پرش به محتوا

کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
imported>H.Ahmadi
اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام
imported>H.Ahmadi
اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی
خط ۱: خط ۱:
'''محمد محمدی گیلانی''' شاگرد [[امام‌خمینی]]، [[حاکم شرع]]، عضو [[فقهای شورای نگهبان]]، [[مجلس خبرگان رهبری]] و [[شورای بازنگری قانون اساسی]].
'''مخالفتِ سیاسی''' ناسازگاری با رهبران نظام سیاسی و شیوه اظهار آن.
==زندگینامه و تحصیلات==
==مفهوم‌شناسی==
محمد محمدی دعوی‌سرایی، معروف به محمدی گیلانی در سال ۱۳۰۷ در روستای دعوی‌سرا از توابع شهرستان رودسر استان گیلان در خانواده‌ای کشاورز زاده شد.<ref>پژوم، غروب آفتابی در سایه، ۳۷؛ ادهم‌نژاد، محمدی گیلانی، محمد، ۷/۵۰۸.</ref> او در شش‌سالگی به مکتبخانه رفت و به خواندن [[قرآن]] و کتاب‌های فارسی مشغول شد؛ همچنین در سال ۱۳۱۵ به مدرسه رفت و در کلاس سوم پذیرفته شد. پس از پایان دوره ابتدایی با شعله‌ورشدن [[جنگ جهانی دوم]] و تعطیلی مدارس، وی به همراه پدر به کشاورزی مشغول شد <ref>پژوم، غروب آفتابی در سایه، ۳۷؛ دبیرخانه، خبرگان ملت، شرح حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، ۲/۳۳۹.</ref> اما در سال ۱۳۲۳ به تشویق پدر و مادر خود وارد حوزه علمیه رودسر شد و در مدرسه سیدمحمدهادی روحانی دروس ادبیات عرب را فرا گرفت <ref>پژوم، غروب آفتابی در سایه، ۳۸؛ دبیرخانه، خبرگان ملت، شرح حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، ۲/۳۳۹؛ ادهم‌نژاد، محمدی گیلانی، محمد، ۷/۵۰۹ ـ ۵۱۰.</ref>
«مخالفت» به معنای اختلاف، عدم موافقت، ناسازگاری، اعتراض و نیز دشمنی آمده‌است<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۲/۱۸۰۷۶؛ عمید، فرهنگ فارسی ، ۱۰۶۶.</ref> و «مخالف» در علوم سیاسی، معادل اپوزیسیون «opposition» است و در معنای وسیع کلمه، به کوشش احزاب، گروه‌ها و افراد گفته می‌شود که برای دستیابی به اهداف مورد نظر در جهت مخالف هدف‌های دارندگان قدرت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، از شیوه‌های پارلمانی یا شیوه‌های دیگر استفاده می‌کنند (آشوری، ۸؛ علی‌بابایی، ۵).
 
یک کنش سیاسی در ساده‌ترین وجه خود و با توجه به عنصر اساسی آن، کسانی را که از نظم اجتماعی موجود کم و بیش رضایتی دارند در برابر کسانی که با نظم موجود مخالف بوده و در صدد تغییر آن‌اند، قرار می‌دهد (دوورژه، ۱۹۵ ـ ۱۹۶). هیچ حکومتی در همه امور، مورد حمایت کامل مردم تحت حاکمیتِ خود قرار نمی‌گیرد؛ بر همین اساس یکی از بخش‌های اصلی تجربه سیاسی کشورها، رابطه میان حاکمان و مردمی است که آنها را قبول ندارند و یکی از وظایف اصلی یک نظام سیاسی، یافتن راه‌های تعادل و توازن میان حکومت و اپوزیسیون است (اسپوزیتو، ۷۴).
محمدی گیلانی در سال ۱۳۲۵ برای ادامه تحصیل به [[قم]] سفر کرد و ادامه ادبیات را نزد ابوالقاسم نحوی قمی و علیرضا ممجد لنگرودی خواند و دروس سطح را از سیدمحمدتقی درچه‌ای اصفهانی، [[مرتضی حائری یزدی]]، [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]]، [[محمدتقی بهجت]] و [[حسینعلی منتظری]] فرا گرفت <ref>پژوم، غروب آفتابی در سایه، ۳۸؛ صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۳/۳۷۷؛ ادهم‌نژاد، محمدی گیلانی، محمد، ۷/۵۰۸.</ref> وی دوازده سال در درس خارج فقه [[سیدحسین بروجردی]]، شرکت کرد و هم‌زمان در [[درس خارج اصول]] امام‌خمینی حاضر می‌شد <ref>پژوم، غروب آفتابی در سایه، ۳۸؛ صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۳/۳۷۷.</ref> نیز در تابستان سال ۱۳۴۳ امام‌خمینی به‌درخواست برخی فضلا و علمای حوزه علمیه قم، مسائل جدید مورد نیاز را بحث و تدریس کرد. ایشان بحث را از موضوع [[بیمه]] آغاز کرد<ref>امام‌خمینی، بیمه، ۱/۲۵ ـ ۳۲.</ref> و در ادامه به مسائلی مانند بلیت بخت‌آزمایی‏ <ref>امام خمینی، بلیت بخت‌آزمایی، ۲/۲۶۷ ـ ۲۶۹)</ref> و کالبدشکافی <ref>امام خمینی، کالبدشکافی، ۳/۲۷۱ ـ ۲۷۴.</ref> پرداخت و محمدی گیلانی این بحث‌ها را تقریر کرده‌است<ref>محمدی گیلانی، مقدمه بیمه، ۱/۲۵.</ref> وی همچنین هفت سال درس‌های [[شرح منظومه سبزواری]]، [[شفای بوعلی‌سینا]] و [[اسفار ملاصدرا]] را نزد [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] آموخت <ref>صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۳/۳۷۷؛ پژوم، غروب آفتابی در سایه، ۳۸ ـ ۳۹.</ref> و در ضمن تحصیل به تدریس شرح لمعه و اسفار نیز مشغول بود و در [[مدرسه حقانی]] نیز درس می‌گفت <ref>پژوم، غروب آفتابی در سایه، ۳۹.</ref>
اپوزیسیون در جهان معاصر و به عنوان گزینه‌ای پذیرفته‌شده در نظام سیاسی، از بسیاری جهات پدیده‌ای نسبتاً متأخر محسوب می‌شود (اسپوزیتو، ۸۴ ـ ۸۵؛ فراستی، ۲۰)؛ اما به معنای اظهار مخالفت با رهبران در یک نظام سیاسی، پدیده‌ای ریشه‌دار و باستانی است (اسپوزیتو، ۸۴). حکومت‌ها در طول تاریخ همواره با مخالفان سیاسی دست به گریبان بوده‌اند؛ مخالفانی که یا به صورت فردی یا در قالب گروه‌های سازمان‌یافته و با انگیزه‌های گوناگون به مخالفت با حکومتِ مستقر می‌پردازند (مصطفایی و اسماعیلی‌فرد، ۲۱).
 
مخالفت سیاسی می‌تواند در شکل‌های قدرت‌طلبی، اصلاح‌طلبی و انقلابی‌گری بروز یابد. گروه‌های قدرت‌طلب اصولاً با دولت‌مردان حاکم، مخالف‌اند و برای کسب قدرت در صف اپوزیسیون قرار می‌گیرند. اصلاح‌طلبان با قبول کلیّت نظام سیاسی، مخالف سیاست‌های جاری به شمار می‌آیند؛ اما مخالفان انقلابی یا برانداز، با کلیت نظام مخالف‌اند و آن را به چالش می‌کشند (بشیریه، دولت عقل، ۲۵۴؛ فراستی، ۲۱). به طور کلی مخالفت سیاسی از حیث عملکرد، در دو گروه جای می‌گیرد: ۱. مخالفت سیاسی قانون‌گرا و مسالمت‌آمیز که در چارچوب قوانین نظام حاکم، برای رسیدن به قدرت تلاش می‌کند. نمودهای این رفتار سیاسی رأی‌دادن، فعالیت تشکیلاتی و فردی در انتخابات، برگزاری راهپیمایی‌ها، تظاهرات و اجتماعات است. این نوع از رفتار سیاسی می‌تواند در قالب توده‌ای (غیر تشکیلاتی و غیر مستقیم) یا حزبی و گروهی (تشکیلاتی و منسجم) شکل گیرد؛ ۲. مخالفت سیاسی فراقانونی و خشونت‌آمیز که با استفاده از روش‌های خشونت‌آمیز به ایجاد آشوب و ناامنی و مبارزه با حکومت می‌پردازند. شاخص‌های این رفتار، عبارت‌اند از: تشکل مخفی و غیر علنی، تظاهرات خشونت‌آمیز همراه با غارت و آتش‌زدن، مبارزه چریکی، شورش و عملیات مسلحانه و ترور (بشیریه، دولت عقل، ۲۴۹ ـ ۲۵۲؛ عیوضی، ۸ ـ ۹).
محمدی گیلانی پس از حضور در درس‌های امام‌خمینی با ایشان آشنا شد و از شاگردان برجسته و مورد وثوق ایشان بود.<ref>ادهم‌نژاد، محمدی گیلانی، محمد، ۷/۵۱۱ و ۵۱۵ ـ ۵۱۶.</ref> و ایشان برخی اجازات را در [[امور حسبیه]] با توصیه و معرفی وی صادر کرده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۶۰.</ref> وی پس از درگذشت بروجردی، امام‌خمینی را [[مرجع تقلید]] معرفی و مردم را به تقلید از ایشان دعوت کرد.  
شیوه رفتار با مخالفان سیاسی همواره یکسان نیست. اگرچه تاریخ شاهد مجازات‌های سنگین زمامداران بوده‌است که بر معارضان خود (مجرمان سیاسی) روا داشته‌اند، در پاره‌ای موارد هم فرمانروایان با پرهیز از خشونت تلاش کرده‌اند از روش‌های دیگری چون تطمیع، ایجاد تفرقه در میان مخالفان یا جذب مخالفان میانه‌رو به منظور منزوی‌ساختن مخالفان تندرو بهره گیرند (مصطفایی و اسماعیلی‌فرد، ۲۱).
==آغاز فعالیت‌های سیاسی==
امام‌خمینی ضمن پذیرش فعالیت گروه‌های سیاسی در جامعه اسلامی برای کسب قدرت، برخورداری از تعهد اسلامی و شمّ سیاسی را برای این گروه‌ها ضروری می‌دانست و با نمونه قراردادن فعالیت احزاب سیاسی در جوامع مدرن، اختلاف سلیقه یا اختلاف در روش در این احزاب را عاقلانه و در راستای حفظ وحدت و پیشرفت کشور ارزیابی می‌کرد و جبهه‌گیری، ایجاد دشمنی و تفرقه در میان احزاب کشور را مغایر با درک سیاسی و اسلامی می‌شمرد (صحیفه، ۱۴/۴۷ ـ ۴۹).
با آغاز [[نهضت اسلامی]] به رهبری امام‌خمینی وی نیز وارد فعالیت سیاسی شد و در بسیاری از اعلامیه‌های سیاسی و مبارزاتی امضای او دیده می‌شود؛<ref>ادهم‌نژاد، محمدی گیلانی، محمد، ۷/۵۱۱ و ۵۱۵.</ref> چنان‌که در بهمن ۱۳۴۳ در نامه‌ای همراه جمعی از استادان حوزه علمیه قم به نخست‌وزیر، [[امیرعباس هویدا]]، [[حمله رژیم پهلوی به حرم فاطمه معصومه(س)]] و بازداشت جمعی از طلاب را به جرم اعتراض به ادامه تبعید امام‌خمینی، محکوم کرد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۱۶۱ ـ ۱۶۳.</ref> و در دوازدهم فروردین ۱۳۴۴ همراه استادان حوزه علمیه قم در نامه‌ای دیگر به هویدا خواهان اعلام وضعیت امام‌خمینی شد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ، ۳/۱۶۴؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴/۴۱۴ ـ ۴۱۵.</ref>
اقسام مخالفت در نظام‌های سیاسی: در جوامع امروز و در دسته‌بندی کلی، دو نوع مخالفت سیاسی وجود دارد:
 
۱. مخالفت سیاسی در حکومت‌های استبدادی: در نظام‌های تک‌حزبی، گروه‌های مخالف به صورت رسمی و قانونی وجود ندارد. در این نظام‌ها هر گونه مخالفت با حزب و دولت حاکم، مخالفت با نظم عمومی و قانون اساسی شمرده می‌شود (آشوری، ۸). حضور دیکتاتور در یک کشور به معنای نبود مخالف سیاسی نیست و اساساً علت وجودی دیکتاتور به گروه‌های مخالف بستگی دارد؛ زیرا بدون خطر مخالف سیاسی و ترس از دست‌دادن قدرت، نیازی به اعمال دیکتاتوری نیست (فراستی، ۲۱).
در ۳۱ فروردینِ این سال روحانیان شهرستان‌ها به‌ویژه حوزه علمیه قم با تهیه طومارهایی از دولت خواهان آزادی امام‌خمینی از تبعید شدند و محمدی گیلانی از امضاکنندگان آن طومار بود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴/۴۱۶ ـ ۴۱۷.</ref> وی و [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]] با راه‌انداختن مجلس تحصن در بیوت مراجع تقلید ازجمله [[سیدکاظم شریعتمداری]] در خرداد ۱۳۴۴ اعتراض خودشان را به حکم اعدام قاتلان [[حسنعلی منصور]] اعلام کردند؛<ref>محتشمی‌پور، از ایران به ایران، ۱/۸۴ ـ ۸۶.</ref> همچنین در مهر همان سال، وی همراه فضلا و مدرسان حوزه علمیه قم، در تلگرام و نیز نامه به امام‌خمینی، از انتقال ایشان از ترکیه به نجف اظهار خوشحالی کردند و ادامه تبعید ایشان را موجب تأثر و تنفر ملت ایران خواندند.<ref>مرکز اسناد، مرکز اسناد انقلاب، ۳/۱۷۲ ـ ۱۷۴؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۲۵۶ و ۲۶۷ ـ ۲۶۸.</ref>
در حکومت‌های دیکتاتوری، مخالفان شامل احزاب و گروه‌های نسبتاً سازمان‌نیافته‌ای هستند که مخالف سران سیاسی حاکم یا سیاست‌های جاری یک حکومت، یا حتی کل نظام سیاسی یک کشورند که بدون برخورداری از حمایت قانون، به انتقاد از حکومت از طریق مسالمت‌آمیز می‌پردازند. اگر امکان بروز علنی مخالفت وجود نداشته باشد، اعتراض‌های خود را در زمینه‌های متفاوتی بروز خواهند داد (همان، ۲۰ ـ ۲۱). در شرایطی که سیاسیان حضور و مخالفت خود را علنی نمی‌کنند، روشنفکران و هنرمندان نقش اصلی را در نماد کردن گروه مخالف بازی می‌کنند؛ بنابراین ادبیات، شعر، داستان، تئاتر، سینما، نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی و نهایتاً مطبوعات و مراکز دانشجویی و مذهبی، بدون اینکه شکل سازمان‌یافته داشته باشند، عرصه اصلی مخالفت سیاسی با نظام می‌شود (همان، ۲۱).
 
در فرهنگ اسلامی حکومت استبدادی، همان حکومت نامشروع یا طاغوت است که به اطاعت‌نکردن از آن، دوری و مقابله با آن فرمان داده شده‌است (← مقاله طاغوت). امام‌خمینی نیز که همه حکومت‌های غیر مبتنی بر آموزه‌های اسلام را به سبب طاغوت‌بودنِ حاکمان آن، شرک‌آمیز شمرده (ولایت فقیه، ۳۵)، با تأکید بر حکم سیاسی اسلام و کفرورزیدن به سلاطین و حاکمان جور و دستورهای آنان (همان، ۹۱)، براندازی این نظام‌ها را وظیفه همه مسلمانان می‌شمرد (همان، ۱۴۹). ایشان در عین حال در مخالفت با رژیم پهلوی که آن را مصداق بارز حکومت نامشروع می‌دانست (صحیفه، ۵/۱۹ ـ ۲۰)، نخست از باب نصیحت به ملوک وارد شد و مخالفت خود با عملکرد رژیم و شخص محمدرضا پهلوی را با نصیحت و هشدارهای دلسوزانه ابراز کرد (همان، ۱/۸۲ ـ ۸۳ و ۸۸ ـ ۸۹ و ۲۴۷). تشدید فعالیت‌های غیر اسلامی رژیم، موضع‌گیری شدید پهلوی در برابر مخالفان و بی‌توجهی به هشدارها، واکنش شدیدتر امام‌خمینی را نخست در برابر عملکرد غیر اسلامی رژیم (همان، ۱/۴۱۵ ـ ۴۲۴؛ ۲/۱۲۳ و ۱۲۹ ـ ۱۳۱) و سرانجام شخص پهلوی و اساس سلطنت دربرداشت (همان، ۲/۳۷۱؛ ۳/۲۶۱ و ۵/۳۰۴) (← مقاله پهلوی، محمدرضا).
پس از بازداشت [[حسینعلی منتظری]]، ربانی شیرازی و [[احمد آذری قمی]]، محمدی گیلانی به همراه گروهی از فضلای حوزه علمیه قم با فرستادن نامه به مراجع تقلید ایران و عراق در فروردین ۱۳۴۵، خواستار دخالت آنان در پایان‌دادن به بازداشت روحانیان مبارز شدند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref> وی همچنین همراه با استادان حوزه علمیه قم در فروردین ۱۳۴۵ در تلگرامی از بازداشت‌شدگان دلجویی کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۱۹۹.</ref> وی در پنجم و ششم فروردین ۱۳۴۸، در سخنرانی [[مسجد اعظم]] رودسر از اقدامات اصلاحی دولت انتقاد کرد و در دهم فروردین همان سال به دادگاه رشت احضار و با وثیقه هشتاد هزار ریالی، پس از یک روز آزاد شد <ref>پژوم، غروب آفتابی در سایه، ۲۲۰.</ref> [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) در فروردین ۱۳۵۱، محمدی گیلانی را نماینده تام‌الاختیار امام‌خمینی معرفی کرده‌است.<ref>پژوم، غروب آفتابی در سایه، ۲۲۶.</ref> وی از افرادی بوده‌است که تأکید داشت در مراسم بزرگداشت چهلم درگذشت [[سیدمصطفی خمینی]] در آذر ۱۳۵۶ در مسجد اعظم قم ضمن نام‌بردن از امام‌خمینی به مسائل سیاسی نیز پرداخته شود؛<ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، خاطرات حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی، ۲۸۸ ـ ۲۸۹.</ref> چنان‌که پس از توهین رژیم پهلوی به امام‌خمینی در روزنامه اطلاعات در هفدهم دی ۱۳۵۶، محمدی گیلانی همراه مدرسان حوزه علمیه قم، در اعتراض به آن خواهان تعطیلی درس‌های حوزه علمیه قم شد.<ref>شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،  ۱۷۲ ـ ۱۷۳.</ref> همچنین امضای وی در اعلامیه‌های محکومیت حمله [[رژیم پهلوی]] به مردم قم،<ref>صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۴۶۴ و ۴۷۶ ـ ۴۷۷.</ref> [[کشتار مردم تبریز]] در ۲۹ بهمن ۵۶ <ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۴۸ ـ ۲۵۱.</ref> و حمله مأموران رژیم پهلوی در اردیبهشت ۱۳۵۷، به خانه برخی مراجع قم<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی،۳/۲۹۱ ـ ۲۹۲.</ref> دیده می‌شود.
۲. مخالفت سیاسی در جوامع دموکراتیک: مخالفت سیاسی در جوامع دموکراتیک، مخالفت مشروع با سیاست‌های خاص برخی رهبران، در چارچوب قواعد قانون اساسی است که دو طرف منازعه آن را قبول دارند (اسپوزیتو، ۷۹). در این نظام‌ها، موجودیت گروهی به نام اپوزیسیون، به رسمیت شناخته می‌شود. این گروه ضمن اینکه به حکومت یا دولت وابسته نیست، خود را به قانون اساسی وفادار می‌داند (آشوری، ۸).
 
اپوزیسیون دموکراتیک مدرن متضمن برخی پیش‌فرض‌های اساسی است. در سطحی بسیار کلی، یکی از پیش‌فرض‌ها اجماع همه افراد درون نظام، بر سر ساخت بنیادین نظام سیاسی است. اگر چنین اجماعی وجود داشته باشد، فرض بر آن است که اپوزیسیون مشروع، به سمت اقدامات خشونت‌بار برای سرنگون‌کردن نظام مستقر سوق داده نخواهد شد و پس از آن اگر هر اپوزیسیونی به قدرت برسد نظام را آن‌چنان تغییر نخواهد داد که نتوان با ابزارهای غیر خشونت‌بار بازسازی کرد. اپوزیسیون قانونی ممکن است رادیکال، لیبرال یا محافظه‌کار باشد و برای تحول بلندمدت سیستم، توسعه آن و محافظت از آن تلاش کند؛ اما این تلاش باید درون چارچوب شناخته‌شده حقوق فردی و گروهی باشد و کنترل نهایی توسط نظام سیاسی صورت گیرد (اسپوزیتو، ۸۵).
پس از هجرت امام‌خمینی به [[پاریس]]، محمدی گیلانی همراه جمعی از علما و استادان حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به رئیس‌جمهور فرانسه، از میزبانی آن کشور از امام‌خمینی تشکر کردند و از دولت فرانسه خواستار احترام به ایشان شدند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۵۲۵.</ref> با روی کارآمدن دولت [[شاپور بختیار]] در دی ۱۳۵۷، محمدی گیلانی همراه با جمعی از علمای حوزه علمیه قم، با اشاره به اینکه وی به دنبال منحرف‌کردن نهضت اسلامی است، روز روی کارآمدن او را عزای عمومی اعلام کردند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۵۳۲ ـ ۵۳۴.</ref>
پذیرش اصل «جابجایی قدرت» (آلترنانس)، در صحنه سیاسی جامعه همان‌قدر که برای حاکمان لازم و ضروری است، برای اپوزیسیون هم لازم است. مخالفان هم باید بپذیرند در صورت دستیابی به قدرت، روزی باید آن را ترک کنند؛ بنابراین در جوامع مدرن، مدت عمل صاحبان قدرت محدود شده‌است و با شیوه انتخابات در تمام سطوح، این اصل صورت عملی و رسمی به خود می‌گیرد (فراستی، ۶۸). در حکومت دموکراسی، اپوزیسیون نقش حیاتی بازی می‌کند و از آنجاکه می‌تواند مانع قانون‌گذاری نامطلوب و خودکامگی دولت گردد، در برابر استبداد احتمالیِ حزب حاکم، نقش مهار را بر عهده دارد (عالم، ۳۵۶ ـ ۳۵۷). مهم‌ترین گروه‌های مخالف سیاسی در جوامع دموکراتیک، عبارت‌اند از: احزاب، گروه‌های صاحب نفوذ (گروه‌های فشار)، جنبش‌های زیرزمینی، اتحادیه‌ها، جبهه‌ها و سازمان‌های شبه پارتیزانی (دوورژه، ۱۶۱).
==فعالیت‌های پس از پیروزی انقلاب==
آوردگاه مخالفت سیاسی در حکومت‌های دموکراسی که مبارزه آشکار جریان دارد از میدان پیکار سیاسی در حکومت‌های اقتدارگرا که در آن مبارزه به صورت سربسته و مستور است، وسیع‌تر است. از سوی دیگر، تنها در حکومت‌های دموکراسی است که می‌توان مبارزه «در رژیم» و مبارزه «با رژیم» را از هم متمایز ساخت (همان، ۲۰۳). در مبارزه «در رژیم»، پیکار هر حزب برای به‌چنگ‌آوردن قدرت و اعمال آن، با حفظ نهادها و قواعد موجود، و به سود طبقات و دسته‌های اجتماعی که نماینده آنهاست، صورت می‌گیرد. حالت دوم، هنگامی رخ می‌دهد که منافع برخی احزاب در چارچوب رژیمِ مستقر تأمین نشده‌است و آنان در صدد جایگزین‌کردن رژیم دیگری‌اند (همان، ۲۰۸).
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، محمدی گیلانی به حکم امام‌خمینی به امر قضاوت در [[دادگاه‌های انقلاب اسلامی]] منصوب شد <ref>پژوم، غروب آفتابی در سایه، ۱۷۱.</ref> او در جایگاه [[حاکم شرع]] در نخستین اقدام خود، برای جلوگیری از اقدام خودسرانه اجرای [[حدود شرعی]] به دست برخی افراد، تأکید کرد کسی بدون صدور حکم حاکم شرع حق اجرای حدود را ندارد.<ref>پژوم، غروب آفتابی در سایه، ۵۲ ـ ۵۳.</ref> او افرادی مانند شجاع‌الدین شیخ‌الاسلام‌زاده، وزیر بهداشت رژیم پهلوی<ref>پژوم، غروب آفتابی در سایه، ۴۱-۵۱.</ref> همچنین عباس امیرانتظام نماینده ویژه نخست‌وزیر و سفیر جمهوری اسلامی ایران در کشورهای اسکاندیناوی را در آذر ۱۳۵۸ به اتهام جاسوسی بازداشت و محاکمه کرد (امین‌آبادی).
مخالفت سیاسی در حکومت اسلامی: مخالفت سیاسی در فقه سیاسی اسلام، از ابعاد مختلف قابل بررسی است. یکی از ابعاد مثبت این مخالفت، با عنوان «قیام للحق»، اعتراض و مخالفت علیه حکومت ستمگر است. از نظر اسلامی نخستین گام در مبارزه با حکومت ستمگر یا حاکمِ منتخب مسلمانان که از جاده شریعت منحرف شده، مخالفت با آن و حتی لزوم برکناری آن با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر است <ref>(منتظری، ۱/۶۰۰ ـ ۶۰۵؛ عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۲/۱۱۱).</ref> مخالفت علیه دولت اسلامی و مشروع نیز تا زمانی که به قیام براندازانه و «بغی» منجر نشود، جایز است <ref>(نجفی، ۲۱/۳۲۲؛ عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۳/۳۲۲ ـ ۳۳۳)</ref> و دولت اسلامی موظف است در برابر مخالفان سیاسی که بر اساس «النصیحة لائمة المسلمین»، به خط مشی‌های دولت اسلامی یا عملکرد کارگزاران آن انتقاد دارند و بدون ایجاد شورش و قیام، خواستار تغییرات در جامعه اسلامی‌اند، با بردباری برخورد کند و از مشاوره با آنان دریغ نورزد. حکومت اسلامی حتی در صورت علم به خطای آنان و مسلم‌بودن اشتباه اجتهاد و برداشت این گروه، نمی‌تواند آنان را از حقوق مشروعی که دارند محروم کند <ref>(عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۳/۳۳۳).</ref>
 
حقوق مخالفان در نظام اسلامی، از دوره حکومت رسول اکرم(ص) مطرح بود و در دوره حکومت امیرالمؤمنین علی(ع)، به دلیل ظهور و حضور پررنگ و شدید مخالفانی چون ناکثین، مارقین و قاسطین به اوج رسید (مصطفایی و اسماعیلی‌فرد، ۱۴). در این دوره به عنوان الگوی حکومتداری در شیعه، اظهار نظر و انتقاد مخالفان از حکومت، بدون منع و تهدید و هر گونه مشکلی آزاد بود و مخالفان می‌توانستند مواضع سیاسی خود را در سخنگاه‌های عمومی مانند مسجد بیان کنند (پژوهشگاه علوم، ۴۰۳). این مخالفان تا زمانی که امنیت جامعه اسلامی را با قیام مسلحانه برهم نمی‌زدند، در ابراز مخالفت آزاد بودند و حکومت با سعه صدر، مدارا و ملایمت با آنان برخورد می‌کرد (نوعی، ۹۸ ـ ۹۹). اصولاً در متون روایی اسلام، حق نصیحت، انتقاد و پرسشگری برای مردم به رسمیت شناخته شده‌است (نهج البلاغه، خ۲۰۷، ۳۰۹ و ن۵۱، ۴۵۰ ـ ۴۵۱؛ کلینی، ۱/۴۰۳) و بر همین اساس در سراسر تاریخ اسلام جنبش‌های اپوزیسیون، نوگرا و اصلاحی اسلامی توانسته‌اند مبنای توجیه و مشروعیت خود را از طریق توسل به قرآن و حدیث پیدا کنند (اسپوزیتو، ۸۹).
در اردیبهشت ۱۳۵۸ محمدی گیلانی به همراه دیگر اعضای هیئت مدیره و امنای [[مسجد جمکران]] تصمیماتی برای این مسجد گرفته‌اند که مورد موافقت امام‌خمینی قرار گرفت <ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۹۴.</ref> در آبان ۱۳۶۱ به درخواست قائم‌مقام شهردار تهران، امام‌خمینی در حکمی محمدی گیلانی را مسئول رسیدگی به مشکلات شرعی شهرداری تهران کرد <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۷۲.</ref> همچنین وی در سال ۱۳۶۱ نماینده مردم تهران در [[مجلس خبرگان رهبری]] شد<ref>پژوم، غروب آفتابی در سایه، ۲۰۷.</ref> که تا پایان دوره سوم ادامه داشت <ref>صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۳/۳۷۹.</ref> در دوم خرداد ۱۳۶۲، وی از سوی [[حسینعلی منتظری]] عضو ستاد اصلاح امور زندان‌ها شد که مورد موافقت امام‌خمینی قرار گرفت <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۵۰.</ref> و در نوزده خرداد همان سال، عضو هیئتی شد که به دستور امام‌خمینی مأموریت یافت به پرونده زندانیان دادگستری رسیدگی کند و تصمیمات خود درباره تخفیف، تعلیق و تغییر محلِ آنان را به ایشان اطلاع دهد و نسبت به زندانیان دادگاه‌های انقلاب که زندانی سیاسی می‌باشند، شخصاً رسیدگی و هر گونه تصمیم را با آرای سه نفر، به ایشان پیشنهاد دهند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۸۶.</ref> این هیئت نامه‌های متعددی درباره عفو یا تقلیل مجازات زندانیان به امام‌خمینی نوشته و مورد موافقت ایشان قرار گرفته‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۷۱، ۳۱۶، ۳۵۳، ۴۷۳ و ۴۹۵.</ref>
از نظر امام‌خمینی پیشرفت اسلام در جامعه بر بحث آزاد و مبارزه با سانسور قرار گرفته (صحیفه، ۴/۱۵۹)؛ اما این آزادی تا زمانی است که به توطئه و رفتار غیر قانونی منجر نشود (همان، ۳/۳۷۱؛ ۶/۲۷۷ و ۷/۲۰۰ ـ ۲۰۱). ایشان مخالفت سیاسی در حکومت اسلامی را از جنبه وظیفه نظارتی مردم بر قدرت سیاسی، تکلیفی همگانی در برابر حاکمیت می‌دانست و بر این باور بود که در هر مرتبه و جایگاهی که حکومت اسلامی دچار انحراف از اصول اسلامی شود، حتی اگر از ناحیه شخص رهبر و ولیّ فقیه باشد، بر همه افراد ملت واجب است اعتراض کنند و او را به مسیر درست هدایت کنند (همان، ۸/۵ ـ ۶ و ۴۸۷). از نظر ایشان انتقاد سالم و سازنده علاوه بر حق و تکلیف، امری لازم، مفید و موجب رشد و تعالی است (همان، ۱۹/۱۵۳). ایشان همچنین تفکرات مختلف و مخالف را واقعیتی مسلم می‌دانست و وجود آنها را می‌پذیرفت و انتقاد دلسوزانه و حتی تخطئه را لطف و هدیه الهی و مایه رشد انسان‌ها تفسیر می‌کرد (همان، ۲۰/۴۵۱) (← مقاله‌های انتقاد؛ آزادی).
 
مخالفت سیاسی با رژیم پهلوی: ایران پس از انقلاب مشروطه تحولات اجتماعی اقتصادی و سیاسی مهمی را تجربه کرد که شرایط تازه‌ای را برای چالش‌های سیاسی ایجاد کرد. به دنبال دگرگونی‌های سیاسی، گروه‌های سیاسی جدید در عرصه سیاست ظهور کردند (کمالی، ۲۷۰). جبهه ملی (← مقاله جبهه ملی ایران)؛ نهضت آزادی ایران (← مقاله نهضت آزادی ایران)، حزب توده (← مقاله حزب توده ایران)، سازمان فداییان خلق، سازمان مجاهدین خلق ایران (← مقاله سازمان مجاهدین خلق ایران) و علما و روحانیت از مهم‌ترین مخالفان سیاسی رژیم پهلوی بودند (همان، ۱۹۹). پس از درگذشت سیدحسین بروجردی از مراجع تقلید وقت و ظهور رهبری امام‌خمینی در صحنه سیاسی مخالفت علیه محمدرضا پهلوی شکل جدیدی گرفت و در نخستین عمل جمعی روحانیان پس از انقلاب مشروطه، از منبرها علیه وی استفاده شد (همان، ۲۷۱). امام‌خمینی با ابراز مخالفت علنی با رژیم پهلوی، در زمان تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی (صحیفه، ۱/۷۸ و ۸۹) (← مقاله انجمن‌های ایالتی و ولایتی)، انقلاب سفید (همان، ۱/۱۳۵ ـ ۱۳۶ و ۲۴۶) (← مقاله انقلاب سفید)، لایحه کاپیتولاسیون (همان، ۱/۴۱۵ ـ ۴۲۰) (← مقاله کاپیتولاسیون) و بهره‌گیری از این شبکه گسترده مذهبی، توانست یک نهاد غیر رسمی برای مشارکت مردم در مخالفت با رژیم پهلوی فراهم کند (فولادفر و صابری، ۸۷). پس از آن ایشان با تبیین شرایط اجتماعی ناشی از حاکمیت طاغوت، مخالفت و مبارزه با حکومت فاسد را تنها راه باقی‌ماندن بر ایمان و از وظایف همه مسلمانان می‌شمرد (ولایت فقیه، ۳۵). از نظر ایشان سکوت علمای دین در برابر ظالم، در صورتی که موجب تأیید و تقویت آن گردد، حرام و ابراز مخالفت و انزجار، حتی اگر مؤثر در دفع ظلم نباشد، واجب است (تحریر الوسیله، ۱/۴۵۰؛ صحیفه، ۱/۲۱۳، ۲۳۰، ۳۳۵ و ۵/۱۹۳، ۱۹۹).
امام‌خمینی در اردیبهشت ۱۳۶۸، با اختیارات گذشته، این هیئت را ابقا کرده‌است؛ با این فرق که درخواست‌ها توسط ریاست [[دیوان عالی کشور]] صورت گیرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۷۸.</ref> و در دی ۱۳۶۵، با حمایت از این هیئت، شایعه انحلال آن را تکذیب و از آنان در برابر ناملایماتی که متحمل شده‌اند، دلجویی کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۷۵.</ref>
به طور کلی در دوره پهلوی، کمبود مشارکت سیاسی، تضعیف استقلال ملی و از دست‌رفتن هویت دینی و فرهنگی کشور، مخالفت‌های گسترده‌ای را موجب شد که بر همه اختلافات سیاسی ـ مذهبی گروه‌ها سایه انداخت. محورهای اصلی اعتراض جنبش‌های مخالف رژیم، مسائل مربوط به دین و هویت، مشارکت سیاسی و عدالت اجتماعی بود؛ به گونه‌ای که روحانیان، سکولارها و مذهبی‌ها، سنت‌گراها و نوگرایان و به طور کلی همه طیف‌های مخالف را با هم متحد ساخت (اسپوزیتو، ۱۲۳).
 
ابزارهای مخالفت علیه رژیم پهلوی، پس از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ (← مقاله پانزده خرداد) به ابزارهای مدرن مانند تظاهرات (← مقاله تظاهرات)، اعتصاب (← مقاله‌های اعتصاب؛ اعتصاب کارکنان شرکت نفت) و وسایل ارتباط‌جمعی تغییر یافت (کمالی، ۲۷۲). همچنین شیوه برخورد حکومت با احزاب و ممکن‌نبودن فعالیت سیاسی و ایجاد انسداد، موجب شد احزاب سیاسی این دوره، به مشی نظامی و چریکی روی آورند و صحنه سیاست از روش‌های مسالمت‌آمیز به خشونت گرایید (عیوضی، ۲۵۲). سازمان فداییان خلق و سازمان مجاهدین خلق ازجمله گروه‌های مبارزی بودند که به مشی مسلحانه روی آوردند و به همین دلیل با سرکوب شدیدترِ رژیم، مواجه شدند (کمالی، ۱۹۹ ـ ۲۰۰).
{{ببینید|مقاله عفو(۲)}}
امام‌خمینی در سال‌های مبارزه با رژیم پهلوی، هیچ‌گاه مبارزه مسلحانه را تأیید نکرد و با تصمیم سازمان مجاهدین خلق برای مبارزه مسلحانه نیز مخالفت کرد (صحیفه، ۱۰/۴۶۱ ـ ۴۶۲) (← مقاله سازمان مجاهدین خلق ایران). ایشان پس از قتل عام مردم در هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷(← مقاله هفده شهریور)، همچنان بر ادامه روش مسالمت‌آمیز در مخالفت مردم با رژیم، در قالب اعتصاب‌ها و تظاهرات مردمی تأکید کرد (همان، ۴/۲ ـ ۳، ۳۱۴ و ۳۳۱)؛ در عین حال با وجود ابراز امیدواریِ به ضرورت نداشتن مبارزه مسلحانه، این امر در صورت طولانی یا پیچیده‌شدن مبارزه، دور از انتظار و منتفی نبود (همان، ۴/۲۵۰ و ۲۹۴) (← مقاله مبارزه مسلحانه).
 
مخالفت سیاسی با جمهوری اسلامی ایران: در فقه اسلامی، مخالفت سیاسی در حکومت نامشروع و حکومت مشروع، احکام متفاوتی دارد. امام‌خمینی که بر مخالفت و مبارزه با هر حکومت استبدادی و غیر اسلامی ازجمله حکومت سلطنتی پهلوی به دلیل مشروعیت‌نداشتن و غیر قانونی‌بودن آن تأکید داشت (همان، ۳/۳۲۲ و ۵/۷۶، ۳۸۸)، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مخالفت با اصل جمهوری اسلامی را جایز نمی‌دانست (همان، ۶/۳۹۱ و ۸/۳۱، ۳۶۱). در اصول ۲۳ تا ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز که مبیّن رسمیت‌داشتن آزادی بیان و عقیده در قوانین جمهوری اسلامی است، برگزاری تجمعات بدون حمل سلاح و اقدامات سیاسی که مخالف با شرع مقدس اسلام، اساس جمهوری اسلامی، مغایر با اخلاق عمومی و مخل نظم عمومی جامعه نباشد، آزاد اعلام شده‌است؛ همچنین منعی برای عضویت افراد در هر یک از گروه‌های سیاسی در چارچوب یادشده، وجود ندارد و مخالفت و انتقاد در حدود یادشده رسمیت دارد (← مقاله آزادی).
محمدی گیلانی در تیر ۱۳۶۲ به حکم امام‌خمینی به عضویت فقهای [[شورای نگهبان]] درآمد.<ref>امام خمینی، ۱۷/۵۱۴.</ref>
با فروپاشی رژیم پهلوی و فرآیند بازسازی ساختار دولت و قدرت پس از آن، اختلاف‌ها و تعارض‌ها میان گروه‌ها و احزاب سیاسیِ مختلف آشکار شد (بشیریه، دیباچه‌ای بر جامعه‌شناسی، ۲۷؛ نوازنی، ۹۳). مهم‌ترین مخالفان سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عبارت بودند از: حزب توده، سازمان مجاهدین خلق، حزب دموکرات کردستان (← مقاله کردستان)، نهضت آزادی (← مقاله نهضت آزادی ایران)، مخالفان سیاسی روحانی و حزب خلق مسلمان (← مقاله حزب جمهوری خلق مسلمان)، سازمان فداییان خلق ایران، سازمان زحمتکشان کردستان ایران (کومله) و گروه پیکار (← مقاله ضد انقلاب).
پس از طرح موضوع قائم‌مقامی [[حسینعلی منتظری]] در مجلس خبرگان رهبری که با امضای پنجاه نفر در تاریخ ۲۵/۴/۱۳۶۴ در جلسه خبرگان مطرح شد و بررسی آن به آینده موکول شد،<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۴، امید و دلواپسی، ۱۹۱.</ref> محمدی گیلانی چند روز پیش از بررسی آن در جلسه ۱۸ آبان به دیدار امام‌خمینی رفت و در این دیدار تأکید کرد با اینکه شاگرد منتظری است و او را عابد و زاهد می‌داند، اما صلاحیت وی را در سمت قائم‌مقامی کافی نمی‌داند؛ از این‌رو از ایشان خواست که از اکبر هاشمی رفسنجانی بخواهد این موضوع در مجلس خبرگان مطرح نشود. به گفته وی امام‌خمینی نیز در این دیدار گله‌هایی از منتظری داشت؛ اما شب بعد [[سیده‌فاطمه طباطبایی]]؛ همسر [[سیداحمد خمینی]]، به محمدی گیلانی خبر داد که امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است نباید آنچه در دیدار او با ایشان گذشته‌است، جای دیگری مطرح شود.<ref>محمدی ری‌شهری، خاطره‌ها، ۴/۲۴ ـ ۲۵.</ref> هاشمی رفسنجانی نیز به نقل از محمدی گیلانی و پیش از برگزاری نشست خبرگان، آورده‌است که امام‌خمینی با انتخاب منتظری موافق نیست و خود وی نیز پس از دیدار با امام‌خمینی علت آن را نگرانی ایشان از عداوت و کارشکنی رقبا شمرده‌است.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۴، امید و دلواپسی، ۳۱۲-۳۱۴.</ref> سیداحمد خمینی نیز در جلسه ۱۸ آبان خبرگان، اطلاع داد که امام‌خمینی از محمدی گیلانی خواسته‌است که پیام ایشان به خبرگان پی‌گیری نشود.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۴، امید و دلواپسی، ۳۱۷.</ref>
امام‌خمینی ضمن تفاوت قائل‌شدن میان مخالفان اصل جمهوری اسلامی با منتقدان درون حکومت، مخالفت با اصل جمهوری اسلامی را مخالفت با اسلام می‌دانست و از آن نهی می‌کرد (صحیفه، ۶/۳۹۱ و ۸/۳۱، ۳۶۱). ایشان در عین حال ضمن مذموم‌دانستن اختلافات داخلی همراه با کدورت، عداوت، برخوردهای جناحی و حذفی (همان، ۲۰/۷۹، ۱۲۹ ـ ۱۳۰ و ۲۱/۱۷۹)، اختلاف سیاسی در جمهوری اسلامی را به معنای دو جبهه مختلف بودن نمی‌شمرد (همان، ۲۱/۴۶) و بیان افکار و اعتقادات (همان، ۵/۴۶۸) در چارچوب اسلام و قانون اساسی را مادامی که با رعایت مصالح ملی باشد و مخالفت با اصول شمرده نشود، نه تنها آزاد می‌دانست (همان، ۷/۴۸۷ و ۵۳۷)، بلکه اصولاً امری طبیعی و لازم می‌شمرد که نبود آن، موجب نقص خواهد بود (همان، ۱۵/۲۷۱ و ۲۱/۴۷).
 
از نظر امام‌خمینی ابراز عقیده نباید مصالح اسلام و مردم را به خطر اندازد (همان، ۴/۲۶۶ و ۱۴/۴۱۸) یا به فتنه و توطئه علیه نظام منتهی شود (همان، ۵/۴۶۸ و ۹/۳۳۷ ـ ۳۳۸)؛ از این‌رو مواردی چون ناسازگاری با اصول مسلم اسلام (همان، ۱۴/۴۵۱) و داشتن ماهیت براندازانه و خشونت‌آمیز (همان، ۱۶/۴ ـ ۵ و ۱۷/۱۴۱) را به عنوان مخالفت سیاسی نمی‌پذیرفت و با آن برخورد جدی می‌کرد. از سوی دیگر، شیوه ایشان در برخورد با گروه‌های مخالف، نخست خویشتنداری، گفتگو، نصیحت و دعوت آنان به حق بود و تا زمانی که احتمال هدایت و بازگشت آنان وجود داشت، از طرد نیروهای آنها به‌ویژه جوانان پرهیز می‌کرد و آنان را جز در موارد جنایت و خیانت، به بازگشت و توبه سفارش می‌کرد (همان، ۶/۳۶۴؛ ۹/۴۴۶ و ۱۴/۳۴۳، ۴۸۳ ـ ۴۸۴)؛ در برخورد با گروه‌های برانداز نیز به رعایت ضوابط شرعی و قانونی سفارش می‌کرد (همان، ۱۶/۴ ـ ۵ و ۱۷/۱۴۱).
در اردیبهشت ۱۳۶۵ امام‌خمینی، به محمدی گیلانی و [[محمد یزدی]] مأموریت داد تا اموال غیر مجهول‌المالک را بر اساس موازین شرعی مشخص و در اختیار کمیته امداد قرار دهند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۳.</ref> وی در اردیبهشت ۱۳۶۸ به حکم امام‌خمینی عضوی از اعضای [[شورای بازنگری قانون اساسی]] شد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۶۳ ـ ۳۶۴.</ref> به نظر محمدی گیلانی، امام‌خمینی همیشه حرمت فقاهت را حفظ می‌کرد و رفتار عملی ایشان گویای این بود که فقیه [[وارث انبیا(ع)]] است و معتقد بود که هر انسانی به اندازه قدرت و مقامی که دارد، در نزد خداوند مکلف است؛ چنان‌که امام‌خمینی با رفتار خود به دیگران تربیت را می‌آموخت و تلاش می‌کرد وجوهی که برای طلاب پرداخت می‌کند، روحیه توقع را در آنان پدید نیاورد و آنان مناعت نفس‌شان را حفظ کنند و هرگز در برابر مادیات خضوع و خشوع نکنند.<ref>پابه‌پای آفتاب، ۵/۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref> وی تأکید کرده‌است امام‌خمینی به کرامت انسانی باور داشت و به حراست از اصالت انسانی تلاش می‌کرد و دوست نداشت کسی از ایشان ستایش کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۹۳ ـ ۱۹۴.</ref> وی بر پای‌بندی شدید امام‌خمینی به فقه سنتی و دوری از قیاس و اجتهاد بیرون از مأخذ وحی و مصدر عصمت، تأکید کرده‌است.<ref>محمدی گیلانی، امام راحل، ۱۰.</ref>
امام‌خمینی وجود پشتوانه مردمی نظام اسلامی و وحدت و یکپارچگی مردم را مایه ایجاد مقاومت و خنثی‌شدن هر گونه مخالفت با اسلام و جمهوری اسلامی می‌دانست (همان، ۱۶/۱۰۴ و ۲۰۲). ایشان علت اصلی این مخالفت‌ها را ناآشنایی با مبانی اسلامی جمهوری اسلامی و بی‌سابقه‌بودن چنین حکومتی در جهان ارزیابی می‌کرد (همان، ۱۶/۱۰۳) و این اعتراض‌ها را مخالفت با خواست اکثریت مردم و مصلحت ملت می‌خواند (همان، ۷/۴۰۵ ـ ۴۰۶) و آن را سوء استفاده و کفران نعمت آزادی بیان در جامعه برمی‌شمرد (همان، ۸/۵۸).
==درگذشت==
محمدی گیلانی در ۱۷/۴/۱۳۹۳ به‌سبب بیماری ریوی و کهولت سن در تهران و در سن ۸۶سالگی درگذشت و پس از انتقال به قم، و تشییع جنازه، در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱ و ۱۳.</ref> وی دارای سه فرزند پسر و شش فرزند دختر شد.<ref>ادهم‌نژاد، محمدی گیلانی، محمد، ۷/۵۲۰.</ref> پسر بزرگ وی، محمدجعفر در مرداد ۱۳۵۸ در سانحه رانندگی درگذشت و در مقبره اهدایی امام‌خمینی در قبرستان شیخان به خاک سپرده شد. دو پسر دیگر وی، محمدکاظم و محمدمهدی جذب [[سازمان مجاهدین خلق]] شدند. محمدکاظم در یک درگیری نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در مرداد ۱۳۶۱ کشته شد و محمدمهدی نیز هنگام خروج از کشور در پی یک تصادف و با مصرف قرص سیانور درگذشت. <ref>صراف‌زاده، فرزندزاده محمدی گیلانی،  ۷۴ ـ ۷۵.</ref>
==آثار==
از محمدی گیلانی کتاب‌هایی نیز منتشر شده‌است؛ ازجمله: قضا و قضاوت در اسلام، حقوق کیفری در اسلام، شرح زیارت اربعین، شرح مناجات شعبانیه، المعاد فی الکتاب و السنه، الامامة و الخلافة فی الکتاب و السنه (مشترک با چند نفر)، شرح زیارت امین‌الله، قرآن و سنن الهی در اجتماع بشر، درس‌های اخلاق اسلامی، در سایه حکمت و تکملة شوارق الالهام <ref>صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۳/۳۷۸.</ref>
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
==منابع==
==منابع==
{{منابع|۲}}
*آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش.
*اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
*اسپوزیتو، جان وال، جنبش‌های اسلامی معاصر، ترجمه شجاع احمدوند، تهران، نی، چاپ پنجم، ۱۳۹۳ش.
*ادهم‌نژاد، محمدتقی، محمدی گیلانی، محمد، چاپ‌شده در گلشن ابرار، قم، نورالسجاد، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*اطلاعات، روزنامه، ۱۹/۴/۱۳۹۳ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، بلیت بخت آزمایی، تقریر محمد محمدی گیلانی، مجله فقه اهل بیت(ع)، شماره ۲، ۱۳۷۴ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، بیمه از دیدگاه امام‌خمینی، تقریر محمد محمدی گیلانی، مجله فقه اهل بیت(ع)، شماره ۱، ۱۳۷۴ش.
*بشیریه، حسین، دولت عقل، ده گفتار در فلسفه و جامعه‌شناسی سیاسی، تهران، علوم نوین، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*بشیریه، حسین، دیباچه‌ای بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران، تهران، نگاه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کالبدشکافی، تقریرمحمد محمدی گیلانی، مجله فقه اهل بیت(ع)، شماره ۳، ۱۳۷۴ش.
*پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، اندیشه سیاسی در گفتمان علوی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
*امین‌آبادی، روح‌الله، عباس امیرانتظام، جاسوسی که طلبکار شد، پایگاه اطلاع‌رسانی روزشمار، ۷/۸/۱۳۹۳ش.
*دوورژه، موریس، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضی شریعت‌پناهی، تهران، دادگستر، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
*پژوم، جعفر، غروب آفتابی در سایه، تهران، سایه سار، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
*دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
*حجتی کرمانی، محمدجواد، عشق و تلاش، خاطرات حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
*عالم، عبدالرحمن، بنیادهای علم سیاست، تهران، نی، چاپ پنجم، ۱۳۷۸ش.
*دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، خبرگان ملت، شرح حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، قم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*علی‌بابایی، غلامرضا، فرهنگ روابط بین‌الملل، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ چهارم، ۱۳۸۵ش.
*شیرخانی، علی، حماسه ۱۹ دی قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
*عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۴۲۱ق.
*صالح، سیدمحسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
*عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفدهم، ۱۳۷۹ش.
*صراف‌زاده، محمدجواد، فرزندزاده محمدی گیلانی، چاپ‌شده در غروب آفتابی در سایه، تهران، سایه سار، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
*عیوضی، محمدرحیم، جامعه‌شناسی سیاسی اپوزیسیون در ایران، تهران، قومس، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
*محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، از ایران به ایران، قم، کوثرالنبی(ص)، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
*فراستی، علی، مبارزه مسالمت‌آمیز، هم استراتژی هم تاکتیک، مونتمورنسی فرانسه، انتشارات جنبش برای امنیت، عدالت و پیشرفت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
*محمدی ری‌شهری، محمد، خاطره‌ها، ج۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
*فولادفر، مسعود و اسماء صابری، چارچوب قانونی رقابت سیاسی از منظر امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
*محمدی ری‌شهری، خاطره‌ها، ج۴، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
*کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
*محمدی گیلانی، محمد، امام راحل و فقه سنتی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
*کمالی، مسعود، جامعه مدنی، دولت و نوسازی در ایران معاصر، ترجمه کمال پولادی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
*محمدی گیلانی، محمد، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
*مصطفایی هرسینی، محمد و ملیحه‌سادات اسماعیلی‌فرد، حقوق و حدود مخالفان در نظام اسلامی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی ـ شرکت نشر بین‌الملل، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
*محمدی گیلانی، محمد، مقدمه بیمه از دیدگاه امام‌خمینی، مجله فقه اهل بیت(عشماره ۱، ۱۳۷۴ش.
*منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیه، قم، تفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
*مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
*نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
*مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
*نوازنی، بهرام، الگوهای رفتاری ایالات متحده امریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی (۱۳۵۷ ـ ۱۳۸۰تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
*هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۴، امید و دلواپسی، به اهتمام سارا لاهوتی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
*نوعی، غلامرضا، مدارا با مخالفان در قرآن و سیره نبوی، رشت، کتاب مبین، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
{{پایان}}
{{پایان}}

نسخهٔ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۲۷

مخالفتِ سیاسی ناسازگاری با رهبران نظام سیاسی و شیوه اظهار آن.

مفهوم‌شناسی

«مخالفت» به معنای اختلاف، عدم موافقت، ناسازگاری، اعتراض و نیز دشمنی آمده‌است[۱] و «مخالف» در علوم سیاسی، معادل اپوزیسیون «opposition» است و در معنای وسیع کلمه، به کوشش احزاب، گروه‌ها و افراد گفته می‌شود که برای دستیابی به اهداف مورد نظر در جهت مخالف هدف‌های دارندگان قدرت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، از شیوه‌های پارلمانی یا شیوه‌های دیگر استفاده می‌کنند (آشوری، ۸؛ علی‌بابایی، ۵). یک کنش سیاسی در ساده‌ترین وجه خود و با توجه به عنصر اساسی آن، کسانی را که از نظم اجتماعی موجود کم و بیش رضایتی دارند در برابر کسانی که با نظم موجود مخالف بوده و در صدد تغییر آن‌اند، قرار می‌دهد (دوورژه، ۱۹۵ ـ ۱۹۶). هیچ حکومتی در همه امور، مورد حمایت کامل مردم تحت حاکمیتِ خود قرار نمی‌گیرد؛ بر همین اساس یکی از بخش‌های اصلی تجربه سیاسی کشورها، رابطه میان حاکمان و مردمی است که آنها را قبول ندارند و یکی از وظایف اصلی یک نظام سیاسی، یافتن راه‌های تعادل و توازن میان حکومت و اپوزیسیون است (اسپوزیتو، ۷۴). اپوزیسیون در جهان معاصر و به عنوان گزینه‌ای پذیرفته‌شده در نظام سیاسی، از بسیاری جهات پدیده‌ای نسبتاً متأخر محسوب می‌شود (اسپوزیتو، ۸۴ ـ ۸۵؛ فراستی، ۲۰)؛ اما به معنای اظهار مخالفت با رهبران در یک نظام سیاسی، پدیده‌ای ریشه‌دار و باستانی است (اسپوزیتو، ۸۴). حکومت‌ها در طول تاریخ همواره با مخالفان سیاسی دست به گریبان بوده‌اند؛ مخالفانی که یا به صورت فردی یا در قالب گروه‌های سازمان‌یافته و با انگیزه‌های گوناگون به مخالفت با حکومتِ مستقر می‌پردازند (مصطفایی و اسماعیلی‌فرد، ۲۱). مخالفت سیاسی می‌تواند در شکل‌های قدرت‌طلبی، اصلاح‌طلبی و انقلابی‌گری بروز یابد. گروه‌های قدرت‌طلب اصولاً با دولت‌مردان حاکم، مخالف‌اند و برای کسب قدرت در صف اپوزیسیون قرار می‌گیرند. اصلاح‌طلبان با قبول کلیّت نظام سیاسی، مخالف سیاست‌های جاری به شمار می‌آیند؛ اما مخالفان انقلابی یا برانداز، با کلیت نظام مخالف‌اند و آن را به چالش می‌کشند (بشیریه، دولت عقل، ۲۵۴؛ فراستی، ۲۱). به طور کلی مخالفت سیاسی از حیث عملکرد، در دو گروه جای می‌گیرد: ۱. مخالفت سیاسی قانون‌گرا و مسالمت‌آمیز که در چارچوب قوانین نظام حاکم، برای رسیدن به قدرت تلاش می‌کند. نمودهای این رفتار سیاسی رأی‌دادن، فعالیت تشکیلاتی و فردی در انتخابات، برگزاری راهپیمایی‌ها، تظاهرات و اجتماعات است. این نوع از رفتار سیاسی می‌تواند در قالب توده‌ای (غیر تشکیلاتی و غیر مستقیم) یا حزبی و گروهی (تشکیلاتی و منسجم) شکل گیرد؛ ۲. مخالفت سیاسی فراقانونی و خشونت‌آمیز که با استفاده از روش‌های خشونت‌آمیز به ایجاد آشوب و ناامنی و مبارزه با حکومت می‌پردازند. شاخص‌های این رفتار، عبارت‌اند از: تشکل مخفی و غیر علنی، تظاهرات خشونت‌آمیز همراه با غارت و آتش‌زدن، مبارزه چریکی، شورش و عملیات مسلحانه و ترور (بشیریه، دولت عقل، ۲۴۹ ـ ۲۵۲؛ عیوضی، ۸ ـ ۹). شیوه رفتار با مخالفان سیاسی همواره یکسان نیست. اگرچه تاریخ شاهد مجازات‌های سنگین زمامداران بوده‌است که بر معارضان خود (مجرمان سیاسی) روا داشته‌اند، در پاره‌ای موارد هم فرمانروایان با پرهیز از خشونت تلاش کرده‌اند از روش‌های دیگری چون تطمیع، ایجاد تفرقه در میان مخالفان یا جذب مخالفان میانه‌رو به منظور منزوی‌ساختن مخالفان تندرو بهره گیرند (مصطفایی و اسماعیلی‌فرد، ۲۱). امام‌خمینی ضمن پذیرش فعالیت گروه‌های سیاسی در جامعه اسلامی برای کسب قدرت، برخورداری از تعهد اسلامی و شمّ سیاسی را برای این گروه‌ها ضروری می‌دانست و با نمونه قراردادن فعالیت احزاب سیاسی در جوامع مدرن، اختلاف سلیقه یا اختلاف در روش در این احزاب را عاقلانه و در راستای حفظ وحدت و پیشرفت کشور ارزیابی می‌کرد و جبهه‌گیری، ایجاد دشمنی و تفرقه در میان احزاب کشور را مغایر با درک سیاسی و اسلامی می‌شمرد (صحیفه، ۱۴/۴۷ ـ ۴۹). اقسام مخالفت در نظام‌های سیاسی: در جوامع امروز و در دسته‌بندی کلی، دو نوع مخالفت سیاسی وجود دارد: ۱. مخالفت سیاسی در حکومت‌های استبدادی: در نظام‌های تک‌حزبی، گروه‌های مخالف به صورت رسمی و قانونی وجود ندارد. در این نظام‌ها هر گونه مخالفت با حزب و دولت حاکم، مخالفت با نظم عمومی و قانون اساسی شمرده می‌شود (آشوری، ۸). حضور دیکتاتور در یک کشور به معنای نبود مخالف سیاسی نیست و اساساً علت وجودی دیکتاتور به گروه‌های مخالف بستگی دارد؛ زیرا بدون خطر مخالف سیاسی و ترس از دست‌دادن قدرت، نیازی به اعمال دیکتاتوری نیست (فراستی، ۲۱). در حکومت‌های دیکتاتوری، مخالفان شامل احزاب و گروه‌های نسبتاً سازمان‌نیافته‌ای هستند که مخالف سران سیاسی حاکم یا سیاست‌های جاری یک حکومت، یا حتی کل نظام سیاسی یک کشورند که بدون برخورداری از حمایت قانون، به انتقاد از حکومت از طریق مسالمت‌آمیز می‌پردازند. اگر امکان بروز علنی مخالفت وجود نداشته باشد، اعتراض‌های خود را در زمینه‌های متفاوتی بروز خواهند داد (همان، ۲۰ ـ ۲۱). در شرایطی که سیاسیان حضور و مخالفت خود را علنی نمی‌کنند، روشنفکران و هنرمندان نقش اصلی را در نماد کردن گروه مخالف بازی می‌کنند؛ بنابراین ادبیات، شعر، داستان، تئاتر، سینما، نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی و نهایتاً مطبوعات و مراکز دانشجویی و مذهبی، بدون اینکه شکل سازمان‌یافته داشته باشند، عرصه اصلی مخالفت سیاسی با نظام می‌شود (همان، ۲۱). در فرهنگ اسلامی حکومت استبدادی، همان حکومت نامشروع یا طاغوت است که به اطاعت‌نکردن از آن، دوری و مقابله با آن فرمان داده شده‌است (← مقاله طاغوت). امام‌خمینی نیز که همه حکومت‌های غیر مبتنی بر آموزه‌های اسلام را به سبب طاغوت‌بودنِ حاکمان آن، شرک‌آمیز شمرده (ولایت فقیه، ۳۵)، با تأکید بر حکم سیاسی اسلام و کفرورزیدن به سلاطین و حاکمان جور و دستورهای آنان (همان، ۹۱)، براندازی این نظام‌ها را وظیفه همه مسلمانان می‌شمرد (همان، ۱۴۹). ایشان در عین حال در مخالفت با رژیم پهلوی که آن را مصداق بارز حکومت نامشروع می‌دانست (صحیفه، ۵/۱۹ ـ ۲۰)، نخست از باب نصیحت به ملوک وارد شد و مخالفت خود با عملکرد رژیم و شخص محمدرضا پهلوی را با نصیحت و هشدارهای دلسوزانه ابراز کرد (همان، ۱/۸۲ ـ ۸۳ و ۸۸ ـ ۸۹ و ۲۴۷). تشدید فعالیت‌های غیر اسلامی رژیم، موضع‌گیری شدید پهلوی در برابر مخالفان و بی‌توجهی به هشدارها، واکنش شدیدتر امام‌خمینی را نخست در برابر عملکرد غیر اسلامی رژیم (همان، ۱/۴۱۵ ـ ۴۲۴؛ ۲/۱۲۳ و ۱۲۹ ـ ۱۳۱) و سرانجام شخص پهلوی و اساس سلطنت دربرداشت (همان، ۲/۳۷۱؛ ۳/۲۶۱ و ۵/۳۰۴) (← مقاله پهلوی، محمدرضا). ۲. مخالفت سیاسی در جوامع دموکراتیک: مخالفت سیاسی در جوامع دموکراتیک، مخالفت مشروع با سیاست‌های خاص برخی رهبران، در چارچوب قواعد قانون اساسی است که دو طرف منازعه آن را قبول دارند (اسپوزیتو، ۷۹). در این نظام‌ها، موجودیت گروهی به نام اپوزیسیون، به رسمیت شناخته می‌شود. این گروه ضمن اینکه به حکومت یا دولت وابسته نیست، خود را به قانون اساسی وفادار می‌داند (آشوری، ۸). اپوزیسیون دموکراتیک مدرن متضمن برخی پیش‌فرض‌های اساسی است. در سطحی بسیار کلی، یکی از پیش‌فرض‌ها اجماع همه افراد درون نظام، بر سر ساخت بنیادین نظام سیاسی است. اگر چنین اجماعی وجود داشته باشد، فرض بر آن است که اپوزیسیون مشروع، به سمت اقدامات خشونت‌بار برای سرنگون‌کردن نظام مستقر سوق داده نخواهد شد و پس از آن اگر هر اپوزیسیونی به قدرت برسد نظام را آن‌چنان تغییر نخواهد داد که نتوان با ابزارهای غیر خشونت‌بار بازسازی کرد. اپوزیسیون قانونی ممکن است رادیکال، لیبرال یا محافظه‌کار باشد و برای تحول بلندمدت سیستم، توسعه آن و محافظت از آن تلاش کند؛ اما این تلاش باید درون چارچوب شناخته‌شده حقوق فردی و گروهی باشد و کنترل نهایی توسط نظام سیاسی صورت گیرد (اسپوزیتو، ۸۵). پذیرش اصل «جابجایی قدرت» (آلترنانس)، در صحنه سیاسی جامعه همان‌قدر که برای حاکمان لازم و ضروری است، برای اپوزیسیون هم لازم است. مخالفان هم باید بپذیرند در صورت دستیابی به قدرت، روزی باید آن را ترک کنند؛ بنابراین در جوامع مدرن، مدت عمل صاحبان قدرت محدود شده‌است و با شیوه انتخابات در تمام سطوح، این اصل صورت عملی و رسمی به خود می‌گیرد (فراستی، ۶۸). در حکومت دموکراسی، اپوزیسیون نقش حیاتی بازی می‌کند و از آنجاکه می‌تواند مانع قانون‌گذاری نامطلوب و خودکامگی دولت گردد، در برابر استبداد احتمالیِ حزب حاکم، نقش مهار را بر عهده دارد (عالم، ۳۵۶ ـ ۳۵۷). مهم‌ترین گروه‌های مخالف سیاسی در جوامع دموکراتیک، عبارت‌اند از: احزاب، گروه‌های صاحب نفوذ (گروه‌های فشار)، جنبش‌های زیرزمینی، اتحادیه‌ها، جبهه‌ها و سازمان‌های شبه پارتیزانی (دوورژه، ۱۶۱). آوردگاه مخالفت سیاسی در حکومت‌های دموکراسی که مبارزه آشکار جریان دارد از میدان پیکار سیاسی در حکومت‌های اقتدارگرا که در آن مبارزه به صورت سربسته و مستور است، وسیع‌تر است. از سوی دیگر، تنها در حکومت‌های دموکراسی است که می‌توان مبارزه «در رژیم» و مبارزه «با رژیم» را از هم متمایز ساخت (همان، ۲۰۳). در مبارزه «در رژیم»، پیکار هر حزب برای به‌چنگ‌آوردن قدرت و اعمال آن، با حفظ نهادها و قواعد موجود، و به سود طبقات و دسته‌های اجتماعی که نماینده آنهاست، صورت می‌گیرد. حالت دوم، هنگامی رخ می‌دهد که منافع برخی احزاب در چارچوب رژیمِ مستقر تأمین نشده‌است و آنان در صدد جایگزین‌کردن رژیم دیگری‌اند (همان، ۲۰۸). مخالفت سیاسی در حکومت اسلامی: مخالفت سیاسی در فقه سیاسی اسلام، از ابعاد مختلف قابل بررسی است. یکی از ابعاد مثبت این مخالفت، با عنوان «قیام للحق»، اعتراض و مخالفت علیه حکومت ستمگر است. از نظر اسلامی نخستین گام در مبارزه با حکومت ستمگر یا حاکمِ منتخب مسلمانان که از جاده شریعت منحرف شده، مخالفت با آن و حتی لزوم برکناری آن با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر است [۲] مخالفت علیه دولت اسلامی و مشروع نیز تا زمانی که به قیام براندازانه و «بغی» منجر نشود، جایز است [۳] و دولت اسلامی موظف است در برابر مخالفان سیاسی که بر اساس «النصیحة لائمة المسلمین»، به خط مشی‌های دولت اسلامی یا عملکرد کارگزاران آن انتقاد دارند و بدون ایجاد شورش و قیام، خواستار تغییرات در جامعه اسلامی‌اند، با بردباری برخورد کند و از مشاوره با آنان دریغ نورزد. حکومت اسلامی حتی در صورت علم به خطای آنان و مسلم‌بودن اشتباه اجتهاد و برداشت این گروه، نمی‌تواند آنان را از حقوق مشروعی که دارند محروم کند [۴] حقوق مخالفان در نظام اسلامی، از دوره حکومت رسول اکرم(ص) مطرح بود و در دوره حکومت امیرالمؤمنین علی(ع)، به دلیل ظهور و حضور پررنگ و شدید مخالفانی چون ناکثین، مارقین و قاسطین به اوج رسید (مصطفایی و اسماعیلی‌فرد، ۱۴). در این دوره به عنوان الگوی حکومتداری در شیعه، اظهار نظر و انتقاد مخالفان از حکومت، بدون منع و تهدید و هر گونه مشکلی آزاد بود و مخالفان می‌توانستند مواضع سیاسی خود را در سخنگاه‌های عمومی مانند مسجد بیان کنند (پژوهشگاه علوم، ۴۰۳). این مخالفان تا زمانی که امنیت جامعه اسلامی را با قیام مسلحانه برهم نمی‌زدند، در ابراز مخالفت آزاد بودند و حکومت با سعه صدر، مدارا و ملایمت با آنان برخورد می‌کرد (نوعی، ۹۸ ـ ۹۹). اصولاً در متون روایی اسلام، حق نصیحت، انتقاد و پرسشگری برای مردم به رسمیت شناخته شده‌است (نهج البلاغه، خ۲۰۷، ۳۰۹ و ن۵۱، ۴۵۰ ـ ۴۵۱؛ کلینی، ۱/۴۰۳) و بر همین اساس در سراسر تاریخ اسلام جنبش‌های اپوزیسیون، نوگرا و اصلاحی اسلامی توانسته‌اند مبنای توجیه و مشروعیت خود را از طریق توسل به قرآن و حدیث پیدا کنند (اسپوزیتو، ۸۹). از نظر امام‌خمینی پیشرفت اسلام در جامعه بر بحث آزاد و مبارزه با سانسور قرار گرفته (صحیفه، ۴/۱۵۹)؛ اما این آزادی تا زمانی است که به توطئه و رفتار غیر قانونی منجر نشود (همان، ۳/۳۷۱؛ ۶/۲۷۷ و ۷/۲۰۰ ـ ۲۰۱). ایشان مخالفت سیاسی در حکومت اسلامی را از جنبه وظیفه نظارتی مردم بر قدرت سیاسی، تکلیفی همگانی در برابر حاکمیت می‌دانست و بر این باور بود که در هر مرتبه و جایگاهی که حکومت اسلامی دچار انحراف از اصول اسلامی شود، حتی اگر از ناحیه شخص رهبر و ولیّ فقیه باشد، بر همه افراد ملت واجب است اعتراض کنند و او را به مسیر درست هدایت کنند (همان، ۸/۵ ـ ۶ و ۴۸۷). از نظر ایشان انتقاد سالم و سازنده علاوه بر حق و تکلیف، امری لازم، مفید و موجب رشد و تعالی است (همان، ۱۹/۱۵۳). ایشان همچنین تفکرات مختلف و مخالف را واقعیتی مسلم می‌دانست و وجود آنها را می‌پذیرفت و انتقاد دلسوزانه و حتی تخطئه را لطف و هدیه الهی و مایه رشد انسان‌ها تفسیر می‌کرد (همان، ۲۰/۴۵۱) (← مقاله‌های انتقاد؛ آزادی). مخالفت سیاسی با رژیم پهلوی: ایران پس از انقلاب مشروطه تحولات اجتماعی اقتصادی و سیاسی مهمی را تجربه کرد که شرایط تازه‌ای را برای چالش‌های سیاسی ایجاد کرد. به دنبال دگرگونی‌های سیاسی، گروه‌های سیاسی جدید در عرصه سیاست ظهور کردند (کمالی، ۲۷۰). جبهه ملی (← مقاله جبهه ملی ایران)؛ نهضت آزادی ایران (← مقاله نهضت آزادی ایران)، حزب توده (← مقاله حزب توده ایران)، سازمان فداییان خلق، سازمان مجاهدین خلق ایران (← مقاله سازمان مجاهدین خلق ایران) و علما و روحانیت از مهم‌ترین مخالفان سیاسی رژیم پهلوی بودند (همان، ۱۹۹). پس از درگذشت سیدحسین بروجردی از مراجع تقلید وقت و ظهور رهبری امام‌خمینی در صحنه سیاسی مخالفت علیه محمدرضا پهلوی شکل جدیدی گرفت و در نخستین عمل جمعی روحانیان پس از انقلاب مشروطه، از منبرها علیه وی استفاده شد (همان، ۲۷۱). امام‌خمینی با ابراز مخالفت علنی با رژیم پهلوی، در زمان تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی (صحیفه، ۱/۷۸ و ۸۹) (← مقاله انجمن‌های ایالتی و ولایتی)، انقلاب سفید (همان، ۱/۱۳۵ ـ ۱۳۶ و ۲۴۶) (← مقاله انقلاب سفید)، لایحه کاپیتولاسیون (همان، ۱/۴۱۵ ـ ۴۲۰) (← مقاله کاپیتولاسیون) و بهره‌گیری از این شبکه گسترده مذهبی، توانست یک نهاد غیر رسمی برای مشارکت مردم در مخالفت با رژیم پهلوی فراهم کند (فولادفر و صابری، ۸۷). پس از آن ایشان با تبیین شرایط اجتماعی ناشی از حاکمیت طاغوت، مخالفت و مبارزه با حکومت فاسد را تنها راه باقی‌ماندن بر ایمان و از وظایف همه مسلمانان می‌شمرد (ولایت فقیه، ۳۵). از نظر ایشان سکوت علمای دین در برابر ظالم، در صورتی که موجب تأیید و تقویت آن گردد، حرام و ابراز مخالفت و انزجار، حتی اگر مؤثر در دفع ظلم نباشد، واجب است (تحریر الوسیله، ۱/۴۵۰؛ صحیفه، ۱/۲۱۳، ۲۳۰، ۳۳۵ و ۵/۱۹۳، ۱۹۹). به طور کلی در دوره پهلوی، کمبود مشارکت سیاسی، تضعیف استقلال ملی و از دست‌رفتن هویت دینی و فرهنگی کشور، مخالفت‌های گسترده‌ای را موجب شد که بر همه اختلافات سیاسی ـ مذهبی گروه‌ها سایه انداخت. محورهای اصلی اعتراض جنبش‌های مخالف رژیم، مسائل مربوط به دین و هویت، مشارکت سیاسی و عدالت اجتماعی بود؛ به گونه‌ای که روحانیان، سکولارها و مذهبی‌ها، سنت‌گراها و نوگرایان و به طور کلی همه طیف‌های مخالف را با هم متحد ساخت (اسپوزیتو، ۱۲۳). ابزارهای مخالفت علیه رژیم پهلوی، پس از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ (← مقاله پانزده خرداد) به ابزارهای مدرن مانند تظاهرات (← مقاله تظاهرات)، اعتصاب (← مقاله‌های اعتصاب؛ اعتصاب کارکنان شرکت نفت) و وسایل ارتباط‌جمعی تغییر یافت (کمالی، ۲۷۲). همچنین شیوه برخورد حکومت با احزاب و ممکن‌نبودن فعالیت سیاسی و ایجاد انسداد، موجب شد احزاب سیاسی این دوره، به مشی نظامی و چریکی روی آورند و صحنه سیاست از روش‌های مسالمت‌آمیز به خشونت گرایید (عیوضی، ۲۵۲). سازمان فداییان خلق و سازمان مجاهدین خلق ازجمله گروه‌های مبارزی بودند که به مشی مسلحانه روی آوردند و به همین دلیل با سرکوب شدیدترِ رژیم، مواجه شدند (کمالی، ۱۹۹ ـ ۲۰۰). امام‌خمینی در سال‌های مبارزه با رژیم پهلوی، هیچ‌گاه مبارزه مسلحانه را تأیید نکرد و با تصمیم سازمان مجاهدین خلق برای مبارزه مسلحانه نیز مخالفت کرد (صحیفه، ۱۰/۴۶۱ ـ ۴۶۲) (← مقاله سازمان مجاهدین خلق ایران). ایشان پس از قتل عام مردم در هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷(← مقاله هفده شهریور)، همچنان بر ادامه روش مسالمت‌آمیز در مخالفت مردم با رژیم، در قالب اعتصاب‌ها و تظاهرات مردمی تأکید کرد (همان، ۴/۲ ـ ۳، ۳۱۴ و ۳۳۱)؛ در عین حال با وجود ابراز امیدواریِ به ضرورت نداشتن مبارزه مسلحانه، این امر در صورت طولانی یا پیچیده‌شدن مبارزه، دور از انتظار و منتفی نبود (همان، ۴/۲۵۰ و ۲۹۴) (← مقاله مبارزه مسلحانه). مخالفت سیاسی با جمهوری اسلامی ایران: در فقه اسلامی، مخالفت سیاسی در حکومت نامشروع و حکومت مشروع، احکام متفاوتی دارد. امام‌خمینی که بر مخالفت و مبارزه با هر حکومت استبدادی و غیر اسلامی ازجمله حکومت سلطنتی پهلوی به دلیل مشروعیت‌نداشتن و غیر قانونی‌بودن آن تأکید داشت (همان، ۳/۳۲۲ و ۵/۷۶، ۳۸۸)، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مخالفت با اصل جمهوری اسلامی را جایز نمی‌دانست (همان، ۶/۳۹۱ و ۸/۳۱، ۳۶۱). در اصول ۲۳ تا ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز که مبیّن رسمیت‌داشتن آزادی بیان و عقیده در قوانین جمهوری اسلامی است، برگزاری تجمعات بدون حمل سلاح و اقدامات سیاسی که مخالف با شرع مقدس اسلام، اساس جمهوری اسلامی، مغایر با اخلاق عمومی و مخل نظم عمومی جامعه نباشد، آزاد اعلام شده‌است؛ همچنین منعی برای عضویت افراد در هر یک از گروه‌های سیاسی در چارچوب یادشده، وجود ندارد و مخالفت و انتقاد در حدود یادشده رسمیت دارد (← مقاله آزادی). با فروپاشی رژیم پهلوی و فرآیند بازسازی ساختار دولت و قدرت پس از آن، اختلاف‌ها و تعارض‌ها میان گروه‌ها و احزاب سیاسیِ مختلف آشکار شد (بشیریه، دیباچه‌ای بر جامعه‌شناسی، ۲۷؛ نوازنی، ۹۳). مهم‌ترین مخالفان سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عبارت بودند از: حزب توده، سازمان مجاهدین خلق، حزب دموکرات کردستان (← مقاله کردستان)، نهضت آزادی (← مقاله نهضت آزادی ایران)، مخالفان سیاسی روحانی و حزب خلق مسلمان (← مقاله حزب جمهوری خلق مسلمان)، سازمان فداییان خلق ایران، سازمان زحمتکشان کردستان ایران (کومله) و گروه پیکار (← مقاله ضد انقلاب). امام‌خمینی ضمن تفاوت قائل‌شدن میان مخالفان اصل جمهوری اسلامی با منتقدان درون حکومت، مخالفت با اصل جمهوری اسلامی را مخالفت با اسلام می‌دانست و از آن نهی می‌کرد (صحیفه، ۶/۳۹۱ و ۸/۳۱، ۳۶۱). ایشان در عین حال ضمن مذموم‌دانستن اختلافات داخلی همراه با کدورت، عداوت، برخوردهای جناحی و حذفی (همان، ۲۰/۷۹، ۱۲۹ ـ ۱۳۰ و ۲۱/۱۷۹)، اختلاف سیاسی در جمهوری اسلامی را به معنای دو جبهه مختلف بودن نمی‌شمرد (همان، ۲۱/۴۶) و بیان افکار و اعتقادات (همان، ۵/۴۶۸) در چارچوب اسلام و قانون اساسی را مادامی که با رعایت مصالح ملی باشد و مخالفت با اصول شمرده نشود، نه تنها آزاد می‌دانست (همان، ۷/۴۸۷ و ۵۳۷)، بلکه اصولاً امری طبیعی و لازم می‌شمرد که نبود آن، موجب نقص خواهد بود (همان، ۱۵/۲۷۱ و ۲۱/۴۷). از نظر امام‌خمینی ابراز عقیده نباید مصالح اسلام و مردم را به خطر اندازد (همان، ۴/۲۶۶ و ۱۴/۴۱۸) یا به فتنه و توطئه علیه نظام منتهی شود (همان، ۵/۴۶۸ و ۹/۳۳۷ ـ ۳۳۸)؛ از این‌رو مواردی چون ناسازگاری با اصول مسلم اسلام (همان، ۱۴/۴۵۱) و داشتن ماهیت براندازانه و خشونت‌آمیز (همان، ۱۶/۴ ـ ۵ و ۱۷/۱۴۱) را به عنوان مخالفت سیاسی نمی‌پذیرفت و با آن برخورد جدی می‌کرد. از سوی دیگر، شیوه ایشان در برخورد با گروه‌های مخالف، نخست خویشتنداری، گفتگو، نصیحت و دعوت آنان به حق بود و تا زمانی که احتمال هدایت و بازگشت آنان وجود داشت، از طرد نیروهای آنها به‌ویژه جوانان پرهیز می‌کرد و آنان را جز در موارد جنایت و خیانت، به بازگشت و توبه سفارش می‌کرد (همان، ۶/۳۶۴؛ ۹/۴۴۶ و ۱۴/۳۴۳، ۴۸۳ ـ ۴۸۴)؛ در برخورد با گروه‌های برانداز نیز به رعایت ضوابط شرعی و قانونی سفارش می‌کرد (همان، ۱۶/۴ ـ ۵ و ۱۷/۱۴۱). امام‌خمینی وجود پشتوانه مردمی نظام اسلامی و وحدت و یکپارچگی مردم را مایه ایجاد مقاومت و خنثی‌شدن هر گونه مخالفت با اسلام و جمهوری اسلامی می‌دانست (همان، ۱۶/۱۰۴ و ۲۰۲). ایشان علت اصلی این مخالفت‌ها را ناآشنایی با مبانی اسلامی جمهوری اسلامی و بی‌سابقه‌بودن چنین حکومتی در جهان ارزیابی می‌کرد (همان، ۱۶/۱۰۳) و این اعتراض‌ها را مخالفت با خواست اکثریت مردم و مصلحت ملت می‌خواند (همان، ۷/۴۰۵ ـ ۴۰۶) و آن را سوء استفاده و کفران نعمت آزادی بیان در جامعه برمی‌شمرد (همان، ۸/۵۸).

منابع

  • آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش.
  • اسپوزیتو، جان وال، جنبش‌های اسلامی معاصر، ترجمه شجاع احمدوند، تهران، نی، چاپ پنجم، ۱۳۹۳ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
  • بشیریه، حسین، دولت عقل، ده گفتار در فلسفه و جامعه‌شناسی سیاسی، تهران، علوم نوین، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • بشیریه، حسین، دیباچه‌ای بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران، تهران، نگاه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، اندیشه سیاسی در گفتمان علوی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • دوورژه، موریس، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضی شریعت‌پناهی، تهران، دادگستر، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • عالم، عبدالرحمن، بنیادهای علم سیاست، تهران، نی، چاپ پنجم، ۱۳۷۸ش.
  • علی‌بابایی، غلامرضا، فرهنگ روابط بین‌الملل، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ چهارم، ۱۳۸۵ش.
  • عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۴۲۱ق.
  • عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفدهم، ۱۳۷۹ش.
  • عیوضی، محمدرحیم، جامعه‌شناسی سیاسی اپوزیسیون در ایران، تهران، قومس، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • فراستی، علی، مبارزه مسالمت‌آمیز، هم استراتژی هم تاکتیک، مونتمورنسی فرانسه، انتشارات جنبش برای امنیت، عدالت و پیشرفت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • فولادفر، مسعود و اسماء صابری، چارچوب قانونی رقابت سیاسی از منظر امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • کمالی، مسعود، جامعه مدنی، دولت و نوسازی در ایران معاصر، ترجمه کمال پولادی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • مصطفایی هرسینی، محمد و ملیحه‌سادات اسماعیلی‌فرد، حقوق و حدود مخالفان در نظام اسلامی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی ـ شرکت نشر بین‌الملل، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
  • منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیه، قم، تفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
  • نوازنی، بهرام، الگوهای رفتاری ایالات متحده امریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی (۱۳۵۷ ـ ۱۳۸۰)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • نوعی، غلامرضا، مدارا با مخالفان در قرآن و سیره نبوی، رشت، کتاب مبین، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  1. دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۲/۱۸۰۷۶؛ عمید، فرهنگ فارسی ، ۱۰۶۶.
  2. (منتظری، ۱/۶۰۰ ـ ۶۰۵؛ عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۲/۱۱۱).
  3. (نجفی، ۲۱/۳۲۲؛ عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۳/۳۲۲ ـ ۳۳۳)
  4. (عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۳/۳۳۳).