۲۱٬۱۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''قلب''' جوهری مجرد و نورانی مرتبط با [[روح]] و [[نفس]] | '''قلب''' جوهری مجرد و نورانی مرتبط با [[روح]] و [[نفس]] | ||
بحث قلب در مباحث [[عرفان|عرفانی]] از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا تجلیات و مکاشفات [[عرفا|عارف]] از طریق قلب است. در عرفان عملی از واردات قلبی انسان به معاملات قلبی تعبیر میکنند که برگرفته از متون اسلامی است. | بحث قلب در مباحث [[عرفان|عرفانی]] از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا تجلیات و مکاشفات [[عرفا|عارف]] از طریق قلب است. در عرفان عملی از واردات قلبی انسان به معاملات قلبی تعبیر میکنند که برگرفته از متون اسلامی است. | ||
خط ۶: | خط ۵: | ||
با ظهور عرفان نظری و تدوین آن با عنوان یک معرفت هستیشناختی در قبال سایر شناختهای عقلی و مانند آن، این بحث تکامل بیشتری یافته و تفاوت قلب با روح، سرّ، خفی و اخفی روشن گشته است. | با ظهور عرفان نظری و تدوین آن با عنوان یک معرفت هستیشناختی در قبال سایر شناختهای عقلی و مانند آن، این بحث تکامل بیشتری یافته و تفاوت قلب با روح، سرّ، خفی و اخفی روشن گشته است. | ||
[[امامخمینی]] در آثار مختلف خود درباره جایگاه و اهمیت قلب پرداخته و با استناد به | [[امامخمینی]] در آثار مختلف خود درباره جایگاه و اهمیت قلب پرداخته و با استناد به [[حدیث|روایات]]، به اقسام قلب اشاره کرده و قلب را به اعتبار تجلیات و تأثیرات آن به اقسام متعددی تقسیم کرده است ازجمله: قلب انکاری، قلب حزنی، قلب عشقی و شوقی و قلب توحیدی. ایشان یکی از حالات قلب را که در کمال عمل و [[سعادت و شقاوت|سعادت]] انسان تأثیر دارد، حضور و توجه قلب میداند که [[عبادت]] بدون آن تأثیر نداشته و ناقص است. | ||
حضور قلب در نظر | حضور قلب در نظر امامخمینی، اقسام و مراتبی دارد و در تقسیمی بدیع، حضور قلب را به حضور قلب در معبود و حضور قلب در عبادت تقسیم میکند. ایشان قلب را محل نور [[ایمان و کفر|ایمان]] میداند و معتقد است قلب مومن چون بر [[فطرت]] توحیدی استوار است هر چه از معارف الهی در آن القا شود بهآسانی میپذیرد. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == |