۲۱٬۲۵۶
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''نقاشی'''، نقشی دوبعدی بر روی سطح، از نگاه فقهی. | '''نقاشی'''، نقشی دوبعدی بر روی سطح، از نگاه [[فقه|فقهی]]. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
نقاشی، تمثال، تصویر و شمایل در | نقاشی، تمثال، تصویر و شمایل در زبان فارسی هر گونه نقشی است که واقعی یا ذهنی به صورت دوبعدی بر روی سطحی انجام شود؛ خواه بر روی دیوار یا کاغذ باشد یا انگشتر و هر چیز دیگر.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳/۲۰۰۴۲–۲۰۰۴۳؛ معین، فرهنگ فارسی، ۴/۴۷۸۲.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
نقاشی از گذشتههای بسیار دور مورد توجه بوده، کاربردهای فراوانی مانند تزیین، آرایش محل سکونت، یادبود افراد، بیان افکار، | نقاشی از گذشتههای بسیار دور مورد توجه بوده، کاربردهای فراوانی مانند تزیین، آرایش محل سکونت، یادبود افراد، بیان افکار، عقاید و آرزوها و سحر و جادو داشته است.<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۱۲۷–۱۲۸.</ref> نقاشی برای قرنهای طولانی پیش از پیدایش خط و حتی پس از آن وسیلهای برای انتقال پیامها بوده است. در برخی دورهها و نزد بسیاری از ملل، نقاشی همچون تندیس ـ ولی نه به اندازه آن ـ دارای ارزش دینی و حتی پرستش بوده است. در کلیساها برای تزیین مراسم عبادی از نقاشیها همانند تندیس بهره میبردند؛ تا آنجاکه پاپ مخالفان این عمل را [[تکفیر]] کرد.<ref>ناس، ۶۴۵–۶۴۶.</ref> امروزه نقاشی در سبکهای مختلف و با مواد گوناگونی انجام میشود و کاربردهای علمی، آموزشی و هنری فراوانی دارد و رشتههای مختلف آن در دانشگاهها تدریس میشود. اگرچه همچنان به عنوان نماد دینی در بسیاری از مناطق جهان استفاده میشود، ولی کاربرد هنری آن نمود بیشتری دارد. | ||
از آنجاکه نقاشیها کمتر از تندیسها پرستش شدهاند، برخورد ادیان توحیدی با آنها از شدت کمتری برخوردار بوده است. در قرآن کریم نمیتوان آیهای یافت که بهطور مستقیم از نقاشی منع کرده باشد؛ البته مبارزه با آثار [[شرک و کفر]] همیشه مورد تأکید قرآن بوده است<ref>انعام، ۷۴–۸۰؛ ابراهیم، ۳۵.</ref> و [[پیامبر اکرم(ص)]] خود را موظف به عمل به آن میدانست؛ چنانکه در برخی موارد دستور داد نقاشیها را نیز محو کنند.<ref>حلی، تذکرة الفقهاء، ۲/۵۷۹؛ ابنحجر، فتح الباری، ۱۰/۳۲۵–۳۲۹.</ref> در پارهای [[روایات]]، بهطور مستقیم به برخی کاربردهای نقاشی؛ مانند نقاشی بر پرده یا دیوار و فرش، بهطور عمومی یا هنگام نماز توجه شده است.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۱۷۰، ۳۰۳ و ۳۰۸.</ref> با توجه به این احادیث، فقیهان شیعه حکم نقاشی را بررسی کرده، مسائل و فروع مربوط به آن را در کنار بحث مجسمهسازی مطرح کردهاند و از باب آنکه میتواند ابزار کسب درآمد باشد، در | از آنجاکه نقاشیها کمتر از تندیسها پرستش شدهاند، برخورد ادیان توحیدی با آنها از شدت کمتری برخوردار بوده است. در قرآن کریم نمیتوان آیهای یافت که بهطور مستقیم از نقاشی منع کرده باشد؛ البته مبارزه با آثار [[شرک]] و [[کفر]] همیشه مورد تأکید [[قرآن]] بوده است<ref>انعام، ۷۴–۸۰؛ ابراهیم، ۳۵.