۲۱٬۱۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''زمان'''، مقدار امتداد [[حرکت]] و تجدد طبیعت. | '''زمان'''، مقدار امتداد [[حرکت]] و تجدد طبیعت. | ||
بحث زمان همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. بهگونهای که در ایران باستان به «زروان» که ربالنوع زمان است معتقد بودند بعدها [[ارسطو]] کوشید زمان را به لحاظ مفهوم طبیعی، تعریف و تحلیل و بررسی کند و آن را با حرکت مرتبط سازد بیشتر فیلسوفان مسلمان راه ارسطو را ادامه دادند. | |||
در [[حکمت متعالیه]] با توجه به [[حرکت جوهری]] و تبیین زمانمند بودن هستی موجودات مادی، تعریف جدیدی از زمان ارائه میشود و ثابت میکند که زمان طبیعی، فرع زمان وجودی است. این نظریه مسئله زمان را به کلی متحول میسازد و نگرش جدید و عمیقتری را به [[حکما|فیلسوفان]] میدهد. بنابر این نظریه، زمان ظهور و تجلی «وجود» است. | |||
[[امامخمینی]] همسو با ملاصدرا برای زمان دو رویکرد و تحلیل قائل است یکی مقولهای و دیگر فرامقولهای وجودی. ایشان در تبیین حقیقت زمان آن را بُعد سیال اجسام بر میشمارد و میان «آن» و زمان و ارتباط آن دو با بحث حرکت توسطیه و قطعیه ارتباط نزدیکی برقرار میکند. | |||
بنابر نظر امامخمینی چون زمان همان تدریج و ترقی در وجود است و سیر تدریجی از نقص به کمال است، نمیتوان این ویژگی در موجودات مجرد باشد. اما ایشان در بحث [[حدوث و قدم]] عالم، حدوث زمان را به نوعی حتی در مجردات جاری میداند و معتقد است اگرچه عوالم مجردات، از زمان و تدرج مبرا هستند، به یک معنا روح تدرج در آنها محقق است و از این رو میتوان برای آنها حدوث زمان قائل شد. | |||
بنابر نظر | |||
==معنی== | ==معنی== |