emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
[[امامخمینی]] عالم دهر را عالم مفارقات نوری میداند که [[بسیط]] و [[مجرد]] از کمیات، اتصال و سیلان است و نسبتش با زمانیات مانند نسبت [[روح]] با [[جسد]] است؛ البته برای مفارقات نوریه، عالمی محیط به عالم دهر است که آن عالم سرمد است <ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۷۱.</ref>. بنابر نظر ایشان اگر زمان به عالم بالا برده شود، میشود [[ازل]] و اگر به عالم [[تجرد]] برده شود، میشود دهر؛ چنانکه اگر ازل و دهر تنزیل داده شوند، همین زمان محدود در [[عالم ماده]] میشوند <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۶۷.</ref>؛ بر این اساس زمان از تجلیات اسم [[ازلیت]] در این عالم طبیعت است؛ زیرا هرچه در این عالم است، جلوه [[جمال]] آن عالم است و زمان هم جلوه ازلیت اوست <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۶۷.</ref>. | [[امامخمینی]] عالم دهر را عالم مفارقات نوری میداند که [[بسیط]] و [[مجرد]] از کمیات، اتصال و سیلان است و نسبتش با زمانیات مانند نسبت [[روح]] با [[جسد]] است؛ البته برای مفارقات نوریه، عالمی محیط به عالم دهر است که آن عالم سرمد است <ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۷۱.</ref>. بنابر نظر ایشان اگر زمان به عالم بالا برده شود، میشود [[ازل]] و اگر به عالم [[تجرد]] برده شود، میشود دهر؛ چنانکه اگر ازل و دهر تنزیل داده شوند، همین زمان محدود در [[عالم ماده]] میشوند <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۶۷.</ref>؛ بر این اساس زمان از تجلیات اسم [[ازلیت]] در این عالم طبیعت است؛ زیرا هرچه در این عالم است، جلوه [[جمال]] آن عالم است و زمان هم جلوه ازلیت اوست <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۶۷.</ref>. | ||
ایشان درباره سلطه انسانهای کامل بر زمان قائل است که فعل آنان (که همان فعل [[حق]] است). برتر از آن است که در قید و سلطه زمان باشد <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref>. ایشان تأویل [[ابنعربی]] را درباره آوردن [[تخت بلقیس]] برای [[حضرت سلیمان(ع)]] که به صورت ایجاد و اعدام میداند <ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۵۵ ـ ۱۵۷.</ref>، نمیپسندد و آن را نقد میکند و معتقد است که اعاده معدوم محال است و اعدام در اینجا از قبیل اعدام مطلق نیست، بلکه به معنای داخلساختن در تحت اسمای باطن و ایجاد (داخلساختن تحت [[اسم ظاهر | ایشان درباره سلطه انسانهای کامل بر زمان قائل است که فعل آنان (که همان فعل [[حق]] است). برتر از آن است که در قید و سلطه زمان باشد <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref>. ایشان تأویل [[ابنعربی]] را درباره آوردن [[تخت بلقیس]] برای [[حضرت سلیمان(ع)]] که به صورت ایجاد و اعدام میداند <ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۵۵ ـ ۱۵۷.</ref>، نمیپسندد و آن را نقد میکند و معتقد است که اعاده معدوم محال است و اعدام در اینجا از قبیل اعدام مطلق نیست، بلکه به معنای داخلساختن در تحت اسمای باطن و ایجاد (داخلساختن تحت [[اسم ظاهر]]) است <ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref>؛ سپس احتمالات دیگری را همچون «[[طی الارض|طیّ الارض]] » و «[[بسط زمان]] »، مطرح میکند و قائل است تمام عوالم برای [[ولی|ولیّ]] کامل خاضعاند و با تکلم [[اسم اعظم]] فاصلهها در هم میپیچند و تخت بلقیس در دسترس قرار میگیرد و سپس زمین در کمتر از یک چشم برهمزدن گسترده میشود <ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref>. | ||
==ویژگیهای زمان== | ==ویژگیهای زمان== | ||
[[امامخمینی]] همسو با حکما <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۳/۱۱۶ ـ ۱۱۸.</ref> برای زمان ویژگیهایی ذکر کرده است، ازجمله: | [[امامخمینی]] همسو با حکما <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۳/۱۱۶ ـ ۱۱۸.</ref> برای زمان ویژگیهایی ذکر کرده است، ازجمله: |