Image-reviewer، emailconfirmed
۱٬۵۵۴
ویرایش
(+ 3 categories; ±رده:مقالههای آماده ارزیابی←رده:مقالههای ارزیابیشده using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== حقیقت وحی == | == حقیقت وحی == | ||
برخی بر این اعتقادند که انسان از درک حقیقت وحی عاجز است و تنها از ویژگیهای آن باخبر است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۴/۳۴۳</ref> برخی نیز حقیقت وحی را قابل ادراک دانستهاند؛ اما در حقیقتِ آن اختلاف کردهاند. در این زمینه دیدگاههای مختلفی وجود دارد، ازجمله: | برخی بر این اعتقادند که انسان از درک حقیقت وحی عاجز است و تنها از ویژگیهای آن باخبر است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۴/۳۴۳</ref> برخی نیز حقیقت وحی را قابل ادراک دانستهاند؛ اما در حقیقتِ آن اختلاف کردهاند. در این زمینه دیدگاههای مختلفی وجود دارد، ازجمله: | ||
# وحی نوعی انتقال معانی و حقایق است؛ یعنی خداوند حقایقی را به پیامبر انتقال میدهد و این گاهی به واسطه [[فرشته]] صورت میگیرد که مجموعه این حقایق، اساس دین وحیانی را تشکیل میدهند.<ref>طوسی، التبیان، ۴/۵۰۳؛ ابوحیان اندلسی، البحر المحیط، ۳/۱۴۴</ref> | |||
# وحی به واسطه اتصال انسان به عقل فعّال ممکن میشود که در [[شریعت]] از آن به [[جبرئیل]] تعبیر شده و افاضه حقایق از طریق قوه متخیله نبی صورت میگیرد و در حقیقت نبی به جهت قوت روحیِ خود که همان روح قدسی است، معارف را بدون واسطه از عقل فعال دریافت میکند.<ref>فارابی، آراء اهل المدینة الفاضله، ۱۰۹–۱۱۲؛ فارابی، فصوص الحکم، ۸۷–۸۸</ref> بر اساس این نظریه برخی از حکما ازجمله [[ابنسینا]] در تبیین حقیقت وحی قائلاند که وحی و نبوت تشریعی از سنخ قوه ادراکی است<ref>ابنسینا، الشفاء، ۴۳۵–۴۳۶؛ ابنسینا، المبدأ و المعاد، ۱۱۵–۱۱۷؛ ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۵۵–۱۵۶</ref>؛ اما این قوه در نبی همان عقل بسیط است که در برابر عقل کسبی و نظری قرار دارد.<ref>ابنسینا، التعلیقات، ۱۲۰–۱۲۱</ref> این قوه نبی که قوه رسالت نیز نامیده میشود،<ref>ابنسینا، معراجنامه، ۱۱–۱۲</ref> به واسطه اشراق عقل فعال بر نفس نبی، معقولات نبی را هنگام وحی به محسوس مسموع و مبصر تبدیل میکند.<ref>ابنسینا، المبدأ و المعاد، ۱۱۹؛ ابنسینا، الشفاء، ۴۳۶–۴۳۷</ref> از دیدگاه ابنسینا، نبی بر اثر برخورداری از عقل قدسی به عقل فعال متصل و معارف غیبی در نفس او منعکس میشود؛ پس این معارف دریافتی را قوه متخیله نبی تصویرگری میکند و این معارف به صورت جزئی و در قالب الفاظ به حس مشترک نبی میرسد.<ref>← خواجهنصیر، شرح الاشارات، ۳/۴۰۸–۴۱۰</ref> | |||
به اعتقاد ابنسینا نبی دارای سه قوه ادراکی است: | به اعتقاد ابنسینا نبی دارای سه قوه ادراکی است: | ||
# قوه وحی که کلام الهی را در عالم عقل و مرتبه عقلی دریافت میکند. | |||
# قوه خیال که وحی را که امری معقول است، به محسوسات تبدیل میکند. | |||
# قوه رسالت که وحی را به قول و بیان تبدیل میکند.<ref>ابنسینا، المبدأ و المعاد، ۱۱۵–۱۲۰</ref> تفاوت میان قوه وحی نبوی و قوه رسالت این است که قوه وحی، قوهای عقلی است که علم الهی را در مرتبه عالم عقل درک میکند؛ اما قوه رسالت قوهای انفعالی است که فرشته وحی در آن تصرف میکند و آن وحی معقول را به شکل دیداری، شنیداری و گفتاری متناسب با عالم حس تبدیل میکند.