confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
رحمت به معنای رقت، عطوفت،<ref>ابنفارس، ۲/۴۹۸؛ ابنمنظور، ۱۲/۲۳۰.</ref> مغفرت،<ref>ابنمنظور، ۱۲/۲۳۰.</ref> شفقت و مهربانی<ref>دهخدا، ۷/۱۰۵۲۰.</ref> است و مقابل آن غضب به معنای خشم است و همراه با جوشش و غلیان خون برای انتقام است.<ref>طریحی، ۲/۱۳۳.</ref> {{ببینید|غضب}} رحمت در اصطلاح [[عرفان]]، به معنای نفس وجود است که منشأ هر نعمت وجودی<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲.</ref> و اراده رساندن خیر به بندگان و رفع شرّ از آنان<ref>تهانوی، ۱/۸۴۷.</ref> است. [[امامخمینی]] نیز مانند دیگر [[عرفا|عارفان]]،<ref>جندی، ۶۱۸؛ قیصری، ۹۱۴.</ref> رحمت را همان وجود مطلق میداند که همه اشیا به سبب آن ظهور و تحقق مییابند و به سریان آن، ظلمتهای عالم [[ماهیت|ماهیات]] و [[جسم|اجسام]] روشن میشوند.<ref>دعاء السحر، ۳۱.</ref> از الفاظ مرتبط با رحمت، مدارا و شفقت است. مدارا به معنای ملایمت<ref>ابنمنظور، ۱۴/۲۵۵.</ref> و حسن خلق در معاشرت با [[مردم]] است؛<ref>زبیدی، ۱۹/۴۰۵.</ref> اما شقفت، مهربانی همراه با رقت است.<ref>عسکری، ۲۳۶.</ref> | رحمت به معنای رقت، عطوفت،<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۲/۴۹۸؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۲/۲۳۰.</ref> مغفرت،<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۲/۲۳۰.</ref> شفقت و مهربانی<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۷/۱۰۵۲۰.</ref> است و مقابل آن غضب به معنای خشم است و همراه با جوشش و غلیان خون برای انتقام است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۳۳.</ref> {{ببینید|غضب}} رحمت در اصطلاح [[عرفان]]، به معنای نفس وجود است که منشأ هر نعمت وجودی<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲.</ref> و اراده رساندن خیر به بندگان و رفع شرّ از آنان<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۸۴۷.</ref> است. [[امامخمینی]] نیز مانند دیگر [[عرفا|عارفان]]،<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۶۱۸؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۴.</ref> رحمت را همان وجود مطلق میداند که همه اشیا به سبب آن ظهور و تحقق مییابند و به سریان آن، ظلمتهای عالم [[ماهیت|ماهیات]] و [[جسم|اجسام]] روشن میشوند.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۳۱.</ref> از الفاظ مرتبط با رحمت، مدارا و شفقت است. مدارا به معنای ملایمت<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴/۲۵۵.</ref> و حسن خلق در معاشرت با [[مردم]] است؛<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۱۹/۴۰۵.</ref> اما شقفت، مهربانی همراه با رقت است.<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۳۶.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
رحمت یکی از [[اسما و صفات|صفات الهی]] است که در کتابهای آسمانی از آن سخن به میان آمده است.<ref>کتاب مقدس، رساله پولس رسول به افسسیان، ب۲، ۴؛ رساله یعقوب، ب۵، ۱۱.</ref> در بسیاری از آیات [[قرآن]] نیز به رحمت الهی اشاره شده است<ref>آل عمران، ۷؛ اعراف، ۵۶؛ فاطر، ۲.</ref> همه سورههای قرآن جز سوره توبه، با بیان رحمت که در بسمله است، آغاز میشوند. در برخی روایات نیز برای خداوند صد رحمت ذکر شده است که یک قسمت آن در دنیا ظهور میکند و به واسطه آن [[مردم]] با یکدیگر با رحمت و شفقت رفتار میکنند و باقی آن را خداوند برای [[قیامت|روز قیامت]] ذخیره میکند؛<ref>ابنطاووس، ۲/۳۲۲.</ref> چنانکه رحمت الهی، سابق بر غضب خداوند شمرده شده است.<ref>کلینی، ۱/۴۴۳؛ متقی هندی، ۴/۲۴۹.</ref> در آموزههای عرفانی نیز از رحمت سخن گفته شده است. [[عرفا|عارفان]] تأکید دارند هستی، در واقع ظهور رحمت الهی میباشد و عالم با رحمت آغاز شده<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲–۱۱۲.</ref> و هستی ـ که رحمت عام الهی است ـ از اسم «الرحمن» افاضه گشته است؛<ref>ابنعربی، تفسیر ابنعربی، ۱/۷؛ گنابادی، ۱/۲۸.</ref> از اینرو رحمت در عرفان با مسائلی مانند فیض وجود و کمالات آن مرتبط است.<ref>کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ۱۴۹؛ قیصری، ۳۰۱ و ۳۵۲.</ref> | رحمت یکی از [[اسما و صفات|صفات الهی]] است که در کتابهای آسمانی از آن سخن به میان آمده است.<ref>کتاب مقدس، رساله پولس رسول به افسسیان، ب۲، ۴؛ رساله یعقوب، ب۵، ۱۱.</ref> در بسیاری از آیات [[قرآن]] نیز به رحمت الهی اشاره شده است<ref>سوره آل عمران، آیه ۷؛ سوره اعراف، آیه ۵۶؛ سوره فاطر، آیه ۲.</ref> همه سورههای قرآن جز سوره توبه، با بیان رحمت که در بسمله است، آغاز میشوند. در برخی روایات نیز برای خداوند صد رحمت ذکر شده است که یک قسمت آن در دنیا ظهور میکند و به واسطه آن [[مردم]] با یکدیگر با رحمت و شفقت رفتار میکنند و باقی آن را خداوند برای [[قیامت|روز قیامت]] ذخیره میکند؛<ref>ابنطاووس، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ۲/۳۲۲.</ref> چنانکه رحمت الهی، سابق بر غضب خداوند شمرده شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۴۳؛ متقی هندی، ۴/۲۴۹.</ref> در آموزههای عرفانی نیز از رحمت سخن گفته شده است. [[عرفا|عارفان]] تأکید دارند هستی، در واقع ظهور رحمت الهی میباشد و عالم با رحمت آغاز شده<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲–۱۱۲.</ref> و هستی ـ که رحمت عام الهی است ـ از اسم «الرحمن» افاضه گشته است؛<ref>ابنعربی، تفسیر ابنعربی، ۱/۷؛ گنابادی، ۱/۲۸.</ref> از اینرو رحمت در عرفان با مسائلی مانند فیض وجود و کمالات آن مرتبط است.<ref>کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ۱۴۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۰۱ و ۳۵۲.</ref> | ||
[[امامخمینی]] در بیشتر آثار عرفانی خود، بحث رحمت را با مسائل مختلفی چون شناخت هستی، مبدأ عالم و انسان پیوند زده است.<ref>آداب الصلاة، ۳۶ و ۶۶؛ حدیث جنود، ۶۸؛ سرّ الصلاة، ۳؛ | [[امامخمینی]] در بیشتر آثار عرفانی خود، بحث رحمت را با مسائل مختلفی چون شناخت هستی، مبدأ عالم و انسان پیوند زده است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۶ و ۶۶؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۶۸؛ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳؛ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۴.</ref> ایشان در این بحث، با نقل سخنان [[ابنعربی]] و استاد خویش [[محمدعلی شاهآبادی]]، به بیان نظر خود پرداخته است.<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۱۵–۱۷ و ۱۸۸–۱۸۹؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۴۳–۴۹.</ref> همچنین در مواردی، نظر قیصری و برداشت [[میرزاجواد ملکی]] دراینباره را تحلیل و نقد کرده است.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۴۶–۴۹.</ref> | ||
== حقیقت رحمت == | == حقیقت رحمت == | ||
امامخمینی مانند دیگر [[عرفا|عارفان]]،<ref>قونوی، الفکوک، ۲۰۵؛ همو، اعجاز البیان، ۵۳، ۱۰۳؛ قیصری، ۳۵۲؛ جامی، ۷۴.</ref> حقیقت رحمت را همان نفس وجود میداند؛ زیرا وجود، اصل همه رحمتهاست<ref>آداب الصلاة، ۲۴۶.</ref> و در واقع رحمت، بسط و گسترش وجود مطلق است و همه موجودات زیر پوشش رحمت واسعه هستند.<ref>تفسیر حمد، ۱۰۲.</ref> بعضی اندیشمندان اسم «الرحمن» و «الرحیم» را مشتق از رحمت میدانند و از آنجا که معنای رحمت را با نوعی رقت و عطوفت همراه میدانند، کاربرد رحمت دربارهٔ خداوند را مستلزم انفعال در ذات حق شمرده، آن را دربارهٔ خداوند مجاز میدانند.<ref>سیوطی، ۱/۹.</ref> برخی معتزله، کاربرد رحمت را به لحاظ آثار و افعال تفسیر میکنند، نه به لحاظ مبادی و اوصاف؛ همچنانکه آنان در سایر اوصاف حقتعالی نیز اینگونه قائل شدهاند<ref>قاضیعبدالجبار، المغنی، ۲۰/۱۹۹–۲۰۹؛ ← امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۸–۲۴۹؛ همو، حدیث جنود، ۲۳۱.</ref> و معتقدند صفات هفتگانه ثبوتیه حقتعالی، [[قدرت الهی|قدرت]]، [[علم الهی|علم]]، [[اراده]]، حیات، [[کلام الهی|کلام]]، سمع و بصر، به یک صفت بر میگردند که در آن هم، ذات نایب مناب آن صفت است.