۱٬۷۶۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حقّ'''، ماهیت، آثار و احکام فقهی حق. | '''حقّ'''، ماهیت، آثار و احکام فقهی حق. | ||
حقّ؛ بهمعنای ثابت، مطابق با واقع و هر جعل تأسیسی یا امضایی است. امامخمینی حق را امری اعتباری دانسته و حق را قابل اسقاط و قابل دفع با استفاده از شرط ضمن [[عقد]] برشمردهاست. | |||
درباره ماهیت حق از سه جهت بحث شدهاست: 1) اعتباریبودن: امامخمینی، حق را از سنخ اعتبار میداند. 2) استقلال نهاد حق: امامخمینی، حق را غیر از سلطنت دانستهاست. 3) اتحاد یا اختلاف مصادیق: امامخمینی، ماهیت نهاد حق را یکی میداند. | |||
حق به اعتبار دارابودن همه یا برخی از مؤلفههای نقلپذیری، انتقالپذیری و اسقاطپذیری به انواعی تقسیم میشود، چون: حقوقی که قابلیت هیچیک از احکام نقل، انتقال قهری و اسقاط را ندارند، امامخمینی این موارد را حق نمیداند. حقوقی که هر سه اثر را دارند، مانند [[حق خیار]]. حقوقی که قابل اسقاطاند؛ اما در نقل تنها به شخص خاصی قابل انتقالاند. | |||
امامخمینی، حق را نهادی اعتباری و از سنخ احکام وضعی میداند و غالب آنها بیان تکلیفی دارند. ایشان، در تحلیل حق به ادله شرعی مانند ادله [[ارث]] توجه کرده، زیرا ممکن است با توجه به عناوین بهکار رفته در دلیل و برقراری نسبت آنها با حق، حکمی را برای حق استخراج کرد. | |||
به باور امامخمینی، حق به تناسب خاستگاه خود، اعتبارکنندهای دارد که [[عقل (قوه ادراک)|عقل]] یا [[شرع]] است، و تعدد صاحب حق و «من علیه الحق» را برای تحقق معنای حق لازم میداند. | |||
نقلپذیری حق به معنای امکان واگذاری حق به دیگری از طریق قرارداد است و انتقالپذیری حق به معنای انتقال آن به سببی چون ارث است. امامخمینی، اصل را بر انتقالپذیری حق قرار داده و در نتیجه منتقلنشدنِ حقوق به ورثه را نیازمند دلیل دانستهاست. | |||
امامخمینی، منشأ اسقاطپذیری حق را، تحقق حق میداند و کسی که حق بر عهده اوست، [[واجب]] است آنرا ادا کند و اگر شخصی که حق بر عهده اوست، حق را ادا نکند، اجرای حق از طریق [[حاکم شرع]] صورت میگیرد. | |||
== واژهشناسی == | == واژهشناسی == | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۷۷: | ||
[[رده:مقالههای جلد چهارم دانشنامه امامخمینی]] | [[رده:مقالههای جلد چهارم دانشنامه امامخمینی]] | ||
[[رده:فقه]] | [[رده:فقه]] | ||
[[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]] |