۲۱٬۱۴۹
ویرایش
جز (added Category:تشکلها using HotCat) |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
نهضتهای اسلامی، جنبشهای اصلاحگرایانه با محوریت [[اسلام]]. | |||
== معنای لغوی و اصطلاحی == | |||
نهضت واژهای عربی از ریشه «نهض»، به معنای [[قیام]]، خیزش، [[بیداری]] و مانند آن است.<ref>آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۷۱۸.</ref> این واژه در [[فارسی]] به معنای برخاستن و قصدکردن، قیام، حرکت، عزیمت و جنبش بهکار رفته است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۴/۲۰۲۵۰، انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۸/۸۰۵۸.</ref> دو واژه جنبش و نهضت در اصطلاح به حرکت یا تلاش سنجیده و مداوم گروهی برای رسیدن به اهداف مشترک،<ref>شیرودی، جنبشها، ۱۸.</ref> یا عمل جمعی چالشگرانه به منظور دگرگونی وضع موجود و دستیابی به وضع مطلوب با روش مسالمتآمیز یا خشونتآمیز.<ref>عضدانلو، آشنایی با مفاهیم، ۲۳۸–۲۳۹.</ref> برخی منابع، میان جنبش و نهضت، تفاوت قائل شدهاند، ولی در اینجا بر مبنای معنای لغوی و نیز کاربرد مشترک این دو واژه در کلام [[امامخمینی]]، از هر دو واژه یک معنا اراده شده است. | |||
گفته میشود وجه تمایز اصلی [[جنبش اجتماعی]] و انقلاب در نوع برخورد آنها با [[نظام حاکم]] است. جنبش اگرچه غالباً با خشونت همراه میشود، لزوماً به معنای انقلاب نیست؛ یعنی اگر به مفهوم خاص [[جامعهشناختی]] اش خواهان اصلاح نظام باشد، جنبشی انقلابی نیست؛ ولی اگر خواهان تغییرات ساختاری و اساسی باشد، [[انقلاب]] خوانده میشود؛ اما بهطور کلی جنبشهای هواخواهِ تغییر و تحول اساسیِ اجتماعی سیاسی، استعداد تبدیلشدن به انقلاب را نیز دارند.<ref>موثقی، جنبشهای اسلامی، ۱–۲؛ شیرودی، جنبشها، ۱۸.</ref> جنبشهای اجتماعی بخشی از زندگی اجتماعی و [[سیاسی]] در غرباند و بهویژه در [[دوران مدرن]] به امری کم و بیش عادی تبدیل شدهاند و غربیان در چند سده گذشته تقریباً به شکل پیاپی با جنبشهای اجتماعی روبهرو بودهاند.<ref>مشیرزاده، درآمدی نظری، ۹.</ref> | |||
جنبش یا نهضت اسلامی، نهضتی است که همه اهداف [[آزادیخواهانه]] و [[عدالتطلبانه]] را در سایه [[اسلام]] جستجو میکند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۶۹.</ref> نهضتهای اسلامی با واژههای دیگری چون: احیاگری، تجدید حیات اسلام، خیزش اسلامی، رستاخیز، بنیادگرایی و اصلاحطلبی اسلامی نیز معرفی شدهاند و بیشتر جنبشهای اسلامی نیز همین نامها را برای وصف نهضت خود برمیگزینند.<ref>گنجی، موج سوم، ۹؛ شیرودی، جنبشها، ۲۰.</ref> اگرچه برخی از این واژهها را غیر مسلمانان و با اراده معنای منفی و ارتجاعی وضع کردهاند، اما برداشت [[مسلمانان انقلابی]] از این واژهها، برداشتی مثبت است و مفهوم مشترک همه آنها «بازگشت به اسلام خالص، پویا و تمدنساز» است.<ref>شیرودی، جنبشها، ۲۱.</ref> اصولاً مفهوم جنبش اسلامی با مفهوم اصلاح یکی است و [[اصلاحطلبی]] از مهمترین ویژگیهای این جنبشهاست<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۷.</ref>{{ببینید|احیاگری و اصلاح}} در اسلام، اصلاح در برابر انقلاب و به معنای ساماندادن آرام و تدریجی نیست، بلکه اصلاح اعم از تدریجی و ظاهری یا بنیادی و جوهری و در برابر افساد است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۱۳.</ref> | |||
در ادبیات امامخمینی واژه نهضت، مترادف واژگانی چون جنبش، قیام{{ببینید|قیام}}، بیداری، حرکت، مبارزه، [[مقاومت]]، نبرد و [[جنگ]] بهکار رفته و از واژههایی چون جمود و تحجر به عنوان مخالف کلمه نهضت یاد شده است. مقوله [[نهضت اسلامی]]، همچون رکنی از ارکان مؤثر گفتمان امامخمینی است. ایشان در جایگاه یک عالِم اسلامی و [[مجتهد]] شیعی از زمان آغاز جنبش اسلامی [[ایران]] و پذیرش مسئولیت رهبری تا پایان عمر به تناسب شرایط و مقتضیات زمان و مکان و نیز پیشرفت نهضت، به تبیین ویژگیهای نهضت اسلامی پرداخته است. | |||
نهضت | == پیشینه == | ||
جنبش و نهضت اسلامی سابقهای به قدمت اسلام دارد.<ref>پاشاپور، نهضتهای اسلامی، ۶۸.</ref> [[بعثت]] پیامبر اکرم(ص)، مانند بعثت همه [[پیامبران(ع)]]، نهضتی اصلاحی علیه نظام فاسد اجتماعی بود که تنها از راه آگاهیبخشی و بیدارکردن فطرتها، نهضتی آگاهانه و مبتنی بر عقیده را رهبری میکرد.<ref>صاحبی، اندیشه اصلاحی، ۴۲.</ref> پس از [[پیامبر اکرم(ص)]]، نخستین قیام داخلی در اسلام که در راه بیداری سیاسی ـ مذهبی جامعه اسلامی شکل گرفت، از انحراف جریان رهبری و با [[خطبه حضرت فاطمه زهرا(ع)]] در مسجد مدینه آغاز شد.<ref>صاحبی، اندیشه اصلاحی، ۴۳–۴۴.</ref> پس از آن تلاش شیعیان به رهبری [[ائمه(ع)]] در بازگرداندن جامعه به اسلام ناب و خالص زمان پیامبر(ص) و رسواکردن خطوط انحرافی ایجادشده پس از درگذشت رسول خدا(ص) همواره ادامه یافت. [[واقعه کربلا]] برجستهترینِ این نهضتها بهشمار میرود{{ببینید|سیّدالشهداحسینبنعلی(ع)|عاشورا}}در دورههای بعد هم جنبش اسلامی در واکنش به مهجورشدن اسلام ناب و افزایش پسروی مسلمانان که ناشی از [[استبداد]] و ظلم نظام حاکم بر [[کشورهای اسلامی]] بود، ادامه یافت.<ref>صاحبی، اندیشه اصلاحی، ۴۴–۴۵.</ref> | |||
نهضت اصلاحی در جهان اسلام که به دنبال رکودی چندقرنی، از حدود نیمه دوم قرن سیزدهم اسلامی و نوزدهم میلادی، در واکنش به هجوم [[استعمار سیاسی]]، اقتصادی و فرهنگی غرب آغاز شد، نوعی بیدارسازی و [[رنسانس]] (تجدید حیات) در جهان اسلام بود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۹.</ref> از جنبشهایی که پیش از جنگ جهانی اول شکل گرفتند، میتوان به حضور سعید نورسی در دوره امپراطوری عثمانی در جبهههای جنگ با روسها، اقدامات امیر سراجالدوله، حیدرعلی و برخی از علمای هند مانند [[شاهعبدالعزیز دهلوی]] در برابر اشغالگران انگلیسی در شبهقاره هند، اقدامات سیدعبدالرحمن کواکبی در مصر، عمر مختار در لیبی و نقش امیر عبدالقادر در تجاوز فرانسه به الجزایر اشاره کرد.<ref>صاحبی، جم.</ref> در این دوره، پیش از اقدامات عملی رهاییبخش، مصلحانی مانند [[سیدجمالالدین اسدآبادی]]، [[محمد عبده]]، عبدالرحمن کواکبی و [[اقبال لاهوری]]، به طرح مشکلات جهان اسلام و بیان رنجهای ملتهای مستضعف به سبب استعمار خارجی و [[استبداد]] داخلی پرداختند. این اقدامات، زمینه ظهور نهضتهایی در کشورهای مختلف مانند نهضتهای آزادیبخش [[هندوستان]]، [[افغانستان]]، ترکیه، مصر و دیگر کشورهای منطقه را فراهم کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۰–۵۹؛ رشیدی، امامخمینی، ۱۶۹.</ref> در میان این نهضتها، جنبشهای شیعی، مانند [[جنبش ضد استعماری تنباکو]]، [[انقلاب استقلال عراق]]، [[قیام مشروطیت و انقلاب اسلامی ایران]] که نهضتهای ضد استبدادی و ضد استعماری بهشمار میرفتهاند، عمیقتر و اساسیتر بوده و بیشتر به رهبری روحانیانی صورت گرفته است که برخلاف رهبران جهان تسنن، کمتر طرح و داعیه اصلاحی داشتهاند و از «چه باید کرد» سخن گفتهاند. علمای اهل تسنن، اگرچه از مبارزه با استعمار و استثمار بیشتر سخن رانده و طرح ارائه کردهاند، کمتر به رهبری نهضتی موفق شدهاند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۶۰–۶۱.</ref> | |||
در | امامخمینی نیز دربارهٔ سابقه نهضتهای دینی بر این باور بود که ریشه این نهضتها را باید در رسالت و مبارزات پیامبران بزرگ خدا همچون [[حضرت ابراهیم(ع)]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۶.</ref> [[حضرت موسی(ع)]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۱۶.</ref> [[حضرت عیسی(ع)]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۱۱.</ref> و حضرت محمد(ص)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۶.</ref> جستجو کرد که هر یک به اقتضای زمان و مکان، قیام برای خدا و اجتناب از طاغوت و ستم را سرلوحه زندگی خویش قرار دادند و در این راه رنجها و هزینههای زیادی را تحمل کردند. از نظر ایشان هسته مرکزی جنبش اسلامی، با بعثت [[رسول خدا(ص)]] و ایمان [[حضرت علی(ع)]] و [[حضرت خدیجه(س)]]شکل گرفت. همفکرسازی با روشهای دعوت زیرزمینی، دعوت از خویشاوندان و دعوت عمومی به شکل مرحلهای در شهر مکه آغاز و بهتدریج، در ۲۳ سال بر گروندگان به دین اسلام افزوده شد. پس از هجرت پیامبر اکرم(ص) به مدینه و شکلگیری جامعه سیاسی و [[حکومت اسلامی]]، جنبش اسلامی وارد مرحله تازهای شد که با [[جهاد]] و استقامت آن بزرگوار و اصحاب ایشان، گستره نهضت در زمان کوتاهی شرق و غرب جهان را فرا گرفت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۴۴–۲۴۵.</ref> پس از [[رحلت رسول خدا(ص)]] نیز نهضت اسلامی به رهبری [[ائمه اطهار(ع)]] و با راهبردهای گوناگون ادامه یافت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۱–۲۲.</ref> امیرالمؤمنین علی(ع) در زمان حکومت خود، برای توحید و نشر علم شمشیر زد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۸۶–۲۸۷.</ref> و استقرار [[عدالت]] و پیکار با ستمکاران را در دستور کار خویش قرار داد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۱۴ و ۲۰/۳۶۲.</ref> در ادامه مقابله، امیرالمؤمنین علی(ع)، [[امامحسن(ع)]] نیز در برابر [[معاویه]] ایستاد؛ اما به علت شرایط و مقتضیات، با راهبرد صلح از چهره ظلم و ستم پرده برداشت{{ببینید|امام حسنبنعلی مجتبی(ع)}} امامحسین(ع) هم با نهضت بزرگ عاشورایی در [[کربلا]] برابر ظلم و طاغوت یزید، تمام هستی و سرمایه خود را در راه خدا هزینه کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۱ و ۱۷/۵۲.</ref>{{ببینید|سیّدالشهدا حسینبنعلی(ع)|عاشورا}} | ||
در تاریخ معاصر، جنبش تحریم تنباکو علیه استعمارگران به رهبری مرجعیت شیعه [[میرزای شیرازی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۴۱.</ref>{{ببینید|نهضت تحریم تنباکو}}، جنبش مشروطیت با هدایت علمای بزرگ<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۴۲.</ref>{{ببینید|نهضت مشروطه}}، نهضت ملیشدن صنعت نفت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۶۷–۲۶۸.</ref>{{ببینید|ملیشدن صنعت نفت}} و [[قیام پانزده خرداد]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۳۲ و ۱۰/۴۰۵.</ref>{{ببینید|پانزده خرداد}} در سخنان امامخمینی بازتاب یافته است. همچنین مبارزه مردم مسلمان [[افغانستان]] در برابر تجاوزهای شوروی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۱۴.</ref> [[انتفاضه فلسطین]] مقابل رژیم غاصب [[اسرائیل]]{{ببینید|فلسطین|رژیم اشغالگر قدس}}، جنبش مقاومت لبنان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۶۱ و ۱۵/۳۳۹–۳۴۰.</ref>{{ببینید|لبنان}}، قیام مردم عراق علیه رژیم بعث<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۳۸.</ref>{{ببینید|حزب بعث عراق}} و انقلاب الجزایر<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۳۱.</ref> توجه شده است. انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امامخمینی نیز ازجمله مهمترین نهضتهای رهاییبخش دوران معاصر است که با انگیزه رهایی از [[استبداد رژیم پهلوی]]، کسب استقلال و برقراری حکومت اسلامی به وقوع پیوست<ref>ابوالنصر، رویارویی، ۷۸–۷۹ و ۱۱۶–۱۱۷.</ref>{{ببینید|انقلاب اسلامی ایران}} | |||
شکلگیری جنبشهای اسلامی، از یک سو متأثر از عوامل عینی مانند استعمار غرب، انحطاط فکری و استبداد داخلی، سکولارسازی شتابزده، شکستهای نظامی مسلمانان از بیگانگان و از سوی دیگر، متأثر از عوامل فکری | == رسالت و اهداف نهضتهای اسلامی == | ||
شکلگیری جنبشهای اسلامی، از یک سو متأثر از عوامل عینی مانند استعمار غرب، انحطاط فکری و استبداد داخلی، سکولارسازی شتابزده، شکستهای نظامی مسلمانان از بیگانگان و از سوی دیگر، متأثر از عوامل فکری و اندیشهای مانند آموزههای اصلاحطلبانه اسلامی و دستورهای دینی مبنی بر [[مبارزه با ظلم]]، [[کفر و طاغوت]] است.<ref>فوزی، گونهشناسی فکری، ۱۵۴.</ref> این نهضتها پس از پیدایش، مراحل مختلفی را در چالش با مسائل ملی و فراملی پشت سر گذاشتهاند. در مرحله نخست، نهضتهای اسلامی برخوردهای عملی و نظامی سختی را در برابر حضور نظامی استعمار تجربه کردند. گرچه به دلیل ضعف بنیه نظامی سرکوب شدند، در جلوگیری از گسترش و سلطه استعمار نقش قابل قبولی بر عهده گرفتند. در مرحله بعد تحولاتی در جهت تشکیلاتیشدن نهضتها و نیز تحولات فکری ـ فرهنگی صورت گرفت؛ هرچند همچنان چیرگی با جنبههای نظامی و مبارزه با سلطه نظامی و اقتصادی استعمار در سرزمینهای اسلامی بود.<ref>پاشاپور، نهضتهای اسلامی، ۷۹–۸۰.</ref> | |||
آخرین مرحله که از لحاظ زمانی ربع آخر قرن بیستم میلادی را دربر میگرفت، موجب طیشدن فرایند تکاملی جنبشهای اسلامی شد و آنها را به یکی از پدیدههای مهم صحنه [[سیاست جهانی]] در پایان دهه هفتاد میلادی و دهههای بعدی تبدیل کرد<ref>پاشاپور، نهضتهای اسلامی، ۸۱.</ref> | آخرین مرحله که از لحاظ زمانی ربع آخر قرن بیستم میلادی را دربر میگرفت، موجب طیشدن فرایند تکاملی جنبشهای اسلامی شد و آنها را به یکی از پدیدههای مهم صحنه [[سیاست جهانی]] در پایان دهه هفتاد میلادی و دهههای بعدی تبدیل کرد.<ref>پاشاپور، نهضتهای اسلامی، ۸۱.</ref> همزمان با حرکت استعماری [[غرب]] از یک سو و عقبماندگی مسلمانان در حوزه علمی از سوی دیگر، [[بیداری اسلامی]] به صورت پدیدهای فراگیر با حرکت نخبگان جهان اسلام آغاز شد و بهتدریج به توده مردم سرایت کرد. در [[مبارزات]] اولیه مسلمانان علیه استعمار، کمتر رنگ و بوی ایدئولوژی دیده میشد؛ اما نمایانشدن جلوههای سیاسی و فرهنگی [[استعمار]] و پیدایش استعمار نو و استعمار فرانو، باعث شد گفتمان اسلام سیاسی قد برافراشته و به صورت یک [[ایدئولوژی]] مدعی در برابر [[لیبرالیسم]] مقاومت کند<ref>گنجی، موج سوم، ۱۱.</ref>{{ببینید|استعمار و استثمار}} | ||
در یک نگاه گسترده، نهضتهای اسلامی اهداف متفاوتی از قبیل براندازی حکومت، تغییر [[نظام سیاسی]] و ساختار اجتماعی، مشارکت سیاسی، آزادسازی سرزمینی، حذف رقبای داخلی در قالب گروههای سیاسی، نظامی، قومی یا مذهبی و اهداف مختلفی از این سنخ را دنبال میکنند که در راه رسیدن به آنها نیازمند درپیشگرفتن | در یک نگاه گسترده، نهضتهای اسلامی اهداف متفاوتی از قبیل براندازی حکومت، تغییر [[نظام سیاسی]] و ساختار اجتماعی، مشارکت سیاسی، آزادسازی سرزمینی، حذف رقبای داخلی در قالب گروههای سیاسی، نظامی، قومی یا مذهبی و اهداف مختلفی از این سنخ را دنبال میکنند که در راه رسیدن به آنها نیازمند درپیشگرفتن راهبردها و راهکارهای متفاوتیاند<ref>پاشاپور، نهضتهای اسلامی، ۹۰.</ref>؛ اما در نگاهی خاصتر، مهمترین اهداف همه نهضتهای اسلامی عبارتاند از: بازگشت به اسلامِ نخستین و محو بدعتها، تحول بنیادی در وضعیت زندگی مردم، اصلاح در روابط اجتماعی انسانها و نجات [[مظلوم]] از شر [[ظالم]]، احیای قوانین تعطیلشده اسلام و حاکمکردن آن بر زندگی اجتماعی مردم.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۷۲.</ref> این نهضتها در عین اینکه در اصول کلی از چارچوبی معین خارج نیستند، از نظر اهداف کوچک و جزئی متفاوتاند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۱۱.</ref> اهدافی که در اندیشه امامخمینی برای نهضتهای اسلامی تبیین شده است، همان اهداف اسلامی یا [[احیای اسلام]] و [[سنت رسول خدا(ص)]]، کسب آزادی و استقلال و برقراری [[حکومت قرآن]] است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۵۲ و ۸/۲۸۳.</ref> و کوتاهکردن دست قدرتمندان مخالف اسلام از کشورهای اسلامی و رفع موانع داخلی و خارجی، در رأس این اهداف قرار دارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۲.</ref> | ||
==اقسام و ویژگیهای نهضتهای اسلامی== | == اقسام و ویژگیهای نهضتهای اسلامی == | ||
جنبشهای اسلامی با انگیزه اصلاح، همواره یکسان نبودهاند. برخی حقیقتاً [[مصلح]] بودند، مانند قیامهای علویین در [[دوره اموی و عباسی]] و برخی دیگر اصلاح را بهانه افساد قرار دادند، مانند [[جنبش بابک خرمدین]] و برخی دیگر، مانند نهضت شعوبیه که در آغاز مصلح بودند؛ ولی در ادامه راه به انحراف رفتند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۸.</ref> در گونهشناسی نهضتهای اسلامی، تفاوت محورهای مورد توجه محققان و اهداف مختلف آنان از تقسیم این جنبشها، تقسیمبندیهای متفاوتی را از این نهضتها موجب شده است؛ برای نمونه بر اساس نوع رویارویی این نهضتها با [[غرب]]، به نوگرا و بنیادگرا یا [[غربگرا]] و [[غربستیز]] تقسیم شدهاند. همچنین توجه به مشی مبارزاتی نهضتهای اسلامی، آنها را به نهضتهای تندرو، میانهرو یا محافظهکار تقسیم کرده است. این نهضتها بر اساس قاره و منطقه جغرافیایی (شمال آفریقا، آسیای جنوب شرقی، آسیای میانه، شبهقاره هند یا خاورمیانه)، یا نوع فعالیت (فرهنگی، نظامی، سیاسی یا تلفیقی از آنها) نیز قابل تقسیماند.<ref>فوزی، گونهشناسی فکری، ۱۵۶.</ref> در تقسیمبندیای دیگر، این جنبشها به جنبشهای فکری، اجتماعی یا فکری ـ اجتماعی تقسیم شدهاند و مثلاً نهضت محمد غزالی را که در صدد احیای علوم دین برآمد، یک نهضت فکری محض، نهضتهای علویان یا نهضت سربداران را نهضتی اجتماعی علیه حاکمان زمان و [[نهضت اخوانالصفا]] را نیز نهضتی فکری و اجتماعی معرفی کردهاند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۹.</ref> از نظر محققان بعضی از این نهضتها، مانند نهضتهای علویان یا اخوانالصفا پیشرو بودند و برخی دیگر چون [[نهضت اشعری]] در قرن چهارم یا اخباریگری در قرن دهم یا [[نهضت وهابیگری]] در قرن دوازدهم ازجمله جنبشهای [[واپسگرا]] محسوب میشوند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۲۹.</ref> | |||
جنبشهای | یکی دیگر از عوامل مهم تقسیمبندی جنبشهای اسلامی، [[مبانی معرفتشناسی]] دینی و فقهی و نیز [[مبانی کلامی]] این جنبشهاست که موجب تقسیم این جنبشها به دو جریان کلی [[عقلگرا]] و [[نقلگرا]] شده است. نقلگرایان با محور قراردادن قرآن کریم و [[سنت]] به صورت امری فراتاریخی و بینیاز از [[تفسیر]]، به لازمالاجرابودن آن در همه زمانها و مکانها معتقدند؛ اما جنبشهای عقلگرا با تأکید بر نقش عقل در [[استنباط احکام شریعت]]، ایجاد ارتباط درست میان [[عقل و شرع]]را پیگیری میکنند.<ref>فوزی، گونهشناسی فکری، ۱۵۷–۱۶۲.</ref> | ||
از ویژگیهای برجسته نهضتهای اسلامی، میتوان به خصوصیت دَوری آنها اشاره کرد؛ چنانکه دورههای پیدرپی رکود و رستاخیز را دربر میگیرند و جلوههای تجدید حیات مذهبی با دورانهای بحران شدید روحی، اجتماعی و سیاسی همزمان است. در واقع در طول [[تاریخ اسلامی]]، وقوع جنبش و تجدید حیات بنیادگرایانه، بیشتر همراه با دورانهای آشفتگی بزرگ بوده که بر اثر آن، موجودیت [[جامعه اسلامی]] و وحدت و انسجام روحی آن در معرض تهدید و خطر قرار گرفته است<ref>دکمجیان، جنبشهای اسلامی، ۳۱.</ref>؛ همچنین یکی از ویژگیهای اسلامگرایی معاصر، پافشاری بر اصول و مبانیای است که هیچگونه حساسیت مذهبی قومی را برنمیانگیزد و با محور قراردادن اوضاع کنونی [[مسلمانان]]، عزت مسلمانان را در سایه [[وحدت]] جستجو میکند.<ref>پاشاپور، نهضتهای اسلامی، ۸۵.</ref> | |||
از | امامخمینی با بررسی نهضتهای جهان، میان نهضتها از جهت مثبت و منفیبودن، تفاوت قائل است. ملاک این تفاوت نیز الله و [[طاغوت]] است. نهضت یا برای خدا و الهی است، یا برای طاغوت و ادامه ظلم؛ چنانکه بیشتر نهضتهای واقعشده در جهان، قیام ستمکاری علیه ستمکار دیگر است؛ حال آنکه نهضت الهی، قیام برای خدا با هدف اجرای [[احکام الهی]] و [[رفع ظلم]] است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۳۷–۱۳۸.</ref> ایشان نهضت الهی را که پشتوانهای جز قدرت و یاری الهی ندارد با نهضتهای غیر الهی که متکی به زور و اسلحه مادی است، ماهیتاً متفاوت میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۳۸–۱۳۹.</ref> و معتقد بود نهضتهای الهی در هر حال، قرین با پیروزی است و نهضتهای شیطانی و طاغوتی نیز در هر صورت، شکستخورده هستند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۰۵.</ref>{{ببینید|قیام}} ایشان با اشاره به نهضتهای طاغوتی شکلگرفته مانند [[انقلاب عراق]] و مقایسه آنها با انقلاب اسلامی ایران، دلیل اصلی پیروزی و تحقق تمام و کمال و سریع آنچه یک حکومت نیاز دارد در انقلاب ایران را تنها [[پشتوانه الهی]] و حضور مردمی آن میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۴۰.</ref> | ||
