۲۱٬۲۹۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حفظ نظام'''، ضرورت نگهداری اساس [[دین]]، ساختار و نظم اجتماعی مسلمانان و [[نظام جمهوری اسلامی ایران]]. | '''حفظ نظام'''، ضرورت نگهداری اساس [[دین]]، ساختار و نظم اجتماعی مسلمانان و [[نظام جمهوری اسلامی ایران]]. | ||
حفظ نظام؛ ساماندادن و نگهداری و بقای ساختار عام و کلان اجتماعی یا بخشی از آن است. | حفظ نظام؛ ساماندادن و نگهداری و بقای ساختار عام و کلان اجتماعی یا بخشی از آن است. | ||
امامخمینی حفظ نظام را در سه سطح بهکار بردهاست: نظام عام و کلان اجتماعی، نظام و اساس [[اسلام]] و خردهنظام بهویژه نظام سیاسی، یعنی | [[امامخمینی]] حفظ نظام را در سه سطح بهکار بردهاست: نظام عام و کلان اجتماعی، نظام و اساس [[اسلام]] و خردهنظام بهویژه نظام سیاسی، یعنی جمهوری اسلامی ایران. | ||
امامخمینی افزون بر تأکید بر اهمیت حفظ نظام کلان اجتماعی در اسلام و حرمت اخلال در آن، این حکم را به عنوان یک قاعده و دلیل عام در مسائلی چند ازجمله در استدلال و تأکید بر لزوم وجود [[حکومت اسلامی]] به کار بردهاست، و بارها بر ضرورت حفظ نظام در معنای خاص آن یعنی؛ نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران تأکید ورزیده، آن را از مهمترین واجبات دینی، عقلی و شرعی شمرده و در فرض تلازم حفظ اصل اسلام با حفظ نظام اسلامی، حفظ نظام را مهمترین فریضه اسلامی دانستهاست. | امامخمینی افزون بر تأکید بر اهمیت حفظ نظام کلان اجتماعی در اسلام و حرمت اخلال در آن، این حکم را به عنوان یک قاعده و دلیل عام در مسائلی چند ازجمله در استدلال و تأکید بر لزوم وجود [[حکومت اسلامی]] به کار بردهاست، و بارها بر ضرورت حفظ نظام در معنای خاص آن یعنی؛ نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران تأکید ورزیده، آن را از مهمترین واجبات دینی، عقلی و شرعی شمرده و در فرض تلازم حفظ اصل اسلام با حفظ نظام اسلامی، حفظ نظام را مهمترین فریضه اسلامی دانستهاست. | ||
خط ۱۰: | خط ۹: | ||
امامخمینی در استدلال بر وجوب حفظ نظام عام یا حرمت اخلال در آن به عنوان یک قاعده و حکم قطعی، به [[قرآن]]، [[سنت]]، [[عقل (قوه ادراک)|عقل]] و [[اجماع]] استدلال کرده و حفظ نظام را از واضحترین احکام عقلی شمردهاست. | امامخمینی در استدلال بر وجوب حفظ نظام عام یا حرمت اخلال در آن به عنوان یک قاعده و حکم قطعی، به [[قرآن]]، [[سنت]]، [[عقل (قوه ادراک)|عقل]] و [[اجماع]] استدلال کرده و حفظ نظام را از واضحترین احکام عقلی شمردهاست. | ||
افزون بر حفظ نظام در دو معنای عام و خاص، یکی از مفاهیم پرکاربرد در [[فقه]] اسلامی که طبعاً در راستای حفظ نظام قابل توجه است و در مقایسه با آن دو عنوان، از اهمیت بیشتری برخوردار است، حفظ دین و اساس اسلام از خطر نابودی و فروپاشی کامل به دست دشمنان است. امامخمینی بارها از وظیفه حفظ دین و اساس اسلام به عنوان «بزرگترین» وظیفه شرعی نام برده و آن را بالاترین فریضه شمرده، با این تعبیر که «هیچ فریضهای بالاتر از حفظ خود اسلام نیست»، و حفظ اسلام در [[ایران]]، را سرآمد همه وظایف دینی و شرعی دانستهاست، و تشریع تقیه را در راستای حفظ اسلام و مذهب میشمارد و قلمرو آن را احکام فرعی میداند و از اینرو وقتی اصل اسلام و حیثیت آن در خطر باشد، آن را مجاز نمیداند. | افزون بر حفظ نظام در دو معنای عام و خاص، یکی از مفاهیم پرکاربرد در [[فقه]] اسلامی که طبعاً در راستای حفظ نظام قابل توجه است و در مقایسه با آن دو عنوان، از اهمیت بیشتری برخوردار است، حفظ دین و اساس اسلام از خطر نابودی و فروپاشی کامل به دست دشمنان است. امامخمینی بارها از وظیفه حفظ دین و اساس اسلام به عنوان «بزرگترین» وظیفه شرعی نام برده و آن را بالاترین فریضه شمرده، با این تعبیر که «هیچ فریضهای بالاتر از حفظ خود اسلام نیست»، و حفظ اسلام در [[ایران]]، را سرآمد همه وظایف دینی و شرعی دانستهاست، و تشریع [[تقیه]] را در راستای حفظ اسلام و مذهب میشمارد و قلمرو آن را احکام فرعی میداند و از اینرو وقتی اصل اسلام و حیثیت آن در خطر باشد، آن را مجاز نمیداند. | ||
== مقدمه == | == مقدمه == |