۲۱٬۳۲۴
ویرایش
جز (removed Category:مقالههای در انتظار ارزیابی using HotCat) برچسب: واگردانی دستی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''آزادی'''، اختیارِ انسان در گزینش و انجام کنشهای فردی و اجتماعی. | '''آزادی'''، اختیارِ انسان در گزینش و انجام کنشهای فردی و اجتماعی. | ||
آزادی، اختیار فرد در انجام کنشهای فردی و اجتماعی است. در اسلام، آزادی خود هدف نیست بلکه ابزاری است برای رهایی انسان از بندگی انسانهای دیگر و در عین حال رهایی از نفسانیات خود. بنابراین آزادی به معنای غربی آن از نظر [[امامخمینی]] پذیرفتنی نبود و آن را موجب تباهی فرد و [[جامعه]] میدانست. آزادی، شامل آزادی فردی و اجتماعی است و مرز آن را [[مصلحت]] تعیین میکند: مصلحت اسلام، مصلحت نظام و مصلحت مردم. از مصادیق آزادی، میتوان به آزادی بیان، آزادی اندیشه و آزادی سیاسی اشاره کرد. امامخمینی با وارد کردن [[فقه]] به عرصۀ سیاست، بر این باور بود که حکومت و دموکراسی اسلامی بهتر از انواع دیگر حکومت میتواند ضامن آزادی مردم باشد؛ به شرط آنکه برحذر از فساد و قانونگریزی، و در نظارت کامل و همیشگی [[مردم]] باشد. به باور ایشان سلب آزادی مردم و ایجاد فشار و اختناق حتی به بهانه [[توسعه و پیشرفت|پیشرفت و توسعه]] جامعه پذیرفته نیست. | آزادی، اختیار فرد در انجام کنشهای فردی و اجتماعی است. در اسلام، آزادی خود هدف نیست بلکه ابزاری است برای رهایی انسان از بندگی انسانهای دیگر و در عین حال رهایی از نفسانیات خود. بنابراین آزادی به معنای غربی آن از نظر [[امامخمینی]] پذیرفتنی نبود و آن را موجب تباهی فرد و [[جامعه]] میدانست. آزادی، شامل آزادی فردی و اجتماعی است و مرز آن را [[مصلحت]] تعیین میکند: مصلحت اسلام، مصلحت نظام و مصلحت مردم. از مصادیق آزادی، میتوان به آزادی بیان، آزادی اندیشه و آزادی سیاسی اشاره کرد. امامخمینی با وارد کردن [[فقه]] به عرصۀ سیاست، بر این باور بود که حکومت و دموکراسی اسلامی بهتر از انواع دیگر حکومت میتواند ضامن آزادی مردم باشد؛ به شرط آنکه برحذر از فساد و قانونگریزی، و در نظارت کامل و همیشگی [[مردم]] باشد. به باور ایشان سلب آزادی مردم و ایجاد فشار و اختناق حتی به بهانه [[توسعه و پیشرفت|پیشرفت و توسعه]] جامعه پذیرفته نیست. | ||
==معنای لغوی و اصطلاحی== | ==معنای لغوی و اصطلاحی== |