<ref>قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۱۸–۱۳۰؛ ← امامخمینی، الطلب و الاراده، ۱۲–۱۳.</ref> بعضی نیز قید عطوفت و رأفت را خارج از معنای حقیقی رحمت دانستهاند.<ref>← امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹.</ref> | امامخمینی مانند دیگر [[عرفا|عارفان]]،<ref>قونوی، الفکوک، ۲۰۵؛ همو، اعجاز البیان، ۵۳، ۱۰۳؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۵۲؛ جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۷۴.</ref> حقیقت رحمت را همان نفس وجود میداند؛ زیرا وجود، اصل همه رحمتهاست<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۶.</ref> و در واقع رحمت، بسط و گسترش وجود مطلق است و همه موجودات زیر پوشش رحمت واسعه هستند.<ref>امامخمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۰۲.</ref> بعضی اندیشمندان اسم «الرحمن» و «الرحیم» را مشتق از رحمت میدانند و از آنجا که معنای رحمت را با نوعی رقت و عطوفت همراه میدانند، کاربرد رحمت دربارهٔ خداوند را مستلزم انفعال در ذات حق شمرده، آن را دربارهٔ خداوند مجاز میدانند.<ref>سیوطی، ۱/۹.</ref> برخی معتزله، کاربرد رحمت را به لحاظ آثار و افعال تفسیر میکنند، نه به لحاظ مبادی و اوصاف؛ همچنانکه آنان در سایر اوصاف حقتعالی نیز اینگونه قائل شدهاند<ref>قاضیعبدالجبار، المغنی، ۲۰/۱۹۹–۲۰۹؛ ← امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۸–۲۴۹؛ همو، امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳۱.</ref> و معتقدند صفات هفتگانه ثبوتیه حقتعالی، [[قدرت الهی|قدرت]]، [[علم الهی|علم]]، [[اراده]]، حیات، [[کلام الهی|کلام]]، سمع و بصر، به یک صفت بر میگردند که در آن هم، ذات نایب مناب آن صفت است.<ref>قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۱۸–۱۳۰؛ ← امامخمینی، الطلب و الاراده، ۱۲–۱۳.</ref> بعضی نیز قید عطوفت و رأفت را خارج از معنای حقیقی رحمت دانستهاند.<ref>← امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹.</ref> | ||
[[امامخمینی]] دو نظر یادشده را نمیپذیرد و معتقد است واضع لغت در این نوع الفاظ، همان معنای متعارف را در نظر داشته است؛ ولی آنچه الفاظ برای آنها وضع شده، معنای عامه یا همان معانی مجرد از این قیود است؛ برای مثال لفظ «نور» برای همان معنای نور حسی وضع شده است، ولی آنچه لحاظ شده، همان جهت نوریت آن است، نه آمیختگیاش با ظلمت.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹.</ref> بنابراین، در رحمان، رحیم، عطوف و رئوف و امثال آنها، یک جهت کمال و تمام است و یک جهت انفعال و نقص که بر حسب نشئات وجود و درجات آن، دارای کمال و نقص است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۰–۲۵۱.</ref> این الفاظ نیز در ازای همان جهت کمالی که اصل آن حقیقت است، وضع شدهاند؛ امّا جهات انفعالی ـ که از لوازم آن نشئه است ـ دخالتی در معنایی که برای آن وضع شده، ندارد. پس کاربرد آن دربارهٔ موجودی که صرفاً جهت کمال را واجد است و از انفعال و نقص مبراست، صرف حقیقت است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹–۲۵۱.</ref> این بیان، موافق ذوق اهل معرفت است؛ همچنانکه وجدان اهل ظاهر نیز با آن تناسب دارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۱.</ref> | [[امامخمینی]] دو نظر یادشده را نمیپذیرد و معتقد است واضع لغت در این نوع الفاظ، همان معنای متعارف را در نظر داشته است؛ ولی آنچه الفاظ برای آنها وضع شده، معنای عامه یا همان معانی مجرد از این قیود است؛ برای مثال لفظ «نور» برای همان معنای نور حسی وضع شده است، ولی آنچه لحاظ شده، همان جهت نوریت آن است، نه آمیختگیاش با ظلمت.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹.</ref> بنابراین، در رحمان، رحیم، عطوف و رئوف و امثال آنها، یک جهت کمال و تمام است و یک جهت انفعال و نقص که بر حسب نشئات وجود و درجات آن، دارای کمال و نقص است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۰–۲۵۱.</ref> این الفاظ نیز در ازای همان جهت کمالی که اصل آن حقیقت است، وضع شدهاند؛ امّا جهات انفعالی ـ که از لوازم آن نشئه است ـ دخالتی در معنایی که برای آن وضع شده، ندارد. پس کاربرد آن دربارهٔ موجودی که صرفاً جهت کمال را واجد است و از انفعال و نقص مبراست، صرف حقیقت است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹–۲۵۱.</ref> این بیان، موافق ذوق اهل معرفت است؛ همچنانکه وجدان اهل ظاهر نیز با آن تناسب دارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۱.</ref> | ||
== اقسام رحمت == | == اقسام رحمت == | ||
در متون شریعت، برای رحمت اقسامی ذکر شده است؛ مانند «رحمت واسعه» که برگرفته از آیه «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کلَّ شَیءٍ»<ref>اعراف، ۱۵۶.</ref> است؛ «رحمت سابقه» که به آیه «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»<ref>انعام، ۵۴.</ref> اشاره دارد؛ «رحمت امتنانیّه» رحمتی است که پیش از استحقاق بندگان به آنها تعلق میگیرد و «رحمت وجوبیّه» که به آیه «فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یتَّقُونَ»<ref>اعراف، ۱۵۶.</ref> اشاره دارد و برای پارسایان و نیکوکاران است.<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲–۲۹۳؛ همو، اصطلاحات الصوفیّه، ۱۲۱.</ref> رحمت امتنانی و رحمت واسعه، از مصادیق رحمت ذاتی شمرده میشوند که اصل هر رحمتاند و همه اشیا را شامل میشوند.<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۲۲۳؛ کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲؛ قیصری، ۹۱۳.</ref> | در متون شریعت، برای رحمت اقسامی ذکر شده است؛ مانند «رحمت واسعه» که برگرفته از آیه «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کلَّ شَیءٍ»<ref>اعراف، ۱۵۶.</ref> است؛ «رحمت سابقه» که به آیه «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»<ref>انعام، ۵۴.</ref> اشاره دارد؛ «رحمت امتنانیّه» رحمتی است که پیش از استحقاق بندگان به آنها تعلق میگیرد و «رحمت وجوبیّه» که به آیه «فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یتَّقُونَ»<ref>اعراف، ۱۵۶.</ref> اشاره دارد و برای پارسایان و نیکوکاران است.<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲–۲۹۳؛ همو، اصطلاحات الصوفیّه، ۱۲۱.</ref> رحمت امتنانی و رحمت واسعه، از مصادیق رحمت ذاتی شمرده میشوند که اصل هر رحمتاند و همه اشیا را شامل میشوند.<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۲۲۳؛ کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۳.</ref> | ||
در آموزههای عرفانی، از جهت دیگر، رحمت به رحمت رحمانی و رحمت رحیمی تقسیم میشود و هر یک از آنها نیز به رحمت ذاتی و صفاتی تقسیم میشوند.<ref>قیصری، ۳۵۲ و ۹۱۲.</ref> رحمت ذاتی، اقتضای اسمای ذات و رحمت صفاتی اقتضای اسمای صفات است و هر کدام از این دو به رحمت عام و خاص تقسیم میشوند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۳/۱۷۱؛ قونوی، الفکوک، ۲۷۰؛ قیصری، ۹۱۱.</ref> رحمت رحمانی، افاضه اصل وجود و رحمت رحیمی اخص از آن است و تفصیل حکم وجود در تعینات را بر عهده دارد که گاهی در مرتبه ذات و گاهی در مرتبه فعل است.<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۱۷۳.</ref> | در آموزههای عرفانی، از جهت دیگر، رحمت به رحمت رحمانی و رحمت رحیمی تقسیم میشود و هر یک از آنها نیز به رحمت ذاتی و صفاتی تقسیم میشوند.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۵۲ و ۹۱۲.</ref> رحمت ذاتی، اقتضای اسمای ذات و رحمت صفاتی اقتضای اسمای صفات است و هر کدام از این دو به رحمت عام و خاص تقسیم میشوند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۳/۱۷۱؛ قونوی، الفکوک، ۲۷۰؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۱.</ref> رحمت رحمانی، افاضه اصل وجود و رحمت رحیمی اخص از آن است و تفصیل حکم وجود در تعینات را بر عهده دارد که گاهی در مرتبه ذات و گاهی در مرتبه فعل است.<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۱۷۳.</ref> | ||
