پرش به محتوا

مصلحت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۸۲۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ فروردین ۱۴۰۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''مَصلحت''' لزوم رعایت منافع مادی و معنوی [[مسلمانان]] در راستای اهداف [[شارع]].
'''مَصلحت''' لزوم رعایت منافع مادی و معنوی [[مسلمانان]] در راستای اهداف [[شارع]].
دو گونه حکم و مصلحت وجود دارد: احکام و مصالح ثابت و متغیر. احکام ثابت، مصلحتی ثابت دارند و احکام متغیر مصلحتی متغیر دارند که به آن [[حکم حکومتی|احکام ولایی]] و حکومتی نیز می‌گویند.
در دیدگاه [[امام‌خمینی]] مصلحت، ارتباط تنگاتنگی با مفهوم ولایت دارد و [[ولایت فقیه]] در امور سیاسی و اجتماعی به مصلحت عامه مقید است.
مصلحت در فقه [[اهل سنت]] مصالح مرسله نامیده و شامل هر منفعت ضروری است که بر اعتبار یا عدم اعتبار آن، دلیل شرعی و نص خاصی وجود ندارد و در جهت مقاصد شارع باشد.
[[شیعه]] به سبب اعتقاد به حجیت سخنان و [[سیره امام‌خمینی|سیره ائمه(ع)]] از عنصر مصلحت در عرصه مبانی و استنباط شریعت تنها در مواردی که مصلحت یقینی و مستند به [[شریعت، طریقت و حقیقت|شریعت]] باشد، بهره می‌گیرد؛ اما در عرصه حاکمیت و نظام سیاسی، درباره قلمرو مصلحت دیدگاه‌های متعددی وجود دارد.
امام‌خمینی حوزه مصلحت‌شناسی حاکم اسلامی را گسترده دانسته‌ و معتقد است که قلمرو مصلحت همه مسائل اقتصادی، سیاسی، قضایی، نظامی، فرهنگی را دربر می‌گیرد و محدود به حوزه مباح‌ها نمی‌شود. حاکم اسلامی در همه این زمینه‌ها می‌تواند به مصلحت‌سنجی بپردازد و در موارد تزاحم، با رعایت اهم و مهم، [[حکم حکومتی|احکام حکومتی]] صادر کند.
دستورهایی که [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] به عنوان وحی به مردم ابلاغ کرده‌است، دارای مصلحتی ثابت است و دگرگونی در آن احکام راه ندارد. ولی دستورهایی که پیامبر(ص) یا امامان(ع) یا فقها با توجه به رویدادها صادر کرده‌اند، مصلحتی متغیر دارند. برای تشخیص مصلحت در این‌گونه احکام، معیارهایی ذکر شده‌ چون: توجه به اهداف شریعت در تشریع، مقدم‌داشتن اهم بر مهم و حفظ اسلام و نظام اسلامی.
شناخت مصلحت اجتماعی بر عهده حاکم اسلامی و فقیه جامع شرایطِ دارای ولایت مطلقه است.
==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
مصلحت ضد مفسده و به معنای منفعت و سود است.<ref>جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۱/۳۸۳؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۴۵؛ دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۲/۱۸۵۶۶.</ref> در منابع دینی و متون فقهی، مصلحت به همین معنا همراه با گسترش منفعت که منافع معنوی و اخروی را هم دربر می‌گیرد، به‌کار رفته‌است؛<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۳۴۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴/۲۷۱.</ref> بنابراین مصلحتِ فرد یا مسلمانان عبارت است از آنچه که به سود و خیر فرد یا [[جامعه]] مسلمانان باشد، اعم از سود مادی یا معنوی. مصلحت به این معنا با مکتب‌های مادی تفاوت جوهری دارد. آنان مصلحت و مفسده را در چارچوب سود و زیان‌های مادی و دنیوی تفسیر می‌کنند.<ref>مزینانی، مصلحت نظام از دیدگاه امام‌خمینی، ۲۲۸ ـ ۲۲۹.</ref> عالمان [[اهل سنت]] نیز مصلحت را جلب منفعت و دفع ضرر در راستای تأمین هدف شارع که مواظبت بر پنج مقصدِ [[دین]]، جان، [[عقل]]، نسل و مال انسان است، دانسته‌اند.<ref>غزالی، المستصفی فی علم الاصول، ۱۷۴؛ گواهی، مبانی فقهی آراء خاص امام‌خمینی، ۱۲۸؛ جناتی، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ۳۳۰.</ref>
مصلحت ضد مفسده و به معنای منفعت و سود است.<ref>جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۱/۳۸۳؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۴۵؛ دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۲/۱۸۵۶۶.</ref> در منابع دینی و متون فقهی، مصلحت به همین معنا همراه با گسترش منفعت که منافع معنوی و اخروی را هم دربر می‌گیرد، به‌کار رفته‌است؛<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۳۴۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴/۲۷۱.</ref> بنابراین مصلحتِ فرد یا مسلمانان عبارت است از آنچه که به سود و خیر فرد یا [[جامعه]] مسلمانان باشد، اعم از سود مادی یا معنوی. مصلحت به این معنا با مکتب‌های مادی تفاوت جوهری دارد. آنان مصلحت و مفسده را در چارچوب سود و زیان‌های مادی و دنیوی تفسیر می‌کنند.<ref>مزینانی، مصلحت نظام از دیدگاه امام‌خمینی، ۲۲۸ ـ ۲۲۹.</ref> عالمان [[اهل سنت]] نیز مصلحت را جلب منفعت و دفع ضرر در راستای تأمین هدف شارع که مواظبت بر پنج مقصدِ [[دین]]، جان، [[عقل]]، نسل و مال انسان است، دانسته‌اند.<ref>غزالی، المستصفی فی علم الاصول، ۱۷۴؛ گواهی، مبانی فقهی آراء خاص امام‌خمینی، ۱۲۸؛ جناتی، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ۳۳۰.</ref>
خط ۱۰۵: خط ۱۲۱:
[[رده:مفاهیم سیاسی]]
[[رده:مفاهیم سیاسی]]
[[رده:مفاهیم اجتماعی]]
[[رده:مفاهیم اجتماعی]]
[[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]]