پرش به محتوا

حب نفس: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۴ بهمن ۱۴۰۱
ابرابزار
جز (added Category:اخلاق using HotCat)
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
'''حبّ نفس'''، دوست‌داشتن و خواستن ناپسند خود.
'''حبّ نفس'''، دوست‌داشتن و خواستن ناپسند خود.
==واژه‌شناسی==
حبّ به معنای دوست‌داشتن <ref>جوهری، الصحاح، ۱/۱۰۵.</ref> و ضد [[بغض]] <ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۲۸۹.</ref> است. حب در اصطلاح اخلاقی به معنای گرایش به سوی چیز لذت‌بخش و سازگار با طبع و وابستگی خاص میان انسان و کمال اوست <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۸۹ ـ ۹۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱/۴۱۰ ـ ۴۱۱.</ref>. حبّ نفس به معنای دوست‌داشتن بقا و کراهت از [[مرگ]] می‌آید <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۵۲؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۳۴.</ref>. [[امام‌خمینی]] نیز حبّ نفس را دوست‌داشتن خویشتن می‌داند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۷۱.</ref>.
==واژگان مرتبط==
واژگان مرتبط با حبّ نفس، حب ذات، انانیت و خودخواهی، خودبینی و [[عجب]] است. ذات معانی گوناگونی دارد؛ گاهی مراد از آن، ماهیت شیء و گاهی امر قائم به خود است که دارای محل نباشد <ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۳۶۲.</ref> و حب به ذات نوعاً به عنوان امر غریزی به کار می‌رود <ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴؛ مطهری، مجموعه آثار، ۶/۴۳۶.</ref>. انانیت به شخصیت و هویت [[نفس]] گفته می‌شود <ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۹۵؛ قطب‌الدین، شرح حکمة الاشراق، ۲۸۳.</ref> و گاهی به معنای خودخواهی نیز به کار می‌رود <ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۸.</ref>؛ ولی خودخواهی و عجب، آن است که شخص، فضایل بزرگی درباره خود بر می‌شمارد <ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷.</ref> و خودبینی همان بزرگ و زیباآمدن انسان در نظر خود است <ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۵۸۲.</ref>.


امام‌خمینی بر این باور است که در حبّ نفس، بیشتر تعلق و وابستگی به نفس، مورد نظر است؛ ولی در انانیت، استقلال نفس در نظر است <ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۲۰؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۸ و ۴۰۴.</ref>. به باور ایشان نخستین مرحله [[سلوک]]، ترک حبّ نفس و انانیت است. ایشان با توجه به تأویل آیه «وَ مَنْ یخْرُجْ مِنْ بَیتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یدْرِکْهُ الْمَوْتُ» <ref>نساء، ۱۰۰.</ref>، معتقد است کسی که از بیت نفس خود خارج شود و با سفر معنوی به سوی حق هجرت کند و سپس فنای تام او را ادراک کند، اجر او بر حق‌تعالی است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۳.</ref>. البته ایشان اظهار انانیت را در مواردی به خلاف حبّ نفس، نکوهیده نمی‌داند و آن، در جایی است که در مقام تذلل و اظهار فقر است <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹ ـ ۱۰.</ref>.
== واژه‌شناسی ==
حبّ به معنای دوست‌داشتن<ref>جوهری، الصحاح، ۱/۱۰۵.</ref> و ضد [[بغض]]<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۲۸۹.</ref> است. حب در اصطلاح اخلاقی به معنای گرایش به سوی چیز لذت‌بخش و سازگار با طبع و وابستگی خاص میان انسان و کمال اوست.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۸۹–۹۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱/۴۱۰–۴۱۱.</ref> حبّ نفس به معنای دوست‌داشتن بقا و کراهت از [[مرگ]] می‌آید.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۵۲؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۳۴.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز حبّ نفس را دوست‌داشتن خویشتن می‌داند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۷۱.</ref>


==پیشینه==
== واژگان مرتبط ==
حبّ ذات، امری فطری است <ref>شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۱۲۱.</ref> که خداوند در نهاد انسان قرار داده است <ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴.</ref>. حبّ نفس دارای دو بعد مثبت و منفی است <ref>مهدوی کنی، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ۲۰.</ref>؛ از این‌رو این حب، سرچشمه بسیاری از فعالیت‌های انسانی است و به‌خودی‌خود خوب است؛ ولی اگر به حد طغیان برسد، امری نکوهیده خواهد بود <ref>مهدوی کنی، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ۲۱ و ۳۲.</ref>. در برخی روایات، حبّ نفس و انانیت، امر نکوهیده‌ای شمرده شده است و آمده است که نخستین [[معصیت]] در عالم به واسطه انانیت و خودخواهی [[ابلیس]] بود که با خودداری از سجده بر آدم، گرفتار لعن خداوند شد <ref>صدوق، علل الشرائع، ۱/۶۲.</ref>.
واژگان مرتبط با حبّ نفس، حب ذات، انانیت و خودخواهی، خودبینی و [[عجب]] است. ذات معانی گوناگونی دارد؛ گاهی مراد از آن، ماهیت شیء و گاهی امر قائم به خود است که دارای محل نباشد<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۳۶۲.</ref> و حب به ذات نوعاً به عنوان امر غریزی به کار می‌رود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴؛ مطهری، مجموعه آثار، ۶/۴۳۶.</ref> انانیت به شخصیت و هویت [[نفس]] گفته می‌شود<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۹۵؛ قطب‌الدین، شرح حکمة الاشراق، ۲۸۳.</ref> و گاهی به معنای خودخواهی نیز به کار می‌رود<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۸.</ref>؛ ولی خودخواهی و عجب، آن است که شخص، فضایل بزرگی دربارهٔ خود برمی‌شمارد<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷.</ref> و خودبینی همان بزرگ و زیباآمدن انسان در نظر خود است.<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۵۸۲.</ref>


علمای اخلاق نیز در مباحث خود به بحث حبّ نفس توجه داشته‌اند؛ اگرچه بابی به آن اختصاص نداده و از آن در شعبه‌های حبّ نفس؛ مانند [[حب دنیا]] و حب جاه، شهرت و مدح بحث کرده‌اند <ref>خواجه‌نصیر‌، اخلاق محتشمی، ۱۴۳ و ۱۷۶؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۱۸، ۲۰۶، ۳۵۹ و ۳۷۹.</ref>. اهل معرفت نیز حبّ نفس را مانع دستیابی به برخی حقایق می‌دانند <ref>ملکی، رساله لقاءالله، ۲۹۰ ـ ۲۹۱؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۸.</ref>؛ چنان‌که برای اهل نهایات <ref>آخرین منزل از منازل ده‌گانه سیر و سلوک.</ref>، حبّ نفس، آخرین [[حجاب]] قلمداد می‌شود <ref>گوهرین، شرح اصطلاحات تصوف، ۴/۱۷۶.</ref>. امام‌خمینی نیز در آثار اخلاقی و عرفانی خود به‌صراحت، آفات و خطرات حبّ نفس را در حوزه اخلاق فردی، اجتماعی و سیاسی بیان کرده، و اقسام حبّ نفس، مراتب و آثار حبّ نفس و نیز راه تعدیل آن را تحلیل و بررسی کرده است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱ ـ ۷۹ و ۳۳۲ ـ ۳۳۳؛ امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۲ ـ ۵۶؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵۴؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۸ ـ ۱۲ و ۱۶/۱۶۱ ـ ۱۶۲.</ref>.
امام‌خمینی بر این باور است که در حبّ نفس، بیشتر تعلق و وابستگی به نفس، مورد نظر است؛ ولی در انانیت، استقلال نفس در نظر است.<ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۲۰؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۸ و ۴۰۴.</ref> به باور ایشان نخستین مرحله [[سلوک]]، ترک حبّ نفس و انانیت است. ایشان با توجه به تأویل آیه «وَ مَنْ یخْرُجْ مِنْ بَیتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یدْرِکْهُ الْمَوْتُ»،<ref>نساء، ۱۰۰.</ref> معتقد است کسی که از بیت نفس خود خارج شود و با سفر معنوی به سوی حق هجرت کند و سپس فنای تام او را ادراک کند، اجر او بر حق‌تعالی است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۳.</ref> البته ایشان اظهار انانیت را در مواردی به خلاف حبّ نفس، نکوهیده نمی‌داند و آن، در جایی است که در مقام تذلل و اظهار فقر است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹–۱۰.</ref>
==اقسام و درجات==
 
== پیشینه ==
حبّ ذات، امری فطری است<ref>شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۱۲۱.</ref> که خداوند در نهاد انسان قرار داده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴.</ref> حبّ نفس دارای دو بعد مثبت و منفی است<ref>مهدوی کنی، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ۲۰.</ref>؛ از این‌رو این حب، سرچشمه بسیاری از فعالیت‌های انسانی است و به‌خودی‌خود خوب است؛ ولی اگر به حد طغیان برسد، امری نکوهیده خواهد بود.<ref>مهدوی کنی، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ۲۱ و ۳۲.</ref> در برخی روایات، حبّ نفس و انانیت، امر نکوهیده‌ای شمرده شده است و آمده است که نخستین [[معصیت]] در عالم به واسطه انانیت و خودخواهی [[ابلیس]] بود که با خودداری از سجده بر آدم، گرفتار لعن خداوند شد.<ref>صدوق، علل الشرائع، ۱/۶۲.</ref>
 
علمای اخلاق نیز در مباحث خود به بحث حبّ نفس توجه داشته‌اند؛ اگرچه بابی به آن اختصاص نداده و از آن در شعبه‌های حبّ نفس؛ مانند [[حب دنیا]] و حب جاه، شهرت و مدح بحث کرده‌اند.<ref>خواجه‌نصیر، اخلاق محتشمی، ۱۴۳ و ۱۷۶؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۱۸، ۲۰۶، ۳۵۹ و ۳۷۹.</ref> اهل معرفت نیز حبّ نفس را مانع دستیابی به برخی حقایق می‌دانند<ref>ملکی، رساله لقاءالله، ۲۹۰–۲۹۱؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۸.</ref>؛ چنان‌که برای اهل نهایات،<ref>آخرین منزل از منازل ده‌گانه سیر و سلوک.</ref> حبّ نفس، آخرین [[حجاب]] قلمداد می‌شود.<ref>گوهرین، شرح اصطلاحات تصوف، ۴/۱۷۶.</ref> امام‌خمینی نیز در آثار اخلاقی و عرفانی خود به‌صراحت، آفات و خطرات حبّ نفس را در حوزه اخلاق فردی، اجتماعی و سیاسی بیان کرده، و اقسام حبّ نفس، مراتب و آثار حبّ نفس و نیز راه تعدیل آن را تحلیل و بررسی کرده است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱–۷۹ و ۳۳۲–۳۳۳؛ امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۲–۵۶؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵۴؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۸–۱۲ و ۱۶/۱۶۱–۱۶۲.</ref>
 
== اقسام و درجات ==
علمای اخلاق، حب را دارای اقسامی می‌دانند:
علمای اخلاق، حب را دارای اقسامی می‌دانند:
#محبت انسان به وجود و بقای خود، چنان‌که محبت به اولاد نیز به محبت خود بر می‌گردد؛
# محبت انسان به وجود و بقای خود، چنان‌که محبت به اولاد نیز به محبت خود بر می‌گردد؛
# محبت‌داشتن به غیر خود به سبب دستیابی به لذت‌های جسمی حیوانی؛
# محبت‌داشتن به غیر خود به سبب دستیابی به لذت‌های جسمی حیوانی؛
# محبت به غیر از روی احسان و سودی که از او به انسان می‌رسد؛
# محبت به غیر از روی احسان و سودی که از او به انسان می‌رسد؛
# محبت‌ورزیدن به دیگری از روی مناسبات معنوی <ref>فیض، الحقایق فی محاسن‌ الاخلاق، ۳۲۰ ـ ۳۲۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۱۰ ـ ۷۱۵.</ref>.
# محبت‌ورزیدن به دیگری از روی مناسبات معنوی.<ref>فیض، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ۳۲۰–۳۲۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۱۰–۷۱۵.</ref>
همچنین برخی علمای اخلاق، برای حبّ نفس، مراتبی ذکر کرده‌اند که از مرتبه حب ذات آغاز می‌شود و تا مرتبه حب اعضا و جوارح، [[حب مال]]، حب فرزندان، حب قوم و عشیره و حب دوستان ادامه می‌یابد <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۴۶.</ref>. عده‌ای نیز حب انسان و شوق او به [[قرب الهی]]، میل به زندگی جاوید و [[بهشت]] و ترس از [[دوزخ]] را از درجات حبّ نفس شمرده‌اند و بر این باورند که این مراتب در صورتی که انسان را به بندگی خداوند برسانند، مطلوب و مقبول درگاه الهی است؛ ولی بالاترین درجه در میان این مراتب، عبادت خالص برای خداست؛ به گونه‌ای که در آن [[عبادت]]، هیچ انگیزه‌ای غیر از خدا نباشد <ref>شاه‌‌آبادی، فطرت عشق، ۸۲.</ref>. امام‌خمینی برای حبّ نفس، شعبه‌ها و مظاهری ذکر می‌کند. ازجمله: حب مال <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۰.</ref>، حب جاه، حب ریاست، حب غلبه بر دیگران <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۸.</ref> و حب نفوذ اراده و بسط قدرت <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۱.</ref>.
همچنین برخی علمای اخلاق، برای حبّ نفس، مراتبی ذکر کرده‌اند که از مرتبه حب ذات آغاز می‌شود و تا مرتبه حب اعضا و جوارح، [[حب مال]]، حب فرزندان، حب قوم و عشیره و حب دوستان ادامه می‌یابد.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۴۶.</ref> عده‌ای نیز حب انسان و شوق او به [[قرب الهی]]، میل به زندگی جاوید و [[بهشت]] و ترس از [[دوزخ]] را از درجات حبّ نفس شمرده‌اند و بر این باورند که این مراتب در صورتی که انسان را به بندگی خداوند برسانند، مطلوب و مقبول درگاه الهی است؛ ولی بالاترین درجه در میان این مراتب، عبادت خالص برای خداست؛ به گونه‌ای که در آن [[عبادت]]، هیچ انگیزه‌ای غیر از خدا نباشد.<ref>شاه‌آبادی، فطرت عشق، ۸۲.</ref> امام‌خمینی برای حبّ نفس، شعبه‌ها و مظاهری ذکر می‌کند. ازجمله: حب مال،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۰.</ref> حب جاه، حب ریاست، حب غلبه بر دیگران<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۸.</ref> و حب نفوذ اراده و بسط قدرت.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۱.</ref>
==خاستگاه==
 
برخی از علمای اخلاق، اصل حب و محبت را فرع بر معرفت و ادراک می‌دانند <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۴۴ ـ ۴۵.</ref>؛ ولی در خصوص محبت آدمی به چیزی، سه امر را دخیل می‌شمارند:
== خاستگاه ==
برخی از علمای اخلاق، اصل حب و محبت را فرع بر معرفت و ادراک می‌دانند<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۴۴–۴۵.</ref>؛ ولی در خصوص محبت آدمی به چیزی، سه امر را دخیل می‌شمارند:
# معرفت و ادراک محبوب؛
# معرفت و ادراک محبوب؛
# ملایمت با طبع انسان؛
# ملایمت با طبع انسان؛
# اتحاد میان محب و محبوب <ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۱۰.</ref> و هر سه امر در حبّ نفس با بیشترین قوت و شدت یافت می‌شود <ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۳۴.</ref>.
# اتحاد میان محب و محبوب<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۱۰.</ref> و هر سه امر در حبّ نفس با بیشترین قوت و شدت یافت می‌شود.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۳۴.</ref>
برخی نیز ریشه محبت نفس را [[محبت الهی]] می‌دانند <ref>شبّر، الاخلاق، ۲۶۲ ـ ۲۶۳.</ref>. امام‌خمینی ریشه حبّ نفس و حب بقا را به [[فطرت]] باز می‌گرداند که طبق فطرت خود طالب بقاست <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>؛ به همین سبب انسان از مردن که آن را فنا و نابودی می‌داند، گریزان است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| مرگ}}.
برخی نیز ریشه محبت نفس را [[محبت الهی]] می‌دانند.<ref>شبّر، الاخلاق، ۲۶۲–۲۶۳.</ref> امام‌خمینی ریشه حبّ نفس و حب بقا را به [[فطرت]] بازمی‌گرداند که طبق فطرت خود طالب بقاست<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>؛ به همین سبب انسان از مردن که آن را فنا و نابودی می‌داند، گریزان است<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| مرگ}}.
==آثار و نشانه‌ها==
 
حبّ نفس ممدوح سبب تلاش انسان برای زنده‌ماندن و دفاع از زندگی خود در برابر خطراتی است که زندگی‌اش را تهدید می‌کند و به همین دلیل، هنگام روبه‌رو شدن با خطر دشمن، انسان را وا می‌دارد با تمام نیرو و توان به دفاع از خود برخیزد <ref>روحانی، منتقی‌الاصول، ۴/۴۴۹؛ مهدوی کنی، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ۲۱.</ref>. برخی ‌اندیشمندان بر این باورند که حبّ نفس ازجمله غرایز اصیل و ذاتی انسان است که برای رسیدن به [[سعادت]] و دفاع از جان و مال و ناموس به‌ کار می‌رود <ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴ و ۲۰/۱۳ ـ ۱۴.</ref>. حبّ نفس مبدأ رضا و [[غضب]] است که دو محرک انسان در هر حرکتی هستند <ref>هاشمی، منهاج البراعة، ۲۰/۳۱۶.</ref>؛ ولی در جهت منفی آن در برخی روایات، آثار و پیامدهای بسیاری برای حبّ نفس، انانیت و شعبه‌های آن همچون حب مال و جاه و دنیا بیان شده است؛ برای نمونه انانیت و حبّ نفس، سبب وقوع در [[معصیت]] شمرده شده است <ref>صدوق، علل الشرائع، ۱/۶۲.</ref>. با افراط و تفریط در حبّ نفس، موجبات ضرر و زیان برای انسان فراهم می‌شود و رذایلی همچون خودخواهی، خودستایی، خودپسندی و خودمحوری را می‌توان از نتایج ناگوار آن به شمار آورد <ref>شاه‌آبادی، فطرت عشق، ۸۱ ـ ۸۲.</ref>.
== آثار و نشانه‌ها ==
حبّ نفس ممدوح سبب تلاش انسان برای زنده‌ماندن و دفاع از زندگی خود در برابر خطراتی است که زندگی‌اش را تهدید می‌کند و به همین دلیل، هنگام روبه‌رو شدن با خطر دشمن، انسان را وامی‌دارد با تمام نیرو و توان به دفاع از خود برخیزد.<ref>روحانی، منتقی‌الاصول، ۴/۴۴۹؛ مهدوی کنی، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ۲۱.</ref> برخی اندیشمندان بر این باورند که حبّ نفس ازجمله غرایز اصیل و ذاتی انسان است که برای رسیدن به [[سعادت]] و دفاع از جان و مال و ناموس به کار می‌رود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴ و ۲۰/۱۳–۱۴.</ref> حبّ نفس مبدأ رضا و [[غضب]] است که دو محرک انسان در هر حرکتی هستند<ref>هاشمی، منهاج البراعة، ۲۰/۳۱۶.</ref>؛ ولی در جهت منفی آن در برخی روایات، آثار و پیامدهای بسیاری برای حبّ نفس، انانیت و شعبه‌های آن همچون حب مال و جاه و دنیا بیان شده است؛ برای نمونه انانیت و حبّ نفس، سبب وقوع در [[معصیت]] شمرده شده است.<ref>صدوق، علل الشرائع، ۱/۶۲.</ref> با افراط و تفریط در حبّ نفس، موجبات ضرر و زیان برای انسان فراهم می‌شود و رذایلی همچون خودخواهی، خودستایی، خودپسندی و خودمحوری را می‌توان از نتایج ناگوار آن به‌شمار آورد.<ref>شاه‌آبادی، فطرت عشق، ۸۱–۸۲.</ref>