[[امامخمینی]] در سخنان خود بیان روشنتری از این اقسام دارد. ایشان اساس رحمت را همان رحمت مطلقه میداند که سراسر عالم هستی را دربر گرفته و هر موجودی را به کمال خود میرساند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۸۶.</ref> در نگاه ایشان، رحمت مطلقه، به رحمانی و رحیمی تقسیم میشود، و رحمت رحمانیه و رحمت رحیمیه، مفتاح باب وجود و مفتاح کتاب تدوین است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۱۹.</ref> بعضی عارفان، رحمت امتنانیّه را تعبیر دیگری از رحمت رحمانی دانستهاند که قسیم رحمت رحیمیّه است.<ref>قیصری، ۹۱۳–۹۱۴.</ref> در نگاه امامخمینی، هر یک از رحمت رحمانی و رحیمی، به رحمت ذاتی و فعلی تقسیم میشود؛ رحمت ذاتی در مرتبه ذات، در [[احدیت و واحدیت|حضرت واحدیت]]، با [[فیض اقدس و مقدس|فیض اقدس]] تجلی میکند و در مرتبه فعل، با [[تجلی]] به فیض مقدس، در اعیان خارجی ظهور میکند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۵–۲۴۶ و ۲۶۷.</ref> | [[امامخمینی]] در سخنان خود بیان روشنتری از این اقسام دارد. ایشان اساس رحمت را همان رحمت مطلقه میداند که سراسر عالم هستی را دربر گرفته و هر موجودی را به کمال خود میرساند.<ref>امامخمینی، امامخمینی، حدیث جنود، ۱۸۶.</ref> در نگاه ایشان، رحمت مطلقه، به رحمانی و رحیمی تقسیم میشود، و رحمت رحمانیه و رحمت رحیمیه، مفتاح باب وجود و مفتاح کتاب تدوین است.<ref>امامخمینی، امامخمینی، حدیث جنود، ۳۱۹.</ref> بعضی عارفان، رحمت امتنانیّه را تعبیر دیگری از رحمت رحمانی دانستهاند که قسیم رحمت رحیمیّه است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۳–۹۱۴.</ref> در نگاه امامخمینی، هر یک از رحمت رحمانی و رحیمی، به رحمت ذاتی و فعلی تقسیم میشود؛ رحمت ذاتی در مرتبه ذات، در [[احدیت و واحدیت|حضرت واحدیت]]، با [[فیض اقدس و مقدس|فیض اقدس]] تجلی میکند و در مرتبه فعل، با [[تجلی]] به فیض مقدس، در اعیان خارجی ظهور میکند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۵–۲۴۶ و ۲۶۷.</ref> | ||
[[عارفان]]، «الرحمن» و «الرحیم» در «بسمله» را اشاره به رحمت رحمانی و رحمت رحیمی میدانند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۱۴؛ قیصری، ۹۱۲.</ref> امامخمینی نیز بر این معنا تأکید کرده، دو احتمال دیگر برای «الرحمن» و «الرحیم» در «بسمله» ذکر میکند. به اعتقاد ایشان، این دو صفت، اگر صفت برای اسم باشند، طبق این معنا، از احتمال تکرار در [[سوره حمد]] مصوناند و اگر مراد از اسم، اسم ذاتی و تجلی به مقام جمعی باشد، در این صورت رحمانیت و رحیمیت از صفات ذاتیه خواهند بود که در تجلی به [[احدیت و واحدیت|مقام واحدیت]]، برای اسم «الله» ثابتاند و اگر مراد از اسم، تجلی جمعی فعلی باشد که مقام مشیت است، رحمانیت و رحیمیت از صفات فعلاند و از تنزلات و مظاهر رحمانیت و رحیمیت ذاتی خواهند بود.<ref>آداب الصلاة، ۲۴۵.</ref> | [[عارفان]]، «الرحمن» و «الرحیم» در «بسمله» را اشاره به رحمت رحمانی و رحمت رحیمی میدانند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۱۴؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۲.</ref> امامخمینی نیز بر این معنا تأکید کرده، دو احتمال دیگر برای «الرحمن» و «الرحیم» در «بسمله» ذکر میکند. به اعتقاد ایشان، این دو صفت، اگر صفت برای اسم باشند، طبق این معنا، از احتمال تکرار در [[سوره حمد]] مصوناند و اگر مراد از اسم، اسم ذاتی و تجلی به مقام جمعی باشد، در این صورت رحمانیت و رحیمیت از صفات ذاتیه خواهند بود که در تجلی به [[احدیت و واحدیت|مقام واحدیت]]، برای اسم «الله» ثابتاند و اگر مراد از اسم، تجلی جمعی فعلی باشد که مقام مشیت است، رحمانیت و رحیمیت از صفات فعلاند و از تنزلات و مظاهر رحمانیت و رحیمیت ذاتی خواهند بود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۵.</ref> | ||
== ویژگیهای رحمت الهی == | == ویژگیهای رحمت الهی == | ||
اهل معرفت، رحمت رحمانی را صفتی عام برای همه موجودات و رحمت رحیمی را صفتی خاص شمردهاند.<ref>قیصری، ۹۱۱–۹۱۲؛ گنابادی، ۱/۲۸–۲۹.</ref> [[امامخمینی]] نیز با استناد به بعضی [[حدیث|روایات]]،<ref>طبرسی، ۱/۹۴.</ref> «الرحمن» را اسمی خاص برای صفتی عام میداند؛ زیرا «الرحمن»، اسم مختص خداوند و صفتی است که در برگیرنده همه موجودات است؛ اما «الرحیم»، اسم عامی است که میان حق و خلق مشترک است، و صفت رحیمیت، صفتی خاص است که بسط کمالات اشیا را بر عهده دارد.<ref>آداب الصلاة، ۲۴۵–۲۴۶؛ دعاء السحر، ۴۳؛ مصباح الهدایه، ۵۵.</ref> در حقیقت، هدایت هادیان الهی، جلوهای از رحمت رحیمی است. اگرچه در نظر ایشان رحمت رحیمی، مخصوص مؤمنان و اهل [[سعادت و شقاوت|سعادت]] است؛ اما این به سبب تحدید رحمت نبوده، عدم شمول آن برای اشقیا به سبب نقصان استعداد آنهاست؛ وگرنه رحمت رحیمی، خود رحمتی عام است.<ref>آداب الصلاة، ۲۴۶.</ref> | اهل معرفت، رحمت رحمانی را صفتی عام برای همه موجودات و رحمت رحیمی را صفتی خاص شمردهاند.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۱۱–۹۱۲؛ گنابادی، ۱/۲۸–۲۹.</ref> [[امامخمینی]] نیز با استناد به بعضی [[حدیث|روایات]]،<ref>طبرسی، ۱/۹۴.</ref> «الرحمن» را اسمی خاص برای صفتی عام میداند؛ زیرا «الرحمن»، اسم مختص خداوند و صفتی است که در برگیرنده همه موجودات است؛ اما «الرحیم»، اسم عامی است که میان حق و خلق مشترک است، و صفت رحیمیت، صفتی خاص است که بسط کمالات اشیا را بر عهده دارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۵–۲۴۶؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۴۳؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۵۵.</ref> در حقیقت، هدایت هادیان الهی، جلوهای از رحمت رحیمی است. اگرچه در نظر ایشان رحمت رحیمی، مخصوص مؤمنان و اهل [[سعادت و شقاوت|سعادت]] است؛ اما این به سبب تحدید رحمت نبوده، عدم شمول آن برای اشقیا به سبب نقصان استعداد آنهاست؛ وگرنه رحمت رحیمی، خود رحمتی عام است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۶.</ref> | ||
امامخمینی با استناد به برخی روایات،<ref>کلینی، ۲/۵۵۷؛ صدوق، ۳.</ref> یکی دیگر از ویژگیهای رحمت رحمانی و رحیمی را عمومیت رحمت رحمانی برای [[دنیا و آخرت]] میداند؛ اگرچه رحمت رحیمی در آخرت بیشتر ظهور و بروز دارد.<ref>آداب الصلاة، ۲۴۶؛ دعاء السحر، ۴۳–۴۴.</ref> در بعضی روایات نیز رحمن و رحیم متعلق به دنیا و آخرت است.<ref>کلینی، ۲/۵۵۷.</ref> ایشان مقصود این روایات را ایجاد عشق حقیقی در هر موجود و رساندن آن به کمال لایق خود در دنیا و آخرت میداند.<ref>دعاء السحر، ۴۳.</ref> | امامخمینی با استناد به برخی روایات،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۵۷؛ صدوق، ۳.</ref> یکی دیگر از ویژگیهای رحمت رحمانی و رحیمی را عمومیت رحمت رحمانی برای [[دنیا و آخرت]] میداند؛ اگرچه رحمت رحیمی در آخرت بیشتر ظهور و بروز دارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۶؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۴۳–۴۴.</ref> در بعضی روایات نیز رحمن و رحیم متعلق به دنیا و آخرت است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۵۷.</ref> ایشان مقصود این روایات را ایجاد عشق حقیقی در هر موجود و رساندن آن به کمال لایق خود در دنیا و آخرت میداند.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۴۳.</ref> | ||
از نگاه امامخمینی، اسامی «الرحمن» و «الرحیم»، از اسمای جامع الهی هستند که احاطه و گستره وسیع دارند و ظل و سایه [[اسم اعظم]] «الله» هستند که رب انسان کامل است، و اسم «الله» محیط بر آن دو است؛ از اینرو در «بسمله»، تابع اسم «الله» ذکر شدهاند؛<ref>دعاء السحر، ۴۸.</ref> همچنین هرچه در عالم خارج ظاهر میشود، از تجلیات رحمت رحمانی است و «الرحیم» مقام قبض وجود و برگشت آن به سوی غیب است؛<ref>تعلیقات | از نگاه امامخمینی، اسامی «الرحمن» و «الرحیم»، از اسمای جامع الهی هستند که احاطه و گستره وسیع دارند و ظل و سایه [[اسم اعظم]] «الله» هستند که رب انسان کامل است، و اسم «الله» محیط بر آن دو است؛ از اینرو در «بسمله»، تابع اسم «الله» ذکر شدهاند؛<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۴۸.</ref> همچنین هرچه در عالم خارج ظاهر میشود، از تجلیات رحمت رحمانی است و «الرحیم» مقام قبض وجود و برگشت آن به سوی غیب است؛<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۱۵–۱۶، ۶۶.</ref> از اینرو اسم «رحیم» به افق بطون نزدیکتر است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷۴.</ref> | ||
== سبقت صفت رحمت == | == سبقت صفت رحمت == | ||
بر اساس برخی [[حدیث|روایات]]، رحمت حق بر غضب او پیشی دارد؛<ref>کلینی، ۱/۴۴۳؛ فیض کاشانی، ۱/۸۱ و ۸۳.</ref> از اینرو [[عرفا|عارفان]] معتقدند گستره و دامنه رحمت به گونهای است که حتی بر [[غضب|غضب الهی]] مقدم است و آن را زیر پوشش میگیرد؛ بلکه وجود غضب بر مجرمان نیز به رحمت وجودی حق محقق میشود.<ref>خوارزمی، ۸۲۰ و ۸۸۷–۸۸۸؛ امامخمینی، | بر اساس برخی [[حدیث|روایات]]، رحمت حق بر غضب او پیشی دارد؛<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۴۳؛ فیض کاشانی، علم الیقین فی اصول الدین، ۱/۸۱ و ۸۳.</ref> از اینرو [[عرفا|عارفان]] معتقدند گستره و دامنه رحمت به گونهای است که حتی بر [[غضب|غضب الهی]] مقدم است و آن را زیر پوشش میگیرد؛ بلکه وجود غضب بر مجرمان نیز به رحمت وجودی حق محقق میشود.<ref>خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۸۲۰ و ۸۸۷–۸۸۸؛ امامخمینی، امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۳۶۹–۳۷۰.</ref> به اعتقاد بعضی عارفان، اسم «رحمت» در [[دنیا و آخرت|آخرت]] نزد اسم «منتقم» [[شفاعت]] میکند و رحمت او حکم غضبش را برطرف میسازد.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۴۴.</ref> [[امامخمینی]] معتقد است یکی از معانی سبقت رحمت بر [[غضب]]، این است که تجلی به مقام رحمانی بر همه موجودات عالم غیب و شهادت احاطه دارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۷.</ref> به باور ایشان، صفت رحمت در دو بستر رحمانیت و رحیمیت، اصلی است و غضب و سایر اسمای جلال تبعی هستند؛<ref>امامخمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۰۳؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳۳–۲۳۴؛ امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۳۶۹.</ref> نخستین مظاهر [[اسم اعظم]] نیز مقام رحمانیت و رحیمیت ذاتیاند که از اسمای جمالی هستند و بر باقی اسما مانند اسمای جلالی احاطه دارند؛ از اینرو گفته شده است رحمت الهی بر غضب او سبقت دارد.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۱۸.</ref> | ||
== انسان کامل، مظهر رحمت الهی == | == انسان کامل، مظهر رحمت الهی == | ||
[[امامخمینی]] با الهام از آیه «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ»<ref>انبیاء، ۱۰۷.</ref> و آیات دیگر،<ref>توبه، ۱۲۸؛ شعراء، ۳.</ref> معتقد است انسان کامل، بر حسب داشتن مقام شهادت ـ که ظهور به رحمانیت است ـ و مقام غیب ـ که ظهور به رحیمیت است ـ تمام دایره وجود را دربر میگیرد؛ از اینرو انسان کامل مظهر رحمت رحمانی و رحیمی خداوند است.<ref>سرّ الصلاة، ۴؛ حدیث جنود، ۲۳۴.</ref> ایشان تأکید دارد اساساً یکی از کاملترین مظاهر رحمت مطلقه ـ بهویژه رحمت رحیمی خداوند ـ بعثت [[انبیا]]<nowiki/>ست؛ چنانکه آنان به عنوان مظاهر رحمت الهی برای نجات بندگان برانگیخته شدهاند.<ref>آداب الصلاة، ۶۶.</ref> در نگاه امامخمینی یکی از بزرگترین جلوههای رحمت الهی برای تمام بشر قرآن کریم است<ref> | [[امامخمینی]] با الهام از آیه «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ»<ref>انبیاء، ۱۰۷.</ref> و آیات دیگر،<ref>توبه، ۱۲۸؛ شعراء، ۳.</ref> معتقد است انسان کامل، بر حسب داشتن مقام شهادت ـ که ظهور به رحمانیت است ـ و مقام غیب ـ که ظهور به رحیمیت است ـ تمام دایره وجود را دربر میگیرد؛ از اینرو انسان کامل مظهر رحمت رحمانی و رحیمی خداوند است.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۴؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳۴.</ref> ایشان تأکید دارد اساساً یکی از کاملترین مظاهر رحمت مطلقه ـ بهویژه رحمت رحیمی خداوند ـ بعثت [[انبیا]]<nowiki/>ست؛ چنانکه آنان به عنوان مظاهر رحمت الهی برای نجات بندگان برانگیخته شدهاند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۶.</ref> در نگاه امامخمینی یکی از بزرگترین جلوههای رحمت الهی برای تمام بشر قرآن کریم است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۱۱۲.</ref> و اگر کسی بخواهد رحمت واسعه الهی شامل حال او شود، باید به [[قرآن]] تمسک کند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۷.</ref> | ||
