۲۱٬۱۴۹
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== گزارش اجمالی == | == گزارش اجمالی == | ||
[[پرونده:مک فارلین.jpg|بندانگشتی|مک فارلین]] | [[پرونده:مک فارلین.jpg|بندانگشتی|مک فارلین]] | ||
در خرداد ۱۳۶۵ جیمز مک فارلین مشاور امنیت ملی [[رونالد ریگان]] به صورت محرمانه و با یک هواپیمای حامل سلاح به [[تهران]] آمد که پس از افشای آن، در ایران به ماجرای «مک فارلین» و در | در خرداد ۱۳۶۵ جیمز مک فارلین مشاور امنیت ملی [[رونالد ریگان]] به صورت محرمانه و با یک هواپیمای حامل [[سلاح]] به [[تهران]] آمد که پس از افشای آن، در ایران به ماجرای «مک فارلین» و در آمریکا به «ایران گیت» و «ایران کنترا» مشهور شد.<ref>علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۱۰.</ref> مقامات ایرانی آن را اقدامی از سوی آمریکا برای جلب رضایت [[جمهوری اسلامی ایران]] خواندند و امریکاییان آن را اقدامی در جهت مذاکره برای خاتمه [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ ایران و عراق]] و همکاری در آزادسازی گروگانهای آمریکایی در [[لبنان]] و اهداف دیگر اعلام کردند. این ماجرا رسوایی بزرگ دولت آمریکا در دوران ریاستجمهوری رونالد ریگان لقب گرفت و منتقدان سیاستهای او این ماجرا را مستمسک خود برای حمله به دولت وی قرار دادند.<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۲۲۸–۲۲۹.</ref> | ||
== چگونگی شکلگیری == | == چگونگی شکلگیری == | ||
ارتش عراق به فرماندهی [[صدام حسین]] در پایان شهریور ۱۳۵۹ به جمهوری اسلامی ایران حمله کرد و بخشهای زیادی از خاک کشور را تصرف کرد. مسئولان ایرانی با بازسازی [[نیروهای مسلح]] و کمک نیروهای مردمی بخش عمدهای از خاک کشور را آزاد کردند و در مواضعی نیز وارد خاک عراق شدند. کشورهای غربی و [[اتحاد جماهیر شوروی]] در راستای حمایت از عراق نیروی زمینی و هوایی عراق را با سلاحهای مدرن تجهیز کردند. سلاحهای ایران که عمدتاً قدیمی بودند، در برابر سلاحهای جدید عراق کارایی لازم را نداشتند؛ بنابراین ایران ناگزیر بود از دلالان بینالمللی و بازار سیاه قطعات هواپیما و سلاحهای مورد نیاز خود مانند موشک تاو، هاک و هاپون را فراهم کند. از سوی دیگر، سلاح مدرن و بهروز و مورد نیاز نیروهای مسلح ایران در اختیار غربیها بود.<ref>علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۷–۹؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۹–۳۵.</ref> از سال ۱۳۶۲ تا اواخر سال ۱۳۶۴ دلالهای جهانیِ اسلحه ازجمله دلال ایرانی اسلحه، منوچهر قربانیفر برای ایران اسلحه فراهم میکردند.<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۶۷–۷۶.</ref> | ارتش عراق به فرماندهی [[صدام حسین]] در پایان شهریور ۱۳۵۹ به [[جمهوری اسلامی|جمهوری اسلامی ایران]] حمله کرد و بخشهای زیادی از خاک کشور را تصرف کرد. مسئولان ایرانی با بازسازی [[نیروهای مسلح]] و کمک نیروهای مردمی بخش عمدهای از خاک کشور را آزاد کردند و در مواضعی نیز وارد خاک عراق شدند. کشورهای غربی و [[اتحاد جماهیر شوروی]] در راستای حمایت از عراق نیروی زمینی و هوایی عراق را با سلاحهای مدرن تجهیز کردند. سلاحهای ایران که عمدتاً قدیمی بودند، در برابر سلاحهای جدید عراق کارایی لازم را نداشتند؛ بنابراین ایران ناگزیر بود از دلالان بینالمللی و بازار سیاه قطعات هواپیما و سلاحهای مورد نیاز خود مانند موشک تاو، هاک و هاپون را فراهم کند. از سوی دیگر، سلاح مدرن و بهروز و مورد نیاز نیروهای مسلح ایران در اختیار غربیها بود.<ref>علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۷–۹؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۹–۳۵.</ref> از سال ۱۳۶۲ تا اواخر سال ۱۳۶۴ دلالهای جهانیِ اسلحه ازجمله دلال ایرانی اسلحه، منوچهر قربانیفر برای ایران اسلحه فراهم میکردند.<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۶۷–۷۶.</ref>{{ببینید|جنگ تحمیلی}} | ||
{{ببینید|جنگ تحمیلی}} | |||
پس از گروگانگیری چند آمریکایی در لبنان، تهیه سلاح با آزادی گروگانهای آمریکایی پیوند خورد. امریکاییها فروش هر گونه سلاح به ایران را منوط به استفاده این کشور از نفوذ خود برای آزادی گروگانها کردند و برای نشاندادن حسن نیت خود، در فوریه و مه ۱۹۸۶م اولین و دومین محموله سلاحهای آمریکایی به ایران فرستاده شد و به دنبال آن یکی از گروگانهای آمریکایی به نام «بنیامین ویر» با واسطهگری ایران آزاد شد. پس از آن، امریکاییها علاقه بیشتری به موضوع نشان دادند<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۷۵–۷۷؛ رشید، کیک، کلت و کتاب مقدس، ۸.</ref> و تصور کردند دولتمردان ایران به دلیل نیاز شدید به اسلحه آماده کنارآمدن با آنان هستند؛ از اینرو در ۲۵ مه ۱۹۸۶م/ ۴ خرداد ۱۳۶۵ یک هیئت آمریکایی متشکل از «مک فارلین» مشاور سابق امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا، «الیور نورث» عضو شورای امنیت ملی، «جرج کیو» مأمور سابق سیا در تهران، «هوارد تیچر» از کارکنان شورای امنیت ملی و «آمیرام نیر»، مأمور امنیتی [[اسرائیل]] پنهانی و با گذرنامههای جعلی و نامهای مستعار به ظاهر برای انجام معاملات اسلحه وارد ایران شدند. هواپیمای آنان حامل سلاحهای پیچیدهای بود که ایران به آن نیاز شدیدی داشت؛ ولی اسناد و مدارک گویای این است که مهمترین هدفِ سفر مک فارلین به تهران، تجدید روابط سیاسی با ایران بوده است.<ref>هاشمی رفسنجانی، اطلاعات.</ref> | پس از گروگانگیری چند آمریکایی در لبنان، تهیه سلاح با آزادی گروگانهای آمریکایی پیوند خورد. امریکاییها فروش هر گونه سلاح به ایران را منوط به استفاده این کشور از نفوذ خود برای آزادی گروگانها کردند و برای نشاندادن حسن نیت خود، در فوریه و مه ۱۹۸۶م اولین و دومین محموله سلاحهای آمریکایی به ایران فرستاده شد و به دنبال آن یکی از گروگانهای آمریکایی به نام «بنیامین ویر» با واسطهگری ایران آزاد شد. پس از آن، امریکاییها علاقه بیشتری به موضوع نشان دادند<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۷۵–۷۷؛ رشید، کیک، کلت و کتاب مقدس، ۸.</ref> و تصور کردند دولتمردان ایران به دلیل نیاز شدید به اسلحه آماده کنارآمدن با آنان هستند؛ از اینرو در ۲۵ مه ۱۹۸۶م/ ۴ خرداد ۱۳۶۵ یک هیئت آمریکایی متشکل از «مک فارلین» مشاور سابق امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا، «الیور نورث» عضو شورای امنیت ملی، «جرج کیو» مأمور سابق سیا در تهران، «هوارد تیچر» از کارکنان شورای امنیت ملی و «آمیرام نیر»، مأمور امنیتی [[اسرائیل]] پنهانی و با گذرنامههای جعلی و نامهای مستعار به ظاهر برای انجام معاملات اسلحه وارد ایران شدند. هواپیمای آنان حامل سلاحهای پیچیدهای بود که ایران به آن نیاز شدیدی داشت؛ ولی اسناد و مدارک گویای این است که مهمترین هدفِ سفر مک فارلین به تهران، تجدید روابط سیاسی با ایران بوده است.<ref>هاشمی رفسنجانی، اطلاعات.</ref> | ||
دولت ریگان در پیشبرد اهداف خود در قبال جمهوری اسلامی ایران در سالهای آغازین انقلاب ـ با وجود در پیشگرفتن سیاست خشن ـ ناکام مانده بود؛ بنابراین پس از اعلام نتایج مطالعات شورای امنیت ملی آمریکا دربارهٔ وضعیت ایران، تصمیم به تجدید نظر در سیاست خود در قبال ایران گرفت. دلایل این بازنگری عبارت بود از: کاهش احتمال شکست ایران در جنگ، استفاده از نفوذ ایران در میان [[حزبالله لبنان]] برای آزادی اتباع خود، هراس از نفوذ شوروی در ایران و استفاده از بحران جانشینی در ایران پس از | دولت [[رونالد ریگان|ریگان]] در پیشبرد اهداف خود در قبال جمهوری اسلامی ایران در سالهای آغازین انقلاب ـ با وجود در پیشگرفتن سیاست خشن ـ ناکام مانده بود؛ بنابراین پس از اعلام نتایج مطالعات شورای امنیت ملی آمریکا دربارهٔ وضعیت ایران، تصمیم به تجدید نظر در سیاست خود در قبال ایران گرفت. دلایل این بازنگری عبارت بود از: کاهش احتمال شکست ایران در جنگ، استفاده از نفوذ ایران در میان [[حزبالله لبنان]] برای آزادی اتباع خود، هراس از نفوذ شوروی در ایران و استفاده از بحران جانشینی در ایران پس از [[ارتحال امامخمینی|رحلت امامخمینی]].<ref>هاشمی رفسنجانی، اطلاعات.</ref> در مقابل، هدف ایران از برقراری این ارتباط خرید تسلیحات مورد نیاز خود در جنگ بود.<ref>پارسادوست، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، ۵۵۴.</ref> بر اساس گفتههای دلالان اسلحه انتظار مک فارلین و هیئت همراه آن بود که در مدت اقامت در تهران، با مقامات عالیرتبه ایران ازجمله رئیسجمهور، نخستوزیر و رئیس مجلس مذاکراتی انجام دهند.<ref>هاشمی رفسنجانی، اطلاعات؛ علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۱۱–۱۲.</ref> | ||
سفر این هیئت پنهانی و غیرقانونی و با نام مستعار و پاسپورت جعلی ایرلندی با یک هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ با نام کشور ایرلند بود و پیامی ویژه از طرف ریگان و هدایایی شامل سه قبضه کلت برای سران سه قوه و یک کیک به شکل کلید بود و امریکاییها انتظار داشتند این کیک در ضیافتی با مقامات ایران خورده شود تا نماد گشودهشدن قفل روابط دو کشور ایران و آمریکا باشد<ref>رشید، کیک، کلت و کتاب مقدس، ۸؛ علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۱۰.</ref> پس از اطلاع از هویت مسافران و اهداف آنان، با عدم موافقت امامخمینی و سران قوا هیچکدام از مسئولان عالیرتبه نظام به دیدار مک فارلین و هیئت همراه نرفتند.<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۱۳؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۱۶؛ ادامه مقاله.</ref> مذاکره با مک فارلین را فریدون وردینژاد از مسئولان حفاظت و اطلاعات [[سپاه]]، محسن کنگرلو مشاور نخستوزیر و یکی از نمایندگان مجلس بر عهده داشتند.<ref>علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۱۱؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۲۴–۱۴۱.</ref> محتوای مذاکرات از تأمین سلاح و آزادی گروگانها در لبنان فراتر نرفت؛ هرچند توقع هیئت آمریکایی بیش از این بود.<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۲۴–۱۴۱.</ref> | سفر این هیئت پنهانی و غیرقانونی و با نام مستعار و پاسپورت جعلی ایرلندی با یک هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ با نام کشور ایرلند بود و پیامی ویژه از طرف ریگان و هدایایی شامل سه قبضه کلت برای سران سه قوه و یک کیک به شکل کلید بود و امریکاییها انتظار داشتند این کیک در ضیافتی با مقامات ایران خورده شود تا نماد گشودهشدن قفل روابط دو کشور ایران و آمریکا باشد<ref>رشید، کیک، کلت و کتاب مقدس، ۸؛ علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۱۰.</ref> پس از اطلاع از هویت مسافران و اهداف آنان، با عدم موافقت [[امامخمینی]] و سران قوا هیچکدام از مسئولان عالیرتبه نظام به دیدار مک فارلین و هیئت همراه نرفتند.<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۱۳؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۱۶؛ ادامه مقاله.</ref> مذاکره با مک فارلین را فریدون وردینژاد از مسئولان حفاظت و اطلاعات [[سپاه]]، محسن کنگرلو مشاور نخستوزیر و یکی از نمایندگان مجلس بر عهده داشتند.<ref>علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۱۱؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۲۴–۱۴۱.</ref> محتوای مذاکرات از تأمین سلاح و آزادی گروگانها در لبنان فراتر نرفت؛ هرچند توقع هیئت آمریکایی بیش از این بود.<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۲۴–۱۴۱.</ref> | ||
هیئت آمریکایی پس از چهار روز معطلی و بدون آنکه معاملهای صورت پذیرد، پس از دریافت گذرنامههای خود و تخلیه قطعات یدکی داخل هواپیما در هفتم خرداد ۱۳۶۵ ایران را ترک کردند؛<ref>هاشمی رفسنجانی، کیهان هوایی، ۷؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۱۷.</ref> البته پس از بازگشت مک فارلین ارتباطات قطع نشد<ref>هاشمی رفسنجانی، کیهان هوایی، ۷.</ref> و امریکاییها در اندیشه کانال دیگری برای ارتباط برآمدند و با علی هاشمی (برادرزاده اکبر هاشمی رفسنجانی) که برای درمان چشم خود با همسرش در [[لندن]] بود تماس گرفته یک [[انجیل]] اهدایی با دستخط و امضای ریگان از طریق او و آلبرت حکیم (فردی ایرانی و مرتبط با امریکاییها) برای مقامات ایران فرستادند تا مذاکراتی آشتیجویانه را آغاز کنند.<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۵۵ و ۲۲۱–۲۲۲.</ref> فرستادن سلاح از سوی آمریکا به ایران و تلاش ایران برای آزادی گروگانها تا زمان افشای ماجرا ادامه یافت. | هیئت آمریکایی پس از چهار روز معطلی و بدون آنکه معاملهای صورت پذیرد، پس از دریافت گذرنامههای خود و تخلیه قطعات یدکی داخل هواپیما در هفتم خرداد ۱۳۶۵ ایران را ترک کردند؛<ref>هاشمی رفسنجانی، کیهان هوایی، ۷؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۱۷.</ref> البته پس از بازگشت مک فارلین ارتباطات قطع نشد<ref>هاشمی رفسنجانی، کیهان هوایی، ۷.</ref> و امریکاییها در اندیشه کانال دیگری برای ارتباط برآمدند و با علی هاشمی (برادرزاده [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]) که برای درمان چشم خود با همسرش در [[لندن]] بود تماس گرفته یک [[انجیل]] اهدایی با دستخط و امضای ریگان از طریق او و آلبرت حکیم (فردی ایرانی و مرتبط با امریکاییها) برای مقامات ایران فرستادند تا مذاکراتی آشتیجویانه را آغاز کنند.<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۵۵ و ۲۲۱–۲۲۲.</ref> فرستادن سلاح از سوی آمریکا به ایران و تلاش ایران برای آزادی گروگانها تا زمان افشای ماجرا ادامه یافت. | ||
== علنیشدن ماجرا == | == علنیشدن ماجرا == | ||
پس از آزادی یکی از گروگانهای آمریکایی در لبنان، در برخی از دانشگاهها در آبان ۱۳۶۵ تشکل دفتر تحکیم وحدت اعلامیههایی منتشر کرد و با اشاره به موضوع مک فارلین به وجود جریانهای سازشکار و متمایل به غرب در فضای کشور هشدار داد.<ref>کیهان، روزنامه، ۸/۸/۱۳۶۵.</ref> در روزنامههای محلی شهر بعلبک لبنان نیز به این اعلامیهها و ارتباطات اشاره شد تا اینکه «حسن صبرا» ناشر مجله الشراع بیروت از طرفداران سوریه و انقلاب اسلامی در مقالهای در ۳ نوامبر ۱۹۸۶م برابر با ۱۲ آبان ۱۳۶۵ش فاش کرد مشاور امنیت ملی آمریکا در رأس هیئتی به تهران مسافرت کرده و با بعضی مقامات ایران در زمینه مبادله اسلحه مذاکره کرده است.<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۶۹؛ علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۱۷.</ref> برخی بر آناند که محافل نزدیک به سیدمهدی | پس از آزادی یکی از گروگانهای آمریکایی در لبنان، در برخی از دانشگاهها در آبان ۱۳۶۵ تشکل دفتر تحکیم وحدت اعلامیههایی منتشر کرد و با اشاره به موضوع مک فارلین به وجود جریانهای سازشکار و متمایل به غرب در فضای کشور هشدار داد.<ref>کیهان، روزنامه، ۸/۸/۱۳۶۵.</ref> در روزنامههای محلی شهر بعلبک لبنان نیز به این اعلامیهها و ارتباطات اشاره شد تا اینکه «حسن صبرا» ناشر مجله الشراع بیروت از طرفداران سوریه و [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] در مقالهای در ۳ نوامبر ۱۹۸۶م برابر با ۱۲ آبان ۱۳۶۵ش فاش کرد مشاور امنیت ملی آمریکا در رأس هیئتی به تهران مسافرت کرده و با بعضی مقامات ایران در زمینه مبادله [[اسلحه]] مذاکره کرده است.<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۶۹؛ علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۱۷.</ref> برخی بر آناند که محافل نزدیک به [[سیدمهدی هاشمی]]، از روحانیان نزدیک به [[حسینعلی منتظری]] قائممقام رهبری، برای انحراف افکار عمومی از اتهامات متعددی که به وی وارد شده بود، این گزارش مخلوط از واقعیات و دروغ را در اختیار الشراع قرار دادند.<ref>علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۱۷.</ref> واقعیت این بود که سفر مک فارلین به ایران در خرداد ۱۳۶۵ صورت گرفت؛ اما عوامل سیدمهدی هاشمی برای اینکه ادعای ارتباط این سفر با دستگیری وی در ۲۹/۷/۱۳۶۵ را به واقعیت نزدیک کنند، از سفری که بیش از پنج ماه پیش صورت گرفته بود به عنوان سفر ماه گذشته یاد کردند. در منبع افشای این ماجرا احتمالات دیگری نیز مطرح شده است. در پی چاپ این مطلب، مک فارلین دیدار خود از تهران را بهشدت تکذیب کرد<ref>علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۱۸؛ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مک فارلین، ۴۴/۵۷۲؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۵–۱۷۷.</ref>{{ببینید|سیدمهدی هاشمی}} | ||
{{ببینید|سیدمهدی هاشمی}} | |||
امامخمینی با مشاهده قصد سوء استفاده عناصر مشکوک به همکاری با [[رژیم اسرائیل]]، فرمان داد آن را افشا کنند.<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۶؛ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مک فارلین، ۴۴/۵۸۴؛ علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۱۸.</ref> [[هاشمی رفسنجانی]] رئیس [[مجلس شورای اسلامی]]، در مراسم ۱۳ آبان ۱۳۶۵ در تشریح سفر مک فارلین یادآور شد وی با گذرنامه ایرلندی و با نام مستعار «شون دولین» به اتفاق چند نفر دیگر به تهران آمد؛ ولی هیچیک از مقامهای ارشد دولت [[جمهوری اسلامی ایران]] با آنان دیدار نکردند و افزود ایران همان گونه که در حل بحران هواپیمای TWA (که در خرداد ۱۳۶۴ در مسیر آتن ـ رم به دست لبنانیها ربوده شد) کمک کرد،<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۵۱–۵۲ و ۱۶۹–۱۷۱.</ref> حاضر است در عملی انساندوستانه برای آزادی گروگانهای آمریکایی به شرط حسن نیت آمریکا و توجه به خواستههای ملت مظلوم لبنان کمک کند.<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۰–۱۷۱؛ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مک فارلین، ۴۴/۵۸۷.</ref> | امامخمینی با مشاهده قصد سوء استفاده عناصر مشکوک به همکاری با [[رژیم اسرائیل]]، فرمان داد آن را افشا کنند.<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۶؛ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مک فارلین، ۴۴/۵۸۴؛ علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۱۸.</ref> [[هاشمی رفسنجانی]] رئیس [[مجلس شورای اسلامی]]، در مراسم ۱۳ آبان ۱۳۶۵ در تشریح سفر مک فارلین یادآور شد وی با گذرنامه ایرلندی و با نام مستعار «شون دولین» به اتفاق چند نفر دیگر به تهران آمد؛ ولی هیچیک از مقامهای ارشد دولت [[جمهوری اسلامی ایران]] با آنان دیدار نکردند و افزود ایران همان گونه که در حل بحران هواپیمای TWA (که در خرداد ۱۳۶۴ در مسیر آتن ـ رم به دست لبنانیها ربوده شد) کمک کرد،<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۵۱–۵۲ و ۱۶۹–۱۷۱.</ref> حاضر است در عملی انساندوستانه برای آزادی گروگانهای آمریکایی به شرط حسن نیت آمریکا و توجه به خواستههای ملت مظلوم لبنان کمک کند.<ref>هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۰–۱۷۱؛ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مک فارلین، ۴۴/۵۸۷.</ref> | ||
هاشمی رفسنجانی در [[نماز جمعه]] ۱۶ آبان ۱۳۶۵ نیز با اشاره به شگردهای تبلیغاتی این ماجرا ازجمله بحث فرستادن سلاح از [[اسرائیل]] به ایران جنگ اصلی ایران را با رژیم اسرائیل دانست و یادآور شد بخشی از سلاحهای پیشرفته مورد نیاز ایران منحصراً در دست امریکاست و ایران آن را تاکنون از بازار سیاه تهیه کرده است؛ اما ایران هرچند هواپیماهایش زمینگیر شود، از اسرائیل سلاح خریداری نخواهدکرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، کیهان، ۱۸؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۱.</ref> وی در جای دیگر یادآور شد با وجود تبلیغات غربیها مبنی بر اینکه ایران از اسرائیل سلاح خرید میکند، دنیا به نادرستی این تبلیغات پی برده است و ایران حتی یک بار که جریانی اسرائیلی در فرستادن سلاح دست داشت جلوی تخلیه سلاح را گرفت.<ref>علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۲۵؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۷۹.</ref> امریکاییها نیز این گزارش را تأیید کردهاند.<ref>علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۲۵–۲۶.</ref> [[سیدعلی خامنهای]]، رئیسجمهور نیز پس از سخنرانی در [[ | هاشمی رفسنجانی در [[نماز جمعه]] ۱۶ آبان ۱۳۶۵ نیز با اشاره به شگردهای تبلیغاتی این ماجرا ازجمله بحث فرستادن سلاح از [[اسرائیل]] به ایران جنگ اصلی ایران را با رژیم اسرائیل دانست و یادآور شد بخشی از سلاحهای پیشرفته مورد نیاز ایران منحصراً در دست امریکاست و ایران آن را تاکنون از بازار سیاه تهیه کرده است؛ اما ایران هرچند هواپیماهایش زمینگیر شود، از اسرائیل سلاح خریداری نخواهدکرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، کیهان، ۱۸؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۱.</ref> وی در جای دیگر یادآور شد با وجود تبلیغات غربیها مبنی بر اینکه ایران از اسرائیل سلاح خرید میکند، دنیا به نادرستی این تبلیغات پی برده است و ایران حتی یک بار که جریانی اسرائیلی در فرستادن سلاح دست داشت جلوی تخلیه سلاح را گرفت.<ref>علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۲۵؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۷۹.</ref> امریکاییها نیز این گزارش را تأیید کردهاند.<ref>علیزاده، با چشم باز؛ مک فارلین، ۲۵–۲۶.</ref> [[سیدعلی خامنهای]]، رئیسجمهور نیز پس از سخنرانی در مجمع عمومی [[سازمان ملل متحد|سازمان ملل]] در مصاحبهای (اوایل مهر ۱۳۶۶) با خبرنگار شبکه تلویزیونی ای.بی. سی آمریکا یادآور شد گزارش امریکاییها از ماجرای مک فارلین و معاملات تسلیحاتی با ایرانیها بسیار تفاوت دارد. خرید سلاح در قبال آزادی گروگانها نبود، بلکه با پرداخت پول بود و طرف معامله نیز دلالان بینالمللی بودند؛ اما فروشندگان این سلاحها از ایران درخواست کردند از نفوذ خود برای آزادیسازی گروگانها استفاده کند و ایران که هیچ اشکالی در کمک به آزادی گروگانها نمیدید، موافقت کرد.<ref>ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی بر جمهوری اسلامی ایران، ۲۰۹.</ref> | ||
== واکنشهای داخلی == | == واکنشهای داخلی == |