emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{ببینید|اخلاص}}. | {{ببینید|اخلاص}}. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
ریا از صفات ناپسندی است که [[فطرت انسانی]] از آن گریزان است. در [[ادیان الهی]] ریاکاران، تنها <ref>کتاب مقدس، ایوب، ب۱۵، ۳۴.</ref>و خوشی آنان لحظهای <ref>کتاب مقدس، ایوب، ب۲۰، ۵.</ref>دانسته شده است و انسانها را در اعمال نیک چون [[عبادت]]، [[صدقه]] و [[روزه]] از ریاکردن برحذر داشتهاند <ref>کتاب مقدس، متی، ب۶، ۲ ـ ۱۶، کتاب مقدس، مرقس، ب۱۲، ۴۰، کتاب مقدس، لوقا، ب۱۲، ۱.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز در موارد چندی به نکوهش ریا پرداخته <ref>ماعون، ۴.</ref>، مسلمانان را از این صفت ناپسند پرهیز داده، آن را صفت [[منافقان]] <ref>نساء، ۱۴۲.</ref>معرفی کرده است. در | ریا از صفات ناپسندی است که [[فطرت انسانی]] از آن گریزان است. در [[ادیان الهی]] ریاکاران، تنها <ref>کتاب مقدس، ایوب، ب۱۵، ۳۴.</ref>و خوشی آنان لحظهای <ref>کتاب مقدس، ایوب، ب۲۰، ۵.</ref>دانسته شده است و انسانها را در اعمال نیک چون [[عبادت]]، [[صدقه]] و [[روزه]] از ریاکردن برحذر داشتهاند <ref>کتاب مقدس، متی، ب۶، ۲ ـ ۱۶، کتاب مقدس، مرقس، ب۱۲، ۴۰، کتاب مقدس، لوقا، ب۱۲، ۱.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز در موارد چندی به نکوهش ریا پرداخته <ref>ماعون، ۴.</ref>، مسلمانان را از این صفت ناپسند پرهیز داده، آن را صفت [[منافقان]] <ref>نساء، ۱۴۲.</ref>معرفی کرده است. در روایات نیز ریا از اقسام [[شرک]] دانسته شده، کسی که عملی را برای خوشایند مردم انجام دهد، فاقد شایستگی ثواب از ناحیه خداوند شمرده شده است <ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۹۳.</ref>. در این روایات تصریح شده است تنها اعمالی که با [[اخلاص]] همراه باشند مورد قبول خداوند واقع میشوند <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۹/۲۶۵.</ref>. | ||
[[علمای اخلاق]]، ریا را از صفات رذیلهای دانستهاند که از غلبه هوا و ضعف [[نفس]] نشئت میگیرد <ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۱/۱۱۵.</ref>و آن را در قسم مهلکات [[اخلاق]] بحث کردهاند <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۰۶.</ref>. در میان اندیشمندان، [[حارثبناسد]] محاسبی (م ۲۴۳ق)؛ عالم اخلاقی متأثر از [[اهل بیت(ع)]] ازجمله نخستین کسانی است که این موضوع را در الرعایة لحقوق الله <ref>محاسبی، الرعایة لحقوق الله، ۱۹۹.</ref>بحث کرده است. پس از او [[غزالی]] با بهرهگیری از کتاب محاسبی، باب مستقلی به ریا اختصاص داده، بهتفصیل به بیان آثار و اقسام آن پرداخته است <ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۰۷.</ref>. این بحث در کتابهای اخلاقی چون [[المحجة البیضاء]] <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۳۸ ـ ۲۱۰.</ref>، [[جامع السعادات]] <ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات،۲/۳۸۴.</ref>و [[معراج السعاده]] <ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۳.</ref>تکمیل شد. فقها از ریا به عنوان شرک به خدا <ref>نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲/۹۸؛ بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، ۲/۱۸۲.</ref>و [[گناه کبیره]] <ref>نایینی، کتاب الصلاة، ۲/۳۸.</ref>یاد کرده، در کتابهای خود به بررسی [[احکام]] آن پرداختهاند. | [[علمای اخلاق]]، ریا را از صفات رذیلهای دانستهاند که از غلبه هوا و ضعف [[نفس]] نشئت میگیرد <ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۱/۱۱۵.</ref>و آن را در قسم مهلکات [[اخلاق]] بحث کردهاند <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۰۶.</ref>. در میان اندیشمندان، [[حارثبناسد]] محاسبی (م ۲۴۳ق)؛ عالم اخلاقی متأثر از [[اهل بیت(ع)]] ازجمله نخستین کسانی است که این موضوع را در الرعایة لحقوق الله <ref>محاسبی، الرعایة لحقوق الله، ۱۹۹.</ref>بحث کرده است. پس از او [[غزالی]] با بهرهگیری از کتاب محاسبی، باب مستقلی به ریا اختصاص داده، بهتفصیل به بیان آثار و اقسام آن پرداخته است <ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۰۷.</ref>. این بحث در کتابهای اخلاقی چون [[المحجة البیضاء]] <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۳۸ ـ ۲۱۰.</ref>، [[جامع السعادات]] <ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات،۲/۳۸۴.</ref>و [[معراج السعاده]] <ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۳.</ref>تکمیل شد. فقها از ریا به عنوان شرک به خدا <ref>نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲/۹۸؛ بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، ۲/۱۸۲.</ref>و [[گناه کبیره]] <ref>نایینی، کتاب الصلاة، ۲/۳۸.</ref>یاد کرده، در کتابهای خود به بررسی [[احکام]] آن پرداختهاند. | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==حقیقت و اقسام== | ==حقیقت و اقسام== | ||
[[اندیشمندان اسلامی]] ماهیت ریا را امری قلبی، به معنای قصد اظهار فعل شمردهاند که در آن شخص، فعل نیکو را با قصد طلب جاه در قلوب [[مردم]] انجام میدهد و تکرار آن سبب حصول این صفت در [[نفس]] میشود <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۱۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۴۸.</ref>. امامخمینی نیز ماهیت ریا را نشاندادن یا وانمودکردن اعمال حسنه یا خصلتهای پسندیده برای طلب جاه و منزلت نزد مردم میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶.</ref>. از کلمات ایشان استفاده میشود که ریا متعلق به فعل است که در آن قصد دخیل است. | [[اندیشمندان اسلامی]] ماهیت ریا را امری قلبی، به معنای قصد اظهار فعل شمردهاند که در آن شخص، فعل نیکو را با قصد طلب جاه در قلوب [[مردم]] انجام میدهد و تکرار آن سبب حصول این صفت در [[نفس]] میشود <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۱۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۴۸.</ref>. امامخمینی نیز ماهیت ریا را نشاندادن یا وانمودکردن اعمال حسنه یا خصلتهای پسندیده برای طلب جاه و منزلت نزد مردم میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶.</ref>. از کلمات ایشان استفاده میشود که ریا متعلق به فعل است که در آن قصد دخیل است. | ||
بعضی علمای اخلاق، ریا را به ریا در امور | بعضی علمای اخلاق، ریا را به ریا در امور دین و دنیا تقسیم کرده، ریا در امور دینی را نیز به ریا در عبادات و غیر عبادات تقسیم میکنند <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۱۶ ـ ۱۱۷.</ref>. ریا در امور عبادی سبب بطلان عمل و [[حرام]] است و در امور دنیوی گرچه امری ناپسند است، اما حرام نیست؛ مانند پوشیدن لباس نیکو برای طلب جاه نزد مردم <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۲۱.</ref>. آنان به اعتبار متعلق ریا، مصادیق پرشماری برای آن ذکر کرده، همه مصادیق آن را نکوهش کردهاند <ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۷ ـ ۶۲۲.</ref>؛ | ||
ازجمله: | ازجمله: | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
