۲۱٬۱۴۹
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
حلم، به معنای مهارکردن [[نفس]] هنگام هیجان و [[غضب]] و شتابنکردن در مجازات عمل زشت است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۲/۱۴۶؛ طریحی، مجمع البحرین، ۶/۴۸–۴۹؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۶/۱۶۷؛ دهخدا، لغتنامه، ۶/۸۰۶۴–۸۰۶۵.</ref> و در مقابل آن «سفه» به معنای نابردباری<ref>زبیدی، تاج العروس، ۱۹/۴۴.</ref> یا صفت غضب قرار دارد که کیفیتی نفسانی است و سبب حرکت و هیجان نفس برای غلبه و پیروزی میشود و مبدأ آن شهوت انتقامجویی است<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۲۸۵؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|غضب}}. حلم در [[علم اخلاق]]، اطمینان و آرامش نفس به گونهای است که قوه غضب انسان را تحریک نکند و او را در سختیهای روزگار مضطرب نسازد.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۰۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۴۱.</ref> [[امامخمینی]]، همانند [[ابنمسکویه]]،<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۹۷.</ref> حلم را صفتی نفسانی میداند که از شعب اعتدال در قوه غضب است. این صفت، کنترل نفس را در ناملایمات و اموری که با نفس سازگاری ندارند، به دست میگیرد و باعث به آرامش آن میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۷.</ref> در برخی روایات، صفت «سفه»، به معنای سبکمغزی و [[جهالت]]، در برابر حلم قرار گرفته است.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۱.</ref> امامخمینی، این بیان از روایت را، موافق اعتبار و ریشه لغوی آن میداند؛ زیرا کسی که بر حفظ قوه غضبیه قدرت و بردباری ندارد، دارای سبکمغزی و جهالت است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۸.</ref> | حلم، به معنای مهارکردن [[نفس]] هنگام هیجان و [[غضب]] و شتابنکردن در مجازات عمل زشت است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۲/۱۴۶؛ طریحی، مجمع البحرین، ۶/۴۸–۴۹؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۶/۱۶۷؛ دهخدا، لغتنامه، ۶/۸۰۶۴–۸۰۶۵.</ref> و در مقابل آن «سفه» به معنای نابردباری<ref>زبیدی، تاج العروس، ۱۹/۴۴.</ref> یا صفت غضب قرار دارد که کیفیتی نفسانی است و سبب حرکت و هیجان نفس برای غلبه و پیروزی میشود و مبدأ آن شهوت انتقامجویی است<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۲۸۵؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|غضب}}. حلم در [[علم اخلاق]]، اطمینان و آرامش نفس به گونهای است که قوه غضب انسان را تحریک نکند و او را در سختیهای روزگار مضطرب نسازد.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۰۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۴۱.</ref> [[امامخمینی]]، همانند [[ابنمسکویه]]،<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۹۷.</ref> حلم را صفتی نفسانی میداند که از شعب اعتدال در قوه غضب است. این صفت، کنترل نفس را در ناملایمات و اموری که با نفس سازگاری ندارند، به دست میگیرد و باعث به آرامش آن میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۷.</ref> در برخی روایات، صفت «سفه»، به معنای سبکمغزی و [[جهالت]]، در برابر حلم قرار گرفته است.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۱.</ref> امامخمینی، این بیان از روایت را، موافق اعتبار و ریشه لغوی آن میداند؛ زیرا کسی که بر حفظ قوه غضبیه قدرت و بردباری ندارد، دارای سبکمغزی و جهالت است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۸.</ref> | ||
از صفات نزدیک به حلم، | از صفات نزدیک به حلم، «[[کظم غیظ]]» (فروبردن خشم) و [[صبر]] است. در کظم غیظ شخص با مجاهدت در جایی که غضب او شدت میگیرد، نفس خود را مهار میکند؛ اما شخص حلیم، بدون رنج و مجاهدت این کار را انجام میدهد.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۹۷، ۱۱۲ و ۹/۱۰۹.</ref> امامخمینی صبر را نیز اظهارنکردن شکایت هنگام ناگواری در عین کراهت باطنی میداند<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۹–۴۱۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|صبر}}؛ اما حلم آرامش و [[طمأنینه|طمأنینهای]] است که نفس با آن از اعتدال بیرون نمیرود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۷.</ref> همچنین صبر، نسبت به حلم معنایی اعم دارد و صبر در مصیبت و [[معصیت]] و مانند آن را شامل میشود؛ اما حلم، تنها به صبر در حال غضب گفته میشود.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۰.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
حلم از صفات پسندیدهای است که خداوند خود را به آن وصف کرده است.<ref>بقره، ۲۲۵؛ حج، ۵۹.</ref> این صفت در آموزههای ادیان سابق نیز، مدح و ستایش شده است.<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۳۷، ۱۱؛ همان، عهد جدید، متی ب۵، ۵ و ب۱۱، ۲۹.</ref> [[قرآن کریم]] از [[حضرت ابراهیم(ع)]] با صفت حلیم یاد کرده و او را ستوده است.<ref>هود(ع)، ۷۵.</ref> در منابع روایی نیز بابی به آن اختصاص داده شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۱۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۳۹۷.</ref> | حلم از صفات پسندیدهای است که خداوند خود را به آن وصف کرده است.<ref>بقره، ۲۲۵؛ حج، ۵۹.</ref> این صفت در آموزههای ادیان سابق نیز، مدح و ستایش شده است.<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۳۷، ۱۱؛ همان، عهد جدید، متی ب۵، ۵ و ب۱۱، ۲۹.</ref> [[قرآن کریم]] از [[حضرت ابراهیم(ع)]] با صفت حلیم یاد کرده و او را ستوده است.<ref>هود(ع)، ۷۵.</ref> در منابع روایی نیز بابی به آن اختصاص داده شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۱۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۳۹۷.</ref> | ||
افزون بر ابنمسکویه، از علمای اخلاق قرن پنجم که به این صفت حمیده توجه داشته، در کتاب خود<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۰۳.</ref> به آن پرداخته است، احیاء علوم الدین [[غزالی]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۱۰۹–۱۲۴.</ref> و اخلاق محتشمی [[خواجهنصیرالدین طوسی]]<ref>خواجهنصیر، اخلاق محتشمی، ۲۶۱–۲۷۱.</ref> را میتوان از نخستین کتابهای اخلاقی دانست که بابی به این موضوع اختصاص دادهاند و با استناد به برخی آیات و روایات، آن را بررسی کردهاند. علمای بعدی نیز به بحث و بررسی آن پرداختهاند.<ref>کاشانی، ۳۵۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۳۱؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۴۱–۲۴۶.</ref> امامخمینی نیز به این موضوع توجه داشته، عمده مطالب آن را در کتاب [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]]<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۷–۳۸۵.</ref> ذکر کرده است. ایشان پس از تعریف حلم و صفت مقابل آن،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۷–۳۶۸.</ref> راه تحصیل این صفت<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۹–۳۸۲.</ref> و ذکر فضایل آن را از طریق آیات و روایات بیان میکند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۸۲–۳۸۴.</ref> | افزون بر ابنمسکویه، از علمای اخلاق قرن پنجم که به این صفت حمیده توجه داشته، در کتاب خود<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۰۳.</ref> به آن پرداخته است، احیاء علوم الدین [[غزالی]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۱۰۹–۱۲۴.</ref> و اخلاق محتشمی [[خواجهنصیرالدین طوسی]]<ref>خواجهنصیر، اخلاق محتشمی، ۲۶۱–۲۷۱.</ref> را میتوان از نخستین کتابهای اخلاقی دانست که بابی به این موضوع اختصاص دادهاند و با استناد به برخی آیات و روایات، آن را بررسی کردهاند. علمای بعدی نیز به بحث و بررسی آن پرداختهاند.<ref>کاشانی، ۳۵۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۳۱؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۴۱–۲۴۶.</ref> امامخمینی نیز به این موضوع توجه داشته، عمده مطالب آن را در کتاب [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]]<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۷–۳۸۵.</ref> ذکر کرده است. ایشان پس از تعریف حلم و صفت مقابل آن،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۷–۳۶۸.</ref> راه تحصیل این صفت<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۹–۳۸۲.</ref> و ذکر فضایل آن را از طریق آیات و [[روایات]] بیان میکند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۸۲–۳۸۴.</ref> | ||
== فضیلت حلم == | == فضیلت حلم == | ||
صفت حلم، از صفات پسندیده انسانی است که در قرآن<ref>صافات، ۱۰۱.</ref> و روایات،<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۸۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۴۲۸.</ref> بسیار ستایش شده است. این صفت از صفات | صفت حلم، از صفات پسندیده انسانی است که در [[قرآن]]<ref>صافات، ۱۰۱.</ref> و روایات،<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۸۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۴۲۸.</ref> بسیار ستایش شده است. این صفت از [[اسما و صفات|صفات خداوند]]،<ref>اسراء، ۴۴؛ احزاب، ۵۱.</ref> [[پیامبران(ع)|پیامبران الهی(ع)]]<ref>هود، ۷۵.</ref> و بندگان برجسته خداوند است.<ref>ابنشعبه، تحف العقول، ۲۰۲.</ref> البته حلم در خداوند از اوصاف کمالیه و از کمالات مطلق وجود است؛ اما در بندگان از صفات نفسانی است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۸۲.</ref> در بعضی روایات نیز حلم کمال [[عقل]]<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۸۶.</ref> و رفیق و وزیر مؤمن<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۴/۴۲۳.</ref> شمرده شده است. [[امامباقر(ع)]] نیز شخص حلیم را محبوب خدا معرفی میکند.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۱۲.</ref> | ||
علمای اخلاق، حلم را ازجمله شریفترین کمالات انسانی، زینت انسان و سنت پیامبران(ع) میدانند.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۳۲.</ref> امامخمینی نیز فضیلت حلم را از صفات کمال و از نظر عقل، معلوم و ثابت دانسته است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۸۲.</ref>؛ البته ایشان حلم را در مواردی که به اقدام و شدت نیاز است، مانند [[ظلم]] ظالمان و | علمای اخلاق، حلم را ازجمله شریفترین کمالات انسانی، زینت انسان و سنت پیامبران(ع) میدانند.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۳۲.</ref> امامخمینی نیز فضیلت حلم را از صفات کمال و از نظر عقل، معلوم و ثابت دانسته است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۸۲.</ref>؛ البته ایشان حلم را در مواردی که به اقدام و شدت نیاز است، مانند [[ظلم]] ظالمان و فساد در جامعه در جایی که باید [[امر به معروف و نهی از منکر]] کرد، همچنین در [[جهاد]] و مبارزه، امری ناپسند و از صفات رذیله و ناهنجار میشمارد که در حقیقت، این همان صفت خمودی است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۹.</ref> | ||
== راه تحصیل == | == راه تحصیل == | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
== آثار == | == آثار == | ||
حلم در قرآن و روایات، سبب آمرزش | حلم در قرآن و روایات، سبب آمرزش [[گناهان]]،<ref>مائده، ۲۷.</ref> عزت و وقار<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۸۷.</ref> و [[پیروزی]] بر [[دشمن]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۴۲۸.</ref> شمرده شده است. علمای اخلاق نیز به آثار حلم توجه کرده، حلم را موجب رضوان الهی، عزت مؤمنان<ref>خواجهنصیر، اخلاق محتشمی، ۲۶۱–۲۷۳.</ref> و افزایش دوستان و یاران<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۳۲.</ref> دانستهاند. بعضی معتقدند فضیلت حلم به دنبال خود، فضیلت [[شجاعت]] و فضیلت [[عدالت (اخلاق)|عدالت]] را به همراه میآورد.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۹۷.</ref> امامخمینی به صورت پراکنده، به بیان ثمرههای قوه غضبیه و اعتدال در آن پرداخته است. ایشان حلم را سبب حصول وقار در انسان میداند<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۷–۳۶۸.