۲۵٬۴۴۳
ویرایش
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسههای عربی) |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
از دوره عارف تا وقوع انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷)، دو رویکرد در حوزه نجف مشاهده میشد: رویکرد نخست دوری از سیاست و مخالفت با حضور روحانیان در صحنه اجتماع و صرفاً پرداختن به درس و بحث و مباحث اصولی و فقهی بود<ref>فلاحی، تاریخ شفاهی، ۲۴ و ۲۶.</ref> و از اینرو کسانی مانند سیدعبدالله شیرازی و عبدالکریم زنجانی که به کار سیاسی پرداختند، در میان علمای نجف منزوی شدند <ref>فلاحی، سالهای تبعید، ۱۴۰.</ref> رویکرد دوم ضرورت توجه به جامعه و سیاست در کنار درسهای سنتی بود. گروهی از علمای حوزه نجف چون سیدمحمدباقر صدر، محمدرضا آلیاسین و محمدمهدی آصفی «حزب الدعوة الاسلامیه» و «جماعة العلماء» را در این فضا شکل دادند و فعالیتهای تبلیغی مثبتی مانند اعزام مبلغ و نشریات دینی گسترش یافت<ref>غروی، مع علماء النجف، ۲/۱۰ ـ ۱۳، ۵۵۰ و ۵۷۱ ـ ۵۷۲.</ref> تأسیس «کلیة الفقه» توسط محمدرضا مظفر و «مدرسة العلوم الاسلامیه» به سبک جدید توسط سیدمحسن حکیم برای تربیت طلاب نخبه، از دیگر فعالیتهای نوگرایانه حوزه علمیه نجف در این دوره بود<ref>غروی، مع علماء النجف، ۲/۱۳.</ref> | از دوره عارف تا وقوع انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷)، دو رویکرد در حوزه نجف مشاهده میشد: رویکرد نخست دوری از سیاست و مخالفت با حضور روحانیان در صحنه اجتماع و صرفاً پرداختن به درس و بحث و مباحث اصولی و فقهی بود<ref>فلاحی، تاریخ شفاهی، ۲۴ و ۲۶.</ref> و از اینرو کسانی مانند سیدعبدالله شیرازی و عبدالکریم زنجانی که به کار سیاسی پرداختند، در میان علمای نجف منزوی شدند <ref>فلاحی، سالهای تبعید، ۱۴۰.</ref> رویکرد دوم ضرورت توجه به جامعه و سیاست در کنار درسهای سنتی بود. گروهی از علمای حوزه نجف چون سیدمحمدباقر صدر، محمدرضا آلیاسین و محمدمهدی آصفی «حزب الدعوة الاسلامیه» و «جماعة العلماء» را در این فضا شکل دادند و فعالیتهای تبلیغی مثبتی مانند اعزام مبلغ و نشریات دینی گسترش یافت<ref>غروی، مع علماء النجف، ۲/۱۰ ـ ۱۳، ۵۵۰ و ۵۷۱ ـ ۵۷۲.</ref> تأسیس «کلیة الفقه» توسط محمدرضا مظفر و «مدرسة العلوم الاسلامیه» به سبک جدید توسط سیدمحسن حکیم برای تربیت طلاب نخبه، از دیگر فعالیتهای نوگرایانه حوزه علمیه نجف در این دوره بود<ref>غروی، مع علماء النجف، ۲/۱۳.</ref> | ||
==جایگاه حوزه نجف از نگاه امامخمینی== | ==جایگاه حوزه نجف از نگاه امامخمینی== | ||
امامخمینی با حوزه نجف بیارتباط نبود؛ چون سیداحمد موسوی هندی، پدربزرگ و سیدمصطفی پدر امامخمینی، سالها در حوزه علمیه نجف تحصیل کرده بودند و از سوی دیگر، اساتید ایشان نیز تحصیل کرده حوزه علمیه نجف بودند. | |||
{{ببینید|اجداد امامخمینی|استادان امامخمینی}} | {{ببینید|اجداد امامخمینی|استادان امامخمینی}} | ||
افزون بر آن در پی اعتراض سیدابوالحسن اصفهانی، محمدحسین نایینی و مهدی خالصی ـ از مراجع تقلید و ساکن در نجف ـ در سال ۱۳۴۱ق/ ۱۳۰۱ش به انتخابات فرمایشی انگلیس در عراق، این سه فقیه به ایران تبعید و در چهارم محرم ۱۳۴۲ق وارد قم شدند<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱/۲۱۶ ـ ۲۱۷.</ref> عبدالکریم حائری یزدی از آنان به گرمی استقبال کرد<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ص۵۵.</ref> و کرسی تدریس را در حوزه قم به آنان واگذار و طلاب را تشویق کرد که در درس آنان حاضر شوند<ref>حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ص۱۷۴ ـ ۱۸۳.</ref> امامخمینی نیز در این فضا در حوزه قم درس میخواند و مبارزه علمای نجف با رژیم وابسته به انگلیس در گرایش ایشان به مسائل سیاسی و مبارزه بر ضد ستم بیتأثیر نبود<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ص۵۷.</ref> ایشان بعدها در خاطرهای این حرکت را که خود شاهد آن بوده ستوده است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۴۳.</ref> ایشان در سال ۱۳۵۴ در نامهای به حسن البکر رئیسجمهور وقت عراق، به بیرون راندن روحانیان ایرانی از عراق اعتراض کرد و آن را خلاف مصلحت اسلام و مسلمانان دانست. ایشان در این نامه به جایگاه و نقش حوزه نجف اشاره کرد و یادآور شد، حوزه نجف حوزهای هزارساله است که برای فقه اسلام تشکیل شده است و در نابودی فسادهای اخلاقی و اجتماعی اثر بسزایی دارد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۹۳.</ref> | افزون بر آن در پی اعتراض سیدابوالحسن اصفهانی، محمدحسین نایینی و مهدی خالصی ـ از مراجع تقلید و ساکن در نجف ـ در سال ۱۳۴۱ق/ ۱۳۰۱ش به انتخابات فرمایشی انگلیس در عراق، این سه فقیه به ایران تبعید و در چهارم محرم ۱۳۴۲ق وارد قم شدند<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱/۲۱۶ ـ ۲۱۷.</ref> عبدالکریم حائری یزدی از آنان به گرمی استقبال کرد<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ص۵۵.</ref> و کرسی تدریس را در حوزه قم به آنان واگذار و طلاب را تشویق کرد که در درس آنان حاضر شوند<ref>حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ص۱۷۴ ـ ۱۸۳.</ref> امامخمینی نیز در این فضا در حوزه قم درس میخواند و مبارزه علمای نجف با رژیم وابسته به انگلیس در گرایش ایشان به مسائل سیاسی و مبارزه بر ضد ستم بیتأثیر نبود<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ص۵۷.</ref> ایشان بعدها در خاطرهای این حرکت را که خود شاهد آن بوده ستوده است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۴۳.</ref> ایشان در سال ۱۳۵۴ در نامهای به حسن البکر رئیسجمهور وقت عراق، به بیرون راندن روحانیان ایرانی از عراق اعتراض کرد و آن را خلاف مصلحت اسلام و مسلمانان دانست. ایشان در این نامه به جایگاه و نقش حوزه نجف اشاره کرد و یادآور شد، حوزه نجف حوزهای هزارساله است که برای فقه اسلام تشکیل شده است و در نابودی فسادهای اخلاقی و اجتماعی اثر بسزایی دارد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۹۳.</ref> | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
از آغاز نهضت اسلامی ایران، [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) با نفوذ در میان جمع همراهان امامخمینی، تلاش میکرد از میزان هماهنگی حوزه قم و نجف و آگاهی امامخمینی و سایر علما از رویدادهای حوزه نجف، آگاهی یابد و این امر در گزارشهای مأموران ساواک منعکس شده است<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳/۲۷۹ ـ ۲۸۲.</ref> امامخمینی با حساسیت درباره حوزه نجف و وحدت نظر علما در مبارزه، هماهنگی حوزه نجف با حوزه قم را ضروری میدانست و از این جهت، به عملکرد ناهماهنگ بعضی علمای بزرگ نجف و بیتوجهی به نامههای ایشان، انتقاد میکرد<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳/۲۸۱.</ref> ایشان برای واداشتن مراجع نجف به انقلاب و دگرگونکردن شرایط به سود اسلام از ایران نامهای برای سیدمحسن حکیم رئیس حوزه نجف نوشت که حکیم در پاسخ شرایط را مناسب ندانست<ref>قوچانی، خاطرات، ۱/۱۶۹.</ref>. امامخمینی معتقد بود مراجع و حوزه نجف در برابر بهخطرافتادن اسلام در جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی ساکت نخواهند نشست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۸۷.</ref> و حمایت علما و فضلای نجف از نهضت امامخمینی از آثار آن بود<ref> ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۸۰.</ref> این نکته بعدها در کلام امامخمینی در سالهای پس از انقلاب اسلامی ایران نیز آمده است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۵۰۴.</ref> امامخمینی از ظلم و ستم حزب بعث عراق به رهبری صدام حسین به حوزه نجف و فضلا و طلاب علوم دینی ازجمله شهادت سیدمحمدباقر صدر به تلخی یاد میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۲۵۴؛ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ص۱۵۵.</ref> ایشان فضلا و طلاب حوزه نجف را به هماهنگی و وحدت و تهذیب نفس سفارش میکرد و به آنان در مورد اختلاف و فساد هشدار میداد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۲۷.</ref> ایشان در برابر تهدیدهای بعثیها علیه این حوزه کهن، ابراز امیدواری کرد حوزه نجف با پشتیبانی مردم زنده بماند و زوال دولتها در آن بیاثر باشد و این حوزه دوباره قوت و شوکت گذشته خود را باز یابد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۴۱۱.</ref> ایشان در جریان اخراج طلاب غیر عراقی از نجف به بهانه پالایش حوزه از جاسوس و در حقیقت به انگیزه فروپاشی حوزه نجف<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۶۵؛ موسوی بجنوردی، مصاحبه، ۵/۲۶۷.</ref>، به بعثیها یادآور شد در حوزه نجف چنین کسانی وجود ندارند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۰۴.</ref> ایشان همچنین به سیدمحسن حکیم پیشنهاد کرد به جای دفاع صریح از طلاب غیر ایرانی، به بنیان الحادی و اسلامستیزِ حزب حاکم بعث حمله کند و از جایگاه دین و شریعت آنان را در میان مردم عراق ساقط سازد<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۶۵.</ref> | از آغاز نهضت اسلامی ایران، [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) با نفوذ در میان جمع همراهان امامخمینی، تلاش میکرد از میزان هماهنگی حوزه قم و نجف و آگاهی امامخمینی و سایر علما از رویدادهای حوزه نجف، آگاهی یابد و این امر در گزارشهای مأموران ساواک منعکس شده است<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳/۲۷۹ ـ ۲۸۲.</ref> امامخمینی با حساسیت درباره حوزه نجف و وحدت نظر علما در مبارزه، هماهنگی حوزه نجف با حوزه قم را ضروری میدانست و از این جهت، به عملکرد ناهماهنگ بعضی علمای بزرگ نجف و بیتوجهی به نامههای ایشان، انتقاد میکرد<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳/۲۸۱.</ref> ایشان برای واداشتن مراجع نجف به انقلاب و دگرگونکردن شرایط به سود اسلام از ایران نامهای برای سیدمحسن حکیم رئیس حوزه نجف نوشت که حکیم در پاسخ شرایط را مناسب ندانست<ref>قوچانی، خاطرات، ۱/۱۶۹.</ref>. امامخمینی معتقد بود مراجع و حوزه نجف در برابر بهخطرافتادن اسلام در جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی ساکت نخواهند نشست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۸۷.</ref> و حمایت علما و فضلای نجف از نهضت امامخمینی از آثار آن بود<ref> ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۸۰.</ref> این نکته بعدها در کلام امامخمینی در سالهای پس از انقلاب اسلامی ایران نیز آمده است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۵۰۴.</ref> امامخمینی از ظلم و ستم حزب بعث عراق به رهبری صدام حسین به حوزه نجف و فضلا و طلاب علوم دینی ازجمله شهادت سیدمحمدباقر صدر به تلخی یاد میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۲۵۴؛ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ص۱۵۵.</ref> ایشان فضلا و طلاب حوزه نجف را به هماهنگی و وحدت و تهذیب نفس سفارش میکرد و به آنان در مورد اختلاف و فساد هشدار میداد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۲۷.</ref> ایشان در برابر تهدیدهای بعثیها علیه این حوزه کهن، ابراز امیدواری کرد حوزه نجف با پشتیبانی مردم زنده بماند و زوال دولتها در آن بیاثر باشد و این حوزه دوباره قوت و شوکت گذشته خود را باز یابد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۴۱۱.</ref> ایشان در جریان اخراج طلاب غیر عراقی از نجف به بهانه پالایش حوزه از جاسوس و در حقیقت به انگیزه فروپاشی حوزه نجف<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۶۵؛ موسوی بجنوردی، مصاحبه، ۵/۲۶۷.</ref>، به بعثیها یادآور شد در حوزه نجف چنین کسانی وجود ندارند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۰۴.</ref> ایشان همچنین به سیدمحسن حکیم پیشنهاد کرد به جای دفاع صریح از طلاب غیر ایرانی، به بنیان الحادی و اسلامستیزِ حزب حاکم بعث حمله کند و از جایگاه دین و شریعت آنان را در میان مردم عراق ساقط سازد<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۶۵.</ref> | ||
==موضع حوزه نجف در نهضت امامخمینی== | ==موضع حوزه نجف در نهضت امامخمینی== | ||
حوزه علمیه نجف در آغاز نهضت اسلامی در ایران ساکت بود و حمایتی جدی از نهضت در آن دیده نمیشد؛ چنانکه این بیتحرکی، امامخمینی را به موضعگیری واداشت و ایشان در اردیبهشت ۱۳۴۲، فریاد «وای بر نجف ساکت» برآورد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۲۱۳.</ref> با اوجگیری نهضت، طلاب و هواداران امامخمینی در جلب نظر علمای نجف به انقلاب اسلامی به کوشش برخاستند<ref>اختری، خاطرات، ۱/۳۷ ـ ۳۸.</ref> و حوزه نجف بهرغم فضای غیر سیاسی، از نهضت امامخمینی حمایت کرد<ref>اختری، خاطرات، ۱/۴۳.</ref> به دنبال بازداشت امامخمینی پس از سخنرانی علیه رژیم پهلوی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و شایعه احتمال اعدام ایشان (← دستگیری امامخمینی)، غلامرضا رضوانی به همراه محمدحسن قدیری در دیدار با سیدمحمود شاهرودی، سیدابوالقاسم خویی و سیدمحسن حکیم، از مراجع تقلید و سیداسدالله مدنی از اساتید حوزه، از آنان خواستار حمایت حوزه نجف از امامخمینی شدند<ref>اختری، خاطرات، ۱/۳۷ ـ ۳۸.</ref> و این عالمان از نهضت امامخمینی حمایت کردند<ref>اختری، خاطرات، ۱/۳۷ ـ ۳۸؛ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۸۰.</ref> مجالس گوناگونی در حمایت از نهضت امامخمینی در مدرسه آخوند خراسانی برگزار شد و سپس به دیگر مدارس چون مدرسه قوام سرایت کرد و فراگیر شد. بعضی از علمای نجف بر منبر از نهضت حمایت میکردند و جنایتهای رژیم پهلوی ازجمله هجوم به مدرسه فیضیه را برای مردم شرح میدادند. افزون بر مراجع، سی نفر از فضلای حوزه نجف در تأیید امامخمینی اعلامیهای مشترک امضا و منتشر کردند. پس از آنکه امامخمینی از حوزه نجف برای حمایت از نهضت اسلامی ایران، طلب کمک کرد، جلسهای در خانه سیدعبدالهادی شیرازی تشکیل شد و در آنجا مدرسان حوزه نجف متنی را تهیه و امضا کردند و به ایران فرستادند اما طومار به دست جاسوسان رژیم پهلوی افتاد و به مقصد نرسید <ref>ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۸۰.</ref>؛ البته روند حمایت از نهضت امامخمینی پایدار نماند<ref>← ادامه مقاله.</ref> | حوزه علمیه نجف در آغاز نهضت اسلامی در ایران ساکت بود و حمایتی جدی از نهضت در آن دیده نمیشد؛ چنانکه این بیتحرکی، امامخمینی را به موضعگیری واداشت و ایشان در اردیبهشت ۱۳۴۲، فریاد «وای بر نجف ساکت» برآورد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۲۱۳.</ref> با اوجگیری نهضت، طلاب و هواداران امامخمینی در جلب نظر علمای نجف به انقلاب اسلامی به کوشش برخاستند<ref>اختری، خاطرات، ۱/۳۷ ـ ۳۸.</ref> و حوزه نجف بهرغم فضای غیر سیاسی، از نهضت امامخمینی حمایت کرد<ref>اختری، خاطرات، ۱/۴۳.</ref> به دنبال بازداشت امامخمینی پس از سخنرانی علیه رژیم پهلوی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و شایعه احتمال اعدام ایشان (← دستگیری امامخمینی)، غلامرضا رضوانی به همراه محمدحسن قدیری در دیدار با سیدمحمود شاهرودی، سیدابوالقاسم خویی و سیدمحسن حکیم، از مراجع تقلید و سیداسدالله مدنی از اساتید حوزه، از آنان خواستار حمایت حوزه نجف از امامخمینی شدند<ref>اختری، خاطرات، ۱/۳۷ ـ ۳۸.</ref> و این عالمان از نهضت امامخمینی حمایت کردند<ref>اختری، خاطرات، ۱/۳۷ ـ ۳۸؛ ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۸۰.</ref> مجالس گوناگونی در حمایت از نهضت امامخمینی در مدرسه آخوند خراسانی برگزار شد و سپس به دیگر مدارس چون مدرسه قوام سرایت کرد و فراگیر شد. بعضی از علمای نجف بر منبر از نهضت حمایت میکردند و جنایتهای رژیم پهلوی ازجمله هجوم به مدرسه فیضیه را برای مردم شرح میدادند. افزون بر مراجع، سی نفر از فضلای حوزه نجف در تأیید امامخمینی اعلامیهای مشترک امضا و منتشر کردند. پس از آنکه امامخمینی از حوزه نجف برای حمایت از نهضت اسلامی ایران، طلب کمک کرد، جلسهای در خانه سیدعبدالهادی شیرازی تشکیل شد و در آنجا مدرسان حوزه نجف متنی را تهیه و امضا کردند و به ایران فرستادند اما طومار به دست جاسوسان رژیم پهلوی افتاد و به مقصد نرسید <ref>ملکوتی، خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ۱۸۰.</ref>؛ البته روند حمایت از نهضت امامخمینی پایدار نماند<ref>← ادامه مقاله.</ref> |