۲۱٬۱۴۹
ویرایش
A.sharefat (بحث | مشارکتها) (اصلاح نویسههای عربی) |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تشبیه و تنزیه'''، شبیهشمردن حقتعالی به خلق و مبرادانستن او از اوصاف خلق. | '''تشبیه و تنزیه'''، شبیهشمردن حقتعالی به خلق و مبرادانستن او از اوصاف خلق. | ||
==مفهومشناسی== | |||
تشبیه چیزی را به دیگری مانند و شبیهساختن <ref> | == مفهومشناسی == | ||
تشبیه چیزی را به دیگری مانند و شبیهساختن<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۵۰۳؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۴/۲۸۸</ref> و تنزیه، پاکی، قداست و دوردانستن چیزی از چیزی<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۵۴۸؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۹/۱۰۶</ref> است. تشبیه در اصطلاح کلامی شبیه دانستن [[خداوند]] با مخلوقات است<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۸/۳۹۹</ref> و در اصطلاح عارفان، شبیهدانستن حق به تعینات است، از آن جهت که همه چیز مظهر و [[تجلی]] اوست<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۹۸؛ لاهیجی، مفاتیح الأعجاز، ۹۷–۹۸</ref> و تنزیه، مبرادانستن حق از اوصافی است که شایسته آن نیست.<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۱۸۴</ref> | |||
از واژههای مرتبط با تشبیه و تنزیه، تعطیل و حلول است. تعطیل، نفی صفات از حقتعالی <ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۷؛ حسنی، تبصرة العوام، ۸۶</ref> و اثبات آثار آن <ref>← ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۳۸</ref> | {{سخ}} | ||
==پیشینه== | از واژههای مرتبط با تشبیه و تنزیه، تعطیل و حلول است. تعطیل، نفی صفات از حقتعالی<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۷؛ حسنی، تبصرة العوام، ۸۶</ref> و اثبات آثار آن<ref>← ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۳۸</ref> یا نفی شناخت صفات حقتعالی برای [[انسان]] است به این معنا که انسان تنها میتواند هستی حقتعالی را تصدیق کند، بدون اینکه صفت یا اسمی برای او اثبات کند<ref>ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۳۸</ref> و حلول، امتزاج و دخول خداوند در تمام اشیا است<ref>← سجادی، فرهنگ اصطلاحات، ۳۲۸</ref> {{ببینید|متن=ببینید|وحدت وجود}}. | ||
ازجمله مسائل مهم اعتقادی مرتبط با عقیده [[توحید]]، مسئله تشبیه و تنزیه حقتعالی است که همه متفکران و اندیشمندان در این عرصه، به آن توجه کردهاند <ref>جهانگیری، محیالدین ابنعربی، ۳۰۹</ref> | |||
== پیشینه == | |||
گرایشهای یادشده از قرن دوم هجری به وجود آمد <ref>سبحانی، بحوث، ۳/۱۹۹</ref> | ازجمله مسائل مهم اعتقادی مرتبط با عقیده [[توحید]]، مسئله تشبیه و تنزیه حقتعالی است که همه متفکران و اندیشمندان در این عرصه، به آن توجه کردهاند.<ref>جهانگیری، محیالدین ابنعربی، ۳۰۹</ref> اعتقاد به تشبیه، ریشه در اعتقاد [[بتپرستان]] داشته است؛ زیرا آنان معتقد بودند [[خداوند]] هم موجودی شبیه [[انسان]] است تا آنجا که هر قبیلهای برای خود ربّی قرار میداد.<ref>سبحانی، رسائل و مقالات، ۵/۲۲۴</ref> در ادیان [[مسیحیت|مسیحی]] و [[یهودیت|یهودی]] این موضوع مورد توجه بوده اما اوصاف ذات حق با ممکنات، همسنخ و همانند دانسته شده است.<ref>← رحیمیان، آفرینش از منظر عرفان، ۳۱۱–۳۲۶</ref> در [[اسلام]] ریشه بحث تشبیه و تنزیه، دربرداشت از آیات و روایات است. برخی آیات، مانند آیاتی که از عرشداشتن خداوند<ref>طه، ۵</ref> یا رؤیت حق در [[قیامت]]<ref>قیامت، ۲۳</ref> سخن گفتهاند، همچنین روایتی که از صورتداشتن خداوند سخن گفته است،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۳۴</ref> دلالت بر تشبیه دارند. چنانکه آیاتی مانند مثل و مانند نداشتن خداوند<ref>شوری، ۱۱</ref> و منزه بودن او از صفات مخلوقات،<ref>اسراء، ۴۳؛ اعراف، ۱۹۰</ref> بر تنزیه حقتعالی دلالت میکنند. ظاهر آیات و روایات، سبب شد گروهی قائل به تشبیه و گروهی قائل به تنزیه شوند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۹۰–۹۶</ref> | ||
{{سخ}} | |||
برخی از عرفا و [[متصوفه]] پیش از [[مکتب ابنعربی]]، به سبب تمسک به روایاتی که دال بر تشبیه بود، همواره در معرض نسبت تشبیه و [[حلول]] بودهاند؛ گرچه خود این نسبت را رد کرده، به ذم تشبیه و حلول پرداختهاند؛ زیرا حلول مبتنی بر تکثیر و غیریت است و حلولکننده غیر از محل است؛ در حالیکه [[عرفان]] مبتنی بر [[وحدت]] و نفی [[کثرت]] است <ref>← قیصری، شرح فصوص الحکم، | گرایشهای یادشده از قرن دوم هجری به وجود آمد.<ref>سبحانی، بحوث، ۳/۱۹۹</ref> برخی، [[هشامبنحکم]] (م۱۹۹ق) و [[هشامبنسالم]] (قرن دوم هجری) را نخستین کسانی دانستهاند که عقیده به تشبیه را اظهار داشتهاند. همچنین گروهی مانند [[کرّامیه]] و [[حشویه]] به تشبیه معتقد بودند<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۱۶ و ۱۲۰–۱۲۴</ref> و در برابر، گروه دیگر، مانند بسیاری از متفکران اسلامی، اعم از متکلمان و حکما، قائل به تنزیه بودند. [[جعدبندرهم]] (م۱۱۸ق) را میتوان از نخستین کسانی دانست که تحت تأثیر [[مکتب نوافلاطونیها]] بر تنزیه مطلق تأکید داشت.<ref>ولادوست، مقاله تشبیه و تنزیه، ۱۵/۳۴۶</ref> در برابر این دو مذهب، مذهب «[[مذهب تعطیل|تعطیل]]» است که طبق تفسیری هر گونه بحث و گفتگو دربارهٔ ذات باریتعالی را ممنوع میدانست.<ref>حسنی، تبصرة العوام، ۸۶</ref> | ||
{{سخ}} | |||
[[امامخمینی]] در کتابهای عرفانی و اخلاقی خود به بحث تشبیه و تنزیه | برخی از عرفا و [[متصوفه]] پیش از [[مکتب ابنعربی]]، به سبب تمسک به روایاتی که دال بر تشبیه بود، همواره در معرض نسبت تشبیه و [[حلول]] بودهاند؛ گرچه خود این نسبت را رد کرده، به ذم تشبیه و حلول پرداختهاند؛ زیرا حلول مبتنی بر تکثیر و غیریت است و حلولکننده غیر از محل است؛ در حالیکه [[عرفان]] مبتنی بر [[وحدت]] و نفی [[کثرت]] است.<ref>← قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۳۵–۴۳۶ و ۵۳۶؛ آملی، جامع الاسرار، ۲۱۷–۲۱۸</ref> اما تنزیه و تشبیه در [[عرفان ابنعربی]] و پیروانِ مکتب او اهمیت بسیاری دارد. آنان با نفی تشبیه و تنزیه مطلق کوشیدهاند این دو را با هم جمع کنند.<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۶۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۵۰۴ و ۶۵۶؛ لاهیجی، مفاتیح الأعجاز، ۹۷–۹۸</ref> | ||
==دیدگاهها در تشبیه و تنزیه== | {{سخ}} | ||
در بحث تشبیه و تنزیه، چند گرایش عمده در فرقههای مختلف کلامی و نحلههای فلسفی و مکاتب عرفانی میان متفکران و مفسران اسلامی مشاهده میشود <ref>رحیمیان، آفرینش از منظر عرفان، ۳۱۱</ref> که میتوان آنها را به چهار گروه کلی تقسیم کرد: | [[امامخمینی]] در کتابهای عرفانی و اخلاقی خود به بحث تشبیه و تنزیه پرداخته،<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۹۱–۹۴؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۱۵–۱۶؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۴–۳۱۴؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۴۱–۵۴۲</ref> معتقد است تنزیه واقعی که تشبیه را هم به همراه دارد، مختص طایفه [[شیعه اثنیعشری]] است که به [[برکت]] [[اهل بیت(ع)]] به آن دست یافته است؛ از اینرو میتوان روایات واردشده در کتابهای [[الکافی|کافی]] و [[توحید صدوق]] را شواهدی بر آن دانست. به اعتقاد ایشان، چنین معارفی در بشر سابقه نداشته و هیچکس مانند آنان حقتعالی را تقدیس و تنزیه نکرده است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۸۵؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۳۲–۳۳۳</ref> ایشان در [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]] ضمن بیان دیدگاه خود، در این خصوص، به نقد بعضی از دیدگاههای استاد خود [[محمدعلی شاهآبادی]] پرداخته است.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۹۱–۹۳</ref> | ||
===مذهب تشبیه مطلق=== | |||
این مذهب معتقد است ذات و صفات خداوند شناختنی است <ref>حسنی، تبصرة العوام، ۷۶</ref> و او شبیه مخلوقات خود است <ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۱۱۸؛ آمدی، | == دیدگاهها در تشبیه و تنزیه == | ||
===مذهب تنزیه=== | در بحث تشبیه و تنزیه، چند گرایش عمده در فرقههای مختلف کلامی و نحلههای فلسفی و مکاتب عرفانی میان متفکران و مفسران اسلامی مشاهده میشود<ref>رحیمیان، آفرینش از منظر عرفان، ۳۱۱</ref> که میتوان آنها را به چهار گروه کلی تقسیم کرد: | ||