# ریا در عقاید و معارف الهی: ایشان این قسم را شدیدترین نوع ریا میداند. این قسم خود دو درجه دارد: درجه اول، اظهار عقاید حقه که شخص برای اشتهار به [[دیانت]]، اظهار [[توکل]] به خداوند کند یا نشان دهد غیر خداوند مؤثری در عالم نیست تا از این راه، خود را ازجمله موحدان نشان دهد و در قلبهای دیگران منزلت یابد. درجه دوم، شخص عقاید باطل را از خود دور نشان داده، [[نفس]] خود را از آن مبرا کند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ ـ ۳۶.</ref>. به اعتقاد ایشان اگر چنین شخصی در واقع دارای چنین صفاتی بوده باشد، فردی ریاکار و [[قلب]] او از نور [[ایمان]] تهی و دارای [[شرک خفی]] است و چنانچه در واقع دارای چنین صفاتی نباشد، شخصی منافق و شایسته عذاب جهنم خواهد بود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ ـ ۳۶.</ref>؛ | # ریا در عقاید و معارف الهی: ایشان این قسم را شدیدترین نوع ریا میداند. این قسم خود دو درجه دارد: درجه اول، اظهار عقاید حقه که شخص برای اشتهار به [[دیانت]]، اظهار [[توکل]] به خداوند کند یا نشان دهد غیر خداوند مؤثری در عالم نیست تا از این راه، خود را ازجمله موحدان نشان دهد و در قلبهای دیگران منزلت یابد. درجه دوم، شخص عقاید باطل را از خود دور نشان داده، [[نفس]] خود را از آن مبرا کند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ ـ ۳۶.</ref>. به اعتقاد ایشان اگر چنین شخصی در واقع دارای چنین صفاتی بوده باشد، فردی ریاکار و [[قلب]] او از نور [[ایمان]] تهی و دارای [[شرک خفی]] است و چنانچه در واقع دارای چنین صفاتی نباشد، شخصی منافق و شایسته عذاب جهنم خواهد بود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ ـ ۳۶.</ref>؛ | ||
# ریا در صفات پسندیده: این قسم نیز دو درجه دارد: یکی اینکه شخص اظهار میکند صفتهای نیکو و ملکات پسندیده دارد و دیگری اینکه از صفات ناپسند بیزاری جسته، [[تزکیه نفس]] میکند. ریا در صفات پسندیده هرچند از ریا در عقاید و معارف الهی ضعیفتر است، اما در صورت شدتیافتن، مانند مرتبه اول، هلاککننده خواهد بود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ و ۴۵.</ref>؛ | # ریا در صفات پسندیده: این قسم نیز دو درجه دارد: یکی اینکه شخص اظهار میکند صفتهای نیکو و ملکات پسندیده دارد و دیگری اینکه از صفات ناپسند بیزاری جسته، [[تزکیه نفس]] میکند. ریا در صفات پسندیده هرچند از ریا در عقاید و معارف الهی ضعیفتر است، اما در صورت شدتیافتن، مانند مرتبه اول، هلاککننده خواهد بود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ و ۴۵.</ref>؛ | ||
# ریا در اعمال عبادی: این قسم نیز دو درجه دارد: یک نوع ریا که در [[فقه]] بیشتر به آن توجه شده است، ریا در انجام کارهای عبادی است که ریاکار، تمام [[عبادت]] یا جزء و شرط آن را با قصد جلب توجه و تمایل دیگران به سمت خویش، انجام میدهد و | # ریا در اعمال عبادی: این قسم نیز دو درجه دارد: یک نوع ریا که در [[فقه]] بیشتر به آن توجه شده است، ریا در انجام کارهای عبادی است که ریاکار، تمام [[عبادت]] یا جزء و شرط آن را با قصد جلب توجه و تمایل دیگران به سمت خویش، انجام میدهد و عابدان و زاهدان در خطر اینگونه ریا قرار دارند و موجب بطلان عمل میشود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ و ۴۷.</ref>. ایشان قسم دوم را ریا در ترک عمل شمرده است؛ به اینکه شخص عملی را با قصد جلب [[قلوب]] دیگران ترک کند؛ مانند ترککردن [[امامت جماعت]]، برای نشاندادن منزهبودن خود از [[حب دنیا]] و [[جاه]] آن <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶ و ۵۰.</ref>. | ||
امامخمینی نفوذ ریا در اعمال انسان را امری دقیق و ظریف میداند که گاهی شخص، خود متوجه آن نیست؛ در حالیکه در کید [[شیطان]] گرفتار شده است. ایشان به بعضی از این نوع ریاها اشاره کرده است. به باور ایشان، گاهی شخص مشغول تحصیل علم [[دین]] است، در حالیکه در [[قلب]] خود میل دارد بر دیگران چیره شود و نظر دیگران را به خود جلب کرده، اظهار فضل کند؛ در حالیکه گمان میکند در این عمل، به [[تکلیف]] خود در بیان [[حکم شرعی]] عمل میکند و طالب [[ثواب]] است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸ ـ ۴۹.</ref>. گاهی شخص امامت جماعت را به عهده میگیرد با این نیت که در قلوب مردم شهرت و عظمت پیدا کند؛ از اینرو به افرادی که در [[نماز]] او حاضر میشوند، ارادت پیدا میکند. گاهی نیز ریا در مأمومان رخ میدهد که شخص طالب صف اول است و اظهار تقدس میکند. گاهی بر عکس، در صف آخر مینشیند تا اظهار [[تواضع]] و | امامخمینی نفوذ ریا در اعمال انسان را امری دقیق و ظریف میداند که گاهی شخص، خود متوجه آن نیست؛ در حالیکه در کید [[شیطان]] گرفتار شده است. ایشان به بعضی از این نوع ریاها اشاره کرده است. به باور ایشان، گاهی شخص مشغول تحصیل علم [[دین]] است، در حالیکه در [[قلب]] خود میل دارد بر دیگران چیره شود و نظر دیگران را به خود جلب کرده، اظهار فضل کند؛ در حالیکه گمان میکند در این عمل، به [[تکلیف]] خود در بیان [[حکم شرعی]] عمل میکند و طالب [[ثواب]] است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸ ـ ۴۹.</ref>. گاهی شخص امامت جماعت را به عهده میگیرد با این نیت که در قلوب مردم شهرت و عظمت پیدا کند؛ از اینرو به افرادی که در [[نماز]] او حاضر میشوند، ارادت پیدا میکند. گاهی نیز ریا در مأمومان رخ میدهد که شخص طالب صف اول است و اظهار تقدس میکند. گاهی بر عکس، در صف آخر مینشیند تا اظهار [[تواضع]] و فروتنی کند و گاهی شخص منفرد نیز با کنارهگیری از جماعت و طولدادن [[رکوع]] و [[سجود]] خود، ادعای [[احتیاط]] میکند که همه این افراد، به نوعی ریا مبتلا هستند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۰ ـ ۵۱.</ref>. به اعتقاد [[امامخمینی]]، بعضی از [[صفات نفسانی]] که برای عوام نقص به شمار نمیرود، برای [[اولیای خدا]] و عارفان نقص و شرک است؛ ازجمله این صفات ریاست؛ برای مثال افراد عادی به حسب [[فطرت]] خود مایل به ظهور خیرات و صفات پسندیده خود هستند، ولی این خصیصه نزد اولیای الهی [[شرک]] و [[نفاق]] محسوب میشود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷.</ref>. | ||
==ریشههای ریا== | ==ریشههای ریا== | ||
بر اساس روایت منسوب به [[امام صادق(ع)]] منشأ ریا نفاق میباشد؛ زیرا نفاق موافقنبودن | بر اساس روایت منسوب به [[امام صادق(ع)]] منشأ ریا نفاق میباشد؛ زیرا نفاق موافقنبودن ظاهر با باطن است و ریاکننده ظاهر کار را برای خدا انجام میدهد، ولی قصدش اظهار عمل است <ref>منسوب به امام صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۳۲.</ref>. [[علمای اخلاق]]، به علتهای مختلف ریاورزی اشاره کردهاند؛ ازجمله رسیدن به جاه و مقام دنیایی، ترس از آشکارشدن [[فقر]] و یا [[ترس]] از متهمشدن به [[سستی]] و [[تنبلی]]، [[ترس]] از دیگران و حقیر شمردهشدن توسط دیگران <ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات،۲/۳۹۹ ـ ۴۰۰.</ref>. | ||
امامخمینی منشأ ریا را ضعف نفس و عدم [[معرفت توحیدی]] میداند <ref>← ستوده، مصاحبه، ۴/۳۶۴.</ref>. به اعتقاد ایشان، چه بسا انسان به واسطه غفلت از حبّ نفس و خودبینی نقایص و عیوب خود را مشاهده نمیکند و این سبب ریا و [[تکبر|تکبّر]] در برابر [[بندگان خدا]] میشود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۷۸، ۸۹ و ۹۹.</ref>. همچنین ایشان لباس شهرت را چه به صورت افراطی، مثل لباسهای فاخر و چه به صورت تفریطی، مانند لباسهای مندرس، سبب ریاورزی صاحبان آن میداند <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۹.</ref>. | امامخمینی منشأ ریا را ضعف نفس و عدم [[معرفت توحیدی]] میداند <ref>← ستوده، مصاحبه، ۴/۳۶۴.</ref>. به اعتقاد ایشان، چه بسا انسان به واسطه غفلت از حبّ نفس و خودبینی نقایص و عیوب خود را مشاهده نمیکند و این سبب ریا و [[تکبر|تکبّر]] در برابر [[بندگان خدا]] میشود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۷۸، ۸۹ و ۹۹.</ref>. همچنین ایشان لباس شهرت را چه به صورت افراطی، مثل لباسهای فاخر و چه به صورت تفریطی، مانند لباسهای مندرس، سبب ریاورزی صاحبان آن میداند <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۹.</ref>. | ||
==نشانههای ریا== | ==نشانههای ریا== | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
امامخمینی نیز برای درمان ریا دو راه علمی و عملی ارائه کرده است: در درمان علمی، راه رهایی از ریا، [[تفکر]] در [[فقر]] و عجز مخلوقات و توجه به [[توحید فعلی]] است؛ به اینکه مؤثری غیر از خداوند در عالم نیست و نفع و ضرر تنها به دست خداوند است و اگر قلب به این معنا اطمینان پیدا کرد و تسلیم آن شد، ریشه [[شرک]] ریا، کفر و نفاق از او قطع میگردد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۷۲؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳.</ref>. ایشان راه درمان عملی را ذکر «لااله الا الله» دانسته، معتقد است شخص پس از توجه به امور یادشده در درمان عملی، باید مدتی از قلب، اعمال و حرکات و سکنات خود مراقبت کند و عملی که در آن شبهه ریا وجود دارد، ترک کند؛ حتی واجباتی که در آنها شبهه ریا وجود دارد، در پنهان انجام دهد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳ ـ ۵۴.</ref>. | امامخمینی نیز برای درمان ریا دو راه علمی و عملی ارائه کرده است: در درمان علمی، راه رهایی از ریا، [[تفکر]] در [[فقر]] و عجز مخلوقات و توجه به [[توحید فعلی]] است؛ به اینکه مؤثری غیر از خداوند در عالم نیست و نفع و ضرر تنها به دست خداوند است و اگر قلب به این معنا اطمینان پیدا کرد و تسلیم آن شد، ریشه [[شرک]] ریا، کفر و نفاق از او قطع میگردد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۷۲؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳.</ref>. ایشان راه درمان عملی را ذکر «لااله الا الله» دانسته، معتقد است شخص پس از توجه به امور یادشده در درمان عملی، باید مدتی از قلب، اعمال و حرکات و سکنات خود مراقبت کند و عملی که در آن شبهه ریا وجود دارد، ترک کند؛ حتی واجباتی که در آنها شبهه ریا وجود دارد، در پنهان انجام دهد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳ ـ ۵۴.</ref>. | ||
==سیره امامخمینی در پرهیز از ریا== | ==سیره امامخمینی در پرهیز از ریا== | ||
امامخمینی خود از این صفت ناپسند به دور بود و نزدیکان خود را نیز از ریا بر حذر میداشت <ref>طباطبایی، مصاحبه، ۱/۲۷۸.</ref>. ایشان در مباحث علمی کاملاً اهل بحث بود، ولی در جلساتی که بحث به صورت | امامخمینی خود از این صفت ناپسند به دور بود و نزدیکان خود را نیز از ریا بر حذر میداشت <ref>طباطبایی، مصاحبه، ۱/۲۷۸.</ref>. ایشان در مباحث علمی کاملاً اهل بحث بود، ولی در جلساتی که بحث به صورت [[خودنمایی]] و جدال مطرح میشد، سکوت میکرد و تنها اگر کسی از او سؤال میکرد، جواب میداد <ref>امینی، خاطره، ۳/۲۱۸.</ref>. ایشان با وجود اینکه مدتهای زیادی مبالغی مقروض بود، اظهار نمیکرد <ref>رجایی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، ۳/۲۱۷ ـ ۲۱۸.</ref>. در ایام زندگی در [[نجف اشرف]] برای اینکه معروف نشود <ref>زنجانی، خاطره، ۳/۲۱۱؛ سبحانی، خاطره، ۳/۲۱۱.</ref>، در پی کسب [[مسجد]] و [[محراب]] نبود و با انتخاب مسجد متروکی، در آنجا [[نماز]] میخواند <ref>توسلی، خاطره، ۳/۲۲۱؛ محتشمیپور، خاطره، ۳/۲۲۱.</ref>. ایشان در تمامی مراحل ا[[نقلاب اسلامی]]، به این امر مهم توجهی ویژه داشت و معتقد بود اگر بتوان اسلامی منزه از ریا، خدعه و فریب معرفی کرد و نظامی بر پایه [[نه شرقی نه غربی]] بر پا ساخت، پیروزی به دست آمده است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۳.</ref>. ایشان به گروههای مختلف اجتماعی، بهویژه مسئولان درباره این آفت بزرگ، هشدار میداد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۳۱.</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |