پرش به محتوا

کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
imported>H.Ahmadi
imported>H.Ahmadi
اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام
خط ۱: خط ۱:
'''مَصلحت''' لزوم رعایت منافع مادی و معنوی [[مسلمانان]] در راستای اهداف [[شارع]].
مطبوعات، نشریات ادواری، کارکردها و مسئولیت‌ها.
==مفهوم‌شناسی==
مطبوعات جمع مطبوع، به معنای چاپ‌شده‌است (دهخدا، ۱۳/۱۸۵۹۸). این واژه معادل واژه انگلیسی «press» است (مهاجری، ۶۵۳) و در اصطلاح به روزنامه‌ها، مجله‌ها و نشریات ادواری گفته می‌شود (انوری، ۷/۷۱۰۴). روزنامه به معنای نامه‌ای مشتمل بر اخبار و وقایع روزانه است که هر روز چاپ می‌شود. در گذشته به دفتری که در آن شرح وقایع روزانه دربار شاهان را می‌نوشتند روزنامه می‌گفتند (معین، ۲/۱۶۸۸).
مصلحت ضد [[مفسده]] و به معنای منفعت و سود است.<ref>جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۱/۳۸۳؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۴۵؛ دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۲/۱۸۵۶۶.</ref> در منابع دینی و متون فقهی، مصلحت به همین معنا همراه با گسترش منفعت که منافع معنوی و [[اخروی]] را هم دربر می‌گیرد، به‌کار رفته‌است؛<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۳۴۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴/۲۷۱.</ref> بنابراین مصلحتِ فرد یا [[مسلمانان]] عبارت است از آنچه که به سود و خیر فرد یا جامعه مسلمانان باشد، اعم از سود مادی یا معنوی. مصلحت به این معنا با مکتب‌های مادی تفاوت جوهری دارد. آنان مصلحت و مفسده را در چارچوب سود و زیان‌های مادی و دنیوی تفسیر می‌کنند.<ref>مزینانی، مصلحت نظام از دیدگاه امام‌خمینی، ۲۲۸ ـ ۲۲۹.</ref> عالمان [[اهل سنت]] نیز مصلحت را جلب منفعت و دفع ضرر در راستای تأمین هدف [[شارع]] که مواظبت بر پنج مقصدِ [[دین]]، جان، [[عقل]]، نسل و مال انسان است، دانسته‌اند.<ref>غزالی، المستصفی فی علم الاصول، ۱۷۴؛ گواهی، مبانی فقهی آراء خاص امام‌خمینی، ۱۲۸؛ جناتی، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ۳۳۰.</ref>
پیشینه: بشر از آغاز خلقت به دنبال کسب اطلاعات از دنیای اطراف بود و برای رسیدن به این منظور از وسایل مختلف موجود استفاده می‌کرد. زمانی از دود و آتش برای خبررسانی بهره می‌گرفت (علی‌آبادی و اسدی، ۱۳ ـ ۱۵) و زمانی دیگر نشانه‌ها و آواها راه برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات بود (ناصرالدین، ۸). در دوره‌های پیش از چاپ (تا سال ۱۴۵۵م) بعضی از دولت‌ها به صورت شفاهی یا دست‌نویس، اخبار و اطلاعات را به اطلاع مردم می‌رساندند (انصاری، ۲۸). در آن دوران انتقال اطلاعات بیشتر از طریق شفاهی بوده و جارچیان در تمدن‌های اولیه اطلاعات و اخبار را از طریق صدازدن به گوش مردم می‌رساندند و نقش مطبوعات در عصر مدرن را ایفا می‌کردند (ترقی‌نژاد و سیدعلی‌زاده، ۵).
==پیشینه==
نخستین نشریه ادواری همراه با اخبار دست‌نویس، در قرن چهاردهم میلادی و در ایتالیا با نام «آویزه» متولد شد (ترقی‌نژاد و سیدعلیزاده، ۵). اروپاییان در قرن پانزدهم میلادی با استفاده از چاپ، دنیای اطلاعات را دگرگون کردند و به دنبال این تغییرات بود که چاپ کتاب، جزوه و روزنامه پدیدار گشت (برایدشن، ۴۷ ـ ۴۸). با افزایش فعالیت مطبوعات و انتشار اخبار، نیاز به ایجاد نهادی برای تولید خبر از سراسر جهان افزایش یافت؛ بدین ترتیب زمینه ظهور خبرگزاری‌هایی چون رویتر (۱۸۵۱م)، آسوشیتدپرس (۱۸۷۰م) و یونایتدپرس (۱۸۸۲م) فراهم شد (عبداللهی، ۱۲۵). مطبوعات در نیمه دوم‌قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی، صنعتی بزرگ شناخته شد و شهرنشینی، صنعتی‌شدن و نوسازی، شرایط اجتماعی لازم برای پیدایش مطبوعات جدید را در جهان به‌وجود آورد (ترقی‌نژاد و سیدعلیزاده، ۷ ـ ۸).
از عنصر مصلحت در [[علم کلام]]، [[فلسفه]]، [[فقه]] و [[اصول فقه]] بحث شده‌است.<ref>افتخاری، مصلحت و سیاست؛ رویکردی اسلامی، ۵۰ ـ ۵۱، ۵۴ و ۶۳؛ نوحی،  قواعد فقهی در آثار امام‌خمینی، ۲۹۹.</ref> مصلحت در فقه، قدمتی به درازای فقه دارد و در سه حوزه [[تشریع]]، اجرا و [[استنباط]] مطرح است. در بعد تشریع بنابر مشهور میان [[متکلمان]] و اصولیان شیعه همه [[احکام الهی]] مبتنی بر مصالحِ نهفته در ذات آن است.<ref>علیدوست، فقه و مصلحت، ۱۴۷ ـ ۱۷۵؛ فخار طوسی، جایگاه مصلحت در شریعت، ۳۵۳؛ علی‌اکبریان، درآمدی بر فلسفه احکام، کارکردها و راه‌های شناخت، ۶۷ ـ ۱۳۵.</ref> در روایتی [[امام‌رضا(ع)]] پس از نفی قول به [[تعبد]] در [[احکام شرعی]] یادآور شده هر آنچه را خدا حلال کرده، مصلحت و بقای بندگان در آن است و هر آنچه را [[حرام]] کرده، اساسا نیازی به آن نبوده‌است.<ref>صدوق، علل الشرایع، ۲/۵۹۲.</ref> این نکته از [[امام‌باقر(ع)]]<ref> علل الشرایع، ۲/۴۸۳ ـ ۴۸۴.</ref> و [[امام‌صادق(ع)]] <ref>نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۶/۱۶۳.</ref> نیز نقل شده‌است. در روایتی دیگر امام‌رضا(ع) راز حلال و حرام‌بودن خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها را منفعت و مصلحت و زیان و مفسده آن شمرده‌است.<ref>نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۶/۱۶۵.</ref> فقها نیز به نقش مصلحت در [[تشریع احکام]] توجه کرده‌اند؛ ازجمله [[محقق نجفی]] به مناسبت داد و ستدِ اشیای بی‌فایده، با استناد به [[قرآن]] <ref>نساء، ۲۹.</ref> و بعضی از [[روایات]] و [[اجماع]]، وجود مصالح را دلیل تشریع همه احکام معاملی و غیر معاملی شمرده‌است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۳۴۴.</ref>
نخستین نشانه‌های صنعت چاپ در ایران مربوط به دوران صفویه است که هم‌زمان با فعالیت مبلغان مسیحی به منظور چاپ کتاب‌های مذهبی در کلیسای وانک اصفهان (۱۰۱۹) و با استفاده از وسایل ابتدایی به ثبت رسید و تا ۱۰۵۷ ادامه داشت (میرزای گلپایگانی، ۹)؛ ولی نخستین نوشته فارسی از میرعبداللطیف شوشتری و میرزاابوطالب در کلکته (۱۱۹۲) به چاپ رسید (رسول‌اف، ۱۷). نخستین تلاش برای تأسیس چاپخانه در ایران، در زمان قاجاریه و با همت عباس‌میرزا صورت گرفت. وی ضمن استخدام «ادوارد برگس» برای آموزش چاپ به عده‌ای در داخل کشور (آذرنگ، ۱۸۷) چند تن از ایرانیان را به روسیه و انگلستان فرستاد تا آموزش‌های لازم در این زمینه را ببینند و دستگاه‌های چاپ سربی را وارد کشور کنند (میرزای گلپایگانی، ۱۰). نخستین چاپخانه را میرزازین‌العابدین تبریزی در سال ۱۱۹۸ در تبریز تأسیس کرد. چهارسال بعد فتحعلی‌شاه وی را مأمور راه‌اندازی چاپخانه دارالحکومه در تهران کرد (آذرنگ، ۱۸۸ و ۱۹۰).
 
چندی پس از تأسیس چاپخانه، چاپ مطبوعات در ایران راه افتاد و توده مردم با آن آشنا شدند. در دوران محمدشاه قاجار (۱۲۱۶)، میرزاصالح شیرازی برای نخستین بار «کاغذ اخبار» را به عنوان نشریه‌ای داخلی به چاپ رساند (زاهد، ۹۵). دومین روزنامه در ایران به نام «اشعه نور» به زبان آشوری در ارومیه (۱۲۲۸) منتشر شد (رسول‌اف، ۴۳). پس از آن در دوران ناصرالدین‌شاه هم‌زمان با یکی از سفرهای وی به خارج از کشور، دستگاه چاپ سربی با حروف لاتین و فارسی وارد ایران شد. با پیگیری میرزاتقی‌خان امیرکبیر نشریه «وقایع اتفاقیه» (۱۲۲۹) منتشر شد و پس از قتل امیرکبیر با نام «روزنامه دولت علیه ایران» (۱۲۴۹) به کار خود ادامه داد (شمیم، ۱۸۰). نشریه «وقایع عدلیه» در سال ۱۲۴۹ منتشر شد که گویای تفاوت مطبوعات دوران قبل با این دوره از لحاظ محتوا و فن روزنامه‌نگاری است (کهن، ۶۷ ـ ۶۶). نشریات این دوره عموماً به صورت روزانه برای انتشار اخبار روز نبودند، بلکه بیشتر معنای گزارش داشتند (کتابخانه ملی، مقدمه).
در بعد اجرا نیز [[سیره پیامبر اکرم(ص)]] و [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] در حکومت بیانگر آن است که پیشوایان دین در مسائل اجتماعی، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[نظامی]] از مصالح بهره برده‌اند و به مقتضای مصلحت جامعه دستورهایی داده‌اند، مانند دستور پیامبر(ص) در [[جنگ]] با [[قبیله بنی‌نضیر]] به قطع درختان آنان با اینکه خود آن حضرت قطع درختانِ دشمن را ممنوع کرده بود<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، ۲/۱۹۱؛ واحدی، اسباب النزول القرآن، ۴۳۶ ـ ۴۳۷؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۱/۱۲۸.</ref> و اختصاص [[غنیمت|غنایم]] این جنگ به مهاجران<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، ۲/۱۹۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲۰/۱۷۱.</ref> و موارد فراوان دیگر<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۹/۱۸۳ و ۱۵/۱۵۸، ۱۱۷.</ref> همچنین دستور [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] به کارگزار خود در عراق درباره تعیین مقدار [[مالیات]] بر زمین‌های سیراب‌شده از آب فرات بر اساس خوب و بد محصول، تعیین [[زکات]] بر اسب، تأسیس نهادهای امنیتی و سازمان شرطه و شهربانی.
پس از امضای فرمان مشروطیت به دست مظفرالدین‌شاه در سال ۱۲۸۵ و تصویب قانون اساسی و متمم آن که ضامن آزادی فکر و قلم بود، مطبوعات به شکل گسترده‌ای رونق گرفتند (زاهد، ۱۱۴) و مطبوعات بسیاری در کشور شروع به انتشار کردند (کسروی، ۲۶۸ ـ ۲۶۹ و ۲۷۳ ـ ۲۷۸). این روند تا به‌قدرت‌رسیدن رضاشاه پهلوی ادامه داشت. در دوران او سانسور شدیدی بر مطبوعات اعمال شد و چاپ هر برگه‌ای منوط به داشتن اجازه از ممیزی شهربانی بود. در این زمان تعداد زیادی از جراید به تعطیلی کشیده شدند و تعدادی هم با افکار پهلوی همسو شدند (خسروی، ۱۵۹).
 
وضع مطبوعات پس از پایان دیکتاتوری رضاشاه و اوایل حکومت محمدرضا پهلوی (۱۳۲۰ ـ ۱۳۳۲) کمی بهبود یافت. اختناق حاکم شکسته شد و مطبوعات در انتقاد از وکلا، وزرا و حتی خود شاه هم آزاد بودند. انتشار بیش از هزار عنوان مجله و روزنامه در این سال‌ها نشانه رونق مطبوعات در این دوران است (همان، ۱۶۳). کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرکوبی قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ ازجمله عواملی بودند که باعث ایجاد سانسور بر مطبوعات شدند. از قیام ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷ سانسور شدیدی بر مطبوعات اعمال می‌شد و بسیاری از نویسندگان از نوشتن منع شده بودند (همان، ۱۶۴ ـ ۱۶۶). با وجود سختگیری و سانسور شدید مطبوعات در این دوران، در مهر و آبان ۱۳۵۷ کارکنان برخی از روزنامه‌ها به نشانه اعتراض دست از کار کشیدند (بهشتی‌پور، ۷۹ ـ ۸۰) (← ادامه مقاله). با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ دوران جدیدی برای مطبوعات در کشور آغاز شد (← ادامه مقاله).
{{ببینید|حکم حکومتی}}
کارکرد و نقش مطبوعات: مطبوعات از زمان پیدایش کارکردهای متفاوتی داشته‌اند. علاوه بر جمع‌آوری و انتقال اخبار که وظیفه ذاتی مطبوعات است، می‌توان به گسترش دانش مخاطبان، هدایت و شکل‌دهی افکار عمومی، نظارت بر عملکرد حکومت‌ها و برانگیختن مردم به مشارکت اجتماعی و سیاسی نیز اشاره کرد (نوری، ۷۷ ـ ۷۸). در این راستا اندیشمندان و متفکران با درج عقاید و نظرهای خود در مطبوعات، تأثیر چشمگیری بر ساختار سیاسی و اجتماعی جوامع داشته‌اند؛ ولی حاکمان برای پیشبرد منافع خود بیشترین استفاده را از مطبوعات کرده‌اند (رزاقی، ۳۳).
 
به طور کلی نقش و کارکرد مطبوعات در حوزه فرهنگی، سیاسی و اطلاعاتی جوامع، در خور تأمل است (فخار طوسی، ۴ ـ ۷). در سخنان امام‌خمینی نیز کارکرد مطبوعات در سه حوزه فرهنگی، سیاسی و اطلاع‌رسانی قابل تفکیک و بررسی است. امام‌خمینی مطبوعات را در بُعد فرهنگی وسیله‌ای تبلیغاتی می‌دانست (۴/۱۷۳) که باید حامل پیام اسلام، مبلّغ و مجری احکام و تهذیب‌کننده جامعه باشد و اخلاق را در جامعه منتشر کند (۱۳/۱۵۶) و با درج مطالب راهگشا، کشور و جامعه را از انحطاط نجات دهد (۸/۴۹۸ ـ ۴۹۹). ایشان کارکرد اصلی مطبوعات را رشد انسان‌ها می‌دانست و آنها را همانند دانشگاهی معرفی می‌کرد (۶/۳۹۹ و ۸/۴۹۷ ـ ۴۹۸) که می‌توانند خدمات درخشان داشته باشند و نیروی انسانی را تربیت و تقویت کنند (۸/۴۹۸ و ۱۰/۲۱). از نگاه ایشان برخی از کارکردهای فرهنگی مطبوعات عبارت است از: نشر مطالب اسلامی و حفظ استقلال و آزادی کشور (۸/۴۹۷)، معرفی درست اسلام (۱۸/۳۶۴)، نشر تقوا (۱۳/۱۵۸)، بیداری (۱۷/۸۱)، نقش معلمی (۷/۳۲۳) و هدایت مردم (۱۸/۶۱).
[[فقهای شیعه]] نیز هرچند از عنصر مصلحت در بابی خاص بحث نکرده‌اند، به مناسبت‌های مختلف و در لابه‌لای مسائل فقهی از آن سخن گفته‌اند؛ ازجمله [[شیخ مفید]] در عصر [[حکومت آل‌بویه]]، نخستین فقیه شیعی است که از عنصر مصلحت در فقه و صدور [[حکم ولایی]] استفاده کرد. وی هر گونه تصمیم‌گیری درباره منافع زمین‌های «مفتوحه عنوه» (زمین‌هایی که با جهاد از کافران گرفته شده)، [[جزیه]] و [[احتکار]] را مشروط به مصلحت دانست و برخی [[روایات]] را در قالب همین نظریه تفسیر کرد <ref>شیخ مفید، المقنعه، ۲۷۳ ـ ۲۷۴ و ۲۸۷ ـ ۲۸۸.</ref> [[شیخ طوسی]] برای حل تعارض روایات، پاره‌ای از آنها را مصلحتی دانسته و نشان داده‌است که [[ائمه(ع)]] در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی، سیاسی، [[قضایی]] مصلحت را ملاک قرار می‌داده‌اند <ref>شیخ طوسی، الاستبصار، ۴/۲۱۲.</ref> افزون بر این، شیخ طوسی در آثار فقهی خود موارد بسیاری از مصلحت‌سنجی‌های [[امام معصوم(ع)]] و [[حاکم اسلامی]] را بیان کرده‌است.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۲/۲۰، ۲۷، ۵۰ و ۷/۲۷۱.</ref>
از دیگر کارکردهای مطبوعات جنبه اطلاع‌رسانی و بیان خبر است و شامل آگاهی‌ها و اطلاعاتی می‌شود که افراد درباره زندگی اجتماعی خویش به دست می‌آورند (نعمتی، ۲۰۴). بر این مبنا امام‌خمینی معتقد بود وظیفه مطبوعات، آگاه‌کردن مردم با خبرهای صحیح از وقایع است (۱۸/۶۱). ایشان در این راستا مطبوعاتی را مفید می‌دانست که درباره تمام افراد جامعه خصوصاً طبقه ضعیف اطلاع‌رسانی کنند و اخبار مربوط به خدمت‌گزاران به جامعه، از اقشار مختلف را به اطلاع عموم برسانند تا دیگران نیز برای خدمتگزاری تشویق شوند (۱۹/۳۶۱ ـ ۳۶۳).
 
توجه به ابعاد سیاسی از دیگر کارکردهای مطبوعات است. امام‌خمینی معتقد بود نظارت بر امور جامعه و گوشزدکردن انحرافات (۸/۶)، بیدارکردن مردم و آگاهی‌دادن به مسائل روز (۱۷/۸۱ و ۱۸/۶۱)، تشخیص خواسته‌های مردم (۷/۳۲۳ و ۵۳۵) انتشار خواسته‌های مردمی که صدایشان به جایی نمی‌رسد (۱۸/۴۶۸)، انعکاس آرمان ملت (۷/۳۲۳)، کاهش اختلافات و ایجاد وحدت و همبستگی (۱۲/۴۸۵) از وظایف سیاسی مطبوعات است. ایشان معتقد بود وجود جو سالم یا ناسالم هر کشوری به مطبوعات مستقل و آزاد بستگی دارد (۱۲/۲۰۸) و مطبوعات زیر سلطه می‌توانند با انتشار اخبار دروغ عامل انحراف افکار عمومی و انعکاس وارونه حقایق شوند (۴/۱۶۰).
[[شهید اول]] عنوان مستقلی برای مصلحت در فقه شیعه باز کرد و با گنجانیدن واژه «مصالح المعاش» در تعریف حکم ولایی <ref>شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱/۳۲۰.</ref> رابطه احکام ولایی با مصلحت را روشن ساخت و بر معیاربودن مصلحت در همه تصمیم‌های مربوط به حوزه سیاست ـ چه از ناحیه حاکم و چه تک‌تک مردم ـ پای فشرد.<ref>شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱/۳۵۲.</ref> وی مراعات [[اصلح]] و [[اهم]] را در مصلحت‌ها لازم دانست<ref>شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱/۱۴۱ و ۱۴۴.</ref> و [[مقاصد شرع]] را به [[حفظ نفس]]، دین، عقل، نسب و مال تقسیم کرد <ref>شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱/۳۸.</ref> و تصرفات حکومتی پیامبر(ص) را در یک قاعده مستقل طرح و در صورت شک در حکومتی یا تبلیغی‌بودن روایتی، تبلیغی‌بودن آن را ترجیح داد؛ هرچند برخی حکومتی‌بودن آن را اختیار کرده‌اند.<ref>شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱/۲۱۴ ـ ۲۱۶.</ref> [[محقق کرکی]] در [[عصر صفویه]] در آثار خود به ابعاد بیشتری از این مسئله پرداخت؛ ازجمله به مناسبت بحث از خراج، احکام فقهی [[زمین]] و [[انفال]] تصرف حاکم در اصل و منافع زمین‌های [[مفتوحه عنوه]] را مشروط به در نظر گرفتن مصالح دانسته‌است؛<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱/۴۰ ـ ۴۷.</ref> همچنین [[نراقی]] تصرفات [[فقیه]] را منوط به رعایت مصلحت می‌دانست<ref>نراقی، عوائد الایام، ۵۵۶ ـ ۵۶۰.</ref> و [[کاشف‌الغطاء]] بر معیاربودن مصلحت در تصمیم‌گیری‌های مختلف مسئولان جنگ تأکید می‌کرد.<ref>کاشف الغطاء، کشف الغطاء عن مبهمات شریعة الغراء، ۴/۳۳۲ ـ ۳۳۵، ۳۴۲ ـ ۴۰۶ و ۳۷۸.</ref> [[محقق نجفی]] به مناسبت‌های مختلف، به مصلحت‌اندیشی توجه کرده‌است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۱۵۹ ـ ۱۶۳، ۱۷۶، ۲۹۸ ـ ۲۹۹؛ ۲۸/۲۲۵ و ۴۰/۶۸.</ref> پس از او نیز بسیاری از فقها ازجمله [[امام‌خمینی]] ضمن اشاره به وجود مصلحت در [[احکام ثابت]]، از عنصر مصلحت در مسائل سیاسی و اجتماعی بهره گرفته‌اند؛ ولی عنصر مصلحت را منبع استنباط ندانسته و نپذیرفته‌اند.<ref>ادامه مقاله.</ref> پس از [[انقلاب اسلامی]]، اختلاف میان [[مجلس شورای اسلامی]] و [[شورای نگهبان]] در مواردی ازجمله قانون زمین‌های شهری در سال ۱۳۶۰، لایحه [[تعزیرات]] و [[قانون کار]] موجب شد که امام‌خمینی به منظور بهره‌گیری از عنصر مصلحت به تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام اقدام کند.
مطبوعات در دوران محمدرضا پهلوی: بسیاری از مطبوعات در دوران پهلوی دوم زیر سیطره رژیم قرار داشتند و بیشتر اخبارِ آنها در جهت توجیه یا تعریف از کارهای حکومت بود. مطبوعات آن دوره دچار نوعی خودسانسوری سیاسی بودند و حجم زیادی از اخبار داخلی و خارجیِ آنها در جهت تأمین خواسته‌های رژیم بود (مرکز بررسی اسناد، ۴/۹ ـ ۱۱). اگرچه در سال‌های ابتدایی حکومت محمدرضا پهلوی به علت جنگ و هرج و مرج در کشور و تضعیف حکومت مرکزی، مطبوعات آزادی نسبی پیدا کردند (انصاری، ۹۳)، اما امام‌خمینی بسیاری از مطبوعاتِ زمان خاندان پهلوی را در خدمت آن رژیم می‌دانست (۴/۱۷۳). ایشان باور داشت بیشتر مطبوعات در زمان پهلوی به شکل سفارشی عمل می‌کردند و هرچه سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) به آنها دیکته می‌کرد، آن را به اطلاع مردم می‌رساندند و به دستور ساواک به اشخاص و مقام‌ها افترا می‌زدند (۳/۱۰۱). امام‌خمینی دیکته‌کردن اخبار به مطبوعات را از نشانه‌های عقب‌افتادگی نظام اداره کشور می‌دانست (۲/۱۲۵) و از آن به دموکراسی شاهی یاد می‌کرد (۳/۱۰۱).
 
امام‌خمینی معتقد بود مطبوعات در زمان محمدرضا پهلوی همانند دوران پدرش به دلیل اینکه شاه عامل اصلی مشکلات بود، اجازه بیان حقایق را نداشتند و برای فریب مردم، به مشکلات بی‌اهمیت می‌پرداختند تا از این طریق توجه مردم را از نکات اصلی دور کنند (۳/۲۶۱). مطبوعات اعم از داخلی و خارجی در اختیار هیئت حاکمه بود و دریغ از یک نشریه که بتواند صدای ملت را بیان کند (۳/۲۴۹ و ۴/۱۱۵). ایشان وجود فضای باز سیاسی در ایران را ادعایی بی‌معنا از جانب حکومت پهلوی می‌دانست و معتقد بود اگر چنین فضایی وجود می‌داشت، باید جنایات شاه در مطبوعات انتشار پیدا می‌کرد و مردم از این جنایات آگاه می‌شدند (۴/۲۶۷ ـ ۲۶۸). ایشان تأکید کرده‌است که در زمان پهلوی حقوق بشر در ایران نادیده گرفته می‌شد، ملت از حق داشتن مطبوعاتِ آزاد محروم بودند، سانسور شدیدی بر مطبوعات اعمال می‌شد و هیچ‌کدام از آنها اجازه نداشتند انتقادی به شاه بکنند (۴/۴۰۰) و رژیم پهلوی با زندانی‌کردن اهالی قلم و سانسور مطبوعات و جلوگیری از درج حقایق، مبانی بنیادی دموکراسی را رد می‌کرد (۵/۲۳۰). ایشان سلب آزادی از مطبوعات و اجبار آنان به تبلیغ بر خلاف مصالح کشور را نقض‌کننده قانون اساسی خود رژیم می‌دانست (۳/۷۴) زیرا اصل بیستم قانون اساسی مطبوعات از دوران مشروطه، چاپ مطالب را تا آنجاکه خلاف مصالح کشور و دین نباشد آزاد و ممیزی در آن را ممنوع دانسته بود.
{{ببینید|مجمع تشخیص مصلحت نظام}}
به اعتقاد امام‌خمینی در برخی از مطبوعات آزادانه یا به اجبار، هتک حرمت روحانیان و اعتقادات ملت در جریان بود (۱/۱۸۱). ایشان ضمن اعتراض به هزینه‌های میلیون دلاری پهلوی برای تبلیغات خود در مطبوعات خارجی (۳/۳۷۳) خاطرنشان کرده محمدرضا پهلوی برخی از آنها را به خدمت خود درآورده تا خبرها و مقالاتی بر ضد روحانیت و اسلام منتشر شود و اذهان غرب را از امور اصلی در ایران منحرف کنند (۳/۴۷۱)؛ در حالی‌که روحانیت هیچ وسیله‌ای برای رساندن پیام خود به به ملت نداشت (۳/۲۴۹ و ۴/۵۱). ایشان تلاش رسانه‌ها در دوران پهلوی را در راستای منافع استعماری می‌شمرد و تأکید داشت بسیاری از مطالب مطبوعات (۱/۲۹۹) برای مسموم‌کردن افکار جوانان تنظیم می‌شدند (۱/۳۰۰ و ۶/۸۵).
==جایگاه مصلحت در فقه شیعه==
نقش مطبوعات در پیروزی انقلاب اسلامی: تلاش و پیشرفت ملت در مبارزه علیه رژیم پهلوی پس از هفدهم شهریور ۱۳۵۷ اهالی رسانه را به این فکر انداخت از تاریخ نوزدهم مهر همان سال به مدت سه روز دست به اعتصاب بزنند و خواستار رفع سانسورها برای درج اخبار باشند (مدنی، ۲/۳۶۶). این اعتراضات از اعتصاب روزنامه آیندگان آغاز شد و به کیهان و اطلاعات رسید (انصاری، ۱۱۳ ـ ۱۱۴). اعتصاب چهارده‌روزه مطبوعاتی شامل اطلاعات، کیهان و آیندگان و در نهایت اعتصاب ۶۲روزه مطبوعات از پانزدهم آبان ۱۳۵۷ در دوران حکومت‌نظامی غلامرضا ازهاری، از دیگر اقدامات اهالی مطبوعات بود (بهشتی‌پور، ۸۱ ـ ۸۳) و امام‌خمینی نیز ضمن تشکر از اعتصاب‌کنندگان از علما خواست از وجوهات شرعی و سهم امام(ع) جهت رفع مشکلات مالی آنان استفاده کنند (۴/۴۹۹ ـ ۵۰۰).
اندیشمندان [[شیعه]] از دو گونه حکم و مصلحت سخن گفته‌اند: [[احکام ثابت و متغیر]]، و مصلحت ثابت و متغیر. احکام ثابت، مصلحتی ثابت دارند که زمان و مکان نمی‌شناسد.<ref>طباطبایی، بررسی‌های اسلامی، ۱/۷۱ ـ ۸۹؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۳۳ ـ ۳۴۰.</ref> فقیهان نوعاً بر این باورند که احکام ثابت بر مدار مصلحت می‌چرخند. هیچ حکمی را نمی‌توان یافت که در تشریع آن، به مصلحت یا مفسده‌ای توجه نشده باشد.<ref>سید مرتضی، الذریعه، ۱/۴۳۵ ـ ۴۳۶.</ref> [[خواجه‌نصیرالدین طوسی]]<ref>طوسی، تجرید الاعتقاد، ۲۰۲.</ref> و [[علامه حلی]]<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۳۱۹.</ref> همه احکام را بسته به مصلحت دانسته‌اند و همین مصالح و مفاسد، علل احکام و ملاک آنها به شمار می‌آیند.<ref>نایینی، فوائد الاصول، ۳/۵۹.</ref> احکام متغیر نیز مصلحتی متغیر دارند که در هر زمان و هر مکانی به گونه‌ای هستند. به این دسته از احکام، احکام ولایی و حکومتی نیز می‌گویند. دستورهایی که پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) با توجه به پیشامدها و رویدادها صادر کرده‌اند، مصلحتی متغیر دارند و تا هنگامی که مصلحت باقی باشد، عمل به آن دستورها لازم است. [[امام‌خمینی]] در برخی از آثار خود با اشاره به برخی از روایات که بیانگر حکم حکومتی‌اند، برای بازشناسی احکام شرعی از حکومتی و قضایی، معیار ویژه‌ای را ارائه کرده‌است.<ref>امام خمینی، بدائع الدرر، ۱۰۵ ـ ۱۱۷.</ref>
سرانجام در ۲۶ دی ۱۳۵۷ محمدرضا پهلوی مصاحبه‌ای یک‌ساعته در فرودگاه با تعدادی از مطبوعات انجام داد و ایران را ترک کرد. خبر خروج او با تیتر بزرگ «شاه رفت» در روزنامه اطلاعات در کشور پخش شد (بهشتی‌پور، ۸۷ ـ ۸۹) (← مقاله فرار شاه). از این زمان به بعد روزنامه‌ها در فضای آزادانه‌تری می‌توانستند اخبار انقلاب و ورود امام‌خمینی را منتشر کنند.
 
به دلیل اختناقی که رژیم پهلوی به وجود آورده بود، ارتباط امام‌خمینی با مردم از طریق ملاقات حضوری، نوشتن اعلامیه (طباطبایی، ۴۰۵) و ضبط نوارهای کاست (امام‌خمینی، ۶/۲۲۶) بود. پس از پیوستن مطبوعات به صف انقلابیان، امام‌خمینی با تاکید بر این مطلب که مطبوعات و رسانه‌ها به دنبال خبرهای انقلاب باشند، از دست‌اندرکاران انقلاب و مردم خواست با مطبوعات همراهی کنند، اخبار دانشگاه‌ها، بازار و مساجد را در اختیار رسانه‌ها قرار دهند و مسیر را برای پیروزی انقلاب هموار نمایند (۴/۱۱۸). امام‌خمینی اظهار می‌کرد مطالبی که در خارج از کشور درباره مسائل ایران منتشر می‌شود، به دور از واقعیت است و حیثیت ایرانیان را مخدوش می‌کند (۵/۱۱۸ ـ ۱۱۹)؛ بنابراین از اهالی مطبوعات می‌خواست در داخل یا خارج از کشور با انجام مصاحبه، نوشتن مقاله و تبلیغات، چهره حقیقی انقلاب و ایران را به مخاطبان نشان دهند (۵/۶۸). ایشان که سال‌ها با مطبوعات بین‌المللی به جز یک مورد مصاحبه با روزنامه لوموند در نجف اشرف (۳/۳۶۶)، مصاحبه نکرده بود (۳/۳۷۳)، پس از حضور در فرانسه، شخصاً سعی کرد با مصاحبه با رسانه‌های بیرونی پیام انقلاب ملت ایران را به گوش جهانیان برساند؛ زیرا معتقد بود مطبوعات در اروپا امکانات زیادی دارند و با درج اخبار واقعی از اتفاقات ایران می‌توانند کمک زیادی به انقلاب ملت ایران کنند و در مورد کسانی که اخبار و اطلاعات غیر واقعی در کشور منتشر می‌کنند، دست به افشا بزنند (۴/۶۹ و ۸۱) (← مقاله‌های مصاحبه‌ها؛ نوفل لوشاتو).
{{ببینید|حکم حکومتی}}
مطبوعات پس از پیروزی انقلاب اسلامی: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جامعه مطبوعاتی ایران با آشفتگی‌های فراوانی روبه‌رو بود. از یک سو حضور ناچیز و بی‌رنگ نیروهای مسلمان و متعهد در صحنه فعالیت‌های مطبوعاتی عاملی بود برای اینکه مطبوعات برای انقلاب قلم نزنند و همسویی برخی از اهالی مطبوعات با گروه‌های مخالف و دشمنان انقلاب، عامل ناسازگاری مطبوعات با روح و اصل دین شده بود (هرندی، ۷۳ ـ ۷۴). از سوی دیگر، بی‌ثباتی نسبی و ضعف دولت باعث شده بود هر حزب و گروهی به چاپ نشریه دست بزند. در واقع سال ۱۳۵۸ یکی از سال‌های استثنایی برای مطبوعات بود (انصاری، ۱۱۴ ـ ۱۱۵)؛ و تا سال ۱۳۵۸ صدها روزنامه و مجله و نشریه ادواری به صورت آزاد و بدون محدودیت در کشور منتشر می‌شد (وزارت فرهنگ، ۴۰).
 
امام‌خمینی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از مهم‌ترین وظایف دولت اسلامی را ایجاد آزادی برای مطبوعات می‌دانست تا بتوانند تمام حقایق را به گوش مردم برسانند و جنایات پشت پرده پهلوی و همکاران آنان را آشکار کنند (۵/۳۳۳). ایشان حدود این آزادی را تا جایی می‌دانست که مطالبشان برای کشور زیان‌بار نباشد (۵/۴۱۶). ایشان با مقایسه انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌های جهان، یکی از مهم‌ترین تفاوت‌ها در روزهای نخست پس از پیروزی را در فعالیت آزادانه مطبوعات می‌دانست که آن هم تنها به برکت اسلامی‌بودن انقلاب بود (۱۰/۴۵۴ و ۱۱/۴۳۴)؛ ولی چندی بعد بسیاری از مطبوعات و گروه‌های وابسته از آزادیِ موجود سوء استفاده کردند و سعی داشتند در جامعه توطئه و تفرقه ایجاد کنند که با واکنش حکومت روبه‌رو شدند (۱۰/۳۵۰ و ۱۲/۱۷). امام‌خمینی روزنامه‌ای را لایق آزادی می‌دانست که قصد خیانت به کشور و سوق‌دادن مردم به سوی تباهی نداشته باشد (۱۰/۳۵۰). ایشان معتقد بود مطبوعاتی که طبق خواست امریکا و اسرائیل قلم می‌زنند، باید دادگاه صالحه به جرمشان رسیدگی کند (۱۱/۱۴۵). ایشان مطبوعات مفید را مطبوعاتی می‌دانست که موازین و قوانین مطبوعاتی را رعایت کنند، متوجه مفهوم آزادی بیان و آزادی قلم باشند، برخلاف مصالح نظام و کشور مطلبی انتشار ندهند (۷/۳۲۰) و در میان انقلاب و ملت تفرقه ایجاد نکنند و حقایق انقلاب و اسلام را امانت‌دارانه به گوش مردم برسانند (۶/۳۹). ایشان باور داشت مطبوعات باید بازگوکننده آرمان‌های ملت (۷/۳۲۱) و برای همه ملت باشند و تبدیل به تریبون حکومت نشوند (۱۹/۳۶۲ ـ ۳۶۳). ایشان مطبوعات خارجی را که پس از انقلاب درباره اقدامات ایران، اطلاعات نادرست منتشر می‌کردند، قلم دشمن می‌خواند (۱۱/۳۰۰) که با بزرگ‌نمایی مشکلات داخل کشور، تلاش می‌کنند به دنیا نشان دهند که ایران قادر به اداره خود نیست و باید آن را مدیریت و اداره کرد (۱۲/۷۰).
از سوی دیگر، در دیدگاه امام‌خمینی مصلحت، ارتباط تنگاتنگی با مفهوم [[ولایت]] دارد<ref>امام خمینی، البیع، ۲/۷۰۳.</ref> و در همه مسائل مرتبط با ولایت در فقه، مانند قیّم بر صغیر، [[نکاح]] فرزند غیر بالغ، تصرف در مال فرزند و دیگر موارد، در مورد تصرف‌های ولیّ، موضوع مصلحت را مطرح کرده‌است.<ref>امام خمینی، البیع، ۲/۶۰۵ ـ ۶۰۶.</ref> از نگاه ایشان [[ولایت فقیه]] نیز در امور سیاسی و اجتماعی به مصلحت عامه مقید است<ref>امام خمینی، البیع، ۲/۶۱۹ و ۶۲۶.</ref> و در [[تزاحم]] میان مصالح، بنا به تشخیص [[حاکم اسلامی]] مصلحتِ مهم‌تر مقدم است و این مصلحت، مقید به [[احکام اولی]] نیست؛ بنابراین [[ولی فقیه]] می‌تواند [[مالکیت]] اشخاص را در جهت مصالح عمومی مسلمانان محدود کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۸۱.</ref> اهمیت رعایت مصالح مسلمانان به اندازه‌ای است که به نظر امام‌خمینی پذیرفتن منصبی که سلطان ستمگر داده، به نیت برآورده‌شدن مصالح و دفع مفاسد از بندگان خدا، جایز است.<ref>امام خمینی، مکاسب، ۲/۱۷۴.</ref>
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مطبوعات وارد دوران تازه‌ای شدند. امام‌خمینی تأکید می‌کرد به علت شرایط خاص کشور و تاثیر آن بر جنگ، همه تبلیغات، مصاحبه‌ها و نطق‌ها در مطبوعات تحت‌نظر شورای عالی دفاع منتشر شود (۱۳/۲۶۳). تذکر به مطبوعات متخلف، معرفی آنها به مردم در رسانه‌ها و گزارش به دادستانی ازجمله دستورهای عملی ایشان درباره مطبوعات متخلف بود (۱۴/۲۴۸). همچنین ایشان خاطرنشان می‌کرد مطبوعات در زمان جنگ باید برای پیروزی کمک کنند و عامل تضعیف روحی نیروهای جنگ نشوند (۱۳/۵۲۹)، ملت را مأیوس نکرده، آنان را به راهی که می‌روند مطمئن کنند (۱۳/۵۳۷)، به اختلافات جزئی میان مسئولان دامن نزنند (۱۳/۳۵۱) و از مسئولان نیز می‌خواست با مطبوعات تعامل لازم داشته باشند (۱۳/۳۸۹) (← مقاله ستاد تبلیغات جنگ).
==جایگاه مصلحت در فقه اهل سنت==
تعریف جایگاه حقوقی مطبوعات و نظارت کلی بر عملکرد آنها نیازمند قانونی جامع و مطابق شرایط پس از انقلاب بود. بر این اساس در سال ۱۳۶۴ قانون مطبوعات به تصویب رسید و در آئین‌نامه اجرایی آن وجود بخشی به نام «هیئت نظارت بر مطبوعات» پیش‌بینی شد. این هیئت علاوه بر بررسی شرایط متقاضیان، به پروانه انتشار و احراز صلاحیت آنها و صلاحیت مدیرمسئول و موارد تخلف نشریات رسیدگی می‌کند (مقدم‌فر، ۴۴).
مصلحت در فقه [[اهل سنت]] با عنوان [[مصالح مرسله]] مطرح است. واژه مرسله به معنای رهاشده، وصف این‌گونه مصلحت‌ها قرار گرفته‌است <ref>خلّاف، علم اصول الفقه و خلاصة التشریع الاسلامی، ۸۴.</ref> هر منفعت ضروری که بر اعتبار یا عدم اعتبار آن، [[دلیل شرعی]] و نص خاصی وجود ندارد و در جهت مقاصد شارع (حفظ دین، نفس، عقل، نسل و مال بندگان) باشد، مصلحت است و چنین مصلحتی یکی از منابع فقه اهل سنت و منشأ صدور حکم است.<ref>فخر رازی، المحصول فی علم الاصول، ۵/۷۱ و ۶/۱۶۳؛ خسروپناه، جایگاه مصلحت در حکومت ولایی، ۲۱۲ و ۲۱۴؛ رحیمیان، ۱۵۳.</ref> این مصلحت افزون بر آنکه باید در مقاصد کلی شارع مندرج باشد و مخالف کتاب و سنت و قیاس نباشد، از قلمرو عبادات خارج است؛ زیرا تشخیص تفاوت مصالح در قلمرو عبادات، به وسیله عقل ممکن نیست (شاطبی، ۲/۱۲۹؛ گواهی، ۱۳۲؛ رحیمیان، ۱۵۳). نخستین کسی که مصالح مرسله به معنای خاص آن را در قالب منبع شناخت احکام شریعت مطرح کرد، مالک‌بن‌انس، پیشوای مذهب مالکی (۹۰ ـ ۱۷۹ق) بود. وی عقیده داشت که یکی از دلایل قائلان به استصلاح، تغییر وقایع و حوادث است. اگر باب اجتهاد برای مجتهدان به واسطه استصلاح باز نباشد، شریعت اسلامی از مصالح و حوایج مردم دور می‌ماند و دین اسلام، در همه زمان‌ها و مکان‌ها پاسخگو نخواهد بود (زلمی، ۴۰۱؛ گواهی، ۱۳۳). یکی از علمای حنبلی به تقدم مصلحت بر نص در صورت ممکن‌نبودن جمع میان آنها معتقد است. برخی نیز به عکس آن معتقدند.<ref>خسروپناه، جایگاه مصلحت در حکومت ولایی، ۲۱۸ ـ ۲۱۹.</ref>
از سوی دیگر، امام‌خمینی خود در دو روزنامه اطلاعات و کیهان که از اموال عمومی بوده و به همین دلیل در اختیار ایشان بود، نمایندگانی نصب کرد. نخستین نماینده ایشان پس از انقلاب اسلامی در مطبوعات، ابراهیم یزدی بود که طی حکمی برای سرپرستی مؤسسه کیهان معرفی شد (۱۲/۲۶۰). پس از وی امام‌خمینی، سیدمحمد خاتمی را به سرپرستی روزنامه کیهان منصوب کرد (۱۳/۳۵۶). در مؤسسه اطلاعات نیز امام‌خمینی، سیدمحمود دعایی را برای سرپرستی آن معرفی کرد (۱۲/۲۸۳). ایشان خود نیز خواندن روزنامه‌های متنوع را می‌پسندید و بررسی و مطالعه مطبوعات از برنامه‌های روزانه ایشان بود؛ چنان‌که حتی در بستر بیماری و بیمارستان نیز مطالعه مطبوعات را ترک نمی‌کرد (پورمقدس، ۶/۲۲۵، عارفی، ۶/۲۸۹، محبی، ۶/۳۲۳).
 
توصیه‌ها و هشدارها: امام‌خمینی مطبوعات را برای عموم مردم می‌دانست و باور داشت مطبوعات به دولت تعلق ندارند و نباید اخبار دولتی به صورت مداوم در آنها درج شود. ایشان معتقد بود مطبوعات باید الگوی تعلیمی برای مردم باشند (۱۹/۳۶۳) و برای داشتن مطبوعات مطلوب، از اهالی مطبوعات می‌خواست تا آرا و مطالب خود را با ملت همسو کنند (۷/۳۲۴، ۵۳۵ و ۱۳/۴۷۱) و از زدن تیترهایی که مخالف واقعیت است و باعث تضعیف، تحریف و تفرقه در کشور می‌شود خودداری کنند (۹/۳۵۲) و اجازه ندهند در رأس امورِ مطبوعات، افراد مغرض قرار بگیرند (۱۳/۴۷۳). ایشان تأکید می‌کرد ظاهر افراد ملاک مناسبی برای انتخاب و حضورشان در عرصه مطبوعات نیست و هشدار می‌داد مسئولان نباید اجازه دهند افراد خائن وارد عرصه مطبوعات شده، راه انقلاب را منحرف کنند (۱۳/۴۷۳ ـ ۴۷۴). ایشان خاطرنشان کرده‌است که اعلام ندامت از کارهای گذشته برای حضور افراد مغرض در عرصه مطبوعات که حوزه تربیتی است، کافی نیست (۱۳/۴۷۶) و از افراد قابل اطمینان در مطبوعات می‌خواست تا شورایی تشکیل دهند و مطالب را پیش از انتشار بررسی و از چاپ مطالب انحرافی جلوگیری کنند (۱۳/۴۷۴ ـ ۴۷۵ و ۱۴/۶۱ ـ ۶۲).
هرچند فقهای شیعه، مصالح مرسله را [[منبع استنباط]] حکم شرعی نمی‌دانند؛ زیرا از مبانی کلامی فقه شیعه آن است که همه افعال مکلفان و آنچه می‌تواند متعلق حکم شرعی قرار گیرد، دارای حکم است و منبع تشخیص آن، [[قرآن|کتاب]]، [[سنت]]، [[عقل]] و [[اجماع]] است، اما عقل بشر بر اساس [[حسن و قبح عقلی]] توان درک پاره‌ای از مصالح و مفاسد را دارد (به صورت موجبه جزئیه) و اگر به صورت قطعی مصلحت را یافت، حجت است و به آن عمل می‌شود. در این فرض مصلحت دلیل مستقلی در برابرعقل نخواهد بود، بلکه [[حجیت]] خود را از عقل به دست می‌آورد.<ref>میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۳/۲۰۷ ـ ۲۱۰؛ فخار طوسی، جایگاه مصلحت در شریعت، ۳۵۸؛ خسروپناه، جایگاه مصلحت در حکومت ولایی، ۲۲۸.</ref>
امام‌خمینی یکی از راه‌های ضربه‌زدن به کشور را، مطبوعات می‌دانست و تأکید می‌کرد باید در انتشار مطالب دقت کرد تا کشورهای سودجو از مطالبی که درج می‌شود به نفع خود و برای آسیب‌رساندن به کشور بهره‌برداری نکنند (۱۴/۴۰۰). ایشان به دست‌اندرکاران مطبوعات توصیه می‌کرد انتقادهایشان سالم و سازنده باشد و آنها را به شکل برادرانه مطرح کنند و مصالح کشور را در نظر بگیرند (۱۴/۵۱) (← مقاله انتقاد) و برابر هم قرار نگیرند و اختلاف سلیقه‌ها را در محیط سالم حل و به پیشرفت کشور کمک کنند (۱۴/۵۲). ایشان از اهالی مطبوعات می‌خواست از پرده‌دری و هتک حرمت دور باشند (۱۹/۳۶۲)، مطالب مهم و کارآمدی را به اطلاع مردم برسانند (۱۹/۳۶۳)، مطبوعات را به شکل اسلامی اصلاح و اداره کنند (۶/۲۷۴) و قدرت تفکر و انتخاب را از خوانندگان خود نگیرند (۸/۴۹۶ ـ ۴۹۷).
==قلمرو مصلحت==
امام‌خمینی به مطبوعات سفارش می‌کرد تنها اخبار مربوط به اشخاص خاص مانند خود ایشان را انتشار ندهند و افراد خلاق و نوآور و به عنوان مثال کشاورزان نمونه و اشخاصی را که به هر نوعی برای کشور مفیدند به عموم مردم معرفی کنند (۱۹/۳۶۱)، از افراط در پرداختن به عکس و خبر ایشان یا مسئولان خودداری کنند، زیرا مطبوعات باید به دیگر اقشار جامعه و مردم کوچه و بازار پررنگ‌تر بپردازند (۱۹/۳۶۲ ـ ۳۶۳). ایشان از تکرار نام خود به صورت مداوم در رادیو و مطبوعات آزرده می‌شد و آن را کار اشتباهی می‌دانست. ایشان باور داشت استفاده مکرر از نام ایشان به ضرر مطبوعات است و آنها را سبک می‌کند. زیرا میزان شخصیت و محبوبیت افراد در میان جامعه به رفتار خودشان بستگی دارد و تکرار کم یا زیادِ اسامی آنان تأثیری بر محبوبیت آنان نخواهد داشت (۱۹/۳۶۲).
[[شیعه]] به سبب اعتقاد به [[حجیت]] سخنان و [[سیره ائمه معصوم(ع)]] از عنصر مصلحت در عرصه مبانی و استنباط [[شریعت]] تنها در مواردی که مصلحت یقینی و مستند به شریعت باشد، بهره می‌گیرد؛ اما در عرصه حاکمیت و نظام سیاسی، درباره قلمرو مصلحت دیدگاه‌های متعددی وجود دارد.<ref>نایینی، تنبیه الامه، ۳۹ و ۶۷ ـ ۷۱؛ صدر، اقتصادنا، ۳۸۰؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۵۱ ـ ۴۵۲.</ref> برخی گفته‌اند حوزه مصلحت‌شناسیِ حاکم، به احکامِ غیر الزامی محدود می‌شود. حاکم اسلامی تنها در حوزه مباح‌ها حق سنجش مصلحت‌ها و صدور احکام حکومتی را دارد. [[محمدحسین نایینی]]،<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۳۹ و ۶۷ ـ ۷۱.</ref> [[سیدمحمدحسین طباطبایی]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۴/۱۹۴.</ref> و [[سیدمحمدباقر صدر]]<ref>صدر، اقتصادنا، ۳۸۰.</ref> این دیدگاه را پذیرفته‌اند.
 
برخی از فقها ازجمله امام‌خمینی حوزه مصلحت‌شناسی حاکم اسلامی را گسترده دانسته‌اند و بر این باورند که قلمرو مصلحت همه مسائل اقتصادی، سیاسی، قضایی، نظامی، فرهنگی را دربر می‌گیرد و محدود به حوزه مباح‌ها نمی‌شود. حاکم اسلامی در همه این زمینه‌ها می‌تواند به مصلحت‌سنجی بپردازد و در موارد [[تزاحم]]، با رعایت اهم و مهم، احکام حکومتی صادر کند <ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۵۱ ـ ۴۵۲؛ نوحی، قواعد فقهی در آثار امام‌خمینی، ۳۱۰.</ref> [[امام‌خمینی]] حکومت را شعبه‌ای از [[ولایت مطلق رسول خدا(ص)]] و از احکام اولیه اسلام می‌داند که بر همه احکام فرعی، حتی [[نماز]]، [[روزه]] و [[حج]] مقدم است و از کارهایی که [[حکومت اسلامی]] می‌تواند با توجه به مصلحت انجام دهد، نمونه‌هایی را برشمرده است؛ مانند خراب‌کردن خانه واقع‌شده در مسیر خیابان و پرداخت پول خانه به صاحب آن، خراب یا تعطیل‌کردن مسجدها در موقع لزوم، لغو یکجانبه [[قراردادهای شرعی]] مخالف مصالح کشور و اسلام و جلوگیری از هر امری (عبادی یا غیر عبادی) که مخالف مصالح اسلام است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۵۲.</ref> بر این اساس اگر به سبب عارض‌شدن شرایطی، انجام مناسک حج مخالف مصلحت مسلمانان باشد، به طور موقت تعطیل می‌شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۵۲.</ref> ایشان [[فروش سلاح]] به دشمنان را نیز تابع مصالح روز و شرایط زمانی مسلمانان می‌داند و بر آن است که اگر فروش یا مجانی‌دادن سلاح به [[کفار]]، به مصلحت مسلمانان باشد، جایز است.<ref>امام خمینی، مکاسب، ۱/۲۲۷.</ref>
==ضوابط و معیارهای تشخیص مصلحت==
دستورهایی که [[پیامبر اسلام(ص)]] به عنوان [[وحی]] به مردم ابلاغ کرده‌است، دارای مصلحتی ثابت است و دگرگونی در آن احکام راه ندارد. حدیث «حلال محمّد حلال ابدا الی یوم القیامة و حرامه حرام ابداً الی یوم القیامة»<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۸.</ref> ناظر به این بخش از احکام است. تشخیص مصلحت در این احکام بر عهده شارع است؛ ولی دستورهایی که پیامبر(ص) یا امامان معصوم(ع) یا فقها با توجه به رویدادها صادر کرده‌اند، مصلحتی متغیر دارند. برای تشخیص مصلحت در این‌گونه احکام، معیارهایی ذکر شده‌است:
#'''توجه به اهداف شریعت در تشریع:''' حاکم اسلامی باید با توجه به اهداف شریعتْ مصلحت‌اندیشی و قانون‌هایی را برای دستیابی به آن وضع کند و [[حکم ولایی]] و حکومتی صادر کند.<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۵۲؛ مزینانی، مصلحت نظام از دیدگاه امام‌خمینی، ۲۵۵ ـ ۲۵۶.</ref>
#'''مقدم‌داشتن اهم بر مهم:''' از مهم‌ترین معیارهای مصلحت‌سنجی، شناخت اهم و مهم است. علمای اصولی از دیرباز در مبحث تزاحم، از قاعده اهم و مهم بحث کرده‌اند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۲۱۴؛ حسینی، ضوابط احکام حکومتی، ۱۲۰.</ref> فقها نیز این قاعده را در فقه به کار گرفته‌اند.<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۵۰ و ۶۴.</ref> در [[فقه]] گاهی به جای عنوان اهم، از عنوان اصلح استفاده شده‌است.<ref>حلی، محقق، شرایع الاسلام، ۱/۲۹۹ و ۳۰۴؛ شهید اول، الدروس، ۲/۳۷.</ref> تأکید امام‌خمینی بر تقدیم مصلحت نظام بر همه مصلحت‌ها در اسلام بر اساس همین ضابطه است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۳۵.</ref> چون ایشان حکومت به معنای [[ولایت مطلقه|ولایت مطلقه‌ای]] را که خدا به [[پیامبر اکرم(ص)]] واگذار کرد، از مهم‌ترین [[احکام الهی]] می‌داند که بر همه [[احکام شرعی]] تقدم دارد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ‏۲۰/۴۵۱ ـ ۴۵۲.</ref> دیگر اینکه گستره صدور احکام حکومتی فراگیر و دربردارنده همه مسائل سیاسی، اقتصادی، قضایی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی است، به گونه‌ای که حاکم اسلامی در همه زمینه‌ها با مراعات اهم و مهم می‌تواند مصلحت‌سنجی و احکام حکومتی را صادر کند؛<ref>حسینی، ضوابط احکام حکومتی، ۱۲۳ ـ ۱۲۴.</ref> برای نمونه در [[مالکیت]] که طبق قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» حکم اوّلی آن تسلط مردم بر اموال خود است، به نظر امام‌خمینی در صورتی که مصلحت مسلمانان اقتضا کند، حاکم اسلامی می‌تواند مالکیت را محدود کند<ref>امام خمینی، صحیفه، ‏۱۰/۴۸۱.</ref> سوم اینکه به نظر امام‌خمینی در تعارض مصلحت عمومی و اسلام با مصلحت شخص، مصلحت عمومی و اسلام مقدم است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶۷.</ref> البته حدود و درجه اهمیت را یا خود اسلام بیان کرده‌است یا عقل قطعی بر آن دلالت دارد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۱/۳۳۰.</ref> به نظر امام‌خمینی مقدم‌کردن مصلحت نظام و صدور حکم حکومتی، هنگام تزاحم مصلحت نظام با [[احکام اولیه]]، به معنای تعطیل کلی یا نسخ [[احکام اولیه]] یا [[جعل حکم]] در عرض شرع یا بالاتر از آن نیست، بلکه دستور توقف اجرای کوتاه‌مدت آن است. چنین حقی را [[عقل]] و [[شرع]] به [[حاکم اسلامی]] داده‌است. [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[امیرالمؤمنین(ع)]] بارها از این حق استفاده کرده‌اند. [[امام‌خمینی]] در پیام به [[مجمع تشخیص مصلحت]]، از اعضای شورای نگهبان می‌خواهد مصلحت نظام را در نظر بگیرند و به [[نقش زمان و مکان در اجتهاد]] توجه کنند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۱۷.</ref> زیرا در صورت توجه‌نکردن به زمان و مکان ممکن است فقیهی مهم را به جای اهم بگیرد یا واجب را رها کند و در پی مستحب باشد و گاهی حرامی را رها کند و مکروهی را بگیرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۱/۳۳۰.</ref>{{ببینید|حکم حکومتی}}
#'''حفظ اسلام و نظام اسلامی:''' در تزاحم مصالح، حفظ اسلام و نظام اسلامی، از مهم‌ترین مصالحی است که حاکم اسلامی باید آن را رعایت کند.<ref>حسینی، ضوابط احکام حکومتی، ۱۲۹.</ref> امام‌خمینی [[حفظ اسلام]] را فریضه‌ای الهی که بالاتر از همه فرایض است<ref>امام خمینی، صحیفه، ‏۱۵/۳۲۹ و ۲۱/۴۰۳.</ref> و حفظ نظام جمهوری اسلامی را نیز [[واجب عینی]] همگانی می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۸۶.</ref> و سکوت ۲۵ساله امیرالمؤمنین علی(ع)، بلکه همکاری با دستگاه حکومت را بر اساس رعایت مصالح اسلام و حفظ اسلام تحلیل و آن حضرت را در این جهت الگو معرفی می‌کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۶۶.</ref> {{ببینید|حفظ نظام}}
#'''مصالح در طول احکام شریعت:''' چارچوب اداره جامعه اسلامی و حفظ مصالح، احکام شریعت اسلام است؛ بنابراین نباید مصلحت با احکام ثابت شریعت منافات داشته باشد؛ بر این اساس حاکم اسلامی نمی‌تواند مصلحت را دستمایه صدور حکمی قرار دهد که با احکام ثابت شریعت مخالف است.<ref>حسینی، ضوابط احکام حکومتی، ۱۱۹.</ref> این معیار بنابر نظر کسانی است که حوزه مصلحت‌شناسی حاکم را به مباح‌ها (به معنای اعم یعنی احکام غیر الزامی) محدود می‌دانند"<ref>نایینی، تنبیه الامه، ۳۹ و ۶۷ ـ ۷۱؛ طباطبایی، المیزان، ۴/۱۹۴؛ صدر، اقتصادنا، ۳۸۰.</ref> ولی التزام به این معیار با دیدگاه امام‌خمینی سازگار نیست. ایشان دیدگاه کسانی را که معتقدند اختیاراتِ حکومت در چارچوب احکام فرعی الهی است، درست نمی‌داند و لازمه آن را لغو و بی‌محتوابودن عرضه [[حکومت الهی]] و [[ولایت مطلقه]] داده‌شده پیامبر اکرم(ص) شمرده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ‏۲۰/۴۵۱ ـ ۴۵۲.</ref> از سوی دیگر، برای تشخیص مصلحت، شناخت موضوع لازم است و در سیره عملی و نوشته‌های امام‌خمینی، میان تشخیص مصلحت و کارشناسی آن، پیوند ژرفی برقرار است.<ref>امام خمینی، البیع، ۲/۶۶۵ ـ ۶۶۶.</ref> ایشان به [[مجلس شورای اسلامی]] و [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]] سفارش می‌کند که از کارشناسان زبده و متعهد بهره بگیرند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶۳.</ref> از آنجاکه ولی فقیه لزوماً در همه موضوعات اجتماعی تخصص ندارد، لازم است از نظر کارشناسان استفاده کند و در صورت لزوم، تشخیص موضوع مصلحت را به گروه کارشناسی واگذار کند؛ بر همین اساس، امام‌خمینی پس از اختلاف مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، نخست تشخیص موضوع را به نظر اکثریت یا دوسوم نمایندگان مجلس شورای اسلامی سپرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۹۷ و ۱۷/۲۵۳.</ref> و پس از مشکلاتی که این راهکار با آن روبه‌رو شد، دستور تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام و لزوم پیروی از اکثریت رأی این مجمع را صادر کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۶۴.</ref>
 
==مرجع تشخیص مصلحت==
شناخت مصلحت اجتماعی بر عهده حاکم اسلامی و [[فقیه جامع شرایطِ]] دارای [[ولایت مطلقه]] است.<ref>خسروپناه، جایگاه مصلحت در حکومت ولایی، ۲۵۲.</ref> همان‌گونه که در دوره حضور، [[پیامبر اکرم(ص)]]، [[امام‌علی(ع)]] و دیگر [[امامان(ع)]]، افزون بر [[ابلاغ احکام الهی]]، بر اساس مصلحت، برابر نیازهای زمان خود، احکامی را صادر کرده‌اند، ولیّ فقیه نیز می‌تواند به چنین کاری اقدام کند. در حکومت رسول اکرم(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) احکام بسیاری بر اساس مصلحت صادر شده‌است، مانند دستور قطع و سوزاندن درختان در جنگ با بنی‌نضیر<ref>بیهقی، السنن الکبری، ۹/۸۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ‏۹/۳۸۷.</ref> دستور تخریب [[مسجد ضرار]]،<ref>توبه، ۱۰۷؛ حویزی‏، تفسیر نور الثقلین، ‏۲/۲۶۷.</ref> نهی از اجاره‌دادن زمین کشاورزی،<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ۲/۴۲۱.</ref> دستور قطع درخت [[سمرةبن‌جندب]]،<ref>کلینی، الکافی، ۵/۲۹۲.</ref> دستور خضاب‌کردن،<ref>نهج البلاغه، ح۱۷، ۵۰۳.</ref> حرام‌کردن گوشت الاغ و [[ازدواج موقت]] در [[جنگ خیبر]]<ref>کلینی، الکافی، ۶/۲۴۶؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۱/۱۲.</ref> فقیهان شیعه افزون بر اینکه در کتاب‌های فقهی خود، تصریح کرده‌اند مرجع در مصلحت‌های عمومی حاکم اسلامی است.<ref>حلی، محقق، شرایع الاسلام، ۱/۲۷۸ و ۳/۳۲، ۶۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۱۴؛ ۳۲/۲۹۰ ـ ۲۹۱ و ۳۳/۳۱۶.</ref> در عمل نیز احکام بسیاری را بر اساس مصلحت صادر کرده‌اند با توجه به گستردگی حوزه حکومت و مصلحت‌شناسی، ولی فقیه به‌تنهایی نمی‌تواند همه مصالح را تشخیص دهد؛ از این‌رو با واگذاری این صلاحیت به اشخاص یا نهادهایی که تخصص و توانایی‌های لازم را دارند، مصلحت‌اندیشیِ این افراد یا نهادها [[مشروعیت]] می‌یابد و کارها به‌درستی سامان می‌گیرد.<ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۶۶۵ ـ ۶۶۶؛ فوزی، اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۱۵۷.</ref>
 
{{ببینید|حکم حکومتی}}
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
==منابع==
==منابع==
  {{منابع|۲}}
  آذرنگ، عبدالحسین، تاریخ نشر کتاب در ایران، مجله بخارا، شماره ۷۰، ۱۳۸۸ش.
* قرآن کریم.
  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۹۸ش.
*  ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  انصاری لاری، محمدابراهیم، نظارت بر مطبوعات در حقوق ایران، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
*  ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویه(ص)، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
  انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
*  افتخاری، اصغر، مصلحت و سیاست؛ رویکردی اسلامی، تهران، دانشگاه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  برایدشن، مک، یک جهان و چندین صدا، ترجمه ایرج پاد، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، بدائع الدرر فی قاعدة نفی الضرر، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
  بهشتی‌پور، مهدی، مطبوعات ایران در دوره پهلوی، مجله رسانه، شماره ۱۶، ۱۳۷۲ش.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  پورمقدس، مسعود، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  پترقی‌نژاد، امیر و سیداحمد سیدعلی‌زاده، تاریخ مطبوعات در ایران، یزد، امیر سیدعلی‌زاده، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  خسروی، فریبرز، سانسور، تهران، نظر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
* بیهقی، احمدبن‌حسین، السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
  دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
*  ترمذی، محمدبن‌عیسی، سنن الترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالکفر، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  رزاقی، احمد، جایگاه تبلیغات در جهان امروز، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
*  جناتی، محمدابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
  رسول‌اف، رامین، نخستین تاریخ روزنامه‌نگاری ایران، تهران، جامعه شناسان، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  زاهد، فیاض، عصر طلایی مطبوعات ایران، تهران، خانه تاریخ و تصویر ابریشمی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  شمیم، علی‌اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، بهزاد، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
*  حسینی، سیدعلی، ضوابط احکام حکومتی، چاپ‌شده در مجموعه مقالات امام‌خمینی و حکومت اسلامی، احکام حکومتی و مصلحت، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
* حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
  عارفی، حسن، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
*  حلی، محقق، جعفربن‌حسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  عبداللهی، رسول، خبرنگاری حرفه‌ای و خبرنویسی، تهران، رضایی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
*  حویزی، عبدعلی‌بن‌جمعه، تفسیر نور الثقلین، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.
  علی‌آبادی، گیتا و عباس اسدی، شناسه خبرگزاری‌های جهان، تهران، فرهنگ و ارشاد، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* خسروپناه، عبدالحسین، جایگاه مصلحت در حکومت ولایی، چاپ‌شده در مجموعه مقالات امام‌خمینی و حکومت اسلامی، احکام حکومتی و مصلحت، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  فخار طوسی، جواد، امام‌خمینی و رسانه‌های گروهی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
*  خلاف، عبدالوهاب، علم اصول الفقه و خلاصة التشریع الاسلامی، قاهره، بی‌نا، ۱۳۶۶ش.
  کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، روزنامه وقایع اتفاقیه، صحافی شماره ۱ ـ ۱۳۰، تهران، ۱۳۷۳ش.
*  خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، تجرید الاعتقاد، تحقیق محمدحسین جلالی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
  کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، چاپ بیستم، ۱۳۸۳ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  کهن، گوئل، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، تهران، آگاه، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
* رحیمیان، سعید، فقه و زمان، شیراز، نوید، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  محبی، احمد، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
*  زلمی، مصطفی ابراهیم، خاستگاه‌های اختلاف در فقه مذاهب، ترجمه حسین صابری، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
* سید مرتضی، علم‌الهدی، علی‌بن‌حسین، الذریعة الی اصول الشریعه، تحقیق ابوالقاسم گرجی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، سپید و سیاه، مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
* شاطبی، ابراهیم‌بن‌موسی، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، بی‌تا.
  معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش.
*  شهید اول، محمدبن‌مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۷ق.
  مقدم‌فر، حمید، جرم مطبوعاتی، تخلف مطبوعاتی، مجله رسانه، شماره ۳۴، ۱۳۷۷ش.
*  شهید اول، محمدبن‌مکی، القواعد و الفوائد فی الفقه و الاصول و العربیه، تحقیق سیدعبدالهادی حکیم، قم، مفید، چاپ اول، بی‌تا.
  مهاجری، ع ع، فرهنگ علوم مطبوعات و ارتباطات، تهران، مژده، چاپ چهارم، ۱۳۷۶ش.
* صدر، سیدمحمدباقر، اقتصادنا، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  میرزای گلپایگانی، حسین، تاریخ چاپ و چاپخانه در ایران، تهران، گلشن ابرار، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
*  صدوق، محمدبن‌علی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  میریان، سیدرحیم، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، بررسی‌های اسلامی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
  ناصرالدین، پروین، تاریخ روزنامه‌نگاری ایرانیان و دیگر پارسی‌نویسان، تهران، نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  نعمتی انارکی، داوود، نقش رسانه‌های گروهی در اطلاع‌رسانی، مجله پژوهش و سنجش، شماره ۲۷، ۱۳۸۰ش.
* طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضل‌الله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  نوری، مهدی، نقش و کارکرد مطبوعات محلی استان اصفهان از دیدگاه خوانندگان، اصفهان، نقش خورشید، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
*  طوسی، محمدبن‌حسن، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، تحقیق سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۹۰ق.
  وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجموعه مقالات دومین سمینار بررسی مطبوعات ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
* طوسی، محمدبن‌حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق سیدمحمدتقی کشفی، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق.
  هرندی، صفار، جریان‌شناسی مطبوعات پس از انقلاب، مجله مبلغان، شماره ۱۸، ۱۳۸۰ش.
*  علی‌اکبریان، حسن، درآمدی بر فلسفه احکام، کارکردها و راه‌های شناخت، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۵.
*  علیدوست، ابوالقاسم، فقه مصلحت، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸.
*  غزالی، ابوحامد، المستصفی فی علم الاصول، تحقیق محمد عبدالسلام، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
* فخار طوسی، جواد، جایگاه مصلحت در شریعت، چاپ‌شده در مجموعه مقالات امام‌خمینی و حکومت اسلامی، احکام حکومتی و مصلحت، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
* فخر رازی، محمدبن‌عمر، المحصول فی علم الاصول، تحقیق طه جابر فیاض، بیروت، ‏الرساله، چاپ سوم‏، ۱۴۱۸ق‏.
* فوزی تویسرکانی، یحیی، اندیشه سیاسی امام‌خمینی، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
* فیومی، احمدبن‌محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
* کاشف‌الغطاء، جعفربن‌خضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
* کرکی، محقق ثانی، علی‌بن‌حسین، رساله قاطعة اللجاج فی تحقیق حل الخراج، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
* کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
*  گواهی، زهرا، مبانی فقهی آراء خاص امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* مزینانی، محمدصادق، مصلحت نظام از دیدگاه امام‌خمینی، مجله حوزه، شماره ۸۵ ـ ۸۶، ۱۳۷۷ش.
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۱، تهران، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
*  مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
*  مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۳۰ق.
*  مفید، محمدبن‌محمد، المقنعه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
* میرزای قمی، ابوالقاسم، القوانین المحکمة فی الاصول، قم، احیاء الکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۳۰ق.
*  نایینی، میرزامحمدحسین، تنبیه الامة و تنزیه المله، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
* نایینی، میرزامحمدحسین، فوائد الاصول، تقریر محمدعلی کاظمی خراسانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
* نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
*  نراقی، ملااحمد، عوائد الایام فی بیان قواعد الاحکام و مهمات مسائل الحلال و الحرام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
* نوحی، حمیدرضا، قواعد فقهی در آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
* نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
* نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* واحدی، علی‌بن‌احمد، اسباب النزول القرآن، تحقیق کمال بسیونی زغلول، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
{{پایان}}

نسخهٔ ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۲۹

مطبوعات، نشریات ادواری، کارکردها و مسئولیت‌ها. مطبوعات جمع مطبوع، به معنای چاپ‌شده‌است (دهخدا، ۱۳/۱۸۵۹۸). این واژه معادل واژه انگلیسی «press» است (مهاجری، ۶۵۳) و در اصطلاح به روزنامه‌ها، مجله‌ها و نشریات ادواری گفته می‌شود (انوری، ۷/۷۱۰۴). روزنامه به معنای نامه‌ای مشتمل بر اخبار و وقایع روزانه است که هر روز چاپ می‌شود. در گذشته به دفتری که در آن شرح وقایع روزانه دربار شاهان را می‌نوشتند روزنامه می‌گفتند (معین، ۲/۱۶۸۸). پیشینه: بشر از آغاز خلقت به دنبال کسب اطلاعات از دنیای اطراف بود و برای رسیدن به این منظور از وسایل مختلف موجود استفاده می‌کرد. زمانی از دود و آتش برای خبررسانی بهره می‌گرفت (علی‌آبادی و اسدی، ۱۳ ـ ۱۵) و زمانی دیگر نشانه‌ها و آواها راه برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات بود (ناصرالدین، ۸). در دوره‌های پیش از چاپ (تا سال ۱۴۵۵م) بعضی از دولت‌ها به صورت شفاهی یا دست‌نویس، اخبار و اطلاعات را به اطلاع مردم می‌رساندند (انصاری، ۲۸). در آن دوران انتقال اطلاعات بیشتر از طریق شفاهی بوده و جارچیان در تمدن‌های اولیه اطلاعات و اخبار را از طریق صدازدن به گوش مردم می‌رساندند و نقش مطبوعات در عصر مدرن را ایفا می‌کردند (ترقی‌نژاد و سیدعلی‌زاده، ۵). نخستین نشریه ادواری همراه با اخبار دست‌نویس، در قرن چهاردهم میلادی و در ایتالیا با نام «آویزه» متولد شد (ترقی‌نژاد و سیدعلیزاده، ۵). اروپاییان در قرن پانزدهم میلادی با استفاده از چاپ، دنیای اطلاعات را دگرگون کردند و به دنبال این تغییرات بود که چاپ کتاب، جزوه و روزنامه پدیدار گشت (برایدشن، ۴۷ ـ ۴۸). با افزایش فعالیت مطبوعات و انتشار اخبار، نیاز به ایجاد نهادی برای تولید خبر از سراسر جهان افزایش یافت؛ بدین ترتیب زمینه ظهور خبرگزاری‌هایی چون رویتر (۱۸۵۱م)، آسوشیتدپرس (۱۸۷۰م) و یونایتدپرس (۱۸۸۲م) فراهم شد (عبداللهی، ۱۲۵). مطبوعات در نیمه دوم‌قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی، صنعتی بزرگ شناخته شد و شهرنشینی، صنعتی‌شدن و نوسازی، شرایط اجتماعی لازم برای پیدایش مطبوعات جدید را در جهان به‌وجود آورد (ترقی‌نژاد و سیدعلیزاده، ۷ ـ ۸). نخستین نشانه‌های صنعت چاپ در ایران مربوط به دوران صفویه است که هم‌زمان با فعالیت مبلغان مسیحی به منظور چاپ کتاب‌های مذهبی در کلیسای وانک اصفهان (۱۰۱۹) و با استفاده از وسایل ابتدایی به ثبت رسید و تا ۱۰۵۷ ادامه داشت (میرزای گلپایگانی، ۹)؛ ولی نخستین نوشته فارسی از میرعبداللطیف شوشتری و میرزاابوطالب در کلکته (۱۱۹۲) به چاپ رسید (رسول‌اف، ۱۷). نخستین تلاش برای تأسیس چاپخانه در ایران، در زمان قاجاریه و با همت عباس‌میرزا صورت گرفت. وی ضمن استخدام «ادوارد برگس» برای آموزش چاپ به عده‌ای در داخل کشور (آذرنگ، ۱۸۷) چند تن از ایرانیان را به روسیه و انگلستان فرستاد تا آموزش‌های لازم در این زمینه را ببینند و دستگاه‌های چاپ سربی را وارد کشور کنند (میرزای گلپایگانی، ۱۰). نخستین چاپخانه را میرزازین‌العابدین تبریزی در سال ۱۱۹۸ در تبریز تأسیس کرد. چهارسال بعد فتحعلی‌شاه وی را مأمور راه‌اندازی چاپخانه دارالحکومه در تهران کرد (آذرنگ، ۱۸۸ و ۱۹۰). چندی پس از تأسیس چاپخانه، چاپ مطبوعات در ایران راه افتاد و توده مردم با آن آشنا شدند. در دوران محمدشاه قاجار (۱۲۱۶)، میرزاصالح شیرازی برای نخستین بار «کاغذ اخبار» را به عنوان نشریه‌ای داخلی به چاپ رساند (زاهد، ۹۵). دومین روزنامه در ایران به نام «اشعه نور» به زبان آشوری در ارومیه (۱۲۲۸) منتشر شد (رسول‌اف، ۴۳). پس از آن در دوران ناصرالدین‌شاه هم‌زمان با یکی از سفرهای وی به خارج از کشور، دستگاه چاپ سربی با حروف لاتین و فارسی وارد ایران شد. با پیگیری میرزاتقی‌خان امیرکبیر نشریه «وقایع اتفاقیه» (۱۲۲۹) منتشر شد و پس از قتل امیرکبیر با نام «روزنامه دولت علیه ایران» (۱۲۴۹) به کار خود ادامه داد (شمیم، ۱۸۰). نشریه «وقایع عدلیه» در سال ۱۲۴۹ منتشر شد که گویای تفاوت مطبوعات دوران قبل با این دوره از لحاظ محتوا و فن روزنامه‌نگاری است (کهن، ۶۷ ـ ۶۶). نشریات این دوره عموماً به صورت روزانه برای انتشار اخبار روز نبودند، بلکه بیشتر معنای گزارش داشتند (کتابخانه ملی، مقدمه). پس از امضای فرمان مشروطیت به دست مظفرالدین‌شاه در سال ۱۲۸۵ و تصویب قانون اساسی و متمم آن که ضامن آزادی فکر و قلم بود، مطبوعات به شکل گسترده‌ای رونق گرفتند (زاهد، ۱۱۴) و مطبوعات بسیاری در کشور شروع به انتشار کردند (کسروی، ۲۶۸ ـ ۲۶۹ و ۲۷۳ ـ ۲۷۸). این روند تا به‌قدرت‌رسیدن رضاشاه پهلوی ادامه داشت. در دوران او سانسور شدیدی بر مطبوعات اعمال شد و چاپ هر برگه‌ای منوط به داشتن اجازه از ممیزی شهربانی بود. در این زمان تعداد زیادی از جراید به تعطیلی کشیده شدند و تعدادی هم با افکار پهلوی همسو شدند (خسروی، ۱۵۹). وضع مطبوعات پس از پایان دیکتاتوری رضاشاه و اوایل حکومت محمدرضا پهلوی (۱۳۲۰ ـ ۱۳۳۲) کمی بهبود یافت. اختناق حاکم شکسته شد و مطبوعات در انتقاد از وکلا، وزرا و حتی خود شاه هم آزاد بودند. انتشار بیش از هزار عنوان مجله و روزنامه در این سال‌ها نشانه رونق مطبوعات در این دوران است (همان، ۱۶۳). کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرکوبی قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ ازجمله عواملی بودند که باعث ایجاد سانسور بر مطبوعات شدند. از قیام ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷ سانسور شدیدی بر مطبوعات اعمال می‌شد و بسیاری از نویسندگان از نوشتن منع شده بودند (همان، ۱۶۴ ـ ۱۶۶). با وجود سختگیری و سانسور شدید مطبوعات در این دوران، در مهر و آبان ۱۳۵۷ کارکنان برخی از روزنامه‌ها به نشانه اعتراض دست از کار کشیدند (بهشتی‌پور، ۷۹ ـ ۸۰) (← ادامه مقاله). با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ دوران جدیدی برای مطبوعات در کشور آغاز شد (← ادامه مقاله). کارکرد و نقش مطبوعات: مطبوعات از زمان پیدایش کارکردهای متفاوتی داشته‌اند. علاوه بر جمع‌آوری و انتقال اخبار که وظیفه ذاتی مطبوعات است، می‌توان به گسترش دانش مخاطبان، هدایت و شکل‌دهی افکار عمومی، نظارت بر عملکرد حکومت‌ها و برانگیختن مردم به مشارکت اجتماعی و سیاسی نیز اشاره کرد (نوری، ۷۷ ـ ۷۸). در این راستا اندیشمندان و متفکران با درج عقاید و نظرهای خود در مطبوعات، تأثیر چشمگیری بر ساختار سیاسی و اجتماعی جوامع داشته‌اند؛ ولی حاکمان برای پیشبرد منافع خود بیشترین استفاده را از مطبوعات کرده‌اند (رزاقی، ۳۳). به طور کلی نقش و کارکرد مطبوعات در حوزه فرهنگی، سیاسی و اطلاعاتی جوامع، در خور تأمل است (فخار طوسی، ۴ ـ ۷). در سخنان امام‌خمینی نیز کارکرد مطبوعات در سه حوزه فرهنگی، سیاسی و اطلاع‌رسانی قابل تفکیک و بررسی است. امام‌خمینی مطبوعات را در بُعد فرهنگی وسیله‌ای تبلیغاتی می‌دانست (۴/۱۷۳) که باید حامل پیام اسلام، مبلّغ و مجری احکام و تهذیب‌کننده جامعه باشد و اخلاق را در جامعه منتشر کند (۱۳/۱۵۶) و با درج مطالب راهگشا، کشور و جامعه را از انحطاط نجات دهد (۸/۴۹۸ ـ ۴۹۹). ایشان کارکرد اصلی مطبوعات را رشد انسان‌ها می‌دانست و آنها را همانند دانشگاهی معرفی می‌کرد (۶/۳۹۹ و ۸/۴۹۷ ـ ۴۹۸) که می‌توانند خدمات درخشان داشته باشند و نیروی انسانی را تربیت و تقویت کنند (۸/۴۹۸ و ۱۰/۲۱). از نگاه ایشان برخی از کارکردهای فرهنگی مطبوعات عبارت است از: نشر مطالب اسلامی و حفظ استقلال و آزادی کشور (۸/۴۹۷)، معرفی درست اسلام (۱۸/۳۶۴)، نشر تقوا (۱۳/۱۵۸)، بیداری (۱۷/۸۱)، نقش معلمی (۷/۳۲۳) و هدایت مردم (۱۸/۶۱). از دیگر کارکردهای مطبوعات جنبه اطلاع‌رسانی و بیان خبر است و شامل آگاهی‌ها و اطلاعاتی می‌شود که افراد درباره زندگی اجتماعی خویش به دست می‌آورند (نعمتی، ۲۰۴). بر این مبنا امام‌خمینی معتقد بود وظیفه مطبوعات، آگاه‌کردن مردم با خبرهای صحیح از وقایع است (۱۸/۶۱). ایشان در این راستا مطبوعاتی را مفید می‌دانست که درباره تمام افراد جامعه خصوصاً طبقه ضعیف اطلاع‌رسانی کنند و اخبار مربوط به خدمت‌گزاران به جامعه، از اقشار مختلف را به اطلاع عموم برسانند تا دیگران نیز برای خدمتگزاری تشویق شوند (۱۹/۳۶۱ ـ ۳۶۳). توجه به ابعاد سیاسی از دیگر کارکردهای مطبوعات است. امام‌خمینی معتقد بود نظارت بر امور جامعه و گوشزدکردن انحرافات (۸/۶)، بیدارکردن مردم و آگاهی‌دادن به مسائل روز (۱۷/۸۱ و ۱۸/۶۱)، تشخیص خواسته‌های مردم (۷/۳۲۳ و ۵۳۵) انتشار خواسته‌های مردمی که صدایشان به جایی نمی‌رسد (۱۸/۴۶۸)، انعکاس آرمان ملت (۷/۳۲۳)، کاهش اختلافات و ایجاد وحدت و همبستگی (۱۲/۴۸۵) از وظایف سیاسی مطبوعات است. ایشان معتقد بود وجود جو سالم یا ناسالم هر کشوری به مطبوعات مستقل و آزاد بستگی دارد (۱۲/۲۰۸) و مطبوعات زیر سلطه می‌توانند با انتشار اخبار دروغ عامل انحراف افکار عمومی و انعکاس وارونه حقایق شوند (۴/۱۶۰). مطبوعات در دوران محمدرضا پهلوی: بسیاری از مطبوعات در دوران پهلوی دوم زیر سیطره رژیم قرار داشتند و بیشتر اخبارِ آنها در جهت توجیه یا تعریف از کارهای حکومت بود. مطبوعات آن دوره دچار نوعی خودسانسوری سیاسی بودند و حجم زیادی از اخبار داخلی و خارجیِ آنها در جهت تأمین خواسته‌های رژیم بود (مرکز بررسی اسناد، ۴/۹ ـ ۱۱). اگرچه در سال‌های ابتدایی حکومت محمدرضا پهلوی به علت جنگ و هرج و مرج در کشور و تضعیف حکومت مرکزی، مطبوعات آزادی نسبی پیدا کردند (انصاری، ۹۳)، اما امام‌خمینی بسیاری از مطبوعاتِ زمان خاندان پهلوی را در خدمت آن رژیم می‌دانست (۴/۱۷۳). ایشان باور داشت بیشتر مطبوعات در زمان پهلوی به شکل سفارشی عمل می‌کردند و هرچه سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) به آنها دیکته می‌کرد، آن را به اطلاع مردم می‌رساندند و به دستور ساواک به اشخاص و مقام‌ها افترا می‌زدند (۳/۱۰۱). امام‌خمینی دیکته‌کردن اخبار به مطبوعات را از نشانه‌های عقب‌افتادگی نظام اداره کشور می‌دانست (۲/۱۲۵) و از آن به دموکراسی شاهی یاد می‌کرد (۳/۱۰۱). امام‌خمینی معتقد بود مطبوعات در زمان محمدرضا پهلوی همانند دوران پدرش به دلیل اینکه شاه عامل اصلی مشکلات بود، اجازه بیان حقایق را نداشتند و برای فریب مردم، به مشکلات بی‌اهمیت می‌پرداختند تا از این طریق توجه مردم را از نکات اصلی دور کنند (۳/۲۶۱). مطبوعات اعم از داخلی و خارجی در اختیار هیئت حاکمه بود و دریغ از یک نشریه که بتواند صدای ملت را بیان کند (۳/۲۴۹ و ۴/۱۱۵). ایشان وجود فضای باز سیاسی در ایران را ادعایی بی‌معنا از جانب حکومت پهلوی می‌دانست و معتقد بود اگر چنین فضایی وجود می‌داشت، باید جنایات شاه در مطبوعات انتشار پیدا می‌کرد و مردم از این جنایات آگاه می‌شدند (۴/۲۶۷ ـ ۲۶۸). ایشان تأکید کرده‌است که در زمان پهلوی حقوق بشر در ایران نادیده گرفته می‌شد، ملت از حق داشتن مطبوعاتِ آزاد محروم بودند، سانسور شدیدی بر مطبوعات اعمال می‌شد و هیچ‌کدام از آنها اجازه نداشتند انتقادی به شاه بکنند (۴/۴۰۰) و رژیم پهلوی با زندانی‌کردن اهالی قلم و سانسور مطبوعات و جلوگیری از درج حقایق، مبانی بنیادی دموکراسی را رد می‌کرد (۵/۲۳۰). ایشان سلب آزادی از مطبوعات و اجبار آنان به تبلیغ بر خلاف مصالح کشور را نقض‌کننده قانون اساسی خود رژیم می‌دانست (۳/۷۴) زیرا اصل بیستم قانون اساسی مطبوعات از دوران مشروطه، چاپ مطالب را تا آنجاکه خلاف مصالح کشور و دین نباشد آزاد و ممیزی در آن را ممنوع دانسته بود. به اعتقاد امام‌خمینی در برخی از مطبوعات آزادانه یا به اجبار، هتک حرمت روحانیان و اعتقادات ملت در جریان بود (۱/۱۸۱). ایشان ضمن اعتراض به هزینه‌های میلیون دلاری پهلوی برای تبلیغات خود در مطبوعات خارجی (۳/۳۷۳) خاطرنشان کرده محمدرضا پهلوی برخی از آنها را به خدمت خود درآورده تا خبرها و مقالاتی بر ضد روحانیت و اسلام منتشر شود و اذهان غرب را از امور اصلی در ایران منحرف کنند (۳/۴۷۱)؛ در حالی‌که روحانیت هیچ وسیله‌ای برای رساندن پیام خود به به ملت نداشت (۳/۲۴۹ و ۴/۵۱). ایشان تلاش رسانه‌ها در دوران پهلوی را در راستای منافع استعماری می‌شمرد و تأکید داشت بسیاری از مطالب مطبوعات (۱/۲۹۹) برای مسموم‌کردن افکار جوانان تنظیم می‌شدند (۱/۳۰۰ و ۶/۸۵). نقش مطبوعات در پیروزی انقلاب اسلامی: تلاش و پیشرفت ملت در مبارزه علیه رژیم پهلوی پس از هفدهم شهریور ۱۳۵۷ اهالی رسانه را به این فکر انداخت از تاریخ نوزدهم مهر همان سال به مدت سه روز دست به اعتصاب بزنند و خواستار رفع سانسورها برای درج اخبار باشند (مدنی، ۲/۳۶۶). این اعتراضات از اعتصاب روزنامه آیندگان آغاز شد و به کیهان و اطلاعات رسید (انصاری، ۱۱۳ ـ ۱۱۴). اعتصاب چهارده‌روزه مطبوعاتی شامل اطلاعات، کیهان و آیندگان و در نهایت اعتصاب ۶۲روزه مطبوعات از پانزدهم آبان ۱۳۵۷ در دوران حکومت‌نظامی غلامرضا ازهاری، از دیگر اقدامات اهالی مطبوعات بود (بهشتی‌پور، ۸۱ ـ ۸۳) و امام‌خمینی نیز ضمن تشکر از اعتصاب‌کنندگان از علما خواست از وجوهات شرعی و سهم امام(ع) جهت رفع مشکلات مالی آنان استفاده کنند (۴/۴۹۹ ـ ۵۰۰). سرانجام در ۲۶ دی ۱۳۵۷ محمدرضا پهلوی مصاحبه‌ای یک‌ساعته در فرودگاه با تعدادی از مطبوعات انجام داد و ایران را ترک کرد. خبر خروج او با تیتر بزرگ «شاه رفت» در روزنامه اطلاعات در کشور پخش شد (بهشتی‌پور، ۸۷ ـ ۸۹) (← مقاله فرار شاه). از این زمان به بعد روزنامه‌ها در فضای آزادانه‌تری می‌توانستند اخبار انقلاب و ورود امام‌خمینی را منتشر کنند. به دلیل اختناقی که رژیم پهلوی به وجود آورده بود، ارتباط امام‌خمینی با مردم از طریق ملاقات حضوری، نوشتن اعلامیه (طباطبایی، ۴۰۵) و ضبط نوارهای کاست (امام‌خمینی، ۶/۲۲۶) بود. پس از پیوستن مطبوعات به صف انقلابیان، امام‌خمینی با تاکید بر این مطلب که مطبوعات و رسانه‌ها به دنبال خبرهای انقلاب باشند، از دست‌اندرکاران انقلاب و مردم خواست با مطبوعات همراهی کنند، اخبار دانشگاه‌ها، بازار و مساجد را در اختیار رسانه‌ها قرار دهند و مسیر را برای پیروزی انقلاب هموار نمایند (۴/۱۱۸). امام‌خمینی اظهار می‌کرد مطالبی که در خارج از کشور درباره مسائل ایران منتشر می‌شود، به دور از واقعیت است و حیثیت ایرانیان را مخدوش می‌کند (۵/۱۱۸ ـ ۱۱۹)؛ بنابراین از اهالی مطبوعات می‌خواست در داخل یا خارج از کشور با انجام مصاحبه، نوشتن مقاله و تبلیغات، چهره حقیقی انقلاب و ایران را به مخاطبان نشان دهند (۵/۶۸). ایشان که سال‌ها با مطبوعات بین‌المللی به جز یک مورد مصاحبه با روزنامه لوموند در نجف اشرف (۳/۳۶۶)، مصاحبه نکرده بود (۳/۳۷۳)، پس از حضور در فرانسه، شخصاً سعی کرد با مصاحبه با رسانه‌های بیرونی پیام انقلاب ملت ایران را به گوش جهانیان برساند؛ زیرا معتقد بود مطبوعات در اروپا امکانات زیادی دارند و با درج اخبار واقعی از اتفاقات ایران می‌توانند کمک زیادی به انقلاب ملت ایران کنند و در مورد کسانی که اخبار و اطلاعات غیر واقعی در کشور منتشر می‌کنند، دست به افشا بزنند (۴/۶۹ و ۸۱) (← مقاله‌های مصاحبه‌ها؛ نوفل لوشاتو). مطبوعات پس از پیروزی انقلاب اسلامی: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جامعه مطبوعاتی ایران با آشفتگی‌های فراوانی روبه‌رو بود. از یک سو حضور ناچیز و بی‌رنگ نیروهای مسلمان و متعهد در صحنه فعالیت‌های مطبوعاتی عاملی بود برای اینکه مطبوعات برای انقلاب قلم نزنند و همسویی برخی از اهالی مطبوعات با گروه‌های مخالف و دشمنان انقلاب، عامل ناسازگاری مطبوعات با روح و اصل دین شده بود (هرندی، ۷۳ ـ ۷۴). از سوی دیگر، بی‌ثباتی نسبی و ضعف دولت باعث شده بود هر حزب و گروهی به چاپ نشریه دست بزند. در واقع سال ۱۳۵۸ یکی از سال‌های استثنایی برای مطبوعات بود (انصاری، ۱۱۴ ـ ۱۱۵)؛ و تا سال ۱۳۵۸ صدها روزنامه و مجله و نشریه ادواری به صورت آزاد و بدون محدودیت در کشور منتشر می‌شد (وزارت فرهنگ، ۴۰). امام‌خمینی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از مهم‌ترین وظایف دولت اسلامی را ایجاد آزادی برای مطبوعات می‌دانست تا بتوانند تمام حقایق را به گوش مردم برسانند و جنایات پشت پرده پهلوی و همکاران آنان را آشکار کنند (۵/۳۳۳). ایشان حدود این آزادی را تا جایی می‌دانست که مطالبشان برای کشور زیان‌بار نباشد (۵/۴۱۶). ایشان با مقایسه انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌های جهان، یکی از مهم‌ترین تفاوت‌ها در روزهای نخست پس از پیروزی را در فعالیت آزادانه مطبوعات می‌دانست که آن هم تنها به برکت اسلامی‌بودن انقلاب بود (۱۰/۴۵۴ و ۱۱/۴۳۴)؛ ولی چندی بعد بسیاری از مطبوعات و گروه‌های وابسته از آزادیِ موجود سوء استفاده کردند و سعی داشتند در جامعه توطئه و تفرقه ایجاد کنند که با واکنش حکومت روبه‌رو شدند (۱۰/۳۵۰ و ۱۲/۱۷). امام‌خمینی روزنامه‌ای را لایق آزادی می‌دانست که قصد خیانت به کشور و سوق‌دادن مردم به سوی تباهی نداشته باشد (۱۰/۳۵۰). ایشان معتقد بود مطبوعاتی که طبق خواست امریکا و اسرائیل قلم می‌زنند، باید دادگاه صالحه به جرمشان رسیدگی کند (۱۱/۱۴۵). ایشان مطبوعات مفید را مطبوعاتی می‌دانست که موازین و قوانین مطبوعاتی را رعایت کنند، متوجه مفهوم آزادی بیان و آزادی قلم باشند، برخلاف مصالح نظام و کشور مطلبی انتشار ندهند (۷/۳۲۰) و در میان انقلاب و ملت تفرقه ایجاد نکنند و حقایق انقلاب و اسلام را امانت‌دارانه به گوش مردم برسانند (۶/۳۹). ایشان باور داشت مطبوعات باید بازگوکننده آرمان‌های ملت (۷/۳۲۱) و برای همه ملت باشند و تبدیل به تریبون حکومت نشوند (۱۹/۳۶۲ ـ ۳۶۳). ایشان مطبوعات خارجی را که پس از انقلاب درباره اقدامات ایران، اطلاعات نادرست منتشر می‌کردند، قلم دشمن می‌خواند (۱۱/۳۰۰) که با بزرگ‌نمایی مشکلات داخل کشور، تلاش می‌کنند به دنیا نشان دهند که ایران قادر به اداره خود نیست و باید آن را مدیریت و اداره کرد (۱۲/۷۰). با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مطبوعات وارد دوران تازه‌ای شدند. امام‌خمینی تأکید می‌کرد به علت شرایط خاص کشور و تاثیر آن بر جنگ، همه تبلیغات، مصاحبه‌ها و نطق‌ها در مطبوعات تحت‌نظر شورای عالی دفاع منتشر شود (۱۳/۲۶۳). تذکر به مطبوعات متخلف، معرفی آنها به مردم در رسانه‌ها و گزارش به دادستانی ازجمله دستورهای عملی ایشان درباره مطبوعات متخلف بود (۱۴/۲۴۸). همچنین ایشان خاطرنشان می‌کرد مطبوعات در زمان جنگ باید برای پیروزی کمک کنند و عامل تضعیف روحی نیروهای جنگ نشوند (۱۳/۵۲۹)، ملت را مأیوس نکرده، آنان را به راهی که می‌روند مطمئن کنند (۱۳/۵۳۷)، به اختلافات جزئی میان مسئولان دامن نزنند (۱۳/۳۵۱) و از مسئولان نیز می‌خواست با مطبوعات تعامل لازم داشته باشند (۱۳/۳۸۹) (← مقاله ستاد تبلیغات جنگ). تعریف جایگاه حقوقی مطبوعات و نظارت کلی بر عملکرد آنها نیازمند قانونی جامع و مطابق شرایط پس از انقلاب بود. بر این اساس در سال ۱۳۶۴ قانون مطبوعات به تصویب رسید و در آئین‌نامه اجرایی آن وجود بخشی به نام «هیئت نظارت بر مطبوعات» پیش‌بینی شد. این هیئت علاوه بر بررسی شرایط متقاضیان، به پروانه انتشار و احراز صلاحیت آنها و صلاحیت مدیرمسئول و موارد تخلف نشریات رسیدگی می‌کند (مقدم‌فر، ۴۴). از سوی دیگر، امام‌خمینی خود در دو روزنامه اطلاعات و کیهان که از اموال عمومی بوده و به همین دلیل در اختیار ایشان بود، نمایندگانی نصب کرد. نخستین نماینده ایشان پس از انقلاب اسلامی در مطبوعات، ابراهیم یزدی بود که طی حکمی برای سرپرستی مؤسسه کیهان معرفی شد (۱۲/۲۶۰). پس از وی امام‌خمینی، سیدمحمد خاتمی را به سرپرستی روزنامه کیهان منصوب کرد (۱۳/۳۵۶). در مؤسسه اطلاعات نیز امام‌خمینی، سیدمحمود دعایی را برای سرپرستی آن معرفی کرد (۱۲/۲۸۳). ایشان خود نیز خواندن روزنامه‌های متنوع را می‌پسندید و بررسی و مطالعه مطبوعات از برنامه‌های روزانه ایشان بود؛ چنان‌که حتی در بستر بیماری و بیمارستان نیز مطالعه مطبوعات را ترک نمی‌کرد (پورمقدس، ۶/۲۲۵، عارفی، ۶/۲۸۹، محبی، ۶/۳۲۳). توصیه‌ها و هشدارها: امام‌خمینی مطبوعات را برای عموم مردم می‌دانست و باور داشت مطبوعات به دولت تعلق ندارند و نباید اخبار دولتی به صورت مداوم در آنها درج شود. ایشان معتقد بود مطبوعات باید الگوی تعلیمی برای مردم باشند (۱۹/۳۶۳) و برای داشتن مطبوعات مطلوب، از اهالی مطبوعات می‌خواست تا آرا و مطالب خود را با ملت همسو کنند (۷/۳۲۴، ۵۳۵ و ۱۳/۴۷۱) و از زدن تیترهایی که مخالف واقعیت است و باعث تضعیف، تحریف و تفرقه در کشور می‌شود خودداری کنند (۹/۳۵۲) و اجازه ندهند در رأس امورِ مطبوعات، افراد مغرض قرار بگیرند (۱۳/۴۷۳). ایشان تأکید می‌کرد ظاهر افراد ملاک مناسبی برای انتخاب و حضورشان در عرصه مطبوعات نیست و هشدار می‌داد مسئولان نباید اجازه دهند افراد خائن وارد عرصه مطبوعات شده، راه انقلاب را منحرف کنند (۱۳/۴۷۳ ـ ۴۷۴). ایشان خاطرنشان کرده‌است که اعلام ندامت از کارهای گذشته برای حضور افراد مغرض در عرصه مطبوعات که حوزه تربیتی است، کافی نیست (۱۳/۴۷۶) و از افراد قابل اطمینان در مطبوعات می‌خواست تا شورایی تشکیل دهند و مطالب را پیش از انتشار بررسی و از چاپ مطالب انحرافی جلوگیری کنند (۱۳/۴۷۴ ـ ۴۷۵ و ۱۴/۶۱ ـ ۶۲). امام‌خمینی یکی از راه‌های ضربه‌زدن به کشور را، مطبوعات می‌دانست و تأکید می‌کرد باید در انتشار مطالب دقت کرد تا کشورهای سودجو از مطالبی که درج می‌شود به نفع خود و برای آسیب‌رساندن به کشور بهره‌برداری نکنند (۱۴/۴۰۰). ایشان به دست‌اندرکاران مطبوعات توصیه می‌کرد انتقادهایشان سالم و سازنده باشد و آنها را به شکل برادرانه مطرح کنند و مصالح کشور را در نظر بگیرند (۱۴/۵۱) (← مقاله انتقاد) و برابر هم قرار نگیرند و اختلاف سلیقه‌ها را در محیط سالم حل و به پیشرفت کشور کمک کنند (۱۴/۵۲). ایشان از اهالی مطبوعات می‌خواست از پرده‌دری و هتک حرمت دور باشند (۱۹/۳۶۲)، مطالب مهم و کارآمدی را به اطلاع مردم برسانند (۱۹/۳۶۳)، مطبوعات را به شکل اسلامی اصلاح و اداره کنند (۶/۲۷۴) و قدرت تفکر و انتخاب را از خوانندگان خود نگیرند (۸/۴۹۶ ـ ۴۹۷). امام‌خمینی به مطبوعات سفارش می‌کرد تنها اخبار مربوط به اشخاص خاص مانند خود ایشان را انتشار ندهند و افراد خلاق و نوآور و به عنوان مثال کشاورزان نمونه و اشخاصی را که به هر نوعی برای کشور مفیدند به عموم مردم معرفی کنند (۱۹/۳۶۱)، از افراط در پرداختن به عکس و خبر ایشان یا مسئولان خودداری کنند، زیرا مطبوعات باید به دیگر اقشار جامعه و مردم کوچه و بازار پررنگ‌تر بپردازند (۱۹/۳۶۲ ـ ۳۶۳). ایشان از تکرار نام خود به صورت مداوم در رادیو و مطبوعات آزرده می‌شد و آن را کار اشتباهی می‌دانست. ایشان باور داشت استفاده مکرر از نام ایشان به ضرر مطبوعات است و آنها را سبک می‌کند. زیرا میزان شخصیت و محبوبیت افراد در میان جامعه به رفتار خودشان بستگی دارد و تکرار کم یا زیادِ اسامی آنان تأثیری بر محبوبیت آنان نخواهد داشت (۱۹/۳۶۲).

منابع

آذرنگ، عبدالحسین، تاریخ نشر کتاب در ایران، مجله بخارا، شماره ۷۰، ۱۳۸۸ش.
امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۹۸ش.
انصاری لاری، محمدابراهیم، نظارت بر مطبوعات در حقوق ایران، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
برایدشن، مک، یک جهان و چندین صدا، ترجمه ایرج پاد، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
بهشتی‌پور، مهدی، مطبوعات ایران در دوره پهلوی، مجله رسانه، شماره ۱۶، ۱۳۷۲ش.
پورمقدس، مسعود، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
پترقی‌نژاد، امیر و سیداحمد سیدعلی‌زاده، تاریخ مطبوعات در ایران، یزد، امیر سیدعلی‌زاده، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
خسروی، فریبرز، سانسور، تهران، نظر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
رزاقی، احمد، جایگاه تبلیغات در جهان امروز، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
رسول‌اف، رامین، نخستین تاریخ روزنامه‌نگاری ایران، تهران، جامعه شناسان، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
زاهد، فیاض، عصر طلایی مطبوعات ایران، تهران، خانه تاریخ و تصویر ابریشمی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
شمیم، علی‌اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، بهزاد، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
عارفی، حسن، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
عبداللهی، رسول، خبرنگاری حرفه‌ای و خبرنویسی، تهران، رضایی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
علی‌آبادی، گیتا و عباس اسدی، شناسه خبرگزاری‌های جهان، تهران، فرهنگ و ارشاد، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
فخار طوسی، جواد، امام‌خمینی و رسانه‌های گروهی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، روزنامه وقایع اتفاقیه، صحافی شماره ۱ ـ ۱۳۰، تهران، ۱۳۷۳ش.
کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، چاپ بیستم، ۱۳۸۳ش.
کهن، گوئل، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، تهران، آگاه، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
محبی، احمد، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، سپید و سیاه، مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش.
مقدم‌فر، حمید، جرم مطبوعاتی، تخلف مطبوعاتی، مجله رسانه، شماره ۳۴، ۱۳۷۷ش.
مهاجری، ع ع، فرهنگ علوم مطبوعات و ارتباطات، تهران، مژده، چاپ چهارم، ۱۳۷۶ش.
میرزای گلپایگانی، حسین، تاریخ چاپ و چاپخانه در ایران، تهران، گلشن ابرار، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
میریان، سیدرحیم، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
ناصرالدین، پروین، تاریخ روزنامه‌نگاری ایرانیان و دیگر پارسی‌نویسان، تهران، نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
نعمتی انارکی، داوود، نقش رسانه‌های گروهی در اطلاع‌رسانی، مجله پژوهش و سنجش، شماره ۲۷، ۱۳۸۰ش.
نوری، مهدی، نقش و کارکرد مطبوعات محلی استان اصفهان از دیدگاه خوانندگان، اصفهان، نقش خورشید، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجموعه مقالات دومین سمینار بررسی مطبوعات ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
هرندی، صفار، جریان‌شناسی مطبوعات پس از انقلاب، مجله مبلغان، شماره ۱۸، ۱۳۸۰ش.