== رسالت نهضت اسلامی ایران == | |||
از نگاه امامخمینی، اسلام [[اطاعت]] از [[حکومت طاغوت]] را حرام و [[مبارزه]] با آن را واجب شمرده است. این مبارزه از ابراز تنفر از ظلم که پایینترین مرتبه [[نهی از منکر]] است آغاز میشود و تا سرنگونی حکومت ظالمانه و جایگزینی [[دولت عدل اسلامی]] ادامه دارد. نهضت اسلامی مردم ایران در [[نفی سلطنت طاغوتیِ پهلوی]] نیز بر مبنای همین فرمان الهی و نهضتی صددرصد اسلامی بود؛ چنانکه مبارزه علیه تسلط بیگانگان بر [[کشور]] نیز بر مبنای [[فرمان الهی]] در نفی سلطه غیر مسلمانان بر سرنوشت مسلمانان است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۵–۲۳۶.</ref> امامخمینی در بیان عوامل شکلگیری نهضت اسلامی ایران که جلوهای از نهضت پرعظمت [[رسول خدا(ص)]] بود، مهمترین عامل را شدت [[استعمار خارجی]] و [[استبداد داخلی]] بهخصوص در سالهای آخر رژیم پهلوی میدانست که موجب خفقان، سلب آزادی، [[فقر]] و فلاکت [[ملت]]شد و پس از آن، آرزوی ملت در رسیدن به حکومت عدل اسلامی و تحول الهی ملت را از مهمترین عوامل پاگرفتن نهضت اسلامی میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۸۵ و ۱۲/۱۳۶–۱۳۷.</ref> از نگاه ایشان مهمترین وظیفه نهضت اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی و نخستین فعالیت برای مبارزه و تشکیل حکومت نیز، تبلیغات و همفکرسازی است تا موج تبلیغاتی و فکریِ ایجادشده، یک جریان اجتماعی را به وجود آورد و بهتدریج تودههای آگاه و دیندار در نهضت اسلامی متشکل شوند و قیام کنند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۲۷–۱۲۸.</ref> بر همین مبنا انقلاب اسلامی ایران علاوه بر پیروی از اهداف بزرگ نهضتهای اسلامی صدساله اخیر و مبارزه با استبداد، استعمار، خرافه و جهل، با تبعیت از نهضت صدر اسلام، به دنبال تشکیل حکومت اسلامی بود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۰۹–۱۱۰.</ref> امامخمینی همراه با ارائه یک الگوی عملی و عینی از نهضت و نظام اسلامی به جهان اسلام و مستضعفان، نهضت مردم ایران را مرکز ثقل نهضت اسلامی میشمرد و رمز پیروزی این نهضت را در وحدت کلمه و توکل بر خدا میدانست و معتقد بود وجود این عامل در هر ملتی، موجب پیروزی قطعی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۹۹–۵۰۰ و ۱۶/۵۱۴.</ref> ایشان با تأکید بر این نکته که نهضت برای اسلام، ادامه و دنباله نهضت پیامبران(ع) است و دعوت عام برای همه عالم دارد، اساساً اسلام را مختص یک ملت و نهضت اسلامی را نیز محدود و محصور به یک ملت یا حتی محدود به کشورهای اسلامی نمیدانست و ملتهای مسلمان را به الگوگیری از ملت ایران دعوت میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۹۲ و ۱۰/۴۴۶.</ref>{{ببینید|انقلاب اسلامی ایران}}؛ بر همین اساس تلاش ابرقدرتها بهویژه آمریکا و اسرائیل برای اسلامزدایی در منطقه را تنها با هدف تضعیف این قدرت الهی ارزیابی میکرد و همه ملتهای مسلمان را از بیتوجهی در برابر آن برحذر میداشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۴.</ref> | |||
مراجعه به سخنان امامخمینی در سالهای نخست دهه ۱۳۴۰، دغدغه فکری ایشان برای امت اسلام را نشان میدهد. مخالفتهای مکرر با حضور استعمارگران و قدرتهای بیگانه، بهویژه اسرائیل، قطعاً بیش از آنکه از بُعد مسائل سیاست خارجی وقت، مورد توجه قرار گیرد، دربارهٔ خطری بود که دنیای اسلام را تهدید میکرد.<ref>ظهیرینژاد، مناسبات امامخمینی، ۴۹–۵۰.</ref> نوع نگرش فراملی ایشان برای پیشبردن حرکتی اسلامی که در کشوری مسلمان آغاز شده و باید به دیگر کشورهای مسلمان هم راه مییافت،<ref>ظهیرینژاد، مناسبات امامخمینی، ۵۲.</ref> موجب شد ایشان با اشاره به خصومت میان اسلام و غرب از دوران جنگهای صلیبی<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۰.</ref> و غارت منابع سرزمینهای اسلامی و واردکردن صنایع وابسته و مونتاژ به این کشورها،<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۹؛ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۷۰ و ۱۹/۳۴۱.</ref> بر میزان قدرت جهان اسلام در صورت اتحاد و یگانگی تأکید ویژه کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۶۶، ۱۲۴؛ ۹/۲۷۴ و ۱۸/۹۴.</ref> | |||
از | امامخمینی با بهرهگیری از آموزههای شیعه و استفاده از مفاهیم اسلامی مانند [[مستضعفان]]، [[مستکبران]]، [[طاغوت]]، [[غاصبان]]، [[وارثان]]، [[امامت]]، [[جهاد]]، [[شهید]] و شهادت تلاش میکرد تفکری جدید برای مبارزه با حکومتهای استبدادی و استعماری ایجاد کند.<ref>ظهیرینژاد، مناسبات امامخمینی، ۵۹–۶۰.</ref> افزون بر این، به دلیل موقعیت دینی ایشان یعنی مرجعیت تشیع، نهضتها و جنبشهای رهاییبخش و دینی و مبارزان جهان اسلام پیوندهایی با ایشان داشتند. همراهی علمای ایران و عراق در بسیاری از مقاطع نهضت اسلامی ایران، ازجمله محکومیت بازداشت ایشان پس از مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید [[محمدرضا پهلوی]]، قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲{{ببینید|انجمنهای ایالتی و ولایتی| انقلاب سفید| پانزده خرداد}} و نیز همراهی [[مبارزان]]عراقی با انقلابیان ایران در طول نهضت، نمونه بارز این همراهی است.<ref>ظهیرینژاد، مناسبات امامخمینی، ۸۷–۹۰.</ref> | ||
امامخمینی که معتقد بود نهضت اسلامی مردم ایران با همه ابعادش در تاریخ بیسابقه است،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۷۳.</ref> یکی از ابعاد مهم این نهضت را شکستن ترس و ابهت ابرقدرتها میدانست که ملتهای مسلمان را به قیام علیه آنها ترغیب کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۰۳.</ref> ایشان با قدردانی از حمایتهای جنبش الفتح از نهضت اسلامی مردم ایران، بر حمایت متقابل ملت ایران از نهضت مردم [[فلسطین]]تأکید و ابراز امیدواری کرد هر دو ملت در کنار هم به [[آرمانهای اسلامی]] و انسانی خود برسند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۷۳–۷۴.</ref>{{ببینید|فلسطین}} به باور ایشان مبارزات و مقاومت جوانان کشورهای اسلامی مانند حزبالله لبنان در برابر اسرائیل، اتمام حجتی برای علما و روحانیان جهان اسلام است که راه بهانه برای هر گونه سکوت و مماشات را میبندد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۸.</ref> ایشان همچنین با دعوت از مسلمانان کشورهای مختلف چون عراق، اندونزی، پاکستان،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۰۶ و ۱۹/۱۷۷.</ref> مصر،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۰۳.</ref> ترکیه<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۴۹.</ref> و کشورهای مسلمان حاشیه [[خلیج فارس]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۴.</ref> برای قیام علیه [[استثمار]] و [[استعمار]]، بر قدرت مسلمانان جهان در صورت اتحاد تأکید کرد و در صورت این اتحاد، پیروزی را حتمی میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۰۵.</ref> | |||
الگوی انقلاب اسلامی ایران برای جنبشهای آزادیبخش به شکلهای مختلفی بروز یافت. برخی گروههای اسلامی در جهان تسنن و تشیع خواهان استقرار حکومت اسلامی بر مبنای الگوی انقلاب ایران شدند. [[اساسنامه]] «مجلس اعلای انقلاب عراق»، اعلامیههای «حزب الدعوه»، تأکید بر لزوم [[اجرای شریعت]] در «جمعیت ارشاد اسلامی مصر»، ترجمه کتاب حکومت اسلامی امامخمینی از سوی «الیسار الاسلامی مصر» و تأکید «جبهه نجات اسلامی الجزایر» بر الگوبودن جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها راه حل، نمونههایی از این الگوبرداریاند.<ref>شیرودی، جنبشها، ۱۸۳–۱۸۴.</ref> | |||
اصل حمایت از آزادیخواهان جهان که به یکی از ارکان اساسی سیاست خارجی [[جمهوری اسلامی ایران]] تبدیل شد، در اصل ۱۱ قانون اساسی کشور نیز آمده است؛ چنانکه این قانون، به حکم آیه کریمه «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً واحِدَةً»،<ref>انبیاء، ۹۲.</ref> همه مسلمانان را یک امت دانسته و دولت را به تبیین سیاست کلی بر مبنای ائتلاف و اتحاد ملتهای اسلامی و محققساختن وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگیِ جهان اسلام موظف کرده است. اصل ۱۵۴ قانون اساسی همچنین [[سعادت انسان]] در کل جامعه بشری را آرمان خود خوانده و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان شمرده است؛ بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از [[مبارزه]] حقطلبانه [[مستضعفان]] در برابر [[مستکبران]] در هر نقطه از جهان حمایت میکند. | |||
اصل حمایت از آزادیخواهان جهان که به یکی از ارکان اساسی سیاست خارجی [[جمهوری اسلامی ایران]] تبدیل شد، در اصل ۱۱ قانون اساسی کشور نیز آمده است؛ چنانکه این قانون، به حکم آیه کریمه «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً | |||
== آسیبشناسی نهضتهای اسلامی == | |||
نهضتها مانند همه پدیدههای دیگر در معرض آفت و آسیب قرار دارند و وظیفه [[رهبران]] نهضت، شناسایی و زدودن این آفتها از دامن نهضت است. برخی از مهمترین آفتهای یک نهضت اسلامی عبارتاند از: | نهضتها مانند همه پدیدههای دیگر در معرض آفت و آسیب قرار دارند و وظیفه [[رهبران]] نهضت، شناسایی و زدودن این آفتها از دامن نهضت است. برخی از مهمترین آفتهای یک نهضت اسلامی عبارتاند از: | ||
* نفوذ | * نفوذ اندیشههای بیگانه؛ | ||
*[[تجددگرایی]] افراطی؛ | * [[تجددگرایی]] افراطی؛ | ||
* تغییر جهت اندیشهها و انحراف نیتها از برای [[خدا]] بودن به منافع شخصی؛ | * تغییر جهت اندیشهها و انحراف نیتها از برای [[خدا]] بودن به منافع شخصی؛ | ||
* رخنه فرصتطلبان؛ | * رخنه فرصتطلبان؛ | ||
* ابهام و نبود [[شفافیت]] در طرحهای آینده؛ | * ابهام و نبود [[شفافیت]] در طرحهای آینده؛ | ||
* نیمهتمامگذاشتن نهضت؛ چنانکه تاریخ نهضتهای اسلامی در صدساله اخیر نشان میدهد که رهبران نهضت، اغلب هدایت نهضت را تا مرحله پیروزی ادامه داده و پس از آن رها کردهاند. انحراف نهضت مشروطیت ایران و انقلاب عراق پس از پیروزی، نتیجه این رهاکردن رهبران روحانی بود<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/ | * نیمهتمامگذاشتن نهضت؛ چنانکه تاریخ نهضتهای اسلامی در صدساله اخیر نشان میدهد که رهبران نهضت، اغلب هدایت نهضت را تا مرحله پیروزی ادامه داده و پس از آن رها کردهاند. انحراف نهضت مشروطیت ایران و انقلاب عراق پس از پیروزی، نتیجه این رهاکردن رهبران روحانی بود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۸۵–۹۳.</ref> | ||
امامخمینی در تبیین نهضت اسلامی، با تأکید بر نقش جهاد بهخصوص جهاد دفاعی، استقامت در آن و نیز [[امر به معروف]] و [[نهی از منکر]] را در برقراری نهضت اسلامی و حفظ و ادامه آن و ترک آنها را موجب ذلت و اسارت و بربادرفتن ارزشهای انسانی و اسلامی میشمرد<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۰۷؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۱۰، ۱۱۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/ | امامخمینی در تبیین نهضت اسلامی، با تأکید بر نقش جهاد بهخصوص جهاد دفاعی، استقامت در آن و نیز [[امر به معروف]] و [[نهی از منکر]] را در برقراری نهضت اسلامی و حفظ و ادامه آن و ترک آنها را موجب ذلت و اسارت و بربادرفتن ارزشهای انسانی و اسلامی میشمرد<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۰۷؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۱۰، ۱۱۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۳۹؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۳ و امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۲–۳۱۳.</ref>{{ببینید|امر به معروف و نهی از منکر|جهاد و دفاع}} در سخنان امامخمینی برخی موانع و آسیبهای نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی ایران ذکر شده است که در دو گروه آسیبهای درونی و آسیبهای بیرونی قابل بررسی است: | ||
مهمترین | مهمترین آسیبهای درونی از نظر ایشان عبارتاند از: دورشدن از قرآن و تعالیم اسلام،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۵۴–۴۵۵.</ref> تفسیر به رأی از اسلام و آموزههای آن،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۴۳–۱۴۴.</ref> شفافنبودن هدف که موجب انحراف از مسیر اصلی است،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۲.</ref> [[غفلت و بیتوجهی مردم]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۵۱ و ۶/۵۱.</ref> تفرقه و تزلزل در وحدت کلمه چه در زمان نهضت و چه پس از پیروزی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۸، ۳۹۲؛ ۷/۲۹–۳۰، ۳۴۷–۳۴۸ و ۱۱/۳۶۳.</ref> بروز [[تفکرات التقاطی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۸ و ۱۴/۴۰۵.</ref>{{ببینید|التقاط}}، استقرار روشنفکرنماها و وابستگان غرب و شرق به جای صاحبان اصلی انقلاب،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۱.</ref> رعایتنکردن [[نظم و مقررات اسلامی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۹۳–۴۹۴ و ۱۲/۵۴–۵۵ و ۶۴.</ref> تحجر و جمود مقدسنماها<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱.</ref>{{ببینید|تحجر}}، مأیوسشدن از انقلاب یا عارضشدن بیتوجهی سیاسی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۵۶ و ۱۴/۲۲۰.</ref> غرور ناشی از پیروزی نهضت،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۸۱.</ref> ملیگرایی افراطی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۳۴.</ref>{{ببینید|ملیگرایی}}، ناتمامگذاشتن نهضت و انتظارات بیپایان به بهانه [[پیروزی]].<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۶۰–۳۶۱.</ref> | ||
مهمترین موانع و آسیبهای بیرونی نهضتهای اسلامی از نظر [[امامخمینی]] عبارتاند از: دخالتها و تبلیغات | مهمترین موانع و آسیبهای بیرونی نهضتهای اسلامی از نظر [[امامخمینی]] عبارتاند از: دخالتها و تبلیغات بیگانگان،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۵۴–۵۵.</ref> توطئه بینالمللی [[استکبار]] علیه نهضتهای اسلامی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۱.</ref> [[قدرتطلبی]] و بازیهای سیاسی سران وابسته حکومتهای اسلامی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹ و ۱۵/۶۰.</ref> غفلت از توطئه دشمنان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۵۹ و ۱۶/۲۶۷.</ref> و عمیقشدن شکاف میان ملت و [[دولت]] با دسیسه خارجی.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۵۷.</ref> هرچند همه این عوامل به نوعی آسیبزننده به نهضتاند، از نظر امامخمینی آنچه نهضت و [[انقلاب اسلامی]] را بهطور جدی در معرض خطر و آسیب قرار میدهد، تهیشدنِ آن از معنای الهی است و به سبب آن است که دست [[رحمت الهی]] از سر کشور و ملت برداشته خواهد شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۸.</ref> | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
