پرش به محتوا

آزادی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۰ بهمن ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''آزادی'''، اختیارِ انسان در گزینش و انجام کنش‌های فردی و اجتماعی.
'''آزادی'''، اختیارِ انسان در گزینش و انجام کنش‌های فردی و اجتماعی.
 
آزادی، اختیار فرد در انجام کنش‌های فردی و اجتماعی است. در اسلام، آزادی خود هدف نیست بلکه ابزاری است برای رهایی انسان از بندگی انسان‌های دیگر و در عین حال رهایی از نفسانیات خود. بنابراین آزادی به معنای غربی آن از نظر [[امام‌خمینی]] پذیرفتنی نبود و آن را موجب تباهی فرد و [[جامعه]] می‌دانست. آزادی، شامل آزادی فردی و اجتماعی است و مرز آن را [[مصلحت]] تعیین می‌کند: مصلحت اسلام، مصلحت نظام و مصلحت مردم. از مصادیق آزادی، می‌توان به آزادی بیان، آزادی اندیشه و آزادی سیاسی اشاره کرد. امام‌خمینی با وارد کردن [[فقه]] به عرصۀ سیاست، بر این باور بود که حکومت و دموکراسی اسلامی بهتر از انواع دیگر حکومت می‌تواند ضامن آزادی مردم باشد؛ به شرط آن‌که برحذر از فساد و قانون‌گریزی، و در نظارت کامل و همیشگی [[مردم]] باشد. به باور ایشان سلب آزادی مردم و ایجاد فشار و اختناق حتی به بهانه [[توسعه و پیشرفت|پیشرفت و توسعه]] جامعه پذیرفته نیست.
 
آزادی، اختیار فرد در انجام کنش‌های فردی و اجتماعی است. در اسلام، آزادی خود هدف نیست بلکه ابزاری است برای رهایی انسان از بندگی انسان‌های دیگر و در عین حال رهایی از نفسانیات خود. بنابراین آزادی به معنای غربی آن از نظر امام خمینی پذیرفتنی نبود و آن را موجب تباهی فرد و جامعه می‌دانست. آزادی، شامل آزادی فردی و اجتماعی است و مرز آن را [[مصلحت]] تعیین می‌کند: مصلحت اسلام، [[مصلحت نظام]] و مصلحت مردم. از مصادیق آزادی، می‌توان به [[آزادی بیان]]، [[آزادی اندیشه]] و [[آزادی سیاسی]] اشاره کرد. امام خمینی با وارد کردن [[فقه]] به عرصۀ سیاست، بر این باور بود که حکومت و دموکراسی اسلامی بهتر از انواع دیگر حکومت می‌تواند ضامن آزادی مردم باشد؛ به شرط آن‌که برحذر از فساد و قانون‌گریزی، و در نظارت کامل و همیشگی مردم باشد. به باور ایشان سلب آزادی مردم و ایجاد فشار و [[اختناق]] حتی به بهانه پیشرفت و [[توسعه]] جامعه پذیرفته نیست.
==معنای لغوی و اصطلاحی==
==معنای لغوی و اصطلاحی==
آزادی به حریت، [[اختیار]]، خلاف بندگی و قدرت عمل یا ترک عمل، معنا شده است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱/۷۷.</ref> و رفتار و کنشی را که انسان بر اساس خواسته برآمده از میل و اراده خود محقق می‌کند، آزادی گویند.<ref>محمدرضایی، آزادی از دیدگاه کانت، ۱۲۴.</ref> این وصف گاهی به توانایی فرد در رهایی از دخالت دیگران برای انجام عمل یا احتراز از آن تعلق می‌گیرد<ref>لاک، تحقیق در فهم بشر، ۱۴۷؛ آربلاستر، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، ۸۴.</ref> که در این صورت به برداشت فلسفی از مفهوم [[قدرت]]، یعنی صدور آگاهانه و اختیاری فعل از سوی فاعل، <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۶/۳۰۷ ۳۰۸؛ طباطبایی، نهایة الحکمه، ۲۹۷ ۲۹۸.</ref> بسیار نزدیک است؛ اما گاهی به فقدان مانع در انجام خواسته‌های خردورزانه و هدفمند و دارای غایت ارزشی نظر دارد<ref>برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ۲۶۶ ۲۶۷؛ واعظی، امام‌خمینی و مبحث آزادی، ۱۱۹ ۱۲۰.</ref> که از این منظر، آزادی در محدوده‌ای از هنجارها و قوانین قرار می‌گیرد<ref>کانت، درس‌های فلسفه اخلاق، ۵۶؛ واعظی، امام‌خمینی و مبحث آزادی، ۱۱۶.</ref> و با برپایی حکومت، پیوند می‌یابد<ref>برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ۲۷۲.</ref>؛ بدین ترتیب، برای تعریف مفهوم آزادیِ فرد<ref>رجایی، در آزادی، ۲۲.</ref> باید به دو شاخص اصلی یعنی فقدان مانع و امکان بروز خواسته توجه شود.<ref>جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ۳۶۳.</ref> اندیشمندان معتقدند فهم معنای آزادی و به تبع آن ارائه تعریف جامع و مانع از آن، بسیار دشوار یا ناممکن است.<ref>شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ۱۱۷ ۱۱۸.</ref> در متون سیاسی، آزادی، حق افراد جامعه برای شرکت در امور [[حکومت]] و تعیین سرنوشت است. این آزادی‌ها در قالب آزادی انتخاب حاکم، حکومت، مجلس، [[آزادی احزاب]] و مانند آن تحقق می‌یابد.<ref>شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ۲۵۳ ۲۵۴.</ref>
آزادی به حریت، [[اختیار]]، خلاف بندگی و قدرت عمل یا ترک عمل، معنا شده است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱/۷۷.</ref> و رفتار و کنشی را که انسان بر اساس خواسته برآمده از میل و اراده خود محقق می‌کند، آزادی گویند.<ref>محمدرضایی، آزادی از دیدگاه کانت، ۱۲۴.</ref> این وصف گاهی به توانایی فرد در رهایی از دخالت دیگران برای انجام عمل یا احتراز از آن تعلق می‌گیرد<ref>لاک، تحقیق در فهم بشر، ۱۴۷؛ آربلاستر، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، ۸۴.</ref> که در این صورت به برداشت فلسفی از مفهوم [[قدرت]]، یعنی صدور آگاهانه و اختیاری فعل از سوی فاعل، <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۶/۳۰۷ ۳۰۸؛ طباطبایی، نهایة الحکمه، ۲۹۷ ۲۹۸.</ref> بسیار نزدیک است؛ اما گاهی به فقدان مانع در انجام خواسته‌های خردورزانه و هدفمند و دارای غایت ارزشی نظر دارد<ref>برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ۲۶۶ ۲۶۷؛ واعظی، امام‌خمینی و مبحث آزادی، ۱۱۹ ۱۲۰.</ref> که از این منظر، آزادی در محدوده‌ای از هنجارها و قوانین قرار می‌گیرد<ref>کانت، درس‌های فلسفه اخلاق، ۵۶؛ واعظی، امام‌خمینی و مبحث آزادی، ۱۱۶.</ref> و با برپایی حکومت، پیوند می‌یابد<ref>برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ۲۷۲.</ref>؛ بدین ترتیب، برای تعریف مفهوم آزادیِ فرد<ref>رجایی، در آزادی، ۲۲.</ref> باید به دو شاخص اصلی یعنی فقدان مانع و امکان بروز خواسته توجه شود.<ref>جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ۳۶۳.</ref> اندیشمندان معتقدند فهم معنای آزادی و به تبع آن ارائه تعریف جامع و مانع از آن، بسیار دشوار یا ناممکن است.<ref>شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ۱۱۷ ۱۱۸.</ref> در متون سیاسی، آزادی، حق افراد جامعه برای شرکت در امور حکومت و تعیین سرنوشت است. این آزادی‌ها در قالب آزادی انتخاب حاکم، حکومت، مجلس، آزادی احزاب و مانند آن تحقق می‌یابد.<ref>شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ۲۵۳ ۲۵۴.</ref>


در آموزه‌های اسلامی، مفهوم آزادی و [[بندگی]] با هم ارتباط دارند و نخستین مبنای آزادی و [[خداشناسی]] و بندگی خدا، <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۵/۱۳۹.</ref> دوری از «بندگی دیگران» است.<ref>نهج البلاغه، ن۳۱، ۴۲۳.</ref> در واقع یکتاپرستی، انسان را از سرسپردگی در برابر هر موجود دیگری می‌رهاند.<ref>طالقانی، پرتوی از قرآن، ۵/۱۷۵ ۱۷۶؛ فاضل قانع، ظرفیت‌های تمدنی اسلام، ۱۳۴.</ref> آزادی در [[اسلام]]، علاوه بر رهایی از آمریت دنیایی دیگران، شامل رهایی از تمنیات درونی و وسوسه‌های مادی و در یک کلام رهایی از هرچه رنگ تعلق داشته باشد نیز می‌شود<ref>روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ۱۵۶ ۱۶۸؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۳۰۷ ۳۰۹.</ref>؛ زیرا آدمی تنها در پرتو آزادیِ نفسانی و درونی بر حفظ انسانیت خویش توانا خواهد بود<ref>صدر، نقش پیشوایان شیعه در بازسازی جامعه اسلامی و آزادی در قرآن، ۲۴.</ref> و از این رهگذر، زمینه‌ساز آزادی پایدار اجتماعی می‌گردد؛ از این‌رو گرایش به سوی رهایی مطلق و نبود مانع در برابر خواسته‌های نفسانی در آموزه‌های [[قرآن کریم]] نکوهش شده است<ref>قیامت، ۵؛ جاثیه، ۲۳.</ref>؛ زیرا چنین رویکردی، بردگی انسان را در پی خواهد داشت<ref>جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ۱۸۹ ۱۹۰.</ref>؛ به همین دلیل در آموزه‌های اسلامی هم بر جهت و غایت آزادی<ref>دهر، ۳؛ اسراء، ۱۸ ۲۰.</ref> و هم بر رفع موانع درونی به کمک پرهیزگاری و خویشتنداری<ref>انفال، ۲۹؛ تغابن، ۱۶.</ref> تاکید شده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۴۴۲ ۴۴۳.</ref> رهاورد این بنیانِ معرفتی آن است که آزادی از دیدگاه اسلام نه یک هدف نهایی، بلکه یک کمال ابزاری است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۳۰۶.</ref>
در آموزه‌های اسلامی، مفهوم آزادی و بندگی با هم ارتباط دارند و نخستین مبنای آزادی و [[خداشناسی]] و بندگی خدا، <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۵/۱۳۹.</ref> دوری از «بندگی دیگران» است.<ref>نهج البلاغه، ن۳۱، ۴۲۳.</ref> در واقع یکتاپرستی، انسان را از سرسپردگی در برابر هر موجود دیگری می‌رهاند.<ref>طالقانی، پرتوی از قرآن، ۵/۱۷۵ ۱۷۶؛ فاضل قانع، ظرفیت‌های تمدنی اسلام، ۱۳۴.</ref> آزادی در [[اسلام]]، علاوه بر رهایی از آمریت دنیایی دیگران، شامل رهایی از تمنیات درونی و وسوسه‌های مادی و در یک کلام رهایی از هرچه رنگ تعلق داشته باشد نیز می‌شود<ref>روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ۱۵۶ ۱۶۸؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۳۰۷ ۳۰۹.</ref>؛ زیرا آدمی تنها در پرتو آزادیِ نفسانی و درونی بر حفظ انسانیت خویش توانا خواهد بود<ref>صدر، نقش پیشوایان شیعه در بازسازی جامعه اسلامی و آزادی در قرآن، ۲۴.</ref> و از این رهگذر، زمینه‌ساز آزادی پایدار اجتماعی می‌گردد؛ از این‌رو گرایش به سوی رهایی مطلق و نبود مانع در برابر خواسته‌های نفسانی در آموزه‌های [[قرآن کریم]] نکوهش شده است<ref>قیامت، ۵؛ جاثیه، ۲۳.</ref>؛ زیرا چنین رویکردی، بردگی انسان را در پی خواهد داشت<ref>جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ۱۸۹ ۱۹۰.</ref>؛ به همین دلیل در آموزه‌های اسلامی هم بر جهت و غایت آزادی<ref>دهر، ۳؛ اسراء، ۱۸ ۲۰.</ref> و هم بر رفع موانع درونی به کمک پرهیزگاری و خویشتنداری<ref>انفال، ۲۹؛ تغابن، ۱۶.</ref> تاکید شده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۴۴۲ ۴۴۳.</ref> رهاورد این بنیانِ معرفتی آن است که آزادی از دیدگاه اسلام نه یک هدف نهایی، بلکه یک کمال ابزاری است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۳۰۶.</ref>


[[امام‌خمینی]] در تعریف آزادی، این مفهوم را تنها در قلمرو تعیین‌شده اسلامی معتبر می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۴۸۷ و ۱۲/۲۸۳.</ref> و همین را آزادی حقیقی می‌نامید<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۴۳۲ و ۱۵/۱۶۸ ۱۶۹.</ref> که تلاش برای دستیابی به آن، ضرورت دارد و باید به بهترین وجه فراهم گردد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۵۶.</ref>
[[امام‌خمینی]] در تعریف آزادی، این مفهوم را تنها در قلمرو تعیین‌شده اسلامی معتبر می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۴۸۷ و ۱۲/۲۸۳.</ref> و همین را آزادی حقیقی می‌نامید<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۴۳۲ و ۱۵/۱۶۸ ۱۶۹.</ref> که تلاش برای دستیابی به آن، ضرورت دارد و باید به بهترین وجه فراهم گردد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۵۶.</ref>
خط ۱۲: خط ۱۰:
آزادی از بزرگ‌ترین نعمت‌های زندگی و از گرانبهاترین سرمایه‌های سعادت مادی و معنوی انسان است. میل به آزادی در سرشت بشر درآمیخته است و از گواراترین خواسته‌های طبیعی آدمی است.<ref>اسحاقی، آزادی در اسلام و غرب، ۵۲.</ref> آزادی از واژگانی است که همواره در طول تاریخ همگان از آن استفاده کرده اند و انسان‌ها برای توجیه اعمال خود به آن متوسل شده اند.<ref>شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ۱۱۷.</ref>
آزادی از بزرگ‌ترین نعمت‌های زندگی و از گرانبهاترین سرمایه‌های سعادت مادی و معنوی انسان است. میل به آزادی در سرشت بشر درآمیخته است و از گواراترین خواسته‌های طبیعی آدمی است.<ref>اسحاقی، آزادی در اسلام و غرب، ۵۲.</ref> آزادی از واژگانی است که همواره در طول تاریخ همگان از آن استفاده کرده اند و انسان‌ها برای توجیه اعمال خود به آن متوسل شده اند.<ref>شیرخانی، آزادی از نگاه اسلام شیعی، ۱۱۷.</ref>


پیشینه آزادی در اندیشه دینی [[مسلمانان]] با مفهوم امروزی آن همسان نیست<ref>فراتی، آزادی در اندیشه امام‌خمینی، آزادی در اندیشه امام‌خمینی، ۱۲۴.</ref>؛ زیرا مسلمانان بر بنیان [[معرفت‌شناسی]] و [[انسان‌شناسی دینی]] و در امتداد مسئله کلامی ـ فلسفی [[جبر و اختیار]]، گفتمان ویژه خود را درباره آزادی پدید آورده اند<ref>سجادی، مبانی تحزب در اندیشه سیاسی اسلام، ۱۰۱؛ عماره، المعتزلة و مشکلة الحریة الانسانیه، ۱۷ ۲۹؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۵۲۵ ۵۲۷.</ref> که تمایز روش‌شناختی آشکاری با رویکرد جامعه‌شناختی درباره آزادی دارد<ref>روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ۱۹.</ref>؛ از این‌رو توجه به زمینه‌های اجتماعی و پیامدهای سیاسیِ مفهوم آزادی اگرچه در برخی از آثار اندیشمندان مسلمان مشاهده می‌شود، <ref>قاضی‌عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۸/۳.</ref> اما این رویکرد تا سده‌های میانی، از اقبال چندانی برخوردار نبود.<ref>روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ۲۲۱.</ref> در این چارچوب، آن دسته از اندیشمندان مسلمان که تمام افعال انسان را به خدا نسبت می‌دهند و قدرت انسان را در انجام عمل، بی‌اثر می‌پندارند، <ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۹۷.</ref> [[انسان]] را موجودی بی‌اختیار و فاقد آزادی می‌دانند؛ اما اندیشمندانی که فعل گزینشی انسان را در طول [[مشیت خدا]] می‌بینند، انسان را موجودی مختار دانسته اند که آزادی خویش را نیز از ناحیه اراده خداوند دریافت کرده است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۶/۳۷۱ ۳۷۲؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۳۲۷.</ref> در قالب همین رویکرد، اندیشمندان مسلمان ازجمله [[امام‌خمینی]] از موضوعاتی مانند طلب و اراده، [[عدالت]]، [[حسن و قبح عقلی]]، [[اصل برائت]] و [[اباحه]]، [[قاعده نفی ضرر]] و [[قاعده عدم سلطه]] در حوزه‌های کلامی، فلسفی و فقهی و در ارتباط با «[[حریت]]» و آزادی بحث کرده اند.<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۴۸۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|جبر و اختیار| الطلب و الاراده}} همچنین آزادی به معنای رهایی انسان از تعلقات دنیوی، سابقه‌ای طولانی در اندیشه [[عرفان|عرفانی]] مسلمانان داشته است.<ref>فراتی، آزادی در اندیشه امام‌خمینی، ۱۲۴.</ref>
پیشینه آزادی در اندیشه دینی [[مسلمانان]] با مفهوم امروزی آن همسان نیست<ref>فراتی، آزادی در اندیشه امام‌خمینی، آزادی در اندیشه امام‌خمینی، ۱۲۴.</ref>؛ زیرا مسلمانان بر بنیان معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی دینی و در امتداد مسئله کلامی ـ فلسفی [[جبر و اختیار]]، گفتمان ویژه خود را درباره آزادی پدید آورده اند<ref>سجادی، مبانی تحزب در اندیشه سیاسی اسلام، ۱۰۱؛ عماره، المعتزلة و مشکلة الحریة الانسانیه، ۱۷ ۲۹؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۵۲۵ ۵۲۷.</ref> که تمایز روش‌شناختی آشکاری با رویکرد جامعه‌شناختی درباره آزادی دارد<ref>روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ۱۹.</ref>؛ از این‌رو توجه به زمینه‌های اجتماعی و پیامدهای سیاسیِ مفهوم آزادی اگرچه در برخی از آثار اندیشمندان مسلمان مشاهده می‌شود، <ref>قاضی‌عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۸/۳.</ref> اما این رویکرد تا سده‌های میانی، از اقبال چندانی برخوردار نبود.<ref>روزنتال، مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان، ۲۲۱.</ref> در این چارچوب، آن دسته از اندیشمندان مسلمان که تمام افعال انسان را به خدا نسبت می‌دهند و قدرت انسان را در انجام عمل، بی‌اثر می‌پندارند، <ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۹۷.</ref> [[انسان]] را موجودی بی‌اختیار و فاقد آزادی می‌دانند؛ اما اندیشمندانی که فعل گزینشی انسان را در طول [[مشیت خدا]] می‌بینند، انسان را موجودی مختار دانسته اند که آزادی خویش را نیز از ناحیه اراده خداوند دریافت کرده است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۶/۳۷۱ ۳۷۲؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۳۲۷.</ref> در قالب همین رویکرد، اندیشمندان مسلمان ازجمله [[امام‌خمینی]] از موضوعاتی مانند طلب و اراده، [[عدالت]]، [[حسن و قبح عقلی]]، [[اصل برائت]] و [[اباحه]]، [[قاعده نفی ضرر]] و [[قاعده عدم سلطه]] در حوزه‌های کلامی، فلسفی و فقهی و در ارتباط با «حریت» و آزادی بحث کرده اند.<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۴۸۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|جبر و اختیار| الطلب و الاراده}} همچنین آزادی به معنای رهایی انسان از تعلقات دنیوی، سابقه‌ای طولانی در اندیشه [[عرفان|عرفانی]] مسلمانان داشته است.<ref>فراتی، آزادی در اندیشه امام‌خمینی، ۱۲۴.</ref>


در دوران معاصر، توجه فزاینده به آزادی در بسیاری از جوامع، مطالبه آن را در برابر گرایش به [[دین]] و [[مذهب]] قرار داده است. در جامعه مسلمان ایران نیز [[نهضت مشروطه]]، آوردگاه این تقابل بود.<ref>نجفی، شیخ‌فضل‌الله نوری، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، شیخ‌فضل‌الله نوری، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ۱۰/۹۹ ۱۰۰.</ref> در یک سو، برخی از روشنفکران برای دفاع از آزادی به ضدیت با مذهب روی آوردند<ref>فراستخواه، سرآغاز نواندیشی معاصر (دینی و غیر دینی)، ۳۵۹ ۳۷۰.</ref> تا جایی که [[شیخ‌فضل‌الله نوری]] (۱۲۵۹-۱۳۲۷ق) در برابر افراط آنان در آزادی‌خواهی و خروج از دایره مسلمانی هشدار داد<ref>نجفی، شیخ‌فضل‌الله نوری، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ۱۰/۹۹.</ref> و در سوی دیگر، برخی از اندیشمندان مسلمان کوشیدند تا با تبیین شواهدی از آزادیِ مورد نظر اسلام، این وضعیت را دگرگون<ref>نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، ۷۰ ۷۲ و ۸۴ ۸۵.</ref> و سازگاری آموزه‌های اسلامی با آزادی‌های سیاسی و مدنی را تبیین کنند.<ref>منصورنژاد، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ۱۱/۶۵.</ref> در امتداد تاریخی بحران آزادی‌خواهی در ایران، [[انقلاب اسلامی]] پاسخی روزآمد به این خواسته فراگیر اجتماعی بود<ref>صالحی، جایگاه آزادی در اندیشه سیاسی حضرت امام‌خمینی، ۴۱۹.</ref> که خاستگاه الهی آزادی و همراهی آن با مسئولیت‌پذیری و تکلیف‌محوری انسان را نهادینه کرد.<ref>سجادی، مبانی تحزب در اندیشه سیاسی اسلام ۱۰۲.</ref>
در دوران معاصر، توجه فزاینده به آزادی در بسیاری از جوامع، مطالبه آن را در برابر گرایش به [[دین]] و مذهب قرار داده است. در جامعه مسلمان ایران نیز [[نهضت مشروطه]]، آوردگاه این تقابل بود.<ref>نجفی، شیخ‌فضل‌الله نوری، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، شیخ‌فضل‌الله نوری، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ۱۰/۹۹ ۱۰۰.</ref> در یک سو، برخی از روشنفکران برای دفاع از آزادی به ضدیت با مذهب روی آوردند<ref>فراستخواه، سرآغاز نواندیشی معاصر (دینی و غیر دینی)، ۳۵۹ ۳۷۰.</ref> تا جایی که [[شیخ‌فضل‌الله نوری]] (۱۲۵۹-۱۳۲۷ق) در برابر افراط آنان در آزادی‌خواهی و خروج از دایره مسلمانی هشدار داد<ref>نجفی، شیخ‌فضل‌الله نوری، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ۱۰/۹۹.</ref> و در سوی دیگر، برخی از اندیشمندان مسلمان کوشیدند تا با تبیین شواهدی از آزادیِ مورد نظر اسلام، این وضعیت را دگرگون<ref>نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، ۷۰ ۷۲ و ۸۴ ۸۵.</ref> و سازگاری آموزه‌های اسلامی با آزادی‌های سیاسی و مدنی را تبیین کنند.<ref>منصورنژاد، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ۱۱/۶۵.</ref> در امتداد تاریخی بحران آزادی‌خواهی در ایران، [[انقلاب اسلامی]] پاسخی روزآمد به این خواسته فراگیر اجتماعی بود<ref>صالحی، جایگاه آزادی در اندیشه سیاسی حضرت امام‌خمینی، ۴۱۹.</ref> که خاستگاه الهی آزادی و همراهی آن با مسئولیت‌پذیری و تکلیف‌محوری انسان را نهادینه کرد.<ref>سجادی، مبانی تحزب در اندیشه سیاسی اسلام ۱۰۲.</ref>
==خاستگاه آزادی==
==خاستگاه آزادی==


آزادی یکی از والاترین ارزش‌های انسانی<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۱۱۷.</ref> و از لوازم حیات و زندگی بشر<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۴۳۵.</ref> است و بدون آزادی، حیات اجتماعی بشر ادامه پیدا نمی‌کند<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۷/۴۴۲.</ref>؛ زیرا تنها در پرتو بهره‌مندی از چنین موهبتی، انسان می‌تواند به حقوق طبیعی خویش دست یابد.<ref>غروی، مبانی حقوق در اسلام، ۳۲۴.</ref> آزادی انسان، اگرچه امری تکوینی و طبیعی است، اما بهره‌مندی از آن بر بنیان‌های معرفتی درباره هستی و انسان استوار است و نیازمند وجود اسبابی مانند ظرفیت‌ها و زمینه‌های اجتماعی در قالب هنجار و قانون است تا آدمی را در رسیدن به غایت مطلوب یاری کند<ref>لاک، نامه‌ای در باب تساهل، ۱۷۱؛ برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ۲۵۱.</ref>؛ زیرا آزادی به معنای رهایی انسان و وانهادگی مطلق او، مطلوب نیست<ref>واعظی، امام‌خمینی و مبحث آزادی، ۱۲۰.</ref> و آدمی در بهره‌مندی از آزادی، نیازمند هدایت است.
آزادی یکی از والاترین ارزش‌های انسانی<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۱۱۷.</ref> و از لوازم حیات و زندگی بشر<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۴۳۵.</ref> است و بدون آزادی، حیات اجتماعی بشر ادامه پیدا نمی‌کند<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۷/۴۴۲.</ref>؛ زیرا تنها در پرتو بهره‌مندی از چنین موهبتی، انسان می‌تواند به حقوق طبیعی خویش دست یابد.<ref>غروی، مبانی حقوق در اسلام، ۳۲۴.</ref> آزادی انسان، اگرچه امری تکوینی و طبیعی است، اما بهره‌مندی از آن بر بنیان‌های معرفتی درباره هستی و انسان استوار است و نیازمند وجود اسبابی مانند ظرفیت‌ها و زمینه‌های اجتماعی در قالب هنجار و قانون است تا آدمی را در رسیدن به غایت مطلوب یاری کند<ref>لاک، نامه‌ای در باب تساهل، ۱۷۱؛ برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ۲۵۱.</ref>؛ زیرا آزادی به معنای رهایی انسان و وانهادگی مطلق او، مطلوب نیست<ref>واعظی، امام‌خمینی و مبحث آزادی، ۱۲۰.</ref> و آدمی در بهره‌مندی از آزادی، نیازمند هدایت است.


در [[هستی‌شناسی]] مبتنی بر نظام معنایی توحیدی که جهان، آفریده خدا معرفی می‌شود<ref>اعراف، ۵۴.</ref> و قدرتی برتر از خداوند به رسمیت شناخته نمی‌شود، <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۰۹ و ۱۱۳؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳.</ref> آزادی انسان نیز در پرتو اصل [[توحید]] و با هدایت این آموزه، معنا می‌یابد.<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۴۹۲.</ref> امام‌خمینی با تکیه بر اصل توحید به عنوان والاترین باور دینی، بر این نکته تاکید کرده است که انسان نباید سرسپرده هیچ موجود دیگری جز خدا باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۳۸۷.</ref> به تصریح ایشان اصل آزادی بشر برآمده از [[توحید]] است و هیچ فردی حق ندارد که آزادی دیگران را محدود کند و روابط آنان را بر پایه خواسته‌های خود تنظیم کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۳۸۷ ۳۸۸.</ref>
در هستی‌شناسی مبتنی بر نظام معنایی توحیدی که جهان، آفریده خدا معرفی می‌شود<ref>اعراف، ۵۴.</ref> و قدرتی برتر از خداوند به رسمیت شناخته نمی‌شود، <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۰۹ و ۱۱۳؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳.</ref> آزادی انسان نیز در پرتو اصل [[توحید]] و با هدایت این آموزه، معنا می‌یابد.<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۴۹۲.</ref> امام‌خمینی با تکیه بر اصل توحید به عنوان والاترین باور دینی، بر این نکته تاکید کرده است که انسان نباید سرسپرده هیچ موجود دیگری جز خدا باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۳۸۷.</ref> به تصریح ایشان اصل آزادی بشر برآمده از [[توحید]] است و هیچ فردی حق ندارد که آزادی دیگران را محدود کند و روابط آنان را بر پایه خواسته‌های خود تنظیم کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۳۸۷ ۳۸۸.</ref>


در [[انسان‌شناسی]] مبتنی بر نظام معنایی توحیدی نیز انسان موجودی است که خداوند او را آزاد آفریده است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۰/۳۷۰.</ref>؛ بر این اساس، آزادی از حقوق طبیعی و فطری انسان است که خداوند به او ارزانی داشته است<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۴۹۳.</ref> و او می‌تواند در پرتو این آزادی تکوینی و از روی آگاهی، آنچه را که می‌خواهد انجام دهد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۰/۳۷۰.</ref> این مبنای انسان‌شناختی، در اندیشه کلامی [[شیعیان]] جایگاهی میانه [[جبر و تفویض]] می‌یابد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۵۵ ۱۶۰.</ref> و آنان با پذیرش بدیهی‌بودن اصل آزادی انسان، <ref>طباطبایی، اصول فلسفه، ۳/۱۵۲.</ref> آن را در طول اراده خداوند تعالی می‌دانند. انسان که موجودی امکانی است، همان گونه که در اصل وجود خویش، مستقل از خداوند نیست، در طلب و [[اراده]] خود نیز مستقل از خدا نمی‌تواند باشد<ref>امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۳۶.</ref> و شریعت الهی، گرایش و کنش انسان را جهت می‌بخشد.
در [[انسان‌شناسی]] مبتنی بر نظام معنایی توحیدی نیز انسان موجودی است که خداوند او را آزاد آفریده است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۰/۳۷۰.</ref>؛ بر این اساس، آزادی از حقوق طبیعی و فطری انسان است که خداوند به او ارزانی داشته است<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۴۹۳.</ref> و او می‌تواند در پرتو این آزادی تکوینی و از روی آگاهی، آنچه را که می‌خواهد انجام دهد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۰/۳۷۰.</ref> این مبنای انسان‌شناختی، در اندیشه کلامی [[شیعیان]] جایگاهی میانه [[جبر و تفویض]] می‌یابد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۵۵ ۱۶۰.</ref> و آنان با پذیرش بدیهی‌بودن اصل آزادی انسان، <ref>طباطبایی، اصول فلسفه، ۳/۱۵۲.</ref> آن را در طول اراده خداوند تعالی می‌دانند. انسان که موجودی امکانی است، همان گونه که در اصل وجود خویش، مستقل از خداوند نیست، در طلب و [[اراده]] خود نیز مستقل از خدا نمی‌تواند باشد<ref>امام‌خمینی، الطلب و الاراده، ۳۶.</ref> و شریعت الهی، گرایش و کنش انسان را جهت می‌بخشد.
خط ۲۹: خط ۲۷:
از لوازم تعیین قلمرو آزادی در جامعه بر اساس قوانین [[شریعت]] و قوانین حاکم بر جامعه مسلمان، توجه به «[[مصلحت]]» عمومی است<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۵۰۲.</ref>؛ به بیان دیگر، از نظر امام‌خمینی آزادی تا جایی پذیرفته است که با مصلحت در تغایر نباشد. مصلحت اسلام، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۵۲.</ref> [[مصلحت نظام]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۶۴.</ref> و مصلحت مردم، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۶۵؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۳ ۴۵۴ و ۴۶۲.</ref> سه مصداق اصلی اند که در اندیشه امام‌خمینی به عنوان محدوده آزادی، به آنها توجه شده است؛ البته تشخیص درست این مصالح و موضوعات آن برای محدودکردن دایره آزادی‌های فردی و اجتماعی، چنان‌که [[امام‌خمینی]] تاکید کرده است، نیازمند دقت نظر است و تنها در پرتو کارشناسی‌های دقیق امکان‌پذیر است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۴۲.</ref> در همین راستا امام‌خمینی محدوده‌ای از زندگی خصوصی انسان‌ها را چنان محفوظ می‌داند که حتی دستگاه‌های قانونی نیز اجازه ورود به آن را ندارد، مگر درباره گروه‌های [[محارب]] و تروریست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۱۴۰ ۱۴۲.</ref> و دامنه [[ولایت فقیه]] نیز دربرگیرنده این حریم خصوصی نخواهد بود.<ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۶۵۴ ۶۵۵؛ فقیه، حریم خصوصی شهروندان با تاکید بر فرمان هشت ماده‌ای امام‌خمینی، ۱۰۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشت‌ماده‌ای|تجسس}}
از لوازم تعیین قلمرو آزادی در جامعه بر اساس قوانین [[شریعت]] و قوانین حاکم بر جامعه مسلمان، توجه به «[[مصلحت]]» عمومی است<ref>میراحمدی، رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۵۰۲.</ref>؛ به بیان دیگر، از نظر امام‌خمینی آزادی تا جایی پذیرفته است که با مصلحت در تغایر نباشد. مصلحت اسلام، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۵۲.</ref> [[مصلحت نظام]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۶۴.</ref> و مصلحت مردم، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۶۵؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۳ ۴۵۴ و ۴۶۲.</ref> سه مصداق اصلی اند که در اندیشه امام‌خمینی به عنوان محدوده آزادی، به آنها توجه شده است؛ البته تشخیص درست این مصالح و موضوعات آن برای محدودکردن دایره آزادی‌های فردی و اجتماعی، چنان‌که [[امام‌خمینی]] تاکید کرده است، نیازمند دقت نظر است و تنها در پرتو کارشناسی‌های دقیق امکان‌پذیر است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۴۲.</ref> در همین راستا امام‌خمینی محدوده‌ای از زندگی خصوصی انسان‌ها را چنان محفوظ می‌داند که حتی دستگاه‌های قانونی نیز اجازه ورود به آن را ندارد، مگر درباره گروه‌های [[محارب]] و تروریست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۱۴۰ ۱۴۲.</ref> و دامنه [[ولایت فقیه]] نیز دربرگیرنده این حریم خصوصی نخواهد بود.<ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۶۵۴ ۶۵۵؛ فقیه، حریم خصوصی شهروندان با تاکید بر فرمان هشت ماده‌ای امام‌خمینی، ۱۰۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشت‌ماده‌ای|تجسس}}


آزادی را در یک دسته‌بندی کلان می‌توان به [[آزادی فردی]] و [[آزادی اجتماعی|اجتماعی]] تقسیم کرد؛ آزادی‌های فردی اگرچه بنیان آزادی‌های اجتماعی به شمار می‌روند، <ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشه‌های امام‌خمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۱۵۲.</ref> اما انسان در هیچ جامعه‌ای، آزادی مطلق ندارد و مقدار محدودیت افراد در جوامع به کم و زیاد بودن قوانین مرسوم آن جوامع باز می‌گردد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۶/۳۵۲.</ref> در اصول ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۲۳، ۲۴، ۲۸، ۳۳ و ۴۳ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] نیز بر بنیان آزادی‌های فردی مانند آزادی بیان، اندیشه، کسب و کار و محل اقامت، آزادی‌های اجتماعی مانند آزادی‌های مذاهب اسلامی، اقلیت‌های دینی و [[قومیت|اقوام]] و قبایل ایرانی، در پیوند با پیامدهای اجتماعی آن توجه شده است. برخی از مهم‌ترین مصادیق آزادی به شرح زیر است:
آزادی را در یک دسته‌بندی کلان می‌توان به آزادی فردی و اجتماعی تقسیم کرد؛ آزادی‌های فردی اگرچه بنیان آزادی‌های اجتماعی به شمار می‌روند، <ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشه‌های امام‌خمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۱۵۲.</ref> اما انسان در هیچ جامعه‌ای، آزادی مطلق ندارد و مقدار محدودیت افراد در جوامع به کم و زیاد بودن قوانین مرسوم آن جوامع باز می‌گردد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۶/۳۵۲.</ref> در اصول ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۲۳، ۲۴، ۲۸، ۳۳ و ۴۳ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] نیز بر بنیان آزادی‌های فردی مانند آزادی بیان، اندیشه، کسب و کار و محل اقامت، آزادی‌های اجتماعی مانند آزادی‌های مذاهب اسلامی، اقلیت‌های دینی و [[قومیت|اقوام]] و قبایل ایرانی، در پیوند با پیامدهای اجتماعی آن توجه شده است. برخی از مهم‌ترین مصادیق آزادی به شرح زیر است:
===آزادی اندیشه===
===آزادی اندیشه===


[[آزادی اندیشه|آزادی در اندیشه]] از مهم‌ترین جلوه‌های آزادی فردی است و ناظر به آزادی افراد در گزینش هر اندیشه و باوری است که آن را درست می‌دانند.<ref>طباطبایی مؤتمنی، آزادی‌های عمومی و حقوق بشر، ۶۵.</ref> آزادی عقیده برای انسان امروز، یک معمای حل‌شده و از حقوق مسلم بشر است که اسناد بین‌المللی حقوقی بر آن گواهی می‌دهد. از ویژگی‌های دنیای مدرن آن است که حق [[انسان]] را برای قبول یا انکار هر عقیده و اظهار آن به رسمیت می‌شناسد و عقیده و مذهب را خارج از حیطه دخالت دولت می‌داند.<ref>سروش محلاتی، اندیشه و ایمان در آزادی، ۱۱.</ref> از نگاه امام‌خمینی، اصل آزادی عقیده، از اصول مورد احترام در آموزه‌های اسلامی است<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۳۷۱؛ ۴/۴۳۵؛ ۶/۲۶۲ و ۱۴/۹۳.</ref> و اسلام، مکتب تحمیل نیست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۱۵۷.</ref>؛ زیرا تحمیل دیدگاه و جلوگیری از آزادی اندیشه، به اختناق و [[استبداد]] می انجامد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۹۱.</ref> ایشان معتقد است در [[جامعه اسلامی]]، [[مردم]] در اندیشه و باور خویش آزادند و الزامی وجود ندارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۹۴.</ref>
آزادی در اندیشه از مهم‌ترین جلوه‌های آزادی فردی است و ناظر به آزادی افراد در گزینش هر اندیشه و باوری است که آن را درست می‌دانند.<ref>طباطبایی مؤتمنی، آزادی‌های عمومی و حقوق بشر، ۶۵.</ref> آزادی عقیده برای انسان امروز، یک معمای حل‌شده و از حقوق مسلم بشر است که اسناد بین‌المللی حقوقی بر آن گواهی می‌دهد. از ویژگی‌های دنیای مدرن آن است که حق انسان را برای قبول یا انکار هر عقیده و اظهار آن به رسمیت می‌شناسد و عقیده و مذهب را خارج از حیطه دخالت دولت می‌داند.<ref>سروش محلاتی، اندیشه و ایمان در آزادی، ۱۱.</ref> از نگاه امام‌خمینی، اصل آزادی عقیده، از اصول مورد احترام در آموزه‌های اسلامی است<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۳۷۱؛ ۴/۴۳۵؛ ۶/۲۶۲ و ۱۴/۹۳.</ref> و اسلام، مکتب تحمیل نیست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۱۵۷.</ref>؛ زیرا تحمیل دیدگاه و جلوگیری از آزادی اندیشه، به اختناق و [[استبداد]] می انجامد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۹۱.</ref> ایشان معتقد است در [[جامعه اسلامی]]، [[مردم]] در اندیشه و باور خویش آزادند و الزامی وجود ندارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۹۴.</ref>
===آزادی بیان===
===آزادی بیان===


اندیشه انسان در قالب بیانِ گفتاری، نوشتاری و رفتاری جلوه‌گر می‌شود و بدین ترتیب، آزادی بیان از لوازم آزادی اندیشه است و از آن جدا نخواهد بود.<ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۵۹۰.</ref> آموزه‌های اسلام که بر بنیان اندیشه و خردورزی استوار است، مخالفان فکری خویش را به هماوردی و رویارویی اندیشه‌ها فرا خوانده، <ref>طور، ۳۴؛ قصص، ۴۹؛ اسراء، ۸۸.</ref> و هیچ‌گاه مانعی در برابر بیان اندیشه‌ها ایجاد نکرده است.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشه‌های امام‌خمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۲۰۳.</ref> اساساً هر مکتبی که به [[ایدئولوژی]] خود باور داشته باشد، طرفدار آزادی اندیشه است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۱۲۳.</ref> این رویکرد از سوی امام‌خمینی چنین تبیین شده است که آیین اسلام «مستند به برهان» و «متکی به منطق» است؛ بنابراین از [[آزادی بیان]] و قلم نمی‌هراسد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۸۱.</ref>؛ از همین‌رو ایشان [[مطبوعات]] و رسانه‌های نوشتاری را از مهم‌ترین مصادیق بیان افکار و اندیشه‌ها می‌دانست که می‌توانند آرمان‌های مردم و جامعه را منعکس کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۳۲۳.</ref> و به همین دلیل باید در نشر واقعیت‌های جامعه، مستقل و آزاد باشند<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۲۶۶.</ref> و همه‌گونه انتقاد را با کمال بی‌طرفی منتشر سازند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۰۸.</ref> ایشان در عین حال مطبوعات را به رفتارِ بر اساس موازین مطبوعاتی و خدمت به [[ملت]] سفارش می‌کرد و تاکید می‌کرد معنای آزادی بیان و قلم، نوشتن بر ضد مصالح کشور و توطئه علیه انقلاب نیست و نمی‌توان برای چنین مطبوعاتی احترام قائل شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۳۲۰.</ref> همچنین از نظر ایشان احزاب سیاسی در چارچوب نظام اسلامی و بر اساس قوانین، اجازه فعالیت دارند و آزادی عمل آنها برقرار است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۵۲۰ و ۱۴/۳۴۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مطبوعات|حزب و تشکل}}
اندیشه انسان در قالب بیانِ گفتاری، نوشتاری و رفتاری جلوه‌گر می‌شود و بدین ترتیب، آزادی بیان از لوازم آزادی اندیشه است و از آن جدا نخواهد بود.<ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۵۹۰.</ref> آموزه‌های اسلام که بر بنیان اندیشه و خردورزی استوار است، مخالفان فکری خویش را به هماوردی و رویارویی اندیشه‌ها فرا خوانده، <ref>طور، ۳۴؛ قصص، ۴۹؛ اسراء، ۸۸.</ref> و هیچ‌گاه مانعی در برابر بیان اندیشه‌ها ایجاد نکرده است.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشه‌های امام‌خمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۲۰۳.</ref> اساساً هر مکتبی که به ایدئولوژی خود باور داشته باشد، طرفدار آزادی اندیشه است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۱۲۳.</ref> این رویکرد از سوی امام‌خمینی چنین تبیین شده است که آیین اسلام «مستند به برهان» و «متکی به منطق» است؛ بنابراین از آزادی بیان و قلم نمی‌هراسد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۸۱.</ref>؛ از همین‌رو ایشان [[مطبوعات]] و رسانه‌های نوشتاری را از مهم‌ترین مصادیق بیان افکار و اندیشه‌ها می‌دانست که می‌توانند آرمان‌های مردم و جامعه را منعکس کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۳۲۳.</ref> و به همین دلیل باید در نشر واقعیت‌های جامعه، مستقل و آزاد باشند<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۲۶۶.</ref> و همه‌گونه انتقاد را با کمال بی‌طرفی منتشر سازند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۰۸.</ref> ایشان در عین حال مطبوعات را به رفتارِ بر اساس موازین مطبوعاتی و خدمت به [[ملت]] سفارش می‌کرد و تاکید می‌کرد معنای آزادی بیان و قلم، نوشتن بر ضد مصالح کشور و توطئه علیه انقلاب نیست و نمی‌توان برای چنین مطبوعاتی احترام قائل شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۳۲۰.</ref> همچنین از نظر ایشان احزاب سیاسی در چارچوب نظام اسلامی و بر اساس قوانین، اجازه فعالیت دارند و آزادی عمل آنها برقرار است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۵۲۰ و ۱۴/۳۴۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مطبوعات|حزب و تشکل}}
===آزادی سیاسی===
===آزادی سیاسی===
از نظر امام‌خمینی یکی دیگر از جلوه‌ها و مصادیق آزادی آن است که همه مردم بر اساس اندیشه و باور خویش و بدون هیچ‌گونه فشار، زور، تهدید و تطمیع، حق مشارکت سیاسی و انتخاب زمامدار و نوع حکومت را دارند؛ این حق به هیچ‌وجه اختصاص به نخبگان ندارد و نخبگان جامعه تنها در حد مرجع مشورتی می‌توانند اعمال نفوذ کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۱۳۶ و ۲۱/۱۰.</ref> به همین دلیل ایشان همواره از مشارکت تمام ملت در [[انتخابات]] حمایت می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۴۳۶.</ref>؛ زیرا انتخابات مهم‌ترین مصداق بهره‌مندی مردم از حق تعیین سرنوشت خویش در جامعه است و نقش نظارتی مردم بر عملکرد مسئولان و زمامداران را نیز پوشش می‌دهد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۷۲ و ۱۸/۳۶۷.</ref> ایشان همچنین از [[آزادی احزاب]] و تجمعات قانونی، مادامی که اقدامی به ضرر کشور نکنند و تنها در چارچوب قانون، حمایت می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۴۸۲؛ ۷/۴۸۷؛ ۹/۲۹۷، ۳۴۱ و ۱۰/۹۷، ۱۸۶.</ref>؛ در عین حال برگزاری راهپیمایی‌های متعدد را که از سوی گروه‌های مختلف و با اغراض متفاوت برنامه‌ریزی می‌شد، در شرایط حساس ابتدای انقلاب، نادرست و خلاف مصالح کشور ارزیابی می‌کرد و به آن هشدار می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۲۹۰؛ ۱۱/۴۴۵ و ۱۲/۶۳.</ref>
از نظر امام‌خمینی یکی دیگر از جلوه‌ها و مصادیق آزادی آن است که همه مردم بر اساس اندیشه و باور خویش و بدون هیچ‌گونه فشار، زور، تهدید و تطمیع، حق مشارکت سیاسی و انتخاب زمامدار و نوع حکومت را دارند؛ این حق به هیچ‌وجه اختصاص به نخبگان ندارد و نخبگان جامعه تنها در حد مرجع مشورتی می‌توانند اعمال نفوذ کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۱۳۶ و ۲۱/۱۰.</ref> به همین دلیل ایشان همواره از مشارکت تمام ملت در [[انتخابات]] حمایت می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۴۳۶.</ref>؛ زیرا انتخابات مهم‌ترین مصداق بهره‌مندی مردم از حق تعیین سرنوشت خویش در جامعه است و نقش نظارتی مردم بر عملکرد مسئولان و زمامداران را نیز پوشش می‌دهد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۷۲ و ۱۸/۳۶۷.</ref> ایشان همچنین از آزادی احزاب و تجمعات قانونی، مادامی که اقدامی به ضرر کشور نکنند و تنها در چارچوب قانون، حمایت می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۴۸۲؛ ۷/۴۸۷؛ ۹/۲۹۷، ۳۴۱ و ۱۰/۹۷، ۱۸۶.</ref>؛ در عین حال برگزاری راهپیمایی‌های متعدد را که از سوی گروه‌های مختلف و با اغراض متفاوت برنامه‌ریزی می‌شد، در شرایط حساس ابتدای انقلاب، نادرست و خلاف مصالح کشور ارزیابی می‌کرد و به آن هشدار می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۲۹۰؛ ۱۱/۴۴۵ و ۱۲/۶۳.</ref>
==رابطه آزادی با قدرت و عدالت==
==رابطه آزادی با قدرت و عدالت==
انسان اگرچه به صورت ذاتی از آزادی برخوردار است<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۲۴.</ref> و آزادی گوهر انسان است و او به آزادی علاقه زیادی دارد، <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۵۲۶.</ref> اما به دلیل آنکه همه آدمیان در بهره‌مندی از این نعمت، برابرند عقل آدمی، او را به [[عدالت]] و قانون‌مندی در بهره‌گیری از آزادی فرا می‌خواند<ref>لاک، آزادی فرد، ۱۰۴.</ref>؛ زیرا تنها در پرتو [[قانون]] است که آزادی مجال ظهور می‌یابد.<ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۴۳۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۶/۶۲۰ و ۲۲/۱۷۶.</ref> سازوکار اجرایی برای تامین این هدف، برپایی حکومت و تفویض قدرت به نهادهای آن است.<ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۳۳۵.</ref> وظیفه حکومت آن است که با اجرای عادلانه قوانین در پرتو هنجارهای اجتماعی، حافظ آزادی و تامین‌کننده منافع مدنی همگان باشد.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشه‌های امام‌خمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۲۴۰.</ref> هرچند برای تامین این منافع همگانی، بخشی از گستره آزادی طبیعی افراد که با نظم اجتماعی و برخورداری همگانی ناسازگار است، از دست می‌رود، <ref>بوردو، لیبرالیسم، ۴۱ ۴۲.</ref> اما این راهبردی عادلانه است؛ زیرا همگان در آن سهیم اند<ref>لاک، آزادی فرد، ۱۷۲.</ref> و بهای نفع حضور در [[جامعه]] را می‌پردازند.<ref>میل، رساله درباره آزادی، ۱۹۱ ۱۹۲.</ref>
انسان اگرچه به صورت ذاتی از آزادی برخوردار است<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۲۴.</ref> و آزادی گوهر انسان است و او به آزادی علاقه زیادی دارد، <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۵۲۶.</ref> اما به دلیل آنکه همه آدمیان در بهره‌مندی از این نعمت، برابرند عقل آدمی، او را به [[عدالت]] و قانون‌مندی در بهره‌گیری از آزادی فرا می‌خواند<ref>لاک، آزادی فرد، ۱۰۴.</ref>؛ زیرا تنها در پرتو [[قانون]] است که آزادی مجال ظهور می‌یابد.<ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۴۳۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۶/۶۲۰ و ۲۲/۱۷۶.</ref> سازوکار اجرایی برای تامین این هدف، برپایی حکومت و تفویض قدرت به نهادهای آن است.<ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۳۳۵.</ref> وظیفه حکومت آن است که با اجرای عادلانه قوانین در پرتو هنجارهای اجتماعی، حافظ آزادی و تامین‌کننده منافع مدنی همگان باشد.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشه‌های امام‌خمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۲۴۰.</ref> هرچند برای تامین این منافع همگانی، بخشی از گستره آزادی طبیعی افراد که با نظم اجتماعی و برخورداری همگانی ناسازگار است، از دست می‌رود، <ref>بوردو، لیبرالیسم، ۴۱ ۴۲.</ref> اما این راهبردی عادلانه است؛ زیرا همگان در آن سهیم اند<ref>لاک، آزادی فرد، ۱۷۲.</ref> و بهای نفع حضور در [[جامعه]] را می‌پردازند.<ref>میل، رساله درباره آزادی، ۱۹۱ ۱۹۲.</ref>


از آنجاکه «طبیعت انسان چنان است که بدون رضایت او نمی‌توان چیزی را از او گرفت»، <ref>لاک، جستاری در حکومت مدنی، ۱۹۲.</ref> اقتضای عقل و عدل آن است که تشکیل حکومت بر اساس رضایت و توافق همگانی مردم باشد و هیچ انسانی نمی‌تواند آزادی دیگران را محدود کند.<ref>لاک، آزادی فرد، ۱۶۶ ۱۶۷.</ref> امام‌خمینی خاطرنشان ساخته است که پدران و گذشتگان نیز نمی‌توانند نظام حکومتی برگزیده خود را بر فرزندان و آیندگان تحمیل کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۱۹۷ ۱۹۸.</ref> همچنین در نظام حکومتی‌ای که مردم برگزیده اند، اراده [[مردم]] همواره حاکم است و قدرت زمامدار مطلق و بی‌حد نیست؛ زیرا قدرت و اختیار مطلق با ماهیت یک اجتماع سیاسی سازگار نیست<ref>جونز، خداوندان اندیشه سیاسی، ۲/۹۸۳.</ref> و با هدف انسان‌ها از تشکیل اجتماع و تفویض قدرت به [[حکومت]] در تناقض خواهد بود.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشه‌های امام‌خمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۲۵۲.</ref> حکومتی که با تمرکز قدرت و پاسخگونبودن به مردم، به فساد گراید، در تامین آزادی و [[عدالت اجتماعی]] نیز ناتوان خواهد بود<ref>سیدباقری، قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم، ۲۷۸.</ref>؛ از این‌رو جوامعی که مردم آن برخوردار از حکومتی عادل باشند و خودکامگی را از دامان زمامداران خویش زدوده باشند، بیش از دیگران از نعمت آزادی بهره می‌برند. این رویکرد به مبنای فکری امام‌خمینی که برآمده از آموزه‌های اسلامی است، بسیار نزدیک است. ایشان عدالت را که آموزه‌ای قرآنی است، <ref>نساء، ۱۳۵.</ref> یک اصل مهم و شاخص اساسی برای تحقق بسیاری از ارزش‌ها مانند آزادی در [[جامعه]] می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۱۱۵؛ انصاری و نظری، نسبت عدالت با آزادی در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۲۱.</ref>؛ اما برپایی عدالت در گستره جامعه و تامین حقوق اجتماعی مردم نیازمند سازوکاری است که در قالب حکومت جلوه‌گر می‌شود.<ref>آشوری، حقوق بشر و مفاهیم مساوات، ۲۰۷؛ کیخا، مفهوم و سازوکارهای تحقق عدالت اجتماعی در جامعه، ۱۶۸ ۱۷۲.</ref>
از آنجاکه «طبیعت انسان چنان است که بدون رضایت او نمی‌توان چیزی را از او گرفت»، <ref>لاک، جستاری در حکومت مدنی، ۱۹۲.</ref> اقتضای عقل و عدل آن است که تشکیل حکومت بر اساس رضایت و توافق همگانی مردم باشد و هیچ انسانی نمی‌تواند آزادی دیگران را محدود کند.<ref>لاک، آزادی فرد، ۱۶۶ ۱۶۷.</ref> امام‌خمینی خاطرنشان ساخته است که پدران و گذشتگان نیز نمی‌توانند نظام حکومتی برگزیده خود را بر فرزندان و آیندگان تحمیل کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۱۹۷ ۱۹۸.</ref> همچنین در نظام حکومتی‌ای که مردم برگزیده اند، اراده [[مردم]] همواره حاکم است و قدرت زمامدار مطلق و بی‌حد نیست؛ زیرا قدرت و اختیار مطلق با ماهیت یک اجتماع سیاسی سازگار نیست<ref>جونز، خداوندان اندیشه سیاسی، ۲/۹۸۳.</ref> و با هدف انسان‌ها از تشکیل اجتماع و تفویض قدرت به حکومت در تناقض خواهد بود.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشه‌های امام‌خمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۲۵۲.</ref> حکومتی که با تمرکز قدرت و پاسخگونبودن به مردم، به فساد گراید، در تامین آزادی و [[عدالت اجتماعی]] نیز ناتوان خواهد بود<ref>سیدباقری، قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم، ۲۷۸.</ref>؛ از این‌رو جوامعی که مردم آن برخوردار از حکومتی عادل باشند و خودکامگی را از دامان زمامداران خویش زدوده باشند، بیش از دیگران از نعمت آزادی بهره می‌برند. این رویکرد به مبنای فکری امام‌خمینی که برآمده از آموزه‌های اسلامی است، بسیار نزدیک است. ایشان عدالت را که آموزه‌ای قرآنی است، <ref>نساء، ۱۳۵.</ref> یک اصل مهم و شاخص اساسی برای تحقق بسیاری از ارزش‌ها مانند آزادی در [[جامعه]] می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۱۱۵؛ انصاری و نظری، نسبت عدالت با آزادی در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۲۱.</ref>؛ اما برپایی عدالت در گستره جامعه و تامین حقوق اجتماعی مردم نیازمند سازوکاری است که در قالب حکومت جلوه‌گر می‌شود.<ref>آشوری، حقوق بشر و مفاهیم مساوات، ۲۰۷؛ کیخا، مفهوم و سازوکارهای تحقق عدالت اجتماعی در جامعه، ۱۶۸ ۱۷۲.</ref>


حکومت مورد نظر امام‌خمینی، ابزاری برای بسط عدالت<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۸.</ref> و برقراری نظام عادلانه اسلامی<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۵۴.</ref> است که در آن، قوانین و احکام حوزه‌های گوناگون اداره جامعه، با روشی عادلانه و آسان تشریع می‌گردد.<ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۶۱۷ ۶۲۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|عدالت اجتماعی}} قوانین موضوعه چنین حکومتی، آزادی را در دسترس مردم قرار می‌دهد<ref>اخترشهر، الزامات عدالت و آزادی در اندیشه امام‌خمینی، ۱۸۱.</ref> و جلب رضایت مردم، باعث دوام آن خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۵۱۱ ۵۱۲.</ref> امام‌خمینی حکومت ظالمان و شاهان مستبد را که ناقض آزادی مردم بود، به‌شدت نکوهش می‌کرد و موجب روسیاهی تاریخ می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۳۶۳ و ۵/۱۷۳.</ref> و بر این باور بود که آزادی به عنوان نعمت بزرگ الهی، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۳۷.</ref> جز در سایه حکومت عدل الهی به دست نمی‌آید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۱۵۵ و ۵/۵۱۸.</ref> ایشان با واردکردن [[فقه]] به عرصه [[سیاست]]، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۴۳ و ۲۱/۱۷۷، ۲۸۹، ۴۰۵ ۴۰۶.</ref> [[دموکراسی اسلامی]] را کامل‌تر از دموکراسی‌های دیگر می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۳۱۴.</ref>
حکومت مورد نظر امام‌خمینی، ابزاری برای بسط عدالت<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۸.</ref> و برقراری نظام عادلانه اسلامی<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۵۴.</ref> است که در آن، قوانین و احکام حوزه‌های گوناگون اداره جامعه، با روشی عادلانه و آسان تشریع می‌گردد.<ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۶۱۷ ۶۲۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|عدالت اجتماعی}} قوانین موضوعه چنین حکومتی، آزادی را در دسترس مردم قرار می‌دهد<ref>اخترشهر، الزامات عدالت و آزادی در اندیشه امام‌خمینی، ۱۸۱.</ref> و جلب رضایت مردم، باعث دوام آن خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۵۱۱ ۵۱۲.</ref> امام‌خمینی حکومت ظالمان و شاهان مستبد را که ناقض آزادی مردم بود، به‌شدت نکوهش می‌کرد و موجب روسیاهی تاریخ می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۳۶۳ و ۵/۱۷۳.</ref> و بر این باور بود که آزادی به عنوان نعمت بزرگ الهی، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۳۷.</ref> جز در سایه حکومت عدل الهی به دست نمی‌آید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۱۵۵ و ۵/۵۱۸.</ref> ایشان با واردکردن [[فقه]] به عرصه [[سیاست]]، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۴۳ و ۲۱/۱۷۷، ۲۸۹، ۴۰۵ ۴۰۶.</ref> دموکراسی اسلامی را کامل‌تر از دموکراسی‌های دیگر می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۳۱۴.</ref>
==آسیب‌شناسی آزادی==
==آسیب‌شناسی آزادی==


تامین آزادی‌های فردی و اجتماعی و پاسداشت آن نیازمند سازوکارهای مناسب است تا بتواند از آسیب‌ها و آفت‌های احتمالی، پیشگیری کند. در این راستا باید مهم‌ترین آسیب‌های آزادی را در ابعاد فردی و اجتماعی آن شناسایی کرد:
تامین آزادی‌های فردی و اجتماعی و پاسداشت آن نیازمند سازوکارهای مناسب است تا بتواند از آسیب‌ها و آفت‌های احتمالی، پیشگیری کند. در این راستا باید مهم‌ترین آسیب‌های آزادی را در ابعاد فردی و اجتماعی آن شناسایی کرد:
===فساد درونی===
===فساد درونی===
مهم‌ترین آسیبی که در بعد فردی متوجه نعمت آزادی است، فساد درونی و نفسانی است که به‌ویژه صاحبان قدرت را گرفتار می‌کند. بر این اساس، [[امام‌خمینی]] تاکید می‌کند قدرت اگرچه خودش کمال است، اگر در دست افراد فاسد قرار بگیرد، همین کمال را به فساد می‌کشانند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۸/۲۰۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|قدرت}} در برابر، پرهیزگاری که همان [[آزادی معنوی]] است، به مثابه یک ابزار نظارتی درونی می‌تواند انسان آزاده و آزاداندیش را به ثمر بنشاند، <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۴۴۳.</ref> تا در جایگاه زمامدار، حافظ حقوق و آزادی‌های عمومی و اجتماعی باشد. شخصی که در این جایگاه قرار می‌گیرد، چنان‌که امام‌خمینی خاطرنشان ساخته، مانند هر انسان غیر معصومِ دیگری، مصون از اشتباه نیست و در معرض خطاست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۳۷ و ۱۴/۳۶۸ ۳۶۹.</ref>؛ بنابراین بر رفتار و کردار او نیز باید نظارت شود. در حکومتی که زمامدار را نه صاحب قدرت، بلکه تنها عامل قدرت می‌داند، <ref>بوردو، لیبرالیسم، ۶۳ ۶۴.</ref> قدرت سیاسی جامعه به وسیله چند نهاد که در عرض یکدیگر قرار دارند اعمال می‌شود، <ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۳۹۸ ۴۱۱.</ref> تا از این طریق، قدرت مهار و کنترل شود. امام‌خمینی نیز با هدف کنترل قدرت، با تکیه بر بنیان [[معرفت دینی]]، اِشراف فقیه عادل و منتخب مردم را بر نهادهای قانونی، ضامن رعایت آزادی‌های مردم و مانع شکل‌گیری استبداد در جامعه می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵۲۵ ۵۲۶ و ۱۱/۲۲.</ref>؛ البته چنین فقیه عادلی، تنها زمانی در این جایگاه قرار می‌گیرد که آگاهی و عمل او در ابعاد گوناگون اخلاقی، دینی و ملی مورد شناخت و تایید جامعه قرار گرفته باشد و مردم آن را برگزیده باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵۲۵ ۵۲۶.</ref>
مهم‌ترین آسیبی که در بعد فردی متوجه نعمت آزادی است، فساد درونی و نفسانی است که به‌ویژه صاحبان قدرت را گرفتار می‌کند. بر این اساس، [[امام‌خمینی]] تاکید می‌کند قدرت اگرچه خودش کمال است، اگر در دست افراد فاسد قرار بگیرد، همین کمال را به فساد می‌کشانند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۸/۲۰۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|قدرت}} در برابر، پرهیزگاری که همان آزادی معنوی است، به مثابه یک ابزار نظارتی درونی می‌تواند انسان آزاده و آزاداندیش را به ثمر بنشاند، <ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۴۴۳.</ref> تا در جایگاه زمامدار، حافظ حقوق و آزادی‌های عمومی و اجتماعی باشد. شخصی که در این جایگاه قرار می‌گیرد، چنان‌که امام‌خمینی خاطرنشان ساخته، مانند هر انسان غیر معصومِ دیگری، مصون از اشتباه نیست و در معرض خطاست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۳۷ و ۱۴/۳۶۸ ۳۶۹.</ref>؛ بنابراین بر رفتار و کردار او نیز باید نظارت شود. در حکومتی که زمامدار را نه صاحب قدرت، بلکه تنها عامل قدرت می‌داند، <ref>بوردو، لیبرالیسم، ۶۳ ۶۴.</ref> قدرت سیاسی جامعه به وسیله چند نهاد که در عرض یکدیگر قرار دارند اعمال می‌شود، <ref>منتسکیو، روح القوانین، ۱/۳۹۸ ۴۱۱.</ref> تا از این طریق، قدرت مهار و کنترل شود. امام‌خمینی نیز با هدف کنترل قدرت، با تکیه بر بنیان معرفت دینی، اِشراف فقیه عادل و منتخب مردم را بر نهادهای قانونی، ضامن رعایت آزادی‌های مردم و مانع شکل‌گیری استبداد در جامعه می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵۲۵ ۵۲۶ و ۱۱/۲۲.</ref>؛ البته چنین فقیه عادلی، تنها زمانی در این جایگاه قرار می‌گیرد که آگاهی و عمل او در ابعاد گوناگون اخلاقی، دینی و ملی مورد شناخت و تایید جامعه قرار گرفته باشد و مردم آن را برگزیده باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵۲۵ ۵۲۶.</ref>
===قانون‌گریزی===
===قانون‌گریزی===


در بدنه اجتماع نیز اگر همگان به آزادی در چارچوب قانون باور داشته باشند، سوء استفاده از آزادی به مثابه یک ناهنجاری اجتماعی نکوهش می‌شود. در این زمینه، مهم‌ترین نقش را [[قانون اساسی]] ایفا می‌کند.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشه‌های امام‌خمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۳۰۷.</ref> امام‌خمینی معتقد است قانون اساسی به مثابه یک بیانیه قانونی، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۳۶۲.</ref> حقوق اساسی، عمومی و طبیعی مردم را تبیین می‌کند و حافظ این حقوق و ضامن آزادی‌های مرتبط با آنهاست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۳۱۰ و ۱۴/۴۱۴.</ref> مجری آن نیز حکومتی است که اقتدار خود را از قانون کسب کرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۲۲.</ref> ایشان با تاکید بر نقش قانون، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۰۶ ۴۰۷.</ref> آن را یک آموزه سازگار با اسلام می‌داند و مفهوم حکومت را به «تبعیت از قانون» پیوند می‌زند.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۴۴ ۴۵؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۹۴ ۲۹۵.</ref> ایشان پس از بیان مصادیق آزادی غیر قانونی مانند مخالفت با [[اسلام]]، مخالفت با مصالح کشور و مخالفت با [[عفت عمومی]]، درباره پیامدهای زیانبار آن، به‌ویژه هرج و مرج اجتماعی هشدار می‌دهد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۴۱۷.</ref> و از مطبوعات، رسانه‌ها و احزاب می‌خواهد مراقب باشند تا مصالح کلی، شئون اسلام و جامعه مسلمان را به خطر نیندازند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۹۴؛ ۱۰/۲۱۳ ۲۱۴ و ۱۲/۲۹۰ ۲۹۳.</ref>
در بدنه اجتماع نیز اگر همگان به آزادی در چارچوب قانون باور داشته باشند، سوء استفاده از آزادی به مثابه یک ناهنجاری اجتماعی نکوهش می‌شود. در این زمینه، مهم‌ترین نقش را [[قانون اساسی]] ایفا می‌کند.<ref>تمیمی، بررسی مفهوم آزادی و قانون در اندیشه‌های امام‌خمینی جان لاک و منتسکیو، روح القوانین، ۳۰۷.</ref> امام‌خمینی معتقد است قانون اساسی به مثابه یک بیانیه قانونی، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۳۶۲.</ref> حقوق اساسی، عمومی و طبیعی مردم را تبیین می‌کند و حافظ این حقوق و ضامن آزادی‌های مرتبط با آنهاست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۳۱۰ و ۱۴/۴۱۴.</ref> مجری آن نیز حکومتی است که اقتدار خود را از قانون کسب کرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۲۲.</ref> ایشان با تاکید بر نقش قانون، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۰۶ ۴۰۷.</ref> آن را یک آموزه سازگار با اسلام می‌داند و مفهوم حکومت را به «تبعیت از قانون» پیوند می‌زند.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۴۴ ۴۵؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۹۴ ۲۹۵.</ref> ایشان پس از بیان مصادیق آزادی غیر قانونی مانند مخالفت با [[اسلام]]، مخالفت با مصالح کشور و مخالفت با عفت عمومی، درباره پیامدهای زیانبار آن، به‌ویژه هرج و مرج اجتماعی هشدار می‌دهد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۴۱۷.</ref> و از مطبوعات، رسانه‌ها و احزاب می‌خواهد مراقب باشند تا مصالح کلی، شئون اسلام و جامعه مسلمان را به خطر نیندازند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۹۴؛ ۱۰/۲۱۳ ۲۱۴ و ۱۲/۲۹۰ ۲۹۳.</ref>


===نبود نظارت بر دولت‌مردان===
===نبود نظارت بر دولت‌مردان===
نظارت عمومی بر عملکرد و رفتار دولت‌مردان، با تکیه بر آگاهی مردم از حقوق خود و حدود آزادی‌های فردی و اجتماعی نیز نقش مهمی در حفظ آزادی و مقابله با استبداد دارد. امام‌خمینی با تاکید بر این نقش مردمی، [[نظارت عمومی]] را «نعمت بزرگ» و وظیفه افراد جامعه در برابر حکومت و زمامدار می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۸۷ ۴۸۸ و ۱۲/۲۱۴.</ref> دیدگاه ایشان بر این بنیان معرفتی بنا شده است که تنها از «حق‌تعالی به واسطه غایت کمال فعلش» پرسش نمی‌شود؛ اما موجودات دیگر و ازجمله انسان، به دلیل ضعف و نقصانی که ذاتاً و عملاً دارند، بازخواست می‌شوند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۰۲.</ref> ایشان معتقد است [[ولیّ فقیه]] در جایگاه رهبر جامعه اسلامی نیز از این قاعده بیرون نیست و باید پاسخگوی اعمال خود باشد. در صورتی که این شرایط مراعات نشود، می‌توان از نصیحت و خیرخواهی تا دادخواهی<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۴۶۱.</ref> و سپس تا اعتراض<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۶.</ref> و قیام عمومی<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۲۱ ۲۲.</ref> پیش رفت؛ زیرا چنان‌که برخی فلاسفه سیاسی گفته‌اند، فلسفه واگذاری قدرت اجتماعی، تامین منافع مدنی و حفظ آزادی افراد است و اگر زمامدار به این امانت اجتماعی خیانت کند، جامعه حق دارد که خود را از حکمرانی او برهاند.<ref>لاک، جستاری در حکومت مدنی، ۱۷۱.</ref>
نظارت عمومی بر عملکرد و رفتار دولت‌مردان، با تکیه بر آگاهی مردم از حقوق خود و حدود آزادی‌های فردی و اجتماعی نیز نقش مهمی در حفظ آزادی و مقابله با استبداد دارد. امام‌خمینی با تاکید بر این نقش مردمی، نظارت عمومی را «نعمت بزرگ» و وظیفه افراد جامعه در برابر حکومت و زمامدار می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۸۷ ۴۸۸ و ۱۲/۲۱۴.</ref> دیدگاه ایشان بر این بنیان معرفتی بنا شده است که تنها از «حق‌تعالی به واسطه غایت کمال فعلش» پرسش نمی‌شود؛ اما موجودات دیگر و ازجمله انسان، به دلیل ضعف و نقصانی که ذاتاً و عملاً دارند، بازخواست می‌شوند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۰۲.</ref> ایشان معتقد است [[ولایت فقیه|ولیّ فقیه]] در جایگاه رهبر جامعه اسلامی نیز از این قاعده بیرون نیست و باید پاسخگوی اعمال خود باشد. در صورتی که این شرایط مراعات نشود، می‌توان از نصیحت و خیرخواهی تا دادخواهی<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۴۶۱.</ref> و سپس تا اعتراض<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۶.</ref> و قیام عمومی<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۲۱ ۲۲.</ref> پیش رفت؛ زیرا چنان‌که برخی فلاسفه سیاسی گفته‌اند، فلسفه واگذاری قدرت اجتماعی، تامین منافع مدنی و حفظ آزادی افراد است و اگر زمامدار به این امانت اجتماعی خیانت کند، جامعه حق دارد که خود را از حکمرانی او برهاند.<ref>لاک، جستاری در حکومت مدنی، ۱۷۱.</ref>


==نقد آزادی غربی==
==نقد آزادی غربی==
امام‌خمینی آزادی از نوع غربی را که به ترویج [[بی‌بندوباری]] و ابتذال در جامعه مسلمان می انجامد، به‌شدت رد می‌کرد و آن را موجب تباهی نیروی انسانی و به‌بادرفتن مملکت می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۴۵۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|غرب‌زدگی}} ایشان در این چارچوب، رویکرد [[دموکراسی غربی]] را مبنی بر آنکه «هر کس هر کاری دلش می‌خواهد، بکند»، مردود می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۵۳۶.</ref>؛ در عین حال مدافع آزادی حقیقی بود<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۳۵؛ ۱۱/۴۹۵ و ۱۵/۱۶۹.</ref> و آزادی را به عنوان حق اولیه بشر به رسمیت می‌شناخت<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۵۱۰.</ref> و آن را هدفمند و غایتمدار می‌دید و مهم‌ترین جهت آزادی را قیام برای خدا و عبور از دایره تنگ و تاریک طبیعت می‌دید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۲۱ ۲۲.</ref> ایشان که در چارچوب التزام فکری به اسلام و آموزه‌های آن، غایت سیاست و قدرت را رسیدن به کمال<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۲۵ ۴۲۶.</ref> و دستیابی به خیر و سعادت<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۳۵۵؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۷۱.</ref> می‌دانست، به مفهوم آزادی، فراتر از برداشت‌های معاصر غربی توجه کرد<ref>صالحی، جایگاه آزادی در اندیشه سیاسی حضرت امام‌خمینی، ۴۱۹.</ref> و با تاکید بر نقش اجتماعی و سیاسی مردم و ضرورت توجه به حقوق سیاسی و [[آزادی‌های اجتماعی]]، در چارچوب [[نظریه ولایت فقیه]] تلاش کرد تا حکومتی پاسخگو<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۴۳ ۴۴.</ref> و به دور از [[دیکتاتوری]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۱۰ ۴۱۱.</ref> و استبداد<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۴۳.</ref> پایه‌گذاری کند که مردم با اختیار خویش آن را برگزینند. بدین ترتیب ایشان در چارچوب اندیشه‌ورزی مسلمانان، درباره مفهوم آزادی، خوانش ویژه خود را از مصادیق آن در برابر مصداق غربی آزادی، ارائه کرد<ref>فراتی، آزادی در اندیشه امام‌خمینی، ۱۲۵.</ref> و با نگاهی انتقادی به آزادی غربی، آن را برداشتی مغایر با گفتمان اسلامی و مخالف با اخلاق و سنت‌های انسانی<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۹۷.</ref> شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۵۷.</ref> ایشان تاکید داشت هر دو رویکردِ مارکسیستی و لیبرالیستی، از حقیقت عینی آزادی بی‌بهره اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۳۵۰.</ref>
امام‌خمینی آزادی از نوع غربی را که به ترویج بی‌بندوباری و ابتذال در جامعه مسلمان می انجامد، به‌شدت رد می‌کرد و آن را موجب تباهی نیروی انسانی و به‌بادرفتن مملکت می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۴۵۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|غرب‌زدگی}} ایشان در این چارچوب، رویکرد دموکراسی غربی را مبنی بر آنکه «هر کس هر کاری دلش می‌خواهد، بکند»، مردود می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۵۳۶.</ref>؛ در عین حال مدافع آزادی حقیقی بود<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۳۵؛ ۱۱/۴۹۵ و ۱۵/۱۶۹.</ref> و آزادی را به عنوان حق اولیه بشر به رسمیت می‌شناخت<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۵۱۰.</ref> و آن را هدفمند و غایتمدار می‌دید و مهم‌ترین جهت آزادی را قیام برای خدا و عبور از دایره تنگ و تاریک طبیعت می‌دید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۲۱ ۲۲.</ref> ایشان که در چارچوب التزام فکری به اسلام و آموزه‌های آن، غایت سیاست و قدرت را رسیدن به کمال<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۲۵ ۴۲۶.</ref> و دستیابی به خیر و سعادت<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۳۵۵؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۷۱.</ref> می‌دانست، به مفهوم آزادی، فراتر از برداشت‌های معاصر غربی توجه کرد<ref>صالحی، جایگاه آزادی در اندیشه سیاسی حضرت امام‌خمینی، ۴۱۹.</ref> و با تاکید بر نقش اجتماعی و سیاسی مردم و ضرورت توجه به حقوق سیاسی و آزادی‌های اجتماعی، در چارچوب [[نظریه ولایت فقیه]] تلاش کرد تا حکومتی پاسخگو<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۴۳ ۴۴.</ref> و به دور از [[دیکتاتوری]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۱۰ ۴۱۱.</ref> و استبداد<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۴۳.</ref> پایه‌گذاری کند که مردم با اختیار خویش آن را برگزینند. بدین ترتیب ایشان در چارچوب اندیشه‌ورزی مسلمانان، درباره مفهوم آزادی، خوانش ویژه خود را از مصادیق آن در برابر مصداق غربی آزادی، ارائه کرد<ref>فراتی، آزادی در اندیشه امام‌خمینی، ۱۲۵.</ref> و با نگاهی انتقادی به آزادی غربی، آن را برداشتی مغایر با گفتمان اسلامی و مخالف با اخلاق و سنت‌های انسانی<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۹۷.</ref> شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۵۷.</ref> ایشان تاکید داشت هر دو رویکردِ مارکسیستی و لیبرالیستی، از حقیقت عینی آزادی بی‌بهره اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۳۵۰.</ref>


==آزادی در دوره پهلوی==
==آزادی در دوره پهلوی==
خط ۶۸: خط ۶۶:
از سوی دیگر، اصول دوم و سوم [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]، با اشاره به کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسئولیت او در برابر خداوند، به تامین آزادی‌های سیاسی اجتماعی او در حدود قانون تصریح می‌کند و اصل نهم قانون اساسی، آزادی همگام با [[استقلال]]، [[وحدت]] و تمامیت ارضی کشور را از ارکان رشد و تعالی [[جامعه]] می‌داند که دولت و ملت موظف به صیانت از آن اند.
از سوی دیگر، اصول دوم و سوم [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]، با اشاره به کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسئولیت او در برابر خداوند، به تامین آزادی‌های سیاسی اجتماعی او در حدود قانون تصریح می‌کند و اصل نهم قانون اساسی، آزادی همگام با [[استقلال]]، [[وحدت]] و تمامیت ارضی کشور را از ارکان رشد و تعالی [[جامعه]] می‌داند که دولت و ملت موظف به صیانت از آن اند.


در سال ۱۳۶۱ [[امام‌خمینی]] در [[فرمان هشت‌ماده‌ای]] مهمی خطاب به [[قوه قضاییه]] و ارگان‌های اجرایی کشور، آنها را به صیانت از این آزادی و رعایت کامل حقوق افراد توصیه کرد و درباره تضییع این آزادی که دستاورد جمهوری اسلامی است هشدار داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۱۳۹ ۱۴۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشت‌ماده‌ای}} ایشان در دوران رهبری نظام اسلامی و در مناسبت‌های مختلف، بر تحقق شاخص‌ها و جلوه‌های آزادی در جامعه برای کارآمدی نظام تاکید می‌کرد. وجود [[آزادی بیان]] و اندیشه، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۹۳.</ref> [[آزادی مطبوعات]] و رسانه‌ها، وجود احزاب سیاسی و جناح‌های فکری گوناگون، وجود انتقاد در جامعه، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۹۳ ۹۴.</ref> نبود اجبار در مشارکت سیاسی مانند [[انتخابات]]، آزادی شغل، انتخاب محل سکونت و سبک زندگی<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۹۴.</ref> و تاکید به مسئولان برای اعتماد به مردم و شایستگی آنان، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۴۲ ۴۴.</ref> همگی از مواردی است که امام‌خمینی با تکیه بر آنها به دنبال تامین آزادی در جامعه اسلامی بود.
در سال ۱۳۶۱ [[امام‌خمینی]] در [[فرمان هشت‌ماده‌ای]] مهمی خطاب به [[قوه قضاییه]] و ارگان‌های اجرایی کشور، آنها را به صیانت از این آزادی و رعایت کامل حقوق افراد توصیه کرد و درباره تضییع این آزادی که دستاورد جمهوری اسلامی است هشدار داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۱۳۹ ۱۴۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشت‌ماده‌ای}} ایشان در دوران رهبری نظام اسلامی و در مناسبت‌های مختلف، بر تحقق شاخص‌ها و جلوه‌های آزادی در جامعه برای کارآمدی نظام تاکید می‌کرد. وجود آزادی بیان و اندیشه، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۹۳.</ref> آزادی مطبوعات و رسانه‌ها، وجود احزاب سیاسی و جناح‌های فکری گوناگون، وجود انتقاد در جامعه، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۹۳ ۹۴.</ref> نبود اجبار در مشارکت سیاسی مانند [[انتخابات]]، آزادی شغل، انتخاب محل سکونت و سبک زندگی<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۹۴.</ref> و تاکید به مسئولان برای اعتماد به مردم و شایستگی آنان، <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۴۲ ۴۴.</ref> همگی از مواردی است که امام‌خمینی با تکیه بر آنها به دنبال تامین آزادی در جامعه اسلامی بود.


امام‌خمینی بر این باور بود که آزادی رسانه‌های گروهی در انعکاس واقعیت‌های جامعه و انتقاد از نابسامانی‌های اجتماعی، بستر و زمینه پیشرفت جامعه است<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۴۰ و ۱۳/۱۵۸.</ref> و رشد نیروی انسانی<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۹۸.</ref> و ارتقای علمی و اخلاقی جامعه<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۲۴۷.</ref> را به دنبال خواهد داشت؛ به همین دلیل ایشان با تبدیل‌شدن رسانه‌ها به بلندگوی تبلیغاتی دولت و حاکمیت مخالف بود و درباره اینکه چنین ابزاری، تنها منافع طبقه اجتماعی خاصی را تامین کنند، هشدار می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۳۴۶ و ۳۶۳.</ref> در همین چارچوب ایشان از انتقاد سازنده رسانه‌های گروهی نیز استقبال می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۹۹ و ۱۹/۳۶۲.</ref>؛ زیرا واقعیت آن است که آزادی عمل رسانه‌های گروهی، به شکل‌گیری یا بهینه‌سازی ادراکات انسان از محیط اجتماعی یاری می‌رساند<ref>بدیعی، جایگاه، رسالت و مسئولیت اجتماعی روزنامه، ۲۰۶.</ref> و نقش بی‌مانندی در آگاهی‌بخشی و راهنمایی<ref>معتمدنژاد، وسائل ارتباط جمعی، ۱۱ ۱۵.</ref> و همچنین نقد نابسامانی‌ها<ref>علوی، ارتباطات سیاسی، ۹۲ ۹۳.</ref> ایفا می‌کند. ایجاد فرهنگ مشارکتی و بازکردن فضای سیاسی نیز، زمینه‌ساز پیشرفت اجتماعی خواهد بود.<ref>روحانی، اندیشه‌های سیاسی اسلام (مبانی نظری)، ۳/۳۹۹.</ref>
امام‌خمینی بر این باور بود که آزادی رسانه‌های گروهی در انعکاس واقعیت‌های جامعه و انتقاد از نابسامانی‌های اجتماعی، بستر و زمینه پیشرفت جامعه است<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۴۰ و ۱۳/۱۵۸.</ref> و رشد نیروی انسانی<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۹۸.</ref> و ارتقای علمی و اخلاقی جامعه<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۲۴۷.</ref> را به دنبال خواهد داشت؛ به همین دلیل ایشان با تبدیل‌شدن رسانه‌ها به بلندگوی تبلیغاتی دولت و حاکمیت مخالف بود و درباره اینکه چنین ابزاری، تنها منافع طبقه اجتماعی خاصی را تامین کنند، هشدار می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۳۴۶ و ۳۶۳.</ref> در همین چارچوب ایشان از انتقاد سازنده رسانه‌های گروهی نیز استقبال می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۹۹ و ۱۹/۳۶۲.</ref>؛ زیرا واقعیت آن است که آزادی عمل رسانه‌های گروهی، به شکل‌گیری یا بهینه‌سازی ادراکات انسان از محیط اجتماعی یاری می‌رساند<ref>بدیعی، جایگاه، رسالت و مسئولیت اجتماعی روزنامه، ۲۰۶.</ref> و نقش بی‌مانندی در آگاهی‌بخشی و راهنمایی<ref>معتمدنژاد، وسائل ارتباط جمعی، ۱۱ ۱۵.</ref> و همچنین نقد نابسامانی‌ها<ref>علوی، ارتباطات سیاسی، ۹۲ ۹۳.</ref> ایفا می‌کند. ایجاد فرهنگ مشارکتی و بازکردن فضای سیاسی نیز، زمینه‌ساز پیشرفت اجتماعی خواهد بود.<ref>روحانی، اندیشه‌های سیاسی اسلام (مبانی نظری)، ۳/۳۹۹.</ref>
۲۱٬۱۴۹

ویرایش