== رحمت در بندگان == | == رحمت در بندگان == | ||
صفت رحمت در بندگان، یکی از مظاهر رحمت الهی است. در روایات به صفت رحمت در بندگان تأکید شده است و آن موجب دریافت رحمت الهی بهشمار رفته است؛<ref>نوری، ۹/۵۴.</ref> از اینرو [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر اسلام(ص)]] نیز برای جهانیان مظهر تام رحمت و محبت معرفی شده است.<ref>توبه، ۱۲۸؛ انبیاء، ۱۰۷.</ref> [[امامخمینی]] رحمت و محبت را رمز پیوستگی زندگی فردی و اجتماعی میداند که در نبود آن رشته زندگی فردی و اجتماعی گسیخته خواهد شد.<ref>حدیث جنود، ۲۳۲.</ref> در نگاه ایشان، مدارا، رحمت و [[محبت و عشق|محبت]]، از جلوههای رحمانی است و مردم باید با این جلوه الهی با همدیگر رفتار کنند<ref>حدیث جنود، ۳۱۸–۳۱۹.</ref> و یکی از بارزترین ویژگیها در سیره پیشوایان، رحمت و محبت و مداراست که در حق [[دشمن]] نیز باید رعایت شود؛<ref> | صفت رحمت در بندگان، یکی از مظاهر رحمت الهی است. در روایات به صفت رحمت در بندگان تأکید شده است و آن موجب دریافت رحمت الهی بهشمار رفته است؛<ref>نوری، ۹/۵۴.</ref> از اینرو [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر اسلام(ص)]] نیز برای جهانیان مظهر تام رحمت و محبت معرفی شده است.<ref>توبه، ۱۲۸؛ انبیاء، ۱۰۷.</ref> [[امامخمینی]] رحمت و محبت را رمز پیوستگی زندگی فردی و اجتماعی میداند که در نبود آن رشته زندگی فردی و اجتماعی گسیخته خواهد شد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳۲.</ref> در نگاه ایشان، مدارا، رحمت و [[محبت و عشق|محبت]]، از جلوههای رحمانی است و مردم باید با این جلوه الهی با همدیگر رفتار کنند<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۱۸–۳۱۹.</ref> و یکی از بارزترین ویژگیها در سیره پیشوایان، رحمت و محبت و مداراست که در حق [[دشمن]] نیز باید رعایت شود؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۳۹۱ و ۱۸/۴۶.</ref> در عین حال در برابر دشمن معاند، لازم است با قدرت و صلابت برخورد شود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۳۸۵.</ref> ایشان رحمت و عطوفت [[مادر]] را مظهر رحمت الهی میداند که تجسم این رحمت در دیدگان مادر، بارقه عطوفت و رحمت ربالعالمین است؛ همچنین این عطوفت است که تحمل رنجها و مشقتهای تربیت فرزند را برای مادر ممکن ساخته است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۲۲۵.</ref> {{ببینید|مادر}} | ||
امامخمینی در سیره عملی خود نیز دارای این صفت و با همه افراد، بهویژه اهل خانه، اعم از زن، فرزندان و نوهها و حتی وابستگان سببی و نسبی خود رفتار رحیمانه و محبتآمیز داشت و همواره به آنان اظهار محبت کرده، رحمت، عطوفت و علاقه خود را به آنان ابراز میکرد.<ref> | امامخمینی در سیره عملی خود نیز دارای این صفت و با همه افراد، بهویژه اهل خانه، اعم از زن، فرزندان و نوهها و حتی وابستگان سببی و نسبی خود رفتار رحیمانه و محبتآمیز داشت و همواره به آنان اظهار محبت کرده، رحمت، عطوفت و علاقه خود را به آنان ابراز میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۲؛ الهامینیا، سیره اخلاقی ـ تربیتی امامخمینی، ۲۰۵.</ref> همچنین در موارد پرشماری امامخمینی افرادی که به شخص ایشان توهین و بدگویی کرده بودند، سپس پشیمان شده، با نامه، [[عفو]] و بخشش خواسته بودند، بدون استثنا در تمام موارد، آنان را بخشیده، مورد رحمت خود قرار داده است.<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۹۶.</ref> ایشان به خانواده [[شهدا]] و [[رزمندگان اسلام|رزمندگان]] و افراد نیازمند عنایت ویژهای داشت و پیوسته برای حل مشکلات آنان دستور رسیدگی میداد. در مواردی نیز از محل [[وجوهات شرعی]] و بخشش قسمتی از آن، به آنها کمک میکرد.<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۸۰–۸۱.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |