۲۱٬۱۴۹
ویرایش
(←معنی) |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
امامخمینی در آغاز با ثبت و ضبط اسامی شاگردان به دلایلی موافق نبود. نخستین فهرست از بخشی از شاگردان امامخمینی که در معقول یا منقول یا هر دو درس ایشان شرکت کردهاند، ۱۸۹ نفر ثبت شده. برخی شمار شاگردان ایشان را در قم در درس خارج فقه بین چهارصد تا پانصد تن تخمین زدهاند، که در اواخر به حدود ۱۲۰۰ تن افزایش یافتهاست. برخی، شمار شاگردان ایشان در نجف را سیصد تا ۳۵۰ تن دانستهاند. | امامخمینی در آغاز با ثبت و ضبط اسامی شاگردان به دلایلی موافق نبود. نخستین فهرست از بخشی از شاگردان امامخمینی که در معقول یا منقول یا هر دو درس ایشان شرکت کردهاند، ۱۸۹ نفر ثبت شده. برخی شمار شاگردان ایشان را در قم در درس خارج فقه بین چهارصد تا پانصد تن تخمین زدهاند، که در اواخر به حدود ۱۲۰۰ تن افزایش یافتهاست. برخی، شمار شاگردان ایشان در نجف را سیصد تا ۳۵۰ تن دانستهاند. | ||
== | == شاگردی == | ||
شاگرد، به معنای آموزنده علم یا هنر یا کمال یا صنعت نزد کسی یا در مدرسه است.<ref>دهخدا، لغتنامه، ۸/۱۲۳۶۹–۱۲۳۷۱.</ref> در عربی، طلاب و طلبه صیغه جمع و برگرفته از «طالب» و به معنای شاگردان است و طالب، از ریشه «طلب» به معنای خواستن و در پی چیزی بودن، از جمله دانش، است؛ از اینرو جویندگان علم و دانشجویان علوم حوزوی را طلبه و [[طلاب]] گویند.<ref>دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۳۶۶۷؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۸۹۵.</ref> | شاگرد، به معنای آموزنده علم یا هنر یا کمال یا صنعت نزد کسی یا در مدرسه است.<ref>دهخدا، لغتنامه، ۸/۱۲۳۶۹–۱۲۳۷۱.</ref> در عربی، طلاب و طلبه صیغه جمع و برگرفته از «طالب» و به معنای شاگردان است و طالب، از ریشه «طلب» به معنای خواستن و در پی چیزی بودن، از جمله دانش، است؛ از اینرو جویندگان علم و دانشجویان علوم حوزوی را طلبه و [[طلاب]] گویند.<ref>دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۳۶۶۷؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۸۹۵.</ref> | ||