== منابع == | |||
==منابع== | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
*قرآن | * قرآن کریم. | ||
*آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، نی، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش. | * آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، نی، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش. | ||
*ابوالنصر، فضیل، رویارویی غربگرایی و اسلامگرایی، ترجمه حجتالله جودکی، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۷۸ش. | * ابوالنصر، فضیل، رویارویی غربگرایی و اسلامگرایی، ترجمه حجتالله جودکی، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۷۸ش. | ||
*امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | ||
*همو، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم | * همو، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش. | ||
*انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش. | * انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش. | ||
*پاشاپور، حمید، نهضتهای اسلامی؛ بازیگران جدید نظام بینالملل، تهران، مؤسسه مطالعات | * پاشاپور، حمید، نهضتهای اسلامی؛ بازیگران جدید نظام بینالملل، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، چاپ اول، ۱۳۸۲ش. | ||
*دکمجیان، هرایر، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. | * دکمجیان، هرایر، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. | ||
*دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | * دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | ||
*رشیدی، بهروز، امامخمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم | * رشیدی، بهروز، امامخمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۹۲ش. | ||
*شیرودی، مرتضی، جنبشها و نهضتهای سیاسی اسلامی معاصر، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش. | * شیرودی، مرتضی، جنبشها و نهضتهای سیاسی اسلامی معاصر، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش. | ||
*صاحبی، محمدجواد، | * صاحبی، محمدجواد، اندیشه اصلاحی در نهضتهای اسلامی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۶ش. | ||
*ظهیرینژاد، مهناز، مناسبات امامخمینی با حرکتها و مبارزان اسلامی (در سالهای | * ظهیرینژاد، مهناز، مناسبات امامخمینی با حرکتها و مبارزان اسلامی (در سالهای ۱۳۴۳–۱۳۵۷)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش. | ||
*عضدانلو، حمید، آشنایی با مفاهیم اساسی جامعهشناسی، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش. | * عضدانلو، حمید، آشنایی با مفاهیم اساسی جامعهشناسی، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش. | ||
*فوزی تویسرکانی، یحیی، گونهشناسی فکری جنبشهای اسلامی معاصر و پیامدهای سیاسی، امنیتی آن در جهان اسلام، مجله علمی پژوهشی مطالعات راهبردی، شماره ۵۰، ۱۳۸۹ش. | * فوزی تویسرکانی، یحیی، گونهشناسی فکری جنبشهای اسلامی معاصر و پیامدهای سیاسی، امنیتی آن در جهان اسلام، مجله علمی پژوهشی مطالعات راهبردی، شماره ۵۰، ۱۳۸۹ش. | ||
*گنجی ارجنگی، عبدالله، موج سوم بیداری اسلامی، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. | * گنجی ارجنگی، عبدالله، موج سوم بیداری اسلامی، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. | ||
*مشیرزاده، حمیرا، درآمدی نظری بر جنبشهای اجتماعی، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. | * مشیرزاده، حمیرا، درآمدی نظری بر جنبشهای اجتماعی، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. | ||
*مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش. | * مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش. | ||
*موثقی، سیداحمد، جنبشهای اسلامی معاصر، تهران، سمت، چاپ هفتم، ۱۳۸۴ش. | * موثقی، سیداحمد، جنبشهای اسلامی معاصر، تهران، سمت، چاپ هفتم، ۱۳۸۴ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | == پیوند به بیرون == | ||
* علیاصغر توحّدی ـ زهراالسادات حسینی عسکرانی، [https://books.khomeini.ir/books/10010/211/ نهضتهای اسلامی] [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۱۰، ص ۲۱۱–۲۱۸. | |||
علیاصغر توحّدی ـ زهراالسادات حسینی عسکرانی، [https://books.khomeini.ir/books/10010/211/ | [[رده:تشکلها]] | ||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | |||
[[رده:مقالههای جلد دهم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد دهم دانشنامه]] | ||