امام‌خمینی نیز برای حبّ نفس آثاری ذکر می‌کند ـ اگرچه برخی از این آثار می‌تواند با هم تداخل داشته باشد ـ ازجمله:
امام‌خمینی نیز برای حبّ نفس آثاری ذکر می‌کند ـ اگرچه برخی از این آثار می‌تواند با هم تداخل داشته باشد ـ ازجمله:
# اسارت نفس: از آنجا که ریشه تمام وابستگی‌ها، وابستگی انسان به خود است و به سبب همین وابستگی (حبّ نفس) همه چیز را تحمل و قبول می‌کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۳.</ref>، بنده [[نفس]] می‌شود و وقتی بنده نفس شد، هر جا لذت نفس در آن باشد، در پی آن می‌رود و نزد صاحبان دنیا و مال، خاضع و ذلیل می‌شود <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۸.</ref>؛
# اسارت نفس: از آنجا که ریشه تمام وابستگی‌ها، وابستگی انسان به خود است و به سبب همین وابستگی (حبّ نفس) همه چیز را تحمل و قبول می‌کند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۳.</ref> بنده [[نفس]] می‌شود و وقتی بنده نفس شد، هر جا لذت نفس در آن باشد، در پی آن می‌رود و نزد صاحبان دنیا و مال، خاضع و ذلیل می‌شود<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۸.</ref>؛
# حجاب‌بودن: حبّ نفس از حجاب‌های غلیظی است که سبب [[غفلت]] می‌شود <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸.</ref>. اگر انسان از خود غفلت کند و نفس را اصلاح و تزکیه نکند، هر روز حجابی بر او افزوده می‌شود؛ تا جایی‌که نور فطرت به‌کلی خاموش می‌شود <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۸۳.</ref>. همچنین حبّ نفس برای اهل معرفت و جذبه، بزرگ‌ترین حجاب‌های رؤیت محبوب قلمداد می‌شود <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| حجب}}؛
# حجاب‌بودن: حبّ نفس از حجاب‌های غلیظی است که سبب [[غفلت]] می‌شود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸.</ref> اگر انسان از خود غفلت کند و نفس را اصلاح و تزکیه نکند، هر روز حجابی بر او افزوده می‌شود؛ تا جایی‌که نور فطرت به‌کلی خاموش می‌شود.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۸۳.</ref> همچنین حبّ نفس برای اهل معرفت و جذبه، بزرگ‌ترین حجاب‌های رؤیت محبوب قلمداد می‌شود<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| حجب}}؛
# [[حسن ظن]] به نفس و [[سوء ظن]] به دیگران: حبّ نفس سبب می‌شود انسان معایب خود را نبیند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸.</ref>؛ بلکه اعمال زشتش در نظر او نیکو جلوه کند و خود را به واسطه اعمال ناچیز، شایسته مدح و ثنا ببیند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>؛ ولی اگر عمل نیکی از دیگران صادر شود، آنها را نبیند و اگر عمل زشتی از آنان سر بزند، در نظرش بزرگ بنماید <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۳ ـ ۳۳۴.</ref>؛
# [[حسن ظن]] به نفس و [[سوء ظن]] به دیگران: حبّ نفس سبب می‌شود انسان معایب خود را نبیند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸.</ref>؛ بلکه اعمال زشتش در نظر او نیکو جلوه کند و خود را به واسطه اعمال ناچیز، شایسته مدح و ثنا ببیند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>؛ ولی اگر عمل نیکی از دیگران صادر شود، آنها را نبیند و اگر عمل زشتی از آنان سر بزند، در نظرش بزرگ بنماید<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۳–۳۳۴.</ref>؛
# داوری مخالف با واقع: کسی که از روی حبّ نفس به مسائل می‌نگرد، نمی‌تواند حکم و رأی صحیحی داشته باشد و به واقعیت دست یابد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۸ ـ ۹.</ref>؛ بلکه اگر کار بزرگی از مخالف او سربزند، در مناقشه در آن و از ارزش ‌انداختن آن می‌کوشد؛ ولی اگر همین کار از دوست او صادر شود، تعریف و بزرگ‌نمایی آن را آغاز می‌کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۰ ـ ۱۱.</ref>؛
# داوری مخالف با واقع: کسی که از روی حبّ نفس به مسائل می‌نگرد، نمی‌تواند حکم و رأی صحیحی داشته باشد و به واقعیت دست یابد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۸–۹.</ref>؛ بلکه اگر کار بزرگی از مخالف او سربزند، در مناقشه در آن و از ارزش انداختن آن می‌کوشد؛ ولی اگر همین کار از دوست او صادر شود، تعریف و بزرگ‌نمایی آن را آغاز می‌کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۰–۱۱.</ref>؛
# حصول [[عجب]]: از آنجا که حبّ نفس، فطری انسان است، سبب می‌شود اعمال کوچک خود را بزرگ بشمارد و با پیراسته دانستن خود از همه عیب‌ها و انتساب همه خوبی‌ها به خویش، خود را در زمره خوبان و مقربان درگاه الهی قلمداد کند و شایسته ثنا و مدح بداند؛ تا جایی که خود را طلبکار خدا و سزاوار [[رحمت الهی]] ببیند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۷۱ ـ ۷۲.</ref>. به باور امام‌خمینی، صفت نفسانی عجب، ممکن است در عبادت‌ها نیز رخنه کند؛ همانند عبادت [[ابلیس]] که نه تنها او را به سعادت نرساند، بلکه سبب [[انحراف]] او از حق و موجب خودپرستی، [[تکبر]] و [[عصیان]] او شد <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۷ ـ ۷۸؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۹ ـ ۵۰ و ۱۰۴.</ref>. از نظر ایشان تا زمانی که انانیت و حبّ نفس باقی است، تجلیات حق شامل شخص نخواهد بود <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۸.</ref> و به مقام بندگی نخواهد رسید <ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۶؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۸.</ref>. همچنین حبّ نفس، سبب ریاکاری در عبادت‌ها می‌شود <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|عجب | عبادت}}.
# حصول [[عجب]]: از آنجا که حبّ نفس، فطری انسان است، سبب می‌شود اعمال کوچک خود را بزرگ بشمارد و با پیراسته دانستن خود از همه عیب‌ها و انتساب همه خوبی‌ها به خویش، خود را در زمره خوبان و مقربان درگاه الهی قلمداد کند و شایسته ثنا و مدح بداند؛ تا جایی که خود را طلبکار خدا و سزاوار [[رحمت الهی]] ببیند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۷۱–۷۲.</ref> به باور امام‌خمینی، صفت نفسانی عجب، ممکن است در عبادت‌ها نیز رخنه کند؛ همانند عبادت [[ابلیس]] که نه تنها او را به سعادت نرساند، بلکه سبب [[انحراف]] او از حق و موجب خودپرستی، [[تکبر]] و [[عصیان]] او شد.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۷–۷۸؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۹–۵۰ و ۱۰۴.</ref> از نظر ایشان تا زمانی که انانیت و حبّ نفس باقی است، تجلیات حق شامل شخص نخواهد بود<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۸.</ref> و به مقام بندگی نخواهد رسید.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۶؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۸.</ref> همچنین حبّ نفس، سبب ریاکاری در عبادت‌ها می‌شود<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| عجب | عبادت}}.
 
امام‌خمینی افزون بر امور یادشده، آثار دیگری نیز برای حبّ نفس ذکر کرده است؛ مانند مانع‌شدن از ادراک حقایق، سد راه هدایت بودن و زیان‌دیدن در [[دنیا]] و [[آخرت]].<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۲–۵۴.</ref> همچنین ایشان حبّ نفس را سرچشمه تمام نقائص، مفاسد، گناهان، سقوط‌ها، جنایت‌ها و خیانت‌ها می‌داند که با درمان آن، این مفاسد نیز از میان خواهد رفت و انسان به آرامش و طمأنینه می‌رسد.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵۴ و ۳۳۸؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲ و ۲۱۳–۲۱۴.</ref> نیز حبّ نفس سبب هیجان غضب می‌شود و اگر مزاحمتی در امیال او حاصل شود، نمی‌تواند نفس را کنترل کند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۱–۱۴۲.</ref> به باور ایشان هر اندازه حبّ نفس، انیت و انانیت در انسان غالب باشد، از کمال انسانیت دور و از مقام قرب [[ربوبیت]] مهجور می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷.</ref>


امام‌خمینی افزون بر امور یادشده، آثار دیگری نیز برای حبّ نفس ذکر کرده است؛ مانند مانع‌‌شدن از ادراک حقایق، سد راه هدایت بودن و زیان‌دیدن در [[دنیا]] و [[آخرت]] <ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۲ ـ ۵۴.</ref>. همچنین ایشان حبّ نفس را سرچشمه تمام نقائص، مفاسد، گناهان، سقوط‌ها، جنایت‌ها و خیانت‌ها می‌داند که با درمان آن، این مفاسد نیز از میان خواهد رفت و انسان به آرامش و طمأنینه می‌رسد <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۵۴ و ۳۳۸؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲ و ۲۱۳ ـ ۲۱۴.</ref>. نیز حبّ نفس سبب هیجان غضب می‌شود و اگر مزاحمتی در امیال او حاصل شود، نمی‌تواند نفس را کنترل کند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۱ ـ ۱۴۲.</ref>. به باور ایشان هر اندازه حبّ نفس، انیت و انانیت در انسان غالب باشد، از کمال انسانیت دور و از مقام قرب [[ربوبیت]] مهجور می‌شود <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷.</ref>.
امام‌خمینی برای حبّ نفس، آثار اجتماعی و سیاسی نیز ذکر کرده است. ایشان قیام برای خدا را عامل [[وحدت]] و جلوگیری از منی و حبّ نفس دانسته و در مقابل، حبّ نفس را سدّ بزرگی در برابر وحدت می‌شمارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۱۱–۵۱۲.</ref> و معتقد است همه اختلافات و نزاع‌های میان گروه‌ها و افراد، ریشه در حبّ نفس دارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۱؛ ۱۸/۱۶ و ۲۱/۱۷۹.</ref> و پیامبران چون انانیت خود را کنار گذاشته‌اند، اگر در یک جا جمع شوند، اختلافی نخواهند داشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۱.</ref> ایشان مهم‌ترین خطر برای مسئولان و متصدیان امر را حبّ نفس می‌داند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۵–۱۹۶.</ref>؛ چنان‌که اظهار نظر دربارهٔ اشخاص و گروه‌ها و تعلق به آنها و تعریف و تکذیب‌ها چه‌بسا بر اساس حبّ نفس است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۸–۱۰.</ref> به اعتقاد ایشان از آنجا که نفس اماره در انسان‌ها تا زمان [[امام زمان(ع)]] باقی است، حبّ نفس خطر بزرگی در زمان ظهور آن حضرت به‌شمار می‌آید؛ تا جایی که برخی از خواص و بزرگان قوم، همچنان تابع و اسیر نفس و حبّ نفس می‌مانند؛ از این‌رو امام زمان(ع) را تکفیر می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲.</ref>


امام‌خمینی برای حبّ نفس، آثار اجتماعی و سیاسی نیز ذکر کرده است. ایشان قیام برای خدا را عامل [[وحدت]] و جلوگیری از منیت و حبّ نفس دانسته و در مقابل، حبّ نفس را سدّ بزرگی در برابر وحدت می‌شمارد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۱۱ ـ ۵۱۲.</ref> و معتقد است همه اختلافات و نزاع‌های میان گروه‌ها و افراد، ریشه در حبّ نفس دارد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۱؛ ۱۸/۱۶ و ۲۱/۱۷۹.</ref> و پیامبران چون انانیت خود را کنار گذاشته‌اند، اگر در یک جا جمع شوند، اختلافی نخواهند داشت <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۱.</ref>. ایشان مهم‌ترین خطر برای مسئولان و متصدیان امر را حبّ نفس می‌داند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref>؛ چنان‌که اظهار نظر درباره اشخاص و گروه‌ها و تعلق به آنها و تعریف و تکذیب‌ها چه‌بسا بر اساس حبّ نفس است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۸ ـ ۱۰.</ref>. به اعتقاد ایشان از آنجا که نفس اماره در انسان‌ها تا زمان [[امام زمان(ع)]] باقی است، حبّ نفس خطر بزرگی در زمان ظهور آن حضرت به شمار می‌آید؛ تا جایی که برخی از خواص و بزرگان قوم، همچنان تابع و اسیر نفس و حبّ نفس می‌مانند؛ از این‌رو امام زمان(ع) را تکفیر می‌کنند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲.</ref>.
== راه تعدیل و اصلاح ==
==راه تعدیل و اصلاح==
به باور اندیشمندان اسلامی، حب، به نفس و ذات خود، امری نکوهیده نیست؛ بلکه بر اساس حکمت در فطرت انسان نهاده شده است و دستورهای [[شریعت]] به‌منظور اصلاح و تکمیل انسان، برای از میان‌بردن این محبت نیست؛ بلکه در توسعه‌دادن به این محبت و افزودن محبت غیر به محبت خود است و مبارزه با خودپرستی و خودخواهی به معنای مبارزه با محدودیت خود است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۲۴۸–۲۴۹.</ref> در کتاب‌های اخلاقی برای درمان فروع حبّ نفس؛ مانند حبّ جاه،<ref>فیض، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ۱۳۱–۱۳۲؛ شبّر، الاخلاق، ۱۹۱–۱۹۳.</ref> حبّ مدح و ثنا<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۰–۶۱۱؛ شبّر، الاخلاق، ۱۹۳–۱۹۴.</ref> و حبّ مال<ref>فیض، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ۱۱۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۵۴–۳۵۵.</ref> به‌تفصیل، راه‌های علمی و عملی ذکر شده است.
به باور اندیشمندان اسلامی، حب، به نفس و ذات خود، امری نکوهیده نیست؛ بلکه بر اساس حکمت در فطرت انسان نهاده شده است و دستورهای [[شریعت]] به‌منظور اصلاح و تکمیل انسان، برای از میان‌بردن این محبت نیست؛ بلکه در توسعه‌دادن به این محبت و افزودن محبت غیر به محبت خود است و مبارزه با خودپرستی و خودخواهی به معنای مبارزه با محدودیت خود است <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۲۴۸ ـ ۲۴۹.</ref>. در کتاب‌های اخلاقی برای درمان فروع حبّ نفس؛ مانند حبّ جاه <ref>فیض، الحقایق فی محاسن‌ الاخلاق، ۱۳۱ ـ ۱۳۲؛ شبّر، الاخلاق، ۱۹۱ ـ ۱۹۳.</ref>، حبّ مدح و ثنا <ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۰ ـ ۶۱۱؛ شبّر، الاخلاق، ۱۹۳ ـ ۱۹۴.</ref> و حبّ مال <ref>فیض، الحقایق فی محاسن‌ الاخلاق، ۱۱۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۵۴ ـ ۳۵۵.</ref> به‌تفصیل، راه‌های علمی و عملی ذکر شده است.


امام‌خمینی نیز حبّ نفس را امری فطری می‌داند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>؛ ولی معتقد است برای انسان، کمال و فضیلت قلمداد نمی‌شود و برای رسیدن به کمال، لازم است از این حبّ نفس عبور کرده و به حب حق‌تعالی رسید <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۵؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۰۸ ـ ۱۰۹.</ref>. ایشان انسان گرفتار حبّ نفس را مانند زندانی در تاریکی‌های نفس می‌داند و خروج از آن، بدون ترک حبّ نفس را محال می‌شمارد <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲ ـ ۳۳۳.</ref>. به باور ایشان طهارت انسان از خودخواهی و انانیت، نخستین مرتبه [[سلوک]] انسان به سوی خداوند است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۸.</ref> و تا سالک به خویشتن توجه دارد و بقایای انانیت در نظر سالک است، او «مسافر الی الله» نشده و هجرت معنوی را آغاز نکرده است و سیر او سیر به سوی نفس است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۸.</ref>.
امام‌خمینی نیز حبّ نفس را امری فطری می‌داند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>؛ ولی معتقد است برای انسان، کمال و فضیلت قلمداد نمی‌شود و برای رسیدن به کمال، لازم است از این حبّ نفس عبور کرده و به حب حق‌تعالی رسید.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۵؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۰۸–۱۰۹.</ref> ایشان انسان گرفتار حبّ نفس را مانند زندانی در تاریکی‌های نفس می‌داند و خروج از آن، بدون ترک حبّ نفس را محال می‌شمارد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲–۳۳۳.</ref> به باور ایشان طهارت انسان از خودخواهی و انانیت، نخستین مرتبه [[سلوک]] انسان به سوی خداوند است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۸.</ref> و تا سالک به خویشتن توجه دارد و بقایای انانیت در نظر سالک است، او «مسافر الی الله» نشده و هجرت معنوی را آغاز نکرده است و سیر او سیر به سوی نفس است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۸.</ref>


امام‌خمینی درمان حبّ نفس را در خروج این محبت از قلب از راه ریاضت‌های نفسانی می‌داند که با عمل به این روش، غایت و مقصود آدمی «نفس» نخواهد بود و اگر با این ریاضت بتواند حبّ نفس را از دل بیرون کند، هر اندازه که دل از خودخواهی خالی شود، خداخواه می‌شود و اعمال او از شرک خفی نیز خالص خواهد شد <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲ ـ ۳۳۳.</ref>. ایشان راه رهایی از حبّ نفس را مجاهدت و پیروی از آموزه‌های پیامبران(ع) می‌داند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۹.</ref>. چنان‌که در بیانی دیگر، با ذکر تقویت عزم و اراده و تأثیر آن در خروج حبّ نفس از دل، [[تقوا]] و پرهیز از خواسته‌های نفسانی، ترک هواهای نفسانی، ریاضت‌های شرعی، عبادت‌ها و مناسک الهی را در تقویت عزم بسیار مؤثر می‌داند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۲ ـ ۵۳.</ref>. به باور ایشان مبارزه با حبّ نفس و حب جاه و مقام، نه تنها موجب رشد انسان می‌شود، بلکه عامل اصلی در مبارزه با دست‌های استعمار نیز خواهد بود؛ از این‌رو عالمی که گرفتار حبّ نفس و هواهای نفسانی باشد، از مبارزه با دشمنان اسلام ناتوان خواهد بود <ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| تهذیب نفس}}.
امام‌خمینی درمان حبّ نفس را در خروج این محبت از قلب از راه ریاضت‌های نفسانی می‌داند که با عمل به این روش، غایت و مقصود آدمی «نفس» نخواهد بود و اگر با این ریاضت بتواند حبّ نفس را از دل بیرون کند، هر اندازه که دل از خودخواهی خالی شود، خداخواه می‌شود و اعمال او از شرک خفی نیز خالص خواهد شد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲–۳۳۳.</ref> ایشان راه رهایی از حبّ نفس را مجاهدت و پیروی از آموزه‌های پیامبران(ع) می‌داند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۹.</ref> چنان‌که در بیانی دیگر، با ذکر تقویت عزم و اراده و تأثیر آن در خروج حبّ نفس از دل، [[تقوا]] و پرهیز از خواسته‌های نفسانی، ترک هواهای نفسانی، ریاضت‌های شرعی، عبادت‌ها و مناسک الهی را در تقویت عزم بسیار مؤثر می‌داند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۲–۵۳.</ref> به باور ایشان مبارزه با حبّ نفس و حب جاه و مقام، نه تنها موجب رشد انسان می‌شود، بلکه عامل اصلی در مبارزه با دست‌های استعمار نیز خواهد بود؛ از این‌رو عالمی که گرفتار حبّ نفس و هواهای نفسانی باشد، از مبارزه با دشمنان اسلام ناتوان خواهد بود<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| تهذیب نفس}}.
==پانویس ==
 
{{پانویس}}
== پانویس ==
==منابع==
{{پانویس}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
* ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
* ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
* امام‌خمینی، سید‌روح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* امام‌خمینی، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، شرح امام‌خمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، شرح امام‌خمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، اخلاق محتشمی، تحقیق محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
* خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، اخلاق محتشمی، تحقیق محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
* راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* روحانی، سیدمحمد، منتقی‌الاصول، تقریر سیدعبدالصاحب حکیم، قم، چاپخانه امیر، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
* روحانی، سیدمحمد، منتقی‌الاصول، تقریر سیدعبدالصاحب حکیم، قم، چاپخانه امیر، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
* شاه‌آبادی، محمدعلی، رشحات البحار، تحقیق زاهد ویسی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و‌ اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* شاه‌آبادی، محمدعلی، رشحات البحار، تحقیق زاهد ویسی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* شاه‌آبادی، فطرت عشق، همراه با شرح فاضل گلپایگانی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و ‌اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* شاه‌آبادی، فطرت عشق، همراه با شرح فاضل گلپایگانی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* شبّر، سیدعبدالله، الاخلاق، تحقیق سیدجواد شبر، قم، الغدیر، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
* شبّر، سیدعبدالله، الاخلاق، تحقیق سیدجواد شبر، قم، الغدیر، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
* شیخ اشراق، سهروردی، شهاب‌الدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن و دیگران، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
* شیخ اشراق، سهروردی، شهاب‌الدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن و دیگران، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
خط ۶۹: خط ۷۷:
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
* غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
* فیض کاشانی، ملامحسن، الحقایق فی محاسن‌ الاخلاق، تحقیق محسن عقیلی، دارالکتاب الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
* فیض کاشانی، ملامحسن، الحقایق فی محاسن الاخلاق، تحقیق محسن عقیلی، دارالکتاب الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
* قطب‌الدین شیرازی، محمودبن‌مسعود، شرح حکمة الاشراق، به اهتمام عبدالله نورانی و مهدی محقق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* قطب‌الدین شیرازی، محمودبن‌مسعود، شرح حکمة الاشراق، به اهتمام عبدالله نورانی و مهدی محقق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* گوهرین، سیدصادق، شرح اصطلاحات تصوف، تهران، زوار، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
* گوهرین، سیدصادق، شرح اصطلاحات تصوف، تهران، زوار، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
خط ۷۹: خط ۸۷:
* هاشمی خویی، میرزاحبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، تهران، مکتبة الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ق.
* هاشمی خویی، میرزاحبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، تهران، مکتبة الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ق.
{{پایان}}
{{پایان}}
احمد فکور افشاگر، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/259/ حب نفس]»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۲۵۹.
==پیوند به بیرون==
* احمد فکور افشاگر، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/259/ حب نفس]»، [[دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص۲۵۹.
[[رده:اخلاق]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:اخلاق]]
۲۱٬۱۴۹

ویرایش