پرش به محتوا

کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
imported>H.Ahmadi
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>H.Ahmadi
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''مُحَبّت و عشق''' میل به [[محبوب]] و شوق شدید.
محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، شاگرد امام‌خمینی، روحانی مبارز، سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه و وزیر کشور.
==واژه‌شناسی==
سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور در 8 شهریور 1325 در تهران متولد شد. پدر او سیدحسین از سادات حسینی محله محتشم کاشان و مادرش فاطمه بنائیان قمی بود (محتشمی‌پور، از ایران، 1/17 ـ 18). خانواده وی از نظر اعتقادی بسیار مذهبی و متدین و از نظر مالی جزو مردم متوسط بودند. سیدعلی‌اکبر فرزند بزرگ خانواده بود و سه برادر و چهار خواهر داشت (همو، خاطرات، 1/69). او پس از آموختن قرآن در مکتبخانه، تحصیلات ابتدایی خود را در تهران و در مدرسه تعلیمات اسلامی قدس رضوی و بخشی از تحصیلات متوسطه را در دبیرستان علوی گذراند (همو، از ایران، 1/18 ـ 19). وی در سال 1340، برای تحصیل علوم حوزوی، وارد مدرسه حاج‌ابوالفضل تهران شد و سپس به مدرسه مجتهدی رفت و تا مهر 1342 در این مدرسه به تحصیل مقدمات مشغول بود (همان، 1/21 ـ 23).
«محبت» به معنای دوست‌داشتن<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۲۸۹.</ref> و میل به چیز لذت‌بخش<ref>طریحی، مجمع البحرین،۲/۳۲.</ref> و یا مهربان‌بودن با کسی یا چیزی<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۶۷۳۳.</ref> است و «عشق» به معنای دوست‌داشتن زیاده از حد است.<ref>جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، ۴/۱۵۲۵، ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۰/۲۵۱.</ref> در اصطلاح علمای [[اخلاق]] و [[عرفان]]، محبت به معنای میل به امر موافق است.<ref>مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ۱۳۸۷ و ۱۳۹۳؛ قشیری، رساله قشیریه، ۵۸۴؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۸/۶۴.</ref> هرگاه این میل به چیزی که لذت‌بخش است، از حد بگذرد و با شدت و افراط به نهایت برسد، «عشق» نامیده می‌شود.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۳۷؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۵۶۹؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۲/۱۱۸۱.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز «محبت» را توجه و رغبت قلب به آنچه کمال می‌داند، معرفی کرده است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث ۱۲۷؛ امام خمینی، حدیث جنود ۳۰۸؛ امام خمینی، تقریرات، ۲/۱۳۹.</ref>
محتشمی‌پور در آغاز مهر 1342 وارد حوزه علمیه قم شد (همو، خاطرات، 1/83) و تا سال 1346 نزد استادانی چون جعفر سبحانی، محمد فاضل لنکرانی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، محمد مفتح و سیدحسین فاطمی به تحصیل سطوح متوسطه پرداخت (همو، از ایران، 1/25). وی از آغاز سال 1346 به مدت یک‌سال و سه‌ماه به نجف اشرف رفت و در آنجا بخشی از کتاب مکاسب و کفایة الاصول را نزد مجتبی لنکرانی و صدرا بادکوبه‌ای فرا گرفت. وی همچنین ضمن شرکت در دروس فقه امام‌خمینی، و خارج اصول فقه سیدمصطفی خمینی از درس اسفار غلامرضا رضوانی خمینی و تفسیر محمد صادقی نیز بهره برد (همو، خاطرات، 1/83 ـ 85). وی پس از آن در سال 1347 به تهران بازگشت و ازدواج کرد (همان، 1/94). او از آغاز سال تحصیلی 1347 به مدت یک‌سال در حوزه علمیه قم، در درس خارج فقه سیدمحمدرضا گلپایگانی و اصول میرزاهاشم آملی شرکت کرد (همو، از ایران، 1/169) و سپس در 1348 همراه خانواده به عراق رفت (همان، 1/173).
عشق و محبت، با کلماتی چون هیمان، شعف، شوق و وله مرتبط است. هیمان، شدت عشق و صفتی است که عاشق را از خود بی‌خود می‌کند؛<ref>جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۴۸.</ref> شعف، غلبه محبت بر قلب، به گونه‌ای است که شخص اسیر محبت گردد؛ <ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۲/۱۱۳.</ref> شوق، میل و پرکشیدن قلب به سوی محبوب،<ref>انصاری، منازل السائرین، ۱۰۴.</ref> وَلَه شدت محبت <ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۴۵.</ref> و افراط در وجد با مشاهده سرّ <ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۱۳۲.</ref> است.
محتشمی‌پور مبارزات سیاسی خود را از سال 1341 زمانی که در تهران طلبه بود، با شرکت در جلسات بحث و گفتگو درباره وقایع روز و شیوه ادامه مبارزه آغاز کرد (همو، خاطرات، 1/236 ـ 237). در همین سال پس از آغاز اعلام برنامه از سوی انقلاب سفید محمدرضا پهلوی، و صدور اعلامیه تحریم همه‌پرسی از سوی امام‌خمینی و برخی دیگر از مراجع، به همراه دوستان و برادر کوچک‌ترش سیدعلی‌اصغر، پخش اعلامیه‌ها را بر عهده گرفت که این امر موجب بازداشت یک‌روزه وی و برادرش به‌ دست نیروهای شهربانی شد (همان، 1/239 ـ 241). او همچنین در 3/11/1341، با تعطیلی جلسات درس حوزه، در جمع معترضان به برگزاری همه‌پرسی انقلاب سفید شرکت و با شعار «ما تابع قرآنیم، رفراندوم نمی‌خواهیم»، برای کسب تکلیف به سوی بیوت علما و مراجع، ازجمله سیدمحمد بهبهانی و سیداحمد خوانساری حرکت کرد (همان، 1/242 ـ 244) (← مقاله انقلاب سفید).
==پیشینه==
محتشمی‌پور در آستانه محرم 1383ق/ خرداد 1342 به همراه هیئتی از تهران برای دیدار امام‌خمینی به قم رفت (همان، 1/263 ـ 265). در این دیدار، امام‌خمینی که روشنگری و آگاهی‌دادن به ملت در آن شرایط را مهم‌ترین هدف ارزیابی کرد، وظیفه طلاب و مبلغان دینی را آگاه‌کردن مردم از کارهای رژیم و دشمنان داخلی و خارجی ملت دانست (همان، 1/265). انتشار خبر بازداشت امام‌خمینی در 15 خرداد 1342 نیز ازجمله فعالیت‌های آغازین محتشمی‌پور بود (همان، 1/280). وی در سال 1349 پس از صدور پیام امام‌خمینی در نجف اشرف خطاب به حاجیان خانه خدا (2/322)، به همراه همسر خود و چند نفر دیگر از انقلابیان با سفر به حج، اعلامیه امام‌خمینی را در میان حاجیان پخش کردند (همو، از ایران، 1/229).
بحث از محبت و عشق در تعلیمات [[ادیان آسمانی]] و آیین‌های بشری و سیره پیروان آنها وجود داشته است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۳۲۲؛ کامیاب، عشق در عرفان اسلامی، ۲۳ ـ ۴۵.</ref> عشق در فلسفه نیز پیشینه‌ای طولانی دارد. در روم و یونان باستان، فلاسفه‌ای همچون افلاطون<ref>افلاطون، مجموعه آثار افلاطون، ۷/۲۲۸۲ ـ ۲۲۸۴.</ref> و ارسطو <ref>ارسطو، علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ۲/۲۲۹ و ۳۱۵ ـ ۳۱۷.</ref> برای عشق و محبت اهمیت ویژه‌ای قائل بودند. [[حکما]] عشق را در همه موجودات جاری دانسته<ref>(ابن‌سینا، رسائل ابن سینا، ۳۷۵.</ref>، آن را سبب حرکت به سوی [[کمال]] لایق خود می‌شمارند<ref>شیخ اشراق،  مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱/۹۱.</ref> در فرهنگ و معارف [[اسلام]] نیز محبت و عشق به خداوند، یکی از عوامل مؤثر در سیر معنوی و رسیدن به [[سعادت]] و کمال به شمار آمده است؛<ref>بقره، ۱۶۵.</ref> چنان‌که در مواردی به محبت و رابطه دوجانبه آن میان [[خالق]] و مخلوق اشاره شده است.<ref>مائده، ۵۴.</ref> واژه «عشق» در [[قرآن کریم]] نیامده است و برخی علمای قرن‌های نخستین اسلامی، از کاربرد آن در مورد خدا پرهیز کرده‌اند؛ تا آنجاکه برخی گمان کرده‌اند این واژه در قرن اول به‌کار نرفته و در قرن چهارم و پنجم وارد فرهنگ اسلامی شده است؛<ref>دیلمی، کتاب عطف الالف المألوف علی اللّام المعطوف، ۵ و ۲۴.</ref> در حالی‌که در بعضی [[روایات]] و [[احادیث قدسی]]، این واژه به کار رفته و «عشق به عبادت»، یکی از مصادیق بارز عشق شمرده شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۸۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۱/۲۹۵ و ۶۷/۲۵۳.</ref>
در پایان سال 1350 هم‌زمان با ورود محمد منتظری به نجف اشرف و به همت وی، جلسات منظمی با عنوان «روحانیون مبارز خارج از کشور» تشکیل شد (همان، 1/299) تا ضمن تحلیل روند نهضت اسلامی، از ادامه اختلافاتِ به‌وجودآمده میان مبارزان جلوگیری شود (همو، خاطرات، 2/180). محتشمی‌پور، اسماعیل فردوسی‌پور و محمدرضا ناصری اعضای اصلی این تشکیلات بودند که با همکاری اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا، امریکا و شبه قاره هند مسئولیت انعکاس نهضت اسلامی ایران را در خارج از کشور بر عهده داشتند (محبوب، 1/344؛ فردوسی‌پور، 120 ـ 122). سفر‌های محتشمی‌پور به کشور‌های سوریه، لبنان، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس، با هدف تکثیر و پخش اعلامیه‌های امام‌خمینی، علما و سیاسیون داخل کشور در دیگر کشورهای منطقه و اروپا، در همین راستا بود (محتشمی‌پور، از ایران، 1/229، 301 ـ 302 و 316؛ محبوب، 1/344).
[[حکمای مسلمان]] بحث از عشق را با رویکردی فلسفی، با ادله و براهین عقلی و فلسفی قابل تبیین دانسته‌اند؛<ref>خلیلی، مبانی فلسفی عشق ۱۵.</ref> چنان‌که [[ابن‌سینا]] رساله مستقلی درباره عشق نوشته <ref>ابن سینا، رسائل ابن سینا، ۳۷۳.</ref> و [[شیخ اشراق]] درباره عشق و جایگاه آن بحث کرده است.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۳/۲۶۷.</ref> [[ملاصدرا]] نیز عشق را در همه موجودات ساری می‌داند و در آثار خود به آن پرداخته است.<ref>ملاصدرا، الحکمة‌ المتعالیه، ۷/۱۵۸؛ ملاصدرا، کسر الاصنام، ۱۳۲ ـ ۱۳۳.</ref> عشق و محبت در نظر [[عارفان]] و [[اهل تصوف]]، جایگاه ویژه‌ای دارد. در [[عرفان نظری]]، راز آفرینش و سرّ ایجاد را محبت الهی به ظهور و اظهار می‌دانند که سبب شد همه عالم با محبت رنگ وجود یافته، این محبت در همه اشیا سریان یابد. این نظر در ادامه، به صورت یک مکتب عرفانی ظهور یافته است <ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۱۱۱ ـ ۱۱۴؛ فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن­فارض، ۱۴۱، ۱۵۱ و ۲۵۹.</ref>
امضای قرارداد الجزایر میان ایران و عراق در سال 1975م/ 1354ش و منع فعالیت سیاسی مبارزان در عراق، به انتقال بیشتر فعالیت‌های روحانیان مبارز به لبنان منجر شد (فردوسی‌پور، 201 ـ 202). یکی از اقدامات محتشمی‌پور و روحانیان مبارز در این سال‌ها، تألیف و انتشار کتابی به نام «شهیدی دیگر از روحانیت»، پس از رحلت سیدمصطفی خمینی در اول آبان 1356 بود (محتشمی‌پور، از ایران، 2/45؛ فردوسی‌پور، 158). سندی از سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) نیز در آذر 1356، از سفر محتشمی‌پور از عراق به بیروت، گزارش داده است؛ در حالی‌که 300 برگ اعلامیه امام‌خمینی را به بیروت منتقل کرده و به همراه چند نفر از انقلابیون، در مساجد و حسینیه‌ها، پخش کرده‌اند. این اعلامیه همچنین در روزنامه المحرر لبنان چاپ شد (مؤسسه تنظیم، 20/460 ـ 461).
در مباحث [[عرفان عملی]]، برخی بر این باورند که [[رابعه عدویه]] از عارفان قرن دوم، از نخستین کسانی بود که از عشق و محبت سخن گفته است.<ref>سلمی، نخستین زنان صوفی، ۲۱.</ref> این معنا را در قرن سوم هجری عارفانی چون [[بایزید بسطامی]]، [[جنید]] و [[منصور حلاج]]<ref>تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۲/۳۷۵؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۱/۹۰.</ref> پیگیری کردند و در قرن پنجم نیز عارفانی چون [[هجویری]]<ref>هجویری، کشف‌ المحجوب، ۳۹۶ ـ ۴۰۲.</ref> آن را تقویت نمودند، تا آنکه در قرن ششم به صورت یک مکتب و مسلک خاص در سلوک عرفانی، بیشتر نمایان شد و در آثار عارفانی چون [[احمد غزالی]] (م۵۲۰) در سوانح العشاق و روزبهان بقلی (م۶۸۵) در عبهر العاشقین، ظهور و بروز یافت و پیروان بسیاری را به خود جذب کرد.
در مهر 1357 ایجاد محدودیت و برخوردهای خشن نیروهای امنیتی عراق با مراجعه‌کنندگانِ به بیت امام‌خمینی، موجب شد ایشان تصمیم به هجرت از عراق بگیرد. محتشمی‌پور مأمور فراهم‌کردن مقدمات سفر به سوریه شد. وی در این سفر مأموریت داشت در دیدار با یاسر عرفات، پاسخ امام‌خمینی به نامه او را که به‌واسطه سیدمحمدحسن امین (پژوهشگر و قاضی اهل لبنان) به نجف اشرف فرستاده شده بود، برساند (محتشمی‌پور، از ایران، 2/200 ـ 201). محتشمی‌پور که افزون بر نامه امام‌خمینی، ده‌ها نامه، اعلامیه و تلگرام به همراه داشت (همان، 2/203 ـ 205)، در فرودگاه بغداد به دست نیروهای امنیتی رژیم بعث عراق بازداشت شد و پس از چند ساعت بازجویی برای همیشه از عراق اخراج شد (محبوب، 1/344). او در این سفر ضمن دیدار با عرفات، و تقدیم نامه امام‌خمینی به وی، از او خواست برای ایجاد زمینه سفر امام‌خمینی به سوریه، از حافظ اسد رئیس‌جمهور سوریه، وقت دیدار بگیرد (محتشمی‌پور، از ایران، 2/213 ـ 215). در همین زمان (11/7/1357) محتشمی‌پور از سفر امام‌خمینی به مرز کویت، ممانعت دولت کویت از ورود ایشان، و تصمیم ایشان برای سفر به پاریس مطلع شد (همان، 2/215 ـ 217) (← مقاله هجرت امام‌خمینی). پس از ورود امام‌خمینی به فرانسه، محتشمی‌پور دو روز بعد خود را به پاریس رساند (همان، 2/237 ـ 238) و مسئولیت ارتباطات دفتر امام‌خمینی در نوفل لوشاتو را بر عهده گرفت (همان، 2/246). او در سفر بازگشت امام‌خمینی به تهران نیز همراه ایشان بود (همان، 2/482).
==محبت و عشق در شعر و ادبیات عرفانی==
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، محتشمی‌پور نخست در مسئولیت‌هایی چون عضویت در هیئت منتخب رسیدگی به امور بنیاد مستضعفان، نماینده امام‌خمینی و مدیر صدای جمهوری اسلامی ایران و عضو شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما ایفای وظیفه کرد (محبوب، 1/344 ـ 345؛ سلیمی ‌بنی و مظفری، 291). در دوره نخست‌وزیری محمدعلی رجایی و تصمیم وی برای ایجاد تغییر در مدیریت‌های سیاسی سفارتخانه‌های جمهوری اسلامی، حکم اعزام به سوریه برای محتشمی‌پور صادر شد اما رئیس‌جمهور وقت سیدابوالحسن بنی‌صدر استوارنامه وی را امضا نکرد و این حکم تا زمان عزل بنی‌صدر اجرا نشد. در پی ریاست‌جمهوری رجایی و امضای استوارنامه، محتشمی‌پور در شهریور 1360 به سوریه رفت. این مأموریت تا 1364 ادامه داشت (محتشمی‌پور، شاهد یاران، 37). تذکر امام‌خمینی برای پیگیری مسئله ناپدیدشدن امام‌موسی صدر موجب شد محتشمی‌پور در مأموریت خود در سوریه، پیگیر مسائل داخلی لبنان نیز باشد (همان، 38). وی در آبان 1360، از امام‌خمینی اجازه اخذ وجوه شرعی دریافت کرد (امام‌خمینی، 15/376).
محبت و عشق، در شعر و ادبیات عرفانی نیز جایگاه مهمی دارد و از برجسته‌ترین مضامین آن به شمار می‌رود.<ref>ابن‌فارض.</ref> [[اهل معرفت]] در آثار منثور خود، با الفاظ و اصطلاحات رمزگونه درباره محبت و عشق سخن گفته‌اند؛ چنان‌که گفته‌ شده است: «پیش او دو انا نمی‌گنجد»<ref>مولانا، فیه ما فیه، ۳۷.</ref> و یا «عقل همچو پروانه است و معشوق همچو شمع».<ref>مولانا، فیه ما فیه، ۴۹.</ref> بخش عمده‌ای از ادبیات جهانی را نیز عشق تشکیل می‌دهد؛<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۵۰۳.</ref> چنان‌که یکی از بخش‌های مهم در ادبیات ایرانی نیز مناظره میان عقل و عشق است.<ref>مطهری، مجموعه، ۲۳/۱۶۷.</ref>
در خرداد 1361 پس از اجرای عملیات موفق بیت‌المقدس و آزادی خرمشهر، اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد و نیمی از این کشور را اشغال کرد. در سفر هیئت‌های سیاسی و نظامی ایران به دمشق و گفتگو با مقامات سوریه، موافقتنامه‌ای برای اعزام نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران به سوریه امضا شد. پس از مخالفت امام‌خمینی با اعزام نیرو به سوریه و لبنان، گروهی از نیروهای فرستاده‌شده، به آموزش نظامی جوانان لبنانی برای دفاع از کشورشان پرداختند؛ به این ترتیب زمینه تشکیل حزب‌الله لبنان نیز پایه‌ریزی شد (همان) (← مقاله لبنان). محتشمی‌پور در مدت مسئولیت خود در این سمت، به حمایت از جنبش اسلامی فلسطین در مبارزه با اسرائیل و حرکت اسلامی در لبنان پرداخت و برای تأسیس حزب‌الله لبنان تلاش کرد (هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش، 153 و 265؛ اسداللهی، 65).
محبت و عشق در آثار [[امام‌خمینی]] جایگاه ویژه‌ای دارد. ایشان در آثار خود افزون بر مباحث عرفان نظری در این زمینه،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۷ ـ ۵۰۸.</ref> به مباحث عرفان عملی نیز توجه کرده، به حقیقت و آثار عشق پرداخته است.<ref>ادامه مقاله.</ref> می‌توان اوج بحث از عشق و محبت در کلام ایشان را در دیوان شعر ایشان یافت که بیانگر عشق و دلباختگی ایشان به حق‌تعالی است.<ref>امام خمینی، دیوان امام، غزل‌های ۲۷، ۷۰، ۷۳ و۸۰.</ref>
در 25 بهمن 1362 عوامل اسرائیل با منفجرکردن بسته‌ای پستی، محتشمی‌پور را در دفتر کار وی در سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق ترور کردند؛ او در این حادثه، از ناحیه دو دست، پیشانی و گوش آسیب جدی دید (جمهوری اسلامی، 16؛ هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش، 491). امام‌خمینی در پیامی خطاب به وی از این حادثه که توسط ایادی استکبار برای او پیش آمد، ابراز تأثر کرد و سلامتی هر چه زودتر او و ادامه مبارزات سخت وی در سنگر اسلام و انقلاب و به نفع مظلومان جهان را از خدای متعال طلب کرد. ایشان همچنین تأکید کرد برای فرزندان اسلام و قرآن تمام مشکلات و صدمات در راه خداوند شیرین و آسان است (18/352).
==حقیقت و منشأ==
در آبان 1364 در دولت دوم میرحسین موسوی محتشمی‌پور برای سمت وزارت کشور از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفت (محبوب، 1/345؛ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، 299) و تا سال 1368 در این سمت باقی ماند (محبوب، 1/345). هم‌زمان در 21 آبان 1364 امام‌خمینی او را به سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی در سراسر کشور منصوب کرد (19/415). ایشان طی حکم دیگری، اختیارات فرماندهی کل قوا در نیروهای انتظامی را به محتشمی‌پور که وزیر کشور بود داد (19/420)؛ همچنین در 11 تیر 1365 با پیشنهاد محتشمی‌پور درباره تعیین سیدسراج الدین موسوی برای فرماندهی کل کمیته انقلاب اسلامی موافقت کرد (20/70).
حقیقت محبت، رابطه‌ای اتحادی است که محب را با محبوب متحد و یگانه می‌سازد و جذبه‌ای از جذبات محبوب است که محب را به سوی خویش فرا می‌خواند و به مقدار جذبه‌ای که او را به خود می‌کشاند، انانیت محب را محو و نابود می‌سازد و ذاتی را که شایستگی اتصاف به صفات خویش دارد، به او ارزانی می‌کند؛<ref>کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ۴۰۶.</ref> چنان‌که محبت الهی را حالتی میان همت و انس با حق که مقامی عرفانی است، دانسته‌اند که هرگاه به قلب تعلق بگیرد، صاحبش در آن حالت، جان خود را برای محبوب می‌بخشد و قلبش را از تعرض و توجه به غیر او باز می‌دارد<ref>انصاری، منازل السائرین، ۱۰۲؛ تلمسانى، شرح منازل السائرین، ۲/۳۸۶ ـ ۳۹۲؛ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۵۶۴ ـ ۵۶۵.</ref> به اعتقاد عارفان، مشاهده کمالات محبوب سبب محبت می‌شود<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۳۷؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۷۶.</ref> حکما بر خلاف اهل معرفت، میان عشق و شوق تفاوت قائل شده‌اند و عشق را به معنای [[ابتهاج]] به تصور حضور شیء و شوق را حرکت برای تکمیل این ابتهاج می‌دانند<ref>شیخ اشراق، مصنفات شیخ اشراق، ۴/۲۳۸.</ref> و از آنجاکه حق‌تعالی ذاتش برای خود حاضر است، اطلاق عشق بر او صحیح می‌باشد.<ref>شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فى علوم الحقائق الربانیه، ۳/۶۰۵ ـ ۶۰۶.</ref>
در آستانه انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی، محتشمی‌پور در 30/11/1366 در نامه‌ای به امام‌خمینی درباره ادامه فعالیت تشکل نهضت آزادی و صلاحیت اعضای آن برای شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی از ایشان نظرخواهی کرد (← امام‌خمینی، 20/479 ـ 480). امام‌خمینی در پاسخ ضمن بیان انحراف اعضای نهضت آزادی، برخورد قاطعانه با آنان و لزوم عدم حضور در مسئولیت‌ها و رسمیت‌نداشتن این گروه را تأیید کرد (20/481 ـ 482) (← مقاله نهضت آزادی ایران). وی همچنین یکی از مؤسسان مجمع روحانیون مبارز تهران بود که با انشعاب از جامعه روحانیت مبارز تهران تشکیل شد. این انشعاب را امام‌خمینی تأیید کرد (همان، 21/28) (← مقاله مجمع روحانیون مبارز تهران).
امام‌خمینی، عشق به خداوند را دستاورد تجلیات حبی در سرّ قلب می‌داند که به صورت عشقبازی در ظاهر، در می‌آید و آتشی است که از قلب عاشق سر می‌کشد و به باطن و ظاهرش سرایت می‌کند.<ref>امام خمینی، سرّ‌ الصلاة، ۱۱.</ref> از نگاه ایشان، عشق خاستگاه ازلی دارد و انسان فطرتاً عاشق آفریده شده است و در [[فطرت]] تمام موجودات، محبت ذاتی و عشق موجود است که به واسطه آن، متوجه کمال مطلق و عاشق جمیل علی‌الاطلاق می‌باشند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۸؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۴۰.</ref> به اعتقاد ایشان، حب و محبت از اوصاف حقیقیه ذات اضافه است؛ یعنی محب و محبوب لازم دارد و ملاک محبت، ادراک کمال در محبوب است و هرچه کمال در محبوب، قوی‌تر باشد، حب و عشق قوی‌تر خواهد بود؛ از ‌این‌رو محبت [[انبیای الهی(ع)]] به ‌اندازه معرفت و ادراک آنها متفاوت است؛ همچنین هرچه محبت به چیزی بیشتر باشد، محبت به آثار و لوازم آن نیز بیشتر است؛ از این‌رو انبیای الهی(ع) به واسطه ادراک کامل خود، افزون بر محبت و عشق شدید به حق‌تعالی، به آثار و متعلقات او (مخلوقات و بندگان او) نیز محبت و عشق می‌ورزیدند.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۲/۱۴۰ ـ ۱۴۱.</ref>
در انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی، درباره برخی مسائل ازجمله تأیید معتمدان، و سپس بازشماری رأی‌ها و تأیید صندوق‌های رأی در هیئت نظارت، اختلافاتی میان شورای نگهبان و وزارت کشور به وجود آمد (جهان‌محمدی، 37 ـ 38). پس از برگزاری انتخابات مرحله اول و اوج‌گیری اختلافات در تأیید نتایج (همان، 58)، امام‌خمینی در حکمی محمدعلی انصاری را نماینده خود کرد تا به همراه دو نفر از سوی شورای نگهبان و دو نفر از طرف وزیر کشور، محتشمی‌پور، به بازشماری صندوق‌های مورد شکایت بپردازند و پس از بررسی، به ایشان گزارش دهند (21/31 و 34). این گروه پس از تحقیق، صحت انتخابات را به ایشان گزارش کرد (محتشمی‌پور، چندصدایی، 181). امام‌خمینی در نامه‌ای به شورای نگهبان (12/2/1367)، صحت انتخابات را محرز اعلام کرد و از شورا خواست تا آن را اعلام کند (21/36) (← مقاله شورای نگهبان).
 
امام‌خمینی در 22/3/1367 در نامه‌ای به میرحسین موسوی نخست‌وزیر وقت، قوام نظام را بر اتحاد روش دانست و ضمن تأکید بر دخالت‌نکردن وزرا در امور یکدیگر، آنان و نمایندگان را به تضعیف‌نکردن سیاست‌های یکدیگر نصیحت کرد (21/64). این نامه که موجب ایجاد تردید و شبهه‌افکنی برخی نمایندگان درباره شخص مورد نظر امام‌خمینی در این نامه و مخالفت با محتشمی‌پور گردید، موجب شد مجید انصاری نماینده مجلس شورای اسلامی در 20/6/1367 در نامه‌ای به امام‌خمینی درباره تردید به‌وجودآمده، از ایشان پرسش کند (← امام‌خمینی، 21/130). ایشان در پاسخ به این نامه، محتشمی‌پور را از دوستان قدیمی خود و فردی متدین، متعهد و دارای هوش سیاسی بالا خواند که از او خدمتگزاری خوب برای اسلام و ایران ساخته است. ایشان ضمن تأکید بر رعایت جهات شرعی در این گونه مسائل، تصریح کرد منظور ایشان از نامه مذکور، محتشمی‌پور نبوده است (همان).
{{ببینید|مقاله فطرت}}
محتشمی‌پور در 3/6/1367 و با توجه به ایجاد فرماندهی موازی در اداره نیروهای انتظامی و تغییر تشکیلات نظامی کشور در شرایط آتش‌بس که از سوی جانشین فرمانده کل قوا، اکبر هاشمی رفسنجانی، اعمال می‌شد، در نامه‌ای به امام‌خمینی، درباره تغییر اختیارات تفویضیِ فرماندهی کل قوا به وزرای کشور در نیرو‌های انتظامی سؤال کرد. امام‌خمینی در پاسخ ضمن اینکه مسئولیت تمامی امور مربوط به کمیته انقلاب اسلامی، ژاندارمری و شهربانی را در چارچوب قانون با وزارت کشور دانست، در موارد مربوط به دفاع مقدس، جانشین فرماندهی کل قوا را صاحب اختیار خواند و هماهنگی جانشین فرمانده کل قوا و وزیر کشور را در موارد اختلاف و تردید لازم شمرد (21/110).
==محبت و عشق سبب ظهور آفرینش==
محتشمی‌پور که در سال‌های حضور امام‌خمینی در نجف، در کنار ایشان بوده است، با ستایش از مجلس درس امام‌خمینی و اشاره به حضور علما و مجتهدان در این درس، ارشادهای اخلاقی، سیاسی و اجتماعی امام‌خمینی در درس را از برجستگی‌های درس ایشان شمرده است (محتشمی‌پور، از ایران، 2/128 ـ 129). از نظر وی مخالفان امام‌خمینی در حوزه نجف، دو دسته بودند: از یک سو برخی از روحانیان و از سوی دیگر، ساواک و عوامل رژیم پهلوی که برای جلوگیری از گسترش حوزه محبوبیت ایشان تلاش می‌کردند (همان، 1/133 ـ 136 و 145). او طرح درس «حکومت اسلامی» از سوی امام‌خمینی در نجف را که علی‌رغم مخالفت‌های طرفداران غرب و رژیم پهلوی صورت گرفت، دارای آثار شگرف در داخل و خارج و باعث دمیدن روح تازه در مجامع سیاسی و مذهبی ارزیابی می‌کرد (همان، 1/176)؛ همچنین محبوبیت روزافزون امام‌خمینی با وجود جوسازی‌های ساواک در ایران و عراق و شایعه‌سازی متحجران حوزوی را ناشی از روح پاک امام‌خمینی و هراس‌نداشتن از سرزنش سرزنش‌کنندگان می‌شمرد (همان، 1/178). وی دوراندیشی و تیزهوشی امام‌خمینی را ستوده و نمونه‌هایی از این دوراندیشی را در تأییدنکردن سازمان مجاهدین خلق ایران با وجود اصرار نیروی سازمان (همان، 1/306) و در موضوع علی شریعتی که مخالفان و مدافعان جدی داشت (همان، 1/347 ـ 348) (← مقاله‌های سازمان مجاهدین خلق ایران؛ شریعتی، علی) معرفی کرده است.
عارفان بر اساس بعضی روایات، سرّ آفرینش و علت آن را محبت حق‌تعالی به ظهور و معرفت خود می‌دانند و اگر چنین محبتی نبود، هرگز جهان هستی این‌چنین ظهور نمی‌یافت.<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۲۰۳؛ ابن عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۱۱۱ ـ ۱۱۴.</ref> این محبت و میل معنوی الهی، ناشی از [[علم حق به کمال ذاتی]] خود است<ref>قونوی، مفتاح الغیب، ۷۳ ـ ۷۷ و ۱۰۹.</ref> که سبب ظهور اشیا در خارج و تحقق عینی آنها شده است.<ref>قونوی، الفکوک، ۲۲۹.</ref>
محتشمی‌پور که پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عضو دفتر امام‌خمینی بود، معتقد است امام‌خمینی در عین اینکه انسانی عارف و فانی فی الله بود، شخصیتی کاملاً سیاسی و مرتبط با مسائل روز منطقه و جهان داشت (پابه‌پای آفتاب، 3/82 ـ 83). این صفات به اضافه تخصص در فقه، دارابودن فضایل اخلاقی، دقت و ریزبینی در امور مختلف، رفتار مردمی و ساده، عطوفت و مهربانی با خانواده و احترام به شخصیت زنان و مانند آن، از ابعاد مختلف شخصیت امام‌خمینی از نظر محتشمی‌پور است (همان، 3/83، 88 ـ 89 و 102 ـ 104).
امام‌خمینی نیز معتقد است مبدأ پیدایش ماسوی‌الله و سرچشمه اصلی همه فیوضات و تعینات، [[حب ذاتی حق‌تعالی]] است <ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۴۴ ـ ۴۵ و ۷۱؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۵۴ ـ ۲۷۵.</ref> و اگر حب ذاتی حق‌تعالی نبود، هیچ موجودی از موجودات عالم پا به عرصه ظهور نمی‌گذاشت و به هیچ کمالی از کمالات نمی‌رسید و حتی آسمان نیز بر پایه عشق استوار است.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۷۱.</ref> به اعتقاد ایشان، ظهور محبت الهی بر حسب نشئه‌ها و موجوداتی که پذیرای این محبت هستند، مختلف است. در برخى از مراتب، مانند عالم اسمای صفات و [[اعیان ثابته]]، حکم این محبت کامل‏تر و ظهورش بیشتر و در برخى کمتر است تا برسد به آخرین [[مراتب وجود]].<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۵۴؛ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۴۴ ـ ۴۵.</ref>
از آثار محتشمی‌پور می‌توان به کتاب‌های چندصدایی در جامعه و روحانیت، خاطرات سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور (جلد اول) و خاطرات سیاسی (جلد2)، از ایران به ایران و شهیدی دیگر از روحانیت اشاره کرد.
==عشق فطری==
منابع: اسداللهی، مسعود، از مقاومت تا پیروزی (تاریخچه حزب الله لبنان 1361 ـ 1379)، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات ‌اندیشه سازان نور ـ ذکر، چاپ اول، 1379ش؛ امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، 1389ش؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، 27/11/1362ش؛ جهان‌محمدی، رضا، دوره سوم مجلس شورای اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1389ش؛ سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، 1390ش؛ فردوسی‌پور، اسماعیل، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین فردوسی‌پور، تدوین فرامرز شعاع‌حسینی و رحیم‌پور روح‌بخش، تهران، عروج، چاپ اول، 1387. محبوب، علی، رجال سیاسی، شوراها، نظام‌ها، مفاهیم و ‌اندیشه‌های سیاسی، تهران، آموزش و سنجش، چاپ اول، 1389ش؛ محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، از ایران به ایران، قم، کوثر النبی(ص)، چاپ دوم، 1384ش؛ همو، چند صدایی در جامعه و روحانیت، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، 1379ش؛ همو، خاطرات سیاسی، ج 1، تهران، حوزه هنری ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1376ش؛ همو، خاطرات سیاسی، ج 2، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، 1378ش؛ همو، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، 1380ش؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، 1386ش؛ هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال 1362، آرامش و چالش، به کوشش مهدی هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، 1381ش؛ همو، کارنامه و خاطرات، سال 1364، امید و دلواپسی، به اهتمام سارا لاهوتی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، 1387ش.
به اعتقاد عارفان و حکما، عشق در همه موجودات عالم، اعم از فلکیات، حیوانات و عناصر، جاری و ساری است؛<ref>ابن‌سینا، رسائل ابن سینا، ۳۷۵؛ ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۶۷۷؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۴۸.</ref> برای مثال، حکما حرکت دوری فلک را ناشی از محبت و عشق آن به عقول و شبیه‌شدن به آن می‌دانند.<ref>ابن‌سینا، رسائل ابن سینا، ۳۳۷.</ref> امام‌خمینی مانند استاد خود، [[محمدعلی شاه‌آبادی]] <ref>شاه‌آبادی، شذرات المعارف، توضیح و تقریر نورالله شاه‌آبادی، ۷۷ ـ ۸۸.</ref> معتقد است در فطرت تمام موجودات، [[حبّ ذاتی]] و [[عشق جبلّی]] به خداوند وجود دارد که به واسطه آن متوجه [[کمال مطلق]] هستند.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۶۴؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۸۴.</ref> ایشان خاطرنشان کرده است که اگرچه موجودات به واسطه محدودیت و تعینی که در [[قوس نزول]]، به عالم طبیعت پیدا کردند، از جمال مطلق الهی محجوب ماندند و گرفتار حجاب‌های ظلمانی و نورانی شدند، اما این نور فطری و آتش عشق الهی که در موجودات قرار داده شده است، سبب می‌شود آنها از این حجاب‌ها رها شوند و به سوی مقصد حقیقی و جوار محبوب حرکت کنند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۸.</ref> انسان نیز بر حسب فطرت اصلی خود، عاشق کمال مطلق است و اگر حجاب طبیعت نباشد، به هیچ موجودی جز ذات مقدس حق متوجه نمی‌گردد و به آنها میل پیدا نمی‌کند، و اگر متوجه غیر می‌شود، به سبب همین حجابی است که در توجه به عالم طبیعت و پیروی از شهوات و مقاصد حیوانی پیدا می‌کند<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۳۶۲؛ امام خمینی، دیوان امام، غزل ۱۵۰.</ref> به عقیده امام‌خمینی عشق فطری مرکب سیر و عروج انسان به سوى مقصد و مقصود اصلى<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۷۶ ـ ۷۷؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۵۱؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۷۶.</ref> و مانند قبله‌نماست که جهت وصول را به انسان نشان می‌دهد.<ref>امام خمینی، دیوان امام، غزل ۴۹.</ref> بنابراین [[قوس نزول و صعود عالم]]، همواره با عشق همراه است؛ زیرا تجلیات الهی در قوس نزول، زاییده عشق و محبت حق است و سالکان نیز در قوس صعود، با عشق سیر می‌کنند.<ref>امام خمینی، دیوان امام، غزل ۱۵۰.</ref>
==اقسام و درجات==
عرفا اقسام و درجات متفاوتی برای محبت ذکر کرده‌اند. برخی مانند [[بایزید بسطامی]] محبت را چهار فن می‌دانند؛<ref>دیلمی،  کتاب عطف الالف المألوف علی اللّام المعطوف، ۴۲.</ref> برخی نیز به اقسام دیگری از محبت اشاره کرده‌اند؛ مانند ۱. محبت فطری؛ ۲. محبت اکتسابی؛ ۳. محبت موهبتی.<ref>دیلمی،  کتاب عطف الالف المألوف علی اللّام المعطوف، ۴۷.</ref> بعضی نیز محبت را به محبت الهی، روحانی و طبیعی تقسیم کرده‌اند.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۳۷.</ref>
امام‌خمینی نیز محبت را به «مذموم» و «محمود» تقسیم کرده است. ایشان محبت مذموم را همان محبت به دنیا می‌داند که رأس همه خطایاست؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۹.</ref> امّا محبت محمود، محبت الهی است که سرچشمه سعادت و کمال است و به پاکان و خالصان ارزانی می‌شود. چنین محبی، از همه نعمت‌های دنیوی و اخروی تنها دیدار یار را طلب می‌کند <ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۲ ـ ۱۲۳؛ امام خمینی، دیوان امام، غزل ۱۳۵.</ref>
عارفان بر این باورند که [[مقام محبت]]، آخرین مقام از مقامات عوام و نخستین مقام از مقامات خواص است. عوام با ورود به این منزل، از رتبه ‌عوام خارج می‌شوند و در زمره خواص در می‌آیند.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۵۶۶ ـ ۵۶۷.</ref> برخی عارفان، برای محبت سه درجه قائل شده‌اند:
#محبتی که از مطالعه نعمت‌های الهی بر می‌آید و به تبعیت از فرمان‌های او استقرار می‌یابد.
#محبتی که از مطالعه صفات و نظر در آیات الهی به دست می‌آید و سبب زایل‌شدن محبت غیر حق می‌گردد.
#محبتی که محب را از مرتبه کثرت به وحدت می‌کشاند و زبان را بند می‌آورد و به اشاره در نمی‌آید.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۱۰۲؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۲/۳۹۲ ـ ۳۹۷.</ref> برخی نیز درجات و مراتب محبت را متناسب با حال، استعداد و ادراک شهودی محبان دانسته‌اند <ref>دیلمی، کتاب عطف الالف المألوف علی اللّام المعطوف، ۱۸.</ref>
امام‌خمینی مراتب محبت الهی را به نسبت افراد، مختلف و نسبت آن را برابر اختلاف درجات معرفت آنها به حق‌تعالی می‌داند و از آنجاکه معرفت [[انبیا(ع)]] و [[اولیای الهی(ع)]] بیشتر از دیگران است، محبت الهی در آنها شدیدتر است؛ از همین‌رو بالاترین مرتبه‌ حب الهی در خاتم انبیا(ص) است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۲/۱۴۰.</ref> به اعتقاد ایشان، هرچه انسان از [[انانیت]] خود فاصله بگیرد و خودبینی را ترک کند، این حالت سبب انس و محبت به حق می‌گردد تا آنجاکه انسان به خلوت تام و محبت کلی می‌رسد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۰.</ref> ایشان [[حبّ فی‌الله]] را از حیث خلوص آن، دارای درجاتی می‌داند، و خالص‌ترین آن حبی است که از شوب کثرت اسمائی و صفاتی نیز خالی باشد؛ به این معنا که حب به حق، به سبب صفتی از صفات او نباشد، و نتیجه این حب، رفع حجاب است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۹۰.</ref>
حکما و اهل معرفت برای عشق اقسامی برشمرده‌اند. برخی عشق را به مجازی و حقیقی<ref>ملاصدرا، الحکمة‌ المتعالیه، ۷/۱۷۴؛ خواجه‌نصیر،  شرح الاشارات و التنبیهات، ۳/۳۸۳.</ref> و عشق مجازی را به عشق نفسانی (عشق عفیف) که ناشی از مشاهده صورت و شکل محبوب است و عشق حیوانی که ناشی از طلب لذت حیوانی است، تقسیم کرده‌اند.<ref>شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فى علوم الحقائق الربانیه، ۳/۶۴۷ ـ ۶۴۸.</ref> امام‌خمینی معتقد است عشق به کمال مطلق در همه اشخاص موجود است؛ اما این اشخاص در تشخیص کمال مطلق و مصداق محبوب خطا می‌کنند و گمان می‌کنند آنچه او دلباخته آنهاست؛ مانند جمال یا علم یا سلطنت، کمال مطلق است؛ در حالی‌که اگر به کمالی برتر دست یابند، آن را رها می‌کنند و کمال بالاتر را طلب می‌کنند.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۸۰ ـ ۸۱؛ امام خمینی، تقریرات، ۲/۵۴؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۸۲.</ref>
به اعتقاد عارفان، عشق مراتبی دارد. برخی آن را سه مرتبه دانسته‌اند: ۱. عشق کبیر؛ ۲. عشق صغیر؛ ۳. عشق میانه <ref>عین‌القضات، تمهیدات، ۱۰۱ ـ ۱۰۲.</ref> امام‌خمینی نیز معتقد است عشق به کمال مطلق در همه موجودات وجود دارد ،<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۸.</ref> ولی درجات و مراتب آن مختلف است و هر چه محجوب‌شدن به طبیعت و کثرات بیشتر باشد، شخص در تشخیص کمال مطلق درک درستی نخواهد داشت و عشق ضعیف‌تر خواهد بود.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۸۰.</ref> به اعتقاد ایشان، جذبه الهی آتش عشق را در بنده شعله‌ور می‌سازد و عبد پیوسته به حق تقرب می‌جوید تا آنجاکه [[فنا|فنای]] کلی برای او حاصل می‌شود و گاه می‌شود که از حالت فنا به بقا بازمی‌گردد و حالت انس و طمأنینه پیدا می‌کند و انوار جلال و جمال بر او هویدا می‌گردد.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۹۱.</ref>
 
{{ببینید|فنا}}
==آثار و نشانه‌ها==
علمای اخلاق، آثار و نشانه‌های مختلفی برای محبت و عشق برشمرده‌اند؛ ازجمله:
#انس به خلوت و مناجات با محبوب؛
#ترجیح آنچه محبوب دوست می‌دارد، بر میل و هوای خود در ظاهر و باطن؛
#تأسف‌نخوردن بر آنچه از غیر محبوب از دست می‌دهد؛<ref>غزالی، احیاء العلوم، ۱۴/۱۰۱ ـ ۱۰۸؛ فیض کاشانی،  المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۸/۶۸ ـ ۷۳.</ref>
#از خود بی‌خودشدن و حیرانی محب.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، شرح فصوص، ۶۹؛ فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن­فارض، ۲۲۱.</ref>
امام‌خمینی محبت را سرچشمه فتح باب معارف می‌داند که این خود، سرچشمه [[ایمان]]<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۳۲۱.</ref> سبب طهارت سالک<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۳۵.</ref> [[خلوص]] او <ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۴ و ۱۶۶.</ref> و مرتفع‌شدن تعلقات قلبیه <ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۱؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۹.</ref> می‌گردد. به اعتقاد ایشان، اگر محبت در قلب متمکن شود، شخص در هر صورتی جمال محبوب را می‌بیند و اگر قلب قوی نباشد و اشتغال به کثرات مانع حضور محبوب ‌شود، به مجرد اینکه اشتغال قلب کم گردد، قلب متوجه جمال محبوب می‌شود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۷.</ref> همچنین از آثار و لوازم حب به یک شیء، حب به متعلقات آن است؛ چنان‌که اثر حب به خداوند نیز محبت، رفق و [[مدارا]] با بندگان اوست.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۳۲۰.</ref> ایشان یکی دیگر از آثار محبت الهی را [[رفع حجاب]] بین محب و محبوب می‌داند<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۹۰.</ref> که [[سالک]] به [[تجلی فعلی]] و دریافت نور الهی واصل می‌شود<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۹ ـ ۴۰.</ref> و با رفع [[حجاب‌های ظلمانی]] و نورانی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۱۴؛ سرّ الصلاة، ۱۱۴.</ref> از حجاب تعینات اسما و صفات خارج می‌شود و به محضر محبوب راه می‌یابد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۵۶.</ref> به اعتقاد ایشان، در تجلیات حبی سالک، گاه هیجان و وحشتی رخ می‌دهد که همراه انس به حق است و پس از آن کم‌کم حالت سکون، بیدارى، طمأنینه و صحو (هوشیارى) ایجاد می‌شود تا آنکه این صحو به کمال خود می‌رسد. نهایت این مقام، رسیدن به مقام برزخیت کبرى است که برای انسان کامل حاصل می‌شود. <ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۲۲؛ امام خمینی، دعاء السحر، ۱۶ ـ ۱۷؛ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۹۶.</ref>
 
{{ببینید|انسان کامل| فنا| طمأنینه|حجب}}
 
بعضی از عارفان آثاری برای عشق به خداوند ذکر کرده‌اند؛ ازجمله:
#پاک‌شدن عاشق از رذایل نفسانی؛
#پاک‌شدن از حب دنیا و رویگردانی از غیر حق و انس نگرفتن با آن؛<ref>غزالی، احیاء العلوم، ۱۳/۶۵ ـ ۶۶.</ref>
#کثرت ذکر حق و حب لقای او؛<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۲/۸۴.</ref>
#واله و بی‌خبرشدن عقل و فهم.<ref>فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن­فارض، ۵۴۱.</ref>
امام‌خمینی در سخنان منظوم و غیر منظوم خود، آثار و نشانه‌های پرشماری از عشق بیان کرده است که این نشانه‌ها با توجه به مرتبه وجودی سالک، مختلف است؛ ازجمله:
#رهایی از خود و ترک انانیت؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴۳ ـ ۴۴۵.</ref>
#سلب اختیار و اراده از سالک؛<ref>امام خمینی، دیوان امام، غزل ۶۶.</ref>
#بیگانگی با اسم و رسم؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۶۲؛ امام خمینی، دیوان امام، غزل ۹۷.</ref>
#بی‌خبری عاشق از همه کس و همه چیز، جز معشوق؛<ref>امام خمینی، دیوان امام، غزل ۱۶۵.</ref>
#نهراسیدن از مرگ.<ref>امام خمینی، دیوان امام، غزل ۹۷؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۵۸ ـ ۳۶۱.</ref> ایشان آثار عشق را حیرت هیمان و وحشتی می‌داند که ناشی از عظمت حق‌تعالی است و با انس با حق مرتفع می‌شود.<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۲۲؛ امام خمینی، دیوان امام، غزل ۱۳۴.</ref> و معتقد است عشق، مرکب عروج به مقامات است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۵۸.</ref>
==راه‌ها و موانع تحصیل==
عرفا برای دستیابی به محبت و [[عشق حقیقی]]، مقدماتی ذکر کرده‌اند؛ ازجمله: ارادت محب به محبوب و موافقت با او در انجام اوامر و کسب رضایت وی که نتیجه آن محبت دوجانبه است.<ref>بقلی، کتاب عبهر العاشقین فی احوال العشق، ۱۵.</ref> امام‌خمینی معتقد است راه تحصیل محبت خداوند، [[ریاضت]] است. سالک باید در آغاز، رحمت و الطاف حق را به قلب بفهماند؛ وقتی قلب به این امر انس گرفت، باطن او نیز نورانی می‌گردد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۴.</ref> سالک در این مسیر باید در طلب مقصد اصلی و خداجویی، از تعلق به دنیا رها شود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۵۸.</ref> و بر فرق انیّت و انانیت پا بگذارد؛ همچنین حجب ظلمانیه و نورانیه را برطرف کرده، دل از همه موجودات و کائنات برکند و بت‌ها را از کعبه دل به دست انسان کامل فرو بریزد؛ در این صورت، محبت الهی، آتش عشقی در او روشن می‌کند که او را پیوسته به حق نزدیک می‌کند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۵۲؛ چهل حدیث، ۵۹۰ ـ ۵۹۱.</ref> به اعتقاد ایشان یکی از موانع سالک در این مسیر، حب دنیاست و تا زمانی که حب دنیا در دل سالک است، محبت خداوند در آن جای نمی‌گیرد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۵۸.</ref> عشق نیز با ریاضت و تلاش به دست می‌آید؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۴.</ref> البته عشق و توجه به جمال خداوند و اعراض از غیر او، به تفکر و اعمال رویه در مقدمات نیاز ندارد تا سالک نتیجه بگیرد؛ بلکه فطرت الهی، انسان را به آن دعوت می‌کند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۱۸؛ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۱</ref>
 
{{ببینید|حب دنیا}}
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
==منابع==
{{منابع|۲}}
*قرآن کریم.
*ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله، رسائل ابن سینا، قم، بیدار، ۱۴۰۰ق.
*ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
*ابن‌عربی، محی‌الدین، فصوص الحکم، تحقیق ابوالعلاء عفیفی، تهران، الزهرا(س)، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
*ابن‌فارض، عمر، دیوان ابن‌فارض، تحقیق مهدی محمد ناصرالدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
*ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
*ارسطو، علم الاخلاق الی نیقوماخوس، قاهره، دار صادر، ۱۳۴۳ق.
*افلاطون، دوره کامل آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، تهران، خوارزمی، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسداراسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، دیوان امام (سروده‌های حضرت امام‌خمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش؛ *امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
*انصاری، خواجه‌عبدالله، منازل السائرین، تحقیق علی شیروانی، تهران، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
*انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
*بقلی شیرازی، روزبهان، کتاب عبهر العاشقین فی احوال العشق، تصحیح هانری کربن و محمد معین، تهران، منوچهری، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش.
*تلمسانی، عفیف‌الدین، شرح منازل السائرین، تحقیق عبدالحفیظ منصور، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
*تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
*جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تصحیح ویلیام چیتیک، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
*جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
*جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
*خلیلی، محمدحسین، مبانی فلسفی عشق، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
*خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
*دیلمی، علی‌بن‌محمد، کتاب عطف الالف المألوف علی اللّام المعطوف، تصحیح ج. ک. فادیه، قاهره، المعهد العلمی، ۱۹۶۲م.
*سلمی، محمدبن‌حسین، نخستین زنان صوفی، ترجمه مریم حسینی، تهران، علم، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
*شاه‌آبادی، محمدعلی، شذرات المعارف، توضیح و تقریر نورالله شاه‌آبادی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
*شهرزوری، شمس‌الدین، رسائل الشجرة الالهیة فى علوم الحقائق الربانیه، تهران، تحقیق نجفقلی حبیبی، مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
*شیخ اشراق، سهروردی، شهاب‌الدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن و دیگران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
*طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
*عین‌القضات، عبدالله‌بن‌محمد، تمهیدات، ‌تحقیق عفیف عسیران، تهران، منوچهری، چاپ چهارم، ۱۳۷۳ش.
*غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
*فرغانی، سعیدالدین، مشارق الدراری شرح تائیه ابن­فارض، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، دفترتبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
*فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفترانتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
*قشیری، عبدالکریم‌بن‌هوازن، رساله قشیریه، ترجمه حسن‌بن‌احمد عثمانی، تصحیح بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، زوار، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
*قونوی، صدرالدین، الفکوک، تحقیق محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
*قونوی، صدرالدین، مفتاح الغیب، تحقیق محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
*قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. *کاشانی، عبدالرزاق، شرح فصوص الحکم، قم، بیدار، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
*کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
*کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، تصحیح جلال‌الدین همایی، تهران، هما، چاپ چهارم، ۱۳۷۲ش.
*کامیاب تالشی، نصرت‌الله، عشق در عرفان اسلامی، بی‌جا، دارالثقلین، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
*کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. *مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. *مستملی بخاری، اسماعیل‌بن‌محمد، شرح التعرف لمذهب التصوف، تحقیق محمد روشن، تهران، اساطیر، چاپ اول، ۱۳۶۳ش. *مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۳، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۲ش.
*مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۲ و ج۲۳، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
*مکی، ابوطالب محمدبن‌علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیون‌ السود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
*ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
*ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، کسر الاصنام الجاهلیه، تصحیح محسن جهانگیری، تهران، بنیاد حکمت ‌صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. *ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه تحقیقاتی فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش. *مولانا، جلال‌الدین رومی، فیه ما فیه، تحقیق بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، نگاه، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
*هجویری، ابوالحسن، کشف‌ المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، تهران، طهوری، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ش.
{{پایان}}

نسخهٔ ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۳۹

محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، شاگرد امام‌خمینی، روحانی مبارز، سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه و وزیر کشور. سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور در 8 شهریور 1325 در تهران متولد شد. پدر او سیدحسین از سادات حسینی محله محتشم کاشان و مادرش فاطمه بنائیان قمی بود (محتشمی‌پور، از ایران، 1/17 ـ 18). خانواده وی از نظر اعتقادی بسیار مذهبی و متدین و از نظر مالی جزو مردم متوسط بودند. سیدعلی‌اکبر فرزند بزرگ خانواده بود و سه برادر و چهار خواهر داشت (همو، خاطرات، 1/69). او پس از آموختن قرآن در مکتبخانه، تحصیلات ابتدایی خود را در تهران و در مدرسه تعلیمات اسلامی قدس رضوی و بخشی از تحصیلات متوسطه را در دبیرستان علوی گذراند (همو، از ایران، 1/18 ـ 19). وی در سال 1340، برای تحصیل علوم حوزوی، وارد مدرسه حاج‌ابوالفضل تهران شد و سپس به مدرسه مجتهدی رفت و تا مهر 1342 در این مدرسه به تحصیل مقدمات مشغول بود (همان، 1/21 ـ 23). محتشمی‌پور در آغاز مهر 1342 وارد حوزه علمیه قم شد (همو، خاطرات، 1/83) و تا سال 1346 نزد استادانی چون جعفر سبحانی، محمد فاضل لنکرانی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، محمد مفتح و سیدحسین فاطمی به تحصیل سطوح متوسطه پرداخت (همو، از ایران، 1/25). وی از آغاز سال 1346 به مدت یک‌سال و سه‌ماه به نجف اشرف رفت و در آنجا بخشی از کتاب مکاسب و کفایة الاصول را نزد مجتبی لنکرانی و صدرا بادکوبه‌ای فرا گرفت. وی همچنین ضمن شرکت در دروس فقه امام‌خمینی، و خارج اصول فقه سیدمصطفی خمینی از درس اسفار غلامرضا رضوانی خمینی و تفسیر محمد صادقی نیز بهره برد (همو، خاطرات، 1/83 ـ 85). وی پس از آن در سال 1347 به تهران بازگشت و ازدواج کرد (همان، 1/94). او از آغاز سال تحصیلی 1347 به مدت یک‌سال در حوزه علمیه قم، در درس خارج فقه سیدمحمدرضا گلپایگانی و اصول میرزاهاشم آملی شرکت کرد (همو، از ایران، 1/169) و سپس در 1348 همراه خانواده به عراق رفت (همان، 1/173). محتشمی‌پور مبارزات سیاسی خود را از سال 1341 زمانی که در تهران طلبه بود، با شرکت در جلسات بحث و گفتگو درباره وقایع روز و شیوه ادامه مبارزه آغاز کرد (همو، خاطرات، 1/236 ـ 237). در همین سال پس از آغاز اعلام برنامه از سوی انقلاب سفید محمدرضا پهلوی، و صدور اعلامیه تحریم همه‌پرسی از سوی امام‌خمینی و برخی دیگر از مراجع، به همراه دوستان و برادر کوچک‌ترش سیدعلی‌اصغر، پخش اعلامیه‌ها را بر عهده گرفت که این امر موجب بازداشت یک‌روزه وی و برادرش به‌ دست نیروهای شهربانی شد (همان، 1/239 ـ 241). او همچنین در 3/11/1341، با تعطیلی جلسات درس حوزه، در جمع معترضان به برگزاری همه‌پرسی انقلاب سفید شرکت و با شعار «ما تابع قرآنیم، رفراندوم نمی‌خواهیم»، برای کسب تکلیف به سوی بیوت علما و مراجع، ازجمله سیدمحمد بهبهانی و سیداحمد خوانساری حرکت کرد (همان، 1/242 ـ 244) (← مقاله انقلاب سفید). محتشمی‌پور در آستانه محرم 1383ق/ خرداد 1342 به همراه هیئتی از تهران برای دیدار امام‌خمینی به قم رفت (همان، 1/263 ـ 265). در این دیدار، امام‌خمینی که روشنگری و آگاهی‌دادن به ملت در آن شرایط را مهم‌ترین هدف ارزیابی کرد، وظیفه طلاب و مبلغان دینی را آگاه‌کردن مردم از کارهای رژیم و دشمنان داخلی و خارجی ملت دانست (همان، 1/265). انتشار خبر بازداشت امام‌خمینی در 15 خرداد 1342 نیز ازجمله فعالیت‌های آغازین محتشمی‌پور بود (همان، 1/280). وی در سال 1349 پس از صدور پیام امام‌خمینی در نجف اشرف خطاب به حاجیان خانه خدا (2/322)، به همراه همسر خود و چند نفر دیگر از انقلابیان با سفر به حج، اعلامیه امام‌خمینی را در میان حاجیان پخش کردند (همو، از ایران، 1/229). در پایان سال 1350 هم‌زمان با ورود محمد منتظری به نجف اشرف و به همت وی، جلسات منظمی با عنوان «روحانیون مبارز خارج از کشور» تشکیل شد (همان، 1/299) تا ضمن تحلیل روند نهضت اسلامی، از ادامه اختلافاتِ به‌وجودآمده میان مبارزان جلوگیری شود (همو، خاطرات، 2/180). محتشمی‌پور، اسماعیل فردوسی‌پور و محمدرضا ناصری اعضای اصلی این تشکیلات بودند که با همکاری اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا، امریکا و شبه قاره هند مسئولیت انعکاس نهضت اسلامی ایران را در خارج از کشور بر عهده داشتند (محبوب، 1/344؛ فردوسی‌پور، 120 ـ 122). سفر‌های محتشمی‌پور به کشور‌های سوریه، لبنان، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس، با هدف تکثیر و پخش اعلامیه‌های امام‌خمینی، علما و سیاسیون داخل کشور در دیگر کشورهای منطقه و اروپا، در همین راستا بود (محتشمی‌پور، از ایران، 1/229، 301 ـ 302 و 316؛ محبوب، 1/344). امضای قرارداد الجزایر میان ایران و عراق در سال 1975م/ 1354ش و منع فعالیت سیاسی مبارزان در عراق، به انتقال بیشتر فعالیت‌های روحانیان مبارز به لبنان منجر شد (فردوسی‌پور، 201 ـ 202). یکی از اقدامات محتشمی‌پور و روحانیان مبارز در این سال‌ها، تألیف و انتشار کتابی به نام «شهیدی دیگر از روحانیت»، پس از رحلت سیدمصطفی خمینی در اول آبان 1356 بود (محتشمی‌پور، از ایران، 2/45؛ فردوسی‌پور، 158). سندی از سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) نیز در آذر 1356، از سفر محتشمی‌پور از عراق به بیروت، گزارش داده است؛ در حالی‌که 300 برگ اعلامیه امام‌خمینی را به بیروت منتقل کرده و به همراه چند نفر از انقلابیون، در مساجد و حسینیه‌ها، پخش کرده‌اند. این اعلامیه همچنین در روزنامه المحرر لبنان چاپ شد (مؤسسه تنظیم، 20/460 ـ 461). در مهر 1357 ایجاد محدودیت و برخوردهای خشن نیروهای امنیتی عراق با مراجعه‌کنندگانِ به بیت امام‌خمینی، موجب شد ایشان تصمیم به هجرت از عراق بگیرد. محتشمی‌پور مأمور فراهم‌کردن مقدمات سفر به سوریه شد. وی در این سفر مأموریت داشت در دیدار با یاسر عرفات، پاسخ امام‌خمینی به نامه او را که به‌واسطه سیدمحمدحسن امین (پژوهشگر و قاضی اهل لبنان) به نجف اشرف فرستاده شده بود، برساند (محتشمی‌پور، از ایران، 2/200 ـ 201). محتشمی‌پور که افزون بر نامه امام‌خمینی، ده‌ها نامه، اعلامیه و تلگرام به همراه داشت (همان، 2/203 ـ 205)، در فرودگاه بغداد به دست نیروهای امنیتی رژیم بعث عراق بازداشت شد و پس از چند ساعت بازجویی برای همیشه از عراق اخراج شد (محبوب، 1/344). او در این سفر ضمن دیدار با عرفات، و تقدیم نامه امام‌خمینی به وی، از او خواست برای ایجاد زمینه سفر امام‌خمینی به سوریه، از حافظ اسد رئیس‌جمهور سوریه، وقت دیدار بگیرد (محتشمی‌پور، از ایران، 2/213 ـ 215). در همین زمان (11/7/1357) محتشمی‌پور از سفر امام‌خمینی به مرز کویت، ممانعت دولت کویت از ورود ایشان، و تصمیم ایشان برای سفر به پاریس مطلع شد (همان، 2/215 ـ 217) (← مقاله هجرت امام‌خمینی). پس از ورود امام‌خمینی به فرانسه، محتشمی‌پور دو روز بعد خود را به پاریس رساند (همان، 2/237 ـ 238) و مسئولیت ارتباطات دفتر امام‌خمینی در نوفل لوشاتو را بر عهده گرفت (همان، 2/246). او در سفر بازگشت امام‌خمینی به تهران نیز همراه ایشان بود (همان، 2/482). پس از پیروزی انقلاب اسلامی، محتشمی‌پور نخست در مسئولیت‌هایی چون عضویت در هیئت منتخب رسیدگی به امور بنیاد مستضعفان، نماینده امام‌خمینی و مدیر صدای جمهوری اسلامی ایران و عضو شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما ایفای وظیفه کرد (محبوب، 1/344 ـ 345؛ سلیمی ‌بنی و مظفری، 291). در دوره نخست‌وزیری محمدعلی رجایی و تصمیم وی برای ایجاد تغییر در مدیریت‌های سیاسی سفارتخانه‌های جمهوری اسلامی، حکم اعزام به سوریه برای محتشمی‌پور صادر شد اما رئیس‌جمهور وقت سیدابوالحسن بنی‌صدر استوارنامه وی را امضا نکرد و این حکم تا زمان عزل بنی‌صدر اجرا نشد. در پی ریاست‌جمهوری رجایی و امضای استوارنامه، محتشمی‌پور در شهریور 1360 به سوریه رفت. این مأموریت تا 1364 ادامه داشت (محتشمی‌پور، شاهد یاران، 37). تذکر امام‌خمینی برای پیگیری مسئله ناپدیدشدن امام‌موسی صدر موجب شد محتشمی‌پور در مأموریت خود در سوریه، پیگیر مسائل داخلی لبنان نیز باشد (همان، 38). وی در آبان 1360، از امام‌خمینی اجازه اخذ وجوه شرعی دریافت کرد (امام‌خمینی، 15/376). در خرداد 1361 پس از اجرای عملیات موفق بیت‌المقدس و آزادی خرمشهر، اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد و نیمی از این کشور را اشغال کرد. در سفر هیئت‌های سیاسی و نظامی ایران به دمشق و گفتگو با مقامات سوریه، موافقتنامه‌ای برای اعزام نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران به سوریه امضا شد. پس از مخالفت امام‌خمینی با اعزام نیرو به سوریه و لبنان، گروهی از نیروهای فرستاده‌شده، به آموزش نظامی جوانان لبنانی برای دفاع از کشورشان پرداختند؛ به این ترتیب زمینه تشکیل حزب‌الله لبنان نیز پایه‌ریزی شد (همان) (← مقاله لبنان). محتشمی‌پور در مدت مسئولیت خود در این سمت، به حمایت از جنبش اسلامی فلسطین در مبارزه با اسرائیل و حرکت اسلامی در لبنان پرداخت و برای