پرش به محتوا

قانون: تفاوت میان نسخه‌ها

۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۲ بهمن ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== مفهوم‌شناسی ==
== مفهوم‌شناسی ==
قانون در اصل ـ گفته شده ـ برگرفته از واژه لاتینی «canon»، به معنای مقرراتی است که مقامات کلیسا وضع کردند<ref>جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ۵۱۷.</ref> و به معنای اصل و برهان است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۰/۱۵۳۴۱.</ref> در زبان عربی نیز قانون به معنای معیار و مقیاس هر چیز،<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۱۸/۴۶۶.</ref> آیین، دستور، نظام، قاعده و اندازه و به معنای مجموعه مقررات و آئین‌نامه‌های سیاسی، مدنی، جزایی، اقتصادی و بازرگانی است.<ref>اتابکی، فرهنگ جامع کاربردی فرزان، ۲/۲۰۷۱.</ref> قانون در اصطلاح حقوقی، قاعده حقوقی عام یا خاصی است که [[قوه مقننه]] وضع می‌کند.<ref>کاتوزیان، مقدمه علم حقوق؛ ← کاتوزیان، فلسفه حقوق، ۱/۵۱۵–۵۴۳.</ref> این اصطلاح در معنای عام شامل مصوبات مجلس، تصویب‌نامه‌ها و بخش‌نامه‌های اداری است که شامل مقررات نیز می‌شود و در معنای خاص به قواعدی گفته می‌شود که با تشریفات ویژه در مجالس قانون‌گذاری تصویب می‌شود یا از طریق [[همه‌پرسی]] به‌طور مستقیم به تصویب مردم می‌رسد.<ref>کاتوزیان، مقدمه علم حقوق، ۱۲۰.</ref>
قانون در اصل ـ گفته شده ـ برگرفته از واژه لاتینی «canon»، به معنای مقرراتی است که مقامات کلیسا وضع کردند<ref>جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ۵۱۷.</ref> و به معنای اصل و برهان است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۰/۱۵۳۴۱.</ref> در زبان عربی نیز قانون به معنای معیار و مقیاس هر چیز،<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۱۸/۴۶۶.</ref> آیین، دستور، نظام، قاعده و اندازه و به معنای مجموعه مقررات و آئین‌نامه‌های سیاسی، مدنی، جزایی، اقتصادی و بازرگانی است.<ref>اتابکی، فرهنگ جامع کاربردی فرزان، ۲/۲۰۷۱.</ref> قانون در اصطلاح حقوقی، قاعده حقوقی عام یا خاصی است که [[قوه مقننه]] وضع می‌کند.<ref>کاتوزیان، مقدمه علم حقوق؛ ← کاتوزیان، فلسفه حقوق، ۱/۵۱۵–۵۴۳.</ref> این اصطلاح در معنای عام شامل مصوبات مجلس، تصویب‌نامه‌ها و بخش‌نامه‌های اداری است که شامل مقررات نیز می‌شود و در معنای خاص به قواعدی گفته می‌شود که با تشریفات ویژه در مجالس قانون‌گذاری تصویب می‌شود یا از طریق همه‌پرسی به‌طور مستقیم به تصویب مردم می‌رسد.<ref>کاتوزیان، مقدمه علم حقوق، ۱۲۰.</ref>


با توجه به کاربرد قانون در [[کلام امام‌خمینی]] ازجمله قانون به معنای [[اسلام]]،<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۱۰.</ref> و قانون حکومت،<ref>امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۵۶۳.</ref> آنچه در اینجا مورد نظر است، مجموعه قوانین و مقررات برای اداره جامعه یا همان قانون حکومتداری است.
با توجه به کاربرد قانون در کلام امام‌خمینی ازجمله قانون به معنای [[اسلام]]،<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۱۰.</ref> و قانون حکومت،<ref>امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۵۶۳.</ref> آنچه در اینجا مورد نظر است، مجموعه قوانین و مقررات برای اداره جامعه یا همان قانون حکومتداری است.


== پیشینه ==
== پیشینه ==
پیشینه قانون را باید منطبق بر پیشینه [[ادیان الهی]] دانست؛ زیرا به تصریح [[قرآن کریم]] یکی از دلایل اصلی فرستادن [[پیامبران(ع)]]، رفع اختلافات میان مردم بوده‌است. مردم پیش از [[بعثت انبیا(ع)]] همه امت واحد بودند. [[خداوند]] به سبب اختلافی که در میان مردم به وجود آمد، پیامبرانی را برگزید و با آنان کتاب را به حق نازل فرمود تا طبق آن در میان مردم و آنچه مورد اختلاف است، حکم کنند.<ref>بقره، ۲۱۳.</ref>
پیشینه قانون را باید منطبق بر پیشینه [[ادیان الهی]] دانست؛ زیرا به تصریح [[قرآن کریم]] یکی از دلایل اصلی فرستادن [[پیامبران(ع)]]، رفع اختلافات میان مردم بوده‌است. مردم پیش از [[بعثت انبیا(ع)]] همه امت واحد بودند. [[خداوند]] به سبب اختلافی که در میان مردم به وجود آمد، پیامبرانی را برگزید و با آنان کتاب را به حق نازل فرمود تا طبق آن در میان مردم و آنچه مورد اختلاف است، حکم کنند.<ref>بقره، ۲۱۳.</ref>


شکل‌گیری قوانین بشری به دوران سلطنت حمورابی (۲۰۸۱–۲۱۲۳ ق. م)<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۳۵ و ۲۶۰–۲۶۳.</ref> و پس از آن به دوران [[کوروش هخامنشی]] در قرن پنجم پیش از میلاد می‌رسد که نخستین اعلامیه [[حقوق بشر]] را به وی نسبت داده‌اند.<ref>پاشا صالح، سرگذشت قانون، ۱۱۶–۱۲۰.</ref> پس از آن دوران، نظریه‌های [[حکما|سقراط]] (۳۹۹–۴۶۹ق. م)، [[حکما|افلاطون]] (۳۴۸–۴۲۸ق. م) و [[حکما|ارسطو]] (۳۲۲–۳۸۴ق. م) دربارهٔ قانون مطرح شد<ref>فاستر، خداوندان اندیشه سیاسی، ۱/۶۸–۶۹ و ۳۲۸–۳۳۲.</ref> و پس از آن هم الواح ده‌گانه بودند که مجلس سنای روم و با الهام از یونانیان وضع کرد.<ref>فاستر، خداوندان اندیشه سیاسی، ۱/۳۶۵–۳۶۹.</ref> پس از ظهور [[مسیحیت]] و سلطه کلیسا بر [[اروپا]]، وضع قوانین در انحصار کلیسا قرار گرفت و به سبب رویکرد منفعت‌طلبانه و غیر علمیِ آن به شکل‌گیری دوران [[قرون وسطا]] انجامید؛ اما پس از این دوران و با آغاز [[رنسانس]] روند تدوین و تصویب قوانین فراگیر در میان اروپاییان رو به رشد گذاشت و سپس به دیگر جوامع سرایت یافت.<ref>← پاشا صالح، سرگذشت قانون، ۴۱۳–۴۲۳.</ref>
شکل‌گیری قوانین بشری به دوران سلطنت حمورابی (۲۰۸۱–۲۱۲۳ ق. م)<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۳۵ و ۲۶۰–۲۶۳.</ref> و پس از آن به دوران [[کوروش هخامنشی]] در قرن پنجم پیش از میلاد می‌رسد که نخستین اعلامیه [[حقوق بشر]] را به وی نسبت داده‌اند.<ref>پاشا صالح، سرگذشت قانون، ۱۱۶–۱۲۰.</ref> پس از آن دوران، نظریه‌های [[حکما|سقراط]] (۳۹۹–۴۶۹ق. م)، [[حکما|افلاطون]] (۳۴۸–۴۲۸ق. م) و [[حکما|ارسطو]] (۳۲۲–۳۸۴ق. م) دربارهٔ قانون مطرح شد<ref>فاستر، خداوندان اندیشه سیاسی، ۱/۶۸–۶۹ و ۳۲۸–۳۳۲.</ref> و پس از آن هم الواح ده‌گانه بودند که مجلس سنای روم و با الهام از یونانیان وضع کرد.<ref>فاستر، خداوندان اندیشه سیاسی، ۱/۳۶۵–۳۶۹.</ref> پس از ظهور [[مسیحیت]] و سلطه کلیسا بر [[اروپا]]، وضع قوانین در انحصار کلیسا قرار گرفت و به سبب رویکرد منفعت‌طلبانه و غیر علمیِ آن به شکل‌گیری دوران قرون وسطا انجامید؛ اما پس از این دوران و با آغاز [[رنسانس]] روند تدوین و تصویب قوانین فراگیر در میان اروپاییان رو به رشد گذاشت و سپس به دیگر جوامع سرایت یافت.<ref>← پاشا صالح، سرگذشت قانون، ۴۱۳–۴۲۳.</ref>


قانون به سبک جدید در [[ایران]] به دوره [[نهضت مشروطیت]] بازمی‌گردد. در پی صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵، [[مجلس شورای ملی]] تشکیل و کار تدوین قانون اساسی را آغاز کرد و [[قانون اساسی مشروطیت]] در ۵۱ اصل به تصویب مجلس رسید.<ref>پاشا صالح، سرگذشت قانون، ۲۲۹ و ۲۴۲.</ref> در نخستین قانون اساسی ایران، دین رسمی [[اسلام]] و [[مذهب جعفری]] در اصل اول متمم قانون اساسی ثبت شد<ref>پاشا صالح، سرگذشت قانون، ۲۳۰ و ۲۴۳.</ref> و [[قانون تراز]] که حضور پنج مجتهد تراز اول در تأیید مصوبات مجلس را لازم می‌دید، به تصویب رسید و تا حدودی به آن عمل شد.<ref>پاشا صالح، سرگذشت قانون، ۲۳۰؛ مزینانی، ۳۲۹.</ref>
قانون به سبک جدید در [[ایران]] به دوره [[نهضت مشروطیت]] بازمی‌گردد. در پی صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵، [[مجلس شورای ملی]] تشکیل و کار تدوین قانون اساسی را آغاز کرد و [[قانون اساسی مشروطیت]] در ۵۱ اصل به تصویب مجلس رسید.<ref>پاشا صالح، سرگذشت قانون، ۲۲۹ و ۲۴۲.</ref> در نخستین قانون اساسی ایران، دین رسمی [[اسلام]] و [[شیعه|مذهب جعفری]] در اصل اول متمم قانون اساسی ثبت شد<ref>پاشا صالح، سرگذشت قانون، ۲۳۰ و ۲۴۳.</ref> و [[قانون تراز]] که حضور پنج مجتهد تراز اول در تأیید مصوبات مجلس را لازم می‌دید، به تصویب رسید و تا حدودی به آن عمل شد.<ref>پاشا صالح، سرگذشت قانون، ۲۳۰؛ مزینانی، ۳۲۹.</ref>


{{ببینید|نهضت مشروطه}}
{{ببینید|نهضت مشروطه}}
خط ۱۹: خط ۱۹:
پس از رضاشاه، [[محمدرضا پهلوی]] سیزدهمین مجلس قانون‌گذاری را افتتاح کرد. در این دوره قوانین پس از تصویب [[مجلس شورای ملی]]، به جز امور مالی، می‌بایست جهت تأیید نهایی به [[مجلس سنا]] می‌رفت.<ref>رحیمی، قانون اساسی مشروطه و اصول دموکراسی، ۱۵۲.</ref> پهلوی برای اینکه بتواند بر این‌گونه مقررات نیز نظارت کافی داشته باشد، در صدد برآمد در امور مالی برای خود حق وتوی تعلیقی قائل شود؛ بنابراین در اصل ۴۹ متمم قانون اساسی مشروطه در سال ۱۳۳۶ تجدید نظر کرد و آن را حق قانونی پادشاه دانست.<ref>جعفری ندوشن و زراعی، تجدیدنظرهای چندگانه در قانون اساسی مشروطه، ۱۷۴–۱۷۵.</ref> در این دوره هرچه از قانون اساسی و مجلس اول مشروطه فاصله گرفته می‌شد، رنگ قوانین اسلامی نیز کمتر می‌گردید. [[امام‌خمینی]] در اعتراض به این سبک تغییرات و قانون‌گذاری در کشور بر این باور بود که رژیم قصد دارد از اسلام جز اسمی و از [[قرآن]] جز خطی باقی نگذارد و کشور اسلامی را به سبک کشورهای [[کفر]] اداره کند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۱۵۹–۱۶۰.</ref>
پس از رضاشاه، [[محمدرضا پهلوی]] سیزدهمین مجلس قانون‌گذاری را افتتاح کرد. در این دوره قوانین پس از تصویب [[مجلس شورای ملی]]، به جز امور مالی، می‌بایست جهت تأیید نهایی به [[مجلس سنا]] می‌رفت.<ref>رحیمی، قانون اساسی مشروطه و اصول دموکراسی، ۱۵۲.</ref> پهلوی برای اینکه بتواند بر این‌گونه مقررات نیز نظارت کافی داشته باشد، در صدد برآمد در امور مالی برای خود حق وتوی تعلیقی قائل شود؛ بنابراین در اصل ۴۹ متمم قانون اساسی مشروطه در سال ۱۳۳۶ تجدید نظر کرد و آن را حق قانونی پادشاه دانست.<ref>جعفری ندوشن و زراعی، تجدیدنظرهای چندگانه در قانون اساسی مشروطه، ۱۷۴–۱۷۵.</ref> در این دوره هرچه از قانون اساسی و مجلس اول مشروطه فاصله گرفته می‌شد، رنگ قوانین اسلامی نیز کمتر می‌گردید. [[امام‌خمینی]] در اعتراض به این سبک تغییرات و قانون‌گذاری در کشور بر این باور بود که رژیم قصد دارد از اسلام جز اسمی و از [[قرآن]] جز خطی باقی نگذارد و کشور اسلامی را به سبک کشورهای [[کفر]] اداره کند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۱۵۹–۱۶۰.</ref>


با [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، [[جمهوری اسلامی ایران]] پایه‌گذار طرح جدیدی از قانون، مبتنی بر قرآن و [[سنت پیامبر اکرم(ص)]] شد و [[فقه شیعه]] اصلی‌ترین منبع قانون و این قانون مهم‌ترین دستاورد انقلاب گردید.<ref>شفیعی، فقه و قانون‌گذاری، ۸۳.</ref> بدین صورت [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی جمهوری اسلامی]] نهادهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را بر مبنای اصول و ضوابط اسلامی بنا نهاده‌است<ref>مقدمه قانون اساسی.</ref> بر این اساس همه قوانین و مقررات کشور باید بر اساس موازین [[شرع مقدس]] تنظیم شود<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصل، ۴.</ref> و از [[مجلس شورای اسلامی]] با عنوان قوه مقننه یادشده است<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصل، ۵۸.</ref> که در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسی می‌تواند قانون وضع کند؛<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصل، ۷۱.</ref> همچنین به منظور پاسداری از [[احکام اسلام]] و قانون اساسی از نظر مغایرت‌نداشتن مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی به نام شورای نگهبان تشکیل شد.<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصل، ۹۱.</ref>
با [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، [[جمهوری اسلامی ایران]] پایه‌گذار طرح جدیدی از قانون، مبتنی بر قرآن و [[سنت پیامبر اکرم(ص)]] شد و فقه شیعه اصلی‌ترین منبع قانون و این قانون مهم‌ترین دستاورد انقلاب گردید.<ref>شفیعی، فقه و قانون‌گذاری، ۸۳.</ref> بدین صورت [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی جمهوری اسلامی]] نهادهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را بر مبنای اصول و ضوابط اسلامی بنا نهاده‌است<ref>مقدمه قانون اساسی.</ref> بر این اساس همه قوانین و مقررات کشور باید بر اساس موازین [[شرع مقدس]] تنظیم شود<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصل، ۴.</ref> و از [[مجلس شورای اسلامی]] با عنوان قوه مقننه یادشده است<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصل، ۵۸.</ref> که در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسی می‌تواند قانون وضع کند؛<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصل، ۷۱.</ref> همچنین به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر مغایرت‌نداشتن مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی به نام شورای نگهبان تشکیل شد.<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصل، ۹۱.</ref>


{{ببینید|شورای نگهبان}}
{{ببینید|شورای نگهبان}}
خط ۲۸: خط ۲۸:
در روایات [[اهل بیت(ع)]] موارد فراوانی از تبیین اهمیت و جایگاه اجرای [[حدود]] و [[تعزیرات]] به عنوان قانون شرع در جامعه به چشم می‌خورد<ref>کلینی، الکافی، ۷/۱۹۱؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۰/۸۱؛ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۸/۸.</ref> و [[سیره عملی پیامبر اکرم(ص)]] و امیرالمؤمنین علی (ع) نیز آکنده از وضع قوانینی است که علاوه بر عادلانه‌بودن، عمومیت و شمول آن حتی [[حاکم اسلامی]] را نیز دربر می‌گیرد؛ [[مردم‌سالاری دینی]] در [[نهج البلاغه]]، ازجمله [[امام‌علی(ع)]] در توصیه‌ای به [[خلیفه دوم]]، وی را به رعایت حدود و اجرای قانون شرع دربارهٔ خویش و [[بیگانه]] دعوت فرمود.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۲۱۳–۲۱۲.</ref> همچنین در روایتی از [[امام‌باقر(ع)]] آمده‌است که امام‌علی (ع) اجرای حدی را بر عهده غلام خویش گذاشت و او چون سه ضربه بیشتر از حد به شخص زد، غلام را [[قصاص]] کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۷/۲۶۰.</ref>
در روایات [[اهل بیت(ع)]] موارد فراوانی از تبیین اهمیت و جایگاه اجرای [[حدود]] و [[تعزیرات]] به عنوان قانون شرع در جامعه به چشم می‌خورد<ref>کلینی، الکافی، ۷/۱۹۱؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۰/۸۱؛ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۸/۸.</ref> و [[سیره عملی پیامبر اکرم(ص)]] و امیرالمؤمنین علی (ع) نیز آکنده از وضع قوانینی است که علاوه بر عادلانه‌بودن، عمومیت و شمول آن حتی [[حاکم اسلامی]] را نیز دربر می‌گیرد؛ [[مردم‌سالاری دینی]] در [[نهج البلاغه]]، ازجمله [[امام‌علی(ع)]] در توصیه‌ای به [[خلیفه دوم]]، وی را به رعایت حدود و اجرای قانون شرع دربارهٔ خویش و [[بیگانه]] دعوت فرمود.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۲۱۳–۲۱۲.</ref> همچنین در روایتی از [[امام‌باقر(ع)]] آمده‌است که امام‌علی (ع) اجرای حدی را بر عهده غلام خویش گذاشت و او چون سه ضربه بیشتر از حد به شخص زد، غلام را [[قصاص]] کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۷/۲۶۰.</ref>


[[امام‌خمینی]] بر اساس قرآن کریم<ref>بقره، ۲۱۳؛ نساء، ۱۶۵.</ref> معتقد است تمام [[انبیا(ع)]] از [[آدم(ع)]] تا [[خاتم(ص)]] برای برقرارکردن اجرای قانون آمده‌اند و همه انبیا (ع) و اولیا در برابر قانون خاضع بوده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۱۴.</ref> ایشان از گذشته بر حکومت قانونی و حاکمیت قانون عدل در جامعه تأکید ورزیده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۰۶–۴۰۷.</ref> و پس از پیروزی انقلاب نیز تأکید می‌کرد که همه افراد باید خود را با قانون تطبیق دهند و در برابر آن تسلیم باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۱۵.</ref> ایشان وجود قانون را برای تدبیر و اداره امور کشور ضروری دانسته و گفتار و عمل در مرز قانون را موجب رفع اختلاف‌ها برشمرده است؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۸.</ref> زیرا قانون و قانون‌گذاری اصولاً مقدمه‌ای برای [[عدالت|اجرای عدالت]] و پرهیز از ظلم و تبعیض است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۲۵.</ref> ضرورت حاکمیت قانون در جامعه انسانی از نظر ایشان به حدی مهم و اساسی است که ایشان معتقد است اقوام وحشی نیز قانون دارند و پایبند همان قانون عقب‌مانده خود هستند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۰۴.</ref>
[[امام‌خمینی]] بر اساس قرآن کریم<ref>بقره، ۲۱۳؛ نساء، ۱۶۵.</ref> معتقد است تمام [[انبیا(ع)]] از [[آدم(ع)]] تا [[پیامبر اکرم(ص)|خاتم(ص)]] برای برقرارکردن اجرای قانون آمده‌اند و همه انبیا (ع) و اولیا در برابر قانون خاضع بوده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۱۴.</ref> ایشان از گذشته بر حکومت قانونی و حاکمیت قانون عدل در جامعه تأکید ورزیده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۰۶–۴۰۷.</ref> و پس از پیروزی انقلاب نیز تأکید می‌کرد که همه افراد باید خود را با قانون تطبیق دهند و در برابر آن تسلیم باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۱۵.</ref> ایشان وجود قانون را برای تدبیر و اداره امور کشور ضروری دانسته و گفتار و عمل در مرز قانون را موجب رفع اختلاف‌ها برشمرده است؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۸.</ref> زیرا قانون و قانون‌گذاری اصولاً مقدمه‌ای برای [[عدالت|اجرای عدالت]] و پرهیز از ظلم و تبعیض است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۲۵.</ref> ضرورت حاکمیت قانون در جامعه انسانی از نظر ایشان به حدی مهم و اساسی است که ایشان معتقد است اقوام وحشی نیز قانون دارند و پایبند همان قانون عقب‌مانده خود هستند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۰۴.</ref>


از سوی دیگر، از نگاه امام‌خمینی [[حکومت اسلامی]] بر اساس قانون الهی است که مبتنی بر عدالت است و در آن فرقی میان افراد نیست و همگان در برابر قانون مساوی‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۲۵.</ref> ایشان قانون را در [[جامعه]]، تأمین‌کننده آزادی منطقی در چارچوب [[احکام الهی]] می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۸۳.</ref> که باید در جامعه عدالت‌گستری کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۶۷.</ref> و افراد بشر را از اسارت برهاند و به آنان حق دهد که آزادانه زندگی کنند و همچنین در خدمت اصلاح و رشد بشر باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۰۶–۴۰۷.</ref> ایشان یکی از اهداف قانون را رفع تبعیض در جامعه اسلامی می‌دانست و تأکید می‌کرد شخصی که حاکم جامعه اسلامی و مجری قانون است، در اجرای قانون نباید هیچ‌گونه تبعیضی میان افراد قائل شود.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.</ref>
از سوی دیگر، از نگاه امام‌خمینی [[حکومت اسلامی]] بر اساس قانون الهی است که مبتنی بر عدالت است و در آن فرقی میان افراد نیست و همگان در برابر قانون مساوی‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۲۵.</ref> ایشان قانون را در [[جامعه]]، تأمین‌کننده آزادی منطقی در چارچوب [[احکام الهی]] می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۸۳.</ref> که باید در جامعه عدالت‌گستری کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۶۷.</ref> و افراد بشر را از اسارت برهاند و به آنان حق دهد که آزادانه زندگی کنند و همچنین در خدمت اصلاح و رشد بشر باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۰۶–۴۰۷.</ref> ایشان یکی از اهداف قانون را رفع تبعیض در جامعه اسلامی می‌دانست و تأکید می‌کرد شخصی که حاکم جامعه اسلامی و مجری قانون است، در اجرای قانون نباید هیچ‌گونه تبعیضی میان افراد قائل شود.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.</ref>
خط ۴۳: خط ۴۳:
ایشان در سخنان خود [[شریعت]] را قانون می‌دانست و معتقد بود حاکمیت اسلام بر اساس قانون الهی، قانون قرآن و سنت است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۲.</ref> در این نگاه اطاعت‌کردن از [[رسول اکرم(ص)]]، [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] و همچنین پیروی از قوانین حکومت اسلامی بر اساس حکم خدا واجب شده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۸۱.</ref> قانون عادی و مقررات یا همان قوانین موضوعه<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۰.</ref> و بشری قانونی است که با رعایت تشریفات گفته شده در قانون اساسی، به تصویب [[مجلس شورای اسلامی]] و تأیید [[شورای نگهبان]] برسد<ref>صالحی، ضرورت قانون برای جامعه، ۹۷.</ref> و از نگاه امام‌خمینی این قوانین بشری قابل اصلاح‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۰.</ref> این قانون برای تأمین نظم و [[امنیت]] و نیز رشد و توسعه جامعه اسلامی لازم است و به مقتضای زمان و مکان، وضع و اجرا می‌شود.<ref>حیدری، حکومت توسط قانون در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۶۱.</ref> به باور ایشان [[مجلس]]، مرکز ثقل همه قوانین و قدرت جامعه<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴۷.</ref> و در رأس تمام نهادها<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴۶.</ref> است. در [[جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] قانون اساسی، قانونی است که در چارچوب شرع مقدس اسلام به جایگاه [[رهبری]] و [[قوای سه‌گانه]] ناشی از آن می‌پردازد و ملاک حجیت قانون اساسی، تخلف نکردن آن از شریعت اسلام است.<ref>راعی و عطریان، حاکمیت قانون و احکام حکومتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی، ۱۲۵–۱۳۰.</ref>
ایشان در سخنان خود [[شریعت]] را قانون می‌دانست و معتقد بود حاکمیت اسلام بر اساس قانون الهی، قانون قرآن و سنت است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۲.</ref> در این نگاه اطاعت‌کردن از [[رسول اکرم(ص)]]، [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] و همچنین پیروی از قوانین حکومت اسلامی بر اساس حکم خدا واجب شده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۸۱.</ref> قانون عادی و مقررات یا همان قوانین موضوعه<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۰.</ref> و بشری قانونی است که با رعایت تشریفات گفته شده در قانون اساسی، به تصویب [[مجلس شورای اسلامی]] و تأیید [[شورای نگهبان]] برسد<ref>صالحی، ضرورت قانون برای جامعه، ۹۷.</ref> و از نگاه امام‌خمینی این قوانین بشری قابل اصلاح‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۰.</ref> این قانون برای تأمین نظم و [[امنیت]] و نیز رشد و توسعه جامعه اسلامی لازم است و به مقتضای زمان و مکان، وضع و اجرا می‌شود.<ref>حیدری، حکومت توسط قانون در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۶۱.</ref> به باور ایشان [[مجلس]]، مرکز ثقل همه قوانین و قدرت جامعه<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴۷.</ref> و در رأس تمام نهادها<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴۶.</ref> است. در [[جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] قانون اساسی، قانونی است که در چارچوب شرع مقدس اسلام به جایگاه [[رهبری]] و [[قوای سه‌گانه]] ناشی از آن می‌پردازد و ملاک حجیت قانون اساسی، تخلف نکردن آن از شریعت اسلام است.<ref>راعی و عطریان، حاکمیت قانون و احکام حکومتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی، ۱۲۵–۱۳۰.</ref>


امام‌خمینی نیز [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] را مستند به [[اسلام]] می‌دانست و تخلف از آن برای هیچ‌کس جایز نمی‌دید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۱.</ref> ایشان تأکید می‌کرد مجلس نباید خلاف احکام اسلام و [[عدالت اسلامی]] قانون وضع کند؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۱ و ۱۳/۵۳.</ref> زیرا در سایه تدوین و تصویب قوانین اسلامی است که می‌توان به اسلامی‌شدن کشور امیدوار بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۷۸–۲۷۹.</ref> خدمت به [[مستضعفان]] باید در رأس برنامه‌های مجلس باشد،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۲.</ref> طرح‌ها و قوانین حامی مستضعفین را به‌سرعت تصویب کند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۴.</ref> در برابر قوانین غیرشرعی با قدرت بایستد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۲.</ref> و قوانین دست و پاگیر را تصویب نکند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۲.</ref>
امام‌خمینی نیز [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] را مستند به [[اسلام]] می‌دانست و تخلف از آن برای هیچ‌کس جایز نمی‌دید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۱.</ref> ایشان تأکید می‌کرد مجلس نباید خلاف احکام اسلام و [[عدالت|عدالت اسلامی]] قانون وضع کند؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۱ و ۱۳/۵۳.</ref> زیرا در سایه تدوین و تصویب قوانین اسلامی است که می‌توان به اسلامی‌شدن کشور امیدوار بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۷۸–۲۷۹.</ref> خدمت به [[مستضعفان]] باید در رأس برنامه‌های مجلس باشد،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۲.</ref> طرح‌ها و قوانین حامی مستضعفین را به‌سرعت تصویب کند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۴.</ref> در برابر قوانین غیرشرعی با قدرت بایستد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۲.</ref> و قوانین دست و پاگیر را تصویب نکند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۲.</ref>


{{ببینید|قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|مجلس شورای اسلامی}}
{{ببینید|قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|مجلس شورای اسلامی}}


امام‌خمینی شورای نگهبان قانون اساسی را نیز ناظر بر [[قوانین مجلس]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳ و ۱۵/۳۱۱.</ref> و اعضای آن را موظف به در نظر گرفتن خدا و ملاحظه‌نکردن با هیچ قدرتی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۴۲.</ref> و هیچ جریانی در نظارت بر قوانین<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۴.</ref> می‌دانست. ایشان وظیفه این شورا را حفاظت از [[اسلام]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۴.</ref> و تضعیف این نهاد مهم را امری خطرناک برای کشور و اسلام<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۳۱.</ref> می‌شمرد و تأکید می‌کرد باید شورای نگهبان بر طرح‌هایی که در دولت نیز مطرح می‌شود نظارت کند که مخالف موازین اسلامی نباشد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۶۵.</ref> با این حال، ایشان بر پای‌بندی به چارچوب‌های قانونی مالکیت در سایر کشورهای غربی و غیر اسلامی تأکید زیادی داشت و نادیده‌گرفتن آنها را مجاز نمی‌دانست و با فرض جواز نیز نادیده‌گرفتن آنها و تعدی به حقوق آنان را مایه مخدوش‌شدن چهره ایرانیان می‌شمرد که امری نادرست و حرام است و تأکید می‌کرد این تذکر به دیگران نیز رسانده شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱۹–۲۲۰.</ref>
امام‌خمینی شورای نگهبان قانون اساسی را نیز ناظر بر قوانین مجلس<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳ و ۱۵/۳۱۱.</ref> و اعضای آن را موظف به در نظر گرفتن خدا و ملاحظه‌نکردن با هیچ قدرتی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۴۲.</ref> و هیچ جریانی در نظارت بر قوانین<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۴.</ref> می‌دانست. ایشان وظیفه این شورا را حفاظت از [[اسلام]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۴.</ref> و تضعیف این نهاد مهم را امری خطرناک برای کشور و اسلام<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۳۱.</ref> می‌شمرد و تأکید می‌کرد باید شورای نگهبان بر طرح‌هایی که در دولت نیز مطرح می‌شود نظارت کند که مخالف موازین اسلامی نباشد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۶۵.</ref> با این حال، ایشان بر پای‌بندی به چارچوب‌های قانونی مالکیت در سایر کشورهای غربی و غیر اسلامی تأکید زیادی داشت و نادیده‌گرفتن آنها را مجاز نمی‌دانست و با فرض جواز نیز نادیده‌گرفتن آنها و تعدی به حقوق آنان را مایه مخدوش‌شدن چهره ایرانیان می‌شمرد که امری نادرست و حرام است و تأکید می‌کرد این تذکر به دیگران نیز رسانده شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱۹–۲۲۰.</ref>


{{ببینید|شورای نگهبان}}
{{ببینید|شورای نگهبان}}


== قانون در رژیم پهلوی ==
== قانون در رژیم پهلوی ==
از نظر [[امام‌خمینی]] قوانین رژیم پهلوی، ویژگی‌های یک قانون مناسب و کارآمد را نداشتند. ایشان در موارد متعددی قوانین رژیم پهلوی را به نقد می‌کشید و در مورد توجه‌نکردن به منافع ملت و در عوض تأمین منافع دشمنان در وضع قوانین، شدیداً به آن رژیم اعتراض می‌کرد. ایشان سلطنت پهلوی و قوانین مجالس قانون‌گذاری این رژیم را به‌سبب شرکت‌نکردن بسیاری از مردم در انتخابات، از اساس نامشروع برمی‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۷ و ۴۲۳.</ref> و در اثبات مشروعیت‌نداشتن [[رژیم پهلوی]]، حتی به [[قانون اساسی مشروطیت]] استناد می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۸۷–۲۸۸.</ref> و مجلس و نمایندگان آن را نیز غیرقانونی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۱۶، ۳۸۱ و ۴/۴۷۶.</ref> و مغایر با متمم قانون اساسی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۴۲.</ref> می‌دانست. ایشان در موارد متعددی قوانین رژیم پهلوی را به نقد کشیده و به آن اعتراض کرده‌است. نمونه‌هایی از این اعتراض‌ها را می‌توان در این موارد دید: تصویب لایحه کاپیتولاسیون،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۰۹.</ref> قانون اصلاحات ارضی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۰.</ref> طرح قانون خانواده،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۲.</ref> قوانینی تحت عنوان آزادی زن،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۹.</ref> تصویب قوانین مخالف آزادی‌ها و حقوق ملت در رژیم پهلوی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۷.</ref> و قانون تغییر تقویم هجری به شاهنشاهی.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۸۶.</ref>
از نظر [[امام‌خمینی]] قوانین رژیم پهلوی، ویژگی‌های یک قانون مناسب و کارآمد را نداشتند. ایشان در موارد متعددی قوانین رژیم پهلوی را به نقد می‌کشید و در مورد توجه‌نکردن به منافع ملت و در عوض تأمین منافع دشمنان در وضع قوانین، شدیداً به آن رژیم اعتراض می‌کرد. ایشان سلطنت پهلوی و قوانین مجالس قانون‌گذاری این رژیم را به‌سبب شرکت‌نکردن بسیاری از مردم در انتخابات، از اساس نامشروع برمی‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۷ و ۴۲۳.</ref> و در اثبات مشروعیت‌نداشتن [[رژیم پهلوی]]، حتی به [[قانون اساسی مشروطیت]] استناد می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۸۷–۲۸۸.</ref> و مجلس و نمایندگان آن را نیز غیرقانونی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۱۶، ۳۸۱ و ۴/۴۷۶.</ref> و مغایر با متمم قانون اساسی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۴۲.</ref> می‌دانست. ایشان در موارد متعددی قوانین رژیم پهلوی را به نقد کشیده و به آن اعتراض کرده‌است. نمونه‌هایی از این اعتراض‌ها را می‌توان در این موارد دید: تصویب لایحه کاپیتولاسیون،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۰۹.</ref> قانون اصلاحات ارضی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۰.</ref> طرح قانون خانواده،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۲.</ref> قوانینی تحت عنوان آزادی زن،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۹.</ref> تصویب قوانین مخالف آزادی‌ها و حقوق ملت در رژیم پهلوی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۷.</ref> و قانون تغییر تقویم هجری به شاهنشاهی.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۸۶.</ref>{{ببینید|کاپیتولاسیون|اصلاحات ارضی|زن|تغییر تاریخ هجری}}
 
{{ببینید|کاپیتولاسیون|اصلاحات ارضی|زن|تغییر تاریخ هجری}}


امام‌خمینی، [[محمدرضا پهلوی]] را مخالف سرسخت قانون اساسی مشروطه معرفی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۷۳.</ref> و به التزام‌نداشتن رژیم به قانون اساسی مشروطه به‌سختی انتقاد می‌کرد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۰۵.</ref> البته ایشان تصریح می‌کرد که استناد به قانون اساسی مشروطه به معنای کامل‌بودن و مورد تأیید بودن آن نیست، بلکه از باب الزام رژیم است به چیزی که خود را به آن ملزم می‌شمارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۶.</ref>
امام‌خمینی، [[محمدرضا پهلوی]] را مخالف سرسخت قانون اساسی مشروطه معرفی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۷۳.</ref> و به التزام‌نداشتن رژیم به قانون اساسی مشروطه به‌سختی انتقاد می‌کرد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۰۵.</ref> البته ایشان تصریح می‌کرد که استناد به قانون اساسی مشروطه به معنای کامل‌بودن و مورد تأیید بودن آن نیست، بلکه از باب الزام رژیم است به چیزی که خود را به آن ملزم می‌شمارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۶.</ref>


== برابری در برابر قانون ==
== برابری در برابر قانون ==
به باور [[امام‌خمینی]] حکومت اسلامی، حکومت قانون است و به همین دلیل، [[حاکم اسلامی]] که مجری احکام و قوانین الهی است، باید متصف به [[عدالت]] و عالم به قانون باشد.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۴۴–۴۵.</ref> ایشان رکن اصلی حاکمیت قانون و مؤثربودن آن در جامعه را برابری همه افراد جامعه در برابر تمامی قوانین می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۱/۴۶۷.</ref> در این نگاه حتی [[خلیفه|جانشین رسول خدا (ص)]] و بلکه [[پیامبر(ص)]] نیز تابع قانون‌اند؛<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۹/۴۲۴–۴۲۶ و ۱۴/۲۲۱.</ref> چنان‌که اگر کسی از مردم از آن سرپیچی کند، مجرم و قابل تعقیب خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۴/۲۲۱.</ref> ایشان بر ضرورت پایبندی به قوانین و مقررات تأکید می‌کرد؛ هرچند برخلاف رأی فرد باشد؛<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۴/۳۷۷.</ref> بدین معنا که زمامدار [[جامعه|جامعه اسلامی]] که مجری قانون است، باید تمام افراد جامعه خود را در برابر قانون مساوی بداند و هیچ‌گونه تبعیضی میان خود و افرادش با دیگران قائل نشود.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.</ref> امام‌خمینی [[دستگاه قضا]] را نیز موظف می‌دانست حتی ادعای پایین‌ترین افراد علیه شخص اولِ کشور را بشنود و وی را احضار و در صورت مجرم‌بودن، حکم خدا را بدون ذره‌ای چشم‌پوشی اجرا کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۱۸.</ref> و ماجرای فرد یهودی را که مدعی بود زره وی نزد [[امیرالمؤمنین(ع)]] است، نمونه کامل برابری حاکم و مردم در برابر قانون شمرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۹۸.</ref>
به باور [[امام‌خمینی]] حکومت اسلامی، حکومت قانون است و به همین دلیل، [[حاکم اسلامی]] که مجری احکام و قوانین الهی است، باید متصف به [[عدالت]] و عالم به قانون باشد.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۴۴–۴۵.</ref> ایشان رکن اصلی حاکمیت قانون و مؤثربودن آن در جامعه را برابری همه افراد جامعه در برابر تمامی قوانین می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۱/۴۶۷.</ref> در این نگاه حتی جانشین رسول خدا (ص) و بلکه [[پیامبر(ص)]] نیز تابع قانون‌اند؛<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۹/۴۲۴–۴۲۶ و ۱۴/۲۲۱.</ref> چنان‌که اگر کسی از مردم از آن سرپیچی کند، مجرم و قابل تعقیب خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۴/۲۲۱.</ref> ایشان بر ضرورت پایبندی به قوانین و مقررات تأکید می‌کرد؛ هرچند برخلاف رأی فرد باشد؛<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۴/۳۷۷.</ref> بدین معنا که زمامدار [[جامعه|جامعه اسلامی]] که مجری قانون است، باید تمام افراد جامعه خود را در برابر قانون مساوی بداند و هیچ‌گونه تبعیضی میان خود و افرادش با دیگران قائل نشود.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.</ref> امام‌خمینی دستگاه قضا را نیز موظف می‌دانست حتی ادعای پایین‌ترین افراد علیه شخص اولِ کشور را بشنود و وی را احضار و در صورت مجرم‌بودن، حکم خدا را بدون ذره‌ای چشم‌پوشی اجرا کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۱۸.</ref> و ماجرای فرد یهودی را که مدعی بود زره وی نزد [[امیرالمؤمنین(ع)]] است، نمونه کامل برابری حاکم و مردم در برابر قانون شمرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۹۸.</ref>


از سوی دیگر، به دلیل ماهیت مردمی و اسلامی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، امام‌خمینی تمکین‌نکردن در برابر قانون را که به اخلال در تحقق کامل اسلام در کشور می‌انجامد، موجب [[عقاب الهی]] می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۷۹.</ref> و باور داشت قانون‌شکنان از چارچوب نظام و [[اسلام]] خارج‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۸–۳۷۹.</ref> ایشان مسئولان دولتی نظام را نیز به استفاده حداکثری از فرصت مسئولیتی که دارند به نفع اسلام و [[جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] توصیه می‌کرد و معتقد بود مبنای عمل آنان باید قوانین مجلس باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۱۵.</ref> ایشان باور داشت درمان نابسامانی‌های کشور در آن است که افراد و حتی [[رئیس‌جمهور]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۶۲.</ref> وظایفشان را بر مبنای قانون انجام دهند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۲.</ref>
از سوی دیگر، به دلیل ماهیت مردمی و اسلامی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، امام‌خمینی تمکین‌نکردن در برابر قانون را که به اخلال در تحقق کامل اسلام در کشور می‌انجامد، موجب [[عقاب الهی]] می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۷۹.</ref> و باور داشت قانون‌شکنان از چارچوب نظام و [[اسلام]] خارج‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۸–۳۷۹.</ref> ایشان مسئولان دولتی نظام را نیز به استفاده حداکثری از فرصت مسئولیتی که دارند به نفع اسلام و [[جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] توصیه می‌کرد و معتقد بود مبنای عمل آنان باید قوانین مجلس باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۱۵.</ref> ایشان باور داشت درمان نابسامانی‌های کشور در آن است که افراد و حتی رئیس‌جمهور<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۶۲.</ref> وظایفشان را بر مبنای قانون انجام دهند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۲.</ref>


امام‌خمینی دربارهٔ کسانی که مردم را نسبت به قانون دلسرد می‌کنند نیز هشدار می‌داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۲۵.</ref> و بی‌توجهی مردم به قانون را بی‌توجهی به اسلام می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۹.</ref> و آنان را به همکاری با نهادهایی که بر مبنای قانون عمل می‌کنند توصیه می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۴۰–۱۴۱.</ref> ایشان با اعتقاد به همگانی بودن قانون و لزوم احترام مردم به آن،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۱۴.</ref> بر این باور بود که مردم حتی در [[انتخابات]] هم باید انتخاب خود را بر مبنای [[موازین شرعی]] و قانون ترسیم کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۱.</ref> و به کسی رأی دهند که به قوانین اسلام وفادار باشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۷۸.</ref> تخلف از قانون، هرچند قوانین راهنمایی و رانندگی، از نظر ایشان جایز نبود.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۵۴۲.</ref> ایشان برای انتقال اهمیت موضوع قانون و قانون‌مداری در سطح جامعه، سال ۱۳۶۰ را به نام «قانون» نام‌گذاری کرد و همه را به اطاعت از قانون<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۱۴/۴۵۳.</ref> و حمایت از آن فراخواند.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۱۵/۴۴۹–۴۵۰.</ref>
امام‌خمینی دربارهٔ کسانی که مردم را نسبت به قانون دلسرد می‌کنند نیز هشدار می‌داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۲۵.</ref> و بی‌توجهی مردم به قانون را بی‌توجهی به اسلام می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۹.</ref> و آنان را به همکاری با نهادهایی که بر مبنای قانون عمل می‌کنند توصیه می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۴۰–۱۴۱.</ref> ایشان با اعتقاد به همگانی بودن قانون و لزوم احترام مردم به آن،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۱۴.</ref> بر این باور بود که مردم حتی در [[انتخابات]] هم باید انتخاب خود را بر مبنای موازین شرعی و قانون ترسیم کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۱.</ref> و به کسی رأی دهند که به قوانین اسلام وفادار باشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۷۸.</ref> تخلف از قانون، هرچند قوانین راهنمایی و رانندگی، از نظر ایشان جایز نبود.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۵۴۲.</ref> ایشان برای انتقال اهمیت موضوع قانون و قانون‌مداری در سطح جامعه، سال ۱۳۶۰ را به نام «قانون» نام‌گذاری کرد و همه را به اطاعت از قانون<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۱۴/۴۵۳.</ref> و حمایت از آن فراخواند.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۱۵/۴۴۹–۴۵۰.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۲۱٬۱۴۹

ویرایش