پرش به محتوا

استخاره: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۳ فروردین ۱۴۰۲
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:
برخی فقها ازجمله [[ملااحمد نراقی]]، استخاره را از امور توقیفیه دانسته، معتقدند وسیله‌ای که باید با آن استخاره انجام گیرد، باید مستند به [[شریعت]] باشد و عبور از ابزارهای منصوص در روایات را [[قیاس]] دانسته‌اند<ref>لاری، تشریع الخیرة و التکلان، ۵۳۰.</ref>؛ ولی از سخنان برخی فقها<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸.</ref> در ابزارهای مورد استفاده برای استخاره، توسعه به دست می‌آید. امام‌خمینی نیز تنها استخاره با ابزارهای نقل شده از [[ائمه(ع)]] و ماثور را جایز می‌داند<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۲۸.</ref>؛ هرچند ایشان دعا و طلب خیر از خدواند را اصلی‌ترین و بهترین شیوه استخاره می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۰.</ref> ظاهر بسیاری از روایاتی که درباره استخاره آمده<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۰-۴۷۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۸/۷۹-۸۰.</ref> و دستورالعمل‌هایی که برای انجام استخاره در بهترین زمان‌ها و بهترین مکان‌ها و نیز [[غسل]] و نماز برای استخاره آمده است، به همین شیوه نخست اشاره دارند. برای استخاره، روش‌های دیگری نیز بیان شده است؛ ازجمله:
برخی فقها ازجمله [[ملااحمد نراقی]]، استخاره را از امور توقیفیه دانسته، معتقدند وسیله‌ای که باید با آن استخاره انجام گیرد، باید مستند به [[شریعت]] باشد و عبور از ابزارهای منصوص در روایات را [[قیاس]] دانسته‌اند<ref>لاری، تشریع الخیرة و التکلان، ۵۳۰.</ref>؛ ولی از سخنان برخی فقها<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸.</ref> در ابزارهای مورد استفاده برای استخاره، توسعه به دست می‌آید. امام‌خمینی نیز تنها استخاره با ابزارهای نقل شده از [[ائمه(ع)]] و ماثور را جایز می‌داند<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۲۸.</ref>؛ هرچند ایشان دعا و طلب خیر از خدواند را اصلی‌ترین و بهترین شیوه استخاره می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۰.</ref> ظاهر بسیاری از روایاتی که درباره استخاره آمده<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۰-۴۷۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۸/۷۹-۸۰.</ref> و دستورالعمل‌هایی که برای انجام استخاره در بهترین زمان‌ها و بهترین مکان‌ها و نیز [[غسل]] و نماز برای استخاره آمده است، به همین شیوه نخست اشاره دارند. برای استخاره، روش‌های دیگری نیز بیان شده است؛ ازجمله:


* قرآن: در روایتی آمده است که شخص برای استخاره، [[قرآن]] را بگشاید و به‌ نخستین‌ موضوعی‌ که‌ در آن‌ می‌بیند، عمل‌ کند.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۳/۳۱۰؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۶/۲۳۳ و ۸/۷۸.</ref> در شیوه‌ای‌ دیگر که‌ طبرسی بدون‌ ذکر مستند ذکر کرده، آمده است‌ شخص‌ پس‌ از انجام [[نماز جعفر طیار|نماز جعفر]] [طیار] و دعا، مصحف‌ را بگشاید و هفت برگ‌ را شمرده‌، پاسخ‌ خود را در برگ‌ هفتم‌ و سطر یازدهم‌ بجوید و در برخی منابع دیگر، به جای سطر یازدهم سطر هفتم آمده است.<ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۲۷۸.</ref> استخاره با قرآن، شیوه‌های دیگری نیز دارد.<ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۲۷۸؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۵۶-۲۵۸.</ref> چنین‌ روش‌هایی‌ نزد برخی‌ [[اهل سنت|اهل‌ سنت‌]] نیز رایج بوده است‌.<ref>← خانی، شیوه‌های، ۲۳۲-۲۳۳.</ref>
# قرآن: در روایتی آمده است که شخص برای استخاره، [[قرآن]] را بگشاید و به‌ نخستین‌ موضوعی‌ که‌ در آن‌ می‌بیند، عمل‌ کند.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۳/۳۱۰؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۶/۲۳۳ و ۸/۷۸.</ref> در شیوه‌ای‌ دیگر که‌ طبرسی بدون‌ ذکر مستند ذکر کرده، آمده است‌ شخص‌ پس‌ از انجام [[نماز جعفر طیار|نماز جعفر]] [طیار] و دعا، مصحف‌ را بگشاید و هفت برگ‌ را شمرده‌، پاسخ‌ خود را در برگ‌ هفتم‌ و سطر یازدهم‌ بجوید و در برخی منابع دیگر، به جای سطر یازدهم سطر هفتم آمده است.<ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۲۷۸.</ref> استخاره با قرآن، شیوه‌های دیگری نیز دارد.<ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۲۷۸؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۵۶-۲۵۸.</ref> چنین‌ روش‌هایی‌ نزد برخی‌ [[اهل سنت|اهل‌ سنت‌]] نیز رایج بوده است‌.<ref>← خانی، شیوه‌های، ۲۳۲-۲۳۳.</ref> امام‌خمینی استخاره با قرآن را در مسائل مهم زندگی مانند [[ازدواج]] و تصمیم‏‌گیری‌های مهم بی‌اشکال می‌داند.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۲۹.</ref> خود ایشان با قرآن استخاره می‌کرد<ref>علم‌الهدی، خاطرات، ۱/۸۹.</ref> و پیش از استخاره آیه، «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة اِلاّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّة فی ظُلُماتِ الاَرْضِ وَ لا رَطْب وَ لا یابِس اِلاّ فی کِتاب مُبین»<ref>انعام، ۵۹.</ref> را می‌خواند.<ref>سجادی، خاطرات، ۲/۹۶.</ref> با این حال، در روایت مرسلی، استخاره مرادف تفال دانسته شده است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۴۱.</ref> و در روایتی نیز از تفال به قرآن نهی شده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۶/۲۳۳.</ref> در جمع میان این‌گونه روایات، بایسته است به تفاوت استخاره با قرآن و [[تفال]] با آن توجه شود. در عین حال، در صورت مساوی‌دانستن معنای تفال با استخاره<ref>مکارم شیرازی، القواعد الفقهیه، ۱/۳۷۶.</ref> گفته شده چه بسا مراد از نهی، مربوط به کسانی باشد که با مفاهیم قرآن آشنایی ندارند.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۲/۵۵۶.</ref>
#رقاع: رقاع جمع «رقعه» به معنای تکه‌های کاغذ یا پوست و مانند آن است.<ref>ابن‌درید، جمهرة اللغه، ۲/۷۶۷.</ref> در این شیوه، بر ورقه‌هایی کلمه «لا» و بر ورقه‌هایی «نعم» نوشته می‌شود و از میان آنها یکی برداشته می‌شود.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۳.</ref> در برخی روایات دو ورقه آمده است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۳۹.</ref> و در برخی شش ورقه که بر سه تای آن کلمه «انجام بده» و بر سه تای آن «انجام نده» نوشته می‌شود و یکی یکی برداشته می‌شود. اگر سه تای نخست «انجام بده» بود، انجام می‌دهد و اگر چنین نبود، به اکثر، از پنج تای نخست عمل می‌کند.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۰؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۳/۱۸۱.</ref> برخی فقها ازجمله [[ابن‌ادریس]]، استخاره‌ با رقاع‌ را نقد کرده، آن را برگرفته‌ از اخبار غیر معتبر دانسته‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۱۳.</ref>؛ ولی برخی دیگر عمل به روایت استخاره ذات الرقاع را به مشهور متشرعه نسبت داده‌اند<ref>صدر، ماوراء الفقه، ۳/۲۱۸.</ref>؛ بلکه برخی، بر مشروعیت آن ادعای [[اجماع]] کرده‌اند.<ref>← نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸.</ref> امام‌خمینی به دلیل [[تسامح در ادله سنن]]، این نوع استخاره را نیز جایز می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰.</ref>
#تسبیح: این گونه استخاره گونه‌های مختلفی دارد؛ ازجمله به ‌اندازه یک‌ قبضه‌ از تسبیح را جدا کرده‌، دانه‌ها را به صورت زوج با این نیت که در صورتی‌ که‌ بازمانده‌ یک‌ باشد، کار مورد نظر را خوب‌ دانسته و در صورت زوج‌آمدن آن را ترک یا بالعکس بشمرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۵۰.</ref> بر پایه آنچه‌ [[شهید اول]] یادآور شده‌، استخاره‌ به‌ عدد در سده‌های‌ نخستین‌ اسلامی و پیش از [[رضی‌الدین آوی‌]] در سده هفتم رواج‌ نداشته‌ است‌<ref>شهید اول، ذکری الشیعه، ۴/۲۶۹.</ref> و [[ابن‌طاووس]] بر اساس روایتی از [[امام‌صادق(ع)]] آن را به ائمه(ع) مستند کرده است.<ref>شهید اول، ذکری الشیعه، ۴/۲۶۸؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۱.</ref> برخی فقها<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۳۲۳؛ ‌هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۱۱/۲۷۷.</ref> ازجمله [[امام‌خمینی]]، <ref>تعلیقه عروه، ۶۹۰.</ref> به دلیل تسامح در ادله سنن، استخاره با تسبیح را نیز جایز می‌دانند.
#قرعه: [[قرعه]] نیز یکی از شیوه‌های استخاره است و در روایات، برای وقت تحیر و امور مشتبه مجاز شمرده شده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۲۶/۲۹۰.</ref> ابن‌طاووس، قرعه را زیرمجموعه استخاره عنوان کرده است. <ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۲۷۱-۲۷۴. </ref> امام‌خمینی برای مشروعیت قرعه، افزون بر روایات موثق، اجماع شیعه را بر تمسک به قرعه در امور مشتبه و مجهول، از قول [[شیخ طوسی]] و [[علامه حلی]] نقل<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۳۸۴-۳۸۵.</ref> و به [[سیره عقلا]] در رجوع در امور مشتبه به قرعه، استناد کرده است.<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۳۸۴-۳۸۶.</ref> ایشان قرعه را (همانند [[قاعده ید]]) [[اماره]] و کاشف بر واقع نمی‌داند بلکه به [[بنای عقلا]] برای حجیت قرعه استناد کرده، اصابت به واقع را امری اتفاقی و قرعه را راه‌ حلی برای رفع نزاع و تزاحم حقوق می‌داند.<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۴۰۰-۴۰۴.</ref> ایشان به استناد روایات، موارد گوناگونی را جزو قلمرو قرعه دانسته است.<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۳۸۸-۳۹۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|قواعد فقهی}} شیوه‌های دیگری نیز برای استخاره در منابع فقهی ذکر شده است.<ref>← نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۳-۲۶۴؛ مشکینی، ۶۵.</ref>


امام‌خمینی استخاره با قرآن را در مسائل مهم زندگی مانند [[ازدواج]] و تصمیم‏‌گیری‌های مهم بی‌اشکال می‌داند.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۲۹.</ref> خود ایشان با قرآن استخاره می‌کرد<ref>علم‌الهدی، خاطرات، ۱/۸۹.</ref> و پیش از استخاره آیه، «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة اِلاّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّة فی ظُلُماتِ الاَرْضِ وَ لا رَطْب وَ لا یابِس اِلاّ فی کِتاب مُبین»<ref>انعام، ۵۹.</ref> را می‌خواند.<ref>سجادی، خاطرات، ۲/۹۶.</ref> با این حال، در روایت مرسلی، استخاره مرادف تفال دانسته شده است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۴۱.</ref> و در روایتی نیز از تفال به قرآن نهی شده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۶/۲۳۳.</ref> در جمع میان این‌گونه روایات، بایسته است به تفاوت استخاره با قرآن و [[تفال]] با آن توجه شود. در عین حال، در صورت مساوی‌دانستن معنای تفال با استخاره<ref>مکارم شیرازی، القواعد الفقهیه، ۱/۳۷۶.</ref> گفته شده چه بسا مراد از نهی، مربوط به کسانی باشد که با مفاهیم قرآن آشنایی ندارند.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۲/۵۵۶.</ref>
* رقاع: رقاع جمع «رقعه» به معنای تکه‌های کاغذ یا پوست و مانند آن است.<ref>ابن‌درید، جمهرة اللغه، ۲/۷۶۷.</ref> در این شیوه، بر ورقه‌هایی کلمه «لا» و بر ورقه‌هایی «نعم» نوشته می‌شود و از میان آنها یکی برداشته می‌شود.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۳.</ref> در برخی روایات دو ورقه آمده است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۳۹.</ref> و در برخی شش ورقه که بر سه تای آن کلمه «انجام بده» و بر سه تای آن «انجام نده» نوشته می‌شود و یکی یکی برداشته می‌شود. اگر سه تای نخست «انجام بده» بود، انجام می‌دهد و اگر چنین نبود، به اکثر، از پنج تای نخست عمل می‌کند.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۷۰؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۳/۱۸۱.</ref> برخی فقها ازجمله [[ابن‌ادریس]]، استخاره‌ با رقاع‌ را نقد کرده، آن را برگرفته‌ از اخبار غیر معتبر دانسته‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۱۳.</ref>؛ ولی برخی دیگر عمل به روایت استخاره ذات الرقاع را به مشهور متشرعه نسبت داده‌اند<ref>صدر، ماوراء الفقه، ۳/۲۱۸.</ref>؛ بلکه برخی، بر مشروعیت آن ادعای [[اجماع]] کرده‌اند.<ref>← نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸.</ref> امام‌خمینی به دلیل [[تسامح در ادله سنن]]، این نوع استخاره را نیز جایز می‌داند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰.</ref>
* تسبیح: این گونه استخاره گونه‌های مختلفی دارد؛ ازجمله به ‌اندازه یک‌ قبضه‌ از تسبیح را جدا کرده‌، دانه‌ها را به صورت زوج با این نیت که در صورتی‌ که‌ بازمانده‌ یک‌ باشد، کار مورد نظر را خوب‌ دانسته و در صورت زوج‌آمدن آن را ترک یا بالعکس بشمرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۸/۲۵۰.</ref> بر پایه آنچه‌ [[شهید اول]] یادآور شده‌، استخاره‌ به‌ عدد در سده‌های‌ نخستین‌ اسلامی و پیش از [[رضی‌الدین آوی‌]] در سده هفتم رواج‌ نداشته‌ است‌<ref>شهید اول، ذکری الشیعه، ۴/۲۶۹.</ref> و [[ابن‌طاووس]] بر اساس روایتی از [[امام‌صادق(ع)]] آن را به ائمه(ع) مستند کرده است.<ref>شهید اول، ذکری الشیعه، ۴/۲۶۸؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۱.</ref> برخی فقها<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۳۲۳؛ ‌هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۱۱/۲۷۷.</ref> ازجمله [[امام‌خمینی]]، <ref>تعلیقه عروه، ۶۹۰.</ref> به دلیل تسامح در ادله سنن، استخاره با تسبیح را نیز جایز می‌دانند.
* قرعه: [[قرعه]] نیز یکی از شیوه‌های استخاره است و در روایات، برای وقت تحیر و امور مشتبه مجاز شمرده شده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۲۶/۲۹۰.</ref> ابن‌طاووس، قرعه را زیرمجموعه استخاره عنوان کرده است. <ref>ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۲۷۱-۲۷۴. </ref> امام‌خمینی برای مشروعیت قرعه، افزون بر روایات موثق، اجماع شیعه را بر تمسک به قرعه در امور مشتبه و مجهول، از قول [[شیخ طوسی]] و [[علامه حلی]] نقل<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۳۸۴-۳۸۵.</ref> و به [[سیره عقلا]] در رجوع در امور مشتبه به قرعه، استناد کرده است.<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۳۸۴-۳۸۶.</ref> ایشان قرعه را (همانند [[قاعده ید]]) [[اماره]] و کاشف بر واقع نمی‌داند بلکه به [[بنای عقلا]] برای حجیت قرعه استناد کرده، اصابت به واقع را امری اتفاقی و قرعه را راه‌ حلی برای رفع نزاع و تزاحم حقوق می‌داند.<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۴۰۰-۴۰۴.</ref> ایشان به استناد روایات، موارد گوناگونی را جزو قلمرو قرعه دانسته است.<ref>امام‌خمینی، الاستصحاب، ۳۸۸-۳۹۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|قواعد فقهی}} شیوه‌های دیگری نیز برای استخاره در منابع فقهی ذکر شده است.<ref>← نجفی، جواهر الکلام، ۱۲/۱۶۸؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۳-۲۶۴؛ مشکینی، ۶۵.</ref>
==شرایط و آداب==
==شرایط و آداب==
عالمان دینی، <ref>طباطبایی، سیدمحمد حسین، ۲/۲۵۳؛ سیستانی، استفتائات، ۳۳؛ بهجت، استفتائات، ۴/۸.</ref> ازجمله امام‌خمینی<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۰؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۲/۱۰۲۲.</ref>؛ با استناد به روایات، مورد استخاره را سرگردانی و آن هم پس از [[تفکر]] و تعقل و به‌نتیجه‌نرسیدن مشورت با خردمندان دانسته‌اند. برای نمونه طلاب نجف از امام‌خمینی برای تدریس، استخاره خواستند که ایشان این موضوع را جای استخاره نشمرد و پاسخ داد شخص برای تدریس باید حال خود و آمادگی‌اش را ملاحظه کند.<ref>قدیری، خاطرات، ۱۱۸.</ref>
عالمان دینی، <ref>طباطبایی، سیدمحمد حسین، ۲/۲۵۳؛ سیستانی، استفتائات، ۳۳؛ بهجت، استفتائات، ۴/۸.</ref> ازجمله امام‌خمینی<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۰؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۹۰؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۲/۱۰۲۲.</ref>؛ با استناد به روایات، مورد استخاره را سرگردانی و آن هم پس از [[تفکر]] و تعقل و به‌نتیجه‌نرسیدن مشورت با خردمندان دانسته‌اند. برای نمونه طلاب نجف از امام‌خمینی برای تدریس، استخاره خواستند که ایشان این موضوع را جای استخاره نشمرد و پاسخ داد شخص برای تدریس باید حال خود و آمادگی‌اش را ملاحظه کند.<ref>قدیری، خاطرات، ۱۱۸.</ref>
۲۱٬۱۴۹

ویرایش