Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
(اصلاح ارقام) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جاسوسی'''، جمعآوری پنهانی اطلاعات از افراد ومکانهای مهم. | '''جاسوسی'''، جمعآوری پنهانی اطلاعات از افراد ومکانهای مهم. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
واژه جاسوسی از ریشه «جَسّ» و بهمعنای بهنرمی لمسکردنِ رگ بدن برای شناخت نبض<ref>راغب، مفردات، ۱۹۶.</ref> یا مطلق لمسکردن برای پیبردن به امری یا چیزی<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۶/۳۸.</ref> است. همچنین به معنای خبرپرسیدن، [[خبر]] را از جایی به جایی بردن و پنهانی طلبکردن چیزی آمده است. <ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.</ref> این واژه در اصطلاح برای گردآوری پنهانی اخبار و اطلاعات سرّی کسی، مؤسسهای یا کشوری و رساندن به دیگری به کار میرود.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۲۰۶۵.</ref> از واژه جاسوسی، بیشتر معنای منفی به ذهن میآید؛ به طوری که جاسوس را «صاحب سرّ الشر» نیز نام نهادهاند.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.</ref> از منظر حقوقی، جاسوسی به معنای به دست آوردن و جمعآوری اطلاعات و نقشه و [[اسرار]] یا اسناد و تصمیمهای راجع به [[سیاست داخلی]] یا [[سیاست خارجی|خارجی]] و دادن آنها به افرادی است که صلاحیت ندارند.<ref>زراعت، قانون مجازات اسلامی، ۵۰۱.</ref> جاسوسی در برخی [[منابع فقهی]]، بهمعنای به دست آوردن اطلاعات به صورت [[محرمانه]] یا تحت عناوین غیر مجاز دیگر، به نفع [[دشمن]]، بیان شده است.<ref>وزارة الاوقاف، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ۱۰/۱۶۶.</ref> با این تعریفها، واژه جاسوسی معمولاً در عرصه امنیت ملی به کار میرود؛ اما خبرگیری و کنجکاوی در حیطه شخصی افراد که ارتباط مشخصی با اهداف ملی و حکومتی ندارد، تجسس نامیده میشود که در [[قرآن کریم]]<ref>حجرات، ۱۲.</ref> و [[روایات]] [[معصومان(ع)]] <ref>مجلسی، مرآة العقول، ۲۵/۳۶۹.</ref>، از آن بازداشته شده است. {{ببینید|مقاله تجسس}} | واژه جاسوسی از ریشه «جَسّ» و بهمعنای بهنرمی لمسکردنِ رگ بدن برای شناخت نبض<ref>راغب، مفردات، ۱۹۶.</ref> یا مطلق لمسکردن برای پیبردن به امری یا چیزی<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۶/۳۸.</ref> است. همچنین به معنای خبرپرسیدن، [[خبر]] را از جایی به جایی بردن و پنهانی طلبکردن چیزی آمده است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.</ref> این واژه در اصطلاح برای گردآوری پنهانی اخبار و اطلاعات سرّی کسی، مؤسسهای یا کشوری و رساندن به دیگری به کار میرود.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۲۰۶۵.</ref> از واژه جاسوسی، بیشتر معنای منفی به ذهن میآید؛ به طوری که جاسوس را «صاحب سرّ الشر» نیز نام نهادهاند.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.</ref> از منظر حقوقی، جاسوسی به معنای به دست آوردن و جمعآوری اطلاعات و نقشه و [[اسرار]] یا اسناد و تصمیمهای راجع به [[سیاست داخلی]] یا [[سیاست خارجی|خارجی]] و دادن آنها به افرادی است که صلاحیت ندارند.<ref>زراعت، قانون مجازات اسلامی، ۵۰۱.</ref> جاسوسی در برخی [[منابع فقهی]]، بهمعنای به دست آوردن اطلاعات به صورت [[محرمانه]] یا تحت عناوین غیر مجاز دیگر، به نفع [[دشمن]]، بیان شده است.<ref>وزارة الاوقاف، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ۱۰/۱۶۶.</ref> با این تعریفها، واژه جاسوسی معمولاً در عرصه امنیت ملی به کار میرود؛ اما خبرگیری و کنجکاوی در حیطه شخصی افراد که ارتباط مشخصی با اهداف ملی و حکومتی ندارد، تجسس نامیده میشود که در [[قرآن کریم]]<ref>حجرات، ۱۲.</ref> و [[روایات]] [[معصومان(ع)]]<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۲۵/۳۶۹.</ref>، از آن بازداشته شده است.{{ببینید|مقاله تجسس}} | ||
از واژههای مرتبط با جاسوسی، «خبرگیری» است که همه [[پادشاهان]] و [[حاکمان]] برای کسب اطلاع از اتباع، صاحبمنصبان و وزیرانِ خود و دشمنان خارجی، از آن غفلت نمیکردند؛ چنانکه [[هخامنشیان]] مأمورانی به نام «چشم و گوش شاه» داشتند که علاوه بر بازرسی سرزمینهای تابعه و نظارت بر آنها، برای پادشاه خبر جمع میکردند.<ref>برایان، تاریخ امپراطوری هخامنشیان، ۱/۷۲۵ ـ ۷۲۷.</ref> | از واژههای مرتبط با جاسوسی، «خبرگیری» است که همه [[پادشاهان]] و [[حاکمان]] برای کسب اطلاع از اتباع، صاحبمنصبان و وزیرانِ خود و دشمنان خارجی، از آن غفلت نمیکردند؛ چنانکه [[هخامنشیان]] مأمورانی به نام «چشم و گوش شاه» داشتند که علاوه بر بازرسی سرزمینهای تابعه و نظارت بر آنها، برای پادشاه خبر جمع میکردند.<ref>برایان، تاریخ امپراطوری هخامنشیان، ۱/۷۲۵ ـ ۷۲۷.</ref> | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
از دیرباز کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع جامعه و مردم برای رفع مشکلات امری متداول بوده است. [[حضرت موسی(ع)]] برای [[قوم بنیاسرائیل]] دوازده [[نقیب]] و سرپرست تعیین کرد تا بادقت، مراقب اوضاع باشند و از اخبار مردم آگاه گردند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۷ و ۷۹.</ref> برخی هم وظیفه نقیبان بنیاسرائیل را خبرگیری از وضعیت دشمنان (جبابره) دانستهاند<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۸.</ref> و چنانکه [[حواریان]] [[حضرت عیسی(ع)]] نیز منزلتی مانند نقیبان بنیاسرائیل داشتند و [[کفیل]] و مسئول قومشان به شمار میآمدند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۹.</ref> | از دیرباز کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع جامعه و مردم برای رفع مشکلات امری متداول بوده است. [[حضرت موسی(ع)]] برای [[قوم بنیاسرائیل]] دوازده [[نقیب]] و سرپرست تعیین کرد تا بادقت، مراقب اوضاع باشند و از اخبار مردم آگاه گردند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۷ و ۷۹.</ref> برخی هم وظیفه نقیبان بنیاسرائیل را خبرگیری از وضعیت دشمنان (جبابره) دانستهاند<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۸.</ref> و چنانکه [[حواریان]] [[حضرت عیسی(ع)]] نیز منزلتی مانند نقیبان بنیاسرائیل داشتند و [[کفیل]] و مسئول قومشان به شمار میآمدند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۹.</ref> |