۲۱٬۱۴۹
ویرایش
جز (انتقال از رده:مقالههای جلد اول دانشنامه به رده:مقالههای جلد اول دانشنامه امامخمینی ردهانبوه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== رابطه سلطهآمیز ابرقدرتها با جهان اسلام == | == رابطه سلطهآمیز ابرقدرتها با جهان اسلام == | ||
[[امامخمینی]] با توجه به برنامه ابرقدرتها برای گسترش سلطه خود بر تمام جهان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۶؛ ۱۲/۳۱۸ و ۱۸/۲۰۶.</ref> تمام برنامهها و [[شعار|شعارهای]] آنان همچون [[حقوق بشر]] و [[امنیت]] را در راستای سلطه بر ملتهای ضعیف میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۱۸.</ref> ایشان معتقد بود ابرقدرتها بهویژه [[امریکا]] و [[شوروی]]، جهان را به دو بخش آزاد تقسیم کردهاند که هیچ حد و مرز و قانونی نمیشناسد و یک قرنطینه سیاسی پدیدآوردهاند که ملتها در آن حق حیات و اظهار نظر ندارند. آنان به وسیله عوامل اجرایی و حاکمان تحمیلشده، منافعشان را دنبال میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۷۹.</ref> ایشان با توجه به برنامه [[اسلام]] برای هدایت فکری و عملی انسانها<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۱.</ref> و دستور [[قرآن کریم]] بر نپذیرفتن سلطه [[کافران]] بر [[مؤمنان]]،<ref>نساء، ۱۴۱.</ref> سلطهجویی ابرقدرتها بر جهان و بهویژه کشورهای اسلامی و مسلمانان را خلاف آموزههای الهی و حرکت [[پیامبران(ع)]] قلمداد میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۰۷.</ref> و معتقد بود اگر سلطهجویی و چیرگی آنان موجب ناتوانی [[امت اسلام]] شود، بر مسلمانان واجب است از این روابط پرهیز کنند و ایشان این رابطه را [[حرام]] میدانست.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱–۴۶۳.</ref> | [[امامخمینی]] با توجه به برنامه ابرقدرتها برای گسترش سلطه خود بر تمام جهان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۶؛ ۱۲/۳۱۸ و ۱۸/۲۰۶.</ref> تمام برنامهها و [[شعار|شعارهای]] آنان همچون [[حقوق بشر]] و [[امنیت]] را در راستای سلطه بر ملتهای ضعیف میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۱۸.</ref> ایشان معتقد بود [[ابرقدرتها]] بهویژه [[امریکا]] و [[شوروی]]، جهان را به دو بخش آزاد تقسیم کردهاند که هیچ حد و مرز و قانونی نمیشناسد و یک قرنطینه سیاسی پدیدآوردهاند که ملتها در آن حق حیات و اظهار نظر ندارند. آنان به وسیله عوامل اجرایی و حاکمان تحمیلشده، منافعشان را دنبال میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۷۹.</ref> ایشان با توجه به برنامه [[اسلام]] برای هدایت فکری و عملی انسانها<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۱.</ref> و دستور [[قرآن کریم]] بر نپذیرفتن سلطه [[کافران]] بر [[مؤمنان]]،<ref>نساء، ۱۴۱.</ref> سلطهجویی ابرقدرتها بر جهان و بهویژه کشورهای اسلامی و مسلمانان را خلاف آموزههای الهی و حرکت [[پیامبران(ع)]] قلمداد میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۰۷.</ref> و معتقد بود اگر سلطهجویی و چیرگی آنان موجب ناتوانی [[امت اسلام]] شود، بر مسلمانان واجب است از این روابط پرهیز کنند و ایشان این رابطه را [[حرام]] میدانست.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱–۴۶۳.</ref> | ||
امامخمینی گرفتاری کشورهای اسلامی را از ابرقدرتها میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۷۹–۸۰.</ref> و به مسلمانان سفارش میکرد برای بازپسگرفتن حق خود با قیام و ایستادگی در برابر ابرقدرتها، دست آنان را از کشورهای اسلامی کوتاه کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۴؛ ۱۲/۱۳۶، ۱۴۷ و ۲۱/۱۲۰–۱۲۱.</ref> ایشان مهمترین راهکار برای قطع سلطه ابرقدرتهای مستکبر را [[وحدت]] میان مسلمانان میدید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۹۴.</ref> و معتقد بود با توجه بهاندوختههای مادی و معنوی جهان اسلام، اگر مسلمانان با کنار نهادن اختلافات، متحد شوند، به ابرقدرتی تبدیل خواهند شد که مانع سلطه ابرقدرتها بر [[جهان اسلام]] میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۸۲.</ref> ایشان با تأکید بر اینکه ابرقدرتها با تأکید بر [[ملیگرایی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۳–۴۴۴.</ref> و شکاف میان [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۱–۳۸۲.</ref> در پی اختلافافکنی میان مسلمانان هستند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۴۹–۳۵۰ و ۱۸/۴۲۴.</ref> جامعیت اسلام را راه رهایی افراد گرفتار از چنگال ابرقدرتها معرفی میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۱۹.</ref> | امامخمینی گرفتاری کشورهای اسلامی را از ابرقدرتها میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۷۹–۸۰.</ref> و به مسلمانان سفارش میکرد برای بازپسگرفتن حق خود با قیام و ایستادگی در برابر ابرقدرتها، دست آنان را از کشورهای اسلامی کوتاه کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۴؛ ۱۲/۱۳۶، ۱۴۷ و ۲۱/۱۲۰–۱۲۱.</ref> ایشان مهمترین راهکار برای قطع سلطه ابرقدرتهای مستکبر را [[وحدت]] میان مسلمانان میدید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۹۴.</ref> و معتقد بود با توجه بهاندوختههای مادی و معنوی جهان اسلام، اگر مسلمانان با کنار نهادن اختلافات، متحد شوند، به ابرقدرتی تبدیل خواهند شد که مانع سلطه ابرقدرتها بر [[جهان اسلام]] میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۸۲.</ref> ایشان با تأکید بر اینکه ابرقدرتها با تأکید بر [[ملیگرایی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۳–۴۴۴.</ref> و شکاف میان [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۱–۳۸۲.</ref> در پی اختلافافکنی میان مسلمانان هستند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۴۹–۳۵۰ و ۱۸/۴۲۴.</ref> جامعیت اسلام را راه رهایی افراد گرفتار از چنگال ابرقدرتها معرفی میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۱۹.</ref> | ||
امامخمینی جدایی حکومتها از ملتها و اختلافهای میان دولتهای اسلامی را از علتهای ضعف مسلمانان در برابر قدرتهای بزرگ برمیشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۸۶–۴۸۷ و ۱۱/۹۵، ۱۶۳.</ref> و معتقد بود وابستگی برخی دولتهای اسلامی به قدرتهای بزرگ، عامل این جدایی است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۸۲–۲۸۳.</ref> و راه حل مسئله، قیام ملتهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۷۲–۷۵ و ۱۵/۳۱۵–۳۱۷.</ref> از دیدگاه ایشان آنچه موجب هراس مسلمانان از ابرقدرتها میشود و آنان را از [[قیام]] بازمیدارد، تبلیغات دامنهداری است که ابرقدرتها را آسیبناپذیر نشان میدهد و پیشرفت کشورهای ضعیف را منوط به وابستگی به ابرقدرتها معرفی میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۰۵ و ۱۲/۱۰۸–۱۱۱.</ref> ایشان باور داشت خطر ابرقدرت شرق، کمتر از غرب نیست و هر دو کمر به نابودی ملتهای [[مستضعف]] بستهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۲.</ref> و رفع خطر و خروج از سلطه همه ابرقدرتها را نیازمند بیداری مسلمانان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۱۸–۳۱۹.</ref> و طرحریزی سران کشورهای اسلامی برای تماس بیشتر با یکدیگر و بیدارکردن ملتهای محروم<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۴۲–۳۴۳.</ref> میدانست. ایشان با تأکید بر ترس ابرقدرتها از اسلام، از مسلمانان میخواست با تمسک به قدرت اسلام، هراسی از ابرقدرتها به خود راه ندهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴۰ و ۱۹/۳۱۹–۳۲۰.</ref> | امامخمینی جدایی حکومتها از ملتها و اختلافهای میان دولتهای اسلامی را از علتهای ضعف مسلمانان در برابر قدرتهای بزرگ برمیشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۸۶–۴۸۷ و ۱۱/۹۵، ۱۶۳.</ref> و معتقد بود وابستگی برخی دولتهای اسلامی به قدرتهای بزرگ، عامل این جدایی است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۸۲–۲۸۳.</ref> و راه حل مسئله، قیام ملتهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۷۲–۷۵ و ۱۵/۳۱۵–۳۱۷.</ref> از دیدگاه ایشان آنچه موجب هراس مسلمانان از ابرقدرتها میشود و آنان را از [[قیام]] بازمیدارد، تبلیغات دامنهداری است که ابرقدرتها را آسیبناپذیر نشان میدهد و پیشرفت کشورهای ضعیف را منوط به وابستگی به ابرقدرتها معرفی میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۰۵ و ۱۲/۱۰۸–۱۱۱.</ref> ایشان باور داشت خطر ابرقدرت شرق، کمتر از غرب نیست و هر دو کمر به نابودی ملتهای [[مستضعف]] بستهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۲.</ref> و رفع خطر و خروج از سلطه همه ابرقدرتها را نیازمند بیداری مسلمانان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۱۸–۳۱۹.</ref> و طرحریزی سران کشورهای اسلامی برای تماس بیشتر با یکدیگر و بیدارکردن ملتهای محروم<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۴۲–۳۴۳.</ref> میدانست. ایشان با تأکید بر ترس ابرقدرتها از اسلام، از مسلمانان میخواست با تمسک به قدرت اسلام، هراسی از ابرقدرتها به خود راه ندهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴۰ و ۱۹/۳۱۹–۳۲۰.</ref> | ||
امامخمینی اشغال | امامخمینی اشغال قبله اول مسلمانان به دست [[اسرائیل]] را از مصیبتهای بزرگی میدانست که از سوی ابرقدرتها بر همه مسلمانان وارد شدهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۷ و ۱۰/۱۵۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|فلسطین}}؛ از اینرو با نامگذاری آخرین جمعه [[ماه رمضان]] به نام «روز قدس» این روز را روز مقابله مسلمانان با ابرقدرتها معرفی کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۷۶–۲۷۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|روز جهانی قدس}} ایشان وظیفه [[انقلاب اسلامی]] را ارائه الگوی [[مقاومت]] در برابر ابرقدرتها<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۳۶–۳۳۷ و ۱۷/۳۳۰.</ref> و آگاهکردن مسلمانان جهان از ستمی اعلام میکرد که ابرقدرتها بر آنان وارد میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۷۲–۲۷۳ و ۱۵/۲۴۰.</ref> | ||
== رابطه ابرقدرتها با رژیم پهلوی == | == رابطه ابرقدرتها با رژیم پهلوی == | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== رابطه ابرقدرتها با انقلاب و نظام اسلامی == | == رابطه ابرقدرتها با انقلاب و نظام اسلامی == | ||
در اندیشه امامخمینی و انقلاب اسلامی، تقابل و تضاد با نظام حاکم بر روابط بینالملل، از اصولی بود که به صورت شعار «نه شرقی، نه غربی» و یک سیاست آشکار، تجلی یافت<ref>محمدی، بازتاب جهانی، ۹۲–۹۳.</ref>؛ از اینرو ایشان چه پیش و چه پس از پیروزی انقلاب، به نفی ابرقدرتهای مسلط جهانی میپرداخت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۲۰ و ۱۲/۲۰۲.</ref> ابرقدرتهای وقت، یعنی [[شوروی]] و [[آمریکا]] در ظاهر انقلاب ایران را به رسمیت شناختند<ref>منصوری، ۲۱۱–۲۱۲؛ علیبابایی، تاریخ سیاست، ۱۲۰.</ref>؛ ولی آشتیناپذیری انقلاب اسلامی با کمونیسم از یکسو و مبارزه با سلطه ابرقدرت غرب از سوی دیگر،<ref>اطاعت، جاذبههای ژئوپولیتیک ایران، ۷۰–۷۱.</ref> موجب شد هیچکدام از ابرقدرتها به وقوع انقلاب راضی نباشند و این امر، اثباتکننده تاثیرناپذیری انقلاب اسلامی از قدرتهای جهانی و ضدیت آن با ابرقدرتها بود.<ref>کاتم، واکنشهای آمریکا و اتحاد شوروی، ۲۱۴–۲۱۵.</ref> از سوی دیگر، گسترش موج انقلاب اسلامی، منافع دو ابرقدرت شرق و غرب را به خطر میانداخت؛ ولی توان دخالت در روند انقلاب را نداشتند و مداخله هر یک از آنان، توازن کلی شرق و غرب در منطقه را برهم میزد؛ بنابراین هر گونه کنش عملی در برابر تحولات ایران، با هشدار و واکنش ابرقدرت دیگر روبهرو میشد.<ref>هرمن، نقش ایران در ادراکات و سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی، ۶۶.</ref> امامخمینی نیز با تأکید بر این نکته، در پاسخ به پرسش امکان مداخله ابرقدرتها در امور ایران-ضمن منتفی دانستن آن-بروز چنین مداخلهای را زمینهساز | در اندیشه امامخمینی و انقلاب اسلامی، تقابل و تضاد با نظام حاکم بر روابط بینالملل، از اصولی بود که به صورت شعار «نه شرقی، نه غربی» و یک سیاست آشکار، تجلی یافت<ref>محمدی، بازتاب جهانی، ۹۲–۹۳.</ref>؛ از اینرو ایشان چه پیش و چه پس از پیروزی انقلاب، به نفی ابرقدرتهای مسلط جهانی میپرداخت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۲۰ و ۱۲/۲۰۲.</ref> ابرقدرتهای وقت، یعنی [[شوروی]] و [[آمریکا]] در ظاهر انقلاب ایران را به رسمیت شناختند<ref>منصوری، ۲۱۱–۲۱۲؛ علیبابایی، تاریخ سیاست، ۱۲۰.</ref>؛ ولی آشتیناپذیری انقلاب اسلامی با کمونیسم از یکسو و مبارزه با سلطه ابرقدرت غرب از سوی دیگر،<ref>اطاعت، جاذبههای ژئوپولیتیک ایران، ۷۰–۷۱.</ref> موجب شد هیچکدام از ابرقدرتها به وقوع انقلاب راضی نباشند و این امر، اثباتکننده تاثیرناپذیری انقلاب اسلامی از قدرتهای جهانی و ضدیت آن با ابرقدرتها بود.<ref>کاتم، واکنشهای آمریکا و اتحاد شوروی، ۲۱۴–۲۱۵.</ref> از سوی دیگر، گسترش موج انقلاب اسلامی، منافع دو ابرقدرت شرق و غرب را به خطر میانداخت؛ ولی توان دخالت در روند انقلاب را نداشتند و مداخله هر یک از آنان، توازن کلی شرق و غرب در منطقه را برهم میزد؛ بنابراین هر گونه کنش عملی در برابر تحولات ایران، با هشدار و واکنش ابرقدرت دیگر روبهرو میشد.<ref>هرمن، نقش ایران در ادراکات و سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی، ۶۶.</ref> امامخمینی نیز با تأکید بر این نکته، در پاسخ به پرسش امکان مداخله ابرقدرتها در امور ایران-ضمن منتفی دانستن آن-بروز چنین مداخلهای را زمینهساز جنگ جهانی دیگری میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۲۶–۱۲۸، ۳۴۵ و ۱۱/۱۶۴.</ref> و بر آن بود که مسئله ایران، با مداخله ابرقدرتها حل نمیشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۴۴–۱۴۵.</ref> ایشان در روزهای پایانی حکومت پهلوی [[وحدت]] و ایمان را رمز پیروزی و غلبه بر ابرقدرتها و قطع نفوذ ابرقدرتها شمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۷۷، ۵۰۳–۵۰۴ و ۶/۱۷۸.</ref> و یکی از ویژگیهای دولت آینده را دستیابی به [[استقلال]] و قطع وابستگی از طریق قطع نفوذ ابرقدرتها برشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۸۱، ۴۱۱ و ۶/۳۰۹.</ref>؛ همچنین تأکید کرد که اجازه مداخله در امور ایران را به ابرقدرتها داده نمیشود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۹۱.</ref> و برقراری روابط حسنه با آنان، مشروط به دخالت نکردن آنان است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۸۰ و ۴۱۹–۴۲۰.</ref> | ||
امامخمینی با تأکید بر [[ایمان]]، وحدت کلمه و اتکا به [[قرآن]] و [[اسلام]] به عنوان رمز پیروزی بر [[رژیم پهلوی]] و غلبه بر ابرقدرتهای حامی آن،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۵، ۵۱۶؛ ۷/۱۸، ۹۷؛ ۱۳/۳۹۹ و ۱۹/۴۰۸.</ref> بزرگی انقلاب ایران را در این میدانست که مردم با ایستادگی در برابر ابرقدرتها، رژیمی را سرنگون کردند که از حمایت همه قدرتهای جهانی برخوردار بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۹۷–۹۸ و ۸/۲۰۹.</ref> ایشان پیروزی انقلاب را موجب شکست سیطره ابرقدرتها<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۸۴.</ref> و سیلیخوردن آنان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۹۷ و ۱۷/۲۴۳.</ref> میدانست و معتقد بود این مسئله به رویارویی آنان با انقلاب ایران و تلاش برای شکست آن میانجامد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۹۹–۱۰۰.</ref> از نظر ایشان، راه مقابله با این وضعیت، نهراسیدن از ابرقدرتهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۲؛ ۱۳/۱۰۶ و ۱۹/۴۶۹–۴۷۰.</ref> ایشان خروج ملت ایران از فشار ابرقدرتها در پی پیروزی انقلاب را نشانه برترییافتن ملت میدانست و معتقد بود این مسئله زمینه را برای گسترش و پیشبرد مکتب اسلام و [[صدور انقلاب]] فراهم آوردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۲۹.</ref> | امامخمینی با تأکید بر [[ایمان]]، وحدت کلمه و اتکا به [[قرآن]] و [[اسلام]] به عنوان رمز پیروزی بر [[رژیم پهلوی]] و غلبه بر ابرقدرتهای حامی آن،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۵، ۵۱۶؛ ۷/۱۸، ۹۷؛ ۱۳/۳۹۹ و ۱۹/۴۰۸.</ref> بزرگی انقلاب ایران را در این میدانست که مردم با ایستادگی در برابر ابرقدرتها، رژیمی را سرنگون کردند که از حمایت همه قدرتهای جهانی برخوردار بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۹۷–۹۸ و ۸/۲۰۹.</ref> ایشان پیروزی انقلاب را موجب شکست سیطره ابرقدرتها<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۸۴.</ref> و سیلیخوردن آنان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۹۷ و ۱۷/۲۴۳.</ref> میدانست و معتقد بود این مسئله به رویارویی آنان با انقلاب ایران و تلاش برای شکست آن میانجامد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۹۹–۱۰۰.</ref> از نظر ایشان، راه مقابله با این وضعیت، نهراسیدن از ابرقدرتهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۲؛ ۱۳/۱۰۶ و ۱۹/۴۶۹–۴۷۰.</ref> ایشان خروج ملت ایران از فشار ابرقدرتها در پی پیروزی انقلاب را نشانه برترییافتن ملت میدانست و معتقد بود این مسئله زمینه را برای گسترش و پیشبرد مکتب اسلام و [[صدور انقلاب]] فراهم آوردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۲۹.</ref> | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
امامخمینی [[محاصره اقتصادی|تحریم و محاصره اقتصادی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۴۴؛ ۱۳/۴۶۵ و ۱۸/۳۳۰.</ref> ایجاد [[تفرقه]] و اختلاف،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۳۵ و ۱۴/۳۰، ۷۴.</ref> [[انحراف]] در دانشگاهیان و [[جوانان]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲–۳ و ۱۵/۲۴۴.</ref> تبلیغات علیه جمهوری اسلامی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲۹؛ ۱۴/۵۳ و ۱۵/۳۴۸.</ref> و ایجاد ناآرامی و توطئه در کشور<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۳۶–۴۳۷ و ۱۵/۲۶–۲۷.</ref> را از اقدامات ابرقدرتها برای رویارویی با انقلاب اسلامی میدانست و معتقد بود ازجمله راههای جلوگیری از تعدی به انقلاب از سوی آنان، پیروی از روحانیون و حکومت اسلامی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۸۷–۱۸۸.</ref> توجه به [[معنویت]] و [[شهادتطلبی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۷.</ref> [[سادهزیستی]] و پرهیز از تعلق خاطر به مال و مقام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۷۱.</ref> است. | امامخمینی [[محاصره اقتصادی|تحریم و محاصره اقتصادی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۴۴؛ ۱۳/۴۶۵ و ۱۸/۳۳۰.</ref> ایجاد [[تفرقه]] و اختلاف،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۳۵ و ۱۴/۳۰، ۷۴.</ref> [[انحراف]] در دانشگاهیان و [[جوانان]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲–۳ و ۱۵/۲۴۴.</ref> تبلیغات علیه جمهوری اسلامی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲۹؛ ۱۴/۵۳ و ۱۵/۳۴۸.</ref> و ایجاد ناآرامی و توطئه در کشور<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۳۶–۴۳۷ و ۱۵/۲۶–۲۷.</ref> را از اقدامات ابرقدرتها برای رویارویی با انقلاب اسلامی میدانست و معتقد بود ازجمله راههای جلوگیری از تعدی به انقلاب از سوی آنان، پیروی از روحانیون و حکومت اسلامی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۸۷–۱۸۸.</ref> توجه به [[معنویت]] و [[شهادتطلبی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۷.</ref> [[سادهزیستی]] و پرهیز از تعلق خاطر به مال و مقام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۷۱.</ref> است. | ||
در پیشگرفتن سیاست «نه شرقی، نه غربی» در سیاست خارجی [[جمهوری اسلامی ایران]]، اقدامی در مخالفت برخی با موازین ناعادلانه حاکم بینالمللی و سیاست خارجی موجود<ref>علیخانی، مواضع و عملکرد نظام بینالملل، ۱۶۵.</ref> و سیاستی تهاجمی، فعال و پویا بر ضد دو ابرقدرت شرق و غرب<ref>محمدی، سیاست خارجی، ۴۸.</ref> قلمداد میشد؛ چنانچه در اصول ۱۵۲ و ۱۵۳ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] به این سیاست اشاره شدهاست. امامخمینی نیز این سیاست را سرلوحه [[حکومت اسلامی]] و نفی سلطه ابرقدرتها، وابستگی نداشتن به هیچیک از ابرقدرتها و رویارویی با آنان و نهراسیدن از هیچکدام از آنان معرفی کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۸ و ۱۸/۴۶۲.</ref> و پایبندی به این اصل را نیازمند آمادهشدن در همه زمینهها و ایستادگی دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۷.