۲۱٬۳۱۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسههای عربی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''روحانیت'''، صنفی اجتماعی از عالمان علوم اسلامی در سطوح مختلف برای تبیین و تبلیغ [[اسلام]] و [[شریعت]] و انجام وظایف مرتبط دینی. | '''روحانیت'''، صنفی اجتماعی از عالمان علوم اسلامی در سطوح مختلف برای تبیین و تبلیغ [[اسلام]] و [[شریعت]] و انجام وظایف مرتبط دینی. | ||
پیدایش روحانیت به عنوان صنفی اجتماعی از عالمان دین، در اسلام با گسترش اسلام همراه بود. تبلیغ دین، تربیت بر پایه تعالیم الهی، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، قضاوت و ظلمستیزی از وظایف اصلی روحانیت است. | پیدایش روحانیت به عنوان صنفی اجتماعی از عالمان دین، در اسلام با گسترش اسلام همراه بود. تبلیغ دین، تربیت بر پایه تعالیم الهی، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، قضاوت و ظلمستیزی از وظایف اصلی روحانیت است. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۶: | ||
روحانیت و عالمان دینی دارای ویژگیها و شاخصهای ارزشی بسیاریاند. به نظر امامخمینی ویژگیهای بزرگی مانند [[قناعت]]، [[شجاعت]]، [[صبر]]، [[زهد]]، [[علم|طلب علم]]، وابستهنبودن به قدرتها و مهمتر از همه احساس مسئولیت در برابر اقشار مختلف مردم، روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۷.</ref> مستبدان و [[استعمارگران]] مهمترین دشمنان روحانیت بوده و همواره در تضعیف این نهاد دینی کوشیدهاند. به نظر امامخمینی استعمارگرانْ [[اسلام]] و روحانیت را که مبلغان اسلاماند، دو مانع بزرگ بر سر راه خود میدیدند و به این نتیجه رسیده بودند که اگر روحانیان باشند به استعمارکنندگان و بیگانگان اجازه و مجال نمیدهند که استفادههایی که میخواهند بکنند؛ از اینرو تلاش میکردند این دو قوه فکور را بشکنند تا بتوانند راحت کارهایشان را انجام دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۶–۴۸.</ref> ایشان همچنین برای روحانیت اصیل برجستگیهایی چون جامعیت علمی، [[تهذیب نفس]]، [[سادهزیستی]]، حضور در صحنه، خدمت به مردم و مبارزه با زالوصفتان قائل بود<ref>محمدی ریشهری، مصاحبه چاپشده در مجموعه آثار گنگره امامخمینی و اندیشه حکومت اسلامی، ۱۰/۳۵۳–۳۵۴.</ref> که به برخی از مهمترینِ آنها اشاره میشود: | روحانیت و عالمان دینی دارای ویژگیها و شاخصهای ارزشی بسیاریاند. به نظر امامخمینی ویژگیهای بزرگی مانند [[قناعت]]، [[شجاعت]]، [[صبر]]، [[زهد]]، [[علم|طلب علم]]، وابستهنبودن به قدرتها و مهمتر از همه احساس مسئولیت در برابر اقشار مختلف مردم، روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۷.</ref> مستبدان و [[استعمارگران]] مهمترین دشمنان روحانیت بوده و همواره در تضعیف این نهاد دینی کوشیدهاند. به نظر امامخمینی استعمارگرانْ [[اسلام]] و روحانیت را که مبلغان اسلاماند، دو مانع بزرگ بر سر راه خود میدیدند و به این نتیجه رسیده بودند که اگر روحانیان باشند به استعمارکنندگان و بیگانگان اجازه و مجال نمیدهند که استفادههایی که میخواهند بکنند؛ از اینرو تلاش میکردند این دو قوه فکور را بشکنند تا بتوانند راحت کارهایشان را انجام دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۶–۴۸.</ref> ایشان همچنین برای روحانیت اصیل برجستگیهایی چون جامعیت علمی، [[تهذیب نفس]]، [[سادهزیستی]]، حضور در صحنه، خدمت به مردم و مبارزه با زالوصفتان قائل بود<ref>محمدی ریشهری، مصاحبه چاپشده در مجموعه آثار گنگره امامخمینی و اندیشه حکومت اسلامی، ۱۰/۳۵۳–۳۵۴.</ref> که به برخی از مهمترینِ آنها اشاره میشود: | ||
# علم و آگاهی، آگاهی و شناخت درست از دین و معارف دینی از ویژگیهای اصلی و مهم روحانیت است و روحانی بدون [[علم]] و ناتوان از الگوشدن برای جامعه دینی، روحانی مطلوب نیست.<ref>حسینی بهشتی، جاودانه تاریخ، ۸/۳۳.</ref> امامخمینی تحصیل دانش را برای روحانیان بسی لازم میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۱۱.</ref> و علم به دین را از ویژگیهای اصلی عالم دینی و بقای اسلام را در گرو فقیهان میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۸۶.</ref> ایشان معتقد بود توجه به فقه و فقاهت، شاخصه اصلی روحانیت و [[حوزههای علمیه]] است و همین ویژگی است که اسلام و رابطه میان فقها و مردم را حفظ کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۲–۱۵.</ref> در درس امامخمینی نیز عموماً [[طلاب]] درسخوان و جدی حاضر میشدند و ایشان همواره تأکید میکرد طلاب عمیقاً درس بخوانند.<ref>هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۳۰۲–۳۰۳.</ref> | # علم و آگاهی، آگاهی و شناخت درست از دین و معارف دینی از ویژگیهای اصلی و مهم روحانیت است و روحانی بدون [[علم]] و ناتوان از الگوشدن برای جامعه دینی، روحانی مطلوب نیست.<ref>حسینی بهشتی، جاودانه تاریخ، ۸/۳۳.</ref> امامخمینی تحصیل دانش را برای روحانیان بسی لازم میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۱۱.</ref> و علم به دین را از ویژگیهای اصلی عالم دینی و بقای اسلام را در گرو فقیهان میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۸۶.</ref> ایشان معتقد بود توجه به فقه و فقاهت، شاخصه اصلی روحانیت و [[حوزههای علمیه]] است و همین ویژگی است که اسلام و رابطه میان فقها و مردم را حفظ کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۲–۱۵.</ref> در درس امامخمینی نیز عموماً [[طلاب]] درسخوان و جدی حاضر میشدند و ایشان همواره تأکید میکرد طلاب عمیقاً درس بخوانند.<ref>هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت، ۳۰۲–۳۰۳.</ref> | ||
# پایبندی به ارزشها و آموزههای دینی، [[پارسایی]] و تهذیب نفس نیز از شاخصههای مهم روحانیت و تشکیلدهنده هویت روحانی است. امامخمینی اصلاح نفس و [[امانتداری]] در حفظ اسلام و [[وحی الهی]] را شرط عالم دینی شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۱۱.</ref> به باور ایشان ارزش [[علم]] و علماندوزی مقدمه رسیدن به توحید قلبی و عملی است و در غیر این صورت دانش خود بزرگترین [[حجاب]] خواهد بود؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۸–۱۰؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۳۸–۱۳۹.</ref> بر همین اساس ایشان لباس روحانیت را از [[شعائر اسلامی|شعائر اسلام]] دانسته و لازم شمرده است فرد ملبس به لباس روحانی ملتزم به «زیّ طلبگی» باشد و شئون آن را حفظ کند، وگرنه این لباس برای وی غصب و پوشیدن آن جایز نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۵۲۲–۵۲۳.</ref> ایشان از روحانیانی که با اهداف دنیوی چون مالاندوزی و تشخصطلبی، به سلک روحانیت درآمدهاند، ابراز تنفر کرده است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۶۴–۴۶۵.</ref> ایشان با تأکید بر ضرورت وجود روحیه قوت قلب و شجاعت در میان روحانیان، یادآور شده است در [[ماجرای کشف حجاب]] برخی علمای ضعیفالنفس به دستور [[رضاشاه پهلوی]] با همسران خود در مجالس (مختلط) وی شرکت کردند؛ ولی علمای قویالقلب مانند [[سیدابوالقاسم کاشانی]] با شجاعت، آن پیشنهاد بیشرمانه را رد کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲۰–۳۲۱.</ref> ایشان همواره ازجمله خطاب به طلاب در [[حوزه نجف]]، بر لزوم توجه به خودسازی در کنار تحصیل علوم دینی تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۰–۲۱، ۲۷–۲۸ و ۳۷.</ref> و مجاهده با نفس را موجب حکومت روحانیت بر قلوب امت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۷۸.</ref> و تبریجستن آنان از جاهطلبی و کبر و [[غرور]] را از لوازم موفقیت روحانیت<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۶۱–۶۲.</ref> میخواند. امامخمینی با اشاره به حدیثی از [[ | # پایبندی به ارزشها و آموزههای دینی، [[پارسایی]] و تهذیب نفس نیز از شاخصههای مهم روحانیت و تشکیلدهنده هویت روحانی است. امامخمینی اصلاح نفس و [[امانتداری]] در حفظ اسلام و [[وحی الهی]] را شرط عالم دینی شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۱۱.</ref> به باور ایشان ارزش [[علم]] و علماندوزی مقدمه رسیدن به توحید قلبی و عملی است و در غیر این صورت دانش خود بزرگترین [[حجاب]] خواهد بود؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۸–۱۰؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۳۸–۱۳۹.</ref> بر همین اساس ایشان لباس روحانیت را از [[شعائر اسلامی|شعائر اسلام]] دانسته و لازم شمرده است فرد ملبس به لباس روحانی ملتزم به «زیّ طلبگی» باشد و شئون آن را حفظ کند، وگرنه این لباس برای وی غصب و پوشیدن آن جایز نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۵۲۲–۵۲۳.</ref> ایشان از روحانیانی که با اهداف دنیوی چون مالاندوزی و تشخصطلبی، به سلک روحانیت درآمدهاند، ابراز تنفر کرده است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۶۴–۴۶۵.</ref> ایشان با تأکید بر ضرورت وجود روحیه قوت قلب و شجاعت در میان روحانیان، یادآور شده است در [[ماجرای کشف حجاب]] برخی علمای ضعیفالنفس به دستور [[رضاشاه پهلوی]] با همسران خود در مجالس (مختلط) وی شرکت کردند؛ ولی علمای قویالقلب مانند [[سیدابوالقاسم کاشانی]] با شجاعت، آن پیشنهاد بیشرمانه را رد کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲۰–۳۲۱.</ref> ایشان همواره ازجمله خطاب به طلاب در [[حوزه نجف]]، بر لزوم توجه به خودسازی در کنار تحصیل علوم دینی تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۰–۲۱، ۲۷–۲۸ و ۳۷.</ref> و مجاهده با نفس را موجب حکومت روحانیت بر قلوب امت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۷۸.</ref> و تبریجستن آنان از جاهطلبی و کبر و [[غرور]] را از لوازم موفقیت روحانیت<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۶۱–۶۲.</ref> میخواند. امامخمینی با اشاره به حدیثی از [[امام حسن عسکری(ع)|امامعسکری(ع)]]<ref>طبرسی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ۲/۴۵۸.</ref> حجت را بر علمای دین تمامتر از دیگران میدانست و معتقد بود در صورتی که روحانیان در شاهراه ولایت و رسالت استوار باشند و با پرهیز از دنیاطلبی خود را به سلاطین و اشراف نزدیک نکنند و با [[فقرا]] همنشین باشند، در شمار حجتهای خداوند بر مردماند و در صورتی که به دنیا و اشراف و سلاطین وابسته شوند، در زمره علمای سوء و [[منافقان]] و بدتر از دیگراناند؛<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۶۱–۱۶۲.</ref> بر همین اساس ایشان روحانی غیر مهذب و در غیر خط اسلام را از مأموران [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] ([[ساواک]]) (که در جامعه بسی منفور بودند) برای اسلام و [[جمهوری اسلامی]] خطرناکتر میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۹۳.</ref> و به روحانیان نصیحت میکرد در هر قدمی که برای تحصیل دانش برمیدارند، دو قدم نیز برای تهذیب نفس بردارند؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۹.</ref> زیرا رؤسای فرقهها و مذاهب باطل همه عالمانی بودهاند که مهذب نبودهاند.<ref>قدیری، خاطره چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، ۵/۱۸۶.</ref>{{ببینید|تهذیب نفس}} | ||
# وابستهنبودن به حکومت از شاخصهای مهم روحانیت و [[حوزههای علمیه شیعه]] در طول تاریخ استقلالِ این نهاد دینی از حکومتهای وقت بوده است و این ویژگی است که به روحانیت شیعه قدرت ایستادگی در برابر قدرتهای ستمگر را داده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۳۱.</ref> بر همین اساس امامخمینی با آنکه اوقاف را از امور حوزه و مربوط به روحانیت میشمرد، (در زمان رژیم پهلوی) توصیه میکرد روحانیانِ [[مساجد]] به اوقاف وابسته نشوند.<ref>مهدوی کنی، گذشته، حال، ۹۰.</ref> در جمهوری اسلامی نیز روحانیت شیعه نه تابع مطلق دولت است و نه بیگانه و جدا از آن، بلکه در ارتباط و تعامل با حکومت است؛ زیرا دوام اسلامیت نظام به حفظ مرجعیت دینی و رهبری آن است و جدایی روحانیت از دولت، به [[سکولاریسم]] میانجامد.<ref>معصومی، تعامل روحانیت و دولت اسلامی، ۴۷.</ref> به نظر امامخمینی روحانیت از درون مردم و بخشی از مردم است و به اقتضای هویت، نسبتِ روحانیت و مردم، نسبت هادی و حامی است و روحانی که هدایتگر و کنترلکننده است، نباید در جریان تحت نظارت و [[هدایت]] خود ادغام و هضم شود؛<ref>معصومی، تعامل روحانیت و دولت اسلامی، ۴۸–۵۵.</ref> از اینرو حوزه علمیه که دستگاهی علمی و روحانی است نباید سازمانی از سازمانهای دولتی باشد.<ref>خامنهای، حوزه و روحانیت، ۱/۲۴۸.</ref> | # وابستهنبودن به حکومت از شاخصهای مهم روحانیت و [[حوزههای علمیه شیعه]] در طول تاریخ استقلالِ این نهاد دینی از حکومتهای وقت بوده است و این ویژگی است که به روحانیت شیعه قدرت ایستادگی در برابر قدرتهای ستمگر را داده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۳۱.</ref> بر همین اساس امامخمینی با آنکه اوقاف را از امور حوزه و مربوط به روحانیت میشمرد، (در زمان رژیم پهلوی) توصیه میکرد روحانیانِ [[مساجد]] به اوقاف وابسته نشوند.<ref>مهدوی کنی، گذشته، حال، ۹۰.</ref> در جمهوری اسلامی نیز روحانیت شیعه نه تابع مطلق دولت است و نه بیگانه و جدا از آن، بلکه در ارتباط و تعامل با حکومت است؛ زیرا دوام اسلامیت نظام به حفظ مرجعیت دینی و رهبری آن است و جدایی روحانیت از دولت، به [[سکولاریسم]] میانجامد.<ref>معصومی، تعامل روحانیت و دولت اسلامی، ۴۷.</ref> به نظر امامخمینی روحانیت از درون مردم و بخشی از مردم است و به اقتضای هویت، نسبتِ روحانیت و مردم، نسبت هادی و حامی است و روحانی که هدایتگر و کنترلکننده است، نباید در جریان تحت نظارت و [[هدایت]] خود ادغام و هضم شود؛<ref>معصومی، تعامل روحانیت و دولت اسلامی، ۴۸–۵۵.</ref> از اینرو حوزه علمیه که دستگاهی علمی و روحانی است نباید سازمانی از سازمانهای دولتی باشد.<ref>خامنهای، حوزه و روحانیت، ۱/۲۴۸.</ref> | ||
# مردمداری، حضور در میان مردم، گرهگشایی از کار آنان و جلوانداختن منافع مردم بر منافع خود از خصلتهای اساسی یک روحانی است<ref>دری نجفآبادی، روزنامه ایران، ۶.</ref> و روحانیانی که از اخلاق مردمداری بهره نداشتهاند، در تبلیغ دین نیز موفق نبودهاند؛<ref>طبسی، مصاحبه، ۳۴/۷۳.</ref> چنانکه بیگانگان نیز اعتراف کردهاند روحانیت و علمای شیعه بدون ترس از سلاطین، همواره در کنار مردم و پناهگاه و حامی فقیران و [[مستضعفان]] بودهاند.<ref>ملکم، اریخ کامل ایران، ۲/۷۳۷–۷۳۸.</ref> امامخمینی با اشاره به اینکه صدها سال است که روحانیت اسلام تکیهگاه محرومان بوده و همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شدهاند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۵.</ref> برداشتن احساس مسئولیت روحانیان در برابر مردم و مردمداری آنان تأکید کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۷.</ref> برخی نیز خاطرنشان کردهاند که روحانیت کاملاً مردمی است و در [[اسلام]] سمت خاصی به نام روحانیت نظیر آنچه در میان پیروان بسیاری از ادیان هست وجود ندارد و هیچگونه امتیاز طبقاتی ویژهای برای روحانیت مقرر نشده است<ref>حسینی بهشتی، ولایت، رهبری، ۳۷۷.</ref> و روحانیت باید خادمان و مرجع مردم در مشکلات باشند.<ref>حسینی بهشتی، او به تنهایی، ۲۹۹–۳۰۰.</ref> | # مردمداری، حضور در میان مردم، گرهگشایی از کار آنان و جلوانداختن منافع مردم بر منافع خود از خصلتهای اساسی یک روحانی است<ref>دری نجفآبادی، روزنامه ایران، ۶.</ref> و روحانیانی که از اخلاق مردمداری بهره نداشتهاند، در تبلیغ دین نیز موفق نبودهاند؛<ref>طبسی، مصاحبه، ۳۴/۷۳.</ref> چنانکه بیگانگان نیز اعتراف کردهاند روحانیت و علمای شیعه بدون ترس از سلاطین، همواره در کنار مردم و پناهگاه و حامی فقیران و [[مستضعفان]] بودهاند.<ref>ملکم، اریخ کامل ایران، ۲/۷۳۷–۷۳۸.</ref> امامخمینی با اشاره به اینکه صدها سال است که روحانیت اسلام تکیهگاه محرومان بوده و همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شدهاند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۵.</ref> برداشتن احساس مسئولیت روحانیان در برابر مردم و مردمداری آنان تأکید کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۷.</ref> برخی نیز خاطرنشان کردهاند که روحانیت کاملاً مردمی است و در [[اسلام]] سمت خاصی به نام روحانیت نظیر آنچه در میان پیروان بسیاری از ادیان هست وجود ندارد و هیچگونه امتیاز طبقاتی ویژهای برای روحانیت مقرر نشده است<ref>حسینی بهشتی، ولایت، رهبری، ۳۷۷.</ref> و روحانیت باید خادمان و مرجع مردم در مشکلات باشند.<ref>حسینی بهشتی، او به تنهایی، ۲۹۹–۳۰۰.</ref> |