گروهی مانند [[معتزله]]، برای پرهیز از تشبیه به تنزیه مطلق روی آوردند و اتصاف حقتعالی به صفات را منکر شده، به نیابت ذات از صفات قائل شدند <ref>← سبزواری، اسرار الحکم، ۱۲۳؛ سبحانی، بحوث، ۲/ | |||
===مذهب تعطیل=== | === مذهب تشبیه مطلق === | ||
در برابر دو دیدگاه یادشده، قائلان به مذهب تعطیل هستند که هر گونه صفت را از حقتعالی نفی میکنند <ref>← شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۷</ref> و بحث | این مذهب معتقد است ذات و صفات خداوند شناختنی است<ref>حسنی، تبصرة العوام، ۷۶</ref> و او شبیه مخلوقات خود است.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۱۱۸؛ آمدی، آبکار الافکار، ۵/۹۳–۹۴</ref> فرقههایی چون [[کرّامیه]]، [[حشویه]]،<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۱۲۰–۱۲۴</ref> [[سبائیه]]، [[بیانیه]]، [[مغیریه]] و [[هشامیه]]<ref>اسفراینی، التبصیر فی الدین، ۱۰۰–۱۰۲؛ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۴۱۲</ref> از مشبّهه بودند. گروهی چون [[اشاعره]]، وصفکردن خداوند به صفات مشترک میان انسان و خداوند، مانند تکلم و غضب را پذیرفتهاند؛ یعنی صفاتی که برای انسان [[کیف نفسانی]] است، برای خداوند هم ثابت است، ولی به صورت کیف نفسانی نیست؛ اگرچه این به معنای اعتقاد به [[جسمیت]] در حقتعالی نیست.<ref>بغدادی، اصول الایمان، ۸۰–۹۱</ref> | ||
===مذهب جمع تنزیه و تشبیه=== | |||
اهل معرفت میانه تشبیه و تنزیه جمع میکنند و معتقدند حقتعالی از طرفی از صفات امکانی و تعینات خلقی منزه است و در عین حال در مظاهر و صور اعیان ظهور و سریان دارد؛ بدون آنکه از آن مقام بیتعینی خود تنزل کند و رنگ تعینات را به خود گیرد <ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/ | === مذهب تنزیه === | ||
گروهی مانند [[معتزله]]، برای پرهیز از تشبیه به تنزیه مطلق روی آوردند و اتصاف حقتعالی به صفات را منکر شده، به نیابت ذات از صفات قائل شدند<ref>← سبزواری، اسرار الحکم، ۱۲۳؛ سبحانی، بحوث، ۲/۸۶–۸۹</ref>؛ اگرچه آنان خداوند را عالم، قادر و حیّ میدانند و لکن این امور را به عنوان صفت برای حقتعالی نمیشمارند بلکه خود ذات را اینگونه میدانند<ref>قاضیعبدالجبار، المغنی، ۷/۱۱۷؛ ← فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۲۱۵–۲۱۸</ref>؛ اما حکما<ref>غازانی، فصوص الحکمة، ۱۸۶؛ میرداماد، القبسات، ۴۷۸</ref> و غالب متکلمان امامیه،<ref>حلی، الباب الحادی عشر، ۴؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۷۱</ref> تنزیه مطلق را نپذیرفتند و در بعضی از صفات الهی، قائل به تنزیه شده، اظهار داشتند تنها صفاتی که جهت ثبوتی و کمالی دارند، قابل انتساب به حقتعالی میباشند.<ref>← سبحانی، الالهیات، ۱/۸۲–۸۳</ref> | |||
[[امامخمینی]] طبق مبنای عرفانی خود، مذهب حق را جمع میان تشبیه و تنزیه میداند و تنزیه را به مرتبه هویت غیب حق نسبت داده، تشبیه را در مرتبهای غیر از این مرتبه میداند. ایشان ضمن اشاره به مرتبه [[هویت غیبیه]] و دسترسناپذیری آن، هر گونه ارتباط و مناسبتی میان این حقیقت و مخلوقات را ردّ میکند <ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، | |||
=== مذهب تعطیل === | |||
امامخمینی سخن بعضی از اهل معرفت، مانند [[قاضیسعید قمی]] را که به سبب تنزیه حقتعالی از [[صفات زاید بر ذات]]، قائل به نفی صفات از حقتعالی شده، بعضی از صفات حق را به امور عدمی ارجاع میدهند، مردود دانسته، معتقد است اوصاف حقتعالی اگرچه در ذات با ذات متحدند و هر دو یک مصداق دارند، ولی معنای وصفداشتن خداوند زیادت صفت بر ذات نیست <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/ | در برابر دو دیدگاه یادشده، قائلان به مذهب تعطیل هستند که هر گونه صفت را از حقتعالی نفی میکنند<ref>← شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۷</ref> و بحث دربارهٔ ذات باریتعالی را ممنوع و پرسش از آن را [[بدعت]] و راه شناخت آن را برای انسان مسدود میدانند و معتقدند بشر تنها میتواند هستی او را تصدیق کند، بدون اینکه صفت و اسمی را به او منسوب سازد.<ref>← ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۳۸</ref> | ||