<ref>ابنسینا، المبدأ و المعاد، ۱۱۵–۱۱۹؛ ابنسینا، معراجنامه، ۱۱–۱۲؛ ابنسینا، الشفاء، ۴۳۵</ref> | |||
[[ملاصدرا]] نیز همسو با ابنسینا در تبیین وحی، به قوه وحی نبوت میپردازد و قوه ادراکی وحی را غیر از قوای ادراکی متعارف میداند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۲۲–۳۰ و ۳۷–۳۸؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۲۱۰</ref> وی معتقد است نفس نبی یک نوع جدا از عقل بشری و عقول ملائکه است، بلکه نبوت، عالمی فوق عالم خلق و عالم امر است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۳۰ و ۳۷–۳۸</ref> وی از این قوه ادراکی وحی، به قوه باطنی، قوه قدسیه و قوه نبویه یاد میکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۴۸ و ۷/۲۴؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۲۹۷–۳۰۲؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۲۱۰</ref> و ادراکات حسی در هنگام نزول وحی را با حفظ حسیبودن آنها و بدون تأویل به عالم خیال، تابع قوه وحی نبوت و ناشی از آن میداند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۲۷–۲۸</ref> بنابر نظر وی نبی باید به لحاظ قوه باطنی آنچنان باشد که حقایق به صورت اشباح مثالی برای او در عالم مثال متمثل شوند. این قوه باید به حدی برسد که به حواس ظاهری نیز سرایت کند و در عالم حس نیز آن حقایق مثالی برای او از طریق حواس قابل درک باشند؛ از اینرو نبی باید فرشته وحی را ببیند و کلام خدا را بدون حجاب با عبارات و الفاظ فصیح بشنود و از اخبار غیبی جزئی آگاه شود.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۷/۱۵۲</ref> | [[ملاصدرا]] نیز همسو با ابنسینا در تبیین وحی، به قوه وحی نبوت میپردازد و قوه ادراکی وحی را غیر از قوای ادراکی متعارف میداند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۲۲–۳۰ و ۳۷–۳۸؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۲۱۰</ref> وی معتقد است نفس نبی یک نوع جدا از عقل بشری و عقول ملائکه است، بلکه نبوت، عالمی فوق عالم خلق و عالم امر است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۳۰ و ۳۷–۳۸</ref> وی از این قوه ادراکی وحی، به قوه باطنی، قوه قدسیه و قوه نبویه یاد میکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۴۸ و ۷/۲۴؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۲۹۷–۳۰۲؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۲۱۰</ref> و ادراکات حسی در هنگام نزول وحی را با حفظ حسیبودن آنها و بدون تأویل به عالم خیال، تابع قوه وحی نبوت و ناشی از آن میداند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۲۷–۲۸</ref> بنابر نظر وی نبی باید به لحاظ قوه باطنی آنچنان باشد که حقایق به صورت اشباح مثالی برای او در عالم مثال متمثل شوند. این قوه باید به حدی برسد که به حواس ظاهری نیز سرایت کند و در عالم حس نیز آن حقایق مثالی برای او از طریق حواس قابل درک باشند؛ از اینرو نبی باید فرشته وحی را ببیند و کلام خدا را بدون حجاب با عبارات و الفاظ فصیح بشنود و از اخبار غیبی جزئی آگاه شود.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۷/۱۵۲</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
وحی به اعتبار چگونگی دریافت آن نیز دارای اقسامی است: | وحی به اعتبار چگونگی دریافت آن نیز دارای اقسامی است: | ||
# وحی رسالی (وحی نبوت و تشریع): وحی به این معنا، شاخصه [[نبوت]] است.<ref>شوری، ۷؛ یوسف، ۳</ref> بنابر برخی روایات، پیامبران(ع) انسانهایی شایستهاند که آمادگی دریافت وحی را دارند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۱/۵۲–۶۱</ref> وحی رسالی بنابر بعضی آیات<ref>شوری، ۵۱</ref> به سه قسم است: | |||
* وحی مستقیم که القای بدون واسطه بر قلب پیامبر است؛ | |||
* خلق صوت، یعنی رسیدن وحی به گوش پیامبر به گونهای که کسی جز او نشنود؛ | |||
* وحی به واسطه [[فرشته]].<ref>← فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲۷/۶۱۴؛ ← طباطبایی، المیزان، ۱۸/۷۲–۷۵</ref> | |||
# وحی تسدیدی: در وحی تسدیدی تأیید بندگان خاص به [[روحالقدس]] در انجام اعمال [[خیر]] و پرهیز از [[گناهان]] است<ref>طباطبایی، المیزان، ۶/۲۶۱</ref> که از آن به «وحی تأییدی» و «وحی تعریفی» نیز یاد میشود. در بعضی آیات مانند «أَوْحَینا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیراتِ»<ref>انبیاء، ۷۳</ref> به این نوع از وحی اشاره شده است. | |||
# وحی الهامی: در برخی آیات قرآن کریم<ref>قصص، ۷</ref> وحی به معنای الهام الهی آمده است.<ref>← معرفت، التمهید، ۱/۲۷–۲۸</ref> | |||
# وحی غریزی: در قرآن<ref>نحل، ۶۸</ref> واژه وحی گاهی به معنای غریزه در حیوانات بهکار رفته است.<ref>← طباطبایی، المیزان، ۱۲/۲۹۲</ref> | |||
امامخمینی دربارهٔ وحی رسالی قائل است وحی هم به صورت دریافت مستقیم از حقتعالی و هم به واسطه جبرئیل انجام میگیرد و وحی غیر مستقیم را به دو صورت ممکن میداند: | امامخمینی دربارهٔ وحی رسالی قائل است وحی هم به صورت دریافت مستقیم از حقتعالی و هم به واسطه جبرئیل انجام میگیرد و وحی غیر مستقیم را به دو صورت ممکن میداند: | ||
# وحی نزولی که برگرفته از ظاهر آیات و روایات است و جبرئیل صرفاً مأموری از جانب خداوند است؛ | |||
# وحی انزالی که پیامبر افزون بر نقش قابلیت و پذیرش وحی، در نزول آن نیز ایفای نقش میکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۵ و ۲۰/۲۴۸–۲۴۹؛ ← آشتیانی، مقدمه کتاب مصباح الهدایة، ۷۶–۷۷</ref>؛ یعنی [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] در نزول وحی نقش دارد و نازلکننده جبرئیل است و هرگاه بخواهد آن ملائکه را به عالم ماده نازل میکند.<ref>امامخمینی، امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۳۶–۳۷؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۶۷–۱۶۸</ref> اگرچه نخست جبرئیل به پیامبر اکرم(ص) تعلیم میداد، اما در نهایت کمال ذاتی و استعداد ذاتی پیامبر(ص) که بالاتر از استعداد تمام موجودات است، سبب میشود بدون واسطه وحی را از حقتعالی دریافت کند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۵۳–۳۵۴</ref> | |||
== مراتب وحی == | == مراتب وحی == | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
== ویژگیهای وحی == | == ویژگیهای وحی == | ||
اندیشمندان اسلامی برای وحی ویژگیهایی برشمردهاند، ازجمله: | اندیشمندان اسلامی برای وحی ویژگیهایی برشمردهاند، ازجمله: | ||
# درونیبودن: نزول وحی از طریق حواس ظاهری نیست، بلکه از طریق حواس باطنی است، بدینگونه که حقایق را [[روحالامین]] بر قلب پیامبر نازل میکند.<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۳۲۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ۴/۳۴۶ و ۴۱۱</ref> | |||
# معلم الهی داشتن: قرآن کریم به معلم الهی داشتنِ پیامبر(ص) در وحی اشاره کرده است<ref>هود، ۴۹؛ مائده، ۱۱۰؛ نجم، ۵</ref>؛ به این معنا که وحی نبوی آموزشی است؛ اما از ناحیه بشر نیست<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۴/۳۴۰–۳۴۱</ref> و نزول وحی به واسطه جبرئیل، به معنای معلمبودن او برای پیامبر(ص) نیست، بلکه جبرئیل واسطه انتقال حقایق است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲؛ جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ۱/۱۴۸</ref> | |||
# استشعار و آگاهی از منشأ بیرونی: پیامبر وقتی که وحی را دریافت میکند، متوجه است که از بیرون نفسِ خود آن را دریافت میکند و این ویژگی، یکی از مواردی است که وحی را از الهام جدا میکند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۴/۳۴۱</ref>؛ افزون بر اینکه وحی برای نبی، امری یقینی است و احتمال خطا در نفس پیامبر نیست؛ زیرا پیامبر حقایق را به صورت عینی مشاهده میکند.<ref>معرفت، التمهید، ۱/۸۲–۸۳</ref> امامخمینی نیز معتقد است این دریافت وحی نه تنها نوعی شعور به وحی بیرونی است، بلکه [[رسول خدا(ص)]] خود اراده میکند که فرشتگان را نازل کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۵ و ۲۰/۲۴۸</ref> | |||
# ادراک واسطه و حضور فرشته وحی: غالباً وحی از ناحیه فرشته وحی که جبرئیل است، بر پیامبران القا میشده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲ و ۱۹/۴۸؛ مطهری، مجموعه آثار، ۴/۳۴۲</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == |