مقاصد و مطالب قرآن است که آن را کتاب [[تهذیب نفس]] و [[خودسازی]] می‌داند.{{ببینید|متن=ببینید|روش تفسیر قرآن}}
* رویکرد اجتماعی: این رویکرد به مقاصد و مطالب عالیه قرآن کریم برمی‌گردد و طرح مباحثی چون [[حکومت]]، [[سیاست]]، اقامه [[عدل]]، [[جنگ]] و [[صلح]] می‌باشد.{{ببینید|متن=ببینید|روش تفسیر قرآن}}
* رویکرد اجتماعی: این رویکرد به مقاصد و مطالب عالیه قرآن کریم برمی‌گردد و طرح مباحثی چون حکومت، [[سیاست]]، اقامه [[عدالت اجتماعی|عدل]]، [[جهاد و دفاع|جنگ]] و [[صلح]] می‌باشد.{{ببینید|متن=ببینید|روش تفسیر قرآن}}
===مبانی و اصول تفسیری===
===مبانی و اصول تفسیری===
آثار و دیدگاه‌های تفسیری امام‌خمینی مبتنی بر مبانی و اصول کلی چندی است؛ ازجمله:
آثار و دیدگاه‌های تفسیری امام‌خمینی مبتنی بر مبانی و اصول کلی چندی است؛ ازجمله:
====وحیانی‌بودن قرآن====
====وحیانی‌بودن قرآن====
یکی از مبانی تفسیر و شناخت قرآن کریم، وحیانی‌بودن آن است. این مسئله، هم در دانش کلام و هم در [[فلسفه]] و حکمت و در هم علوم قرآن مورد بحث و پژوهش واقع شده است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی |کلام الهی |کلام |تفسیر}}
یکی از مبانی تفسیر و شناخت قرآن کریم، وحیانی‌بودن آن است. این مسئله، هم در دانش کلام و هم در [[فلسفه]] و حکمت و در هم علوم قرآن مورد بحث و پژوهش واقع شده است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی |کلام الهی |کلام |تفسیر}}
امام‌خمینی ماهیت وحی را یک ادراک مرموز و یک حقیقت غیبی می‌داند که تنها خداوند و رسولش از تمام ابعاد آن آگاه‌اند و فهم حقیقت وحی و قرآن تنها برای کسی ممکن است که مخاطب آن باشد و دیگران به واسطه آنان از حقایق باطنی آن آگاهی می‌یابند. به اعتقاد ایشان وحی و مکاشفه رابطه تشکیکی دارند و هر دو از سنخ علم حضوری‌اند؛ امّا درجه و شدت وجودی وحی بیشتر از مکاشفه است{{ببینید|متن=ببینید|وحی |کشف و شهود}}؛ از این‌رو ادراک و دریافت حقیقت وحی تنها از طریق مکاشفه تامه الهی برای پیامبر مکرم اسلام(ص)، در مرتبه «[[مرتبه قاب قوسین او ادنی|قاب قوسین او ادنی]]» حاصل می‌شود که دست بشر از آن کوتاه است؛ البته پیامبر(ص) نیز خود تابع وحی و امر الهی است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی}}
امام‌خمینی ماهیت وحی را یک ادراک مرموز و یک حقیقت غیبی می‌داند که تنها خداوند و رسولش از تمام ابعاد آن آگاه‌اند و فهم حقیقت وحی و قرآن تنها برای کسی ممکن است که مخاطب آن باشد و دیگران به واسطه آنان از حقایق باطنی آن آگاهی می‌یابند. به اعتقاد ایشان [[وحی]] و مکاشفه رابطه تشکیکی دارند و هر دو از سنخ علم حضوری‌اند؛ امّا درجه و شدت وجودی وحی بیشتر از مکاشفه است{{ببینید|متن=ببینید|وحی |کشف و شهود}}؛ از این‌رو ادراک و دریافت حقیقت وحی تنها از طریق مکاشفه تامه الهی برای پیامبر مکرم اسلام(ص)، در مرتبه «قاب قوسین او ادنی» حاصل می‌شود که دست بشر از آن کوتاه است؛ البته [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] نیز خود تابع وحی و امر الهی است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی}}
امام‌خمینی معتقد است چگونگی نزول وحی از امور مجهولی است که تنها پیامبر(ص) بر آن آگاهی دارد. به باور ایشان عین ثابت پیامبر(ص) جامع تمام اعیان موجودات است و او حقایق عقلی را به [[عالم مثال]] و از آنجا به [[عالم ملک]] تنزل می‌دهد و در واقع این قوت روحی پیامبر(ص) است که [[جبرئیل]] را به این عالم نازل می‌کند.{{ببینید|متن=ببینید|اعیان ثابته |وحی}}
امام‌خمینی معتقد است چگونگی نزول وحی از امور مجهولی است که تنها پیامبر(ص) بر آن آگاهی دارد. به باور ایشان عین ثابت پیامبر(ص) جامع تمام اعیان موجودات است و او حقایق عقلی را به [[عالم مثال]] و از آنجا به عالم ملک تنزل می‌دهد و در واقع این قوت روحی پیامبر(ص) است که [[جبرئیل]] را به این عالم نازل می‌کند.{{ببینید|متن=ببینید|اعیان ثابته |وحی}}
از سوی دیگر، وحی الهی در سیر نزولی خود عوالم گوناگونی را می‌پیماید و در هر مرتبه ظهور و تجلی مناسب آن مرتبه را دارد و از آنجا که وحی به مشاهده و تنزل آن معانی مجرده در قلب پیامبر(ص) صورت می‌گیرد، آن [[تنزل غیبی]] را نمی‌توان مستقیماً در عالم حس و محسوس به مردم اعلام و ابلاغ کرد و باید با رعایت مراتب تنزل، آن را قابل فهم برای عموم مردم کرد.{{ببینید|متن=ببینید|وحی}}
از سوی دیگر، وحی الهی در سیر نزولی خود عوالم گوناگونی را می‌پیماید و در هر مرتبه ظهور و تجلی مناسب آن مرتبه را دارد و از آنجا که وحی به مشاهده و تنزل آن معانی مجرده در قلب پیامبر(ص) صورت می‌گیرد، آن تنزل غیبی را نمی‌توان مستقیماً در عالم حس و محسوس به مردم اعلام و ابلاغ کرد و باید با رعایت مراتب تنزل، آن را قابل فهم برای عموم مردم کرد.{{ببینید|متن=ببینید|وحی}}
====ظاهر و باطن قرآن====
====ظاهر و باطن قرآن====
امام‌خمینی به پیروی از حدیث «اِنّ للقرآن بطنا و للبطن بطن» و «ظهراً و بطناً و حدّاً و مطلعاً» قرآن کریم را همانند انسان دارای ظاهر و باطن و باطن آن را دارای هفت بطن تودرتو می‌داند و معتقد است اگر مراد از قرآن در این حدیث، همه عالم وجود باشد، ممکن است بطن، [[عالم غیب]]، و ظهر، [[عالم شهادت]] باشد.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |ظهور و بطون}}
امام‌خمینی به پیروی از حدیث «اِنّ للقرآن بطنا و للبطن بطن» و «ظهراً و بطناً و حدّاً و مطلعاً» قرآن کریم را همانند انسان دارای ظاهر و باطن و باطن آن را دارای هفت بطن تودرتو می‌داند و معتقد است اگر مراد از قرآن در این حدیث، همه عالم وجود باشد، ممکن است بطن، عالم غیب، و ظهر، عالم شهادت باشد.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |ظهور و بطون}}
====تاویل قرآن====
====تاویل قرآن====
به نظر امام‌خمینی تفسیر مربوط به ظاهر آیات و تاویل مربوط به باطن آیات است و هر رابطه و نسبتی که در میان ظاهر و باطن آیات برقرار باشد، عیناً میان تفسیر و [[تاویل]] نیز برقرار است؛ از این‌رو تفسیر و تاویل نه تنها تعارض و تضادی با یکدیگر ندارند، بلکه آن دو، مکمل و متمم یکدیگرند.
به نظر امام‌خمینی تفسیر مربوط به ظاهر آیات و تاویل مربوط به باطن آیات است و هر رابطه و نسبتی که در میان ظاهر و باطن آیات برقرار باشد، عیناً میان تفسیر و [[تاویل]] نیز برقرار است؛ از این‌رو تفسیر و تاویل نه تنها تعارض و تضادی با یکدیگر ندارند، بلکه آن دو، مکمل و متمم یکدیگرند.
از دیدگاه امام‌خمینی تفسیر حقیقی، شرح [[مقاصد قرآن]] است. ایشان معتقد است همه مراتب تاویلات و بطون قرآن در انحصار پیامبر(ص) و به تبع پیامبر(ص) [[ائمه(ع)]] می‌باشد؛ البته این راه به‌کلی بسته نیست و دیگران نیز می‌توانند به پیروی از آن صاحبان طهارت، به آن نائل شوند.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر |تاویل}}
از دیدگاه امام‌خمینی تفسیر حقیقی، شرح مقاصد قرآن است. ایشان معتقد است همه مراتب تاویلات و بطون قرآن در انحصار پیامبر(ص) و به تبع پیامبر(ص) [[ائمه(ع)]] می‌باشد؛ البته این راه به‌کلی بسته نیست و دیگران نیز می‌توانند به پیروی از آن صاحبان طهارت، به آن نائل شوند.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر |تاویل}}
امام‌خمینی دستیابی به تاویل را از دو راه دانسته: یکی ریاضت علمی و دیگری ریاضت عملی؛ همچنین تطهیر نفس و تنزیه روح و قلب.{{ببینید|متن=ببینید|تاویل |تفسیر}} ازجمله برجسته‌ترین ویژگی‌های تاویل در [[تفسیر عرفانی امام‌خمینی]]، استواری و پایبندی آن به احادیث و آموزه‌های اهل بیت(ع) است.
امام‌خمینی دستیابی به تاویل را از دو راه دانسته: یکی ریاضت علمی و دیگری ریاضت عملی؛ همچنین تطهیر نفس و تنزیه روح و قلب.{{ببینید|متن=ببینید|تاویل |تفسیر}} ازجمله برجسته‌ترین ویژگی‌های تاویل در تفسیر عرفانی امام‌خمینی، استواری و پایبندی آن به احادیث و آموزه‌های اهل بیت(ع) است.
یکی از روش‌های خاص امام‌خمینی در تفسیر آیات، استفاده از «تطبیق» است؛ یعنی پیاده‌کردن پیام‌های عرفانی قرآن و انطباق آنها با حالات و شرایط روحی نفس انسان و جامعه و وضعیت اجتماعی انسان‌ها. ایشان این شیوه را هم در بُعد قرائت قرآن و تفسیر آیات و هم در تاویل آنها مورد تاکید قرار داده است.{{ببینید|متن=ببینید|تاویل |تلاوت قرآن |تفسیر}}
یکی از روش‌های خاص امام‌خمینی در تفسیر آیات، استفاده از «تطبیق» است؛ یعنی پیاده‌کردن پیام‌های عرفانی قرآن و انطباق آنها با حالات و شرایط روحی نفس انسان و جامعه و وضعیت اجتماعی انسان‌ها. ایشان این شیوه را هم در بُعد قرائت قرآن و تفسیر آیات و هم در تاویل آنها مورد تاکید قرار داده است.{{ببینید|متن=ببینید|تاویل |تلاوت قرآن |تفسیر}}
====عدم تفسیر به رای====
====عدم تفسیر به رای====
مسئله تفسیر به رای از مسائل اساسی در علوم قرآنی میان فرقه‌های کلامی است. [[اشاعره]]، [[معتزله]] را بر باطل و اهل [[تفسیر به رای]] می‌دانند و معتزله نیز اشاعره را بر باطل و اهل تفسیر به رای می‌دانند. امام‌خمینی نکته‌سنجی‌ها و برداشت‌های اخلاقی و عرفانی از قرآن را تفسیر به رای نمی‌داند، بلکه برداشت‌هایی می‌داند که به وسیله [[تفکر]] و تدبر در آیات به دست آمده‌اند. ایشان تفسیر به رای را در موارد گوناگونی می‌داند؛ ازجمله:
مسئله تفسیر به رای از مسائل اساسی در علوم قرآنی میان فرقه‌های کلامی است. [[اشاعره]]، [[معتزله]] را بر باطل و اهل [[تفسیر به رأی|تفسیر به رای]] می‌دانند و معتزله نیز اشاعره را بر باطل و اهل تفسیر به رای می‌دانند. امام‌خمینی نکته‌سنجی‌ها و برداشت‌های اخلاقی و عرفانی از قرآن را تفسیر به رای نمی‌داند، بلکه برداشت‌هایی می‌داند که به وسیله [[تفکر]] و تدبر در آیات به دست آمده‌اند. ایشان تفسیر به رای را در موارد گوناگونی می‌داند؛ ازجمله:
* تفسیر [[آیات احکام]] براساس [[عقل]] و [[قیاس]] و عدم مراجعه به [[سنت (اصول فقه)|سنت]] و [[حدیث]]؛
* تفسیر [[آیات احکام]] براساس [[عقل]] و [[قیاس]] و عدم مراجعه به [[سنت (اصول فقه)|سنت]] و [[حدیث]]؛
* تحمیل آرای شخصی به آیات قرآن و
* تحمیل آرای شخصی به آیات قرآن و
* تفسیر افراد کم‌اطلاع از علوم و [[معارف اسلامی]].{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر}}
* تفسیر افراد کم‌اطلاع از علوم و معارف اسلامی.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر}}
====زبان رمز و اشاره====
====زبان رمز و اشاره====
همان‌گونه که قرآن دارای ظاهر و باطن است دارای زبان رمز و اشاره است. امام‌خمینی یکی از مبانی تفسیر قرآن را وجود زبان رمز و اشاره در قرآن کریم می‌داند و تاکید دارد برای آگاه‌شدن از حقایق و اسرار قرآن کریم باید با این زبان آشنا بود. نیز ایشان دستیابی به این اسرار و اشارات و رموز را تنها برای [[راسخان در علم]] ممکن می‌شمارد.
همان‌گونه که قرآن دارای ظاهر و باطن است دارای زبان رمز و اشاره است. امام‌خمینی یکی از مبانی تفسیر قرآن را وجود زبان رمز و اشاره در قرآن کریم می‌داند و تاکید دارد برای آگاه‌شدن از حقایق و اسرار قرآن کریم باید با این زبان آشنا بود. نیز ایشان دستیابی به این اسرار و اشارات و رموز را تنها برای [[راسخان در علم]] ممکن می‌شمارد.
خط ۳۱۷: خط ۳۱۷:
====متشابهات قرآن کریم====
====متشابهات قرآن کریم====
امام‌خمینی درباره [[متشابهات قرآن]] مباحثی ویژه دارد که نشانگر اهمیت موضوع نزد ایشان است. ایشان براساس قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، از ظواهر حسّی عبور و برخی مشکلات متشابهات را حلّ کرده است؛ در عین حال، به جمع ظاهر و باطن قرآن پرداخته و ضمن پایبندی به ظواهر آیات، معانی باطنی و حقایق معنوی و اسرار آیات الهی را نیز وجهه همت خویش ساخته است.
امام‌خمینی درباره [[متشابهات قرآن]] مباحثی ویژه دارد که نشانگر اهمیت موضوع نزد ایشان است. ایشان براساس قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، از ظواهر حسّی عبور و برخی مشکلات متشابهات را حلّ کرده است؛ در عین حال، به جمع ظاهر و باطن قرآن پرداخته و ضمن پایبندی به ظواهر آیات، معانی باطنی و حقایق معنوی و اسرار آیات الهی را نیز وجهه همت خویش ساخته است.
درباره قاعده وضع الفاظ برای روح معنا، دیدگاه‌هایی وجود دارد: ازجمله اینکه کاربرد الفاظ در مصادیق معقول، حقیقت و در مصادیق محسوس به نحو مجاز است. تفسیر دیگر این است که حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تشکیک می‌باشد. در تفسیر سوم، حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تواطی است. امام‌خمینی که معتقد است قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، نقش بنیادین در فهم متون دینی دارد، کاملاً بر تلقی تشکیکی صحه می‌گذارد.{{ببینید|متن=ببینید|روح معانی |تاویل}}
درباره قاعده وضع الفاظ برای روح معنا، دیدگاه‌هایی وجود دارد: ازجمله اینکه کاربرد الفاظ در مصادیق معقول، حقیقت و در مصادیق محسوس به نحو [[حقیقت و مجاز|مجاز]] است. تفسیر دیگر این است که حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تشکیک می‌باشد. در تفسیر سوم، حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تواطی است. امام‌خمینی که معتقد است قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، نقش بنیادین در فهم متون دینی دارد، کاملاً بر تلقی تشکیکی صحه می‌گذارد.{{ببینید|متن=ببینید|روح معانی |تاویل}}
==اندیشه‌های کلامی==
==اندیشه‌های کلامی==
[[علم کلام]]، عهده‌دار استخراج، تنظیم، توضیح، اثبات و دفاع عقلانی از عقاید دینی بر مبنای نصوص در [[شریعت]] است. علم کلام از نظر منبع معرفتی علمی عقلی و نقلی است. از آنجا که در عصر امام‌خمینی کلام و [[فلسفه]] دوران تکامل خود را سپری کرده بود، روش کلامی امام‌خمینی نه تنها بر عقل و [[برهان]] تکیه دارد، بلکه متاثر از مسلک عرفانی نیز می‌باشد. اگرچه ایشان این روش را در بیشتر آثار خود به روشنی بیان نمی‌کند، امّا مبانی، اصول و قواعد این روش از آثار ایشان قابل دسترسی است.
[[علم کلام]]، عهده‌دار استخراج، تنظیم، توضیح، اثبات و دفاع عقلانی از عقاید دینی بر مبنای نصوص در [[شریعت]] است. علم کلام از نظر منبع معرفتی علمی عقلی و نقلی است. از آنجا که در عصر امام‌خمینی کلام و [[فلسفه]] دوران تکامل خود را سپری کرده بود، روش کلامی امام‌خمینی نه تنها بر [[عقل (قوه ادراک)|عقل]] و برهان تکیه دارد، بلکه متاثر از مسلک عرفانی نیز می‌باشد. اگرچه ایشان این روش را در بیشتر آثار خود به روشنی بیان نمی‌کند، امّا مبانی، اصول و قواعد این روش از آثار ایشان قابل دسترسی است.
امام‌خمینی سعی در تعامل کامل میان نص و نقل با عقل داشته است و در مباحث کلامی خود روشی را مشی می‌کند که بر پایه آن جنبه‌های سلبی و تناقض‌آور برخی مکاتب کلامی حذف می‌شود. ازجمله روش ایشان در مباحث کلامی، بهره‌گیری از زبان فلسفی و عرفانی است؛ بنابراین در کار کلامی امام‌خمینی، فلسفه حضور جدّی دارد و ایشان با بهره‌گیری از [[فلسفه مشاء]]، [[فلسفه اشراق|اشراق]] و [[حکمت متعالیه]]، در بسیاری از موارد بی‌اساس بودن و نادرستی مطالب متکلمان را بیان کرده است.
امام‌خمینی سعی در تعامل کامل میان نص و نقل با عقل داشته است و در مباحث کلامی خود روشی را مشی می‌کند که بر پایه آن جنبه‌های سلبی و تناقض‌آور برخی مکاتب کلامی حذف می‌شود. ازجمله روش ایشان در مباحث کلامی، بهره‌گیری از زبان فلسفی و عرفانی است؛ بنابراین در کار کلامی امام‌خمینی، فلسفه حضور جدّی دارد و ایشان با بهره‌گیری از [[فلسفه مشاء]]، [[فلسفه اشراق|اشراق]] و [[حکمت متعالیه]]، در بسیاری از موارد بی‌اساس بودن و نادرستی مطالب متکلمان را بیان کرده است.
از سوی دیگر، امام‌خمینی مکتب اهل حدیث را بررسی و نقد کرده و معتقد است تمسک [[اهل حدیث]] به برخی [[آیات]] و [[روایات]]، به فهم عرفی و اصرار بر حفظ ظاهر آنها، نادرست است{{ببینید|متن=ببینید|کلام}}؛ چنان‌که برخی مسائل و مبانی مکاتب معتزله و اشاعره را بررسی و نقد کرده است و از منابع کلامی چون [[بحارالانوار]]، [[التوحید صدوق]]، [[مرآة العقول]]، [[عبقات الانوار]]، [[شوارق الالهام]]، [[تجرید الاعتقاد]]، [[الفوائد الرضویه]] و [[المباحث المشرقیه]] استفاده فراوانی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|کلام}} مباحث و مسائل کلامی امام‌خمینی در موضوعات مختلف عبارت است از:
از سوی دیگر، امام‌خمینی مکتب اهل حدیث را بررسی و نقد کرده و معتقد است تمسک [[اهل حدیث]] به برخی آیات و [[روایات]]، به فهم عرفی و اصرار بر حفظ ظاهر آنها، نادرست است{{ببینید|متن=ببینید|کلام}}؛ چنان‌که برخی مسائل و مبانی مکاتب معتزله و اشاعره را بررسی و نقد کرده است و از منابع کلامی چون [[بحارالانوار]]، [[التوحید صدوق]]، [[مرآة العقول]]، [[عبقات الانوار]]، [[شوارق الالهام]]، [[تجرید الاعتقاد]]، [[الفوائد الرضویه]] و [[المباحث المشرقیه]] استفاده فراوانی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|کلام}} مباحث و مسائل کلامی امام‌خمینی در موضوعات مختلف عبارت است از:
===توحید===
===توحید===
متکلمان در بحث توحید بیشتر به تبیین وحدت خداوند، نفی شبیه برای او، نفی کثرت و تعدد و نفی شریک، تاکید کرده‌اند. امام‌خمینی نیز با بیان اقسام و حقیقت توحید و با استفاده از مطالب فلسفی، ـ به بررسی کلامی توحید پرداخته و بسیاری از مطالب توحید متکلمان را بررسی و نقد کرده است. ایشان حقیقت توحید را اعتقاد قلبی به وحدانیت و یکتایی خداوند در ذات، صفات و افعال و نیز عمل‌کردن بر اساس این اعتقاد می‌داند و در بیان [[توحید ذاتی]] دو مرحله را بررسی می‌کند؛ یکی [[بساطت ذات]] و نفی ترکیب از خداوند و دیگری نفی تمثیل و نظیر و همتا برای خداوند؛ چنان‌که در [[توحید صفاتی]] با رد سخنان اشاعره و معتزله بر عینیت صفات بر ذات تاکید می‌کند و توحید افعالی را این می‌داند که حق‌تعالی در فعل واحد است و هیچ استقلالی در ممکنات و فعل آنها قائل نیست. ایشان در تبیین توحید افعالی، لوازم و ویژگی‌های خاص را همسو با حکمت متعالیه به دست می‌دهد؛ ازجمله نظریه فاعلیت حق و حصر فاعلیت خداوند تعالی به عنوان ماثور در عالم هستی. ایشان با ارجاع علیت به تشاّن و قیمومیت حق‌تعالی به اثبات [[توحید افعالی]] در آثار خویش پرداخته است.{{ببینید|متن=ببینید|توحید (۱)}}
متکلمان در بحث [[توحید (فلسفه و کلام)|توحید]] بیشتر به تبیین وحدت خداوند، نفی شبیه برای او، نفی کثرت و تعدد و نفی شریک، تاکید کرده‌اند. امام‌خمینی نیز با بیان اقسام و حقیقت توحید و با استفاده از مطالب فلسفی، ـ به بررسی کلامی توحید پرداخته و بسیاری از مطالب توحید متکلمان را بررسی و نقد کرده است. ایشان حقیقت توحید را اعتقاد قلبی به وحدانیت و یکتایی خداوند در ذات، صفات و افعال و نیز عمل‌کردن بر اساس این اعتقاد می‌داند و در بیان توحید ذاتی دو مرحله را بررسی می‌کند؛ یکی بساطت ذات و نفی ترکیب از خداوند و دیگری نفی تمثیل و نظیر و همتا برای خداوند؛ چنان‌که در توحید صفاتی با رد سخنان اشاعره و معتزله بر عینیت صفات بر ذات تاکید می‌کند و توحید افعالی را این می‌داند که حق‌تعالی در فعل واحد است و هیچ استقلالی در ممکنات و فعل آنها قائل نیست. ایشان در تبیین توحید افعالی، لوازم و ویژگی‌های خاص را همسو با [[حکمت متعالیه]] به دست می‌دهد؛ ازجمله نظریه فاعلیت حق و حصر فاعلیت خداوند تعالی به عنوان ماثور در عالم هستی. ایشان با ارجاع علیت به تشاّن و قیمومیت حق‌تعالی به اثبات توحید افعالی در آثار خویش پرداخته است.{{ببینید|متن=ببینید|توحید (فلسفه و کلام)}}
امام‌خمینی به موازات بحث از توحید به مسائل و اقسام شرک پرداخته و کلام [[وهابیت]] در [[شرک در عبادت]] را نقد کرده است. شرک در عبادت دارای مراتبی است که از جهت ظهور و خفا در یک سطح نمی‌باشد و به [[شرک جلی]] و [[شرک خفی|خفی]] تقسیم می‌شود.{{ببینید|متن=ببینید|شرک |وهابیت}}
امام‌خمینی به موازات بحث از توحید به مسائل و اقسام شرک پرداخته و کلام [[وهابیت]] در شرک در عبادت را نقد کرده است. شرک در عبادت دارای مراتبی است که از جهت ظهور و خفا در یک سطح نمی‌باشد و به [[شرک جلی]] و [[شرک خفی|خفی]] تقسیم می‌شود.{{ببینید|متن=ببینید|شرک |وهابیت}}
===صفات الهی===
===صفات الهی===
اختلاف در اوصاف خداوند موجب ظهور دسته‌بندی‌های مختلف در میان متکلمان مسلمان شده است. امام‌خمینی معتقد است شناخت [[ذات حق‌تعالی]] در پرتو شناخت اسما و صفات او ممکن است.{{ببینید|متن=ببینید|خداشناسی |اسما و صفات}} ایشان با توجه به مبانی اصالت، تشکیک و اشتراک معنوی وجود و با استناد به برخی آیات الهی دیدگاه‌هایی که بر تنزیه محض یا تشبیه محض حق‌تعالی دلالت دارد را رد کرده، درباره امکان شناخت خداوند معتقد است شناخت بشر به تمام مراتب حق‌تعالی راه ندارد؛ امّا انسان می‌تواند در مرتبه ظهور اسما و صفات الهی به معرفت حق برسد. ایشان در این مرتبه چندین راه برای شناخت حق، معرفی می‌کند؛ ازجمله شناخت انسان کامل، شناخت [[نفس]] و شناخت [[کلام الهی]].{{ببینید|متن=ببینید|خداشناسی |اسما و صفات |تنزیه و تشبیه |انسان‌شناسی |نفس |کلام الهی}}
اختلاف در اوصاف خداوند موجب ظهور دسته‌بندی‌های مختلف در میان متکلمان مسلمان شده است. امام‌خمینی معتقد است شناخت ذات حق‌تعالی در پرتو شناخت اسما و صفات او ممکن است.{{ببینید|متن=ببینید|خداشناسی |اسما و صفات}} ایشان با توجه به مبانی [[اصالت وجود|اصالت]]، [[تشکیک در وجود|تشکیک]] و اشتراک معنوی وجود و با استناد به برخی آیات الهی دیدگاه‌هایی که بر تنزیه محض یا تشبیه محض حق‌تعالی دلالت دارد را رد کرده، درباره امکان شناخت خداوند معتقد است شناخت بشر به تمام مراتب حق‌تعالی راه ندارد؛ امّا انسان می‌تواند در مرتبه ظهور اسما و صفات الهی به معرفت حق برسد. ایشان در این مرتبه چندین راه برای شناخت حق، معرفی می‌کند؛ ازجمله شناخت انسان کامل، شناخت [[نفس]] و شناخت [[کلام الهی]].{{ببینید|متن=ببینید|خداشناسی |اسما و صفات |تنزیه و تشبیه |انسان‌شناسی |نفس |کلام الهی}}
امام‌خمینی صفات الهی را در دو مرحله بررسی می‌کند: مرحله نخست، بررسی مباحث عمومی صفات است؛ بدون آنکه به صفات خاصی نظر داشته باشد. محورهای اصلی مباحث کلامی در این مرحله عبارتند از: اقسام صفات، امکان شناسایی [[صفات الهی]]، تبیین معنایی صفات، ارتباط خارجی ذات با صفات، اثبات عمومیت [[صفات کمالی]] برای خداوند.{{ببینید|متن=ببینید|اسما و صفات |خداشناسی |کلام |توحید (۱)}} مرحله دوم صفات خاص مربوط به هر یک از اوصاف الهی مانند [[قدرت خدا|قدرت]]، [[اراده الهی|اراده]] و [[کلام الهی]] است:
امام‌خمینی صفات الهی را در دو مرحله بررسی می‌کند: مرحله نخست، بررسی مباحث عمومی صفات است؛ بدون آنکه به صفات خاصی نظر داشته باشد. محورهای اصلی مباحث کلامی در این مرحله عبارتند از: اقسام صفات، امکان شناسایی [[اسما و صفات|صفات الهی]]، تبیین معنایی صفات، ارتباط خارجی ذات با صفات، اثبات عمومیت صفات کمالی برای خداوند.{{ببینید|متن=ببینید|اسما و صفات |خداشناسی |کلام |توحید (فلسفه و کلام)}} مرحله دوم صفات خاص مربوط به هر یک از اوصاف الهی مانند [[قدرت خدا|قدرت]]، [[اراده الهی|اراده]] و [[کلام الهی]] است:
* قدرت الهی: بحث از قدرت از مباحث مهم و نخستین در شناخت خداوند تعالی به ویژه در ساحت [[صفات جمال]] اوست. امام‌خمینی در آثار خود به بحث از قدرت الهی از جهت هستی‌شناسی، معنا‌شناسی و شمول و گستردگی آن پرداخته و سخنان برخی متکلمان را در این زمینه بررسی و نقد و دلایل متعددی برای عمومیت قدرت الهی بیان کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|قدرت الهی}}
* [[قدرت الهی]]: بحث از قدرت از مباحث مهم و نخستین در شناخت خداوند تعالی به ویژه در ساحت صفات جمال اوست. امام‌خمینی در آثار خود به بحث از قدرت الهی از جهت هستی‌شناسی، معنا‌شناسی و شمول و گستردگی آن پرداخته و سخنان برخی متکلمان را در این زمینه بررسی و نقد و دلایل متعددی برای عمومیت قدرت الهی بیان کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|قدرت الهی}}
* اراده الهی: حقیقت اراده از دو جهت قابل بررسی است؛ یکی از نگاه معناشناسی که به معنای عام آن قابل کار بردن بر خداوند هست و از صفات الهی است، امّا به معنای تصمیم‌گرفتن و کیف نفسانی، در ذات الهی راه ندارد؛ دیگری از نگاه هستی‌شناسی است. امام‌خمینی بر این باور است که اراده حقیقی، وجودی و از صفات کمال وجود و موجود و امری تشکیکی است که برترین مرتبه آن متعلق به حق‌تعالی است. متکلمان اراده را تنها در مقام فعل ثابت می‌کنند، اما امام‌خمینی اراده را در مقام ذات و فعل ثابت می‌کند. امام‌خمینی در آثار خود مباحثی چون معنای اراده انسان، گستره اراده الهی، اتحاد طلب و اراده و رابطه اراده و مشیت الهی را بررسی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|اراده |مشیت}}
* اراده الهی: حقیقت اراده از دو جهت قابل بررسی است؛ یکی از نگاه معناشناسی که به معنای عام آن قابل کار بردن بر خداوند هست و از [[اسما و صفات|صفات الهی]] است، امّا به معنای تصمیم‌گرفتن و کیف نفسانی، در ذات الهی راه ندارد؛ دیگری از نگاه هستی‌شناسی است. امام‌خمینی بر این باور است که اراده حقیقی، وجودی و از صفات کمال وجود و موجود و امری تشکیکی است که برترین مرتبه آن متعلق به حق‌تعالی است. متکلمان اراده را تنها در مقام فعل ثابت می‌کنند، اما امام‌خمینی اراده را در مقام ذات و فعل ثابت می‌کند. امام‌خمینی در آثار خود مباحثی چون معنای اراده انسان، گستره اراده الهی، اتحاد طلب و اراده و رابطه اراده و مشیت الهی را بررسی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|اراده |مشیت}}
* کلام الهی: در بیان حقیقت کلام الهی، آرای مختلفی اظهار شده است؛ گروهی کلام خدا را همان اصوات و حروف می‌دانند که قائم به ذات و قدیم است. گروهی دیگر مانند معتزله آن را اصوات و حروفی می‌دانند که حادث‌اند و به وسیله ایجاد اصوات و حروف در محلی از قبیل [[لوح محفوظ]] یا قلب پیامبر ایجاد می‌شود. اشاعره با ایجاد تلفیق میان دیدگاه حنبلی و معتزلی، حقیقت کلام را معنای قائم به ذات می‌دانند که نه حرف و نه صوت‌ است، بلکه حقیقتی غیبی در نفس متکلم است. امام‌خمینی نظر متکلمان معتزلی و اشعری را درباره حقیقت کلام الهی نمی‌پذیرد و معتقد است لازمه سخن معتزله، تجدد و تغیّر در ذات الهی و لازمه گفته اشاعره، راه‌یافتن نقص و ترکیب و قوه در آن است. ایشان در آثار خود به بحث از اثبات، مراتب و اقسام کلام الهی پرداخته است.{{ببینید|متن=ببینید|کلام الهی}}
* [[کلام الهی]]: در بیان حقیقت کلام الهی، آرای مختلفی اظهار شده است؛ گروهی کلام خدا را همان اصوات و حروف می‌دانند که قائم به ذات و قدیم است. گروهی دیگر مانند معتزله آن را اصوات و حروفی می‌دانند که حادث‌اند و به وسیله ایجاد اصوات و حروف در محلی از قبیل [[لوح محفوظ]] یا قلب پیامبر ایجاد می‌شود. اشاعره با ایجاد تلفیق میان دیدگاه حنبلی و معتزلی، حقیقت کلام را معنای قائم به ذات می‌دانند که نه حرف و نه صوت‌ است، بلکه حقیقتی غیبی در نفس متکلم است. امام‌خمینی نظر متکلمان معتزلی و اشعری را درباره حقیقت کلام الهی نمی‌پذیرد و معتقد است لازمه سخن معتزله، تجدد و تغیّر در ذات الهی و لازمه گفته اشاعره، راه‌یافتن نقص و ترکیب و قوه در آن است. ایشان در آثار خود به بحث از اثبات، مراتب و اقسام کلام الهی پرداخته است.{{ببینید|متن=ببینید|کلام الهی}}
امام‌خمینی با الهام‌گرفتن از حکما و عرفای الهی معتقد است [[کلام ذاتی خداوند]]، در حقیقت به صفت قدرت باز می‌گردد و [[کلام فعلی خداوند|کلام فعلی حق‌تعالی]] نیز همان ایجاد و اظهار عالم است. این کلام نه یک موجود اعتباری بلکه امری حقیقی و تکوینی است. ایشان در تبیین کلام تکوینی خداوند از سخنان عرفا بسیار بهره برده و همه ممکنات را از تعینات نفس رحمانی دانسته است؛ صورت حق‌تعالی یک تجلی دارد و آن نفس رحمانی است که به صورت کلمات وجودیِ متعدد در می‌آید.{{ببینید|متن=ببینید|کلام الهی |نفس رحمانی}}
امام‌خمینی با الهام‌گرفتن از [[حکما]] و عرفای الهی معتقد است کلام ذاتی خداوند، در حقیقت به صفت قدرت باز می‌گردد و کلام فعلی حق‌تعالی نیز همان ایجاد و اظهار عالم است. این کلام نه یک موجود اعتباری بلکه امری حقیقی و تکوینی است. ایشان در تبیین کلام تکوینی خداوند از سخنان عرفا بسیار بهره برده و همه ممکنات را از تعینات [[نفس رحمانی]] دانسته است؛ صورت حق‌تعالی یک [[تجلی]] دارد و آن نفس رحمانی است که به صورت کلمات وجودیِ متعدد در می‌آید.{{ببینید|متن=ببینید|کلام الهی |نفس رحمانی}}
===افعال الهی===
===افعال الهی===
بخشی از صفات الهی مربوط به صفات افعال خداوند است و درباره برخی از مهم‌ترین آنها اختلافات چندی میان مذاهب کلامی پدید آمده است و ازجمله آنها این موارد است:
بخشی از صفات الهی مربوط به صفات افعال خداوند است و درباره برخی از مهم‌ترین آنها اختلافات چندی میان مذاهب کلامی پدید آمده است و ازجمله آنها این موارد است:
* [[عدل الهی]]: «[[عدالت]]» یکی از صفات خداوند است که بحث‌های دامنه‌داری را میان دو گروه [[عدلیه]] و اشاعره در پی داشته است و اهمیت آن باعث شده [[امامیه]] و معتزله آن را از [[اصول دین]] یا [[اصول مذهب|مذهب]] قرار دهند. متکلمان اسلامی از مسائلی چون [[خیر]] و [[شر]]، آفات و بلاها{{ببینید|متن=ببینید|ابتلا}} و تفاوت افراد در دنیا، در ذیل بحث عدل الهی بحث کرده‌اند. امام‌خمینی نیز در آثار خود به بحث عدل الهی و شبهات مرتبط با آن پرداخته است.{{ببینید|متن=ببینید|عدل الهی}}
* [[عدل الهی]]: «عدالت» یکی از صفات خداوند است که بحث‌های دامنه‌داری را میان دو گروه [[عدلیه]] و اشاعره در پی داشته است و اهمیت آن باعث شده [[امامیه]] و معتزله آن را از [[اصول دین اسلام|اصول دین]] یا [[اصول مذهب شیعه|مذهب]] قرار دهند. متکلمان اسلامی از مسائلی چون [[خیر]] و [[شر]]، آفات و بلاها{{ببینید|متن=ببینید|ابتلا}} و تفاوت افراد در دنیا، در ذیل بحث عدل الهی بحث کرده‌اند. امام‌خمینی نیز در آثار خود به بحث عدل الهی و شبهات مرتبط با آن پرداخته است.{{ببینید|متن=ببینید|عدل الهی}}
* [[قضا و قدر]]: بنابر نظر امام‌خمینی حقیقت قضا و قدر و کیفیت و مراتب آن، از اجلّ و اشرف علوم الهی است که از جهت کمال دقت و لطافت آن، مردم عادی از غورکردن در آن نهی شده‌اند؛ زیرا موجب حیرت و گمراهی می‌شود و از همین‌رو، این حقیقت، از اسرار شریعت و ودیعه نبوت شمرده شده است.{{ببینید|متن=ببینید|قضا و قدر |سرّالقدر |خیر و شر}}
* [[قضا و قدر]]: بنابر نظر امام‌خمینی حقیقت قضا و قدر و کیفیت و مراتب آن، از اجلّ و اشرف علوم الهی است که از جهت کمال دقت و لطافت آن، مردم عادی از غورکردن در آن نهی شده‌اند؛ زیرا موجب حیرت و گمراهی می‌شود و از همین‌رو، این حقیقت، از اسرار شریعت و ودیعه نبوت شمرده شده است.{{ببینید|متن=ببینید|قضا و قدر |سرّالقدر |خیر و شر}}
* [[جبر و اختیار]]: مسئله جبر و اختیار یکی از مسائل مهم اعتقادی است که متکلمان و حکیمان با ژرف‌اندیشی در این مسئله، تحلیل‌های متفاوتی از آن به دست داده‌اند. تحلیل امام‌خمینی در ردّ جبر و تفویض و اثبات «[[امر بین الامرین]]» غالباً شرح و تفسیر کلمات و روایات معصومین(ع) با مبنای فلسفی و عرفانی است.{{ببینید|متن=ببینید|جبر و اختیار}}
* [[جبر و اختیار]]: مسئله جبر و اختیار یکی از مسائل مهم اعتقادی است که متکلمان و حکیمان با ژرف‌اندیشی در این مسئله، تحلیل‌های متفاوتی از آن به دست داده‌اند. تحلیل امام‌خمینی در ردّ جبر و تفویض و اثبات «[[امر بین الامرین]]» غالباً شرح و تفسیر کلمات و روایات معصومین(ع) با مبنای فلسفی و عرفانی است.{{ببینید|متن=ببینید|جبر و اختیار}}
تحلیل امام‌خمینی در مسئله جبر و اختیار، با تاکید بر [[وحدت شخصی وجود]] و تبیین نظام هستی براساس تجلی و ظهور و اثبات [[تشکیک در ظهور]] به جای [[تشکیک در وجود]] است. ریشه تحلیل ایشان در مقام تبیین مسائلی چون [[سرّالقدر]]، اقتضا و استعداد [[اعیان ثابته]] می‌باشد.{{ببینید|متن=ببینید|جبر و اختیار |سرّالقدر |اعیان ثابته |تشکیک در وجود |کلام |وحدت وجود}}
تحلیل امام‌خمینی در مسئله جبر و اختیار، با تاکید بر وحدت شخصی وجود و تبیین نظام هستی براساس [[تجلی]] و ظهور و اثبات تشکیک در ظهور به جای [[تشکیک در وجود]] است. ریشه تحلیل ایشان در مقام تبیین مسائلی چون [[سرّالقدر]]، اقتضا و استعداد [[اعیان ثابته]] می‌باشد.{{ببینید|متن=ببینید|جبر و اختیار |سرّالقدر |اعیان ثابته |تشکیک در وجود |کلام |وحدت وجود}}
===نبوت و امامت===
===نبوت و امامت===
بحث از [[نبوت]] و به تبعِ آن، [[امامت]]، از مباحث اساسی در علم کلام است و مباحث فراوانی را در میان متکلمان، درپی داشته است. امام‌خمینی لزوم بعثت [[پیامبران(ع)]] را معلول [[لطف الهی]] می‌شمارد. به اعتقاد ایشان یکی از مقاصد و اهداف پیامبران(ع) بیان قوانین الهی، تنظیم روابط اجتماعی و نظم و ترتیب آن براساس نظام عادلانه است.{{ببینید|متن=ببینید|نبوت |پیامبران(ع)}} ایشان در بیان حقیقت نبوت به دو مؤلفه اساسی آن، یعنی کشف حقایق در مرحله نخست و بسط آن در مرحله بعد اشاره کرده، معتقد است نبوت، امر مجعول و منصب اعتباری نیست.{{ببینید|متن=ببینید|نبوت}} ایشان همین نگاه را درباره امامت دارد و آن را یک امر اعتباری صرف نمی‌داند. [[وحی]]، حقیقت و جایگاه امامت، [[عصمت]] و حقیقت [[ایمان]] و [[کفر]] چهار موضوع اساسی در این بخش به شمار می‌رود:
بحث از [[نبوت]] و به تبعِ آن، [[امامت]]، از مباحث اساسی در [[علم کلام]] است و مباحث فراوانی را در میان متکلمان، درپی داشته است. امام‌خمینی لزوم بعثت [[پیامبران(ع)]] را معلول [[لطف الهی]] می‌شمارد. به اعتقاد ایشان یکی از مقاصد و اهداف پیامبران(ع) بیان قوانین الهی، تنظیم روابط اجتماعی و نظم و ترتیب آن براساس نظام عادلانه است.{{ببینید|متن=ببینید|نبوت |پیامبران(ع)}} ایشان در بیان حقیقت نبوت به دو مؤلفه اساسی آن، یعنی کشف حقایق در مرحله نخست و بسط آن در مرحله بعد اشاره کرده، معتقد است نبوت، امر مجعول و منصب اعتباری نیست.{{ببینید|متن=ببینید|نبوت}} ایشان همین نگاه را درباره امامت دارد و آن را یک امر اعتباری صرف نمی‌داند. [[وحی]]، حقیقت و جایگاه امامت، [[عصمت]] و حقیقت [[ایمان و کفر]] چهار موضوع اساسی در این بخش به شمار می‌رود:
====وحی====
====وحی====
یکی از مسائل بسیار مهم کلامی، فلسفی، وحی و چگونگی ارتباط انسان با خداوند است. نگاه متکلمان به وحی رویکردی گزاره‌ای و زبانی بوده است. امام‌خمینی با روشی که مبتنی بر [[عرفان]] و برهان است به تبیین وحی پرداخته است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی}} ایشان قائل است که چگونگی نزول وحی از امور مجهولی است که تنها پیامبر بر آن اطلاع دارد. انسان کامل مانند رسول اکرم(ص) که جامع تمام اعیان موجودات است، حقایق عقلی را به عالم مثال و از آنجا به عالم ملک تنزل می‌دهد و در واقع این قوت روحی پیامبر(ص) است که جبرئیل را به این عالم نازل می‌کند و این با حالت اضطراب یا اغمای پیامبر(ص) هنگام دریافت وحی منافاتی ندارد؛ زیرا این جسم نبی است که از تحمل وحی بی‌تاب است نه قوه روحی ایشان.
یکی از مسائل بسیار مهم کلامی، فلسفی، وحی و چگونگی ارتباط انسان با خداوند است. نگاه متکلمان به وحی رویکردی گزاره‌ای و زبانی بوده است. امام‌خمینی با روشی که مبتنی بر [[عرفان]] و برهان است به تبیین وحی پرداخته است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی}} ایشان قائل است که چگونگی نزول وحی از امور مجهولی است که تنها پیامبر بر آن اطلاع دارد. [[انسان کامل]] مانند [[پیامبر اکرم(ص)|رسول اکرم(ص)]] که جامع تمام اعیان موجودات است، حقایق عقلی را به عالم مثال و از آنجا به عالم ملک تنزل می‌دهد و در واقع این قوت روحی پیامبر(ص) است که جبرئیل را به این عالم نازل می‌کند و این با حالت اضطراب یا اغمای پیامبر(ص) هنگام دریافت وحی منافاتی ندارد؛ زیرا این جسم نبی است که از تحمل وحی بی‌تاب است نه قوه روحی ایشان.
امام‌خمینی بر اساس [[بساطت وجود]]، تشکیک وجود و مراتب آن{{ببینید|متن=ببینید|وجود}} معتقد است وحی هم امری عقلی و حضوری است و هم [[قوه خیال]] و [[حس]] در آن راه دارد و وحی الهی در سیر نزولی خود عوالم گوناگونی را می‌پیماید و در هر مرتبه ظهور و تجلی مناسب آن مرتبه را دارد. در حقیقت، وحی قرآنی و کلام الهی پس از عبور از حجاب‌های نوری بر [[قلب پیامبر(ص)]] نازل و از آنجا نیز متنزل می‌شود تا به آن مرحله‌ای که با زبان گفته می‌شود، می‌رسد.{{ببینید|متن=ببینید|وحی}}
امام‌خمینی بر اساس بساطت وجود، [[تشکیک در وجود|تشکیک وجود]] و مراتب آن{{ببینید|متن=ببینید|وجود}} معتقد است وحی هم امری عقلی و حضوری است و هم قوه خیال و حس در آن راه دارد و وحی الهی در سیر نزولی خود عوالم گوناگونی را می‌پیماید و در هر مرتبه ظهور و [[تجلی]] مناسب آن مرتبه را دارد. در حقیقت، وحی قرآنی و کلام الهی پس از عبور از حجاب‌های نوری بر قلب پیامبر(ص) نازل و از آنجا نیز متنزل می‌شود تا به آن مرحله‌ای که با زبان گفته می‌شود، می‌رسد.{{ببینید|متن=ببینید|وحی}}
در نگاه امام‌خمینی کلام الهی لازم نیست از جنس صداها یا حروف یا الفاظ باشد، بلکه صفت تکلم درباره خداوند همان تجلی به فیض مقدس و اظهار حقایق مکنونه است که در هر عالمی صورت ویژه خود را دارد.{{ببینید|متن=ببینید|کلام الهی}}
در نگاه امام‌خمینی کلام الهی لازم نیست از جنس صداها یا حروف یا الفاظ باشد، بلکه صفت تکلم درباره خداوند همان تجلی به [[فیض اقدس و مقدس|فیض مقدس]] و اظهار حقایق مکنونه است که در هر عالمی صورت ویژه خود را دارد.{{ببینید|متن=ببینید|کلام الهی}}
====امامت====
====امامت====
امامت از اساسی‌ترین مبانی عقیدتی و کلام شیعی است و در ادامه و استمرار نبوت، از اصول مذهب به شمار می‌آید. نگرش امام‌خمینی به جایگاه امامت افزون بر گرایش کلامی، عرفانی و اجتماعی است و مباحث حکومت، سیاست و [[نظام اسلامی]] را نیز در بر می‌گیرد. ایشان امامت را یک اصل الهی برخاسته از متن دین برای راهبری جامعه می‌داند که بدون آن سعادت جامعه تحقق نمی‌یابد؛ چنان‌که تاکید دارد امامت صرفاٌ یک مقام اعتباری نیست بلکه یک منصب حقیقی الهی است.{{ببینید|متن=ببینید|امامت}}
امامت از اساسی‌ترین مبانی عقیدتی و کلام شیعی است و در ادامه و استمرار نبوت، از اصول مذهب به شمار می‌آید. نگرش امام‌خمینی به جایگاه امامت افزون بر گرایش کلامی، عرفانی و اجتماعی است و مباحث حکومت، [[سیاست]] و [[نظام اسلامی]] را نیز در بر می‌گیرد. ایشان امامت را یک اصل الهی برخاسته از متن دین برای راهبری جامعه می‌داند که بدون آن سعادت جامعه تحقق نمی‌یابد؛ چنان‌که تاکید دارد امامت صرفاٌ یک مقام اعتباری نیست بلکه یک منصب حقیقی الهی است.{{ببینید|متن=ببینید|امامت}}
====عصمت====
====عصمت====
درباره حقیقت عصمت آرای گوناگونی وجود دارد و برخی از متکلمان خاستگاه آن را لطف الهی دانسته‌اند. امام‌خمینی که عصمت را حالتی نفسانی و نوری باطنی می‌داند که شخص را از ارتکاب گناه بازمی‌دارد، آن را به دو قسم مطلقه و غیرمطلقه تقسیم می‌کند و معتقد است پیامبر(ص) دارای مقام عصمت کبرا و بالاصاله است؛ زیرا دارای کمال مطلق است؛ امّا اوصیای پیامبر(ص) مقام عصمت را به تبعیت از ایشان دارند..{{ببینید|متن=ببینید|عصمت |امامت}}
درباره حقیقت [[عصمت]] آرای گوناگونی وجود دارد و برخی از متکلمان خاستگاه آن را [[لطف الهی]] دانسته‌اند. امام‌خمینی که عصمت را حالتی نفسانی و نوری باطنی می‌داند که شخص را از ارتکاب [[گناه]] بازمی‌دارد، آن را به دو قسم مطلقه و غیرمطلقه تقسیم می‌کند و معتقد است [[پیامبر(ص)]] دارای مقام عصمت کبرا و بالاصاله است؛ زیرا دارای کمال مطلق است؛ امّا اوصیای پیامبر(ص) مقام عصمت را به تبعیت از ایشان دارند..{{ببینید|متن=ببینید|عصمت |امامت}}
====کفر و ایمان====
====کفر و ایمان====
متکلمان با تحلیل ماهیت، جایگاه و رابطه ایمان و کفر و با تقسیم کافر به قاصر و مقصر، احکامی برای هر یک بیان کرده‌اند. امام‌خمینی نیز به بیان حقیقت ایمان و کفر، رابطه این دو با [[اسلام]]، اقسام کفر و ایمان و مراتب و آثار هر یک از آنها پرداخته است. ایشان ایمان واقعی و حقیقی را که بالاتر از اسلام است، همان باور قلبی می‌داند که از مرتبه [[عقل]] و حوزه مفاهیم به حیطه [[قلب]] وارد می‌شود و راه تحصیل آن به خلوص نیت، تفکر در صنع، ریاضت قلبی، تسلیم، عبادت و ذکر است.{{ببینید|متن=ببینید|ایمان و کفر |اسلام |قلب}}
متکلمان با تحلیل ماهیت، جایگاه و رابطه [[ایمان و کفر]] و با تقسیم [[کافر]] به قاصر و مقصر، احکامی برای هر یک بیان کرده‌اند. امام‌خمینی نیز به بیان حقیقت ایمان و کفر، رابطه این دو با [[اسلام]]، اقسام کفر و ایمان و مراتب و آثار هر یک از آنها پرداخته است. ایشان ایمان واقعی و حقیقی را که بالاتر از اسلام است، همان باور قلبی می‌داند که از مرتبه [[عقل]] و حوزه مفاهیم به حیطه [[قلب]] وارد می‌شود و راه تحصیل آن به خلوص نیت، تفکر در صنع، ریاضت قلبی، تسلیم، عبادت و ذکر است.{{ببینید|متن=ببینید|ایمان و کفر |اسلام |قلب}}
===معاد===
===معاد===
مسئله معادشناسی در‌ اندیشه‌های کلامی و فلسفی امام‌خمینی جایگاه مهمی دارد و به ابعاد مختلفی از آن پرداخته است:
مسئله معادشناسی در‌ اندیشه‌های کلامی و فلسفی امام‌خمینی جایگاه مهمی دارد و به ابعاد مختلفی از آن پرداخته است:
* معاد جسمانی: درباره جزئیات [[معاد جسمانی]] اختلاف نظر وجود دارد، ولی اصل آن مورد اتفاق همه مسلمین، بلکه همه ارباب ملل و شرایع است. امام‌خمینی در تقریر معاد جسمانی با زبان فلسفی، معاد عنصری متکلمان را نمی‌پذیرد و مهم‌ترین اشکال به تبیین متکلمان را لزوم تناسخ و تصویر دنیاگونه از آخرت می‌شمارد و معاد را همان بازگشت نفس و روح به عالم آخرت می‌داند.{{ببینید|متن=ببینید|معاد}}
* معاد جسمانی: درباره جزئیات [[معاد جسمانی]] اختلاف نظر وجود دارد، ولی اصل آن مورد اتفاق همه مسلمین، بلکه همه ارباب ملل و شرایع است. امام‌خمینی در تقریر [[معاد جسمانی]] با زبان فلسفی، معاد عنصری متکلمان را نمی‌پذیرد و مهم‌ترین اشکال به تبیین متکلمان را لزوم تناسخ و تصویر دنیاگونه از آخرت می‌شمارد و معاد را همان بازگشت [[نفس]] و روح به عالم آخرت می‌داند.{{ببینید|متن=ببینید|معاد}}
امام‌خمینی بر این باور است که بدن اخروی عین همان بدن دنیوی است؛ البته این عینیت بدین معناست که تشخص و شخص این بدن باقی می‌ماند و شخص این بدن، خود دربردارنده صورت جسمیه و ماده ([[هیولی]]) است. با وجود آنکه ماده در عالم طبیعت دایم در حال تبدل است، تشخص صورت جسمیه آن محفوظ است و حافظ تشخص صورت جسمیه در طول این تبدلات، نفس است و زمانی که این صورت جسمیه با [[مرگ]]، ماده خود بدن عنصری}} را از دست بدهد، صورت جسمیه آن باقی می‌ماند. معاد جسمانی و روحانی بدین معناست که شخص در آخرت، افزون بر عذاب‌ها و لذت‌های عقلانی، دارای عذاب‌ها و لذت‌های جسمانی و حسی نیز باشد.{{ببینید|متن=ببینید|معاد}}
امام‌خمینی بر این باور است که بدن اخروی عین همان بدن دنیوی است؛ البته این عینیت بدین معناست که تشخص و شخص این بدن باقی می‌ماند و شخص این بدن، خود دربردارنده صورت جسمیه و ماده (هیولی) است. با وجود آنکه ماده در عالم طبیعت دایم در حال تبدل است، تشخص صورت جسمیه آن محفوظ است و حافظ تشخص صورت جسمیه در طول این تبدلات، نفس است و زمانی که این صورت جسمیه با [[مرگ]]، ماده خود بدن عنصری را از دست بدهد، صورت جسمیه آن باقی می‌ماند. معاد جسمانی و روحانی بدین معناست که شخص در آخرت، افزون بر عذاب‌ها و لذت‌های عقلانی، دارای عذاب‌ها و لذت‌های جسمانی و حسی نیز باشد.{{ببینید|متن=ببینید|معاد}}
* ثواب و عقاب: درباره حقیقت [[ثواب]] و [[عقاب]] آرای مختلفی مطرح است؛ برخی آن را از باب جعل و اعتبار و برخی از باب استحقاق و جزای عمل و برخی نیز از باب [[تجسم اعمال]] می‌دانند. امام‌خمینی در آثار خود چگونگی ارتباط ثواب و عقاب با عمل را از سنخ عینیت و تجسم اعمال می‌داند و معتقد است انسان هر چه در این دنیا انجام می‌دهد در سرای باقی، همان عمل به او می‌رسد.{{ببینید|متن=ببینید|ثواب و عقاب |دنیا و آخرت}}
* [[ثواب و عقاب]]: درباره حقیقت ثواب و عقاب آرای مختلفی مطرح است؛ برخی آن را از باب جعل و [[اعتبار]] و برخی از باب استحقاق و جزای عمل و برخی نیز از باب [[تجسم اعمال]] می‌دانند. امام‌خمینی در آثار خود چگونگی ارتباط ثواب و عقاب با عمل را از سنخ عینیت و تجسم اعمال می‌داند و معتقد است انسان هر چه در این دنیا انجام می‌دهد در سرای باقی، همان عمل به او می‌رسد.{{ببینید|متن=ببینید|ثواب و عقاب |دنیا و آخرت}}
* شفاعت: [[شفاعت]] یکی از مسائل مهم کلامی، ذیل بحث از معاد است و متکلمان درباره تفسیر آن دیدگاه‌های مختلفی دارند. امام‌خمینی حقیقت شفاعت را همان ملحق‌شدن نور ولایت الهی به نور بنده مؤمن می‌داند و معتقد است تا زمانی که انسان از خود نوری نداشته باشد به نور ولایت ملحق نمی‌گردد و شفاعت شامل او نمی‌شود. ایشان شفاعت شافعان در این عالم را ظهور هدایت آنان معرفی می‌کند که در عالم آخرت به صورت شفاعت ظهور می‌یابد و هر‌اندازه افراد از هدایت پیامبر(ص) و دیگر شافعان، در این عالم بهره ببرند، به همان‌اندازه از شفاعت آنان در آن عالم بهره‌مند خواهند بود. ایشان در آثار خود به بیان ادله، زمان، عوامل و موانع شفاعت نیز پرداخته است.{{ببینید|متن=ببینید|شفاعت |وهابیت |هدایت و ضلالت}}
* شفاعت: [[شفاعت]] یکی از مسائل مهم کلامی، ذیل بحث از معاد است و متکلمان درباره تفسیر آن دیدگاه‌های مختلفی دارند. امام‌خمینی حقیقت شفاعت را همان ملحق‌شدن نور ولایت الهی به نور بنده مؤمن می‌داند و معتقد است تا زمانی که انسان از خود نوری نداشته باشد به نور ولایت ملحق نمی‌گردد و شفاعت شامل او نمی‌شود. ایشان شفاعت شافعان در این عالم را ظهور هدایت آنان معرفی می‌کند که در عالم آخرت به صورت شفاعت ظهور می‌یابد و هر‌اندازه افراد از هدایت پیامبر(ص) و دیگر شافعان، در این عالم بهره ببرند، به همان‌اندازه از شفاعت آنان در آن عالم بهره‌مند خواهند بود. ایشان در آثار خود به بیان ادله، زمان، عوامل و موانع شفاعت نیز پرداخته است.{{ببینید|متن=ببینید|شفاعت |وهابیت |هدایت و ضلالت}}
===پیامبران و اهل بیت(ع)===
===پیامبران و اهل بیت(ع)===
امام‌خمینی درباره جایگاه نبوت در مجموعه دین، [[نبوت عامه]] و [[نبوت خاصه|خاصه]]، رسالت و ویژگی‌های پیامبران(ع) و تفاوت میان آنان سخنان و مطالب فراوانی دارد: {{ببینید|متن=ببینید|پیامبران(ع)}}
امام‌خمینی درباره جایگاه نبوت در مجموعه دین، نبوت عامه و خاصه، رسالت و ویژگی‌های پیامبران(ع) و تفاوت میان آنان سخنان و مطالب فراوانی دارد: {{ببینید|متن=ببینید|پیامبران(ع)}}
====پیامبران اولوالعزم(ع)====
====پیامبران اولوالعزم(ع)====
امام‌خمینی جایگاه [[نوح(ع)]] را نزد خداوند بزرگ شمرده و یادآور شده است چه بسا مراد از حاملان عرش که در قرآن آمده، علم فعلی حضرت حق و مقام ولایت کبری باشد و حاملان آن چهار نفر از افراد کامل امت‌های گذشته ازجمله نوح و چهار نفر از امت اسلامی باشند.{{ببینید|متن=ببینید|عرش}} ایشان [[حضرت ابراهیم(ع)]] را در راس پیامبران گذشته شمرده که در برابر [[طاغوت]] و بت‌پرستی قیام کرد و بساط بت‌پرستی نمرودیان را برچید و به این جرم به آتش افکنده شد. نیز زندگی [[حضرت موسی(ع)]] را سراسر قیام و مبارزه با [[فرعون]] شمرده که با وجود رشد در قصر فرعون با رسیدن به مسند پیغمبری، با ستمگری‌های او مقابله کرد. ایشان به پیروی از قرآن از [[حضرت عیسی(ع)]] با لقب «روح‌الله» و «کلمه حق» یاد کرده که به معجزه خداوند در گهواره سخن گفت و به آوردن کتاب آسمانی بشارت داد.{{ببینید|متن=ببینید|پیامبران(ع)}}
امام‌خمینی جایگاه [[نوح(ع)]] را نزد خداوند بزرگ شمرده و یادآور شده است چه بسا مراد از حاملان عرش که در قرآن آمده، علم فعلی حضرت حق و مقام ولایت کبری باشد و حاملان آن چهار نفر از افراد کامل امت‌های گذشته ازجمله نوح و چهار نفر از امت اسلامی باشند.{{ببینید|متن=ببینید|عرش}} ایشان [[حضرت ابراهیم(ع)]] را در راس پیامبران گذشته شمرده که در برابر [[طاغوت]] و بت‌پرستی [[قیام]] کرد و بساط بت‌پرستی نمرودیان را برچید و به این جرم به آتش افکنده شد. نیز زندگی [[حضرت موسی(ع)]] را سراسر قیام و مبارزه با [[فرعون]] شمرده که با وجود رشد در قصر فرعون با رسیدن به مسند پیغمبری، با ستمگری‌های او مقابله کرد. ایشان به پیروی از قرآن از [[حضرت عیسی(ع)]] با لقب «روح‌الله» و «کلمه حق» یاد کرده که به معجزه خداوند در گهواره سخن گفت و به آوردن کتاب آسمانی بشارت داد.{{ببینید|متن=ببینید|پیامبران(ع)}}
====روش و رسالت پیامبران(ع)====
====روش و رسالت پیامبران(ع)====
از نگاه امام‌خمینی زبان دعوت انبیا و اولیای خدا، زبان فلسفه و برهان رایج نبوده، بلکه آنان با جان و دل مردم کار دارند و نتایج‏ براهین را به قلب بندگان خدا می‏‌رسانند و از این‌رو تربیت‏‌شدگان اینان، مؤمنان و دل‌باختگان‌اند. ایشان خاطرنشان ساخته که پیامبران به‌تدریج رسالت خود را پیش می‌بردند و دل‌های مردم را با اخلاق کریمانه، نرم و خاضع می‌کردند. از نگاه ایشان مهم‌ترین برنامه‌های پیامبران(ع) برای کمال بشریت عبارت‌اند از: دعوت به توحید، تعلیم و تربیت، عدالت‌خواهی و ـ تشکیل حکومت و اجرای قانون.
از نگاه امام‌خمینی زبان دعوت [[انبیا]] و اولیای خدا، زبان [[فلسفه]] و برهان رایج نبوده، بلکه آنان با جان و دل مردم کار دارند و نتایج‏ براهین را به قلب بندگان خدا می‏‌رسانند و از این‌رو تربیت‏‌شدگان اینان، مؤمنان و دل‌باختگان‌اند. ایشان خاطرنشان ساخته که پیامبران به‌تدریج رسالت خود را پیش می‌بردند و دل‌های مردم را با اخلاق کریمانه، نرم و خاضع می‌کردند. از نگاه ایشان مهم‌ترین برنامه‌های پیامبران(ع) برای کمال بشریت عبارت‌اند از: دعوت به [[توحید (فلسفه و کلام)|توحید]]، تعلیم و [[تربیت]]، عدالت‌خواهی و ـ تشکیل حکومت و اجرای قانون.
امام‌خمینی سیاست و تشکیل حکومت را از وجوه هدایت انبیا(ع) و [[قدرت الهی]] را پشتیبان قدرت ایشان می‌داند و استقرار [[حکومت قرآنی]] را از اهداف بعثت آنان می‌شمرد. ایشان تاکید دارد که دیانت و سیاست دو رکن جداناپذیر رسالت انبیا(ع) هستند و پیامبران مامور اجرای قوانین الهی و ناظر بر احکام حکومتی‌اند.{{ببینید|متن=ببینید|پیامبران(ع)}}
امام‌خمینی سیاست و تشکیل حکومت را از وجوه هدایت انبیا(ع) و [[قدرت الهی]] را پشتیبان قدرت ایشان می‌داند و استقرار حکومت قرآنی را از اهداف بعثت آنان می‌شمرد. ایشان تاکید دارد که دیانت و سیاست دو رکن جداناپذیر رسالت انبیا(ع) هستند و پیامبران مامور اجرای قوانین الهی و ناظر بر احکام حکومتی‌اند.{{ببینید|متن=ببینید|پیامبران(ع)}}
====پیامبر اکرم(ص)====
====پیامبر اکرم(ص)====
امام‌خمینی، [[بعثت پیامبر(ص)]] را شریف‌ترین واقعه تاریخی انسان از ازل تا ابد دانسته و این حادثه بزرگ را برای تکمیل ابعاد وجودی انسان معرفی کرده است. ایشان به‌تفصیل درباره عمق تاثیر بعثت به جنبه‌های معرفتی ـ عرفانی و رشد دانش بشری پرداخته و کشف حقیقت بعثت و عمق پیام پیامبر اسلام(ص) را فراتر از توان فهم انسان‌های عادی برشمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|پیامبر اکرم(ص)}}
امام‌خمینی، بعثت پیامبر(ص) را شریف‌ترین واقعه تاریخی انسان از ازل تا ابد دانسته و این حادثه بزرگ را برای تکمیل ابعاد وجودی انسان معرفی کرده است. ایشان به‌تفصیل درباره عمق تاثیر بعثت به جنبه‌های معرفتی ـ عرفانی و رشد دانش بشری پرداخته و کشف حقیقت بعثت و عمق پیام پیامبر اسلام(ص) را فراتر از توان فهم انسان‌های عادی برشمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|پیامبر اکرم(ص)}}
از نظر امام‌خمینی انسان کامل، یعنی [[پیامبر اکرم(ص)]] نخستین ظهور [[اسم اعظم]] است و اسم اعظم «[[الله]]»، به عنوان مربی انسان کامل و جامع همه اسما و صفات الهی است.{{ببینید|متن=ببینید|حقیقت محمدیه |انسان کامل |اسم اعظم}} به نظر ایشان خداوند با جمیع شئون ذاتی، صفاتی، اسمایی و افعالی خود، بر وجود پیامبر اکرم(ص) تجلّی کرده است و از همین‌رو، آن حضرت(ص) دارای ختم نبوّت و ولایت مطلقه شده است. ایشان از پیامبر(ص) با عنوان «اکرم بریه»، «اعظم خلیقه»، «خلاصه کون»، «جوهره وجود»، «عصاره‌دار تحقّق»، «صاحب برزخیت کبری» و دارای مقام «خلافت عظمی» یاد کرده است و پیامبر خدا(ص) که مظهر اسم اعظم است، در حقیقت مظهر تمام اسمای الهی است، از این‌رو نبوت ایشان ازلی و ابدی است.
از نظر امام‌خمینی [[انسان کامل]]، یعنی پیامبر اکرم(ص) نخستین ظهور [[اسم اعظم]] است و اسم اعظم «الله»، به عنوان مربی انسان کامل و جامع همه [[اسما و صفات الهی]] است.{{ببینید|متن=ببینید|حقیقت محمدیه |انسان کامل |اسم اعظم}} به نظر ایشان خداوند با جمیع شئون ذاتی، صفاتی، اسمایی و افعالی خود، بر وجود پیامبر اکرم(ص) تجلّی کرده است و از همین‌رو، آن حضرت(ص) دارای ختم نبوّت و ولایت مطلقه شده است. ایشان از پیامبر(ص) با عنوان «اکرم بریه»، «اعظم خلیقه»، «خلاصه کون»، «جوهره وجود»، «عصاره‌دار تحقّق»، «صاحب برزخیت کبری» و دارای مقام «خلافت عظمی» یاد کرده است و پیامبر خدا(ص) که مظهر اسم اعظم است، در حقیقت مظهر تمام اسمای الهی است، از این‌رو نبوت ایشان ازلی و ابدی است.
از سوی دیگر، امام‌خمینی خاطرنشان کرده است پیامبر اکرم(ص) در اوج اقتدار، به دور از قدرت‌نمایی و تکبر، در برابر عدالت و حق مردم متواضع بود و همواره با زورمندان و ظالمان مبارزه می‌کرد. امام‌خمینی جنگ‌های پیامبر(ص) را که برای متمدن‌سازی جامعه انسانی بود، همانند نصیحت‌های ایشان، رحمت برای عالم انسانی شمرده است. ایشان بارها به زحمات طاقت‌فرسای پیامبر(ص) اشاره کرده و درس استقامت گرفتن و رعایت انصاف از سیره آن حضرت را به مسئولان و مردم سفارش کرده است.
از سوی دیگر، امام‌خمینی خاطرنشان کرده است پیامبر اکرم(ص) در اوج اقتدار، به دور از قدرت‌نمایی و تکبر، در برابر [[عدالت اجتماعی|عدالت]] و حق مردم متواضع بود و همواره با زورمندان و ظالمان مبارزه می‌کرد. امام‌خمینی جنگ‌های پیامبر(ص) را که برای متمدن‌سازی جامعه انسانی بود، همانند نصیحت‌های ایشان، رحمت برای عالم انسانی شمرده است. ایشان بارها به زحمات طاقت‌فرسای پیامبر(ص) اشاره کرده و درس [[استقامت]] گرفتن و رعایت انصاف از سیره آن حضرت را به [[مسئولان و کارگزاران|مسئولان]] و [[مردم]] سفارش کرده است.
امام‌خمینی بارها توصیه کرده است رؤسای کشورهای اسلامی با تاسی به پیامبر(ص) نه بر جسم مردم، بلکه بر دل‌های آنان حکومت کنند. سیره پیامبر(ص) ملایمت و دوستی با پیروان و شدت با دشمنان بود. میان زمامدار و مردم فاصله نبود و مردم از حکومت ترس و وحشتی نداشتند. مردم راحت مشکلات خود را با پیامبر(ص) مطرح می‌کردند؛ زیرا در حکومت پیامبر(ص) از استبداد خبری نبود.{{ببینید|متن=ببینید|پیامبر اکرم(ص)}}
امام‌خمینی بارها توصیه کرده است رؤسای کشورهای اسلامی با تاسی به پیامبر(ص) نه بر جسم مردم، بلکه بر دل‌های آنان حکومت کنند. سیره پیامبر(ص) ملایمت و دوستی با پیروان و شدت با دشمنان بود. میان زمامدار و مردم فاصله نبود و مردم از حکومت ترس و وحشتی نداشتند. مردم راحت مشکلات خود را با پیامبر(ص) مطرح می‌کردند؛ زیرا در حکومت پیامبر(ص) از [[استبداد]] خبری نبود.{{ببینید|متن=ببینید|پیامبر اکرم(ص)}}
====اهل بیت(ع)====
====اهل بیت(ع)====
«[[اهل بیت]]» در معنای عام آن شامل پیامبر اکرم(ص)، دوازده امام معصوم(ع) و [[حضرت فاطمه(ع)]] می‌شود و در معنای خاص، شامل پیامبر(ص) نمی‌شود؛ چنان‌که گفته می‌شود اهل بیت پیامبر(ص). ـ امام‌خمینی معتقد است «اهل البیت» در آیه ۳۳ [[سوره احزاب|احزاب]]، که بر طهارت و عصمت آنان تاکید دارد، به استناد و روایات متواتر از طریق [[اهل سنت]] و [[شیعه]]، درباره پیامبر(ص)، [[علی(ع)]]، فاطمه(ع)، [[حسن(ع)]] و [[حسین(ع)]] و دیگر [[ائمه دوازده‌گانه(ع)]] نازل شده است. ایشان مصداق «اولوالامر»، «اهل ‌الذکر»، «صادقین»، «حبل‌ الله»، «صراط‌ الله» و «صراط مستقیم» در آیات قرآن کریم را اهل بیت(ع) شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|اهل بیت(ع)}}
«[[اهل بیت(ع)|اهل بیت]]» در معنای عام آن شامل پیامبر اکرم(ص)، [[دوازده امام معصوم(ع)]] و [[حضرت فاطمه(ع)]] می‌شود و در معنای خاص، شامل پیامبر(ص) نمی‌شود؛ چنان‌که گفته می‌شود اهل بیت پیامبر(ص). ـ امام‌خمینی معتقد است «اهل البیت» در آیه ۳۳ [[سوره احزاب|احزاب]]، که بر طهارت و [[عصمت]] آنان تاکید دارد، به استناد و روایات متواتر از طریق [[اهل سنت]] و [[شیعه]]، درباره پیامبر(ص)، [[علی(ع)]]، فاطمه(ع)، [[حسن(ع)]] و [[حسین(ع)]] و دیگر ائمه دوازده‌گانه(ع) نازل شده است. ایشان مصداق «[[اولوالامر]]»، «اهل ‌الذکر»، «صادقین»، «حبل‌ الله»، «صراط‌ الله» و «صراط مستقیم» در آیات قرآن کریم را اهل بیت(ع) شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|اهل بیت(ع)}}
امام‌خمینی جایگاه پیامبر(ص) و ائمه(ع) را برتر از فرشتگان دانسته و در نگاه ایشان [[سوره قدر]] نشان‌دهنده مقام اهل بیت(ع) و نبوت و ولایت است.{{ببینید|متن=ببینید|لیلة القدر}} علمای اسلام ازجمله امام‌خمینی به استناد روایات، خصوصیاتی را برای اهل بیت(ع) ذکر کرده‌اند که مهم‌ترین آنها برخورداری از عصمت، [[علم لدنی]]، ولایت و خلافت، کمالات اخلاقی و عبادت کامل است؛ چنان‌که آنان [[حاملان عرش]] الهی‌اند. ایشان با اشاره به حدیث «انّما یَعرِفُ القرآنُ مَن خُوطِب به» مخاطبان واقعی قرآن و مفسران واقعی قرآن را پیامبر(ص) و ائمه(ع) می‌داند. از نگاه ایشان ائمه(ع) دارای ولایت تشریعی‌اند و ولایت آنان ادامه ولایت پیامبر(ص) است.
امام‌خمینی جایگاه پیامبر(ص) و ائمه(ع) را برتر از [[فرشتگان]] دانسته و در نگاه ایشان [[سوره قدر]] نشان‌دهنده مقام اهل بیت(ع) و نبوت و ولایت است.{{ببینید|متن=ببینید|لیلة القدر}} علمای اسلام ازجمله امام‌خمینی به استناد روایات، خصوصیاتی را برای اهل بیت(ع) ذکر کرده‌اند که مهم‌ترین آنها برخورداری از عصمت، [[علم لدنی]]، [[خلافت و ولایت|ولایت و خلافت]]، کمالات اخلاقی و عبادت کامل است؛ چنان‌که آنان حاملان عرش الهی‌اند. ایشان با اشاره به حدیث «انّما یَعرِفُ القرآنُ مَن خُوطِب به» مخاطبان واقعی قرآن و مفسران واقعی قرآن را پیامبر(ص) و ائمه(ع) می‌داند. از نگاه ایشان ائمه(ع) دارای ولایت تشریعی‌اند و ولایت آنان ادامه ولایت پیامبر(ص) است.
از نظر امام‌خمینی بسیاری از درگیری‌های مذهبی، ریشه دینی ندارد و برخی از اهل سنت و نیز برخی شیعیان که به تفرقه دعوت می‌کنند، پیرو واقعی پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نیستند.{{ببینید|متن=ببینید|اهل سنت}}
از نظر امام‌خمینی بسیاری از درگیری‌های مذهبی، ریشه دینی ندارد و برخی از اهل سنت و نیز برخی شیعیان که به تفرقه دعوت می‌کنند، پیرو واقعی پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نیستند.{{ببینید|متن=ببینید|اهل سنت}}
امام‌خمینی برای پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) مقام توسل به آنان قائل است و در رد شبهه شرک‌آمیزبودن توسل، طلب از ائمه(ع) را در طول طلب از خداوند می‌داند. ایشان مانند بسیاری از‌ اندیشمندان اسلامی شفاعت را ـ نیز امری مسلّم و همه مردم را نیازمند آن می‌داند.{{ببینید|متن=ببینید|اهل بیت(ع)}}
امام‌خمینی برای پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) مقام [[توسل]] به آنان قائل است و در رد شبهه شرک‌آمیزبودن توسل، طلب از ائمه(ع) را در طول طلب از خداوند می‌داند. ایشان مانند بسیاری از‌ اندیشمندان اسلامی [[شفاعت]] را ـ نیز امری مسلّم و همه مردم را نیازمند آن می‌داند.{{ببینید|متن=ببینید|اهل بیت(ع)}}
امام‌خمینی با ایمان راسخ به جایگاه و مقامات علمی و معنوی هر یک از امامان شیعه(ع)، بر مقامات دست‌نایافتنی هر یک از آنان تاکید داشته است؛ ولی پیداست هیچ گاه در صدد بیان همه ابعاد شخصیت و زندگی آنان نبوده است و آنچه در [[دانشنامه امام‌خمینی]] درباره هر یک از اهل بیت(ع) آمده، تنها اشاره‌هایی است که ایشان در آثار و سخنان خود درباره آنان داشته است؛ چنان‌که درباره موضوعاتی مانند عاشورا، {{ببینید|متن=ببینید|عاشورا}} عزاداری، {{ببینید|متن=ببینید|عزاداری}} مهدویت{{ببینید|متن=ببینید|مهدویت}} و شیعه{{ببینید|متن=ببینید|شیعه}} به فراوانی سخن گفته است.
امام‌خمینی با ایمان راسخ به جایگاه و مقامات علمی و معنوی هر یک از امامان شیعه(ع)، بر مقامات دست‌نایافتنی هر یک از آنان تاکید داشته است؛ ولی پیداست هیچ گاه در صدد بیان همه ابعاد شخصیت و زندگی آنان نبوده است و آنچه در [[دانشنامه امام‌خمینی]] درباره هر یک از اهل بیت(ع) آمده، تنها اشاره‌هایی است که ایشان در آثار و سخنان خود درباره آنان داشته است؛ چنان‌که درباره موضوعاتی مانند عاشورا، {{ببینید|متن=ببینید|عاشورا}} عزاداری، {{ببینید|متن=ببینید|عزاداری}} مهدویت{{ببینید|متن=ببینید|مهدویت}} و شیعه{{ببینید|متن=ببینید|شیعه}} به فراوانی سخن گفته است.


====امیرالمؤمنین علی(ع)====
====امیرالمؤمنین علی(ع)====


از نگاه امام‌خمینی، علی(ع) برترین شخصیت اسلام پس از پیامبر(ص) و مظهر اسم جمع الهی است که همه اسما و صفات الهی با واسطه رسول اکرم(ص) در ایشان ظهور کرده است. علی(ع) باب وحی، تفسیر وحی و پشتوانه اسلام و حقیقت ناشناخته است؛ انسانی که صفات متضاد را از عبادت، زهد، شجاعت و عاطفه در خود گرد آورده بود و معجزه اسلام و دلیل حقانیت راه پیامبر(ص) بود.
از نگاه امام‌خمینی، علی(ع) برترین شخصیت اسلام پس از پیامبر(ص) و مظهر اسم جمع الهی است که همه [[اسما و صفات|اسما و صفات الهی]] با واسطه رسول اکرم(ص) در ایشان ظهور کرده است. علی(ع) باب [[وحی]]، تفسیر وحی و پشتوانه اسلام و حقیقت ناشناخته است؛ انسانی که صفات متضاد را از [[عبادت]]، [[زهد]]، شجاعت و عاطفه در خود گرد آورده بود و معجزه اسلام و دلیل حقانیت راه پیامبر(ص) بود.
امام‌خمینی در تبیین محورهای مختلف شخصیت علی(ع) سخن گفته است و در شرح شیوه حکومت‌داری آن حضرت، ازجمله به ترویج ارزش‌های معنوی و پایبندی به [[شرع]]، عدالت‌گستری و رسیدگی به محرومان، توجه نشان داده است.{{ببینید|متن=ببینید|امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)}}
امام‌خمینی در تبیین محورهای مختلف شخصیت علی(ع) سخن گفته است و در شرح شیوه حکومت‌داری آن حضرت، ازجمله به ترویج ارزش‌های معنوی و پایبندی به شرع، عدالت‌گستری و رسیدگی به محرومان، توجه نشان داده است.{{ببینید|متن=ببینید|امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)}}
====فاطمه زهرا(ع)====
====فاطمه زهرا(ع)====
امام‌خمینی، حضرت فاطمه(ع) را افتخار خاندان وحی شمرده که تاکنون هیچ‌کس از عهده شناخت و معرفی آن حضرت برنیامده است. ایشان خود را از شناخت و معرفی فاطمه(ع) قاصر و سخن‌گفتن درباره آن حضرت را تنها از باب ذکر روایت می‌داند و خاطرنشان کرده است احادیثی که درباره شان و مقام فاطمه(ع) آمده، به‌اندازه فهم مخاطبان بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|حضرت فاطمه زهرا(ع)}}
امام‌خمینی، حضرت فاطمه(ع) را افتخار خاندان وحی شمرده که تاکنون هیچ‌کس از عهده شناخت و معرفی آن حضرت برنیامده است. ایشان خود را از شناخت و معرفی فاطمه(ع) قاصر و سخن‌گفتن درباره آن حضرت را تنها از باب ذکر روایت می‌داند و خاطرنشان کرده است احادیثی که درباره شان و مقام فاطمه(ع) آمده، به‌اندازه فهم مخاطبان بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|حضرت فاطمه زهرا(ع)}}
امام‌خمینی با اثبات ولایت و خلافت تکوینی برای ائمه(ع)، معتقد است طبق روایات، این مقامات‏ معنوی و [[ولایت تکوینی]] برای حضرت فاطمه(ع) نیز هست. ایشان فاطمه(ع) را از معجزات تاریخ و مایه افتخار هستی و خاندان وحی می‌شمارد و بر این عقیده است که نزول جبرئیل بر فاطمه(ع) پس از رحلت پیامبر(ص)، چنان‌که در روایتی در [[کتاب کافی]] آمده است، نشان از بالاترین شرافت و فضیلت فاطمه(ع) است؛ زیرا جبرئیل، روح اعظم، بر غیر از طبقه اول از انبیای عظام، بر دیگری نازل نمی‌شود؛ همچنین باید میان جبرئیل و کسی که بر او نازل می‌شود تناسب باشد.
امام‌خمینی با اثبات [[خلافت و ولایت|ولایت و خلافت]] تکوینی برای ائمه(ع)، معتقد است طبق روایات، این مقامات‏ معنوی و ولایت تکوینی برای حضرت فاطمه(ع) نیز هست. ایشان فاطمه(ع) را از معجزات تاریخ و مایه افتخار هستی و خاندان وحی می‌شمارد و بر این عقیده است که نزول جبرئیل بر فاطمه(ع) پس از رحلت پیامبر(ص)، چنان‌که در روایتی در [[کتاب کافی]] آمده است، نشان از بالاترین شرافت و فضیلت فاطمه(ع) است؛ زیرا جبرئیل، روح اعظم، بر غیر از طبقه اول از انبیای عظام، بر دیگری نازل نمی‌شود؛ همچنین باید میان جبرئیل و کسی که بر او نازل می‌شود تناسب باشد.
از سوی دیگر، امام‌خمینی به ایستادگی فاطمه(ع) در برابر حکومت و سخنرانی در حضور [[مهاجر]] و [[انصار]]، اشاره کرده و محتوای این سخنرانی را به‌ویژه جمله «امامت برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به اتحاد است» تنها راه تامین وحدت اسلامی و رهایی کشور از نفوذ استعمارگران و تشکیل حکومت عادلانه اسلامی می‌داند.
از سوی دیگر، امام‌خمینی به ایستادگی فاطمه(ع) در برابر حکومت و سخنرانی در حضور [[مهاجر]] و [[انصار]]، اشاره کرده و محتوای این سخنرانی را به‌ویژه جمله «امامت برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به اتحاد است» تنها راه تامین [[وحدت اسلامی]] و رهایی کشور از نفوذ استعمارگران و تشکیل حکومت عادلانه اسلامی می‌داند.
امام‌خمینی، فرزندان فاطمه(ع) را به فرزندان جسمانی و روحانی تقسیم می‌کند و پیروان ایشان همچون [[عمار یاسر]] و [[میثم تمار]] را فرزندان روحانی ایشان می‌داند که در طول تاریخ اسلام در برابر حاکمان ستمکار ایستادند. پس از انقلاب اسلامی با روز ولادت فاطمه(ع)، بیستم [[جمادی‌الاخر]] که بنا بر معروف، روز ولادت امام‌خمینی نیز است، [[روز زن]] نام‌گذاری شد و با تایید امام‌خمینی روبه‌رو شد.{{ببینید|متن=ببینید|زن |حضرت فاطمه زهرا(ع)}}
امام‌خمینی، فرزندان فاطمه(ع) را به فرزندان جسمانی و روحانی تقسیم می‌کند و پیروان ایشان همچون [[عمار یاسر]] و [[میثم تمار]] را فرزندان روحانی ایشان می‌داند که در طول تاریخ اسلام در برابر حاکمان ستمکار ایستادند. پس از [[انقلاب اسلامی]] با روز ولادت فاطمه(ع)، بیستم جمادی‌الاخر که بنا بر معروف، روز ولادت امام‌خمینی نیز است، روز زن نام‌گذاری شد و با تایید امام‌خمینی روبه‌رو شد.{{ببینید|متن=ببینید|زن |حضرت فاطمه زهرا(ع)}}
====امام‌حسن(ع)====
====امام‌حسن(ع)====


امام‌خمینی یکی از معانی «[[حمله عرش]]» در [[سوره غافر]] را حاملان علم و دانش شمرده و احتمال داده است مراد از [[عرش خدا]]، علم فعلی حق و مقام ولایت کبرا باشد و چهار نفر از پیامبران گذشته و چهار نفر از افراد کامل امت اسلامی شامل رسول خدا(ص)، امام‌علی(ع)، امام‌حسن(ع) و امام‌حسین(ع) حاملان آن باشند. ایشان با اشاره به مقابله همه امامان معصوم(ع) با حاکمان ستمگر، به قیام امام‌حسن(ع) علیه [[معاویه]] پرداخته و سپس به علل صلح و شرایط و آثار مثبت آن اشاره کرده است. ایشان ادامه تفکر [[خوارج]] و مقدسان نهروان را که برای علی(ع) آن همه مشکل درست کردند، از موجبات [[صلح امام حسن|صلح]] تحمیلی امام‌حسن(ع) خوانده است.
امام‌خمینی یکی از معانی «حمله عرش» در [[سوره غافر]] را حاملان علم و دانش شمرده و احتمال داده است مراد از [[عرش خدا]]، علم فعلی حق و مقام ولایت کبرا باشد و چهار نفر از پیامبران گذشته و چهار نفر از افراد کامل امت اسلامی شامل رسول خدا(ص)، امام‌علی(ع)، [[امام حسن‌ مجتبی(ع)|امام‌حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)|امام‌حسین(ع)]] حاملان آن باشند. ایشان با اشاره به مقابله همه امامان معصوم(ع) با حاکمان ستمگر، به قیام امام‌حسن(ع) علیه [[معاویه]] پرداخته و سپس به علل صلح و شرایط و آثار مثبت آن اشاره کرده است. ایشان ادامه تفکر [[خوارج]] و مقدسان نهروان را که برای علی(ع) آن همه مشکل درست کردند، از موجبات [[صلح تحمیلی امام‌حسن(ع)]] خوانده است.
امام‌خمینی مقاومت‌ها و خدمت‌های امام‌حسن(ع) به اسلام را الگوی مردم شمرده و یادآور شده است آن حضرت با خدمت بزرگ خود دولت ستمگر اموی را رسوا ساخت و اسلام را زنده کرد.{{ببینید|متن=ببینید|امام‌مجتبی(ع)}}
امام‌خمینی مقاومت‌ها و خدمت‌های امام‌حسن(ع) به اسلام را الگوی مردم شمرده و یادآور شده است آن حضرت با خدمت بزرگ خود دولت ستمگر اموی را رسوا ساخت و اسلام را زنده کرد.{{ببینید|متن=ببینید|امام حسن مجتبی(ع)}}
====امام‌حسین(ع)====
====امام‌حسین(ع)====
امام‌خمینی تاکید کرده است که امام‌حسین(ع)، همه زندگی‌ خود را برای پیشبرد اسلام و ارزش‌های اسلامی و رفع منکر حاکمیت ظلم، فدا کرد. ایشان امام‌حسین(ع) را احیاکننده دین از صدر اسلام تا [[روز قیامت]] می‌داند که در راه نشر و پاسداری از اسلام و تحریف‌زدایی از [[سیره پیامبر(ص)]]، از رنج و زحمت‌های فراوان در این راه استقبال کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حسین‌بن‌علی(ع)}}
امام‌خمینی تاکید کرده است که امام‌حسین(ع)، همه زندگی‌ خود را برای پیشبرد اسلام و ارزش‌های اسلامی و رفع منکر حاکمیت ظلم، فدا کرد. ایشان امام‌حسین(ع) را احیاکننده دین از صدر اسلام تا [[روز قیامت]] می‌داند که در راه نشر و پاسداری از اسلام و تحریف‌زدایی از سیره پیامبر(ص)، از رنج و زحمت‌های فراوان در این راه استقبال کرد.{{ببینید|متن=ببینید|امام حسین(ع)}}
امام‌خمینی حرکت امام‌حسین(ع) در برابر حکومت [[بنی‌امیه]] را اقدامی کاملاً انتخابی و سیاسی می‌داند که آن حضرت شرعاً مکلف به آن بود و هدف نهایی [[قیام عاشورا]] نیز تلاش برای تشکیل [[حکومت اسلامی]] بود. آن حضرت با اینکه می‌دانست سرانجام حرکتش [[شهادت]] است، با اقدام خود حجتی شرعی و الگویی فقهی برای همیشه به دست داد.{{ببینید|متن=ببینید|حسین‌بن‌علی(ع) |عاشورا}}
امام‌خمینی حرکت امام‌حسین(ع) در برابر حکومت [[بنی‌امیه]] را اقدامی کاملاً انتخابی و سیاسی می‌داند که آن حضرت شرعاً مکلف به آن بود و هدف نهایی [[قیام عاشورا]] نیز تلاش برای تشکیل [[حکومت اسلامی]] بود. آن حضرت با اینکه می‌دانست سرانجام حرکتش [[شهادت]] است، با اقدام خود حجتی شرعی و الگویی فقهی برای همیشه به دست داد.{{ببینید|متن=ببینید|امام حسین(ع) |عاشورا}}
====عزاداری====
====عزاداری====
امام‌خمینی معتقد است خداوند به دلیل انحراف مسلمانان از مسیر اسلام ناب، امام‌حسین(ع) را برانگیخت تا اسلام را احیا کند. ایشان زنده نگه‌داشتن اسلام را از عزاداری‌های [[ماه محرم|محرّم]] و [[صفر]] و مجلس‌های عزای سیدالشهدا(ع) را ضد ظلم و انسان‌ساز می‌داند. ایشان فلسفه عزاداری عاشورا را از نظر سیاسی، عبادی و ظرفیتی که برای بسیج عمومی مردم دارد، بسیار مهم می‌شمارد و معتقد است در پس اشک‌ها و نوحه‌ها، حفظ مکتب اسلام نهفته است.{{ببینید|متن=ببینید|عزاداری}}
امام‌خمینی معتقد است خداوند به دلیل [[انحراف]] مسلمانان از مسیر [[اسلام ناب محمدی|اسلام ناب]]، امام‌حسین(ع) را برانگیخت تا اسلام را احیا کند. ایشان زنده نگه‌داشتن اسلام را از عزاداری‌های [[ماه محرم|محرّم]] و [[صفر]] و مجلس‌های [[عزاداری|عزای سیدالشهدا(ع)]] را ضد ظلم و انسان‌ساز می‌داند. ایشان فلسفه عزاداری عاشورا را از نظر سیاسی، عبادی و ظرفیتی که برای بسیج عمومی مردم دارد، بسیار مهم می‌شمارد و معتقد است در پس اشک‌ها و نوحه‌ها، حفظ مکتب اسلام نهفته است.{{ببینید|متن=ببینید|عزاداری}}
از نگاه امام‌خمینی پایه‌گذاری مجالس عزاداری توسط ائمه(ع)، راهی برای سازماندهی اقلیت شیعه در دوران خفقان حکومت‌های اموی و عباسی بود که تداوم این امر وحدت و بسیج سراسری کشور‌های اسلامی، علیه دشمنانشان را به همراه خواهد داشت؛ از این‌رو در صورت توجه روشنفکران مخالف به آثار متعدد مراسم عزاداری عاشورا، خودشان برپاکننده این مجالس خواهند بود. البته ایشان به تصفیه موارد انحراف در سنت عزاداری توجه داشت و عزاداران را از اعمالی مانند [[قمه‌زنی]] و [[شبیه‌خوانی]] یا [[تعزیه]]، در صورتی که مشتمل بر [[محرمات]] و موجب [[وهن اسلام]] باشد، برحذر می‌داشت.{{ببینید|متن=ببینید|عزاداری}}
از نگاه امام‌خمینی پایه‌گذاری مجالس عزاداری توسط ائمه(ع)، راهی برای سازماندهی اقلیت شیعه در دوران خفقان حکومت‌های اموی و عباسی بود که تداوم این امر وحدت و بسیج سراسری کشور‌های اسلامی، علیه دشمنانشان را به همراه خواهد داشت؛ از این‌رو در صورت توجه روشنفکران مخالف به آثار متعدد مراسم عزاداری عاشورا، خودشان برپاکننده این مجالس خواهند بود. البته ایشان به تصفیه موارد انحراف در سنت عزاداری توجه داشت و عزاداران را از اعمالی مانند [[قمه‌زنی]] و [[شبیه‌خوانی]] یا [[تعزیه]]، در صورتی که مشتمل بر [[محرمات]] و موجب [[وهن اسلام]] باشد، برحذر می‌داشت.{{ببینید|متن=ببینید|عزاداری}}
==اندیشه‌های فلسفی==
==اندیشه‌های فلسفی==
۱۴٬۲۵۵

ویرایش