</ref> و معتقد است در صورتی که قوه غضبیه، بر پایه [[عقل]] و [[شرع]] تربیت شود، یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است و موجب [[سعادت]] انسان و [[حفظ نظام|حفظ نظام عالم]] و بقای شخص و نوع انسانی میگردد؛ زیرا موجب میشود انسان در برابر ناملایمات طبیعت، از خود حفاظت و دفاع کند؛ اما اگر این قوه به خمودی گرایش پیدا کند، سبب سستی و اقدامنکردن در مواقع ضروری میشود و در مقابل، زیادهروی و افراط در قوه غضبیه نیز موجب ارتکاب معاصی و سقوط در مهالک و در نهایت شقاوت ابدی میگردد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۸–۳۶۹.</ref> حلم از صفاتی است که سبب میشود انسان دارای سکون و طمأنینه گردد و هیجان [[غضب]] خود را کنترل کرده، در صورتی که بر خلاف میل نفسانی او چیزی رخ دهد، از حد اعتدال خارج نگردد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۷.</ref> به اعتقاد ایشان به دست آوردن کمالات روحانی، سبب سعادت انسان میشود؛ البته ایشان کسب این کمالات برای [[نفس]] را مقصد اصلی نمیداند و تنها مقدمه تحصیل توحید و رویآوردن به خداوند میشمارد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۸۰.</ref> | ||
== سیره عملی امامخمینی == | == سیره عملی امامخمینی == | ||
صفت حلم چنانکه در سخن [[امیرالمؤمنین(ع)]] آمده یکی از صفات لازم و ضروری برای رهبری یک جامعه یا گروه است.<ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۳–۴۵۴.</ref> امامخمینی به عنوان یک رهبر سیاسی دارای این فضیلت بود<ref>بنیفضل، مصاحبه، ۳/۳۰۵.</ref> و حلم ایشان، در بین شاگردان و اطرافیانش از او رهبر و الگویی عملی ساخته بود؛ آنچنانکه در مقابل اهانتها و جسارتهای دیگران سکوت میکرد.<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۴۰–۴۱؛ توسلی، خاطره، ۳/۳۳۱؛ رجایی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، ۳/۳۳۱–۳۳۲.</ref> این صفت در برابر مخالفان و کسانی که ایشان را با بدترین آزارهای روحی، تهمتها و توهینها خطاب میکردند، به گونهای چشمگیر، نمایان بود.<ref>فرقانی، خاطره، ۳/۳۲۵–۳۲۷ و ۳۳۱؛ بدلا، خاطره، ۳۲۷.</ref> موارد پرشماری از موضعگیریهای امامخمینی، بیانگر صبر و حلم ایشان در برابر بحرانهای سیاسی ـ اقتصادی و عدم نگرانی از وقایع رخ داده بوده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۳۳–۲۳۴ و ۱۳/۲۶۵–۲۶۶.</ref> و از فراوانی حلم چنان بود که اگر صد نفر در مجلس شورا سخنانی میگفتند که ایشان قبول نمیداشت، تا لازم نمیشد، حرفی نمیزد و در برابر آن سکوت میکرد.<ref>خامنهای، او که بود، ۲۰–۲۱.</ref> ایشان در محیط خانواده نیز با بردباری و [[محبت]] با اعضای خانواده بهویژه کودکان، برخورد میکرد<ref>مصطفوی، خاطره، ۱/۱۶–۱۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}}. | صفت حلم چنانکه در سخن [[امیرالمؤمنین(ع)]] آمده یکی از صفات لازم و ضروری برای رهبری یک [[جامعه]] یا گروه است.<ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۳–۴۵۴.</ref> [[امامخمینی]] به عنوان یک رهبر سیاسی دارای این فضیلت بود<ref>بنیفضل، مصاحبه، ۳/۳۰۵.</ref> و حلم ایشان، در بین شاگردان و اطرافیانش از او رهبر و الگویی عملی ساخته بود؛ آنچنانکه در مقابل اهانتها و جسارتهای دیگران سکوت میکرد.<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۴۰–۴۱؛ توسلی، خاطره، ۳/۳۳۱؛ رجایی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، ۳/۳۳۱–۳۳۲.</ref> این صفت در برابر مخالفان و کسانی که ایشان را با بدترین آزارهای روحی، تهمتها و توهینها خطاب میکردند، به گونهای چشمگیر، نمایان بود.<ref>فرقانی، خاطره، ۳/۳۲۵–۳۲۷ و ۳۳۱؛ بدلا، خاطره، ۳۲۷.</ref> موارد پرشماری از موضعگیریهای امامخمینی، بیانگر [[صبر]] و حلم ایشان در برابر بحرانهای سیاسی ـ اقتصادی و عدم نگرانی از وقایع رخ داده بوده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۳۳–۲۳۴ و ۱۳/۲۶۵–۲۶۶.</ref> و از فراوانی حلم چنان بود که اگر صد نفر در مجلس شورا سخنانی میگفتند که ایشان قبول نمیداشت، تا لازم نمیشد، حرفی نمیزد و در برابر آن سکوت میکرد.<ref>خامنهای، او که بود، ۲۰–۲۱.</ref> ایشان در محیط خانواده نیز با بردباری و [[محبت]] با اعضای خانواده بهویژه کودکان، برخورد میکرد<ref>مصطفوی، خاطره، ۱/۱۶–۱۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}}. | ||
== پانویس == | == پانویس == |