۲۱٬۱۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کتاب | '''کتاب'''، جایگاه [[قرآن]] در [[استنباط احکام شرعی]]. | ||
دلالت آیات قرآن یا به گونه نص است یا ظاهر. در این میان مقدار اندکی از آیات صریحاند و دلالتشان قطعی است؛ ولی بسیاری از آیات ظاهر در مدعایند و احتمال خلاف در فهم آنها وجود دارد. | |||
دلالت آیات | |||
[[امامخمینی]] همسو با مشهور علما در اثبات حجیت ظواهر قرآن به [[بنای عقلا|سیره عقلا]] استدلال میکند، و به بیان فرآیند اعتماد عقلا به ظاهر یک کلام میپردازد، که شامل مراحلی است: اثبات اصل صدور کلام، تعیین ظهور کلام، اثبات اراده این ظهور از سوی متکلم (اراده استعمالی) و هماهنگی اراده جدی و اراده استعمالی. | [[امامخمینی]] همسو با مشهور علما در اثبات حجیت ظواهر قرآن به [[بنای عقلا|سیره عقلا]] استدلال میکند، و به بیان فرآیند اعتماد عقلا به ظاهر یک کلام میپردازد، که شامل مراحلی است: اثبات اصل صدور کلام، تعیین ظهور کلام، اثبات اراده این ظهور از سوی متکلم (اراده استعمالی) و هماهنگی اراده جدی و اراده استعمالی. | ||
مشهور اصولیان، ظواهر قرآنی را به طور مطلق حجت | مشهور اصولیان، ظواهر قرآنی را به طور مطلق حجت میدانند؛ اما برخی در عمومیت آن تردید کرده و قائل به تفصیل شدهاند؛ از اینرو سه تفصیل وجود دارد: اختصاص فهم قرآن به مقصودین بالإفهام، اختصاص خطابات شفاهی قرآن به افراد موجود و عدم امکان [[فهم قرآن]] برای غیر معصومان. | ||
امامخمینی، اصل تخصیص و تقیید عمومات قرآنی را با توجه به قواعد تقنین و قانونگذاری پذیرفته و تخصیص و تقیید کتاب به [[خبر واحد]] را از ضرورتهای [[فقه]] شمردهاست، و معتقد است که مفهوم موافق توانایی تخصیص عام قرآنی را دارد؛ اما در جواز تخصیص به مفهوم مخالف، قائل به تفصیل شدهاست. | امامخمینی، اصل تخصیص و تقیید عمومات قرآنی را با توجه به قواعد تقنین و قانونگذاری پذیرفته و تخصیص و تقیید کتاب به [[خبر واحد]] را از ضرورتهای [[فقه]] شمردهاست، و معتقد است که مفهوم موافق توانایی تخصیص عام قرآنی را دارد؛ اما در جواز تخصیص به مفهوم مخالف، قائل به تفصیل شدهاست. | ||
خط ۱۲: | خط ۱۱: | ||
امامخمینی، تواتر سایر قرائتها را بیاساس و روایت مربوط به آن را جعلی دانسته و قائل است باید قرائت مشهور که سینهبهسینه به طور متواتر از [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] نقل شده، معیار قرار داده شود. | امامخمینی، تواتر سایر قرائتها را بیاساس و روایت مربوط به آن را جعلی دانسته و قائل است باید قرائت مشهور که سینهبهسینه به طور متواتر از [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] نقل شده، معیار قرار داده شود. | ||
بر اساس برخی از روایات، در قرآن نسخ رخ داده است؛ از اینرو فتوادادن تنها برای کسانی جایز است که به ناسخ و منسوخ قرآن آشنا باشند. همجنین احادیث بسیاری بر لزوم عرضه روایات بر قرآن وجود دارد. دستهای از روایات مرجعیت کتابالله را به صورت مطلق مطرح کرده، و دستهای دیگر تنها در خصوص حالت تعارض روایات، عرضه بر کتابالله را مطرح میکنند. | بر اساس برخی از روایات، در قرآن نسخ رخ داده است؛ از اینرو فتوادادن تنها برای کسانی جایز است که به ناسخ و منسوخ قرآن آشنا باشند. همجنین [[حدیث|احادیث]] بسیاری بر لزوم عرضه روایات بر قرآن وجود دارد. دستهای از روایات مرجعیت کتابالله را به صورت مطلق مطرح کرده، و دستهای دیگر تنها در خصوص حالت تعارض روایات، عرضه بر کتابالله را مطرح میکنند. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
کتاب مصدر و از ماده «کتب»، به معنای نوشتن است که بعدها بر مکتوب و نوشته نیز گذاشته شده است.<ref>ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۴/۱۴۷.</ref> این واژه در معانی دیگر مانند اثبات، تقدیر، ایجاب، فرض، عزم و حکم هم بهکار رفته است.<ref>جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۱/۲۰۸؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۵/۱۵۹؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۶۹۹.</ref> در اصطلاح فقها، مراد از کتاب، [[قرآن]] است که بر [[پیامبر اسلام(ص)]] نازل شده و یکی از منابع استنباط احکام شرعی است.<ref>حلی، علامه، نهایۀ الوصول، ۱/۳۳۱؛ مظفر، اصول الفقه، ۳/۵۴.</ref> [[قرآن کریم]] دارای آیاتی است که [[آیات الاحکام|آیاتالاحکام]] نامیده میشوند و برای استنباط احکام شرعی مورد استناد قرار میگیرند.{{ببینید| | کتاب مصدر و از ماده «کتب»، به معنای نوشتن است که بعدها بر مکتوب و نوشته نیز گذاشته شده است.<ref>ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۴/۱۴۷.</ref> این واژه در معانی دیگر مانند اثبات، تقدیر، ایجاب، فرض، عزم و حکم هم بهکار رفته است.<ref>جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۱/۲۰۸؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۵/۱۵۹؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۶۹۹.</ref> در اصطلاح فقها، مراد از کتاب، [[قرآن]] است که بر [[پیامبر اسلام(ص)]] نازل شده و یکی از منابع استنباط احکام شرعی است.<ref>حلی، علامه، نهایۀ الوصول، ۱/۳۳۱؛ مظفر، اصول الفقه، ۳/۵۴.</ref> [[قرآن کریم]] دارای آیاتی است که [[آیات الاحکام|آیاتالاحکام]] نامیده میشوند و برای استنباط احکام شرعی مورد استناد قرار میگیرند.{{ببینید|آیات الاحکام فی تراث الامام الخمینی}} | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
همه کتابهای آسمانی که برای [[هدایت و ضلالت|هدایت]] انسانها بر [[پیامبران(ع)]] نازل شدهاند، محل مراجعه پیروانشان بودهاند. قرآن کریم نیز از آغاز نزول، منبع اصلی فهم احکام و فرمانهای الهی بوده است؛ بنابراین بهرهبرداری از آن برای استنباط احکام شرعی به زمان نزول آن باز میگردد؛<ref>شبر، الاصول الاصلیة و القواعد الشرعیه، ۹۴.</ref> همچنانکه [[روایات متواتر]] [[معصومان(ع)]]<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۴ ـ ۶۲ و ۳/۳۳؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۸۹/۲۰ و....</ref> در دعوت به مراجعه به قرآن و عمل به دستورهای آن، مؤید این مهم است؛<ref>← میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۳۱۵؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۵۹ ـ ۶۲.</ref> اما این بهرهبرداری در برهههای مختلف زمانی با قوت و ضعفهایی همراه بوده است؛<ref>← جناتی، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ۳.</ref> چنانکه زمانی در میان [[امامیه]] با قوتگرفتن موج [[اخباریگری]] در قرن یازدهم و دوازدهم هجری،<ref>← استرآبادی، الفوائد المدنیه، ۲۵۴ ـ ۲۶۱؛ بحرانی، الحدائق، ۹/۳۶۰.</ref> به حاشیه رانده شده است.<ref>میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۳۱۰.</ref> در عین حال از دیرباز در آثار فقهی و اصولی، فصل ویژهای برای پرداختن به قرآن کریم و چگونگی استفاده از [[آیات]] آن اختصاص یافته است.<ref>مفید، التذکرة باصول الفقه، ۲۹؛ طوسی، العدة فی اصول الفقه، ۲/۴۸۳؛ حلی، علامه، نهایۀ الوصول، ۱/۳۳۱.</ref> | همه کتابهای آسمانی که برای [[هدایت و ضلالت|هدایت]] انسانها بر [[پیامبران(ع)]] نازل شدهاند، محل مراجعه پیروانشان بودهاند. قرآن کریم نیز از آغاز نزول، منبع اصلی فهم احکام و فرمانهای الهی بوده است؛ بنابراین بهرهبرداری از آن برای استنباط احکام شرعی به زمان نزول آن باز میگردد؛<ref>شبر، الاصول الاصلیة و القواعد الشرعیه، ۹۴.</ref> همچنانکه [[روایات متواتر]] [[معصومان(ع)]]<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۴ ـ ۶۲ و ۳/۳۳؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۸۹/۲۰ و....</ref> در دعوت به مراجعه به قرآن و عمل به دستورهای آن، مؤید این مهم است؛<ref>← میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۳۱۵؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۵۹ ـ ۶۲.</ref> اما این بهرهبرداری در برهههای مختلف زمانی با قوت و ضعفهایی همراه بوده است؛<ref>← جناتی، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ۳.</ref> چنانکه زمانی در میان [[امامیه]] با قوتگرفتن موج [[اخباریگری]] در قرن یازدهم و دوازدهم هجری،<ref>← استرآبادی، الفوائد المدنیه، ۲۵۴ ـ ۲۶۱؛ بحرانی، الحدائق، ۹/۳۶۰.</ref> به حاشیه رانده شده است.<ref>میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۳۱۰.</ref> در عین حال از دیرباز در آثار فقهی و اصولی، فصل ویژهای برای پرداختن به قرآن کریم و چگونگی استفاده از [[آیات]] آن اختصاص یافته است.<ref>مفید، التذکرة باصول الفقه، ۲۹؛ طوسی، العدة فی اصول الفقه، ۲/۴۸۳؛ حلی، علامه، نهایۀ الوصول، ۱/۳۳۱.</ref> |