۱٬۷۶۵
ویرایش
جز (انتقال از رده:مقالههای جلد اول دانشنامه به رده:مقالههای جلد اول دانشنامه امامخمینی ردهانبوه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اخلاق'''، دانش ملکات انسانی و چگونگی تهذیب صفات. | '''اخلاق'''، دانش ملکات انسانی و چگونگی تهذیب صفات. | ||
علم اخلاق از خُلق و [[ملکات نفسانی]] بحث و صفات و ملکات پسندیده و ناپسند انسان را توضیح و راه درمان آنها را بیان میکند. | |||
امامخمینی علم اخلاق را علم به منجیات و مهلکات خُلقی و تربیت قلب و ریاضت آن و همچنین علم به کیفیت تحصیل [[فضایل]] و رهایی از [[رذایل]] و علم به مبادی و شرایط آنها میداند. و درباره اهمیت و ضرورت اخلاق بر این باور است که تمام مقاصد انبیا(ص) آن بوده که انسان را از زشتیها و رذیلتهای اخلاقی دور و با آداب نیکو آشنا سازند. | |||
ایشان هدف از علم اخلاق را معالجه رذیلتهای اخلاقی، تصفیه صفات، اصلاح قلب و رسیدن به معرفت حقیقی و تجلیات اسما و صفات میداند که مقدمه برای [[تهذیب نفس|تهذیب نفوس]] است و در نهایت برای حاصلشدن مقصد بالاتر، یعنی توحید هستند. | |||
رویکرد اخلاقی امامخمینی ائتلافی است و به همه منابع کسب معرفت اخلاقی (اعم از عقل، نقل و شهود) توجه دارد و رویکرد تلفیقی را کاملتر و نتایج علمی حاصل از بهکارگیری آن را قابل اعتمادتر میداند. | |||
امامخمینی علم اخلاق را در دو حوزه فردی و اجتماعی گسترده میداند و در حوزه فردی بیشتر به فردگرایی و بیان ملکات نفس توجه و در حوزه اجتماعی بیشتر رویکرد وظیفهگرایانه دارد. | |||
اصول ملکات اخلاقی نزد امامخمینی عبارتاند از: [[قوه شهوت]]، [[قوه غضب]]، قوه علمیه، [[قوه عدالت]] و هر یک از این قوا، نقطه تعادل و دو نقطه افراط و تفریط دارند. | |||
ایشان برای درمان رذایل روشهایی علمی چون؛ ریاضت، درمان با ضد، ایمان به توحید و کسب محبت خداوند و عملی مانند [[تفکر]] ارائه کرده است. | |||
==معنای لغوی و اصطلاحی== | ==معنای لغوی و اصطلاحی== | ||
اخلاق، جمع خُلْق به معنای شکل و صورت باطنی وجود آدمی است؛ چنانکه خَلْق به صورت ظاهری انسان مربوط است.<ref>راغب، مفردات، ۲۹۷؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۳/۱۲۴؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۶/۸۷۱۱.</ref> خُلق گاهی به معنای قوای غریزی فطری و طبیعی و گاهی به افعال صادر از آنها گفته میشود.<ref>راغب، الذریعه، ۱۱۳-۱۱۴.</ref> در اصطلاح علم اخلاق، خُلق ملکه نفسانی است که به اقتضای آن، کارها به آسانی و بدون نیاز به تامل از انسان سر میزنند.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۱۵؛ مدنی، ریاض السالکین، ۳/۲۹۹.</ref> علم اخلاق علمی است که از خُلق و ملکات نفسانی بحث میکند<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۳۷۰.</ref> و علم به احوال [[قلب]]، یعنی صفات و ملکات پسندیده و ناپسند<ref>فیض کاشانی، الحقائق، ۱۹.</ref> که انسان را به نجات، [[سعادت]] و [[قرب حقتعالی]] یا هلاکت و [[شقاوت]] میافکند و راه درمان آنها را بیان میکند.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۷.</ref> | اخلاق، جمع خُلْق به معنای شکل و صورت باطنی وجود آدمی است؛ چنانکه خَلْق به صورت ظاهری انسان مربوط است.<ref>راغب، مفردات، ۲۹۷؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۳/۱۲۴؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۶/۸۷۱۱.</ref> خُلق گاهی به معنای قوای غریزی فطری و طبیعی و گاهی به افعال صادر از آنها گفته میشود.<ref>راغب، الذریعه، ۱۱۳-۱۱۴.</ref> در اصطلاح علم اخلاق، خُلق ملکه نفسانی است که به اقتضای آن، کارها به آسانی و بدون نیاز به تامل از انسان سر میزنند.<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۱۵؛ مدنی، ریاض السالکین، ۳/۲۹۹.</ref> علم اخلاق علمی است که از خُلق و ملکات نفسانی بحث میکند<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۳۷۰.</ref> و علم به احوال [[قلب]]، یعنی صفات و ملکات پسندیده و ناپسند<ref>فیض کاشانی، الحقائق، ۱۹.</ref> که انسان را به نجات، [[سعادت]] و [[قرب حقتعالی]] یا هلاکت و [[شقاوت]] میافکند و راه درمان آنها را بیان میکند.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۷.</ref> |