</ref> کمک به جنبشهای رهاییبخش، ارتباط جدیتر با [[جهان اسلام]]، نفی وابستگی از قدرتهای بزرگ، ناسازگاری با صهیونیسم بینالملل، همدردی و حمایت از مردم [[فلسطین]]، ازجمله سیاستهای جمهوری اسلامی در راستای اصل «نه شرقی، نه غربی» بود<ref>عیوضی، انقلاب اسلامی و کارآمدی، ۳۶.</ref> که با دو رویداد [[اشغال سفارت آمریکا]]<ref>ستوده، انقلاب اسلامی ایران و روابط بینالمللی، ۲۱۹.</ref> و دستگیری سران [[حزب توده]] که به [[جاسوسی]] برای شوروی معترف بودند<ref>هوکلند، سیاست دولت ریگان نسبت به ایران، ۱۴۷.</ref>؛ تأیید شد. امامخمینی این دو اقدام را نشانه نترسیدن جمهوری اسلامی از ابرقدرتها میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۴۵.</ref> | در پیشگرفتن سیاست «نه شرقی، نه غربی» در سیاست خارجی [[جمهوری اسلامی ایران]]، اقدامی در مخالفت برخی با موازین ناعادلانه حاکم بینالمللی و سیاست خارجی موجود<ref>علیخانی، مواضع و عملکرد نظام بینالملل، ۱۶۵.</ref> و سیاستی تهاجمی، فعال و پویا بر ضد دو ابرقدرت شرق و غرب<ref>محمدی، سیاست خارجی، ۴۸.</ref> قلمداد میشد؛ چنانچه در اصول ۱۵۲ و ۱۵۳ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] به این سیاست اشاره شدهاست. امامخمینی نیز این سیاست را سرلوحه [[حکومت اسلامی]] و نفی سلطه ابرقدرتها، وابستگی نداشتن به هیچیک از ابرقدرتها و رویارویی با آنان و نهراسیدن از هیچکدام از آنان معرفی کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۸ و ۱۸/۴۶۲.</ref> و پایبندی به این اصل را نیازمند آمادهشدن در همه زمینهها و ایستادگی دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۷.</ref> کمک به جنبشهای رهاییبخش، ارتباط جدیتر با [[جهان اسلام]]، نفی وابستگی از قدرتهای بزرگ، ناسازگاری با صهیونیسم بینالملل، همدردی و حمایت از مردم [[فلسطین]]، ازجمله سیاستهای جمهوری اسلامی در راستای اصل «نه شرقی، نه غربی» بود<ref>عیوضی، انقلاب اسلامی و کارآمدی، ۳۶.</ref> که با دو رویداد [[تسخیر لانه جاسوسی امریکا|اشغال سفارت آمریکا]]<ref>ستوده، انقلاب اسلامی ایران و روابط بینالمللی، ۲۱۹.</ref> و دستگیری سران [[حزب توده]] که به [[جاسوسی]] برای شوروی معترف بودند<ref>هوکلند، سیاست دولت ریگان نسبت به ایران، ۱۴۷.</ref>؛ تأیید شد. امامخمینی این دو اقدام را نشانه نترسیدن جمهوری اسلامی از ابرقدرتها میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۴۵.</ref> | ||
با تسخیر سفارت آمریکا در [[ایران]] به دست | با تسخیر سفارت آمریکا در [[ایران]] به دست دانشجویان پیرو خط امام، روابط دو کشور قطع شد؛ ولی امامخمینی بدون اظهار هیچگونه ناراحتی از این رویداد، ضمن ذلتبارخواندن رابطه یادشده با آمریکا، اعلام کرد روابط با ابرقدرتها، شرافتی ندارد که قطع آن موجب نارضایتی شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۰۳ و ۱۲/۲۳۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا}} | ||
== ابرقدرتها در جنگ تحمیلی == | == ابرقدرتها در جنگ تحمیلی == | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
اسماعیل رضوانیفر، «[https://books.khomeini.ir/books/10001/399/ ابرقدرتها]»، دانشنامه امامخمینی | اسماعیل رضوانیفر، «[https://books.khomeini.ir/books/10001/399/ ابرقدرتها]»، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۱، ص۳۹۹_۴۰۵. | ||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] |