۲۷٬۳۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''عرفا'''، عالمان اهل معرفت و [[سیر و سلوک|سلوک]] و مورد توجه و استناد [[امامخمینی]]. | '''عرفا'''، عالمان اهل معرفت و [[سیر و سلوک|سلوک]] و مورد توجه و استناد [[امامخمینی]]. | ||
برخی اندیشمندان و محققان اسلامشناسی، منشأ [[عرفان]] و تصوف را آموزههای [[قرآن|قرآن کریم]] و [[سنت]] پیامبر اکرم(ص) و رفتار برخی اصحاب، از جمله اهل صفه میدانند. | |||
[[عرفان|علم عرفان]] در دورههای آغازین تاریخ عرفان، از قرن دوم تا پایان قرن ششم، رشتهای سازمانیافته نبود و جایگاه مستقلی نداشت برخلاف جنبه عرفان عملی که در این دوره کمال و گسترش یافت. آثار فراوانی درباره عرفان عملی در این دوره نگاشته شد که از میان آنها منازلالسائرین خواجه عبدالله انصاری، اوج کمال عرفان عملی در آن دوره است. | |||
بعدها [[ابنعربی]] با اندوختههای پربار علمی و یافتههای عمیق شهودی، عرفان نظری را بنیان نهاد، از قرن هفتم به بعد که عصر تکمیل و دوران طلایی عرفان است، پیروان ابنعربی نظیر قونوی، فرغانی، تلمسانی، عبدالرزاق کاشانی، قیصری، ابنترکی اصفهانی، سید حیدر آملی، فناری و جامی کوشیدند سخنان او را شرح دهد. با ظهور [[ملاصدرا]] و پیدایش مکتب [[حکمت متعالیه]] تقارب فلسفه و عرفان صورت گرفت و [[فلسفه]] را از سه جهت زبان، روش و محتوا به عرفان نزدیک کرد. | |||
[[امامخمینی]] نیز در آثار خود به عارفان عنایت ویژهای داشته از برخی متقدمان از اهل تصوف و با معرفت مانند بایزید بسطامی، جنید بغدادی، منصور حلاج و شبلی یاد کرده و همچنین به برخی عارفان مهم و تأثیرگذار در عرفان عملی و نظری نظیر خواجه عبدالله انصاری، [[ابنعربی]] و قونوی، عبدالرزاق کاشانی، قیصری، فناری، آقا محمدرضا قمشهای و [[محمدعلی شاهآبادی|شاهآبادی]] یاد کرده و برخی مبانی و آراء آنها را بررسی و نقد کرده است. | |||
== معنی == | == معنی == | ||
عرفا جمع عارف از ریشه «عرف» به معنای شناختن و آگاهی است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۹/۲۳۶؛ فیومی، المصباح المنیر، ۴۰۴.</ref> و در اصطلاح به کسی که درون خود را از توجه به غیر بازداشته و از راه [[ریاضت]] و [[تهذیب نفس]] به صفای باطن و کشف و | عرفا جمع عارف از ریشه «عرف» به معنای شناختن و آگاهی است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۹/۲۳۶؛ فیومی، المصباح المنیر، ۴۰۴.</ref> و در اصطلاح به کسی که درون خود را از توجه به غیر بازداشته و از راه [[ریاضت]] و [[تهذیب نفس]] به صفای باطن و [[کشف و شهود]] میرسد، عارف میگویند<ref>ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۴۳؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ۵۶۵–۵۶۶؛ شریفی، مبانی و اصول عرفان عملی اسلام، ۲۳.</ref> {{ببینید|عرفان}}. عرفان جریان روحانی عظیمی است که از میان همه ادیان میگذرد و پدیده فراگیری است که در هر زمان و مکانی از جامعه انسانی، میتوان از گرایشهای معنوی و عرفانی سراغ گرفت. تاریخ عرفان، گواه سنتهای کهن شرقی مانند هندوئیسم و تائویسم و سنت عرفانی یهودی و مسیحی است.<ref>بابایی و کرمانی، مبانی و فلسفه عرفان نظری، ۱۶.</ref> خاستگاه پیدایش عرفان به عنوان یک جریان مستقل فرهنگی، اجتماعی در میان مسلمانان، سیر تحولات آن در گذر زمان و تأثیر و تأثر متقابل این جریان فکری با دیگر جریانهای فکری، ازجمله مسائل مهمی است که بدون پرداختن به آنها، امکان فهم درست متنهای عرفانی فراهم نمیشود.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول، ۲۵.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == |