Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''جامعه'''، مجموعهای از افراد انسانی دارای نظامها، سنتها، آداب و قوانین خاص. ==مفهومشناسی== جامعه واژهای عربی و اصل آن جامع<ref>معلوف، المنجد فی اللغه، ۱۰۱.</ref> به معنای گردآورنده، فراهمکننده، برهمافزاینده و دربرگیرنده است.<ref>دهخد...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==حقوق متقابل فرد و جامعه== | ==حقوق متقابل فرد و جامعه== | ||
میان فرد و جامعه تعامل غیر قابل انکاری وجود دارد و نمیتوان بدون توجه به جامعه تصویری کامل از فرد به دست داد و بدون توجه به افراد، نمیتوان جامعه را بهدرستی شناخت. از سویی این افرادند که جامعهسازند و از دیگر سو این آداب، سنن و فرهنگ و نظام ارزشی حاکم بر جامعه است که افراد را میسازد یا در ساختار شخصیت آنان تأثیر میگذارد.<ref>اخترشهر و مسلمی، درآمدی بر اندیشه سیاسی امامخمینی، ۱۲.</ref> پیامبر اکرم(ص) با اشاره به تأثیر شگرف فرد بر اجتماع، انحراف و فساد فرد در جامعه را به سوراخکردن کشتی به دست یکی از مسافران تشبیه کرده است که در صورت جلوگیرینکردن از کار وی همه سرنشینان آن غرق میشوند.<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۲/۷۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۲۲۱.</ref> در نگاه متفکران اسلامی نیز فرد جزو جداییناپذیر از جمع است و میل به عضویت در جامعه دارد؛ بنابراین اسلام برای ایجاد توازن میان فردگرایی و جامعهگرایی، هر دو را با هم در نظر گرفته و هر دو را بدون نیاز به کشمکش، پشتیبان یکدیگر میسازد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۴/۹۶ ـ ۱۱۲.</ref> در نگاه امامخمینی نیز فرد و جامعه از یکدیگر جدا نیستند و تعامل آن دو موجب پیشرفت است و اصلاح افراد موجب اصلاح جامعه خواهد بود؛<ref>صحیفه، ۱۱/۳۹۴ ـ ۳۹۵.</ref> از اینرو فرد و جامعه هر یک حقوقی در قبال یکدیگر پیدا میکنند که رعایت آن لازم است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۲۴۲ ـ ۲۴۳.</ref> | میان فرد و جامعه تعامل غیر قابل انکاری وجود دارد و نمیتوان بدون توجه به جامعه تصویری کامل از فرد به دست داد و بدون توجه به افراد، نمیتوان جامعه را بهدرستی شناخت. از سویی این افرادند که جامعهسازند و از دیگر سو این آداب، سنن و فرهنگ و نظام ارزشی حاکم بر جامعه است که افراد را میسازد یا در ساختار شخصیت آنان تأثیر میگذارد.<ref>اخترشهر و مسلمی، درآمدی بر اندیشه سیاسی امامخمینی، ۱۲.</ref> پیامبر اکرم(ص) با اشاره به تأثیر شگرف فرد بر اجتماع، انحراف و فساد فرد در جامعه را به سوراخکردن کشتی به دست یکی از مسافران تشبیه کرده است که در صورت جلوگیرینکردن از کار وی همه سرنشینان آن غرق میشوند.<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۲/۷۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۲۲۱.</ref> در نگاه متفکران اسلامی نیز فرد جزو جداییناپذیر از جمع است و میل به عضویت در جامعه دارد؛ بنابراین اسلام برای ایجاد توازن میان فردگرایی و جامعهگرایی، هر دو را با هم در نظر گرفته و هر دو را بدون نیاز به کشمکش، پشتیبان یکدیگر میسازد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۴/۹۶ ـ ۱۱۲.</ref> در نگاه امامخمینی نیز فرد و جامعه از یکدیگر جدا نیستند و تعامل آن دو موجب پیشرفت است و اصلاح افراد موجب اصلاح جامعه خواهد بود؛<ref>صحیفه، ۱۱/۳۹۴ ـ ۳۹۵.</ref> از اینرو فرد و جامعه هر یک حقوقی در قبال یکدیگر پیدا میکنند که رعایت آن لازم است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۲۴۲ ـ ۲۴۳.</ref> | ||
امامخمینی در سخنان خود، به حقوق و تکالیف متقابل جامعه انسانی توجه کرده و گاه به حقوق گوناگون مردم و افراد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۴؛ ۵/۱۸۵؛ ۷/۱۵۰ و ۹/۳۱۰.</ref> مانند حقوق محرومان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۰۶.</ref> و حقوق مساوی مردم در تحصیل، کار، مالکیت، رأیدادن و حق تعیین سرنوشت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۸۹.</ref> اشاره کرده است. ازجمله حقوق مورد تأکید امامخمینی برای افراد در جامعه، برخورداری از حق [[آزادی]] <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۶۹.</ref> و[[امنیت]]<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۳.</ref> است. ایشان جامعه غیر آزاد و بسته را جامعهای غیر متمدن میداند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۲ ـ ۳۳.</ref>؛ ولی تأکید میکند آزادی انسان در جامعه، مشروط به رعایت قوانین و مرزهای الهی است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۴۶.</ref> و نباید [[حدود الهی]] و آزادی دیگران را نقض کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۴۶ و ۷/۵۳۵.</ref> ایشان از جامعهای ارزیاب و منتقد حمایت میکرد که تمام مردم در رهبری امور خود مشارکت دارند و به دنبال جامعهای خاموش و مطیع نبود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۵۹.</ref>{{ببینید|مقاله آزادی}}. | امامخمینی در سخنان خود، به حقوق و تکالیف متقابل جامعه انسانی توجه کرده و گاه به حقوق گوناگون مردم و افراد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۴؛ ۵/۱۸۵؛ ۷/۱۵۰ و ۹/۳۱۰.</ref> مانند حقوق محرومان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۰۶.</ref> و حقوق مساوی مردم در تحصیل، کار، مالکیت، رأیدادن و حق تعیین سرنوشت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۸۹.</ref> اشاره کرده است. ازجمله حقوق مورد تأکید امامخمینی برای افراد در جامعه، برخورداری از حق [[آزادی]] <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۶۹.</ref> و [[امنیت]]<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۳.</ref> است. ایشان جامعه غیر آزاد و بسته را جامعهای غیر متمدن میداند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۲ ـ ۳۳.</ref>؛ ولی تأکید میکند آزادی انسان در جامعه، مشروط به رعایت قوانین و مرزهای الهی است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۴۶.</ref> و نباید [[حدود الهی]] و آزادی دیگران را نقض کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۴۶ و ۷/۵۳۵.</ref> ایشان از جامعهای ارزیاب و منتقد حمایت میکرد که تمام مردم در رهبری امور خود مشارکت دارند و به دنبال جامعهای خاموش و مطیع نبود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۵۹.</ref>{{ببینید|مقاله آزادی}}. | ||
امامخمینی درباره نیاز به امنیت در جامعه، با توجه به خاستگاه دولت و جامعه و اهمیت تشکیل دولت برای برآوردن نیازهای جامعه، تأکید داشت مردم باید در [[دولت اسلامی]] احساس آرامش و امنیت کنند و دولت اسلامی نیز موظف به تأمین امنیت و آرامش مردم است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۲ ـ ۱۴۳.</ref> در این چارچوب ایشان دفاع از حقوق تمامی مردم جامعه ازجمله اقلیتها را وظیفه دولت اسلامی میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۱.</ref>. ایشان امنیت را محصول آگاهی مردم و مشارکت و نظارت همگانی آنان و همکاری با حکومت بر میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸.</ref> و معتقد بود رعایت حقوق و آزادیهای مردم به دست [[حکومت]]، تنها در چارچوب مقیدکردن [[حکومت اسلامی]] به [[قانون]] ممکن خواهد بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۱۰ ـ ۳۱۱؛ ۱۱/۲۲ و ۱۴/ ۴۱۴.</ref> | امامخمینی درباره نیاز به امنیت در جامعه، با توجه به خاستگاه دولت و جامعه و اهمیت تشکیل دولت برای برآوردن نیازهای جامعه، تأکید داشت مردم باید در [[دولت اسلامی]] احساس آرامش و امنیت کنند و دولت اسلامی نیز موظف به تأمین امنیت و آرامش مردم است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۲ ـ ۱۴۳.</ref> در این چارچوب ایشان دفاع از حقوق تمامی مردم جامعه ازجمله اقلیتها را وظیفه دولت اسلامی میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۱.</ref>. ایشان امنیت را محصول آگاهی مردم و مشارکت و نظارت همگانی آنان و همکاری با حکومت بر میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸.</ref> و معتقد بود رعایت حقوق و آزادیهای مردم به دست [[حکومت]]، تنها در چارچوب مقیدکردن [[حکومت اسلامی]] به [[قانون]] ممکن خواهد بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۱۰ ـ ۳۱۱؛ ۱۱/۲۲ و ۱۴/ ۴۱۴.</ref> | ||
از سوی دیگر، در نگاه امامخمینی جامعه نیز در برابر افراد، حقوقی دارد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۸۲.</ref> و افراد وظیفه دارند به آنها عمل کنند. ایشان در سخنان خود به پارهای از تکالیف مردم در برابر جامعه ازجمله لزوم پیروی از سیره رهبران دینی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۸.</ref> مکلفبودن مردم و نهادها در برابر رنج عمومی و مشکلات مردم و دیگر نهادها و سازمانها <ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۳۵.</ref> و مکلفبودن همه مردم از کشاورز و کاسب و رئیس مجلس و رئیسجمهور در برابر حفظ نظام جمهوری اسلامی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۸۶.</ref> اشاره کرده است. از نگاه ایشان تکلیف همگانی به این معناست که وظایفی را که بر عهده افراد است، بهخوبی انجام دهند و منتظر دیگران نباشند که چه میکنند؛ اصلاح جامعه از اصلاح یکیک افراد آغاز میشود و در این صورت است که یک جامعه بهسرعت اصلاح میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۲ ـ ۳۹۳.</ref>. | از سوی دیگر، در نگاه امامخمینی جامعه نیز در برابر افراد، حقوقی دارد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۸۲.</ref> و افراد وظیفه دارند به آنها عمل کنند. ایشان در سخنان خود به پارهای از تکالیف مردم در برابر جامعه ازجمله لزوم پیروی از سیره رهبران دینی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۸.</ref> مکلفبودن مردم و نهادها در برابر رنج عمومی و مشکلات مردم و دیگر نهادها و سازمانها <ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۳۵.</ref> و مکلفبودن همه مردم از کشاورز و کاسب و رئیس مجلس و رئیسجمهور در برابر حفظ نظام جمهوری اسلامی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۸۶.</ref> اشاره کرده است. از نگاه ایشان تکلیف همگانی به این معناست که وظایفی را که بر عهده افراد است، بهخوبی انجام دهند و منتظر دیگران نباشند که چه میکنند؛ اصلاح جامعه از اصلاح یکیک افراد آغاز میشود و در این صورت است که یک جامعه بهسرعت اصلاح میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۲ ـ ۳۹۳.</ref>. | ||
==تعارض منافع فرد و جامعه== | ==تعارض منافع فرد و جامعه== | ||
جامعه انسانی از برخورد و تعارض منافع افراد تهی نیست و منافع شخصی در میان افراد آگاه، به تعارض با منافع عمومی میانجامد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۶/۳۲۰.</ref> متفکران اسلامی بر آناند که هدف اصلی یک زندگی اجتماعی نمیتواند فرد و منافع فردی باشد، بلکه هدف باید نوع و مصالح عمومی و اموری باشد که بقا و دوام و خوشی جمع را بهتر تضمین کند و بدیهی است که مصلحت جمع همان [[مصلحت]] اکثریت افراد اجتماع است؛ پس همیشه در قوانین جهان، توجه اول به منافع جمع است نه به منافع فرد. در این حالت افراد باید در برابر مصالح عمومی تسلیم و راضی و به آنها خرسند باشند و در خود احساس ناراحتی و نارضایتی نکنند. در آن صورت جامعه میتواند به سعادت واقعی امیدوار باشد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۲/۷۶.</ref> | جامعه انسانی از برخورد و تعارض منافع افراد تهی نیست و منافع شخصی در میان افراد آگاه، به تعارض با منافع عمومی میانجامد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۶/۳۲۰.</ref> متفکران اسلامی بر آناند که هدف اصلی یک زندگی اجتماعی نمیتواند فرد و منافع فردی باشد، بلکه هدف باید نوع و مصالح عمومی و اموری باشد که بقا و دوام و خوشی جمع را بهتر تضمین کند و بدیهی است که مصلحت جمع همان [[مصلحت]] اکثریت افراد اجتماع است؛ پس همیشه در قوانین جهان، توجه اول به منافع جمع است نه به منافع فرد. در این حالت افراد باید در برابر مصالح عمومی تسلیم و راضی و به آنها خرسند باشند و در خود احساس ناراحتی و نارضایتی نکنند. در آن صورت جامعه میتواند به سعادت واقعی امیدوار باشد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۲/۷۶.</ref> |