تأسیس حزب‌الله لبنان تلاش کرد (هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش، 153 و 265؛ اسداللهی، 65). در 25 بهمن 1362 عوامل اسرائیل با منفجرکردن بسته‌ای پستی، محتشمی‌پور را در دفتر کار وی در سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق ترور کردند؛ او در این حادثه، از ناحیه دو دست، پیشانی و گوش آسیب جدی دید (جمهوری اسلامی، 16؛ هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش، 491). امام‌خمینی در پیامی خطاب به وی از این حادثه که توسط ایادی استکبار برای او پیش آمد، ابراز تأثر کرد و سلامتی هر چه زودتر او و ادامه مبارزات سخت وی در سنگر اسلام و انقلاب و به نفع مظلومان جهان را از خدای متعال طلب کرد. ایشان همچنین تأکید کرد برای فرزندان اسلام و قرآن تمام مشکلات و صدمات در راه خداوند شیرین و آسان است (18/352). در آبان 1364 در دولت دوم میرحسین موسوی محتشمی‌پور برای سمت وزارت کشور از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفت (محبوب، 1/345؛ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، 299) و تا سال 1368 در این سمت باقی ماند (محبوب، 1/345). هم‌زمان در 21 آبان 1364 امام‌خمینی او را به سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی در سراسر کشور منصوب کرد (19/415). ایشان طی حکم دیگری، اختیارات فرماندهی کل قوا در نیروهای انتظامی را به محتشمی‌پور که وزیر کشور بود داد (19/420)؛ همچنین در 11 تیر 1365 با پیشنهاد محتشمی‌پور درباره تعیین سیدسراج الدین موسوی برای فرماندهی کل کمیته انقلاب اسلامی موافقت کرد (20/70). در آستانه انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی، محتشمی‌پور در 30/11/1366 در نامه‌ای به امام‌خمینی درباره ادامه فعالیت تشکل نهضت آزادی و صلاحیت اعضای آن برای شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی از ایشان نظرخواهی کرد (← امام‌خمینی، 20/479 ـ 480). امام‌خمینی در پاسخ ضمن بیان انحراف اعضای نهضت آزادی، برخورد قاطعانه با آنان و لزوم عدم حضور در مسئولیت‌ها و رسمیت‌نداشتن این گروه را تأیید کرد (20/481 ـ 482) (← مقاله نهضت آزادی ایران). وی همچنین یکی از مؤسسان مجمع روحانیون مبارز تهران بود که با انشعاب از جامعه روحانیت مبارز تهران تشکیل شد. این انشعاب را امام‌خمینی تأیید کرد (همان، 21/28) (← مقاله مجمع روحانیون مبارز تهران). در انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی، درباره برخی مسائل ازجمله تأیید معتمدان، و سپس بازشماری رأی‌ها و تأیید صندوق‌های رأی در هیئت نظارت، اختلافاتی میان شورای نگهبان و وزارت کشور به وجود آمد (جهان‌محمدی، 37 ـ 38). پس از برگزاری انتخابات مرحله اول و اوج‌گیری اختلافات در تأیید نتایج (همان، 58)، امام‌خمینی در حکمی محمدعلی انصاری را نماینده خود کرد تا به همراه دو نفر از سوی شورای نگهبان و دو نفر از طرف وزیر کشور، محتشمی‌پور، به بازشماری صندوق‌های مورد شکایت بپردازند و پس از بررسی، به ایشان گزارش دهند (21/31 و 34). این گروه پس از تحقیق، صحت انتخابات را به ایشان گزارش کرد (محتشمی‌پور، چندصدایی، 181). امام‌خمینی در نامه‌ای به شورای نگهبان (12/2/1367)، صحت انتخابات را محرز اعلام کرد و از شورا خواست تا آن را اعلام کند (21/36) (← مقاله شورای نگهبان). امام‌خمینی در 22/3/1367 در نامه‌ای به میرحسین موسوی نخست‌وزیر وقت، قوام نظام را بر اتحاد روش دانست و ضمن تأکید بر دخالت‌نکردن وزرا در امور یکدیگر، آنان و نمایندگان را به تضعیف‌نکردن سیاست‌های یکدیگر نصیحت کرد (21/64). این نامه که موجب ایجاد تردید و شبهه‌افکنی برخی نمایندگان درباره شخص مورد نظر امام‌خمینی در این نامه و مخالفت با محتشمی‌پور گردید، موجب شد مجید انصاری نماینده مجلس شورای اسلامی در 20/6/1367 در نامه‌ای به امام‌خمینی درباره تردید به‌وجودآمده، از ایشان پرسش کند (← امام‌خمینی، 21/130). ایشان در پاسخ به این نامه، محتشمی‌پور را از دوستان قدیمی خود و فردی متدین، متعهد و دارای هوش سیاسی بالا خواند که از او خدمتگزاری خوب برای اسلام و ایران ساخته است. ایشان ضمن تأکید بر رعایت جهات شرعی در این گونه مسائل، تصریح کرد منظور ایشان از نامه مذکور، محتشمی‌پور نبوده است (همان). محتشمی‌پور در 3/6/1367 و با توجه به ایجاد فرماندهی موازی در اداره نیروهای انتظامی و تغییر تشکیلات نظامی کشور در شرایط آتش‌بس که از سوی جانشین فرمانده کل قوا، اکبر هاشمی رفسنجانی، اعمال می‌شد، در نامه‌ای به امام‌خمینی، درباره تغییر اختیارات تفویضیِ فرماندهی کل قوا به وزرای کشور در نیرو‌های انتظامی سؤال کرد. امام‌خمینی در پاسخ ضمن اینکه مسئولیت تمامی امور مربوط به کمیته انقلاب اسلامی، ژاندارمری و شهربانی را در چارچوب قانون با وزارت کشور دانست، در موارد مربوط به دفاع مقدس، جانشین فرماندهی کل قوا را صاحب اختیار خواند و هماهنگی جانشین فرمانده کل قوا و وزیر کشور را در موارد اختلاف و تردید لازم شمرد (21/110). محتشمی‌پور که در سال‌های حضور امام‌خمینی در نجف، در کنار ایشان بوده است، با ستایش از مجلس درس امام‌خمینی و اشاره به حضور علما و مجتهدان در این درس، ارشادهای اخلاقی، سیاسی و اجتماعی امام‌خمینی در درس را از برجستگی‌های درس ایشان شمرده است (محتشمی‌پور، از ایران، 2/128 ـ 129). از نظر وی مخالفان امام‌خمینی در حوزه نجف، دو دسته بودند: از یک سو برخی از روحانیان و از سوی دیگر، ساواک و عوامل رژیم پهلوی که برای جلوگیری از گسترش حوزه محبوبیت ایشان تلاش می‌کردند (همان، 1/133 ـ 136 و 145). او طرح درس «حکومت اسلامی» از سوی امام‌خمینی در نجف را که علی‌رغم مخالفت‌های طرفداران غرب و رژیم پهلوی صورت گرفت، دارای آثار شگرف در داخل و خارج و باعث دمیدن روح تازه در مجامع سیاسی و مذهبی ارزیابی می‌کرد (همان، 1/176)؛ همچنین محبوبیت روزافزون امام‌خمینی با وجود جوسازی‌های ساواک در ایران و عراق و شایعه‌سازی متحجران حوزوی را ناشی از روح پاک امام‌خمینی و هراس‌نداشتن از سرزنش سرزنش‌کنندگان می‌شمرد (همان، 1/178). وی دوراندیشی و تیزهوشی امام‌خمینی را ستوده و نمونه‌هایی از این دوراندیشی را در تأییدنکردن سازمان مجاهدین خلق ایران با وجود اصرار نیروی سازمان (همان، 1/306) و در موضوع علی شریعتی که مخالفان و مدافعان جدی داشت (همان، 1/347 ـ 348) (← مقاله‌های سازمان مجاهدین خلق ایران؛ شریعتی، علی) معرفی کرده است. محتشمی‌پور که پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عضو دفتر امام‌خمینی بود، معتقد است امام‌خمینی در عین اینکه انسانی عارف و فانی فی الله بود، شخصیتی کاملاً سیاسی و مرتبط با مسائل روز منطقه و جهان داشت (پابه‌پای آفتاب، 3/82 ـ 83). این صفات به اضافه تخصص در فقه، دارابودن فضایل اخلاقی، دقت و ریزبینی در امور مختلف، رفتار مردمی و ساده، عطوفت و مهربانی با خانواده و احترام به شخصیت زنان و مانند آن، از ابعاد مختلف شخصیت امام‌خمینی از نظر محتشمی‌پور است (همان، 3/83، 88 ـ 89 و 102 ـ 104). از آثار محتشمی‌پور می‌توان به کتاب‌های چندصدایی در جامعه و روحانیت، خاطرات سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور (جلد اول) و خاطرات سیاسی (جلد2)، از ایران به ایران و شهیدی دیگر از روحانیت اشاره کرد. منابع: اسداللهی، مسعود، از مقاومت تا پیروزی (تاریخچه حزب الله لبنان 1361 ـ 1379)، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات ‌اندیشه سازان نور ـ ذکر، چاپ اول، 1379ش؛ امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، 1389ش؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، 27/11/1362ش؛ جهان‌محمدی، رضا، دوره سوم مجلس شورای اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1389ش؛ سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، 1390ش؛ فردوسی‌پور، اسماعیل، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین فردوسی‌پور، تدوین فرامرز شعاع‌حسینی و رحیم‌پور روح‌بخش، تهران، عروج، چاپ اول، 1387. محبوب، علی، رجال سیاسی، شوراها، نظام‌ها، مفاهیم و ‌اندیشه‌های سیاسی، تهران، آموزش و سنجش، چاپ اول، 1389ش؛ محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، از ایران به ایران، قم، کوثر النبی(ص)، چاپ دوم، 1384ش؛ همو، چند صدایی در جامعه و روحانیت، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، 1379ش؛ همو، خاطرات سیاسی، ج 1، تهران، حوزه هنری ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1376ش؛ همو، خاطرات سیاسی، ج 2، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، 1378ش؛ همو، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، 1380ش؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، 1386ش؛ هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال 1362، آرامش و چالش، به کوشش مهدی هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، 1381ش؛ همو، کارنامه و خاطرات، سال 1364، امید و دلواپسی، به اهتمام سارا لاهوتی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، 1387ش.