</ref> و [[پیامبر اکرم(ص)]] خود را موظف به عمل به آن میدانست؛ چنانکه در برخی موارد دستور داد نقاشیها را نیز محو کنند.<ref>حلی، تذکرة الفقهاء، ۲/۵۷۹؛ ابنحجر، فتح الباری، ۱۰/۳۲۵–۳۲۹.</ref> در پارهای [[روایات]]، بهطور مستقیم به برخی کاربردهای نقاشی؛ مانند نقاشی بر پرده یا دیوار و فرش، بهطور عمومی یا هنگام نماز توجه شده است.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۱۷۰، ۳۰۳ و ۳۰۸.</ref> با توجه به این احادیث، فقیهان شیعه حکم نقاشی را بررسی کرده، مسائل و فروع مربوط به آن را در کنار بحث [[مجسمهسازی]] مطرح کردهاند و از باب آنکه میتواند ابزار کسب درآمد باشد، در مکاسب محرمه بررسی شده است.<ref>انصاری، المکاسب، ۱/۱۸۳، خویی، مصباح الفقاهه، ۳۵/۳۴۴.</ref> [[امامخمینی]] نیز همانند بسیاری از فقها این مسائل را بهطور مبسوط در [[المکاسب المحرمه (کتاب)|المکاسب المحرمه]] بررسی کرده است.<ref>امامخمینی، المکاسب المحرمه، ۱/۲۵۵–۲۶۹.</ref> | ||
== حکم شرعی == | == حکم شرعی == | ||
دربارهٔ حکم نقاشی، سه نظریه میان | دربارهٔ حکم نقاشی، سه نظریه میان فقها وجود دارد که از نظر تاریخی، این آرا به موازات هم مطرح شده است. منشأ این اختلافات دربرداشت فقها از روایات تحریم تصویرگری است. از ظاهر کلام برخی از فقهای گذشته چنین بر میآید که تصویرگری به صورت مطلق ممنوع است؛ به گونهای که تصاویر موجودات فاقد روح را نیز دربر میگیرد،<ref>حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۸۱؛ ابنبرّاج، المهذب، ۱/۳۴۴.</ref> ولی به تصریح جمعی از فقها، حکم حرمت، به تصویرگری از جانداران اختصاص دارد؛ خواه به صورت مجسمه باشد یا به صورت نقاشی و حکاکی و مانند آن.<ref>طوسی، النهایة، ۳۶۳؛ ابنادریس، السرائر، ۲/۲۱۵؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶؛ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۸/۵۵؛ انصاری، المکاسب، ۱/۱۸۳–۱۸۴.</ref> به باور آنان، روایاتی که از نقش حیوان بر روی انگشتر یا تزیین خانهها با تصاویر و تماثیل نهی میکنند،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۳۰۳ و ۱۷/۲۹۷.</ref> در ممنوعبودن نقاشی از جانداران صراحت دارد؛ افزون بر این، روایاتی که از ساخت تمثال روحانی نهی میکنند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۲۹۶.</ref> یا میگویند صورتگران در قیامت مجبور خواهند شد در ساختههای خود روح بدمند،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۳۰۴ و ۱۷/۲۹۷.</ref> مطلق بوده، شامل نقاشی نیز میشوند و قرینهای بر اختصاص به مجسمه وجود ندارد.<ref>نراقی، مستند الشیعة، ۱۴/۱۰۸؛ انصاری، المکاسب، ۱/۱۸۴.</ref> | ||
با این همه، به بیشتر فقها نسبت دادهاند<ref>طباطبایی، ریاض المسائل، ۸/۱۵۲.</ref> که نقاشی از جانداران را جایز دانستهاند.<ref>فاضل مقداد، التنقیح، ۲/۱۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۴۲.</ref> امامخمینی نیز با این نظریه موافق است.<ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۵۵، ۲۶۱ و ۲۶۷.</ref> ایشان با در نظر گرفتن شرایط زمانی صدور نهی، نتیجه میگیرد پارهای از روایات که دربرگیرنده تهدیدهای شدید تصویرگری و کفرآمیز دانستن آن میباشند،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۳/۲۰۸؛ نوری، ۱۳/۲۱۰.</ref> مربوط به جریان بتپرستی هستند و شایستگی اثبات تحریم حتی در مورد [[مجسمهسازی]] را ندارند.<ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۵۸.</ref> روایات دیگری که به جریان بتپرستی مربوط نیستند نیز نمیتوانند حرمت نقاشی را اثبات کنند و تنها بر تحریم ساخت تندیس دلالت میکنند. علت این حکم، آن است که بیشتر روایات مورد اشاره، دارای دو واژه تصویر و تمثیل هستند و این دو واژه بر اشیای دارای حجم صدق میکنند، نه بر نقاشی<ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۵۵–۲۵۶.</ref>؛ افزون بر این، امر به قطعکردن و شکستن در برخی روایات<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۱۷۳.</ref> یا دستور به دمیدن روح در پارهای دیگر،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۳۰۴ و ۱۷/۲۹۷.</ref> شاهدی بر این مدعاست که تحریم، به ساخت مجسمه اختصاص دارد<ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۶۱ و ۲۸۹.</ref>{{ببینید|مجسمه}} | با این همه، به بیشتر فقها نسبت دادهاند<ref>طباطبایی، ریاض المسائل، ۸/۱۵۲.</ref> که نقاشی از جانداران را جایز دانستهاند.<ref>فاضل مقداد، التنقیح، ۲/۱۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۴۲.</ref> [[امامخمینی]] نیز با این نظریه موافق است.<ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۵۵، ۲۶۱ و ۲۶۷.</ref> ایشان با در نظر گرفتن شرایط زمانی صدور نهی، نتیجه میگیرد پارهای از روایات که دربرگیرنده تهدیدهای شدید تصویرگری و کفرآمیز دانستن آن میباشند،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۳/۲۰۸؛ نوری، ۱۳/۲۱۰.</ref> مربوط به جریان [[بتپرستی]] هستند و شایستگی اثبات تحریم حتی در مورد [[مجسمهسازی]] را ندارند.<ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۵۸.</ref> روایات دیگری که به جریان بتپرستی مربوط نیستند نیز نمیتوانند حرمت نقاشی را اثبات کنند و تنها بر تحریم ساخت تندیس دلالت میکنند. علت این حکم، آن است که بیشتر روایات مورد اشاره، دارای دو واژه تصویر و تمثیل هستند و این دو واژه بر اشیای دارای حجم صدق میکنند، نه بر نقاشی<ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۵۵–۲۵۶.</ref>؛ افزون بر این، امر به قطعکردن و شکستن در برخی روایات<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۱۷۳.</ref> یا دستور به دمیدن روح در پارهای دیگر،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۳۰۴ و ۱۷/۲۹۷.</ref> شاهدی بر این مدعاست که تحریم، به ساخت مجسمه اختصاص دارد<ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۶۱ و ۲۸۹.</ref>{{ببینید|مجسمه}} | ||
البته روایتی که در آن از ایجاد نقش حیوان بر روی انگشتر نهی شده است ـ اگرچه گفته شده بهترین روایت از نظر دلالت بر حرمت نقاشی است ـ به نظر امامخمینی افزون بر | البته روایتی که در آن از ایجاد نقش حیوان بر روی انگشتر نهی شده است ـ اگرچه گفته شده بهترین روایت از نظر دلالت بر حرمت نقاشی است ـ به نظر امامخمینی افزون بر ضعف سند، از نظر دلالت نیز مخدوش است؛ زیرا آنچه در آن نهی شده، کشیدن تصاویر حیوانات بر انگشتر است؛ نه مطلق نقاشیکردن بر چیزهای دیگر، که آن هم به سبب حرمت تصویر نیست، بلکه احتمال دارد به سبب خصوصیتی باشد که در نقاشیکردن بر روی انگشتر وجود دارد؛ مانند تزیین [[مساجد]] که از آن نهی شده است.<ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۶۴–۲۶۵.</ref> از سوی دیگر، از نظر ایشان تهیه نقاشیهایی که از آنها برای اهداف نامشروع مانند بتپرستی استفاده میشود، حرام است و حتی نگهداری آثار شرک و بتپرستی برای فخرفروشی و علاقه به باقیماندن آثار [[شرک]] و [[کفر]]، جایز نیست، اما اگر برای حفظ عتیقهجات باشد، جایز است.<ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۶۸–۲۶۹.</ref> | ||
== عکاسی == | == عکاسی == | ||
از مباحث مربوط به نقاشی، حکم عکاسی نیز روشن میشود. بر اساس نظر فقهایی که تنها ساخت مجسمه جانداران را حرام میدانند، هر نوع عکاسی جایز است؛ اما فقیهانی که نقاشی از جانداران را حرام دانستهاند؛ دربارهٔ عکاسی اختلاف نظر دارند. برخی از ایشان بر این باورند که ملاک حرمت دربارهٔ عکاسی نیز وجود دارد<ref>یزدی طباطبایی، حاشیة المکاسب، ۱/١٩.</ref>؛ اما به اعتقاد برخی دیگر، عکاسی جایز است؛ زیرا از دلایل تحریم تنها این نکته به دست میآید که ایجاد تصویر حرام است؛ در حالیکه عکاسی، ایجاد صورت نیست؛ زیرا در عکاسی تنها سایهای از اشیا دریافت شده، سپس با مواد شیمیایی حفظ میشود.<ref>خویی، مصباح الفقاهه، ۳۵/۳۶۲–۳۶۳.</ref> با توجه به مبنای امامخمینی مبنی بر | از مباحث مربوط به نقاشی، حکم عکاسی نیز روشن میشود. بر اساس نظر فقهایی که تنها ساخت مجسمه جانداران را حرام میدانند، هر نوع عکاسی جایز است؛ اما فقیهانی که نقاشی از جانداران را حرام دانستهاند؛ دربارهٔ عکاسی اختلاف نظر دارند. برخی از ایشان بر این باورند که ملاک حرمت دربارهٔ عکاسی نیز وجود دارد<ref>یزدی طباطبایی، حاشیة المکاسب، ۱/١٩.</ref>؛ اما به اعتقاد برخی دیگر، عکاسی جایز است؛ زیرا از دلایل تحریم تنها این نکته به دست میآید که ایجاد تصویر حرام است؛ در حالیکه عکاسی، ایجاد صورت نیست؛ زیرا در عکاسی تنها سایهای از اشیا دریافت شده، سپس با مواد شیمیایی حفظ میشود.<ref>خویی، مصباح الفقاهه، ۳۵/۳۶۲–۳۶۳.</ref> با توجه به مبنای امامخمینی مبنی بر جواز نقاشی از جانداران،<ref>امامخمینی، سیدروحالله، استفتائات، ۲/۱۹.</ref> روشن میشود عکاسی نیز جایز است. بنا بر نظریه تحریم نقاشی، مسائل دیگری مانند حکم نقاشی ناقص و کامل، نقاشی گروهی و نگهداری و مانند آن پیش میآید؛ اما طبق دیدگاه [[امامخمینی]] این مباحث تنها در تندیس مطرح است{{ببینید|مجسمه}} | ||
== پانویس == | == پانویس == |