بعضی از اهل معرفت معتقدند تنزیه از نقایص امکانی به معنای تحدید نیست؛ زیرا اینها امور عدمیاند و تنزیه از آنها به کمال وجودی | === مذهب جمع تنزیه و تشبیه === | ||
اهل معرفت میانه تشبیه و تنزیه جمع میکنند و معتقدند حقتعالی از طرفی از صفات امکانی و تعینات خلقی منزه است و در عین حال در مظاهر و صور اعیان ظهور و سریان دارد؛ بدون آنکه از آن مقام بیتعینی خود تنزل کند و رنگ تعینات را به خود گیرد.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۹۲–۹۶؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۵۰۴–۵۰۵؛ لاهیجی، مفاتیح الأعجاز، ۹۷–۹۸</ref> | |||
[[امامخمینی]] همانند [[ملاصدرا]] <ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۹۱</ref> معتقد است الفاظ در حقیقت برای معانی عام و مطلقی وضع شدهاند؛ برای مثال لسان، تکلم، کتابت و [[حمد]] دارای مراتب و نشئاتی هستند و هر نشئهای وجود مناسب با خود را دارد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۴؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/ | {{سخ}} | ||
==تشبیه و تنزیه در دعوت پیامبران الهی(ع)== | [[امامخمینی]] طبق مبنای عرفانی خود، مذهب حق را جمع میان تشبیه و تنزیه میداند و تنزیه را به مرتبه هویت غیب حق نسبت داده، تشبیه را در مرتبهای غیر از این مرتبه میداند. ایشان ضمن اشاره به مرتبه [[هویت غیبیه]] و دسترسناپذیری آن، هر گونه ارتباط و مناسبتی میان این حقیقت و مخلوقات را ردّ میکند.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۱۴–۱۵</ref> همچنین ایشان کلام متکلمان و فلاسفه را به سبب تنزیه صرف و نفی هر گونه ارتباط میان خلق و خالق مردود میشمارد و در این زمینه، اهل معرفت را جامع دو نظر میشمارد که در یک نظر ارتباط و تشبیه را میبینند و در نظری دیگر، ارتباط و کثرت را نفی میکنند.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۱۵</ref> ایشان مانند دیگر اهل معرفت،<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۹۸–۴۹۹؛ جامی، نقد النصوص، ۱۲۶–۱۳۵</ref> تنزیه محض را سبب تحدید و تقیید حق میداند؛ زیرا در تنزیه محض، خداوند از صفات امکانی منزه شمرده شده، از موجودات جدا تصور میشود و تنها در بعضی از مراتبش محدود میشود؛ در حالیکه موجودات از حیث ذات و کمالات خود، مظاهر حقاند و حق در آن مواطن متجلی است؛ بنابراین چنین تنزیهی سبب تقیید و تحدید حق به بعضی از مراتب خلقی است؛ همچنانکه در تشبیه مطلق، حقتعالی به صفات امکانی متصف میگردد و این در حقیقت محدودکردن حقتعالی است.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۸۵–۸۷</ref> | ||
از مباحث مهمی که اهل معرفت به آن پرداختهاند، تشبیه و تنزیه حقتعالی در دعوت [[پیامبران(ع)]] و فرق پیامبران(ع) در دعوت به آن است. به اعتقاد آنان، هر تنزیهی به مقدار معرفت تنزیهکننده است و هر کس حقتعالی را به قدر علم به [[نفس]] خود تنزیه میکند و حتی [[ملائکه]] نیز [[خداوند]] را در حد معرفت خود تنزیه میکنند و تنها انسان کامل مطلق است که خداوند را آنچنانکه شایسته اوست، تنزیه میکند <ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۳/۷۷</ref> | {{سخ}} | ||
امامخمینی سخن بعضی از اهل معرفت، مانند [[قاضیسعید قمی]] را که به سبب تنزیه حقتعالی از [[صفات زاید بر ذات]]، قائل به نفی صفات از حقتعالی شده، بعضی از صفات حق را به امور عدمی ارجاع میدهند، مردود دانسته، معتقد است اوصاف حقتعالی اگرچه در ذات با ذات متحدند و هر دو یک مصداق دارند، ولی معنای وصفداشتن خداوند زیادت صفت بر ذات نیست.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۱۳۲–۱۳۵؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۶۰۹</ref> به اعتقاد ایشان در [[قرآن کریم]] جمع آیاتی مانند «هُوَ الَّذِی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ»،<ref>زخرف، ۸۴</ref> «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ»<ref>حدید، ۳</ref> و «هُوَ مَعَکُمْ أَینَ ما کُنْتُمْ»،<ref>حدید، ۴</ref> همچنین روایات واردشده از [[معصومان(ع)]] مانند «حقتعالی به همراه اشیاست، نه اینکه همنشین آنان باشد و غیر از اشیاست، نه اینکه جدا و بیگانه باشد»،<ref>نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، خ۱، ۱۰</ref> بر جمع میان تشبیه و تنزیه گواهی میدهد.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۱۶–۱۱۸</ref> | |||
امامخمینی جمع میان تشبیه و تنزیه را جزئی از [[سیر و سلوک]] پیامبران(ع) میداند و معتقد است جهت تنزیه در کلمات پیامبران(ع) بیش از تشبیه است؛ زیرا این امر به حالت عبودیت آنها نزدیکتر و از خطرهای سلوک دورتر است <ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۵۲</ref>؛ از اینرو پیامبران الهی(ع) برای دوری از [[انانیت]] و اظهار [[ربوبیت]]، تا حد ممکن از اظهار معجزات و کرامات دوری میکردند، مگر مواردی که مصلحت اقتضا میکرد <ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۵۳</ref> | {{سخ}} | ||
بعضی از اهل معرفت معتقدند تنزیه از نقایص امکانی به معنای تحدید نیست؛ زیرا اینها امور عدمیاند و تنزیه از آنها به کمال وجودی بازمیگردد.<ref>←امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۸۶</ref> امامخمینی این نظر را نمیپذیرد. به اعتقاد ایشان، صفات امکانی، معدوم محض نیستند، بلکه دارای حظی از وجود هستند؛ اگرچه به صورت عرضی و تبعی. از اینرو، تنزیه از این امور نیز به تحدید حقتعالی بر میگردد.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۸۶</ref> ایشان در مواردی، تنزیه مطلق را مستلزم تعطیل در صفات میداند؛ برای مثال تنزیه حق از تکلم و حمل آن بر ایجاد کلام در موجودات را مستلزم ناطقنبودن حق میشمارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۴</ref> ایشان در بیان صحت تشبیه در عین تنزیه و حمل بعضی از صفات بر حقتعالی، تحلیل خاصی دارد. | |||
[[ابنعربی]] دعوت [[حضرت نوح(ع)]] را دعوتی تنزیهی شمرده است و با مقایسه آن با دعوت [[پیامبر اسلام(ص)]]، بر جامعبودن دعوت پیامبر اسلام(ص) از حیث تنزیه و تشبیه و برتری امت اسلامی بر سایر امم در این جهت تأکید دارد و معتقد است اگر دعوت حضرت نوح(ع) جمع میان تنزیه و تشبیه بود، قومش دعوت او را اجابت میکردند <ref>ابنعربی، فصوص الحکم، | {{سخ}} | ||
[[امامخمینی]] همانند [[ملاصدرا]]<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۹۱</ref> معتقد است الفاظ در حقیقت برای معانی عام و مطلقی وضع شدهاند؛ برای مثال لسان، تکلم، کتابت و [[حمد]] دارای مراتب و نشئاتی هستند و هر نشئهای وجود مناسب با خود را دارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۴؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۱۳۴–۱۳۷ و ۳۴۶–۳۴۸</ref> امامخمینی همانند دیگر عارفان<ref>فناری، مصباح الانس، ۱۵۰؛ ابنترکه، تمهید القواعد، ۱۱۸–۱۲۰</ref> معتقد است مسئله تشبیه و تنزیه به لحاظ [[تجلی]] و ظهور حقتعالی است، نه ذات و [[احدیت ذاتی]]؛ زیرا این مرتبه از تجلیات ظاهری و باطنی مبراست و اسم و رسم و صفت در آنجا راه ندارد و دست معرفت بشری از راهیابی و [[علم]] به مرتبه ذات کوتاه است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۵</ref> در باور ایشان، حفظ مقام [[عبودیت]] و ادب [[سالک]] اقتضا میکند جنبه تنزیه بیشتر از تشبیه باشد؛ زیرا این نسبت برای سالک مناسبتر بوده، از خطرهایی که در بیان تشبیه است، محفوظتر است؛ از اینرو تقدیس و تنزیه نزد اولیا بیشتر است و آنان هنگام [[تبلیغ معارف الهی]] برای خلق و بیان تنزیهی اسما و صفات الهی، بهصراحت سخن میگویند و ظهور تقدیس و تنزیه در کلماتشان بیشتر است؛ اما تشبیه را با اشاره و ضمنی بیان میکنند.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۵۲–۵۳</ref> ایشان بعضی از شطحیاتی که از عارفان صادر میشوند و جهات تشبیه در آنها غلیظتر است، و قدرت و سلطنت حق را در خود مشاهده کرده، اظهار [[ربوبیت]] میکنند، ناشی از نقصان سلوک و طغیان باطنی سالک میداند<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۵۳؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۴۰</ref> {{ببینید|متن=ببینید|سیر و سلوک}}. | |||
امامخمینی افزون بر نقد سخن ابنعربی، گفته تنزیهیبودن صرف در دعوت نوح(ع) در کلام استاد خود را | |||
== تشبیه و تنزیه در دعوت پیامبران الهی(ع) == | |||
امامخمینی همانند دیگر اهل معرفت <ref>← ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۱۰، کاشانی، لطائف الاعلام، ۳۵۳</ref> معتقد است مرتبه جمع میان وحدت و کثرت در پیامبر خاتم(ص) به عنوان «[[مقام]]» بوده است، بر خلاف سایر پیامبران(ع) که در آنان به عنوان «[[حال]]» بوده و استقرار نداشته است <ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۹۲</ref>؛ از اینرو [[شریعت محمدی(ص)]]، تنزیه در عین تشبیه و تشبیه در عین تنزیه است؛ لذا امت پیامبر(ص) نیز در قرآن <ref>آل عمران، ۱۱۰</ref> بهترین امتها معرفی شده است <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۵۱۷</ref> | از مباحث مهمی که اهل معرفت به آن پرداختهاند، تشبیه و تنزیه حقتعالی در دعوت [[پیامبران(ع)]] و فرق پیامبران(ع) در دعوت به آن است. به اعتقاد آنان، هر تنزیهی به مقدار معرفت تنزیهکننده است و هر کس حقتعالی را به قدر علم به [[نفس]] خود تنزیه میکند و حتی [[ملائکه]] نیز [[خداوند]] را در حد معرفت خود تنزیه میکنند و تنها انسان کامل مطلق است که خداوند را آنچنانکه شایسته اوست، تنزیه میکند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۳/۷۷</ref> | ||
==تشبیه و تنزیه در عبادات== | {{سخ}} | ||
از دیدگاه [[امامخمینی]] [[قرآن]]، ادعیه و اذکار در [[عبادات]]، متضمن مراتب تشبیه و تنزیه و جمع میان این دو است <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱۳ و ۳۷۱؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۳۱</ref>؛ برای مثال [[سوره توحید|سوره مبارکه توحید]] شامل جمیع شئون الهیه و مراتب تسبیح و تنزیه است؛ چنانکه «هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» در بیان تمام صفات کمالی است که شامل همه [[صفات ثبوتیه]] است و «صَمَد» تا آخر سوره، بیان [[صفات سلبیه]] و سلب نقائص است. ایشان تأکید میکند خصوصیت این سوره، خروج از دایره تعطیل و تشبیه است؛ زیرا هر تعطیل و تشبیه، خروج از حد اعتدال و حقیقت [[توحید]] است <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، | امامخمینی جمع میان تشبیه و تنزیه را جزئی از [[سیر و سلوک]] پیامبران(ع) میداند و معتقد است جهت تنزیه در کلمات پیامبران(ع) بیش از تشبیه است؛ زیرا این امر به حالت عبودیت آنها نزدیکتر و از خطرهای سلوک دورتر است<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۵۲</ref>؛ از اینرو پیامبران الهی(ع) برای دوری از [[انانیت]] و اظهار [[ربوبیت]]، تا حد ممکن از اظهار معجزات و کرامات دوری میکردند، مگر مواردی که مصلحت اقتضا میکرد.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۵۳</ref> | ||
{{سخ}} | |||
امامخمینی در بیان اسرار [[رکوع]] که در برگیرنده ذکر «سُبْحانَ رَبِّیَ العَظیمِ وَ بِحَمْدِه» (همان «تسبیح» و «تعظیم» و «تحمید») است، «[[تسبیح]]» را تنزیه حقتعالی از وصف به صفات و «تعظیم» و «تحمید» را دال بر نفی تشبیه و تعطیل میداند؛ زیرا «تحمید» بر ظهور حق در مظاهر خلقی و «تعظیم» بر سلب و تنزیه از حدود تعینات خلقی دلالت میکند. پس، او در عین حال که در عالم، ظاهر است، متلبّس به لباس تعینات خلقیه نیست <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵۲</ref> | [[ابنعربی]] دعوت [[حضرت نوح(ع)]] را دعوتی تنزیهی شمرده است و با مقایسه آن با دعوت [[پیامبر اسلام(ص)]]، بر جامعبودن دعوت پیامبر اسلام(ص) از حیث تنزیه و تشبیه و برتری امت اسلامی بر سایر امم در این جهت تأکید دارد و معتقد است اگر دعوت حضرت نوح(ع) جمع میان تنزیه و تشبیه بود، قومش دعوت او را اجابت میکردند.<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۶۸–۷۰</ref> استاد ایشان محمدعلی شاهآبادی در توجیه این مطلب معتقد است حضرت نوح(ع) قوم خود را در حالی به تنزیه فرا خوانده است که خود صاحب هر دو مقام تنزیه و تشبیه است و تأکید وی در برابر قومش بر تنزیه، صرفاً برای درمان حالت تشبیه در آنها و اعتقاد به [[بتپرستی]] و معالجه به ضد آن و رعایت مناسبت با حال ایشان بوده است. بنا بر نظر ایشان، حضرت نوح(ع) نمیتوانست به تشبیه توجه نشان دهد؛ زیرا در این صورت قومش هرگز به تنزیه روی نمیآوردند.<ref>← امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۹۱–۹۲</ref> | ||
{{سخ}} | |||
امامخمینی معتقد است در [[تسبیحات اربعه]] نیز که رکن نخست آن «تسبیح» است، معنای آن تنزیه از وصف کردن است که در تحمید و تهلیل (لا اله الا الله) نهفته است که به دنبال آن میآید؛ زیرا در «تحمید» و «[[تهلیل]]»، [[توحید فعلی]] نهفته است و در آن، شائبه تحدید و نقص، بلکه شائبه تشبیه است و [[سالک]] برای ورود به آن، لازم است [[تسبیح و تحمید|تسبیح]] و تنزیه کند و به باطن [[قلب]] خود بفهماند حقتعالی از [[تعینات خلقیه]] منزّه است تا ورود در تحمیدش از شائبه تکثیر و تشبیه | امامخمینی افزون بر نقد سخن ابنعربی، گفته تنزیهیبودن صرف در دعوت نوح(ع) در کلام استاد خود را بهطور ضمنی نقد میکند و آن را مخالف مقام انبیا(ع) میداند. ایشان نسبتدادن دعوت نوح(ع) به دعوتی صرفاً تنزیهی بر مبنای توجیه معالجه به ضد را نمیپذیرد؛ بلکه معتقد است این دعوت، دعوتی تنزیهی و تشبیهی است، اما جهت تشبیه در آن مخفی و جهت تنزیه غالب است؛ زیرا روش رایج انبیا(ع) تصریح به تنزیه بوده، جهت تشبیه در کلام آنها پنهان بوده است و بسته به موقعیت معرفتی قوم خویش و مقدار غلبه حال وحدت یا کثرت بر آنان، به شکلی رمزی و پنهانی و بدون تأکید صورت میگرفته است.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۹۲–۹۳</ref> ایشان با استشهاد به آیه «دَعَوْتُ قَوْمِی لَیلاً وَ نَهاراً… ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهاراً، ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً»<ref>نوح، ۵، ۸ و ۹</ref> که در آن حضرت نوح(ع) دعوت خود را «لَیلاً وَ نَهاراً» بیان میکند، معتقد است مراد از لیل، دعوت سرّی و دعوت به تشبیه و مراد از نهار، دعوت جهری و دعوت به تنزیه است.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۹۳</ref> بنابراین به نظر ایشان، [[حضرت نوح(ع)]] خود جامع میان تنزیه و تشبیه بوده، جهت وحدت، او را از توجه به کثرت بازنداشته است؛ چنانکه جهت کثرت نیز حجاب او از وحدت نبوده است.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۹۲–۹۳</ref> | ||
==پانویس== | {{سخ}} | ||
{{پانویس}} | امامخمینی همانند دیگر اهل معرفت<ref>← ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۱۰، کاشانی، لطائف الاعلام، ۳۵۳</ref> معتقد است مرتبه جمع میان وحدت و کثرت در پیامبر خاتم(ص) به عنوان «[[مقام]]» بوده است، بر خلاف سایر پیامبران(ع) که در آنان به عنوان «[[حال]]» بوده و استقرار نداشته است<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۹۲</ref>؛ از اینرو [[شریعت محمدی(ص)]]، تنزیه در عین تشبیه و تشبیه در عین تنزیه است؛ لذا امت پیامبر(ص) نیز در قرآن<ref>آل عمران، ۱۱۰</ref> بهترین امتها معرفی شده است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۵۱۷</ref> | ||
==منابع== | |||
== تشبیه و تنزیه در عبادات == | |||
از دیدگاه [[امامخمینی]] [[قرآن]]، ادعیه و اذکار در [[عبادات]]، متضمن مراتب تشبیه و تنزیه و جمع میان این دو است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱۳ و ۳۷۱؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۳۱</ref>؛ برای مثال [[سوره توحید|سوره مبارکه توحید]] شامل جمیع شئون الهیه و مراتب تسبیح و تنزیه است؛ چنانکه «هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» در بیان تمام صفات کمالی است که شامل همه [[صفات ثبوتیه]] است و «صَمَد» تا آخر سوره، بیان [[صفات سلبیه]] و سلب نقائص است. ایشان تأکید میکند خصوصیت این سوره، خروج از دایره تعطیل و تشبیه است؛ زیرا هر تعطیل و تشبیه، خروج از حد اعتدال و حقیقت [[توحید]] است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱۳–۳۱۴</ref> | |||
{{سخ}} | |||
امامخمینی در بیان اسرار [[رکوع]] که در برگیرنده ذکر «سُبْحانَ رَبِّیَ العَظیمِ وَ بِحَمْدِه» (همان «تسبیح» و «تعظیم» و «تحمید») است، «[[تسبیح]]» را تنزیه حقتعالی از وصف به صفات و «تعظیم» و «تحمید» را دال بر نفی تشبیه و تعطیل میداند؛ زیرا «تحمید» بر ظهور حق در مظاهر خلقی و «تعظیم» بر سلب و تنزیه از حدود تعینات خلقی دلالت میکند. پس، او در عین حال که در عالم، ظاهر است، متلبّس به لباس تعینات خلقیه نیست.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵۲</ref> | |||
{{سخ}} | |||
امامخمینی معتقد است در [[تسبیحات اربعه]] نیز که رکن نخست آن «تسبیح» است، معنای آن تنزیه از وصف کردن است که در تحمید و تهلیل (لا اله الا الله) نهفته است که به دنبال آن میآید؛ زیرا در «تحمید» و «[[تهلیل]]»، [[توحید فعلی]] نهفته است و در آن، شائبه تحدید و نقص، بلکه شائبه تشبیه است و [[سالک]] برای ورود به آن، لازم است [[تسبیح و تحمید|تسبیح]] و تنزیه کند و به باطن [[قلب]] خود بفهماند حقتعالی از [[تعینات خلقیه]] منزّه است تا ورود در تحمیدش از شائبه تکثیر و تشبیه مبری شود. تکبیر (الله اکبر) هم تنزیه از وصفکردن حقتعالی است و برتردانستن حقتعالی از تحمید و تهلیل بنده خود است؛ زیرا در این تنزیه نیز شائبه کثرت است و این خود نوعی اعتراف به تقصیر و تذلل است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۷۰–۳۷۳</ref> | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس|۲}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم. | * قرآن کریم. | ||
* آمدی، سیفالدین، | * آمدی، سیفالدین، آبکار الافکار فی اصول الدین، تحقیق احمد محمد مهدی، قاهره، دارالکتب، ۱۴۲۳ق. | ||
* آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، تحقیق هانری کربن و عثمان یحیی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش. | * آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، تحقیق هانری کربن و عثمان یحیی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش. | ||
* ابنترکه، صائنالدین، تمهید القواعد، تحقیق سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ اول، ۱۳۶۰ش. | * ابنترکه، صائنالدین، تمهید القواعد، تحقیق سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ اول، ۱۳۶۰ش. | ||
* ابنعربی، محیالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بیتا. | * ابنعربی، محیالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بیتا. | ||
* ابنعربی، محیالدین، فصوص الحکم، تحقیق ابوالعلاء عفیفی، تهران، نشر الزهرا(س)، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش. | * ابنعربی، محیالدین، فصوص الحکم، تحقیق ابوالعلاء عفیفی، تهران، نشر الزهرا (س)، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش. | ||
* ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر-دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. | * ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر-دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. | ||
* اسفراینی، ابوالمظفر، التبصیر فی الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، تحقیق محمد زاهد کوثری، قاهره، مکتبة الازهریة للتراث، چاپ اول، بیتا. | * اسفراینی، ابوالمظفر، التبصیر فی الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، تحقیق محمد زاهد کوثری، قاهره، مکتبة الازهریة للتراث، چاپ اول، بیتا. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش. | * امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق. | * امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش. | ||
* بغدادی، عبدالقاهر، اصول الایمان، تحقیق ابراهیم محمد رمضان، بیروت، دارالهلال، ۲۰۰۳ م. | * بغدادی، عبدالقاهر، اصول الایمان، تحقیق ابراهیم محمد رمضان، بیروت، دارالهلال، ۲۰۰۳ م. | ||
* جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تصحیح ویلیام چیتیک، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش. | * جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تصحیح ویلیام چیتیک، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش. | ||
خط ۹۵: | خط ۱۰۶: | ||
* ولادوست، بیتا، مقاله تشبیه و تنزیه، چاپشده در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر سیدکاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | * ولادوست، بیتا، مقاله تشبیه و تنزیه، چاپشده در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر سیدکاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | |||
هادی وکیلی، [https://books.khomeini.ir/books/10003/446/ تشبیه و تنزیه]، دانشنامه امام | == پیوند به بیرون == | ||
* هادی وکیلی، [https://books.khomeini.ir/books/10003/446/ تشبیه و تنزیه]، [[دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۳۵۳–۳۵۹. | |||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] |